قاسم سلیمانی

وظیفه داریم با جان و دل از جزایر دفاع کنیم/ ایران در اوضاع آشوب منطقه، اقتدار را به نمایش گذاشته است

وظیفه داریم با جان و دل از جزایر دفاع کنیم/ ایران در اوضاع آشوب منطقه، اقتدار را به نمایش گذاشته است



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از روابط عمومی نیروی دریایی سپاه، دریادار پاسدار علیرضا تنگسیری در بازدید و سرکشی از جزایر فارور، سیری و بوموسی در روز سوم فروردین ماه سال ۱۴۰۰، در جمع رزمندگان دریادل و خانواده های مستقر در این جزایر با تبریک فرا رسیدن عید نوروز، سال جدید و اعیاد شعبانیه با اشاره به شعار سال تعیین شده از سوی مقام معظم رهبری با عنوان تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها، اظهار داشت: تولید و رونق آن در کشور مهم‌ترین مسئله در ایجاد رونق اقتصادی است و این مسئله در گرو ایجاد پشتیبانی همه جانبه مسئولان برای برداشتن موانع آن در شرایط امروز کشور است و با توجه به بیانات رهبری معظم انقلاب در سال جدید با این حمایت‌ها می توان شاهد رونق اقتصادی در کشور باشیم و بسیاری از مشکلات کشور با رفع موانع در حوزه کسب و کار و ایجاد اشتغال مرتفع شود.

تنگسیری در ادامه با اشاره به بیانات بسیار مهم و راهگشای رهبری عظیم الشان انقلاب اسلامی در پیام نوروزی و تبیین آن در سخنرانی نوروزی معظم له، افزود: بیش از چهل سال است که نظام مقدس جمهوری اسلامی با رفتارهای خصمانه و خصومت ورزی دشمنان انقلاب از جمله شدید ترین تحریم‌های ظالمانه دولت تروریستی ایالات متحده آمریکا دست و پنجه نرم می‌کند اما، ملت با مقاومت و ایستادگی در برابر این تحریم‌ها، چشم جهانیان را به حیرت وا داشته‌اند.

بیشتر بخوانید

شناور موشک‌انداز سپهبد شهید «سلیمانی» سال ۱۴۰۰ رونمایی می‌شود

وی تصریح کرد: قطعاً تنها راه عبور از مشکلات همان راهبرد عالمانه و حکیمانه امام خامنه ای (حفظه الله) مبنی بر پایبندی به الگوی مطلوب اقتصاد مقاومتی، ایجاد رونق تولید و جهش تولید در کشور است.

فرمانده نیروی دریایی سپاه در بخش دیگری از سخنان خود، با ذکر فرمایش اخیر مقام معظم رهبری، بیان داشت: تواصی به صبر و بصیرت راه علاج مقابله با دشمنان است و اگر در جامعه به این دو عنصر عمل شود دشمنان نمی توانند اهداف خود را به پیش ببرند.

سردار تنگسیری مقاومت را مهم‌ترین راه و سلاح مبارزه برابر زورگویان و مستکبران عالم است و تصریح کرد: در قرآن کریم بارها خوانده ایم «وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»، اگر جامعه به سمت «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» رفت، دشمن هیچ غلطی نمی تواند بکند و اگر خواص جامعه اهل تواصی به حق، استقامت و بصیرت نبودند هم انسان ها دچار خسارت می شوند و هم به تبع آن، جامعه متضرر می شود، چون هویت هر جامعه ای به انسان های آن جامعه هست، خیلی باید مواظب باشیم و از خداوند سبحان باید بخواهیم تا ما را در مسیر حق و ولایت ثابت قدم بدارد.

فرمانده ندسا در ادامه اشاره نمودند: امروز ایران اسلامی با هدایت‌های بی بدیل رهبری معظم انقلاب و با مجاهدت‌های بی نظیر فرزندان این مرز بوم همچون سردار پرافتخار و سرافراز ایران اسلامی و جبهه مقاومت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ابو مهدی المهندس و هم رزمانشان و دانشمندان متعهدی همچون شهید فخری زاده ها و رویش های انقلابی همانند شهید حججی ها توانسته در اوضاع آشوب امروز منطقه، امنیت و اقتدار را به نمایش بگذارد و اگر شعار سال رهبری معظم انقلاب در حوزه تولید و رفع موانع آن و پشتیبانی همه جانبه مسئولان محقق شود قطعاً مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم هم برطرف خواهد شد.

وی با اشاره به نقش مهم نیروی دریایی سپاه و خیل عظیم بسیج دریایی مردم پایه، متذکر شد: نیروی دریایی سپاه همانند گذشته با اطاعت و پیروی از فرامین حکیمانه فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) و سلسله مراتب فرماندهی، آمادگی لازم خود را در خصوص مبارزه با فساد قاچاق کالا و سوخت و پشتیبانی لازم از تحقق شعار سال با ممانعت از ورود بی رویه کالاهای قاچاق از مرزهای آبی اعلام نمود.

دریادار تنگسیری به رزمندگان مستقر در این جزایر ضمن تاکید بر ارتقاء سطح آمادگی های رزمی، گفت: ما ادامه دهنده راه شهداییم و باید کارهای باقیمانده شهدا که در وصیت نامه های آنها می خوانیم عمل نماییم و آن اطاعت و تبعیت محض از ولایت مطلقه فقیه و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی است. ما امروز وظیفه داریم با جان و دل از جزایر دفاع کنیم، باید آمادگی های رزمی خود را حفظ و تقویت کنیم، ایمان و معنویت خود را ارتقاء دهیم و با توکل به خدای متعال، عمل و اقدام نماییم.

در بخش دیگر، دریادار تنگسیری از مجاهدان بهداشت و سلامت کشور و همکاران مخلص و جهادی بهداری و بهداشت نیروی دریایی سپاه که واقعاً شجاعانه و مخلصانه در راستای مبارزه با ویروس منحوس کرونا بیش از یکسال متحمل زحمات شبانه روزی شده اند، آرزوی صحت و سلامت و از آن عزیزان تقدیر و تشکر کرد.



منبع خبر

وظیفه داریم با جان و دل از جزایر دفاع کنیم/ ایران در اوضاع آشوب منطقه، اقتدار را به نمایش گذاشته است بیشتر بخوانید »

اجرای ویژه سالار عقیلی به مناسبت زادروز حاج قاسم+ فیلم

اجرای ویژه سالار عقیلی به مناسبت زادروز حاج قاسم+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، سالار عقیلی، به مناسبت زادروز حاج قاسم سلیمانی، اجرای ویژه‌ای منتشر کرد. تصاویری که در این ویدیو می‌بینید، تاکنون منتشر نشده است.

 

 

شهید حاج قاسم سلیمانی در یکم فروردین ۱۳۳۵ در قنات ملک که روستایی کوهستانی با ساختاری طایفه‌ای (طایفه سلیمانی کرمانی) بود، واقع در شهرستان رابر، از توابع کرمان زاده شد. این قهرمان وطن در ۱۳ دی ۱۳۹۸ پس از سال ها مجاهدت در راه اسلام، هنگام خروج از فرودگاه بین‌المللی بغداد توسط تروریست های آمریکایی، به آرزوی دیرینه خود، شهادت رسید.

انتهای پیام/





منبع خبر

اجرای ویژه سالار عقیلی به مناسبت زادروز حاج قاسم+ فیلم بیشتر بخوانید »

وقتی تکفیری‌ها مدافع مرزهای اسراییل بودند

وقتی تکفیری‌ها مدافع مرزهای اسراییل بودند



وقتی تکفیری‌ها مدافع مرزهای اسراییل بودند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی امروز اول فروردین ۶۴ ساله شد. اینکه سردار که بود و چه کرد این روزها دیگر برای کسی پنهان نیست و تو گویی که ضرورتاً باید افراد اثرگذار جسماً از دنیا رحلت کنند تا دیگران متوجه طریق حضور و سلوک آنها بشوند.

حضور سردار و نیروهایش در منطقه بویژه در نبرد سوریه، هم به نفع جهان اسلام بود و هم به نفع مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. پس از آنکه جریان مقاومت اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در منطقه شکل گرفت، حکومت سوریه به رهبری حافظ اسد که از سال‌های قبل مدافع مهم ملت فلسطین و لبنان بود، به عنوان همپیمان ایران، بدل به یکی از بازوهای اصلی جریان مقاومت شد.

پشتیبانی حکومت سوریه از جریان مقاومت فلسطین کارنامه درخشانی را برای حافظ اسد و ملت سوریه رقم زد و البته از دید استعمار این مهم‌ترین گناه حکومت و ملت سوریه بود. استعمار به خوبی می‌دانست که مقدمه نابودی جریان مقاومت و ضربه زدن به ایران، ساقط کردن حکومت سوریه است.

تحلیل‌های غربی‌ها نشان داده بود که ساقط کردن حکومت سوریه رویایی دست یافتنی است. تنوع اقوام سوری و اختلاف احتمالی میان آنها، خشونت عجیبی که نیروهای سلفی تکفیری داشتند و هراسی که با خشونت خود در دل مردم مظلوم می‌انداختند، مسلح کردن این نیروها و حمایت نیروهای ارتجاعی منطقه از آنها، همه و همه موفقیت این براندازی را روی کاغذ تضمین کرد، اما آنها یک نکته را فراموش کرده بودند و آن تقویت جریان مقاومت به دست توانایی سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی بود.

پس از آغاز درگیری‌ها در سوریه به درخواست حکومت این کشور مستشاران نظامی ایران در این کشور حضور یافتند. مطالعات آنها نشان داد که ارتش سوریه به تنهایی توانایی مقابله با تروریست‌های تکفیری را ندارد پس از آغاز درگیری‌ها در سوریه به درخواست حکومت این کشور مستشاران نظامی ایران در این کشور حضور یافتند. مطالعات آنها نشان داد که ارتش سوریه به تنهایی توانایی مقابله با تروریست‌های تکفیری را ندارد. بسیاری از نیروهای نظامی سوریه اقوامی میان قبیله‌های فریب خورده که دست همکاری به تروریست‌های تکفیری داده بودند، حضور داشتند و از این جهت در مبارزه تزلزل نشان می‌دادند. همچنین آموزش عقیدتی نیروهای سوری نیز مشکل داشت و حجم عمده آنها حاضر به بذل جان برای خاک و کشورشان نبودند. این نکته در مکتوبات و خاطرات بجای مانده از مبارزه جریان مقاومت در جبهه سوریه عیان است.

همین مسائل ضرورت حضور یک نیروی نظامی دیگر در سوریه را بیش از پیش عیان می‌کرد. نیرویی که بجز آموزش‌های نظامی از نظر عقیدتی نیز آبدیده باشد. نیرویی که با گوشت و پوست خود درک کرده باشد که حضور استعمار در منطقه چه مصیبتی برای مسلمانان است. تشکیل و سازماندهی تیپ فاطمیون و بعدها لشکر فاطمیون بر اساس همین ضرورت بود. یکی دیگر از ضرورت‌های سازماندهی این تیپ نیز مقابله با تبلیغات تروریست‌های تکفیری بود. این تروریست‌ها از مسلمانان کشورهای مختلف بودند و در تبلیغات خود آزادسازی امت مسلمان را جار می‌زدند.

