فجر 42

رستاخیز متفاوت ملت ایران در فجر ۴۲/ از نمایش موشک‌ها تا جای خالی که هرگز پُر نمی‌شود

رستاخیز متفاوت ملت ایران در فجر ۴۲/ از نمایش موشک‌ها تا جای خالی که هرگز پُر نمی‌شود


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، مراسم راهپیمایی روز ۲۲ بهمن چهل و دومین فجر انقلاب از لحظاتی پیش به شکلی متفاوت از سالهای قبل؛ با حضور خودرویی و موتوری مردم برگزار شد.

مسیرهای ۱۲ گانه راهپیمایی موتوری و خودرویی خانوادگی یوم‌الله ۲۲ بهمن امسال در تهران به شرح زیر است:

* مسیر شماره ۱ (موتوری): مسجد امام حسین(ع) ، میدان امام حسین(ع) ، خیابان انقلاب ، خیابان آزادی ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۲ (خودرویی): مسجد جامع ابوذر ، میدان ابوذر ، خیابان ابوذر ، خیابان شهید آیت الله سعیدی ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۳ (خودرویی): مسجد امام هادی(ع) ، خیابان شهید آقایی ، میدان معلم ، خیابان تختی ، خیابان شهید آیت الله سعیدی ، میدان آزادی

*مسیر شماره ۴ (موتوری): مسجد دارالسلام ، میدان منیریه ، خیابان شهید معیری ، خیابان کارگر ، میدان انقلاب ، خیابان آزادی ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۵ (موتوری): مسجد الجواد(ع)، میدان هفتم تیر ، خیابان شهید آیت الله مفتح ، خیابان انقلاب ، خیابان آزادی ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۶ (موتوری): مسجد حضرت امیر(ع) ، خیابان کارگر شمالی ، میدان انقلاب اسلامی ، خیابان آزادی ، میدان آزادی

*مسیر شماره ۷ (موتوری): مسجد حضرت مهدی(عج) ، خیابان ستارخان ، خیابان شادمهر ، خیابان آزادی ، میدان آزادی

*مسیر شماره ۸ (موتوری): مسجد حضرت حجت بن الحسن(عج) ، خیابان رودکی ، خیابان آزادی ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۹ (خودرویی): مسجد امام سجاد(ع) ، خیابان آیت الله اشرفی اصفهانی ، فلکه دوم صادقیه ، خیابان محمد علی جناح ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۱۰ (خودرویی): مسجد امام جعفرصادق(ع) ، فلکه دوم صادقیه ، خیابان محمد علی جناح ، میدان آزادی

* مسیر شماره ۱۱ (خودرویی): مسجد جامع رسول اکرم(ص) ، تهرانسر ، بلوار شاهد ، بلوار گلها ، بزرگراه فتح ، میدان فتح ، خیابان شهید آیت الله سعیدی ، میدان آزادی

*مسیر شماره ۱۲ (خودرویی): مسجد نظام مافی، بلوار آیت الله کاشانی، فلکه دوم صادقیه، خیابان محمدعلی جناح ، میدان آزادی

** پیش از آغاز رسمی مراسم؛ موتورسواران به سمت میدان آزادی حرکت کردند

پیش از آغاز رسمی مراسم راهپیمایی روز ۲۲ بهمن چهل و دومین فجر انقلاب،‌ راهپیمایی موتورسواران و دوچرخه سواران در مسیرهای ۱۲ گانه راهپیمایی موتوری و خودرویی خانوادگی یوم‌الله ۲۲ بهمن امسال در تهران آغاز شده است.

موتورسواران و دوچرخه سواران هم‌اکنون در جشن چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مسیرهای ۱۲ گانه به سمت میدان آزادی تهران در حال حرکت هستند.

 

 

** آغاز راهپیمایی موتورسواران

 

 

** موشک‌های بالستیک سپاه به راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدند

در مراسم راهپیمایی روز ۲۲ بهمن چهل و دومین فجر انقلاب، سه فروند موشک بالستیک نیروی هوافضای سپاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در میدان آزادی تهران به نمایش در آمد.

موشک‌ها از نوع ذوالفقار بصیر، دزفول و قیام هستند.

 

** رعایت پروتکل‌های بهداشتی و توزیع ماسک و الکل میان راهپیمایی‌کنندگان

توزیع ماسک و اسپری الکل هم اکنون در بین راهپیمایی کنندگان تهرانی در حال توزیع است تا پروتکل های بهداشتی در مراسم یوم الله ۲۲ بهمن رعایت شود.

** شکارچی کرکس در راهپیمایی ۲۲ بهمن

سامانه پدافندی سوم خرداد نیروی هوافضای سپاه نیز در جریان راهپیمایی ۲۲ بهمن در میدان آزادی تهران به نمایش درآمد.

این سامانه پدافندی، ۳۰ خرداد سال گذشته موفق شد یک فروند پهپاد MQ-4C آمریکایی را در آب‌های جنوبی کشور و در ارتفاع ۵۰ هزار پا با موفقیت مورد اصابت قرار دهد.

 

 

سوم خرداد از جمله سامانه‌های پدافندی بومی است که مراحل طراحی و تولید آن در نیروی هوافضای سپاه انجام شده است.

 

 

** طاووس انقلاب در خیابان آزادی

مردم تهران طاووسی آذین شده با گل را سوار بر تراکتور از خیابان آزادی به سمت میدان آزادی عبور دادند تا انقلاب خود را همچون طاووسی زیبا و رنگارنگ به نمایش در آوردند.

 در هنگام عبور طاووس آهنگ های مختلف به زبان قومیت های مختلف نیز در حال اجرا بود.

