قاسم سلیمانی

ظریف: رابطه قلبی من و حاج قاسم تا شهادت ایشان ادامه داشت/ میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل می‌دانم

ظریف: رابطه قلبی من و حاج قاسم تا شهادت ایشان ادامه داشت/ میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل می‌دانم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز (چهارشنبه) هشتم اردیبهشت ماه در صفحه اینستاگرامش در پی انتشار فایل صوتی از وی نوشت: به هنگام ورود به بغداد بار دیگر در شهادتگاه دوست دیرینه‌ام شهید پرافتخار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و یارانشان حضور پیدا کردم و یک بار دیگر در کنار نماد زبونی و استیصال جنایت‌کارانه ترامپ به دلاوران این مرزوبوم افتخار کردم. ولی بسیار تاسف خوردم که چگونه یک بحث نظری محرمانه پیرامون ضرورت هم‌افزایی دیپلماسی و میدان – به منظور استفاده دولتمردان بعدی از تجربیات گرانبهای هشت سال گذشته – به یک کشمکش داخلی تبدیل می‌شود و آسیب شناسی صادقانه و مشفقانه برخی روندها به مثابه انتقاد شخصی معرفی می‌شود. 

* رابطه قلبی و کاری‌ام با حاج قاسم تا هنگام شهادت ایشان نه تنها کمرنگ نشد، بلکه همواره تعمیق یافت

وی افزود: افتخار رفاقت عمیق و همکاری با حاج قاسم بیش از دو دهه ادامه داشته و رابطه قلبی و کاری ما تا هنگام شهادت ایشان نه تنها کمرنگ نشد، بلکه همواره تعمیق یافت. نه تنها امروز و در محضر مردم بزرگ ایران، بلکه در بیش از دو دهه گذشته، در داخل و یا خارج، در پشت درهای بسته و یا در علن، صلابت، انسانیت، صلح طلبی و شجاعت شهید سلیمانی را در جهان فریاد زده و مکرر یادآوری کرده‌ام که اگر صلحی در افغانستان و عراق برقرار شده است و اگر تروریسم داعش شکست خورده است، بیش از هرچیز مرهون درایت و شجاعت سردار سلیمانی و رشادت‌ و ایثار مردم این سرزمین‌ها بوده است. 

ظریف اضافه کرد: در ۴۰ سال گذشته کوشیده‌ام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم. در مقام کارگزار همواره تابع سیاست‌های مصوب کشور بوده و از آنها با قدرت دفاع کرده‌ام. اما در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت دانسته‌ام که از مولایمان علی علیه السلام آموخته‌ام  «إنَّ أعظَمَ الخِیانَةِ خِیانَةُ الاُمَّةِ، و أفظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمَّةِ؛ همانا بزرگترین خیانت، خیانت به امّت است و زشت ترین دغلکارى، دغلکارى نسبت به پیشوایان است.»

* میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل می‌دانم

وزیر امور خارجه خاطرنشان کرد: تقلیل بحث نظری در خصوص ارتباط دو بال قدرت خارجی جمهوری اسلامی ایران، یعنی دیپلماسی و میدان، به مثابه بهانه‌ای برای دوگانه سازی بین نظامیان سرافراز و دیپلمات‌های غیور که هر دو برای عزت و سربلندی ایران عزیز می‌کوشند، نه تنها کوته اندیشانه بلکه در تقابل کامل با نگرش این دانشجوی روابط بین‌الملل است که میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل می‌داند و نکته اصلی عرایضش- در نواری که نمی‌داند چگونه از آن سوی آبها سردرآورده- ضرورت تنظیم هوشمندانه رابطه بین این دو بال و تعیین اولویت‌ها توسط ساختارهای قانونی و تحت اشراف عالی مقام معظم رهبری است. 

