در حالی‌که هر دوی ما می‌لرزیدیم، شهادتین را بر زبان جاری کردم

در حالی‌که هر دوی ما می‌لرزیدیم، شهادتین را بر زبان جاری کردم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از لرستان در طول تاریخ بشریت زنان عناصری موثر در تغییر ارزش‌ها، باور‌ها و رفتار‌های جامعه بوده و هستند زن به واسطه جایگاه تربیتی‌اش، محور کلیدی خانواده هست و خانواده‌ها به عنوان جوامع کوچک تشکیل دهنده جامعه بزرگ هستند؛ بنابراین زن در خانواده نقش بی‌بدیلی در انتقال تکامل‌گرایی به افراد خانواده و با واسطه به جامعه ایفا می‌کند.

انقلاب اسلامی به عنوان طلیعه تمدن اسلامی به شمار می‌رود و زمینه سازی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی افق پیش روی این انقلاب سترگ هست. بدیهی هست که این مهم از طریق بنا نهادن کلیه مناسبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مبتنی بر مبانی اسلامی و با توجه ویژه به موضوع زنان محقق می‌شود؛ لذا که شکوفایی تمدن اسلامی از مسیر گسترش بیداری در عالم، بواسطه اراده‌های انسانی محقق می‌شود. در این میان زنان نقش کلیدی‌تری نسبت به سایرآحاد جامعه دارند؛ چرا که زن انسان‌ساز و جامعه‌ساز نیز هست. به همین خاطر با «پروین روزبهانی» بانوی فعال انقلابی و دفاع مقدس که در سال‌های بعد از جنگ نیز به فعالیت‌های خود در زمینه‌های فرهنگی سیاسی اجتماعی و… ادامه داده و با زبان نرم و لطیف خود مشاوری مهربان برای دختران و بانوان لرستانی هست گفت و گویی داشته ایم که در ذیل می‌خوانید:

دفاع‌پرس: خودتان را معرفی کنید؟

پروین روزبهانی هستم. سال ۱۳۳۵ در بروجرد متولد شدم. تیر ماه ۱۳۵۲ با «محمدتقی فخری نژاد»، از کسبه خرم آباد ازدواج کردم و زندگی مشترکمان را در این شهر شروع کردیم. بعد از مدتی جذب مؤسسه فرهنگی فاطمیه شدم و فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی ام را آغاز کرد. 
 
دفاع‌پرس: آیا برای فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی تان مشوقی داشتید؟

سال ۱۳۵۳ با خانواده آیت‌الله کمالوند آشنا شدم و دختران ایشان (آغارباب و آغاطاهره) از مشوقین من به ادامه فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی بودند.

دفاع‌پرس: در موسسه‌ی فاطمیه چه کار‌هایی انجام می‌دادید؟

در فاطمیه به تحصیل دروس دینی مشغول شدم و از کلاس‌های درس جناب آقای حاج نبی صادقی و آیت الله عباسعلی صادقی بهره‌مند شدم. در همین سال‌ها با خانواده «زین الدین» آشنا شدم و به تدریج با خانم اسلامدوست همسر وی، صمیمی شدم. در آن ایام، در منزل خانم اسلامدوست که در میدان شهدا واقع بود، جلسات قرآن ویژه بانوان برگزار می‌شد. همچنین صبح‌های جمعه برنامه قرائت دعای ندبه به راه بود. همین جلسات، محفلی برای تربیت نیرو‌های انقلابی بود.

دفاع‌پرس: در مورد فعالیت‌های انقلابی تان بگویید؟

روز‌ها و شب‌ها سپری می‌شد و زمزمه فعالیت‌های انقلابی در شهر‌های مختلف به گوش می‌رسید و در خرم آباد نیز وقتی آیت الله سید اسد الله مدنی به دعوت عده‌ای از روحانیون شهر به خرم آباد تشریف آوردند با سخنرانی‌ها و جلسات ایشان مردم چشم و گوششان نسبت به ظلم رژیم پهلوی بیشتر باز شد و جمع مبارزان انقلابی روز به روز بیشتر می‌شد. افرادی بودند که از جان گذشته و شجاعانه اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را به طرق مختلف به دست مبارزین می‌رساندند.

