قسطنطنیه

استدلال‌های ایلان‌پایه در برابر خزعبلات صهیونیستی

استدلال‌های ایلان‌پایه در برابر خزعبلات صهیونیستی



اگر کسی بتواند اثبات کند که فلسطین یک سرزمین بدون ملت بوده و انتظار ملتی بدون سرزمین را می‌کشیده آن وقت است که فلسطینی‌ها از امکان هرگونه بحث و استدلال برای محافظت از خود محروم می شوند.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، کتاب «ده غلط مشهور درباره اسرائیل» تالیف ایلان پاپه با ترجمه وحید خضاب و به همت انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. ایلان پاپه، تاریخ‌نگار یهودی و دارای تابعیت رژیم صهیونیستی، یکی از منتقدان سیاست‌های این رژیم به شمار می‌رود.

او در این کتاب، روایت صهیونیستی از نحوه شکل‌گیری کشور اسرائیل را به چالش می‌کشد؛ روایتی که از نظر او بر پایه مجموعه‌ای از افسانه‌های ساختگی بنا شده و مشروعیت تاریخی و اخلاقی مردم فلسطین را زیر سؤال می‌برد. پاپه معتقد است این افسانه‌ها در طول دهه‌ها در افکار عمومی ریشه دوانده‌اند؛ اما با بررسی دقیق‌تر منابع تاریخی می‌توان نادرستی این روایت‌ها را اثبات کرد.

در این اثر، مولف از میان تحریف‌های موجود، ده مورد از آن‌ها را انتخاب کرده و با استدلال‌های مستند، آن‌ها را نقد می‌کند. برخی از این افسانه‌ها عبارت‌اند از «فلسطین سرزمینی خالی بود و اسرائیلی‌ها آن را آباد کردند» «یهودیت و صهیونیسم یکی هستند»، «اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه است»، «صهیونیسم جنبشی استعمارگر نیست» کتاب پاپه تلاشی است برای بازنگری در تاریخ معاصر فلسطین و دعوت به بازخوانی حقیقت، دور از افسانه‌ها و روایت‌های یک‌سویه.

در فصل اول و دوم این کتاب ایلان پاپه ادعایی از اسرائیل را مطرح و با استدلال‌هایی آن را رد می کند. ادعاهای مطرح شده از جمله اینکه «فلسطین یک سرزمین خالی بود و یهودی‌ها مردمانی بدون سرزمین بودند» و جمع این دو در کنار هم عبارت مشهور اسرائیل را پدید می‌آورد: «سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین».

ایلان پاپه اظهار می‌کند، منطقه‌ای که امروزه از نظر سیاسی، اسرائیل یا فلسطین خوانده می‌شود، از دوران روم باستان رسماً یک کشور بوده است. یک اتفاق‌نظر بین تمام پژوهشگران وجود دارد که این رومی‌ها بودند که نام فلسطین را بر این سرزمین گذاشتند. در دوره حکومت روم و بعدها در دوره بیزانس، فلسطین یکی از استان‌های امپراطوری بود و سرنوشت آن هم تا حدی به بخت و اقبال روم و بعدها به بخت و اقبال قسطنطنیه بستگی داشت. اما از اواسط قرن هفتم میلادی، سرنوشت فلسطین به جهان عرب و دنیای اسلام گره خورد. امپراطوری‌ها و سلسله‌های پادشاهی متعدد مسلمان مشتاق تصرف آن بودند؛ چرا که پس از مکه و مدینه، فلسطین دومین مکان مقدس مذهب اسلامی به شمار می‌رفت.

در نهایت از سال ۱۵۱۷ حکومت عثمانی موفق به تصرف این کشور شد و حکومت خود را در فلسطین بنا کرد. عثمانی‌ها حدود چهارصد سال در فلسطین ماندند و امروزه هم هنوز میراث آن‌ها از جمله احکام دادگاه‌های موسوم به “سجل”، ثبت مالکیت زمین موسوم به “تاپو” به چشم می‌خورد. وقتی عثمانی‌ها به فلسطین رسیدند، با جامعه‌ای رو به رو شدند که اکثرشان مسلمان سنی بودند و کمتر از پنج درصد جمعیت فلسطین را یهودی‌ها تشکیل می‌دادند.

