فکه

راهیان‌نور چه تأثیراتی بر روی نسل جوان دارد؟

راهیان‌نور چه تأثیراتی بر روی نسل جوان دارد؟


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: راهیان‌نور به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، یک رزمایش بزرگ فرهنگی و فنّاوری استفاده از ثروت عظیم و معدن طلای دوران دفاع مقدس است؛ بنابراین می‌توان با بهره‌گیری از ظرفیت بزرگ راهیان‌نور، این ثروت عظیم را برای ملت ایران حفظ و به نسل‌های آینده منتقل کند.

نوجوانان و جوانان هرساله پای ثابت حضور در اردو‌های راهیان‌نور هستند؛ همان‌هایی که نه نهضت انقلاب اسلامی و نه جنگ تحمیلی را دیده‌اند؛ اما با اشتیاق فراوان به مناطق عملیاتی دفاع مقدس پای می‌گذارند، آن‌هم نه فقط یک‌بار؛ بلکه وقتی برای اولین‌بار حضور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس را تجربه می‌کنند، ترجیح می‌دهند که باز هم به راهیان‌نور بیایند و دیگران را هم به حضور در این اردوی معنوی دعوت کنند.

وقتی از نوجوانان و جوانان درباره حال و هوای راهیان‌نور سوال می‌شود، خصوصاً آن‌هایی که برای بار اول به مناطق عملیاتی دفاع مقدس سفر کرده‌اند، از کسب معنویت سخن می‌گویند، از حس و حال خاص مشهد شهیدان، از روایت‌گری‌هایی که تا به حال نشنیده‌اند، از شناخت شهدا و راه و سیره آن‌ها و ده‌ها تجربه دیگر؛ بنابراین در معراج‌الشهدای اهواز به سراغ چند نفر از این نوجوانان و جوانان که به راهیان‌نور آمده‌اند، می‌روم تا از تجربه آن‌ها درباره حضور در راهیان‌نور سوال کنم.

«علیرضا» نوجوان اهل «زنجان» می‌گوید که برای اولین‌بار به راهیان‌نور آمده است و تاکنون یادمان شهدای فتح‌المبین زیارت کرده و قرار است در روز‌های آینده دیگر یادمان‌ها را هم زیارت کند. وقتی از او درباره حس و حال حضور در یادمان شهدای فتح‌المبین سوال می‌کنم، پاسخ می‌دهد: زیارت یادمان شهدای فتح‌المبین حس و حالی خاصی داشت؛ من تا به حال این منظره‌ها را از نزدیک ندیده بودم، برای من با زیارت‌گاه‌های دیگری که می‌رفتم، تفاوت زیادی داشت.

«علیرضا» در ادامه، از حس و حال معراج‌الشهداء اهواز نیز سخن به میان می‌آورد و ادامه می‌دهد: این‌جا هم وقتی ۷۲ شهید تازه تفحص‌شده را زیارت کردم، انگار خودم را گم کرده بودم و احساس کردم که هرچه در دلم هست را می‌توانم به شهدا بگویم.

در میان زائران راهیان‌نور، جوانی دیگر را می‌بینم؛ وقتی با او همکلام می‌شوم، خود را «احمدرضا» معرفی می‌کند که ۱۹ سال دارد و برای اولین‌بار به راهیان‌نور آمده است. این جوان اهل کاشان، تجربه حضور خود در مناطق عملیاتی دفاع مقدس را این‌گونه توصیف می‌کند: وقتی که به یادمان‌های شهدا می‌رسیدم، یک حس غریبانه‌ای به من دست می‌داد، خصوصاً در یادمان علقمه در کنار اروندرود، وقتی روایت شهدای غواص را شنیدم که با لباس غواصی در اروندرود به شهادت رسیدند یا در شلمچه وقتی که شنیدم در خاک آن‌جا وجب‌به‌وجب شهید دادیم، از شجاعت ایثار آن‌ها برای وطن‌شان درس گرفتم.

وی ادامه می‌دهد: الان به معراج‌الشهداء آمده‌ایم تا شهدای تازه تفحص‌شده را زیارت کنیم؛ من می‌خواهم از آن‌ها حاجت‌هایم را بخواهم و از این شهدای والامقام مدد بگیرم تا به مسیر درست هدایتم کرده و نزد خدا شفاعتم کنند و من هم ان‌شاءالله عاقبت به فیض شهادت نائل شوم.

