فرودگاه مهرآباد

رسول یک نگین بود یک ناگهان 

رسول یک نگین بود یک ناگهان 



۱۵ آذر سالروز پرکشیدن ۱۲۸ نفر از مسافران هواپیمایی C۱۳۰ است که ۴۲ نفر از آنها انسان‌های آزاده‌ای بودند که برای آگاه‌بخشی و ثبت لحظات «رزمایش عاشقان ولایت» با هواپیما رهسپار چابهار شدند .

به گزارش مجاهدت از مشرق، ظهر سه‌شنبه ۱۵ آذرماه سال ۱۳۸۴ بود که خبرنگاران، عکاسان، تصویربرداران رسانه‌های مختلف و مسئولان روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی برای پوشش خبری رزمایش آبی- خاکی عاشقان ولایت با یک فروند هواپیمای C۱۳۰، با حدود پنج ساعت تاخیر به دلیل نقص فنی ۱۳:۳۰ دقیقه از فرودگاه مهرآباد راهی منطقه چابهار شدند.

براساس گزارش شبکه ایمنی هوانوردی ایران، بابک گوهری خلبان نخست هواپیمای سی ۱۳۰ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی پس از هشت دقیقه از زمان پرواز متوجه نابسامانی در عقربه موتور شماره چهارم هواپیما شد، به گونه ای که در مدت زمان کوتاهی، تمامی عقربه های مربوط به این موتور، شرایط از کار افتادگی آن را نشان داد، در همین هنگام افسر مهندس پرواز، دستور خاموش کردن موتور را صادر کرد و به دنبال آن، خلبان پس از کنترل و تنظیم هواپیما، با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تماس گرفت و شرایط اضطراری را اعلام کرد و یادآور شد که به دلیل ایجاد مشکل فنی در هواپیما به این فرودگاه باز می گردد.

خاموش شدن یکی از موتورهای هواپیما امری عادی در پرواز محسوب می شود و خلبانان همواره در پروازهای آموزشی به هنگام بروز این مشکل، این حرکت را تمرین می کنند، پس این موضوع، مشکلی نبود که خطر جانی در پی داشته باشد با این وجود خلبان با مشاهده چنین شرایطی بهترین تصمیم را بازگشت به پایگاه اصلی دانست. خلبان با حفظ ارتفاع به طرف مهرآباد تغییر مسیر داد و به آرامی ارتفاع خود را کم کرد، هنگام عبور از بالای منطقه کهریزک، کمک خلبان چرخ ها را باز کرد و پیش از رسیدن به منطقه قلعه مرغی مقداری زودتر از زمان تعیین شده، به طرف چپ پیچید.

مسئولان برج مراقبت در این هنگام متوجه شدند که هواپیما از مسیر اصلی خود منحرف شده است. آنها کوشیدند تا با فرکانس ارتباطی، این موضوع را به اطلاع کاپیتان نخست هواپیما برسانند، اما این امر بسیار دیر صورت گرفت و فرود اضطراری در فضای خالی میان ساختمان های شهرک توحید در نزدیکی محله آذری تهران سبب شد تا بال راست هواپیما به یکی از ساختمان ها برخورد کند و منفجر شود. در این حادثه بیش از ۱۰۰ نفر از سرنشینان و خدمه پرواز جان خود را از دست دادند که ۴۲ تن از آنها خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران رسانه‌های کشور بودند.

رسول یک نگین بود یک ناگهان

برادر شهید کاظم‌نژاد گفت: رسول یک نگین بود، یک ناگهان، یعنی گوهر نایابی بود که ناگهان از بین ما رفت، روح او آنقدر بزرگ بود که جسمش گنجایش آن را نداشت.

محمد کاظم‌نژاد در گفت وگو با خبرنگار ایرنا به شخصیت اخلاقی برادر شهیدش اشاره کرد و گفت: برادرم بسیار اخلاقمدار و مهربان بود و می‌گفت که اگر می‌خواهید عاقب بخیر شوید به پدر و مادر احترام بگذارید، رسول شیفته اهل بیت و ائمه اطهار (ع) بود و هر سال شب تاسوعا در حسینیه مادرم غذای نذری می داد.

