قاسم سلیمانی

فرمانده نیروی قدس سپاه: ممکن است از داخل آمریکا پاسخ ترور شهید سلیمانی را بدهند

سردار قاآنی: هیمنه آمریکا باید شکسته شود/ سیلی بعدی غلبه نرم‌افزاری بر استکبار است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امروز (چهارشنبه 17 دی) در اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در کرمان اظهار داشت: ‌از ابتدای خلقت بشر تا امروز، نبرد انسان با خود و بیرون ادامه داشته و تا پایان هم ادامه خواهد داشت، اما این نبرد و مبارزه در دو بعد خود را نشان می‌دهد.

وی در توضیح بیشتر افزود: بخشی از این نبرد در وجود خود انسان است و هر کسی که می‌خواهد مرد میدان مقاومت باشد باید این نبرد را از درون خود شروع کند.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد:‌ شهید سلیمانی درباره واژه شهید فرموده‌اند که کسی شهید می‌شود که در ابتدا در درونش شهید شده باشد، لذا کسی می‌تواند مرد میدان مقاومت در بیرون باشد که در درونش و در نبرد درونی و نفسش مقاومت کرده و مرد میدان باشد. 

سردار قاآنی اظهار داشت: شهید سلیمانی جزو الگوهای ترکیب این دو نبرد بوده و در ابتدا در نبرد درونی با نفسش قهرمان شد و سپس این قهرمان درونی در بیرون از مرزها و هر کجا که لازم می‌شد تجلی و بروز و ظهور پیدا می‌کرد. 

وی با تأکید بر اینکه اسلام با مقاومت عجین شده است گفت: ما فرزندان نبی مکرم اسلام و سالار شهیدان هستیم و پیامبر اسلام وقتی آداب نماز را به ما آموختند راه مقاومت را هم پیش پای ما گذاشتند.

فرمانده نیروی قدس سپاه تصریح کرد: دشمنان و پست فطرتانی که در برابر جبهه مقاومت اسلامی قصد عرض اندام دارند بدانند که یکی از بزرگترین نقایص آنها عدم فهمشان است. 

سردار قاآنی با بیان اینکه جبهه مقاومت ریشه‌دار است و دشمن می‌خواهد با چه کسی مقابله کند، ادامه داد: فرزندان مقاومت در بهترین حالات روحی و وقت‌ها و در طول روز و در شفاف‌ترین حالات فکری رو به خدای تبارک و تعالی می‌کنند و حداقل در یک روز ۱۰ مرتبه از خداوند می‌خواهند که در طریق مقاومت باشند. 

وی گفت: ‌امام امروز بزرگوار ما درباره شهید سلیمانی می‌فرمایند که او اسم و رمز مقاومت ملت‌های مسلمان است یعنی اینکه این علمدار مقاومت پرچم مقاومت را از میان آیات مبارک قرآن بلند کرده و مسلمین را دوباره به این ارزش بزرگشان دعوت کرد. 

فرمانده نیروی قدس سپاه افزود: مقاومت چیزی نبوده که شهید سلیمانی ایجاد و تعریف کند، بلکه شهید سلیمانی در این مکتب دوستان و همراهان خود را یادآوری کرد که مقاومت ریشه عمیقی در مبانی دینی دارد.

سردار قاآنی با بیان اینکه امروز عرصه مقاومت شرایط خود را می‌طلبد، خاطرنشان کرد: اسلام در طول زمان و خاصتاً مکتب بزرگ شیعه همواره در میدان مقاومت بوده و جلودار این جبهه، علمای بزرگ هستند؛ امروز در رأس آن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای هستند. 

وی با بیان اینکه این جبهه همیشه قداست، مبانی و اصول داشته و با حساب و کتاب مبتنی بر دین خدا شکل گرفته و اداره می‌شود، تصریح کرد: ‌در سالهای اخیر اگر نگاه کنیم وقتی آمریکایی‌های جنایتکار در بیست سال گذشته جنگ را در دوره‌ای که مدعی بودند جهان تک‌قطبی شکل گرفته و آنها در دنیا می‌توانند هر کاری را انجام داده و هیچ کس در برابر آنها نمی‌تواند بایستد، شروع کردند، بارها شکست خوردند.

فرمانده نیروی قدس سپاه عنوان کرد: آمریکایی‌ها مباشرتاً جنگ را از افغانستان شروع کردند و در آنجا شکست خوردند؛ یک مرحله هم در عراق ودر بدترین وضع شکست خورده و بازگشتند. 

وی گفت: آمریکایی‌ها بعد از شکست‌های متعدد، عناصر لجن‌مالی که در دنیا تحت عنوان تکفیری بودند را جمع‌آوری کرده و با پول کشورهای کثیف منطقه از جمله سعودی و با طرح کشورهای جنایتکار منطقه از جمله رژیم اشغالگر قدس، عناصری خونخوار تحت عنوان تکفیری را مطرح کردند اما باز هم آمریکایی‌ها رأسا شکست خوردند و وقتی دیدند که در جبهه‌های مختلف و با وجود اینکه همه عده و عُده‌های خود را پای کار آوردند ولی باز هم شکست خوردند، عناصر خونخوار و لجن‌مال را به جان ملت‌های منطقه انداختند.

سردار قاآنی گفت: جبهه مقاومت یعنی این دشمن با چه کسی می‌خواهد بجنگد و شهید سلیمانی وقتی وارد این فضاها می‌شد دل همه رزمندگانی که آمده بودند برای دفاع از اسلام و ارزش‌های اسلامی شاد می‌شد و روحشان تازه می‌شد که یک فرماندهی که هم دین را می‌فهمد و هم بر مبنای دین عمل می‌کند و هم تجربه دارد، در عرصه‌های مختلف حکیمانه و با تدبیر عمل می‌کند و  منطق دارد.

فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید بر اینکه شهید سلیمانی حتی با دشمنش اول بر مبنای منطق وارد می‌شد، عنوان کرد: در همه میدان‌ها اول ارائه منطق می‌کرد و وقتی دشمن با بی‌منطقی خواست جنایت کند با مشت محکم با او برخورد می‌کرد اما در حین نبرد هم، تدبیر و روش حکیمانه، برخورد اصولی و در حریم دین حرکت کردن، افراط و تفریط نکردن در اوج جنگ و کوچکترین ظلم بر کسی نکردند، اینها برجستگی شهید سلیمانی بود که او را این طور برجسته کرد.

وی در ادامه اظهار داشت: باید بدانیم تعریف شهید سلیمانی صرفا از بعد نظامی به عنوان یک فرمانده تعریف کاملی نیست،  ویژگی‌های شهید سلمیانی بالاتر از این است. شهید سلیمانی صرفا در بعد نظامی برجسته نبود، او وقتی در جلسه‌ای می‌نشست و یا محیطی که برجستگان سیاسی نشسته بودند، زمانی که وارد صحبت می‌شد، با ارائه استدلال‌های محکم و منطق قوی که در آن موضوع داشت، همه را متحیر می‌کرد.

سردار قاآنی خاطرنشان کرد: این که اینگونه جمعیت‌های بزرگ که در جلوی آنها شخصیت‌های برجسته علمی و فرهنگی و سیاسی بودند و می‌آمدند کنار شهید سلیمانی قرار می‌گرفتند و هدایت و رهبری می‌کرد و آنها با کمال اطمینان نفس از او تبعیت می‌کردند، به دلیل منطق قوی و حرکت حکمت‌مدارانه و عمق فکری و نگاه نافذ بصیریتی این فرد بود و وقتی می‌خواست تصمیم بگیرد همه را با هم ترکیب می‌کرد  و یک تصمیم پخته عقبه‌دار می‌گرفت.

فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه این مرد بزرگ کاری نمی‌کرد الا اینکه در طریق ولایت حرکت کند، گفت: باید وظیفه‌مان را بدانیم که امامان مشخص کردند؛ اول انتقام از جنایتکاران که این جنایت را کردند و از همان لحظه اول شروع شده و ان‌شاءالله به نقطه پایان هم خواهد رسید. اما یک مقدماتی دارد اما دو سیلی دشمن خورده و دو سیلی را امام تعریف کردند که باید در ادامه بخورد. سیلی اول تشییع شهید بود که در کنار آن انسان‌هایی شهید شدند، سیلی دوم حمله‌ای که در دنیا سابقه نداشت و جمهوری اسلامی به پایگاه آمریکا حمله کرد و این شکستن هیمنه آمریکا بود.

وی بیان داشت: سیلی بعدی که باید به دشمن زده شود، غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار است که مسئله مهمی است، ا‌ن‌شاءالله این مسیری که شروع شده با تلاش بیشتر و راهنمایی امام عظیم‌الاشان به نخبگان و جوانان انقلاب که باید هیمنه آمریکا شکسته شود.

سردار قاآنی با تاکید بر اینکه سیلی چهارم اخراج آمریکا از منطقه است، خاطرنشان کرد: به عنوان برادر شما عرض کنم یک دور شهید سلیمانی آمریکا را از عراق خارج کرد، اما بدانید زمانی شهید سلیمانی توسط خود عراقی‌ها روی آمریکای‌ها فشار آورد که افسران آمریکا ایزی‌لایف می پوشیدند و در این حالت شهید سلیمانی آنها را اخراج کرد در حالی که التماس شهید سلیمانی را می‌کردند.

فرمانده نیروی قدس سپاه اظهار داشت: شاگردان مکتب شهید سلیمانی اول استخوان آمریکایی‌ها را خرد خواهند کرد و بعد از منطقه بیرونشان خواهند کرد. قبلا هم گفتیم و الان هم می‌گوییم؛ شکست شما و انتقام از شما شروع شده، شما درون خانه‌های خودتان هم دیگر نمی‌توانید آرامش داشته باشید. بعید نیست که از درون خانه‌های خودتان انتقام گرفته شده است.

 وی گفت: جنایتکاران اصلی از رئیس جمهوری آمریکا تا وزیر خارجه پست‌فطرت آمریکا باید سر کلاس سلمان‌رشدی بنشینند  و زندگی را از او آموزش ببینند. اینگونه نیست که آنها در منطقه ما قهرمان مبارزه با تروریسم را ترور کنند و راحت بتوانند زندگی کنند.

سردار قاآنی در پایان با تاکید مجدد بر اینکه راه شهید سلیمانی بدون تردید و بدون تغییر همچنان ادامه دارد و تقویت جبهه مقاومت روز به‌روز افزایش می‌یابد، گفت:در همین چند روز در عراق از یک تحرک کوچکی که چهار بچه رزمنده در صحنه مقاومت عراق ایجاد کردند، چه وحشتی پیدا کردند. این راه پرافتخار حمایت از مظلومان عالم و پرکردن دست آنها هر روز بیشتر از گذشته و تقویت جبهه مقاومت استمرار پیدا خواهد کرد و این راه همچنان هر روز با قدرت و موفقیت پیش خواهد رفت.

انتهای پیام/





منبع خبر

سردار قاآنی: هیمنه آمریکا باید شکسته شود/ سیلی بعدی غلبه نرم‌افزاری بر استکبار است بیشتر بخوانید »

«این روزها که نیستی»؛ چهل سپید کوتاه درباره «حاج قاسم»

«این روزها که نیستی»؛ چهل سپید کوتاه درباره «حاج قاسم»



«این روزها که نیستی»؛ چهل سپید کوتاه درباره شهیدحاج قاسم سلیمانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شاعر در این اثر به روایت زندگی و ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران و جهان بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی پرداخته است.

سراینده با بهره‌گیری از دانش ادبی، چندصدایی کردن متن و ابعاد بخشیدن به روایت‌ها، در چهل سپید کوتاه (هایکو) اثری منسجم، زیبا، رسا و شیوا خلق کرده است.

استفاده از تکنیک‌های ادبی، موتیف‌های عینی و چند بعدی بودن تصاویر و زبان از ویژگی‌های این اثر است.

در این اثر، سروده‌های محمدتقی عزیزیان توسط دکتر محمود میرزایی الحسینی به عربی و دکتر علی نوری به انگلیسی ترجمه شده است.

برش‌هایی از متن کتاب را با هم می‌خوانیم:

این روزها که نیستی

کوه به کوه می‌رسد

مانند فخری‌زاده به دماوند

و اسرائیل شیهه می‌کشد

با اسباب‌بازی‌های ترسناکش

These days that you aren’t here

The mountain reaches the mountain

Like Fakhrizadeh to Damavand

And Israel is snorting

With his scary toys

فی هذه الأیام التی لستَ بیننا

تَلتَقی الجبال

مثل التقاء فخری زاده دماوندَ

و إسرائیل تَصهَل

بِلُعَبها المُخیفة

این روزها که نیستی

سیدحسن با صدای خش‌دار

در برابر باد ایستاده

تا عطرت را پس بگیرد

لب طاقچه بگذارد

کنار قاب عکس ابومهدی

These days that you aren’t here

Seyed Hassan with a scratchy voice

Is standing against the wind

To take back your perfume

and put it on the ledge

Next to the frame of Abu Mahdi’s photo

فی هذه الأیام التی لستَ بیننا

السید حسن بصوته الأجشّ

وقف أمام الرّیح

لیَستَرجِع عطرَک

ویَضَعَه علی الرّف

بجانب إطار صورة أبومهدی ‌

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شاعر در این اثر به روایت زندگی و ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران و جهان بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی پرداخته است.

سراینده با بهره‌گیری از دانش ادبی، چندصدایی کردن متن و ابعاد بخشیدن به روایت‌ها، در چهل سپید کوتاه (هایکو) اثری منسجم، زیبا، رسا و شیوا خلق کرده است.

استفاده از تکنیک‌های ادبی، موتیف‌های عینی و چند بعدی بودن تصاویر و زبان از ویژگی‌های این اثر است.

در این اثر، سروده‌های محمدتقی عزیزیان توسط دکتر محمود میرزایی الحسینی به عربی و دکتر علی نوری به انگلیسی ترجمه شده است.

برش‌هایی از متن کتاب را با هم می‌خوانیم:

این روزها که نیستی

کوه به کوه می‌رسد

مانند فخری‌زاده به دماوند

و اسرائیل شیهه می‌کشد

با اسباب‌بازی‌های ترسناکش

These days that you aren’t here

The mountain reaches the mountain

Like Fakhrizadeh to Damavand

And Israel is snorting

With his scary toys

فی هذه الأیام التی لستَ بیننا

تَلتَقی الجبال

مثل التقاء فخری زاده دماوندَ

و إسرائیل تَصهَل

بِلُعَبها المُخیفة

این روزها که نیستی

سیدحسن با صدای خش‌دار

در برابر باد ایستاده

تا عطرت را پس بگیرد

لب طاقچه بگذارد

کنار قاب عکس ابومهدی

These days that you aren’t here

Seyed Hassan with a scratchy voice

Is standing against the wind

To take back your perfume

and put it on the ledge

Next to the frame of Abu Mahdi’s photo

فی هذه الأیام التی لستَ بیننا

السید حسن بصوته الأجشّ

وقف أمام الرّیح

لیَستَرجِع عطرَک

ویَضَعَه علی الرّف

بجانب إطار صورة أبومهدی ‌



منبع خبر

«این روزها که نیستی»؛ چهل سپید کوتاه درباره «حاج قاسم» بیشتر بخوانید »

قصه دفاع «حاج قاسم» از دختر بی‌حجاب در محرم

قصه دفاع «حاج قاسم» از دختر بی‌حجاب در محرم



روایت محرومیت‌های سردار سلیمانی/قصه دفاع از دختر بی‌حجاب در محرم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی از کتاب زندگی‌نامه خودنوشت شهید قاسم سلیمانی با عنوان «از چیزی نمی ترسیدم» در سالن همایش‌های سازمان صدا و سیما برگزار شد.

