قرآن کریم

مستندات هجوم به خانه صدیقه طاهره/ آیا علی(ع) نشست تا همسرش را کتک بزنند؟

مستندات هجوم به خانه صدیقه طاهره/ آیا علی(ع) نشست تا همسرش را کتک بزنند؟


خبرگزاری فارس ـ گروه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: تحریف موضوعات شهادت حضرت زهرا چند سالی است که به مناسبت‌ها و اتفاقات مختلف از سوی افراد صورت می‌گیرد، اما در آخرین مورد، حذف ابعاد تاریخی شهادت حضرت زهرا (س) از یک کتاب داستانی، توسط وزارت ارشاد و پس از آن هم مصاحبه یکی از مسؤولان این وزارتخانه نشان داد که شاید میان برخی از مسؤولان هم این شبهات و تحریفات جا افتاده است.

سراغ حشمت‌الله قنبری، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام رفتیم تا در گفت‌وگویی ابعاد و مستندات تاریخی شهادت حضرت زهرا (س) را در آستانه فاطمیه مرور کنیم. ماحصل این گفت‌وگو را ادامه می‌خوانید:

دو دلیل افراد برای طرح شبهه در خصوص شهادت حضرت زهرا

انگیزه و دلیل افرادی که ابعاد مختلف شهادت حضرت زهرا (س) را زیر سوال می‌برند، چیست؟

تحریف ماجرای شهادت حضرت زهرا (س)، موضوعی نیست که در روزگار ما به وجود آمده باشد، بلکه حتی در دوران حیات مبارک ایشان نیز خطی از تحریف و سانسور وجود داشته است که علل مختلفی دارد. گاهی این نوع رفتارها که شکل تحریف هم به خود می‌گیرند، ظاهراً خیرخواهانه است، یعنی تصور می‌کنند اگر رخدادهای دوران غربت اسلام مورد واکاوی قرار گیرد، ممکن است بین مذاهب اسلامی تفرقه به وجود بیاید. بعد هم اهم فی‌الاهم می‌کنند و نزد خودشان به این نتیجه می‌رسند که بهتر است این مسائل بازگو نشود و یا بهتر است از کنار آنها عبور کنیم.

بخش‌هایی از انکار شهادت حضرت زهرا ریشه در فطرت پاک مسلمان‌ها دارد که همه مذاهب اسلامی را دربرمی‌گیرد، زیرا عمق این فاجعه به قدری زیاد است که غیرت دینی نمی‌تواند با آن کنار بیاید

من با این مسأله که بنا به مصالحی، مسائلی بازگو نشوند و یا از کنار آنها عبور شود، مخالفت جدی ندارم؛ اما اینکه پدیده‌ای را حذف کنید، مخالفم؛ زیرا اگر رخدادی از متن زندگی اهل ایمان بیرون برود، تمام حقایق ایمانی به تدریج از زندگی او بیرون می‌روند و زیر تیغ سانسور قرار می‌گیرند. این روند ظالمانه و خیانت به انسانیت انسان و همه افراد و عوامل مؤثر در پیدایی این ماجراست.

بخش‌هایی از انکار این رخداد، ریشه در فطرت پاک مسلمان‌ها دارد که همه مذاهب اسلامی را دربرمی‌گیرد، زیرا عمق این فاجعه به قدری زیاد است که غیرت دینی نمی‌تواند با آن کنار بیاید. ما هم همین‌طور هستیم و یکی از آرزوهای مبنایی و اساسی ما، اگر به آن روزگار برمی‌گشتیم این بود که این اتفاق نمی‌افتاد. کسی با وقوع این پدیده و اتفاق، خشنود نمی‌شود و همین دلیل محکمی بر طهارت امت اسلامی است؛ چون وقتی این پدیده را باور نمی‌کند و نمی‌خواهد با آن کنار بیاید، زمینه مساعد برای تحلیل و معرفت صحیح به وجود می‌آید و در آنجاست که دریافت، موجب تغییر بنیادین در باور صحیح مردم می‌شود. بنابراین گروهی هم این رخداد را با حسن‌نیت و به خاطر عدم تطابق با باورها و غیرت دینی‌شان نمی‌پذیرند؛ اما این اتفاق افتاده است.

حضرت زهرا بر اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم به شهادت رسید

در خصوص شهادت حضرت زهرا (س) برخی می‌گویند حضرت به شهادت نرسید؛ بلکه بر اثر بیماری از دنیا رفت. پاسخ شما به این شبهه چیست؟

این اشتباه است. اولین مطلب، هجوم به خانه صدیقه طاهره (س)‌ است. بعضی‌ها می‌گویند که اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده و چنین اتفاقی در بین نبوده و هجوم و درگیری‌ رخ نداده است. کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، مشخص است که مطالعات تاریخی ندارند. من رخدادهای ۶ ماهه پایان عمر پیامبر اکرم (ص) را در کتاب «آن شش ماه» از حجةالوداع تا شهادت صدیقه طاهره (س) به طور مفصل و مستوفی از مآخذ و مصادر تاریخی بیان و ثبت کرده‌ام.