تیپ فاطمیون توسط مبارز کهنه‌کار افغانستانی شهید علیرضا توسلی، شکل گرفت. نیروهای این تیپ معمولاً از میان افغانستانی‌ها انتخاب می‌شدند و آموزش آنها نیز توسط مستشاران نظامی ایرانی صورت می‌گرفت. این تیپ که بعدها به لشکر و نیروی مستقلی تبدیل شد توانست رشادت‌های بسیاری انجام دهد و حضوری حماسی در «جبهه شام» داشته باشند. تعداد شهدای این نیرو در سوریه هم بسیار قابل توجه است. آنها هم مانند ایرانیان شهدای نخبه زیادی در جبهه سوریه داشتند.

اکنون روایت‌های مهمی از حضور این نیروها در سوریه در دست است. یکی از آنها که توانست روایت خود را به مخاطبان ایرانی برساند، مصطفی نجیب است. کتاب او با عنوان «ابوباران» با تاریخ‌نگاری زهرا سادات ثابتی توسط انتشارات خط مقدم در سال ۹۹ منتشر شد و به فاصله کوتاهی با استقبال مخاطبان چاپ‌های متعدد را تجربه کرد.

ابوباران بارها در روایت خود اشاره کرده که سربازان سوری و نیروهای ارتش سوریه حاضر به جانفشانی در راه وطن خود نبودند و این مهم توسط نیروهای مقاومت صورت می‌گرفت. تیپ فاطمیون خط شکن همه نبردها بود و به همین دلیل نیز تروریست‌های تکفیری کینه عجیبی از آنها به دل گرفته بودند مصطفی نجیب با گوشت و پوست خود، مصیبت‌ها و معضلات حضور نیروهای استعمار در منطقه را درک کرده بود. به همین دلیل نیز با آگاهی از تشکیل تیپ فاطمیون فوراً به این نیروها پیوست و قدم در راه جهاد گذاشت. روایت او از نبرد شام تکان دهنده است. این روایت که بدون واسطه از دل نبرد به دست مخاطبان رسیده ناگفتنی‌های بسیاری را عیان می‌کند و حضور حماسی تیپ فاطمیون برای دفاع از کیان اسلام را شرح می‌دهد.

ترسی که نیروهای ارتش سوریه از تروریست‌های تکفیری داشتند

حضور نیروهای مقاومت و فاطمیون در سوریه بسیار به نفع خود سوری‌ها بود. ابوباران بارها در روایت خود اشاره کرده که سربازان سوری و نیروهای ارتش سوریه حاضر به جانفشانی در راه وطن خود نبودند و این مهم توسط نیروهای مقاومت صورت می‌گرفت. تیپ فاطمیون خط شکن همه نبردها بود و به همین دلیل نیز تروریست‌های تکفیری کینه عجیبی از آنها به دل گرفته بودند. ابوباران در کتاب روایت کرده که چگونه این تروریست‌ها کینه خود را روی پیکرهای شهدای تیپ فاطمیون خالی می‌کردند.

روایت‌های بدون واسطه ابوباران از نیروهای ارتش سوریه نیز حیرت آور است. به عنوان مثال ابوباران در ماجرای عملیات تل العماره روایت کرده که که راننده‌های تانک‌های سوری جرات حضور در میدان را نداشتند و اگر با تانک‌های خود وارد میدان می‌شدند، دشمن را هراس برمی‌داشت و عقب نشینی می‌کرد. او همچنین روایت کرده که پس از پیروزی در برخی نبردها به نیروهای ارتش سوریه مشروب می‌دادند تا آنها بتوانند جشن پیروزی بگیرند.

وقتی تکفیری‌ها مدافع مرزهای اسراییل بودند

جولان حاج قاسم در مرز اسراییل

سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده‌ای نبود که صرفاً از اتاق خود عملیات‌ها را رهبری کند. او مدام در خط مقدم جبهه نبرد علیه معاندان جهان اسلام حضور داشت و از این بابت کشورهای منطقه مدیون او هستند. در نبردهای شام مرز اسراییل زیرپای او بود و اگر نبودند دشمنان تکفیری و داعش، چه بسا که تمام فکر و توان حاج قاسم متوجه شر مطلق و رهایی جهان اسلام از او می‌شد. ابوباران در کتاب خود روایت‌های مهمی را از حضور حاج قاسم در مرز اسراییل و همچنین خط مقدم نبرد علیه تروریست‌های تکفیری داده است. روایت زیر را به نقل از صفحات ۱۲۹ و ۱۳۰ کتاب «ابوباران: خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه» بخوانید:

«استان درعا هم مرز با اسراییل است و پادگان و پایگاه‌های نظامی زیادی دارد. برای همین، موقعیت‌های جغرافیایی مصنوعی هم ساخته‌اند. کوه‌ها و تل‌هایی که در دل آنها تونل و راه‌های مخفی درست کرده‌اند.

در نبردهای شام مرز اسراییل زیرپای او بود و اگر نبودند دشمنان تکفیری و داعش، چه بسا که تمام فکر و توان حاج قاسم متوجه شر مطلق و رهایی جهان اسلام از او می‌شد همان‌زمان شبی من و ابوحامد و دانیال از این تونل‌ها و ایست و بازرسی‌هایش رد شدیم. من نمی‌دانستم قرار است کجا برویم؛ اما ابوحامد کارتی را که همراه داشت به ماموران لبنانی نشان داد و آنها به ما اجازه عبور دادند. تا اینکه به منطقه تاریکی رسیدیم و ماشین را نگه داشتم. به محض پیاده شدن یک نفر جلو آمد و به من دست داد و گفت: چطوری جوان؟ در تاریکی شب نتوانستم چهره‌اش را تشخیص بدهم اما وقتی با ابوحامد به داخل یک اتاقک رفتند، دانیال به من گفت: فهمیدی آن مرد که بود؟ حاج قاسم بود.

باورش برایم سخت بود. خیلی خوشحال و هیجان زده شده بودم. به دانیال گفتم: بیا ما هم به داخل برویم. داخل اتاقک شدیم و دیدیم انتهای اتاق، یک در دیگر است که در دل کوه ساخته شده و پله‌هایی به سمت پایین دارد. از پله‌ها که پایین رفتیم راهرو مانندی بود که دو طرفش اتاق‌هایی با درهای بسته وجود داشت. ما همانجا منتظر ابوحامد که در جلسه بود، ماندیم. جلسه درباره عملیات پیش‌رو بود، عملیاتی که قرار بود در منطقه تل عنتر بشود.

سمت راست ما، روستای دیرالعدس و سمت چپ ما روستای کفر شمس بود که هر دو در تصرف دشمن بودند. نقطه رهایی ما تل صغیر بود که پشت آن روستای هباریه و تل قرین قرار داشت.»

اشاره شد که در این کتاب مدام به حضور سردار در خط مقدم و تغییر مداوم جای و مکان اشاره شده است. به روایت ابوباران، پهپادهای آمریکایی مدام در جست‌وجوی حاج قاسم بودند، اما نمی‌توانستند جایگاه او را تشخیص دهند.

ابوباران روایت کرده که در عملیات فتح شهر بوکمال، به جهت آنکه احتمال حمله داعش به مردم عادی و غیرنظامی می‌رفت، ماشین‌های بسیاری برای انتقال مردم در محل نبرد حضور پیدا کرده بودند. تیپ فاطمیون تمام تلاش خود را به کار برد تا عزت و احترام مردم در این انتقال حفظ شود، اما به هر حال مردم هراس داشتند. این میان حاج قاسم نیز مدام از طریق بیسیم با این نیروها صحبت می‌کرد و دستورات لازم را ارائه می‌داد.

در صفحه ۳۰۷ کتاب چنین نوشته شده است: «با اینکه حاج قاسم در منطقه عملیاتی حضور داشت، به علت مسائل امنیتی زیاد نمی‌توانست پشت بیسیم صحبت کند. پهپادهای آمریکایی که به رنگ سیاه بودند، دائماً در آسمان منطقه گشت می‌زدند. آمریکایی‌ها پهپادهای خود را از پایگاه‌هایی که داخل خاک عراق و سوریه داشتند، بلند می‌کردند. بچه‌های اطلاعات شناسایی می‌گفتند: «همین که پشت بیسیم یک کلمه از زبان حاج قاسم شنیده می‌شود، سریع ساختمان شناسایی می‌شود و چهار پهپاد همزمان بالای همان ساختمان می‌آیند.» برای همین مکان حاج قاسم را مدام تغییر می‌دادند.»

همانطور که می‌دانیم شهادت حاج قاسم نیز در عملیات پهپادهای امریکایی صورت گرفت. اما حاج قاسم همانطور که در نبرد شام نشان داده بود، نخبه‌تر از این حرف‌ها بود که پهپادهای آمریکایی او را شناسایی کنند. آیا می‌توان مسئله «خیانت» برخی را دخیل در موفقیت عملیات منجر به شهادت دانست؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی امروز اول فروردین ۶۴ ساله شد. اینکه سردار که بود و چه کرد این روزها دیگر برای کسی پنهان نیست و تو گویی که ضرورتاً باید افراد اثرگذار جسماً از دنیا رحلت کنند تا دیگران متوجه طریق حضور و سلوک آنها بشوند.

حضور سردار و نیروهایش در منطقه بویژه در نبرد سوریه، هم به نفع جهان اسلام بود و هم به نفع مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. پس از آنکه جریان مقاومت اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در منطقه شکل گرفت، حکومت سوریه به رهبری حافظ اسد که از سال‌های قبل مدافع مهم ملت فلسطین و لبنان بود، به عنوان همپیمان ایران، بدل به یکی از بازوهای اصلی جریان مقاومت شد.

پشتیبانی حکومت سوریه از جریان مقاومت فلسطین کارنامه درخشانی را برای حافظ اسد و ملت سوریه رقم زد و البته از دید استعمار این مهم‌ترین گناه حکومت و ملت سوریه بود. استعمار به خوبی می‌دانست که مقدمه نابودی جریان مقاومت و ضربه زدن به ایران، ساقط کردن حکومت سوریه است.

تحلیل‌های غربی‌ها نشان داده بود که ساقط کردن حکومت سوریه رویایی دست یافتنی است. تنوع اقوام سوری و اختلاف احتمالی میان آنها، خشونت عجیبی که نیروهای سلفی تکفیری داشتند و هراسی که با خشونت خود در دل مردم مظلوم می‌انداختند، مسلح کردن این نیروها و حمایت نیروهای ارتجاعی منطقه از آنها، همه و همه موفقیت این براندازی را روی کاغذ تضمین کرد، اما آنها یک نکته را فراموش کرده بودند و آن تقویت جریان مقاومت به دست توانایی سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی بود.

