فیلیمو

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب



سه پلت‌فرم شیدا ، فلیم‌نت و نماوا در آینده‌ای نزدیک برای مواجهه با بازار انحصاری، محصولات خود را به صورت اشتراکی توزیع خواهند کرد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – شایعات هر روز حول رفع فیلترینگ شبکه کاربر محور «یوتیوب» پررنگ‌تر می‌شود و شمارش معکوس، برای این تصمیم بزرگ آغاز شده است. حالا هسته سختی که در گذشته مخالف رفع فیلترینگ «یوتیوب» بود، با عملکرد منفی آپارات و دسترسی آسان به محتوای هنجارشکن‌تر از آپارات راضی به رفع فیلترینگ این بستر شده است. روز گذشته خبرگزاری تابناک خبر داد بر اساس تصمیمات اخیر شورای عالی فضای مجازی، گفته می‌شود قرار است در گام دوم از طرح رفع فیلترینگ، دسترسی به پلتفرم‌های یوتیوب و تلگرام تسهیل شود.

رفع فیلتر یوتیوب و تلگرام از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که این پلتفرم‌ها نقش مهمی در دسترسی آزاد به اطلاعات، آموزش، ارتباطات و فعالیت‌های اقتصادی ایفا می‌کنند. یوتیوب به عنوان یکی از بزرگ‌ترین منابع آموزشی و سرگرمی در جهان، به کاربران ایرانی امکان می‌دهد تا از محتوای آموزشی، علمی و فرهنگی بهره‌مند شوند و مهارت‌های جدید کسب کنند.

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب

روزگاری نه چندان دور «یوتیوب» به عنوان سکویی تهدید محور در افکار عمومی معرفی شد، اما با گذشت چند سال و فراهم کردن فرصت برای پلت‌فرم آپارات، حالا این پلت‌فرم داخلی است که به تهدید بزرگ برای امنیت فرهنگی جامعه تبدیل شده است و «یوتیوب» با اصلاح تدریجی خود و حذف محتواهای خشن و جنسی، دارای امنیت بیشتری نسبت به آپارات است.

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب

چندی قبل مدیرعامل فیلیمو در واکنش به اظهارات عضو شورای عالی فضای مجازی درباره جایگزین‌کردن آپارات با یوتیوب نوشت: عضو شورای عالی فضای مجازی که دیروز آپارات را دلیلی برای رضایت مردم از فیلتر یوتیوب عنوان کرد، می‌داند که همین الان ما درگیر پنج پرونده شکایت صداوسیما از آپارات هستیم؟ پس روغن ریخته را نذر امامزاده نکنید؛ نظر ما همین‌ است که بارها و بارها گفتیم و اعلام رسمی کردیم: فیلترینگ یوتیوب را بردارید و آپارات را بهانه فیلتر و چماق تصمیمات غلط قبلی نکنید… . مجموعه ما خیلی سال پیش از این، پیش‌بینی این شرایط را داشته و در حوزه‌های مختلف دیگری مانند آموزش مبتنی بر تکنولوژی، سینمای خانگی و… فعالیت خود را گسترش داده و از آپارات هم چند پروژه مؤثر و قابل رقابت مثل آپارات‌اسپورت، آپارات‌موزیک و… بیرون کشیده است. امروز دیگر مردم خودشان انتخاب می‌کنند از چه سرویس و درگاهی استفاده کنند؛ البته اگر دسترسی و رقابت آزاد و عادلانه باشد. تقاص دردسرها و پرونده‌های باز ما را هم یوتیوب از ساترا و صداوسیما می‌گیرد ان‌شاءالله.

واکنش‌های اخیر مدیران صبا ایده و اداره کنندگان آپارات و تلاش‌های رسانه‌ای برای عدم تابعیت از تصمیمات کلان، فرصت خوبی را فراهم کرده است تا کاربران ایرانی برای همیشه با آپارات خداحافظی کنند.

این روزها در کنار این تصمیم بزرگ، ادعایی در حاشیه رفع فیلتر یوتیوب مطرح می‌شود که مخاطبان به محتوای ملتهب این سکو دسترسی خواهند داشت. اما مسئولان امر باید این تهدیدسازی را نادیده بگیرند. چون با رفع فیلتر یوتیوب گروه‌های برنامه ساز داخلی از فرصت درآمدزایی این بستر استفاده بیشتری خواهند کرد و رقابت داخلی موجب می‌شود این معدود محتواهای ملتهب توسط برنامه سازان داخلی خنثی شوند.

همچنین این شایعه همواره وجود داشته که درآمد آپارات ماهانه چندین همت ( هزار میلیارد) بوده است؛ شایعه ای که البته مشرق آن را تایید نمی کند و مدیران این سکو نیز هرگز درباره درآمدهای آشکار و پنهان خود شفاف سازی نکرده اند.

درباره آپارتت بیشتر بخوانید:

چه کسی ناظر بر ابتذال جاری در آپارات است؟

تبلیغ تروریسم و تکفیری‌ها در وب‌سایت آپارات

نگاه ضدامنیتی «صبا ایده» به حوادث سال ۱۴۰۲ / چگونه قاتل کودکان افغانستان قهرمان آپارات می‌شود!؟ +فیلم

شبکه ساختارشکن ماهواره‌ای صفحه خود را در آپارات تاسیس کرد +عکس

«آپارات» چگونه مهسا امینی را به اسم رمز آشوب تبدیل کرد؟ +تصاویر

محمدجواد شکوری مقدم، مدیرعامل آپارات محکوم شد

ترویج بی‌عفتی در «آپارات»

مورد عجیب و سخیف ژلوفن

انتشار فیلم‌های بدون سانسور در آپارات!

فیلم مورددار در سایت آپارات!

