حمایت غرب از تلآویو در ترور ابو عاقله؛ لکه ننگی که پاک نخواهد شد
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
حمایت غرب از تلآویو در ترور ابو عاقله؛ لکه ننگی که پاک نخواهد شد بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
حمایت غرب از تلآویو در ترور ابو عاقله؛ لکه ننگی که پاک نخواهد شد بیشتر بخوانید »
رئیس پلیس آگاهی خوزستان از شناسایی و دستگیری فردی که در مراسم فاتحه خوانی منجر به قتل ۲ نفر در شهرستان اهواز شده بود، خبر داد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سرهنگ سهراب حسین نژاد با اعلام این خبر اظهار داشت: در پی وقوع یک فقره تیراندازی در مراسم فاتحه خوانی که منجر به قتل ۲ نفر در شهرستان اهواز شده بود، موضوع بهصورت ویژه در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت.
او افزود: با تلاش مستمر و کار اطلاعاتی کارآگاهان پلیس آگاهی قاتل در کمتر از ۲۴ ساعت شناسایی و با هماهنگی مرجع قضائی طی عملیات ضربتی در مخفیگاهش دستگیر شد.
رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان تصریح کرد: متهم در تحقیقات پلیس صراحتاً به تیراندازی منجر به قتل اعتراف کرد.
سرهنگ حسین نژاد عنوان داشت: متهم پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی معرفی شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
قتل ۲ نفر در تیراندازی مراسم فاتحه خوانی بیشتر بخوانید »
حدود دو سال قبل، ماموران گشت کلانتری به ما در پلیس آگاهی اعلام کردند که جسد نیمه سوختهای داخل خودروی زانتیا حوالی یکی از روستاهای شهر تهران پیدا شده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، حدود دو سال قبل، ماموران گشت کلانتری به ما در پلیس آگاهی اعلام کردند که جسد نیمه سوختهای داخل خودروی زانتیا حوالی یکی از روستاهای شهر تهران پیدا شده است. پس از این گزارش، بلافاصله راهی محل شدیم. در بازرسی از خودرو یک تیغ موکت بری خونی زیر پای راننده پیدا کردیم و چند قدم آنطرفتر از ماشین، یک پاشنه کفش و شیشه خالی نوشابه حاوی بنزین پیدا شد.
بررسیهای اولیه متخصصان پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که ابتدا قربانی با ضربات جسم نوکتیزی مانند تیغ موکتبری به قتل رسیده و بعد جسدش به آتش کشیده شده است. از صورت قربانی هویت او قابل شناسایی نبود اما با استعلام پلاک خودروی زانتیا، هویت مقتول به نام اشکان برملا شد.
زمانی که خانواده اشکان، جسد را دیدند و پسرشان را شناسایی کردند شک ما درباره هویت مقتول به یقین تبدیل شد. حالا ما با جسدی روبهرو بودیم که راز قتل او را نمیدانستیم.
ارثیه خونی
ابتدا سراغ خانواده اشکان رفته و در رابطه با اینکه مرد جوان با کسی اختلاف داشته تحقیق کردیم. در همان بررسیهای اولیه مشخص شد که اشکان و خانواده پدریاش بر سر ارثیه اختلاف داشتهاند.
اختلاف بر سر باغ موروثی بود که به پدران آنها و بعد از آن هم به اشکان و پسرعمویش حامد رسیده بود. موضوعی که شک ما را بیشتر به سمت حامد برد این بود که مرد جوان در میان اقوام و آشنایان اشکان دیده نمیشد و بهنظر میرسید خود را از ما پنهان میکند.
راهی خانه حامد شدیم و همسرش که رنگ و رویی به چهره نداشت در را به رویمان باز کرد و گفت: شبی که اشکان کشته شد، حامد سراسیمه به خانه آمد و لباسهایش را عوض کرد و مدارک و مقداری لباس با خود برداشت و خانه را ترک کرد. حامد در یک کارخانه کار میکند به من گفت که کار مهمی برایش پیش آمده و از مدیرش مرخصی گرفته است. در این مدت هم چند باری تماس گرفت اما او را ندیدم.
کفش بدون پاشنه
به بازرسی از خانه حامد پرداختیم و در زیرزمین به سرنخهایی رسیدیم که حکایت از دست داشتن مرد جوان در این جنایت داشت. ما در زیرزمین با پیراهن خونی و کفشهای کهنهای مواجه شدیم که یکی از کفشها پاشنه نداشت. لباسهایی که خیلی ماهرانه جاسازی شده بود و بهسختی موفق به پیدا کردن آنها شده بودیم.