پس از آغاز درگیری‌ها در سوریه به درخواست حکومت این کشور مستشاران نظامی ایران در این کشور حضور یافتند. مطالعات آنها نشان داد که ارتش سوریه به تنهایی توانایی مقابله با تروریست‌های تکفیری را ندارد پس از آغاز درگیری‌ها در سوریه به درخواست حکومت این کشور مستشاران نظامی ایران در این کشور حضور یافتند. مطالعات آنها نشان داد که ارتش سوریه به تنهایی توانایی مقابله با تروریست‌های تکفیری را ندارد. بسیاری از نیروهای نظامی سوریه اقوامی میان قبیله‌های فریب خورده که دست همکاری به تروریست‌های تکفیری داده بودند، حضور داشتند و از این جهت در مبارزه تزلزل نشان می‌دادند. همچنین آموزش عقیدتی نیروهای سوری نیز مشکل داشت و حجم عمده آنها حاضر به بذل جان برای خاک و کشورشان نبودند. این نکته در مکتوبات و خاطرات بجای مانده از مبارزه جریان مقاومت در جبهه سوریه عیان است.

همین مسائل ضرورت حضور یک نیروی نظامی دیگر در سوریه را بیش از پیش عیان می‌کرد. نیرویی که بجز آموزش‌های نظامی از نظر عقیدتی نیز آبدیده باشد. نیرویی که با گوشت و پوست خود درک کرده باشد که حضور استعمار در منطقه چه مصیبتی برای مسلمانان است. تشکیل و سازماندهی تیپ فاطمیون و بعدها لشکر فاطمیون بر اساس همین ضرورت بود. یکی دیگر از ضرورت‌های سازماندهی این تیپ نیز مقابله با تبلیغات تروریست‌های تکفیری بود. این تروریست‌ها از مسلمانان کشورهای مختلف بودند و در تبلیغات خود آزادسازی امت مسلمان را جار می‌زدند.

تیپ فاطمیون توسط مبارز کهنه‌کار افغانستانی شهید علیرضا توسلی، شکل گرفت. نیروهای این تیپ معمولاً از میان افغانستانی‌ها انتخاب می‌شدند و آموزش آنها نیز توسط مستشاران نظامی ایرانی صورت می‌گرفت. این تیپ که بعدها به لشکر و نیروی مستقلی تبدیل شد توانست رشادت‌های بسیاری انجام دهد و حضوری حماسی در «جبهه شام» داشته باشند. تعداد شهدای این نیرو در سوریه هم بسیار قابل توجه است. آنها هم مانند ایرانیان شهدای نخبه زیادی در جبهه سوریه داشتند.

اکنون روایت‌های مهمی از حضور این نیروها در سوریه در دست است. یکی از آنها که توانست روایت خود را به مخاطبان ایرانی برساند، مصطفی نجیب است. کتاب او با عنوان «ابوباران» با تاریخ‌نگاری زهرا سادات ثابتی توسط انتشارات خط مقدم در سال ۹۹ منتشر شد و به فاصله کوتاهی با استقبال مخاطبان چاپ‌های متعدد را تجربه کرد.

ابوباران بارها در روایت خود اشاره کرده که سربازان سوری و نیروهای ارتش سوریه حاضر به جانفشانی در راه وطن خود نبودند و این مهم توسط نیروهای مقاومت صورت می‌گرفت. تیپ فاطمیون خط شکن همه نبردها بود و به همین دلیل نیز تروریست‌های تکفیری کینه عجیبی از آنها به دل گرفته بودند مصطفی نجیب با گوشت و پوست خود، مصیبت‌ها و معضلات حضور نیروهای استعمار در منطقه را درک کرده بود. به همین دلیل نیز با آگاهی از تشکیل تیپ فاطمیون فوراً به این نیروها پیوست و قدم در راه جهاد گذاشت. روایت او از نبرد شام تکان دهنده است. این روایت که بدون واسطه از دل نبرد به دست مخاطبان رسیده ناگفتنی‌های بسیاری را عیان می‌کند و حضور حماسی تیپ فاطمیون برای دفاع از کیان اسلام را شرح می‌دهد.

ترسی که نیروهای ارتش سوریه از تروریست‌های تکفیری داشتند

حضور نیروهای مقاومت و فاطمیون در سوریه بسیار به نفع خود سوری‌ها بود. ابوباران بارها در روایت خود اشاره کرده که سربازان سوری و نیروهای ارتش سوریه حاضر به جانفشانی در راه وطن خود نبودند و این مهم توسط نیروهای مقاومت صورت می‌گرفت. تیپ فاطمیون خط شکن همه نبردها بود و به همین دلیل نیز تروریست‌های تکفیری کینه عجیبی از آنها به دل گرفته بودند. ابوباران در کتاب روایت کرده که چگونه این تروریست‌ها کینه خود را روی پیکرهای شهدای تیپ فاطمیون خالی می‌کردند.

روایت‌های بدون واسطه ابوباران از نیروهای ارتش سوریه نیز حیرت آور است. به عنوان مثال ابوباران در ماجرای عملیات تل العماره روایت کرده که که راننده‌های تانک‌های سوری جرات حضور در میدان را نداشتند و اگر با تانک‌های خود وارد میدان می‌شدند، دشمن را هراس برمی‌داشت و عقب نشینی می‌کرد. او همچنین روایت کرده که پس از پیروزی در برخی نبردها به نیروهای ارتش سوریه مشروب می‌دادند تا آنها بتوانند جشن پیروزی بگیرند.

وقتی تکفیری‌ها مدافع مرزهای اسراییل بودند

جولان حاج قاسم در مرز اسراییل

سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده‌ای نبود که صرفاً از اتاق خود عملیات‌ها را رهبری کند. او مدام در خط مقدم جبهه نبرد علیه معاندان جهان اسلام حضور داشت و از این بابت کشورهای منطقه مدیون او هستند. در نبردهای شام مرز اسراییل زیرپای او بود و اگر نبودند دشمنان تکفیری و داعش، چه بسا که تمام فکر و توان حاج قاسم متوجه شر مطلق و رهایی جهان اسلام از او می‌شد. ابوباران در کتاب خود روایت‌های مهمی را از حضور حاج قاسم در مرز اسراییل و همچنین خط مقدم نبرد علیه تروریست‌های تکفیری داده است. روایت زیر را به نقل از صفحات ۱۲۹ و ۱۳۰ کتاب «ابوباران: خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه» بخوانید:

«استان درعا هم مرز با اسراییل است و پادگان و پایگاه‌های نظامی زیادی دارد. برای همین، موقعیت‌های جغرافیایی مصنوعی هم ساخته‌اند. کوه‌ها و تل‌هایی که در دل آنها تونل و راه‌های مخفی درست کرده‌اند.

در نبردهای شام مرز اسراییل زیرپای او بود و اگر نبودند دشمنان تکفیری و داعش، چه بسا که تمام فکر و توان حاج قاسم متوجه شر مطلق و رهایی جهان اسلام از او می‌شد همان‌زمان شبی من و ابوحامد و دانیال از این تونل‌ها و ایست و بازرسی‌هایش رد شدیم. من نمی‌دانستم قرار است کجا برویم؛ اما ابوحامد کارتی را که همراه داشت به ماموران لبنانی نشان داد و آنها به ما اجازه عبور دادند. تا اینکه به منطقه تاریکی رسیدیم و ماشین را نگه داشتم. به محض پیاده شدن یک نفر جلو آمد و به من دست داد و گفت: چطوری جوان؟ در تاریکی شب نتوانستم چهره‌اش را تشخیص بدهم اما وقتی با ابوحامد به داخل یک اتاقک رفتند، دانیال به من گفت: فهمیدی آن مرد که بود؟ حاج قاسم بود.

باورش برایم سخت بود. خیلی خوشحال و هیجان زده شده بودم. به دانیال گفتم: بیا ما هم به داخل برویم. داخل اتاقک شدیم و دیدیم انتهای اتاق، یک در دیگر است که در دل کوه ساخته شده و پله‌هایی به سمت پایین دارد. از پله‌ها که پایین رفتیم راهرو مانندی بود که دو طرفش اتاق‌هایی با درهای بسته وجود داشت. ما همانجا منتظر ابوحامد که در جلسه بود، ماندیم. جلسه درباره عملیات پیش‌رو بود، عملیاتی که قرار بود در منطقه تل عنتر بشود.

سمت راست ما، روستای دیرالعدس و سمت چپ ما روستای کفر شمس بود که هر دو در تصرف دشمن بودند. نقطه رهایی ما تل صغیر بود که پشت آن روستای هباریه و تل قرین قرار داشت.»

اشاره شد که در این کتاب مدام به حضور سردار در خط مقدم و تغییر مداوم جای و مکان اشاره شده است. به روایت ابوباران، پهپادهای آمریکایی مدام در جست‌وجوی حاج قاسم بودند، اما نمی‌توانستند جایگاه او را تشخیص دهند.

ابوباران روایت کرده که در عملیات فتح شهر بوکمال، به جهت آنکه احتمال حمله داعش به مردم عادی و غیرنظامی می‌رفت، ماشین‌های بسیاری برای انتقال مردم در محل نبرد حضور پیدا کرده بودند. تیپ فاطمیون تمام تلاش خود را به کار برد تا عزت و احترام مردم در این انتقال حفظ شود، اما به هر حال مردم هراس داشتند. این میان حاج قاسم نیز مدام از طریق بیسیم با این نیروها صحبت می‌کرد و دستورات لازم را ارائه می‌داد.

در صفحه ۳۰۷ کتاب چنین نوشته شده است: «با اینکه حاج قاسم در منطقه عملیاتی حضور داشت، به علت مسائل امنیتی زیاد نمی‌توانست پشت بیسیم صحبت کند. پهپادهای آمریکایی که به رنگ سیاه بودند، دائماً در آسمان منطقه گشت می‌زدند. آمریکایی‌ها پهپادهای خود را از پایگاه‌هایی که داخل خاک عراق و سوریه داشتند، بلند می‌کردند. بچه‌های اطلاعات شناسایی می‌گفتند: «همین که پشت بیسیم یک کلمه از زبان حاج قاسم شنیده می‌شود، سریع ساختمان شناسایی می‌شود و چهار پهپاد همزمان بالای همان ساختمان می‌آیند.» برای همین مکان حاج قاسم را مدام تغییر می‌دادند.»

همانطور که می‌دانیم شهادت حاج قاسم نیز در عملیات پهپادهای امریکایی صورت گرفت. اما حاج قاسم همانطور که در نبرد شام نشان داده بود، نخبه‌تر از این حرف‌ها بود که پهپادهای آمریکایی او را شناسایی کنند. آیا می‌توان مسئله «خیانت» برخی را دخیل در موفقیت عملیات منجر به شهادت دانست؟



منبع خبر

وقتی تکفیری‌ها مدافع مرزهای اسراییل بودند بیشتر بخوانید »

شما از همین الآن همسر شهیدی!+فیلم

شما از همین الآن همسر شهیدی!+فیلم


خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ آزاده لرستانی: پیکرش بعد از ۴ سال در یکی از روزهای سرد اسفند ۹۸ به میهن بازگشت. از بازماندگان قافله شهدا در دفاع مقدس بود و برای شهادت آرام و قرار نداشت. با اینکه چند بار برای دفاع از حرم به عراق رفته بود، اما دلش راضی نبود تا اینکه پشت در دفتر سردار حاج قاسم سلیمانی ۳ روز تحصن کرد، اما سردار برای او شرط گذاشت؛ شرطی که ۲۰ روزه انجامش داد و راهی دیار عمه سادات شد. 