«احمدرضا» تأکید می‌کند: وقتی این همه درس و فکر معنوی و فضای خوب را دیدم، باز هم در راهیان‌نور شرکت خواهم کرد و سعی می‌کنم دیگران را هم به شرکت در راهیان‌نور ترغیب کنم.

«محمدامین» نیز یکی دیگر از زائران شهداست که می‌گوید ۱۸ سال دارد؛ این جوان اهوازی که او هم برای اولین‌بار در راهیان‌نور حضور یافته است، پس از این‌که با من همکلام می‌شد، تجربه این سفر معنوی را این‌گونه بیان می‌کند: تاکنون از یادمان شهدای هویزه بازدید کرده و به زیارت شهدای شلمچه رفته‌ام که حس و حال خوبی برای من داشت. وقتی از مناطق عملیاتی دفاع مقدس بازدید می‌کردم، حس و حال این مناطق نسبت به آن‌چه که در رسانه‌ها می‌دیدم، برای من ملموس‌تر بود و حال و هوای شهدا را بیشتر توانستم درک کنم؛ خصوصاً با روایت‌گری‌ها، این حال و هوا بسیار ملموس‌تر می‌شد.

وی تأکید می‌کند: قطعا اگر شهدا من را بطلبند، باز هم در راهیان‌نور شرکت خواهم کرد و واقعاً به کسانی که به راهیان‌نور نرفته‌اند نیز توصیه می‌کنم که از مناطق عملیاتی دفاع مقدس بازدید کنند.

هنگام اقامه نماز مغرب و عشاء فرا رسیده و نماز جماعت در حسینیه معراج‌الشهداء اهواز که عطر حضور شهدای تازه تفحص‌شده در آن پیچده است، برگزار می‌شود. پس از اقامه نماز، دوباره زائران به زیارت شهدا می‌روند؛ شهدایی که پیکرهای مطهر تعدادی از آن‌ها در ضریح و تعدادی دیگر نیز در تابوت‌های مزین به پرچم سه‌رنگ جمهوری اسلامی ایران، در میان حسینیه قرار دارد.

راهیان‌نور چه تأثیراتی بر روی نسل جوان دارد؟

گفت‌وگو با زائران جوان و نوجوان حاضر در معراج‌الشهداء اهواز را ادامه می‌دهم و با نوجوانی دیگر همکلام می‌شوم. خود را «سید امیرعلی» معرفی می‌کند و می‌گوید که ۱۶ سال دارد و از مشهدالرضا به مشهدالشهداء آمده است. وی ادامه می‌دهد: در راهیان‌نور دیدم که شهدا چگونه و در چه سرزمین‌هایی جنگیدند، خصوصاً وقتی راویان از شهدا و دفاع مقدس روایت‌گری می‌کردند، برای من خیلی تأثیرگذار بود و تجربه‌ای بود تا بببنم جنگ چگونه است.

«سید امیرعلی» که برای اولین‌بار به راهیان‌نور آمده است، تأکید می‌کند: ما از جنگ در همین حد می‌دانیم که «CALL OF DUTY» [1] بازی می‌کنیم؛ اما حالا شکل واقعی از جنگ فهمیدیم و جنگ اصلا چی هست؟ مثلا وقتی بازی‌های کامیپوتری را انجام می‌دهیم، آن‌جا ۱۰ تا جان داریم؛ اما این‌جا دیدم که نه این‌گونه هم نیست، رزمنده‌ای تیری خورد و شهید شد و یا صحنه‌های آتش‌باران در شلمچه و طلائیه واقعا برای من تأثیرگذار بود.

کنار «سید امیرعلی» یکی از دوستانش ایستاده است، وقتی با او نیز همکلام می‌شوم، خود را «علیرضا» معرفی می‌کند که ۱۷ سال دارد. «علیرضا» در ادامه صحبت‌های «سید امیرعلی»، درباره تجربه‌اش از حضور در راهیان‌نور می‌گوید: به نظر من راهیان‌نور ما را به واقعه عاشورا نزدیک‌تر می‌کند و دفاع مقدس را نیز بهتر درک می‌کنیم و نسبت به شناختن شهدا و این‌که بفهمیم شهید شدن یک آرمان است، ما را نزدیک‌تر می‌کند.

وی که برای دومین‌بار است به راهیان‌نور آمده است، ادامه می‌دهد: من در راهیان‌نور فهمیدم که طلائیه، شلمچه، هویزه و… شهدای بزرگی داشتند که می‌توانند به‌عنوان یک قهرمان برای نوجوانان و جوانان شناخته شوند.

