قرارگاه فتح

تاثیر ادغام دو قرارگاه‌ «فتح» و «قدس» در آزادسازی خرمشهر

تاثیر ادغام دو قرارگاه‌ «فتح» و «قدس» در آزادسازی خرمشهر


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ۱۸ اردیبهشت، لشکر‌های ۵ مکانیزه و ۶ زرهی ارتش عراق برای تمرکز در دفاع از «بصره»، تا پشت مرز عقب‌نشینی کردند؛ بدین ترتیب پادگان حمید، هویزه، سه راهی جفیر تا دژ مرزی کوشک و طلاییه آزاد و الحاق بین قرارگاه «فتح» و «قدس» برقرار شد.

با الحاق ۲ قرارگاه‌های «فتح» و «قدس»، ۷۰ درصد از مناطق پیش‌بینی شده در طرح عملیات «بیت‌المقدس» آزاد شد و تنها نقاطی در حد فاصل دژ مرزی تا مرز، خرمشهر و حومه آن و نیز سرزمین‌های شمال غربی آن، در اشغال دشمن باقی ماند؛ همچنین آزادسازی بیش از ۱۰۰ کیلومتر از جاده ۱۳۰ کیلومتری و راهبردی اهواز – خرمشهر دستاورد بزرگی در این مرحله محسوب می‌شد.

بدین‌ترتیب در ۲ دور نبرد «بیت‌المقدس»، ۴ هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع از سرزمین‌های کشورمان از اشغال نیرو‌های عراقی آزاد شد؛ همچنین تنها در دور دوم عملیات، بیش از ۲ هزار نفر کشته یا مجروح و نزدیک به ۵۰۰ نفر از نظامیان عراقی اسیر شدند.

در پایان دور دوم نبرد‌ها، با پیدایش اوضاع جدید در منطقه عملیاتی «بیت‌المقدس»، نشست فرماندهان در قرارگاه مرکزی «کربلا» برگزار شد که هدف از این نشست، تجزیه و تحلیل عقب‌نشینی دشمن و بررسی موقعیت جدید بود تا بر اساس آن، بتوانند برای ادامه نبرد تدابیر لازم را به‌کار گیرند. در این نشست «حسن باقری» فرمانده قرارگاه «نصر» گزارش نقل و انتقال دشمن در خرمشهر را ارائه داد؛ «غلامعلی رشید» فرمانده قرارگاه «فتح» نیز نتیجه‌گیری کرد که تمام تلاش‌های دشمن در روز گذشته، بر جلوگیری از پیشروی نیرو‌های خودی به سمت شلمچه متمرکز بوده است؛ لذا با توجه به اوضاع منطقه‌ای، تصمیم گرفته شد تا در اجرای مرحله سوم عملیات تسریع شود؛ بدین ترتیب مرحله سوم عملیات «بیت‌المقدس» از ۱۹ اردیبهشت سال ۶۱ با هدف محاصره خرمشهر و تثبیت سرزمین‌های آزاد شده، آغاز شد.

در دور سوم نبرد، تلاش اصلی به قرارگاه «نصر» سپرده شد و قرارگاه «فتح» نیز مأموریت بازسازی، تجدید قوا و تثبیت موقعیت به‌دست آمده را داشت و مأموریت قرارگاه «قدس» هم حفظ دستاورد‌های دور یکم و دوم در محدوده جاده حسینیه تا هور و نیز عقب راندن ارتش عراق در آن نواحی از دژ مرزی به آن سوی نوار مرز در داخل خاک عراق تعریف شده بود.

بدین‌ترتیب اولویت یکم قرارگاه «کربلا» که با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش، هدایت عملیات «بیت‌المقدس» را با سه قرارگاه اصلی «قدس»، «فتح» و «نصر» و یک قرارگاه پشتیبان بر عهده داشت، تهاجم به مواضع دشمن در حومه خرمشهر بود که بر این اساس به قرارگاه «نصر» مأموریت داده شد تا برای قطع جاده خرمشهر – شلمچه، بستن راه‌های عقب‌نشینی دشمن و محاصره آنها در خرمشهر، آماده عملیات شود؛ این قرارگاه که عهده‌دار اجرای تلاش اصلی بود، بیش از هر قرارگاه دیگری در دور دوم نبرد‌ها آسیب دید بود و قرارگاه «کربلا» هم ضمن توجه به آسیب‌های وارد شده به قرارگاه «نصر»، با انتقال تیپ‌های ۲۵ کربلا، ۵۵ هوابرد و ۲زرهی لشکر ۹۲ از قرارگاه «فتح» به قرارگاه «نصر» و نیز انتقال تیپ ۱۷ قم (۱۷ علی بن ابی طالب (ع)) از قرارگاه «فجر» به «نصر»، آن را برای اجرای مأموریت جدید تقویت کرد.

اولویت دوم قرارگاه «کربلا» تأمین هدف‌هایی بود که مأموریت قرارگاه «قدس» را تشکیل می‌دادند؛ به همین منظور، قرارگاه «کربلا» در نشست مشترک با قرارگاه «قدس» در ۱۹ اردیبهشت، ماموریت این قرارگاه را تعیین کرد و تأمین منطقه‌ای از خط حد دژ شماره ۱۰ تا خط حد شماره ۲۹ به قرارگاه «قدس» واگذار شد؛ بدین‌ترتیب قرارگاه «کربلا» تصمیم گرفت تا تأمین منطقه شمال جاده حسینیه تا مرز را از مأموریت قرارگاه «فتح» خارج کند و به قرارگاه «قدس» بسپارد؛ بنابراین تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و تیپ ۳۷ زرهی شیراز را که در دور دوم زیر امر قرارگاه «فتح» بودند، با حفظ موقعیت و تداوم ماموریت تیپ ۲۱، از ۱۹ اردیبهشت زیر امر قرارگاه «قدس» قرار داد.