وی ادامه داد: مادرم سادات است و بیش از ۷۰ سال بخشی از خانه را به حسینیه برای برپایی مراسم های مذهبی و اعیاد تبدیل کرده است، برادرم همیشه قبل از رفتن به ماموریت برای دیدن مادر به خانه می آمد و پس از خواندن ۲ رکعت نماز در آن حسینیه با مادر وداع می کرد.

برادر شهید کاظم‌نژاد با بیان اینکه برادرم در روزنامه کیهان به عنوان عکاس مشغول به کار بود، گفت: رسول سال ۱۳۹۴ به مناسبت روز جهانی معلولان یک نمایشگاه عکس از نابینایان و کم بینایان در فرهنگسرای نیاوران برپا کرده بود که ۲ روز بعد از سوی محل کارش برای شرکت در رزمایش آبی- خاکی عاشقان ولایت به چابهار اعزام شد.

کاظم‌نژاد توضیح داد: آن روز آقا رسول مانند قبل به خانه آمد، منتظر شد تا جلسه قرآن که در حسینیه برپا بود به اتمام برسد، پس از ملاقات با مادر به حسینیه رفت و بعد از خواندن نماز شروع به راز و نیاز با خدا کرد بعد او را با ماشین خودش به فرودگاه بردم، هر وقت ما با هم روبرو می شدیم قبل از خداحافظی، شوخی می کردیم اما آن روز این اتفاق نیفتاد. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه صبح با من تماس گرفت و گفت هواپیما دچار نقص فنی شده منتظر هستیم تا رفع شود، از من خواست فرزندان او را به خانه پدربزرگشان ببرم.

شنیدم خبر سقوط هواپیما از مرد مسافر

برادر شهید کاظم‌نژاد خاطرنشان کرد: فرزندان برادرم را به خانه پدر بزرگشان بردم در راه بازگشت مردی چمدان به دست که عازم مشهد بود را سوار ماشین کردم تا او را به راه آهن ببرم، در مسیر گفت: آقا خبر دارید چه اتفاقی افتاده، هواپیمای حامل نیروهای ارتش سقوط کرده، بعد گفت: تعدادی خبرنگار هم در این پرواز بودند با شنیدن این خبر یاد رسول افتادم و شوکه شدم.

وی گفت: بعد از شنیدن خبر هر چقدر با محل کار وی تماس می‌گرفتیم کسی پاسخگو نبود بعد با «غدیر چین جو» از همکاران و دوستان صمیمی آقا رسول تماس گرفتم چون می دانست من با برادرم بسیار صمیمی هستم گفت: به علت نقص فنی به سفر نرفته و در حال بازگشت به اداره است باز هم با یکی از اقوام نزدیک که جزو مدیران فرودگاه مهرآباد بود تماس گرفتم او بعد از چک کردن لیست پرواز گفت که نام وی در لیست مسافران است با این حال باز امیدوار بودیم چون برخی از خبرنگاران به دلیل تاخیر پرواز از رفتن به سفر پشیمان و بازگشته بودند، تا اینکه شب از تلویزیون خبر سقوط هواپیما به همراه عکس چند نفر از شهدا پخش شد و عکس رسول هم در بین شهدا بود از این طریق مطمئن شدیم، وی به شهادت رسیده است.

کاظم نژاد افزود: فردای روز حادثه برای شناسایی اجساد به پزشکی قانونی کهریزک رفتیم به دلیل ازدحام جمعیت از هر خانواده یک تا دو نفر را برای شناسایی پیکر شهدا راه می‌دادند، دقایق زیادی به دنبال پیکر رسول گشتیم بسیاری از پیکرها به دلیل شدت جراحات و سوختگی قابل شناسایی نبود، تنها چند پیکر به دلیل سوختگی و جراحت کمتر قابل شناسایی بودند که برادرم جزو آنها بود، بعد از بازکردن کاور دیدم پیکر وی با وجود جراحات بسیار سوختی ندارد، خدا را بابت اینکه او نسوخته شکر کردم چراکه مادر ترس از این داشت که مبادا پیکر رسول سوخته و غیرقابل شناسایی باشد، با مادرم تماس گرفتم و گفتم پیکر سالم است او گفت: من همیشه شما را به خدا و حضرت ابوالفضل(ع) می سپارم و می‌دانستم او هرگز خاندان اهل بیت را ناامید نمی کند که من با خاکستر فرزندم روبرو شوم.

