رئیس کنگره جهانی یهودیان و سفیر سابق آمریکا در اتریش در مقالهای نوشت که بزرگترین چالشی که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند، قابلیتهای هستهای ایران نیست بلکه تغییر بافت جمعیت در سرزمینهای اشغالی است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «یائیر لاپید» روز اول جولای (دهم تیرماه) به عنوان چهاردهمین نخست وزیر رژیم صهیونیستی معرفی شد. اگر چه وی تنها نخست وزیر پیشبرد امور تا زمان برگزاری انتخابات سراسری در سرزمینهای اشغالی در روز اول نوامبر (۱۰ آبان) است.
«رونالدز لودر» رئیس کنگره جهانی یهودیان و سفیر سابق آمریکا در اتریش در مقالهای در روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» به بزرگترین چالش و تهدیدی که موجودیت رژیم صهیونیستی را تهدید میکند پرداخت.
وی در این مقاله نوشت: «لاپید در حالی فرصت نخست وزیر شدن را به دست آورده که رژیم صهیونیستی با واقعیتهای پیچیدهای مواجه است. موفقیتهای سیاسی و اقتصادی در سرزمینهای اشغالی با چالش فزاینده جمعیتی مواجه است».
یائیر لاپید، نخست وزیر پیشبرد امور رژیم صهیونیستی
این دیپلمات سابق آمریکایی در گزارش خود نوشت: «اسرائیل در حال حاضر در عصر طلایی خود به سر میبرد. بیش از ۱۵ سال است – پس از جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶- که با آرامش نسبی، ثبات راهبردی و موفقیت به سر میبرد. وضعیت اقتصادی در اسرائیل طی سالهای گذشته در حال شکوفایی بوده و میانگین نرخ رشد سالیانه بیش از ۳.۵ درصد بوده و در سال ۲۰۲۱ این رشد به میزان خیره کننده هشت درصد رسیده است. نرخ بدهی به طور چشمگیری کمتر از آمریکا بوده و نرخ بیکاری در اسرائیل نیز نزدیک به صفر است و معیار زندگی نیز به طور با ثباتی در حال افزایش است».
در ادامه این گزارش آمده است: «رشد فناوریهای پیشرفته در اسرائیل، آن را به خط مقدم فناوریهای جهانی سوق داده و سبب شده تا سرمایهگذاران را از سرتاسر جهان جذب کند. اسرائیل موفق شده با ۶ کشور اتحادیه عرب توافق صلح امضا کند و روابطش با کشورهای جهان عرب یکی از عمیقترین روابط به شمار میآید. کشورهای دیگری به غیر از آمریکا نظیر چین، ژاپن، هند، اروپا و برزیل نیز به اسرائیل به عنوان شریکی راهبردی مینگرند و در حالی که جمعیت آن به ۱۰ میلیون نفر نزدیک میشود، تولید ناخالص داخلی سرانه آن به انگلیس رسیده است».
رئیس کنگره جهانی یهودیان در گزارش خود نوشت: «با وجود این موفقیتها، اسرائیل با تهدید موجودیتی جدی مواجه است. این تهدید موجودیتی ناشی از قابلیتهای هستهای ایران نیست بلکه ناشی از ترکیب جمعیتی آن است. در سال ۲۰۲۰ و برای نخستین بار طی چند دهه گذشته، اعراب ساکن میان دریای مدیترانه و رود اردن اندکی بیش از جمیعیت یهودیان ساکن میان این بحر و نهر شده است».
این آمار توسط دو موسسه تحقیقاتی که در ارتباط با ساختار نظامی رژیم صهیونیستی بوده، ارائه شده است.
با وجود برخی تغییرات در گرایشهای نرخ تولد، این برتری جمعیتی اندک فلسطینیان طی یک یا دو دهه آینده چشمگیر خواهد شد.
قرار گرفتن رژیم صهیونیستی در دوراهی سخت
سفیر سابق آمریکا در اتریش اضافه کرد: «این بدان معناست در صورتی که وضعیت کنونی ادامه یابد و رژیم صهیونستی همچنان به حکمفرمایی بر کرانه باختری ادامه دهد، در مدت زمان نسبتا اندکی با دو راهی بیرحمانهای مواجه خواهد شد. اگر به فلسطینیان حق شهروندی و حقوق کامل داده شود، در این صورت اسرائیل دیگر دولتی یهودی نخواهد بود. اگر این کار را انجام ندهد دیگر دولتی دموکراتیک به شمار نخواهد آمد».
