فرماندهان فتنه

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"



برخی حامیان آشوب و فرماندهان فتنه آینده از هم‌اکنون سور و سات لازم را برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده” مهیا کرده‌اند…

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

“چون دوست،‌ دشمن است؛ شکایت کجا بریم؟!”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

علی ربیعی، فعال اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت اعتدال در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا که گویا در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن انجام شده با بیان اینکه انقلاب۵۷ یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر و نتیجه خواسته‌های انباشت شده چند نسل بود(!) اظهار کرده است: این نگرانی وجود دارد، آنچه که موجب انقلاب شد، بار دیگر در جامعه بازسازی نشود.

او همچنین می‌افزاید: انقلاب باید بتواند مدام آرمان‌ها را بازتبدیل کرده و پاسخگو و حل‌کننده مسائل نوین باشد.

ربیعی در ادامه می‌گوید: زمانی که جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند، حذف شوند، به طور طبیعی شکاف ایجاد شده و در نهایت به حذف و کنار گذاشتن مردم و سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود. بنابراین یکی از راه‌های بی‌بدیل جبران این اشتباهات، بازگشت به انتخابات به‌گونه‌ای است که همه بتوانند در آن حضور یافته و سلایق خود را در یک سبد بزرگ بیابند.

این چهره امنیتی اصلاح‌طلب در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز تصریح می‌کند: بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در روزهای اول بازداشت شده بودند، بر اساس اطلاعی که من دارم هیچ‌گونه سابقه‌ای نداشتند و این نشان می‌دهد که این صدا، یک صدای طبیعی بود.[1]

*پیرامون صحبت‌های کنایه‌آمیز ربیعی تحلیل‌های مهمی وجود دارد که خوانش آنها ضروریست:

یکم: این طعنه که می‌گوید: “انقلاب اسلامی یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود” به این معنیست که این ضرورت مجددا می‌تواند ایجاد شود! کما اینکه می‌بینیم ربیعی در ادامه به همین مسئله اشاره و تصریح می‌کند که امکان بازسازی علل موجده انقلاب وجود دارد.

البته چنین امکانی درباره هر انقلابی وجود دارد. اما فضای طعنه آنجاست که ربیعی نمی‌گوید این ضرورت (بازسازی علل موجده انقلاب) هنگامی رخ می‌نماید که انقلاب از مسیر شعارهای اصلی خود یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خارج شود.

به دیگر سخن، مادام که انقلاب اسلامی بر مسیر آرمان‌های خود در حرکت باشد نه تنها بر قوت آن افزوده خواهد شد بلکه هیچ احتمال عقلانی درباره ضرورت یافتن رفورم بروز نمی‌یابد.

ضمن اینکه مسئله بازتبدیل آرمان که ربیعی آنرا مطرح می‌کند نیز به لحاظ فلسفی یک مسئله غلط است. زیرا آرمان یک مقوله قابل تبدیل نیست و یک ملت و یک انقلاب همواره باید در طول تاریخ خود به سمت آرمان‌ها در حرکت باشد اگرچه نتواند بصورت کامل به این آرمان‌ها دست یابد.

لذاست که می‌توان گفت طعنه درباره بازسازی اصول موجده انقلاب در شرایطی که نظام دقیقا بر مدار اصلی خود در حال حرکت است؛ نه یک هشدار بلکه زمینه‌چینی برای آشوب یا براندازی است.

دوم: ربیعی می‌گوید: جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند نباید حذف شوند و همه باید بتوانند سلایق خود را در سبد اسامی نامزدهای انتخاباتی ببینند!

این حرف غلط نیز در حالی است که جریان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب سمپات کم نداشت. اما نظام اسلامی و عقلای کشور دانستند که این افراد؛ بی‌عقل، خونریز و معارض انقلاب هستند و لذاست که دست به حذف آنها زدند. نظیر این اقدام را می‌توان به موضع سلبی امام خمینی(ره) درباره تشکل نهضت آزادی هم تعمیم داد.

در واقع ربیعی با این اظهارات مشغول پوپولیسم شده است و حرفی را می‌زند که اگرچه ظاهری شیک دارد اما پر واضح است که در دامان آن خطرات بزرگی برای مردم و نظام نهفته است.

بیان پاسخ برای این شبهه هم ضروریست که در منطق دموکراسی هنگامی که فردی نامزد مطلوب خود را در انتخابات نمی‌یابد بایستی به گزینه‌های نزدیکتر به آرمان خود رأی بدهد.

سوم: خطرناک‌ترین بخش اظهارات ربیعی اما تأکید اوست بر اینکه اعتراضات اخیر یک صدای طبیعی بود!

لکن ربیعی باید پاسخ بدهد که این چه صدای طبیعی بود که ده‌ها بسیجی و پلیس و حافظ امنیت را در کف خیابان سلّاخی کرد، به قتل صبر می‌کشت، اموال مردم را آتش می‌زد،‌ بهانه‌اش غیر منطقی بود و هیچ مانیفست عقلانی‌ای هم نداشت؟!

آقای ربیعی که سابقه امنیتی دارد چطور می‌تواند مدعی طبیعی بودن (بخوانید منطقی و اجتماعی بودن) صدایی شود که در کف دانشگاه شعار رکیک می‌داد؟!

این صدای برآمده از طبیعت جامعه بود یا صدای توأمان فریب‌خوردگی و اوباش‌گری؟!

در هشدارها و تأملات تفکر عقلانی و اسلامی ممکن است فردی یک کار درست ظاهری را انجام دهد اما در باطن دچار اعوجاج باشد. نظیر حضور آقای ربیعی در راهپیمایی 22 بهمن که اقدامی پسندیده و در خور تحسین است لکن وقتی صحبت‌های او را می‌شنویم؛ به یک جهان پر از اعوجاج می‌رسیم که از منتهی‌الیه آن قرار است انقلابی علیه انقلاب اسلامی رخ‌نمون شود!

لذاست که باید از این قبیل رفتارها عبرت گرفت و درون و برون را با مسیر دین خدا و عقلانیت تنظیم کرد.

***

سور و سات تاجیک برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های جریان چپ و از حامیان آشوب، به تازگی طی یادداشتی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، مدعی شد که مسئولان کشور اهل دیدن واقعیت نیستند.

