قاسم سلیمانی

ضربه مرگبار حاج قاسم به غرب چه بود؟

ضربه مرگبار حاج قاسم به غرب چه بود؟



محور مقاومت باعث شد که هزینه آمریکا به عدد نجومی ۷۰۰۰ میلیارد دلار (هفت تریلیون دلار) برسد که پرهزینه‌ترین جنگ تاریخ جهان شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماشین حامل سردار شهید قاسم سلیمانی ساعت ۱:۲۰ بامداد روز جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ با دو موشک هلفایر پهپاد MQ-۹ ارتش آمریکا مورد اصابت قرار گرفت. عملیات ترور با دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا انجام شد.

امّا علت عصبانیت آمریکا از سردار سلیمانی چه بود؟

نیروی قدس به فرماندهی سردار سلیمانی همراه با متحدان منطقه‌ای تاکنون ۲ فاز از توطئه بزرگ قرن بیست یکم برای فروپاشی ساختار غرب آسیا را با شکست مواجهه کردند:

۱: سال ۲۰۰۰ اوج شکوه عصر امپراتوری آمریکا بود. عصری که «فوکویاما» نظریه‌پرداز اهل آمریکا در سال ۱۹۹۲ آن را «پایان تاریخ» نامید. طبق این نظریه، یک جهان وجود دارد و یک نظم نوین که همه کشورهای جهان به سوی آن حرکت خواهند کرد.

آمریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به تنها ابرقدرت جهان تبدیل شد. هیچ دولتی در تاریخ امپراتوری‌های جهان چنین برتری نظامی نداشته است. بریتانیا در اوج امپراتوری خود در قرن ۱۹ دارای نیروی دریایی معادل دو کشور قدرتمند بعد از خود بود ولی قدرت نیروی دریایی آمریکا معادل ۱۷ نیروی دریایی برتر بعد از خود در جهان بود. بودجه نظامی آمریکا به اندازه نیمی از مجموع بودجه نظامی کل جهان بود.

آمریکا شرق اروپا را تجزیه کرد، روسیه و چین مطیع اوامر او شده بودند، فلسطینی‌هایِ تحت زعامت عرفات را به ورطه صلح با رابین کشاند و طوق بندگی اسرائیل را به گردن ملک حسین اردنی انداخته بود. در جریان جنگ کویت نیز بزرگترین ائتلاف نظامی پس از جنگ جهانی دوم را تشکیل داد و عازم خلیج فارس شد.

آمریکا برهمین اساس در سال ۲۰۰۱ با اتکا به برترین جنگجویان تاریخ! (به تعبیر اوباما) به بلاد اسلامی حمله‌ور شد. ژنرال «کلارک» فرمانده اسبق یوکام (نیروهای ارتش آمریکا در قاره اروپا) فاش کرد که آمریکا بعد از اشغال افغانستان برنامه‌ریزی کرد تا ۷ دولت را سرنگون کنند. شروع این فرآیند با عراق بود و بعد سومالی، لیبی، سودان، لبنان، سوریه و در نهایت ایران!

هدف نهایی بزرگترین لشکرکشی قرن ۲۱ در جهان، «باز تعریف مرزهای سرزمینی قریب به ۲۰ کشور حدفاصل مرزهای چین تا مدیترانه» و در مرتبه بعدی «تشکیل اسرائیل بزرگ از رودخانه نیل مصر تا خلیج فارس ایران» بود! نظیر آنچه ارتش فرانسه و بریتانیا پس از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۶ میلادی بر سر قلمروی عثمانی از مرزهای کرمانشاه تا دریای مدیترانه آوردند تا رژیم اسرائیل تشکیل گردد.

اشغال عراق توسط ارتش درنده آمریکا به کشته شدن بیش از یک میلیون عراقی ختم شد. در جنگ افغاستان نیز ۳۰۰ هزار نفر بی‌گناه کشته شدند. امّا در این بازی بزرگ یک نکته لحاظ نشده بود: نیروی قدس سپاه به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی.

