قرارگاه کربلا

غربی‌ها به دنبال این هستند که ایران موشک و پهپاد نداشته باشد

غربی‌ها به دنبال این هستند که ایران موشک و پهپاد نداشته باشد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از اهواز، سردار «احمد خادم سیدالشهدا» فرمانده قرارگاه کربلا در جنوب غرب کشور  امروز در جشن روز پاسدار که به همت گردان ایثار لشکر عملیاتی هفت ولی‌عصر (عج) خوزستان برگزار شد، با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب، دفاع مقدس و مدافعان حرم و تبریک اعیاد شعبانیه به ویژه روز پاسدار و روز جانباز اظهار داشت: حضرت محمد(ص) فرمودند؛ سه چیز نزد من محبوب شده که اولین مورد آن نماز اول وقت است بنابراین اولیا باید برای عاقبت به خیری فرزندان، آنها را به اقامه نماز اول وقت توصیه کنند، قطعاً این کار انسان را از فساد و فحشاء دور و با پاکی نفس باعث صفای روح می‌شود.

وی افزود: نکته بعدی حائز اهمیت از نظر رسول اکرم (ص) احترام به پدر و مادر و دوستی با آنهاست. اوج زیبایی فرزند این است که به پای مادر خود بوسه بزند.

سردار خادم سیدالشهدا با تأکید بر این روایت که بهشت زیر پای مادران قرار دارد، عنوان کرد: دنیای غرب می‌گوید که مادر باید در خانه لگدمال و لجن‌مال شود؛ آنها حتی سگ را بهترین جایگزین برای فرزند دلبند می‌دانند.

فرمانده قرارگاه کربلا در جنوب غرب کشور، جهاد فی سبیل‌الله را دیگر نکته مورد تأکید حضرت محمد(ص) دانست و یادآور شد: امام حسین (ع) برای همین جهاد فی سبیل‌الله در کربلا جنگید.

وی متذکر شد: امروزه سپاه پهپادها و شهرهای زیرزمینی را افتتاح کرد در حالی که غربی‌ها به دنبال این بودند تا ایران موشک و پهپاد نداشته باشد.

خادم سیدالشهدا اضافه کرد: اوکراین از لحاظ اتمی سومین قدرت دنیا بود ولی امروز کیش و مات شده در حالی که به اعتماد آمریکا از انرژی هسته‌ای گذشت اما امروز چشم به کمک و یاری اروپا و غرب دوخته است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

غربی‌ها به دنبال این هستند که ایران موشک و پهپاد نداشته باشد بیشتر بخوانید »

رزمندگان باید خاطرات خود را به عنوان آخرین حلقه رزم به رشته تحریر دربیاورند

رزمندگان باید خاطرات خود را به عنوان آخرین حلقه رزم به رشته تحریر دربیاورند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اهواز، سردار سرتیپ پاسدار «احمد خادم سیدالشهدا» فرمانده قرارگاه منطقه‌ای کربلا امروز در گردهمایی فرماندهان و پیشکسوتان تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) که در محل قرارگاه منطقه ای کربلا واقع در اهواز و با حضور وزیر اطلاعات برگزار شد، اظهارداشت: یکی از افتخارات این تیپ، مشارکت در جنگ با داعش و رقم زدن پیروزی های متعدد برای جبهه مقاومت است.

وی افزود: این تیپ در جنگ با داعش و با فرماندهی سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» توانست مناطق اشغالی مختلفی را از دست داعش و جبهه النصره آزاد کند.

فرمانده قرارگاه منطقه ای کربلا با تاکید بر اینکه تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) که حجت الاسلام والمسلمین خطیب وزیر اطلاعات نیز یکی از اعضای آن بوده در دوران دفاع مقدس خدمات بسیار با ارزشی در پیروزی جنگ تحمیلی داشته است، گفت: توان نظامی کشورمان از دوران دفاع مقدس تاکنون با جدیت و با پشتوانه مردمی روند رو به رشدی داشته است.

سردار خادم سیدالشهدا با اشاره به تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر توجه رزمندگان به موضوع جهاد تبیین، متذکر شد: رزمندگان باید خاطرات خود را به عنوان آخرین حلقه رزم به رشته تحریر دربیاورند تا تاریخ و آیندگان با شفافیت به آنچه گذشته نگاه کنند.