آپارات؛ بستری برای ولنگاری و تمسخر رئیس جمهور +فیلم

گاف چندباره آپارات با بهانه «کاربرمحور» بودن +عکس

ترویج «همخوابگی یک شبه» در یک سایت ایرانی+ فیلم

قمارخانه‌های آنلاین همچنان پیش چشم مسئولان بازند!

سه پلت‌فرم رقیب فیلیمو را محاصره می‌کنند؟

غیر از خبر ناگوار رفع فیلتریگ یوتیوب، مهمترین خبر برای مدیران صبا ایده و پلت‌فرم فیلیمو این است که با اجماع چند پلت‌فرم در آینده‌ای نزدیک مواجه خواهند شد.

بر اساس شنیده‌ها سه پلت‌فرم‌ دارای محصول و برای تقویت اکوسیستم شبکه نمایش خانگی تصمیم گرفته‌اند که با تشکیل کنسرسیومی، انحصار در شبکه نمایش خانگی را بشکنند.

سه پلت‌فرم شیدا ، فلیم‌نت و نماوا تصمیم دارند در آینده‌ای نزدیک برای مقابله با بازار انحصاری شبکه نمایش خانگی، محصولات خود را به صورت اشتراکی توزیع کنند.

به این ترتیب هر سه پلت‌فرم با کاربران تازه‌ای مواجه می‌شوند و از سوی دیگر هزینه تمام شده تولید هر قسمت سریال‌ در شبکه نمایش خانگی که حدود 5 تا 8 میلیارد تومان است به دو تا سه میلیارد تومان تقلیل خواهد یافت.

در تسهیل این روند و مقابله با انحصار، ساترا نیز می‌تواند به جای اینکه تمام قوای خود را صرف شکایت از فیلیمو کند، با تشکیل شورایی روند این تصمیم اولیه را تسریع کند. به این ترتیب اگر سه بازوی تولید شیدا، نماوا و فیلم‌نت در کنار یکدیگر قرار گیرند، فیلیمو توان رقابت با این سه پلت‌فرم را نخواهد داشت و ظرف کمتر از یکسال از چرخه رقابت خارج می‌شود.

بی‌تردید بخش اعظمی از مخاطبان فیلیمو، محصولات تأمینی این پلت‌فرم را که دارای آرشیوی منحصر به فرد است را دنبال می‌کنند. فیلیمو در حالی از این رقابت کنار خواهد رفت که هر سه پلت‌فرم در دوره توزیع محصولات به صورت کنسرسیوم بتوانند محصولات تامینی خود را ارتقا دهند و آرشیو خود را با فیلیمو همسان کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب بیشتر بخوانید »

مقصر دستمزد نجومی سلبریتی‌ها، پلتفرم‌ها هستند؟

مقصر دستمزد نجومی سلبریتی‌ها، پلتفرم‌ها هستند؟



سحر دولتشاهی، مهرداد صدیقیان، پوریا رحیمی‌سام، مهدی حسینی‌نیا، سمیرا حسن‌پور، ترلان پروانه و مهران مدیری. این افراد که برخی از آن‌ها، همکاری‌هایشان تنها به یک پلتفرم محدود می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تصویر یک کارخانه «ورشکسته» را به ذهنتان بیاورید. فن کارخانه قژقژ می‌کند، کارگری در کارخانه نیست، روی دستگاه‌ها خاک نشسته و صاحب کارخانه‌ای مقابل حجمی از چک‌های برگشتی منتظر است تا بانک همه زندگی‌اش را توقیف کند، انگار تمام زندگی صاحب کارخانه به «غارت» رفته.

اجازه دهید روی این واژه یعنی «غارت» بایستیم و به سراغ یک نقل قول برویم، نقل قولی از ابوالحسن داوودی، سازنده «هزارپا و رخ دیوانه»: «جریانی که پلتفرم‌ها را شکل داد، خشت اول را بنیان گذاشت. سرمایه‌های آن‌ها مشکوک و مبهم بود و الان ما با مجموعه‌ای روبه‌رو هستیم که نه‌تنها کمک‌حال سینما نیستند بلکه سینما را «غارت» می‌کنند.»

مقصر دستمزد نجومی سلبریتی‌ها، پلتفرم‌ها هستند؟

غارتگر یا ورشکسته؟

برای درک بهتر صحبت‌های داوودی بهتر است نگاهی به بیلبوردهای‌ تبلیغاتی سطح شهر تهران بیندازیم. با چرخاندن ۴۵ درجه سر در یکی از خیابان‌های اصلی تهران، پوستر چند اثر نمایش خانگی دیده می‌شود و سهم فیلم‌های سینما (غیر کمدی) از تبلیغات شهری تقریباً صفر است. البته صحبت‌های داوودی درباره وضعیت کنونی نمایش خانگی به این اینجا خلاصه نمی‌شود: «من بعد از ٧ سال نمی‌توانم فیلم بسازم. بازیگران توسط پلتفرم‌ها آنگاژه شده‌اند و در انحصارند. شما وقتی حساب و کتاب می‌کنی می‌بینی که اینها (پلتفرم‌ها) حتی به پول خودشان هم نمی‌رسند، پس این یک صنعت «ورشکسته» است.» با کنار هم قرار دادن دو کلمه غارت و ورشکسته، همان تصویر ابتدایی که شرحش دادیم، مصداق پیدا می‌کند، مصداقی که به راحتی می‌تواند از طرف صاحبان پلتفرم‌ها، محکوم به سیاه‌نمایی شود، برای همین باید آنچه را داوودی بیان کرده مورد راستی‌آزمایی قرار دهیم.
از آنجایی که پلتفرم‌های نمایش خانگی علاقه و تمایلی به شفافیت ندارد، نمی‌توان عدد واضحی از چرخه این پلتفرم‌ها و یا بنا بر گفته داوودی، این صنعت ورشکسته درآورد، با این حال گمانه‌زنی‌های اطراف پلتفرم‌ها، حرف‌های داوودی را چندان هم دور از ذهن نمی‌دانند.