او سپس می‌نویسد:

“واقعیت‌های سرکوب‌ شده و تحت ‌انقیاد و رویت‌ناشده، سر به شورش برداشته‌اند و خشونت‌بار در حال فتح دژهای ذهنی هستند. با بیانی لکانی، واقعیت‌ها در صورت و سیرت «امر واقع» ظاهر شده‌اند و انحصار و اقتدار بازنمایی و سخن ‌گفتن از خویش (واقعیت) را، از نظم نمادین مسلط دریغ داشته‌اند. واقعیت‌ها، جشنِ جنبش برپا کرده‌اند و در هر کوی و برزنی نشان و نشانه‌ای از خود بر در و دیوار ذهنی مردمان شهر نقش کرده‌اند. از هر پرده و حجاب برون افتاده‌اند، وارد ساحت نگاه و احساس و زبان همگان شده‌اند و نقل و نقل هر مجلس و محفل و هر جمع و جمعیت شده‌اند. واقعیت‌ها، از خود زبانی یافته‌اند و از نهان‌ها پرده‌ها برداشته‌اند و در خموشی، گفتِ خویش اظهر می‌کنند.“[2]

*تاجیک پیش از این و در بحبوحه اغتشاشات نیز گفته بود که این اغتشاشات “جشن جنبش” است و خشونت آن نیز خشونتی الهیاتی است.

ضمن اینکه او از کسانی است که با لحنی تشویق‌گون تأکید دارد آشوب‌ها مجددا تکرار خواهد شد. (ما نیز چنین دأبی داریم. با این تفاوت که ما آنرا محکوم می‌کنیم، معتقدیم زمینه‌های آن باید مسدود شود و برای معترضین نیز راه حل صندوق رأی را پیشنهاد می‌دهیم نه اینکه همانند تاجیک مشوق خیابان‌ها شویم!)

تاجیک همچنین از زیر و رو شدن اوضاع-در آینده و با پشتوانه آشوب و آشوبگران- نیز سخن رانده است.[3]

باید به مردم عزیز ایران این نکته را صادقانه عرض کرد که وقتی کسی از جماعت اراذل و اوباش و از کسانی که خصلتشان کشتن به صبر است؛ با ایما و اشاره و حتی سکوت حمایت می‌کند، هیچ شماتتی ندارد و حتی حرکت وحشیانه‌ی آنها را “جشن جنبش” می‌نامد یعنی کسی در هنگامه خواب خواص و چشمان ناظر مشغول جمع کردن هیزم برای آتش فتنه است و در حالی که کسی متوجه نیست؛ تقلا می‌کند تا اوباش را به خط کند و آنها را مسلح‌تر از قبل به میدان بفرستد.

کسی اگر متوجه این توطئه شوم باشد؛ بسته به موقعیتی که دارد با آن برخورد می‌کند.

اگر شخصی عادی باشد متوجه خطر می‌شود و سعی می‌کند از هر فتنه خیابانی به دور باشد.

اگر یک فرد سیاسی باشد به عرصه جهاد تبیین ورود می‌کند و بافته‌های امثال تاجیک را پنبه می‌کند.

و اگر یک شخص مسئول باشد؛ بسته به مسئولیتی که دارد در بازه “خدمت اقتصادی به مردم تا برخورد امنیتی با دشمنان مردم” فی‌الفور وارد عمل خواهد شد.

بدانیم و باور کنیم که خطر “فتنه اقتصادی” با عملگری برخی رجال حاضر در ستاد هسته سخت اصلاحات جدی است فلذا باید بیش از این به همه‌ی مردم گفت که راه حل مشکلات؛ خیابان نیست بلکه “رأی خوب” در صندوق رأی است.

***

عطریانفر: این یک نگاه تسامحی بود نه عفو!

ناجوانمردی در حق “عفو رهبری”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمد عطریانفر، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون عفو رهبری برای محکومان اغتشاشات اخیر گفته است:

“باید از این رویکرد حاکمیت برای عفو استقبال کنیم ولی به حاکمیت هم بگوییم که نگاه پیشگیرانه داشته باشد و هرکدام از عناوین اتهامی را براساس قوانین موضوعه خود بررسی کند تا دیگر در ادامه نیازی به وجود نگاه تسامحی نداشته باشد. من معتقدم که اگر نگاه آسیب‌شناسی و پیشگیرانه‌ای وجود داشته باشد، دیگر نیاز نیست که از ظرفیت رهبری برای عفو استفاده کنیم.“[4]

*آقای عطریانفر باید بداند که عفو مقام معظم رهبری هرگز یک “تسامح” نبود و بلکه صرفا یک بخشش از موضع اقتدار بود.

چه اینکه تسامح در حیطه ولی فقیه هیچ جایی ندارد و بلکه برای رهبریت یک جامعه “سیّئه” محسوب می‌شود. زیرا هیچ مسئولی در نظام اسلامی حق ندارد از حق مردم با تسامح بگذرد و برخورد با هنجارشکنان و کسانی که زمینه ناامنی را ایجاد کرده‌اند نیز در زمره حقوق مردم است.

دستور اخیر رهبر معظم انقلاب برای عفو؛ نظیر سایر فرامینی است که ایشان همه‌ساله در برخی اعیاد و مناسبت‌ها برای زندانیان و محبوسین روا می‌دارند و بر اساس اختیارات ولایی خود “امر عفو” را صادر می‌کنند.

لذاست که می‌توان گفت آقای عطریانفر با این اظهار نظر خود در حالت خوشبینانه مرتکب ناشکری و تحلیل غلط در قبال دستور حکومتی رهبر انقلاب شده‌اند.

همچنین است که باید دانست تمامی دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر بر اساس نصوص قانونی و وظائف ذاتی نهادهای حافظ امنیت کشور دستگیر شده‌اند (مثال‌های نقض البته باید پیگیری شود) و رواداری تسامح در قبال اینان یک کار غیر عقلانی است که صرفا حاکمانِ در معرض اضمحلال تن به آن می‌دهند.

لکن عفو رهبری هرگز به معنی نقض یا زائد بودن هیچ قانونی نیست و همانطور که از اسم آن پیداست؛ به معنی گذشتی است که در حیطه ولایت فقیه قرار دارد و هرگز به معنی عدول از حق مردم و امنیت کشور هم نیست.

خواص حق دارند که برخی مقولات را ندانند اما هنگامی که حقیقت یک مسئله روشن می‌شود؛ بایستی سریعا اشتباه و موضع غلط خود را اصلاح کنند. بماند که به نظر می‌رسد تسامح نامیدن عفو مقام معظم رهبری یک ناجوانمردی نیز هست.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1329628

2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-596585

3_ mshrgh.ir/1458176

4_ isna.ir/xdNkQX

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری" بیشتر بخوانید »

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!


محمدرضا تاجیک

پدیده “دانشجویان فحاش” در کدام مکتب رشد کردند و استادان آنها چه کسانی بوده‌اند؟!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

 

انکار “عقلانیت نسلی” برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

هادی خانیکی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به تازگی در یک مصاحبه پیرامون اغتشاشات اخیر گفته است: به نظر می‌رسد، در سال‌های اخیر در کشورمان، دچار یک نوع مواجهه مخاطره‌آمیز نسلی شده‌ایم، چراکه این نسل جدیدی که از جامعه شبکه‌ای تغذیه کرده، زندگی‌اش را در یک پارادایم جدید تعریف کرده است. این انگاره یا مدل ذهنی امروز عوض شده ولی نسل قدیم به خوبی این تغییر را نپذیرفته است.