وی بیان داشت: تاریخ انگاری وقایع است که می تواند از بروز ابهامات پیشگیری و یا از تصویر سازی های غلط جلوگیری کند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رزمندگان باید خاطرات خود را به عنوان آخرین حلقه رزم به رشته تحریر دربیاورند بیشتر بخوانید »

در فاو غافلگیر شدیم

جنایت جنگی صدام برای بازپس‌گیری فاو


در فاو غافلگیر شدیمبه گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بیست و یکمین جلسه شورای مطالعات راهبردی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با حضور سردار «علی‌محمد نائینی» رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سردار «احمد غلامپور» فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس، سردار «مرتضی قربانی» فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و برخی از راویان و فرماندهان لشکر‌ها و یگان‌های عملیاتی در دوران دفاع مقدس برگزار شد.

در ابتدای این جلسه سردار نائینی با اشاره به موضوع اصلی جلسه که علل و چرایی و چگونگی سقوط فاو توسط عراق در اواخر جنگ بود، اظهار داشت: حمله عراق به فاو که روز ۲۸ فروردین سال ۱۳۶۷ رخ داد و موجب بازپس‌گیری آن توسط رژیم بعثی و مشخصا سپاه هفتم و گارد بعثی در حدود ۳۶ ساعت نبرد شد، سرآغاز دوره‌ای مهم در دفاع مقدس است که موازنه جنگ را به نفع صدام تغییر داد.

وی افزود: با توجه به اینکه اسناد ما از این مقطع از جنگ کم است، هدف از برگزاری این جلسات، بیان و روایت تحولات صحنه نبرد توسط فرماندهان حاضر در میدان است تا بتوانیم اسناد و اطلاعات خود را از این مقطع پایانی جنگ تکمیل کنیم؛ لذا در همین راستا در این جلسه در خدمت سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس که در جریان پدافند نیرو‌های خودی در برابر حمله عراق به فاو نقش‌آفرینی زیادی داشته، هستیم تا روایت وی را از اتفاقات این نبرد ثبت و ضبط کنیم.

در ادامه جلسه سردار قربانی اظهار داشت: اواخر سال ۱۳۶۷ قرار بود عملیاتی تکمیلی در فاو داشته باشیم و حتی در این مورد شناسایی‌هایی را انجام داده بودیم اما بنا به دلایلی انجام عملیات منتفی شد و به سمت شمال غرب آمدیم و عملیات‌های نصر ۴ و والفجر ۱۰ را انجام دادیم و شهر «ماووت» و شهر‌های اطراف آن را گرفتیم که این کار با کمک لشکر‌های ۵ نصر، ۴۱ ثارالله (ع) و ۱۴ امام حسین (ع) انجام شد.

فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس ادامه داد: دشمن در این مناطق خیلی تلفات داد اما اصرار داشت که این مناطق را باز پس گیرد و در نهایت ما به حلبچه آمدیم و عملیات والفجر ۱۰ را انجام دادیم. این پیروزی مصادف با ایام عید نوروز سال ۱۳۶۷ شد که اکثر فرماندهان و نیرو‌ها برای تعطیلات عید به مرخصی رفتند. ما در اصفهان بودیم که صبح ۱۳۶۷/۰۱/۲۸ با ما تماس گرفتند و گفتند به کرمانشاه بیا. بلافاصله بعد از رسیدن ما به کرمانشاه خبر حمله دشمن به فاو رسید و مقرر شد که من بلافاصله به همراه چند تن از فرماندهان از جمله «رحیم صفوی»، «اسماعیل قاآنی»، شهید «نورعلی شوشتری» با دو هلی‌کوپتر به سمت فاو برویم.

سردار قربانی گفت: من و شهید «احمد کاظمی» با «رحیم صفوی» هماهنگ کردیم و بلافاصله در خط حد لشکر‌های خود در منطقه فاو مستقر شدیم. من دیدم که در خط درگیری‌های پراکنده وجود دارد، فرمانده تیپ ما در این منطقه به شهادت رسیده است و جانشین تیپ نیز از ناحیه دست و صورت تیر خورده بود. من با بیسیم با فرماندهان خود که در حال نبرد با بعثی‌ها بودند تماس گرفتم و وقتی که صدای من را شنیدند، خیلی خوشحال شدند. سمت چپ ما لشکر ۴۱ ثارالله (ع) بود که بعثی‌ها این تکه را شکافته بودند و یک فلش گذاشته بودند و پشت کارخانه نمک آمده بودند و یک فلش هم به سمت سه راهی شهادت در جاده «ام‌القصر» گذاشته بودند.