شهید سعید انصاری از مستشاران ایرانی مدافعان حرم بود که در نبرد آخر، حین تیراندازی نمازش را اقامه کرد و این گونه به لقای پروردگارش نائل شد.  

فاطمه جعفری، همسر شهید انصاری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس ضمن بیان روحیات شهید از ۲۴ سال زندگی مشترکش و همچنین آخرین دیدارشان با شهید گفت که مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌‌خوانیم:


آخرین تولد شهید سعید انصاری؛ دی ماه ۹۴

تو می‌آیی دنبال پیکرم می‌گردی!

*شهید انصاری چطور به قافله راهیان مدافعان حرم پیوست؟

سال ۹۴ از گوشه و کنار کشور، خبرهای شهادت مدافعان حرم به گوش رسیده بود. آن زمان در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم (ره) زندگی می‌کردیم. آقاسعید عاشق حرم عبدالعظیم بود. ماه رمضان بود. همسرم بسیار افسرده بود و شب‌ها گریه می‌کرد. علتش را پرسیدم. گفت: واقعیت این است که دوست دارم مدافع حرم شوم، اما اداره قبول نمی‌کند. گفتم: برای چی دوست داری بروی! گفت: واقعاً اسلام در خطر است. اگر بدانید چه بر سر بچه‌های مردم و انسانیت می‌آورند.

ناراحت شدم. شب خواب عجیبی دیدم. صبح بلند شدم. در فکر خوابم بودم. همسرم خیلی تیزبین بود. نگاهی به من کرد و گفت: ناراحتی! گفتم: نه! خواب دیدم که با پیراهن سفید مدافع حرم شده‌ای. پهلوی راستت تیر خورده بود. پیراهن سفیدت هم خونی شده بود. من همراه با همسران شهدا در حالی که مقنعه سفیدی بر سر داشتم، در یک کشور عربی ناامن دنبالت می‌گشتم. خندید و گفت: احتمالاً موافقت می‌کنند مدافع حرم شوم. بعد شهید می‌شوم و پیکرم گم‌ و گور می‌شود. تو می‌آیی دنبال پیکرم می‌گردی!


زینب و حسین فرزندان شهید سعید انصاری

دعا کن شهید شوم؛ آن وقت حج می‌روی!

برای اینکه حال و احوالش را عوض کنم، گفتم: تو اجازه نمی‌دهی حج بروم. می‌گویی دوست ندارم عرب‌ها بد نگاهت کنند. گفت: دعا کن من شهید شوم، آن موقع بنیاد شهید تو را زیارت می‌برد. فردای عید فطر بود که از اداره زنگ زد و گفت: خوابت تعبیر شد. من مدافع حرم شدم.

برای اولین بار بود که به سفر دور می‌رفت. سه ماه عراق بود. هر شب زنگ می‌زد و ساعت‌ها صحبت می‌کرد. می‌گفت: من دلتنگ شما هستم. بعد به مرخصی آمد و همزمان با ایام اربعین حسینی دوباره عازم عراق شد. در یکی از این شب‌ها، خواهرم که با خانواده‌اش به پیاده‌روی اربعین رفته بود، زنگ زد و گفت: آقاسعید زیارت رفته یا مدافع حرم شده؟ امروز جلوی حرم امام حسین (ع) او را دیدم. سرش را این ور و آن ور می‌چرخاند. انگار دنبال کسی می‌گشت! بعد از تماس خواهرم، همسرم تماس گرفت. صحبت‌های خواهرم را به او انتقال دادم. گفت: چرا صبر نکرد او را ببینم. گفتم: کاروانشان گم می‌شد. بعد گفت: چون از ایران خیلی‌ها برای پیاده‌روی آمده بودند، من هم دلم گرفته بود، گفتم شاید جلوی حرم آشنایی ببینم. برای همین به اطراف نگاه کردم. کسی را ندیدم و دوباره به منطقه برگشتم.

شما هنوز گل نشدی!

بعد از دو ماه که برگشت، خیلی لاغر شده بود. یک ساک لباس آورده بود. گفت: مال یکی از بچه‌های شهداست. تا کی باید لباس شهدا را ببرم و خبر شهادتشان را بدهم؟ چرا شهید نمی‌شوم؟ گفتم: خداوند گلچین می‌کند. شما هنوز گل نشده‌ای!

شهیدی که ۳ روز تحصن کرد

گذشت تا اینکه جانشین سردار سلیمانی برایم تعریف کرد و گفت: آقاسعید ۳ روز پشت دفتر حاج قاسم به حالت تحصن نشسته بود. می‌گفت: برگه مرا امضا کنید تا به سوریه بروم. در عراق خبری از شهادت نیست. حرف‌های آقاسعید را تلفنی به حاج قاسم منتقل کردم. سردار گفت: راستش در چهره شهید انصاری، شهادت را می‌بینم. اگر او برود دیگر برنمی‌گردد. من به او نیاز دارم. همسرم چون مستشار بود، کمک حالشان در جنگ بود. به همین خاطر شرطی برای همسرم گذاشت که او آن شرط را ۲۰ روزه انجام داد. در نهایت چون قول و قرار گذاشته بودند، بعد از امضای برگه، شهید انصاری راهی سوریه شد.

در نهایت روز یکشنبه ۱۹ دی ماه ۹۴، آخرین یکشنبه‌ای بود که در خانه بود. دیدم حال و هوایش فرق دارد و این بار در حال وصیت است. نزدیک ظهر قدم‌زنان تا مدرسه حسین باهم رفتیم تا در جلسه شرکت کنم. آقاسعید هم به سپاه رفت. با حسین از مدرسه به خانه برگشتیم. همسرم تلفن زد و گفت: بچه‌ها را بیدار کن، می‌خواهم با آن‌ها خداحافظی کنم. داخل خانه که آمد، گفت: این دفعه بروم خیلی دیر برمی‌گردم. امسال عید پیش شما نیستم.


خانواده شهید انصاری

حداقل تا عروس شدنم بمان

دخترم زینب راضی نبود پدرش به سوریه برود. حسین هم آن موقع ۱۰ سالش بود. آقاسعید برگشت. زینب طاقت نیاورد. گفت: بابا نرو. حداقل تا عروس شدن من بمان. دخترم آن زمان زیاد خواستگار داشت، اما چون پدرش نبود، منتظر شدیم تا برگردد. رو به زینب گفت: «داعش خیلی نامروت است. سر جنین زن باردار شرط می‌بندد. شکمش را با چاقو می‌برد تا ببیند شرط را برده است یا نه. بعد بچه را داخل آتش می‌اندازد.» با چشم به او اشاره کردم. این‌ها را برای زینب تعریف نکند.

پسرم گفت: بابا داری می‌روی، شب عید هم که نمی‌آیی، پس تولد من چه می‌شود؟ رو به من کرد و گفت: مامانش! یک تولد خوب برای حسین بگیر. من هم کادویش را کنار می‌گذارم. بعد همسرم مرا کنار کشید و گفت: زندگی‌ام را به تو می‌سپرم. وقتی از در بیرون رفت، دیدم کلاه و دستکش را نبرده است. زنگ زدم، گفت: کلاه را بده حسین، پایین بیاورد. دیگر شما نیایید. حسین که پایین رفت تا ‌کلاه را بدهد،‌ آقاسعید به او گفته بود: «خواستم مردانه حرف بزنیم. بعد از من، مرد خانه تو هستی، ‌مواظب مادر و خواهرت باشد.» یک گاز هم از لپ حسین گرفت تا یادش بماند چه قولی داده است.

آخرین کلمات شهید مدافع حرم

ساعت ۵ بعدازظهر آن روز به سمت سوریه رفت. دو شب بعد سردار سلیمانی در نمازخانه حلب همسرم را دید که یک ساک بسیار بزرگ با خودش آورده است. به او گفت: چرا ساک به این بزرگی با خودت آورده‌ای؟ آقاسعید هم جواب داده بود: می‌خواهم اینجا بمانم! همان فردا شب،‌ همسرم در جنگل‌های زیتون با تیری که به پهلویش خورده بود،‌ به شهادت رسید. او حین عملیات در حالی که مشغول تیراندازی بود، از نمازش غافل نشد و نماز مغرب و عشاء را خواند. آخرین کلمات شهید هم «یا زهرا» بود. شهادت آقاسعید دقیقاً سه روز بعد از آخرین دیدارش با ما بود.

زیرنویس شبکه خبر، قاصدک بازگشت پیکر همسرم بود 

*چگونه خبردار شدید پیکر همسرتان برگشته است؟

از طریق زیرنویس شبکه خبر فهمیدم. بعد به محل کار شهید زنگ زدم و دیگر کاملاً‌ مطمئن شدم. گفتم: چرا خبر ندادید. حالا که آخر هفته عروسی دخترم است، باید بشنوم؟ گفتند: خب! پیکر در معراج شهداست. می‌خواهید هفته دیگر تشییع کنید. گفتم: مگر می‌شود؟ نمی‌دانید دخترم چه حالی است.

*پیکر شهید چه زمانی به ایران بازگشت؟

پیکر آقاسعید، نزدیک عروسی دخترم برگشت و ما عروسی را لغو کردیم. عروسی هم دو ماه بعد برگزار شد. در جریان مراسم عروسی دخترم و تهیه جهیزیه خیلی اذیت شدم. دست‌تنها بودم. در خواب آقاسعید را دیدم و گلایه کردم. گفتم: گذاشتی، رفتی و راحت شدی! من اینجا دست‌تنها مانده‌ام. گفت: عروسی زینب می‌آیم. صبح خوابم را برای دخترم تعریف کردم. دخترم گفت: مامان! خدا بخیر کند! خواب‌های شما همیشه تعبیر شده است.

قول حاج قاسم به دختر شهید مدافع حرم

*درباره دیدار زینب و حسین با حاج قاسم برایمان بگویید.

دور میز نشسته بودیم.‌ زینب از آنجایی که بسیار وابسته به پدرش بود، اخمایش توی هم بود. حسین هم لباس نظامی پوشیده بود. سردار سلیمانی دستی به شانه حسین کشید و پرسید:‌ پسر کدام شهید هستید؟ گفت: پسر شهید انصاری. رو به زینب کرد و خطاب به او گفت: دختر شهید انصاری! زینب پرسید: سردار چی بر سر بابام آمده است؟ واقعاً شهید شده! اگر شهید شده، پس پیکرش کجاست؟ سردار سلیمانی گفت: پدرت شهید شده،‌ اما پیکرش همان جاست. زینب گفت: خبری از پیکرش به من بدهید. حاج قاسم گفت: من هم زینب دارم، می‌دانم زینب‌ها خیلی بابایی‌اند. سردار به قولش عمل کرد. پیکر همسرم بازگشت.‌ چون داعش پیکر بیش‌تر شهدا را مثله می‌کرد و آتش می‌زد،‌ تنها استخوان جمجمه و دنده‌هایش برگشت.