وی در پایان تأکید کرده است: حراست از منافع کشور و مردم مقاوم، صبور و دلاور ایران عهدی است که تا آخرین لحظه به آن پایبندم و از مکر مکاران و سرزنش سرزنش کنندگان بیمی ندارم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، اخیرا فایلی صوتی از وزیر امور خارجه منتشر شد که در آن اظهاراتی درباره سردار سلیمانی، مناسبات با روسیه و … عنوان شده بود. سعید خطیب‌زاده سخنگوی وزارت امور خارجه پیش از این درباره فایل صوتی منتشر شده ظریف گفته بود: آن‌چه منتشر شده به هیچ وجه از ابتدا یک مصاحبه نبود و قرار هم نبوده مصاحبه‌ای باشد و هیچ گفت‌وگوی رسانه‌ای هم نبود و تعهد دوجانبه برای حفظ محرمانگی بود. (اینجا بخوانید)

انتهای پیام/





منبع خبر

ظریف: رابطه قلبی من و حاج قاسم تا شهادت ایشان ادامه داشت/ میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل می‌دانم بیشتر بخوانید »

مطیعی جواب ظریف را با شعر داد/ تو سلیمانی از انگشتری‌ات، دیو هراسان

مطیعی جواب ظریف را با شعر داد/ تو سلیمانی از انگشتری‌ات، دیو هراسان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، میثم مطیعی مداح اهل بیت (ع) شب گذشته در مراسم مناجات‌خوانی هیأت آئین حسینی به صوت منتشر شده از مصاحبه محمد جواد ظریف واکنش نشان داد. او جواب اظهارات وزیر امور خارجه را در قالب یک مداحی داد.

متن شعر مداحی او که سروده سه شاعر است، به شرح زیر است:

زمان خیبر و بدر است، ما را کار بسیار است
فدایی در رکاب حیدر کرار بسیار است

اگرچه قوم شب، تا صبح گیج خواب تردیدند
ولی در سایه خورشید ما بیدار، بسیار است

به خون خواهی عاشورا ندای یالثاراتیم
بگو این خون نمی‌خوابد بگو مختار بسیار است

مجال عمر و عاصان نیست تا هستند این مردم
بگو با رهبر فرزانه ام عمار بسیار است

بگو در بند تحریمی نمی‌مانیم تا هستیم
بگو موجیم ما، سیلیم اگر دیوار بسیار است

کماکان مانده از تحریم تا تهدید، سرگردان
که دور باطل دشمن در این پرگار بسیار است

نخشکد باغ ما هرگز به رغم خشکدستی‌ها
که از خون شهیدان، چشمه سرشار بسیار است

همین امروز یا فرداست می‌آید صبح موعودش
به پاخیزید مردم! آی مردم! کار بسیار است

شاعر: میلاد عرفان پور

*** *** *** ***

حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بی کرانی مانده است
در تنور سینه‌ها آتش فشانی مانده است
مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است
حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است
تازگی‌ها هرطرف رو می کنی روز خداست
مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست
حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست
با علی همراه شو، میزان علیّ مرتضی ست
غیرت صفینیان را نهروانی مانده است
ای خمینی باوران دنیا جمارانی شده است
ای مسلمان وقت تجدید مسلمانی شده است
شهر را یکروز می بینی چراغانی شده است
کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده است
منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است
نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد
دشمنی بسیار و فتنه بی حد و بدعت زیاد
بزدل و کج‌فهم و سازشکار و بی غیرت زیاد
کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم عزّت زیاد
در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است
حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین
خوش به حال آنکه تا آخر بماند با حسین
لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا حسین
هرکه عزم کربلا دارد بگوید یاحسین
بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است

شاعر: مهدی جهاندار

*** *** *** ***

دلِ شیران، به تو بخشید، خداوندِ تو، ای مرد!
کم در این عصر، جهان دید، همانندِ تو، ای مرد!
بی‌سبب نیست، عَلَم دست تو دادند، علمدار!
بی‌سبب نیست، شدی مالکِ این معرکه، سردار!
تو سلیمانی؛ از انگشتری‌ات، دیو هراسان
قاسمی؛ نذر حسین است تو را، دست و سر و جان
همه‌‌ فکر تو و ذکر تو، ای مرد! شهادت
قبله‌ قلب تو زینب، سرخی خونِ تو غیرت
تو مدافع، تو مسافر، تو فدایی، تو دلاور
تو علمداری و سرداری و دلداری و دلبر
عاشق حضرت سقایی و لب تشنه‌ عشقی
بی سبب نیست، که از خیل سواران دمشقی
تو به میقات و به میعاد و به دلدار رسیدی
تا که بی‌دست، به آغوش علمدار رسیدی
ما نمردیم، که سربند تو، بر خاک بیفتد
چشم ناپاک، دمی بر حرمی پاک بیفتد
زنده‌ای در دل من، در دل ما، در دل عالم
هر یک از ماست سلیمانیِ این خط مقدم
دل شیران، به تو بخشید، خداوندِ تو، ای مرد!
کم در این عصر، جهان دید، همانندِ تو، ای مرد!