وی تصریح کرد: بعد از شهادت رسول نمایشگاه عکس او تمدید شد و به گفته امین الله مانی دبیر وقت فدراسیون نابینایان به دلیل اینکه خالق آثار برای توضیح عکس ها حضور نداشت عکس وی را در آخر مجموعه عکس های وی اضافه کردند.

برادر شهید کاظم‌نژاد با بیان اینکه رسول همیشه بر سر مزار شهدا می رفت، گفت: او یک کتابچه دعا در جیب خود داشت، چند بار او را در خلوت دیدم که زیارت عاشورا می خواند علاقه بسیار او به زیارت عاشورا باعث شد من هم به خواندن این زیارت ترغیب شوم.

وی افزود: مادر از رسول نقل می کند که همیشه می گفت هر چه از خدا می خواستم به من داد به جز یک چیز. مادر گفته بود نکند فرزند پسر می‌خواهی گفته بود، فقط می خواهم شما از من راضی باشید و به شهادت که آرزوی دیرینه من است برسم مادر پاسخ داده بود دعا می کنم عاقبت بخیر شوی اما از من نخواه برای شهادت دعا کنم شاید تاب و تحمل این فراق را نداشته باشم و شرمنده جدم حضرت زهرا (ص) شوم.

آخرین دیدار با برادر

برادر شهید کاظم‌نژاد بیان کرد: آقا رسول بسیار ماخوذ به حیا بود و فقط گاهی اوقات او را سر نماز یا عید نوروز می بوسیدم پس از تقریبا دو روز که پیکر او را دیدم سرتا پای او را بوسیدم، بوسیدن برادرم شیرین ترین و رفتن او از میان ما تلخ ترین خاطره من است.

وی افزود: زمانی که می خواستیم پیکر رسول را به خاک بسپاریم از حسین شریعتمداری مدیر مسئول موسسه کیهان خواهش کردیم تلقین را بخواند وی نیز این کار را انجام داد.

کاظم‌نژاد اذعان داشت: آقا رسول این بیت شعر، «هر آنکه کشته شمشیر عشق شد گو غم مخور که ملک ابد خون بهای اوست»؛ را بسیار دوست داشت به همین دلیل این شعر را بعد از شهادت زیر عکسش نوشتیم.

وی گفت: از برادرم دو فرزند به نام های نگار و نگین به یادگار باقیمانده است.

خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز در این رویداد ۲ تن از خبرنگاران توانمند خود به نام‌های سپهدار ساجدی رییسی خبرنگار و سید مهدی میرافضلی عکاس را از دست داد.

برشی از زندگی شهید ساجدی خبرنگار ایرنا

شهید سپهدار ساجدی سال ۱۳۴۷ در روستای رییس کلای منطقه لفور شهرستان سوادکوه در استان مازندران دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات تا دوره راهنمایی در زادگاه و دوران دبیرستان در شهر بابل برای ادامه تحصیل پس از قبولی در کنکور سراسری در رشته تاریخ وارد دانشگاه تهران شد. وی بعد از فراغت از تحصیل جذب ایرنا شد و کارش را آغاز کرد.

ساجدی سه سال در گروه بولتن خبر ایرنا کار کرد و پس از آن به عنوان مسئول دفتر خبرگزاری در آستارا، گیلان، دماوند و بعد به عنوان خبرنگار ایرنا در دفتر ریاض در عربستان سعودی فعالیت کرد. گرایش به انعکاس موضوع های اجتماعی و پیگیری جدی مسائل جامعه از ویژگی های این خبرنگار و گزارشگر ایرنا بود به همین دلیل در بیشتر دوران خدمت صادقانه اش، در عرصه اطلاع رسانی در بخش اجتماعی فعالیت داشت وی در بین همکاران خود به فردی مهربان، دلسوز، آگاه، فهیم و توانمند در کار شناخته می شد و هرگز برای یاری دیگران از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد.

