فقر

ده‌نمکی: شمشیرها را برای «دادستان» تیز کردند/ بخشی از سریال بر اساس خاطراتم بود/ پیشنهاد وزارت را قبول نکردم

ده‌نمکی: شمشیرها را برای «دادستان» تیز کردند/ بخشی از سریال بر اساس خاطراتم بود/ پیشنهاد وزارت را قبول نکردم


خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: «مسعود ده نمکی» یکی از کارگردان های مطالبه گر سینما و تلویزیون است و در این سال ها هر کاری را ساخته به نوعی یک مطالبه مردمی در آن مطرح بوده است. از معراجی ها گرفته تا اخراجی ها و رسوایی و دارا و ندار و همین دادستان. سریالی که به موضوع های جدیدی به نسبت سریال های دیگر وی ورود کرده بود. با اینکه این سریال در ۱۷ قسمت و قامت مینی سریال تولید شده بود اما توانست مخاطبانی را با خود همراه کند.

با «مسعود ده نمکی» کارگردان سریال «دادستان» درباره دغدغه هایش در سریال سازی، انتخاب بازیگران، ادامه دادن مسیر عدالت خواهی و … گفت و گو کردیم. 

 

** آقای ده نمکی ایده کلی داستان این سریال از کجا آمده بود؟ آیا شخصیت های سریال دادستان ما به ازای بیرونی دارند؟

ایده اصلی و خط کلی کارهای من مضمون فقر و غنا و فاصله طبقاتی و تم اصلی کارها از مستند فقر و فحشا تا دارا و ندار و به ویژه رسوایی ۲ همینطور بوده است. وقتی توافق شد این کار برای تلویزیون ساخته شود من ایده اولیه ای را داشتم برای سینما به اسم دادستان که وقتی قرار شد مینی سریالی ساخته شود قصه را بسط دادیم و به نوعی تجربیات عینی خودم و بحث مطالبه گری بود‌ و تبعات آن و نقدهایی که برخی نهادها و دستگاه هایی که با جریان عدالت خواه برخورد دارند را به صورت داستانی در دل این قصه گنجانده شد و بعضی از این شخصیت ها ما به ازای بیرونی دارند و برخی تخیلی هستند.

** کدامیک ما به ازای بیرونی دارند؟

-شاید کسانی که تیترهای نشریات من را خوانده باشند و سخنرانی های من را در بین تشکل های دانشجویی که به صورت ماهیانه دعوت می‌کنند و می روم را دیده باشند می بینند که این خط فکری در خصوص مطالبه گری در حرف هایم وجود دارد. اینجا هم می بایست در دل داستان می آمد و شخصیت آذر، عماد و ابوذر به نوعی خاطرات خودم و بچه های جریان عدالت خواهی هستند که در این سریال سینمایی یا دراماتیزه شدند.

 

** اشاره کردید که طرح این سریال در ابتدا سینمایی بود چه شد که به سریال تبدیل شد؟

-درخواست مسئولین سیما فیلم این بود که سریالی ساخته شود دو سه ایده مطرح بود و همان ابتدا با مدیران صحبت کردم درباره اینکه این ایده مضمون ملتهبی دارد و ممکن است تبعات داشته باشد و باید تحمل شود و اگر مسئولین نظراتی دارند در همان مرحله اولیه و خط کلی داستان و حتی بعدا دیالوگ و نقطه نظرهایشان را بگویند. اما مسئله اینجا است که من برای زدن حرف تکراری به تلویزیون نمی آیم و اگر مسئولین محبتی دارند اجازه دهند این حرف ها زده شود کما اینکه در دوره قبلی که معراجی ها ساخته شد مسئولین قبلی اعتماد کردند و آنهم بازخورد خوبی گرفت. در اینجا هم این اتفاق افتاد.

** شما با این سریال می خواستید مطالباتی را در قالب یک اثر نمایشی ارائه دهید؟

-هم مطالبات مطرح بود به هرحال شما می بینید که بحث ممنوعیت تحصیل فرزندان مسئولین در خارج از کشور آنهم با این سطوح بالا و با این آمار و ارقام اگر تا دیروز در حد نجوا و در گوشی بود الان به مطالبه جمعی تبدیل شده است. مجلس شورای اسلامی باید در این زمینه فکری بکند و گفتمان سازی مهم است یا در خصوص پاسخ به شبهاتی که بعضی ها به اسم تخصص گرایی بعضی ها به اسم امنیت سرمایه گذاری، جواب هایی هست که همیشه درباره انتقادهای جریان های عدالت خواه و مطالبه گر مطرح می کنند  که این دوگانه سازی اشتباه است. ما طرح شبهات می کردیم و اینجا پاسخ می دادیم که اگر تشکل های دانشجویی با چنین مدیران و چالش ها و شبهه افکنی هایی برخورد می کنند جوابشان را هم داشته باشند.

