به گزارش مجاهدت از مشرق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: پس از عزل بنیصدر، آمال و آرزوهای گروههای ضدانقلاب فرو ریخته بود و جایگاه و منافع خود را در معرض خطر میدیدند، بنابراین به حمایت از بنیصدر برخاستند. رویارویی نیروهای انقلابی و ضد انقلاب به مرحلهی مهمی رسیده بود. بازتابهای داخلی و خارجی عزل بنیصدر تحلیلهای مختلف احزاب، گروهها و رسانهها و حتی دولتهای خارجی را تحت تاثیر قرار داده بود.
سازمان مجاهدین خلق، تحولات سیاسی کشور و اقدامات قانونی امام برای جلوگیری از قانون شکنی بنی صدر را، «کودتای مرتجعین» نامگذاری کرد و مردم را به مقابله با نظام فراخواند.
پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا، با پشتیبانی اعضای سازمان مجاهدین خلق، از ۲۱ خرداد ۱۳۶۰، درگیریهای خشونت بار پراکندهای در تهران و چند شهر دیگر – به امید عقب نشینی نظام در مقابل ضد انقلاب – بین گروههای طرفدار بنیصدر با مردم آغاز شد. از جمله در تهران پس از تجمع حدود ۱۵۰ نفر از افرادی که به شعار و فحاشی بر ضد دولت و مسئولان کشور و حمایت از بنیصدر پرداخته بودند، جمعی از مردم برای متفرق کردن آنان وارد عمل شدند و عدهای از پاسداران نیز مجبور به مداخله گشتند.
«ایرج مصداقی»، از اعضای وقت سازمان مجاهدین خلق ایران و از شرکتکنندگان در این درگیریها، در این رابطه گفت: «پس از برکناری آقای بنیصدر از فرماندهی کل قوا، جو التهاب و درگیری در نقاط مختلف شهر حاکم بود و درگیری ما با نیروهای حزباللهی و بسیج شدهی رژیم ادامه داشت.
پنجشنبه شب ۲۱ خرداد، در خیابان انقلاب نبش خیابان گرگان، با تعدادی از نیروهای رژیم درگیر شدیم و به زعم خود تلافی چند سال گذشته را در آوردیم. مجاهدین با صدور اطلاعیهای ضمن دادن «اخطار قاطع انقلابی» خواستار حضور دائمی مردم در صحنهها و مقاومت پیگیر شدند و دفاع از جان آقای بنیصدر را که دیگر مخفی شده بود، به عنوان وظیفهای مبرم قلمداد کردند. آنها همچنین اقدامات صورت گرفته از سوی مجلس و حزب جمهوری اسلامی را «کودتای مرتجعین» نامیدند؛ اصطلاحی که بعدها دیگر از آن استفادهای نکردند».
بیانیهای با امضای ۶۱ نفر از نویسندگان، هنرمندان و فعالان سیاسی، از جمله رضا براهنی، باقر پرهام، مهدی خانبابا تهرانی، اسماعیل خوئی، علی دهباشی، غلامحسین ساعدی، محمدعلی سپانلو، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، جواد مجابی، هوشنگ گلمکانی، هما ناطق، منوچهر هزارخانی با عنوان «به موج تازه سرکوب تسلیم نشویم» در نشریه مجاهد منتشر شد که این افراد، همانند مجاهدین خلق، مردم را به مقاومت دعوت میکردند.
در بیانیه دیگری که به امضای اشخاصی همچون محمد شانه چی، محمد ملکی، احمد علی بابایی، پوران شریعت رضوی و مجید شریف رسید، ضمن اعلام حمایت از بنیصدر و دعوت به «مقابله با تمام قوا با غول استبداد»، سرنوشت نظام جمهوری اسلامی با سرنوشت رژیم شاه، مقایسه شد.
«حزب رنجبران»، طی اطلاعیهای از نیروهای مترقی، آزادیخواه، استقلالطلب، مسلمانان مبارز، ملیگرایان، سوسیالیستها و کمونیستهای انقلابی خواست تا با تشکیل جبههی اتحاد بزرگ ملی، برای تشکیل «دولت نجات ملی» مبارزه کنند.
