قتل عمد مشهد

درگیری مرگبار فرزندان طلاق!

درگیری مرگبار فرزندان طلاق!



نوجوان ۱۷ ساله ای که فقط به دلیل غروری سرکش، جوان ۲۱ ساله دیگری را در تاریکی شب به قتل رسانده بود، روز گذشته در حالی صحنه جنایت را در حضور قاضی بازسازی کرد که مشخص شد قاتل و مقتول فرزندان طلاق هستند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماجرای این درگیری مرگبار در نیمه شب یازدهم مهر هنگامی رقم خورد که جوان موتورسواری وارد خیابان ابوطالب ۶۲ شد و به حرکت خود ادامه داد. در همین حال نوجوان ۱۷ ساله ای که او نیز گاز موتورسیکلت را می فشرد در تاریکی شب کنار موتورسوار ۲۱ ساله قرار گرفت و ناگهان چشمش به راکب موتورسیکلت خیره ماند.

او جوان ۲۱ ساله را می شناخت و از سوابق وی خبر داشت؛ چرا که چند روز قبل نیز او را در حال مشاجره لفظی با یکی از دوستانش دیده و به دلیل غرور سرکش جوانی کینه «معین» را به دل گرفته بود. طولی نکشید که ناگهان با تلاقی نگاه های خشم آلود، تیغه چاقو در هوا چرخید .آن ها در حالی که از موتورسیکلت پیاده شده و برای یکدیگر شاخ و شانه می کشیدند با هم درگیر شدند.

در این اثنا بود که تیغه سرد و برنده کارد بر قفسه سینه جوان ۲۱ ساله فرود آمد و خون از درون لباس هایش بیرون زد. «یونس» (نوجوان ۱۷ ساله) با دیدن این صحنه وحشتناک، دوباره سوار موتورسیکلت شد و در خلاف جهت حرکت از خیابان ابوطالب ۶۲ به مکانی نامعلوم گریخت.

از سوی دیگر نیز «معین» (جوان ۲۱ ساله) با سر و وضعی خون آلود به زحمت خود را به موتورسیکلت رساند و در حالی که تلاش می کرد کنترل آن را حفظ کند به طرف دیگر خیابان حرکت کرد، ولی هر لحظه شدت خون ریزی بیشتر می شد و او رمق خود را از دست می داد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بود که به آرامی با یک دستگاه خودروی پارک شده در حاشیه خیابان برخورد کرد و در حالت نیمه بیهوش روی زمین افتاد. اهالی محل با مشاهده وضعیت وخیم جوان موتورسوار، بی‌درنگ با اورژانس تماس گرفتند و او دقایقی بعد روی تخت بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد قرار گرفت، ولی اقدامات اولیه درمانی هم موثر واقع نشد و «معین» بر اثر شدت عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو جان خود را از دست داد.

لحظاتی بعد این جنایت وحشتناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گزارش شد و به این ترتیب قاضی دکتر صادق صفری برای بررسی دقیق ماجرا و انجام تحقیقات میدانی در همان نیمه شب به سمت مرکز درمانی حرکت کرد. بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که قمه ای به عمق ۱۰ سانتی متر در بالای قفسه سینه موتورسوار جوان وارد آمده و آثار دفاعی جزئی نیز روی دست مقتول مشهود بود، به گونه ای که گویی زاویه فرود تیغه قمه به سینه مقتول به صورت کلنگی است.

در همین حال مردی سپیدمو از راه رسید و خود را پدر «معین» معرفی کرد.او به قاضی دکتر صفری گفت: دو نفر به در منزلم آمدند و گفتند پسرت چاقو خورده است و او را به بیمارستان برده اند. آن ها به من گفتند نوجوانی به نام «یونس» او را زده است، اما من از درگیری آن ها خبر ندارم!

این در حالی بود که با مشخص شدن برخی زوایای این جنایت، پدر «یونس» (متهم به قتل فراری) نیز در بیمارستان حضور یافت تا به سوالات قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پاسخ دهد. او که از این اقدام فرزندش در شوک بود به مقام قضایی گفت: من پدر یونس هستم. او با من تماس گرفت و در حالی که هراسان بود از درگیری و نزاع با جوان دیگری خبر داد و گفت: «دنبال من نگردید! کسی با چاقو قصد داشت از من زورگیری کند که من هم او را زدم.»

