فرهنگ ایثار و شهادت

ی

لزوم تعامل و مشارکت دستگاه‌های اجرایی در جهت برگزاری برنامه‌های هفته دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان جنوبی، «علی فاضلی‌فرد» فرماندار شهرستان بیرجند امروز (سه‌شنبه) در جلسه شورای هماهنگی حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شهرستان بیرجند، اظهار داشت: آنچه که موجب زنده نگهداشتن فرهنگ ایثار و شهادت شده هست قیام امام حسین (ع) و نقش والای حضرت زینب(س) هست.

وی شهدا را دانش آموخته مکتب سیدالشهدا(ع) دانست و بیان داشت: شهدا زنده‌تر از آن چیزی هستند که ما تصور می‌کنیم پس شهدا شفاعت می‌کنند و به عنوان چراغ روشن و پرنور در حال نورافشانی و هدایت‌گری هستند.

فرماندار شهرستان بیرجند با تأکید بر اینکه هر چند کارهای زیادی در حوزه نشر ارزش‌های دفاع مقدس انجام شده اما هنوز نتوانسته‌ایم حق مطلب را ادا کنیم، تبیین کرد: همه ما وظیفه داریم در زمینه ترویج و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت تلاش کنیم.

فاضلی‌فرد تصریح کرد: همه افرادی که در دوران دفاع مقدس نقش داشتند امروز نیز در اموز مختلف کشور نقش به‌سزایی در اعتلای ایران اسلامی ایفا می‌کنند لذا باید جایگاه و شأن آن‌ها را حفظ کنیم زیرا مایه افتخار و سربلندی ایران اسلامی هستند.

وی با اشاره به هزینه‌کرد انجام شده در خصوص یادمان‌های شهدای گمنام بیرجند، گفت: طی دو سال اخیر بالغ بر ۱۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان برای یادمان‌های شهداس گمنام بیرجند هزینه شده که این مهم از افتخارات دولت سیزدهم هست.

فرماندار بیرجند به هفته دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: دستگاه‌های اجرایی، نظامی و انتظامی باید تمام تلاش خود را جهت برگزاری هر چه باشکوه‌تر برنامه‌های هفته دفاع مقدس به‌کار گیرند زیرا ما هر چه داریم از دوران دفاع مقدس و ایثارگری شهدا و جانبازان هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

لزوم تعامل و مشارکت دستگاه‌های اجرایی در جهت برگزاری برنامه‌های هفته دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

در سایه‌سار عاشقی «جوینده یابنده هست»

در سایه‌سار عاشقی «جوینده یابنده است»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، سرهنگ دوم پاسدار «حسین جوینده» از مربیان ارشد آموزشی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) بود که در اسفندماه ۹۷ حین انجام مأموریت آموزشی به درجه رفیع شهادت نائل شد.

حسین جوینده مربی دانشگاه امام حسین (ع) سپاه پاسداران، مدال افتخار شهادت را از سید و سالار شهیدان دریافت کرد تا به دانشجویان و همرزمان خویش ثابت کند برای شاگردان مکتب امام حسین (ع) راهی جز شهادت زیبنده نیست.

وی در لیله الرغائب، شب آرزو‌ها به آرزویش رسید و در آسمان زیبای شهادت بال گشود تا عطر شهادت زودتر از بهار هوای سنگین روزمرگی شهر را آسمانی کند.

گویا رسم هست، شهادت‌نامه عشاق در اربعین و کربلای حسینی امضاء شود و شهید حسین جوینده نیز یکی از این عشاق بود که در اربعین حسینی سال ۹۷ در مسیر عشق گام برداشته بود و در کسب مدال شهادت از هم‌نسلان خود سبقت گرفت.

پدر شهید در روایتی می‌گوید: در فصل تابستان پس از تعطیلی مدارس، معمولاً با نیرو‌های بسیجی همراه می‌شد و در رنگ‌آمیزی مدارس، تمیز کردن مدارس و دیگر کار‌های جهادی با آنها همکاری می‌کرد و در کنار آن، فراگیری فنون مختلف مانند لوله‌کشی، گازکشی و دیگر کار‌ها را هم دنبال می‌کرد.

 حسین آرزو داشت که به شهدا ملحق شود و این آرزو را با شیوه و بیانی مناسب برای ما بروز می‌داد و طوری مطرح می‌کرد تا ناراحت نشویم.

در وصیتنامه‌اش مانند دیگر شهدا به نکاتی همچون توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و حفظ حجاب بانوان سفارش و تأکید کرده بود.