نیروی قدس تحت رهبری سردار سلیمانی از جنبش مقاومت عراق نظیر کتائب حزب الله و سازمان بدر پشتیبانی کرد.نتیجه فوق العاده جالب بود: غرب آسیا باتلاق ماشین جنگی آمریکا شد. آمریکا آمار دقیق و حقیقی تلفات را سانسور می‌کند ولی طبق برآورد موسسه واتسون دانشگاه براون (The Watson Institute)، بیش از ۱۵/۰۰۰ نظامی آمریکا در قالب ارتش و پیمانکار در نبردهای پسا یازده سپتامبر به هلاکت رسیدند. به این عدد ۳۰/۱۷۷ خودکشی نظامی آمریکا را به دلیل تبعات ناشی از این نبردها اضافه کنید. [۱] آماری بالغ بر ۳۲ هزار نظامی آمریکایی نیز دچار مجروحیت/معلولیت جنگ‌های پسا ۱۱ سپتامبر شدند.

پیش بینی آمریکا این بود که هزینه حمله به غرب آسیا به صورت سالانه ۱۰ میلیارد دلار خواهد بود اما محور مقاومت باعث شد که هزینه آمریکا به عدد نجومی ۷۰۰۰ میلیارد دلار (هفت تریلیون دلار) برسد که پرهزینه‌ترین جنگ تاریخ جهان شد. [۲] این عدد معادل بودجه ۷۰ سال ایران است. این در حالی است که کل هزینه جنگ جهانی دوم ۴ تریلیون دلار بود! این باتلاق منجر به بحران بزرگ اقتصادی در سال ۲۰۰۸ و پایان عصر هژمون امپراتوری آمریکا شد.

«گالبرایت» دیپلمات ارشد آمریکا در جنگ اول و دوم خلیج فارس در کتاب خاطرات خود نوشت: «جنگی که برای تضعیف جمهوری اسلامی به راه انداخته شد، تهران را به برترین موقعیت استراتژیک خود در طول ۴ قرن اخیر رساند.»

۲: فاز اول پروژه فروپاشی ساختار غرب آسیا با حمله کلاسیک ارتش آمریکا به شکست منجر شد. فاز دوم، نبرد نیابتی بود. ارتش آمریکا در سال ۲۰۱۱ از عراق فرار کرد. این سال مصادف با شروع جنگ سوریه بود. جنگی که خیلی زود سراسر غرب آسیا را درگیر کرد. این امر تا جایی پیش رفت که حکومتی تحت عنوان دولت اسلامی عراق و شام در قلب غرب آسیا تشکیل شد که به تنهایی از وسعت تک کشورهای بلاد عرب نظیر عراق، سوریه، اردن، یمن، عمان، امارات، لبنان و فلسطین اشغالی بزرگتر بود.

بغداد و دمشق در معرض سقوط قرار گرفتند و احتمال تشکیل خلافتی می‌رفت که وسعت آن از مرزهای ایران تا خلیج فارس است. موازی با این خلافت، ارتشی از تکفیری‌های سراسر جهان از مرزهای شمال و جنوب سوریه وارد میدان نبرد غرب آسیا شدند.

هجوم تکفیری‌ها منجر به بزرگترین بحران آوارگی جهان در قرن ۲۱ شد. برهمین اساس، محور مقاومت وارد کارزار شد. در نهایت،‌ نیروی‌های مقاومت در پاییز ۱۳۹۶ از سمت عراق و سوریه به سمت «البوکمال» آخرین دژ داعش پیشروی و این حکومت جعلی را نابود کردند.

در اهمیت فتح البوکمال همین بس که اگر نظیر منطقه التنف به تصرف ارتش آمریکا درمی‌آمد، کریدور زمینی و هوایی تهران به مدیترانه بسته می‌شد و مسیر عبوری تنها از قلمرو ترکیه، عربستان یا اردن میسر بود. اگر این ۳ کشور نیز کریدور هوایی را بر روی ایران می‌بستند، به مثابه این بود که دیواری از دریای سیاه تا خلیج عدن مقابل ایران کشیده شده باشد. نظیر آنچه امروز قاره اروپا علیه روسیه اعمال کرد و ترکیه اردیبهشت ۱۴۰۱ به تبعیت از ناتو کریدور هوایی را بر هواپیماهای روسی عازم سوریه بست.