مقصر دستمزد نجومی سلبریتی‌ها، پلتفرم‌ها هستند؟

هزینه ساخت بالا، دستمزدها بالاتر

حدود سه سال قبل، یکی از مدیران سینمایی حداقل مبلغ دستمزد سال ۱۴۰۰ را افشا کرد و گفت: «برخلاف آثار سینمایی که هر بازیگری می‌تواند رقمی را به تهیه‌کننده پیشنهاد کند، در شبکه نمایش خانگی، تقریباً نمودار منظمی برای دستمزد بازیگران وجود دارد. به این ترتیب که بازیگران خیلی چهره و موردعلاقه مردم که تعدادشان به عدد انگشتان دست هم نمی‌رسد، هر ماه ۳۵۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان می‌گیرند.»

رقم نهایت ۵۰۰ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰، به تناسب افزایش قیمت‌های ساخت سریال بالا رفت و اوایل امسال خبری منتشر شد مبنی بر اینکه بخش مهمی از بازیگران نمایش خانگی، رقم‌های قرارداد خود را به دلیل طولانی شدن پروژه‌ها و تغییر قیمت ارز در طول سال به دلار می‌بستند. رقم تقریبی ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان در سال اخیر برای تولید یک اثر عملاً به رقمی معمولی برای تولید یک اثر درآمده است. این درحالی است که پیش از همه‌گیر شدن پلتفرم‌های نمایش خانگی در دوران کرونا، این پلتفرم‌ها کمتر یا هم‌اندازه سینما مبالغی را پرداخت می‌کردند. البته به غیر از چند اثر معدود که داوودی هم آن‌ها را آثاری با منابع مالی مشکوک می‌داد. اما پس از سال ۱۴۰۰ ناگهان رقم قراردادها سر به فلک کشید.

در یک مورد از این قرار دادهای پلتفرم‌ها، رقم ۵ میلیارد برای هر قسمت ثبت شده که یعنی اگر آن اثر حدود ۱۲ قسمت به طول بینجامد، آن بازیگر مطرح حدود ۶۰ درصد از نمایش خانگی درآمد کسب کرده است. با این حال مسئله اصلی در پلتفرم‌های نمایش خانگی که داد فرهنگ را در آورده، موضوع میزان قراردادها نیست. بلکه مسئله اصلی اثری است که این قراردادها رو سینما می‌گذارد و به نوعی آن را غارت می‌کند. امیرعباس ربیعی، کارگردان فیلم «ضد» و «لباس شخصی» در گفت‌وگویی از انحصاری می‌گوید که دستمزدهای نجومی پلتفرم‌ها آن را پدید آورده: «وقتی حداکثر ۴۰ تا ۵۰ بازیگر در سینمای ایران داریم که در تمام فیلم‌هایی که تولید می‌شوند، حضور دارند، وقتی رقابتی نباشد تا بازیگر برای رسیدن به نقش زحمتی متحمل شود، وقتی دستمزد آنقدر بالا و خلاف عرف است، این روند باعث متضرر شدن سینما می‌شود. از این جهت است که می‌گویم انحصار فساد می‌آورد. ما باید درها را باز کنیم تا سالانه چند بازیگر با استعداد و خوب وارد سینما شوند.»

با نگاهی به آثار چند وقت اخیر این پلتفرم‌ها، انحصار به وضوح دیده می‌شود. البته حضور تکراری افراد در شبکه‌های نمایش خانگی موضوع تازه‌ای نیست و در سال‌های اخیر این موضوع مکرراً تکرار شده است. در آثاری که امسال در نمایش خانگی پخش شده، این بازیگران هم به‌عنوان بازیگران چند اثره دیده می‌شوند،

افرادی همچون سحر دولتشاهی، مهرداد صدیقیان، پوریا رحیمی‌سام، مهدی حسینی‌نیا، سمیرا حسن‌پور، ترلان پروانه و مهران مدیری. این افراد که برخی از آن‌ها، همکاری‌هایشان تنها به یک پلتفرم محدود می‌شود و اثری با دیگر پلتفرم‌ها نمی‌سازد. این موضوع را برخی به حق انحصاری برخی پلتفرم‌ها با بازیگرانی خاص دارد. انحصار ایجاد شده در این پلتفرم‌ها باعث شده تا بازیگران محدودی بتوانند در چرخه سینما و پلتفرم‌ها قرار بگیرند. اتفاقی که حاصل آن شده بیرون افتادن بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده بازیگری از صحنه هنر کشور. البته مسأله انحصار تنها به افراد محصور نمی‌شود و پایش به باقی زمینه‌ها هم کشیده شده است.

یکی از بارزترین نمونه‌های این انحصارها مسئله انحصار در محتواست. اصولاً وقتی پول‌های کلان پشت آثار فرهنگی قرار می‌گیرند، منطق بازار را هم با خود وارد می‌کنند. منطقی که می‌گوید، آنچه باید تولید شود که بیشتر ظرفیت دیده شدن و یا به‌اصطلاح وایرال شدن را داشته باشد. به همین دلیل در چند وقت اخیر، میل به آثار جنایی و یا کمدی اصل بازار نمایش خانگی را در دست گرفته است. دامنه این انحصار به سینما هم کشیده شده با این تفاوت که ردپای جنایی‌ها در آثار سینمایی دیده نمی‌شود. با این حال هنوز اصلی‌ترین مشکل نمایش خانگی مسئله انحصار در بازیگران و ژانر نیست، بلکه باید اصل ماجرا را در جای دیگری پیدا کرد.