به گزارش مجاهدت از اعتمادآنلاین، او سپس می‌افزاید: این نسل در نمایش فرق می‌کند، در شعر، موسیقی، سینما، سبک زندگی، اوقات فراغت و…فرق می‌کند. او در جست‌وجوی آن است که این تفاوت‌هایش دیده شود.اما می‌بیند در عرصه‌های مختلف وقتی به رسمیت شناخته می‌شود که در هیئت و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیئت و قیافه خودش. در جست‌وجوی آن است که هستی فرهنگی‌اش، اجتماعی‌اش، سیاسی‌اش و … دیده شود و ورود کند به مرکز تبادل امتیازات. همانجایی که امروز به صورت تبعیض‌آمیز و رانتی امتیازات توزیع می‌شوند. همانجایی که بعضی به حاشیه رانده می‌شوند و برخی دیگر به متن. این حس به حاشیه رانده شدن می‌تواند منشا اعتراضات اخیر تلقی شود. حسی که در بروکراسی اداری، دانشگاه‌ها، بازار، مدارس، سبک پوشش، حجاب و…وجود دارد. تداوم این نظام نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده است، باید توجه داشت، مساله شبکه‌ای شدن و تقاضاهای این نسل تنها خاص ایران نیست، اما بد مدیریت کردن این نسل است که مختص ایران است و مشکل به وجود می‌آورد.[1]

*یکی از رخدادهای تلخ تحلیلی که طی هفته‌های اخیر شنوای آن بودیم؛ “انکار عقلانیت نسلی” و قطبی‌سازی بین نسل جدید و قدیم بود.

به دیگر سخن اینکه دیدیم و شنیدیم که عده‌ای از افرادی که ذهن آنان دائما در اتمسفر خیابان و اغتشاش و القای ناکارآمدی نظام پرسه می‌زند؛ دائما از این گفتند که آنکه پا به خیابان گذاشته “اکثریت نسل جوان ایرانی” است که پارادایم نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی اثبات خویش است!

این در حالی است که به گواه تمام اسناد و مدارک و شواهد؛ آنها که به خیابان آمدند یک اقلیت کاملا محض و در برخی شهرها یک اقلیت انگشت‌شمار بودند که جمعیت آنان نیز شامل مخلوط اراذل و اوباش، منافقین و تعدادی جوان فریب خورده بود.

اکنون آیا رواست که عده‌ای عقلانیت اصیل مبنی بر محدود بودن تعداد و فریب خوردگی اینان را به کناری گذاشته و برنشسته بر مشتی اطلاعات غلط و القائات عجیب؛ شروع به بیان کلیات ابوالبقا پیرامون چیزی به نام خصلت‌های آنارشیک نسل جدید می‌کنند؟!

جدای از این چرا انکار می‌کنند که بخش زیادی از امنیت امروز ایران بر شانه‌های همین نسل‌های جدید حمل می‌شود؟!

چه کسی در خیابان‌ها مقابل جماعت اوباش و فریب خورده ایستاد و اجازه نداد اموال کشور و نوامیس مردم در آماج تاخت و تاز این عده قرار گیرد؟!

شهید عجمیان و شهید علی‌وردی و سایر شهدای جوان عرصه امنیت که همگی از نسل‌های جوان بودند در کجای تحلیل امثال آقای خانیکی قرار دارند؟!

بدیهیست که نسل جدید با توجه به ابزارهای جدید ارتباطی می‌تواند ظهور و بروزهای متفاوتی داشته باشد. اما این ظهور و بروز متفاوت هرگز به معنی الزام ذبح عقلانیت یا به رسمیت شناختن بی‌قانونی نیست و بیش از همه ریش سفیدان و رجال سیاسی هستند که بایستی متوجه این عقلانیت‌های بدیهی در حکمرانی پیشرفته باشند.

البته یک نظر بدبینانه هم در این میان وجود دارد و آن اینکه عده‌ای با به رسمیت شناختن آنارشیسم و حبذا گفتن به رفتارهای غلط؛ قصد سربازگیری برای فتنه‌های آینده را دارند…

پیش از این، محمدرضا تاجیک، دیگر چهره تئوریسین اصلاح‌طلب نیز در اظهاراتی عجیب، بدون اشاره به پیوست الزامی عقلانیت؛ از “حق کنش به هر قیمتی” برای انسان‌های جامعه سخن گفته بود![2]

***

“اراذل و اوباش” یا مردم؟

سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

علی شکوری‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو کادر حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد گفته است:

“برای اصلاح‌طلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمی‌داند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونه‌ای دیگر از حکمرانی را طلب می‌کنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفته‌اند، برخلاف اهدافی عمل می‌کنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند.”[3]

*اگرچه واضح بود که اصلاح‌طلبان پس از تحریم انتخابات، رسما و علنا به سمت براندازی حرکت خواهند کرد اما مع‌الوصف بنا به دلائل آشکار و قابل اثباتی باید بیان کرد که منظور شکوری‌راد از “الزام تغییر در وضعیت فعلی و روی کار آمدن گونه‌ای دیگر از حکمرانی” همان تغییر اصل نظام است و شکوری‌راد در باب اینکه منظور اصلاح‌طلبان از میان رفتن اصل نظام نیست؛ حقیقت را نمی‌گوید!

چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران همه چیز قابل تغییر است به جز روح اسلامی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه. آقای شکوری‌راد نیز بهتر از هر کس دیگری این اصول را می‌داند و باز هم خوب آگاه است که وضع عمومی کشور ثمره کارنامه دولت‌های مختلف است. دولت‌های مختلفی که اتفاقا شکوری راد و دوستانش سهم بسزایی در اکثریت آنها داشته‌اند.

اکنون اگر مراد او تغییر در اجرائیات دولت یا تقنین مجلس است که طبعا این تغییر همواره در حال انجام و رو به بهبودی است. پس چه نیازی است که شکوری راد اصرار کند منظورش تغییر همه چیز جز اصل نظام است؟!

این پارادوکس نشان می‌دهد که آقایان همان اصل نظام و ماهیت اسلامی نظام را هدف گرفته‌اند و از همین روست که یک بار حجاریان زبان به نعت لیبرالیسم می‌گشاید، یک بار فیاض زاهد از این می‌گوید که ما اصلاح‌طلبان خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم، یک بار عباس عبدی بین نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی این‌همانی ایجاد می‌کند، روز دیگر محمدرضا تاجیک از آفت‌زدگی نظام می‌گوید و فی‌الجمله نیز شاهدیم که در هر فتنه و اغتشاشی دست هدایتگر اصلاح‌طلبان آشکارا به چشم می خورد.