وی گفت: لشکر امام حسین (ع) مقاومت زیادی کرد و در ادامه گام به گام به عقب آمد. ساعت حوالی ۱۱-۱۲ ظهر بود. سمت راست جاده فاو – بصره خط «احمد کاظمی» بود و سمت راست لشکر احمد کاظمی، لشکر ۵ نصر، ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) و قمر بنی هاشم بود. خب این خط هم کنار جاده استراتژیک قرار داشت که باز شده بود و در واقع شکافته بود و دشمن با دور زدن خط یک و دو در خط سه نفوذ کرده بود. یعنی وقتی بچه‌ها در خط یک می‌جنگیدند، خط سه سقوط کرده بود. یک تعداد از نیرو‌های ما شهید و یا اسیر شده بودند و ما باقی مانده نیرو‌های خود را از راه‌هایی که بعثی‌ها نبسته بودند به عقب آوردیم. البته ما هم یک تعدادی اسیر گرفته بودیم که به عقب آوردیم.

فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس گفت: حدود ساعت چهار یا پنج بعد از ظهر بود که ما به پشت کانالی که با همکاری جهاد زده بودیم و در سه کیلومتری فاو بود آمدیم. در این کانال ما آب انداخته بودیم که مانع از نفوذ بعثی‌ها شویم. آتش بعثی‌ها از ساعت پنج یا شش عصر به کمکان آمد. اصلا منطقه ساکت شد. حال نمی‌دانم که این اتفاق به خاطر خستگی بود یا جابجایی ادوات و توپخانه. برخی از نیروهای ما که از مناطقی همچون مازندران فراخوان زده بودیم حوالی ساعت دو یا سه بعد از نیمه شب ۲۹ فروردین که در واقع روز دوم نبرد بود، وارد منطقه شدند.

وی با اشاره به ساماندهی نیرو‌ها ادامه داد: ما نیرو‌ها را جمع کردیم و آنها را توجیه کردیم که از امتداد جاده استراتژیک تا جاده فاو – بصره ما نیرو‌های خود را گسترش داده‌ایم. قرار بود عملیاتی در شب انجام دهیم. به ما گفتند که روی جاده استراتژیک عمل کن. قرار شد احمد از سمت راست ما بیاید و با لشکر علی بن ابیطالب (ع) الحاق کند و وارد عمل شود و جاده فاو را آزاد کند و دشمن را دور بزنند. لشکر امام حسین (ع) هم نیرو نداشت.

سردار قربانی افزود: هنگامی که بچه‌های ما آمدند تا جمع و مهیای عملیات شوند، لشکر علی بن ابیطالب (ع) با دشمن درگیر شد و باعث شد که عملیات لو برود. از طرفی بعد از یک ساعت نبرد اعلام کرد که دور خوردند (فریب خوردند) و نیاز به کمک دارند که قرار شد نیروی کمکی برایشان بفرستیم، از طرفی ساعت چهار و نیم صبح روز ۲۹ فروردین ما و لشکر امام حسین (ع) از دو جناح روی جاده استراتژیک حمله کردیم.

فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: تعدادی تلفات از دشمن گرفتیم و تعدادی از تانک‌های آنان را زدیم و یک پیشروی شد. در این حال دشمن با روشن کردن چراغ‌های تانک، تمام منطقه را روشن کرد. حدود یک ساعت – یک ساعت و نیم درگیری بود و هوا داشت روشن می‌شد که ما بچه‌ها را عقب کشیدیم. درواقع هم ما که لشکر ۲۵ کربلا بودیم و هم لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی شهید «احمد کاظمی» و هم لشکر‌های ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) و لشکر ۱۴ امام حسین (ع). پشت کانالی که قبلا حفر کرده بودیم آمدیم. به احمد گفتم سمت راست جاده استراتژیک را حفاظت کن، این وسط را من عمل کنم. منتهی در آن پایگاه موشکی هلالی، بعثی‌ها تا آنجا آمده بودند و البته بچه‌های لشکر ۱۴ امام حسین (ع) خیلی مقاومت کرده بودند. خیلی از نیرو‌ها و ادوات از رده خارج شده بود و گاهی اوقات وقتی بیسیم می‌زدیم و با کسی کار داشتیم، می‌گفتند که شهید شده است.