همان‌طور که گفته شد، در دور سوم نبرد، تلاش اصلی به قرارگاه «نصر» سپرده شد؛ لذا این قرارگاه باید در ۲ جهت عملیات می‌کرد؛ از سویی با حرکت شرقی – غربی فاصله دژ مرزی تا مرز بین‌المللی ایران را طی می‌کرد و با قرارگاه «فتح» الحاق می‌شد و از سویی دیگر نیز به موازات جاده اهواز – خرمشهر، از شمال به جنوب، از ایستگاه گرمدشت تا سیل‌بند عرایض و از سیل‌بند عرایض به سوی جاده شلمچه – خرمشهر پیشروی و نیرو‌های عراقی داخل شهر را محاصره می‌کرد؛ در همین راستا برای اجرای ماموریت یاد شده، یگان‌های زیر امر قرارگاه «نصر» در ساعت ۲۲ روز ۱۰ اردیبهشت، تهاجم به دشمن را آغاز کردند.

۲ یگان قرارگاه «نصر» پس از انهدام نیرو‌ها و تجهیزات عراقی‌ها، به طرف مرز پیشروی کردند و تا دقایق آغازین بامداد ۲۰ اردیبهشت به نوار مرزی دست یافتند. بامداد روز سوم عملیات، ۲۱ اردیبهشت ساعت ۲:۳۰ یگان‌هایی از قرارگاه «فتح» شامل تیپ‌های ۱۴ امام حسین (ع) و ۸ نجف هر کدام با یک گردان، برای کمک به قرارگاه «نصر» به دشمن یورش بردند؛ آنها نزدیک ساعت ۵ بامداد با تیپ ۵۷ ولیعصر (عج) الحاق شده و سپس با ۶ کیلومتر پیشروی، به شلمچه نزدیک شدند.

ساعت ۱۰:۳۰ بامداد، ارتش عراق با آرایش نیروی زرهی از ۲ جناح چپ و راست پاتک کرد؛ اما پس از چند ساعت نبرد، پاتک عراقی‌ها خنثی شد؛ بدین ترتیب قرارگاه «نصر» در کنار الحاق با قرارگاه «فتح» خط پدافندی پیوسته‌ای با این قرارگاه تشکیل داد در حالی که تک شرقی – غربی پیشرفت شایانی نداشت؛ اما در تک شمالی – جنوبی، با وجود وارد کردن تلفات به دشمن و آسیب زدن به سازمانش و نیز با وجود پیشروی، ادامه حرکت به سوی جاده شلمچه – خرمشهر در شمال سیل‌بند عرایض متوقف شد. در نتیجه رزمندگان به رخنه‌ای که تا شمال سیل‌بند عرایض به دست آمده بود، اکتفا کردند و مقابل دشمن خط پدافندی جدیدی تشکیل دادند.

در سوی دیگر نبرد، قرارگاه «قدس» متأثر از ۲ عامل مناطق پاکسازی نشده و تحرکات دشمن بود؛ دشمن در سه منطقه شمال جاده حسینیه، منطقه مرزی کوشک و شمال پاسگاه طلاییه حرکات خطرآفرینی داشت و یگان‌های قرارگاه قدس هم از نخستین دقایق ۲۰ اردیبهشت، آماده اجرای مأموریت بودند و به تناسب مأموریت‌ها و تلاش برای به دست گرفتن ابتکار عمل، واکنش نشان می‌دادند.

در سومین دور عملیات «بیت‌المقدس»، در محور قرارگاه «قدس» مناطق وسیعی از اشغال دشمن آزاد شد. در منطقه جنوبی نیز نتیجه این عملیات، گامی برای محاصره خرمشهر بود و با وجود عدم موفقیت کامل، موقعیت دشمن در خرمشهر با خطر‌های بیشتری روبه‌رو شد و نیرو‌های عراقی با به‌جای گذاشتن کشته‌های فراوان، ناچار شدند از حاشیه ساحلی هور در محدوده مرزی عقب‌نشینی کنند؛ با این عقب‌نشینی دوباره پاسگاه شهابی از تصرف دشمن بیرون آمد و ارتش عراق تا شمال منطقه طلاییه جدید عقب رانده شد. انهدام بیش از ۷۵ دستگاه تانک و نفربر و به غنیمت در آمدن ۱۵ دستگاه تانک دشمن، سرنگونی ۹ فروند هواپیما، اسارت بیش از ۳۵۰ نفر و کشته شدن نزدیک به ۶۰۰ نفر از عراقی‌ها، از جمله مهمترین نتایج و دستاورد‌های دور سوم عملیات «بیت‌المقدس» بود.

در پایان دور سوم عملیات، مقاومت گسترده ارتش عراق از یک سو و تمرکز آن بر پدافند سخت از خرمشهر و خستگی و تحلیل توان خودی از سوی دیگر، زمینه‌ای شد تا فرماندهی قرارگاه «کربلا» برای اجرای عملیات آزادسازی خرمشهر فرصت بیشتری به یگان‌ها بدهد. همچنین مقرر شد در حرکت بعدی در دور چهارم، از توان عملیاتی ۲ تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) که زیر امر قرارگاه «فجر» بودند، استفاده شود.