جالب است که شکوری‌راد در حالی از الزام تغییر حرف می‌زند که جبهه متبوع او صراحتا دست به تحریم انتخابات زده است و اکنون مردم باید از این آدم‌ها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات می‌زند؛ چگونه می‌تواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.

از همین روست که برخی معتقدند سیر کلی حرکت اصلاح‌طلبان به سمت ایجاد “فتنه کلان” است و مردم و خواص باید بدانند که در پس این لفاظی‌ها پیرامون لزوم تغییر، القای اکثریت بودن و زیبایی صدای خیابان که علی ربیعی به آن اشاره کرده است[4]؛ یک فتنه بزرگ، دامنگیر و خونبار قرار دارد که راه رفع آن در وهله اول “جهاد تبیین” و بیان دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف سیاسی، دفاعی، اقتصادی، حکومتی و اجتماعی است.

دقت شود که جدای از نیت شکوری‌راد که احتمالات پیرامون آنرا بررسی کردیم اما بیان این نکته هم ضروری به نظر می‌رسد که آقایان در یک فضای تخیّلی به نقد حاکمیت و حکمرانی نشسته‌اند و نمی‌فهمند که وقتی اکثریت مردم در حال اجرای قوانین موضوعه کشور هستند، امنیت کشور در تعادل است و اغتشاش عده‌ای فریب‌خورده و اوباش نیز در هاضمه اتوریته کشور محو می‌شود؛ پس ادعای نخواستن حکمرانی از سوی مردم در واقع یک حرف عوامانه است که “اراذل و اوباش” را مردم معرفی می‌کند.

***

از مکتبی که “دانشجویان فحاش” را تربیت کرد…

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های چپ، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد با تأکید بر درست سخن گفتن و سخن درست گفتن اما نوشته است:

“شاید در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپک‌زده و آفت‌زده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند”![5]

*پارادوکس موجود بین تأکیدات تاجیک بر درست حرف زدن با ادبیات شداد و غلاظی که در پاراگراف آخر یادداشت او می‌خوانیم به راحتی روشن می‌کند که این یادداشت هم پرده دیگری از نمایش تاجیک در جریان اغتشاشات اخیر است.

نمایشی که یک روز مخالفان تحلیلی خود و آنها که حوادث خیابانی اخیر را اغتشاش می‌خواندند؛ “سگ مسلک” خطاب کرد، روز دیگر خواستار رواداری “حق کنش” برای جامعه بدون هرگونه عقلانیتی شد و در مقطعی دیگر نیز وعده “رخداد در راه” یا همان فتنه اقتصادی را داد.

تاجیک پیش از این و سال‌ها قبل نیز مدعی آفت زدگی حکومت ایران شده بود.[6]

نکته قابل تأمل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه انتظار بود تاجیک بعنوان بزرگتر و ریش سفید یک جریان خاص سیاسی به جوان‌ترهای پیرامون و هم‌مسلکان خود می‌گفت اگر نظام اسلامی در جریان حوادث اخیر بین فریب‌خوردگان و اراذل و اوباش تمایز قائل شد، اگر 90 درصد دستگیرشدگان آزاد شدند، اگر رهبری بر “جهاد تبیین” اصرار دارند و اگر پدیده “دانشجویان فحاش” از میان جامعه مخاطب امثال تاجیک برخاست نه از پیکره اکثریتی مردم؛ تمام اینها نشانه سخن درست و درستی سخن نظام اسلامی است اما می‌بینیم که او واژگان و مفاهیم را به مسلخ کشانده است تا درشت‌گویی خود علیه نظام اسلامی و حاکمیت معقول آن را توجیه کند.

همه باید بدانیم که سیاست‌ورزی عقلانی هرگز جای رذیلت نیست و در چنین سیاستی است که نمی‌توان نیات و اغراض زشت را در لفافه کلمات پنهان کرد…

***

1_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-582033

2_ mshrgh.ir/1434234

3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193269

4_ mshrgh.ir/1430662

5_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193206

6_ 598.ir/001ptJ

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند! بیشتر بخوانید »

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد



احمد زیدآبادی در واکنش به دستگیری مصطفی تاجزاده مرتکب یک تناقض جالب شد. او در حالی پیرامون نتایج این اقدام هشدار می‌دهد که 2 هفته قبل گفته بود جامعه نسبت به زندانی شدن اصلاح‌طلبان حساس نیست.

سرویس سیاست مشرق _ “احمد زیدآبادی”، فعال اصلاح‌طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در یک رشته توییت پیرامون دستگیری “مصطفی تاجزاده” با حکم قوه قضاییه؛ این اقدام را از روی عصبانیت توصیف کرد و نوشت: متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.

او در ادامه به برخورد نظام با فتنه‌گران اصلاح‌طلب در فتنه 88 نیز اشاره و تصریح می‌کند: این شدت‌عمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاح‌طلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندان‌ها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند،اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربه‌ای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید. این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاش‌های حاشیه‌ای برای رفع آن، همچنان پابرجاست.

زیدآبادی می‌افزاید: این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایه‌های قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.

***

*اظهارات این فعال چپ اما در حالی است که او همین چند روز قبل در مصاحبه با یک نشریه اصلاح‌طلب پیرامون وضعیت رجال چپ در جامعه و اثر احتمالی برخورد با آنها گفته بود:

“در شرایط فعلی، درگیر شدن اصلاح‌طلبان با سیستم حاصلی ندارد؛ چون، اولا اصلاح‌طلبان آن اعتبار و سرمایه اجتماعی قبلی را ندارند که جامعه نسبت به برخورد یا زندانی شدن آنان حساس شود (شاید برخی گروه‌ها خوشحال هم بشوند).”

زیدآبادی تصریح می‌کرد: ثانیا، درگیر شدن اصلاح‌طلبان، فضا و بهانه را برای فعال شدن بیشتر آن طیف تندرو اصولگرا فراهم می‌کند که به ضرر حل مسایل است و خود اصلاح‌طلبان هم در این‌میان، بی‌دلیل قربانی می‌شوند. اصلاح‌طلبان باید به طرف مقابل با زبانی مدنی بگویند شما قدرت گرفتید تا مسایل را حل کنید؛ حالا بگویید چه‌چیز را حل کردید؟ و بعد از این‌منظر، شروع کنند به نقد جدی و عالمانۀ عملکرد جریان حاکم. فعالیت مردمی در قالب خیریه‌ها کار دیگری است که می‌توان انجام داد. مثلا من به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوری‌راد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریض‌ها را رایگان ویزیت کنند. خیلی‌ها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدم‌های زیادی آشنا می‌شوند، عمق مشکلات و مناسبات را می‌توانند درک کنند، مردم به آنها اعتماد می‌کنند و آنان را دلسوز خود می‌شناسند. چرا این کارها را نمی‌کنند؟ با مدام در جمع محدود خود نشستن و توییت زدن که سرمایه اجتماعی احیا نمی‌شود.[1]

تناقضات مطروحه در اظهارات زیدآبادی پیرامون اثر برخورد امنیتی با متهمان امنیتی، آنهم فقط در چند روز بیان کننده این حقیقت است دستگیری تاجزاده بر خلاف آنچه که چپ‌ها اصرار دارند یک رفتار کاملا عقلانی است که چه بسا خیلی زودتر از این باید انجام می‌گرفت.