این کتاب که مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب شده، نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» است و شامل دست نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ی مبارزات انقلابی در سال ۵۷ می‌شود.

علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور در مراسم رونمایی کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگی‌نامه خودنوشت قاسم سلیمانی طی سخنانی گفت: یکی از ویژگی‌ها و البته شگفتی‌های این‌کتاب بیان صادقانه و دور از هرگونه تحریف و تغییر افکار و عواطف و واقعیت‌ها حتی به مصلحت شرایط نویسنده در زمان نگارش این زندگینامه است.

وی با اشاره به اینکه کتاب از ۵۶ صفحه ۱۳ تا ۱۴ سطری تشکیل شده، گفت: هر سطر ۱۳ کلمه زندگینامه‌ خودنوشت شهید قاسم سلیمانی از کودکی تا ۲۲ سالگی‌اش در سال اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷است.

مشروح متن سخنرانی مختارپور در این‌مراسم چنین است:

به‌نام آن‌که جان را روشنی داد

[۱]

اولین نکته‌ قابل توجه زمان نگارش این زندگینامه است. آن‌طور که ناشر کتاب در مقدمه بیان کرده تاریخ این نوشته، چند سال قبل از شهادت آن شهید بوده است یعنی در بحبوحه‌ مبارزه نفس‌گیر و طاقت‌فرسا و قهرمانانه‌ مدافعان حرم از هر سرزمین و کوی و برزن به فرماندهی حاج قاسم  با لشکر جرّار و جبّار داعش که نماد جور و جهل استکبار و حلقه به‌گوشان مرتجع آنان در منطقه. بدین ترتیب یکی از ویژگی‌های شخصیتی نویسنده یعنی آرامش روحی در سخت‌ترین شرایط و تمرکز کامل بر به‌یادآوری و تحریر خاطراتی از دهه‌ها قبل با خصوصیاتی که در ادامه بدان اشاره خواهد شد خود را نشان می‌دهد.

اگر خواننده‌ این زندگی‌نامه از نویسنده و شرایط و فعالیت‌های او بی‌خبر باشد بی‌شک تصور می‌کند این نوشته‌ها اثر نویسنده‌ای است که در گوشه‌ اتاقی یا کتابخانه‌ای در آرامش کامل و با دسترسی به انواع کتابهای مربوط به آداب و رسوم و زیست دوره‌ی خاصی از تاریخ و جغرافیای منطقه‌ی تولد و رشد خود نشسته و در سکوت کامل یا همراه با صدای گوش‌نواز و فرح‌بخش طبیعت به مرور خاطرات خود و تدوین آن پرداخته است.

اما وقتی به شخصیت و شرایط حیات و مجاهدت او آگاه شود آنگاه درمی‌یابد که آرامش روحی و طمأنینه‌ی نفس و زوال خوف که در تعریف ایمان آمده است چگونه در وجود حاج قاسم سلیمانی جلوه‌گر شده و در عرصه‌های مختلف و متعدد حیات طیّبه‌ی او ـ از جمله در نگارش همین زندگی‌نامه ـ خود را نشان داده است.

[۲]

زندگینامه‌ شهید سلیمانی حاوی اطلاعات دقیقی از تبار و خاندان و طایفه‌ای است که او در آن متولد شده و رشد کرده است. در این متن علاوه  معرفی افراد و خانواده‌های وابسته به بیان مناطق جغرافیایی و طبیعی از کوهها و رودها و دشت‌ها و نیز به شرایط اقلیمی و تغییرات آب و هوایی و شرایط سخت زمستانی آن منطقه و تأثیرات ناگوار آن نیز اشاره شده است.

نویسنده آن‌چنان به وضوح و بادقت تمام جزئیات شرایط زندگی و اتفاقات و خاطرات خود را ترسیم کرده که اگر مستندسازی با تجهیزات صوتی و تصویری به ضبط تصاویر و شرح صحنه‌ها می‌پرداخت نمی‌توانست به نتیجه‌ای از این دقیق‌تر و روشن‌تر دست یابد.

از این جهت این متن، نه صرفاً یک نوشته که مجموعه‌ای از تصاویر روشن و واضح است با این تفاوت که واژه‌ها و کلمات جایگزین تصاویر شده‌اند.

[۳]

متن زندگی‌نامه‌ی خودنوشت حاج قاسم سلیمانی سرشار است از واژه‌ها و اصطلاحات محلی. با اینکه معلوم است که در سخنرانی‌ها و محاورات روزمره آن هم در بحبوحه‌ی مبارزه با داعش، این‌قبیل واژه‌ها معمول و مورد استفاده‌ی روزانه‌ی آن شهید نبوده اما استفاده از این لغات و ترکیبات از سویی نشان‌دهنده‌ی حفظ ارتباط وثیق نویسنده با فرهنگ و آداب و رسوم و اصطلاحات منطقه‌ی ولادت و رشد او می‌باشد و از سوی دیگر نشانگر حافظه‌ی قوی و آماده در به یادآوری و استفاده از آنها حتی در سخت‌ترین شرایط.

[۴]

یکی دیگر از ویژگیها و البته شگفتی‌های این کتاب بیان صادقانه و به دور از هرگونه تحریف و تغییر افکار رو عواطف و واقعیتها حتی به مصلحت شرایط نویسنده در زمان نگارش این زندگینامه است، آن هم در روزگاری که برخی حتی گفتار و رفتار روز قبل خود را نیز به مصلحت و منفعت خود تغییر می‌دهند و خاطرات آنها نه واقعیات تاریخی که شرح رنگارنگ و نان به نرخ روز و ساعت و دقیقه خوردن است.

حاج قاسم نه از بیان لذتی که از بیسکویت‌های تغذیه مدارس احساس کرده ابایی دارد و نه از تصریح به اینکه حتی تا زمان نگارش این متن هیچ شیرینی دیگری برای او آن قدر مزه نداشته، و نه این واقعیت را پوشیده می‌دارد که تا سال ۵۳ حتی به فساد و تباهی فکری و عملی رژیم طاغوت آگاهی نداشته است و البته با همان صفا و طهارت روحی خود از متدیّنی حاج محمد نام راهنمایی می‌طلبد و شناخت صحیح را به دست می‌آورد.

[۵]

از دیگر نکات چشمگیر دراین کتاب، احترام و ارزش خانواده و به خصوص رابطه‌ی شهید با مادر گرامی‌اش است که نشان‌می‌دهد علیرغم شرایط سخت و عموماً سرد از نظر طبیعت که گاه تا مغز استخوان نفوذ می‌کرده چنان آتش مهرمادری، گدازان و سوزان برقرار بوده که قاسم را بیش از دیگر فرزندان و دیگر خانواده‌ها متّکی و استوار و پشت‌گرم به عطوفت مادر می‌سازد. تا سه سالگی در آغوش  مادر و بعد از آن در چادری بسته به پشت مادر رشد می‌یابد و لذت آن آرامش همراه با مادر بودن همواره در قلب و خاطرش ماندگار می‌شود . البته چنین مادری تنها به فرزندان خود مهر نمی‌ورزد که گرمای محبت او همسایه‌ی فقیر و مهمانان و مسافران حتی زنی مسلول را که همه رهایش کرده بودند در آغوش خود پناه می‌دهد. محبتی که حتی تذکر همسرش که می‌گفت حق نداری به آدم بی‌روزه غذا بدهی را نیز نادیده می‌گیرد و همچنان مهمان را حتی اگر اهل روزه و نماز نباشد اطعام می‌کند.