ساجدی علاوه بر انجام کارهای طاقت فرسا در حوزه خبری، به افراد دیگر نیز کمک می کرد و تا توان داشت به اطرافیان خدمت می کرد. احترام به مردم و تکریم والدین از خصوصیات اخلاقی این شهید بود و همواره تلاش می‌کرد روزهای تعطیل به ویژه پنجشنبه و جمعه هر هفته، مسافت طولانی تهران تا زادگاه خود را طی کند تا به دیدار پدر و مادرش برود.

برشی از زندگی شهید افضلی

سید مهدی میرافضلی شهید دیگر این سانحه هوایی نیز یکی از خوش ذوق ترین عکاسان خبری ایرنا بود در سال ‪ ۱۳۴۷‬در منطقه کویری یزد متولد شده و آرامش خاص مردان کویر را همواره به همراه داشت وی در سال ۱۳۶۸پس از پایان تحصیلات متوسطه، به استخدام خبرگزاری جمهوری اسلامی در آمد و از همان ابتدا در امور هنری و گرافیکی و در روابط عمومی سازمان به کار مشغول شد.

این شهید همزمان موفق به کسب مدرک فوق دیپلم عکاسی از دانشکده خبر و فیلم برداری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. روی گشاده سید مهدی افضلی، از وی تصویری دوستی خوب و یاری همراه در خبرگزاری در ذهن همکاران حک کرد.

میرافضلی، همواره به دنبال شکار لحظه ها بود و دوربین خود را همانطور که در آخرین لحظات زندگی در کنار داشت، هرگز از خود دور نکرد. بسیاری از همکاران ایرنا، آثار اجتماعی با خمیرمایه انسانی را در عکس‌های سید مهدی به وضوح می دیدند. او در عین حال، در بسیاری از نمایشگاه‌های عکس شرکت می کرد و با پشتکار فراوان، درد و رنج مردمی را که در گوشه های فراموش شده اجتماع به تصویر کشیده بود، در معرض دید وجدان‌ها قرار می داد. شهید میرافضلی آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف فرهنگی و هنری از خود برجای گذاشته است.

اسامی شهدای رسانه سانحه C۱۳۰

علیرضا افشار از شبکه خبر، جواد فراهانی، محمود ایل‌ بیگی‌ از باشگاه خبرنگاران، رسول کاظم‌نژاد از روزنامه کیهان، صادق نیلی و علیرضا برادران نجار از خبرگزاری فارس، اسماعیل عمرانی، حسن قریب از ایسنا، کربلائی‌ احمد از روزنامه‌ همشهری، مسعود جان‌ نثاری‌ و امیر صحرائی‌ از صدای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، داریوش‌ شاهینی، محمود توران‌ پشتی، مجید عسگری، ابراهیم‌ بقائی، سید یحیی‌ مهدوی‌ از کارکنان‌ واحد مرکزی‌ خبر، محمدرضا شادروح، حمیدرضا خیرخواه، علیزاده، حسن‌ نجفی، رمامی، تاجیک، سید هادی‌ حسینی، جلیل‌ حیدری‌زاده‌ از گروه‌ اجتماعی‌ شبکه‌ یک‌ سیمای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، بابک‌ غیاثوند، میرزائی‌ و فریس‌آبادی‌ از مرکز مستندسازی‌ معاونت‌ سیما، نصرالله‌زاده، رحیمی، استوار سجاد اسعدی‌ و غلامرضا بیات، حسین‌ عرب‌ احمدی، مهدی‌ اناری، حسن‌ حیدری، محمدرضا احمدی، حبیب‌ اسدی، منصور محمودی، مهدی‌ یونسی، حسین‌ باباپورف حسین‌ خسروآبادی، سپهدار مهاجری‌ و مکی‌ آبادی، خداعفو عبدیانی، سیدحسن‌ شیرازی‌ از عوامل‌ فنی‌ واحد سیار در این سانحه هوایی به فیض شهادت نائل شدند.