 

 

** حمل پرچم بزرگ ایران

 

 

 

 

** قاسم هنوز زنده است …

 تمثال شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی بر دستان راهپیمایی کنندگان تهرانی قرار دارد؛ برخی از راهپیمایی کنندگان، با شعار قاسم هنوز زنده است پایبندی خود به مسیر سردار شهید خود را فریاد می زنند.

 

 

** اجرای سرود لشگر حیدر

سرود لشگر حیدر که به مناسبت سالروز سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط پدافند هوایی نیروی هوافضای سپاه اجرا شده بود نیز در مسیر راهپیمایی ۲۲ بهمن فجر ۴۲ توسط اجرا شد.

 

 

 

** تشییع تابوت ترامپ در تهران

 تابوت دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا در مسیر راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن وجود دارد و شعار قطعی انتقام حتمی است با پلاکاردهایی در دست مردم قرار دارد.

 

 

روحانی: مذاکره ارث پیامبر است؛ به آن افتخار می‌کنم

 

حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور در سخنرانی خود به مناسبت ۲۲ بهمن، گفت: ما امروز در برابر ملت ایران سرافرازیم که به وعده‌هایی که به ملت دادیم در ۴ سال ونیم اول به خوبی عمل کردیم. من دوران هشت ساله دولت تدبیر و امید را به سه بخش تقسیم می‌کنم. دوران ثبات و پیشرفت از ۹۲ تا ۹۶، دوران جنگ تحمیلی از ۹۷ تا ۹۹ و شش ماهه دولت که دوران بازآفرینی است.

وی با اشاره به آمارهای دولت تدبیر و امید، گفت: من به مردم می‌گویم هر کجا که همه با هم بودیم و در کنار هم تلاش کردیم خداوند هم پیروزی را نصیب ما ساخت. من به مذاکره افتخار می‌کنم. مذاکره جزوی از حکمرانی دنیای مدرن و ارث پیامبر است.

قطعنامه پایانی راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن: امید به بیگانه داشتن را خطایی نابخشودنی می‌دانیم

قطعنامه پایانی راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن در ۹ بند قرائت شد؛ در بخشی از این قطعنامه آمده است:  امید به بیگانه داشتن و «مرعوب دشمن شدن» را خطایی بزرگ و نابخشودنی تلقی کرده، با نگاهی واقع‌بینانه بر نیروی بی‌بدیل خویش تکیه می‌کنیم؛ و مسئولین کشور را نیز به این توصیه و فرمان مهم و سرنوشت‌ساز سفارش نموده و هیچ‌گونه سستی و انفعال نسبت به دشمن را در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی برنمی‌تابیم.

 

انتهای پیام/





منبع خبر

رستاخیز متفاوت ملت ایران در فجر ۴۲/ از نمایش موشک‌ها تا جای خالی که هرگز پُر نمی‌شود بیشتر بخوانید »

فجر۴۲

فجر۴۲| مقبره رضاخان از گلدسته‌های حرم به رگبار بسته شد


حوزه جامعه خبرگزاری فارس ـ سودابه رنجبر: مردم شهرری از همان سال ۱۳۴۲ که امام را به عراق تبعید کردند به جوش‌وخروش آمدند و بسیاری از روحانیون قم که تحت تعقیب بودند در جوار حرم حضرت عبدالعظیم (ع) ساکن شدند و خواص شهرری را با خود همراه کردند. اما هم‌زمان خانواده شاهنشاهی بنا داشتند که در جوار حرم حضرت عبدالعظیم (ع) پایگاه محکمی را به نام «آرامگاه رضاخان پهلوی» برای خود داشته باشند. حالا هر چه به پیروزی انقلاب نزدیک‌تر می‌شدیم. پایگاه انقلابی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و استبدادی آرامگاه رضاخان تضاد بیشتری به یکدیگر نشان می‌دادند. این در حالی بود که آرامگاه یا همان مقبره رضاشاه به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) چسبیده بود و فاصله فیزیکی باهم نداشتند. همیشه گارد شاهنشاهی در مقبره رضاشاه مستقر بود و حالا که ناآرامی‌ها بیشتر شده بود نظامی‌ها برای اینکه قدرتشان را نشان بدهند با تعداد بیشتری در آرامگاه حاضر می‌شدند.

دل مردم قرص شده بود

 مردم در ابتدا ترس و واهمه‌ای به دلشان افتاد؛ اما هر چه به پیروزی انقلاب نزدیک‌تر می‌شدیم و تعداد گاردی‌های مسلح افزایش پیدا می‌کرد مردم بی‌خیال‌تر می‌شدند. با آمدن امام به کشور قوت قلب گرفته بودند. هرازگاهی به نظامی‌های اطراف آرامگاه پرخاش می‌کردند. آن موقع گاردی‌ها فرمان تیر نداشتند؛ اما از یکجایی به بعد برای اینکه رعب و وحشت به دل مردم بیندازند شلیک می‌کردند.

تا اینکه روزها به ۲۲ بهمن نزدیک می‌شد. حالا جمعیتی از انقلابیون تهران و شهرری تصمیم گرفته بودند پایگاه شاهنشاهی را از هیبتی که برای خودساخته بود ساقط کنند.

بنا به گفته ساکنان قدیمی خیابان مدرس (آرامگاه سابق) درگیری‌ها از ساعت ۴ بعدازظهر شروع شد. طوری برنامه‌ریزی کرده بودند که همه انقلابیون سوار بر موتور و مسلح باشند.

وقتی اسلحه به دست جوان‌ها افتاد

داستان ازاین‌قرار بود؛ بعدازاینکه برخی همافرها و نظامی‌ها سلاح‌ها را بین مردم توزیع کردند. گروه‌های مسلح توانسته بودند طی برنامه‌ریزی مشخصی خودشان را به پایگاه شاهنشاهی در شهرری برسانند هرچند گارد ویژه علاوه بر تفنگ و اسلحه تانکی را نیز در آن محوطه مستقر کرده بود. موتورسوارها همان ابتدا با غافلگیری هر تمام‌تر و بدون هیچ ترسی به دل گاردی‌ها زدند.