هر چی زینب خواست برایش بخر

در جریان خرید جهیزیه دخترم در تنگنا بودم و فقط ‌مختصری پول فراهم کرده بودم. شب قبل از خرید جهیزیه به دختر و دامادم گفتم: به من بگویید چه می‌خواهید تا بر اساس بودجه‌ام خرید کنیم. دخترم گفت: یخچال ساید بای ساید می‌خواهم! گفتم: عزیزم جنس ایرانی، ساید ندارد. دیدم از چشمان دخترم قطره اشکی جاری شد و با حالت قهر به اتاقش رفت. دامادم گفت: مادر! نگران نباش راضی‌اش می‌کنم.

شب، خواب آقاسعید را دیدم. گفت: هر چی زینب خواست برایش بخر. با ناراحتی گفتم: می‌خواستی خودت باشی، اصلاً‌ پول می‌گذاشتی تا برایش بخرم. من پول ندارم. باز گفت: هر چی زینب خواست برایش بخر. فردای آن روز بازار رفتیم. باورم نشد چند تا تکه وسایل جهیزیه مطابق نظر زینب با همان مقدار پول خرید کردم. خودم هم مانده بودم. در اینجا عنایت شهید را فهمیدم و اینکه چقدر این پول برکت داشت که آرزوی دخترم را برآورده ساخت.

۲ شهیدی که الگوی یک شهید شدند

*شهید انصاری در کدام محله تهران زندگی می‌کرد؟ دوران نوجوانی‌شان چگونه سپری شد؟

آقاسعید متولد ۴ دی ۱۳۴۹ در منطقه ۱۶ تهران، محله خزانه بخارایی بود. بعدها به محله جوادیه رفت و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی‌اش را در مجتمع شریعتی جوادیه سپری کرد. چند سال بعد خانواده ایشان به محله شهرک صالح آباد غربی مجاور اتوبان بهشت زهرا اثاث‌کشی کردند. آنجا فعالیت مسجد را شروع کرد. در این مسجد با شهید ابوالفضل آرایشی آشنا شد و از طریق دوستش تشویق شد که با همدیگر به جبهه بروند. او از ۱۶ سالگی سابقه جبهه داشت. در این دوران دایی آقاسعید، محمدعلی فنایی و دوستش به شهادت رسیدند و این دو شهید الگوی آقاسعید در زندگی شدند.

در ادامه گفت‌وگوی تصویری خبرگزاری فارس با همسر شهید انصاری را ببینید:

 

 

هم‌ محله‌هایی که طالعشان با هم جور بود

*با شهید انصاری چگونه آشنا شدید؟

خودم متولد خزانه بخارایی هستم. بر حسب اتفاق، پدرم به محله شهرک صالح آباد غربی اثاث‌کشی کرد و ما همسایه آقاسعید شدیم. در آن زمان دیپلمم را گرفتم. بعد در تربیت معلم قبول شدم و به خوابگاه شبانه‌روزی رفتم. با این وجود، به علت کمبود معلم در دبیرستان خواهرم،‌ در این مدرسه تدریس داشتم. هفته‌ای یک بار که به منزلمان برمی‌گشتم، چون خانه ما در انتهای کوچه بود و منزل آقاسعید در ابتدای آن، من را دید و با خانواده‌اش صحبت کرد و با اتفاق خانواده به خواستگاری آمد.

شما از الان همسر شهید هستید!

*در مراسم خواستگاری،‌ شهید انصاری چه چیزی مطرح کرد؟

در مراسم خواستگاری مطرح کرد که از ۱۶ سالگی سابقه جبهه دارد و بازمانده قافله شهداست! این مسأله دیر یا زود دارد،‌ اما سوخت ‌و سوز ندارد. اگر جواب مثبت دهید، خودتان را همسر شهید فرض کنید. من از این قافله جا مانده‌ام و دفاع از اسلام را ادامه می‌دهم.

از آنجایی که روحیات من با شهید انصاری تقریباً یکی بود، قبول کردم و در ۱۵ اسفند سال ۱۳۷۰ در محضر عقد کردیم. روز عقد ما برابر با آخرین روز ماه شعبان بود و شهید انصاری روزه بود. اولین جایی که رفتیم حرم امام خمینی (ره) بود. در دوران نامزدی هم بیش‌تر به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) رفتیم. چون آقاسعید خیلی عاشق حرم سیدالکریم بود.

در خرداد ماه سال ۷۱ فوق دیپلم تربیت معلم را گرفتم. ماه عسل به مشهد رفتیم و زندگی مشترکمان را در منطقه ۱۰ تهران آغاز کردیم.

می‌خواستم از دستت ندهم، گفتم دیپلم دارم!

*روحیات همسرتان را بعد از ازدواج چگونه دیدید؟

آقاسعید عاشق خدمت در مناطق محروم بود. آدمی نبود که یک جا بنشیند. پرجنب و جوش بود. به اداره رفت و درخواست انتقالی داد. به همین خاطر ۳ سال در ارومیه ساکن شدیم. این مدت برای من که تازه عروس بودم خیلی سخت گذشت. زمستان ارومیه خیلی سرد بود. دخترم، زینب سال ۷۴ در ارومیه به دنیا آمد. در اوج سختی و غربت دخترم را آنجا بزرگ کردم.

آقاسعید به من گفت، در صورتی به تهران بر می‌گردد که دانشگاه قبول شود. همسرم به خاطر حضور در جبهه تحصیل را رها کرده بود. اما در روز خواستگاری از ترس اینکه جواب منفی بشنود، گفت دیپلم دارد! از اول دبیرستان با همسرم شروع کردیم. در منزل با او کار کردم. دبیرستان بزرگسال رفت و دوره ۴ ساله دبیرستان را طی ۳ سال فرا گرفت. در نهایت با رتبه ۳۰۰ در رشته روانشناسی بالینی در دانشگاه علامه طباطبایی قبول شد و ما به تهران برگشتیم.


شهید سعید انصاری و پسرش

قبل از ازدواج اسم بچه‌هایش را انتخاب کرده بود

*اسم فرزندانتان را چگونه انتخاب کردید؟

وقتی عقد کردیم، اولین جمله‌ای که شهید به من گفت این بود که از خداوند آرزو داشتم، اسم همسرم فاطمه باشد. آن هم با مشخصات شما، زینب و حسین هم از خدا خواسته‌ام. در واقع او با زیرکی اسم فرزندانش را هم انتخاب کرده بود. حسین را هم خدا سال ۸۴ به ما داد.

چند نفر به یک نفر

*احتمالاً بازگشت شما مصادف با زمان فتنه‌ها شده بود.

بله! در آن زمان آقاسعید خیلی برای دفاع انقلاب و نظام تلاش کرد. در آن زمان در محله خانی‌آباد مستقر بودیم. صدای فریاد و دعوا را شنیدم. از طبقه سوم بیرون را نگاه کردم. دیدم همسرم با چند نفر در کوچه کتک‌ کاری می‌کند. بعد دیدم همسرم بدو بدو بالا آمد، آستین کتش پاره شده بود. پرسیدم: چی شده؟ گفت: دیدم دارند به نظام بد و بیراه می‌گویند، کوچه را شلوغ کردند و می‌خواستند ماشین را آتش بزنند که جلوشان ایستادم.

گفتم: تو یک نفر هستی! چند نفر به یک نفر! گفت: طاقت نمی‌آورم کسی به اسلام، نظام و رهبری توهین کند. امنیت کشور برایم خیلی مهم است. با این وجود، کتش را عوض کرد و به بسیج رفت.

نمایی از مزار شهید انصاری در بهشت زهرا

شهید سعید انصاری از مدافعان حرم در دی ماه ۹۴ در منطقه خان‌طومان حلب با سه تیر مستقیم قناسه تروریست‌های النصره به شهادت رسید. پیکر مطهرش در سال ۹۸ در بهشت زهرای تهران در قطعه ۵۰،‌ ردیف ۱۰۳، شماره ۱۶ آرام گرفت.

انتهای پیام/





منبع خبر

شما از همین الآن همسر شهیدی!+فیلم بیشتر بخوانید »

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود



کتاب «قدرت متعالی» این ظرفیت را دارد تا کاربردی شود

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علیرضا صدرا دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و استاد راهنمای رساله و ناظر علمی کتاب «قدرت متعالی؛ الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس» به نویسندگی دکتر یعقوب نعمتی وروجنی که به تازگی توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، با اشاره به اینکه با پدیداری و پیروزی انقلاب اسلامی بحث معنویت در سیاست مطرح شد، گفت: بعد از رنسانس از معنویت و مسیحیت غفلت و این امر به دست فراموشی سپرده شد و قدرت‌های مادی و ابزاری و ظاهری پررنگ‌تر شدند. با وقوع انقلاب اسلامی میشل فوکوی فرانسوی که در حکم پدر و از چهره‌های شاخص پست‌مدرن است ادعا کرد انقلاب اسلامی ایران دارد معنویت را وارد مادیت، سیاست و قدرت می‌کند.

وی با اشاره به کتاب فوکو با عنوان «ایران؛ روح یک جهان بی‌روح»، بیان کرد: میشل فوکو در این کتاب اذعان دارد که جهان بسیار پیشرفته است اما تنها جسم دارد و روح و معنویت ندارد. این در حالی است که معنویت از دین گرفته می‌شود.

این استاد دانشگاه تهران یادآور شد: وقتی‌که جنگ تحمیلی درگرفت بنی‌صدر که در آن زمان رئیس‌جمهور و جانشین فرمانده کل قوا بود، خدمت امام (ره) رفت و گفت «جنگ است توپ و تانک روبروی توپ و تانک»، ولی امام فرمودند «ایمان روبروی توپ و تانک». در واقع امام با وارد کردن ایمان به صحنه جنگ، معادلات آن را عوض کرد و قدرت عظیمی را تولید کرد.

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود

با ورود معنویت به جنگ، ایمان ابزار را به استخدام خود درآورد

وی با تأکید بر اینکه با ورود معنویت به جنگ، ایمان ابزار را به استخدام خود درآورد، تصریح کرد: اگر ایمان ابزار نداشته باشد کاری از آن برنمی‌آید، یعنی مثل آدمی است که روح و اراده دارد اما دستی ندارد که چیزی را بلند کند، پایی ندارد که حرکت کند. اگر هم ابزار باشد ولی ایمان و معنویت نباشد مثل انسانی است که اراده نداشته باشد، جسمی است که روح نداشته باشد. در این صورت جسم می‌افتد و این فساد است.

صدرا با بیان اینکه هر قدرت سیاسی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی بدون روح معنویت و ایمان مانند این است که روح و اراده نداشته باشد، اظهار کرد: این فساد است و این نوع زور تخریب می‌کند و خودش هم تخریب می‌شود مثل صدام که هم تخریب کرد و هم تخریب شد و خودش و عراق را نابود کرد و دیدیم به کجا رساند.

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود

وی از نظر قدرت ابزاری، دفاع مقدس را جنگ جهانی سوم برشمرد و گفت: دفاع مقدس جنگ جهانی سومی بود که تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌های دنیا یک‌طرف بودند و جمهوری اسلامی ایران تنها و بی‌پناه در یک‌طرف دیگر قرار داشت.

