قتل

انکار قتل همسر در قبرستان

انکار قتل همسر در قبرستان



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته با گزارش قتل زن جوانی در بیمارستان آغاز شد. خواهر این زن که در بیمارستان حضور داشت به مأموران پلیس گفت: خواهرم سیما با همسرش رضا اختلاف داشتند و فقط به‌خاطر دو فرزندشان از شوهرش جدا نمی‌شد. امروز قرار بود به خانه من بیاید وقتی نیامد نگران شدم و با او تماس گرفتم که زنی تلفن همراهش را جواب داد و گفت که سیما حالش خوب نیست و در یک قبرستان افتاده است. بسرعت به آنجا رفتم و دیدم خواهرم نیمه‌جان روی زمین افتاده است بلافاصله او را به بیمارستان رساندم، اما چند ساعت بعد فوت کرد. پزشکان علت مرگ را خونریزی مغزی اعلام کردند. بعد از آن هرچه با رضا تماس گرفتم جواب نداد و اطمینان دارم که او در قتل خواهرم نقش داشته و از او شکایت دارم.

پس‌از اظهارات خواهر مقتول، رضا به اداره آگاهی احضار شد و گفت: من از مرگ همسرم اطلاعی نداشتم. سیما گاهی به قبرستانی که در یک امامزاده است می‌رفت. ممکن است آنجا اتفاقی برایش افتاده باشد. البته همسرم سابقه خودکشی هم داشته است. البته روز قبل از مرگش هم پیامکی برای خواهرم فرستاده و از او حلالیت طلبیده و بچه‌ها را به او سپرده است.

اما خواهر سیما چند روز بعد زنی را که تلفن همراه خواهرش را در قبرستان پاسخ داده بود، پیدا کرد و او را نزد مأموران برد. این زن به پلیس گفت: من در قبرستان بودم که دیدم زن جوانی روی زمین افتاده به قصد کمک به سمتش رفتم. آن اطراف مردی کمی دورتر ایستاده بود و خیلی مشکوک نگاه می‌کرد من قیافه آن مرد را به یاد ندارم، اما مطمئنم که حواسش به زن جوان بود.

این در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد آثار جراحت روی بدن سیما وجود داشته و او احتمالاً مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخم‌های روی دست و بدن او نشان می‌دهد او در حالت تدافعی بوده است. همچنین همسایه‌ها تأیید کردند صدای درگیری سیما و رضا را ساعاتی قبل از ناپدید شدن سیما شنیده‌اند. به این ترتیب با شکایت اولیای دم و مدارک به‌دست آمده کیفرخواست علیه رضا صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

منبع: ایران



منبع خبر

انکار قتل همسر در قبرستان بیشتر بخوانید »

جزییات قتل در دشت‌روم بویراحمد/دستگیری قاتل در کمتر از ۳ ساعت

جزییات قتل در دشت‌روم بویراحمد/دستگیری قاتل در کمتر از ۳ ساعت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس از یاسوج، سرهنگ ستاد “کیقباد مصطفایی”در بیان جزئیات این خبر اظهار داشت: در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره نزاع دسته جمعی مسلحانه منجر به قتل در دهستان دشتروم از توابع شهرستان بویراحمد بلافاصله مأموران انتظامی با هماهنگی مرجع قضائی برای بررسی موضوع به محل وقوع حادثه اعزام شدند.

وی افزود: در بررسی ماموران  مشخص شد مصدوم که به وسیله اسلحه گرم  مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، پس از انتقال به بیمارستان فوت کرد.

 این مقام ارشد انتظامی استان گفت: قاتل که پس از وقوع قتل متواری شده بود با ارشاد ماموران و  همکاری خانواده اش توسط ماموران پلیس های تخصصی آگاهی و  اطلاعات انتظامی استان در کمتر از ۳ ساعت  به همراه یکی دیگر از همدستانش در یکی از شهرستان‌های همجوار دستگیر شد.

مصطفایی با اشاره به این که در این درگیری ۴ نفر دیگر مجروح و جهت مداوا به بیمارستان منتقل شده‌اند خاطرنشان کرد: متهم در بازجویی‌های اولیه به بزه انتسابی خود اعتراف و علت و  انگیزه  خود از قتل را اختلافات مالی بیان کرد.