ایلان پاپه به نحوه افزایش جمعیت یهودی در فلسطین اشاره می‌کند و دلیل آن را رشد و رونق حکومت عثمانی می‌داند. با توجه به تحقیقات او در سایت رسمی وزارت خارجه اسرائیل، حکومت‌داری عثمانی‌ها موجب پیشرفت امپراطوری عثمانی و تشویق مهاجران یهود برای انتقال به آن کشور می‌شد. بعضی از مهاجرین در قدس ساکن شدند ولی اغلب آن‌ها به صفد رفتند. طوری که در قرن شانزدهم جمعیت یهودی‌ها در صفد به ده هزار نفر افزایش یافت.

مولف در این بخش به ادعای مطرح شده توسط اسرائیل و جوامع غربی مبنا بر اینکه فلسطین پیش از رسیدن صهیونیسم، یک سرزمین خالی از سکنه، متروکه، ویران، خشک و بدون محصول بوده با استفاده از داده‌های تاریخی بررسی و در نهایت آن را رد می‌کند. او بیان می‌کند، فلسطین در دوران عثمانی نه تنها یک جامعه دور افتاده نبوده بلکه به عنوان بخشی از امپراطوری عثمانی در حال کنش و واکنش با دیگر فرهنگ‌ها بوده است.

نکته بعدی این است که فلسطین پیش از رسیدن صهیونیسم؛ آغوش خود را به روی تغییر و مدرن‌سازی باز کرده بود و در مسیر توسعه قدم برمی‌داشت. شهرهای حیفا، طبریه و عکا نوسازی شده و شبکه ساحلی بنادر به واسطه تجارتشان با اروپا به رونق زیادی رسیده بود. همچنین، در زمان امپراطوری عثمانی، فلسطین دارای یک صنعت کشاورزی غنی و پرباری شده بود. فلسطینی‌ها با گویش خاص خودشان صحبت می‌کردند؛ آداب و رسوم و عادات خودشان را داشتند و در نقشه‌های جهان به عنوان کسانی که در کشوری به نام فلسطین زندگی می‌کنند، ظاهر شده بودند. و اگر صهیونیسم ظهور نمی‌کرد، فلسطین می‌توانست همان مسیر مدرن‌سازی و رشد و پیشرفت خود را طی کند.

در نهایت با توجه به بررسی‌های تاریخی ایلان پاپه، فلسطین یک سرزمین خالی از سکنه نبود بلکه حتی بخشی از جهان ثروتمند و حاصلخیز شرق مدیترانه به شمار می‌رفته است. فلسطین از حیث مفهومی یک کشور بود و آماده می‌شد تا به عنوان یک جامعه مدرن وارد قرن بیستم شود، اما استعمار و تصرف این کشور توسط رژیم صهیونیستی این روند را ناکام گذاشت.

در بخش دیگر کتاب، ایلان پاپه به ادعای دیگری از رژیم صهیونیستی پاسخ می‌دهد و آن را بررسی می‌کند. همان‌طور که گفته شد رژیم صهیونیستی مدعی است؛ فلسطین بیابانی خالی از سکنه بوده و یهودیان هم ملتی بدون سرزمین پس فلسطین را به عنوان سرزمین و تشکیل دولت خود انتخاب کردند و هیچ استعماری صورت نگرفته است. پاپه تصریح می‌کند؛ زمانی که اولین وطن‌گزینان صهیونیستی به فلسطین رسیدند، فلسطین یک سرزمین خالی از سکنه نبود. این واقعیت حتی قبل ازاینکه اولین دسته از وطن‌گزینان یهودی به فلسطین برسند هم برای رهبران صهیونیستی روشن بود. اما زمانی که وطن‌گزینان صهیونیست به فلسطین رسیدند از مواجه مردم بومی فلسطین تعجب کردند. چرا که رهبران‌شان به آنان گفته بودند که مردم محلی ساکن در فلسطین بومی به حساب نمی‌آیند و هیچ حق و حقوقی در خصوص این سرزمین ندارند. آنها مشکلی هستند که باید آن را حل کرد.