پدر متهم به قتل فراری ادامه داد: آن لحظه من در منزل همسر جدیدم بود؛ چرا که مادر یونس از من طلاق گرفته است و پسرم نزد من زندگی می کند! حدود ساعت ۲۱:۳۰ بود که یونس به من گفت، قصد دارد با یکی از دوستانش به ساندویچ فروشی برود که با هم ساندویچ بخورند. البته مادر یونس هم بعد از طلاق با مرد دیگری ازدواج کرده است و یونس هفته ای یک شب نزد مادرش می رود، اما من دوست صمیمی پسرم را نمی شناسم! فقط می دانم قرار بود با او به ساندویچ فروشی برود!

بنا بر گزارش روزنامه خراسان، با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، بی درنگ گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) و با راهنمایی های مقام قضایی وارد عمل شدند و شبانه مکان های احتمالی اختفای متهم فراری را زیر نظر گرفتند، اما او نه تنها به منزل مادرش نرفته بود بلکه در بقیه پاتوق ها نیز حضور نداشت. در این شرایط و با ردزنی های اطلاعاتی یکی از دوستان «معین» شناسایی شد و از او بازجویی صورت گرفت.

او مدعی شد : یونس و معین قبلا هم با یکدیگر اختلاف داشتند و چند بار دعوا کرده بودند. من هم حدود آخر شب یونس را دیدم که به من گفت: با معین دعوا کردم او اول چاقو کشید و می خواست مرا بزند که من خودم او را جلوی ساندویچ فروشی با چاقو زدم! و …

بر اساس این گزارش، در حالی که رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ مرادی (افسر جنایی آگاهی) تا صبح روز بعد ادامه داشت، در یک لحظه متهم فراری با تنگ تر شدن حلقه محاصره، تصمیم دیگری گرفت و خود را تسلیم قانون کرد. با انتقال وی به دایره قتل عمد آگاهی، تحقیقات درباره انگیزه این جنایت در حالی آغاز شد که متهم به قتل ادعا کرد:« معین را به خاطر زورگیری کشته است!» او گفت: «معین قصد داشت گوشی مرا زورگیری کند من هم او را با چاقو زدم و فرار کردم! اما او وقتی به شعبه ویژه جنایی منتقل شد در حضور مقام قضایی ماجرا را به گونه دیگری بازگو کرد که به حقیقت موضوع نزدیک تر بود.

به همین دلیل روز گذشته، «یونس» (متهم به قتل) با صدور دستوری از سوی قاضی ویژه قتل عمد به صحنه وقوع جنایت هدایت شد تا چگونگی وارد آوردن ضربه قمه بر پیکر موتورسوار ۲۱ ساله را تشریح کند. او پس از آن که مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد با معرفی کامل خود گفت:معین هم مانند من فرزند طلاق بود آن شب وقتی سوار بر موتورسیکلت در کنار «معین» قرار گرفتم در همان تاریکی شب او را شناختم، اما او به من فحش داد و با موتورسیکلت مقابلم پیچید.

هر دو نفر از موتورسیکلت پیاده شدیم که ناگهان او چاقویش را بیرون کشید، ولی من خیلی سریع تر از او قبضه کارد را بر قفسه سینه اش فرو کردم و سپس از محل گریختم ! …گزارش روزنامه خراسان حاکی است با اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا بررسی های بیشتری درباره زوایای دیگر این پرونده جنایی صورت گیرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

درگیری مرگبار فرزندان طلاق! بیشتر بخوانید »

بوکسور مست صحنه قتل دوستش را بازسازی کرد

بوکسور مست صحنه قتل دوستش را بازسازی کرد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، متهم این پرونده جنایی که به «پدرام» معروف است در حالی که بعد از پنج سال زندگی مخفیانه و با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده بود یک بار دیگر زیر درختان بی شاخ و برگ پارک گل‌ها قرار گرفت تا جزئیات و چگونگی قتل دوستش را زیر همین درختان پاییزی تشریح کند.

او که آثار ندامت و پشیمانی در چهره اش موج می‌زد و از غرور و خودنمایی آن روزها، فقط اشک و بغض برایش باقی مانده بود با دستور قاضی دکتر حسن زرقانی مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و آماده پاسخ گویی به سوالات تخصصی مقام قضایی شد.

در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا سرهنگ وحید حمیدفر (افسر پرونده) به تشریح ماجرای پنج سال ردیابی‌های اطلاعاتی پرداخت و خلاصه‌ای از محتویات پرونده و اقاریر متهم در مراحل اولیه بازجویی را بازگو کرد.