شاعر: قاسم صرافان

فیلم این مداحی را اینجا ببینید:

 

 

انتهای پیام/





منبع خبر

مطیعی جواب ظریف را با شعر داد/ تو سلیمانی از انگشتری‌ات، دیو هراسان بیشتر بخوانید »

دسترسی ۵ چهره آشنا به فایل افشا شده ظریف

دسترسی ۵ چهره آشنا به فایل افشا شده ظریف


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، مواضع اختلافی و بعضا خلاف واقع ظریف که در بخشهایی از آن متعرض شهید حاج قاسم سلیمانی شده بود با اعتراضات گسترده کاربران فضای مجازی مواجه شده است.

مخاطبان خبرگزاری فارس نیز در قالب هزاران کامنت و ثبت کمپین های مختلفی در سامانه «فارس من» نسبت به این موضوع اعتراض کردند.

یکی از پر تکرار ترین مطالبات، اعتراض به نفوذ و شیوه ارسال این فایل محرمانه به شبکه سعودی اینترنشنال بود. مخاطبان از دستگاههای امنیتی خواستار رسیدگی فوری و افشای هویت عوامل نفوذ شدند.

در همین رابطه خبرنگار فارس مطلع شد، فایل صوتی افشا شده مربوط به پروژه تجربه نگاری دولت با مدیریت حسام الدین آشنا بوده است که با مبلغ حدود ۳ میلیارد تومان به برخی مشاوران دولت سپرده شده بود.

 علاوه بر حسام الدین آشنا که مدیر این پروژه بوده است، نام ۵ چهره مشهور که به این فایل دسترسی داشتند مطرح شده است که برخی از آنها سابقه محکومیت امنیتی هم دارند. 

همان زمان نیز با توجه به سوابق منفی برخی از این افراد، دستگاههای امنیتی به ظریف با واسطه رییس دفتر جمهور تذکر داده بودند که مورد توجه قرار نگرفته بود.

گفتنی است این چندمین مورد نفوذ در ارکان مختلف دولت فعلی بوده است که بارها نسبت به آن تذکر داده شده و حتی  موضوع برخی سریال ها از جمله گاندو قرار گرفته بود که همواره با انکار و واکنش منفی دولتمردان مواجه می شد.

با این حال ظریف در بخشی از همین فایل صوتی نیز با انتقاد از بازداشت «دری اصفهانی» جاسوس هسته ای عضو تیم مذاکره کننده، از وی تمجید کرده است.

اطلاعات تکمیلی بزودی منتشر می‌شود.

انتهای پیام/





منبع خبر

دسترسی ۵ چهره آشنا به فایل افشا شده ظریف بیشتر بخوانید »

خطیب‌زاده: قرار به انتشار فایل صوتی ظریف نبوده است

خطیب‌زاده: قرار به انتشار فایل صوتی ظریف نبوده است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، سعید خطیب‌زاده سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز (یکشنبه) در پاسخ به سؤال خبرنگاران در خصوص فایل صوتی مخدوش منتشره در برخی رسانه‌ها با صدای محمدجواد ظریف در خصوص سردار سرافراز شهید سلیمانی اظهار داشت: فایل صوتی منتشر شده از دکتر ظریف یک فایل تقطیع شده و گزینشی از یک گفت‌وگوی داخلی ۷ ساعته است که به هیچ وجه منعکس کننده میزان احترام، تعاریف مفصل و تقدیرهایی که ایشان در ادامه گفت‌وگو به تفصیل از تدبیر، خرد، رشادت و نقش منحصر به فرد سردار سلیمانی در توفیقات منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارند، نیست. 

* این گفت‌وگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است

خطیب‌زاده با بیان این‌ نکته که دوستی دیرینه و قرابت های دکتر ظریف با سردار سلیمانی بر کسی پوشیده نیست، افزود: این گفت‌وگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده بوده و قرار به انتشار آن نبوده است و معلوم نیست توسط چه افرادی و با چه اهداف و نیاتی به صورت گزینشی در فضای مجازی منتشر شده است. 

سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پایان با بیان اینکه متاسفانه با توجه به افزایش بی اخلاقی‌های سیاسی که این روزها به صورت فزاینده شاهد آن هستیم، باید منتظر تقطیع و پخش بخش‌های گزینشی دیگری از این گفت‌وگو و یا موارد مشابه هم باشیم، تاکید کرد: در صورت موافقت نهادهای ذیربط کل گفت‌وگوی ۷ ساعته منتشر خواهد شد.