 ضربه مرگبار حاج قاسم به غرب چه بود؟

امّا عملیات البوکمال به فرماندهی سردار سلیمانی باطل السحر این توطئه علیه ایران شد. ارتش آمریکا در رقابت با ایران به دنبال اشغال البوکمال بود. شبکه المیادین نیز در سال ۱۳۹۶ و فتح البوکمال گزارش داد که سردار سلیمانی به این دلیل شخصاً فرماندهی را برعهده گرفت که ارتش آمریکا وارد کارزار نظامی علیه محور مقاومت شده بود. دومین فاز از پروژه نابودی واحدهای سیاسی منطقه و تغییر مرزها از سوی سردار سلیمانی و یارانش با شکست مواجه شد. جانشین فرماندهی نیروی قدس معتقد است که برنامه ترور سردار سلیمانی بعد از عملیات البوکمال در صدر اولویت قرار گرفت. فیلم زیر را ببینید:

چرا آمریکا جرات کرد که سردار سلیمانی را ترور کند؟

سردار سلیمانی امری پنهان از رصد نهادهای جاسوسی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در غرب آسیا نبود. معروف است که در لحظه ترور شهید عماد مغنیه، سردار نیز در محل حضور داشت امّا اجازه ترور صادر نشد. در اینجا دو نکته وجود دارد:

اول؛ کسی گمان نمی‌کرد که سردار سلیمانی به صورت شبانه و ناغافل از سوی آمریکا ترور شود؛ زیرا سردار سلیمانی به عنوان نماینده رسمی ایران برای دیدار دیپلماتیک با نخست وزیر عراق وارد بغداد شد و حامل جوابیه ایران به نامه سعودی بود.

«عادل عبدالمهدی» نخست‌وزیر وقت عراق در مستند الرحلة الاخیرة (آخرین سفر) گفت: «من پیام [عربستان] را به دست سردار سلیمانی رساندم و [حاج قاسم] نیز گفت ما به این پیام پاسخ خواهیم داد. بعد از آن شهید سلیمانی را دیدم و به او گفتم پاسخی به من ندادید؛ سردار سلیمانی گفت در سفر بعدی پاسخ ایران را خواهم آورد. سفر بعدی آخرین سفر سردار بود و حاج قاسم سلیمانی در بغداد به شهادت رسید.»

دوم؛ علت اینکه آمریکا در سال ۱۳۹۸ جرات کرد عملیات ترور را انجام دهد، مربوط به وقوع آشوب‌های موسوم به اعتراضات اکتبر عراق، لبنان و آبان ۹۸ ایران است. گمان CIA و پنتاگون این بود که ترور سردار سلیمانی حتی منجر به جشن خیابانی در خیابان‌های تهران و بغداد خواهد شد و همین موضوع می‌تواند به مانعی برای هرگونه اقدام احتمالی محور مقاومت علیه ارتش آمریکا در منطقه شود.

مضاف بر این، الیوت آبرامز نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اعلام کرد حجم دخایر ارزی ایران در سال ۱۳۹۸ به ۴ میلیارد دلار رسیده بود! این موضوع در صورت حقیقت، هیئت حاکمه آمریکا را به این نتیجه رساند که ایران نمی‌تواند پس از لحظه ترور به ارتش آمریکا در منطقه اعلام جنگ کند.

خالی شدن ذخایر ارزی و التهابات سال ۱۳۹۸ در کشورهای محور مقاومت دو عامل اصلی جرات یافتن آمریکا برای انجام عملیات ترور بود.

ترور سردار سلیمانی اتفاقی بی‌سابقه در تاریخ روابط بین الملل جهان بود. گزارشگر ویژه سازمان ملل نیز ترور سردار سلیمانی را قتل خودسرانه اعلام کرد. این اقدام به قدری عجیب و نامتعارف بود که «بنجامین فرنز» از دادستان‌های ارشد دادگاه جنایات جنگی جنگ دوم جهانی (موسوم به نورنبرگ)، ترور سردار سلیمانی را مایه شرمساری آمریکا دانست. «فرنز» نوشت: «دستور [ترور] ژنرال سلیمانی ناقض تمام آن چیزی بود که آمریکا در نورنبرگ حامی آن بود و باعث شرمساری کشور بزرگ ما شد.»