سپس «محمد – ج» معروف به پدرام با معرفی کامل خود و پس از تفهیم مواد قانونی از سوی قاضی ویژه قتل عمد که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، با بغضی در گلو گفت: من و مقتول هم محله‌ای بودیم و از سال‌ها قبل با یکدیگر معاشرت داشتیم به گونه‌ای که پاتوق ما و تعدادی دیگر از دوستانمان در همین پارک گل‌ها بود. این جا دور هم می‌نشستیم و از هر دری سخن می‌گفتیم. ولی من به خاطر یک سری مسائل اجتماعی و کمبودهای عاطفی به خلافکاری روی آوردم درحالی که قبل از آن در رشته ورزشی بوکس فعالیت داشتم و مقام‌های قهرمانی نیز به دست آوردم. با این حال مصرف مشروبات الکلی را نوعی خود بزرگ بینی می‌دانستم و بیشتر اوقات مشروب می‌نوشیدم تا این که روز حادثه نیز به همراه یکی از دوستانم به نام «م- هـ» به فروشگاه لباس یکی از دوستانم در بولوار امامت مشهد رفتیم و در آن جا باز هم مشروب نوشیدیم. بعد از آن من و دوستم سوار پراید شدیم و به پاتوقمان در پارک گل‌ها آمدیم. تعدادی از دوستانمان دور هم نشسته بودند و با هم گفتگو می‌کردند. من هم که حالت طبیعی نداشتم از همان نفر اول شروع به متلک گویی کردم و با آن‌ها به طور مصنوعی درگیر می‌شدم تا این که به احمد رسیدم. او هم در رشته‌های رزمی ورزش می‌کرد و قوی‌تر از من بود به همین دلیل هم نتوانست توهین‌های مرا تحمل کند! در این لحظه بود که از جایش بلند شد و ما با هم گلاویز شدیم. او مرا روی آسفالت انداخت و روی سینه ام نشست. من که احساس ضعف می‌کردم ناگهان کاردی را از کمرم بیرون کشیدم و ضربه‌ای به قفسه سینه اش زدم وقتی دیدم دستم خیس شد و او روی زمین افتاد تازه فهمیدم که چه غلطی کرده ام!

خیلی ترسیده بودم به همین دلیل با دوستم «م- هـ» سوار پراید شدیم و از محل فرار کردیم. من دوستم را در مسیر از خودرو پیاده کردم و خودم را دوباره به مغازه دوستم رساندم و ماجرای درگیری در پارک گل‌ها را برایش تعریف کردم او هم مرا نزد برادرم برد و پس از دقایقی جست و جو فهمیدیم که احمد جان خود را از دست داده است. بعد از این ماجرا دیگر نتوانستم در مشهد بمانم و به چابهار گریختم. در آن جا با کارگری زندگی مخفیانه‌ای را آغاز کردم تا این که دوباره پنهانی به مشهد بازگشتم و در شهرک صابر خانه‌ای برای خودم اجاره کردم. چرا که دیگر معتاد شده بودم و اوضاع مناسبی نداشتم، اما بعد از پنج سال زندگی مخفیانه بالاخره توسط کارآگاهان پلیس آگاهی دستگیر شدم. بنابر گزارش خراسان، این متهم ۳۰ ساله سپس با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به طور عملی صحنه جنایت را بازسازی کرد و به این ترتیب رنگ جنایت در پارک گل‌ها نمایان شد. پس از اعترافات صریح پدرام به قتل دوست قدیمی خودش، وی روانه زندان شد تا این پرونده جنایی نیز دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.

سابقه خبر

 شانزدهم مهر سال ۹۴، نزاعی در پارک گل‌های بولوار اندیشه مشهد رخ داد که طی آن جوان ۲۴ ساله‌ای به نام احمد با ضربه چاقو مجروح شد، اما این جوان بعد از انتقال به مرکز درمانی جان خود را بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه از دست داد و این گونه پرونده‌ای جنایی مقابل قاضی ویژه قتل عمد مشهد گشوده شد. دقایقی بعد و در حالی که تاریکی شب آسمان مشهد را فراگرفته بود تحقیقات گسترده کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای دستگیری عامل این جنایت هولناک آغاز شد، ولی او به مکان نامعلومی گریخته بود. بالاخره پنج سال بعد از وقوع جنایت ردیابی‌های اطلاعاتی به نتیجه رسید و این متهم که هم اکنون ۳۰ ساله است در چنگ قانون گرفتار شد.

منبع: خراسان



منبع خبر

بوکسور مست صحنه قتل دوستش را بازسازی کرد بیشتر بخوانید »