«سید محمدحسین» آخرین نفری است که درباره تجربه‌اش از حضور در راهیان‌نور و حس و حالی که برای او در مناطق عملیاتی دفاع مقدس به‌وجود آمده است، می‌پرسم. او می‌گوید که  ۱۶ سال دارد و برای اولین‌بار است که حضور در راهیان‌نور را تجربه می‌کند. 

وی ادامه می‌دهد: حس می‌کنم که خود شهدا من را طلبیده‌اند؛ چون من تا به حال به راهیان‌نور نیامده بودم و قرار هم نبود که بیایم.

«سید محمدحسین» ادامه می‌دهد: به قول راویان؛ اگر حس و حالی که از زیارت شهدا در راهیان‌نور به دست می‌آید، موجب حرکت در انسان نشود، فایده‌ای ندارد.

آن‌چه خواندید، تنها گوشه‌ای از اظهارات نسل‌های جدید از تجربه حضور در راهیان‌نور است و طبیعتاً اگر بخواهیم از تک‌تک زائران راهیان‌نور، درباره حس و حال حضورشان در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس و این‌که این حضور چه تأثیراتی را هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ شناخت حماسه‌های رادمردان و شیرزنان این سرزمین در دوران دفاع مقدس بر روی آن‌ها داشته است، سوال کنیم، باید مطالب طولانی را در این‌باره بنویسیم؛ اما بزرگ‌ترین نکته‌ای که در این میان مطرح است، این است که تمام نوجوانان و جوانانی که برای اولین‌بار به راهیان‌نور آمده‌اند، از شناخت بیش از پیش حماسه‌های دفاع مقدس و حماسه رزمندگان سخن می‌گویند، موضوعی که می‌توان آن را پادزهری مؤثر مقابل جنگ شناختی دشمن و عاملی برای مقابله با تحریف دفاع مقدس دانست.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

راهیان‌نور چه تأثیراتی بر روی نسل جوان دارد؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ فکه؛ قدمگاه آوینی و قتلگاه ۱۲۰ شهید تشنه لب

فیلم/ فکه؛ قدمگاه آوینی و قتلگاه ۱۲۰ شهید تشنه لب

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ فکه؛ قدمگاه آوینی و قتلگاه ۱۲۰ شهید تشنه لب بیشتر بخوانید »

نوروز. ۸/ خواهر شهید ابراهیم هادی: ابراهیم هیچ‌گاه در اعتقادات فرد را مجبور نمی‌کرد/ شهید ابراهیم هادی: تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود

تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «ابراهیم هادی» روز اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید آیت‌الله سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. دوران دبستان را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را در مدارس ابوریحان و کریم‌خان زند تحصیل کرد.

سال ۱۳۵۵ دیپلم ادبی را دریافت و از همان سال‌های پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادانی نظیر علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی وی تأثیر داشت.

او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل و در آن دوران همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد. وی اهل ورزش بود و با ورزش باستانی فعالیت‌هایش را آغاز کرد. در والیبال و کشتی بی‌نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستادگی می‌کرد.

مردانگی او را می‌توان در عرصه مبارزه در ارتفاعات سربه‌فلک کشیده بازی‌دراز و گیلان‌غرب تا دشت‌های سوزان جنوب مشاهده کرد. در عملیات والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه‌های گردان‌های «کمیل» و «حنظله» در کانال‌های فکه مقاومت کردند، اما تسلیم نشدند و سرانجام روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی‌مانده به عقب، دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند و شهید «هادی» سال‌هاست که گمنام و غریب در فکه مانده است.

«زهره هادی» خواهر شهید «ابراهیم هادی» در یک مصاحبه درمورد برادر خود اظهار داشت:

همه باید در یک راستا حرکت کنیم

هر چه ما داریم از شهدا داریم. پیام شهدا این است که همه باید در یک راستا حرکت کنیم و در یک مسیر روشن باشیم تا بتوانیم همانطور استوار و مقاوم باشیم و ایستادگی خود را نشان دهیم.

سعی کنیم در هر عرصه‌ای که قرار می‌گیریم، همانطور انقلابی بمانیم تا بتوانیم مقاومتی که حاج قاسم برای تداوم راه انقلاب رفته بود را ادامه دهیم و این حرکت حاج قاسم حهان را به لرزه درآورده است. ما باید در مسیری که حاج قاسم در آن پایداری داشته است، حرکت کنیم.