نهضت آزادی نیز در ۲۴ خرداد ۱۳۶۰، با صدور بیانیهای با عنوان «احساس خطر و پیشنهادات به رهبری و دولتمردان و مردم» مواضع بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق را تکرار و تأیید نمود:
«اگر هوشیاری مردم کمک نکند، ممکن است، خدای ناخواسته، ملت ما با استبدادی سیاه و استیلایی خونخوار روبرو گردد و در نتیجه، همانطور که پس از کودتای ٢٨ مرداد، کلیه مبارزانی که رو در روی یکدیگر ایستاده بودند، همچون کاشانی و مصدق، دچار زندان شدند، این بار نیز همه گروهها از صحنه ناپدید شوند و تنها استبداد و استیلای خارجی یکه تاز میدان گردد.»
در سرمقالهی روزنامهی کیهان، دربارهی بازتاب داخلی برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا آمده است: «پس از کنار گذاشتن رئیسجمهور از فرماندهی کل قوا، موضع بسیاری از جریانات سیاسی از جمله شخص بنیصدر در مقابل خط اصیل انقلاب تغییر کرد…
بلافاصله جریانات سیاسی راست و چپ از قبیل جبههی ورشکسته ملی، دفتر هماهنگی، جنبش ملی مجاهدین و حزب رنجبران با صدور اطلاعیههای مهم از هواداران و اعضاء خود خواستند که به حمایت از رئیسجمهور برخیزند.»
حضرت امام در سخنرانی ۲۵ خرداد ۱۳۶۰، دربارهی این اتحاد و ائتلاف فرمودند: «اگر میگویید میزان رأی مردم است؛ خوب، رأی مردم. حالا ائتلاف کردید که به ضد رأی مردم عمل کنید؟ ائتلاف کردید که مجلس شورای اسلامی را کنار بگذارید؟ ائتلاف کردید که قوه قضائیه را کنار بگذارید؟ ائتلاف کردید دولت را کنار بگذارید؟ این ائتلاف برای چیست؟ این چه ائتلافی است؟
من از اول یک خَلَجانی در ذهنم حاصل میشد راجع به بعضی اینها؛ لکن صبر کردم. صبر کردم و نصیحت کردم. صبر کردم، و هر وقت اینها آمدند- یعنی هر وقت نه- اما بسیاری اوقات، آنها را به مسائل اسلامی دعوت کردم؛ به عمل به قانون دعوت کردم؛ به حفظ و حراست جمهوری اسلامی دعوت کردم. کم کم آن احساسِ من زیاد شد. تا وقتی که میبینم آن جناح منافق در میدان است و تأیید میکند. تا وقتی که میبینم آن جبههای که بر ضد اسلام است تأیید میکند. [برای] من تکلیف شرعی است، تا دیگر، تأیید نکنم.»
«جامعهی روحانیت مبارز تهران» با صدور اطلاعیهای، ضمن پشتیبانی از فرامین سرنوشت ساز امامخمینی و نهادهای انقلابی، در رابطه با حمایت این جامعه از بنیصدر، خاطرنشان کرد که این حمایت، مطلق نبوده و مشروط به تبعیت رئیسجمهور از قانون اساسی، ولایت فقیه و اجرای تعهداتی از قبیل عدم موافقت بلکه طرد گروههای منحرف و التقاطی و مشاوره با جامعهی روحانیت در مسائل اساسی کشور بوده است. اما بنیصدر از این تعهدات عدول کرده و نصایح امام و روحانیت نیز در این مورد اثربخش نبوده که باعث وضعیت کنونی شده است و هوشیاری و آگاهی هرچه بیشتر مردم را در این زمینه میطلبد.
آیتالله بهشتی، رئیس دیوانعالی کشور، در مصاحبهای با خبرگزاری لیبی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، دربارهی میزان اثرات برکنار ساختن بنیصدر از مسؤولیت در جبهههای جنگ، گفت: «آنان میخواستند میان مرزهای ایران و عراق وضعیتی نظیر آنچه را که در مرزهای فلسطین اشغالی و کشورهای همسایه اسلامی آن بوجود آورده شده، بوجود بیاورند. ولی ملت مسلمان ایران و رهبران ایران، کاملاً آگاه و بیدار هستند و به آنان اجازه نخواهند داد که این مصیبت دردناک در این کشور اسلامی تکرار شود و راهی برای تجاوزگران مهاجم جز عقبنشینی بدون قید و شرط وجود ندارد.»
