قطعنامه 598

تصاویر/ سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» (۲)

فیلم/ دلتنگی‌های جاماندگان از قافله شهدا پس از پایان جنگ

گروه ساجد دفاع‌پرس: جاماندگان از قافله شهدا، همان‌هایی که با مردان خدایی همنشین بودند و سال‌های دفاع مقدس درک کرده‌اند، پس از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸، دل‌شان پر می‌زند تا دوباره لحظه‌ای به آن دوران بازگردند؛ نه این‌که جنگ و ویرانی‌هایش خوب هست؛ نه، بلکه جبهه‌های حق علیه باطل، مجلای نوری بود که همه پروانه‌ها را به خود می‌کشید و همچون صحرای کریلایی بود که عاشورا همواره در آن تکرار می‌شد؛ آری! تنها کسانی که آن دوران مقدس را درک کرده‌اند، می‌دانند که:

کد ویدیو

«این‌جا شهر شهیدان بود یک‌زمانی 
این‌جا چادرهایش برپا بود یک‌زمانی
این‌جا قلب امام می‌تپید یک‌زمانی
این‌جا یک‌زمانی این‌قدر ساکت و خاموش نبود
این‌جا جای‌جای کویش، کوی عشق بوده هست
این‌جا زمینش داغ حسرتی بزرگ در دل دارد
این‌جا لاله‌هایش از خون رنگ گرفته، از مناجات بو
این‌جا تپه‌هایش صدها قصه ناگفته در دل دارد
این‌جا رودخانه‌اش شب و روز ترانه افسوس می‌خواند
این‌جا سنگ‌ریزه‌هایش شب‌ها آرام‌آرام ناله می‌کنند
این‌جا سکوتش نیز با انسان سخن می‌گوید
این‌جا هرروزش شهید بود
این‌جا که خداست، در این‌جا معصیت نمی‌کنند؛ آخر این‌جا روزی اردوگاه شهیدان بود
این‌جا سرود جدایی از در و دیوارش بلند می‌شود
این‌جا غروبش تمام هستی آدمی را ذره‌ذره آّب می‌کند
این‌جا ستاره‌هایش صحنه‌هایی را شاهد بودند که خورشید همیشه از نظاره‌شان محروم بود
این‌جا زمانی محل آمد و رفت مهدی موعود (عج) بود
این‌جا حسین زهرا (ع) بارها و بارها به دیدن‌شان می‌آمد
این‌جا خدا به زیباترین شکل پرستش می‌شد
این‌جا غرورها می‌شکست، منیّت‌ها لجن‌مال می‌شد
این‌جا شهوت از بی‌رونقی بازار دق می‌کرد و عصیان برای همیشه کنچ عزلت می‌گرفت
در این‌جا هیچ‌کس گرفتار مرگ نمی‌شد؛ مرده‌ها خود به این‌جا می‌آمدند و حیات جاوید می‌گرفتند».

پس برای همین بود که وقتی جنگ تمام شد؛ آن‌هایی که از قائله همرزمان شهید خود جا مانده بودند، روی خاک‌های این سرزمین زجه سر دادند؛ چراکه می‌دانستند:

«ساکنان این سرزمین که اکنون این‌جا را ترک کرده‌اند، همه اهل نماز بودند و ذکر، از آن نوع نمازی که آدمی را از کار بد باز می‌دارد و آن ذکری که دوای درد غفلت هست؛ آن‌قدر آرام و آهسته این‌جا را ترک کرده‌اند، آن‌قدر مظلومانه که بسیاری رفتن‌شان را نشانه پایان جنگ و آسایش دیدند و آن‌قدر آرام که حتی دوستانِ همگام‌شان نیز اکنون آگاه به غیبت‌شان شده‌اند؛ آن‌ها رفته‌اند، همه‌شان، مدت‌ها قبل؛ آثار و بقایای یادشان هنوز برجاست؛ برجاست تا یاران جامانده از قافله‌شان که اکنون می‌روند تا قافله‌شان را تغییر دهند، اندکی خجالت بکشند».