چه اینکه فضای سیاسی و مردم ایران با کسی طرف بودند که چند سال قبل گفته بود حرف ما و براندازان یکیست و تنها در راه و روش (و نه در هدف!) تفاوت داریم.[2]

تاجزاده‌ای که نوید تکرار آبان 98 در سطحی وسیع‌تر و خشن‌تر را داده بود[3]و همان فردی که دست به رفتار “تحریم انتخابات 1400” زد.

توصیه خردمندانه به آقای زیدآبادی و دوستان ایشان است که در وهله اول به راهی که تاجزاده رفت، نروند و در گام بعد هم بپذیرند که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر مسیر “عقلانیت” حرکت می‌کند و همین عقلانیت هم اجازه عبور نظام از فتنه خطرناک سال 88 را داد. بدیهیست که تاجزاده و امثال او نیز با رؤیت همین عقلانیت فهمیدند که استقرار نظام یک امر تمام شده است و از همین رو در انتخابات 1400 راه خود را از دموکراسی و جمهوری جدا کردند و در اقدامی آشکار صندوق رأی را زیر پا گذاشتند.

رفتارهای فاحش ضد امنیتی در ستاد هسته سخن جریان اصلاحات را نباید لاپوشانی کرد…

***

1_ http://mjrahbord.blogfa.com/post/72

2_mshrgh.ir/905078

3_mshrgh.ir/1018114

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد بیشتر بخوانید »

امید نئونازی‌های اوکراین به چپ ایرانی/ مجرم فتنه ۸۸: باز هم همان کارها را می‌کنم!

امید نئونازی‌های اوکراین به چپ ایرانی/ مجرم فتنه ۸۸: باز هم همان کارها را می‌کنم!



اظهارات ضد امنیتی برخی مجرمان فتنه ۸۸ و تأکید اخیر یکی از آنها بر اینکه باز هم همان کارها را می‌کنیم؛ نشان میدهد که خطر این افراد همچنان امنیت مردم و نظام اسلامی را تهدید می‌کند.

سرویس سیاست مشرق –  «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

امید نئونازی‌های اوکراین به چپ ایرانی

امید نئونازی‌های اوکراین به چپ ایرانی/ مجرم فتنه ۸۸: باز هم همان کارها را می‌کنم!

احمد مسجدجامعی، فعال اصلاح طلب و عضو سابق شورای شهر تهران طی یادداشتی که سایت جماران آنرا منتشر کرد در اشاره به جنگ روسیه و اوکراین به تمجید از اوکراین پرداخته است.

مسجدجامعی در این یادداشت به حضور چند پزشک اوکراینی در ایران پس از زلزله بم اشاره کرده و در ادامه به مخالفت های مردم اوکراین با نمادهای کمونیسم بولشویکی می پردازد.

او در نوشته خود اوکراینی ها را “جنگجویان وطن‌پرست و جان‌برکف” می نامد که در مقابل روسیه ایستاده اند و سپس به مقاطع تلخ خاطرات مشترک ایران و روسیه در تاریخ روابط فی مابین می پردازد.

در یادداشت مسجدجامعی همچنین می خوانیم: با توجه به همۀ این تجربه‌های تاریخی عجیب نیست که مردم اوکراین در برابر یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی جهان ایستاده‌اند و از سرزمین خود دفاع می‌کنند. در حالی که به ذهن اشغالگران روسی چنین می‌رسید که اگر نه در چند ساعت، در چند روز پروندۀ اوکراین را مختومه خواهند کرد. و به قول خودشان، دهها هزار روسی‌تبار ساکن آنجا برای متجاوزان فرش قرمز پهن می‌کنند و روی در روی هموطنان اوکراینی می‌ایستند.[۱]

*همه ما متوجه علاقه اصلاح طلبان به حکومت جدید اوکراین که پس از انقلاب رنگی ۲۰۱۴ و با حمایت مستقیم آمریکا روی کار آمد هستیم و مردم ایران هنوز نامه سرگشاده صادق زیباکلام به مقامات اوکراینی را فراموش نکرده اند.[۲]

فلذا حرجی بر این فدایی نامه آقای مسجدجامعی نیست.

مسئله اما اینست که چرا آقایان واقعیت را به مسلخ کشانده اند؟!

واقعیت هم اینست که حکومت جدید کشور اوکراین به این دلیل وارد چاه ویل جنگ با روسیه شد که اقتضائات همسایگی با یک کشور هژمون (یعنی روسیه) را رعایت نکرد و با نادیده گرفتن دیدگاه های امنیتی روسیه در بحث ناتو ترجیح داد به اتکای آمریکا گزینه جنگ را انتخاب کند.

البته شاید روسیه می توانست انتخاب های دیگری غیر از جنگ در قبال امنیت خود داشته باشد اما در اینکه حکومت جدید اوکراین و متحدان آمریکایی و اروپایی اش آتش بیاران اصلی این جنگ هستند هیچ شکی نیست.

در بحث اوکراینی های جان بر کف(!) نیز لازم به اشاره است که آقای مسجدجامعی یا در جریان نیست یا نخواسته که در جریان باشد که انقلابیون ۲۰۱۴ اوکراین پس از پیروزی، رویکرد نئونازیسم را در دستور کار خود گذاشتند و حتی به مرز سلاخی شهروندان مخالف خود هم رسیدند.

این اوکراین پساانقلاب بود که شاهد بر دار کشیده شدن زنی حامله و همسرش به جرم روس گرایی بود. تاریخ اوکراین به تلخی این صحنه را هم دید که چگونه ده ها عضو یک حزب مخالف دولت جدید در اودسا به آتش کشیده شدند.[۳]

و ماجراهای دیگری مثل اجازه ندادن به مردم اوکراین برای عبور از گذرگاه های امن توسط ارتش این کشور…

اینکه آقای مسجدجامعی ترجیح داده است چنین واقعیت ناقص، غلط و دور از منطقی را از وضعیت جنگ در اوکراین به تصویر بکشد؛ محل سوال و ابهام جدی است.

*** 

مجرم فتنه ۸۸: باز هم همان کارها را می‌کنم!