در پس پرده روایت اسرائیل: ملت فلسطین، سرزمین‌شان و جنگ روایت‌ها

این تاریخ‌نگار یهودی معتقد است، اگر کسی بتواند اثبات کند که فلسطین یک سرزمین بدون ملت بوده و انتظار ملتی بدون سرزمین را می‌کشیده آن وقت است که فلسطینی‌ها از امکان هرگونه بحث و استدلال برای محافظت از خود محروم می شوند. رژیم اسرائیل از همان روزهای نخست مقاومت فلسطینیان در برابر اشغال سرزمین‌شان را این طور به تصویر کشیده است که این کارهای آنان «از نفرت از یهودی‌ها» سرچشمه می‌گیرد. فلسطینی‌ها متهم شدند که به واسطه همان نفرت از یهودی‌ها یک جریان یهودستیزانه راه انداخته‌اند که آغاز آن به وقتی باز می‌گشت که اولین وطن‌گزینان به فلسطین رسیدند و این روند تا زمان تاسیس دولت اسرائیل ادامه یافت.

تا سال ۱۹۴۵ صهیونیستم توانسته بود بیش از نیم میلیون وطن‌گزین را به فلسطین جذب کند. صهیونیسم‌ها موفق شده بودند ۷ درصد از خاک فلسطین را خریداری کنند، اما این برای برپایی کشور و دولت‌شان در آینده کافی نبود. تنها راهی که بتوانند سهم خود را از ۷ درصد بیشتر کنند و زمین خود را گسترش دهند این بود که بومی‌ها را از وطن خودشان بیرون کنند. به گفته ایلان پاپه؛ با توجه به دلایلی که مطرح شد فلسطین یک سرزمین بدون ملت نبوده و صهیونیستم در سال ۱۹۱۸ یک پروژه استعماری را علیه آنان آغاز کرده بود؛ پروژه‌ای که هنوز به پایان خود نرسیده است.

ایلان پاپه با توجه به استدلال‌های خود تاکید می‎‌کند؛ فلسطین یک سرزمین خالی نبود و مردم یهودی نیز وطن‌های مختلفی داشتند؛ فلسطین از «بند رها» نشد، بلکه توسط رژیم صهیونیسیتی استعمار شد و مردم فلسطین هم در سال ۱۹۴۸ به زور بیرون رانده شدند، نه اینکه خودشان داوطلبانه آنجا را ترک کردند. مردم استعمار شده نیز طبق قوانین سازمان ملل متحد، حق دارند برای آزادی خود از چنگ استعمار بجنگند.

در این گزارش سعی شد، با استفاده از استدلال‌های ایلان پاپه، مورخ اسرائیلی، دو ادعای مطرح شده توسط رژیم صهیونیستی و جوامع غربی مورد بررسی قرار گیرد. در کتاب «ده غلط مشهور درباره اسرائیل» نوشته ایلان پاپه، ادعاهای دیگری از رژیم صهیونیستی مطرح و به آن پاسخ داده شده است. ادعاهایی از جمله «فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ داوطلبانه سرزمین خود را ترک کردند»، «اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه است» و «جنبش حرکت مقاومه الاسلامیه، حماس، یک سازمان تروریستی است».