وی یادآور شد: بعثی‌ها منطقه عملیاتی را سیانور زده بودند و بچه‌ها را قتل عام کرده بودند. ادوات ما را در غرب رودخانه اروند به کلی از رده خارج کرده بودند.

سردار قربانی در خصوص پشتیبانی هوایی از پدافند نیرو‌های خودی در فاو گفت: روز دوم حدود ساعت هشت صبح چند فروند جنگنده خودی در سطح پایین بین جاده فاو – بصره و همچنین فاو – ام‌القصر آمدند و بعد از خط ما خط دشمن را روی این جاده‌ها بمباران کردند و برگشتند.

وی ادامه داد: حدود ساعت هشت و نیم – ۹ صبح بود که نامه‌ای از سوی آقار رحیم از قرارگاه به دست من رسید که مضمون آن این بود «آقای قربانی به شما ابلاغ می‌شود که برای پاره‌ای از مذاکرات به قرار گاه بیایید.» البته برای «زاهدی» (لشکر ۱۴ امام حسین) و شهید «احمد کاظمی» (فرمانده لشکر ۸ نجف) و همچنین «ابوشهاب» هم این نامه زده شده بود. ما گفتیم باید خط را حفظ کنیم و موقعیت چپ و راست آن را بگیریم و به قرارگاه نرفتیم. به یکباره دیدیم از بین جاده استراتژیک و هورالعظیم یک لشکر تانک عراقی آمد. حدود ۵۰ تا ۶۰ تای آنان آمدند و به کانال چسبیدند و گیر کردند.

حماسه فرمانده لشکر ۲۵ به همراه رزمندگان لشکر در خط

سردار قربانی افزود: دوشکا‌های تانک‌ها روی خاکریز ما را تیرتراش می‌کردند و اجازه عکس‌العمل چندانی به ما نمی‌دادند به گونه‌ای که سه تن از فرمانده گردان‌های لشکر من در آنجا از کمر به بالا تکه تکه شدند. آمدم یک کلاه آهنی روی سرم گذاشتم و یک گونی هم روی آن کشیدم و به دو سه نفر از بچه‌ها گفتم «کسی دیگر به خط نرود.» چون هرکس می‌رفت شهید می‌شد. رفتم سرخاکریز و با گفتن هر یا زهرا (س) گلوله آر. پی. جی را شلیک می‌کردم. حدود ۱۹ تا ۲۰ تانک را زدم. منطقه به آتش کشیده شد. بعثی‌ها تا این صحنه را دیدند شروع به عقب نشینی کردند و آن‌هایی هم که تانکهاشان مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود از آن‌ها پیاده شده و فرار کردند و در عین حال بچه‌های ما آن‌ها را هدف تیر‌های خود قرار دادند. در این زمان ساعت حدود ۱۰ صبح بود.

فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس ادامه داد: درواقع دشمن در این تک عقبه‌های ما را در فاو بست و ما نیروی آماده کافی برای ترمیم خط مقدم خود نداشتیم. در آنجا آقای اسحاقی اسیر شد و بعد‌ها که پیکر ایشان تفحص شد، در حالی که دست‌هایش را بسته بودند به شهادت رسیده بود. همین که پشت خاکریز بودم، دیدم که تایر سمت چپ یک تویوتا که روشن است، پنچر بود. در حالیکه یک شهید هم داخل آن بود پشت آن تویوتا نشستم و به سمت جاده استراتژیک راه افتادم. روی جاده آمدم و دیدم تانک‌ها از روی جاده ام‌القصر دارند می‌آیند که سر سه راهی را ببندند.