همکلاسی‌ام، کاوه جلوی چشم من شهید شد

 حالا مردم صدای تیراندازی را شنیده بودند و حسابی شلوغ شده بود. «عزت خدامی» که در پیروزی انقلاب جوان ۱۴ ساله بود می‌گوید: «ما فکر می‌کردیم این بازی است که گاردی‌ها به راه انداخته‌اند. پیش‌ازاین همراه باهم کلاسی‌ام «کاوه گل افشاری» می‌رفتیم به آرامگاه و شیطنت‌هایی می‌کردیم و نظامی‌های اطراف آرامگاه همیشه دنبال ما می‌کردند و هیچ‌وقت هم‌دستشان به ما نمی‌رسید. حالا آمده بودیم جلو که وظیفه انقلابی خودمان را انجام دهیم کاوه جلو رفت و سنگی را از روی زمین برداشت و پرتاب کرد و من ناباورانه دیدیم که یکی از گاردی‌ها لوله تفنگش را به سمت کاوه نشانه رفت و من تا به خودم بیایم دیدم که کاوه خون‌آلود روی زمین افتاده است. کاوه حتی به ثانیه هم زنده نماند.

تنها در چند ساعت ۲۰ نفر شهید شدند

شلیک گاردی‌ها به سمت کاوه مردم را عصبانی‌تر کرده بود. وقتی موتورسواران انقلابی به شهرری آمدند مردم باهم هم‌صدا شدند؛ اما به دلیل سطح ارتفاع آرامگاه. گاردی‌ها بر مردم مسلط بودند و جوان‌ها مثل برگ پاییزی به زمین می‌ریختند و هرلحظه تعدادشان کمتر می‌شد. گاردی‌های ویژه آماده شلیک بودند و تعداد زیادی از بچه‌های انقلابی تسلط خوبی روی تیراندازی نداشتند. همین اتفاق خشم مردم اطراف را افزون می‌کرد.

گلدسته حرم به دادمان رسید

امینی مقدم یکی از خادمین سابق حرم حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «با توجه به ارتفاعی که مقبره رضاخان داشت گاردی‌ها در مقبره سنگر گرفته بودند و بر مردم مسلط بودند. تعداد از بچه‌ها جلو می‌رفتند اما کاملاً در تیررس نظامی‌ها بودند. از این‌همه شجاعت بچه‌ها متعجب بودیم. وقتی انقلابیون محیط را خوب برانداز کردند به این فکر افتادند که می‌توانند از گلدسته‌های حرم سید الکریم بر ساختمان آرامگاه مسلط شوند. بین خودشان چندنفری که نشانه‌گیری بهتری داشتند را انتخاب کردند و از داخل گلدسته‌ای حرم درست شبیه به تک‌تیراندازها یکی‌یکی افراد نظامی را نشانه گرفتند و آرامگاه را به رگبار بستند. هنوز چندنفری از گاردی‌ها تیر نخورده بود که خودشان تسلیم شدند. آن روز تعداد زخمی‌ها خیلی زیاد بود.

 

امان دادن به افسر نظامی

 همان‌طور که تضاد بین حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و آرامگاه رضاشاه در این رخداد تاریخی به‌شدت آشکار است. اتفاق دیگری نیز در همان روز و درهمان خیابان به وقوع پیوست که باگذشت ۴۲ سال هنوز هم این قصه بین اهالی قدیمی شهرری روایت می‌شود. داستان ازاین‌قرار بود که یکی از افسران نظامی بعدازاینکه می‌بیند گارد شاهنشاهی و تعدادی از سربازها تسلیم می‌شوند از ترس اینکه مردم براو مسلط نشوند. سوار بر تانک می‌شود و تانک حرکت می‌کند؛ اما ازآنجایی‌که خیابان‌ها باریک بوده با دیوار یکی از خانه‌های قدیمی برخورد می‌کند و دیوار خانه فرومی‌ریزد و جالب‌تر اینکه این خانه معروف به خانه «مکتب الهادی» است. خانه روحانی معروف شهرری «حاج‌آقا زمانی». محلی که سال‌ها تصمیم‌گیری برای شروع انقلاب در آن خانه انجام می‌شده. افسر نظامی به‌قدری ترسیده که حاج‌آقا زمانی از او در برابر مردم دفاع می‌کند و می‌گوید: «او با تانکش به من پناه آورده است او را برای چندساعتی در خانه‌اش حفظ می‌کند. افسر نظامی احساس شرمندگی می‌کند و برای اینکه به او گزندی نرسد حاج‌آقا زمانی به او لباس می‌دهد تا بالباس غیرنظامی محدوده را ترک کند.

 در جیب سرباز ها پول بگذارید

 یکی دیگر از جوان‌های مبارز انقلابی اهل شهرری می‌گوید: «تعداد زیادی از سربازها را به‌عنوان اسیر گرفته بودیم که به ما صدمه وارد نکنند این اتفاق به گوش امام رسید و امام دستور دادند سربازها را آزاد کنید و مبلغی پول هم در جیبشان بگذارید تا بتوانند خودشان را به خانواده‌شان برسانند.

انتهای پیام/





منبع خبر

فجر۴۲| مقبره رضاخان از گلدسته‌های حرم به رگبار بسته شد بیشتر بخوانید »

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد


** خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سریال های بسیاری ساخته شدند که هر کدام از بُعدی به انقلاب ورود کردند و هر کدام با زاویه دید کارگردان و نویسنده ساخته شده اند. از معمای شاه گرفته تا فرار بزرگ و انقلاب زیبا و میعاد در سپیده دم و کیمیا و سریال های دیگری که در این مقال نمی گنجد.