این استاد دانشگاه تهران با یادآوری اینکه ایران به‌عنوان یک قدرت مستقل وارد دفاع مقدس شد، اشاره کرد: نیروهای مردمی ایرانی بدون آموزش نظامی آن‌چنانی، بدون پشتیبانی نظامی لجستیکی وارد دفاع شدند درحالی‌که دشمن همه این‌ها را داشت و همه قدرت‌های آن دوران نیز حامی آن بودند. بااین‌حال ایران به‌عنوان یک قدرت سر افزار و پیروز و عزتمند از این نبرد بیرون آمد و همه آن‌ها شکست خوردند و دلیل این امر بعد معنوی قدرت جمهوری اسلامی ایران بود.

وی با اشاره به ارائه طرح هندسه قدرت توسط مقام معظم رهبری عنوان کرد: هندسه قدرت تا قبل از دفاع مقدس مسطحه بود مثل اتوبوس یا کامیونی که فقط قدرت جلو رفتن دارد اما در هندسه قدرتی که انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی مطرح کرد و در دفاع مقدس خودش را نشان داد و الآن هم داریم آثارش را می‌بینیم، از دوبعدی به سه‌بعدی تبدیل شد یا آن قدرت تک ساحتی، دو ساحتی شد؛ ساحت معنوی در کنار ساحت مادی.

صدرا با اشاره به ساحت‌های معنوی و مادی قدرت توضیح داد: ساحت مادی ابزاری یا قدرت توپ و تانک است. قدرت مادی شامل قدرت سخت، نیمه سخت و نرم است اگرچه این‌ها بعداً سعی کردند پاتک بزنند و بگویند قدرت معنوی همان قدرت نرم است اما نه، قدرت نرم همان اطلاعات است.

وی با اشاره به اینکه در دفاع مقدس باوجود اینکه علاوه بر مدیریت، تجهیزات هم در اختیار عراق بود اما شکست خورد، گفت: رژیم بعث عراق نه‌تنها شکست خورد ذلیل نیز شد. اما طرف مقابل که جمهوری اسلامی بود عزت یافت. نه اینکه این‌طرف فقط قدرت باشد و آن‌طرف ضعف، این‌طرف عزتمندانه از دفاع مقدس بیرون آمد و آن‌طرف ذلیلانه. بعد هم برای همین همه‌شان به جان هم افتادند چون وقتی گرگ‌ها در شکار موفق باشند متحد هستند اما وقتی‌که در شکار ناموفق باشند به جان هم می‌افتند و همدیگر را می‌درند. بنابراین این پیشینه و پایه‌ها و ابعاد معرفت‌شناسانه مربوط به قدرت معنوی و قدرت ایمانی و قدرت متعالی است.

در نگاه متعالی باید قدرت را مادی و معنوی ببینیم

این استاد دانشگاه تهران در ادامه ضمن بیان اینکه در نگاه متعالی اگر می‌خواهیم قدرت را ببینیم نباید آن را فقط مادی ببینیم، متذکر شد: در این نگاه باید قدرت را مادی و معنوی، یعنی دوبعدی ببینیم. فقط ابزار قدرت و کنش و رفتار قدرت را نبینیم. بحث ماهیت و هویت و معنویت قدرت را هم ببینیم. در واقع بُعد داخلی آن ارزش‌ها، بینش‌ها و منش‌ها هستند که قدرت را تولید می‌کنند.

وی تصریح کرد: درست است که شما الآن کار می‌کنید، مصاحبه می‌کنید. درواقع کنش و رفتار شما این است اما این‌ها ناشی از ارزش‌ها، بینش و منش شما است که انگیزه پیدا می‌کنید تا کاری را انجام بدهید یا کاری را انجام ندهید. و این به درون شما برمی‌گردد، حقیقت شما وقتی‌که می‌گویی «من»، این «من»، قد و وزن و قیافه و رنگ چشمانتان نیست، آن «من» هویت و منیتتان است. منیت؛ مجموعه ارزش‌ها و بینش‌ها است که قرآن می‌گوید «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» اگر جامعه‌ای سرشتش را که همان ارزش‌ها و بینش و منش است تغییر داد کنش‌ها و رفتارهایش و در نتیجه سرنوشتش تغییر پیدا می‌کند.

صدرا با اشاره به نظریه قدرت متعالی که توسط دکتر یعقوب وروجنی در کتاب «قدرت متعالی» به اثبات رسیده و تبدیل به گفتمان شده، گفت: مدتی قبل آقای دکتر نجف لک‌زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آمدند نظریه «امنیت متعالی» را مطرح کردند و الآن هم به‌عنوان یک نظریه در کرسی‌های نظریه‌پردازی تصویب شده است. اما امنیت متعالی با قدرت متعالی تأمین می‌شود. چون روح امنیت قدرت است اگر قدرت نباشد امنیت برقرار نمی‌شود.

وی با تأکید بر اهمیت الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت متعالی در سیاست‌های راهبردی کشور اظهار کرد: در حقیقت پیشرفت متعالی، دو ساحتی و دوبعدی است. ساحت مادی و ساحت معنوی دارد و بعد داخلی ارزشی، بینشی، معنوی دارد و بعد خارجی، کنشی و رفتاری دارد و باید این‌ها را با هم ببینیم. در غرب، در دنیای مدرن فقط به بعد ظاهری و مادی توجه شده است. میشل فوکوی می‌گوید ما در دنیای جدید فقط چگونگی قدرت و ظاهرش و جنبه ابزاری‌اش را بحث کردیم درحالی‌که باید قدرت و چرایی و چیستی‌اش را نیز بحث کنیم.

نظریه قدرت متعالی در حقیقت نظریه حکمت متعالی هم است

این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه نظریه قدرت متعالی در حقیقت نظریه حکمت متعالی هم می‌باشد، اظهار کرد: اگر می‌خواهیم تحول‌گرا نگاه کنیم و متحول و انقلابی باشیم و در عین اینکه اقتدار داشته باشیم ولی به استبداد کشیده نشویم، قدرت داشته باشیم و زورمند باشیم اما زورگو نشویم حتماً باید ببینیم چرا قدرت و این قدرتمان چه چیزی است؟ چرایی و چیستی این‌ها را باید بحث کنیم. می‌گویند همان معنویت خدایی و در حقیقت خدای معنوی. باید این را مطالعه کنیم. این نشان می‌دهد که جریان تفکر بشری حتی پست‌مدرن به این‌طرف می‌رود که باید این‌ها را مطالعه کند.

وی تأسیس رژیم صهیونیستی را از نتایج نگریستن مادی به قدرت عنوان کرد و گفت: برخی به قدرت یا سیاست و یا امنیت با نگاه مادی می‌نگرند که حاصل این تفکر نتانیاهو و صدام و ترامپ شده است. حاصل و خروجی این تفکر اسرائیل است، ببینید چه بلایی سر خودشان و دنیا آوردند. مثل گرگ‌ها تا توانستند دنیا را غارت کنند با هم هستند اما وقتی‌که نتوانند به جان هم می‌افتند.

دکتر صدرا نگاه متعالی را نگاه توحیدی و دو ساحتی، معرفی کرد و گفت: غرب مدرن می‌گوید فقط توسعه مادی، ابزاری، ظاهری، آسایش لازم و کافی است. در مقابل این تفکر گفته می‌شود توسعه مادی و ابزاری و امثال و ذلک نه‌تنها کافی نیست لازم هم نیست، تارک دنیا رهبانیت و ریاضت را مطرح می‌کند. اما نگاه متعادل این است که هم توسعه مادی باید باشد هم توسعه معنوی. هم قدرت معنوی هم ابزار مادی. اگر این چهار موشکی که در اختیار حزب‌الله است نبود آن را از بین می‌بردند درحالی‌که ده‌ها برابر این اسلحه در اختیار عربستان است ولی نه‌تنها اقتداری وجود ندارد بلکه همانند گاو شیرده می‌شود. بنابراین هر دو لازم است. باید توجه کنیم اصل قدرت، قدرت معنوی است و باید بین این‌ها تعادلی برقرار کنیم.

وی با اشاره به اینکه این نگاه و این نظریه از ایران شروع شده است و دارد آرام‌آرام تبیین و تئوریزه و جهانی می‌شود، افزود: آثاری مانند کتاب «قدرت متعالی» که آقای دکتر نعمتی تولید کرده‌اند در واقع دارد این واقعیت را تبیین و تئوریزه می‌کند. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و دفاع مقدس اختراعات بزرگ تاریخ‌ساز هستند اما نیاز است که پیکره این اختراعات را در دانشگاه‌ها کالبدشکافی و کالبدشناسی کنیم. شناخت کالبدی کنیم بگوییم که اگر در ابتدای عملیات ما پیروز شدیم چه اتفاقی افتاد؟ علت چه بود؟

این استاد دانشگاه تهران به جایگاه معنویت و اثرگذاری آن در حوزه‌های مختلف پرداخت و گفت: یکی از عواملی که سبب شد تا مقام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بالا و ارزنده باشد معنویت است. همه می‌گویند چون انسانِ بامعنویت و بااخلاقی بود، برایش قدرت تولید کرد. هر کس دیگری هم این کار را کند حاج قاسم می‌شود و هر کشوری هم دین و ایمان را وارد قدرت کند موفق می‌شود. این باعث می‌شود که هزینه‌ها، ابزارها و وابستگی‌ها کم شود و اقتدار بالا برود. الآن عربستان قدرت مادی زیادی دارد اما اقتدار ندارد. شما قدرت و ابزار و منابعتان آن اندازه نیست اما اقتدار دارید.

وی اثربخشی اقتدار را بیش از داشتن توپ و تانک و ابزار و نیرو دانست و گفت: ما باید بدانیم که این اقتدار و قدرت از معنویت ایجاد شده است، این نگاه معنوی به زندگی است، نگاه معنوی به قدرت است که باعث شده است که ما اقتدارمان از قدرتمان بالاتر بیاید. مگر آقای سید حسن نصرالله نظامی است یا آموزش نظامی دیده است؟ خیر ولی چون معنویتش بالاست اقتدارش بالا می‌رود. همچنین حضرت امام (ره) فرمانده کل قوا بود درحالی‌که آیا اصلاً سربازی رفته بودند؟ اصلاً می‌توانستند یک تیر را شلیک کنند؟ نه اما چون معنویتشان بالا بود توانست آن‌ها را پوشش دهد و دفاع مقدس را فرماندهی و به عزت منتهی کنند.

وی اظهار کرد: دکتر یعقوب نعمتی در کتاب «قدرت متعالی» غیرازاینکه از امنیت متعالی سخن گفته، بحث قدرت متعالی را در ابعاد مختلفی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار داده است. خوشبختانه بحث قدرت متعالی دارد در ابعاد مختلفی باز می‌شود و جریان سازی می‌شود.