کتاب «ده غلط مشهور درباره اسرائیل» نوشته‌ی ایلان پاپه در ۲۹۲ صفحه توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. این اثر با شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۲۹۵ هزار تومان روانه‌ی بازار کتاب شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استدلال‌های ایلان‌پایه در برابر خزعبلات صهیونیستی

استدلال‌های ایلان‌پایه در برابر خزعبلات صهیونیستی بیشتر بخوانید »

چرا جشنواره کن فیلمی تکفیری را اثر برگزیده می‌کند؟

چرا جشنواره کن فیلمی تکفیری را اثر برگزیده می‌کند؟


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، برنامه «سینما ملت» شبکه چهار سیما با موضوع حواشی جشنواره کن، با حضور «مجید شاه‌حسینی» کارشناس رسانه پیرامون فرانسه، کن و تاریخ اروپا روی آنتن رفت.

شاه حسینی با طرح چهار کلیدواژه مهم به تبیین اتفاقات امسال این جشنواره پرداخت و در ابتدا با اشاره به نسبت «فرانسه و تکفیر» اظهار داشت: تفکر تکفیری را غرب به عنوان مدلی از اسلام‌گرایی بنیادی می‌داند که به زعم ایشان در فقدان قدرت تحمل رقیب، اتفاق افتاده است. در حالیکه در طول تاریخ سده‌های میانی، باب تکفیر در غرب توسط پاپ اوربانوس دوم (به لاتین: Urbanus II) در شهر کلرمون فرانسه گشوده شد.

جنایات فراوان مسیحیان در شهر‌های مسلمین

وی با اشاره به فتوای صادر شده همایش کلرمون جهت دستیابی به مدفن و محل تولد حضرت مسیح در بیت‌المقدس در پی بحران‌ها و مشکلات عدیده جهان مسیحیت گفت: این فتوا با چاشنی تطهیر گناهان مسیحیان در کشتن مسلمین به عنوان تسخیرکنندگان اورشلیم صورت گرفت و موجبات درگرفتن جنگ‌های صلیبی به مدت ۲۰۰ سال را فراهم آورد.

این مدرس تاریخ سینما خاطرنشان کرد: در طول جنگ‌های صلیبی، توسط متعصب‌ترین رزمندگان صلیبی که سپاه تکفیری بودند، ارتکاب جنایات فراوانی در شهر‌های مسلمین صورت گرفت. در واقع هولوکاست واقعی و فاجعه انسانی آنجا شکل می‌گیرد و در طول ۷ دوره به اوج خود می‌رسد. میلیون‌ها انسان در جنگ و قحطی ناشی از آن کشته می‌شوند و حمله به قسطنطنیه نماد این بحران انسانی است؛ بنابراین کسانی به جهان اسلام تهمت تکفیری می‌زنند که خودشان سردمدار تکفیر هستند. این حقیقت حتی در بازتاب‌های هنری اروپاییان نمود می‌کند به‌طوری که در تابلو‌های به‌جا مانده از آن دوران، جهنمی از خشونت و انقطاع نسل به تصویر کشیده شده است.

نگاه تکفیری در اوایل قرن ۲۰، در جنگ جهانی اول نیز ادامه یافت

شاه‌حسینی با تاکید براینکه فیلم «خشم و هیاهو» ساخته مستندساز فرانسوی نمونه خوبی ست که غرور و افتخار جنگ‌های صلیبی و در پی آن تقدیس مسیحیت حتی در المان‌های جنگ را به تصویر می‌کشد، گفت: در واقع پاپ در جریان جنگ اول جهانی، دشمنان مسیح را تکفیر می‌کند و اجازه جنگ بر ضد آن‌ها به هر وسیله و هر قیمتی را می‌دهد. همین نگاه تا جنگ اکراین در اوضاع کنونی گسترده شده است. حقوق بشر، تحمل رقیب، نگاه به حقوق زنان و … همه مختص دوران سرخوشی است و با شروع جنگ رنگ می‌بازد.

وی در تشریح کلید واژه «فرانسه و قاتلین زنجیره‌ای» گفت: نمونه‌های بسیار زیادی از مدل بیمار روانی تا پلیس خدوم وجود دارد که در آن قاتلین زنجیره‌ای با سبوعانه‌ترین اعمال در پی ارضا روحیات روان‌پریش خود بوده‌اند.

