فلسفه هنر

بحران اخلاقیات در نگارخانه‌های تهران

بحران اخلاقیات در نگارخانه‌های تهران



چندی پیش کارگاه یکروزه «انجمن نگارخانه‌داران» در خانه کارمان برگزار شد تصاویر درج شده از این نشست حاوی عکس‎‌های هنجارشکنانه‌ کشف حجاب توسط گالری‌داران و حتی سخنرانان آن بود.

​به گزارش مجاهدت از مشرق، چندی پیش کارگاه یکروزه «انجمن نگارخانه‌داران» با عنوان «نگارخانه‌داری، ساختار بازار هنر و چالش‌ها» در خانه کارمان برگزار شده و خبر آن در صفحه‌ رسمی galleryinfo منتشر شد.

تصاویر درج شده از این نشست حاوی عکس‎‌های هنجارشکنانه‌ کشف حجاب توسط گالری‌داران و حتی سخنرانان آن بود.

با این همه هیچ اعتراضی از هیچ‌کس سر داده نشد و مرکز هنرهای تجسمی و معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بدون واکنش به راحتی از کنار موضوع گذشتند. اتفاقی که اگر در هر صنف یا نهاد دیگری رخ می‌داد بی‌شک با واکنش قضایی روبه‌رو می‌شد. همچون اتفاقی که برای دیجی‌کالا یا طاقچه افتاد (این دو جنجال هیچ‌کدام قابل قیاس با وقاحت و پرده‌دری حاکم بر عکس‌های منتشر شده از سوی انجمن نگارخانه‌داران نبود).

مکاشفه مدیران حدود ۵۰گالری شهر تهران، آشکارا اقدامی سیاسی محسوب می‌شود و یک «حرام سیاسی» است. کاملا مشخص است که بی‌حجابی سیاسی، یک مسأله‌ چندوجهی است و برای مقابله با آن هم«برنامه فرهنگی»، هم «فعل سیاسی» و هم «اقدام قضایی» لازم است.

به نظر می‌رسد این نگارخانه‌داران با استفاده از وجهه‌ هنر اقدام«ضدفرهنگی و سیاسی» می‌کنند. معیارهای دوگانه برخورد با «بی‌حجابی سیاسی» باید از بین برود تا بتوان گمان کرد در مسأله‌ مهم حجاب، همتی در مسئولان فرهنگی کشور وجود دارد!

وقتی اکثریت زنان انجمن نگارخانه‌داران همزمان کشف حجاب می‌کنند و جلوی دوربین خبرنگارشان ژست می‌گیرند و لبخند می‌زنند، کاملا روشن است که در غایت رفتار خود چه هدفی را دنبال می‌کنند. انجمنی که نمک می‌خورد و نمکدان می‌شکند، چرا که ذیل قوانین جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته‌است و عموم ذی‌نفعان آن، کسب درآمدشان از گالری‌هایی است که در این کشور فعالیت می‌کنند اما در بزنگاه‌هایی این چنین هم‌صدا با دشمن می‌شوند و با دهن کجی قوانین را به سخره می‌گیرند.

اما این همه ماجرا نیست، این رفتار سازمان یافته از سوی انجمن نگارخانه‌داران دم خروسی است که نشان از وضعیت میدان هنرهای تجسمی و نگارخانه‌های تهران دارد. یعنی همین رفتار غیرقانونی و ضداجتماعی و…به روشنی نشان می‌دهد که در نگارخانه‌ها چه می‌گذرد.

ارتباط معنادار

برای روشن‌تر شدن رابطه معنادار بین کشف حجاب نگارخانه‌داران و محتواهایی (آثار هنری) که در نگارخانه‌ها نمایش داده می‌شود کافی است نگاهی داشته‌باشیم به آنچه طی این ماه‌ها در نگارخانه‌های شهر تهران _که اغلب مدیران‌شان در این نشست حاضر بودند_گذشته‌است.

از برگزاری نمایشگاه‌های بدن‌های برهنه زنان تا برگزاری چندباره نمایشگاه کامران دیبا (پسر عموی فرح پهلوی) که از قضا باز موضوع کلاژهایش همین بدن تکه تکه شده زنانه بود، جریان غالب حاکم بر فضای نگارخانه‌ها گونه‌ای دهن کجی آشکار، به جامعه اسلامی و مردم مسلمان است.

گفتنی است طی ماه‌های گذشته که روزنامه جام‌جم با اطلاع از این موضوع که تعدادی از نگارخانه‌ها به اسم تحریم فعالیت خود را تعطیل کرده‌بودند، در گزارش‌های کارشناسانه برای شکستن فضا و فعالیت مجدد نگارخانه‌ها تلاش کرده‌است، با این همه حالا خطر دیگری این عرصه مهم را تهدید می‌کند که نمی‌توان در برابر آن چشم بست و به‌راحتی از کنار آن گذشت.

از این رو در گزارش حاضر روزنامه جام جم تلاش کرده بر ابعاد دیگر ماجرا نوری تازه بتاباند و نشان دهد که در میدان هنرهای تجسمی کشور چه می‌گذرد.

همصدایی نگارخانه‌ها با معاندین

گالری‌های شهر تهران میدان اصلی هنرهای تجسمی(نقاشی، مجسمه‌سازی، عکاسی، هنرهای جدید و…) کشور را تشکیل می‌دهند.

شایان ذکر است در بین رشته‌های مختلف هنری، هنرمندان هنرهای تجسمی بیشترین هنرمند را دارند و رشته‌هایی چون: نقاشی، عکاسی، مجسمه‌سازی، طراحی، گرافیک، تصویرسازی، طراحی، هنرجدید و…ذیل این رشته پرطرفدار قرار می‌گیرند.

از بین حدود ۵۰۰گالری فعال در سطح کشور، شاید نزدیک به ۱۰۰گالری مخاطب جدی دارد و از بین آنها حدود ۵۰گالری میدان اصلی این حوزه را تشکیل می‎دهند. طی آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر کشور، بسیاری از نگارخانه‌های اصلی شهر تهران، هم‌صدا با معاندان، کرکره‌ها را پایین کشیدند و شعار تحریم سر دادند.