** بازیگران سریال شما چطور انتخاب شدند؟

-سعی کردم تکرار بازیگران قدیمی که با آنها کار کردم نباشد و الان بعد از ۷ کاری که در تلویزیون و سینما ساختم بیش از ۱۵۰ بازیگر سطح یک و دو سینما و تلویزیون با ما کار کردند و عده محدودی با ما کار نکردند که برخی ها تلویزیون کار نمی کنند و برخی نیز با توجه به گفتمان اثر کار نمی کنند یا می کنند اما در دادستان سعی کردیم ترکیبی از بازیگرانی که با ما کار کردند و برخی نیز نه و ساختارشکنی هم کردیم که بعضی بازیگران طنز در موقعیت جدی قرار بگیرند. چون زبان کار زبان طنز نیست جز یکی از کاراکترها که علی سلیمانی نقشش را بازی می کند آنهم به خاطر اقتضائات قصه که محبوب شد و وقتی شهید شد تاثر برانگیز بود.

بقیه بازیگران مان جدی هستند مثل هومن برق نورد که بازیگر طنز است اما در دادستان جدی بازی می کند و بهنوش بختیاری و … نشان دادند در نقش جدی نیزقابلیت خوبی دارند.

 

** برخی انتخاب های بازیگرانتان دچار حاشیه بودند.

-نه این روند برای خیلی از سریال ها عادی است و بازیگران مدتی محدودیت دارند و بعد از مدتی محدودیت شان برطرف می شود و فیلم و سریال کار می‌کنند. بالاخره مادام العمر محدودیت ندارند. اینجا هم به فراخور نقش چند گزینه داشتیم که یکی اش هم خانم قریشی بود.

یکی دیگر از مسائل ما این بود که بازیگری که می خواستیم باید تعهد تمام وقت داشته باشد و چون سرعت کار ما بالا بود نمی بایست بازیگر در پروژه های دیگر به صورت همزمان حضور می داشت. برخی ها عادت کردند که همزمان دو سه پروژه می روند و به کار لطمه می زنند. همه این فاکتورها را که کنار هم می چیدیم به بازیگری می رسیدیم که بتواند این نقش را ایفا کند. برای مثال آقای محمد کاسبی جزو گزینه های اولمان نبود و آقای شریفی نیا و برخی دوستان دیگر هم بودند اما قسمت ایشان شد که در دقیقه نود این نقش را بازی کند.

**یعنی آقای شریفی نیا قرار بود ایفاگر نقش شهاب متقالچی باشد؟

-بله اما همان زمان سر کار سینمایی بودند و نشد.

** سحر قریشی انتخاب اول شما بود؟

-انتخاب های دیگری هم داشتیم اما شرایط کاری ایشان مهیاتر بود.

 

** مدت زیادی است که خانم قریشی کار تلویزیونی بازی نکرده است.

-حالا به هر حال قصه را دوست داشت و نقشی هم که قرار بود بازی کند نسبت به سایر نقش هایش متفاوت تر بود.

** چرا هجمه به سریال هم زمان با آغاز سریال صورت گرفت؟

-خیلی نبودند و گعده ای بودند که در توئیتر حرف هایی زدند و غیرکارشناسی هم بود. اینها از پیش طراحی شده می خواستند سریال را مورد هدف قرار دهند حالا سریال را بزنند و سیما فیلم یا شبکه سه یا تلویزیون را بزنند. به هرحال کسی که از قسمت دوم سریال شروع به حمله می کند و ۲۰ مطلب نوشته و آماده شده با اسامی مستعار مختلف دارد نشان می دهد بحثشان بحث نقد نبود. حالا دلایلش بعدا کشف خواهد شد که از کجا به اینها گفتند چنین کنید. گرچه بعضی ها هم نقد دارند و آزادند نقد کنند و مهم این است که مردم سریال را دیدند و آمار بیننده ها بسیار بالا است و از آن استقبال شده و همین برگ برنده کار ما است.

وظیفه منتقد نقد کردن است و من به آنها هجمه ای ندارم و اینها هم باید زندگی شان اداره شود و اگر با فحش دادن ما زندگی شان اداره می شود خواهش می کنم که اینها را حذف نکنند و اثر را نگاه نمی کنند و قرار است رسالت انقلابی شان را در حذف دیگران انجام دهند ولو اینکه آدم های دیگری پشت سرشان قایم شده باشند. اما همه منتقدان هم اینطور نیستند و خیلی ها هم از کار دفاع کردند جامعه شناسان و استادان دانشگاه و پیشکسوت های عدالت خواهی همه از محتوایی که اینها می گویند سخیف است دفاع کردند. در عرصه رسانه نیز منتقدانی که اصلا توقعش را نداشتم از فرم و ریتم کار دفاع کردند.

 

حدود ۳ میلیون بار دانلود شدن در تلوبیون یعنی استقبال مردمی گرچه مخاطب ما تلوبیونی نیست و می خواهد در کنار خانواده سریال ببیند. به تعبیر شهید مطهری تا وقتی قطار حرکت نکرده به آن سنگ نمی زنند و قطعا سریال دادستان تاثیر گذار بوده که با چنین واکنش هایی مواجه شده است.

** شما در مقابل این نقدها عکس العملی نداشتید؟

-معتقد بودم خود اثر کارش را خواهد کرد. ما از قسمت سوم سریال استقبال شگفت انگیز مردم را دیدیم و وقتی تمام شد انگار مخاطب شوک زده شد و دوست داشت کار ادامه پیدا کند. این استقبال نشان دهنده این است که هم در فرم و هم در محتوا کارمان را به درستی انجام دادیم.