جنایات موجود در فرانسه نتیجه نگاه ماتریالیستی است

این منقد سینما خاطرنشان کرد: به‌طور نمونه بررسی شخصیت پلیش قاتل زنجیره‌ای در فرانسه که ۳۵ سال تحت عنوان پلیس خدوم به انجام جنایات خود مشغول بوده است، قابل بررسی است. او پس از گذشت ۳۵ سال جنایت بار، درست زمانی که برای کشف این ماجرای هولناک آزمایش DNA از نیرو‌های پلیس صورت می‌پذیرد؛ خودکشی می‌کند. نشریات زیادی مانند یورونیوز و BBC به این ماجرا پرداخته‌اند.

شاه‌حسینی جنایات موجود در فرانسه را نتیجه نگاه ماتریالیستی دانست و ادامه داد: واقعیت آن است که این جنایات حاصل نگاه ماتریالیستی انسان مدرن غربی است که در جهان امروز به کشف راز‌های جهان نائل آمده و از آنجایی که خداوند مختص جهان رازآلود بوده، اکنون نیازی به خدا را در زندگی روزمره خود احساس نمی‌کند.

لگدمال کردن هویت و کرامت انسان‌های تحت استعمار

این کارشناس سینما تصریح کرد: در این بین ارائه نظریات جبرگرایانه توسط سه شبه فیلسوف، باب جدیدی را برای انسان مدرن بی‌خدا می‌گشاید. «کارل ماکس» جبر در خلقت، «زیگموند فروید» جبر در مناسبات اجتماعی و روانی، «چارلز داروین» جبر در نظام درونی و زیستی با این تفکر به نوعی اجبار انسان به خوی وحشی‌گری توجیه می‌شود. این امر در سایر کشور‌ها نیز مانند بلژیک، هلند، انگلستان و … با لگدمال کردن هویت و کرامت انسان‌های تحت استعمار خود در جهت ساخت هویت‌های جعلی انجام شده است و این ممالک متکبرانه اقدام به ساحتن باغ وحش‌های انسانی نموده اند. در واقع برده‌داری و مستعمره‌داری نمونه‌هایی از همین نگاه افراطی ست.

وی خاطرنشان کرد: نکته بسیار مهم این است که در حقیقت همه نهضت‌های حقوق بشری و دفاع از محیط زیست، تاوان و پاسخی به معاصی انسان غربی خصوصا در قرن ۱۹ است که کشتار طبیعت و بومیان و مبارزه با آزادیخواهان را به‌صورت ددمنشانه در کارنامه خود دارد. قاتل زنجیره‌ای مجبور است در نظام روانی و تطاول‌های درونی انتقام بگیرد و هرکس در سرنوشت او موثر بوده باید کشته شود و این موضوع به ژانر‌های سینمایی تبدیل شده است. به‌صورتی که مازوخیزم (خودآزاری) در پس عقده‌های درونی خود را در پرده سینما در قالب قاتل زنجیره‌ای نمایان می‌سازد. چون در فیلم است که عقوبت قاتل زنجیره‌ای انجام می‌شود. نمونه فیلم‌های (سون، ژیواگو، کلکسیون استخوان، استخوان‌های دوست‌داشتنی و …) از این دست به شمار میروند. نکته قابل توجه اینکه در تمام این فیلم‌ها هرگز ضعف دستگاه امنیتی رو نمی‌شود و پلیس همیشه یک پله عقب است و البته تطهیر می‌شود!

رفتار جشنواره کن یک دستور از بالاست

شاه‌حسینی تصریح کرد: حال با توجه به فراوانی این پدیده در غرب، نمایش یک مورد نادر از قتل زنجیره‌ای در ایران و ارتقای آن به یک فیلم برگزیده بدون شک، شائبه سیاسی بودن و جریان‌سازی علیه کشورمان را بیش از پیش آشکار می‌سازد. این رفتار جشنواره کن یک دستور از بالاست، چون اصولا سیاست‌های اصلی جشنواره کن توسط وزارت فرهنگ فرانسه تبیین می‌شود و این مجال بازتاب‌دهنده سیاست‌های کلان دولت فرانسه است.