سال ۱۳۵۶ با یک فرد ارتشی به نام آقای انصاری مشورت کردم؛ به ایشان گفتم: «ما حلوا می‌پزیم و اعلامیه‌ها را زیر حلوا جا سازی و جابه جا می‌کنیم.» بلافاصله قابلمه بزرگی حلوا تهیه کردیم و چند برگ از اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را در کیسه نایلون گذاشته زیر حلوا جا سازی و به پادگان خرم آباد منتقل کردیم.

دفاع‌پرس: از دیگر خاطراتتان در آن سال‌ها چیزی به یاد دارید؟

 بله. در جریان حمله به ژاندارمری خرم آباد و تسخیر آن توسط مردم، به همراه خانم معماری و چند بانوی دیگر خود را به آنجا رساندیم. رو به روی ژاندارمری در کنار دیوار، چشمم به نوزادی دو یا سه ماهه افتاد. هر چه منتظر ماندم که سر و کله مادر این نوزاد پیدا شود، خبری نشد. در آن شرایط اضطراری دیدن نوزادی تنها که از گرسنگی ضجه می‌زد، شرایط روحی ما را بدتر کرده بود. با خواهرم مشورت کردم که بچه را ببرم در کنار بچه شیرخواره خودم به او هم رسیدگی کنم. یک لحظه فکر کردم شاید نتوانم همزمان از دو بچه کوچک نگهداری کنم. در افکار خودم غوطه ور بودم که یکی از خانم‌های همراهم که مجرد بود و اوضاع مالی مناسبی نداشت، گفت: «بچه را من می‌برم.»
او بچه را برد و اسمش را رضا گذاشت و با وجودی که ازدواج کرد و در آموزش و پرورش هم استخدام شد، بزرگش کرد و چند سال قبل هم برایش زن گرفت.

دفاع‌پرس: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کجا فعالیت داشتید؟

پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در فاطمیه مشغول فعالیت بودم. آن روز‌ها فاطمیه به محل کمیته انقلاب اسلامی تبدیل شده بود. اسلحه‌هایی که در تسخیر ژاندار مردی به دست مردم افتاده بود، تحویل کمیته انقلاب اسلامی دادند. در طبقه دوم فاطمیه خانم‌ها به سرپرستی خانم معماری و من مشغول انجام امور خیره بودیم و با تهیه جهیزیه برای نوعروسان بی‌بضاعت و جمع آوری موادغذایی و اقلام مورد نیاز خانواده‌ها سعی می‌کردیم گوشه‌ای از مشکلات مالی خانواده‌ها را برطرف کنیم.

دفاع‌پرس: در سال‌های دفاع مقدس چه نوع فعالیت‌هایی داشتید؟

در هشت سال دفاع مقدس، در اکثر پایگاه‌های کمک به جبهه در خرم آباد، فعالیت داشتم. از جمله آنها همان مؤسسه مذهبی فاطمیه و ایستگاه صلواتی مسجد قائم (عج) بود. در آنجا فعالیت‌هایی مانند بسته بندی مواد خوراکی برای رزمنده‌ها، پاک کردم و شستن حبوبات، خرد کردن قند و در مراحل بعد شستن لباس‌های خونین رزمنده‌ها و… را داشتیم. لباس‌های رزمنده‌ها را برای دوخت و دوز و رتق و فتق جا‌های پاره و در رفتگی به ما می‌دادند. ما آنها را تعمیر می‌کردیم. گاهی هم کاموای زیادی می‌آوردند و ما مشغول بافتن شال و کلاه و دستکش برای رزمنده‌ها می‌شدیم. برای شب یلدای رزمندگان تنقلات برای آنها تهیه می‌کردیم. همچنین شب عید کارت تبریک همراه شیرینی و شکلات، بسته بندی شده را به جبهه می‌فرستادیم.

دفاع‌پرس: شهر خرم آباد در دوران دفاع مقدس چندین بار بمباران شد از حال و هوای این شهر در آن ایام بگویید.

زمانی که شهر خرم آباد آماج حمله‌های موشکی و بمباران‌های رژیم بعث عراق می‌شد، برای جابه جایی اجساد زنانی که زیر آوار مانده و شهید شده بودند، می‌رفتیم و برای شستن و غسل دادن بدن بانوان شهید، آستین بالا می‌زدیم و از صبح تا شب در غسالخانه سابق شهر خرم آباد که در ابتدای آرامستان خضر بود، مشغول شستن پیکر‌های پاره پاره و دست و پا‌های قطع شده بودیم. طلاجات آنها مانند گردنبند، گوشواره، النگو، انگشتر و… را جدا می‌کردیم و به بازماندگانشان تحویل می‌دادیم.