 

** حمله داعش به مجلس موضوعی غیر مرتبط به داستان سریال شما بود. چطور شد این موضوع در سریال گنجانده شد و برای تطبیق این حمله از چه منابعی استفاده کردید؟

-فکر می کردم مطالبه گری باید در دل یک قصه اکشن معمایی طرح شود  و من سعی کردم از هر فاکتوری که به التهاب قصه اضافه می کند استفاده کنم. از نوع سبک فیلمبرداری موسیقی فیلم و نوع تدوین موازی و … اما در مورد وقایع معاصر چرا آدم باید بگذرد؟ اگر در غرب چنین اتفاقی می افتاد ده ها بار در ده اثر مختلف از زوایای مختلف از آن استفاده می کردند. یکبار از زاویه داعش وارد می شدند و یک بار از زاویه دید مردم عادی ورود می کردند و یکبار از دید محافظان. ما اینجا از زاویه دید دانشجویانی وارد شدیم که برای جلسه ای مطبوعاتی وارد مجلس شدند که این زاویه ورود جذابی به قصه است. کما اینکه حمله داعش به مجلس زوایای پنهانی داشت و در آخر متوجه شدیم نفوذی هایی در مجلس بودند مثل  قصه شیرانی و ملکه و شیرین و خانم خبرنگار و زنی که در مجلس با آنها در ارتباط بوده حلقه های به هم متصل توطئه علیه کشورمان هستند. چه آنهایی که می دزدند و به کانادا می روند و چه سرویس های جاسوسی که بر اینها سوار می شوند برای بهره برداری در تصمیم سازی هایشان و چه آنهایی که به این مردم حمله فیزیکی می کنند همه و همه اضلاع یک مثلث هستند.

مجلس و حمله داعش به مجلس یکی از اقتضائات کار بود کما اینکه دانشجوها به مجلس می روند و با شهاب متقالچی میزگرد برگزار می کنند. نفوذ آدم هایی از طیف داعش و حلقه ای بین نفاق و داعش و حتی جریان فساد مالی و … و پیوندهایی که اینها با هم دارند همگی در خارج توسط سرویسی مدیریت می شود. یعنی مثلثی شکل می گیرد که ناکارآمدی نظام را رقم بزند و بر اساس واقعیت ها و اطلاعاتی که ما جمع آوری کردیم آن بخش حمله به مجلس به نوعی در خدمت قصه بود و در آخر می بینیم که هم شیرانی نفوذی در ساختار قدرت پیدا کرده و شیرین به عنوان خبرنگار جزو نکات ناگفته حمله داعش به مجلس هستند.

** برای تطبیق حمله داعش به مجلس از چه منابعی استفاده کردید؟

-بخشی از آن فیلم های مستندی بود که دیدیم و شاهدان عینی از جمله بچه های سپاه انصار به عنوان مشاور لحظه به لحظه اتفاق را برایمان تعریف کردند و ما بازسازی کردیم.

 

** عدالت خواهی کلیدواژه سریال شما است. در فضای امروز جامعه ما این واژه چقدر کاربرد دارد؟

-به نظرم الان دیگر بحث مطالبه گری به خصوص با رسانه های جدید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شده است و از طرفی  هم پاسخگو کردن مسئولین. جزو دیالوگ های سریال هست که برخی مسئولین آنقدری که از فضای مجازی و رسانه ها می ترسند از خدا نمی ترسند. این واقعیت است و اگر فضای مجازی نبود آیا فلان قاضی و نماینده مجلس و … می آمد و از مردم عذرخواهی کند؟ قبلا اینطور نبود و این قدرت رسانه را نشان می دهد یعنی ما مطالبه گری را فرهنگ سازی می کنیم اما از طرف دیگر خود مطالبه گری را مورد نقد قرار می دهیم که باید انصاف داشت و باید به نوعی نیمه پر لیوان را دید و باید برای مطالبه عدالت، عدالت داشت و این حرفی بود که ما سعی می کردیم از زبان ابوذر برای شاگردانش که مطالبه گر هستند به نوعی فرهنگ سازی کنیم.

مطالبه گری و عدالت خواهی تم اصلی همه کارهایم هست و هر نمادی که به این قصه ربط داشته باشد را استفاده می کنم. شما در فقر و فحشا و دارا و ندار و اخراجی ها و رسوایی دست فروش دوره گردی را می بینید که از آکاردئون استفاده می کند و این المان فقر و دوره گردها است. یک زمانی آدم باید زبان اینها شود و زبان دانشجوهای مظلومی شود که به خاطر مطالبه گری بازداشت می شوند و تریبونی ندارند.

حالا رسانه ملی سریالی را می سازد که مردم مال باخته بانک بیانیه می دهند و چه زمانی این اتفاق در دیگر سریال ها افتاده است؟ و چه زمانی بوده که مردم از ساخت یک کار دفاع کرده باشند و از مسئولین بخواهند سریال را دچار ممیزی نکند؟ این وظیفه من هست که در همه آثارم نیم نگاهی به بحث عدالت و مطالبه گری داشته باشم.