مقصر دستمزد نجومی سلبریتی‌ها، پلتفرم‌ها هستند؟

دخلشان چیست که به خرجشان نمی‌خورد؟

برای بررسی دقیق‌تر وضعیت مالی پلتفرم‌ها باید به سه راه به درآمدزایی این پلتفرم‌ها اشاره کنیم؛ اولین طریق درآمدزایی پلتفرم‌ها از راه تبلیغات است. تبلیغاتی که با قانون و بی‌قانون، قبل، بعد، حین و حتی در میانه اثر جا می‌گیرند.

دومین درآمدزایی از محل اشتراک است، اشتراک‌هایی که هر سال و حتی هر شش ماه یک‌بار افزایش پیدا می‌کنند. مورد جالب این افزایش درآمدها در بلیت‌های اکران آنلاین پلتفرم‌ها اتفاق افتاد، زمانی که تنها گمانه‌زنی‌هایی پیرامون افزایش قیمت بلیت در سینما رواج پیدا کرده بود، پلتفرم‌های نمایش خانگی، پیش‌قدم شدند و قیمت اکران آنلاین را به یکباره افزایش دادند، اتفاقی که باعث شد در اتفاقی عجیب بلیت اکران آنلاین از قیمت بلیت سینما گران‌تر شود.

سومین راه درآمد پلتفرم‌ها از محل ترافیک اینترنتی است که به‌نظر می‌رسد دربرابر درآمد حاصل از مورد اول چندان به چشم نمی‌آید. تبلیغات در پخش رئالیتی‌شوها یا سریال‌ها باعث می‌شود که درآمد قابل توجهی برای پلتفرم ایجاد شود. تبلیغاتی که بی‌توجه به مدل‌های مشابه خارجی و قواعد بالادستی، به شکلی بی‌قاعده تبلیغ پخش می‌کند. این مسئله به موضوعی تکراری تبدیل شده است که تمام کشورهای صاحب پلتفرم در جهان هنگامی که اشتراکی به فروش می‌رسانند دیگر در میانه اثر تبلیغ پخش نمی‌کنند، با این حال پلتفرم‌های نمایش خانگی ایرانی خود را تافته جدا بافته می‌دانند و در هر جایی از اثر تبلیغ پخش می‌کنند.

چپاندن تبلیغ نشان از بی‌پولی ماست

همین مسئله یعنی قرار دادن تبلیغ به هر شکل ممکن در اثر، مخاطب را به گزاره داوودی نزدیک می‌کند، گزاره‌ای می‌گفت پلتفرم‌ها ورشکسته هستند و یا با نگاهی همراه با اغماض یا نزدیک به ورشکستگی. جدای از مدل تبلیغات، عدم هزینه برای آثار خلاقانه و تکرار مؤلفه‌های حساب پس داده شده، در ژانر و باقی موضوعات نشان از وضع بد این پلتفرم‌ها دارد. پلتفرم‌هایی که خود را در یک چرخه معیوب انداخته‌اند. چرخه‌ای که از یک سو نیاز سیری‌ناپذیری به بازیگران شناخته‌شده دارند و از طرف دیگر برای نگه داشتن آن‌ها باید خرج‌های میلیاردی کنند و درنهایت نمی‌توانند سرمایه هزینه‌شده را برگردانند.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود این پلتفرم‌ها در چنین چرخه معیوبی بمانند، خرج نکردن بر اساس دخلشان است. دخلی که در همه جای جهان بر اساس میزان درآمد حاصل از فروش اشتراک پر می‌شود، اما در ایران تنها پاشنه آن روی حضور چهره‌ها و تبلیغات بی‌حصر می‌چرخد. پاشنه‌ای که معلوم نیست تا کی پشت عدم شفافیت پنهان بماند.

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مقصر دستمزد نجومی سلبریتی‌ها، پلتفرم‌ها هستند؟ بیشتر بخوانید »

«جوکر» و «اسکار» مصداق تهاجم فرهنگی است

«جوکر» و «اسکار» مصداق تهاجم فرهنگی است



اساساً برنامه‌ای مانند جوکر را نمی‌شود با خانواده تماشا کرد، شوخی‌هایی که در جوکر دیده می‌شود به هیچ وجه نمی‌تواند به فرهنگ ایرانی تنه بزند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با روی کار آمدن پلتفرم‌ها در کنار ساختن سریال‌های داستانی، رئالیتی‌شوهایی با مضامین مختلف مثل جوکر، شام ایرانی، اسکار، صداتو، و مافیا ساخته شده‌اند. نکته مهم در این رئالتی‌شوها این است که تمامی این برنامه‌ها که صرفاً جهت سرگرمی مخاطب ساخته شده و ابداً موضوع تقویت فرهنگ خودی در آنها موضوعیت ندارد، اساساً ایرانی نیستند، به طوری که تناقض فرهنگی در این آثار احساس می‌شود. برنامه‌سازان فارغ از در نظر گرفتن نیاز مخاطب از تاک‌شوهای غربی یا ترکی کپی نعل به نعل می‌کنند.

در برنامه اسکار که مهران مدیری و نیما شعبان‌نژاد آن را اجرا می‌کردند با شوخی‌های چندپهلوی جنسی مواجه بودیم. درج هشدار سنی برای این تاک‌شوها کارکرد ندارد، چراکه بیشتر دیالوگ‌های جنسی یا اروتیک در فضای مجازی به‌طور تک‌پلان پست می‌شوند و خیلی راحت در دسترس افراد زیر ۱۵ سال هم قرار می‌گیرند. حتی تغییری هم در مضمون نمی‌دهند و تصور می‌کنند که مخاطب متوجه این کپی نمی‌شود، حتی در برنامه‌ای مانند هم‌رفیق که آن را شهاب حسینی اجرا می‌کرد، هیچ تلاشی نشده بود که دکور برنامه تفاوتی با نسخه غربی‌اش داشته باشد.

