قرارگاه سری نصرت

روایت سردار هور از نقش قرارگاه فوق سری نصرت در عملیات خیبر

روایت شهید هاشمی از نقش قرارگاه فوق سری نصرت در عملیات خیبر


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرلشکر پاسدار شهید «علی هاشمی» در ۱۰ دی‌ماه سال ۱۳۴۰ در شهر اهواز به دنیا آمد. او در ۱۷ سالگی وارد مبارزات انقلاب شد و در ۱۹ سالگی فرمانده شد.

در ۲۱ سالگی فرماندهی چند تیپ را بر عهده گرفت، در ۲۷ سالگی در ۴ تیرماه سال ۱۳۶۷ در جزیره مجنون به شهادت رسید و ۲۲ سال بعد، پیکرش در نزدیکی محل استقرار قرارگاه فرماندهی سپاه ششم پیدا شد. در آن زمان محسن رضایی برای اولین بار اعلام کرد «علی هاشمی فرمانده قرارگاه فوق سری نصرت بوده است.»

سرانجام در روز ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ پیکر علی هاشمی تفحص شد. پیکر مطهر سردار هور همراه با شهیدان دیگری از سال‌های دفاع مقدس روز ۲۴ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۹، از محل نماز جمعه تهران تشییع شد و سپس پیکر مطهرش در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.

یکی از ابتکارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اوایل جنگ، ایجاد قرارگاه فوق سری نصرت بود که جرقه اولیه تشکیل آن در ذهن فرمانده وقت سپاه پاسداران؛ سرلشکر محسن رضایی از عملیات خیبر زده شد.

محسن رضایی لازمه موفقیت در عملیات خیبر در منطقه بکر هور را در تشکیل قرارگاهی برای انجام اقدامات مقدماتی شناسایی در این منطقه ناشناخته می‌دانست که این فکر خود زمینه‌ساز تشکیل قرارگاهی سری با نام نصرت به فرماندهی یکی از زبده‌ترین نیرو‌های اطلاعاتی و عملیاتی سپاه پاسداران یعنی علی هاشمی شد.

شناسایی این منطقه عملیاتی توسط علی هاشمی و اعضای قرارگاه او بیش از یک سال به طول انجامید که نقش بارزی در موفقیت عملیات داشت.

روایت سردار شهید علی هاشمی

پس از انجام عملیات و فروکش کردن آتش‌های بسیار شدید دشمن در جزایر مجنون و تثبیت شدن منطقه عملیاتی، فرصتی فراهم شد که برادر ابوالفضل موسوی؛ راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در قرارگاه نصرت، در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۶۲ با برادر علی هاشمی، فرمانده قرارگاه نصرت مصاحبه‌ای انجام دهد.

در این مصاحبه برادر علی هاشمی در مورد نحوه پیشنهاد این منطقه برای عملیات، شناسایی‌های ویژه و یک‌ساله‌ای که در منطقه هور انجام شد، کار‌های مهندسی خاص و ابتکاری طراحی‌شده برای عملیات در این منطقه ویژه، علت ویژه بودن عملیات و … توضیحات خواندنی و قابل‌توجهی ارائه می‌دهد که به مناسبت سالروز شهادت ایشان منتشر می‌شود:

نحوه مطرح‌شدن عملیات در هور و تشکیل قرارگاه نصرت

بعد از عملیات والفجر مقدماتی که آن مسائل در این عملیات پیش آمد، من یادم است در همان روز که عملیات تمام شد؛ برادر محسن رضایی آمدند سوسنگرد…. آن موقع من در سوسنگرد بودم و بعد از عملیات تازه آمده بودم سوسنگرد که برادر محسن آمدند توی سپاه و مسئله هور مطرح شد که آیا می‌شود در جناح عماره، جاده غزیله و جاده شیب حمله کرد؟ آیا می‌توانیم به پشت شیب بزنیم؟

این موضوع مطرح شد و بذرکار کردن روی منطقه هور از آن زمان کاشته شد. بعدازآن دیگر برادر محسن مرتب تماس می‌گرفتند و خودشان تشریف می‌آوردند و گاهی می‌رفتند شناسایی. کم‌کم بذر تشکیلات قرارگاه نصرت و کار کردن در هور کاشته شد. حدود ۱۰، ۱۵ روز یا شاید ۲۰ روز بعد از عملیات والفجر مقدماتی بود که برادر محسن دستور تشکیل قرارگاه نصرت را دادند و مسئولیت قرارگاه را بر عهده من گذاشتند.