رونالدز لودر در گزارش خود نوشت: «در هر دو صورت، اسرائیل به عنوان یک دولت دموکراتیک یهودی، موجودیت خود را از دست خواهد داد».
اکثر فلسطینیان حامی مقابله مسلحانه با رژیم صهیونیستی هستند
در این گزارش آمده است: «پیچیدهتر از این وضعیت، تغییرات عمیقی است که جامعه فلسطینیان را فراگرفته است. بر اساس نظرسنجی که توسط “خلیل شقاقی” از اندیشکده مرکز تحقیق فلسطینیان انجام شده، نشان میدهد که تنها ۲۵ درصد ساکنان ساکنان کرانه باختری از مذاکره با اسرائیل حمایت میکنند و ۲۸ درصد نیز هنوز حامی راه حل دو دولت هستند. اما در مقابل، ۵۵ درصد ساکنان کرانه باختری از مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل حمایت میکنند».
در این گزارش اضافه شده است: «جوانان فلسطینی دیگر از ایدههایی نظیر آشتی، سازش و تقسیم حمایت نمیکنند و ایده یک دولتی را پذیرفتهاند. واقعیتهای جمعیتی در حال ظهور و طرز فکر تقابلی رو به رشد فلسطینیان، این پیش بینی را بوجود میآورد که اسرائیل به زودی به این گزینه روبرو خواهد شد: هر نفر، یک رای».
اگر یهودیان اکثریت مطلق را از دست بدهند، صهیونیسم فرو میپاشد
رهبر کنگره جهانی یهودیان در این گزارش نوشت: «هیچ تهدید خارجی خطرناکتر از این تهدید داخلی برای صهیونیسم وجود ندارد. فرض اصلی ایده صهیونیسم این بوده که باید یک مکان روی زمین وجود داشته باشد که یهودیان در آنجا در اکثریت باشند تا این اکثریت بتواند حق تعیین سرنوشت را در چارچوبی دموکراتیک اعمال کند. اگر یهودیان اکثریت مطلق را نداشته باشند،صهیونیسم فرو میپاشد».
در ادامه این گزارش آمده است: «متاسفانه، بیتفاوتی عمومی و سیستم سیاسی ناکارآمد، مانع از آن شده که اسرائیل با این چالش مقابله کند. اکثر اسرائیلیها معتقدند که نباید زیر آتش عقب نشینی کرد. اما زمانی که امواج ترور فروکش میکند، هیچ فوریتی برای اقدام احساس نمیکنند و مطمئن هستند که میتوانند بر میلیونها فلسطینی بدون هیچ عواقب واقعا خطرناکی حکومت کنند».
هر روز که میگذرد اسرائیل به پرتگاه نزدیکتر میشود
سفیر سابق آمریکا در اتریش نوشت: «موفقیتهای اقتصادی، قدرت نظامی و جایگاه بینالمللی، اسرائیلیها را از این واقعیت کور کرده که هر روز که میگذرد آنها را به پرتگاه نزدیکتر میکند».
رونالد لودر در این مقاله نوشت: «هم اکنون زمان آن است که دوستان و متحدان اسرائیل نگرانی خود را از این موضوع ابراز کنند.طی ۴۰ سال گذشته، من به صورت خستگی ناپذیر برای کشور یهود عمل کردم. من اسرائیل را دوست دارم و به آن متعهد هستند و هری کاری را که بتوانم برای آن انجام میدهم اما امروز این وظیفه من است که نخست وزیر جدید را دعوت کنم که این گرفتاری و تغییر در مسیر را در نظر بگیرد».
رئیس کنگره جهانی یهودیان به سفر اخیر «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا به منطقه اشاره کرد و گفت که این سفر، فرصتی منحصر به فرد به شمار میآید.
سفیر سابق آمریکا در اتریش در ادامه مقاله خود تاکید کرد که یائیر لاپید باید از پدیدار شدن ائتلاف امنیتی اسرائیل-اعراب-آمریکا بهرهبرداری کند.