ابراهیم خودش دوست داشت که همه دست به دست هم دهیم تا کنار هم، در هر عرصه‌ای که قرار می‎گیریم بتوانیم کاری با صداقت و روحیه مردانگی برای رضای خدا انجام دهیم؛ حال آن کار در عرصه ورزشی باشد، معلمی یا بسیجی باشد و…

بهتر است که این برنامه‌ها فقط به صورت سالانه نباشند بلکه اشاره‌ای هم در کتاب‌ها به آن شود و این عرصه این شهدا را به بچه‌های این نسل که بچه‌های گام دوم انقلاب هستند، بشناساند.

ابراهیم طوری رفتار می‌کرد که فرد خود متوجه اشتباهش شود

برادرم در برنامه‌هایی که برای خود داشت، هیچ کس را به اعتقادات وادار نمی‌کرد، اما طوری به طرف آموزش می‌داد که خود فرد متوجه این می‌شد که اگر اشتباه رفته است، راه درست را برود.

چراغ راه شهدا نباید خاموش شود و همیشه باید روشن بماند. حضرت امام (ره) فرمودند: «خانواده‌های شهدا چشم و چراغ مردم هستند. آن را خاموش نگاه ندارید.»

بخشی از وصیتنامه شهید «ابراهیم هادی» به شرح زیر است:

«خدایا،‌ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم!‌

نمی‌دانم در برابر عظمت تو چگونه تو را ستایش کنم، ولی همینقدر می‌دانم که هر کس تو را شناخت، عاشق تو شد و هر کس عاشقت شود، دست از همه چیز شسته و به سوی تو می‌شتابد. من این را به خوبی در خود احساس کردم و می‌کنم.

خدایا، عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر مرا تکه تکه کنند، یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.

به عنوان فردی از آحاد ملت مسلمان به تمام ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر می‌دهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف نکند.

دیگر اینکه سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص کرده و اعمالتان را از هر شرک، ریا، حسادت و بغض پاک کنید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آ‌نچنان که خداوند، اسلام و امام می‌خواهند، انجام داده باشید. این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود.»

منبع

کتاب سلام بر ابراهیم. جلد اول

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود بیشتر بخوانید »

از یادمان «فکه» چه می دانیم؟

از یادمان «فکه» چه می‌دانیم؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، یادمان زیارتی فکه (مقتل شهید آوینی) در جنوب شرقی پاسگاه فکه و شمال غربی پاسگاه چزابه، هم یک نشانه برای گرامیداشت عملیات‌ها و شهدای آن منطقه است و هم یک مقتل ده‌ها شهید دوران دفاع مقدس و روز‌های تفحص.

آب و هوای منطقه فکه بیابانی، گرم و خشک است و خاک رملی آن در هنگام وزش باد گرد و غبار شدیدی ایجاد می‌کند و در وقت بارش باران باتلاقی می‌شود. در بعدازظهر ۳۱ شهریور ۵۹، پاسگاه فکه یکی از محور‌های تجاوز عراق بود. پاسگاه فکه از روز اول مهرماه ۵۹ تا زمان پذیرش قطعنامه در اشغال دشمن باقی ماند.

کاروان‌های راهیان نور برای زیارت یادمان فکه راه زیادی را باید طی کنند به همین دلیل فکه نسبت به برخی از یادمان‌ها، خلوت‌تر است … بعد از پایان جنگ و راه‌اندازی تفحصِ پیکر‌های جا مانده در جبهه، شهدای بسیاری در منطقۀ فکه پیدا شدند که هویت برخی از آن‌ها هرگز مشخص نگردید.

در یکی از عملیات‌های تفحص، پیکر مطهر تعدادی از شهدای گردان‌های حنظله و کمیل در محدودۀ این یادمان کشف گردید. یادمان فکه جایی است برای مرور کارنامۀ عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک و بازخوانی ماجرا‌های تأثیرگذار تفحص.

والفجر مقدماتی

– نام عملیات: والفجر مقدماتی‌

– زمان اجرا: ۱۱/۱۸ /۱۳۶۱

– رمز عملیات: یا الله – یا الله – یا الله‌

– مکان اجرا: منطقه عمومی فکه‌

– ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی‌

– اهداف عملیات: تصرف پل غزیله و پیشروی به‌سوی شهر العماره عراق

یکی از مسائل مطروحه به هنگام عملیات والفجر مقدماتی، همزمانی عملیات با دهۀ فجر و دیگری برگزاری کنفرانس غیر متعهد‌ها در هنـد بود. همچنین موفقیت‌های بدست آمده در دو عملیات مسلم بن عقیل و محرم، مجموعاً نقش بسزایی در شکل‌گیری خطوط عملیاتی آن مقطع داشت.