برخی آنها حتی پا از این فراتر گذاشته و حضوری فعالانه در دامن زدن به اغتشاشات داشتند. حالا اما با بازگشت آرامش به کشور، این نگارخانه‌ها که تا دیروز بر طبل تحریم می‌کوبیدند بی‌هیچ توضیحی فعالیت‌های خود را ازسر گرفته و هر هفته و هر ماه میزبان نمایشگاه‌های هنری مختلفی هستند. نمایش محتوای هنجارشکن، کشف حجاب مخاطبان و برگزاری نمایشگاه‌های هنری بدون دریافت مجوز رسمی، سه موضوع اصلی این روزهای هنرهای تجسمی کشور است.

بعد از این‌که ماه گذشته اخباری درباره وضعیت نامطلوب حجاب در گالری‌های تهران منتشر شد، محمود سالاری، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نظارت بر گالری‌های تجسمی گفت: «ما یک‌سری نظارت محسوس داریم که رسما همکاران من در مرکز هنرهای تجسمی به گالری‌ها مراجعه می‌کنند. از سوی دیگر گالری‌ها باید برای هر برنامه مجوز بگیرند. یک‌سری هم نظارت نامحسوس داریم که انجام می‌شود اما در کل کشور گالری‌های متعددی حضور دارند که برخی از آنها شاید قوانین را رعایت نکنند. از آنجایی که تعداد گالری‌ها و آثار زیاد است، بدیهی است که گاهی از این دست اتفاقات بیفتد که بلافاصله پس از اطلاع، رفتار قانونی با گالری‌دار انجام خواهد شد.»

او در ادامه درباره نوع برخورد نیز گفت: «آیین‌نامه تخلفات گالری‌داران موجود است و در آن نسبت به اتفاقی که در گالری رخ داده‌است با توجه به نظر شورای مرکزی، تصمیم مناسب اتخاذ می‌شود؛ ضمن این‌که نماینده گالری‌داران نیز در آن شورا حضور دارد تا تصمیمات مناسب در هر زمینه‌ای اتخاذ شود.»

به‌نظر می‌رسد شورایی که معاونت هنری از آن حرف می‌زند، متشکل از برخی از اعضا و نفرات فعال در همین انجمن بی‌صلاحیت و هنجارشکن است. مرکز هنرهای تجسمی کشور وظیفه نظارت بر نگارخانه‌ها را برعهده دارد اما این مجموعه طی چند ماه گذشته درگیر جابه‌جایی و تغییر در مدیریت خود بوده و همین امر را می‌توان یکی از دلایل اصلی گسترش بی‌قانونی‌ها دانست.

طبق قانون، گالری‌ها برای برگزاری هر رویداد هنری چه نمایشگاه‌های تخصصی و چه حراج و… می‌بایست، رویداد به رویداد از مرکز هنرهای تجسمی مجوز بگیرند اما از ظواهر امر پیداست این روزها بسیاری از فعالیت‌ها در نگاخانه‌ها بدون مجوز برگزار می‌شود.

در این گزارش به بهانه کشف حجاب نگارخانه‌دارها و قانون‌گریزی گالری‌ها و بلبشوی حاکم بر میدان هنرهای تجسمی کشور، نگاهی اجمالی خواهیم داشت بر آنچه در این عرصه می‌گذرد.

توصیف وضعیت عمومی نگارخانه‌ها

همان‌گونه که گفته شد نگارخانه‌های فعال شهر تهران حدود ۵۰گالری است. در شهرهایی مثل تبریز، اصفهان، مشهد و… هم به‌ندرت تک‌گالری‌های تاثیرگذاری در حال فعالیت هستند و آشکارا عموم گالری‌های مهم و جریان‌ساز در شهر تهران فعالیت دارند. از نظر توزیع فضایی و مکان‌یابی، اکثریت آنها در خیابان کریم‌خان، یعنی مرکز شهر تهران قرار گرفته‌اند. از منظر مخاطب‌شناسی نیز اکثریت مخاطبان این نگارخانه‌ها، دانشجویان و طبقات متوسط شهری و طبقات بالای شهر تهران هستند.

بسیاری از این نگارخانه‌ها تحت ضرورت حرفه‌ای با سفارتخانه‌های کشورهایی چون ایتالیا، فرانسه، آلمان و اتریش ارتباط تنگاتنگ دارند و در طول سال نمایشگاه‌هایی هم در خارج از کشور برگزار می‌کنند. در دهه اخیر برخی از گالری‌ها به سمت تخصصی شدن گام برداشته‌اند (یعنی به‌صورت اختصاصی فقط متمرکز بر یک رشته یا گرایش خاص پیش می‌روند) که از منظری حرفه‌ای جزو نکات مثبت این میدان است.

به‌طور مثال گالری «طراحان آزاد» بیشتر آثار هنرمندان جوان با رویکرد سیاسی – اجتماعی را به نمایش می‌گذارد، گالری «محسن» از آثار هنر جدید و چندرسانه‌ای حمایت می‌کند، گالری «اثر» بیشتر نمایش آثار هنرمندان شناخته شده با رویکرد سنت نقاشی غرب و نئورئالیستی را در دستور کار دارد، گالری «ساربان» آثار استادان دهه ۶۰ و ۷۰ را که پیشینه دانشگاهی دارند به نمایش می‌گذارد و گالری «ترانه باران» بر هنرهای ایرانی – اسلامی به‌خصوص خط و خوشنویسی متمرکز است.

گالری دیگری چون «پروژه‌های آران» به عرصه‌های عمومی و تعاملی توجه دارد و گالری «راه‌ابریشم» متمرکز بر عکاسی مستند (اجتماعی، انتقادی و کارگردانی‌شده) پیش‌می‌رود. گالری‌های دیگری همچون، اُ، هما، ایرانشهر، باوان، اعتماد و… هم به نسبت از اعتبار خوبی در بین هنرمندان هنرهای تجسمی برخوردارند و هرکدام رویکرد به‌نسبت مشخصی را دنبال می‌کنند.