با شناسایی هویت متهم، محلهای ترددش زیرنظر گرفته و تلفن خانه او نیز کنترل شد. سه روز بعد، نیمهشب تلفن خانه حامد به صدا درآمد و قاتل فراری جویای احوال فرزندانش شد. گرچه تماس کوتاهی بود اما موفق شدیم رد آن را بزنیم و مخفیگاه حامد را شناسایی کردیم. پس از هماهنگیهای قضایی، راهی مخفیگاه شده و مرد جوان را در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت کردیم.
اعتراف به جنایت
حامد منکر جنایت بود و ادعا میکرد روحش نیز از این ماجرا بیخبر است کفشی که پاشنهاش در صحنه قتل جا مانده بود و لباسهای خونی را به او نشان دادیم که باعث شدمرد جوان راز قتل پسرعمویش را برملا کرد. او گفت: نمیخواستم اشکان را به قتل برسانم. او پسر عمویم بود و من دوستش داشتم. اما ارثیه لعنتی این قتل را رقم زد.
او ادامه داد: پدربزرگم قبل از مرگش باغی را که زمینی بایر بود و با کمک و تلاش پدر و عمویم آباد شده بود بهصورت مساوی بین پسرهایش که عمو و پدر من بود تقسیم میکند با این ایده که آنها برای این باغ خیلی زحمت کشیدهاند و در آخر هم باید به خودشان برسد.
مرد جوان گفت: اما پدر اشکان سر ناسازگاری برمیدارد که برای باغ بیشتر از پدر من تلاش کرده و در نتیجه باید سهم بیشتری ببرد. پدر من هم که ماجرا را اینطور میبیند و همهچیز را به ضرر خودش میداند، همین موضوع را مطرح میکند. خلاصه دعوای آنها بر سر اینکه حق آنها بیشتر از نصف است شروع میشود و باغ در حقیقت عامل اصلی قتل اشکان شد. فردای آن روز پدربزرگم که کلید حل این مشکل بهدستش بود فوت میکند و ریشسفیدان هم نمیتوانند کاری کنند. پدرم نیز طی این سالها مدام این موضوع را به گوش ما میخواند که سهم او بیشتر از سهم برادرش است. روز حادثه همراه اشکان به باغ رفته بودیم و در راه بازگشت ماجرای سهم را مطرح کردم. میخواستم هر چه زودتر تکلیف باغ مشخص شود اما اشکان زیر بار نمیرفت و من که از رفتار و صحبتهای او عصبانی شده بودم، دلم میخواست که نتیجه ماجرا با برد من همراه باشد. نمیدانم چه شد که ناخواسته داشبورد را باز کردم و ناگهان چشمم به تیغ موکتبری افتاد که داخل آن بود. با دیدن تیغ موکتبری، فکری در ذهنم نقش بست. آن را برداشتم و به سمت اشکان گرفتم و او را تهدید کردم که اگر از خر شیطان پیاده نشود بد خواهد دید. میخواستم اشکان را بترسانم و اشکان هم با دیدن تیغ شروع به تمسخر من کرد که جرات نداری و نمیتوانی این کار را بکنی. من که عصبانی بودم با حرفهای اشکان عصبانیتر شدم. در یک لحظه انگار خون به مغزم نرسید و تنها چیزی که به من دستور داده میشد این بود که با تیغ موکتبری به او حمله کنم.
متهم جوان ادامه داد: اشکان بهسختی نفس میکشید اما زنده بود، نمیدانم چرا بهجای اینکه به او کمک کنم به فکرم رسید اگر او زنده بماند هم فامیل از ماجرا باخبر میشوند و هم برای من دردسر میشود. ازسوی دیگر فکر میکردم با مرگ اشکان، موضوع باغ موروثی هم پایان مییابد. با این تفکرات دوباره به اشکان ضربه زدم و بعد هم برای اینکه رد و سرنخی از خود بهجا نگذارم، مقداری از باک ماشین بنزین کشیدم و آن را آتش زدم. هنگام فرار، پایم در گل، گیر کرد و پاشنه کفشم داخل گل جا ماند. آنقدر عجله داشتم که بهتنها چیزی که فکر نمیکردم پاشنه جا مانده کفشم بود.