من قائل به اهل‌سنت و شیعه نیستم. ما در مذاهب اسلامی عامه و امامیه داریم، چون ما پیروان مکتب اهل‌بیت (ع) از عمق وجدانمان به سنت پیغمبر (ص) وفاداریم و بخش بسیار مهمی از علاقه و ارادت ما به امیرالمؤمنین (ع) و اهل‌بیت (ع) در سایه سنت و سیره پیامبر اکرم (ص) است.

مستندات هجوم به خانه حضرت زهرا (س) این چنین است که بخاری در «تاریخ صغیر» جلد یک، صفحه ۱۰۱ به بعد، هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره (س) را تأکید کرده است. ابن قتیبه در کتاب «الامامه و السیاسه» جلد اول، صفحه ۱۲ به بعد و بلاذری در «انساب الاشراف» جلد اول این موضوع را تصریح کرده است. طبری در جلد دوم «تاریخ الرسل و الملوک»، ابن عبد ربه اندلسی در کتاب «العقد الفرید»، جلد ۳، مسعودی معتزلی شافعی در «اثبات الوصیه»، ابن عبدالبر قرطبی در «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب»، شهرستانی در «ملل و نحل» جلد اول و جوهری بصری در کتاب «السقیفه» در صفحه ۵۰ به بعد، این موضوع را مفصل شرح داده است. ابی‌الفداء در جلد اول کتاب تاریخش و شهاب‌الدین نویری در جلد نوزدهم «نهایةالارب فی فنون الادب» این گزارش را آورده است. ابن شحنه در حاشیه «الکامل فی‌التاریخ» ابن اثیر، جلد هفتم، صفحه ۱۶۰ به بعد، این را بیان کرده است. عمر رضا کحاله در «اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام»، عبدالفتاح عبدالمقصود، از متأخرین در کتاب علی بن ابیطالب (ع)، ابن ابی شیبه در «المنصف فی‌الاحادیث و الآثار»، جلد هشتم.

حمله به خانه حضرت زهرا (س) یک موضوع قطعی و حتمی است و اتفاقی است که قطعاً رخ داده است. من نمی‌خواهم بگویم که این واقعه را باید نادیده گرفت و سانسور کرد تا با سانسور کردن آن، اتحاد و اتفاق به وجود بیاید زیرا این اهانت به جامعه اسلام و همه مسلمانان است

اسامی افرادی هم که در ماجرای هجوم به خانه امیرالمؤمنین (ع) نقش و سمت داشتند، به تفصیل و با دقت در مهم‌ترین مصادر و مآخذ آورده شده‌اند. ابن ابی‌الحدید در جلد ۶ «شرح نهج‌البلاغه»‌ صفحه ۵۱ این‌گونه آورده است: ابی‌بکر بن ابی قحافه فرمانده این عملیات بوده و فرمان حمله را صادر کرده است. ابن ابی الحدید یکی از بزرگان معتزله و شخصیت معتبر اسلامی است که هم در تاریخ قدرت و قوت دارد، هم در شرح و تفسیر نهج‌البلاغه شاید یکی از کم‌نظیرترین شرح نهج‌البلاغه متعلق به اوست. طبری در جلد ۲ تاریخش و متقی هندی در جلد پنجم «کنزالعمّال» گفته که عمربن الخطاب مردم را به طرف خانه علی بن ابیطالب (ع) فرماندهی کرد. ابن قتیبه در جلد اول «الامه و السیاسه» و قاضی نورالله شوشتری در جلد دوم «احقاق الحق و ازهاق الباطل» نوشته‌اند که اُسید بن خضیر هم از جمله مهاجمین به خانه امیرالمؤمنین (ع) بوده است.

ابن ابی الحدید در جلد ششم «شرح نهج‌البلاغه» صفحه ۴۷ به بعد به این موضوع تصریح می‌کند که محمد بن مسلمه، خالد بن ولید، ثابت بن قیس خزرجی و سلمه بن سلامه در هجوم به خانه صدیقه طاهره (س) مشارکت داشتند. شیخ مفید که امامیه است در صفحه ۱۸۵ «کتاب اختصاص» به این نکته اشاره می‌کنند که مغیرة بن شیبه و بشیر بن سعد مشارکت داشتند. اینها افراد اصلی و محوری بودند که مردم را به حرکت درمی‌آوردند. ابن کثیر در کتاب «البدایة و النّهایة» در جلد ۵، صفحه ۲۵۰ و ذهبی در صفحه ۲۶ «سیر اعلام النبلاء» تصریح می‌کنند که یکی از مهاجمین عبدالرحمن بن عوف بوده است. او کسی است که ما او را به عنوان عشره مبشره، یعنی یکی از ۱۰ نفری که به آنها وعده بهشت رفتن داده شده و در عین حال جزو شورای حکمیت عمربن الخطاب هم بوده، می‌شناسیم. شیخ مفید در صفحه ۱۰۴ به بعد «کتاب اختصاص» اشاره می‌کند که عثمان‌بن عفان هم در ماجرای هجوم مشارکت داشته است و الی آخر. ما در حدود ۳۰ سند برای حمله به خانه حضرت زهرا (س) ارائه کردیم که تنها یکی برای امامیه بود. در کتاب چند مورد دیگر از مصدر امامیه هم هست که اشاره نکردم.