در دور چهارم عملیات «بیت‌المقدس» با وجود آزادسازی بیش از ۵ هزار کیلومتر مربع از سرزمین‌های کشورمان و اسارت بیش از ۵ هزار نفر از نیرو‌های عراقی؛ ۲۳ شبانه‌روز نبرد پی‌درپی، توان نیرو‌های خودی را کاسته بود و یگان‌ها نیاز به بازسازی داشتند و این امر خود زمینه‌ساز بازیابی توان دشمن و تمرکز آن و پیچیدگی بیشتر عملیات شده بود.

ضرورت تأمین مناطق آزاد شده در سه دوره پیشین نبرد قطعی بود و متمرکز کردن توان باقی‌مانده برای آزادسازی خرمشهر اهمیت ویژه‌ای داشت؛ لذا تکمیل محاصره شهر و سپس آزاد‌سازی آن هدف اصلی عملیات محسوب می‌شد و تأمین مناطق آزاد شده که در برگیرنده مناطق شمالی عملیات بود نیز ضرورتی انکارناپذیر بود؛ بنابراین فرماندهی قرارگاه «کربلا» تامین مناطق شمالی را به قرارگاه «قدس» واگذار کرد و برای آزادسازی منطقه جنوبی به‌ویژه خرمشهر، سه قرارگاه «فتح»، «فجر» و «نصر» را به کار گرفت و با هدف تأمین مناطق شمالی و نبرد در مناطق جنوبی، عملیات با رمز «بسم‌الله قاصم الجبارین؛ یا محمد بن عبدالله (ص)» آغاز شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تاثیر ادغام دو قرارگاه‌ «فتح» و «قدس» در آزادسازی خرمشهر بیشتر بخوانید »

عملیات فتح المبین کمر دشمن را شکست

عملیات فتح المبین کمر دشمن را شکست


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس‌ از لرستان، در هشت سال دفاع مقدس، رژیم بعثی آمده بود تا میراث گرانسگ ۱۴۰۰ ساله مان را به یغما ببرد، اما دلاورمردان این مرز و بوم با خون خود نهال انقلاب اسلامی را آبیاری کردند تا آیندگان بر این درخت تکیه زنند و بر روحیه مقاومت و ایستادگی گذشتگان خود ببالند و از آن‌ها الگو پذیرند.

همزمان با سالروز عملیات غرور آفرین فتح المبین، با امیرسرتیپ دوم «علی عبدی بسطامی» از پیشکسوتان دفاع مقدس که در عملیات  فتح المبین حضور داشته و علاوه بر نقش آفرینی خود، از نزدیک شاهد رشادت‌ها و جان فشانی‌های نیرو‌های عمل کننده  بوده است، مصاحبه‌ای انجام داده‌ایم که ماحصل آن را در ذیل می‌خوانید:

دفاع‌پرس: در مورد زمان و محدوده منطقه عملیاتی فتح المبین توضیح دهید.

عملیات فتح‌المبین در یکم فروردین سال ۱۳۶۰ آغاز شد. شب عید را در حرکت بودیم، ولی به دلیل اینکه دشمن به بخشی از نیرو‌های ما حمله کرده بود، تصمیم قرارگاه‌های فتح و فجر این بود که یک روز عملیات به تأخیر افتاد و در تقویم روز دوم فرودین شروع عملیات محسوب می‌شود. این عملیات تقریبا هشت روز به طول انجامید و در مناطق «چیخواب»، «کمر سرخ»، «دچه»، «عین خوش»، «دشت عباس» و «ابو غریب» به وقوع پیوست.

دفاع‌پرس: مسئولیت شما در آن عملیات چه بود؟

من در ابتدا مسئول رکن سوم گردان ۱۳۹ بودم، ولی در روز چهارم عملیات فرمانده گردان «شاهمراد نقدی» به شهادت رسید. بعد از این حادثه تاسف بار، به من گفتند هم معاون گردان هستی و هم مسئول رکن سوم گردان ۱۳۹ منتهی، چون از قدیمی‌های گردان بودم و با همه مسائل گردان آشنایی داشتم، آن زمان به یاری خداوند، نقش من در هدایت گردان مؤثر بود.

دفاع‌پرس: در سِمتی که گفتید چه کاری انجام می‌دادید و چه نقشی داشتید؟

با هدایت بخشی از نیرو‌ها نقش همکار و کمکی فرمانده گردان و فرمانده گروهان تک ور را بر عهده داشتم.

دفاع‌پرس: علاوه بر لشکر ۸۴ لرستان، نیرو‌های دیگری از سایر استان‌ها در عملیات فتح المبین نقش داشتند؟ 

بله. در مجموع یگان‌های تابعه قرار گاه عملیاتی قدس از جمله تیپ‌های امام حسین (ع) و ثار‌الله از سپاه، ۸۴ پیاده و ۲ زرهی دزفول، هوانیروز، یگان‌های مهندسی و توپخانه.