حین آموزش به نیروهایش همیشه در ورود به میدان پیشگام بود؛ به‌عنوان مثال اگر نیرو‌ها قرار بود از چند متر لجن‌زار عبور کنند، حسین در ابتدا خودش به‌عنوان فرمانده وارد میدان می‌شد و از لجن‌زار عبور می‌کرد بعد نیروهایش را صدا می‌زد که “شما هم وارد شوید” به طوری‌که همرزمانش می‌گفتند ما با دیدن سر و روی او خجالت می‌کشیدیم که دیگر حرفی بزنیم و سریع وارد می‌شدیم.

شهید حسین جوینده در بخشی از وصیت‌نامه‌اش آورده هست: از خداوند می‌خواهم که تمام انرژی‌ام را
در اعضا و جوارحم جاری سازد. تا بتوانم مردانه و با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام بایستم و آنها را به خاک ذلت بنشانم! که دیگر فکر شکستن حرمتِ مسلمانان، شیعه و حرم اهل بیت (علیه‌السلام) را نکنند؛ خدایا! توفیقم ده که سینه سپر کنم، چشمانم را بدوزم به صف آخر دشمنان و همه آنان را از دم تیغ بگذرانم.

انتهای پیام/

 

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

در سایه‌سار عاشقی «جوینده یابنده است» بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه شهید «محمد رستم دیدگانی»

مروری بر زندگینامه شهید «محمد رستم دیدگانی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، اولین روز بهار ۱۳۳۵ در روستای «گاخس» از بخش توتکابن شهرستان رودبار فرزندی دیده به جهان گشود که خانواده به دلیل ارادت به ساحت مقدس رسول مکرم اسلام او را «محمد» نامید؛ دومین فرزند خانواده که در دامان پدری متدین و مادری ولایت‌مدار به رشد و بالندگی می‌رسید.

در سن ۷ سالگی از داشتن آنها محروم و مدتی نزد بستگان به سر برد و پس از آن به دلیل فقر مالی آنها به یکی از مراکز نگهداری افراد بی‌سرپرست شهرستان رشت سپرده شد.

وی تا سال ششم ابتدایی را در رشت به پایان رسانید؛ او که جز خداوند متعال یار و نگهداری نداشت جهت تأمین مخارج زندگی و مکانی برای خواب به کارگری پرداخت و تا سال سوم دوره متوسطه هم زمان با کار و تحصیل از شهر رشت به تهران مهاجرت نمود تا بتواند در محیطی بزرگ‌تر شغل بهتری پیدا نماید که پس از مراجعات مختلف به کارخانه‌ها و شرکت‌ها موفق نگردید به کار مناسب دست پیدا کند و به‌ناچار به کارگری پرداخت.

محمد در این ایام به ورزش بوکس می‌پرداخت و از توان بدنی بالایی نیز برخوردار بود؛ وی در سال ۱۳۵۵ در رشته مکانیک موفق به اخذ دیپلم گردید و پس از آن خود را جهت ورود به دانشگاه در رشته انرژی اتمی و مهندسی ارتش آماده نمود که پس از پذیرش و به دلیل جو حاکم بر جامعه و خفقان رژیم پهلوی از تحصیل در آن مکان خودداری نمود و در این سال‌ها با افکار دکتر شریعتی و کتاب‌های استاد شهید مرتضی مطهری آشنا گردید و با علاقه خاصی به مطالعه کتاب‌های دینی و مذهبی از جمله نهج‌البلاغه و صحیفهٔ سجادیه پرداخت.

شهید دیدگانی در اواخر سال ۱۳۵۶ همراه و همگام با امت حزب‌الله وارد صحنه مبارزه با رژیم پهلوی گردید و در تظاهرات و راهپیمایی‌ها حضوری مؤثر و پررنگ داشت؛ در سال‌های حماسه و خون به زادگاهش بازگشت و در انسجام و اتحاد نیرو‌های مذهبی و مؤمن به کمک دیگر برادران دینی خودپرداخت و با تشکیل گروه‌های اسلامی مدافعین توحیدی را در محل راه‌اندازی نمود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به جهت به وجود آمدن تشکل‌ها و احزاب مختلف ضدانقلابی محمد با تشکیل انجمن اسلامی و احداث کتابخانه در مسجد محل در معرفی انقلاب اسلامی به جوانان و نوجوانان نقش مهم و مؤثری را ایفا نمود؛ در این بین منافقین در برابر قاطعیت و تلاش‌های وافر او که عرصه را بر آنها تنگ نموده بود به‌پاخاسته و چند باری قصد حمله و به شهادت رساندن وی را داشتند که با عنایات خاص خداوند این امر به وقوع نپیوست.