حمله به خانه حضرت زهرا (س) یک موضوع قطعی و حتمی است و اتفاقی است که قطعاً رخ داده است. من نمی‌خواهم بگویم که این واقعه را باید نادیده گرفت و سانسور کرد تا با سانسور کردن آن، اتحاد و اتفاق به وجود بیاید؛ زیرا این اهانت به جامعه اسلام و همه مسلمانان است. قاطبه مسلمانان با این تحریف و تعریف، مورد اهانت واقع می‌شوند، یعنی قاطبه امت اسلامی از این اتفاق راضی بودند و چون کسانی در عمق اعتقاداتشان راضی به این موضوع نبوده‌اند، گفته‌اند که آن را حذف کنید، در حالی که این‌گونه نیست. اکثر مسلمانان عالم به اهل‌بیت (ع) ارادت دارند و به آنان احترام می‌گذارند. در بین اصحاب پیامبر (ص) و علمای سلف از متقدمین و متأخرین، هیچ کسی را پیدا نمی‌کنید که اصحاب را در تراز اهل‌بیت پیامبر (ص) بیاورد. امیرالمومنین نیز می‌فرماید: «لا یقاس بآل محمد صلى الله علیه وآله من هذه الأمة أحد». اگر کسی چنین تفکری داشته باشد که به خاطر اینکه فلانی نرنجد، ما این رویداد را سانسور کنیم، چون ممکن است اوقات او تلخ بشود، اشتباه است. اوقاتش از چه چیزی تلخ می‌شود؟ آنها می‌گویند تهمت و افتراست که فلانی‌ها مشارکت داشتند. ناراحتی‌شان از این بابت است و نه اینکه معتقد باشند که تهاجم به خانه صدیقه طاهره (س) کار خوبی بوده است. این بدفهمی متأسفانه گاهی در نظام دیوانی و ممیزی در بین مسلمانان وجود داشته و الان هم هست.

شنیده‌ام بعضی از کتاب‌هایی را که به وزارت فرهنگ و ارشاد می‌رود، می‌گویند باید این بخش‌هایشان را حذف کنید، چرا؟ مگر تحریف تاریخ در صلاحیت وزارت ارشاد است؟ مگر وزیری که در جایگاهی منصوب می‌شود، نسبت به این قضیه اجتهاد دارد؟ مگر می‌تواند به هر علت غلطی، بیان این موضوع را منتفی کند و بگوید بیانش به مصلحت نیست؟ تحریف و سانسور، ناجوانمردانه است.

شنیده‌ام بعضی از کتاب‌هایی را که به وزارت فرهنگ و ارشاد می‌رود، می‌گویند باید این بخش‌هایشان را حذف کنید، چرا؟ مگر تحریف تاریخ در صلاحیت وزارت ارشاد است؟ مگر وزیری که در جایگاهی منصوب می‌شود، نسبت به این قضیه اجتهاد دارد؟ 

اصل این موضوع، قطعی و حتمی است و قطعاً، حتماً و بدون تردید، صدیقه طاهره (س) در این تهاجم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. گاهی می‌گویند که حضرت صدیقه طاهره (س) در بستر بیماری از دنیا رفت. این حرف ممکن است درست باشد. من نمی‌خواهم این را انکار کنم. یک وقت هست که شهید در میدان معرکه به شهادت می‌رسد،‌ مثل سیدالشهدا (ع)، عماربن یاسر که کاملاً ملموس، در معرکه روح از بدن مفارقت پیدا کرده و شهادتش تحقق عینی پیدا می‌کند. اما گاهی هم شهادت در قالب حضور مستقیم در میدان معرکه نیست، اما آثار اتفاق‌ها و رخدادهای میدان معرکه، باعث می‌شود که این اتفاق در جای دیگری تحقق پیدا کند. یعنی فرد بر اثر جراحات ناشی از معرکه به شهادت می‌رسد.

اگر فرض کنیم که این اتفاق برای حضرت صدیقه طاهره (س) نیفتاد و مورد ضرب و شتم واقع نشد و آسیبی ندید و بعداً در بستر بیماری به مرگ طبیعی از دنیا رفت؛ تاریخ زیر سوال رفته است، چرا؟ چون مهم‌ترین مصادر اسلامی اشاره می‌کنند که از روزی که حضرت صدیقه طاهره (س) مورد ضرب و شتم قرار گرفت و پهلوی مبارک ایشان شکست و نقص عضو پیدا کرد تا روزی که از دنیا رفت، در همین مدت کوتاه، یکی از ابتکارات و ابداعات بسیار خوب و محوری حضرت صدیقه (س) این بود که با استفاده از جانبازی و مظلومیتی که برای خودش به وجود آورده بود، جامعه وقت را با حقایق پیغمبر (ص) آشنا کرد.