نکته جالب در تشکیل قرارگاه، آن حالت معنوی بود که برای تشکیل آن در جلسه حاکم بود. برادر محسن آمده بود در یک دهات مخروبه‌ای به نام روفیع که عراق آن را خراب کرده بود و روی یک حصیر نشسته بودیم که بحث تشکیل این قرارگاه پیش آمد و خیلی جالب مطرح شد.

نحوه شناسایی منطقه

ابتدا قرار شد این تشکیلات روی شناسایی کل منطقه کار کند. در هنگامی‌که می‌خواستیم کار را شروع کنیم، برادر محسن یک سری نصایحی را مطرح کردند که اصلی‌ترینشان رعایت حفاظت اطلاعات بود و از همان روز اول، تمام فکر و ذکر‌ها در این جهت بود که ما بتوانیم با پوشش کار کنیم. اگر نتوانیم با پوشش کارکنیم و عراق متوجه بشود، کارمان بی‌ارزش خواهد بود.

در هنگام شناسایی با اولین مسئله‌ای که روبرو شدیم، مسئله‌ای بود به نام هور که ما هیچ شناختی از آن نداشتیم و تا آن موقع به‌صورت فعال در هور حضور پیدا نکرده بودیم و یک وحشت عجیبی ما را فراگرفته بود. مناطقی که تاکنون در آن شناسایی کرده بودیم، تفاوت زیادی با هور داشتند و جمهوری اسلامی هیچ‌گونه تجربه‌ای در این منطقه نداشت.

ما با یک حالت وحشت کار خود را شروع کردیم و به امید خدا شناسایی را شروع کردیم. در ابتدا برای بچه‌های شناسایی یک حد گذاشتیم که تا قبل از مرز به شناسایی بروند. کم‌کم پای بچه‌ها باز شد و یک مقدار بعد از مرز هم رفتند.

در مراحل بعدی جلوتر هم رفتند و پای بچه‌ها به خشکی رسید. رسیدن بچه‌ها به خشکی، یکی از موفقیت‌های بالای ما بود. ازآن‌پس حتی عملیات‌های نفوذ در شهر‌های عراق انجام شد و ما توانستیم به درون مواضع عراق برویم و برگردیم.

البته بچه‌ها باید ۳۰، ۴۰ کیلومتر توی آب می‌رفتند، پارو می‌زدند، در منطقه‌ای که هیچ پایگاهی در آن نداشتیم. تازه پای آن‌ها به خشکی می‌رسید، باید توی خود شهر‌ها و روستا‌ها می‌رفتند. واقعاً خدا کمک می‌کرد که بچه‌ها به پشت دشمن و عقبه دشمن می‌رفتند و شناسایی می‌کردند.

نحوه و ترتیب کار نیرو‌های شناسایی ما به این صورت بود که ما یک سری از نیرو‌های پاسدار و بسیجی در تیم‌های اطلاعاتی داشتیم و یک سری نیرو‌های بومی منطقه در این تیم‌ها بودند. نیرو‌های بومی در جهت پارو زدن، آموزش بچه‌ها، بردن بچه‌ها روی اهدافشان و همچنین نشان دادن مسیر‌ها زحمت کشیدند.

بعد از انجام کار‌های شناسایی، قرارگاه از وضعیت شناسایی خارج شد و در مسیر طرح‌ریزی قرار گرفت و کار بر روی عملیات آغاز شد. در این هنگام واحد طرح و عملیات در قرارگاه تشکیل شد و یک سری طرح‌های پشتیبانی، تأمین هور، طرح پدافند هور برای عملیات ارائه شد.

در رابطه با مسئله پوشش، در تمام موارد برای گرفتن موارد تدارکاتی، موارد تسلیحاتی و همه موارد موردنیاز، پوشش را رعایت می‌کردند. بچه‌ها با یک اسم‌های دیگر و با یک وضع دیگری می‌رفتند که اصلاً نفهمند این‌ها کی هستند. یکی از مسائلی که از رموز موفقیت ما در قرارگاه نصرت در این عملیات بود، این بود که در تمام‌کارها، پوشش و حفاظت اطلاعات رعایت می‌شد.

زحمات برادر‌ها و سختی‌ها و مشقت‌ها و بدبختی‌هایی که در این مدت یک سال و خرده‌ای کشیدند؛ الحمدالله نتیجه‌اش را داد و دیدیم که عملیات خیبر با موفقیت خیلی بالایی انجام شد.

ابتکارات مهندسی

ما در تشکیل قرارگاه به مسئله‌ای رسیدیم و با آن مواجه شدیم و برای رفع آن بخشی را به نام بخش ابتکارات مهندسی ایجاد کردیم.

این بچه‌ها ابتکارات بسیار جالب و ظریف و با دقت زیادی را انجام دادند.