در این بین نگارخانه‌های به‌نسبت نوپا و نه‌چندان حرفه‌ای همچون «گالری سو» بیشتر به‌دنبال جنجال و دامن‌زدن به حواشی هستند و چندان توجهی به رسالت فرهنگی خود ندارند. همان‌گونه که گفته شد تحلیل محتوای نمایشگاه‌های سال‌های اخیر نشان می‌دهد که جریان غالب بر میدان هنرهای تجسمی فضایی سراسر غربگرایانه است. جالب اینجاست جز در تعداد معدودی از نگارخانه‌ها، توجه به «هنر ایرانی ــ اسلامی» چندان یافت نمی‌شود و این حوزه مهم و غنی که در تمام دنیا از اعتبار بالایی برخوردار است بدون برنامه مشخص از سوی حاکمیت به حال خود رها شده.

در نمایشگاه‌های تجسمی چه موضوعاتی بیشترین تکرار را دارند؟

به‌طورکلی میدان هنرهای تجسمی کشور دو عرصه ظهور و بروز اصلی دارد که شامل نمایشگاه‌های هفتگی (یا دوهفته یک‌بار) گالری‌ها و برگزاری جشنواره‌هاست. به نظر می‌رسد در بین نمایشگاه‌های برگزارشده رشته‌های نقاشی، عکاسی، مجسمه‌سازی و هنرهای جدید (هنر مفهومی، اینستالیشن و…) بیشتر از باقی هنرها مورد نفوذ جبهه معارض قرار گرفته‌اند. از این رو بیشتر نمایشگاه‌های نگارخانه‌ها، معطوف به بازتاب آثار هنری از این رشته‌هاست.

تحقیقات میدانی از نمایشگاه‌های برگزارشده در ۵۰ گالری فعال شهر تهران نشان می‌دهد محتوای آثار هنری‌ای که این روزها در نگارخانه‌ها به نمایش گذاشته می‌شود شامل: مفاهیم مرتبط با زنان (فمینیسم، بدن، جنسیت، سکسوالیته، چادر و…) و شهر (حاشیه‌نشینی، فرودستی و…) است، در تحلیل نهایی این دو مفهوم مبتنی بر کنشگری مخاطب/ شهروند «نافرمانی مدنی» و درنهایت «ایده تغییر» را دنبال می‌کنند.

به‌طورکلی فضای حاکم بر نگارخانه‌ها در سطوح مختلفی زنانه به مفهوم روایت غربی آن شده‌است. عموم نگارخانه‌دارهای فعال شهر زنان هستند (که در ابتدا به کشف حجاب برخی از آنها اشاره شد) که عموما هم مطالبه‌گری خلاف‌آمد جایگاه زن ایرانی دارند و جالب اینجاست که یکی از اصلی‌ترین موضوعاتی هم که هنرمندان (مردان و زنان) بدان می‌پردازند موضوعات جنسیتی و مسائل مرتبط با زنان است.

چرا می‌گویند نگارخانه‌ها عرصه نفوذ هستند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد که فضای سراسر غربی حاکم بر عرصه هنرهای تجسمی کشور آشکارا توسط نهادهای خارجی مدیریت می‌شود. این نهاد نه لزوما به‌صورت مستقیم بلکه به اسم «بازار هنر» محتوا و رویکردهای سبک زندگی خاص خودشان را ترویج می‌کنند.

موسسه مجیک آو پرشیا، گالری ساعتچی لندن، حراج کریستی، موزه هنر معاصر بوستون، فستیوال سوآرت(دانشگاه بوستون آمریکا)، موزه هنرهای معاصر پاریس، انجمن فرهنگ و هنر خاورمیانه در پاریس، گالری تیت مدرن لندن، برنامه تماشا بی‌بی‌سی فارسی و … بخش اصلی نیروهای خارجی‌ای هستند که میدان هنرهای تجسمی کشور را تقویت می‎کنند و تاثیر مستقیم بر فعالیت‌های آن دارند.

درواقع با نگاهی به فعالیت‌های این نهادها به‌روشنی قابل‌مشاهده است که آنها عموما از هنرمندانی حمایت می‌کند که یا فعالیت‌هایش معطوف به موضوعات جنسی و زنان (ترویج برهنگی یا علیه حجاب) باشد و یا آثاری را خریداری می‌کنند که محتوایی سیاسی ــ اجتماعی داشته‌باشد یا علیه مذهب کار شده‌باشند (کافی است سری به مجموعه‌ آثار مورد حمایت این نهادها بزنید، کاملا روشن است که چه طرز تفکر و سلیقه و زیبایی‌شناسی‌ای را ترویج می‌کنند) و شاید از همین رو است که محتوای بیشتر آثار به‌نمایش‌درآمده در نگارخانه‌های شهر تهران هم چنین مخرج‌مشترک‌هایی را دنبال می‌کنند.

هنرمندان از چه منابع نظری‌ای تغذیه می‌کنند؟

جریان غالب و اصلی منابع نظری مورد استفاده هنرمندان هنرهای تجسمی و نگارخانه‌ها و جشنواره‌های هنری، کتاب‌های ترجمه نظریه‌پردازان غربی است. از ساختارگرایی و پساساختارگرایی گرفته تا مدرنیسم و پست‌مدرنیسم. طی دو دهه اخیر حجم عظیمی از کتاب‌های حوزه تاریخ هنر، فلسفه هنر، زیبایی شناسی، جامعه شناسی هنر، روانکاوی هنر، هنرجدید (پرفورمنس آرت، ویدئو آرت، اینستالیشن آرت یا هنر چیدمانی، لند آرت و عکاسی) به فارسی ترجمه شده‌است.