امید نئونازی‌های اوکراین به چپ ایرانی/ مجرم فتنه ۸۸: باز هم همان کارها را می‌کنم!

فیض ا… عرب سرخی، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ اخیرا در لابه لای یک مصاحبه به محکومیت خود در سال ۸۸ اشاره کرده و گفته است: 

“نگاه من در زندان به مسائل ملموس‌تر شد اما در جهت‌گیری‌های من تغییری ایجاد نشد؛ من فکر می‌کردم یک زمان باید به زندان بروم و در آنجا هم همان حرف‌هایی را با بازجویم داشتم که بیرون در جامعه داشتم. شاید باور نکنید حرف‌های من با بازجو تندتر از موضع‌گیری‌هایم در جامعه بود. وقتی بازجو پرسید اگر بیرون بروی چه‌کار می‌کنی گفتم همان کارهایی که می‌کردم”!

به گزارش مجاهدت از صبح ما، او همچنین تصریح می کند: من هیچ اقدام مجرمانه‌ای هم مرتکب نشدم. برای پنج‌سال محکومیت نیز جرم من شرکت در راهپیمایی ۲۵خرداد بود؛ راهپیمایی‌ای که خیلی‌ها در آن شرکت کرده بودند. من هیچ اقدام مجرمانه‌ای مرتکب نشدم؛ در دفاعیه هم نوشتم اگر از زندان بیرون بروم و چنین راهپیمایی دوباره باشد باز هم در آن شرکت می‌کنم.[۴]

*عرب سرخی پیش از این نیز در اظهاراتی پیرامون سال ۸۸ گفته بود: گویی تدابیری اندیشیده، برنامه هایی ریخته و رویه هایی به کار گرفته شده بود که انتخابات خارج از روال قانونی پیش برود…

او در همان اظهارات محاکمه خود و سایر مجرمان فتنه ۸۸ را نیز غیر عادلانه و صوری خواند![۵]

قضیه وقتی جالبتر می شود که بدانیم عرب سرخی انتخابات بعدی در سال ۱۴۰۲ را نیز تهدید به تحریم کرده است.[۶]

اظهارات عرب سرخی، سابقه او و تحدی او ۱۲ سال پس از فتنه ۸۸ نشان میدهد که خطر فتنه گران برای امنیت مردم و ایران همچنان پابرجاست.

*** 

1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1548611

2_khabaronline.ir/news/342512

3_mshrgh.ir/1346852

4_http://sobhema.news/?p=21078

5_mshrgh.ir/1360706

6_mshrgh.ir/1357607

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امید نئونازی‌های اوکراین به چپ ایرانی/ مجرم فتنه ۸۸: باز هم همان کارها را می‌کنم! بیشتر بخوانید »

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن!

علی ربیعی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت رئیس‌جمهور روحانی به تازگی در اظهاراتی پیرامون برجام گفته است: سرنوشت برجام به ما یاد داد که هرچند در امنیت زدایی ایران موفق شدیم و افق از امکانات تازه به رویمان گشوده شد اما بخاطر اختلافات داخلی نتوانستیم چنان که شایسته بود از آن استفاده کنیم!

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از جماران، او می‌افزاید: برجام به تنهایی برای بهبود چشمگیر اقتصاد ملی کافی نبود چون با وجود رفع کردن یک مانع بزرگ خارجی، نارسایی‌های دیگر از جمله در نظام مالی و بانکی و مقررات دست و پاگیر و مهمتر از اینها اختلاف های سیاسی که مانع از شکل گیری اجماع ملی حول برنامه توسعه کشور بود، سد راه بهره مندی از شرایط مطلوب شد.[1]

*آنچه بیشتر از تجربه تلخ برجام بایستی مایه عبرت جوانان، مردم و رجال سیاسی باشد؛ روی کار آمدن دولتی اصلاح‌طلب در انتخابات ایران است که مسئولانش هرگز حاضر به پذیرش مسئولیت نیستند.

مسئولانی که پس از مشاهده عینی شکست و بیدستاوردی برجامشان که به دلیل عدم درک لازم از ماهیت ذات دشمن رخ داد؛ اما به جای اینکه به مردم بگویند ما اشتباه کردیم که منتظر برجام ماندیم و ظرفیت‌های کشور را معطل گذاشتیم؛ اما از این می‌گویند که اختلافات داخلی اجازه استفاده از برجام را نداد!

در اینجا و از بابت نشان دادن گوشه‌ای از شوآف‌های صورت گرفته پیرامون برجام بایستی به یک رخداد جالب اشاره کرد و آن فرش قرمز پهن کردن آقایان در ایام برجام برای سفر مسئولان کشور یونان به ایران بود.

کشوری که در بحران عمیق اقتصادی قرار دارد و شاخص‌هایش در بحث اقتصاد مثل یک کشور جنگ‌زده است اما مقامات دولت آقای روحانی برای اینکه نشان دهند در پسابرجام هیئت‌های اروپایی به ایران آمده‌اند! یونانی‌ها را هم به ایران کشاندند.

و جالب آنکه از قِبَل تمام این سفرهای خارجی به ایران هرگز سرمایه‌گذاری خارجی خاصی در کشور صورت نگرفت و در انتها هم شاهدیم که امثال ربیعی اظهار می‌کنند اختلافات داخلی اجازه استفاده از برجام را نداد!

ما قضاوت درباره علت بیدستاوردی برجام را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم…

***

نظر شورای پنجم درباره شهردار شدن یک زن

شهرداری “مدیریت مادرانه” است، آنرا به ما بدهید!

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن

ژاله فرامرزیان، از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی در اظهاراتی که خبرگزاری ایلنا آنها را منتشر کرد، گفته است: یکی از بزرگترین مسائل شوراها در مدت فعالیتشان فساد بوده است و یکی از دلایلی که بسیاری از شوراها منحل شده است، همین موضوع است. البته خوشبختانه خانم‌ها کمترین میزان فساد را داشتند به همین دلیل به نظر می‌رسد جامعه در دراز مدت به این سمت خواهد رفت که به خانم‌ها بیشتر اعتماد کند.

وی می‌افزاید: خانم‌ها اگر بتوانند در رشته‌های مرتبط با خود، آثار موثری داشته باشند، می‌توانند در آینده بخشی از جریان مدیریت شهری را در دست بگیرند.

فرامرزیان همچنین با بیان اینکه مدیریت شهری مدیریتی مادرانه است! اظهار می‌کند: درباره مدیریت شهری آنچه حائز اهمیت است، تعامل، مهربانی و احساس مطلوبیت است که این مولفه‌ها در زنان پررنگ‌تر از مردان است. جوامعی می‌توانند موفق باشند و احساس آسایش و آرامش داشته باشند که بتوانند این مولفه‌ها را در جای مدیریت، خدمات و تعاملات شهری رعایت کنند.