فرمانده انتظامی استان در ادامه با اشاره  به این که در این رابطه یک قبضه اسلحه گرم کشف و ضبط شد گفت: با حضور مقتدرانه پلیس و دستگاه توانمند قضائی امنیت در منطقه برقرار است و  پلیس با کسانی که بخواهند نظم و امنیت جامعه را به مخاطره بیندازند برخورد قاطع و قانونی بعمل خواهد آورد.

انتهای پیام/۸۲۰۲۴





منبع خبر

جزییات قتل در دشت‌روم بویراحمد/دستگیری قاتل در کمتر از ۳ ساعت بیشتر بخوانید »

جنایت هولناک در «دریا»/ قاتل فراری را شناسایی کنید +عکس

جنایت هولناک در «دریا»/ قاتل فراری را شناسایی کنید +عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، این حادثه هولناک صبح روز پنج شنبه گذشته در خیابان دریای اول مشهد هنگامی رخ داد که مرد ۵۲ ساله‌ای به نام قادر احمدی معروف به رضا وارد خیابان وحید ۱۳ (دریا) شد و خواهر زن سابقش را دید که به همراه شوهر و خواهر دیگرش قصد خروج از خانه را داشتند.

این مرد که نقشه شومی را در سر می‌پروراند و چاقویی را نیز زیر لباس هایش پنهان کرده بود از موتورسیکلت پیاده شد و به بهانه احوال پرسی نزد باجناق و خانواده همسر سابقش رفت، اما در یک لحظه چاقو را بیرون کشید و ضرباتی را بر پیکر باجناقش فرود آورد و او را به شدت مجروح کرد. همسر مرد مجروح با دیدن این صحنه در حالی که ترسیده بود جیغ می‌کشید و کمک می‌خواست. در این وضعیت خواهر دیگرش که لطیفه نام داشت وحشت زده به وسط خیابان گریخت، اما مرد مهاجم او را گرفت و روی زمین انداخت.

موتورسوار ۵۲ ساله که قصد انتقام هولناکی را از خانواده همسر سابقش داشت ناگهان ضربات چاقو را بر پیکر خواهرزن دیگرش فرود آورد و او را در حالی که خون آلود کف خیابان افتاده بود، رها کرد و سوار بر موتورسیکلت از محل گریخت. با فرار مهاجم چاقوکش، اهالی محل متوجه ماجرا شدند و با اورژانس ۱۱۵ تماس گرفتند.

دو مجروح این حادثه وحشتناک دقایقی بعد به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یافتند و تحت درمان قرار گرفتند، اما ضربات وارد شده بر پیکر زن ۴۵ ساله چنان عمیق بود که این زن به کما رفت و صبح روز گذشته به دلیل عوارض ناشی از اصابت چاقو در مرکز درمانی جان سپرد.

به دنبال وقوع این جنایت، مراتب از طریق نیروهای انتظامی به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اعلام شد و بی درنگ قاضی کاظم میرزایی به همراه گروهی از کارآگاهان ورزیده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی مسیر مرکز درمانی را در پیش گرفتند. قاضی با تجربه ویژه قتل عمد که روزهای ورود به پنجمین سال رسیدگی به پرونده‌های جنایی در مشهد را می‌گذراند پس از بررسی‌های مقدماتی در مرکز درمانی، عازم محل وقوع جنایت شد که در نزدیکی بیمارستان قرار دارد. به دستور قاضی میرزایی، اثر برداری از محل درگیری آغاز شد و تحقیقات با اظهارات زنی ادامه یافت که از این حادثه هولناک جان سالم به در برده بود.

این زن به قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: ضارب قادر احمدی نام دارد، ولی معروف به رضاست. این مرد سال‌ها قبل با خواهرم ازدواج کرد و صاحب فرزند شد، اما در این سال‌های زندگی مشترک همواره خواهرم را شکنجه می‌کرد و آزار می‌داد. او در میان همین اختلافات خانوادگی و ناسازگاری ها، مدام خواهرم را تهدید به مرگ می‌کرد تا جایی که حتی دو بار قصد کشتن او را داشت.