لازم به ذکر است فایلی صوتی امروز در برخی رسانه‌ها از گفت‌وگوی ظریف درباره سردار قاسم سلیمانی، موضع روسیه در برجام، مباحث مربوط به سیاست خارجی و … منتشر شد.

انتهای پیام/





منبع خبر

خطیب‌زاده: قرار به انتشار فایل صوتی ظریف نبوده است بیشتر بخوانید »

«گیل مانا» و کلک رشتی مدافعان حرم به داعش+فیلم

«گیل مانا» و کلک رشتی مدافعان حرم به داعش+فیلم


خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: هنوز ۲۰ سالش نشده بود که جانشین گردان شد تا اینکه به خاطر رشادت‌ها و سلحشوری‌هایش فرمانده لشکر شد. در هشت سال دفاع مقدس همه هستی‌اش گردان کمیل بود. شهادت ۳۲۳ از نیروها و ۶۰ فرمانده این گردان او را مصمم‌تر کرده بود. هر چند از غافله شهدا جا مانده بود، اما انگار خدا او را برای آینده نگه داشته بود که جایی خارج از مرز‌های ایران فاتح دژهای مستحکم دشمنان شود. وقتی از خودش پرسیدند، چرا شهید نشدید؟ در جواب ‌گفت: نمی‌دانم، حتماً خدا نخواست، شاید هم ماندم تا بگویم.

هر کسی را به جبهه می‌برد، برنمی‌گشت!

تا جنگ تمام نشد، قصد بازگشت نداشت. کم به مرخصی می‌رفت، اما فوری خبر مرخصی آمدنش در شهر می‌پیچید که حق‌بین آمده است! چون خانواده‌ها منتظر بودند که کاروانسالار خبری از فرزندان، نزدیکان و‌ بستگانشان بدهد. معروف بود هر کسی را با خودش به جبهه می‌برد،‌ دیگر برنمی‌گردد! پدرش هم از دستش شکار بود و می‌گفت: «برای چی برگشتی؟! کی می‌خواهد جواب این خانواده‌ها را بده؟ هر بار توی عملیات شرکت می‌کنید، یک تعداد را به کشتن می‌دهید، دیگر حق نداری جایی بروی. خانه بمان و جواب خانواده‌ها را بده.»

چون توی عملیات‌هایی مثل کربلای ۲ و کربلای ۵ بیش‌تر پیکر شهدا در منطقه مانده بود و اکثر خانه‌ها تلفن نداشتند،‌ خانواده رزمنده‌ها به منزل پدری‌اش حق‌بین می‌آمدند تا خبری از عزیزانشان بگیرند.


دومین نفر از سمت چپ: سردار محمدعلی حق‌بین

فتح در خیبر نبل و الزهرا در سال ۱۴۳۷ قمری

۳۴ سال از اولین حضورش در دفاع مقدس گذشت؛ تا اینکه برای دفاع از حرم عمه سادات وارد سوریه شد. این بار مدت مأموریت نیروهای گیلانی رو به اتمام بود، اما در این فاصله بارها داعش به آن‌ها نامه زده بود که بیایید منتظرتان هستیم و اگر این شهرها را بگیریم، نوامیس آن‌ها را به حراج می‌گذاریم. این حرف برای یاران حق‌بین گران آمد.آن ۱۵۰ نفر مصمم شدند که بمانند و این دفعه کاری کنند کارستان. عملیات با رمز «یا فاطمه زهرا» در دل شب آغاز شد و نیروهای مقاومت پشت سر داعش کمین کردند.


تجلیل حاج قاسم از فاتح نبل و الزهرا

نکته جالب این بود که نیروهای تکفیری حین عملیات‌ها از شعارهای نیروهای مقاومت برای استتار خود بهره می‌بردند و خود را مدافع حرم جا می‌زدند. در این عملیات، نیروهای گیلانی یک کلک رشتی به داعش زدند و برای اینکه شناخته شوند در پایان هر شعاری یک کلمه گیلکی می‌گفتند که مشخص شود خودی هستند. در نهایت نیروهای تحت امر سردار حق‌بین با کم‌ترین تلفات توانستند شهرهای نبل و الزهرا را آزاد کنند. دشمن کاملاً‌ مات و حیران بود. حتی مردم این مناطق هم باورشان نمی‌شد و گمان می‌کردند دشمن حمله کرده است. بعد با اینکه آذوقه‌شان بسیار کم بود، اما طبق یک رسم قدیمی با دانه‌های برنج از مدافعان حرم استقبال کردند.