این مدرس سینما با بیان اینکه بوی جنگ که در اروپا می‌پیچد رو به پروپاگاندا می‌آورند، گفت: این در حالی است که کف خیابان‌های فرانسه محل اعتراضات مدنی مستمر از جمله تضییع حقوق مهاجرین، توهین به ادیان و … است. فرانسویان به این نکته نیاز دارند تا با نمایش سیاه‌نمایی در ایران، آفریقا، شرق دور و … القا نمایند انسان فرانسوی در راس هرم تمدنی جهان قرار دارد و چه سعادتمند است که در جهان سوم زندگی نمی‌کند. البته پدیده نمایش سیاه‌نمایی مختص به ایران نیست خاطرم هست در جریان نمایش یک فیلم فیلیپی در جشنواره کن سال ۲۰۰۷، کشتار زنان به صورت وحشتناکی توسط پلیس فلیپین به نمایش درآمد، این فیلم به صورت بی‌نظیر مورد تشویق قرار گرفت.

فرانسه چه کارنامه‌ای در مورد زنان خیابانی دارد؟

وی در تشریح کلید واژه سوم «فرانسه و زنان خیابانی» گفت: در جشنواره کن به فیلمی توجه نشان داده شده که موضوع زنان خیابانی و کشتار آن‌ها با نیت مجعول دینی دستمایه قرار گرفته است. در حالی که در اسلام بر پاکدامنی و کریمه بودن زن صحّه گذاشته می‌شود اما به راستی خود فرانسه چه کارنامه‌ای در مورد زنان خیابانی دارد؟

شاه‌حسینی تاکید کرد:  بررسی تاریخ فرانسه پس از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که مرز خیانت و قهرمانی در این کشور خیلی باریک است. در حالیکه در عهدنامه ورسای فرانسه به عنوان پیروز جنگ جهانی اول رفتار به شدت تحقیرآمیزی با آلمان‌ها داشت با این حال ۲۰ سال پس از آن در جنگ جهانی دوم مستعمره آلمان شد. مارشال پتن؛ قهرمان دیروز فرانسه در پی تشکیل دولت تحت قیومیت آلمان به خائن امروز مبدل گردید. شمار زیادی از مردم تحت‌امر و زنان بی‌سرپرستی بودند که باید ۵ سال تحت سیطره این نظام زندگی می‌کردند.

نمایش فیلم‌های ضدایرانی درخواست پناهندگی تلقی می‌شود

این منتقد کارشناس رسانه اظهار داشت: پس از رفتن آلمان‌ها و سیطره ارتش فرانسه به این سرزمین رفتار و نگرش به این زنان اینگونه رقم خورد که همه خائن هستند و نه تنها تن‌فروشند بلکه وطن‌فروش قلمداد می‌شوند و مستحق سبوعانه‌ترین برخورد‌ها به عنوان جنایت‌کاران جنگی هستند. حک شدن صلیب شکسته بر روی صورت و پیشانی، سنگسار، کشته شدن در فجیع‌ترین وضع بیش از ۲۰ هزار زن گزارش شده است و حتی کمپ‌هایی که بعد‌ها توسط آمریکایی‌ها به عنوان نجات‌بخش برای ایشان تشکیل می‌شود، کاری از پیش نمی‌برند. جالب توجه آن‌که تاکنون هیچ فیلمی از این ماجرا ساخته نشده و هیچگاه نمایش دا‌ده نخواهد شد!