او می‌گوید: طبق نظریه‌های جامعه شناختی، اثرگذاری مختصات و خصوصیت افراد در نظام مدیریتی بسیار موثر است. به نظر من زنان به جهت خصوصیت ذهنی و رویکرد شبکه‌ای فکر کردن، برای مدیریت شهری از مردان بسیار محق‌تر هستند.[2]

*یک آشنایی ساده با دانش مدیریت و چالش‌های آن خاصه در بحث ضریب دانشی یا استعدادی بودن مدیریت؛ در وهله اول نشان می‌دهد که ذات مدیریت یک ذات زمخت، پر دغدغه و قاطع است و کسی که از مادرانه بودن مدیریت حرف می‌زند جدای از نداشتن حتی یک آشنایی ساده با مفهوم مدیریت حکما در پی اوامر فمینیستی است!

مسئله جالب‌تر نیز آشنایی ساده با مفهوم مادری است.

کسی هم که با مفهوم عظیم‌القدر مادری آشنا باشد به سادگی درمی‌یابد که مادری هرگز با خصلت‌های مدیریتی مثل مشغله و زمخت بودن قابل جمع نیست فلذا ادعای خانم فرامرزی در بحث مادری هم قابل تأمل است چه رسد به ادعای ایشان درباره مدیریت!

بحث کم بودن فساد در میان بانوان دارای مسئولیت نیز به لحاظ فلسفی یک بحث غلط است زیرا زن و مرد در مقوله هواهای نفسانی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. ضمن اینکه میزان حضور مردان در مناصب کشور نیز طبعا بیشتر از خانم‌هاست.

در عین حال یادآوری این خاطره جالب هم برای مخاطبان ضروریست که اصلاح‌طلبان علیرغم تأکید بر حضور زنان در مناصب مدیریتی اما در دوران شورای شهر پنجم تهران و با اینکه اکثریت شورا در اختیار آنها بود اما هرگز حاضر به قرار دادن یک خانم در سمت شهردار تهران نشدند و جالب آنکه فعالان زن اصلاح‌طلب نیز هیچ اعتراضی و دقیقا هیچ اعتراضی به این رفتار نداشتند.

قابل تأمل آنکه چپ‌ها در حالی که حاضر به سپردن شهرداری تهران به یک خانم نیستند اما دائما تأکید دارند که رئیس‌جمهور کشور می‌تواند یک زن باشد!

***

اسلحه فرماندهان فتنه اقتصادی چه زمانی شلیک می‌کند؟!

کتمان امتیازات اقتصادی ایران در پروژه “حذف خونین”

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن

محسن رنانی، اقتصاددان و از چهره‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان که پیش از این در اظهاراتی گفته بود “حاکمیت ایران در برابر تکرار آبان98 توان مقاومت ندارد”! اخیراً طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی با کنایه به رتبه خوب ایران در میان اقتصادهای جهانی که مورد اشاره رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت، نوشته است:

“این شاخص (تولید ناخالص داخلی که ایران در آن جایگاه مطلوبی در جهان دارد) البته از جنبه‌های سیاسی اهمیت ویژه‌ای دارد، چرا که هر چه رتبه بهتر باشد، می‌توان در معادلات جهانی نقش موثرتری ایفا کرد. حال اگر بخواهیم تصویر واقعی‌تری از نقش تولید ناخالص داخلی در رفاه مردم در جامعه ارایه کنیم، باید تولید ناخالص داخلی را به سرانه یعنی بر حسب جمعیت هر کشور در نظر بگیریم. برای مثال بزرگی اقتصاد هند لزوما به معنی رفاه و توسعه نیست، چون هند دومین کشور پرجمعیت جهان است که بیش از ۱۵ برابر ایران جمعیت دارد. اما در مورد ایران در حالیکه این کشور در سال ۲۰۲۰ در تولید ناخالص داخلی رتبه ۲۶ جهان را به خود اختصاص داده در شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه در بین ۱۸۷ کشور توانسته تنها رتبه ۱۰۳ را کسب کند. حال سوال اصلی این است که کشورها از درآمدهای کسب شده چقدر توانسته‌اند در راستای خلق توسعه در همه ابعاد استفاده کنند؟ با درآمدی مشابه با درآمد خوب ایران، چه حجم از توسعه را می‌توان خلق کرد؟ جایگاه ایران در شاخص «توان تبدیل پول به توسعه» در میان بقیه کشورها کجاست؟”

او در ادامه می‌نویسد: در رابطه بین تولید ناخالص داخلی سرانه و فراشاخص توسعه (کل توسعه یک کشور در یک نگاه)، برخی از کشورها پایین‌تر از توان بالقوه خود در توسعه قرار گرفته‌اند، که به این معنی است که نتوانسته‌اند درآمدهای خود را به طور کامل استفاده کنند و از آن توسعه همه جانبه خلق کنند…اما در این بین برخی کشورها هم هستند که بیش از ظرفیت بالقوه خود از لحاظ درآمدی توسعه‌آفرینی کرده‌اند. یعنی آنها بالاتر از حد ظرفیت خود، توسعه آفرینی کردند که این عملکرد بسیار خوب آنها را نشان می‌دهد.

در ادامه یادداشت رنانی می‌خوانیم: شاخص «توان تبدیل پول به توسعه»، فاصله بین مقدار بالقوه توسعه (که از روی تولید ناخالص سرانه بدست می‌آید) با مقدار بالفعل توسعه را نشان می‌دهد. یعنی به طور ساده این شاخص نشان می‌دهد هر کشور با درآمد فعلی خود چقدر نسبت به وضعیت توسعه بالقوه خود فاصله دارد یا چقدر از سرمایه‌های خود را برای توسعه استفاده کرده ‌است. بر این اساس، ایران بیش از ۱۰ نمره پایین‌تر از وضعیت بالقوه خود عمل کرده است (مقیاس کل از ۱۰۰ نمره است). این پایین‌تر بودن از نقطه توسعه بالقوه را می‌توان به دو شیوه تحلیل کرد. از یک سو واضح است که ایران نتواسته است از تولید، درآمد و سرمایه‌های خود به خوبی استفاده کرده و توسعه‌سازی کند و چنانچه به همین رویه ادامه دهد افزایش تولید و درآمد کمک قابل توجهی به توسعه ایران نخواهد کرد. از سوی دیگر می‌توان این برداشت را ارائه کرد که ایران با همین درآمد موجود به شرط تحول نهادی می‌تواند حداقل ۱۰ نمره به فراشاخص خود اضافه کند، یعنی تقریبا ۲۰ درصد در توسعه همه‌جانبه ارتقا پیدا کند.