لودر اضافه کرد: «لاپید باید شیوه خلاقانهای را برای مقابله با چالش فلسطینیان در پیش بگیرد و دست در دست با آمریکا، جهان اهل تسنن و فلسطینیان میانهرو به حل این مشکل بپرازد. در حالی که دستیابی به راهحل دو دولت غیرممکن به نظر میرسد اما نخست وزیر باید هر آنچه در توان دارد به کار گیرد تا از فاجعه یک دولتی جلوگیری کند».
وی در پایان این مقاله نوشت: «هیچ ماموریت دیگری مهمتر و ضروریتر از این نیست و آینده اسرائیل در محک قرار گرفته است».
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
رژیم صهیونیستی موجودیت خود را به اصولی گره زده که گذر زمان عامل فروریختن آنها خواهد بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ایده صهیونیزم محصول قرن نوزدهم و ناشی از نوعی برداشت سیاسی از مذهب یهود بوده که به تدریج و با حمایتهای دول غربی در قرن بیستم توانست با ایجاد یک گفتمان مشترک، افکار عمومی یهودیان را به سمت سرزمین فلسطین جلب نماید و با دادن وعده آرامش به یهودیان مهاجر در سرزمین تعیین شده، ایده فراسرزمینی نیل تا فرات را نیز مطرح نمود.
اما این اجتماع چندپاره پس از اشغال فلسطین با چالشهای مختلفی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، جمعیتی، استراتژیک و بالاخره فکری، هویتی و گفتمانی مواجه شده است.
ایده «فروپاشی از درون» که در آراء و نظرات طیف وسیعی از اندیشمندان غربی و اسلامی و حتی شخصیتها و صاحبنظران یهودی در خصوص آینده رژیم صهیونیستی مطرح میشود به مقوله تهدیدهایی اشاره دارد که از درون بقای این رژیم را تهدید میکنند. چیزی شبیه «افول موریانهای» که مفهوم آن برای آمریکا هم مطرح است: یعنی ضعیف و پوک شدن ساختارهای اقتصادی و سیاسی نظامی که از بیرون هنوز سالم به نظر میرسد.
در سالهای گذشته واقعیتهای موجود در اطراف سرزمین اشغالی و اوجگیری تحرکات و اندیشه مقاومت، به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کاتالیزوری برای تسریع فروپاشی رژیم در نظر گرفته شده است.
در این نوشتار قصد داریم به آراء و نظرات صاحبنظران کشورهای منطقه در خصوص تهدیداتی که درون رژیم صهیونیستی را در برگرفته و آن را در شرایط افول قرار داده است، بپردازیم.
فرسایش نظام اجتماعی
دکتر مصطفی محمود، نویسنده شهیر مصری در کتابی به نام «اسرائیل..ابتدا و پایان» مینویسد: ایجاد یک هویت واحد به نام «اسرائیلی» در میان مهاجرانی که از کشورهای مختلف به فلسطین کشانده شده بودند، دغدغه ابتدا تا کنون سردمداران صهیونیست بوده است. در خلال سدههای اخیر تفکری سیاسی و در عین حال غیرمذهبی با رویکردی ابزارگونه به مذهب یهود، اندیشهای در تضاد با اعتقاد سنتی یهودیت مبنی بر اقامه دولت یهودی و بازگشت به سرزمین مقدس، پیش از ظهور ماشیاح نجات-بخش، را مطرح نمود. نظریه پردازان این نهضت با طرح ایده صهیونیزم به عنوان گفتمان پیشنهادی خود برای ایجاد تهییج عمومی در جوامع پراکنده یهودیان سراسر جهان، حکمرانی قوم یهود در سرزمین موعود را برای تحقق وعده الهی اعلام نمودند. ایدهای که در بعد سرزمینی آرمان اسرائیل بزرگ را زمینهساز بازگشت به دوران عظمت تاریخی این قوم تلقی نموده و تشکیل دولت یهودی را عاملی وحدتبخش و رافع سرگشتگی و آوارگی قوم یهود، ارزیابی نمود. (إسرائیل.. البدایة و النهایة. صفحه ۶۱ و ۶۲)
در این میان این ایده با مخالفت برخی متفکران یهودی و علمای مذهبی و ارتدوکس سنتی همراه شد و آنان تشکیل دولت یهودی را بر خلاف وعده الهی پنداشته و تشکیل آن را به ظهور مسیح مشروط کردند؛ با این حال، ایده صهیونیزم توانست به گفتمان مسلط تبدیل شود که در چهارم می ۱۹۴۸ در قالب دولت اسرائیل تجلی یافت و توانست با تبلیغات فراوان و حمایت بی دریغ استعمار افکار عمومی یهودیان را به این اقدام قانع نماید. آن هم در شرایطی که دول اروپایی به دنبال راهی برای خلاصی از جمعیت یهودیان خود بودند و کجا بهتر از فلسطین و غرب آسیا که بخش اعظم پتانسیل و فرصتهای رشد مسلمانان را به خود منعطف سازد.
