لحظه شهادت چمران به روایت برادرش

چرا شهید چمران آمریکا را به مقصد کشورهای اسلامی ترک کرد؟

چرا شهید چمران آمریکا را به مقصد کشورهای اسلامی ترک کرد؟


چرا شهید چمران آمریکا را به مقصد کشورهای اسلامی ترک کرد؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سال ۱۳۱۱ خورشیدی نوزادی در خیابان پانزدهم خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. او فرزند حسن چمران ساوه‌ای بود که از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کرد. چمران تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد و در سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد.

اما هوش و استعداد بسیار فراوان شهید چمران موجب شد تا با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه تگزاس‌ A&M آمریکا برود و درجه کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی برق کسب کند. او سپس برای اخذ درجه دکتری در رشته پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا رفت و در آنجا نیز درخشید به گونه‌ای که پایان‌نامه وی مرجع دو مقاله علمی در زمینه پلاسما فیزیک شد. چمران در دهه ۶۰ میلادی در آزمایشگاه‌های بل و همچنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد.

اعتراض به سفر نیکسون به ایران

این تمام فعالیت‌های این مرد بزرگ نبود بلکه او فعالیت‌های سیاسی خاصی هم داشت به صورتی که از سن ۱۵ سالگی در جلسه‌های تفسیر قرآن «سید محمود علایی طالقانی» حاضر می‌شد و همچنین در درس‌های فلسفه و منطق شهید «مرتضی مطهری» و در دیگر جلسات نیز حضور پیدا می‌کرد. نکته جالب توجه در مورد فعالیت‌های سیاسی او می‌توان به حضور پررنگ و موثرش در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی تا ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد. او حتی در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در حمله گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران جزو معترضان به حضور نیکسون، معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، بود.

چمران تا سال ۱۹۶۷ که در آمریکا حضور داشت، مسئول هماهنگ‌کننده گروه‌های حامی ملت فلسطین بود؛ اما پس از جنگ اعراب و اسراییل و شکست سنگین کشور‌های عرب، به دلیل ایجاد فضای منفی گسترده علیه مسلمانان تصمیم گرفت از آمریکا خارج شود، به خاورمیانه سفر کرده و در تحولات جهان اسلام و مبارزه در برابر دشمنان مستقیماً شرکت کند.

گذراندن دوره تربیت چریکی و پارتیزانی در مصر

حضور چمران در مصر هم به نوبه خود داستان بسیار جالبی داشت. ماجرای سفر او به مصر به این صورت بود که وی پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات ۱۵ خرداد به مصر رفت و اولین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه را تاسیس کرد. چمران همچنین به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور مصر، سخت‌ترین دوره‌های چریکی و پارتیزانی را آموخت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد.

عادل عون – معروف به ابویاسر – از مبارزین قدیمی لبنان و از جمله دوستان مصطفی چمران در مصر و همچنین همرزم وی در لبنان در وصف چمران اینگونه می‌گوید: «درباره دلیل ترک آمریکا و آمدن چمران به مصر از او سؤال کردم، که او سبب این کار را قصد نداشتن برای شرکت در پیشرفت صنایع نظامی آمریکا دانست و با هدف مساعدت به برادران مسلمان در این دوره نظامی حضور پیدا کرده‌ است.»

ابویاسر در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: «اینطور به نظر می‌رسد که چمران جزو پنج متفکر مسلمانی بود که در طرح گسترش و پیشرفت سلاح‌های آمریکایی باید حضور پیدا می‌کرد. چمران همچنین اشاره داشت به اینکه بنده از آتش فرار کرده‌ام، و گویا وی برای مدت دو سال از مرکز علمی که در آن بود مرخصی گرفته بود که بتواند به گروه‌های مبارز ملحق شود.»

لبیک شهید چمران به امر امام موسی صدر

چمران در لبنان، در کنار موسی صدر، فعالیت‌های فرهنگی و چریکی خود را با انگیزه و قدرت دو چندان ادامه داد. او به مدت هشت سال مدیریت مدرسه صنعتی «جبل عامل» را به عهده گرفت. سید محمد نصرالله عضو هیئت رئیسه جنبش اَمل آن زمان و رهبر کنونی حزب الله لبنان که در سن ۱۸ سالگی حکم فرماندهی منطقه خود را در «نبطیه» از چمران دریافت کرد، درباره حضور «مصطفی چمران» در لبنان می‌گوید: «مصطفی چمران بر حسب خواست امام «موسی صدر» از مصر به لبنان آمد. او خودش می‌گفت من خاک کفش‌های فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. امام موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف مصطفی چمران اجرا شود و او نیز عشق و ارادت زیادی به امام موسی صدر داشت و این موضوع از یادداشت‌های او مشخص بود.»

یکی دیگر از اهداف بسیار مهم چمران تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان بود. او در لبنان به امام موسی صدر کمک کرد تا سازمان امل، به عنوان شاخه نظامی، «حرکةالمحرومین» را پایه‌گذاری کند. چمران از سال ۱۹۷۱ که به جنوب لبنان آمد، کلاس‌هایی برای درس‌های ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمن‌های اسلامی دانشجویان راه انداخت.