و اما پیام آن‌ها که از قافله شهدا جا ماندند؛ همان‌هایی که این‌روزها در دنیای پر زرق و برق ما نسل‌های جدید گم شده‌اند؛ آن‌ها پس از پایان جنگ روی خاک‌های متبرک به خون شهدا نشستند و خطاب به رودخانه کرخه و سرزمین اطراف آن، چینین گفتند:

«ای کرخه! همچنان حزن‌انگیز بمان؛ ای کرخه! ‌آن‌چنان از ذره‌ذره خاکت خون ببارد، آن‌چنان در نیمه‌های شب آوای سوزناک در غارهایت را انعکاس ده و همچنان خاطراتت را دانه‌به‌دانه و با حوصله بر تاریخ بخوان؛ بخوان که تا آشنایان به تو؛ آشنایانی که در دام گناه گرفتارند، کمی غیرت کنند که تا همدمان شهیدانت، در خیل شهری‌های زرنگ خود را نبازند، که تا گام‌های استوار بسیجی‌های دل‌سوخته کویت بر سر پرتگاه فساد و بی‌تفاوتی نلغزد؛ ای کرخه! ما می‌رویم، شهیدان عملکرد ما را در این مدت دیده‌اند و می‌دانیم که راضی به سخن با ما نیستند؛ اما تو امشب، آن‌گاه که ارواح پاک‌شان برای زیارت به هور تپه‌هایت می‌آیند، سلام ما را به آن‌ها برسان و بگو شاید تا به حال نه؛ از این به بعد، ای شهیدان حسرت…».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ دلتنگی‌های جاماندگان از قافله شهدا پس از پایان جنگ

فیلم/ دلتنگی‌های جاماندگان از قافله شهدا پس از پایان جنگ بیشتر بخوانید »

قطعنامه ۵۹۸ چگونه به بار نشست؟

قطعنامه ۵۹۸ چگونه به بار نشست؟


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پرسش از پایان جنگ در واقع به علت آن معطوف نیست؛ زیرا هر جنگی در نهایت به پایان می‌رسد. این پرسش از ملاحظات دیگری ازجمله نحوه پایان جنگ و مقایسه آن با وضع دیگری که می‌توانست جنگ در بستر آن به پایان برسد متأثر هست. هرچند در مورد قطعنامه ۵۹۸ باید از آتش بس و نه پایان جنگ سخن گفت.

در مرور اسناد و کتب دفاع مقدس برای پاسخ به این پرسش گریزی می‌زنیم به کتاب «پرسش‌های اساسی جنگ (نقد و بررسی جنگ ایران و عراق-۱)»، نوشته محقق ارجمند و راوی دفاع مقدس «محمد درودیان» به مطالبی می‌رسیم که پاسخ مناسبی بریا این پرسش هست، در ادامه این مطلب را می خوانید:

این‌گونه استدلال می‌شود که اگر قرار بود جنگ با راه‌حل سیاسی پایان پذیرد، چرا این اقدام پیش‌ازاین به‌ویژه پس از فتح خرمشهر انجام نشد؟ همچنین تغییر موقعیت نظامی ایران در ماه‌های پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یک سال پس از تصویب آن این سؤال را مطرح کرد که چرا قطعنامه ۵۹۸ هم‌زمان با تصویب آن در تیرماه ۱۳۶۶ پذیرفته نشد؟

چنان‌که ملاحظه می‌شود پرسش سوم بر دو مسئله متمرکز هست: نخست، وضعیت نظامی ماه‌های پایانی جنگ و ابهامی که نسبت به آن وجود دارد و دیگری روش پایان بخشیدن به جنگ با راه‌حل سیاسی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸. درنتیجه این پرسش مطرح می‌شود که تحولات نظامی جنگ چه روندی را طی کرد که در ماه‌های پایانی جنگ به تغییر وضعیت نظامی به زیان ایران و به سود عراق منجر شد؟

