گروه ساجد دفاعپرس: دفاع هشتساله ملت ایران در برابر استکبار جهانی که با بهروزترین تسلیحات نظامی، ارتش بعث عراق را تجهیز کرده بودند؛ با تکیه بر سلاح قدرتمند «ایمان» صورت گرفت که بدونشک قویترین سلاح برای رویارویی با جبهه کفر و طاغوت در طول تاریخ بوده و خواهد بود و همین سلاح قدرتمند بود که این دفاع هشتساله را به «دفاع مقدس» تبدیل کرد.
تصویری که در ادامه مشاهده میکنید؛ مربوط به تعدادی از رزمندگان زرهی لشکر هشت نجف اشرف هست که قبل از عملیات «محرم»، در کنار رودخانه دویریج، در حال قرائت قرآن کریم هستند.
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس بوشهر، شهید خسرو آزاد شهرکی هفدهم بهمن ۱۳۳۷ در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. پدرش صفر، کارمند نیروی دریایی بود و مادرش خدیجه نام داشــت. تا سوم متوسطه درس خواند. فروشنده بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در شهرستان بوشهر به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید:
«ثم إن ربک للذین هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا و صبروا إن ربک من بعدها لغفور رحیم»
خداوند به کسانیکه علیرغم رنجها و مشکلات، به میدان جهاد میروند و در راه پایداری قانون خدا ایستادگی و مقاومت میکنند، پاداش رحمت خویش را داده هست و خداوند بخشنده و مهربان هست.
اینجانب خسرو آزاد شهرکی، اعزامی از بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوشهر، هستم که به جبهههای حق علیه باطل آمدهام تا اسلام عزیز را در این برهه از زمان یاری کنم. انشاءالله بتوانم خدمت کوچکی، تا آنجا که از دستم برمیآید، به انقلاب اسلامی بکنم.
انشاءالله بهزودی زود ضربات آخر رزمندگان اسلام به پیکر پوسیده صدامیان و حامیان جنایتکارشان وارد خواهد شد.ای لشکر حزبالله، عازم به میدان شو، تسلیتگو باش بر خمینی در جماران.
به خانوادهام میگویم که اگر لیاقت داشتم و شهید شدم، در مرگ من بیتابی نکنند؛ چرا که اجر و منزلتی که خدا برای آنها در برابر صبری که میکنند در مقابل این مصیبت در نظر گرفته، از بین خواهد رفت؛ و خواهش میکنم که در برابر چشمان دشمنان اسلام و امام و دشمنان انقلاب، گریه نکنند که آنها خوشحال شوند؛ بلکه جلوی آنها خدا را نیز شکر کنند؛ و از پدر و مادرم میخواهم که اگر احیاناً سعادت شهادت را پیدا کردم، خودشان هر دوتایی با دست خودشان مرا در قبر بگذارند و به تمام مخالفان انقلاب نشان بدهند که خودتان با دست خودتان ما را به جهاد فرستادید و در راه خدا فدا کردید و برای ما هیچ مسئلهای نیست.
هر جا که پدر و مادرم صلاح میدانند مرا دفن کنند، فرقی نمیکند آبادان باشد، بوشهر باشد یا اهواز، برای ما هیچ فرقی ندارد؛ هر جایی که خودشان مایل باشند؛ و از آنها میخواهم که به جان امام دعا کنند و او را تنها نگذارند؛ و همچنین اجازه بدهند که سعید هم وارد بسیج و بعد اگر خواست، وارد سپاه شود، همچنین رضا.
سلام یکایک همه را میرسانم به تمام دوستان و آشنایان.
«السلام علیک أیها الشهید الصدیق»
البته بیشتر از این صحبت نمیکنم، بهخاطر اینکه میدانم لیاقت شهادت ندارم، وگرنه نوارها پر میکردم.
بههرحال، ما با تمام برادران و عزیزان، صدرا …، جبری، سیاوش پاکار، محسن چکاه، کامران شیروانی، محمد فرد، محمد خمیس، مهراب چنداقم و علی چنداقم، از بچههای خوب نیروگاه هستیم که در کنارشان هستم. امیدوارم با امید به خدا پیروز شویم.
از خدا میخواهم که ظهور امام زمان (عج) را هرچه سریعتر نزدیک بفرماید.
دیگر هیچ حرفی ندارم.
از خانوادهام خداحافظی میکنم.
سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان برسانید.
والسلام علی من اتبع الهدی
خسرو آزاد شهرکی
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
کتاب «چند قدم تا تو»، روایت زندگی شهید سید فریدالدین معصومی، از شهدای حمله تروریستی به حرم شاهچراغ (ع) در انتشارات روایت فتح منتشر شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق،کتاب «چند قدم تا تو» تالیف الهه آخرتی، روایتی از زندگی شهید سید فریدالدین معصومی که از زبان همسر او بیان شده است. شهید سید فریدالدین معصومی، نخبه علمی و مدیرعامل هلدینگ برق و انرژی غدیر، در حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) در شیراز به شهادت رسید. او از جمله شهدای این حادثه بود که در هنگام اقامه نماز در حرم به فیض شهادت نائل آمد.