 ضربه مرگبار حاج قاسم به غرب چه بود؟

«بنجامین فرنز» دادستان دادگاه جنایات جنگی جنگ دوم جهانی

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ضربه مرگبار حاج قاسم به غرب چه بود؟ بیشتر بخوانید »

النخاله: سردار سلیمانی در همه جبهه‌های مقاومت، صاحب میدان بود

النخاله: سردار سلیمانی در همه جبهه‌های مقاومت، صاحب میدان بود



دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین ضمن اشاره به فرماندهی تمام میدان‌های مقاومت توسط سردار سلیمانی، تاکید کرد که او برای تقویت و توسعه قدرت مقاومت تلاش بسیاری داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین روز گذشته (پنجشنبه، ۵ژوئیه) در مراسمی به مناسبت بزرگداشت سومین سالگرد شهادت سرداران مقاومت، گفت: شهید قاسم سلیمانی رزمنده‌ای استوار و صاحب‌میدان در همه جبهه‌های محور مقاومت است.

طبق گزارش وبگاه اینترنتی شبکه «المیادین»، این سخنان النخاله در مراسم یادبودی که توسط یک مرکز مطالعاتی در بیروت با حضور سفیر ایران، رهبران مقاومت لبنان و فلسطین و تعدادی از شخصیت‌های سیاسی و علما برگزار می‌شد، بیان شد.

النخاله ضمن توصیف احساسِ آمیخته به غرور و احساس غمش از شهادت سردار سلیمانی که او را «برادری عزیز و رهبری بزرگوار» خوانده بود، گفت: «او ارتباط گسترده‌ای با همه نیروهای مقاومت در فلسطین و خارج از آن داشت».

دبیرکل جنبش جهاد اسلامی ضمن اشاره به این که شهید سلیمانی «از یک شخصیت ملی به نمادی بین‌المللی تبدیل شد و غیرممکن‌ها را ممکن کرد»، تاکید کرد: «فلسطین اولین دغدغه شهید قاسم سلیمانی بود که به وحدت امت اعتقاد داشت و فلسطین و قدس را عنوان و مدخل این وحدت می‌دانست».

النخاله در ادامه خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی برای تقویت و توسعه مقاومت بسیار تلاش کرد تا اینکه این قدرت به اوج خود رسید؛ جایی که با موشک‌های تحویل‌داده شده مقاومت، تل‌آویو پایتخت دشمن‌مان را مورد اصابت قرار دادیم.

روز سه‌شنبه (۴ژوئیه) مراسم یادبود شهید قاسم سلیمانی در نوار غزه برگزار شده بود؛ رهبران فلسطینی در این مراسم ضمن اشاره به نقش و تاثیرگذاری سردار بر آرمان فلسطین، بر پیشروی وی در مقابله با اشغالگران صهیونیستی تاکید کرده بودند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

النخاله: سردار سلیمانی در همه جبهه‌های مقاومت، صاحب میدان بود بیشتر بخوانید »

ابومهدی المهندس؛ فرمانده‌ای که افتخارش سربازی برای حاج قاسم بود

ابومهدی المهندس؛ فرمانده‌ای که افتخارش سربازی برای حاج قاسم بود


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: ابومهدی المهندس را می‌توان از جمله فرماندهان و سیاست‌مداران شجاع و مبارز عراقی دانست. ابومهدی نقش بسزایی در سرنگونی داعش و ایجاد امنیت و آرامش در عراق و غرب آسیا داشت. او سردار سلیمانی را محبوب خود می‌دانست و خود را سرباز حاج قاسم می‌نامید و این همنشینی را نعمتی الهی برای خود قلمداد می‌کرد. ابومهدی المهندس سرانجام نیز همراه حبیب خود به آنچه لایقش بود، رسید.

ولادت

«جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم» مشهور به «ابومهدی المهندس» در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی در شهرستان القرنه شهر بصره عراق از پدری عراقی و مادری ایرانی متولد شد.

تحصیلات

ابومهدی المهندس تحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان بصره گذراند و در سال ۱۳۵۲ وارد دانشکده «الجامعة التکنولوجیة» بغداد شد و در رشته مهندسی مخابرات در سال ۱۳۵۶ فارغ‌التحصیل شد. او پس از سپری کردن خدمت سربازی وارد «مؤسسه عمومی آهن و فولاد» بصره شد و به عنوان مهندس عمران در آنجا فعالیت خود را آغاز کرد. وی سپس در رشته کارشناسی ارشد علوم سیاسی تحصیل نمود و در همان سال به حزب «الدعوه» پیوست.