اما این شب ها و با شروع دهه فجر سریال «روزهای ابدی» از شبکه یک سیما پخش می شود. این سریال که به ماجرای نفوذ آمریکا  در ایران و منطقه هایی نظیر گنبد،‌کردستان، تهران و … می پردازد، با زاویه دید جدیدی انقلاب اسلامی ایران را روایت می کند.

شخصیت «مهدی» در این سریال ایفاگر یکی از نقش های اصلی و جوان اول انقلابی قصه ای است که جواد شمقدری آن را نویسندگی و کارگردانی می کند. با «امین اسکندریان» بازیگر این نقش درباره دغدغه هایش در اجرای نقش جوانی انقلابی و بازی در چنین نقشی گفت و گو کردیم.

 

** آقای اسکندیان بازخوردها تا به الان به چه صورت بوده است؟

-نقدهایی که به بازی من می شود خوب بوده است و از آنجایی که روی بازی خودم متمرکز هستم سعی می کنم برای آینده ام کمک بگیرم.

** به هر حال انتخاب بازیگران نقش های اصلی سریالی که به انقلاب و ماجراهای قبل از آن برمی گردد کار ساده ای نیست. شما چطور برای این نقش انتخاب شدید؟

-سال ۹۰ تئاتری برای جشنواره تئاتر فجر بازی می کردم و همان جا با علی رجایی که بازیگر هستند آشنا شدم و او قبلا در کارهای آقای علی اکبری بازی کرده بود. بعد از مدتی طی اتفاقی دوستم متوجه می شود که آقای علی اکبری دنبال بازیگر نقش مهدی برای این سریال هستند و عکس من را به ایشان نشان می دهد. صبح فردای همان روز به دفتر رفتم و با آقای شمقدری و علی اکبری صحبت کردم و همانجا ۵ بار تست بازی و گریم گرفتند که تست های سختی هم بود و بعد از آن برای این نقش انتخاب شدم.

** در سریال هم ۵ گریم مختلف دارید؟

-ما در سریال در چند برهه از زمان مهدی را می بینیم که از جوانی اش آغاز می شود و در ادامه به اتفاق های پایان داستان می رسد. در برهه ای بدون ریش و مو است و در زمانی هم با ریش و موی بلند و زمانی هم ریش و موی کوتاه که همه این گریم ها هنر دست آقای داریوش صالحیان بود.

 

** کلیت این سریال کمتر از یکسال می گذرد و سن مهدی بالاتر نمی رود.

-بله درست است تا همان سال ۵۸ قصه روایت می شود و همان ریش و موی بلندی که می بینیم پایان کار است.

** با توجه به اینکه این سریال اولین بازی شما در قالب تصویر است، اولین گزینه ای که برای حضور در یک سریال برایتان اهمیت داشت، چه بود؟

-من سالیان سال است که تئاتر بازی می کنم و خیلی دوست داشتم با نقش اصلی یک سریال معرفی شوم. البته قبلا کار تصویری انجام داده بودم اما خب خیلی دیده نشد در سال ۷۹ سریال آوایی در گلستان را بازی کرده بودم و بعد از آن چند فیلم کوتاه و یک فیلم سینمایی بازی کرده بودم.

آقای علی اکبری هم که در سینما و تلویزیون ما در جه یک هستند و چهره های مختلفی را به سینما معرفی کردند و نام ایشان که آمد سراپا گوش شدم. نقش مهدی برایم خیلی جذاب بود و اتفاق های عجیب و غریبی در خلال قصه برای مهدی می افتد و همه چور احساسات و موقعیت های بازیگری را تجربه می کند و همین برای خود من هم چالشی بود که ببینم می توانم از عهده ایفای این نقش بربیایم.

 

** یعنی می خواهید بگویید نقش سنگینی بود؟

-بله خیلی نقش سنگینی بود. بار سریال ۴۴ قسمتی بر دوش شخصیتی است که باید این بار را تا پایان به مقصد برساند. در این سه سال ضبطی که داشتیم خیلی تلاشم را به کار بستم تا نقش خوبی را ارائه دهم و حالا این را نمی دانم چقدر در بازخوردهای مردم موفق بوده ام.

** به هر حال یکی از گزینه هایی که در این سریال وجود دارد قصه کار است. برای اغلب بازیگران داستان و فیلم نامه از اهمیت بالایی برخوردار است درحالی که برخی بازیگران در چنین آثاری حضور نمی یابند.

-خود نقشی که بازی کردم بیش از هر موضوع و یا شایعه دیگری که در سینما و تلویزیون وجود دارد، برایم مهم بود. اینکه نقش چقدر جای بازی و مانور دارد برایم اهمیت دوچندانی داشت و سعی کردم صرفا روی کارم بدون حواشی ای که دیگران می گویند، تمرکز کنم.

** شخصیت مهدی در بستر انقلاب رشد می کند،‌ فعالیت می کند و شکل می گیرد،‌ با توجه به اینکه شما در زمان انقلاب حضور نداشتید، چقدر این موضوع برایتان اهمیت داشت؟

-در کل بازی کردن در کارهای تاریخی برای همه بازیگران جذاب است چونکه هیچ ذهنیتی از آن زمان ندارند. برای مثال آقای میرباقری سریال امام علی (ع) را می سازد و بازیگران به این دلیل که متن موجود را برای اولین بار می شنوند برایشان جذاب است و از سویی آنها را با چالشی مواجه می کند که ببینند از عهده ایفای چنین نقشی برمی آیند یا نه؟ برای سریال روزهای ابدی هم چنین اتفاقی افتاد و زمان انقلاب و قبل و بعد از آن یک برهه ای از تاریخ است که در کشور ما رخ داده و من به این دلیل که آن زمان از تاریخ را ندیدم، خیلی برایم جالب بود که ببینم می توانم از پس آن بربیایم و یک کار تاریخی بازی کنم. در ادامه خیلی خودم را درگیر آن حال و هوا کرده بودم.