در این برهه زمانی به واسطه دنیای مجازی و ماهواره برنامه‌های این‌چنینی قابل دسترس هستند چه لزومی دارد برنامه‌ساز ایرانی دست به تقلب بزند و برنامه‌ای بسازد، مثل شام ایرانی که نسخه اصلی‌اش در شبکه معاند من و تو پخش می‌شد.‌ای کاش دست‌کم این برنامه‌ها ایرانیزه می‌شد و محتوای آن با فرهنگ خودی مطابقت پیدا می‌کرد.

حالا چه اصراری است که هنرمندان دور هم جمع شوند، غذا بخورند و امتیاز بدهند! یا در جوکر که آن هم کپی‌برداری از یک تاک‌شوی خارجی است بازیگران جمع می‌شوند با هزار الفاظ زشت و زننده و اروتیک با حرکات یا واکنش‌های جنسی مخاطب نوجوان یا جوان را بخندانند.

اساساً برنامه‌ای مانند جوکر را نمی‌شود با خانواده تماشا کرد، شوخی‌هایی که در جوکر دیده می‌شود به هیچ وجه نمی‌تواند به فرهنگ ایرانی تنه بزند. اگر قرار است مخاطب به واسطه این برنامه بخندد باید یک اصولی داشته باشد. این شوخی‌های زننده حتی در قسمت‌های زنانه جوکر هم احساس می‌شد.

اضافه کنید که در برنامه اسکار که مهران مدیری و نیما شعبان‌نژاد آن را اجرا می‌کردند با شوخی‌های چندپهلوی جنسی مواجه بودیم. درج هشدار سنی برای این تاک‌شوها کارکرد ندارد، چراکه بیشتر دیالوگ‌های جنسی یا اروتیک در فضای مجازی به‌طور تک‌پلان پست می‌شوند و خیلی راحت در دسترس افراد زیر ۱۵ سال هم قرار می‌گیرند.

به نظر می‌رسد کارگردانان تلویزیونی فقط به دو دلیل مهم به سراغ ساختن سریال یا تاک‌شو در پلتفرم‌ها می‌روند؛ دلیل اول دستمزدهای کلان و استفاده از اسپانسر و دلیل دوم هم دور زدن خطوط قرمز و ممیزی‌هایی است که در تلویزیون وجود دارد. ساترا به عنوان یک سازمان باید نگاه دقیق به آثار ساخته شده پلتفرم‌ها داشته باشد، اما انگار زور سازندگان از مسئولان ساترا بیشتر است.

«جوکر» و «اسکار» مصداق تهاجم فرهنگی است

اساساً برنامه‌ای مانند جوکر را نمی‌شود با خانواده تماشا کرد، شوخی‌هایی که در جوکر دیده می‌شود به هیچ وجه نمی‌تواند به فرهنگ ایرانی تنه بزند. اگر قرار است مخاطب به واسطه این برنامه بخندد باید یک اصولی داشته باشد. این شوخی‌های زننده حتی در قسمت‌های زنانه جوکر هم احساس می‌شد.

زمانی که نظارتی صورت نگیرد و جلوی ابتذال گرفته نشود، آدم‌های بیشتری به اینگونه برنامه یا سریال‌سازی روی می‌آورند، چراکه به هر جهت تلویزیون چارچوب‌های خاص خودش را دارد و کوتاه نمی‌آید، اما مالکان پلتفرم‌ها از ساخت چنین آثاری راضی هستند، چراکه این برنامه‌ها پول‌ساز هستند.

در این میان تنها نکته‌ای که برای برنامه‌ساز و مالک پلتفرم اهمیت ندارد تنزل فرهنگ غنی ایرانی است، زمانی که تهاجم فرهنگی صورت بگیرد دیگر نمی‌شود جلوی آن را گرفت.

آثاری که امروزه در پلتفرم‌ها ساخته می‌شوند تأثیر مخربی در رشد فرهنگی جوانان دارند. در این میان کسی نیست که فرهنگ ایرانی را به یک تاک‌شو یا سریال تبدیل کند.

یادمان رفته که ما می‌توانیم و توانش را داریم سریال‌هایی بسازیم که جوان ایرانی بتواند در کنار سرگرمی چیزهایی هم یاد بگیرد. سرگرمی با چاشنی شوخی‌های زننده نه می‌تواند کمدی باشد و نه جریان‌ساز.

این را به یاد داشته باشیم که اگر در این زمان جلوی این حجم از بی‌فرهنگی به ظاهر هنری را نگیریم دیگر شاید نتوانیم به آینده جوانان ایرانی امیدوار باشیم.

منبع: روزنامه جوان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«جوکر» و «اسکار» مصداق تهاجم فرهنگی است بیشتر بخوانید »

چرا خشونت در شبکه نمایش خانگی اوج گرفت؟

چرا خشونت در شبکه نمایش خانگی اوج گرفت؟



مونا فلسفی روانشناس اجتماعی: نمایشِ برخی از صحنه‌های خشونت‌آمیز به صورت عریان در طولِ زمان می‌تواند آسیب‌زا باشد. یا استعمال بی‌رویه دخانیات و موادمخدر به همین صورت.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، این روزها حجم بالایی از سریال‌های جنایی و تلخ را در شبکه نمایش‌خانگی شاهد هستیم. در گذشته ساخت و تولیدات سریال‌های تلویزیونی و نمایش‌خانگی آنقدر شاهد صحنه‌های رنج‌آور، فجیع و خشونت‌های بی‌منطق و خارج از اصول دراماتیک نبوده است.