سفر به ایران

ابومهدی المهندس زمانی که فعالیت حزب «الدعوه» از سوی صدام ممنوع شد به اهواز در ایران آمد و در یک کمپ دوره آموزش‌های نظامی را گذراند. سپس ایران را به سوی کویت ترک کرد و چند سال در منطقه «جابریه» کویت گذراند و در زمینه سیاسی و امنیتی علیه رژیم صدام فعالیت می‌کرد.

بازگشت به عراق

ابومهدی المهندس در سال ۱۳۸۲ و هم‌زمان با سرنگونی صدام به عراق بازگشت و به عنوان مشاور امنیتی به ابراهیم جعفری، اولین نخست‌وزیر عراق پس از حمله آمریکا، خدمت کرد. او در سال ۱۳۸۴ در انتخابات پارلمانی به عنوان نماینده استان بابل انتخاب شد. در سال ۱۳۸۶ و به دنبال توطئه آمریکایی‌ها، المهندس به ایران آمد و بعد از خروج نظامیان آمریکایی به عراق بازگشت و پس از تشکیل بسیج مردمی عراق، معاون رئیس این نیرو‌ها شد.

فعالیت‌های سیاسی

ابومهدی المهندس در اوایل دهه ۵۰ شمسی به عضویت حزب «الدعوة الاسلامیة» درآمد و پس از آن از سوی حکومت وقت عراق تحت پیگرد قرار گرفت. او در سال ۱۳۵۹ ناگزیر به خروج از عراق شد و به کویت رفت و سپس به ایران آمد. او سپس در سال ۱۳۶۴ به عضویت مجلس اعلای اسلامی عراق درآمد.

فعالیت‌های نظامی

ابومهدی المهندس در سال ۱۳۶۲ عضو سپاه بدر و در سال ۱۳۸۱ به عنوان فرمانده آن منصوب شد. او مسئولیت ترور نافرجام طارق عزیز، وزیر امور خارجه عراق در دوره صدام را بر عهده داشت.

ابومهدی از پایه‌گذاران کتائب حزب‌الله عراق بود و پس از شکل‌گیری حشدالشعبی در عراق، به عنوان جانشین فرمانده آن منصوب شد. البته به لحاظ میدانی و به عقیده کارشناسان، او فرمانده اصلی حشد به شمار می‌آمد. این مجاهد شهید در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات برای نابودی داعش نقش ویژه‌ای داشت.

دشمنی با آمریکا

ابومهدی المهندس به دشمنی با آمریکا مشهور بود و گفته می‌شود او جزء کسانی بوده که در سال ۱۳۹۸ به سفارت آمریکا در بغداد حمله کرد. آمریکا او را از سال ۱۳۸۸ در فهرست تروریست‌ها قرار داده بود.

مستند «سلفی با ابومهدی»

«سلفی با ابومهدی» عنوان فیلمی است که چگونگی حضور ابومهدی المهندس به عنوان فرمانده حشدالشعبی در جبهه‌های مقاومت را روایت می‌کند. در این مستند چهل دقیقه‌ای که سید هاشم موسوی آن را کارگردانی کرده و سال ۱۳۹۵ تولید شده به جزئیات عملیات «صلاح الدین» و باز‌پس‌گیری «جرف الصخر» پرداخته شده است.

حضور در حشد الشعبی

ابومهدی المهندس پس از تشکیل حشدالشعبی، به عنوان جانشین فرمانده انتخاب شد و دائما در همه جبهه‌های نبردحاضر بود. او در زمان حضور نیرو‌های ائتلاف به رهبری آمریکا، علیه این نیرو‌ها فعالیت نظامی داشت و همین عامل نیز موجب شد تا به وسیله آمریکا در فهرست تروریست‌های خطرناک جهان قرار داده شود. ابومهدی پس از آن به اتهام عملیات نظامی علیه نیرو‌های آمریکایی از منصب خود در پارلمان انصراف داد.

نابودی داعش

شهید ابومهدی المهندس در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات نابودی گروه تروریستی داعش در عراق نقش برجسته‌ای داشت. او بعد‌ها پس از بازگشت به عراق و با بروز پدیده داعش به یکی از فرماندهان نیرو‌های تازه تأسیس حشدالشعبی تبدیل شد و حضور تأثیرگذاری در میدان‌های مبارزه با گروه‌های تروریستی داشت.