پس از فتح این مناطق شیعه‌نشین، روز ۱۳ بهمن ۹۴ سردار حاج قاسم سلیمانی به منطقه عملیاتی آمد و بر پیشانی فرمانده لشکر قدس گیلان بوسه زد و گفت: ما ۴ سال پشت این جبهه گیر کردیم و شما بودید که در خیبر را شکستید.

سخنان سردار سلیمانی در جمع گیل مانای مدافعان حرم
 

وقتی از جمع ۲۰ نفره تنها ۲ نفر ماندند

آنچه در ادامه می‌خوانید برشی کوتاه از کتاب «گیل مانا»* است که حال و هوای دفاع مقدس را از منظر سردار محمدعلی حق‌بین روایت می‌کند:

محمد حبیبی‌پور دانشجوی پزشکی از هم‌محله‌ای از یک خانواده ۱۰ نفره بود. درست مثل خودمان، دومین پسر خانواده بود با قدی متوسط، چشمانی روشن و چهر‌ه‌ای بور با موهای مجعد و دماغی گوشتی که بیش‌تر از همه در چهره‌اش خودنمایی می‌کرد. یک سالی می‌شد که در دانشگاه شهید چمران اهواز درس می‌خواند. یکی از فرماندهان قدر گردان ما بود و از رزمندگان شب عملیاتی. هر وقت بوی عملیات به مشامش می‌رسید، درس و مشق را رها می‌کرد و به طرف منطقه حرکت می‌کرد. بسیار شجاع بود.


سمت چپ: سردار محمدعلی حق‌بین

… حبیبی‌پور در کنار تپه‌ای با فاصله دور یک دشمن بعثی را به بازی گرفت. آن قدر عصبانی‌اش کرد که چند تا گلوله آرپی جی به طرفش پرتاب کرد. هر بار با چابکی به طرز ماهرانه‌ای از محل اولیه‌اش جستی می‌زد و می‌پرید آن طرف تپه، آخرش هیچ کدام از گلوله‌ها به او اصابت نکرد. می‌گفت: می‌خواهم دق مرگش کنم و بهش ثابت کنم تو عرضه کشتنم رو نداری…

… آن شب مأموریت ویژه به دکتر حبیبی‌پور داده شد. او فرمانده یک دسته بیست نفره بود. طراحی برای تصرف ارتفاع،‌ این گونه بود: اگر دشمن مقاومت سرسختانه‌ای کرد و ما هم پشت میدان مین گیر کردیم، چنانچه برای تصرف ارتفاع دچار مشکل شدیم، دسته ویژه دکتر از جناح چپ خودشان را به پشت دشمن برسانند. درگیری طولانی شده بود. عراقی‌ها همچنان در انتهای کانال‌ها و شیارها بودند. ما اول ارتفاع بودیم و عراقی‌ها بالای ارتفاع. فاصله ما در آن لحظه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر بیش‌تر نبود. دکتر حبیبی‌پور که دید درگیری طولانی شده به همراه نیروهایش به دنبال مأموریت از قبل تعیین‌شده‌اش به پشت ارتفاع بانی بنوک رفتند تا از پشت دشمن را هدف قرار دهند.


گیل مانای مدافعان حرم

یک باره صدای چند انفجار پی‌در‌پی مین از محوری که دکتر حبیبی‌پور فرماندهی آن را برعهده داشت،‌ شنیده شد. آن‌ها به میدان وسیعی از مین‌ سرگردان برخورد کرده و بین انفجار چندین مین والمر که مینی فوق‌العاده خطرناک بود، گرفتار شدند. از وجود این میدان هیچ کدام از ما باخبر نبودیم، چون هیچ علامتی نداشت…. از آن دسته بیست نفره فقط یکی دو نفر زنده ماندند و مابقی مجروح یا شهید شدند….با حبیبی‌پور تماس گرفتم، ولی تماس برقرار نشد… دویدم و رفتم تا جایی که می‌توانستم زیر نور منورها آن‌ها را ببینم. دیدم آن تکه از زمین، عیناً‌ مانند زمین کربلاست؛ بدن‌های تکه‌تکه،‌دست یک طرف، پا یک طرف…