محمد در سال ۱۳۵۸ و با توجه به علاقه‌ای که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت لباس سبز پاسداری را بر تن کرد و به‌عنوان عضو شورای فرماندهی سپاه رودبار مشغول به خدمت شد؛ وی پس از آن به تهران بازگشت و در تاریخ  مهرماه ۱۳۵۸ به‌عنوان رابط تبلیغاتی حزب جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت محمد به مدت ۳ ماه در افغانستان به سر برد و با اسم مستعار حمدالله و داوود در درگیری با دشمنان اسلام و کمک به مردم مظلوم افغانستان به دفاع از آنها پرداخت.

وی پس از مراجعت به ایران وارد سپاه پاسداران منطقه ۱۰ تهران شد و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در اولین روز‌های جنگ خود را به سنگر‌های حق علیه باطل رساند و به مقابله با دشمنان کوردل انقلاب پرداخت.

شهید دیدگانی انسانی متقی و پرهیزگار بود؛ عشق به ائمه اطهار و پایبندی به مسائل اسلامی آن چنان در وجودش ریشه دوانده بود که جز خدا نمی‌دید و جز خدا نمی‌گفت او سر بار کسی نبود ولی سردار یک سردار در میدان رزم و یک رفیق واقعی بود.

وی همچون چراغ پر فروغ در مسیر حق و حقیقت گام برمی‌داشت و فروتنی در چهره‌اش هویدا بود؛ دیده با صفای شهید از زلال معرفت الهی سرشار بود و در گفتارش صداقت موج می‌زد.  

وی در پیام پربارش که در وصیت‌نامه‌اش برای همگان به ارمغان گذاشته عنوان می‌کند: مبادا بر کشته‌ای از پویندگان راه خدا حسرت بکشید و در افسوسش دل بسوزانید و بر مشیت حضرت حق خشم بگیرید که دل دشمنان اسلام را شاد خواهید کرد.

محمد در نوشته‌های زیبایی که از خود به یادگار گذاشته در طلب شهادت از خالقش چنین بیان کرده هست که بار ال‌ها خواهان تکه‌تکه‌شدن گوشت تنم هستم و می‌خواهم در معراج الهی آن گونه در برابرت حضور یابم که ذرات وجودم سوار بر باد‌ها در گستره زمین منتشر گردد و سرانجام پیکر پاک و مطهرش در تنگه کورک در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب، آن گاه که فرماندهی محور را بر عهده داشت در تاریخ یکم اسفند ۱۳۶۱ قبل از اذان ظهر وضوی خون گرفت و با اصابت ترکش خمپاره دشمن نماز سرخش را به مولا امام حسین (ع) اقتدا کرد و در سن ۲۶ سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و هم‌نشین عرشیان الهی گشت؛ پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدا زادگاهش آرام گرفت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه شهید «محمد رستم دیدگانی» بیشتر بخوانید »

دعای این مادر بر عکس مستجاب شد!

روایت همرزمان شهید «دانشگر» از استجابت دعای شهادتش


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید عباس دانشگر جوانی دهه هفتادی بود که به سال ۱۳۷۲ متولد شد. عباس با خیلی از هم سن و سالاش فرق داشت و شاید همین تفاوت بود که شخصیتش را خاص می‌کرد. با آغاز جنگ در سوریه او تصمیم گرفت علی رغم اینکه به تازگی ازدواج کرده و طعم شیرینی زندگی مشترک را چشیده است، اما برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) هجرت کند. سرانجام هم ۲۰ ﺧﺮﺩﺍﺩ سال ۹۵ در سن ۲۳ سالگی ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﯿﮑﺮﺵ ۲۵ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﺶ ﺳﻤﻨﺎﻥ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ شد.

مادر عباس اینطور او را روایت می‌کند: «عباس هر دو سه روز یک‌بار، با ما تماس می‌گرفت. گویا در سوریه اول به زیارت حرم حضرت زینب (س) رفته بود. همراهانش پس از شهادت عباس به ما گفتند که عباس شهادت را از خانم – حضرت زینب (س) – گرفت. آن‌ها آخرین نجوا‌های عباس، هنگام زیارت را خوب به یاد دارند. یادم می‌آید پدر عباس به من گفت: «شب قبل از رفتن عباس به سوریه به تهران رفته است، خیلی خوشحال بود. خنده هایش، آرامشش، برق چشمانش، همه و همه، مرا یاد همرزمانم در زمان جنگ می‌انداخت، یاد شب‌های عملیات. این سال‌های آخر دفاع مقدس دیگر با دیدن برق چشمان بچه‌ها می‌فهمیدیم که زمینی نیستند و من شب آخری که عباس را دیدم، یقین کردم که دیدار آخر است و عباسم آسمانی شده است.»