دفاع‌پرس: بر اساس مشاهدات شما، اوج مقاومت رزمندگان در چه محوری بود؟

اوج مقاومت رزمندگان این محور برای انهدام دشمن و حفظ هدف متصرفی، بر روی تپه ۲۰۲ در جنوب غربی پادگان «عین خوش» بود و برای مقابله با پاتک‌های شدید یگان‌های زرهی عراق، شبانه خاکریزی در دامنه شمالی این ارتفاع احداث شد و در پناه این دژ، ضربات محکمی بر دشمن وارد گردید. تلاش دشمن برای دستیابی دوباره به «عین خوش» و «دشت عباس» بی‌نتیجه ماند و در نهایت مجبور به فرار شد. البته تعدادی از رزمندگان و فرماندهان نامدار در اطراف این خاکریز به شهادت رسیدند.

دفاع‌پرس: مهمترین ویژگی عملیات فتح المبین چه بود؟

در این عملیات هر روز و هر لحظه شاهد رویداد‌هایی از شکست دشمن و یا پیروزی‌های رزمندگان بودیم. حُسن این عملیات این بود که دشمن چنان غافلگیر و دست پاچه شده بود که گاهی اوقات تصمیم‌هایی می‌گرفت که کاملاً معلوم بود از روی آشفتگی است و عرصه به گونه‌ای بر آن‌ها تنگ شده بود که نمی‌دانستند می‌خواهند چکار کنند!

دفاع‌پرس: خاطره‌ای جذاب و شیرین از عملیات فتح المبین را نقل کنید. 

سرباز «منفرد» در این عملیات به عنوان راننده موتور پرشی با من بود و همکاری می‌کرد. بعد از ظهر روز پنجم فروردین نفس‌زنان نزدم آمد و گفت: «چند نفر سرباز از پایین آمده‌اند و می‌گویند تعداد زیادی عراقی به صورت دسته جمعی آماده تسلیم هستند! یکی از سرباز‌ها را احضار کردم و چگونگی قضیه را از او جویا شدم. او سَمتی را به طرف شمال‌غربی پایگاه متروکه عراقی نزدیک «شیخ قوم» به من نشان داد و گفت: «نزدیک هستند و در محل گودی تجمع کرده‌اند. دست‌ها را بالا برده و می‌خواهند تسلیم شوند!» گفتم: «مطمئنی قصد دارند تسلیم شوند؟ فریبی در کار نباشد!» او گفت: «اسلحه و مهمات ندارند زیر پیراهن سفید خود را بلند کرده‌اند و با اشاره از ما می‌خواهند به طرف آن‌ها برویم.»

ابتدا به علت کمبود سرباز و احتمال درگیری مایل نبودم خود را درگیر قضیه‌ای کنم که احتمال اشتباه در گزارش وجود داشت، ولی در نهایت با استفاده از نیرو‌های بسیجی که از گردان «ثار‌الله» کرمان به فرماندهی حاج «قاسم سلیمانی» بودند تصمیم به انجام ماموریت گرفتم. سرباز «منفرد» که همراه آن‌ها بود پس از ساعتی برگشت و با خوشحالی گفت: «آن‌ها حدود ۴۰۰ نفر هستند و تسلیم شدند!»

دفاع‌پرس: پس شما با سردار سلیمانی همرزم بودید؟

بله همانطور که خدمت شما عرض کردم، در آن عملیات حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده تیپ لشکر ثارالله بود که با تیپ ۸۴ لرستان ادغام شده بودند.

دفاع‌پرس: به نظر شما چه عاملی باعث شده بود آن نیرو‌های بعثی خودشان را تسلیم کنند؟

به خاطر آتش فراوان و پیشروی رزمندگان ما، عراقی‌ها آشفته و سر در گم بودند و خودشان را باخته بودند. اگر به طرف نیرو‌های خودشان حرکت می‌کردند، راحت نجات پیدا می‌کردند. ولی با اوضاعی که در منطقه حاکم بود و از توان نیرو‌های ایرانی ترسیده بودند گمانشان این بود که به هر طرف حرکت کنند کشته و یا اسیر می‌شوند؛ بنابراین تصمیم گرفته بودند خودشان را تسلیم کنند.

دفاع‌پرس: از رزمنده‌های لرستانی که آن زمان همراه شما بودند، اسامی چه کسانی را به یاد دارید؟

بیشتر افرادی که در عملیات فتح المبین شرکت داشتند به ویژه فرماندهان لرستانی بودند، البته از شهر‌ها و استان‌های دیگر هم بودند. شهیدان نقدی، حیدری، همتی و تعدادی دیگر که به شهادت رسیدند لرستانی بودند. تیپ ۴۸ سرباز‌هایی بودند که خودمان آموزش دادیم.

دفاع‌پرس: کدام رویداد عملیات فتح المبین، بیشتر شما را آزرده خاطر کرد؟

شهادت سرگرد شاهمراد نقدی، ایشان بسیار شجاع، غیور و جسور بود. هیچگونه هراسی به دل راه نمی‌داد. آخرین باری که او را دیدم در همان روز‌های آغازین عملیات، زمانی بود که پاسداران اعزامی از جانب حاج حسین خرازی فرمانده تیپ امام حسین (ع) که آن‌ها نیز با تیپ ۸۴ به صورت ادغامی عمل کردند، با او صحبت می‌کرد و من از پهلوی راست او را می‌دیدم. از جا بلند شد و به سمت من برگشت و با دست به ما علامت داد و گفت شما حرکت کنید به سمت «عین خوش». گویا این حرکت دست علامت جدایی و خداحافظی بود و دیگر او را ندیدم مگر پیکر گلوله باران شده‌اش را! شرح نحوه شهادت و پیدا کردن پیکر او همراهانش ماجرای مفصلی دارد که در این مجال نمی‌گنجد و مفصل در کتاب «خاکریز ۲۰۲» آن را بیان کرده ام.