صدرا در ادامه به فرآیند تدوین رساله دکترای آقای نعمتی اشاره کرد و گفت: ایشان که دانشجوی بنده بودند در دوره دکترا با من درس‌هایی داشتند، بعدازاینکه رساله خود را ارائه دادند، دیدم ایشان در حوزه دفاع مقدس دغدغه‌مند هستند و آن را درک می‌کنند و از طرفی هم در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس فعالیت دارند و هم دسترسی به اسناد دارند. بعد تدریجاً این بحث مطرح شد که ایشان جوهره این را دارند که نظریه تولید کنند و صاحب نظریه باشند.

وی افزود: خوشبختانه دکتر نعمتی با درک خوبی که از مفهوم قدرت و نقش معنویت در آن داشت، و با مشورت‌های خوبی که با مرحوم دکتر حسین اردستانی رئیس فقید مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس داشت و درعین‌حال با خستگی‌ناپذیر بودن، روزبه‌روز جلوتر می‌آمد و به دستیابی نظریه امیدوارتر می‌شد.

این استاد دانشگاه تهران با اظهار به اینکه نعمتی یکی از میوه‌های خوب حکمت متعالی مدنی است، بیان کرد: ایشان به‌نوعی تا حکمت مدنی متعالی امام پیشرفته‌اند و سپس وارد جنگ شده است. خوشبختانه دکتر نعمتی علاوه بر درک ذهنی، درک دلی نیز با موضوع رساله خود داشت. ایشان جوهره و ظرفیت این مهم را داشتند و انصافاً پشت‌کار خوبی هم داشتند. هم درک می‌کرد و هم دنبال می‌کرد.

وی متذکر شد: خیلی از این سندهایی که دکتر نعمتی برای اثبات نظریه خود استفاده کرده است دیگران هم دیده و هم خوانده بودند ولی کنار گذاشته بودند و یا حتی کتاب هم نوشته بودند اما بُعد معنوی‌اش را نه؛ ایشان بعد معنوی‌اش را هم تبیین و تئوریزه کرد. این مهم بود و به نظر من ایشان درصد بالایی از کارش موفقیت داشت و به‌عنوان کار اولی در این قضیه کار بسیار ارزشمندی است. ان‌شاءالله قدم‌های بسیار بزرگ‌تری در این حوزه از دانش برداشته شود.

کتاب قدرت متعالی این ظرفیت را دارد تا کاربردی شود

صدرا با بیان اینکه کتاب «قدرت متعالی» این ظرفیت را دارد تا کاربردی شود، خاطرنشان کرد: محورهای مختلفی در این اثر بررسی‌شده و در بخش پایانی علاوه بر جمع‌بندی که خلاصه فصول است، راهبردهای جدید ارائه‌شده است. هرکدام از این راهبردها موضوع چندین نظریه و خرده نظریه و رساله‌ها و کتاب‌ها و آثار گوناگونی می‌تواند در ایران و در دنیا باشد.

وی متذکر شد: همه دنیا برای اینکه قدرتشان بالا برود، در کنار قدرت ابزاری، سراغ قدرت نرم رفته‌اند و این انحراف از مسیر است. تنها راه قدرت معنوی است درحالی‌که خیلی‌ها قدرت نرم را با قدرت معنوی اشتباه می‌گیرند. قدرت نرم قدرت ابزاری و مادی است. روح قدرت نیست، روح قدرت مهم است. روح قدرت، معنویت و ایمان است یعنی فرا ابزاری است.

این استاد دانشگاه تهران افزود: هنوز هم خیلی از دانشمندان می‌گویند قدرت معنوی و قدرت ایمانی همان قدرت ابزاری و نرم‌افزاری است؛ نه، اصلاً ابزاری نیست. ابزار، ابزارِ قدرت معنوی هستند مثلاً دست‌وپا و فکر و مغز شما ابزار اراده و معنویت شما هستند نه اینکه معنویت شما هم ابزار است. معنویت شما خودت هستی.

در نظریه قدرت متعالی، فرا ابزاری به موضوع توجه دارد

وی با اشاره به اینکه یعقوب نعمتی در نظریه قدرت متعالی، فرا ابزاری به موضوع توجه داشته است، گفت: قدرت معنوی خیلی مهم است و ان‌شاءالله این کتاب پایه و اساس قرار خواهد گرفت.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علیرضا صدرا دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و استاد راهنمای رساله و ناظر علمی کتاب «قدرت متعالی؛ الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس» به نویسندگی دکتر یعقوب نعمتی وروجنی که به تازگی توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، با اشاره به اینکه با پدیداری و پیروزی انقلاب اسلامی بحث معنویت در سیاست مطرح شد، گفت: بعد از رنسانس از معنویت و مسیحیت غفلت و این امر به دست فراموشی سپرده شد و قدرت‌های مادی و ابزاری و ظاهری پررنگ‌تر شدند. با وقوع انقلاب اسلامی میشل فوکوی فرانسوی که در حکم پدر و از چهره‌های شاخص پست‌مدرن است ادعا کرد انقلاب اسلامی ایران دارد معنویت را وارد مادیت، سیاست و قدرت می‌کند.

وی با اشاره به کتاب فوکو با عنوان «ایران؛ روح یک جهان بی‌روح»، بیان کرد: میشل فوکو در این کتاب اذعان دارد که جهان بسیار پیشرفته است اما تنها جسم دارد و روح و معنویت ندارد. این در حالی است که معنویت از دین گرفته می‌شود.

این استاد دانشگاه تهران یادآور شد: وقتی‌که جنگ تحمیلی درگرفت بنی‌صدر که در آن زمان رئیس‌جمهور و جانشین فرمانده کل قوا بود، خدمت امام (ره) رفت و گفت «جنگ است توپ و تانک روبروی توپ و تانک»، ولی امام فرمودند «ایمان روبروی توپ و تانک». در واقع امام با وارد کردن ایمان به صحنه جنگ، معادلات آن را عوض کرد و قدرت عظیمی را تولید کرد.

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود

با ورود معنویت به جنگ، ایمان ابزار را به استخدام خود درآورد

وی با تأکید بر اینکه با ورود معنویت به جنگ، ایمان ابزار را به استخدام خود درآورد، تصریح کرد: اگر ایمان ابزار نداشته باشد کاری از آن برنمی‌آید، یعنی مثل آدمی است که روح و اراده دارد اما دستی ندارد که چیزی را بلند کند، پایی ندارد که حرکت کند. اگر هم ابزار باشد ولی ایمان و معنویت نباشد مثل انسانی است که اراده نداشته باشد، جسمی است که روح نداشته باشد. در این صورت جسم می‌افتد و این فساد است.

صدرا با بیان اینکه هر قدرت سیاسی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی بدون روح معنویت و ایمان مانند این است که روح و اراده نداشته باشد، اظهار کرد: این فساد است و این نوع زور تخریب می‌کند و خودش هم تخریب می‌شود مثل صدام که هم تخریب کرد و هم تخریب شد و خودش و عراق را نابود کرد و دیدیم به کجا رساند.

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود

وی از نظر قدرت ابزاری، دفاع مقدس را جنگ جهانی سوم برشمرد و گفت: دفاع مقدس جنگ جهانی سومی بود که تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌های دنیا یک‌طرف بودند و جمهوری اسلامی ایران تنها و بی‌پناه در یک‌طرف دیگر قرار داشت.

این استاد دانشگاه تهران با یادآوری اینکه ایران به‌عنوان یک قدرت مستقل وارد دفاع مقدس شد، اشاره کرد: نیروهای مردمی ایرانی بدون آموزش نظامی آن‌چنانی، بدون پشتیبانی نظامی لجستیکی وارد دفاع شدند درحالی‌که دشمن همه این‌ها را داشت و همه قدرت‌های آن دوران نیز حامی آن بودند. بااین‌حال ایران به‌عنوان یک قدرت سر افزار و پیروز و عزتمند از این نبرد بیرون آمد و همه آن‌ها شکست خوردند و دلیل این امر بعد معنوی قدرت جمهوری اسلامی ایران بود.

وی با اشاره به ارائه طرح هندسه قدرت توسط مقام معظم رهبری عنوان کرد: هندسه قدرت تا قبل از دفاع مقدس مسطحه بود مثل اتوبوس یا کامیونی که فقط قدرت جلو رفتن دارد اما در هندسه قدرتی که انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی مطرح کرد و در دفاع مقدس خودش را نشان داد و الآن هم داریم آثارش را می‌بینیم، از دوبعدی به سه‌بعدی تبدیل شد یا آن قدرت تک ساحتی، دو ساحتی شد؛ ساحت معنوی در کنار ساحت مادی.

صدرا با اشاره به ساحت‌های معنوی و مادی قدرت توضیح داد: ساحت مادی ابزاری یا قدرت توپ و تانک است. قدرت مادی شامل قدرت سخت، نیمه سخت و نرم است اگرچه این‌ها بعداً سعی کردند پاتک بزنند و بگویند قدرت معنوی همان قدرت نرم است اما نه، قدرت نرم همان اطلاعات است.

وی با اشاره به اینکه در دفاع مقدس باوجود اینکه علاوه بر مدیریت، تجهیزات هم در اختیار عراق بود اما شکست خورد، گفت: رژیم بعث عراق نه‌تنها شکست خورد ذلیل نیز شد. اما طرف مقابل که جمهوری اسلامی بود عزت یافت. نه اینکه این‌طرف فقط قدرت باشد و آن‌طرف ضعف، این‌طرف عزتمندانه از دفاع مقدس بیرون آمد و آن‌طرف ذلیلانه. بعد هم برای همین همه‌شان به جان هم افتادند چون وقتی گرگ‌ها در شکار موفق باشند متحد هستند اما وقتی‌که در شکار ناموفق باشند به جان هم می‌افتند و همدیگر را می‌درند. بنابراین این پیشینه و پایه‌ها و ابعاد معرفت‌شناسانه مربوط به قدرت معنوی و قدرت ایمانی و قدرت متعالی است.

در نگاه متعالی باید قدرت را مادی و معنوی ببینیم

این استاد دانشگاه تهران در ادامه ضمن بیان اینکه در نگاه متعالی اگر می‌خواهیم قدرت را ببینیم نباید آن را فقط مادی ببینیم، متذکر شد: در این نگاه باید قدرت را مادی و معنوی، یعنی دوبعدی ببینیم. فقط ابزار قدرت و کنش و رفتار قدرت را نبینیم. بحث ماهیت و هویت و معنویت قدرت را هم ببینیم. در واقع بُعد داخلی آن ارزش‌ها، بینش‌ها و منش‌ها هستند که قدرت را تولید می‌کنند.

وی تصریح کرد: درست است که شما الآن کار می‌کنید، مصاحبه می‌کنید. درواقع کنش و رفتار شما این است اما این‌ها ناشی از ارزش‌ها، بینش و منش شما است که انگیزه پیدا می‌کنید تا کاری را انجام بدهید یا کاری را انجام ندهید. و این به درون شما برمی‌گردد، حقیقت شما وقتی‌که می‌گویی «من»، این «من»، قد و وزن و قیافه و رنگ چشمانتان نیست، آن «من» هویت و منیتتان است. منیت؛ مجموعه ارزش‌ها و بینش‌ها است که قرآن می‌گوید «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» اگر جامعه‌ای سرشتش را که همان ارزش‌ها و بینش و منش است تغییر داد کنش‌ها و رفتارهایش و در نتیجه سرنوشتش تغییر پیدا می‌کند.