خانه‌های مکه در داشت همانطور که کعبه در دارد

برخی بحث آتش زدن خانه و شکستن در و بین در و دیوار قرار گرفتن حضرت را هم زیر سوال می‌برند. در خصوص نحوه ورود این افراد به خانه چه مستنداتی وجود دارد؟

در همین کتاب‌هایی که اشاره شد، نیم‌سوز شدن در هم، قطعی است. اما بعضی‌ها می‌گویند صدیقه طاهره (س) پشت در بود و وقتی که با لگد زدند و در را شکستند، بانو بین در و دیوار قرار گرفت البته خیلی‌ها هم این حرف را رد می‌کنند. من هم معتقدم که نباید این‌جور بوده باشد

همه خانه‌های مکه از زمان عبدالمطلب در داشته‌اند. خانه کعبه مگر دَر نداشته است؟ در را چه کسی برایش ساخته است؟ در زمان عبدالمطلب و اصلاً قبل از ظهور اسلام، در زمانی که پیغمبر (ص) هنوز به دنیا نیامده بود، خانه ها در داشت. در همین کتاب‌هایی که اشاره شد، نیم‌سوز شدن در هم قطعی است. اما بعضی‌ها می‌گویند صدیقه طاهره (س) پشت در بود و وقتی که با لگد زدند و در را شکستند، بانو بین در و دیوار قرار گرفت. البته خیلی‌ها هم این حرف را رد می‌کنند. من هم معتقدم که نباید این‌جور بوده باشد. چرا؟ برای اینکه اگر شرایط آن روز را براساس اسناد تاریخی در نظر بگیریم، دعوایی جریان داشته است. یعنی چند بار رفت و برگشت و پیغام از مسجد آورده شده و برده بودند. یعنی در خانه توحیدی علی‌بن ابیطالب (ع) همه منتظر این هجوم بودند و می‌دانستند که اتفاقی در حال انجام است. حالا فرض کنید که حرف هم زده شده باشد، می‌تواند با فاصله از در صورت گرفته باشد. این مطلبی است که طرحش می‌تواند زمینه ایجاد شبهه فراهم شود و فرد مهاجم هم برای خود توجیه بتراشد. اما قول معتبر این است که در نیم‌سوخته را شکستند و وقتی وارد حیاط شدند، ناموس کبرای خدا در حیاط بود. بنابراین در مصادر اسلامی این‌طور آمده که وقتی حضرت زهرا (س) به او نگاه کرد، فرمود: «فلانی! قرآن نخوانده‌ای که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ…» (احزاب/ ۵۳) اینها را نشنیده‌ای؟ این قرآن خواندن حضرت باعث برافروختگی مهاجمان شد.

ابن ابی‌الحدید می‌گوید وقتی دختر پیغمبر (ص) این حرف را زد، بخش بسیاری از مردم که نمایندگان دولت انشعابی را همراهی کرده بودند، از التهاب فاطمه (س) فرار کردند که ما کارمان به کجا کشیده که به قول ما ایرانی‌ها هنوز آب کفن پیغمبر خشک نشده، خانه دخترش و تنها یادگارش را مورد هجوم و حمله قرار داده‌ایم و برگشتند. اما در حیاط فقط یک نفر ماند. مأموریت امیرالمؤمنین (ع) این بود که مدارا کند. چرا؟ چون سپهسالار این حماسه، فاطمه (س) بود.

آیا امیرالمومنین نشست تا همسرش را کتک بزنند؟

شبهه و سوالی که برخی مطرح می‌کنند، این است که چرا امیرالمومنین (ع) در این معرکه وارد نشدند و اقدامی نکردند؟

علی (ع) کسی نبود که بشود جلوی چشمش همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. علی (ع) در یک ماجرای بزرگ گیر افتاده بود ولی هرگز این نبود که علی‌بن ابیطالب (ع) سکوت کند

حضرت علی (ع) وارد شدند، اما آن چیزی که در باور کسی نمی‌گنجید این بود که ناموس خدا مورد تعدی واقع شود. اما با اولین جسارتی که انجام شد، علی‌بن ابیطالب (ع) مداخله کرد. آمد و برخورد کرد و ضارب را زمین زد و با تهدید به او گفت که اگر دستور پیغمبر (ص) دست مرا نبسته بود، تو را می‌کشتم. علی (ع) کسی نبود که بشود جلوی چشمش همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. علی (ع) در یک ماجرای بزرگ گیر افتاده بود، ولی هرگز این نبود که علی‌بن ابیطالب (ع) سکوت کند. بعد از اینکه اخبار برخورد امیرالمؤمنین (ع) با ابن‌ خطاب به مسجد رسید، خود ابوبکر دستور داد که بروید و اگر علی (ع) دست از عمر برنداشت، او و اهل خانه‌اش را به آتش بکشید. ضمن اینکه خود ابوبکر هم در سال‌های پایانی عمرش از هجوم به خانه حضرت زهرا (س)، آتش زدن خانه و ضرب و شتم حضرت زهرا (س) اظهار ندامت و پشیمانی کرد. بنابراین علی (ع) عکس‌العمل نشان داد، اما اینکه برود و طرف مقابل را به قتل برساند، محاسبات غلط ماست.

درست مطرح کردن مسأله این است که اصلاً دختر پیغمبر (ص) هم نبود. یک دختر معمولی شهر بود که پدرش را از دست داده بود. آیا باید بلافاصله به او جسارت شود؟ اگر در محله خودتان از کسی کینه عمیقی به دل داشته باشید و با او دشمن هم باشید، ببینید عزیز او مرده و جلوی در ایستاده و دارد اعلام عزا می‌کند و از کسانی که برای تسلیت می‌آیند، استقبال می‌کند. شما به او هجوم می‌آورید؟ قطعاً حرمت نگه می‌دارید. نباید حرمت حضرت زهرا (س) را حفظ می‌کردند؟ حالا رفته‌اید و او یک سئوال پرسیده و می‌گوید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ…» برایتان قرآن خوانده است. جواب دهید. مثلا بگوئید ما رئیس هستیم، قدرت داریم، از هیچ‌ کسی هم اجازه نمی‌گیریم، بالاخره درست یا غلط، این جواب است. ضرب و شتم برای چه؟

دلیل ضرب و شتم حضرت زهرا روشن است، برای اینکه آن کسی که این اتفاق را رقم زد، خودش را مخاطب فاطمه (س) ندید، بلکه خودش را مخاطب قرآن دید، چون فاطمه (س) قرآن خواند. او برایش سنگین آمد زیرا معلوم شد بی‌اجازه ورود پیدا کردن به خانه پیغمبر (ص) صلاحیت‌های ایمانی را ساقط می‌کند. درد قضیه این بود

البته دلیل ضرب و شتم هم روشن است. برای اینکه آن کسی که این اتفاق را رقم زد، خودش را مخاطب فاطمه (س) ندید، بلکه خودش را مخاطب قرآن دید؛ چون فاطمه (س) قرآن خواند. او برایش سنگین آمد زیرا معلوم شد بی‌اجازه ورود پیدا کردن به خانه پیغمبر (ص) صلاحیت‌های ایمانی را ساقط می‌کند. درد قضیه این بود. یعنی بقیه‌ای که وارد خانه نشدند، مومن بودند و ایمان داشتند. این هجوم به معنای پذیرش بی‌ایمانی بود. دردناک هم هست،‌ اما شد. اتفاقات بعدی هم ادامه پیدا کردند.

حضرت زهرا (س) براثر جراحات ناشی از این ضرب و شتم، چند روز بعد به شهادت رسید و این اتفاقی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و یا نادیده گرفت و تحریف آن نیز توهینی به تمام جامعه اسلامی است؛ زیرا هیچ‌کس از این هجوم و جسارت خشنود نشد و راضی به آن نیست.

انتهای پیام/





منبع خبر

مستندات هجوم به خانه صدیقه طاهره/ آیا علی(ع) نشست تا همسرش را کتک بزنند؟ بیشتر بخوانید »

تبلور آیه قرآن کریم در رفتار «حاج قاسم» در مراسم یک مادر شهید


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «محمود نوروزی» حافظ و قاری قرآن کریم خاطره‌ای را از مراسم مادر شهیدی به یاد دارد که بعد از ۳۰ سال فراق، به فرزند شهیدش پیوسته بود و او را برای تلاوت قرآن در مراسم آن مادر شهید دعوت کرده بودند.

نوروزی می‌گوید: «داشتم آیات را مرور می‌کردم که آیات پایانی سوره فرقان به ذهنم رسید. تلاوت را شروع کردم و چند دقیقه‌ای از تلاوتم گذشت که نگاهم به در ورودی مسجد افتاد. آقایی را دیدم وارد مسجد شد. آرام آرام چند قدم برداشت، جایی را پیدا کرد و دو زانو نشست. با مهربانی از پسر کوچکی که بین مردم قرآن پخش می‌کرد، یک جلد قرآن گرفت و شروع کرد به خواندن.

با خودم گفتم درست می‌بینم، واقعا خودش است؟! دوباره نگاهش کردم، خودش بود سردار حاج قاسم سلیمانی…
در نهایت تواضع نشسته بود، نه پشتی نه جایگاهی و نه تشریفاتی، مانند یک فرد معمولی در میان جمعیت…!

دوبار این آیه را تکرار کردم که «وَ عِبادُ الرَّحمَنِ الَّذِینَ یَمشُونَ عَلَی الاَرضِ هَونا بندگان خدای مهربان کسانی هستند که با تواضع و وقار در زمین قدم می‌گذارند» انگار این آیه یک بار از زبان من در فضای مسجد می‌پیچید و یک بار در آیینه رفتار این مرد دیده می‌شد.»