عموم این کتاب‌ها از زبان انگلیسی و فرانسه توسط ناشرانی چون چشمه، مرکز، نی، نظر، بیدگل، ققنوس و ترجمه و وارد بازار کتاب شده‌است. درواقع حضور این کتاب‌ها در دوره‌ای که دانشگاه‌های هنر سرفصل‌هایی سراسر غربی را برای رشته‌های مختلف دنبال می‌کنند منجر به جریانی کاملا غربی و سکولار(متاثر از متفکران چپ نو یا پست مدرنیسم) در دانشگاه‌های هنر کشور شده‌است.

بسیاری از این کتاب‌ها که عموما توسط استادان دانشگاه هنر یا دانشکده هنرهای زیبا ترجمه شده‌اند، به‌عنوان منابع دروس دانشگاهی معرفی می‌شوند. برای درک وسعت موضوع فقط کافی است به کتاب‌هایی که در زمینه عکاسی و فلسفه هنر(زیبایی شناسی) طی یک دهه اخیر ترجمه شده‌اند، دقت کنیم به روشنی خواهیم دید چه حجم عظیمی از کتاب در این دو حوزه ترجمه شده‌است.

دیگر حوزه‌های هنرهای تجسمی هم همین روند را دنبال می‌کنند. ترجمه کتاب‌هایی با رویکردی کاملا غربی و سکولار ادبیات نظری میدان تجسمی کشور را شکل داده‌اند. از سوی دیگر تنگناهای ناشی از آموزش ناقص دانشگاهی منجر به شکل‌گیری موسسه‌های آزاد فراوانی شده‌است که بدون هیچ نظارت و ممیزی مبانی نظری غربی را آموزش می‌دهند.

با این‌که پیدایش ادبیات فلسفی و گسترش فضای مطالعاتی در دو دهه اخیر کمک چندانی به ارتقای سطح کیفی آثار هنری نکرده اما توانسته منجر به تولید آثاری سراسر غربی شود که عموما گرایشی انتقادی علیه وضع موجود در واقع فرهنگ جنسیت زده و برساخته غربی را ترویج می‌کنند.

سیاسی شدن هنرهای تجسمی

بررسی‌ها نشان می‌دهد هنرهای تجسمی در دهه اخیر گرایشی کاملا سیاسی ـــ ‌اجتماعی پیدا کرده‌است. اگر تا قبل یعنی در دهه ۷۰ جریان غالب رشته‌هایی چون نقاشی و مجسمه‌سازی مبتنی بر رویکردهای زیبایی‌شناسانه و فرمالیستی(آبستره) شکل می‌گرفت، از سال ۱۳۸۸ به این سو گرایش فیگوراتیو ـــ سیاسی جریان غالب هنرهای تجسمی کشور شده‌است.

طی این سال‌ها ترجمه کتاب‌های هنر در کنار هنرهای اصلی چون نقاشی، عکاسی و مجسمه، هنر جدیدی را هم گسترش داده‌اند که بیشتر مبتنی بر ایده است و با عناوینی چون کانپستچوال آرت(هنر مفهومی)، اینستالیشن(هنر چیدمان) و هنر معاصر از آن یاد می‌شود. هنر جدید رویکردی کاملا سیاسی دارد و می‌کوشد پا را از فضای به نسبت بسته نگارخانه‌ها فراتر گذاشته و در عرصه‌های عمومی ظهور پیدا کند.

دریک جمع‌بندی عمومی می‌توان گفت به طور کلی درونمایه تکرار شونده بیشتر آثار تجسمی این سال‌ها ایجاد فضای ناامیدی و کوبیدن بر طبل بی‌اعتمادی و شخم زدن زمین اندیشه‌ها با کمک گرفتن از مبانی نظری سراسر غربی و سکولار بوده‌است. دامن زدن به حس ناامنی برای مخاطبان، به چالش کشیدن ارزش‌های معنویی و دینی، نشان دادن کشور در وضعیت بحرانی، تلخ و غمبار از ویژگی‌های اصلی میدان هنرهای تجسمی کشور بوده‌است.

گسترش فمینیست غربی

وقتی نسبت دانشجویان خانم به آقا در دانشگاه‌های هنر کشور ۸۰ به ۲۰ باشد، فرصتی پدید می‌آید که اگر برای آن برنامه فرهنگی نداشته‌باشیم با برنامه‌ریزی جریان رقیب به تهدید بدل شود.

در این فضا کاملا مشهود است که جریانی زنانه با تمرکز بر حقوق برساخته و جنسیت زده غربی برای زنان در میدان هنرهای تجسمی کشور شکل می‌گیرد. در این میان بی‌شک حضور فعال زنان در دانشگاه‌ها فی‌نفسه امری منفی نیست و نشان از رشد جامعه ایران اسلامی دارد.

به یقین هیچ کشوری در منطقه به اندازه جمهوری اسلامی ایران حضور فعال زنان در عرصه‌های فرهنگی اجتماعی را به خود ندیده‌است و این رشد زنان اگر در مسیر درست باشد، می‌تواند آینده‌ای درخشان را برای کشور رقم بزند.

در میدان هنرهای تجسمی، حضور زنان در ابعاد مختلف قابل بررسی است:

۱- تعداد هنرمندان زن در دو دهه اخیر به شدت افزایش یافته به گونه‌ای که تعداد دانشجویان هنرخانم چند برابر آقایان است.

۲- بسیاری از گالری‌دارهای مطرح کشور زنان هستند.

۳- موضوع بسیاری از آثار تولید شده طی دو دهه اخیر زنان بوده‌است.

۴- برخی از شناخته شده‌ترین هنرمندان ایران در عرصه بین‌المللی زنان هستند (زنانی که موضوع آثارشان هم عموما علیه حجاب صورت‌بندی شده‌است).