خواننده‌ی آگاه این سطور آرام‌آرام درمی‌یابد که محبت گسترده‌ی حاج قاسم سلیمانی که همه‌ی انسانها را صرفنظر از مذهب و رنگ و سبک زندگی دربرمی‌گرفت ریشه در کدام سرزمین مهر مادری دارد.

[۶]

اما پدر  اگرچه او نیز به فرزندان خود علاقه دارد و دلسوز آنان است و حتی با شنیدن صدای گریه‌ی قاسم بر اثر تنبیه به مدیر مدرسه اعتراض می‌کند اما دارای ویژگی‌های برجسته‌ی دیگری است که بخش دیگری از بنای رفیع شخصیت شهید سلیمانی حاصل معماری آن پدر شریف می‌باشد. ویژگی‌هایی که در یک کلام می‌توان آن را «اعتقاد راسخ به عقاید دینی و التزام عملی به احکام شرعی» نامید. مشدی حسن یا همان پدر قاسم به نماز، آن هم نماز اول وقت تقید داشت و نیز به حلال و حرام، شهره بود به درست عملی، اهل زکات، و رعایت احکام شرعی حتی در سخت‌ترین شرایط آب و هوایی و سرمای طاقت‌فرسا، و اهل زیارت امامزاده‌ها و روضه‌خوانی و عزاداری سیدالشهدا(علیه‌السلام).

 بدین ترتیب به موازات مادری که بذر مهر و محبت و نوع‌دوستی را در وجود فرزندان خود پرورش می‌دهد، پدر نیز نهاد اعتقاد و ایمان و عمل صالح را در سرزمین وجود فرزندان خود آبیاری می‌کند تا بعدها شاخه‌های پهناور این دو نهال مکمل، شخصیتی از حاج قاسم ‌بسازد که اگرچه اشدّاء علی الکفّار است اما اقیانوس محبتش همه را دربرمی‌گیرد. این مهرورزی تنها مربوط به سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم نیست، در همین زندگینامه‌ی خودنوشت به روزی در محرم سال ۱۳۵۵ اشاره می‌کند که وقتی می‌بیند پاسبانی به یک دختر جوانِ بی‌حجاب جسارت می‌کند قاسم چنان برمی‌آشوبد که بدون توجه به عواقب تصمیمش، بی‌درنگ به آن پاسبان حمله می‌کند. یک بار دیگر صحنه را ترسیم کنید:

زمان: محرم سال ۱۳۵۵

وضع قاسم: جوان، اهل کار، ورزیده، اهل رفت و آمد مکرر به مسجد جامع کرمان و اهل ثابت درس قرآن در مسجد قائم و همچنین تکیه فاطمیه.

شرایط فرد مورد جسارت: دختری با سر برهنه و موهای کاملاً بلند و در آن روزگار ، ظاهرا  طبیعی

طرف مقابل: پاسبان شهربانی و همراه او پاسبان راهنمایی

عکس‌العمل قاسم مؤمن: اعتراض و ادب کردن پاسبان به سزای بی‌ادبی به دختر بی‌حجاب آن هم در محرّم.

شاید کسی نداند آن دختر که بود و  از ماجرا مطلع شد یا نه و روزگارش به کجا انجامید، اما امروز یعنی ۴۴ سال بعد از آن ماجرا کدام دختر یا پسر جوانی است که این خاطره را بخواند و زبان به تحسین قاسم غیور مهربان نگشاید.

[۷]

ویژگی شاخص دیگری که در این زندگینامه خودنوشت به چشم می خورد احساس مسئولیت قاسم ۱۳ ساله است نسبت به مشکل اقتصادی پدر و تلاش برای مشارکت در رفع نگرانی خانواده.

به قول خودش یک بچه‌ی ضعیف که تا آن زمان فقط رابر را دیده به همراه دو نفر از دوستانش به کرمان می‌رود و بارها در مراجعه به هر کارگاه و رستوران با جواب منفی آن هم به‌خاطر قد کوچک و جثّه‌ی نحیفش مواجه می‌شود اما از تلاش بازنمی‌ایستد. سرانجام در مراجعه به ساختمان در حال ساختی و در مقابل اوستا علی اشک می‌ریزد و به کار حمل آجر گماشته می‌شود با دست‌هایی کوچک که حتی قادر به گرفتن یک آجر هم نیست، اما آن‌قدر آجر حمل می کند تا از دست‌های کوچکش خون جاری می‌شود و بالاخره اولین دسترنج خود را کسب می‌کند . برای کسب درآمد بیشتر به امید کمک به رفع گرفتاری پدر کار قبلی را رها می‌کند و در رستورانی مشغول می‌شود و همزمان برای کسب سریعتر درآمد، با خرید دستگاه آب‌میوه‌گیری در پیاده‌رو به فروش آب‌میوه می‌پردازد و بعد از ۹ ماه دوری و دلتنگی به روستا بازمی‌گردد و پس از ده روز مجدداً برای کار عازم شهر می‌شود.

آری تلاش و کوشش و سعی و نان از عمل خویش برآوردن و کمک به خانواده و همنوعان از سیزده سالگی در وجود قاسم شکل می‌گیرد.

[۸]

در بازگشت به کرمان برای ادامه‌ی کار، این بار پای قاسم به گود زورخانه‌ها باز می‌شود و با آداب پهلوانی آشنا می‌شود و سالها بعد در این زندگینامه چنین می‌نویسد:

«اساساً ورزش تأثیر زیادی بر اخلاق دینی من داشت و یکی از مهمترین عواملی که مانع مهمی در کشیده نشدنم به مفاسد اخلاقی بود، به رغم جوان بودن، ورزش بود. خصوصاً ورزش باستانی که پایه و اصولِ اخلاقی و دینی دارد.»

حالا دیگر بر همه‌ی آن ابعاد وجودی اُنس با حرم امام رضا(علیه‌السلام) هم اضافه می‌شود، حرم برای او جاذبه‌ی عجیبی دارد، شبها تا دیروقت در حرم می‌ماند.

به نظر می‌رسد تا تکمیل شخصیت قاسم سلیمانی فقط یک مرحله‌ی دیگر باقی است، پیوستن به نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)

[۹]

سال ۱۳۵۶ فرامی‌رسد و از طریق دو تن از دوستان ورزشکارش برای اولین‌بار نام دکتر علی شریعتی و آیت‌الله خمینی را می‌شنود و به سرعت مجذوب آقای خمینی می‌شود و عکس او را با خود نگاه می‌دارد و به زودی به تعبیر خودش تبدیل می‌شود به یک انقلابی دوآتیشه آن هم بدون ترس از احدی و بی‌محابا.

البته این نترس بودن جدید نیست. در صفحات مربوط به ده‌سالگی‌اش نوشته که از همان ابتدای کودکی، حالتی از نترسی نداشتم.

آن شجاعت و ایمان اینک با بصیرت انقلابی درهم آمیخته و قاسم را به شعارنویسی علیه طاغوت می‌کشاند و سپس مکافات و ضرب و شتم از مأموران شهربانی را تحمل می‌کند .

قاسم جوان ورزشکار انقلابی در سال ۵۶ نه باشگاه ورزشی‌اش ترک می‌شود و نه رفت و آمد و فعالیت در مسجد جامع کرمان.