گزارش از مرضیه کیان

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

تبلور آیه قرآن کریم در رفتار «حاج قاسم» در مراسم یک مادر شهید بیشتر بخوانید »

شروع صبح با "قرآن کریم"؛ صفحه ۶۳+صوت

شروع صبح با "قرآن کریم"؛ صفحه ۱۰۸+صوت


ترتیل سوره(مائده)

ترجمه سوره( مائده)



منبع خبر

شروع صبح با "قرآن کریم"؛ صفحه ۱۰۸+صوت بیشتر بخوانید »

شروع صبح با "قرآن کریم"؛ صفحه ۱۰۶+صوت

شروع صبح با "قرآن کریم"؛ صفحه ۱۰۶+صوت


ترتیل سوره(نساء، مائده)

ترجمه سوره(نساء، مائده)



منبع خبر

شروع صبح با "قرآن کریم"؛ صفحه ۱۰۶+صوت بیشتر بخوانید »

تحصیلکرده آلمان چگونه کانون آموزش قرآن تاسیس کرد؟

تحصیلکرده آلمان چگونه کانون آموزش قرآن تاسیس کرد؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کانون آموزش قرآن کریم در سال ۱۳۴۷ در مسجد حیدری تهران تأسیس شد. قبل از انقلاب اسلامی به علت مبارزه و درگیری با نظام ستم‌شاهی، این کانون از مسجد حیدری به مسجد حاج حسن پنبه‌چی و سپس به مسجد المهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و مسجد الاقصی منتقل شد.

همچنین ریاست و هیئت مدیره این کانون، اسدالله خالدی و مجتبی وزیری، چندین مرتبه توسط نیروهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دستگیر شدند. تا اینکه بعد از انقلاب اسلامی، به نوشتن اساسنامه برای کانون اقدام شد. کانون آموزش قرآن کریم که به صورت غیردولتی اداره می‌شود، در سال ۱۳۷۴ تحت شماره ۹۶۱۴ به ثبت رسید و در حال حاضر حدود نیم قرن سابقه فعالیت آموزشی در زمینه علوم و معارف قرآنی دارد.

ما به منظور آشنایی بیشتر با فعالیت‌های این کانون، گفت‌وگویی با مجتبی وزیری، مدیرعامل کانون آموزش قرآن، انجام داده ایم.

تأسیس کانون آموزش قرآن

چه شد که مشتاق به انجام فعالیت‌های قرآنی شدید و زمینه راه‌اندازی کانون آموزش قرآن را فراهم کردید؟

قبل از دوران انقلاب اسلامی، یعنی در سال‌های ۵۰ و ۵۱ در تهران شاگرد مرحوم آیت‌الله مجتهدی رحمه‌الله علیه بودم و در کلاس‌های اخلاق و قرآن ایشان شرکت می‌کردم که عامل تشویقی بسیار مهمی برای ادامه حرکت در مسیر قرآنی بود.

همچنین از همان دوران نوجوانی در کلاس‌های قرآن مسجد حیدری شرکت می‌کردم. بعد از آن، در فاصله سال‌های ۵۹ تا ۶۳ هم در دانشگاه تهران در رشته الهیات و معارف اسلامی تحصیل می‌کردم و در کلاس‌های شهید مفتح و استاد شهید مطهری شاگردی کرده‌ام. تا اینکه در سال ۶۳ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدم.

در حین تحصیل و بعد از آن، در مساجد زیادی مشغول به تدریس دروس قرآنی بودم؛ مساجدی مانند مسجد المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فیض، حیدری، مسجد جامع جمهوری، مسجد امام سجاد علیه‌السلام.

اهداف کانون قرآنی و مبارزه با ساواک

پس این سابقه قرآنی زمینه آغاز به کار «کانون آموزش قرآن» شد. کانون از چه زمانی و با چه هدفی تشکیل شد؟

مؤسس کانون آموزش قرآن، مرحوم مهندس اسدالله خالدی بود. او متولد سال ۱۳۱۵ بود که بعد از اتمام تحصیلاتش در کشور آلمان، به ایران برگشت و درصدد تأسیس این مرکز قرآنی برآمد.

من و مهندس خالدی در دوران مبارزه با رژیم پهلوی مدت‌ها با نیروهای ساواک مبارزه می‌کردیم. به خاطر دارم که یک بار در مسجد در کلاس قرآنی مشغول تدریس بودم که یک نفر از نیروهای ساواک به سمت من آمد و گفت: «به شاگردانت فقط یاد بده که چطور قرآن را بخوانند؛ تفسیر و مفاهیم قرآن را برایشان نگو!» در واقع خود شاه ملعون و نیروهای ساواک می‌دانستند که آشنایی مردم با مفاهیم قرآنی تا چه اندازه می‌تواند تهدید کننده حکومت ظالم و نااهل آن‌ها باشد. برای همین بود که مدام مراقب بودند تا مردم و حتی نوجوانان تنها به یادگاری تلاوت قرآن مشغول باشند و توجهی به آموزه‌های دستورات قرآنی نداشته باشند.