سردار قربانی گفت: در این فاصله مشاهده کردم یک موتوری دارد می‌آید. دیدم شهید احمد کاظمی است. من ماشین را همینطور رها کردم. درحالیکه شهید همچنان داخل آن بود و ترک موتور احمد پریدم. همینطور که این تانک‌ها از روی جاده ام‌القصر می‌آمدند تا چهارراه استراتژیک فاو – بصره را ببندند، من با احمد آمدیم روی جاده فاو و کنار ساحل اروند. دیدیم یک تعداد از نیرو‌های خودی مجروح و سردر گم و آشفته اند. ما آنجا بیسیم زدیم، قایق‌ها را بسیج کردیم و هرچه نیرو بود به آن سمت اروند انتقال دادیم. ساعت حدود ۱۲ بود که بعثی‌ها موفق شده بودند تا چهارراه استراتژیک فاو-بصره برسند و تقریبا همه این مناطق را گرفته بودند.

وی افزود: ما سمت قرارگاه آمدیم و دیدیم هیچ کس نیست و درواقع قرارگاه تخلیه شده بود. با احمد به سمت پل بعثت آمدیم، مقداری از آن در اثر تخریب غیر قابل تردد شده بود. دیدیم یک مقدار اسیر عراقی هم آنجا هستند الحمدلله آن را مدیریت کردیم و تمام نیرو‌های باقی مانده را به همراه اسرا به عقب انتقال دادیم. ساعت حدود سه – چهار بعداز ظهر بود که من و احمد از فرط خستگی کنار درختی خوابمان برد.

حمله دشمن در این سطح گسترده به فاو پیش بینی نشده بود

فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس ادامه داد: بلند شدیم دیدیم مغرب است. سوار موتور شدیم و به عقب برگشتیم. بعثی‌ها تا ظهر روز سوم به پل بعثت رسیدند و شروع به شلیک کردند و تمامی شبه جزیره فاو را باز پس گرفتند. ما هم به سمت شلمچه رفتیم. آنجا نیرو داشتیم اما بخش اعظم نیرو‌های ما در حلبچه بودند و در واقع نوعی پراکندگی نیرو داشتیم.

سردار قربانی گفت: حمله دشمن در این سطح گسترده به فاو پیش بینی نشده بود که بتوان برای آن تدبیر کرد. ضمن اینکه عدم انسجام و تجربه لازم در فرماندهی قرارگاه در آن برهه زمانی در فاو نیز در این عقب نشینی بی‌تاثیر نبود.

وی اذعان کرد: وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که دشمن در آخر جنگ حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر نیرو، هشت هزار تانک و نفربر، انواع و اقسام بمب‌های شیمیایی و توپ و ادوات دارد و تمام دنیا نیز بسیج شده بودند که در این برهه جنگ صدام را پیروز کنند. دفاع متحرک عراق آغازشده بود که بعد از فاو نیز، شلمچه، جزایر و سایر جا‌های از دست‌ رفته را باز پس گرفت، در عین‌ حال برای بازپس‌گیری این مناطق نیز تلفات زیادی داد.

در ادامه سردار «احمد غلامپور» فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس با تاکید بر اینکه حوادث آخر جنگ صرفاً ناشی از این نیست که ما حضور نداشتیم، نبودیم، کادرمان ضعیف شده است، توکلشان را از دست دادند بلکه یک مقدارعمیق‌تر از این مسائل است، اظهار داشت: اگر ما بخواهیم در بحث حوادث آخر جنگ فقط بخواهیم روی فاو قضاوت کنیم ممکن است ناقص باشد علتش هم این است که درمورد فاو متأسفانه یک مسائل حاشیه‌ای مطرح می‌شود.

وی افزود: واقعیت این است که قصه سپاه پاسداران در اواخر جنگ قصه یک کِش بود که آنقدر ما را کشیده بودند که خواسته یا ناخواسته دو اتفاق برای ما پیش می‌آمد یا این کش یا از دست ما رها می‌شد یا پاره می‌شد. یعنی زمانی که «مرتضی (سردار قربانی)» می‌گوید: یک خط فاو داریم، یکی شلمچه داریم و هزار و خرده‌ای کیلومتر آن طرف‌تر هم باید عملیات می‌کردیم، قصه همه یگان‌های ما بود بدون اینکه کوچک‌ترین تجهیزات یا امکاناتی به آن اضافه شود.

فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس به شرایط متفاوت در حادثه شلمچه نسبت به فاو اشاره و اظهار داشت: زمانی که ما بعد از حادثه فاو به حادثه شلمچه می‌رسیم آنجا دیگر زمان زدن این حرف‌ها نیست. آنجا تمام فرماندهان از محسن رضایی گرفته تا تمام کادر لشکر‌ها با همه قدرت حضور دارند. من به یاد دارم که ما حتی ساعت «س» و روز «ر» تک شلمچه را هم فهمیدیم یعنی شب که جلسه داشتیم، عراق یک حجم سنگین آتش کرد و همه فهمیدیم که عراق می‌خواهد صبح حمله کند ولی صبح وقتی که عراق حمله کرد مثل برگ زرد پاییزی همه فرو ریختند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنایت جنگی صدام برای بازپس‌گیری فاو بیشتر بخوانید »

نتیجه آمادگی نظامی ایران پس از پذیرش قطعنامه!

اقدام صدام پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران


نتیجه آمادگی نظامی ایران پس از پذیرش قطعنامه!به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، یکی از ویژگی‌های مهم رزمندگان و فرماندهان ایرانی در جنگ، توجه خاص آن‌ها به کمک‌های الهی و همچنین توان و استعداد نیرو‌ها بود.

در شرایطی که در دنیای دوقطبی دهه ۱۹۸۰ میلادی، تمامی قدرت‌های شرق و غرب دنیا بر حمایت تسلیحاتی، اطلاعاتی و سیاسی صدام به اتفاق‌نظر رسیده بودند و نتیجه آن به‌ راحتی می‌توانست به جدا شدن قسمت‌های مهمی از ایران منجر شود و یا اینکه تا سال‌های سال این جنگ بدون نتیجه ادامه یابد اما فرماندهان و رزمندگان ما با تکیه‌ بر عنایات الهی و بسیج مردمی، مراحل مختلف جنگ را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتند.

از اخراج نیرو‌های مجهز بعثی از شهر‌های ایران گرفته تا تعقیب و تنبیه متجاوز موردحمایتِ شرق و غرب به داخل سرزمین خود، باعث شد تا عزم مصمم ایران برای نبرد تا پیروزی، بر همگان آشکار شود.

در سال‌های ابتدایی جنگ و مصادف با پیشروی‌ها و جنایات صدام در خاک ایران، کمتر خبری از هیاهو‌های قطعنامه‌ای شورای امنیت بود اما هر بار پس از موفقیت‌های ایران در جریان جنگ، مصادف بود با جلسات شورای امنیت و صدور قطعنامه‌هایی که نه صدام را به‌عنوان متجاوز می‌شناخت و نه حقی برای ایران پس از تحمل خسارات گسترده جانی و مالی قائل بود. تا اینکه درنهایت قطعنامه ۵۹۸ به دلایلی (ازنظر کمی و تعداد واژه‌های به کار گرفته‌شده) مفصل‌ترین و ازنظر محتوا اساسی‌ترین و از نظر ضمانت اجرایی قوی‌ترین قطعنامه شورای امنیت نسبت به قطعنامه‌های پیشین که در قبال جنگ عراق علیه ایران صادر شده بود، پس از گذشت یک سال (به دلیل وجود برخی ضعف‌ها و نقص‌ها و با توجه به در نظر گرفتن شرایط کشور) مورد پذیرش ایران واقع شد.

البته از خیلی پیش‌تر صدام پس از تغیر موازنه جنگ از خاک ایران به داخل خاک عراق، مدام ادعای صلح‌طلبی داشت و دروغ بودن این ادعای خود را با حملاتی که پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران در تاریخ به یادگار گذاشت.

در واقع پذیرش قطعنامه از سوی ایران یک بن‌بست سیاسی بزرگ بر ادعا‌های بی‌اساس صلح‌طلبانه صدام بود که از طرف کشور‌های متعددی نیز در جهان پذیرفته شده بود. صدام با ناخشنودی از تصمیم ایران، درصدد برآمد تا با تداوم حملات خود و اشغال مناطقی از خاک ایران، در آغاز مذاکرات صلح بین دو کشور از موقعیت برتری برخوردار باشد و سه روز پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران در ۳۱ تیر ۱۳۶۷، مجدداً با شش لشکر از دو محور کوشک و شلمچه به خوزستان حمله کرد. [۱]

این حملات باعث شد تا ایران پس از پذیرش قطعنامه حدود ۱۵۰ شهید دیگر نیز در پاسخ به عملیات‌های عراق در جنوب کشور تقدیم انقلاب کند.