با اعتراف مرد جوان به قتل پسرعمویش، او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و روانه زندان شد. با همین پاشنه بهجامانده در صحنه قتل توانستم راز این جنایت خانوادگی را فاش کنم.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جام جم
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
راز جنایت خانوادگی در پاشنه کفش بیشتر بخوانید »
ساعت ۳۰ دقیقه بامداد سهشنبه ۲۳ فروردین مأموران کلانتری ۱۴۷ گلبرگ در تماس با بازپرس از کشف جسد مرد ۲۸ سالهای در خانهاش خبر دادند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، دقایقی بعد از این گزارش، بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی طبقه اول خانهای در تهرانپارس شده و جسد مرد ورزشکار را که بر اثر اصابت جسمی سخت به سرش کشته شده بود روی تختخواب پیدا کردند.
بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که مقتول بهنام امید حاتمی، قهرمان پرورش اندام و مربی بوده و چندین مقام قهرمانی از جمله قهرمانی آسیا را در کارنامه حرفهای خود داشته است. امید حدود یک سال قبل این آپارتمان را اجاره کرده و به تنهایی در آن زندگی میکرد. آپارتمانی که هم محل سکونتش بوده و هم آنجا را به دفتر کارش تبدیل کرده بود. در محل مقدار زیادی مواد پروتئینی و داروهای بدنسازی پیدا شد که نشان میداد وی به ورزشکارانی که قصد شرکت در مسابقات ورزشی را داشتند، مشاورههای تغذیهای و ورزشی ارائه میکرده است.
بررسیهای اولیه نشان میداد که وی بر اثر اصابت جسم سنگینی به سرش مصدوم شده و از آنجا که آثار و لکههای خون در سالن پذیرایی نیز دیده میشد، این احتمال مطرح شد که امید بعد از مصدوم شدن قصد خروج از خانه را داشته اما از آنجا که در آپارتمان از بیرون قفل شده بود موفق به خروج نشده و به اتاق برگشته و روی تخت جان باخته است. این در حالی بود که طبق معاینات صورت گرفته از سوی متخصصان پزشکی قانونی زمان [تخمینی] مرگ حدود ساعت ۴ بعد از ظهر روز دوشنبه بوده است.
در بازرسی از خانه، هیچ وسیلهای به سرقت نرفته بود و این مسأله نشان میداد که علت درگیری سرقت نبوده است. با توجه به اینکه در خروجی قفل بوده و آثار تخریب نیز به چشم نمیخورد احتمال جنایت از سوی فردی آشنا مطرح شد.
برادر امید که موضوع را به پلیس خبر داده بود، گفت: ساعت ۲ بعد از ظهر با برادرم تماس گرفتم اما پاسخ نداد. با این تصور که برادرم میهمان دارد و سرش شلوغ است، منتظر ماندم و دوباره شب با او تماس گرفتم. اما باز هم او جواب نداد و نگران امید شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که به خانه او بروم، اما او در را باز نکرد. از شدت نگرانی تصمیم گرفتم وارد خانه شوم و از آنجا که در قفل بود به کمک کلیدساز وارد شده و با جسد برادرم مواجه شدم.
جسد به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت به پزشکی قانونی منتقل شد. همچنین بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته و تحقیقات برای شناسایی عامل جنایت را صادر کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
قتل مرموز قهرمان پرورش اندام بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس، دادستانی ترکیه از ارجاع پرونده متهمان قتل جمال خاشقجی، به دستگاه قضائی عربستان خبر داد.
دادستانی عمومی ترکیه امروز پنجشنبه از دادگاه خواست تا محاکمه غیابی ۲۶ متهم به قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی در سال ۲۰۱۸ در کنسولگری عربستان در استانبول را متوقف کند و پرونده را به مقامات سعودی ارجاع دهد.
دادگاه گفته است که نظر وزارت دادگستری را در مورد این درخواست جویا خواهد شد.
تا پیش از این، مقامات ترکیه تاکید داشتند که از آنجا که قتل در ترکیه اتفاق افتاده است، روند محاکمه نیز باید در دادگاههای ترکیه دنبال شود.
جمال خاشقچی، روزنامهنگار و منتقد سعودی روز ۲ اکتبر ۲۰۱۸ پس از ورود به کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسید و این مساله به یک بحران دامنهدار در روابط میان ترکیه و عربستان تبدیل شد.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پرونده متهمان قتل خاشقجی به عربستان منتقل میشود بیشتر بخوانید »