دکتر عبدالوهاب المسیری نویسنده مصری دانشنامه «یهود، یهودیت و صهیونیزم» در کتابی به نام «فروپاشی اسرائیل از درون» معتقد است که فرسایش سیستم اجتماعی رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین جنبههای فروپاشی این رژیم است. به گفته او اصطلاح «ذوب» تعریف شده توسط «دیوید بن گورین» بنیانگذار رژیم صهیونیستی در به هم آمیختن جامعه صهیونیست و تبدیل آن به یک نظام ملی واحد به دور از هویت چندگانه که یهودیان از کشورهای مختلف با خود به همراه داشتند، ناکام ماند.
او در ادامه میافزاید: «این مفهوم نتوانست هویت ملی یکپارچهای که قرار بود برای یهودیانی که به اسرائیل میآیند ایجاد کند. همزمان مشکل ادغام اعراب ۴۸ و اقلیتها در جامعه اسرائیل وجود دارد و موجب شده تا در مجموعهای چند قطبیها و درگیریهای ایدئولوژیکی و قومی گرفتار آید.» (انهیار إسرائیل من الداخل. صفحه ۱۲)
بحران ملتسازی در سرزمین اشغالی، بیش از هر زمانی در درگیریهای میان اعراب و یهودیان در شهرهای ۱۹۴۸ در اردیبهشت ماه و همزمان با جنگ ۱۲ روزه غزه خود را نشان داد. به طوریکه دهها شهر و شهرک از جمله اللُّد، بت یم، یافا، عکا، الخلیل، قدس شرقی، حیفا، تل آویو، الرینه، شفاعمرو، الطیبه، عرعرة المثلث و طمره شاهد درگیریهای شدید میان مسلمانان و صهیونیستها بود. هر دو طرف بشدت یکدیگر را به باد کتک گرفته و در برخی شهرها مساجد و کنیسهها به آتش کشیده شد. این نابسامانی و زد و خورد شدید عربها و یهودیان شهرهای ۱۹۴۸، بیش از هر چیزی یک گزاره را فریاد میزد، گزارهای که برای مقامات و سران رژیم صهیونیستی به مثابه کابوس است. آن گزاره این است: «پروژه دولت- ملت سازی در قالب اسرائیل شکست خورده است». پروژه هویتسازی که دهههاست سران صهیونیست به دنبال جعل آن در سرزمین اشغالی هستند.
درگیریهای شدید در شهرهای ۱۹۴۸ به روشنی نشان داد که پروژه دولت- ملت سازی در قالب اسرائیل شکست خورده است
آشوب در شهرهای ۱۹۴۸ تا جایی پیش رفت که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر و «رووین ریولین» رئیس وقت رژیم صهیونیستی در سخنانی نگرانی خود را ابراز کردند. نتانیاهو در آن زمان در سخنانی گفت: «برای ما تهدیدی بزرگتر از این کشتار وجود ندارد. گزینهای جز بازگرداندن حاکمیت قانون و نظم از طریق زور نداریم. آنچه در شهرهای ما رخ میدهد، بسیار شبیه یک جنگ داخلی است که به زودی خطر موجودیتی برایمان خواهد داشت.» او پیش از آن نیز گفته بود که اسرائیل همزمان در دو جبهه یکی با غزه و دیگر در جبهه داخلی میجنگند.
«رووین ریولین» نیز گفته بود: «خطر جنگ داخلی بر موجودیت ما بسیار بیش از تمامی خطرهای خارجی است.»
آثار درگیریهای خیابانی در شهر عکا (خیابانی که نامش تساهل است!)