 

** از چه طریقی با حال و هوای آن روزهای انقلاب آشنا شدید؟ با فردی مشورت کردید یا به فیلم و کتاب بسنده کردید؟

– از روزی که فیلم نامه را خواندم تا روز شروع ضبط یک ماه زمان داشتیم و در این زمان خیلی تحقیق کردم و با افراد مختلف صحبت کردم به این خاطر که ما آدم های آن زمان را ندیده بودیم و باید ریز شخصیت هایشان را متوجه می شدیم. همچنین فیلم های بسیاری درباره دانشجوهایی که سفارت آمریکا را تسخیر کردند، دیدم و خیلی خودم را درگیر این کرده بودم که آدم های آن زمان چه حس و حالی داشتند و اصلا چی شد که چنین تصمیم هایی گرفتند تا چنین کارهایی را انجام دهند؟

** یعنی تفکر این افراد برای شما جذابیت داشت؟

بله دقیقا درست است. دوست داشتم بدانم چه نوع تفکری داشتند و سیر و سلوک و راه و روش زندگی شان چطور بوده است و همه اینها چالش هایی بود که برایم جذابیت داشت. در تمام صحنه ها تمام فکر و ذکرم این بود مهدی در آن دوران زندگی می کند با امینی که در عصر حاضر زندگی می کند خیلی تفاوت دارد و خیلی سعی کردم ببینم مهدی چه طور فکر می کند حرف می زند و یا وقتی در یک موقعیتی قرار می گیرد، چطور راه می رود؟ سعی کردم از خودم دورش کنم و واقعا به دلیل سال های زیادی که از انقلاب گذشته و من هم آن دوران را ندیدیم، آدم های آن زمان را نمی شناسم و به همین دلیل سر صحنه هم سعی می کردم بیشتر روی شخصیت این فرد و تمام موقعیت هایی که مهدی در آنها قرار می گیرد، تمرکز و تحلیل شخصیت کنم.

** این شخصیت در تاریخ انقلاب اسلامی ایران ما به ازای بیرونی داشته یا نه و نماینده یکی از انقلابی هایی است که در آن زمان می زیسته؟

-نه مهدی شخصیت بیرونی ندارد و کاملا تخیلی است و آقای شمقدری آن را خلق کردند. البته که با ایشان صحبت می کردم گفتند این شخصیت را از چند شخصی که در آن زمان زندگی می کردند الهام گرفتند.

** تا به حال خودتان را به جای شخصیت مهدی قرار دادید؟ که اگر جای او بودید چه می کردید؟

-مهدی پسر با جنب و جوشی است و من خیلی آرام هستم. مهدی شجاعت بسیاری دارد و واقعا نمی دانم که اگر به جای او بودم به کردستان و گنبد می رفتم یا نه؟

 

** چقدر برای اجرای این نقش حساسیت وجود داشت؟

-حساسیت دارد چونکه موضوع سریال به شدت حساس است و ما هم سعی می کردیم تا این حساسیت ها را شناسایی کرده و به درستی  اجرایش کنیم و اینها به کمک آقای شمقدری و علی اکبری پیش رفت.

** از ابتدای پخش این سریال نقدهای زیادی از دور و اطراف شنیده می شود که بخشی از آنها منصفانه نیست. خودتان این نقدها را شنیدید یا دنبال می کنید؟

-نظر شخصی ام این است که وقتی بازیگر کارش را انجام می دهد، هر حرفی که بزند توجیه کارش است. اما تا همین جا هم باید بگویم نقدهایی که به بازی من شده است، خیلی منصفانه نیست. چون نقدهایی که به کلیت کار شده است را من نباید پاسخ بدهم. به هر حال این اولین تجربه بازیگری من در چنین پروژه بزرگی بود و فشارهای روحی و روانی زیادی روی من وجود داشت و به نظرم باید کمی مهربان تر با هم برخورد کنیم. چه انتظاری داریم از پسری که در سن ۲۷ سالگی برای اولین بار نقش اصلی یک سریال را بازی می کند همه چیز تمام باشد؟ بازیگری خیلی به تجربه متکی است و شما باید حداقل ۱۰ فیلم بازی کنید تا کسی به شما نقد نکند. البته که دلخور نشدم و به هر حال نقد است و نظر هر فردی برای من قابل احترام است و من هم باید تلاش بیشتری می کردم تا جای این نقدها را در زندگی ام نبینم.

** پروسه تصویربرداری این سریال چند سال بود؟

-حدود سه سال مشغول ضبط بودیم و جوانی که تازه آمده و ذوق و انگیزه دارد ممکن است این مدت زمان و فشارها روی او تاثیر بگذارد. خیلی تلاش کردم این شخصیت همه جا به یک شکل نباشد و دلم می خواست فراز و فرود داشته باشد و در هر موقعیتی یک نوع رفتاری از او بروز دهد.

 

** برای اولین بار در یک سریال به پروژه نفوذ امریکایی ها در ایران پرداخته شده است. چقدر این بخش برای مخاطبان جذابیت داشت؟ و چقدر توانست تاثیرگذار باشد؟

-من خیلی سوادش را ندارم و علوم سیاسی نمی دانم و صرفا روی بازیگری ام تمرکز دارم و به این خاطر که سواد سیاسی ندارم نمی توانم این اتفاق ها را تحلیل کنم.