رنانی می‌افزاید:

“حال سوال این است که جایگاه امروز ایران از لحاظ «توان تبدیل پول به توسعه» در بین سایر کشورها در کجا قرار دارد. ایران در بین ۱۴۷ کشوری که داده‌های آنها در همه ابعاد فراشاخص توسعه در سال ۲۰۲۰ وجود داشته است، از لحاظ توان تبدیل پول به توسعه رتبه ۱۴۳ را به خود اختصاص داده است و تنها سه کشور در دنیا هستند که وضعیتی بدتر از ایران دارند! بیایید نکته اصلی این جمع‌بندی را با هم مرور کنیم: در حالی‌که ایران همین امروز به لحاظ تولید ملی، توانِ خلق توسعه به اندازه ۲۰ درصد بیشتر از وضعیت موجود را دارد، اما در زمره ناتوان‌ترین کشورها در توان تبدیل پول به توسعه قرار گرفته است.“[3]

*قطب‌بندی حق و حقیقت با کسانی که در آرزوی ایجاد فتنه اقتصادی و تکرار رخدادهایی مثل “آبان98” در ایران می‌سوزند یک قطب‌بندی مشخص است.

آقای رنانی و دوستان ایشان طی 11 سال گذشته بدترین و تلخ‌ترین رخدادها از سیل و زلزله تا حتی خشک شدن زاینده رود را نیز به مدیریت کشور نسبت داده‌اند و امروز هیچکس از آنها انتظاری ندارد که به بیان حقیقت در بحث اقتصاد روی بیاورند!

حقیقت اینست که در بحث اقتصاد همواره نهادهای بین‌المللی مختلف آمارهای مختلفی را منتشر می‌کنند که دانستن حاق این آمارها و البته توان تطبیق این آمارها با واقعیت یک ضرورت است.

ایران اسلامی ما به گواه نهادهای بین‌المللی در شاخص‌های مهمی مثل تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، کاهش فقر مطلق و کاهش شیوع گرسنگی رتبه‌های بالا و مطلوبی در کلیت این گزارش‌ها دارد.

اما در شاخص‌هایی مثل فساد یا آنچه آقای رنانی ادعا کرده است جایگاه پایینی داریم. (جالب است بدانیم که اساسا چیزی به نام شاخص فساد وجود ندارد چون فساد قابل اندازه‌گیری نیست و آنچه هست “شاخص ادراک فساد” است که مستقیما تحت تأثیر سیاه‌نمایی است!)

در علم اقتصاد برخی شاخص‌ها مهمتر و البته فراگیرتر از سایر شاخص‌ها هستند.

فی‌المثل آنچه رنانی از آن با عنوان توان تبدیل پول به توسعه نام برده شاخص چندان با اهمیتی نیست. ضمن اینکه چالش‌های فلسفی نیز در این میان وجود دارد.

به این معنی که نهادهای جهانی اقتصاد هنوز نتوانسته‌اند این حقیقت را آنالیز اقتصادی کنند که توان نظامی یک کشور که به گواه تمام کارشناسان منبعث از توان اقتصادی است را چگونه می‌توان در شاخص‌های اعداد و ارقام مندرج ساخت؟!

در مقابل نیازی به توضیح نیست که شاخص‌هایی مثل گرسنگی، نرخ بیکاری، ضریب جینی و تولید ناخالص داخلی از شاخص‌های اصلی اقتصادی هستند که به مثابه شناسنامه یک کشور عمل می‌کنند و هر نظاره‌گری در وهله اول به آنها می‌نگرد.

اما اینکه فرماندهان فتنه اقتصادی در ایران دائما اصرار دارند به بهانه مشکلاتی مثل گرانی که در تمام دنیا وجود دارد؛ شناسه‌های اصلی اقتصاد کشور را کتمان و یا علیه آنها لجن‌پراکنی کنند جای سؤال دارد!

مسئله اصلی‌تر بروز و ظهور شاخص‌های اقتصادی در زندگی مردم است که اگر از سوی امثال رنانی مورد اشاره قرار گیرد؛ دکان این افراد را از رونق خواهد انداخت.

مثلا بدانیم که تعیّن شاخصی مثل ضریب جینی، منجر به شیوع رفتارهای قشر متوسط در یک جامعه می‌شود. به دیگر سخن اینکه وقتی در جامعه‌ای داشتن خودروی شخصی، مسافرت سالانه، غذا خوردن در رستوران و رکورد شکنی فروش فیلم‌های سینمایی رخ می‌دهد یعنی می‌توان گفت آن جامعه در بحث بهبود ضریب جینی موفق بوده است. رخدادهایی که درباره ایران اسلامی هم به رأی‌العین شاهد آنها هستیم.

یا مثلا از باب نمونه بایستی به شاخص نرخ بیکاری اشاره کرد که با وجود تمام سیاه‌نمایی‌ها اما در ایران در رقم نرمالی قرار دارد. رقم نرمالی که به دلیل بهبود اقتصادی در کشور منجر به پدیده “بیکاری شیک” شده است.

امثال آقای رنانی آیا شهامت این را دارند که در محضر مردم توضیح بدهند مقوله بیکاری شیک (قبول نکردن هر شغلی از سوی کارجویان به دلیل برخورداری از سطحی از معیشت) چیست و چرا در اقتصادهای پیشرفته بروز می‌کند؟!

ما به مردم عزیز ایران عرض می‌کنیم که خیر!

چنین شهامتی وجود ندارد چون بایستی یک ترس عمومی از بیان مثبتات کشور، فراگیر شود، حقایق کشور زنده به گور شود و هیزم لازم برای تکرار آبان 98 نیز به دست اینان بیافتد.

برای جلوگیری از فتنه اقتصادی و طرح خونباری که امثال رنانی بصورت خواسته یا ناخواسته پیگیر آن هستند؛ در گام اول یک راه بیشتر وجود ندارد. و آن ورود خواص به مسئله و روشنگری و تبیین حقایق کشور از سوی آنهاست.

مادام که حقیقت در انزوا قرار داشته باشد و کسی جرأت بیانش را پیدا نکند؛ دشمن خواهد توانست هر طرحی را در فضای افکار عمومی به اجرا دربیاورد و از وجود مشکلاتی که همواره و در همه اقتصادها وجود دارد، مستمسک بسازد. چه حتی اگر اثبات تارک‌الصلاة بودن علی(ع) باشد!

نقش خواص در این فضا تعیین کننده است.

گفتنیست، رنانی چند سال قبل خواستار تبدیل ایران به ترکیه دوم برای غرب در پسابرجام شده بود. در اظهارات او به مقولاتی مثل “حذف خونین یکدیگر به دلیل مشکلات اقتصادی” نیز برمی‌خوریم!

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1506223

2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1065520

3_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/312244



منبع خبر

شهرداری "مدیریت مادرانه" است، آنرا به ما بدهید!/ مقصر خودمانیم نه ترامپ و بایدن بیشتر بخوانید »