** برخی ها می گویند این سریال شعار زده است. شما با این موضوع موافق هستید یا مخالف؟ و اینکه آیا شعار بد است؟

-نه، اتفاقا شعار اصلا بد نیست. اینهایی که چنین حرف هایی را می زنند شعارنزده هستند و از شعار فرار می کنند یا اصلا برخی از اینها به شعاری اعتقاد ندارند. شما فیلم های آمریکایی را نگاه کنید از اول تا آخرش پرچم آمریکا را به عنوان همه نمادها می بینید. اما کافی است در یک فیلم ایرانی پرچم به دست یکی از شخصیت ها بدهید یا روی هواپیمایش بزنید فوری می گویند که اینها شعار می دهند. یعنی اینها کاری می کنند که کسی از ایدئولوژی در فیلم حرف نزند و صرفا یک کار سرگرم کننده اکشن پلیسی انجام دهد و تمام. شما سریال خانه پوشالی را نگاه کنید می بینید کاملا سریال سیاسی است و همه دیالوگ ها هم سیاسی است. بحث بده بستان ها لابی گری و رای آوردن و رای نیاوردن و … اینجا هم اگر شما درمورد مطالبه گری حرفی می زنید دیالوگ های مرسوم این قصه همین ها است دیگر و پاسخ هایی است که به این شبهات داده می شود.

 

** نقد شما به جناح یا گروه خاصی اختصاص داشت؟ یا موضوع های مطرح شده فراجناحی بود؟

-شما در سریال دیدید که اصلا سعی شده نمادهای حزبی و جناحی کم باشد مگر مربوط به گفتمانش باشد.برخی ها که فکر می کردند اینطوری است بعدا متوجه اشتباهشان شدند و بازخوردهای اجتماعی و سیاسی نشان داد اشتباه کردند. حتی نمادهایی در اتاق شهاب داشتیم که در قسمت پایانی دیدیم شهاب یکی از بهترین شخصیت ها شد و هیچ کدام از مسئولین ما نمی توانند کاری که او کرد را بکنند.

پس من اگر می خواستم جناحی نگاه کنم چنین رفتاری را به این آدم که نمادهای دیگری از جناح های دیگری در اتاقش بود منتسب  نمی کردم. یعنی شهاب متقالچی نماینده یک گفتمان هست که برای مثال پشت او عکس آقای هاشمی هست. یا حرف هایی که شهاب می زند درباره اینها موی دماغ هستند را بعضا در تریبون های نماز جمعه شنیده بودیم که در برابر عدالت خواهان این حرف ها را می زدند. اما آیا این شخصیت متقالچی هم سیاه و سفید است؟ ولو اینکه از جناح دیگری باشد حق درست تصمیم گرفتن ندارد؟ به نظرم خیلی از خودگذشتگی می خواهد که یکی بیاید در مجلس و با اینکه می داند رای هم می آورد انصراف بدهد. آیا آنها در مقابل قهرمان های جناح مقابل چنین کاری کردند؟ چنین کاری نمی کنند و فقط می خواهند سیاهش را ببینند. اما ما در مورد این جریان چنین کاری انجام دادیم.

** در یک خطی قصه سریال شما آمده بود که این سریال کاملا تخیلی است. چرا از چنین جمله ای استفاده کردید؟

-نمی خواستم حرف اصلی سریال قربانی دعواهای جناحی شود کما اینکه یک دولتی بگوید دارند ما را می زنند و یک مجلسی بگویند ما را می گویند برای همین سعی کردم شخصیت های این سریال ما به ازای عینی نداشته باشند. برای مثال شما می بینید که برای بازیگر رئیس مجلس فرد دیگری را گذاشتیم و در مورد دولت ها هیچ شباهت سازی در مورد معاون رئیس جمهوری که شهاب پیش او می رود انجام نمی شود. این تعمد برای این است که به جای حاشیه،‌ متن را ببینیم.

** اما اتفاق هایی که در جامعه ای که در سریال شما تصویر می شود، رخ می دهد انگار که خیلی به زمان حاضر نزدیک است.

-نه، به نظر من اینطور نبود. شما واکنش دولت را به سریال های دیگر دیدید و مشابه سازی هایی که می شود. الان دولت در مقابل سریال ما سکوت کردند. چرا؟ چون دیدند منصفانه حرف می زنیم.

 

** یعنی فشاری از سمت دولت روی شما نبود؟

-نه اصلا. انقلابی نماها که فشار روی ما آوردند اما دولتی هایی که اصلا توقعی ازشان نمی رفت چیزی نگفت.

** سازمان صداوسیما چقدر حامی شما بود؟

-سازمان هم خط قرمزها و ممیزی های خاص خودش را دارد اما در مورد سریال دادستان خیلی خوب عمل کرد و سعه صدر بالایی داشتند.

** خودتان چقدر تلاش کردید تا مرز بین تخریب و نقد را حفظ کنید؟

-این یکی از گفتمان های سریال ما است و استاد ابوذر مدام به دانشجوهایش همین حرف را تکرار می کند که بین نقد و تخریب فاصله است و روش ها را درست بروید و ما هم سعی کردیم همین باشد. به هر حال اگر کسی سریال را به طور دقیق دنبال کرده باشد می بیند که درباره عدالت بحث علمی می کند و نظریه پردازی می کند. اگر مردم حرف های دیروز آقای عماد افروغ به عنوان جامعه شناس را بخوانند متوجه می شوند حرف این سریال چه بوده است و اهل فن این را درک می کنند گرچه مخاطب عام نیز برداشت خودش را داشت.  