دانلود
راستگرایی و انشقاق در جامعه صهیونیست
از دیگر عوامل تهدید یکپارچگی درونی در جامعه صهیونیستی، افزایش نفوذ و قدرت راستگراها در همه شئون رژیم صهیونیستی است.
از سال ۱۹۴۹ تاکنون احزاب چپگرا مجموعاً ۱۴ بار توانستهاند به قدرت رسیده و تشکیل کابینه دهند. در حالی که در تمام این سالها احزاب راستگرا (همگی به رهبری لیکود) صرفاً شش بار به قدرت رسیدهاند. بنابراین عمده حیات سیاسی رژیم صهیونیستی در دست چپگراها بوده است. بدین صورت که حزب چپگرای «ماپای» (بنیان اولیه حزب کارگر) اولین حزبی بود که در رژیم صهیونیستی به رهبری «دیوید بن گورین» تشکیل کابینه داد و چهار بار پشت سر هم توانست در رأس دولت باشد. پس از آن تا ۳۰ ژوئن ۱۹۷۷ که «مناخیم بگین» از حزب لیکود به قدرت رسید، تمامی دولتها در دست حزب کارگر بود. پس از آن تا سال ۲۰۰۹ نیز این حزب کارگر بود که اکثر کابینهها را میچید و حزب لیکود همانطور که گفته شد تنها شش بار توانست در رأس قدرت باشد. دو بار نیز حزب ائتلافی «کادیما» (جداشده از لیکود و ائتلاف کننده با چپها) موفق به چیدن کابینه شد.
اما از سال ۲۰۰۹، با استعفای «ایهود اولمرت» (از حزب کادیما) و ناتوانی «زیپی لیونی» (چپگرا و از حزب کادیما) در تشکیل دولت ائتلافی، با برگزاری انتخابات با اینکه حزب کادیما ۲۸ کرسی و حزب «لیکود» ۲۷ کرسی از آن خود کرده بودند، اما «شیمون پرز» رئیس رژیم صهیونیستی «بنیامین نتانیاهو» را مأمور تشکیل کابینه کرد و از آن زمان تا ۱۳ جولای ۲۰۲۱ او در این سمت ماند و پس از او نیز «نفتالی بنت» از حزب راست جدید قدرت را در دست گرفت.
سکانداری جریان راستگرا و رأیآوری این جریان در انتخابات، منطقاً حاصل این است که گرایش راست در جامعه صهیونیستی در دو دهه گذشته افزایش یافته است. افزایش تعداد یهودیان افراطی در سالهای گذشته مقامات اسرائیل را در خصوص انشقاق و چند پارگی در این رژیم نگران کرده است. یهودیان افراطی که حال جمعیت آنها در جامعه ۹ میلیونی اسرائیل به بیش از یک میلیون نفر رسیده است، تلاش دارند تمامی شئونات را در دست خود گرفته و اراده خود را خارج از روند قانونی بر دیگر ساکنان و سکولارها تحمیل کنند. از تعطیلی اجباری شنبهها تا وضع قوانین مورد نظر خود در امور خانواده و طلاق و ازدواج گرفته تا همپیمانی با احزاب برای حضور قدرتمند در صحنه سیاسی؛ به طوریکه در سالهای گذشته جامعه صهیونیستی بهتدریج از رنگ و بوی سکولاریسم دهههای پیش از قرن بیست و یکم فاصله گرفته است و چند دستگی در میان ساکنان سرزمین اشغالی و سرخوردگی در میان چپگرایان و سکولارها از حاکمیت روزافزون یهودیت افراطی افزایش یافته است.
یهودیان افراطی امتیازات ویژهای برای خود قائل هستند. درگیری یهودیان افراطی با مأموران در اعتراض به قانون سربازی اجباری.(دوم نوامبر ۲۰۱۸)
شبکه الجزیره در دسامبر ۲۰۱۷ برای اولین بار توانست وارد محله یهودیان افراطی در بیتالمقدس شود و گزارشی از نوع زندگی و عقاید آنها تهیه کند. در این مستند به نام «اسرائیل، فروپاشی از درون» خبرنگار با یهودیان افراطی و سکولارها به گفتوگو مینشیند و به خوبی دیده میشود که چگونه دو دستگی میان آنها افزایش یافته و افراطیها تا چه حد خود را محق دخالت در امور زندگی و روزمره دیگر گروههای اجتماعی میدانند.