عراق در اطلاعیه خود هدف از این عملیات را آزاد کردن باقی‌مانده سرزمین‌های عراق، انهدام نیرو‌های ایران و به اسارت درآوردن تعداد بیشتری از نیرو‌های ایرانی برای ایجاد برابری با تعداد اسرای عراقی اعلام کرد. [۲]

صدام حمله خود را در دو جبهه جنوبی و میانی به‌طور هم‌زمان انجام داد و در جبهه جنوبی به دنبال تصرف اهواز و حداقل تصرف خرمشهر بود که توسط نیرو‌های سپاه و بسیج ناکام ماندند و در جبهه میانی نیز هدف دشمن زمینه‌سازی برای هجوم سازمان منافقین بود. [۳]

در چنین شرایط دشوار و سرنوشت سازی امام برای مقابله با این استراتژی جدید در یک پیام سپاه را مورد خطاب قرار داد و سرنوشت حاکمیت اسلام یا کفر را با نتیجه استراتژی جدید دشمن و نیز سرنوشت سپاه را با تلاش‌های دشمن پیوند دادند. [۴]

حضور در منطقه و هوشیاری نیرو‌های نظامی ایران و آماده‌باش آن‌ها حتی پس از پذیرش قطعنامه، ازجمله فرماندهان قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص)، نجف، کربلا، نوح و… در شرایطی که شاید مقامات بعثی پذیرش قطعنامه از طرف ایران را نشانه‌ای از روی ضعف ایران پنداشته بودند، موضوعی دور از انتظار نیرو‌های بعثی بود. تلاش فرماندهانی ازجمله محسن رضایی، غلامعلی رشید و رحیم صفوی در قرارگاه مرکزی و درگیر شدن فرماندهان لشکر‌های سپاه (ازجمله مرتضی قربانی، محمد کوثری، نبی رودکی، احمد غلام پور، قاسم سلیمانی، باقر قالیباف، نورعلی شوشتری و…) در خطوط مقدم و در کنار جاده اهواز خرمشهر با قوای دشمن، به همراه رزمندگان داوطلب در شرایطی بسیار سخت، توانستند ظرف کمتر از دو شبانه‌روز قوای دشمن را کاملاً در جبهه جنوبی تا نوار مرزی به عقب برانند و تهاجم ۱۸ تیپ زرهی و مکانیزه ارتش عراق به خوزستان را یک‌بار دیگر دفع کنند. [۵]

منابع

[۱]- خوزستان در جنگ ایران و عراق، ابوالقاسم حبیبی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۳. ص ۲۲۷.

[۲]- سیری در جنگ ایران و عراق ج ۵ (پایان جنگ)، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چ ۱ تهران ۱۳۷۸، ص ۱۷۸.

[۳]- اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نبرد‌های زمینی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹-۲۹ مرداد ۱۳۶۷)، محسن رشید، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ ۴، تهران ۱۳۹۹، ص ۱۱۳.

[۴]- سیری در جنگ ایران و عراق، ص ۱۷۵.

[۵]- روند جنگ ایران و عراق، حسین علایی، مرزوبوم، تهران ۱۳۹۱، ص ۴۷۹.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

اقدام صدام پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران بیشتر بخوانید »

پیکر شهید گمنام ۱۷ ساله در اهواز تشییع شد

پیکر شهید گمنام ۱۷ ساله در اهواز تشییع شد


پیکر شهید گمنام ۱۷ ساله در اهواز تشییع شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید گمنام ۱۷ ساله‌ای که در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت نائل شده بود با حضور مسئولان استانی در محل ستاد فرماندهی مرزبانی خوزستان به خاک سپرده شد.

این مراسم به میزبانی فرماندهی مرزبانی خوزستان و با حضور مسئولان استانی از جمله فرمانده سپاه حضرت ولیعصر (عج)، فرمانده قرارگاه کربلا، بزرگان قبایل و عشایر بختیاری و عرب و دیگر مسئولان امنیتی و انتظامی برگزار شد.

این شهید در شرق بصره تفحص و به ایران منتقل شد.

انتهای پیام/ 221



منبع خبر

پیکر شهید گمنام ۱۷ ساله در اهواز تشییع شد بیشتر بخوانید »