** چقدر با این سریال حرف هایی که می خواستید را زدید؟

-ظرفیت یک مینی سریال همه حرف ها نیست و ممکن است بخشی از حرف ها مانده باشد. کما اینکه گره هایی می تواند گشوده شود با دستگیری قاضی یا شیرانی یا حتی سرنوشت شهاب متقالچی که ان شاء الله در کارهای بعدی می توان به لایه های دیگر فساد پرداخت.

 

** در قسمت پایانی این سریال انصراف شهاب متقالچی طعنه ای بود به مسئولانی که ناکارآمد هستند اما اصرار دارند که روی صندلی خود بنشینند؟

-حتما همین طور بوده است. به این می گویند مدیریت. حتی آدمی که دچار آسیب نفوذ هم شده باشد آیا باید طرف را کاملا حذفش کرد؟ یا مدیریتش کرد؟ به نظرم نقش خانواده در مدیریت شهاب مهم بود که به این تصمیم برسد.

** راه مطالبه گری شما تا چه زمانی ادامه دارد؟

-عدالت، تاریخ مصرف ندارد و افرادی که من را می شناسند می دانند در همه دولت ها نقش مطالبه گر را داشتم. چه با نشریه، چه با حضور خیابانی و چه با مستند و فیلم سینمایی و هیچ دولتی نیست که بگوید فلانی در آن دوره ساکت نشست و کاری نساخت که جنبه انتقادی و نقد درون گفتمانی نداشته باشد.

به نظرم تا وقتی آدم این طرف میز هست مطالبه گر است و وقتی رفت آن طرف میز باید پاسخ گو باشی. به کسانی که سعی می کنند زبان مردم باشند پیشنهاد می دهم که هیچ وقت سعی نکنند بروند آن طرف میز چون مردم اعتماد خودشان را از دست می دهند. مخالف این نیستم که مطالبه گرها وزیر و وکیل شوند اما برخی از این آدم ها پرچم این قصه می شوند و زندگی شان کلا زیر ذره بین می رود. حتی گفتم در یکی از دولت ها پیشنهاد وزارت ارشاد به من داده شد که قبول نکردم. خیلی از افرادی که الان می گویند عدالت و به سریال ما نقدهایی دارند اینها هزینه آنچنانی ندادند و مثل من زندان و توقیف نشریات و فیلم را نکشیدند و از کار بی کار شدن ها و اخراج شدن ها را نکشیدند. من به خاطر همین وجهه مطالبه گری ام هیچ وقت مقام و پست دولتی نداشتم و حتی هیچ وقت نتوانستم کارمند رسمی دولت شوم چون می گفتند یا اینور یا آن ور و اینها موی دماغند. اما جایی هم که فرصتش برایم مهیا بود مطالبه گری را ترجیح دادم.

** دادستان ادامه دارد؟

هنوز تصمیمی نگرفتم.

 

** قصه ای برای ادامه این سریال دارید؟

-بالاخره این پتانسیل ها وجود دارد اما با توجه به شرایط کرونا باید دید که چه می شود.

** سال ۸۹ در نشست سریال دارا و ندار شما در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره اینکه می گویند ده نمکی از رانت استفاده می کند، شما گفتید من از جگرم استفاده می کنم. آیا هنوز سر حرفتان هستید؟

-برای زدن حرف های متفاوت هیچ گاه فرش قرمز جلوی پای آدم پهن نمی کنند و فکر نمی کنم کسی باشد که به اندازه من بابت حرف ها و آثارش هزینه داده باشد شما از نشریات توقیف شده شلمچه و جبهه بگیرید تا مستند توقیف شده فقر و فحشا و نوع برخوردهایی که با آثار من در جشنواره می شود و هجمه هایی که معمولا می شود. چطور فرش قرمزی هست که وقتی دیگران کاری می سازند با هزاران مسئله و ضعف و ریتم کند، کسی در موردشان حرفی نمی زند چون حقوق می گیرند و وظیفه دارند از این آثار دفاع کنند و به ما که می رسد شمشیرها را تیز می کنند. تازه قسمت اول سریال شروع می کنند به حمله کردن و در پایان متوجه می شویم که مطالبشان از قبل سفارشی و آماده بوده و با اسم مستعار آنها را پخش کردند.

این حتما اسمش رانت نیست و اسمش مطالبه گری و مبارزه است که تاوان دارد. منظورم از جگر،‌ شجاعت بود و وقتی در اخراجی ها می گوید باید جگر داشته باشی. الان جگر زیاد شده منتهی جگر از نوع کلاه قرمزی اش که آدم های حرف گوش کنی هستند و مثل زامبی ها به یک اثر هنری حمله می کنند و یا مثل زامبی ها از آن دفاع می کنند که مدیران یا مرعوب کنند یا مجبورشان می کنند به یک اثر جایزه دهند. وظیفه اینها دفاع یا حمله به یک اثر هست. آنها جگر واقعی در عرصه رسانه هستند.