مرکز مطالعاتی دموکراسی در اسرائیل (IDI) از معتبرترین مراکز نظر سنجی در این رژیم است که در پایان سال ۲۰۲۰ با انتشار گزارشی حقایق قابل توجهی را از وضعیت ساکنان سرزمین اشغالی ارائه کرد.
براساس آمار منتشرشده از سوی این مؤسسه، ۹۲ درصد از یهودیهای افراطی، اسرائیل را جای مناسبی برای زندگی میدانند، اما این آمار برای سکولارها به ۶۵ درصد کاهش یافته است. در حیطه سوگیری سیاسی نیز ۸۴ درصد راستگراها به این سؤال پاسخ مثبت دادهاند، در حالی که تنها ۵۵ درصد چپگرایان گفتهاند که اسرائیل مکان مناسبی برای زندگی است.
در همین راستا ۶۸ درصد حریدیها وضعیت اسرائیل را خوب یا عالی میدانند، در حالی که این احساس در میان سکولارها تنها ۲۷ درصد و سنتیهای غیرمذهبی تنها ۳۳ درصد است.
این اختلاف فاحش در نوع نگرش درخصوص وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی میتواند نشان دهنده وجود شکاف اجتماعی عمیق در اجتماع های گوناگون اسرائیل باشد. میتوان گفت که شکاف و چنددستگی و بنبست سیاسی در رژیم صهیونیستی تا حد قابل توجهی بازتابی از شرایط گروههای اجتماعی در جامعه است.
افزایش تعداد یهودیان افراطی در سالهای گذشته مقامات اسرائیل را در خصوص انشقاق و چند پارگی در این رژیم نگران کرده است
در انتهای این بخش به کتاب «اسرائیل دیگر، نگاهی از درون» به نوشته «جونی منصور» مورخ فلسطین ساکن مناطق ۱۹۴۸ نگاهی میاندازیم. او به عامل دیگری در انشقاق جامعه صهیونیستی پرداخته و به موضوع قابل توجهی اشاره کرده است. جونی منصور مینویسد: « در محافل اسرائیلی حول تعریف اسرائیل، گاهی موضوع یهودیت و گاهی دموکرات بودنش اوج میگیرد و ایده مؤسسان اسرائیل نیز کشور یهودی دموکرات بود و به آسانی از این طرح اساسی دست نمیکشیدند. اما واضح است که این یک ترکیب بسیار دشواری است، چرا که ترکیب جامعه اسرائیل مطلقا ناهمگون است. طرح «داوید بن گورین» این بود که یهودیانی که از دیگر مناطق دنیا به فلسطین میآیند در یک جامعه بالکل اسرائیلی همگن شوند، اما با افزایش مهاجرتها، گروههای مختلفی از یهودیان از طبقات اجتماعی و اقتصادی وارد فلسطین شده و جامعه اسرائیلی در اساس به دو بخش «غربیها» (اشکنازیها) و «شرقیها» (سفارادیها) تقسیم شد. سپس در داخل این دو بخش نیز تقسیمبندیهای متعددی به وجود آمد؛ بدین شکل که هر بخشی از جامعه اسرائیل ارتباط و وابستگیهای خود را به کشوری که از آن مهاجرت کرده بود حفظ کرد و به مرور تحولات بدین سو رفت که قدرت اقتصادی، سیاسی و مناصب مهم به اشکنازیها رسید و آنها بر اسرائیل تسلط یافتند؛ در حالیکه تعداد یهودیان شرقی در جامعه اسرائیل اکثریت را تشکیل میدهد. بنابراین از این مبدأ، اسرائیل دموکرات در ریشه خود تشکیل نشد. (اسرائیل الأخری. رؤیة من الداخل. صفحه ۴۹ و ۵۰)
بحران بافت جمعیتی
سران صهیونیست از ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی، ضرورت بر هم خوردن ترکیب جمعیتی سرزمین فلسطین به نفع یهودیان علیه مسلمانان و اعراب را درک کرده و در این راستا تلاش کردهاند با وعده و وعیدهای فراوان جمعیت پراکنده یهودیان را به سرزمین اشغالی بکشانند. اما واقعیت کنونی نشان میدهد که سران صهیونیست با تمامی اقداماتشان در این مجال موفق نبودهاند.