شهید معصومی دارای تحصیلاتی در رشته مهندسی مکانیک و فارغالتحصیل از دانشگاههای معتبر نیوزلند بود. او همچنین حافظ کل قرآن کریم و قاری قرآن بودند. از جمله دیگر فعالیتهای او میتوان به اختراع رباتهای ماهی در کشور نیوزلند اشاره کرد. شهید معصومی از جمله مدیران جوان و جهادی کشور به شمار میآمد که در حوزه برق و انرژی فعالیت میکرد و به منظور نظارت بر نیروگاه برق لامرد به استان فارس سفر کرده بود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«پایین وسایل فهرست شده برای سفر کربلا، چند خط نوشته بود و از خدا حاجت بیست و یک سالهاش را خواسته بود؛ همان حاجتی که به خاطر آن حسابی سر به سرش گذاشتیم؛ شهادت.
حساب کردم و دیدم از هفده سالگی در آرزوی شهادت بوده. زیاد شوخی میکرد و میگفت: داعش سر نماز من رو شهید میکنه. گاهی ادای شهید شدنش را هم در میآورد.
_ این طوری تیر میخورم این طوری میافتم زمین و…..
هیچ وقت حرفش را جدی نمیگرفتم.
_کو داعش؟ پاشو برو سوریه بعد…
خیالم راحت بود برنامهای برای سوریه رفتن ندارد و دست داعش به او نمیرسد. فکرش را هم نمیکردم نماز جماعت شاهچراغ شیراز را یک تروریست داعشی به خاک و خون میکشد و حرفش درست از آب در میآید.»
کتاب «چند قدم تا تو» تالیف الهه آخرتی، در ۲۷۸ صفحه به بهای ۲۲۰ هزار تومان در انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از دفاعپرس از کردستان، «علی اصغر دریایی» ظهر سه شنبه در کارگاه آموزشی حفظ قرآن کریم با عنوان «در آغوش نور» که در سقز برگزار شد، با تأکید بر لزوم گسترش فعالیتهای قرآنی در جامعه، انس با قرآن را راهکاری برای مقابله با هجمههای فرهنگی دشمن و تقویت بنیانهای اعتقادی و اخلاقی نسل جوان دانست.
وی اظهار داشت: فعالیتهای قرآنی، تربیتیترین و اثرگذارترین مسیر برای پرورش نسلی مؤمن، بصیر و مسئولیتپذیر هست.
وی با اشاره به تلاش دشمنان برای تضعیف ارزشهای دینی و بنیان خانواده از طریق ابزارهای رسانهای و فرهنگی، تصریح کرد: انس با قرآن و گسترش فرهنگ قرآنی، مصداق واقعی جهاد فرهنگی هست و میتواند جامعه را در برابر این تهدیدات مصون سازد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان افزود: حمایت از برنامههای قرآنی، توسعه آموزشهای حفظ، تلاوت و مفاهیم قرآن و ایجاد بستر مناسب برای مشارکت نسل جوان، از مهمترین اولویتهای این ادارهکل هست و با جدیت ادامه خواهد یافت.
در پایان این برنامه، از جمعی از حافظان، مربیان و فعالان قرآنی شهرستان سقز با اهدای لوح تقدیر تجلیل شد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
همزمان با تاسوعای حسینی مردم ایران اسلامی با برگزاری دسته جات عزاداری در سوگ علمدار دشت کربلا بر سر و سینه زدند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، از ساعات ابتدای صبح امروز (شنبه) و همزمان با تاسوعای حسینی که به نام علمدار دشت کربلا حضرت ابوالفضل عباس (ع) نامگذاری شده مردم ایران اسلامی در گوشه گوشه این سرزمین به سوگ نشستهاند.
عزاداران حسینی با برپایی دسته جات و اجتماع تاسوعاییان عشق و ارادت خود را به باب الجوایج قمر منیر بنی هاشم به نمایش گذاشتهاند.
برپایی ایستگاههای صلواتی، توزیع نذری و خدمات رسانی به عزاداران حسینی نیز از دیگر جلوههای عشق و ارادت ایرانیان به سرور و سالار شهیدان و حضرت ابوالفضل عباس (ع) و شهدای دشت کربلا است.
تهران در تاسوعای حسینی عزادار است
امروز تهران حسینی است و با نوای یا حسین عطرآگین شده است. مردم عزاردار سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) همچون شب گذشته با لباسهای مشکی با دلهایی پراز احترام به آقا عبداللهالحسین در گوشه گوشه شهرمان در حال عزاداری هستند.