چرا خشونت در شبکه نمایش خانگی اوج گرفت؟

روزهایی که تازه داماد به بی‌رحمانه‌ترین شکلِ ممکن در «گردن‌زنی» چاقو چاقو می‌شود، عروس به قتل می‌رسد، دندان فرد خاطی بدون حسی با هدف شکنجه بیرون آورده می‌شود و الی آخر این حجم خشونت کماکان در این سریال موج می‌زند. در سریال دیگری به نام «داریوش» فردی زنده زنده در آتش سوزانده می‌شود، گلوی یک نفر را در درگیری جِر می‌دهند و مردی برای انتقام دیگری را با نعره‌های مستانه توسط ضربه‌های مداوم کارد، زخمی و خونین می‌کند.

در جدیدترین قسمت «بازنده» اوج خشونت به نمایش درآمد. مثله کردن یک برادر توسط خواهر! البته پیش از این در همین سریال چهره کودکی که در تصادف کشته شده، با صورتی بدون چشمِ چپ و زخمی عمیق نشان داده می‌شود تا احتمالاً مخاطب به عمق غم پدر او پی ببرد.در جدیدترین قسمت «بازنده» اوج خشونت به نمایش درآمد. مثله کردن یک برادر توسط خواهر! البته پیش از این در همین سریال چهره کودکی که در تصادف کشته شده، با صورتی بدون چشمِ چپ و زخمی عمیق نشان داده می‌شود تا احتمالاً مخاطب به عمق غم پدر او پی ببرد.

البته در سریال‌های تلویزیونی خیلی کمتر این اتفاق می‌افتد.

سؤال اینجاست چقدر این صحنه‌های خشونت‌آمیز و نمایش فضایِ نامتعارف در سریال‌های نمایش‌خانگی می‌تواند در جامعه تأثیرگذار باشد؟ به گونه‌ای که جامعه را به سمتِ خشونت، قتل و جنایت هدایت کند. در روزهایی که خبرنگار یک خبرگزاری معتبر توسط همسرش سلاخی می‌شود و یک خواننده لس‌آنجلسی مورد سوء قصد قرار می‌گیرد و بدنِ مثله‌شده‌اش را می‌سوزانند.

شاید این نکته مطرح شود که هشدار رده‌سنی برای این سریال‌ها اعلام شده خصوصاً که سریال «بازنده» چند روز قبل از پخش جدیدترین قسمتِ خود هشدار برای پخش صحنه‌های ناراحت‌کننده و آزاردهنده را داده بود. اما پرسش اینجاست چرا آنقدر سازندگان و عوامل سریال‌ها ترغیب شده‌اند خشونت را در قالبِ ساخت آثار نمایشی‌شان به نوعی آموزش دهند؟
از استعمال دخانیات و مواد مخدر حالا به ترفندهای سرقت‌های مدرن و خشونت‌های عجیب و غریب رسیده‌اند. خشونت‌هایی که بعضاً حتی در نمونه‌های خارجی با رده‌بندی‌های سنی دقیق و اعمال محدودیت‌های متعدد همراه است و کمتر دیده می‌شود؛ در سریال‌های ایرانی رو به افزایش است.

مخاطب چه در شکل اثرپذیر و چه فعال و پویا، در مصرف این پیام‌ها و صحنه‌های دلخراش، حتی اگر با لذت به این شکل خشونت نگاه کند، باز از تأثیرات سوء آن در امان نیست. خشونتی که خشونت می‌آورد، نفرت به دنبال دارد و پیکره‌ی لطیفِ آدمی را آزرده می‌کند.

چرا خشونت در شبکه نمایش خانگی اوج گرفت؟

بعضاً از سوی برخی کارشناسان این نکته مطرح شده با تماشای این صحنه‌ها، مخاطب در معرض آسیب روانی قرار خواهد گرفت.

نکته‌ای که بسیاری امروز از تداوم و ادامه‌ی آن که البته سرعت هم گرفته، ابراز نگرانی می‌کنند، رواج خشونت در شبکه نمایش‌خانگی و به نوعی آدرس خشونت به جامعه دادن است. روزگاری که شبکه نمایش‌خانگی به نوعی قبحِ اخلاق و مفاهیم معرفتی را با برخی از سریال‌هایش شکسته بود.

امروز نیاز است صاحبان پلتفرم‌ها، سریال‌سازان دغدغه‌مند و اهالی فرهنگ و هنر به سمتِ ساخت سریال‌های خانواده‌پسند و با نشاط‌ تر بروند تا جامعه هم به همین تناسب حرکت کند. وگرنه چرخه ساخت سریال‌ها و فیلم‌ها با دست‌فرمانِ خشونت، حتماً جامعه را هم به همین شدت و عدت، در منجلاب خشونت و جنایت و آسیب‌های بیشتر اجتماعی فرو خواهد برد.

هنرمندان و سینماگران ما می‌دانند سریال‌سازی قطعاً فقط برای سرگرم کردن مخاطب نیست. به دلیل مخاطب انبوه باید تمهیدات ویژه‌ای برای پردازش قصه در نظر گرفت و خشونت بی‌دلیل می‌تواند آسیب‌های فراوانی را به همراه داشته‌باشد.

یادمان باشد این آثار روی برخی اقشار و طبقات که بیشتر تحت‌تأثیر سبک زندگی غربی هستند، تأثیرات مخربی می‌گذارد و اگر شاهد این مسئله بودیم که آمار جرم و جنایت در جامعه بالا رفت، به طور قطع سینما و شبکه نمایش خانگی در این فرآیند نقشی انکارناپذیر ایفا کرده‌است.

هرچه قدر این روزها سینما به کمکِ نشاط و شادی در جامعه آمده، در سریال‌های ما این خبرها نیست. خصوصاً در شبکه نمایش‌خانگی که هر سریالی را مرور می‌کنیم یا به خشونت، جنایت و یا قتل‌های عجیب و غریب می‌رسد. باید به سرعت در این روند و رویکردها، تجدیدنظر کرد.