** این سریال یک سال پیش در قالب 10 قسمت و تحت عنوان «خط تماس» در دهه فجر از همین شبکه پخش شد. فضای آن ده قسمت با این سریالی که این شب ها می بینیم متفاوت بود؟

-قرار بود پخش کل سریال در سال گذشته باشد و به دلیل اینکه چند ماهی سریال متوقف شد تصمیم بر آن شد که ده قسمتی را برای دهه فجر ارائه دهیم به همین جهت در «خط تماس» کمی داستان تغییر کرد اما کلیت آن در راستای یک هدف بود.

* سخت ترین سکانسی که در این سریال بازی کردید کدام سکانس بود؟

-همه سکانس هایم از لحاظ اجرایی به شدت سخت بود. البته یک سری سکانس ها از نظر روحی و برخی از نظر جسمی برایم سخت بود. در قسمت اول یادم است از کوه بالا می رفتم و شیب کوه نود درجه بود و اگر پایم سر می خورد قطعا اتفاقی برایم می افتاد.

** به تازگی تهیه کننده و کارگردان ها به جوان های بازیگر اعتماد می کنند شما نیز با همین اعتماد در این سریال بازی کردید.

-خیلی کار خوبی است. البته در دهه ۷۰ و ۸۰ این اتفاق رخ داد و شهاب حسینی پارسا پیروزفر و فریبرز عرب نیا هم جزو افرادی بودند که با همین اعتمادها دیده و چهره شدند. من واقعا از آقای علی اکبری و شمقدری ممنونم که به بازیگران جوان اعتماد کردند و همچنین صداوسیما که راه را برای جوان ها باز کرده است. اما کاش فقط از جوان هایی استفاده کنیم که پتانسیل بالایی دارند و واقعا برای بازیگری زحمت کشیده باشند. چندین جوان بی نظیر تئاتری می شناسم که هیچ وقت فرصتی نبوده که این افراد خودشان را نشان دهند و ای کاش در انتخاب هایمان دقتی کنیم و به سمت جوان های تئاتری برویم. متاسفانه برخی ها فقط به سمت بازیگرهایی می روند که فقط دغدغه شهرت دارند و این آسیب زننده است.

** بعد از این کار مشغول کار دیگری نشدید؟

-پیشنهاد که داشتم اما هنوز کاری که مورد قبولم باشد نبوده است. این روزها هم تمرین تئاتر دارم که اگر کرونا کمتر شود بعد از جشنواره تئاتر فجر بروی صحنه می رود.

** بعد از بازی در این سریال برای خودتان اولویت قرار دادید که در کدام مدیوم بازی کنید؟

-نه اگر پیشنهاد خوبی باشد چه در تئاتر و چه تصویر حتما قبول می کنم و بازی می کنم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، سریال «روزهای ابدی» به تهیه کنندگی محسن علی اکبری و بازی علیرام نورایی، احمد نجفی،‌حمید گودرزی، رحیم نوروزی،‌صالح میرزاآقایی، شهره لرستانی، زهرا سعیدی،‌ جلیل فرجاد، امیرمحمد زند و … این شب ها از شبکه یک سیما بروی آنتن می رود.

انتهای پیام/





منبع خبر

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد بیشتر بخوانید »

فجر ۴۲

فجر ۴۲| مرد هزارچهره انقلاب که ساواک نتوانست زنده دستگیرش کند


خبرگزاری فارس-گروه حماسه و مقاومت: آن روز سیدعلی وارد خیابان سقاباشی شد. حس می‌کرد اوضاع، عادی به نظر نمی‌آید. برای او که حدود ۲۰ سال زندگی‌اش در تعقیب و گریز گذشته بود، فهمیدن این موضوع، کار سختی نبود. 

از سال ۴۲ که با گروه فداییان اسلام همکاری کرده بود و حسنعلی منصور نخست وزیر را ترور کرده بودند، سیدعلی در فرار بود و ماموران ساواک به دنبالش می‌گشتند. 

همه این سال‌ها، شهید اندرزگو را تبدیل کرده بود به مرد هزار چهره. مردی که ۲۴ شناسنامه برای خود دست و پا کرده بود! سیدعلی گاهی شیخ عباس تهرانی بود؛ گاهی دکتر حسینی، عده‌ای او را با نام ابوالقاسم واسعی می‌شناختند و چند روز بعد، ابوالحسن نحوی می‌شد نام جدید اندرزگو!

ماموران ساواک به دنبال یک روحانی بودند با عینک قهوه‌ای، اما وقتی به خود می‌آمدند که سیدعلی در نقش یک بساز و بفروش از دستشان گریخته بود. گاهی بساط انگشترفروشی را پهن می‌کرد و گاهی یک مغازه‌دار ساده بود.

آنچه مسلم بود، اندرزگو در همه این نقش‌ها فعالیت‌های مبارزاتی خود را انجام می‌داد و در چشم بهم‌زدنی غیب می‌شد. ساواک هر کسی را که در این سال‌ها فکر می‌کرد ممکن است ردی از او داشته باشد، دستگیر می‌کرد، اما هر چه اطلاعات بیشتری از شیخ عباس معروف به دست می‌آورد، راهش برای رسیدن به این مبارز دورتر می‌شد.

سیدعلی به قدری با خونسردی کتب و اعلامیه و اسلحه را جابه‌جا می‌کرد که کسی در نهایت ذهنش هم نمی‌توانست تصور کند مرد زنبیل به دستی که از کنارش می‌گذرد، در آن دوران سرشار از خفقان، با خود چه حمل می‌کند. 

در روزهای حضور او در مشهد ارتباطاتی هم با مقام معظم رهبری که خود از مبارزین قدیمی انقلاب بودند، داشت. ایشان خاطره‌ای از شهید اندرزگو را روایت می‌کنند: «یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتورگازی می‌آمد. موتور را که نگه داشت، دیدم چند خروس در عقب موتور خود دارد. از او درباره خروس‌ها پرسیدم، جواب داد که این خروس‌ها استثنایی‌اند و تخم می‌گذارند!