امروز روز علمدار کربلاست. علمداری که در خط دفاع ایستاد تا آبروی حسین (ع) را حفظ کند، آری امروز روز ماه بنی هاشم است. عباس برادر وفادار پرچمدار سپاه حسین است که هر گامش آیینه ادب و غیرت بود.
مردم دیندار شیعه از دیرباز تا به امروز در تاسوعا دلشان را به نام عباس گرده میزنند و به خاطر حقیقتی زنده از وفا، غیرت و اطلاع عزاداری میکنند.
امروز تهران همچون گوشه گوشه کشورمان شاهد خیل عزاداران و دوستداران سرور و سالار شهیدان است؛ در همه محلههای تهران از محلههای قدیمیتر، کوچهها باریک تا محلات شمال شهر همه دلها در گرو حسین است و مردم باوفا و دیندارمان دل در گرو عزاداری ابا عبدالحسین و عباس باوفایش گشودهاند. جوانها علمهای سنگین را بلند کردهاند، کودکان با سربندهایی سبز و سرخ کنار پدران خود زنجیر میزنند و پیرمردها به تکیههای قدیمی تکیه دادهاند.
امروز تاسوعای حسینی است. نوحههایی که به گوش میرسد بازهم آشناست؛ سالهاست که این نوحهها به نام حسین و اهل بیت و یاران باوفایش شنیده میشوند و هر بار که تکرار میشود اشک تازهای از چشم میافتد گویی همین دیروز بوده و جلوی چشمانمان اتفاق افتاده است.
مشهد الرضا در تاسوعای حسینی؛ عطر عزا و اشک ارادت در حرم رضوی
مشهد مقدس، در روز تاسوعای حسینی، غرق در ماتم و عزا است. زائران و مجاوران از اقصی نقاط ایران و جهان، خود را به این شهر رساندهاند تا در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)، در سوگ شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش به عزاداری بپردازند. خیابانهای منتهی به حرم مطهر، مملو از دستههای عزاداری است که با نوای «یا حسین» و «یا ابوالفضل»، دلها را به کربلا روانه میکنند.
تاسوعا که از راه میرسد، مشهد فقط یک شهر نیست؛ یک حسینیه بزرگ است. شهر، رخت سیاه عزا به تن میکند و بوی اسپند و گلاب، فضا را پر میکند. از دور که به شهر نزدیک میشوید، گنبد طلایی حرم مطهر، چون نگینی در میان سیاهی شهر میدرخشد و دلها را به سمت خود میکشاند.
صدای نوحهها و مرثیهها از هر سو به گوش میرسد، اما در این هیاهو، نوعی سکوت و آرامش معنوی حکمفرماست. گویی شهر، در سوگ شهادت امام حسین (ع) و یارانش، زبان به دهان گرفته و با تمام وجود، اشک ماتم میریزد.
خیابانها مملو از جمعیت است؛ پیر و جوان، زن و مرد، همه با لباسهای سیاه، در حال حرکت به سمت حرم هستند. پرچمهای سرخ و سیاه، در اهتزازند و عطر گلاب، فضا را معطر کرده است. در این میان، عطر خوش غذاهای نذری نیز به مشام میرسد؛ هر کسی به قدر وسع خود، در این عزا سهیم شده است.
چهرهها، همه اشکآلود و غمگین است. زائران، با چشمانی نمناک، به گنبد طلایی خیره شدهاند و با زمزمه یا حسین، دلهای خود را به کربلا میفرستند. کودکان نیز، با لباسهای سیاه و سربندهای یا حسین، در کنار پدر و مادر خود، در این مراسم عزاداری شرکت کردهاند.
وارد حرم که میشوید، با دریایی از جمعیت مواجه میشوید. صحنها و رواقها، مملو از زائرانی است که در حال عزاداری، نوحهخوانی و سینهزنی هستند. صدای قرآن و دعا، از هر سو به گوش میرسد و فضا، آکنده از معنویت و روحانیت است.
خادمان حرم، با چهرههای گشاده و مهربان، در حال خدمت به زائران هستند. یکی، آب به دست زائران میدهد، دیگری، راهنمایی میکند و دیگری، کفشهای زائران را جفت میکند. این خادمان، فرشتههای خدمت هستند که تمام تلاش خود را برای رفاه زائران به کار میگیرند.
در اطراف حرم، موکبهای فراوانی برپا شده است که به زائران، چای، شربت، خرما و غذاهای نذری میدهند. این موکبها، سفرههای کرامت هستند که در این ایام، پهن شدهاند تا زائران، از برکات امام حسین (ع) بهرهمند شوند.
حضور در مشهد در روز تاسوعا، تجربهای بینظیر است. در این روز، شهر، به یک حسینیه بزرگ تبدیل میشود و دلها، به کربلا پر میکشند. این حضور، فرصتی است برای تجدید پیمان با امام حسین (ع) و یارانش و برای تزکیه روح و جان.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است