استراتژی ایران پس از فتح خرمشهر، تهاجمی و با هدف دستیابی به یک منطقه با اهمیت برای پایان دادن به جنگ بود. عملیات رمضان در چهارچوب همین استراتژی انجام شد ولی به نتیجه نرسید و موقعیت برتر ایران تحت تأثیر تحولات جدید و راهبرد عراق و حامیانش برای مهار پیروزی‌های ایران قرار گرفت. قدرت تهاجمی ایران با در هم کوبیدن نیروی نظامی عراق و استحکامات دفاعی این کشور، مهم‌ترین مشکل عراق و حامیانش برای مهار پیروزی‌های ایران قرار گرفت. بنابراین، توقف آن در اولویت بود و با این هدف دنبال می‌شد که ایران با جنگی فرسایشی، در نهایت موافقت خود را با اتمام جنگ اعلام نماید.

افزایش توان نظامی عراق و سایر حمایت‌هایی که از این کشور می‌شد، در مقایسه با استراتژی تدافعی، به توان نظامی بیشتری نیازمند بود. عراق درحالی‌که استراتژی دفاعی داشت، از ایران برتر بود و استراتژی دفاع مطلق بر زمین را اتخاذ کرد و سیاست تهاجم در هوا و دریا را دنبال می‌کرد. درعین‌حال، روحیه نیرو‌های ایران سبب شده بود، عراق با زمین‌گیر شدن مواضع دفاعی؛ قدرت تهاجمی خود را از دست بدهد.

برتری نظامی دو امتیاز اساسی برای عراق داشت: نخست، آنکه میزان آسیب‌پذیری نیرو‌های عراقی در برابر تهاجمات ایران کم بود و در نهایت برای تعیین سرنوشت یک عملیات، برتری عراق مانع از کسب پیروزی قوای نظامی ایران می‌شد. علاوه بر این، خسارت واردشده به ارتش عراق، به‌سرعت بازسازی می‌شد و انسجام اولیه خود را بازمی‌یافت، درحالی‌که تجدیدقوای نیرو‌های ایران به زمان نیاز داشت و همین امر در درازمدت به سود عراق تمام شد.

با فتح فاو توازن نظامی به سود ایران تغییر کرد ولی قدرت تهاجمی عراق در هوا و دریا به افزایش فشار برای خنثی‌سازی پیروزی ایران منجر شد تا هزینه هر پیروزی بیشتر از دستاورد‌های آن باشد. آنچه در فاو حاصل شد اگر بلافاصله پس از فتح خرمشهر به‌دست‌آمده بود، قطعاً سرنوشت جنگ تغییر می‌یافت ولی تأخیر در دست‌یابی به این پیروزی و برتری عراق در زمینه‌های مختلف و سایر ملاحظات، مانع از تحولی جدی در جنگ شد.

تلاش برای تعیین سرنوشت جنگ با اجرای عملیات کربلای ۴ و ادامه آن با اجرای عملیات کربلای ۵، تمام توان نظامی ایران را صرف کرد و در نقطه‌ای که قوای نظامی ایران تحلیل رفت، توان نظامی عراق افزایش یافت. در سال ۱۳۶۶ استراتژی نظامی ایران در جنوب به بن‌بست رسید و در همین سال گسترش جنگ در خلیج‌فارس به درگیری ایران و آمریکا منجر شد و این تحولات فرصت مناسبی را در اختیار عراق قرار داد تا علاوه بر بازسازی ارتش خود، استراتژی این کشور را از پدافند به آفند تغییر دهد.

تحولات نظامی در سال ۱۳۶۷ در واقع متأثر از این رخداد‌ها و تحولات در نتیجه سرمایه‌گذاری عراق در سال‌های قبل به‌ویژه سال ۱۳۶۶ و تغییر استراتژی این کشور با کمک مستشاری روس‌ها بود. درحالی‌که طی ۶ سال، برتری با ایران بود؛ ناگهان در فاصله کمتر از پنج ماه به زیان ایران و به سود عراق تغییر کرد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، متأثر از تحولات نظامی در ماه‌های پایانی جنگ بود که به نحو غیرمنتظره‌ای موازنه را به زیان ایران و به سود عراق تغییر داد.

این موضوع به همان اندازه که در تغییر موضع ایران برای پایان دادن به جنگ تأثیر داشت، در مطرح کردن پرسش درباره نحوه پایان جنگ نیز اثر گذاشت. نظر به اینکه ماهیت سیاست عراق و حامیانش، خنثی‌سازی و مهار تهاجمات ایران و حفظ عراق در برابر تهاجمات ایران بود، در نتیجه به هر نحو از پذیرش برتری ایران و ارائه امتیاز به آن خودداری می‌کردند و همین سیاست تااندازه‌ای در طولانی شدن جنگ مؤثر بود؛ درحالی‌که امتیاز دادن به ایران و متقاعد ساختن این کشور می‌توانست برای پایان بخشیدن به جنگ کمک نماید؛ چنان‌که تصویب قطعنامه ۵۹۸ واکنش مثبت ایران را به دنبال داشت.

ایران قطعنامه را رسماً نپذیرفت ولی رد نکرد و عملاً همکاری با دبیر کل سازمان ملل را آغاز کرد تا علاوه بر چانه‌زنی برای جابجایی بند‌های قطعنامه، اجراشدن آن را ممکن سازد. حاصل این همکاری این بود که به‌محض آنکه ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، امکان اجرای آن فراهم شد و تنها، تردید عراق در پذیرش قطعنامه و حمله مجدد به ایران اجرای آن را به تأخیر انداخت. توضیحاتی که در چهارچوب تحولات نظامی و سیاسی بیان شد، به‌صورت مختصر می‌تواند ابعاد پرسش از نحوه پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را روشن سازد.

مسلماً اگر ایران بلافاصله با صدور قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ به پذیرش آن مبادرت می‌ورزید، باز بدان معنا نبود که پرسشی مطرح نمی‌شد، بلکه مجدداً این سؤال مطرح می‌شد که چرا پیش‌ازاین چنین اقدامی انجام نشد؟ واقعیت‌های سیاسی-نظامی صحنه جنگ، امروز بخشی از تاریخ جنگ و انقلاب را در حافظه تاریخی این ملت به ثبت رسانده هست، قضاوت نسبت به این حوادث و تصمیمات، متنوع و با انتقاد همراه هست و این وضعیت احتمالاً تا سال‌های آینده همچنان ادامه خواهد داشت.

پیچیدگی مسائل جنگ ایران و عراق اساساً متأثر از به هم‌پیوستگی جنگ با انقلاب هست. درعین‌حال، این پرسش وجود دارد که آیا راه‌حل‌های دیگری وجود داشت که با برگزیدن آن وضعیت تغییر نماید و در این صورت آیا دیگر پرسشی به میان نمی‌آمد؟ به نظر می‌رسد بررسی و تبیین آنچه به هر دلیلی انجام‌گرفته هست در مقایسه با بررسی راه‌حل‌های دیگری که انتخاب نشد و اگر می‌شد پیامد‌های آن مبهم و نامشخص هست روش مناسب‌تری باشد.

امید هست در آینده هریک از پرسش‌های سه‌گانه مستقلاً در کتاب‌های جداگانه نقد و بررسی شود و در اختیار ملت شریف ایران قرار گیرد تا بخشی از حقایق تاریخ ایران برای نسل‌های آینده روشن شود.

انتهای پیام/ 119

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

قطعنامه ۵۹۸ چگونه به بار نشست؟

قطعنامه ۵۹۸ چگونه به بار نشست؟ بیشتر بخوانید »

پاسخ قاطع اسرای ایرانی به سوال مضحک مأموران صلیب‌سرخ

پاسخ قاطع اسرای ایرانی به سوال مضحک مأموران صلیب‌سرخ


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مأموران صلیب‌سرخ با حضور در اردوگاه‌های اسرای ایرانی، ضمن ثبت نام و مشخصات آن‌ها، به اسرا پبشنهاد پناهندگی و یا عضویت در سازمان مجاهدین خلق را می‌دادند؛ البته که دلاورمردان مقاوم جبهه‌های نبرد، اسارت در غربت را به گرفتاری در ذلت ترجیح می‌دادند.

«مسعود قربانی» آزاده دوران دفاع مقدس که چهارم خرداد سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه به اسارت درآمده و سال ۱۳۶۹ نیز درپی تبادل اسرا میان ایران و عراق، از زندان‌های دشمن بعثی آزاد شده، در خاطرات روزهای پایانی اسارت خود گفته هست: «جمعه ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، اولین گروه هزار نفری از اسرای ایرانی برای مبادله با هزار نفر از اسرای عراقی به سوی مرز خسروی فرستاده شدند؛ در اولین شب تبادل، اسرایی که در آسایشگاه‌شان تلویزیون داشتند، شاهد مبادله اسرا بودند. اتوبوس‌های عراقی در مرز توقف می‌کردند و اسرا یکی‌یکی پیاده شده و به طرف اتوبوس‌های کشور خودمان می‌رفتند. بچه‌ها با دیدن این صحنه‌ها خوشحال می‌شدند و خدا را شکر می‌کردند. همین‌طور به ترتیب اردوگاه به اردوگاه اسرا تبادل می‌شدند. روز‌ها به کندی می‌گذشت تا اینکه روزی کامیونی حامل کفش و لباس وارد اردوگاه ما شد. به هر نفر یک‌دست لباس نظامی خاکی‌رنگ آستین‌کوتاه و یک جفت کفش مشکی‌رنگ دادند؛ بالأخره انتظار‌ها به سر رسید. 

نوبت اردوگاه ما شد؛ اطلاع دادند که به‌زودی آزاد می‌شوید. ابتدا گفتند که می‌خواهند مجروحان هر دو کشور را طبق هماهنگی‌های به‌عمل آمده، مبادله کنند. روز مبادله اسامی‌شان خوانده می‌شد، به ستون پنج به‌خط می‌شدند، تا با اتوبوس آن‌ها را به فرودگاه انتقال دهند. بعد از آن‌ها، ابتدا اسرای قسمت یک را پس از بازدید صلیب‌سرخ، جهت مبادله به سوی مرز فرستادند. بالأخره صبح روز نهم شهریور، نوبت قسمت ما شد. روز آزادی فرا رسید. حال و هوای خاصی داشتیم. از دیگر دوستان و همرزمان نشانی و شماره تلفن گرفتیم. ساعتی پس از ادای فریضه نماز صبح و شکر به درگاه پروردگار عالم، به‌خط شدیم.

لحظات‌مان پر از استرس و هیجان بود. از یک‌طرف شاد بودیم که به‌لطف خدا داریم آزاد می‌شویم، از یک‌طرف دل‌مان برای بچه‌هایی که در غربت اسارت از دست داده بودیم، گرفته بود. یکی از این عزیزان، دوست عزیزِ از دوران مدرسه تا میدان جنگ و اسارت، «قنبر نوری» بود که پس از تحمل سختی‌های فراوان و کمبودها، مشکلات و نارسایی‌ها، به بیماری سخت دچار شد و در نهایت هم به درجه رفیع شهادت نائل آمد. واقعا نمی‌دانستیم در بازگشت به وطن، باید چگونه با خانواده این عزیز روبه‌رو شویم و چه جوابی برای‌شان داشته باشیم!

نمایندگان صلیب‌سرخ که برای اولین‌بار برای بازدیدمان آمده بودند، اسامی ما را برای اولین‌بار ثبت کردند. در حین ثبت اسامی، یکی دو سؤال اساسی را مثل طوطی برای هم تکرار می‌کردند؛ در رابطه با اینکه آیا می‌خواهید به کشور خود برگردید؟ با خود گفتم این چه سؤال احمقانه‌ای هست که می‌کنند! مگر دیوانه‌ایم که بخواهیم این‌جا بمانیم. ما هم با قوت می‌گفتیم بله؛ البته که می‌خواهیم به وطن برگردیم. همه اسرا در جواب این سؤال معنادار، متقابلاً پاسخی قاطعانه و معنادار مبنی‌بر عشق و علاقه به نظام، انقلاب و ولایت می‌دادند. 

خیلی دل‌مان می‌خواست ابتدا ما به کربلا و به زیارت بارگاه ملکوتی آقا اباعبدالله‌الحسین (ع) برویم. درخواست و اصرار هم کردیم؛ ولی متاسفانه نشد. سوار اتوبوس‌ها شدیم و به سوی مرز خسروی حرکت کردیم. در طول مسیر از جاده اصلی تکریت به بغداد که گذر می‌کردیم گنبد‌های نورانی امامین عسکرین (ع) در سامرا را از راه دور مشاهده می‌کردیم. اشک از چشمان‌مان سرازیر شد. همین‌طور که در اتوبوس‌ها بودیم، سلام و عرض ارادت می‌کردیم.

عصر آن‌روز یعنی نهم شهریور سال ۱۳۶۹ یکی‌دو ساعت مانده به غروب بود که رسیدیم به مرز. با مشاهده پرچم سه‌رنگ جمهوری اسلامی ایران و پاسداران در لب مرز، خاطرمان آسوده شد که واقعاً داریم به وطن بازمی‌گردیم. لحظه آزادی از چنگال دژخیمان بعثی که بویی از انسانیت نبرده بودند، لحظاتی بسیار باشکوه و غرورآفرین بود. اشک در چشمان بچه‌ها حلقه زده بود. از اتوبوس‌های عراقی پیاده شدیم و سجده شکر به درگاه خدای متعال به‌جای آوردیم و یکی‌یکی با اسرای عراقی مبادله شده و سوار اتوبوس‌های کشور خودمان شدیم».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پاسخ قاطع اسرای ایرانی به سوال مضحک مأموران صلیب‌سرخ

پاسخ قاطع اسرای ایرانی به سوال مضحک مأموران صلیب‌سرخ بیشتر بخوانید »

خوشحالی مأموران اردوگاه از شنیدن خبر مبادله اسرا!

واکنش مأموران اردوگاه از شنیدن خبر مبادله اسرا


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، رژیم بعث عراق علاوه بر این‌که جنگ هشت‌ساله‌ای را به ملت ایران تحمیل کرد، با رفتارهای ظالمانه خود، این جنگ را به ملت عراق هم تحمیل کرده و موجب آسیب‌دیدن بسیاری از عراقی‌ها از این جنگ شده بود؛ صدام حتی بسیاری از جوانان عراقی را که به ایرانی‌ها ارادت داشتند نیز بالاجبار به جنگ می‌برد و یا آن‌ها را از طریق تبلیغات منفی فریب داده و مقابل ایرانی‌ها قرار می‌داد.

«مسعود قربانی» آزاده دوران دفاع مقدس که چهارم خرداد سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه به اسارت درآمده و سال ۱۳۶۹ نیز درپی تبادل اسرا میان ایران و عراق، از زندان‌های دشمن بعثی آزاد شده، در خاطرات روزهای پایانی اسارت خود گفته هست: «نیمه اول مرداد سال ۱۳۶۹ از طریق رسانه‌ها باخبر شدیم که صدام به کشور «کویت» حمله کرده و آن را تحت اشغال خود درآورده هست. با این اوضاع صدام خود را درگیر چالشی دیگر و مخمصه‌ای بزرگ کرد. وضعیت پیچید‌ه‌ای که نه راه برگشت داشت و نه راه به جلو. در نهایت چیزی جز ذلت و خواری نصیبش نشد. خداوند خواست که وضعیت به‌گونه‌ای شود که صدام و حامیانش شکست بخورند و رزمندگان اسلام پیروز و از طرفی اسرا نیز از بند اسارت رها شوند.

در همان روز‌های اول مرداد، از طریق رسانه‌ها شنیدیم توافقاتی بین مسئولان خودمان و عراق در مورد اجرای بند‌های قطعنامة ۵۹۸ شورای امنیت به‌خصوص بند مربوط به آزادی اسرا صورت گرفته و تصمیم بر این شده که اسرای دو کشور آزاد شوند. نگهبانان عراقی هم خیلی خوشحال شدند؛ زیرا از سال‌های جنگ و اوضاع بسیار سخت دوران دیکتاتوری صدام و حزب بعث و رفتار ظالمانه او بر مردم، در فشار و زجر بودند. آن‌ها در جنگ بیشتر از ما تلفات داده بودند و اکثراً هم از اقشار ضعیف بودند. افراد بسیار زیادی از خانواده‌ها و بستگان‌شان در جنگ کشته و اسیر شده بودند؛ لذا از اتمام جنگ و آزادی بستگان‌شان بسیار شاد بودند؛ طوری که خوشحالی‌شان را پنهان نمی‌کردند. 

نگهبانان خبر‌های دست اول در این خصوص را به داخل اردوگاه می‌آوردند. هرچه به روز‌های پایانی مرداد سال ۱۳۶۹ نزدیک می‌شدیم، خبر‌ها داغ‌تر و بوی رهایی بیشتر به مشام‌مان می‌رسید. باز آیه‌های شریف قرآنی «فان مع العسر یسرا؛ پس به‌درستی که پس از هر سختی آسانی هست» و در آیه بعد که تأکیدی بر وقوع این حقیقت هست: «ان مع العسر یسرا؛ به‌درستی که پس از هر سختی آسانی هست» یادآور این بود که دست تقدیر و اراده الهی سبب شد که اوضاع این چنین شود و پس از گذران دوران سخت اسارت، نعمت آزادی نصیب‌مان شود. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که به این زودی‌ها از چنگال دیکتاتور ظالم عراقی خلاص شویم».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

واکنش مأموران اردوگاه از شنیدن خبر مبادله اسرا

واکنش مأموران اردوگاه از شنیدن خبر مبادله اسرا بیشتر بخوانید »

منتشر نشود / هراس دشمن از نیرو‌های مومن و شهادت طلب

روحیه «شهادت‌طلبی» جوانان چگونه موجب هراس دشمن شده است؟


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس ـ رحیم محمدی؛ قرن‌ها از واقعه کربلا می‌گذرد و همچنان مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان دل در گرو یاد و نام امام حسین (ع) و یارانش دارند و با وجود گذشت قرن‌ها از آن واقعه غم‌انگیز هر سال که ایام محرم و صفر می‌رسد، از کوچک و بزرگ، پیر و جوان خود را آماده و مهیای عزاداری برای امام حسین (ع) می‌کنند و همان‌گونه که امام خمینی (ره) فرمود: «این محرم و صفر است که اسلام را نگاه داشته است».

واقعه کربلا نشان داد «خون بر شمشیر پیروز است»؛ نکته‌ای که ما عینیت آن را در دوران دفاع مقدس مشاهده کردیم؛ جنگی که به تعبیری جنگ جهانی علیه ایران اسلامی بود و هرچند هشت سال به طول انجامید و طی آن علاوه بر خسارات مادی فراوان، بیش از ۲۰۰ هزار نفر از مردم کشورمان به شهادت رسیدند، اما بواسطه حقانیتی که مردم کشورمان در این جنگ تحمیلی داشتند، به پیروزی دست یافتند به نحوی که صدام در آخرین نامه خود به مسئولان کشورمان در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ عنوان کرد: «هر آنچه برای اتمام جنگ خواسته بودید، تحقق یافت».

در واقع اعتقادی که مردم کشورمان به اهل بیت علیهم‌السلام و بویژه به امام حسین (ع) دارند باعث شده تاکنون مقابل دشمنان ایستادگی کرده و در برابر آن‌ها عقب‌نشینی نکنند؛ لذا همین موضوع است که امروز موجب شده تا دشمنان اسلام و ایران برای دست‌یابی به مقاصد خود در کشورمان شعائر مذهبی و به خصوص محرم و صفر را هدف قرار دهند.

آن‌ها به خوبی می‌دانند برای اینکه بتوانند به مقصود خود برسند باید نسبت به حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام تشکیک به وجود آورند، چون وقتی تشکیک در حقانیت موضوعی بوجود آید، ایجاد انحراف به راحتی صورت می‌گیرد همانند آنچه در حمایت از امام حسین (ع) توسط اهالی کوفه و مدینه شاهد بودیم.

جنگ روانی در کنار رشوه‌هایی که داده شد و نیز پول پاشی‌هایی که صورت گرفت باعث شد تا مردم آن زمان کوفه و مدینه نه‌تنها امام زمان خود را در برابر نظام باطل یاری نکنند، بلکه گذاشتند حکومت ظالم، فرزند رسول خدا را هم به شهادت برسانند و هم اینکه خاندان پیامبر را به اسیری ببرند.

پس وقتی امام خمینی (ره) عنوان کرد: «ما در جنگ ابهت شرق و غرب را شکستیم»؛ این شکست زمانی حاصل شد که رزمندگان ما در جنگ تحمیلی با وجود کثرت عِده و عُده دشمن و تفوق داشتن امکانات کمی و کیفی تجهیزات نظامی دشمن نسبت به آنچه در جبهه خودی وجود داشت، همواره جنگ حق و باطل در صحرای کربلا را مقابل خود مجسم می‌کردند و با همین شیوه توانستند بر دشمن غدار چیره شوند و نگذارند هیچ بخشی از کشورمان در اشغال آن‌ها بماند.

به عبارت دیگر دشمن از امکانات و تجهیزات نظامی ما ترس ندارد، چون آن‌ها تجهیزاتی به مراتب بهتر و بیشتری دارند، ولی آنچه موجب شده کشورمان تا به امروز در برابر حمله نظامی دشمن ایمن باشد، وجود نیرو‌های مومن و شهادت‌طلب است، نیرویی که می‌تواند با کمترین امکانات بزرگترین افتخارات را بیافریند.

بنابراین همان‌گونه که عنوان شد دولت‌هایی که همواره به‌دنبال به یغما بردن منابع خدادادی کشورمان هستند تلاش دارند تا معنویت را از جامعه ما بگیرند؛ از این روی امسال از همان روز‌های اول محرم به شدت برای کم رنگ کردن حضور مردم در مراسم‌های عزاداری امام حسین (ع) تلاش کردند، اما مردم متدین کشورمان با حضور میلیونی در مراسم پیاده روی اربعین حسینی که با شکوه‌تر از سال‌های قبل برگزار شد ثابت کردند حضور آن‌ها در مراسم عزاداری امام حسین (ع)، حضوری قلبی و دلی است و ارتباطی به دولت‌ها ندارد؛ لذا این بار هم دسیسه چینان و دشمنان آگاه و ناآگاه نتوانستند خللی در برپایی مراسم‌های عزای سیدالشهدا(ع) ایجاد کنند.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روحیه «شهادت‌طلبی» جوانان چگونه موجب هراس دشمن شده است؟

روحیه «شهادت‌طلبی» جوانان چگونه موجب هراس دشمن شده است؟ بیشتر بخوانید »