 

** فکر می کنید مسیر عدالت خواهی شما تا چه زمانی ادامه دارد؟

-تا زمانی که خودم آلوده نشدم و به سمت ساختار قدرت نرفتم. ابوذر حرف مهمی را به شهاب می زند و می گوید بابا چه زمانی می خواهی وزیر بشوی؟ می گوید چند روز دیگر و نظرش را می پرسد و او هم می گوید نماینده مردم باشی بهتر از این است که نماینده دولت باشی. شهاب می گوید چرا؟ ابوذر می گوید: چون اگر نماینده مردم باشی در موضع مطالبه گری اما وقتی نماینده دولت باشی و به دستگاه اجرایی بروی در موضع پاسخگویی هستی. گرچه این نسبی است و خود نماینده مجلس هم باید پاسخگو باشد. اما برای آدمی که اهل رسانه است موضع مطالبه گری موضع خدایی است.

زمانی بود که به من پیشنهاد وزارت ارشاد داده شد و گفتم من صلاحیت مسئولیت وزارت را ندارم و به همین پادشاهی که دارم قانعم. یعنی کسی که در موضع نقد است همه را نقد می کند و از موضع بالا است. وقتی که نشریه شلمچه را داشتم یک روز دیدم آقای غرضی در دادگاه خیلی عصبانی است و به او گفتم ناراحت نباش و من نمی خواهم جای شما را بگیرم و نه می خواهم وزیر شوم و نه وکیل. گفت بله می دانم وزارت و وکالت خوب نیست و شما می خواهید خدایی کنید. به نظرم خبرنگار،‌ اهل رسانه و اهل هنر و کسی که مطالبه گر هست در موضع خیلی بالاتری نسبت به قدرت قرار دارد.

** ممکن است در آینده وزارت را قبول کنید؟

-تا حالا که قبول نکردم و گول نخوردم. دارم بکوب می خوانم برای بالاتر از شهاب.

** فیلم یا سریال جدیدی دارید؟

-نمی دانم در این شرایط کرونا هیچ چیز معلوم نیست.

 

** اما شما دادستان را در پیک زمان کرونا ساختید.

-بله و خیلی هم سخت بود. با تعدد لوکیشن و هنرور و بازیگر کار پر ریسکی بود.

** نمی توانستید تولید را به زمان دیگری موکول کنید؟

-وقتی شما مردم را به خانه ماندن دعوت می کنید باید حتما خوراک فرهنگی تان را هم تامین کنید. کسانی که الان در حوزه تلویزیون و سینما دارند کار می کنند و اثری تولید می کنند شبیه به مدافعان سلامت هستند. شغل های دیگر می توانند حین کار ماسک بزنند اما بازیگرها مقابل دوربین نمی توانند از ماسک استفاده کنند.

** زمان پخش سریال دادستان خیلی به زمان انتخابات نزدیک بود. این خواسته خودتان بود؟ با توجه به اینکه یکسری پیام های انتخاباتی هم داشتید.

-پیشنهادم این بود که خیلی نزدیک به زمان برگزاری انتخابات این سریال پخش شود چونکه تاثیر اجتماعی بیشتری دارد نه تاثیر جناحی. مثلا دو هفته مانده به انتخابات. اما خب به هر حال دوستان معذوریت های خودشان را داشتند و اگر دو هفته مانده به انتخابات پخش می شد دیگر دولت هم مستقر نبود و برداشت جناحی هم از سریال نمی شد. منظورم از این سریال آگاهی بخشی بود و آنجایی که جلوی صندوق های اعتباری تظاهرات می شود و دانشجو می گوید به جای اینکه الان کفن بپوشید و به خیابان ها بریزید آن زمانی که کاندیدایتان دارد صحبت می کند به حرف های اصلی اش گوش دهید تا اینکه فقط یک جمله اش درباره گشت ارشاد و جداسازی پیاده رو ها برایتان پررنگ باشد و به تز های اقتصادی و ایدئولوژی هایشان گوش کنید.ابوذر هم در سریال می گوید ما در عالم سیاست دو وظیفه داریم انتخاب درست و در جای درست و بعدی هم مطالبه گری و اینکه اگر کاندیدای خودمان بود نگوییم نباید نقدش کنیم.

** این سریال با تکنیک دوربین روی دست تصویربرداری شده است و همین تشویشی به مخاطب منتقل می کند.

-از هر فاکتوری که بتواند به ریتم و هیجان کار کمک کند استفاده می کنم. افرادی که سریال های روز دنیا را می بینند مطمئن باشند حرکت ها و تکان های دوربین در بسیاری از سریال های پلیسی روز دنیا خیلی بیشتر از دادستان است. این سریال در سکانس های اکشن،‌ حمله داعش به مجلس،‌ بازجویی ها این نماهای غیرمتعارف را دارد اما در خیلی از سریال های دنیا شما در سکانس های محزون هم این حرکت های نامتعارف دوربین را می بینید. شاید در قسمت های ابتدایی مخاطب به خاطر عادتش به سریال های ایرانی و ریتم کند و دوربین های ثابت شاید اذیت می شد اما از یک جایی به بعد شگفت زده قصه را دنبال می کرد و در پایان می گفت چرا زود تمام شد؟ و آنقدر ریتم تند بود که مجال از دست دادن یک سکانس را هم نداشتیم.