۵- در بین بازدیدکنندگانی که هر هفته در گالری‌گردی‌ها شرکت می‌کنند، تعداد خانم‌ها چند برابر آقایان است. همه این فرصت‌های فرهنگی بر اثر ترک فعل نهادهای فرهنگی به تهدید تبدیل شده‌است. جالب اینجاست با این‌که تعداد هنرمندان زن به شدت افزایش پیدا کرده‌است اما در حراجی‌هایی چون «حراج تهران» همواره تعداد کمی هنرمند زن حضور دارند و قمیت آثار زنان هم نسبت به مردان پایین‌تر است. با این همه در بازار هنرهای تجسمی کشور آثاری که به «موضوعات زنانه (جنسیت، فمینیسم، بدن زنان و..)» می‌پردازند از قیمت بالاتری برخوردار بوده و مشتریان خارجی بیشتری را به خود اختصاص می‌دهند. «چادر آرت» معروف‌ترین گرایشی است که از دل این وضعیت بیرون آمده‌است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که آشکارا پرداختن به حجاب و موضوعاتی چون «چادر» ریشه در اهداف بازارهای خارجی هنرهای تجسمی دارد.

مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی:مماشاتی در مورد قانون وجود ندارد

محمد خراسانی‌زاده، مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی در رابطه با جلسه‌ای که یک ماه پیش با انجمن نگارخانه‌داران برگزار کرد و تمام نگارخانه‌داران خانم بدون حجاب آمدند، به جام‌جم توضیحاتی ارائه کرد.

او در رابطه با این‌که به عنوان مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی برای اصلاح وضع موجود چه برنامه‌ای مقرر شده، گفت: در تعاملی با انجمن نگارخانه‌داران داشتیم و یک جلسه را اخیرا با انجمن نگارخانه‌داران و جلسه دوم را اعضای هیأت مدیره برگزار کردیم، هم به نکاتی از لحاظ صنفی اشاره شد و هم ما توقعمان را که پایبندی به قانون بود، مطرح کردیم و تذکرهای لازم داده‌شد و دوستان هم ملزم به رعایت قانون شدند.

خراسانی‌زاده ادامه داد: مسأله رعایت نه فقط حجاب، بلکه رعایت مجموع قوانین کشور برای تمام واحدهایی که مجوزهایی را از دستگاه‌های حاکمیتی دریافت می‌کنند، الزامی است. بر اساس قوانین و دستورالعمل‌های موجود در آیین‌نامه‌ها، اگر کسی مجوزی دریافت می‌کند ملزم به رعایت آن است. این قانون شامل حقوق مالکانه هنرمندان، قوانین مالی مرتبط با پولشویی، مسائل مربوط به پوشش و حجاب یا محتواهای قابل نمایش در نگارخانه‌ها می‌شود.

مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی تصریح کرد: در مورد قانون مماشاتی وجود ندارد و به طور طبیعی بنای ما بر رعایت قوانین است. البته، به‌طور طبیعی شرایط جامعه نامساعد است و متأسفانه پوشش در سطح جامعه نیز رعایت نمی‌شود و در نشستی که محل بحث است، بعضی دست‌اندرکاران نگارخانه‌ها حجاب را رعایت نکرده بودند که البته ناخوشایند بود و تذکر جدی گرفتند و این را لحاظ نکرده‌بودند که شرایط بیرون اجتماع با فضایی که از دستگاه حاکمیتی مجوز دارد، متفاوت است و آنها باید پاسخگوی این مسأله باشند.

مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی یادآوری کرد: گاهی به عنوان حاکمیت می‌خواهیم به‌طور مستقیم مسأله‌ای را حل کنیم، که ممکن است همزمان با حل آن مسأله دلخوری، بازتاب منفی و لج‌بازی‌هایی ایجاد ‌شود، اما وقتی خود هنرمندان در بین خودشان و صنوف فعال در حوزه اقتصاد هنر به این جمع‌بندی برسند که برای حفظ جایگاه حرفه‌ای می‌توانند به خودشان تذکر دهند و بعضی موارد را رعایت کنند، روش کارآمدتری است. در گفت‌وگوهای اولیه، دوستان ابراز آمادگی کردند به این سمت که مسیر سخت و پیچیده‌ای برای ما و آنهاست، حرکت کنند.

او در پاسخ به این پرسش که چرا به نظر می‌رسد در نگارخانه‌ها مسأله بی‌حجابی بیشتر دیده می‌شود، عنوان کرد: وقتی درباره یک پدیده اجتماعی صحبت می‌کنیم، گاهی مخاطبان ما به صورت ثابت و منفعل‌شنونده و بیننده چیزی است که در میدان رقم می‌خورد و شامل نمایش و اتفاقات در شاخه‌های دیگر است؛ لذا وقتی همراه با قانون‌شکنی یا هنجارشکنی باشد، میزان تأثیر این هنجارشکنی بر اصل ماجرا چندان جدی نیست. اما نگارخانه‌ها و بسترهای مربوط به هنرهای تجسمی به واسطه این هویت دارند که مخاطبان به آنجا می‌آیند و نمی‌توانیم مخاطبان را نادیده بگیریم و متأسفانه سرریز نابهنجاری اجتماعی درسطح شهربه نگارخانه‌ها هم می‌آید، هروقت می‌خواهیم تصویری را داخل یک نگارخانه ببینیم، شاهد این هنجارشکنی‌ها نیز هستیم.

خراسانی‌زاده خاطرنشان کرد: تذکرهای لازم به نگارخانه‌داران داده‌شده و خبر دارم بخش عمده‌ای از نگارخانه‌داران علاقه‌مندند به دلیل رعایت شرایط حرفه‌ای فضای سالم و مبتنی بر ضوابطی را داشته‌باشند، اما گاهی با هنجارشکنی‌های بازدیدکنندگان مواجه می‌شوند و این تبدیل به چالشی شده که امیدوارم در میان‌مدت به راهکارهایی با کمک خودشان برسیم تا فضای سالم‌ و مفیدتر هنری داشته‌باشیم.

زنگ خطر خوش آب ورنگ

خطر آنجاست که بررسی‌ها نشان می‌دهد عرصه هنرهای تجسمی کشور در چرخشی آشکار، وضعیتی کاملا سیاسی به خود گرفته و نگارخانه‌های فعال شهر تهران طی ماه‌های اخیر بعد از همصدایی با آشوب‌ها و اغتشاشات بار دیگر به عرصه بازگشته و این‌بار با شدت بیشتری متمرکز بر موضوعات سیاسی ـ اجتماعی پیش می‌روند.