خبرنگاران برای قدم زدن در سرزمین زیبای آرمان ها و اطلاع رسانی همچون سیمرغ در آسمان ها آخرین خبر را با خون خود نوشتند و سوخته بال به سوی معبود پرکشیدند

اسامی شهدای رسانه و کارکنان ارتش

همچنین محمدعلی‌ بخشی، ناوگان‌ یکم‌ علی‌رضا ارسطوئیان، ناوبان‌ دوم‌ مهدی‌ صادقی، ناوگان‌ دوم‌ محمدباقر بابارشانی، مقصودی، روح‌الله‌ احمدوند، ناو استوار وظیفه‌ علی‌ علیزاده، قمصری، علیرضا خدادادی، مهناو یکم‌ حسین‌ آزموده، ارمان‌ نسب، ستوان‌ بابایی، صفری، محمدیان، صوری، مهدی‌ ابراهیمی، حسین‌ مشکین، ناوسروان‌ علی‌اصغر سلیمانی، ستوان‌ یکم‌ قاسم‌ محمدی، محمدرضا سلیمانی، حجت‌الاسلام‌ محدث، سرتیپ‌ دوم‌ عباس‌ واعظی، خلبان کاپیتان بابک گوهری و کمک خلبان حسین جعفری از اعضای رسانه‌ای‌ و کارکنان نیروی‌ دریایی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران نیز در این پرواز حضور داشتند که بر اثر سقوط هواپیما به شهادت رسیدند.

در حادثه سقوط هواپیمای سی ۱۳۰، ۱۲۸ نفر کشته و ۱۳۲ تن زخمی شدند که ۴۲ تن از فوت شدگان خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران رسانه های کشور بودند. درد و رنج ناشی از این حادثه و مرگ بزرگان عرصه خبر، رسانه و کارکنان رسانه ای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی سبب شد تا مجامع بین المللی این رخداد را بدترین حادثه سال لقب دهند.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسول یک نگین بود یک ناگهان  بیشتر بخوانید »

هیئت پارلمانی سوریه وارد تهران شد

هیئت پارلمانی سوریه وارد تهران شد



گروه دوستی پارلمانی سوریه و ایران در بدو ورود به تهران مورد استقبال گلرو و سایر اعضای گروه دوستی پارلمانی ایران و سوریه و هیئت همراه قرار گرفتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، هیفاء جمعه نایب رئیس گروه دوستی پارلمانی سوریه و ایران و هیئت همراه عصر امروز (یکشنبه ۸ آبان ماه) در بدو ورود به فرودگاه مهرآباد مورد استقبال عباس گلرو، جعفر راستی و فاطمه محمدبیگی اعضای گروه دوستی پارلمانی ایران و سوریه قرار گرفتند.

گلرو در ابتدای این دیدار ضمن خیر مقدم به نایب رئیس گروه دوستی پارلمانی سوریه – ایران و هیأت همراه، اظهار کرد: از سفر شما به تهران بسیار خوشحال هستیم، در سفر قبلی که ما به دمشق آمده بودیم تصمیمات بسیار مفیدی اتخاذ شد و موضوعات مربوط به روابط دوجانبه را پیگیری کردیم.

همچنین فاطمه محمدبیگی عضو گروه دوستی پارلمانی ایران و سوریه در ایران در این دیدار ضمن خیرمقدم به نایب رئیس گروه دوستی پارلمانی سوریه و ایران و هیأت همراه، گفت: در کنار همدیگر و با قدرت به مسیر مشترک ادامه خواهیم داد و با وجود مجلس و دولت انقلابی در ایران، می‌توانیم سطح روابط با سوریه را گسترش دهیم.

هیفاء جمعه نایب رئیس گروه دوستی – پارلمانی سوریه و ایران در این دیدار ضمن تشکر از نمایندگان گروه دوستی – پارلمانی ایران و سوریه به سبب دعوت برای سفر به ایران، گفت: امیدوارم این دیدار بتواند زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر ما باشد و همچنین تأکید می‌کنم که بایستی این دیدارها مستمر باشد چرا که در توسعه روابط فی‌مابین تأثیرگذار خواهد بود.

وی اظهار داشت: تقریباً حدود ۳۰ سال از تأسیس گروه دوستی سوریه و ایران می‌گذرد و هم اکنون نیز ادامه‌دار است، بنابراین امیدوارم که هماهنگی بیشتر بین دو مجلس ایران و سوریه برای رسیدن به اهداف مشترک صورت گیرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هیئت پارلمانی سوریه وارد تهران شد بیشتر بخوانید »

فیلم/ الکاظمی وارد تهران شد

فیلم/ الکاظمی وارد تهران شد



مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق پس از پایان سفر از عربستان در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال محرابیان وزیر نیرو قرار گرفت.