آیتالله سید علی خامنهای، امامجمعهی تهران، در خطبههای نماز جمعهی تهران، با اشاره به تأکید امام بر لزوم حفظ و رعایت نظم و قانون در جامعه، خاطرنشان کرد: «دشمن در جامعهای که در آن این دو عامل نباشد، هر کاری که بخواهد انجام میدهد.»
وی در ادامه، قانون را تعیینکننده وظایف مسؤولان دانست و افزود: «هیچکس نمیتواند بگوید من از قانون مستثنی هستم. چرا آقای رئیسجمهور میگویند اگر رئیسجمهور را محاکمه کنند، انقلاب دیگری باید صورت گیرد؟».
وی ضمن انتقاد از بنیصدر بدلیل اینکه مردم را دعوت به مقاومت کرده است، خاطرنشان کرد: “مردم در مقابل چه چیزی باید مقاومت کنند؟… در عوض اینکه مردم را یکپارچه کنید، آنها را قطعه قطعه مینید؟
آیتالله منتظری در تلگرام مهمی به امامخمینی، با اشاره به جریانات اخیر کشور، یادآور شد: «ملت ایران نشان داده علیرغم جوسازیها، تحریکات، توطئه و جنگهای روانی، القاء بنبستها و بحرانهای کاذب از سوی جناح سازشکار، غیر انقلابی و گروههای ضد انقلاب علیه جمهوری اسلامی، همچنان آگاه و بیدار در صحنه خواهند ماند که راهپیمایی ۱۵ خرداد یکی از نشانههای آن است.»
وی با اشاره به اینکه مردم از روابط پنهانی آنها با گروههای منحرف و وابسته آگاهند، سکوت ملت را بخاطر حرمت امام دانست و تأکید کرد: «این آقایان بالاخره باید از راه اسلام و راه گروههای ضد انقلاب، یکی را انتخاب کنند و دیگر زمان سازش و معاملهی سیاسی با هر گروه وابسته به غرب یا شرق گذشته است. توجه به هر مسألهی انحرافی که موجب تضعیف دولت و نهادها گردد، خیانت به اسلام و مسلمین خواهد بود.»
آیتالله «سید محمدعلی موسوی جزایری»، امام جمعهی اهواز، تصریح کرد: هیچ چیز در اسلام به اندازهی قانون اهمیت ندارد.
آیتالله «سید عبدالحسین دستغیب»، امامجمعهی شیراز نیز طی سخنانی در نماز جمعهی این شهر ضمن اشاره به ضرورت رعایت قانون از سوی مسؤولان کشور، تأکید کرد: اگر رئیسجمهور قانونشکنی کند، فسادش خیلی زیادتر است و اگر تابع امام نشد، دیکتاتوری بیش نیست و اگر با گروهکهای ضد اسلام دوستی کرد، پشت پا به اسلام زده است. همچنین اگر سخنرانی کرد و فتنه برپا نمود و یا در مقالههایی در روزنامهی انقلاب اسلامی اسلام و روحانیت را تضعیف کرد، دیگر مسلمین نمیتوانند ساکت باشند. باید مجلس به این قانونشکنیها رسیدگی کند.
روابط عمومی ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای ضمن اشاره به اعلام نظر هیأت سه نفری حل اختلاف و اقدامات قضایی در جهت رسیدگی به تخلفات گروههای فرصت طلب و مزدوران شرق و غرب که برخلاف دستورات امام، دست به تشنجآفرینی و اغتشاش زده بودند، از دستگیری تعدادی از عوامل و عناصر اصلی محرک در تشنجات تهران خبر داد. در این اطلاعیه این عوامل عمدتاً از اعضای سازمان مجاهدین خلق، جبههی ملی، عناصر ضدانقلاب و سلطنتطلب معرفی شدند و از مردم نیز خواسته شد تا ضمن تلاش برای حفظ آرامش و هوشیاری خود در قبال صحنهسازی و حملات گروههای مزدور، هرگونه آشوب و تجمع قانونشکنان ضد اسلام را خنثی و عوامل آن را به نیروهای انتظامی معرفی کنند.
«سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» با صدور بیانیهای با اشاره به روند رخدادها و وقایع بعد از ۱۴ اسفند و دستورات متعدد امام درخصوص ضرورت حفظ آرامش و تشکیل هیئت سه نفری رفع اختلاف، یادآور شد: “با وجود این تلاشها باز هم تشنجآفرینان شامل برخی از افراد، روزنامهها و گروهها، به اقدامات خود ادامه میدهند. ” این سازمان با اشاره به پیوند دایمی مردم با انقلاب اسلامی، نمونهی آن را شرکت گستردهی مردم در راهپیمایی ۱۵ خرداد ذکر کرد و افزود: “این حمایتها در حالی صورت گرفت که گروههایی چون دفتر هماهنگی، جبههی ملی، مجاهدین خلق و دیگر گروهکهای اینچنینی، هیچکدام از این راهپیمایی، اعلام پشتیبانی ننمودند. “
ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، با انتشار بیانیهای، ضمن اعلام وفاداری کامل نسبت به ولایت فقیه و ایثار در راه تداوم انقلاب اسلامی، اظهار اطمینان کرد نیروهای مسلح تا آخرین قطرهی خون خود، در مقابل دشمنان داخلی و خارجی ایستادگی خواهند کرد.
نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و همچنین فرمانده ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، طی اطلاعیههایی، وفاداری خود را نسبت به اصل ولایت فقیه و رهنمودهای امام اعلام کردند و خاطرنشان نمودند همچنان از استقلال، تمامیت ارضی و تداوم جمهوری اسلامی ایران پاسداری خواهند کرد.
«جنبش مسلمانان مبارز» که در این زمان در مقابل سازمان مجاهدین خلق و لیبرالها قرار گرفته بود، طی اطلاعیهای به بررسی ریشهها و نتایج آشوبها پرداخت و با اشاره به اینکه تضاد جناح لیبرال در رأس قدرت با دولت به تضاد با انقلاب و تودههای محروم و هواداران و رهبری انقلاب امامخمینی منجر گردید، یادآور شد: ” آنان (لیبرالها) نارضایتی اقشاری از مردم از برخی عملکردهای مسؤولان و دستاندرکاران را به حساب علاقهمندی و ایمان به خود میگذاشتند و نسبت به داشتن پایگاه تودهای خود توهم داشتند. ” این جنبش در ادامه با اشاره به اینکه حاکمیت لیبرالها باعث تثبیت مناسبات کهنه و وابستگیها خواهد بود، خواستار برخورد انقلابی و ریشهای با جریانات غیر انقلابی و سازشکار و ضد انقلاب در چهرههای گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد.
«حزب توده» نیز با لیبرالها مخالفت و از برکناری بنیصدر از قدرت همراهی میکرد. «ماهنامه الایام»، منتشره در امارات متحده عربی، با هدف گسترش تفرقه و تنش در ایران، در این باره نوشت: “حزب توده از حزب جمهوری اسلامی به دلیل مخالفت سرسختانهاش با آمریکا حمایت میکند. در حالی که با بنیصدر به دلیل همکاری با بازرگان و قطب زاده که از مخالفان کمونیسم و شوروی هستند، مخالف است. “
بازتاب خارجی
قبل از برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا، اختلاف میان نیروهای لیبرال و معارض با انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و مدافعین انقلاب، محل توجه رسانههای خارجی بود. به نحوی که روزنامهی پاکستانی «جنگ» دربارهی این اختلافات نوشت: “اختلاف میان طبقه حاکم بر ایران روز به روز گسترش پیدا کرده و مجادلات لفظی میان آنان شدت یافته است. محافل سیاسی بر این اعتقاد هستند که این فقط یک اختلاف ظاهری نبوده بلکه از نوع اختلافات عقیدتی و حقوقی میباشد. “
روزنامه ایتالیایی «کوریره دلاسرا» نیز نوشت: “جناح تمامیت گرای اسلامی متعلق به آیتالله بهشتی میرود تا خط میانه رو رئیسجمهور بنیصدر را مغلوب نماید. دیروز آیتالله خمینی، بنیصدر را متهم کرد که به مرحلهی «بحرانی لاینحل» رسیده است و دیگر مطابق فرامین و احکام اسلام عمل نمیکند و این در حکم کفر است. “