راه‌اندازی کتائب حزب‌الله

گروه کتائب حزب‌الله عراق یکی از گروه‌های زیر مجموعه حشدالشعبی محسوب می‌شود که توسط ابومهدی المهندس راه‌اندازی و ایجاد شده است. این گروه شبه نظامی پیش از خروج نظامیان آمریکایی از عراق، درگیری‌هایی با آمریکایی‌ها داشت و این تقابل‌ها موجب شد آمریکا این گروه را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار دهد. کتائب حزب‌الله پس از خروج آمریکا از عراق به فعالیت‌های خود ادامه داد و نقش مهمی در مقابله با داعش و تروریست‌های تکفیری داشت.

پیش‌بینی قبل از شهادت

شهید ابومهدی در مصاحبه‌ای قبل از به شهادت رسیدن توسط نیرو‌های جنایتکار آمریکایی پیش‌بینی جالبی در مورد بازگشت داعش داشت. وی گفت: «داعش تمام نمی‌شود. داعش شکلی از اشکال تروریسم است. ابتدا نام آن حزب بعث بود. سپس نام آن القاعده شد و پس از آن در قامت داعش ظاهر شد و به صورت دیگری باز خواهد گشت.»

شهادت

در حمله موشکی بالگرد‌های آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی به همراه سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و تعدادی از اعضای حشدالشعبی مورد هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. البته پنتاگون پیرامون ماجرای این حمله در اطلاعیه‌ای مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت و اعلام کرد این عملیات را به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا انجام داده است.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ابومهدی المهندس؛ فرمانده‌ای که افتخارش سربازی برای حاج قاسم بود بیشتر بخوانید »

فیلم/ روایت سردار حاجی زاده از ارادت ویژه حاج قاسم به رهبری

فیلم/ روایت سردار حاجی زاده از ارادت ویژه حاج قاسم به رهبری



سردار حاجی زاده فرمانده هوافضای سپاه گفت: حاج قاسم عاشق حضرت آقا بود؛رهبری نظرات حاج قاسم برایش مهم بود.


دریافت
7 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ روایت سردار حاجی زاده از ارادت ویژه حاج قاسم به رهبری بیشتر بخوانید »

نحوه تشکیل لشکر ثارالله در گفتگو با یکی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی

علت انتخاب نام «ثارالله» برای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تیپ ثارالله در موج دوم تشکیل تیپ‌های سپاه در اواخر پاییز سال ۱۳۶۰ تشکیل شد. سال ۶۱ به لشکر تبدیل شد و از ۲۸ عملیات مهم دفاع مقدس، در ۲۵ عملیات آن حضور داشت.

«سید ابراهیم یزدی» مسئول فرهنگی لشکر ۴۱ ثارالله از سال ۶۱ تا پایان دفاع مقدس، خاطرات جالبی از نحوه تشکیل این یگان سلیمانی دارد که در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس برگ‌هایی از این خاطرات را ورق زده است.

وی در مورد حضور نیرو‌های کرمانی در جبهه‌های دفاع مقدس اظهار داشت: قبل از آنکه تیپ ثارالله تشکیل شود، بچه‌های کرمان عموماً در مناطقی مثل حمیدیه، سوسنگرد و کرخه حضور داشتند. در واقع آنجا می‌توانستند همدیگر را پیدا کنند. یادم هست فرمانده بچه‌های کرمان در خط کرخه آقای گلزار بود. حاج قاسم به‌عنوان یکی از مربی‌های آموزشی که در پادگان قدس کرمان فعالیت می‌کرد، در آن مقطع به جبهه آمده بود. در خط کرخه برای اولین بار وی را دیدم.

خود حاج قاسم در خاطرات اولین ماه‌های دفاع مقدس به پراکندگی نیرو‌های کرمانی در جبهه‌های مختلف دفاع مقدس اشاره کرده است. وی در خاطرات‌ خود می‌گوید: «بچه‌های کرمان عمدتاً در جبهه‌های مختلف به‌صورت پراکنده مشغول فعالیت بودند؛ یعنی بخشی در کردستان و بخشی در جبهه‌های خوزستان.

حداقل در دو یا سه نقطه به‌صورت پراکنده مشغول فعالیت بودند. این پراکندگی نمی‌توانست رشد مناسبی را در ابعاد کیفی برای نیرو‌های خلاق استان کرمان فراهم کند. در حالی که می‌دانستیم میان بچه‌ها، ۱۰ها نفر از فرماندهان لایق و ارزشمند وجود دارد که می‌تواند تأثیر محوری و اساسی در صحنه کل جنگ داشته باشد.»