زنبیل را که کنار زدم، دیدم زیر پای خروس‌ها پر از نارنجک و اسلحه است!»

آرش تهرانی یکی از معروف‌ترین شکنجه‌گران ساواک از سال‌ها تعقیب سیدعلی اندرزگو می‌گوید: «برای مأموریتی به قم رفته بودم، قصد مراجعه به تهران را داشتیم که تلفنگرام یا تلگرافی از تهران از ناحیه ازغندی (یکی دیگر از ماموران ساواک) داده شد؛ مبنی بر این که سیدعلی اندرزگو در قم می‌باشد، احتمالاً در منزل آقای اشراقی و آیت الله ربانی شیرازی به سر می‌برد و از یک موتور سیکلت گازی آبی رنگ استفاده می‌کند و لباسش نیز کت و شلوار خاکستری است. با این مشخصات به ما نیز دستور دادند که با استفاده از وجود افراد تیم تعقیب و مراقبت سعی نماییم او را پیدا کنیم.

چند روزی بدون نتیجه در شهرستان قم برای شناسایی اندرزگو اقدام کردیم، اما نتیجه‌ای حاصل نشد. به تهران برگشتیم. ازغندی خبر داد اندرزگو را در مشهد حوالی هتل اطلس در میدان دقیقی مشاهده کردند که مشغول فروش تسبیح و انگشتری عقیق بوده که احتمالاً منزلش نیز در کوچه چهنو در خیابان تهران می‌باشد. مجدداً ما را به مشهد اعزام کردند تا او را دستگیر کنیم. من به اتفاق ۲۲ نفر از کارمندان تیم کمیته اوین با اتومبیل به مشهد رفتیم. ماه‌ها این مأموریت طول کشید و ما تلفن‌های بسیاری را شنود می‌کردیم؛ تا اینکه در اواخر مرداد در جریان گوش دادن به این نوار مکالمات معلوم شد همه مرتبطین و فعالان با فردی به نام جوادی در مشهد تماس می‌گیرند. ازغندی پس از گوش دادن به این نوارها تایید کرد جوادی باید همان سیدعلی اندرزگو باشد.

جریان واقعه به وسیله ازغندی به پرویز ثابتی، مدیرکل وقت اداره سوم اعلام شد و در نتیجه قرار شد بلافاصله تیم دیگری به مشهد عزیمت کند و نسبت به شناسایی و سایر اقدامات مورد لزوم مثل دستگیری و ضربت اقدام نماید. اندرزگو برای ازغندی پیغام فرستاده بود که به او بگویید پایش را از گلیم من بکشد بیرون و الا بد می‌بیند.

فکر می‌کنم از سال ۴۲ که ساواک به دنبال دستگیری سیدعلی اندرزگو بود بتوان او را یکی از قدیمی‌ترین مبارزین دانست که به طور مخفی علیه رژیم طاغوت فعالیت می‌کرد. همچنان در مشهد به دنبال اندرزگو می‌گشتیم که ناگهان یکی از افرادمان به نام سعیدی ساعت ۶ بعدازظهر خبر داد سیدعلی اندرزگو در تهران است. همگی ساعت ده شب به سمت تهران حرکت کردیم. حدود ساعت ۱۱ صبح رسیدیم.

اطلاع دادند قرار است جوادی یا همان اندرزگو برای صرف افطار به منزل حاج اکبر (پدر خانمش) برود. حدود ساعت ۵ بعدازظهر سعیدی تلفنی خبر داد که در حوالی خیابان ایران، نزدیک منزل حاج اکبر، سیدعلی اندرزگو معروف به شیخ عباس تهرانی توسط ماموران به شهادت رسید!»

ازغندی همان ماموری که سال‌ها به دنبال سیدعلی بود ماجرای لحظه شهادت را روایت می‌کند: «به محض دیدن اندرزگو، به ماموران اکیپ ضربت نشانش دادم. مأموران سرکوچه به علی اندرزگو دستور ایست دادند، اما او با انجام حرکاتی خود را مسلح نشان می‌داد، به همین علت مأموران ضربت از ترس جانشان او را به رگبار بستند. اندرزگو در همان حال که خون زیادی از بدنش می‌رفت دفترچه یادداشتی از جیب خود بیرون آورد و چند برگ آن را خورد و در واقع با آن کاغذها افطار کرد.»


فرزندان شهید سیدعلی اندرزگو

سیدعلی همانطور که خودش گفته بود داغ زنده دستگیر شدنش را به دل سربازان ساواک گذاشت و سرانجام در ۱۹ رمضان سال ۵۷، سال‌ها مبارزه‌اش به شهادت ختم شد.

فارس به مناسبت فجر ۴۲ مطالب دیگری هم دارد که می‌توانید در صفحات گوناگون آن‌ها را دنبال کنید.

انتهای پیام/





منبع خبر

فجر ۴۲| مرد هزارچهره انقلاب که ساواک نتوانست زنده دستگیرش کند بیشتر بخوانید »

سرلشکر سلامی: بی‌نیازی از رفع تحریم بر رفع تحریم اولویت دارد/ از برجام واقعا بی‌نیاز شده‌ایم

سرلشکر سلامی: بی‌نیازی از رفع تحریم بر رفع تحریم اولویت دارد/ از برجام واقعا بی‌نیاز شده‌ایم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه بعدازظهر امروز (یکشنبه) در آیین اعلام آغاز رزمایش بیت‌المقدس گردان‌های بسیج، گفت: آمریکا به تنهایی به اندازه تمام قدرت‌های روی زمین دارای قدرت نظامی بود و هنوز هم هست؛ در آن زمان آمریکا بیش از ۲۵ درصد اقتصاد جهان را در اختیار داشت، آن زمانی که امام(ره) انقلاب کرد و آمریکا را شکست داد، سیطره سیاسی آمریکا بر عالم فراگیر بود.