روزنامه فرانسوی زبان «الیما» ضمن اعلام درگیری میان مسلمانان چپ و سنت گرایان مذهبی، نوشت:
“بنا به گزارش مجاهدت ازهای منتشره در مطبوعات تهران در تظاهراتی که در روزهای اخیر در شهرهای مختلف ایران برپا شده است حدود دهها نفر مجروح شده اند. “
درگیریهای داخلی به خارج از کشور نیز کشیده شد. به نحوی که هواداران بنیصدر و اعضای سازمان مجاهدین خلق، به نمایندگیهای سیاسی ایران در برخی از کشورها هجوم بردند. روزنامه «کوریره دلاسرا» در این باره نوشت:”اشغال سرکنسولگری ایران در میلان (ایتالیا) همزمان با اشغال دیگر نمایندگیهای سیاسی ایران در آنکارا و در تعدادی از پایتختهای کشورهای اروپایی صورت پذیرفته است. گفته شده است هدف از این کار، اعتراض نسبت به وقایعی است که در ایران رخ میدهد. دانشجویان اشغالکننده در یکی از اعلامیههای خود اظهار کرده اند حزب جمهوری اسلامی که فعلاً قدرت را در دست دارد، تلاش میکند ایران را به زندان خلقها تبدیل کند. هر روز اخباری از اعدام مبارزینی که روزنامههای دموکراتیک و مخالف را پخش مینمایند، بهدست ما میرسد. “
اختلافات مسؤولان نظام جمهوری اسلامی، ضد انقلاب خارج نشین و سلطنت طلبان را به بازگشت به قدرت امیدوار کرده بود. در همین راستا روزنامهی فرنسوی «لوموند» با درج خبری با عنوان «درخواست علی امینی برای سرنگونی رژیم» نوشت: “امینی در اطلاعیه منتشره در پاریس در ۵ مه ۱۹۸۱ (۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۰) خواستار تشکیل شورایی مرکب از مخالفین ایران در داخل و خارج از کشور به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی شده است. “
برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا که نشاندهندهی اوج گیری اختلافات و تا حدودی شکست طرح برانداری بود، سبب ارائهی تحلیلهای گوناگونی از سوی رسانههای بیگانه شد. روزنامهی «تایمز» در مطلبی با عنوان «چرا شیر ایران دیگر نمیغرد؟»، نوشت:”اینک بنیصدر رئیسجمهور تحقیر شده ایران، خود را در مرکز طوفانی سیاسی مشاهده میکند که او را به نابودی کامل تهدید مینماید. ابوالحسن بنیصدر تمام زندگی خود را در مخالفت با حکام ایران سپری کرد… آقای بنیصدر خود را با چریکهای زیر زمینی سازمان مجاهدین خلق که از سوی آیتالله خمینی، منافق معرفی شده اند، در یک صف قرار داد. او همچنین خود را در صف اعضای برکنار شده دولت موقت لیبرال قرار داد. این حقیقت که او یکبار با نقطه نظرات این دو گروه مخالفت کرده بود، وی را در چشم بسیاری از مردم، یک فرصت طلب جلوه گر نمود. “
روزنامهی «لوموند» در مطلبی با عنوان «بنیصدر، میانه روئی با اعتقادات راسخ و تزلزل ناپذیر»، ضمن دفاع از بنیصدر، به منظور حفظ موقعیت وی، ادعا کرد:”برخی مطبوعات بینالمللی با مطرح ساختن این مسئله که بنیصدر یک لیبرال و ضد روحانیت میباشد، بزرگترین ضربه را به وی وارد کردند. در حالی که بنیصدر حقیقتاً نه لیبرال است و نه ضد روحانیت. بنیصدر که خود آیتالله زاده است و عملاً نیز یک مسلمان میباشد، روی بسیاری از طرفداران خود که در میان روحانیون شمارشان هم کم نبود، حساب میکرد و هنوز هم حساب میکند… مسافرتها و بازرسیهای مختلفی که بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا در سراسر کشور و در جبهههای جنگ انجام میداد، بتدریج شک و سوء ظن بسیاری را دربارهی اهدافی که او در سر داشت، برانگیخت. “
*منبع: تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی؛ جلد چهارم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی