فیلم/ چرایی و چگونگی عملیات کربلای ۴ و ۵ از زبان سردار کوثری
فیلم/ چرایی و چگونگی عملیات کربلای ۴ و ۵ از زبان سردار کوثری بیشتر بخوانید »
سردار سرتیپدوم پاسدار «ناصر باباخانی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس، با اشاره به بمبارانهای شیمیایی این استان توسط رژیم بعث عراق بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، اظهار داشت: یکی از دردناکترین و غمبارترین مقاطع تاریخ جنگ هشتساله که برخلاف تمام اصول و مقررات بینالمللی رخ داد، حملات شیمیایی به مناطق مسکونی بوده که جنایت آشکار علیه بشریت و نسلکشی تمامعیار و اجرای سیاست غیرانسانی و شرمآور «سرزمین سوخته» است.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه گفت: ساعتهای ابتدایی صبح ۳۱ تیر سال ۱۳۶۷ و درست چهار روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، صدای پنج فروند جنگنده بعثی در آسمان «زرده»، «سرمیل»، «نسار دیره» بهصدا درآمد و این جنگندهها در آن روز تنها به حضور در آسمان و ایجاد هراس در دل مردم اکتفا نکردند؛ بلکه با فروریختن چهار بمب شیمیایی، اهالی این روستاها را برای همیشه داغدار کردند.
وی ادامه داد: آنروز هرچند عمق فاجعه در ابتدا برای بسیاری از افراد همچون دفعات گذشته بود؛ اما دودهای رنگی همچون رنگینکمان و بوی نامطبوع آن، نشان از بروز فاجعهای سنگینتر داشت.
سردار باباخانی بمباران شیمیایی «زرده»، «سرمیل»، «نسار دیره» را سند آشکار رسوایی حامیان صدام و منافقین کوردل و مدعیان دروغ دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی بهویژه آمریکای پلید و تروریستپرور دانست و گفت: این جنایت برای همیشه باید نزد افکار عمومی جهانیان به ویژه جامعه ایرانی و نسل جوان و آیندهساز کشور زنده و مورد بازخوانی قرار گیرد.
وی افزود: یکی از این بمبهای شیمیایی روی چشمه آب یکی از این روستا فرود آمد و مردمی که از این آب نوشیده بودند، دچار عوارض شدیدی شدند و بعضی هم به شهادت رسیدند.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه خاطرنشان کرد: این افراد در آن دوران اطلاعی از این نوع بمباران نداشتند و تنها از سوزش چشم و خفگی مینالیدند و دلیل آن را نمیدانستند؛ بنابراین برای رهایی از خفگی و سوزش چشم و پوست، به چشمه نزدیک روستا پناه بردند؛ ولی آلوده شدن آب چشمه سبب شد تا بسیاری دیگر در اطراف آن جان بسپارند.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
جنایت دردناک ارتش بعثی در کرمانشاه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بیشتر بخوانید »
گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس ـ رحیم محمدی؛ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هماهنگی و پشتیبانی دولتهای غرب و شرق و حتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس آغاز شد و پس از گذشت هشت سال جنگ نابرابر ایران مجبور شد قطعنامه خاتمه جنگ که از سوی شورای امنیت سازمان ملل به شماره ۵۹۸ تصویب شده بود را بپذیرد؛ البته این قطعنامه در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید، اما چون آن زمان ایران در موضع قدرت قرار داشت و توانسته بود با انجام عملیات کربلای ۵ دروازههای بصره را تهدید کند، در زمان صدور از پذیرش آن امتناع کرده بود.
در واقع پیروزی ارزشمندی که ایران به واسطه دو عملیات مهم والفجر ۸ و کربلای ۵ به دست آورد و در این دو عملیات فاو و شلمچه را به تصرف خود درآورد، حامیان صدام متوجه شدند که چنانچه اقدام مؤثرتری در حمایت از صدام انجام ندهند، عراق در این جنگی که شروع کرده با شکست مواجه خواهد شد.
بر این اساس همچون گذشته که هرگاه ایران در جبهههای نبرد پیروزی ارزشمندی را کسب میکرد، حامیان بین المللی صدام بلافاصله در شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامهای از طرفین بدون اینکه اعلام کنند متجاوز کدام کشور بوده و خسارت وارده چگونه باید پرداخت شود، فقط میخواستند که آتشبس صورت گیرد که به لحاظ سیاسی تامینکننده نظرات ایران نبود؛ لذا کشورمان از پذیرش آن امتناع میکرد.
زیرا شورای امنیت سازمان ملل از زمان شروع جنگ تحمیلی در شهریور سال ۱۳۵۹ تا تیر ۱۳۶۶ در مجموع ۱۶ قطعنامه صادر کرد که در تمام مضمون این قطعنامهها توصیه به آتشبس دو طرفه شده بود، اما قطعنامه ۵۹۸ از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بود و در آن تا حدودی شرایط ایران تأمین میشد.
همانگونه که عنوان شد، بعد از عملیات موفق کربلای ۵ حامیان اصلی صدام وقتی متوجه شدند در صورتی که اقدامی برای توقف جنگ نکنند، ایران پیروز این جنگ خواهد بود، تصمیم گرفتند استراتژی خود را در قبال جنگ عراق با ایران تغییر دهند که از جمله این موارد میتوان به حمایت مستقیم کشورهای غربی از صدام، معرفی صدام به عنوان صلحطلب، بکارگیری سلاحهای شیمیایی گسترده توسط عراق، تهدیدات وسیع بین المللی علیه ایران، سلب منطق دفاع مشروع از ایران، تغییر روند تحولات در جبهههای نبرد و تحریم شدید تسلیحاتی ایران اشاره کرد.
بر این اساس، عراق شروع به استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی در جبههها کرد و در استفاده از این سلاح ممنوعه حتی ملاحظه مردم خودش را در زمان تصرف حلبچه توسط رزمندگان کشورمان نکرد و با هدف ضربه زدن به ایران از انواع بمبها شیمیایی علیه مردم حلبچه و رزمندگان کشورمان استفاده کرد که در نتیجه صدها نفر بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی یا جان خود را از دست دادند و یا بهشدت دچار مجروحیت شدند.
همزمان با این اقدام و عدم تنبیه صدام در استفاده از سلاحهای شیمیایی، آمریکا علاوه بر دادن اطلاعات ماهوارهای از موقعیت و امکانات نیروهای پدافندی مستقر در فاو به ارتش عراق جهت بازپسگیری این شهر بندری مهم، نیروی دریایی خود را هم به خلیج فارس اعزام کرد و ناوگان این کشور در راستای حمایت از عراق به دو سکوی نفتی ایران به نامهای سلمان و نصر حمله کرد و این دو پایانه نفتی را کاملاً منهدم ساخت.
همچنین آمریکاییها در اطراف جزیره سیری به ناوچه جوشن و در منطقه شمالی خلیج فارس به ناوشکنهای سهند و سبلان نیروی دریایی ارتش حمله کردند و ناوچههای ایران با اصابت موشکهای پیشرفته هارپون ناوهای آمریکا غرق شدند و حتی در ادامه، هواپیمای مسافری کشورمان را با حدود ۳۰۰ سرنشین بر فراز اّبهای خلیج فارس منهدم ساختند و تمام مسافران آن را به شهادت رساندند.
بعد از اتمام عملیات کربلای ۵ و قبول نکردن قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران در سال ۱۳۶۶، به واسطه حمایت همهجانبهای که کشوهای کوچک و برزگ با میدانداری ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق از صدام صورت گرفت، موجب شد تحولات میدان نبرد از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷ به سود عراق چرخش یابد در این رابطه یعنی کمکهای بی سابقه خارجیها به عراق اگر بخواهیم مثالی ذکر کنیم، میتوان به ارسال هواپیماهای جنگی میگ ۲۱، ۲۳، ۲۵ و توپولوف ۷۲ برای سوخترسانی هوایی به همراه موشکهای زمین به زمین اسکاد B از سوی شوروی سابق به عراق اشاره کرد.
از سوی دیگر در جلسهای که هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به همراه سران قوا در منزل امام خمینی (ره) برگزار میکند در خصوص الزامات ادامه جنگ به درخواست سپاه اشاره میکند که عنوان شده بود فقط برای پدافند در خوزستان به ۴۵۰ گردان نیروی پیاده، ۶۰ گردان زرهی و ۱۲۰ گردان توپخانه نیاز دارد؛ درخواستی که امکان انجام آن وجود نداشت؛ لذا با توجه به اتفاقاتی که به آن اشاره شد، امام خمینی (ره) وقتی نظر حاضران در جلسه را موافق با پایان دادن جنگ آن هم با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دیدند، سرانجام با پذیرش آن موافقت کردند؛ البته ایشان در رابطه با قطعنامه و چرایی پذیرش آن فرمودند: «اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم، ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان رفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود، مغلوب خصم شده ایم.
چه کوتهنظرند آنهایی که خیال میکنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی فایده است. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. البته معترضیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.»
در این رابطه، مقام معظم رهبری نیز در تاریخ ۲۲ مرداد سال ۱۳۶۷ عنوان کردند: «اعلام قبول قطعنامه، به وسیله جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت؛ اول آتشبس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم. دوم با اعلام قبول قطعنامه ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعاهای صلحطلبی آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هر دو مصلحت را مشخص ساخت.»
انتهای پیام/ 231
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بیشتر بخوانید »
گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس ـ رحیم محمدی؛ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هماهنگی و پشتیبانی دولتهای غرب و شرق و حتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس آغاز شد و پس از گذشت هشت سال جنگ نابرابر ایران مجبور شد قطعنامه خاتمه جنگ که از سوی شورای امنیت سازمان ملل به شماره ۵۹۸ تصویب شده بود را بپذیرد؛ البته این قطعنامه در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید، اما چون آن زمان ایران در موضع قدرت قرار داشت و توانسته بود با انجام عملیات کربلای ۵ دروازههای بصره را تهدید کند، در زمان صدور از پذیرش آن امتناع کرده بود.
در واقع پیروزی ارزشمندی که ایران به واسطه دو عملیات مهم والفجر ۸ و کربلای ۵ به دست آورد و در این دو عملیات فاو و شلمچه را به تصرف خود درآورد، حامیان صدام متوجه شدند که چنانچه اقدام مؤثرتری در حمایت از صدام انجام ندهند، عراق در این جنگی که شروع کرده با شکست مواجه خواهد شد.
بر این اساس همچون گذشته که هرگاه ایران در جبهههای نبرد پیروزی ارزشمندی را کسب میکرد، حامیان بین المللی صدام بلافاصله در شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامهای از طرفین بدون اینکه اعلام کنند متجاوز کدام کشور بوده و خسارت وارده چگونه باید پرداخت شود، فقط میخواستند که آتشبس صورت گیرد که به لحاظ سیاسی تامینکننده نظرات ایران نبود؛ لذا کشورمان از پذیرش آن امتناع میکرد.
زیرا شورای امنیت سازمان ملل از زمان شروع جنگ تحمیلی در شهریور سال ۱۳۵۹ تا تیر ۱۳۶۶ در مجموع ۱۶ قطعنامه صادر کرد که در تمام مضمون این قطعنامهها توصیه به آتشبس دو طرفه شده بود، اما قطعنامه ۵۹۸ از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بود و در آن تا حدودی شرایط ایران تأمین میشد.
همانگونه که عنوان شد، بعد از عملیات موفق کربلای ۵ حامیان اصلی صدام وقتی متوجه شدند در صورتی که اقدامی برای توقف جنگ نکنند، ایران پیروز این جنگ خواهد بود، تصمیم گرفتند استراتژی خود را در قبال جنگ عراق با ایران تغییر دهند که از جمله این موارد میتوان به حمایت مستقیم کشورهای غربی از صدام، معرفی صدام به عنوان صلحطلب، بکارگیری سلاحهای شیمیایی گسترده توسط عراق، تهدیدات وسیع بین المللی علیه ایران، سلب منطق دفاع مشروع از ایران، تغییر روند تحولات در جبهههای نبرد و تحریم شدید تسلیحاتی ایران اشاره کرد.
بر این اساس، عراق شروع به استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی در جبههها کرد و در استفاده از این سلاح ممنوعه حتی ملاحظه مردم خودش را در زمان تصرف حلبچه توسط رزمندگان کشورمان نکرد و با هدف ضربه زدن به ایران از انواع بمبها شیمیایی علیه مردم حلبچه و رزمندگان کشورمان استفاده کرد که در نتیجه صدها نفر بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی یا جان خود را از دست دادند و یا بهشدت دچار مجروحیت شدند.
همزمان با این اقدام و عدم تنبیه صدام در استفاده از سلاحهای شیمیایی، آمریکا علاوه بر دادن اطلاعات ماهوارهای از موقعیت و امکانات نیروهای پدافندی مستقر در فاو به ارتش عراق جهت بازپسگیری این شهر بندری مهم، نیروی دریایی خود را هم به خلیج فارس اعزام کرد و ناوگان این کشور در راستای حمایت از عراق به دو سکوی نفتی ایران به نامهای سلمان و نصر حمله کرد و این دو پایانه نفتی را کاملاً منهدم ساخت.
همچنین آمریکاییها در اطراف جزیره سیری به ناوچه جوشن و در منطقه شمالی خلیج فارس به ناوشکنهای سهند و سبلان نیروی دریایی ارتش حمله کردند و ناوچههای ایران با اصابت موشکهای پیشرفته هارپون ناوهای آمریکا غرق شدند و حتی در ادامه، هواپیمای مسافری کشورمان را با حدود ۳۰۰ سرنشین بر فراز اّبهای خلیج فارس منهدم ساختند و تمام مسافران آن را به شهادت رساندند.
بعد از اتمام عملیات کربلای ۵ و قبول نکردن قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران در سال ۱۳۶۶، به واسطه حمایت همهجانبهای که کشوهای کوچک و برزگ با میدانداری ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق از صدام صورت گرفت، موجب شد تحولات میدان نبرد از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷ به سود عراق چرخش یابد در این رابطه یعنی کمکهای بی سابقه خارجیها به عراق اگر بخواهیم مثالی ذکر کنیم، میتوان به ارسال هواپیماهای جنگی میگ ۲۱، ۲۳، ۲۵ و توپولوف ۷۲ برای سوخترسانی هوایی به همراه موشکهای زمین به زمین اسکاد B از سوی شوروی سابق به عراق اشاره کرد.
از سوی دیگر در جلسهای که هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به همراه سران قوا در منزل امام خمینی (ره) برگزار میکند در خصوص الزامات ادامه جنگ به درخواست سپاه اشاره میکند که عنوان شده بود فقط برای پدافند در خوزستان به ۴۵۰ گردان نیروی پیاده، ۶۰ گردان زرهی و ۱۲۰ گردان توپخانه نیاز دارد؛ درخواستی که امکان انجام آن وجود نداشت؛ لذا با توجه به اتفاقاتی که به آن اشاره شد، امام خمینی (ره) وقتی نظر حاضران در جلسه را موافق با پایان دادن جنگ آن هم با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دیدند، سرانجام با پذیرش آن موافقت کردند؛ البته ایشان در رابطه با قطعنامه و چرایی پذیرش آن فرمودند: «اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم، ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان رفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود، مغلوب خصم شده ایم.
چه کوتهنظرند آنهایی که خیال میکنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی فایده است. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. البته معترضیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.»
در این رابطه، مقام معظم رهبری نیز در تاریخ ۲۲ مرداد سال ۱۳۶۷ عنوان کردند: «اعلام قبول قطعنامه، به وسیله جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت؛ اول آتشبس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم. دوم با اعلام قبول قطعنامه ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعاهای صلحطلبی آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هر دو مصلحت را مشخص ساخت.»
انتهای پیام/ 231
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
فواید قبول قطعنامه ۵۹۸ بیشتر بخوانید »
جانشین فرمانده سپاه در هشت سال دفاع مقدس گفت: من اولین کسی هستم که گفتم قطعنامه ۵۹۸ را باید بپذیریم.
به گزارش مجاهدت از مشرق، مهمترین نتیجه تجربه دفاع در برابر تجاوز عراق، شکلگیری شالوده تفکر سیاسی، نظامی و امنیتی در ساختار سیاسی و جامعه ایران است. چنان که هم اکنون بخشی از مجادلات گفتمانی یا کنش ـ واکنشهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی و چشمانداز آینده در آیینه تجربیات گذشته با نظر به نتایج جنگ با عراق صورتبندی میشود.
در مطالبی از فرماندهان سپاه پاسداران، ارتش جمهوری اسلامی و برخی مقامات اجرایی هشت سال دفاع مقدس به بیان درسها و دستاوردهای جنگ ایران و عراق پرداخته شده است که این موارد در کتاب «نقبی بر درسها و دستاوردهای جنگ» به کوشش گروه مطالعات و جغرافیای نظامی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.
سران سیاسی کشور میگفتند: ما باید صلح کنیم؛ ارتش میگفت: میجنگیم
علی شمخانی که در هشت سال دفاع مقدس سمت جانشینی فرمانده سپاه را بر عهده داشت، با اشاره به روزهای ابتدایی جنگ و شرایط آن روزها بیان میدارد: ۲۵ سال ما در سپاه بودیم. اصولاً سپاه با رقیبی زنده (ارتش) وارد جنگ شود، در حالی که رأس (بنیصدر) مخالف بود، کار بسیار سختی بود. این یک تجربه از روزهای آغازین جنگ است که چگونه میتوان یک راه درست را بر راههای غلط ترجیح داد و آن را وارد مدار تصمیمگیری کشور کرد؟ سران سیاسی کشور میگفتند: ما باید صلح کنیم. میگفتند: ما باید صلح کنیم، ما بهتر میجنگیم! چه کسی میگفت: ما بهتر میجنگیم؟ شهید چمران میگفت. ارتش میگفت. حال اینکه ما چه کاری باید انجام دهیم که بتوانیم بگوییم نه ما این پیروزی را تضمین میکنیم. هم به دلیل اهداف سیاسی و هم به دلیل وجود رقابت و حسد، مقبول شدنش کار بسیار سختی است. اینکه مرتب میگویید جنگ ادامه انقلاب است، درست هم است، جنگ ادامه انقلاب بود. دستاورد مدیریت جنگ، دستاورد بزرگی است که بریدگی در آن نیست.
باوری که رزمندگان از امام گرفتند
او گریزی دیگر به آن ایام میزند و ادامه میدهد: خاطرم هست در کربلای ۴ یا قبل از آن، برداشتم این بود که من تکلیفی دارم و باید آن را انجام دهم. من یک جوان ۲۱ ساله بودم. دنبال فرماندهی نبودم. آقا محسن به شخص دیگری پیشنهاد فرماندهی را داده بود. برای من مهم نبود، مهم تکلیف من بود. این روحیه اصلاً مختص من نبود. خیلیها مأیوس بودند. اما چون امام گفته بود ما تا آخر ایستادهایم، همه معتقد بودیم پیروز میشویم. این در حالی بود که دشمن در خاک ما بود… ما هیچ بازندگی برای خود قائل نبودیم. ما این باور را از امام گرفتیم.
روایتی از حال و روزهای ابتدایی سپاه
شمخانی با اشاره به تأسیس سپاه در اوایل انقلاب ابراز میدارد: سپاه ابتدا در جنگ نبود، اما مثل یک بوکسور که درگیر تجزیهطلبی است، وضعیت را قدری ارتقا داد. در جنگ کردستان این سطح ارتقا پیدا کرد و در مقابله با دخالتهای امنیتی صدام و حزب بعث، پیچیدهتر شد. در جنگ مرزی با عراق نیز رشد یافت و در شبیخونها به قابلیت تبدیل شد. به شهید رجایی که نگران پیشروی دشمن بود، میگفتم ما جلوی صدام را با این شبیخونها میگیریم.
هیچ وقت نگران تجزیهطلبی از سوی عربهای ایران نبودم
او با تأکید بر اینکه در هشت سال دفاع مقدس از ناحیه عربهای خوزستان نگرانی بابت تجزیهطلبیآنها نداشته است، میگوید: هیچ وقت نگران نبودم. چون نیروهای من عرب بودند. من خودم عرب بودم. عربها را هم به کار گرفتم. عربها مقابل عربها ایستادند؛ یعنی عربهای انقلابی ما مقابل عربهای مزدور ایستادند و عربهای انقلابی هنوز هم جمعیتشان زیاد است. البته اگر بخواهیم با شرایط فعلی مقایسه کنیم. الان نگرانم. چون در آن زمان سپاه محور به کارگیری عربها بود. اما امروز در سپاه خوزستان یک عرب پیدا نمیکنید که فرمانده سپاه باشد. یک عرب پیدا نمیکنید فرمانده سپاه اهواز باشد، چرا؟ چون عربها را منقطع کردند.(بیشتر فرماندهان عرب هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند)
اولین کسی هستم که گفتم قطعنامه ۵۹۸ را باید بپذیریم
جانشین فرمانده سپاه در هشت سال دفاع مقدس درباره آن روزهای آتش و خون اظهار میدارد: من هیچ وقت نگران تجزیهطلبی در خوزستان نشدم. من این حرف را در سمیناری که در تهران برگزار شد، گفتم. گفتم وضع من این گونه است، من مسؤول مقابله با صدام نیستم. این به من ربطی ندارد، کشور باید بیاید در مقابل جنگ بایستد، نه فقط سپاه، اما تا آخر جنگ هم نتوانستیم این را حل کنیم… اختلاف بین تفکرات در کشور از همانجا شکل گرفت.در این فضاها جریانی رشد کرد و به جریان امروز تبدیل شد که بسیاری از پیروزیها به اسم آن ثبت میشود، ولی در حوزههای دیگر مثل مقابله با تجاوز، یک تکه هم مسؤول اداره مردم بود. اینها هرگز همدیگر را رد نکردند. اولویت دومی که مسؤول اداره مردم بود، شد مسائل سیاسی و اولویت اولی هنوز مسائل انقلابی است… بعضی اختلافها نفسانی است و بعضی تزریقی؛ یعنی از بیرون به ما تزریق شد. ترکیب این ۲ باعث تضعیف ما میشود. همچنین باعث میشود ما نتوانیم قوای خود را به سرعت جمع کنیم. به همین دلیل است که میگویم من اولین کسی هستم که گفتم قطعنامه ۵۹۸ را باید بپذیریم.
حاشیههای جلسه معارفه شمخانی به عنوان فرمانده نیروی دریایی
او از چهار مفهوم دشمن، مخالف، رقیب و خودی در عرصه کارزار سخن به میان میآورد و با بیان اینکه هرگز در رشد سپاه شک نداشته است، درباره حاشیه جلسه معارفه فرماندهی نیروی دریاییاش میافزاید: من در پذیرش مسوولیت به خاطر آن روحیه و تجربهای که از جنگ داشتم، یک لحظه به خودم تردید راه ندادم. بالای تریبون رفتم و گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم. من از دریا فقط شنا کردن را بلدم. اما بدانید آنچنان بر شما فرماندهی خواهم راند که نه گذشتگان راندند و نه آیندگان… والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته…. ما آدمهای انقلابی هستیم، ولی فهمیده هستیم. این را با تجربه مدنی پیدا کردم. وقتی به نیروی دریایی رفتم، خیلی وضعیت بدی داشتند، ولی من آدمهای خبره آنها را شناسایی کردم و بالا آوردم.
شمخانی با اشاره به دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس اظهار میدارد: همه اینها تجربه زمان جنگ است. این روحیات به زمان جنگ تعلق دارد. همین پایهگذاریهایی که کردم. ما بنیانگذار مقاومت هستیم. بنیانگذار نیروی دریایی، بنیانگذار حضور در فضا، بنیانگذار توان موشکی در برد، دقت، قدرت تخریب و رانش یعنی در روانسازی موشک جامد و مایع و همینطور بنیانگذار هستهای کشور.
درباره علی شمخانی بیشتر بدانید
علی شمخانی در ۶ مهر ماه سال ۱۳۳۴ در شهرستان اهواز به دنیا آمد. او پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و فرماندهی سپاه خوزستان را بر عهده داشت. او مهر ماه سال ۱۳۶۰ قائم مقام فرمانده کل سپاه شد. طی سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران را بر عهده داشت. او پس از جنگ، وزیر سپاه و معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح را بر عهده گرفت. شمخانی سپس به ارتش منتقل شد و در فاصله سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ فرماندهی نیروی دریایی ارتش و از سال ۱۳۶۹ با حفظ سمت، فرماندهی نیروی دریایی سپاه پاسداران را نیز عهدهدار بود.
در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ در دولت هفتم و هشتم به ریاست سیدمحمد خاتمی به عنوان وزیر دفاع فعالیت کرد. او در ۱۹ شهریور ماه سال ۱۳۹۲ با حکم روحانی رئیس جمهور، به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب و در پی آن، به عنوان نماینده رهبر انقلاب در این شورا نیز مشغول شد. او هم اکنون به عنوان نماینده رهبر انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی مسؤولیت دارد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است