دفاع‌پرس: مهمترین نتایج و دستاورد‌های عملیات فتح المبین چه بود؟

در عملیات فتح المبین در مجموع حدود هفت لشکر از نیرو‌های عراقی مقابل نیرو‌های ما بودند که بیش از ۱ هزار و ۲۰۰ تانک در اختیار داشتند. از ۲۰ الی ۸۰ درصد یگان‌هایشان منهدم شدند. نزدیک ۱۵ هزار و ۴۵۰ نفر از نیرو‌های عراقی اسیر شدند. تجهیزات فراوانی، از توپ و تانک و نفربر گرفته تا سلاح‌های سبک و مهمات از آن‌ها به جای ماند.

شاید از نظر منطقه جغرافیایی عملیات‌های گسترده‌تر از فتح المبین داشتیم؛ اما این موفقیتی که در فتح المبین داشتیم، حتی در بیت المقدس نداشتیم؛ با وجودی که در عملیات بیت المقدس نیز پیروز شدیم و حتی منطقه بیشتری هم آزاد شد، اما در عملیات فتح المبین کمر دشمن شکسته شد و بیش از آن اهدافی که پیش بینی شده بود، پیشروی کردیم، تجربیات عالی کسب کردیم و روحیه ما به اوج خود رسید.

عملیات بیت المقدس تقریبا ۴۰ روز بعد از فتح المبین به وقوع پیوست. همان نیرو‌های عمل کننده در عملیات فتح المبین پس از ستون کشی و جابه‌جایی، در عملیات بیت المقدس نیز شرکت کردند.

گفت‌وگو از عصمت دهقانی

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عملیات فتح المبین کمر دشمن را شکست بیشتر بخوانید »

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر



«خونین‌شهر» روح مقاومت و ایستادگی ملت ایران را به رخ جهانیان کشید به‌گونه‌ای که آزاد سازی خرمشهر، عامل تقویت روحیه ملت و رزمندگان ایران برای ادامه جنگ با قدرت بیشتر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، همه چیز از ۲۱ شهریورماه ۱۳۵۹ شروع شد، هواپیماهای عراقی در آسمان خرمشهر به پرواز درآمده بودند و ناوگان دریایی نیروهای بعثی تا بندر خرمشهر مانورهایی را انجام می‌داد.

وحشت کل شهر را فرا گرفته بود اما مردم این دیار بیدی نبودند که با هر بادی بلرزند؛ جنگ روانی و هرازگاهی حمله جنگی عراقی‌ها علیه ایران در مرز میان شلمچه – بصره به مدت ۱۰ روز ادامه داشت و گاهی هم نیروهای دشمن به پاسگاه مرزی شلمچه با توپ‌های خمسه‌خمسه به حمله می‌کردند.

این حملات بعثی‌ها سبب شده بود که دو تن از مدافعان وطن (شهید بختور و اسدی) به شهادت برسند و این‌گونه اولین جرقه جنگ هشت ساله تحمیلی آغاز شد.

محمد جامه‌دارپور، جانباز خرمشهری است که در تأیید این حوادث می‌گوید: استکبار جهانی در صدد آن بود تا انقلاب اسلامی ایران را در نطفه خفه کند، آنها صدام را تحریک کردند تا به کشورمان حمله کند، حتی به کشور عراق بهترین تجهیزات نظامی را دادند.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

این مدافع وطن که از اهالی خرمشهر است، در ادامه بیان می‌کند: در آن‌سوی مرز کشور عراق ۲ تیپ کامل مکانیزه نظامی آماده کرده بود که تعدادشان به بیش از ۱۰۰ هزار نفر می‌رسید در حالی خرمشهر حتی تجهیزاتی برای دفاع از خودش نداشت.

این جانباز تاکید می‌کند: عراق برای هموارسازی حملات خود دژهای میان خرمشهر و بصره را برداشت تا بیشتر نیروهای بعثی از مرز شلمچه وارد بشوند.

۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ و ساعت ۱۶ ظهر بود که صدای بمباران به گوش رسید و حمله رسمی نیروهای بعثی آغاز شده بود؛ آنها آمده بودند تا ظرف ۷۲ ساعت (سه روز) خرمشهر را تصرف کنند و بعد از آن از جبهه‌ای به ماهشهر و بندر امام و از جبهه دیگر به اهواز پیشروی خودشان را ادامه دهند ولی همه نقشه‌هایشان نقش بر آب شد.

روح مقاومت و ایستادگی در خرمشهری‌ها عجین شده بود و آنها نه فقط زمین اجدادی‌شان را ترک نکردند بلکه با پیروی از فرامین امام راحل (ره) و جان‌فشانی از وطنشان دفاع کردند.

خرمشهر تنها نبود، نیروهای مردمی از اهواز، رامهرمز، مسجدسلیمان، بروجرد و… برای کمک آمده بودند تا نگذارند یک وجب از خاک میهن به دست عراقی‌ها بیفتد.

قسمتی از خرمشهر سقوط کرد

جامه‌دارپور در این باره اظهار می‌کند: گرچه نیروهای دریایی و ارتش در میدان بودند ولی نیروهای مردمی، سپاه، بسیج و جهاد سازندگی از شهرهای دیگر برای حمایت و جلوگیری از سقوط خرمشهر وارد عرصه جنگ شدند.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

مقاومت مردمی در خرمشهر ۴۵ روز طول کشید. در این ایستادگی اهالی خرمشهر به‌ویژه نوجوان و جوانان مثل شهید بهنام محمدی و… پیرو ولایت‌فقیه بودند؛ او ادامه می‌دهد: صدام هنگامی که روح مبارزه و مقاومت را در این شهر دید، بعد از یک هفته از شروع جنگ احساس کرد به راحتی نمی‌تواند در جنگ پیروز شود.