 

** چرا تعداد قسمت ها بیشتر نشد؟

یکی از دلایلی که کار جذاب شد به خاطر این بود که در ظرف زمانی محدودی به اندازه کافی قصه گنجانده شد و نمی خواستیم به قصه آب ببندیم. کما اینکه هنوز قصه ما پتانسیل ادامه دادن به اتفاق های دیگری هم دارد که می توان از زوایای دیگری به قصه ورود کرد.

انتهای پیام/

 

 

 





منبع خبر

ده‌نمکی: شمشیرها را برای «دادستان» تیز کردند/ بخشی از سریال بر اساس خاطراتم بود/ پیشنهاد وزارت را قبول نکردم بیشتر بخوانید »

سندروم «ادعای تقلب» اصلاح طلبان بار دیگر عود کرد/ «شیشلیکی ها» این بار میدان دار شدند

سندروم «ادعای تقلب» اصلاح طلبان بار دیگر عود کرد/ «شیشلیکی ها» این بار میدان دار شدند


مجله فارس پلاس؛ فیلم شیشلیک آخرین ساخته محمدحسین مهدویان را می توان یک شوک در کارنامه هنری این کارگردان محسوب کرد. مهدویان که با ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز توانسته بود در عرصه هنر خودی نشان دهد این بار با چرخشی ناگهانی نتوانست مسیری که پیشتر آغاز کرده بود را ادامه دهد. منتقدان زیادی شیشلیک را نا امید کننده توصیف کردند و حتی حضور بازیگران به نام و مشهور نیز نتوانست محصول زوج هنری مهدویان-ژوله را نجات دهد و شیشلیک را برای مخاطبان جذاب و دیدنی کند.

میکائیل دیانی درباره این فیلم نوشت: ” فیلم شیشلیک را پیش از آنکه بخواهند بخاطر محتوایش در جشنواره فیلم فجر رد کنند؛ باید بخاطر فرم مردودش می کردند.

سینمایی تا این حد ابتدایی در قاب ها و نماها؛ حرکت دوربین غیرسینمایی؛ زووم های بی معنی بدریخت؛ دکوپاژی دم دستی و ناهمگون با لحظه و موقعیت داستانی و بازی هایی یکی از دیگری بدتر همه به اندازه کافی برای آنکه این فیلم حائز حضور در جمع فیلم های منتخب جشنواره نباشد کافی بود.

فیلم ترکیبی از چند بازیگر کمدی خوب است که کارگردان نتوانسته حتی یک موقعیت کمیک در آن خلق بکند! این خود هنری است که رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ژاله صامتی را در اختیار داشته باشی و نتوانی حتی یک لبخند از مخاطبانت بگیری!

تصویرسازی از ایران آنقدر بد است که حتی مخاطب حاشیه نشین با همه فقر و تنگدستی اش هم نمی تواند آن را بپذیرد؛ اساسا موضوع نادارایی نیست چرا که فقیر هم می تواند با شرافت زندگی کند اما فیلم تلاش دارد ایرانی بی شرافت و مفلوک را به تصویر بکشد و از این حیث فیلم کمدی تلخ نیست؛ بلکه کمدی کثیف است!

فیلمنامه بیشتر به یک شعارنامه سیاسی میماند تا یک متن نمادپردازانه و منتقدانه؛ که ایرانی عقب مانده؛ مفلوک و متحدی برای ادامه بدبختی را نشان می دهد. فیلم را می توان شمایلی از کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول دانست همچنان که پوستر فیلم از آن کپی برداری شده است.

۱۹۸۴ کتاب مشهوری است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده‌ و بیانیهٔ سیاسی شاخصی در توصیف نظام‌های توتالیتر است.

جرج اورول در این کتاب، آینده‌ای را برای جامعه به تصویر می‌کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به ناظر کبیر(رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری) وجود دارد.

در جامعهٔ تصویر شده گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به‌شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند و شهروندان مجبورند همیشه با چهره‌ای سرشار از خوش‌بینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند؛ تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشان‌دهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود، چرا که در غیر اینصورت مورد غضب حکمرانان قرار می‌گیرند.

محمدحسین مهدویان بیشتر تلاش کرده فقر و فلاکت را برای مردم شوآف کند؛ آن هم با سرمایه اول مارکت! “

 

مسعود فراستی نیز در انتقادی تند این فیلم را توهین آمیز خواند و گفت: این فیلم به حدی توهین‌آمیز است که فقط ضد کارگر و کار نیست بلکه ضد انسان است و برخلاف ظاهر انتقادی فیلم، طرفدار وضع موجود و لمپن بورژواها و دلالان است. من با اجازه دوستان می‌خواهم بگویم کسانی که به این فیلم می‌خندند باید فکری برای خودشان کنند چون وضع شان خیلی خراب است! فقط شکم‌سیران می‌توانند به این فیلم بخندند، شکم‌سیرانی که با پول دلالی و کثیف می‌توانند سرپا باشند. فرم در این فیلم جایی ندارد.

محمدتقی فهیم دیگر منتقد سینمایی هم درباره این فیلم گفت: پله سقوط آقای مهدویان در «لاتاری» است اما من امشب( شب اکران شیشلیک) برایش گریه کردم، برای فیلمسازی که کارش تمام شده است و از این به بعد فقط زندگی می‌کند. فیلم خواهد ساخت تا زندگی کند مگر اینکه اتفاق دیگری برایش بیفتد.