«جونی منصور» در بخش دیگری از کتاب خود از مسأله بافت جمعیتی به عنوان «بمب ساعتی» برای رژیم صهیونیستی یاد کرده و نوشته است: «مسأله ترکیب جمعیتی موضوع جدیدی در فضای سیاسی اسرائیل نیست. از دهها سال پیش اسرائیل با ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی در پی علاج این تهدید برآمده است.»
همانطور که گفته شد آمارها نشان از حفظ ترکیب جمعیتی فلسطین به نفع فلسطینیان دارد. در جدول زیر طبق اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی، جمعیت فلسطینیها در سال ۲۰۵۰ با تمامی تلاشهای سران تل آویو ۶۲.۸ درصد کل سرزمین فلسطین را تشکیل خواهد داد.
Israeli Central Bureau of Statistices, United Nations World Population Prospects
خطر ترکیب جمعیتی به گفته «جونی منصور» به یک کابوس برای سران صهیونیست در آمده و به گفته محافل صهیونیستی در صورت عدم علاج این تهدید، غلبه جمعیت فلسطینیها یک تهدید جدی برای صهیونیستها خواهد بود.
«آرنون سوویر» پژوهشگر جغرافیای دانشگاه حیفا در اثر تحقیقاتی خود به نام «اسرائیل، ترکیب جمعیتی ۲۰۰۱-۲۰۲۰» که یک تحقیق جامع به شمار میرود، مینویسد: «اگر اسرائیل جداسازی میان یهود و عرب را به سرعت در تمامی کشور اجرا نکند، واضح است که اکثریت عرب یهودیان را در کشور در تنگنا قرار خواهند داد.» (اسرائیل الأخری. رؤیة من الداخل. صفحه ۶۲)
کاهش مهاجرت یهودیان به سرزمین اشغالی عامل دیگری برای تشدید تهدید ترکیب جمعیتی برای رژیم صهیونیستی است. مهاجرت به فلسطین اساس ایدئولوژی صهیونیزم است و از ابتدا تأسیس این رژیم را بر پایه کشاندن یهودیان از اقصی نقاط جهان به فلسطین و تبلیغ این سرزمین به عنوان موطن یهودیان و سرزمین وعده داده شده، بنا نهاد شد، اما طبق گزارش محافل صهیونیستی، میزان مهاجرت به سرزمین اشغالی در ۲۰ سال اخیر کاهش داشته است که یک خطر موجودیتی برای رژیم صهیونیستی است.
در سال ۲۰۵۰ با تمامی تلاشهای سران تل آویو ۶۲.۸ درصد کل سرزمین فلسطین را تشکیل خواهد داد
علاوه بر این میزان یهودیانی که فلسطین را ترک کرده و به کشور خودشان باز میگردند نیز افزایش یافته است. قدرتیابی مقاومت و حملات راکتی به شهرهای مختلف سرزمین اشغالی به خصوص در جنگ ۱۲ روزه که تا حیفا و تل آویو را نیز هدف قرار داد، عامل سرعتبخش خروج یهودیان از فلسطین اشغالی است.
فرار از خدمت نظامی و سقوط نظریه امنیتی
رویداد دیگری که در ۲۰ سال اخیر در رژیم صهیونیستی توجه محافل پژوهشی را به خود جلب کرده، کاهش رغبت جوانان اسرائیلی برای حضور در خدمت نظامی است. عدم حضور در ارتش شاید در یک منطقه و کشور دیگری موضوع چندان حادی نباشد، اما در سرزمین اشغالی که مؤسسان آن امنیتی بودن را جزو عناصر اصلی اسرائیل تعریف کردهاند که در ادامه بدان خواهیم پرداخت، عدم رغبت برای حضور در ارتش به معنای سقوط نظریه امنیتی این رژیم قلمداد میشود و تبعات آن در میان مدت و بلند مدت ضربات مهلکی به موجودیت رژیم صهیونیستی خواهد زد.
محیط و بُعد روانی امنیت ملی یهودیان در فلسطین در واکنش آنان نسبت به تهدیدهای امنیتی، اهمیت و موضوعیت یافت. مجموعهای از عقاید درباره امنیت یهودیان در فلسطین در آشوبهای سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ مطرح شد و در سه دهه بعد از آن به کمال پتخگی خود رسید و از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ صورت افراطی به خود گرفت.
اصل «تقدم امنیت» که پس از تشکیل رژیم اسرائیل غلبه یافت، ناظر به این عقیده است که هر مسأله و موضوع ملی، یک مسأله امنیتی است و یا حداقل دارای جنبههای امنیتی است. (به سوی یک تحول پارادایمیک در نظریه امنیت ملی اسرائیل. اوری بار-ژوزف. ترجمه مسعود آریایی نیا. صفحه ۸ الی ۹)
در این میان اما فرار از خدمت سربازی اولین پیامش این است که نسل جدید اعتقادی به نظریه «تقدم امنیت» ندارد. دکتر «عبدالوهاب المسیری» در کتاب «فروپاشی اسرائیل از درون» به این موضوع اشاره کرده و نوشته است: «نظامیان صهیونیست توانستند در اذهان اسرائیلیها این تفکر را جا بیاندازند که اسرائیل دولت کوچکی است که باید علیه همسایگان عرب خود از خویش دفاع کند. علاوه بر این ایدئولوژی صهیونیزم به تمامی ارکان حکومت رنگ و لعاب تقدس داد، به خصوص در خصوص مرزهایش و در این میان ارتش نیز یک نهاد مقدس معرفی شد و «بن گوریون» ارتش را بهترین مفسر تورات توصیف میکرد که میتواند مرز اسرائیل را مشخص کند. از این رو خدمت نظامی نیز یک امر مقدس جلوه داده شد همچنین ورود به ارتش شرط رسیدن به مدارج بالا عنوان شد و در نتیجه کشیدن جوانان اسرائیلی به ارتش با موفقیت صورت گرفت و پیروزیهای متوالی صهیونیستها در مقابل اعراب این نظریه را تقویت بخشید. حتی میزان داوطلبان برای حضور در گردان چتربازان به قدری افزایش یافت که ظرفیت پر شد و حضور در این گردان یک افتخار برجسته محسوب میشد.» (صفحه ۱۵۸)
او در ادامه نوشت که اما شرایط تغییر کرد و اخیرا مشاهده میشود که جوانان از حضور در ارتش فرار میکنند. میزان فرار از ارتش جزو مسائل محرمانه در رژیم صهیونیستی محسوب میشود اما در سال ۲۰۰۰ روزنامه هاآرتص به نقل از یک افسر بلندپایه نوشت که حدود ۲۰ الی ۲۵ درصد سربازان در میانه خدمت از ارتش فرار میکنند.
در سال ۱۹۹۸ جنبش «پروفایل جدید» از میان جوانان دانشگاهی تشکیل شد و هدف خود را لغو خدمت اجباری عنوان کرد. این جنبش همچنین به جوانان کمک می کرد تا از راههای قانونی از حضور در ارتش سرباز زنند.
روزنامه هاآرتص در سال ۲۰۰۰: حدود ۲۰ الی ۲۵ درصد سربازان در میانه خدمت از ارتش فرار میکنند
به نوشته المسیری مفاهیمی چون «دفاع از وطن»، «حفظ کرامت قومی» و «مرزهای مقدس» برای کسانی که در خصوص ایدئولوژی صهیونیزم قانع نشدهاند، شعارهای پوچی است و جوانان اسرائیلی در حال تعریف امنیت به عنوان امنیت شخصی هستند که ارتباطی با جامعه ندارد.
***
پیرزن یهودی ساکن فلسطین در حالیکه گریه میکند، به هنگام تشکیل رژیم صهیونیستی، به مهاجرانی که تازه به فلسطین کشانده شدهاند میگوید: «امروز یهودیان را به این منطقه آوردهاند تا همه آنها را نابود کنند.»
رژیم صهیونیستی بر پایههایی استوار شده است که قوام آنها در طول گذر زمان ممکن نیست. نسلهای جدید اعتقادی به این اصول ندارند. بنابر آنچه در نوشتار بالا ذکر شد. عوامل فروپاشی این رژیم درون آن نهفته و در این میان افزایش توانایی مقاومت و بیداری فلسطینیها و در هم شکستن اسطوره شکستناپذیری این رژیم در جنگهای ۲۰ سال اخیر به این رویداد سرعت میبخشد.
دانلود
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است