دریافت
2 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ الکاظمی وارد تهران شد بیشتر بخوانید »

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد



کتاب «تلخی رهایی» در کنار روایت خاطرات یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین، نگاهی دارد بر آنچه دستگاه رجوی بر شخصیت و کرامت انسان‌ها آورده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ادبیات در چهار دهه گذشته بیشترین سهم را در بازنمایی هنری از سال‌های جنگ تحمیلی داشته است. در طول بیش از ۴۰ سال گذشته، عناوین متعددی در قالب‌های مختلف از زاوایای گوناگون به این واقعه تاریخی پرداخته‌ و تلاش کرده‌اند بخشی از آنچه را که بر مردم ایران و تاریخ این کشور رقم خورده، با زبان قلم حکایت کنند. هرچه از اواخر دهه ۸۰ به این سو حرکت می‌کنیم، هم بر تعداد و هم بر کیفیت آثار منتشر شده در این حوزه افزوده می‌شود؛ هرچند انتقاداتی جدی نیز وارد است. 

کتاب «تلخی رهایی» از منظری، روایتگر روزهای یک سرباز نوجوان از سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن است. کتاب که چندی است به قلم جواد کامور بخشایش منتشر شده، دربردارنده خاطرات علی بیگلری است از زمانی که در خانواده‌ای مذهبی در کرمانشاه بزرگ شد و همین علقه و سبقه مذهبی، سبب شد تا با ترفندهایی که مخصوص نوجوانان آن روزگار بود، به جبهه وارد شود. بیگلری پس از مدت زمان اندکی که وارد جبهه می‌شود، به اسارت نیروهای عراقی درمی‌آید و این آغازی است بر زندگی پر فراز و نشیب و متفاوت او.

داستان زندگی بیگلری در کتاب «تلخی رهایی» از چند منظر قابل تأمل و خواندنی است. نخست سرنوشتی است که راوی از سر گذرانده و تا اینجا کشیده شده است. او که پس از پذیرش قطعنامه، همانند برخی دیگر از اسرا، در برزخی میان خوف و رجا گرفتار است، با تبلیغات اعضای سازمان مجاهدین و با این پیش‌فرض که از این طریق از دست بعثی‌ها راحت می‌شود و این دریچه‌ای است برای فرار او از این مخمصه، وارد سازمان می‌شود. رهایی او از اردوگاه‌های عراق، تلخی مداومی برای او به همراه دارد. حاصل ۱۴ سال زندگی در اشرف و حضور در انقلاب‌های سازمان و عملیات‌هایی چون «مروارید» و کشتار کُردهای عراق با همکاری صدام، بیگلری را به تناقضات و فشارهای روحی و روانی متعددی می‌رساند تا آنجا که دست به خودکشی می‌زند… . 

کتاب , سازمان مجاهدین (منافقین) , انتشارات سوره مهر ,

وجه دیگری که کتاب را برای مخاطب امروز خواندنی می‌کند، روایتی رئال و انسانی است از جنگ و آدم‌هایی که در این واقعه حضور دارند. نویسنده به خوبی از فضای شعاری که گاه برخی از خاطرات به آن گرفتارند، فاصله گرفته است و تلاش دارد تحولات روحی یک انسان در برهه‌های مختلف زندگی او را نشان دهد. دوراهی‌های متعدد و آزمون و خطاهایی که بیگلری پشت سر می‌گذارد، به خوبی بر مخاطب توضیح داده شده است. 

از سوی دیگر، نویسنده ساختاری مناسب برای روایت خاطرات انتخاب می‌کند. او با نقبی به گذشته، خاطرات امروز و دیروز راوی را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. این ساختار به مخاطب کمک می‌کند تا با روحیات راوی در آن لحظه خاص بیشتر آشنا شود و از سوی دیگر، در برخی مواقع دو موقعیت را با یکدیگر مقایسه کند؛ مانند مواردی که به شباهت‌های اردوگاه اشرف با اردوگاه‌های اسرا در عراق اختصاص دارد، یا تناقض‌های انقلاب‌های مسعود با آنچه در روان و باطن هر انسانی قرار دارد … .