برای نمونه اسلحه‌ها را سوار بر قایق کردند و توانستیم مثلاً تفنگ ۱۰۶ را در آب عملیاتی کنیم و این کاری بود که در جمهوری اسلامی ابتکار و نوآوری بود و توانستیم ۱۰۶ را سوار بر قایق کنیم.

برای این کار از قایق‌های مخصوص استفاده شد که با طرح‌ریزی دقیق توانستیم از آن‌ها توی آب استفاده کنیم. خمپاره‌ها و تیربار‌ها و جنگ‌افزار‌های سبک و نیمه سنگین نیز قابل‌حمل و نقل هستند که گروه ابتکارات قرارگاه نصرت روی این‌ها کارکرد.

حفر کانال T

یکی از مشکلاتی را که در رابطه با عملیات داشتیم، عمق کم آب بود. آب هرچه به‌طرف شرق یعنی به‌طرف سیل بند می‌آمد، عمق آن کم می‌شد و حتی در بعضی از جا‌ها اصلاً غیرقابل تردد برای قایق می‌شد. بر همین اساس در محور شهید بقایی یک ابتکار جالب و یک کار مهندسی که خیلی زود انجام شد و خیلی هم با مشکلات و پوشش انجام شد، ایجاد یک کانال T مانند بود که به همین نام معروف شد و در عملیات هم کمک زیادی به ما کرد.

این کانال باعث می‌شد که بچه‌ها خودبه‌خود، آب اطراف را توی کانال جمع کردند و می‌شد در آن تردد کرد. به وجود آوردن کانال T مانند و ایجاد یک چهارراه خیلی به ما در جهت تردد کمک کرد و برای مقدمات عملیات نیز مورد نیاز بود.

آوردن قایق‌ها با استتار، یکی از مشکلات همیشگی ما در این عملیات بود که باید با ویژگی خاص به این منطقه آورده می‌شد و مسئله حفاظت رعایت می‌شد. اکثر این وسایل در شب و با پوشش منتقل شدند. بچه‌های خود قرارگاه رانندگی ماشین‌ها را انجام می‌دادند.

نکته جالب اینکه بچه‌های قرارگاه روز‌ها کار می‌کردند و عصر‌ها ماشین ایفا می‌گرفتیم و می‌رفتند ماهشهر و قایق‌ها را سوار می‌کردند و با چادر آن‌ها را می‌پوشاندند و به صورتی که مشخص نبود قایق است، آن‌ها را شبانه به منطقه منتقل می‌کردند.

توجیه فرماندهان به عملیات

یکی از مشکلاتی که ما در منطقه هور داشتیم این بود که می‌خواستیم اصل حفاظت ر ا دقیقاً رعایت کنیم. بر همین اساس ۱۰ روز قبل از عملیات به فرماندهان گفته شد و پیش‌بینی می‌شد که فرمانده لشکر‌ها نسبت به این مسئله ابهام داشته باشند، ولی الحمدالله وقتی مأموریت به برادر‌ها ابلاغ شد، برادر‌ها استقبال خوبی کردند و خداوند نور هدایت خود را در دل این برادر‌ها تاباند.

با توجه به اینکه برادران شناسایی قرارگاه نصرت، تک‌تک فرمانده لشکر‌ها و تیپ‌ها را روی هدف‌هایی که باید بروند، بردند و به آن‌ها نشان دادند که این هدف شماست؛ فرمانده لشکر‌ها و تیپ‌ها با دیدن هدف‌ها دلشان آرام می‌گرفت.

 

علت ویژه بودن عملیات خیبر

عملیات ویژه خیبر یعنی همین‌که ما الآن می‌گوییم؛ بدون عقبه وارد عمل شدیم و با قایق همه نیرو‌ها و امکانات و تجهیزات را جلو بردیم. این کار ویژه‌ای است که لشکر‌های سازمانی و ارتش‌های نظامی دنیا، این کار‌ها را انجام نمی‌دهند. هیچ ارتشی بدون آتش حرکت نمی‌کند.

اصولاً حرکت توی آب برای ما مهم بود، حرکت هلی‌کوپتر‌ها در شب برای ما مهم بود و این‌ها واقعاً ویژه بودند. عملیات‌های هلی برن اصلاً عملیات‌های ویژه هستند؛ آن‌هم با آن توان بالایی که انجام دادیم و توی قلب دشمن رفتیم.

نیرو‌های ما واقعاً توی قلب دشمن و در یک عمق ۳۰، ۴۰ کیلومتری در پشت دشمن پیاده شدند که این کار ساده‌ای نیست و واقعاً ویژه است. همین نکات برای ویژه بودن این عملیات کافی است. اینکه بچه‌ها ۳۰، ۴۰ کیلومتر توی شکم دشمن بزنند و از یک جناحش بروند و از پشت به دشمن بزنند و دشمن را منهدم کنند و منطقه را به سقوط بکشانند، این دیگر نیاز به بررسی ندارد. برای همین است که به این عملیات باید بگویند ویژه.