عراقی‌ها حملاتشان را بیشتر کردند و بر اثر بمباران شدید همه امکانات در خرمشهر از بین رفت. با ورود گارد ویژه صدام به عرصه جنگ، ایستادگی خرمشهر شکسته شد؛ در تاریخ ۴ آبان سال ۱۳۵۹ نیروهای بعثی توانسته بودند قسمتی از شهر را یعنی قسمت شرقی و کمی مرکز شهر و نواحی آن اشغال کنند.

جامه‌دارپور می‌گوید: سقوط خرمشهر علل زیادی داشت؛ مثلاً بنی‌صدر به مردم اعلام کرد که می‌خواهد شهر را برای پاک‌سازی نیروی‌های بعثی، بمباران کند و آنها خواست تا شهر را ترک کنند ولی بنی‌صدر به وعده‌اش عمل نکرد وگرنه مردم این دیار هیچ‌گاه میدان جنگ را ترک نمی‌کردند به‌گونه‌ای که صدام گفته بود «اگر یک جهان‌آرا و نیروهای خرمشهر را داشتم کل دنیا را تصرف می‌کردم».

عراقی‌ها پس از سقوط خرمشهر، شهر را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرده بودند، آنها بیش ازهفت کانال ایجاد کرده که پر از آب و مین سیم‌خاردار بودند تا جلوی پیشروی رزمندگان را بگیرند.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

اشغال خرمشهر ۵۷۸ روز طول کشید که امام راحل در مهرماه ۱۳۶۰ دستور داد باید همه نیروهای کشور از جمله سپاه، بسیج، ارتش، نیروهای مردمی و… متحد شده برای پیروزی در این جنگ با یکدیگر قدم بردارند.

اتحاد نیروهای ایران برای آزادسازی خرمشهر

جامه‌دارپور در این باره بیان می‌کند: یک سال بعد از جنگ، نیروهای نظامی کشور سازمان‌دهی شدند و بر این اساس یک اتحاد و همبستگی میان ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای مردمی و… صورت گرفت به‌گونه‌ای که ستادهای مختلفی تشکیل و قرارگاه‌های مشخصی ایجاد شد که قرارگاه‌های خاتم‌الانبیاء، نصر و کربلا از جمله آنها بود.

او ادامه می‌دهد: آزادسازی خرمشهر اولین عملیات بزرگ این اتحاد بود، این عملیات در یک ماه و در سه مرحله (تقریباً هر ۱۰ روز یکبار یک مرحله) به اجرا در می‌آمد؛ در آزادسازی خرمشهر، ارتش نیز پشتیبان بود و نیروهای بسیج، سپاه، جهاد سازندگی و مردمی گاهی ۲۰ – ۳۰ کیلومتر آن هم به‌طور شبانه پیاده می‌رفتند تا با استفاده از سیستم غافل‌گیری دشمن را زمین‌گیر کنند.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

عملیات آزادسازی خرمشهر تحت عنوان عملیات «بیت‌المقدس» و در سه جبهه در ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۱ آغاز شد و حدود ۳۰ روز به سرانجام رسید؛ مرحله اول این عملیات با حمله نیروهای کشور شروع شد، آنها با عبور از رودخانه کارون موفق شدند منطقه (از سمت جاده اهواز به سمت حمیدیه) را تصرف کنند و جاده اهواز به خرمشهر و مناطقی مثل جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

دومین مرحله از عملیات بیت‌المقدس (از سمت دارخوین تا خود خرمشهر) ۱۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۱ با حضور چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و ۲ تیپ ارتش آغاز شد و این عملیات در روز بعد نیز تکرار شد و برای خروج دشمن از این منطقه نیز مقرر شده تا ۲ تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه «فجر» در این مرحله از عملیات حضور داشته باشد.

جامه‌دارپور در خصوص آخرین مرحله از عملیات آزادسازی خرمشهر (از سمت خرمشهر تا آبادان) بیان می‌کند: این مرحله یکم خردادماه ۱۳۶۱ آغاز شد که در آن نیروهای قرارگاه «فتح» موفق شدند نیروی‌های بعثی را منهدم و نیروهای قرارگاه «فجر» نیز «پل نو» را تصرف کنند؛ همچنین نیروهای قرارگاه «نصر» با منهدم کردن نیروهای بعثی به سمت جنوب حرکت کردند و بدین ترتیب شهر خرمشهر به‌طور کامل به محاصره نیروهای ایرانی درآمد.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲ هزار و ۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند. با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یگان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی شط العرب و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزادسازی خرمشهر ایفا کردند.

روایت آخرین روز

در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آن را از وجود نیروهای عراقی پاک گردانند و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن‌ها غرق شدند.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

نیروهای عراقی از ساعت ۳:۵۰ بامداد تا نیم بعدازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه سه بار اقدام به پاتک کردند و تلاش کردند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب‌نشینی کردند.

در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر «خین» جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد. در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند.

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر

در ساعت دو بعدازظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۴۵ روز پایداری و مقاومت در چهار آبان ۱۳۵۹ به اشغال دشمن درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز آزاد شد.