صدرا با اشاره به نظریه قدرت متعالی که توسط دکتر یعقوب وروجنی در کتاب «قدرت متعالی» به اثبات رسیده و تبدیل به گفتمان شده، گفت: مدتی قبل آقای دکتر نجف لک‌زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آمدند نظریه «امنیت متعالی» را مطرح کردند و الآن هم به‌عنوان یک نظریه در کرسی‌های نظریه‌پردازی تصویب شده است. اما امنیت متعالی با قدرت متعالی تأمین می‌شود. چون روح امنیت قدرت است اگر قدرت نباشد امنیت برقرار نمی‌شود.

وی با تأکید بر اهمیت الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت متعالی در سیاست‌های راهبردی کشور اظهار کرد: در حقیقت پیشرفت متعالی، دو ساحتی و دوبعدی است. ساحت مادی و ساحت معنوی دارد و بعد داخلی ارزشی، بینشی، معنوی دارد و بعد خارجی، کنشی و رفتاری دارد و باید این‌ها را با هم ببینیم. در غرب، در دنیای مدرن فقط به بعد ظاهری و مادی توجه شده است. میشل فوکوی می‌گوید ما در دنیای جدید فقط چگونگی قدرت و ظاهرش و جنبه ابزاری‌اش را بحث کردیم درحالی‌که باید قدرت و چرایی و چیستی‌اش را نیز بحث کنیم.

نظریه قدرت متعالی در حقیقت نظریه حکمت متعالی هم است

این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه نظریه قدرت متعالی در حقیقت نظریه حکمت متعالی هم می‌باشد، اظهار کرد: اگر می‌خواهیم تحول‌گرا نگاه کنیم و متحول و انقلابی باشیم و در عین اینکه اقتدار داشته باشیم ولی به استبداد کشیده نشویم، قدرت داشته باشیم و زورمند باشیم اما زورگو نشویم حتماً باید ببینیم چرا قدرت و این قدرتمان چه چیزی است؟ چرایی و چیستی این‌ها را باید بحث کنیم. می‌گویند همان معنویت خدایی و در حقیقت خدای معنوی. باید این را مطالعه کنیم. این نشان می‌دهد که جریان تفکر بشری حتی پست‌مدرن به این‌طرف می‌رود که باید این‌ها را مطالعه کند.

وی تأسیس رژیم صهیونیستی را از نتایج نگریستن مادی به قدرت عنوان کرد و گفت: برخی به قدرت یا سیاست و یا امنیت با نگاه مادی می‌نگرند که حاصل این تفکر نتانیاهو و صدام و ترامپ شده است. حاصل و خروجی این تفکر اسرائیل است، ببینید چه بلایی سر خودشان و دنیا آوردند. مثل گرگ‌ها تا توانستند دنیا را غارت کنند با هم هستند اما وقتی‌که نتوانند به جان هم می‌افتند.

دکتر صدرا نگاه متعالی را نگاه توحیدی و دو ساحتی، معرفی کرد و گفت: غرب مدرن می‌گوید فقط توسعه مادی، ابزاری، ظاهری، آسایش لازم و کافی است. در مقابل این تفکر گفته می‌شود توسعه مادی و ابزاری و امثال و ذلک نه‌تنها کافی نیست لازم هم نیست، تارک دنیا رهبانیت و ریاضت را مطرح می‌کند. اما نگاه متعادل این است که هم توسعه مادی باید باشد هم توسعه معنوی. هم قدرت معنوی هم ابزار مادی. اگر این چهار موشکی که در اختیار حزب‌الله است نبود آن را از بین می‌بردند درحالی‌که ده‌ها برابر این اسلحه در اختیار عربستان است ولی نه‌تنها اقتداری وجود ندارد بلکه همانند گاو شیرده می‌شود. بنابراین هر دو لازم است. باید توجه کنیم اصل قدرت، قدرت معنوی است و باید بین این‌ها تعادلی برقرار کنیم.

وی با اشاره به اینکه این نگاه و این نظریه از ایران شروع شده است و دارد آرام‌آرام تبیین و تئوریزه و جهانی می‌شود، افزود: آثاری مانند کتاب «قدرت متعالی» که آقای دکتر نعمتی تولید کرده‌اند در واقع دارد این واقعیت را تبیین و تئوریزه می‌کند. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و دفاع مقدس اختراعات بزرگ تاریخ‌ساز هستند اما نیاز است که پیکره این اختراعات را در دانشگاه‌ها کالبدشکافی و کالبدشناسی کنیم. شناخت کالبدی کنیم بگوییم که اگر در ابتدای عملیات ما پیروز شدیم چه اتفاقی افتاد؟ علت چه بود؟

این استاد دانشگاه تهران به جایگاه معنویت و اثرگذاری آن در حوزه‌های مختلف پرداخت و گفت: یکی از عواملی که سبب شد تا مقام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بالا و ارزنده باشد معنویت است. همه می‌گویند چون انسانِ بامعنویت و بااخلاقی بود، برایش قدرت تولید کرد. هر کس دیگری هم این کار را کند حاج قاسم می‌شود و هر کشوری هم دین و ایمان را وارد قدرت کند موفق می‌شود. این باعث می‌شود که هزینه‌ها، ابزارها و وابستگی‌ها کم شود و اقتدار بالا برود. الآن عربستان قدرت مادی زیادی دارد اما اقتدار ندارد. شما قدرت و ابزار و منابعتان آن اندازه نیست اما اقتدار دارید.

وی اثربخشی اقتدار را بیش از داشتن توپ و تانک و ابزار و نیرو دانست و گفت: ما باید بدانیم که این اقتدار و قدرت از معنویت ایجاد شده است، این نگاه معنوی به زندگی است، نگاه معنوی به قدرت است که باعث شده است که ما اقتدارمان از قدرتمان بالاتر بیاید. مگر آقای سید حسن نصرالله نظامی است یا آموزش نظامی دیده است؟ خیر ولی چون معنویتش بالاست اقتدارش بالا می‌رود. همچنین حضرت امام (ره) فرمانده کل قوا بود درحالی‌که آیا اصلاً سربازی رفته بودند؟ اصلاً می‌توانستند یک تیر را شلیک کنند؟ نه اما چون معنویتشان بالا بود توانست آن‌ها را پوشش دهد و دفاع مقدس را فرماندهی و به عزت منتهی کنند.

وی اظهار کرد: دکتر یعقوب نعمتی در کتاب «قدرت متعالی» غیرازاینکه از امنیت متعالی سخن گفته، بحث قدرت متعالی را در ابعاد مختلفی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار داده است. خوشبختانه بحث قدرت متعالی دارد در ابعاد مختلفی باز می‌شود و جریان سازی می‌شود.

صدرا در ادامه به فرآیند تدوین رساله دکترای آقای نعمتی اشاره کرد و گفت: ایشان که دانشجوی بنده بودند در دوره دکترا با من درس‌هایی داشتند، بعدازاینکه رساله خود را ارائه دادند، دیدم ایشان در حوزه دفاع مقدس دغدغه‌مند هستند و آن را درک می‌کنند و از طرفی هم در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس فعالیت دارند و هم دسترسی به اسناد دارند. بعد تدریجاً این بحث مطرح شد که ایشان جوهره این را دارند که نظریه تولید کنند و صاحب نظریه باشند.

وی افزود: خوشبختانه دکتر نعمتی با درک خوبی که از مفهوم قدرت و نقش معنویت در آن داشت، و با مشورت‌های خوبی که با مرحوم دکتر حسین اردستانی رئیس فقید مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس داشت و درعین‌حال با خستگی‌ناپذیر بودن، روزبه‌روز جلوتر می‌آمد و به دستیابی نظریه امیدوارتر می‌شد.

این استاد دانشگاه تهران با اظهار به اینکه نعمتی یکی از میوه‌های خوب حکمت متعالی مدنی است، بیان کرد: ایشان به‌نوعی تا حکمت مدنی متعالی امام پیشرفته‌اند و سپس وارد جنگ شده است. خوشبختانه دکتر نعمتی علاوه بر درک ذهنی، درک دلی نیز با موضوع رساله خود داشت. ایشان جوهره و ظرفیت این مهم را داشتند و انصافاً پشت‌کار خوبی هم داشتند. هم درک می‌کرد و هم دنبال می‌کرد.

وی متذکر شد: خیلی از این سندهایی که دکتر نعمتی برای اثبات نظریه خود استفاده کرده است دیگران هم دیده و هم خوانده بودند ولی کنار گذاشته بودند و یا حتی کتاب هم نوشته بودند اما بُعد معنوی‌اش را نه؛ ایشان بعد معنوی‌اش را هم تبیین و تئوریزه کرد. این مهم بود و به نظر من ایشان درصد بالایی از کارش موفقیت داشت و به‌عنوان کار اولی در این قضیه کار بسیار ارزشمندی است. ان‌شاءالله قدم‌های بسیار بزرگ‌تری در این حوزه از دانش برداشته شود.

کتاب قدرت متعالی این ظرفیت را دارد تا کاربردی شود

صدرا با بیان اینکه کتاب «قدرت متعالی» این ظرفیت را دارد تا کاربردی شود، خاطرنشان کرد: محورهای مختلفی در این اثر بررسی‌شده و در بخش پایانی علاوه بر جمع‌بندی که خلاصه فصول است، راهبردهای جدید ارائه‌شده است. هرکدام از این راهبردها موضوع چندین نظریه و خرده نظریه و رساله‌ها و کتاب‌ها و آثار گوناگونی می‌تواند در ایران و در دنیا باشد.

وی متذکر شد: همه دنیا برای اینکه قدرتشان بالا برود، در کنار قدرت ابزاری، سراغ قدرت نرم رفته‌اند و این انحراف از مسیر است. تنها راه قدرت معنوی است درحالی‌که خیلی‌ها قدرت نرم را با قدرت معنوی اشتباه می‌گیرند. قدرت نرم قدرت ابزاری و مادی است. روح قدرت نیست، روح قدرت مهم است. روح قدرت، معنویت و ایمان است یعنی فرا ابزاری است.

این استاد دانشگاه تهران افزود: هنوز هم خیلی از دانشمندان می‌گویند قدرت معنوی و قدرت ایمانی همان قدرت ابزاری و نرم‌افزاری است؛ نه، اصلاً ابزاری نیست. ابزار، ابزارِ قدرت معنوی هستند مثلاً دست‌وپا و فکر و مغز شما ابزار اراده و معنویت شما هستند نه اینکه معنویت شما هم ابزار است. معنویت شما خودت هستی.

در نظریه قدرت متعالی، فرا ابزاری به موضوع توجه دارد

وی با اشاره به اینکه یعقوب نعمتی در نظریه قدرت متعالی، فرا ابزاری به موضوع توجه داشته است، گفت: قدرت معنوی خیلی مهم است و ان‌شاءالله این کتاب پایه و اساس قرار خواهد گرفت.



منبع خبر

کتاب «قدرت متعالی» ظرفیت دارد که کاربردی شود بیشتر بخوانید »