در یکی از آخرین بمباران‌های شهر خرم آباد توسط دشمن بعثی که مصادف با ایام عید بود، بمبی به منطقه شمشیر آباد در ورودی شهر خرم آباد اصابت کرد. تمام اعضا خانواده‌ی «شیشه‌ای» به همراه مهمانانش که از استان دیگری آمد بودند، به شهادت رسیدند و این مسئله باعث ناراحتی زیاد ما شد و اینگونه خاطرات از دفاع مقدس فراوان به خاطر دارم چرا که در همه فعالیت‌های پشت جبهه، در خرم آباد حضور داشته‌ام. پس از دوران دفاع مقدس به حضور در فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و… با توجه به شرایط زمان ادامه داده‌ام. همواره سعی کرده ام با مشاوره دادن به زوج‌های جوان مشکلاتشان بر طرف شد.

دفاع‌پرس: بعد از دوران دفاع مقدس چه فعالیت‌هایی داشته و یا دارید؟

با اتمام جنگ تحمیلی نوع فعالیت‌های ما رنگ و بوی دیگری گرفت و بیشر سعی کردم در عرصه‌های مذهبی و فرهنگی فعال و در کنار خانواده‌های هم استانی باشمِ. برگزاری جلسات قرآن و احکام. کلاس‌های مشاوره و انتخاب همسر وازدواج. تهیه جهیزه برای نو عروسان کم بضاعت. ایجاد اشتغال برای زنان بد سر پرست و بی‌سرپرست. فعالیت‌های جهادی و خیریه به‌ویژه در راستای کمک به ادامه تحصیل دانش آموزان و دانشجویان بی‌بضاعت و کم بضاعت. روایتگری در مدارس دخترانه و…
 البته در سال‌های اخیر فعالیت‌هایم در حسینیه حبیب ابن مظاهر شهرستان خرم آباد، متمرکز شده هست. علاوه بر فعالیت‌هایی که خدمت شما عرض کردم کلاس‌های اخلاق و ورزش را نیز مدیریت می‌کنم.

دفاع‌پرس: شیرین‌ترین خاطره‌ای که نشانه‌ی تاثیر گذاری فعالیت‌های شما در جلسات فرهنگی و مذهبی بوده هست را بیان کنید؟

در سال ۱۳۸۸ شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) در ماه رمضان در منزل یکی از اهالی خیابان علوی خرم آباد بودیم، خانمی که اهل یکی از شهر‌های غرب کشور و از فرقه ضاله شیطان پرست بود و به واسطه شغل همسرش در خرم آباد زندگی می‌کرد و از قبل با او ارتباط بر قرار کرده بودم از او خواستم به جلسه ما بیاید و آن شب دستانش را در دست گرفتم و با لحنی ملایم با او راجع به دین اسلام صحبت کردم.

 ناگفته نماند قبلاًیکی دوبار تصمیم به تَشَرف به دین اسلام گرفته بود ولی دوباره منصرف شده بود. آن شب به برکت میلاد پر برکت امام حسن مجتبی (ع) به من گفت: تصمیم گرفته ام که مسلمان شوم. در حالی که هر دوی ما می‌لرزیدیم، شهادتین را بر زبان جاری کردم و او نیز تکرار کرد و وقتی در مورد مذهب تشیع مقداری با او صحبت کردم، پذیرفت که شیعه شود. آن شب همه خانم‌ها خوشحال شدند و پول روی هم گذاشتیم هدیه‌ای برای او تهیه کردیم و تا به امروز با وی در ارتباط هستم.

دفاع‌پرس: ضمن تشکر از شما که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.

در سال‌های اخیر وضیعت حجاب دختران و بانوان بیش از پیش به یک دغدغه تبدیل شده هست. امیدوارم تک تک افراد جامعه و مسوولین نسبت به این امر بی‌تفاوت نباشند و همواره آیات و روایات و هم چنین وصیت‌های شهدای در مورد رعایت حجاب و عفاف را مد نظر داشته باشند و هر جا که لازم بود با رعایت اخلاق و گفتار اسلامی بیان کنند.

گفت‌وگو: عصمت دهقانی

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

در حالی‌که هر دوی ما می‌لرزیدیم، شهادتین را بر زبان جاری کردم بیشتر بخوانید »