این زن جوان ادامه داد: خواهرم نیز وقتی دید که دیگر نمی‌تواند این شرایط را تحمل کند و امنیت جانی ندارد، تصمیم به طلاق گرفت و دست به دامان قانون شد. او با ارائه همین اسناد و مدارک به دادگاه، بالاخره طلاقش را گرفت و برای آن که از شر مزاحمت‌های قادر رها شود، دست فرزندانش را گرفت و در مکان دیگری اقامت کرد تا کسی از محل سکونت او باخبر نشود، اما همسر سابقش برای گرفتن انتقام، به دنبال یافتن محل اقامت خواهرم بود. به همین دلیل تلاش می‌کرد تا نشانی خواهرم را از ما بگیرد و همواره در کمین ما بود تا این که صبح پنج شنبه گذشته زمانی که من و همسرم و خواهرم لطیفه قصد سوارشدن به خودرو را داشتیم او با موتورسیکلت از راه رسید و به بهانه احوال پرسی به طرف شوهرم آمد که ناگهان چاقویی را بیرون آورد و شوهرم را زخمی کرد سپس خواهرم را روی زمین انداخت و درحالی که روی قفسه سینه اش نشسته بود در همان وضعیت ضرباتی را بر پیکر خواهرم فرود آورد. من خیلی ترسیده بودم و مدام جیغ می‌کشیدم که او خواهرم را رها کرد و با موتورسیکلت از آن جا گریخت.

 پس از انجام تحقیقات مقدماتی در صحنه جنایت، قاضی میرزایی دستورات ویژه و محرمانه‌ای را برای شناسایی محل اختفای متهم فراری و دستگیری وی صادر کرد. در همین حال مقام قضایی دستور داد تا تصویر بدون پوشش متهم فراری درج شود. به دنبال دستور قاضی ویژه قتل عمد، پلیس آگاهی خراسان رضوی اعلام کرد چنان چه شهروندان اطلاعاتی از مخفیگاه متهم فراری مذکور دارند با شماره تلفن‌های ۲۱۸۲۵۲۶۷ و ۰۹۳۶۳۲۵۷۴۶۸ تماس بگیرند.

منبع: خراسان



منبع خبر

جنایت هولناک در «دریا»/ قاتل فراری را شناسایی کنید +عکس بیشتر بخوانید »

پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه

پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بهمن سال گذشته پسری جوان به مأموران خبر داد برادرش به دست پدرش به قتل رسیده است. صدای مضطرب و وحشت‌زده این جوان نشان می‌داد او از یک جنایت فجیع صحبت می‌کند. بلافاصله مأموران به آدرسی که پسر جوان داده بود، رفتند و پدری را بالای سر جسد فرزندش دیدند. مرد میانسال به مأموران گفت پسرش را کشته و منتظر است تا دستگیرش کنند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مرد میانسال به دادسرا برده شد. او اتهام قتل فرزندش را قبول کرد و گفت: آرش پسر بزرگ من بود. او ۲۰ سال بود که به مواد مخدر اعتیاد داشت و هر روز زندگی را برای ما سخت‌تر از قبل می‌کرد. روز حادثه من و همسرم بیرون از خانه بودیم. پسر کوچکم تماس گرفت و گفت برادرش به منزل آمده و وسایل را شکسته است. وقتی به خانه رفتیم، دیدیم پسرم همه وسایل را شکسته و برادر کوچکش را هم کتک زده است.

او پول می‌خواست تا مواد بخرد. من هم کمی پول دادم. گفت این پول کم است می‌خواهد به چالوس برود و از من خواست که او را به چالوس ببرم. من هم هر دو پسرم را سوار ماشین کردم که به چالوس ببرم و بعد با پسر کوچکم برگردم. در راه پسر بزرگم دوباره درگیری را آغاز کرد. او با لگد شیشه‌های ماشین را شکست و بعد هم یک لگد دیگر زد تا درِ ماشین را بشکند. فحش می‌داد و با همه دعوا می‌کرد. این کار همیشگی‌اش بود. من هم از ترس آبرویم هیچ کاری نداشتم و هر بار که پول می‌خواست، به او می‌دادم تا سراغ دوست و آشنا نرود. متهم گفت: پسرم آن‌قدر به در ماشین کوبید که مجبور شدم خودرو را متوقف کنم. او پیاده شد و من و برادرش را کتک زد. بعد دوباره سوار ماشین شد. این‌بار روی صندلی شاگرد نشست و از من خواست که حرکت کنم. من هم حرکت کردم. چند دقیقه بعد دوباره رفتارهای پرخاشگرانه‌اش را شروع کرد.