از این‌ها گذشته، راوی به دلیل حضور در اشرف، اطلاعاتی از این اردوگاه ارائه می‌دهد که شاید برای مخاطب نو و ناشنیده باشد؛ اطلاعاتی که از افراد مختلف و سرنوشت آنها ارائه می‌دهد، گزاره‌هایی که درباره رویه سازمان با انسان‌ها و نحوه کار آنها برای تبدیل شدن یک انسان به یک ماشین مطرح می‌کند، اطلاعاتی که از زندان‌های اشرف و شیوه شکنجه سازمان عرضه می‌کند و … همگی از این دست از موارد است که می‌تواند در کنار آگاهی‌بخشی از عملکرد و کارنامه سازمان، از منظر پژوهش بر روی یک سازمان سیاسی نیز مورد تأمل قرار گیرد. اینکه در سازمانی با این همه ادعا، چرا اعضای آن با ۲۰ سال سابقه همکاری به نقطه‌ای می‌رسند که پایان دادن به زندگی خود را بر آرمان‌ها و همراهی کردن با سازمان ترجیح می‌دهند. به عنوان نمونه، در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

فکر می‌کنم از سال ۱۳۷۲ به بعد، دیگر درها را بسته بودند  کسی حق خروج نداشت. می‌گفتند مثل کریم حقی و مهدی خوشحال می‌روید ما را لو می‌دهید. این افشاگری‌ها برایمان گران تمام می‌شود. بعد از آن شروع کردند به کتک‌کاری و فحاشی. ندیدم کسی را بکشند اما شنیده بودم که طرف خودکشی کرده باشد. مثلاً یک دختر داشتیم که تازه از اروپا آمده بود و وارد سازمان شده بود. چند وقتی از آمدنش نگذشته بود که گفتند خودکشی کرده. خودش را در رودخانه غرق کرده اما عده‌ای می‌گفتند، نه خفه‌اش کردند. یا فرمانده فتح‌الله، که از مسئولین رده‌بالا و فرد زبده و کارکشته‌ای بود، آنقدر در بحث انقلاب به او فشار آورده بودند که دیوانه شد. مثل دیوانه‌ها در محوطه قرارگاه می‌چرخید. او مسئول حفاظت رجوی و بنی‌صدر بود. وقتی بنی‌صدر و سرهنگ معزی، خلبان شاه، از فرودگاه مهرآباد فرار کرده و به پاریس رفته بودند فتح‌الله فرمانده حفاظتشان بود. 

خیلی از این افراد را داشتیم که شاید ۲۰ سال با سازمان همکاری می‌کردند اما به جایی می‌رسیدند که پل‌های پشت سرشان خراب بود. نمی‌دانستند در این تشکیلاتِ بدون تعلقات چه کار باید بکنند. اوایل ورود این‌جوری نبود، بعدها سازمان چهره مخوف خودش را بیشتر نشان داد.

کتاب «تلخی رهایی» به کوشش انتشارات سوره مهر به قیمت ۷۵ هزار تومان در دسترس عموم قرار گرفته است. 

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد بیشتر بخوانید »

اژه‌ای از خدمات VIPفرودگاهی استفاده نکرد +عکس

اژه‌ای از خدمات VIPفرودگاهی استفاده نکرد +عکس


حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای ظهر امروز برای یک سفر کاری به مشهد مقدس در فرودگاه مهرآباد از خدمات وی آی پی فرودگاهی استفاده نکرد و همراه با مردم پای پرواز رفت.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه، ظهر امروز (چهارشنبه ۲۶ آبان‌ماه) با یک‌پرواز عادی و در بین سایر مردم به مشهد سفر کرد.

اژه‌ای از خدمات VIPفرودگاهی استفاده نکرد +عکس

گفتنی است در تصویر ارسالی یکی از مخاطبین مشخص است که رییس عدلیه در اتوبوس جابجایی مسافرین عادی هواپیما در حال گفتگو با شهروندان است.

منبع: مهر



منبع

اژه‌ای از خدمات VIPفرودگاهی استفاده نکرد +عکس بیشتر بخوانید »