اهتزاز پرچم ایران بر فراز مسجد جامع خرمشهر

او می‌گوید: پس از آنکه عملیات آزادسازی خرمشهر با موفقیت انجام شد، شهید شیرازی در تاریخ دوم خردادماه ۱۳۶۱ با دفتر امام راحل تماس می‌گیرد و به سید احمد خمینی و اعلام می‌کند که خرمشهر آزاد شد. روز بعد یعنی سوم خردادماه از طریق صدا و سیما ساعت ۱۰ صبح به‌طور رسمی آزادسازی خرمشهر اعلام می‌شود و در همان روز پرچم ایران بر فراز مسجد جامع خرمشهر برافراشته شد.

اگر چه از زمان جنگ تاکنون اقداماتی برای بازسازی و توسعه خرمشهر انجام شده ولی این اقدامات در شأن شهر مقاومت نیست و ضرورت دارد که مسئولان با نگاهی فراملی نسبت به رفع معضلات و مشکلات چندین ساله خرمشهر اقدام کنند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«خونین‌شهر» از جنگ روانی بعثی‌ها تا آزادسازی خرمشهر بیشتر بخوانید »

نوروز. ۴/ خاطره مداح اهل بیت (ع) از نحوه شهادت «درفشان»

برآورده شدن آرزوی شاعرانه شهید «سعید درفشان» در عملیات بیت‌المقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریق‌القدس، تنها دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحث‌های فراوانی شد و سرانجام منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد.

منطقه عمومی عملیات فتح‌المبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعب‌العبور «تیشه‌کن»، «دالپری»، «چاه نفت و تپه سیپتون» از جنوب به ارتفاعات بلند «میشداغ» تپه‌های رملی و چذابه (شیب) از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بین‌المللی در شمال و جنوب فکه محدود می‌شد.

جاده‌های آسفالته دزفول به دهلران، عین‌خوش به چم‌سری، امامزاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغریب و پل‌های احداث شده روی رودخانه‌های «چیخواب» و «دویرج» از مهم‌ترین راه‌های مواصلاتی منطقه هستند.

موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیرو‌های خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.

عملیات فتح‌المبین از نظر نظامی می‌توانست چنین اهدافی را تأمین کند:

۱. انهدام نیرو‌های دشمن برای کاهش توان نظامی او

۲. دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن برای برداشت نیرو (آزاد شدن نیرو‌های خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)

۳. خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن

۴. خارج کردن جاده اندیمشک _ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن

۵. آزادسازی مناطق مهمی، چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک _ دهلران و…

۶. تصرف جاده‌های نفتی منطقه ابوغریب

این عملیات ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوم فروردین ۱۳۶۱ با رمز مقدس «یا زهرا (س)» با چهار قرارگاه مشترک فتح، فجر، نصر و قدس آغاز و در سه مرحله انجام شد. پس از هشت روز درگیری، نیرو‌های خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ دشمن را تا رودخانه دویرج و تیه‌های ۱۸۲ در جنوب برقازه عقب راندند.

در این عملیات ۲۵ هزار تن از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی و ۱۷ هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ قبضه توپ به غنیمت نیرو‌های خودی درآمدند و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شده و ۱۸ فروند هواپیمای دشمن هم سرنگون شدند.

نوشته زیر بخشی از خاطرات علی مسرتی یکی از بچه‌های مسجد جزایری اهواز و همرزمان او از عملیات فتح‌المبین از کتاب «دِین» خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز به کوشش «علی مسرتی» است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.

متن زیر روایت «صادق آهنگران» مداح اهل بیت (ع) از نحوه شهادت شهید «سعید درفشان» است:

«…شب عملیات فتح‌المبین رو به روی سنگر فرماندهی با یکی از دوستانم به نام «سعید درفشان» صحبت می‌کردم. سعید یک فشنگ در دستش بود و موقع حرف زدن با آن بازی می‎کرد. داشتیم در مورد رفقایی که شهید شدند صحبت می‌کردیم. سعید ناگهان ساکت شد و رو به من کرد و گفت: «اگر این فشنگ به موضع سجده، به پیشانی آدم برخورد کند، این سعادت خیلی به آدم مزه می‌دهد.»

صبح فردا به من خبر دادند که سعید شهید شده است. به سردخانه شوش رفتم. پیکر سعید روی تخت بود. دیدم تنها یک زخم دارد؛ آن هم وسط پیشانی‌اش. شب آرزو کرد و صبح به وصال رسید…»

منابع

۱. کتاب جنگ؛ بازیابی ثبات/ محمد درودیان

۲. کتاب دِین، خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز/ علی مسرتی

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برآورده شدن آرزوی شاعرانه شهید «سعید درفشان» در عملیات بیت‌المقدس بیشتر بخوانید »

نوروز. ۳/ حکایت گروهی از بعثیان عراقی که تسلیم ایرانیان شدند// ناقص/

ماجرای نظامیان بعثی که خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریق‌القدس، تنها دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحث‌های فراوانی شد و سرانجام منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد.

منطقه عمومی عملیات فتح‌المبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعب‌العبور «تیشه‌کن»، «دالپری»، «چاه نفت و تپه سیپتون» از جنوب به ارتفاعات بلند «میشداغ» تپه‌های رملی و چزابه (شیب) از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بین‌المللی در شمال و جنوب فکه محدود می‌شد.