متهم ادامه داد: او طنابی را از جیبش درآورد و به برادر کوچکش حمله کرد. می‌خواست او را بکشد. من خیلی دستپاچه شدم. پسر کوچکم خیلی پسر خوبی بود. او اصلا دعوایی نبود و کارهایی را که برادرش می‌کرد، انجام نمی‌داد. از ترس جان او ماشین را نگه داشتم. به زور پسر بزرگم را از او جدا کردم و بعد از شدت عصبانیت طناب را دور گردن پسر بزرگم پیچیدم و زمانی به خودم آمدم که او دیگر نفس نمی‌کشید. هرچند پسر کوچکم سعی می‌کرد جلوی من را بگیرد، اما رفتارهایم دست خودم نبود. وقتی کار تمام شد، تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. به پسر کوچکم گفتم پلیس خبر کند و خودم هم منتظر ماندم تا مأموران بیایند و من را دستگیر کنند.

این مرد درباره زندگی‌اش گفت: من معلم هستم و سال‌هاست که به بچه‌های مردم درس می‌دهم. با سختی و زحمت زیاد پول درمی‌آورم و سعی می‌کنم پولم حلال باشد، اما پسر بزرگم آبرو برایم نگذاشته بود. از محل کار تا در میان فامیل آبرویم رفته است. او مدام درگیری ایجاد می‌کرد. هر کاری انجام می‌داد تا من بی‌آبرو شوم و آخرین کارش هم این بود که می‌خواست برادرش را بکشد. او با من و مادرش دشمنی می‌کرد.

وقتی دادسرا مادر مقتول را به عنوان، ولی دم احضار کرد او گفت: پسرم را دوست داشتم، اما هیچ راهی برای اینکه ما بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم برایمان نگذاشته بود. من و شوهرم بارها او را به مرکز ترک اعتیاد بردیم. مدت‌ها هزینه روان‌شناس دادیم تا مواد را ترک کند. ریشه این درگیری و پرخاشگری را نمی‌دانستیم چیست و چرا این کار را می‌کند؛ اما هرچه بود زندگی ما را سیاه کرده بود. ما خانواده آرامی بودیم. من اطمینان دارم شوهرم در آن لحظه چاره‌ای نداشته است. پسر کوچکم مثل برادر بزرگش نبود. او درس می‌خواند و بچه آرامی است. آن‌طور که برایم تعریف کرده برادرش قصد کشتن او را داشت. این زن گفت: من از شوهرم شکایتی ندارم. پسرم یک سیاه‌بختی در زندگی ما بود. من بدون قید و شرط گذشت می‌کنم. بعد از گفته‌های این زن آخرین دفاع از معلم میانسال در مرحله دادسرا گرفته شد.

او گفت: با اینکه ۲۰ سال بود از دست پسرم زجر می‌کشیدم، اما دلم نمی‌خواست او بمیرد. من هر کاری برای اصلاح او کردم. از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم؛ اما در آن لحظه واقعا اختیارم دست خودم نبود. بعد از پایان گفته‌های متهم و بیان آخرین دفاع در مرحله دادسرا کیفرخواست علیه او صادر شد و با توجه به اینکه تنها، ولی دم یعنی مادر مقتول اعلام گذشت بی‌قیدوشرط کرده بود، پرونده متهم برای رسیدگی به لحاظ جنبه عمومی جرم به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

منبع:  ایران



منبع خبر

پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه بیشتر بخوانید »

‌. . هر وقت به هر دلیلی از دیر می آمد و نگرانش میشد برای دلجویی، دست مادر را میبوسید. ….


‌.

.
?هر وقت به هر دلیلی از دیر می آمد و نگرانش میشد برای دلجویی، دست مادر را میبوسید.
.
?بعد از شهادتش، پنج سالی، همسفرِ های ( ره) بود. دیگر شهدای شهر ، تاب فراق او را ندارد واز نبودش به ی شکایت میکند. عبدالامیر را به بر میگردانند، مادر اصرار میکند که باید داخل تابوت را ببینم، باید امانتم را ببینم. تسلیم اصرار مادر میشوند؛ مادر، دو تکه استخوان را بلند میکند و میگوید:
از من قبول کن، اینک مادر دو تکه استخوان به جای مانده از اوست.
‌.
.
? دیدار با خانواده معظم طلبه شهید
.
. ? معظم انقلاب:
هرگاه در میدان مبارزه وارد شد و ایستاد و… در این راه واقعاً کرد، کرد و آسیب دید و به رسید، سربلند بوده است.
.
.

.
@zeytoon_mahjoob
.



منبع

zeytoon_mahjoob@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‌. . هر وقت به هر دلیلی از دیر می آمد و نگرانش میشد برای دلجویی، دست مادر را میبوسید. …. بیشتر بخوانید »