آخرین روز سربازی یک شهید

در گردان سربازی به نام احمد رمضانی اهل ییلاقات گیلان داشتیم. مدت‌ها متقاضی بود کارهای عقبه را به او بدهم. راننده مخابرات گردان بود و در رانندگی مهارت خاصی داشت. او را همیشه در عقبه نگه می‌داشتیم. در کار مخابرات هم مهارت زیادی داشت. همه کارهای مخابرات گردان را او انجام می‌داد. به وجود او در پشت جبهه بیش‌تر نیاز داشتیم. شبی که رفتیم روی ارتفاعات کدو، یال ۲۵۱۹، یکباره تصمیم گرفت که جلو بیاید. شب عملیات من با حسن رفتیم تا برای آخرین بار با نیروها خداحافظی کنیم. نیروها را زیر ارتفاع کدو داخل یک شیار نشاندیم و برگشتیم سر جاده. رمضانی کنارم آمد و گفت: امشب باید باهاتون بیام جلو! 


سمت چپ: سردار حق‌بین

گفتم: نه شما باید عقبه را حفظ کنید؛ شما بیای جلو، ماشین‌های ما را کی جا به جا کنه؟ هر کاری کردیم نشد. من اجازه ندادم بیاید. رفت پیش حسن، گفت: آقا به من اجازه بدید با شما بیایم. حسن بدون مقاومتی گفت: باشه، بیا. هر چه اصرار کردم نیاید. هیچ کدام نپذیرفتند. آن قدر خوشحال شد که آنورش ناپیدا. تعجب کردم: خدایا! این آدم تا حالا علاقه برای آمدن به جلو نشان نمی‌داد؛ برعکس، همیشه می‌گفت: من باید در عقب خط کار کنم. کارهای پشتیبانی را انجام می‌داد، حالا چی شده اصرار به جلو رفتن داره؟ 

به او گفتم: احتیاط کن؛‌ یادت باشه سربازی‌ت تمام شده‌ها. گفت: خیالت راحت باشه،‌ کنار فرمانده هستم. جوان رشیدی بود. وقتی حرکت کرد. چهره‌اش را دیدم. انگار آن آدمی که می‌شناختم نبود. چهره‌ای پیدا کرده بود غیرقابل وصف. گفتم: یا ابوالفضل! نکنه شهید بشه. سربازی‌اش هم همان روز تمام شده بود. رفتیم توی خط. در اوج درگیری بودیم. یک دفعه به یادش افتادم. جویای حالش شدم. گفتند: شهید شده. او سخت جنگید؛ آنچنان که کسی باور نمی‌کرد.


سردار حق‌بین در جمع مدافعان حرم

درباره سردار

سردار محمدعلی حق‌بین سال ۱۳۶۱ و در سن ۱۶ سالگی به عنوان امدادگر به عضویت تیپ ۲۵ کربلا درآمد و به تدریج نیروی رزمی شد. سال ۱۳۶۲ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثبت‌نام کرد و به همراه تیپ قدس گیلان به عنوان فرمانده گروهان عمار در عملیات‌های متعدد پاکسازی کردستان و چند ماموریت برون‌مرزی حضور داشت. از انتهای سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ جانشین فرماندهان گردان کمیل، شهیدان حسن رضوان‌خواه و محمد اصغری‌خواه بود و پس از شهادت اصغری‌خواه یا حکم فرمانده لشکر قدس، فرمانده گردان کمیل شد و تا سال ۱۳۷۶ فرمانده گردان بود.


سردار محمدعلی حق‌بین از نمایی دیگر

وی از همرزمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و از فرماندهان مطرح مقاومت در سوریه و عراق بود. در سال ۱۳۹۸ سردار حق‌بین مفتخر به دریافت نشان فتح ۳ شد. او در آخرین مسؤولیتی که به ‌عهده داشت، به‌ عنوان مسئول اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه فعالیت می‌کرد. او پس از عمری مجاهدت در راه اسلام و انقلاب بعدازظهر دوشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۰ در بیمارستان پارس رشت بر اثر ابتلا به کرونا به دیار باقی شتافت.

*پی‌نوشت: 

«گیل مانا»: یک اصطلاح گیلگی به معنای گیلانی ماندگار است.

منبع: کتاب «گیل مانا» به قلم  سیده نساء هاشمیان سیگارودی، ناشر: مرز و بوم و مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

انتهای پیام/





منبع خبر

«گیل مانا» و کلک رشتی مدافعان حرم به داعش+فیلم بیشتر بخوانید »