مهندس خالدی هم که به محض بازگشت به ایران، فعالیت‌های مبارزاتی خود را شروع کرده بود، کانون آموزش قرآن را تأسیس کرد و همین دلایل، عاملی شده بود که نیروهای ساواک چندین بار او را دستگیر، زندانی و شکنجه کردند. خاطرات مبارزاتی مهندس خالدی در کتابی با عنوان «مردی که هرگز خواب نمی‌دید» چاپ شده است.

از فعالیت در مسجد تا مکان وقفی

آن زمان با توجه به تهدیدهای نیروهای ساواک و محدودیت فعالیت‌های قرآنی، کلاس‌های کانون آموزش قرآن در چه مکانی تشکیل می‌شد؟

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کلاس‌های کانون از سال ۴۷ به صورت هیئتی در مسجد حیدری برگزار می‌شد. اما به دلیل درگیری و مبارزه با رژیم طاغوت، این کانون از مسجد حیدری به مساجد حاج حسن پنبه چی، المهدی علیه‌السلام و الاقصی نقل مکان کرد.

بعد از آن در سال ۱۳۶۰ به دعوت آیت‌الله ایروانی، به مهدیه تهران رفتیم و مدت ۱۷ سال، یعنی در فاصله سال‌های ۶۰ تا ۷۷، کلاس‌ها در مهدیه تهران برگزار می‌شد.

در زمان بازسازی مهدیه تهران، به دعوت حاج آقای لولاچیان به ملک مرحوم حاج آقای طرخانی نقل مکان کردیم که تا امروز کلاس‌های کانون آموزش قرآن در این مکان برگزار می‌شود. درواقع آقای طرخانی، منزل پدری خود را که به ایشان به ارث رسیده بود، وقف فعالیت‌های قرآنی کرد.

آشنایی با تفسیر قرآن

اشاره کردید که فعالیت‌های آموزشی کانون، تنها به روخوانی و روان‌خوانی قرآن محدود نمی‌شود. بلکه در زمینه تفسیر و تدبر در قرآن هم آموزش‌هایی ارائه می‌شود که همین موضوع موجب دشمنی نیروهای ساواک در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شده بود. نحوه آموزش دانش‌پژوهان این کانون به چه شکل است؟

داوطلبان علاقه‌مند به شرکت در کلاس‌های کانون آموزش قرآن کریم، در ابتدا در یک آزمون در زمینه روخوانی و روان‌خوانی قرآن کریم، علوم و معارف قرآنی، احکام و اخلاق که به صورت مقدماتی برگزار می‌شود، شرکت می‌کنند.

تمام دانش‌پژوهان باید چهل عنوان آموزشی را در قالب یک‌صد واحد درسی این کانون را آموزش ببینند. البته سطح آموزش هر یک از داوطلبان بر حسب میزان امتیاز آن‌ها در آزمون ورودی تعیین شده و بعد از آن می‌توانند در کلاس مربوط به سطح خود شرکت کنند.

دوره گذراندن یک‌صد واحد علوم و معارف قرآنی، احکام و اخلاق در حدود پنج سال زمان می‌برد. هر دانش‌پژوهی که موفق به گذراندن یک‌صد واحد درسی کانون آموزش قرآن شود، در مراسمی دانشنامه دریافت خواهد کرد.

افرادی که دانشنامه کانون آموزش قرآن را دریافت می‌کنند، می‌توانند در کلاس‌های این کانون تدریس کنند و یا به مراکزی که اعلام نیاز می‌کنند، به عنوان استاد مشغول به تدریس شوند.

برای آموزشی ویژه خردسالان

کانون آموزش قرآن برای کودکان نیز برنامه آموزشی دارد؟

یک دوره پیش‌دبستانی در کانون آموزش قرآن برگزار شده است که امسال تعدادی کودک پیش‌دبستانی در چندین گروه در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند و در این دوره، چندین سوره از قرآن کریم و احادیث ائمه اطهار علیهم‌السلام را می‌آموزند و حفظ می‌کنند.

از دیگر فعالیت‌های کانون می‌توان به آموزش قرآن کریم، تربیت مربی، برگزاری کلاس‌های آموزش رایانه، برگزاری جلسات مذهبی، بانک نوارهای مذهبی و کتابخانه علوم اسلامی اشاره کرد. 

بخش‌های کانون قرآنی

چه بخش‌ها و دوایری در این کانون فعال هستند؟

کانون آموزش قرآن از شش بخش یا دایره تشکیل شده است که با همکاری یکدیگر در راستای اعتلا و ترویج فرهنگ و علوم قرآنی تلاش می‌کنند؛ شامل:

۱- دایره گزینش که به کار جذب نیرو اشتغال دارد.

۲- دایره آموزش که مسئولیت برنامه‌ریزی آموزشی برای دانش‌پژوهان را بر عهده دارد.

۳- دایره روابط عمومی که به تولید کتاب، نوار و امر اطلاع‌رسانی مشغول است.

۴- دایره پشتیبانی که در امر تجهیز کلاس‌ها و فراهم کردن امکانات مورد نیاز فعالیت می‌کند.

