به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، عملیاتهای بزرگ شرق بصره در افکار عمومی بهعنوان عملیاتهای «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شناخته میشوند که اینروزها در آستانه سیوپنجمین سالروز برگزاری این عملیاتها قرار داریم. در این راستا «نشست واکاوی نبردهای شرق بصره» با هدف بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منتهی به این ۲ عملیات، با این رویکرد که این ۲ عملیات، سرنوشت جنگ را تعیین کردند و در حقیقت سال ۱۳۶۵، سال تعیین سرنوشت جنگ به شمار میرود، برگزار شد و از شبکه یک سیما بهروی آنتن رفت.
ماحصل «نشست واکاوی نبردهای شرق بصره» توسط خبرگزاری دفاع مقدس در چند بخش منتشر خواهد شد که در ادامه ماحصل بخش اول آن را میخوانید:
فضای جنگ بعد از عملیات «والفجر ۸» بهطور کلی تغییر کرد
سردار «احمد غلامپور» فرمانده «قرارگاه کربلا» در دوران دفاع مقدس در ابتدای این نشست، به تشریح اجمالی عملیات «والفجر ۸» و تأثیرات آن پرداخت و اظهار داشت: وقتی درباره انجام عملیات «والفجر ۸» به نتیجه قطعی رسیدیم، تعدادی از فرماندهان به اتفاق «محسن رضایی» در تهران با مرحوم حجتالاسلام «هاشمی رفسنجانی» جلسهای برگزار کرده و با وی طرح موضوع کردیم. حجتالاسلام «هاشمی رفسنجانی» در این جلسه، نهتنها انجام عملیات را نپذیرفت؛ بلکه آن را یک نوع شوخی تلقی کرد و گفت که شما پاسدارها هم سیاسی شدید! نمیتوانید جنگ را ادامه دهید، توپ را میاندازید در زمین من. یک پیشنهادی میکنید که من بگویم نه، بعداً بروید به امام بگویید که ما میخواهیم عملیات کنیم، اما آقای هاشمی نمیگذارد!
وی ادامه داد: ما خیلی ناراحت شدیم و قسم خوردیم که چهار ماه است داریم روی این طرح کار میکنیم؛ لذا آقای هاشمی وقتی دید که موضوع شوخی نیست، قبول کرد که درباره آن توضیح دهیم. زمانی که ما توضیحات جزئیتر را ارائه کردیم، آقای هاشمی گفت که شما اگر این کار را بکنید، کار بسیار بزرگی را انجام دادید. اگر شما بتوانید این کار را بکنید، من جنگ را تمام میکنم! بنابراین انجام عملیات تصویب شد.
سردار غلامپور با بیان اینکه عملیات «والفجر ۸» بهمن سال ۱۳۶۵ انجام شد، تصریح کرد: با وجود این که کل عملیات تهاجمی ما و گرفتن اهداف، یکهفته بیشتر طول نکشید؛ اما ۷۶ شبانهروز طول کشید تا ما بتوانیم منطقه را تثبیت کنیم و در واقع به مرحلهای برسیم که عراقیها پدافند کنند؛ یعنی عراق ۷۶ شبانهروز با همه توان خود، پاتک کرد تا منطقه را پس بگیرد.
وی با تأکید بر اینکه بعد از عملیات «والفجر ۸» در فضای سیاسی کشور و خارج از کشور اتفاقاتی افتاد، گفت: پس از این عملیات، هم خودیها به یک خودباوری رسیدند که میشود کارهای بزرگ انجام داد و انتظارات آنها از سپاه بالا رفت و هم اینکه خودمان در سپاه به این نتیجه رسیدیم که میشود کارهای بزرگتر از قبل انجام دهیم. در خارج از کشور نیز متولیان اصلی اداره نظام جهانی که عمده آن برعهده شوروی و آمریکا بود، دیدند که با این روندی که ایرانیها در پیش گرفتهاند، فاتحه حزب بعث عراق خوانده میشود؛ خصوصاً اینکه ما با کویت هممرز شده بودیم؛ بنابراین بعد از عملیات «والفجر ۸»، هم نگاه ما به جنگ تغییر کرد و هم نگاه شروعکنندگان و ادارهکنندگان اصلی جنگ؛ بر این اساس شوروی و آمریکا تصمیم میگیرند که جنگ را بدون طرف پیروز تمام کنند.
فرمانده «قرارگاه کربلا» در دوران دفاع مقدس ادامه داد: فضای جنگ بعد از عملیات «والفجر ۸» بهطور کلی تغییر کرده و عراق بهصورت وحشیانه شهرهای ما را بمباران و بهطور گسترده از سلاح شیمیایی استفاده کرد و جنگ کمکم به خلیج فارس کشید و آمریکا خودش بهصورت مستقیم وارد جنگ شد، همه این اتفاقات از تبعات پیروزی بزرگ در عملیات «والفجر ۸» بود.