جاده‌های آسفالته دزفول به دهلران، عین‌خوش به چم‌سری، امامزاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغریب و پل‌های احداث شده روی رودخانه‌های «چیخواب» و «دویرج» از مهم‌ترین راه‌های مواصلاتی منطقه هستند.

موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیرو‌های خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.

عملیات فتح‌المبین از نظر نظامی می‌توانست چنین اهدافی را تأمین کند:

۱. انهدام نیرو‌های دشمن برای کاهش توان نظامی او

۲. دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن برای برداشت نیرو (آزاد شدن نیرو‌های خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)

۳. خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن

۴. خارج کردن جاده اندیمشک _ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن

۵. آزادسازی مناطق مهمی، چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک _ دهلران و…

۶. تصرف جاده‌های نفتی منطقه ابوغریب

عملیات ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوم فروردین ۱۳۶۱ با رمز مقدس «یا زهرا (س)» با چهار قرارگاه مشترک فتح، فجر، نصر و قدس آغاز شد. این عملیات در سه مرحله انجام شد. پس از هشت روز درگیری، نیرو‌های خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ دشمن را تا رودخانه دویرج و تپه‌های ۱۸۲ در جنوب برقازه عقب راندند.

در این عملیات ۲۵ هزار تن از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی شدند و ۱۷ هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ قبضه توپ به غنیمت نیرو‌های خودی درآمدند و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شدند. در این عملیات ۱۸ فروند هواپیمای دشمن هم سرنگون شد.

نوشته زیر بخشی از خاطرات علی مسرتی یکی از بچه‌های مسجد جزایری اهواز و همرزمان او از عملیات فتح‌المبین از کتاب «دِین» خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز به کوشش علی مسرتی است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرد.

متن زیر خاطره برادر سوداگر از تسلیم شدن گروهی از نیرو‌های رژیم بعث عراق در عملیات فتح‌المبین است.

«…. برادر سوداگر نقل می‌کند:

زمانی که گروه «چهل شاهد» (گروهی که متشکل از ۴۰ بسیجی عکاس و فیلم‎بردار اهل اهواز که لحظات غم و شادی دفاع مقدس را ثبت تصویری می‌کردند.) تشکیل شد، اوایل دو گروه ۲۰ نفره شدیم که مسئولیت یکی از این گروه‌ها را من به عهده داشتم و «رضا عباباف» و «محمدعلی کمری» از اعضای گروه ما بودند.

در عملیات فتح‌المبین ۱۰ نفر در قالب پنج گروه دو نفره فیلم‌برداری با یک خودرو وانت لندکروز به لشکر محمد رسول‌الله (ص) رفتیم. آن چهار گروه را در گردان‌های مختلف پیاده کردیم و من به همراه «سعید جولایی» با وانت به گردان عمار رفتم.

یک پیرمرد بسیجی پرانرژی به عنوان راننده و راهنما از گردان با ما آمد و به طرف خط مقدم یعنی رادار ۴ و ۵ حرکت کردیم. ایام نوروز بود بود و زمین‌های تپه‌ای آن منطقه بسیار سرسبز و خرم شده بود.

داشتیم از لابه‌لای تپه‌ها به جلو می‌رفتیم که وارد یک دشت باز شدیم و با یک لشکر از تانک و نفربر‌های دشمن که در آن مستقر شده بود، مواجه شدیم.

من و «سعید جولایی» از این مواجهه ناگهانی جا خوردیم و سست و شدیم، اما آن پیرمرد اصلاً توجه نداشت و با سرعت جلو می‌رفت و با صدای بلند می‌گفت: «ای لشکر صاحب‌‎زمان (عج)، آماده باش آماده باش» چند نفر از نیرو‌های خودی پیاده در حال رفتن بودند که به آن‌ها هم می‌گفت: بپرید بالا.

یک نفربر عراقی به طرف مسیر راه ما آمد و جلوی ما را سد کرد. من آهسته به هم‌گروه خود گفتم: «سعید، تمام شد، اسیر شدیم.» متوقف شدیم.

یک افسر بلندپایه عراقی از نفربر پیاده شد و به طرف ما آمد. من درب را باز کردم که پیاده شویم که آن افسر من را هل داد و کنارم نشست. من متعجب بودم که منظور او از این کار چیست که از جیب خود یک قرآن کوچک بیرون آورد و گفت: «أنا مسلم»

تازه متوجه شدیم که او و نیروهایش قصد تسلیم شدن دارند. من با مختصر عربی که می‌دانستم، به او گفتم: «لاتخف، أنت فی امان‌الاسلام»

به او فهماندیم که با لشکرش پشت سر ما بیاید. ما به سرعت به طرف نیرو‌های خودمان راه افتادیم و آن‌ها هم به شکل منظم و ستونی به دنبال ما آمدند. از چند تپه که گذشتیم به نیرو‌های خودمان رسیدیم.

حسن باقری آنجا ایستاده بود. من پیاده شدم و موضوع را برای او توضیح دادم و او به نیرو‌هایی که همراهش بودند دستوراتی داد. لحظاتی بعد آن لشکر با تمام نفربر‌ها و تجهیزاتشان رسیدند و تسلیم شدند…»

منابع

۱. کتاب جنگ؛ بازیابی ثبات/ محمد درودیان

۲. کتاب دِین، خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز/ علی مسرتی

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای نظامیان بعثی که خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند بیشتر بخوانید »