در حمله‌ی مأموران رژیم پهلوی به مسجد جامع کرمان به دفاع از مردم می‌پردازد و در میان گاز اشک‌آور و دود حاصل از به آتش کشیده شدن موتورهای جوانان توسط عوامل رژیم، به کمک کودکی که گریان و وحشت‌زده مورد حمله‌ی مأموران قرار گرفته می‌شتابد و با تحمل چندین ضربه‌ی باطوم کودک را نجات می‌دهد.

صفحات پایانی زندگینامه به ماجرای اوج‌گیری تظاهرات و شهادت چندتن از دوستانش می‌رسد. تقدیر این بود که زندگینامه‌ی خودنوشت او با ذکر نام مطهّر شهدا به پایان برسد.

[خاتمه]

آنچه گفته آمد توصیف مراحل تکوین شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی براساس زندگینامه‌ی خودنوشت او بود که اینک در سالگرد شهادت آن سردار دلها رونمایی می‌شود.

زندگینامه‌ای  که می‌توان آن را روایت حیات طیبه‌ی یک روح مؤمن عاشق مخلص نامید؛
مردی از تبار آب و آفتاب و آینه

و من الله التوفیق – علیرضا مختارپور

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی از کتاب زندگی‌نامه خودنوشت شهید قاسم سلیمانی با عنوان «از چیزی نمی ترسیدم» در سالن همایش‌های سازمان صدا و سیما برگزار شد.

این کتاب که مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب شده، نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» است و شامل دست نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ی مبارزات انقلابی در سال ۵۷ می‌شود.

علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور در مراسم رونمایی کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگی‌نامه خودنوشت قاسم سلیمانی طی سخنانی گفت: یکی از ویژگی‌ها و البته شگفتی‌های این‌کتاب بیان صادقانه و دور از هرگونه تحریف و تغییر افکار و عواطف و واقعیت‌ها حتی به مصلحت شرایط نویسنده در زمان نگارش این زندگینامه است.

وی با اشاره به اینکه کتاب از ۵۶ صفحه ۱۳ تا ۱۴ سطری تشکیل شده، گفت: هر سطر ۱۳ کلمه زندگینامه‌ خودنوشت شهید قاسم سلیمانی از کودکی تا ۲۲ سالگی‌اش در سال اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷است.

مشروح متن سخنرانی مختارپور در این‌مراسم چنین است:

به‌نام آن‌که جان را روشنی داد

[۱]

اولین نکته‌ قابل توجه زمان نگارش این زندگینامه است. آن‌طور که ناشر کتاب در مقدمه بیان کرده تاریخ این نوشته، چند سال قبل از شهادت آن شهید بوده است یعنی در بحبوحه‌ مبارزه نفس‌گیر و طاقت‌فرسا و قهرمانانه‌ مدافعان حرم از هر سرزمین و کوی و برزن به فرماندهی حاج قاسم  با لشکر جرّار و جبّار داعش که نماد جور و جهل استکبار و حلقه به‌گوشان مرتجع آنان در منطقه. بدین ترتیب یکی از ویژگی‌های شخصیتی نویسنده یعنی آرامش روحی در سخت‌ترین شرایط و تمرکز کامل بر به‌یادآوری و تحریر خاطراتی از دهه‌ها قبل با خصوصیاتی که در ادامه بدان اشاره خواهد شد خود را نشان می‌دهد.

اگر خواننده‌ این زندگی‌نامه از نویسنده و شرایط و فعالیت‌های او بی‌خبر باشد بی‌شک تصور می‌کند این نوشته‌ها اثر نویسنده‌ای است که در گوشه‌ اتاقی یا کتابخانه‌ای در آرامش کامل و با دسترسی به انواع کتابهای مربوط به آداب و رسوم و زیست دوره‌ی خاصی از تاریخ و جغرافیای منطقه‌ی تولد و رشد خود نشسته و در سکوت کامل یا همراه با صدای گوش‌نواز و فرح‌بخش طبیعت به مرور خاطرات خود و تدوین آن پرداخته است.

اما وقتی به شخصیت و شرایط حیات و مجاهدت او آگاه شود آنگاه درمی‌یابد که آرامش روحی و طمأنینه‌ی نفس و زوال خوف که در تعریف ایمان آمده است چگونه در وجود حاج قاسم سلیمانی جلوه‌گر شده و در عرصه‌های مختلف و متعدد حیات طیّبه‌ی او ـ از جمله در نگارش همین زندگی‌نامه ـ خود را نشان داده است.

[۲]

زندگینامه‌ شهید سلیمانی حاوی اطلاعات دقیقی از تبار و خاندان و طایفه‌ای است که او در آن متولد شده و رشد کرده است. در این متن علاوه  معرفی افراد و خانواده‌های وابسته به بیان مناطق جغرافیایی و طبیعی از کوهها و رودها و دشت‌ها و نیز به شرایط اقلیمی و تغییرات آب و هوایی و شرایط سخت زمستانی آن منطقه و تأثیرات ناگوار آن نیز اشاره شده است.

نویسنده آن‌چنان به وضوح و بادقت تمام جزئیات شرایط زندگی و اتفاقات و خاطرات خود را ترسیم کرده که اگر مستندسازی با تجهیزات صوتی و تصویری به ضبط تصاویر و شرح صحنه‌ها می‌پرداخت نمی‌توانست به نتیجه‌ای از این دقیق‌تر و روشن‌تر دست یابد.

از این جهت این متن، نه صرفاً یک نوشته که مجموعه‌ای از تصاویر روشن و واضح است با این تفاوت که واژه‌ها و کلمات جایگزین تصاویر شده‌اند.

[۳]

متن زندگی‌نامه‌ی خودنوشت حاج قاسم سلیمانی سرشار است از واژه‌ها و اصطلاحات محلی. با اینکه معلوم است که در سخنرانی‌ها و محاورات روزمره آن هم در بحبوحه‌ی مبارزه با داعش، این‌قبیل واژه‌ها معمول و مورد استفاده‌ی روزانه‌ی آن شهید نبوده اما استفاده از این لغات و ترکیبات از سویی نشان‌دهنده‌ی حفظ ارتباط وثیق نویسنده با فرهنگ و آداب و رسوم و اصطلاحات منطقه‌ی ولادت و رشد او می‌باشد و از سوی دیگر نشانگر حافظه‌ی قوی و آماده در به یادآوری و استفاده از آنها حتی در سخت‌ترین شرایط.

[۴]

یکی دیگر از ویژگیها و البته شگفتی‌های این کتاب بیان صادقانه و به دور از هرگونه تحریف و تغییر افکار رو عواطف و واقعیتها حتی به مصلحت شرایط نویسنده در زمان نگارش این زندگینامه است، آن هم در روزگاری که برخی حتی گفتار و رفتار روز قبل خود را نیز به مصلحت و منفعت خود تغییر می‌دهند و خاطرات آنها نه واقعیات تاریخی که شرح رنگارنگ و نان به نرخ روز و ساعت و دقیقه خوردن است.

حاج قاسم نه از بیان لذتی که از بیسکویت‌های تغذیه مدارس احساس کرده ابایی دارد و نه از تصریح به اینکه حتی تا زمان نگارش این متن هیچ شیرینی دیگری برای او آن قدر مزه نداشته، و نه این واقعیت را پوشیده می‌دارد که تا سال ۵۳ حتی به فساد و تباهی فکری و عملی رژیم طاغوت آگاهی نداشته است و البته با همان صفا و طهارت روحی خود از متدیّنی حاج محمد نام راهنمایی می‌طلبد و شناخت صحیح را به دست می‌آورد.