۵- دایره اولیا و مربیان که پل ارتباطی کانون آموزش قرآن با اولیای دانش‌پژوهان است.

۶- دایره اداری که تشکیلات پرونده‌ای را در اختیار دارد.

همچنین مصوبات کمیسیون‌ها و سایر پیشنهادها، از طریق مدیرعامل در هیئت مدیره مطرح می‌شود و تا به حال چندین جلسه در هیئت مدیره تشکیل و آخرین دستورات جهت اجرا گرفته می‌شود.

چهره‌های برجسته ای که در کانون رشد کردند

از شاگردان و فارغ‌التحصیلان کانون آموزش قرآن بگویید. چه شخصیت‌های برجسته و قرآنی در کلاس‌های این کانون شرکت کرده‌اند؟

کانون آموزش قرآن از سال ۱۳۴۷ تا به امروز، افراد زیادی را آموزش قرآنی داده است. به عنوان مثال حجت‌الاسلام و المسلمین حمید محمدی، یکی از چهره‌های قرآنی کشور و حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان، از افرادی بوده‌اند که در دوران نوجوانی خود در کلاس‌های قرآنی این کانون شرکت کرده‌اند.

شهدایی در کانون آموزش قرآن

آن طور که ما می‌دانیم در حدود بیست نفر از شاگردان کانون آموزش قرآن، در دوران رژیم پهلوی و یا در زمان جنگ تحمیلی در جبهه‌های حق به شهادت رسیده‌اند.

درست است. «مهدی تیموری» یکی از این افراد بوده که دستخط او در فرم ثبت‌نام در کانون آموزش قرآن همچنان موجود است. نکته جالب توجه در فرم ثبت‌نامی این شهید دوران جنگ تحمیلی، آن است که او در پاسخ به سؤالی با مضمون «تا چه زمان با کانون قرآنی همکاری می‌کنید؟» نوشته است: «تا پای جان».

یکی دیگر از شهدای کانون آموزش قرآنی، «محمد وزیری» برادر مجتبی وزیری، مدیرعامل کانون آموزش قرآن، است که در سال ۵۹ به همراه گروه بسیج به مناطق جنگی اعزام و در همان سال به شهادت رسید. «علی اکبر فانی» نیز یکی دیگر از آموزش دیدگان کانون آموزش قرآن است که در عملیات مرصاد به شهادت رسید. همچنین «احمد ملاسلیمانی» شهیدی است که پیش از شهادتش، پاسدار بیت امام خمینی رحمه‌الله علیه بود.

سید مصطفی میردامادی، تیمور زیادخانپور، عباس اکبری، محمد ایزدی، علی فخاریان، محمدرضا لولاچیان، محمدحسین کرمانی، مصطفی برزگر، علی علی بخشی، مرتضی حسینی، علیرضا اخگری، حسنعلی کریمی و عسگر رحیمی از دیگر شهدای کانون آموزش قرآن در دوران دفاع مقدس هستند.

فعالیت‌های فرهنگی و قرآنی

آیا فعالیت‌های کانون آموزش قرآن تنها در قالب برگزاری کلاس‌های آموزشی قرآنی است؟ چه نوع فعالیت‌های فرهنگی و قرآنی دیگری در این کانون انجام می‌شود؟

دوره های فرهنگی تفریحی متنوعی برای دانش‌پژوهان کانون برگزار می‌شده است. به عنوان مثال کانون آموزش قرآن این افتخار را داشت که در زمان حیات امام خمینی رحمه‌الله علیه گروه سرودی تشکیل دهد که در بیت امام و در محضر ایشان اجرای سرود داشته باشند. همچنین دانش‌پژوهان را به مکان تفریحی می‌بردیم تا در فضای طبیعت بتوانند بیشتر و بهتر علوم و مفاهیم قرآنی را یاد بگیرند و حفظ کنند.

آثاری در زمینه اخلاق، درس‌های مبارزه با مفاسد و به ویژه احکام از طرف کانون آموزش قرآن به چاپ رسیده است. به عنوان مثال یک اثر در قالب سه جلد در زمینه احکام اسلامی به چاپ رسیده است که برای پاسخ دادن به بعضی سؤالات نوجوانان نیز احکام دوران قبل از بلوغ، در یکی از این کتاب‌ها توضیح داده شده است.

کارکنان کانون آموزش قرآن به چه نحوی با این مرکز همکاری می‌کنند؟

افراد در قالب قراردادهایی که به امضای طرفین می‌رسد، در این کانون مشغول به کار می‌شوند. ما بارها تأکید کرده‌ایم که ساختمان مرکزی کانون آموزش قرآن، ساختمانی وقف شده است و همچنین درآمد کارکنان را از راه هزینه کمی که برای ثبت‌نام از داوطلبان دریافت می‌کنیم و همچنین از راه کمک‌های خیرین، پرداخت می‌کنیم.

منبع: تسنیم



منبع خبر

تحصیلکرده آلمان چگونه کانون آموزش قرآن تاسیس کرد؟ بیشتر بخوانید »