آمار شهدا، مفقودین و مجروحین نیرو‌های شناسایی

نیرو‌های ما تقریباً کار اصلی عملیات را انجام دادند و همه آن‌ها در بین تیپ‌ها پخش شده بودند و باید نیرو‌ها را روی هدف‌هایشان می‌بردند. به همین خاطر، دادن تلفات برای ما طبیعی بود. ما از قبل هم پیش‌بینی کرده بودیم که تلفات ما باید یک تلفات سنگینی در عملیات باشد و ما دیدیم که خیلی از نیرو‌های کادر ما شهید شدند.

چیزی حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر شهید داشتیم که با مفقودین حدود ۱۵ نفر می‌شوند. یعنی ما مجموعاً حدود ۱۵ نفر شهید و مفقود داشتیم که این شهدا واقعاً نیرو‌های کیفی بودند. حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر هم مجروح داشتیم که اکثراً بستری شدند.

منبع:

فصلنامه تخصصی نگین ایران (شماره ۴۳)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، صفحات ۶۷، ۶۹، ۷۰، ۷۱، ۷۲، ۷۳، ۷۴، ۸۲، ۸۴، ۸۵، ۸۶

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت شهید هاشمی از نقش قرارگاه فوق سری نصرت در عملیات خیبر بیشتر بخوانید »

علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت چیست؟+ صوت‌منتشرنشده از سردار هور

علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت + صوت‌ منتشرنشده از «سردار هور»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرلشکر پاسدار شهید «علی هاشمی» فرمانده قرارگاه سری نصرت و فرمانده سپاه ششم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جمع‌هم‌رزمانش در اولین روز از ماه فروردین سال ۱۳۶۱ در بحبوحه عملیات بیت‌المقدس، تیپ ۳۷ نور، جنب پاسگاه خاتمی از علت ترس دشمن سخن گفت.

علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت چیست؟+ صوت‌منتشرنشده از سردار هور

آنچه در ادامه می‌شنوید، سخنان منتشر نشده از سردار هور است که برای نخستین بار منتشر می‌شود:

این را بدانید که دشمن، خدا شاهد است که از آرپی‌جی ۷ شما زیاد نمی‌ترسد، بلکه (ترس آن) از تکبیر و یا الله و یا امام و یا تکبیر ما می‌ترسد.

علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت چیست؟+ صوت‌منتشرنشده از سردار هور

درباره شهید

سرلشکر پاسدار شهید علی هاشمی در ۱۰ دی ماه سال ۱۳۴۰ در شهر اهواز به دنیا آمد، علی هاشمی در ۱۷ سالگی وارد مبارزات انقلاب شد. ۱۹ سالگی فرمانده شد. در ۲۱ سالگی فرماندهی چند تیپ را بر عهده گرفت، در ۲۷ سالگی در ۴ تیر ۱۳۶۷ در جزیره مجنون به شهادت رسید و در ۴۹ سالگی پیکرش در نزدیکی محل استقرار قرارگاه فرماندهی سپاه ششم پیدا شد. در آن زمان محسن رضایی برای اولین بار اعلام کرد علی هاشمی فرمانده قرارگاه فوق سری نصرت بوده است.

زیرا تا زمانی که صدام زنده بود، یعنی سال ۱۳۸۲ همه فرماندهان اتفاق نظر داشتند که اسمی از علی هاشمی (در صورت اسارتش، خطراتی متوجه او می‌شد) نباشد. برای همین در رابطه با او هیچ حرفی زده نشد؛ چون علی هاشمی با توجه به ارزشی که برای صدام داشت، در صورتی که زنده می‌بود، یک برگ برنده برای او به شمار می‌آمد.

علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت چیست؟+ صوت‌منتشرنشده از سردار هور

شهید هاشمی پس از تشکیل قرارگاه «نصرت» و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و بدر، مسؤولیت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را عهده‌دار شد که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی در استان خوزستان بود و شاید به همین دلیل او را «سردار هور» نامیدند.

سرانجام در روز ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹ پیکر علی هاشمی تفحص شد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید. پیکر مطهر این سردار سپاه اسلام همراه با شهیدان دیگری از سال‌های دفاع مقدس روز ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۸۹، از محل نماز جمعه تهران تشییع شد و پیکر مطهر سردار هور در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 121



منبع خبر

علت هراس دشمن از نیروهای مقاومت + صوت‌ منتشرنشده از «سردار هور» بیشتر بخوانید »