در این رابطه با دکتر مونا فلسفی روانشناس اجتماعی گفت‌وگویی داشتیم که او به موضوع تأثیرات فیلم و سریال در اتفاقات اجتماعی و سبک زندگی مردم اشاره کرده است.

او تأکید کرد: من اولاً خواهش می‌کنم از خانواده‌ها که حتماً کودکان‌شان چنین کارهایی را نبینند، چون اختلال «تروما» اتفاق می‌افتد و در واقع ترس از مرگ، طلاق والدین، خشونت بی‌محابا و خیلی اتفاقات دیگر در جامعه برای‌شان‌ به وجود می‌آید، قطعاً چنین آثاری برای افراد زیر 18 سال مناسب نیست، البته در برخی اوقات می‌تواند روی نوجوانی که آغاز دوران جوانی است مؤثر باشد به‌شرط اینکه آموزش خانواده‌ها هم در ادامه‌اش اتفاق بیفتد.

این روانشناس اجتماعی، افزود: برخی از این آثار یک هشدار و تلنگری را به دنبال دارند که بسیاری از خانواده‌ها از آنها بی‌اطلاع‌اند و ساخت چنین کارهایی می‌تواند «آگاهی اجتماعی» را گسترش دهد، جایگاه مناسبی را برای برخی از این سریال‌ها قائل هستم چون هوشمندانه درباره معضلات اجتماعی صحبت می‌کنند، اما باز تکرار می‌کنم علاوه بر نمایش معضلات و مشکلات، حتماً نیاز به راهکارها هم داریم.

فلسفی اما برخی از این سریال‌ها را محرکِ خشونت بی‌محابا دانست و افزود: کارشناسان و روانشناسان بایستی در پشتِ چنین کارهایی باشند. استفاده بی‌محابا و عریانِ برخی از خشونت‌ها، آسیب‌زاست. حال روحی و روانی جامعه را به هم می‌ریزد و یک نوع اختلال ایجاد می‌کند.

وی افزود: متأسفانه برخی از سریال‌ها اصلاً توجهی به استفاده از کارشناس متبحر ندارند. نکته‌ای که در این سریال حائز اهمیت است کنار پرداختن به جرائم و معضلات اجتماعی، از برخی اتفاقات و زیرلایه‌های داستانی غافل می‌شوند. مثلاً نمایشِ برخی از صحنه‌های خشونت‌آمیز به صورت عریان در طولِ زمان می‌تواند آسیب‌زا باشد. یا استعمال بی‌رویه دخانیات و موادمخدر به همین صورت.

مونا فلسفی در پاسخ به این سؤال که سهمِ سریال‌های نمایش‌خانگی در خشن شدن جامعه و اتفاقات اخیر چقدر است، گفت:‌ من می‌گویم حتماً سهم دارند اما خودش را به تدریج نشان می‌دهد. بحث تأثیر اثر تلویزیونی یا سینمایی یا ویدئویی (نمایش‌خانگی) از خشونت، یک نکته غیرقابل انکار است، هم در کتب علمی، فراوان درباره‌اش پژوهش شده است و هم در جامعه، نمود عینی خودش را دارد؛ برخی می‌گویند کاملاً مؤثر است و با اختلاف دیدگاهی که در این زمینه شاهدیم نمی‌توانیم حکم واحدی برای همه آثاری که دارای خشونت‌اند در همه فرهنگ‌ها قائل شویم، باید ببینیم جامعه‌ای که مصرف‌کننده این تصاویر و ویدئوها و فیلم‌ها هست فرهنگ بازخوانی و تفسیر و رمزگشایی‌اش در این آثار چگونه است. چرا که برخی از خشونت‌ها هم احتمال دارد آثار بالعکسی از خودشان نشان دهد؛ در واقع حاصلش تنفر از خشونت باشد.

رواشناس اجتماعی تأکید کرد: اگر طوری بپردازیم که احساس ترس در جامعه ایجاد شود و مخاطب، کلّیت جامعه را فوق‌العاده ناامن تصور کند این اثر منفی است که از یک اثر می‌تواند برای مخاطب ایجاد کند، اما در این سریال ما هشدارهایی می‌بینیم که می‌تواند برای جامعه فرهنگ‌ساز باشد و فرد را به‌سمت پیشگیری سوق دهد.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا خشونت در شبکه نمایش خانگی اوج گرفت؟ بیشتر بخوانید »

تمسخر شهادت هنیه توسط کارگردان «گل یا پوچ» فیلیمو

تمسخر شهادت هنیه توسط کارگردان «گل یا پوچ» فیلیمو



در صحیفه بنیانگذار انقلاب اسلامی جلد ۲۰ صفحه ۳۲۵ می‌خوانیم اگر بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، درباره حضور «نیک یوسفی» کارگردان مجموعه «گل یا پوچ» پیش از این مشرق گزارشی تفصیلی را منتشر کرد و از این احتمال نوشت که تصمیم مشترک «علی اسدزاده» تهیه کننده پرحاشیه این مجموهخ و پلت‌فرم فیلیمو، در انتخاب این فعال و حامی شورش‌های ۱۴۰۱ ‌کم‌تاثیر نبوده است.

فیلیمو با انتشار نام کارگردان این مجموعه به صورت رسمی عملا نشان داد که به محملی برای حمایت از معارضانی تبدیل شده است که آشکارا و به صورت رسمی از مهمترین مهره‌های شورش‌های ۱۴۰۱ حمایت می‌کند.

بیشتر بخوانید:

بنویسید فیلیمو؛ بخوانید دفتر حافظ منافع اسرائیل!