سردار «گلعلی بابایی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس: «قبل از عملیات «والفجر مقدماتی» ستون پنجم دشمن، خیلی کار کرد؛ یکی از شاخص‌ترین عناصر ستون پنجم، «ابوالحسن بنی‌صدر» بود که با استفاده از سرشاخه‌های خود در داخل کشور اخبار و اطلاعات بسیار محرمانه نظامی را می‌گرفت و این مطالب را از طریق مجاهدین خلق به سفارت عراق در کشور بلغارستان تحویل می‌داد که منجر به لو رفتن عملیات بزرگ زمستانی سال ۱۳۶۱ شد؛ در نتیجه بر اثر هوشیاری دشمن و ایجاد موانع بازدارنده در مناطق شناسایی شده و پاتک‌های سنگین، در عملیات «والفجر مقدماتی» با شکست مواجه شدیم.»

نام این عملیات در ابتدا والفجر بود که پس از عدم حصول نتیجه به والفجر مقدماتی تغییر پیدا کرد.

والفجر یک

– نام عملیات: والفجر ۱

– زمان اجرا: ۲۰/۱/۱۳۶۲

– مدت اجرا: ۶ روز

– مکان اجرا: شمال غربی فکه

– رمز عملیات: یا الله – یا الله – یا الله

– ارگان‌های عمل کننده: سپاه و ارتش

– اهداف عملیات: سرکوب نیرو‌های دشمن و بازپس‌گیری مناطق تحت اشغال

سردار فتح اله جعفری: «عملیات شب ۲۱ فروردین آغاز شد. موانع دشمن پر شمار بود و اطراف هر ارتفاعی را با میدان‌های مین و انواع موانع پوشانده بودند. آتش ایران پرحجم و بی‌سابقه بود. آتش دشمن هم همین‌طور. خبر‌هایی که از خطوط مقدم می‌رسیـد روز‌های والفجر مقدماتی را یادآوری می‌کرد؛ گزارش‌های نیرو‌ها در شب اول عملیات نشان می‌داد والفجر یک نیز همچون والفجر مقدماتی عملیات سختی خواهد بود.»

شهدای شاخص

شهدای تفحص: مجید پازوکی، علی محمودوند، حسین صابری، عباس صابری، علیرضا شعبانی، مهدی فرحزادی، محمود غلامی، امیر تشت زرین، ابراهیم احمدپوری، محمد زمانی و استاد سید مرتضی آوینی

شهیــد علی محمودوند

عشقش گردان «حنظله» و «کمیــل» بود. یک بار پرسیـدم برای چی اینکار را انجام می‌دهی؟ گفت توی والفجر مقدماتی باید این بچه‌ها را به عقب می‌آوردم، نشد. مدیون این‌ها هستم، برگشتم اینجا تا آن کسانی که به من لبخنـد زدند و دست تکان دادند را بگردانم. عکس‌هایی از آن شهدا را نشان می‌داد و می‌گفت منطقه را می‌شناسم کسی غی از من نمی‌تواند این شهدا را در بیاورد، به این‌ها قول دادم. به نظرت ارزش ندارد بعد از چنـد وقت به یک ماد شهیـد گمنام پسرش را تحویل دهیـم؟ خوشحالی همان مادر برای من کافیه …

 محمودوند از نسل سربازان حضرت روح الله (ره) بود. در ششمین روز از تابستان ۴۳ به دنیا آمد و در سال ۶۱ پای در جبهه گذاشت. علی در عملیات‌های بسیاری با عنوان تخریبچی شرکت داشت و این حضور منجر به ۷۰ درصد جانبازی و ۱۰۰ درصد عشق به شهادت شد. محمودوند هم شیمیایی بود و هم و موجی. یک پایش هم در جبهه جا مانده بود و ۲۵ ترکش در بدنش خانه داشتند. حاج علی با وجود این همه مشکل جسمی و یک فرزند معلول به شوق لبخنـد مادران شهدا، سال‌های بعد از جنگ را هم در بیابان‌های خوزستان گذراند و سرانجام در ۲۲ بهمن ۷۹ به آرزوی دیرینه‌اش رسیــد.

منبع: مشرق

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از یادمان «فکه» چه می‌دانیم؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ یادمان فکه

فیلم/ یادمان فکه

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ یادمان فکه بیشتر بخوانید »