[۵]

از دیگر نکات چشمگیر دراین کتاب، احترام و ارزش خانواده و به خصوص رابطه‌ی شهید با مادر گرامی‌اش است که نشان‌می‌دهد علیرغم شرایط سخت و عموماً سرد از نظر طبیعت که گاه تا مغز استخوان نفوذ می‌کرده چنان آتش مهرمادری، گدازان و سوزان برقرار بوده که قاسم را بیش از دیگر فرزندان و دیگر خانواده‌ها متّکی و استوار و پشت‌گرم به عطوفت مادر می‌سازد. تا سه سالگی در آغوش  مادر و بعد از آن در چادری بسته به پشت مادر رشد می‌یابد و لذت آن آرامش همراه با مادر بودن همواره در قلب و خاطرش ماندگار می‌شود . البته چنین مادری تنها به فرزندان خود مهر نمی‌ورزد که گرمای محبت او همسایه‌ی فقیر و مهمانان و مسافران حتی زنی مسلول را که همه رهایش کرده بودند در آغوش خود پناه می‌دهد. محبتی که حتی تذکر همسرش که می‌گفت حق نداری به آدم بی‌روزه غذا بدهی را نیز نادیده می‌گیرد و همچنان مهمان را حتی اگر اهل روزه و نماز نباشد اطعام می‌کند.

خواننده‌ی آگاه این سطور آرام‌آرام درمی‌یابد که محبت گسترده‌ی حاج قاسم سلیمانی که همه‌ی انسانها را صرفنظر از مذهب و رنگ و سبک زندگی دربرمی‌گرفت ریشه در کدام سرزمین مهر مادری دارد.

[۶]

اما پدر  اگرچه او نیز به فرزندان خود علاقه دارد و دلسوز آنان است و حتی با شنیدن صدای گریه‌ی قاسم بر اثر تنبیه به مدیر مدرسه اعتراض می‌کند اما دارای ویژگی‌های برجسته‌ی دیگری است که بخش دیگری از بنای رفیع شخصیت شهید سلیمانی حاصل معماری آن پدر شریف می‌باشد. ویژگی‌هایی که در یک کلام می‌توان آن را «اعتقاد راسخ به عقاید دینی و التزام عملی به احکام شرعی» نامید. مشدی حسن یا همان پدر قاسم به نماز، آن هم نماز اول وقت تقید داشت و نیز به حلال و حرام، شهره بود به درست عملی، اهل زکات، و رعایت احکام شرعی حتی در سخت‌ترین شرایط آب و هوایی و سرمای طاقت‌فرسا، و اهل زیارت امامزاده‌ها و روضه‌خوانی و عزاداری سیدالشهدا(علیه‌السلام).

 بدین ترتیب به موازات مادری که بذر مهر و محبت و نوع‌دوستی را در وجود فرزندان خود پرورش می‌دهد، پدر نیز نهاد اعتقاد و ایمان و عمل صالح را در سرزمین وجود فرزندان خود آبیاری می‌کند تا بعدها شاخه‌های پهناور این دو نهال مکمل، شخصیتی از حاج قاسم ‌بسازد که اگرچه اشدّاء علی الکفّار است اما اقیانوس محبتش همه را دربرمی‌گیرد. این مهرورزی تنها مربوط به سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم نیست، در همین زندگینامه‌ی خودنوشت به روزی در محرم سال ۱۳۵۵ اشاره می‌کند که وقتی می‌بیند پاسبانی به یک دختر جوانِ بی‌حجاب جسارت می‌کند قاسم چنان برمی‌آشوبد که بدون توجه به عواقب تصمیمش، بی‌درنگ به آن پاسبان حمله می‌کند. یک بار دیگر صحنه را ترسیم کنید:

زمان: محرم سال ۱۳۵۵

وضع قاسم: جوان، اهل کار، ورزیده، اهل رفت و آمد مکرر به مسجد جامع کرمان و اهل ثابت درس قرآن در مسجد قائم و همچنین تکیه فاطمیه.

شرایط فرد مورد جسارت: دختری با سر برهنه و موهای کاملاً بلند و در آن روزگار ، ظاهرا  طبیعی

طرف مقابل: پاسبان شهربانی و همراه او پاسبان راهنمایی

عکس‌العمل قاسم مؤمن: اعتراض و ادب کردن پاسبان به سزای بی‌ادبی به دختر بی‌حجاب آن هم در محرّم.

شاید کسی نداند آن دختر که بود و  از ماجرا مطلع شد یا نه و روزگارش به کجا انجامید، اما امروز یعنی ۴۴ سال بعد از آن ماجرا کدام دختر یا پسر جوانی است که این خاطره را بخواند و زبان به تحسین قاسم غیور مهربان نگشاید.

[۷]

ویژگی شاخص دیگری که در این زندگینامه خودنوشت به چشم می خورد احساس مسئولیت قاسم ۱۳ ساله است نسبت به مشکل اقتصادی پدر و تلاش برای مشارکت در رفع نگرانی خانواده.

به قول خودش یک بچه‌ی ضعیف که تا آن زمان فقط رابر را دیده به همراه دو نفر از دوستانش به کرمان می‌رود و بارها در مراجعه به هر کارگاه و رستوران با جواب منفی آن هم به‌خاطر قد کوچک و جثّه‌ی نحیفش مواجه می‌شود اما از تلاش بازنمی‌ایستد. سرانجام در مراجعه به ساختمان در حال ساختی و در مقابل اوستا علی اشک می‌ریزد و به کار حمل آجر گماشته می‌شود با دست‌هایی کوچک که حتی قادر به گرفتن یک آجر هم نیست، اما آن‌قدر آجر حمل می کند تا از دست‌های کوچکش خون جاری می‌شود و بالاخره اولین دسترنج خود را کسب می‌کند . برای کسب درآمد بیشتر به امید کمک به رفع گرفتاری پدر کار قبلی را رها می‌کند و در رستورانی مشغول می‌شود و همزمان برای کسب سریعتر درآمد، با خرید دستگاه آب‌میوه‌گیری در پیاده‌رو به فروش آب‌میوه می‌پردازد و بعد از ۹ ماه دوری و دلتنگی به روستا بازمی‌گردد و پس از ده روز مجدداً برای کار عازم شهر می‌شود.

آری تلاش و کوشش و سعی و نان از عمل خویش برآوردن و کمک به خانواده و همنوعان از سیزده سالگی در وجود قاسم شکل می‌گیرد.

[۸]

در بازگشت به کرمان برای ادامه‌ی کار، این بار پای قاسم به گود زورخانه‌ها باز می‌شود و با آداب پهلوانی آشنا می‌شود و سالها بعد در این زندگینامه چنین می‌نویسد:

«اساساً ورزش تأثیر زیادی بر اخلاق دینی من داشت و یکی از مهمترین عواملی که مانع مهمی در کشیده نشدنم به مفاسد اخلاقی بود، به رغم جوان بودن، ورزش بود. خصوصاً ورزش باستانی که پایه و اصولِ اخلاقی و دینی دارد.»

حالا دیگر بر همه‌ی آن ابعاد وجودی اُنس با حرم امام رضا(علیه‌السلام) هم اضافه می‌شود، حرم برای او جاذبه‌ی عجیبی دارد، شبها تا دیروقت در حرم می‌ماند.

به نظر می‌رسد تا تکمیل شخصیت قاسم سلیمانی فقط یک مرحله‌ی دیگر باقی است، پیوستن به نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)

[۹]

سال ۱۳۵۶ فرامی‌رسد و از طریق دو تن از دوستان ورزشکارش برای اولین‌بار نام دکتر علی شریعتی و آیت‌الله خمینی را می‌شنود و به سرعت مجذوب آقای خمینی می‌شود و عکس او را با خود نگاه می‌دارد و به زودی به تعبیر خودش تبدیل می‌شود به یک انقلابی دوآتیشه آن هم بدون ترس از احدی و بی‌محابا.

البته این نترس بودن جدید نیست. در صفحات مربوط به ده‌سالگی‌اش نوشته که از همان ابتدای کودکی، حالتی از نترسی نداشتم.