نام «نیک یوسفی» و فعالیت‌های مجازی او پس از شورش‌های ۱۴۰۱ آنچنان پررنگ نبود تا اینکه که با انتشار ریلیتی‌شوء «گل یاپوچ» نام او دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و به بهانه انتشار این مجموعه، او به نماد ضد تبلیغی پلت‌فرم «فیلیمو» تبدیل شد.

بیشتر بخوانید:

جناب شکوری! ما برای هر آجر حرم عمه سادات، شهید دادیم

پس از اعتراض گسترده رسانه‌های مرجع و مجازی نسبت به حضور یوسفی در این مجموعه، او در واکنشی نسبت به شهادت اسماعیل هنیه دفتر حماس، استوری را منتشر کرده که در آن فردی با انگشت یک مگس را شکار می‌کند.

یوسفی که عملا مهره فراموش شده‌ای بود با انتشار گل یا پوچ و حواشی اخیر نامش دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و صفحه اینستاگرام او دوباره مورد توجه قرار گرفت. انتشار این ویدئو آشکارا نشان می‌دهد که او در شرایط فعلی همان مواضع سخت گذشته‌اش در خلال شورش‌ها ۱۴۰۱ را دنبال می‌کند.

اما چرا نیک‌یوسفی علی‌رغم پیامدهای قضایی در پی شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس چنین واکنشی نشان می‌دهد؟ علی رغم فعالیت‌های تبلیغاتی یوسفی در شورش‌های ۱۴۰۱ برای او فرصتی فراهم می‌شود تا به صورت رسمی در پلت‌فرم فیلیمو مشغول به کار شود. همین دوگانگی سازوکار فعلی، که فردی می‌تواند علیه سیستم سیاسی کشور فعالیت تبلیغی کند و از سوی دیگر می‌توان در پلت‌فرم رسمی صاحب مجوز در همان کشور فعالیت دلخواهش را دنبال کند دامنه توهمات فردی را چنین افرادی را گسترش می‌دهد.

بیشتر بخوانید:

دامنه منتقدان پلت‌فرم‌ها به اپوزیسیون رسید/ هشتگ «مهسا امینی» هم ضدانقلاب را از فیلیمو راضی نکرد! +عکس و فیلم

تهیه‌کننده و پلت‌فرم در نتیجه واکنش‌های کارگردان هنری این مجموعه به شهادت یکی از چهره‌هی مهم محور مقاومت، بهره‌برداری تبلیغاتی ضد سیستمی نصیبشان می‌شود. فرمولی که در سریال «سقوط» توسط حمیدفرخ‌نژاد پایه‌گذاری شد تا او ضمن ایفای نقش در یک سریال امنیتی سفارشی، علیه همان سیستم در صفحه اینستاگرام محتوا معارضانه تولید کند.

تمسخر شهادت هنیه توسط کارگردان «گل یا پوچ» فیلیمو
برجسته شدن نیک یوسفی هوادار شورش‌های ۱۴۰۱ در میان حامیان اغتشاشات ۱۴۰۱

در صحیفه بنیانگذار انقلاب اسلامی جلد ۲۰ صفحه ۳۲۵ می‌خوانیم اگر بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد.

این عبارت یکی از راهبردی‌تری شگردهای آیت ‌الله خمینی(ره) در چنین دوگانه‌هایی است.

این هم آوایی و خوشحالی در قالب یک آستوری آشکار درتوهین به رهبر مقاومت مردم فلسطین، آیا برای مسئولان صدا و سیما و در ذیل آنان مجموعه ساترا آیا برخورنده نیست؟

نکته جالب واکنش بسیار رنگین‌کمانی ساترا به همکاری یوسفی با مجموعه گل یا پوچ است. این سکوی نظارتی در واکنشی اعلام کرد در پی هماهنگی ساترا با فیلیمو، نام «نیک یوسفی» به عنوان کارگردان، از تیتراژ و صفحه برنامه «گل یا پوچ» و «تبلیغات شهری» و «سایت فیلیمو» با اجرای مهران مدیری حذف شده است.

بیشتر بخوانید:

دامنه منتقدان پلت‌فرم‌ها به اپوزیسیون رسید/ هشتگ «مهسا امینی» هم ضدانقلاب را از فیلیمو راضی نکرد! +عکس و فیلم

در حالیکه ۱۲ ساعت قبل از انتشار این خبر، یوسفی با انتشار ویدئوی مذکور در قالب استوری، ابتکار دیگری به خرج داده است و شهادت اسماعیل هنیه را تمسخر کرده است.

مجموعه صدا و سیما و ساترا با مبنایی انقلابی آیا نمی‌خواهند بر اساس راهبرد بنیانگذار انقلاب عمل کنند. کاملا مشخص است یوسفی قصد عذرخواهی ندارد و شهادت یکی از چهره‌ها مهم مقاومت را به تمسخر می‌گیرد. متقابلا ساترا و تمامی نهادهای نظارتی باید واکنش سخت‌تری از خود نشان دهند و پخش مجموعه گل یا پوچ تا زمانی که کارگردان هنری عذرخواهی نکرده متوقف باقی بماند.

تمسخر شهادت هنیه توسط کارگردان «گل یا پوچ» فیلیمو

این واکنش‌ها در شان ساترا نیست. تمسخر دیدگاه رسمی حاکمیتی نسبت به شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس، نیازمند کنش فرهنگی قاطعانه‌ای است و احضارهای قضایی و برخوردهای نهادهای بالادستی هیچ آورده‌ای به همراه نخواهد داشت.

برای برخورد با هنجارشکنان از چنین روش‌هایی باید استفاده تا ریل گذاری فرخ‌نژاد به راهی برای یوسفی تبدیل نشود و سریال معارض‌های منتفع از سیستم ادامه پیدا نکند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تمسخر شهادت هنیه توسط کارگردان «گل یا پوچ» فیلیمو بیشتر بخوانید »