این روز‌های آخر هم من و هم پدرشان خیلی دلتنگ بودیم. اما دو روز قبل از شهادت به یکباره آرامش عجیبی بر وجودم حاکم شد. همسرم هم همین حال را داشت. در آخرین تماس به من گفت: «یادتان است، هنگام آمدن به من گفتید اگر شهید شدی شفاعتم کن؟» جواب دادم: «من گفتم، اما همه دعا میکنند که شما سالم برگردی. ما منتظریم.» خندید و گفت: «مادر! شاید دعای شما برعکس مستجاب شود!»

خبر شهادت عباس همان روز حادثه در فضای مجازی منتشر شده بود، اما ما چیزی نمی‌دانستیم. جمعه ۴ رمضان بود و ما افطار منزل دخترم دعوت بودیم. شب که برگشتیم، فامیل‌های دور به خانه ما آمدند. تعجب کردم این وقت شب علت حضورشان چه بوده است؟

چهره غمگین آنها تعجب مرا بیشتر برانگیخت، اما با توجه به ارامشی که پیدا کرده بودم، اصلا فکر نمیکردم اتفاقی افتاده باشد تا اینکه یکی از اقوام پرسید: میدانید عباس مجروح شده؟ چشمان اشک آلودشان چیز دیگری میگفت. پرسیدم عباس شهید شده؟ همه زدند زیر گریه و آن موقع بود که فهمیدم پسرم به آرزویش رسیده است و همان لحظه خدا را شکر کردم.»

شهید دانشگر در یکی از نامه‌های خود به تازه عروسش می‌نویسد: «فاطمه جان! عزیزم! دوستت دارم! دعا می‌کنم امتحاناتت را به‌خوبی پشت سر بگذاری و حالت هر روز از دیروز بهتر باشد! من هم به یادت خواهم بود، امیدوارم تو هم مرا یاد کنی! امیدوارم فاصلۀ جسم‌هایمان، قلب‌هایمان را به هم نزدیک‌تر سازد تا بتوانیم عاشق شدن را پیدا کنیم.

شنیدی می‌گویند زنده‌بودن فاصله گهواره تا گور است و زندگی کردن فاصله زمین تا آسمان؟ امیدوارم هر روز آسمانی‌تر شوی! تو هم مرا دعا کن. خداوند قلب‌هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند!»

منبع: تسنیم

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت همرزمان شهید «دانشگر» از استجابت دعای شهادتش بیشتر بخوانید »

دیدار مدیرکل حفظ آثار دفاع مقدس قزوین با خانواده شهدای دفاع مقدس

دیدار مدیرکل حفظ آثار دفاع مقدس قزوین با خانواده شهدای دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قزوین، سرهنگ پاسدار «محمد امیری مقدم» مدیرکل اداره حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قزوین به همراه سرهنگ «یوسف یعقوبی» مسئول پیشکسوتان اداره‌کل حفظ آثار دفاع مقدس استان با خانواده شهدای دوران دفاع مقدس دیدار و گفت‌وگو کرد.

در این دیدار‌ها از مادر شهید ایرج اعتدادی از شهدای عضو بسیج مستضعفین که در سال ۶۶ در سلیمانیه عراق به شهادت رسید و همچنین همسر شهید نبی الله شعبانی از شهدای عضو ارتش که در عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) در سال ۶۱ به مقام رفیع شهادت نائل شد، با اهدای لوح سپاس قدردانی شد.

سرهنگ امیری مقدم در این دیدار‌ها اظهار داشت: خانواده شهدا به سبب صبر، ایثار و فداکاری در راه میهن اسلامی از اجر و پاداش بالایی در نزد پروردگار برخوردار هستند و به عبارتی از اجر اخروی شهید خویش بهره‌مند خواهند شد.

وی افزود: ضرورت دارد که تمامی دغدغه‌مندان انقلاب اسلامی و مسئولان، قدردان فداکاری های خانواده شهیدان نظام جمهوری اسلامی ایران باشند و همواره پیگیری دغدغه‌های این عزیزان را در دستور کار خود قرار دهند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دیدار مدیرکل حفظ آثار دفاع مقدس قزوین با خانواده شهدای دفاع مقدس بیشتر بخوانید »