همان‌گونه که در گزارش به آن اشاره شد، از منظر تحلیل محتوا، عرصه هنرهای تجسمی کاملا غربی شده‌است، چه در فرم و چه در محتوا وضعیتی سراسر غربی کل میدان هنرهای تجسمی کشور را گرفته‌است.بررسی‌ها نشان می‌دهد کشف حجاب در عموم آثار به نمایش درآمده در گالری‌های تهران، جریان غالب است. یکی از پرتکرارترین محتواهای این روزهای عرصه هنرهای تجسمی، بدن زنانه است.

این موضوع به عنوان یک مخرج مشترک به شکل‌های مختلف بازتاب می‌یابد و حتی خود به تنهایی به گرایشی با عنوان چادر آرت منجر شده‌است. در برخی گالری‌ها پرداختن به بدن زنانه حتی از مرزهای کشف حجاب هم گذشته است و آشکارا برهنه‌نمایی را دنبال می‌کنند. تمام اکسپوها، جشنواره‌ها، حراج‌های هنری و اقتصاد هنرهای تجسمی کشور وابسته به فعالیت نگارخانه‌هاست و بی‌شک رفتارهایی مثل کشف حجاب نگارخانه‌داران و محتواهای هنری مورد حمایت آنها در درازمدت به اقتصاد آن ضربه سختی خواهدزد.

تمرکز بر محتوای مورد پسند نهادهای خارجی و موضوعاتی از این دست باعث بدبینی جامعه سرمایه‌گذار داخلی خواهدشد و در نهایت با چنین رویکردهایی معیشت هنرمندان بیش از پیش به خطر می‌افتد. سیاسی‌کاری و عناد با حاکمیت از سوی انجمن نگارخانه‌داران و نمایش آثار مبتذل و ترویج این نوع نازل زیبایی‌شناسی باعث می‌شود هم ذی‌نفعان این میدان آسیب جدی ببینند و هم بازار و اقتصاد هنرهای تجسمی رونق نیم‌بندش را از دست بدهد.

حرف آخر این‌که به نظر می‌رسد نظارت تخصصی و ممیزی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر گالری‌ها به پایین‌ترین حد خود رسیده که چنین نتایجی به بارآمده‌است. طی سال‌های اخیر در این حوزه عموما برخورد منفعلانه، جریان غالب بوده‌است، از این رو بررسی‌ها نشان می‎دهد این میدان هنری کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به نظارت جدی و البته گفتمان‌سازی دارد.

جریان محتوایی میدان هنرهای تجسمی کشور به شدت نیاز دارد در وضعیت دیگری قرار بگیرد؛ وضعیتی که همسو و هم افق با تفکر و تمدن ایرانی ــ اسلامی باشد. از سوی دیگر این فاصله برناگذشتی که بین میدان اصلی هنرهای تجسمی و مرکز هنرهای تجسمی کشور ایجاد شده‌است به یک رویکرد تخصصی، متعهدانه و خلاق نیاز دارد تا بتواند فاصله‌ها را بردارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بحران اخلاقیات در نگارخانه‌های تهران بیشتر بخوانید »

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «رضا اسماعیلی» پژوهشگر و منتقد ادبی در نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز به ضرورت برگزاری جلساتی درباره شعر اعتراضی اشاره کرد و اظهار داشت: در جریان اتفاقات اخیری که در کشور رخ داد، جامعه انتظار داشت که اصحاب فکر و فرهنگ، نویسندگان، شاعران بخصوص شاعران گفتمان انقلاب اسلامی که همیشه دغدغه‌مند بوده‌اند و در صحنه‌های تاریخ انقلاب حضور داشتند، در خصوص وقایع و اتفاقات اجتماعی اخیر واکنش نشان دهند و موضع خود را مشخص کنند و احساس من در این باره این است که ما کمی منفعلانه عمل کرده‌ایم؛ یعنی آنگونه که شایسته و بایسته است حضور تاثیرگذار و فعال نداشتیم و همین باعث شد در مقابل افکار عمومی قرار بگیریم.

حوزه هنری کرسی آزاداندیشی برگزار کند

وی افزود: در این میان حوزه هنری هم به عنوان پاتوق شاعران و ادیبان و هنرمندان انقلاب اسلامی این حق مسلم را دارد که با برگزاری برنامه و نشست‌های مختلفی، از اهالی فکر و فرهنگ دعوت کند تا با تعامل، هم‌اندیشی و هم‌افزایی، حضوری موثر در عرصه اتفاقات اخیر شکل دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با اشاره به صحبت‌های رهبر معظم انقلاب درباره برپایی کرسی آزاداندیشی اعلام کرد: برگزار نشدن این کرسی‌ها بخاطر محافظه‌کاری و تنگ‌نظری مدیران میانی است که دغدغه حفظ موقعیت خود را دارند و بر همین اساس لازم است حوزه هنری که محل رفت و آمد نخبگان، فرهیختگان و اهالی فکر و ادب است، در برگزاری نشست‌هایی چون شعر اعتراضی پیش‌قدم و پرچمدار شود.

وی برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی را راهکاری برای برون رفت از مشکلات امروز جامعه معرفی کرد و سپس درباره رسالت هنر و هنرمند گفت: تولستوی، کتابی در فلسفه هنر به نام «هنر چیست» دارد که در آن می‌گوید هنر باید ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب برقرار کند، طوریکه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد؛ بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای اتحاد مردم از طریق ارتباط را داشته باشد و انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقا دهد. این مباحث به آموزه‌های دینی ما بسیار نزدیک است چراکه درون مایه هنر اسلامی نیز تعهد است.

مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی

اسماعیلی در بخش بعدی سخنانش به مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی اشاره کرد که شامل محتوای ارجمند انسانی، صداقت و صمیمیت در خلق آثار هنری، بیان احساسات و عواطفی که روی مخاطب تاثیرگذاری داشته باشد و همچنین سادگی و صراحت است.