سید ابراهیم یزدی در خط کرخه برای اولین بار جوانی را می‌بیند که با مو‌های مجعد، هیکل لاغر و عضلانی و پیراهن پلنگی به چشم می‌آمد. تا آن زمان او قاسم سلیمانی را ندیده بود، اما وصف خشم شب‌های برادر قاسم را در پادگان آموزشی کرمان شنیده بود.

مسئول فرهنگی لشکر ۴۱ ثارالله در مورد نخستین دیدار خود با حاج قاسم گفت: در روز دیدارمان با حاج قاسم در خط کرخه، مصافحه گرمی داشتیم. به‌طور کلی اخلاقش اینطور بود که زود با آدم‌ها گرم می‌گرفت. اولین دیدار ما از خط کرخه شروع شد و این آشنایی و دوستی تا شهادت وی تداوم داشت.

وی افزود: بعد از اینکه بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا عزل شد، جبهه‌ها تحول اساسی پیدا کردند و خصوصاً از لحاظ نیرو‌های مردمی بسیار تقویت شدند. چند ماه بعد، عملیات ثامن‌الائمه (ع) برای شکست حصر آبادان انجام شد و بچه‌های کرمان با فرماندهی «محمد سلیمی‌کیا» در این عملیات شرکت کردند. در همین عملیات سلیمی‌کیا به‌همراه بیسیم‌چی‌اش به شهادت رسیدند. بعد از شکست حصر آبادان، بچه‌های کرمان برای اولین بار به شکل رسمی در قالب دو گردان رزمی سازمان‌دهی شدند و در خط سوسنگرد و حمیدیه حضور پیدا کردند. فرمانده این دو گردان، «حاج قاسم سلیمانی» بود.

دو ماه بعد از شکست حصر آبادان، عملیات طریق‌القدس در آذر ۱۳۶۰ انجام شد. آنطور که یزدی می‌گوید، بچه‌های کرمان به فرماندهی حاج قاسم در این عملیات شرکت می‌کنند، اما خود حاج قاسم در عملیات طریق‌القدس مجروح می‌شود و برای مدتی به کرمان می‌رود.

مسئول فرهنگی لشکر ثارالله در دفاع مقدس در خصوص انتخاب نام «ثارالله» برای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان اظهار داشت: حاج قاسم بعد از مجروحیت در حالیکه هنوز دوره نقاهتش به اتمام نرسیده بود، دوباره به خوزستان بازگشت. همان روز‌ها در محور شوش (خط ثارالله) بحث تشکیل تیپ مطرح شد. حاج قاسم تیپ را تشکیل داد و به‌دلیل حضور در خط ثارالله، نام تیپ، «ثارالله» شد. این تیپ به فرماندهی شهید سلیمانی در فروردین سال ۶۱ در عملیات فتح‌المبین شرکت کرد. کمی بعد هم که به لشکر تبدیل شد، تا پایان دفاع مقدس به‌عنوان یکی از لشکر‌های خط شکن انجام وظیفه کرد.

خود حاج قاسم هم در همین خصوص گفته بود: «کلمه «ثارالله» را از همان خط ثاراللهِ شوش گرفتیم. بسیار کلمه مبارک و ارزشمندی بود. طبیعتاً تمام دوستانی که جبهه‌های مختلف را تحویل گرفته بودند، سازمان رزم را برای جبهه سازمان دادند و هر کدام نامی انتخاب کردند. ما هم کلمه مبارک و مطهر «ثارالله» را برای بچه‌های کرمان انتخاب کردیم که بعداً مهر و عدد دادند. عدد ۴۱ را قرارگاه بعداً به ما داد.»

لشکر ۴۱ ثارالله در طول هشت سال دفاع مقدس در عملیات‌های مختلفی نظیر طریق‌القدس (در این زمان هنوز تبدیل به تیپ نشده بود) فتح‌المبین، الی بیت‌المقدس (فتح خرمشهر)، رمضان، والفجر ۱ و ۳، خیبر، بدر، نصر ۴، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵، والفجر ۱۰، بیت‌المقدس ۷ و… حضور داشت.

گزارش از داود جعفری

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علت انتخاب نام «ثارالله» برای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بیشتر بخوانید »