اهمیت فتح فاو مانند فتح خرمشهر بود
سردار «علیمحمد نائینی» رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در ادامه این نشست، در تشریح تغییر فضایی که بعد از عملیات «والفجر ۸» در ابعاد نظامی، سیاسی و اجتماعی کشور ایجاد شد، اظهار داشت: عملیات «والفجر ۸» یک عملیات بسیار بزرگ و موفقی بود که در پی آن، به اعتبار سیاسی و نظامی حزب بعث عراق خدشه وارد شده و محاسبات در هم ریخت و رژیم بعث عراق در یک وضعیت بسیار سخت و دشواری قرار گرفت؛ البته ممکن است که محاسبات حجتالاسلام «هاشمی رفسنجانی» درست بوده باشند، اما ابرقدرتها اجازه ندادند که ایران بهعنوان پیروز جنگ معرفی و خواستههای آن پذیرفته شود؛ لذا ادامه این روند در سال ۱۳۶۵ به عملیاتهای «کربلای ۴» و «کربلای ۵» منجر شد و پنج ماه بعد از عملیات «کربلای ۵» بخش زیادی از خواستههای ایران پذیرفته شد.
سردار نائینی تأکید کرد: حامیان منطقهای صدام و قدرتهای بزرگ، ۲ راهکار داشتند؛ یا باید این موقعیت برتر ایران را میپذیرفتند که طبیعتاٌ باید به ایران امتیاز میدادند؛ لذا این راهکار با ماهیت تحمیل جنگ سازگار نبود؛ اگر میخواستند این کار را انجام دهند، بعد از فتح خرمشهر انجام میدادند، در حالی که در آن مقطع هم ایستادند؛ چراکه دشمنان احساس کردند، آن شرایطی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آن مواجه شدند، بعد از فتح فاو نیز ایجاد میشود؛ یعنی بالندگی انقلاب اسلامی ایران منتقل میشد؛ چون انقلاب اسلامی ایران توانست در این مقطع از جنگ، موازنه قدرت را تغییر دهد. در واقع فتح فاو مانند فتح خرمشهر بااهمیت بود؛ یعنی تأثیری که فتح فاو در جنگ داشت، مانند تأثیر فتح خرمشهر در جنگ بود.
رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس گفت: راهکار دوم حامیان منطقهای صدام و قدرتهای بزرگ این بود که بدون توجه به خواستههای جمهوری اسلامی ایران، فشارها را افزایش داده و شرایط را در دست بگیرند و به ارتش بعث عراق کمک کنند؛ بنابراین فشارهای متعددی خصوصاً فشارهای سیاسی و اقتصادی را علیه ایران تعریف کردند و برای اینکه روحیه ملی را در هم بشکنند، جنگ شهرها را گسترش داده و برای اینکه کشور را در تامین منابع مورد نیاز خود برای ادامه جنگ دچار مشکل کنند، مراکز صنعتی و نفتی را هدف قرار دادند. از طرفی دیگر نیز توسعه ارتش بعث عراق و کمکهایی که به آن شد، آنقدر گسترده بود که در واقغ یک بسیج ملی در این کشور برای مقابله با قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت؛ البته توسعه سازمان رزم جمهوری اسلامی ایران، بیشتر بعد از عملیات «کربلای ۵» خود را نشان داد.
ماهیت جنگ و صلح، ماهیت سیاسی است
«یدالله ایزدی» پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس نیز در ادامه این نشست، اظهار داشت: بعد از آزادسازی سرزمینهای اشغالشده خوزستان که سرانجام به آزادسازی خرمشهر منجر شد، عملیات «رمضان» سرآغاز یک دورهای سخت در جنگ بود؛ چراکه جدا از برخی عملیاتهای معدود موفق، عملیاتهای بزرگ بعد از آن؛ یعنی از سال ۱۳۶۱ عملیاتهای «رمضان»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر یک»، «خیبر» و «بدر»، علیرغم برخی از دستاوردهایی که داشتند، دوره سختی را در کشور نسبت با جنگ ایجاد کرده بودند؛ اما بعد از عملیات «والفجر ۸»، در عین حال که ما از این شرایط سخت عبور کردیم، سرآغاز دورهای شد که اعتماد به نفس ناشی از آن، این باور را ایجاد کرد که باید تکلیف جنگ مشخص شود.
ایزدی افزود: ماهیت جنگ و صلح، ماهیت سیاسی است؛ یعنی بایستی در حوزه سیاسی برای جنگ تعیین تکلیف میشد که قطعاً بدون ابزار نظامی بهویژه با دشمنی که ما با آن هممرز بودیم، این موضوع محقق نمیشد و اراده نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ هم بر این مدار نبوده است؛ بنابراین باید یک اقدام نظامی مشخص و دارای چارچوب، همراه با دستاوردی روشن بایستی به دست میآمد که در مذاکرات سیاسی قابل ارائه باشد.
وی ادامه داد: حوادث سال ۱۳۶۴ که ادامه آن به بهار و تابستان سال ۱۳۶۵ میرسد، از جمله بازپسگیری مهران که بهمعنای شکست استراتژی «دفاع متحرک» عراق بود، یا مثلاً عملیات «کربلای ۳» در البکر و الأمیه؛ موجب بازیابی روانی و ذهنی عموم جامعه و درک سیاستمداران نسبت به قابلیتها و توان نیروهای مسلح بهویژه سپاه شد؛ لذا در چنین شرایطی، اندیشه انجام یک عملیات سرنوشتساز ایجاد شد.
انتهای پیام/ 113