وی در ادامه گفت: هنرمند باید نماینده و سخنگوی افکار عمومی جامعه و همچنین حلقه پیوند دولتمردان و مسئولان، با افکار عمومی باشد؛ یعنی هنرمند نباید خود را تافته جدا بافته بداند، بلکه با توجه به دغدغه مردم باید مطالبات را به صورت تلطیف شده و با لحاظ مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی به مسئولان انتقال دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه با مطرح کردن این سوال که آیا در طول سه ماه اخیر، هنرمند به رسالت خود عمل کرده؟ گفت: من می‌گویم نتوانسته‌ایم حرف مردم را به گوش دولتمردان برسانیم. نکته مهم این است که هنرمند و ادیب باید خرجش را از سیاستمداران جدا کند، چراکه سیاستمدار به اقتضای رسالتی که دارد، امنیت اجتماعی و مصلحت را در نظر می‌گیرد ولی هنرمند و ادیب باید با زبان ادبی با مردم صحبت کند؛ یعنی ما باید با ادبیات به عرصه سیاست ورود پیدا کنیم.

هنرمندان همواره به دنبال آرمان‌گرایی بوده‌اند

اسماعیلی در بخش دیگری از سخنانش، رسالت هنرمند را مطالبه‌گری دانست و ادامه داد: همواره هنرمندان در تمام دوره‌ها دنبال آرمان‌گرایی بودند و همواره وضع موجود را برای دستیابی به وضع مطلوب نقد می‌کردند. هنرمندان همیشه سعی می‌کردند فاصله بین حقیقت و واقعیت را کم کنند و با ترسیم آرمان‌شهر و مدینه فاضله، سعی در نشان دادن افق موعود به جامعه داشتند. با ترویج عدالت و ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی جامعه را به سمت آرمان شهر دعوت می‌کردند و بر همین اساس هم اکثر هنرمندان روحی لطیف و تعهد انسانی دارند.

وی بیان کرد: اکثر هنرمندان نمی‌توانند به فطرت انسانی خود پشت پا بزنند؛ بنابراین از میان هزاران هنرمند، شاید یک نفر دچار تخلف و جرم شود. اگر نگاهی به شاعران قبل از انقلاب اسلامی هم داشته باشیم، می‌بینیم افرادی چون نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و … اگرچه گاه دیدگاه‌های تند سیاسی و اجتماعی داشتند، ولی در مواجهه با آثارشان متوجه می‌شویم که چه روح لطیفی داشتند و همیشه دنبال احیای کرامت‌های انسانی بوده‌اند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه سیاستمداران باید وارد گفتمان با هنرمندان شوند تا بجای آتش ریختن در خشم مردم تلطیف‌سازی فضا انجام شود تصریح کرد: هنرمندان انقلاب اسلامی دلسوزان انقلاب هستند و ثابت کرده‌اند که پای انقلاب می‌ایستند. آنها دغدغه‌مندانه انتقاد کرده‌اند و حتی هزینه پرداخت کرده‌اند و امروز هم به همین کار مشغول هستند.

اعتراض فرزند درد است

وی با اشاره به اینکه نباید در عالم ادبیات تابوسازی کنیم به معرفی شعر اعتراض پرداخت و گفت: اعتراض فرزند درد است و فریاد طبیعی‌ترین عکس‌العمل در زمان ایجاد درد محسوب می‌شود و اکنون که شاعران فریاد اعتراضی دارند و جامعه ملتهب شده می‌گویند که دردی وجود دارد و باید دنبال التیام آن باشیم پس اگر بخواهیم صداها را خاموش کنیم و بگوییم اوضاع عادی و هیچ اتفاقی نیفتاده است خودمان متضرر می‌شویم.

اسماعیلی افزود: شاعر اگر فریاد نکشد و درد را نشان سیاستمدار ندهد دچار فروپاشی اجتماعی خواهیم شد بنابراین باید درد را تشخیص داد تا به دنبال درمان رفت.

وی بیان کرد: از شعر اعتراض به عنوان شعر مقاومت، شعر زیرزمینی، شعر انتقادی، شعر پرخاش و شعر ستیز نام برده می‌شود و اگر بخواهیم سابقه شعر اعتراض را در ادبیات فارسی بررسی کنیم به سده ۵ و ۶ یعنی زمان ناصر خسرو و سنایی غزنوی باز می‌گرددکه دست روی دردهای اجتماعی گذاشتند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با معرفی حافظ به عنوان سیاسی‌ترین شاعر ادبیات ما به عصر مشروطه که زمان شاعران منتقدی چون ایرج میرزا، عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار و فرخی یزدی بوده اشاره کرد و گفت: ما فکر می‌کنیم شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار جدیدی است؛ در حالیکه من ردپای آن را در عصر مشروطه یافتم و متوجه شدم این شعار به عصر مشروطه بر می‌گردد؛ چراکه شعار «وطن، زن، آزادی» شعار مشروطه‌خواهان بوده است و اتفاقا در عصر مشروطه، شاعران، زنان را مخاطب خود قرار می‌دادند؛ چراکه متاسفانه ادبیات ما زن‌ستیز بوده و جنبه‌های شخصیتی زن نادیده گرفته می‌شده است؛ بنابراین در عصر مشروطه مخاطب نهضت عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی زنان بودند.

وی با اشاره به وضعیت شعر اعتراض در دوره انقلاب اسلامی تشریح کرد: معتقدم شاعران انقلاب اسلامی در حوزه شعر اعتراضی، شعر انتقادی و شعر سیاسی و اجتماعی سنگ تمام گذاشتند و با تحمل ریاضت‌های فراوان، کم‌فروشی نکردند. افرادی چون احمد زارعی، الگوهایی چون شهید بهشتی و حضرت امام (ره) را داشتند و بدون هیچ ترسی به عنوان چهره‌های عدالت‌طلب و آزادی‌خواه فریاد می‌کشیدند. در نسل اول انقلاب شاعرانی چون سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، حمید سبزواری و طاهره صفارزاده این راه را ادامه دادند و در ادامه امروز می‌بینیم که شاعران دهه ۸۰ از جمله علی محمد مودب و سعید بیابانکی فریاد عدالت‌خواهی سر می‌دهند.