وی افزود: این کار بسیار دشوار و سهمگینی بود و خارج از دایره تصور و نگرش و برآوردهای متعارف و مرسومی است که در قاعده‌های بازی و موازنه‌های قدرت قابل تفسیر و توجیه باشد. به محض پیروزی انقلاب، جهان سلطه‌گر و دنیای استکبار در شرق و غرب احساس کردند ضلع جدیدی از یک قدرت مبهم و ناشناخته در دنیا متولد شده است؛ انقلاب ما ظهور یک قدرت جدید بود با جاذبه‌هایی بسیار وسیع و جهانی.

سردار سلامی ادامه داد: پیام‌های آسمانی انقلاب ما که برای همه بشریت عدالت، آزادی، طهارت اخلاقی و کرامت انسانی و دمیدن روح در یک جهان بی‌روح را نوید می‌داد، نشان داد که این انقلاب آمده است تا سلطه ستمگران را در عالم پایان دهد و این برای جهان قدرتمند سلطه‌گر قابل تحمل نبود.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه سخت‌ترین واکنش به این انقلاب بزرگ، جنگ بود، گفت: ما نمی‌توانستیم به عنوان اسلام الگوی عقب مانده و ضعیف از یک نظام برآمده از اسلام ارائه بدهیم، باید پیشرفت می‌کردیم، ایران را می‌ساختیم و قوی می‌شدیم چون جز قوی شدن راهی برای بقاء و ادامه حیات نداشتیم. باید از ایجاد جنگ‌های جدید جلوگیری می‌کردیم و برای دشمن تصویری خطرناک از قدرتمان بسازیم و تمرکز او را از پیشانی انقلاب یعنی سرزمین ایران دور کنیم.

وی گفت: رهبر بزرگ و پیشوای عظیم الشان انقلابمان با منطق الهی و شناخت ژرف از سنت‌های الهی و شناخت از دشمنان کوچ و بزرگ، کاری بزرگ انجام داد و ملت را برای یک مقاومت بزرگ آماده کرد. او منشأ ایستادگی و استوانه عظیم ملت شد. دشمنان تحریم اقتصادی و بسیج رسانه‌ای جهانی و انواع محاصره و جنگ‌های اطلاعاتی و هر آنچه تهدید سنتی و مدرن بود را علیه ما به کار بردند، اما حاصلش این شد که هر آنچه آنها به کار بردند، به فرصت‌هایی برای پیشرفت انقلاب ما تبدیل شد.

سرلشکر سلامی با بیان اینکه امروز انقلاب ما بیش از هر زمان به حضور بسیج نیازمند است،‌ خطاب به بسیجیان تاکید کرد:  پایگاه‌ها را احیا کنید؛ به درون پایگاه‌ها بروید، هرچه می‌توانید به مردم عزیز خدمت کنید، ما پیشمرگ این مردم هستیم.

وی افزود: 42 سال از انقلاب گذشته و با همه فشارها ملت سربلند است چون شما هستید. شما امید را به خانه‌ها می‌آورید، در قلب‌ها نور، اعتماد و اطمینان به نظام را روشن می‌کنید.

فرمانده کل سپاه خطاب به بسیجیان با بیان اینکه شما سفیران رحمت رهبر ما هستید، گفت: از خدمت دریغ نکنید، هر یک از شما هر عملی برای خدمت به مردم انجام می‌دهید یک نبرد بزرگ است. جهاد ما امروز از خدمت به مردم می‌گذرد.

وی با تاکید بر اینکه ما همه لوازم بزرگ بودن را داریم،‌ تصریح کرد: ما چون برای غلبه به دشمنان بزرگ آرایش گرفته‌ایم به همان نسبت قدرت سازی می‌کنیم، دشمن بزرگ عامل رشد و پیشرفت ما است؛ همانطور که غلبه بر شیطان عامل رشد انسان است.

سرلشکر سلامی گفت: امروز به نقطه‌ای رسیده ایم که از برجام واقعا بی‌نیاز شده‌ایم، فهمیده‌ایم که بی‌نیازی از رفع تحریم، بر رفع تحریم اولویت دارد و شما این کار را می‌کنید. ما با قلب هایمان زندگی می‌‌کنیم، قلب‌هایمان به هم پیوند دارد و ما یک ملت با یک تن واحد هستیم و تا وقتی اینگونه هستیم پیروز می‌شویم.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه پیروزی سکه رایج ملت ایران است،‌ اظهار داشت: دشمنان ما در رویاهای بزرگی بودند و همه آنها را فراموش کردند، ذهن هایشان پاک شده‌اند و مراقبند از ما شکست‌های سنگین‌تر نخورند. ما آموختیم دشمن در چارچوب سلطه عمل می‌کند، چه وقتی با او سازش می‌کنیم و حتی وقتی در دایره دوستی او هستیم او دشمنی می‌کند و این ذات نظام سلطه و استکبار است.

وی در پایان با تبریک فجر انقلاب اسلامی به بسیجیان خطاب به آنها، تاکید کرد: فجرهای بزرگتری در راه است همانطور که رهبرمان فرمود خرمشهرهای دیگری در راه است ما با انسجام و وحدت و پیروی از ولی امرمان به همه آرزوهایمان خواهیم رسید.

انتهای پیام/





منبع خبر

سرلشکر سلامی: بی‌نیازی از رفع تحریم بر رفع تحریم اولویت دارد/ از برجام واقعا بی‌نیاز شده‌ایم بیشتر بخوانید »