آنچه در دیدگاه منتقدان مطرح شده بود خود را در توزیع جوایز نیز نشان داد. این فیلم از سوی تماشاگران هم مورد توجه قرار نگرفت و در نهایت محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم شیشلیک عنوان سوم آرای مردمی در جشنواره فجر را از آن خود کرد.

اما آنچه جالب بود واکنش مهدویان به این سقوط در جذب مخاطب است. مهدویان در صفحه شخصی خود نوشت: ” ماجرای دست‌کاری در آرای مردمی جشنواره در سه روز آخر رای‌گیری، بعد از پی‌گیری عوامل فیلم‌ها و رسانه‌ها، با یک توضیح غیرشفاف از سوی ستاد جشنواره و ابطال شبانه‌ی تعدادی از آراء، سرهم‌بندی شد.

استفاده‌ی بی‌دلیل و فکر نشده از سامانه‌ی فروش (سمفا) و کنار گذاشتن نظارت صنفی خانه‌ی سینما بر روند رای‌گیری مردمی، نتیجه‌ای جز بی‌اعتبار کردن مهم‌ترین سیمرغ جشنواره نداشت. امید که این تجربه ناموفق برای دوره‌های بعدی جشنواره تکرار نشود.”

این واکنش از سوی رسانه های اصلاح طلب نیز مورد استقبال واقع شد و به سرعت به عنوان سرخط خبری مورد پرداخت قرار گرفت. ظاهرا برای اصلاح طلبان نوستالوژی “ادعای تقلب” چنان شیرین است که چندان به این فکر نمیکنند “ادعای تقلب” زمانی کارساز است که طرف مقابلشان برگزار کننده یک انتخابات یا رای گیری باشد. باید برای این جریان یادآوری کرد که اکنون کارگردان و برگزار کننده رای گیری و دولت و وزارت ارشاد و همه دست اندرکاران جشنواره چندان تفاوتی در اندیشه فرهنگی و نگاه سیاسی ندارند. این جریان چنان بر جشنواره فیلم فجر امسال سایه افکنده است که فیلم های جذابی چون  «منصور» و «مصلحت» از سوی داوران جشنواره مورد توجه قرار نگرفتند. 

اکنون دیگر میتوان گفت ادعای تقلب تبدیل به سندروم مزمن برای اصلاح طلبان شده است که هر زمان دچار یک باخت مردمی می شوند عود میکند و بی توجه به ابعاد ماجرا طلبکارانه مدعی تقلب میشوند.

افکار عمومی هنوز جمله معروف عفت هاشمی را از یاد نبرده است: اگر ما رای نیاوردیم مردم بریزند به خیابان ها! ظاهرا این جمله تبدیل به مانیفست فکری و انتخاباتی اصلاح طلبان شده است.

انتهای پیام/م

 





منبع خبر

سندروم «ادعای تقلب» اصلاح طلبان بار دیگر عود کرد/ «شیشلیکی ها» این بار میدان دار شدند بیشتر بخوانید »

بر اثر حادثه‌ای که در شهرک صنعتی سلفچگان رخ داده است، دو کارگر لرستانی جان خود را از دست د…


بر اثر حادثه‌ای که در شهرک صنعتی سلفچگان رخ داده است، دو کارگر لرستانی جان خود را از دست دادند.
به گزارش یافته، بر اثر حادثه‌ای که ظهر (24 آذرماه) در کوره ذوب فلزات کارخانه «فولاد صنعت پردیس آذربایجان» در شهرک صنعتی سلفچگان رخ داده است، دو کارگر لرستانی جان خود را از دست داده و 15 نفر مصدوم شده‌اند.
محسن شجاعی بیرانوند و محمد ایمانی دو جوان لرستانی بودند که به علت شدت جراحات، جان خود را در این حادثه از دست دادند. محمد ایمانی فرزند شهید بود.
محسن اروجی مدیرکل مدیریت بحران استان قم در گفتگو با رسانه‌ها علت حادثه را مشکل فنی اعلام کرد.
شرکت صنعت تجارت پردیس آدربایجان در زمینه تولید انواع شمش فولادی کربنی و کم آلیاژی فعالیت داشته و در استان قم- سلفچگان- شهرک صنعتی سلفچگان- کوی نخل واقع شده است.
شایان ذکر است استان لرستان در جمع صدرنشینان نرخ بیکاری در کشور قرار داشته و بخش زیادی از بیکاران لرستانی برای یافتن کار عازم دیگر استان‌های بزرگ کشور می‌شوند.
حادثه انفجار کوره در شهرک صنعتی سلفچگان، روزهای تلخ تیرماه سال 1390 را بار دیگر یادآور شد. حادثه‌ای که 10 تیرماه 90 به وقوع پیوست و 17 نفر از کارگران لرستانی که مشغول تخریب ساختمانی در سعادت آباد تهران بودند در این سانحه جان سپردند.
بی‌شک این حوادث مستندی واقعی از عمق بحران بیکاری در لرستان برای مسئولان است.
امید که برای درمان درد بیکاری در لرستان درمانگری پیدا شود.

 



منبع

music_lorestan@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

بر اثر حادثه‌ای که در شهرک صنعتی سلفچگان رخ داده است، دو کارگر لرستانی جان خود را از دست د… بیشتر بخوانید »