آن شجاعت و ایمان اینک با بصیرت انقلابی درهم آمیخته و قاسم را به شعارنویسی علیه طاغوت می‌کشاند و سپس مکافات و ضرب و شتم از مأموران شهربانی را تحمل می‌کند .

قاسم جوان ورزشکار انقلابی در سال ۵۶ نه باشگاه ورزشی‌اش ترک می‌شود و نه رفت و آمد و فعالیت در مسجد جامع کرمان.

در حمله‌ی مأموران رژیم پهلوی به مسجد جامع کرمان به دفاع از مردم می‌پردازد و در میان گاز اشک‌آور و دود حاصل از به آتش کشیده شدن موتورهای جوانان توسط عوامل رژیم، به کمک کودکی که گریان و وحشت‌زده مورد حمله‌ی مأموران قرار گرفته می‌شتابد و با تحمل چندین ضربه‌ی باطوم کودک را نجات می‌دهد.

صفحات پایانی زندگینامه به ماجرای اوج‌گیری تظاهرات و شهادت چندتن از دوستانش می‌رسد. تقدیر این بود که زندگینامه‌ی خودنوشت او با ذکر نام مطهّر شهدا به پایان برسد.

[خاتمه]

آنچه گفته آمد توصیف مراحل تکوین شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی براساس زندگینامه‌ی خودنوشت او بود که اینک در سالگرد شهادت آن سردار دلها رونمایی می‌شود.

زندگینامه‌ای  که می‌توان آن را روایت حیات طیبه‌ی یک روح مؤمن عاشق مخلص نامید؛
مردی از تبار آب و آفتاب و آینه

و من الله التوفیق – علیرضا مختارپور



منبع خبر

قصه دفاع «حاج قاسم» از دختر بی‌حجاب در محرم بیشتر بخوانید »

اولین «سیلی سخت» بر صورت قاتلان سردار دل‌ها/ عزتی که ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیر کرد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: بامداد جمعه بود؛ وقتی همه خواب بودند، تروریست‌های تروریست‌پرور آمریکایی انتظار می‌کشیدند تا پس از ضربه‌های متعددی که از «جبهه مقاومت» خورده بوده و هفت تریلیون دلار سرمایه‌شان در منطقه «غرب آسیا» به باد فنا رفته بود، به مردی ناجوانمردانه از پشت خنجر بزنند که همیشه «مرد میدان» بود؛ مرد میدان جنگ، مرد میدان سیاست و مذاکره، مرد میدان بصیرت، مرد میدان وحدت همه آزادگان جهان در مقابل ظالمان؛ غافل از این‌که این مرد، نه‌تنها از «شهادت در راه خدا» نمی‌هراسد؛ بلکه سال‌هاست که انتظار وصل به معبود خویش و همرزمان شهید خود را می‌کشد؛ همان‌گونه که قرآن کریم فرموده‌اند «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ، فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ، وَما بَدَّلوا تَبديلًا»، برای همین بود که حدود ساعت شش صبح، بعد از اعلام خبر شهادتش از رسانه ملی، همین آیه قرآن پخش شد و آن‌گاه بود که اشک‌های یک ملت جاری و قلب‌ها خون شد.

تروریست‌های آمریکایی پیش از به شهادت رساندن سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، شاید پیش خودشان فکر کرده بودند که وقتی عده‌ای از مسئولان بی‌بصیرت و رسانه‌های آن‌ها در ایران، سال‌هاست که «جبهه مقاومت» و «مدافعان حرم» را تخریب می‌کنند؛ پس سردار حاج قاسم سلیمانی محبوبتی در میان ملت خود ندارد و با به شهادت رساندن وی، یک موجی گذرا در ایران به‌وجود آمده و پس از مدتی فروکش کرده و به‌فراموشی سپرده می‌شود و از طرفی دیگر هم «جبهه مقاومت» رو به افول می‌رود؛ غافل از این‌که خداوند متعال در دو جا به بندگان خود می‌خندد؛ یکی زمانی‌که همه دست به دست هم می‌دهند تا یکی را ذلیل کنند و خدا نمی‌خواهد و یکی هم زمانی‌که همه دست به دست هم می‌دهند تا کسی را عزیز کنند و خداوند نمی‌خواهد؛ و چه زیبا خداوند متعال در ماجرای شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، به دو گروه خندید؛ اول تروریست‌های آمریکایی که فکر کرده بودند با حذف فیزیکی سردار دل‌ها، او در قلب‌ها نیز به فراموشی سپرده شده و آن‌ها به اهداف شوم خود در منطقه دست می‌یابند، دوم فتنه‌گران داخلی که سال‌ها داشتند حاج‌قاسم و مدافعان حرم را تخریب می‌کردند.

بازخوانی تشییع باشکوه سردار شهید قاسم سلیمانی

ساعتی از شنیده شدن خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی نگذشته بود که یک‌دنیا عزت خدادادی را در ماجرای شهادت سردار دل‌ها دید؛ آن‌گاه بود که نه‌تنها ملت ایران، بلکه ملت‌های عراق، سوریه و دیگر کشورهای جهان اسلام که سیدالشهدای مقاومت با مجاهدت‌های خود، طعم شیرین امنیت و اقتدار را برای آن‌ها به ارمغان آورده بود، به‌پا خاستند و این‌گونه شد که آن مراسم تشییع عظیم و میلیونی در ایران و عراق صورت گرفت، که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیر کرد» و «اولین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد».

تشییع پیکرهای مطهر شهدای مقاومت در عراق بی‌نظیر و غیرقابل پیش‌بینی بود؛ میلیون‌ها نفر با در دست داشتن تصاویر شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی‌المهندس، به خیابان‌های «نجف»، «کربلا» و «بغداد» آمدند. صحنه‌های تشییع پیکرهای مطهر سرداران مقاومت در کربلا و جمعیتی که به‌سوی بین‌الحرمین روانه بود، خاطره‌ای از پیاده‌روی عظیم اربعین را در دل‌ها زنده کرده بود.

بازخوانی تشییع باشکوه سردار شهید قاسم سلیمانی

اما در ایران؛ به‌جرأت می‌توان گفت که بعد از مراسم تشییع امام خمینی (ره)، این بزرگ‌ترین مراسم تشییع در تاریخ ایران بود. در این راستا، اقیانوس بی‌کران ملت، ابتدا از خوزستان، همان‌جایی که خاک پاکش با مجاهدت‌های سیدالشهدای مقاومت در دوران دفاع مقدس آشنا و به خون هزاران نفر از جوانان این مرز و بوم متبرک شده است، شکل گرفت و این موج خروشان سپس به مشهد مقدس و حرم امام مهربانی‌ها (ع) رسید و بعد از آن نیز خیابان‌های تهران را درنوردید.

با توجه به موج خروشان ملت در خوزستان و مشهد، پیش‌بینی‌ها این بود که قطعاً استقبال گسترده‌ای نیز در خیابان‌های تهران صورت می‌گیرد؛ اما نه در این حد که مردم آمدند! چراکه مسیر تشییع از میدان فردوسی تا دانشگاه تهران اعلام شده بود؛ اما جمعیت آن‌قدر زیادی بود که ایستگاه‌های مترو نیز از حضور مردم تکمیل شده بود و بنابراین خیلی‌ها ترجیح داده بودند تا کیلومترها پیاده بروند تا به مراسم تشییع برسند. حضور جمعیت آن‌قدر زیاد بود که در برخی نقاط نرده‌های خیابان طاقت نیاورده و شکسته بودند.