وی با اشاره به تسری واژه «مسلمان شرمنده» پس از ۱۱ سپتامبر گفت: در این میان ایرانیان شرمنده در فرصت‌های مختلف این جشنواره باید از این فرانسوی‌ها که تاریخی اینچنینی دارند عذرخواهی کنند و با سیاه‌نمایی تعارضات و کاستی‌های کشورمان مورد تشویق و تحسین قرار گیرند! به نوعی فرانسه که در قضیه برجام، مقصر اصلی در به ثمر نرسیدن آن است، مامن آزادی برای هنرمندان معرفی می‌شود و به نوعی نمایش فیلم‌های ضدایرانی درخواست پناهندگی برای عوامل فیلم تلقی می‌شود. در واقع کن آخرین رویای غرب است.

در فرهنگ فرانسه چه کسانی تشویق می‌شوند

شاه‌حسینی در تشریح «فرانسه و تحمل» به‌عنوان دیگر کلیدواژه این بحث گفت: بررسی این نکته حائز اهمیت است که آیا فرانسه دارای آزادی به معنای واقعی آن است؟ آیا باور‌های دیگر ملت‌ها به آداب و آیین خود را برمی‌تابد؟ و به راستی نسبت قانون فرانسه و حجاب چیست؟ در حالی که در فرانسه رشد جمعیت منفی است و مهاجران در این کشور رشد جمعیتی دارند؛ چنانچه حجاب یکی از مستعمرات بخواهد تسری پیدا کند به نظر الگوی زیستی آن‌ها را هدف قرار داده است و فرانسوی‌ها این گرایشات را تحمل نمی‌کنند.

این مدرس سینما با بیان اینکه در حالی‌که حجاب به یک مُد جذاب حتی در بین غیرمسلمانان تبدیل می‌شود فرانسوی‌ها حتی ظاهر متفاوت را هم تحمل نمی‌کنند، گفت: به نوعی فرهنگ «تحمل» یک شوخی است و در حقیقت آن‌را تهدید می‌دانند. (تهدید هویتی) چراکه معتقدند این پوشش فطری نیست پوشش اسلامی است. در فرهنگ فرانسوی‌ها کسانی که ارزش‌های آنان را تکریم و فرهنگ خود را تحقیر و تقبیح کنند، مورد تشویق قرار می‌گیرند. مثال شهید مروه شربینی (شهید حجاب) نماد بارزی از این ماجرا است.

چرا جشنواره کن فیلمی تکفیری را اثر برگزیده می‌کند

وی در جمع‌بندی موضوعات مطروحه گفت: سینما رسانه است و رسانه بودن آن در اولویت آن است. جشنواره کن با ایجاد فضای آئینی گویی انسان را از معبدی بیرون می‌آورد و به او هویت تازه‌ای می‌بخشد. جشنواره کن با تعریف سینمای غربی، نوعی والایش هنری ایجاد می‌کند. چنان که می‌گوید معیار سینما اینجاست حتی در مواردی که جعل فرم اتفاق می‌افتد؛ این‌ها مهندسی شده است. در واقع سینمای غرب، مخاطب خود را هیپنوتیزم می‌کند و ترکیب جعلی از اطلاعات و تفریحات به او تزریق می‌کند.

شاه‌حسینی عنوان کرد: قطعا با شناخت دقیق خاستگاه اندیشه‌های حاکم بر این فضا و انجام پژوهش‌های کارآمد توسط فعالین دانشگاه و حوزه سینما به این نکته پی می‌بریم که چرا در جشنواره کن فیلمی با درجه کیفی نازل و دارای نگرش تکفیری به اثر برگزیده تبدیل می‌شود. قطعا نباید باور کنیم که در این شرایط به ارزش‌های صرفا سینمایی در کن پرداخته شده است. در این میان ساده‌انگاری‌های مدیریتی را نیز نباید نادیده بگیریم. چه بسا در انتهای این پژوهش‌ها مانند «اریش ماریا رمارک» آلمانی متوجه شویم که در غرب خبری نیست.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا جشنواره کن فیلمی تکفیری را اثر برگزیده می‌کند؟

چرا جشنواره کن فیلمی تکفیری را اثر برگزیده می‌کند؟ بیشتر بخوانید »