مولفه‌های شعر اعتراض

اسماعیلی با خواندن شعر انتقادی «شکر ایزد! فناوری داریم» از توجه سعید بیابانکی به مطالبات و انتظارات مردم در قالب شعر اشاره کرد. وی در ادامه نشانه‌ها و مولفه‌های شعر اعتراض را معرفی کرد که شامل ملیت، ایران دوستی و وطن دوستی، عدالت خواهی، آزادی‌خواهی، ظلم ستیزی، روشنگری و اصلاح‌طلبی، حقوق شهروندی، افتخار و غرور ملی و ترویج قانون‌مندی است.

وی یکی از رسالت‌های شاعران معترض را تقویت روح همبستگی و اتحاد ملی دانست و آزادی را اصلی‌ترین کلیدواژه شعرهای سیاسی اجتماعی معرفی کرد.

مخاطب شعر اعتراض عموم مردم هستند

در بخش دیگری از این نشست علی داودی (شاعر و طنزپرداز) ویژگی‌های شعر اعتراض را با توجه به حوادث اخیر تشریح کرد.

وی گفت: شعر اعتراض و اساسا اعتراض، بیش از اینکه از گونه شعر شمرده شود به ذات شعر برمی‌گردد؛ زیرا شعر یک پدیده و رفتار منتقد و مهاجم است و همانطور که در عنصر زبان تصرف می‌کند به همان نسبت در جهان نیز تصرف می‌کند.

داودی افزود: ما در بحث اعتراض، به یک زبان صریح می‌رسیم؛ چراکه مخاطب عام است و در اینجا اتفاقا عناصر شعری عقب می‌نشینند و با صراحت بیشتری شاعر صحبت خود را مطرح می‌کند. این فضای سیاه و سفید امروزه چندان مطرح نیست؛ چراکه جامعه امروز ما، جامعه خاکستری‌ها است؛ یعنی ما در جامعه‌ای هستیم که با تنوع مختلفی از نوع نگاه در کنار هم زندگی می‌کنیم؛ بنابراین شعر اعتراض امروز با شعر ۲۰ سال پیش مطابقت ندارد و بیشتر دادخواهی است و بیشتر سمت و سوی اصلاح دارد.

در ادامه این نشست، اسماعیلی، شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به انواع اعتراض و تقسیم‌بندی شاعران معترض پرداخت و گفت: اعتراض یا برون مرزی و جهانی است (مثل اعتراض به مظالم جهانی) و یا درون مرزی که نمونه آن مشروطه است که به استبداد داخلی اعتراض داشت.

وی نمونه‌هایی از اعتراض درون مرزی را اعتراض به شکاف طبقاتی، اعتراض به فاصله اجتماعی، اعتراض به تورم و گرانی، اعتراض به فقر و بیکاری، اعتراض به کارتن خوابی و فقدان آزادی معرفی کرد و در دسته‌بندی شاعران یک قشر را شاعرانی دانست که در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی نقد دارند و با هدف اصلاح ساختار خواهان بازسازی نظام سیاسی هستند؛ دسته دوم شاعران اعتراضی نیز از نگاه او، نقد برون گفتمانی و خارج از چارچوب نظام جمهوری اسلامی دارند و هدفشان مخالفت، نه گفتن به نظام و جدایی دین از سیاست است.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی شاعران انقلاب اسلامی را به دو دسته اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم کرد و در ادامه به شاعران فراجناحی مستقل و آزاد که ادعا دارند عضو حزب و جناحی نیستند، پرداخت.

وی همچنین شاعران فراجناحی را در دو دسته فعال و بالفعل معرفی کرد که شاعران فراجناحی فعال، شاعرانی هستند که دغدغه‌مندانه شعر می‌گویند و هدفشان توسعه آزادی‌خواهی در جامعه است. وی این دسته را شاعرانی دانست که از دولت، خواهان به رسمیت شناختن حداقل حقوق شهروندی هستند.

اسماعیلی همچنین شاعران فراجناحی غیرفعال را شعرایی معرفی کرد که شعر گفته‌اند اما منتظر مساعد شدن شرایط برای انتشارشان هستند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به ضرورت رعایت ادب در اشعار اعتراضی اشاره کرد و گفت: ادبیات ذاتش مودب بودن و فرهیختگی است و شعر اعتراضی با حفظ اخلاق به نقد می‌پردازد؛ پس اگر انتقادها با استدلال و عقلانیت همراه باشد از سوی مسئولان پذیرفته می‌شود و به اصلاح منتهی خواهد شد.

شعر اشتلم

در بخش پایانی نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز، محمدرضا سنگری (نویسنده و پژوهشگر و رئیس اندیشکده ادبیات پایداری در حوزه هنری) به پیشینه عجیب اعتراض انسان اشاره کرد و گفت: بحث اعتراض دامنه بسیار وسیعی دارد و یک حوزه شعر اعتراض که من نام آن را «شعر اشتلم» گذاشته‌ام شعری است که انسان در آن به خدا و هستی معترض است.

وی گونه‌ای دیگر از اعتراض را به ناسازی وجود خود انسان مربوط دانست که در عرصه ادبیات اصلا کاویده نشده است.

سنگری اظهار کرد: همه ما با اعتراض زیست می‌کنیم و دائم به خویش معترض هستیم و این اعتراض شاخه بزرگی دارد که در هیچ دوره‌ای از تاریخ به اندازه عصر انقلاب اسلامی نیست؛ به طوریکه شاعر این برهه خودستیز است و به عبارتی خود اتهامی می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره انقلاب اسلامی شعر اعتراض وجود نداشته و هیچ جمعی به اندازه شاعران انقلاب معترض نبوده‌اند، به اشعاری اشاره کرد که حکایت از نقد شاعران نسبت به جامعه و مسئولان داشت.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند بیشتر بخوانید »