بازخوانی تشییع باشکوه سردار شهید قاسم سلیمانی

جمعیت مملو از جمعیت مردمی بود که در میان آن‌ها همه‌جور افراد دیده می‌شدند؛ از چادری گرفته، تا مانتویی و مرد‌هایی که برخی ریش دارند و برخی هم ریش ندارند؛ البته که این مقایسه‌ها، طراز خوبی برای سنجیدن ایمان افراد نیست و یکی از رموز محبوبیت «حاج‌قاسم» هم همین است؛ چراکه درباره افراد، زود قضاوت نمی‌کرد.

در میان خیل عظیم تشییع‌کنندگان، پرچم‌های افغانستان، عراق و ایران در کنار هم زیاد دیده می‌شدند و برخی هم پرچم‌های کشورهای محور مقاومت را به‌صورت تکی در دست گرفته بودند و در خیابان انقلاب تهران فریاد «انتقام، انتقام، سر می‌دادند»؛ البته در این میان پرچم‌های زرد، غوغای دیگری داشت، پرچم‌هایی که یا روی آن نام و آرم حماسی حزب‌الله لبنان و یا لشکر فاطمیون بود.

بازخوانی تشییع باشکوه سردار شهید قاسم سلیمانی

وداع حضرت امام خامنه‌ای با مالک‌اشتر خود، صحنه‌ای سوزناک، اما تاریخی را رقم زد؛ خیلی‌ها دوست داشتند که به مراسم اقامه نماز بر پیکرهای مطهر شهیدان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همرزمان آن‌ها به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی برسند؛ اما ظرفیت دانشگاه تهران از همان ساعات اولیه صبح پر شده بود و خیلی‌ها با وجود خیل عظیم جمعیت در خیابان انقلاب، اصلاً نتوانستند خود را به دانشگاه تهران برسانند.

پیکرهای مطهر شهیدان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همرزمان آن‌ها، پس از تشییع در تهران، به مهد نهضت انقلاب اسلامی یعنی «قم» رسید؛ همان‌جایی که «حاج‌قاسم» چند روز قبل از شهادتش رفته بود تا از کریمه اهل بیت، حضرت معصومه (س) مدد بگیرد و کسی چه می‌داند، شاید شهادتش در این زیارت امضاء و عاقبت به‌خیر شد.

«کرمان» آخرین مقصد پیکرهای مطهر فرماندهان شهید مقاومت بود؛ حاج‌قاسم وصیت کرده بود تا پیکرش در گلزار شهدای کرمان، همان‌جایی که همرزمانش در آن آرامیده‌اند، در کنار همرزمش شهید «محمدحسین یوسف‌اللهی» خاکسپاری شود؛ البته دقایقی قبل از خاکسپاری پیکر ارباًاربای سیدالشهدای مقاومت و پس از آن سیلی سختی که جنایت‌کاران از ملت‌های ایران و عراق در تشییع پیکرهای مطهر فرماندهان شهید مقاومت خوردند، دلاورمردان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عملیاتی موشکی با عنوان «شهید سلیمانی» پایگاه‌های آمریکایی «عین‌الأسد» و «التاجی» را در عراق موشک‌باران کرده و سیلی دیگری را بر صورت جنایت‌کارانی نواختند که دست خود را به خون شهیدان حاج «قاسم سلیمانی»، «ابومهدی‌المهندس» و همراهان آن‌ها آلودند.

بازخوانی تشییع باشکوه سردار شهید قاسم سلیمانی

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

اولین «سیلی سخت» بر صورت قاتلان سردار دل‌ها/ عزتی که ژنرال‌های جنگ نرم استکبار را متحیر کرد بیشتر بخوانید »

زمان اعلام آثار برتر دوسالانه پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت مشخص شد

زمان اعلام آثار برتر دوسالانه پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت مشخص شد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «حسن علایی فعال» دبیر اجرایی اولین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت؛ جایزه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، با اشاره به زمان اعلام نتایج این دوسالانه، اظهار داشت: قرار است این مراسم همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و سالروز ولادت حضرت زهرا (س) در روز ۱۴ بهمن برگزار شود.

وی یادآور شد: بنا بر این بود که این رویداد فرهنگی در تاریخ ۲۵ آذر همزمان با «روز پژوهش» برگزار و نتایج داوری و ارزیابی کتاب‌ها و رساله‌های دکتری اعلام شود؛ اما با توجه به مشکلی که در سطح کشور به‌واسطه شیوع بیماری «کرونا» پیش آمد و با تعطیلی بعضی از شهرها از جمله تهران مواجه شدیم؛ بنابراین به‌خاطر رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، مجبور شدیم تا این مراسم را به تعویق بیاندازیم.

علایی تصریح کرد: البته پیشنهادهایی بنا بر اجرای مراسم به‌صورت مجازی داده شد؛ اما با توجه به اینکه این دوره اولین دوره مراسم بود و علاقه‌مند بودیم که این مراسم با حضور جمعی از مسئولین لشکری و کشوری و پژوهشگران و مدیران مراکز دانشگاهی و پژوهشی برگزار شود، ترجیح دادیم برنامه را با تعویق دنبال کنیم تا از حضور پژوهشگران بهره‌مند شویم.

دبیر اجرایی اولین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت با بیان اینکه این مدت تعویق برای بعضی از مراکز دانشگاهی و پژوهشی که نتوانسته بودند در زمان مقرر آثارشان را بفرستند، فرصت مغتنمی شد، افزود: خوشبختانه در این مدت ما توانستیم با برخی از مراکز پژوهشی و دانشگاهی ارتباط برقرار کنیم و بعضی از آن‌ها هم استقبال و همکاری خوبی داشتند و آثارشان را برای شرکت در دوسالانه ارسال کردند؛ حتی  بعضی از مراکز دانشگاهی که تازه در جریان قرار می‌گیرند، مبادرت به ارسال آثارشان می‌کنند.

ارسال آثار پژوهشی در بخش رساله‌های دکتری تا آخر دی‌ تمدید شد

وی با بیان اینکه ارسال آثار پژوهشی در بخش رساله‌های دکتری تا آخر دی‌ تمدید شده است، گفت: مراکز پژوهشی و دانشگاهی که فرصت نکردند آثارشان را برای ما بفرستند، تا آخر دی این امکان برای آن‌ها وجود دارد تا آثار خود را برای ما بفرستند و در مراسم شرکت کنند تا کارهای‌شان مورد ارزیابی و داوری قرار بگیرد.

علایی با اشاره به اینکه این فرصت مغتنم برای ما این لطف را داشت و باعث شد که آمار آثار ارسالی از حیث رساله‌های دکتری بالا برود، اظهار داشت: ما قبلاً این دغدغه را داشتیم که امکان دارد در بحث جمع‌آوری رساله‌های دکتری، با توجه به محدودیت‌هایی که وزارت علوم قرار داده توفیق آن‌چنانی نداشته باشیم؛ اما با شیوع بیماری کرونا و تعطیلی که حاصل شد و تمدیدی که در انجام مراسم پیش آمد، این فرصت به دست آمد.

خاطرنشان می‌شود؛ پژوهشگران می‌توانند آثار پژوهشی در بخش رساله‌های دکتری را از طریق لینک‌های ارتباطی زیر به دبیرخانه ارسال کنند.

آدرس دبیرخانه: تهران، خیابان دوازده فروردین، بعد از ژاندارمری، پاساژ ناشران، طبقه اول، واحد ۴
آدرس وب‌سایت: www.defamoghaddas.ir
دورنگار: ۲۲۹۰۹۵۳۷ – ۰۲۱
تلفن: ۲۹-۲۲۹۰۹۵۲۴ – ۰۲۱ داخلی ۳۰۲ و ۴۰۰



منبع خبر

زمان اعلام آثار برتر دوسالانه پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت مشخص شد بیشتر بخوانید »