توصیه‌ای که شهید چمران را در ایران ماندگار کرد

چمران با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، در ۳۰ بهمن همان سال همراه با یک گروه ۹۲ نفره از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه امام خمینی (ره) در وطن ماندگار شد. از دیگر اقدمات مهم و استراتژیک او می‌توان به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب اسلامی در اوایل پیروزی انقلاب در سعدآباد اشاره کرد.

او در ناآرامی‌های کردستان برای مقابله با جدایی‌طلبانی که با دولت مرکزی می‌جنگیدند همراه با سرلشکر «ولی‌الله فلاحی» به آن منطقه رفت. وی در نخستین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، در حالی که آر.پی.جی به دست گرفته بود و پیشاپیش نیرو‌های نظامی حرکت می‌کرد، راه را برای عبور تانک‌ها باز و گردنه «قلعه‌حصار» را پاکسازی کرد.

چمران در ناآرامی‌های مریوان از طرف دولت موقت به مأموریت رفت و مدت ۱۰ روز در آن جا ماند و پس از برگزاری جلسات متعدد برای بازگشت امنیت به منطقه و حاکمیت دولت مرکزی با بزرگان شهر به توافق رسید. او توانست با موافقت امام خمینی (ره) ارتش و سپاه پاسداران را به کردستان بیاورد.

اوج شهرت چمران در «واقعه پاوه» بود که همراه با سرلشکر فلاحی، زیر باران گلوله، خود را به محاصره انداخت. شهر پاوه به دست شورشیان افتاده بود و تنها خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری مقاومت می‌کردند. این واقعه، با پخش پیام امام خمینی (ره) از رسانه‌ها که ارتش و سپاه را به پاوه فراخوانده بود ختم به خیر شد.

ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‌های نامنظم

شهید چمران با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ رفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان گذاشت. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‌های نامنظم یکی از این برنامه‌ها بود که به کمک آن، جاده‌های نظامی به‌ سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‌های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود ۲۰ کیلومتر و عرض یک متر در زمان یک ماه، آب کارون را به طرف تانک‌های عراقی هدایت کرد، به صورتی که آن‌ها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‌نشینی کنند.

یکی دیگر از اقدامات ماندگار شهید چمران در دوران دفاع مقدس در مقطع دیگری از دوران جنگ رخ داد. درست زمانی که نیرو‌های عراقی برای دومین بار به سوسنگرد حمله کرده و این شهر را محاصره کرده بودند او با تلاش فراوان و با همکاری آیت الله خامنه‌ای ارتش را آماده حمله به نیرو‌های بعثی و شکستن حلقه محاصره کرد. او همچنین نیرو‌های مردمی و نیرو‌های سپاه را در کنار ارتش سازماندهی کرد تا از کنار جاده اهواز به سوسنگرد به دشمن حمله کنند.

اما شهادت این مرد بزرگ و مبارز اینگونه رقم خورد که او در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای «ایرج رستمی» به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد و به فیض شهادت نائل شد.

گزارش از روزبه قمصری

انتهای پیام/ 134



منبع خبر

چرا شهید چمران آمریکا را به مقصد کشورهای اسلامی ترک کرد؟ بیشتر بخوانید »

کار بزرگ دکتر چمران در ابتدای جنگ

خدمت بزرگ شهید چمران در ابتدای دفاع مقدس


کار بزرگ دکتر چمران در ابتدای جنگبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید مصطفی چمران در سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به پایان برد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آمریکا موفق به اخذ مدرک دکترای فیزیک پلاسما شد. سپس برای گذراندن آموزش‌های نظامی به مصر و بعد از آن به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چمران به ایران بازگشت و در دولت مهدی بازرگان مدتی مسئولیت وزارت دفاع را بر عهده گرفت. [۱]

«به هنگام بروز بحران در مناطق کردنشین ایران، به شهر پاوه رفت که در آنجا به همراه عده‌ای از پاسداران و نیرو‌های ژاندارمری در محاصره گروه‌های ضدانقلاب قرار گرفت.

پس از پیام امام به مردم برای حرکت به‌سوی پاوه و نجات محاصره‌شدگان، وی اقدام به آزادسازی شهر‌های کردنشین کرد. با تلاش‌های او و سایر نیروها، همه شهر‌ها در مدت ۲۰ روز آزاد شد.

چمران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، به‌ عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و پس از تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، ستاد جنگ‌های نامنظم را برای مقابله با متجاوزان تشکیل داد.

وی در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰، در جبهه دهلاویه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.» [۲]

کار بزرگ چمران در جبهه جنوب

راوی: سردار شهید احمد غلامی

«وقتی برایمان مسجل شد که سمت خرمشهر دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم، قبول کردیم که این‌ طرف (خرمشهر) تمام شده و از دست‌ رفته است. عراق به نزدیک اهواز رسیده و جاده را هم گرفته بود. دیگر خط‌ها شکل گرفته بود.

در آن زمان، نیرو‌های چمران وارد عمل شدند و در منطقه حمیدیه نگذاشتند عراقی‌ها عبور کنند. این کار بسیار خوبی بود که انجام شد و در نتیجه عراق نتوانست فلش طرف طلائیه و کوشک را به اهواز برساند. چون در جناح چپ، فلش ارتش عراق در جاده سوسنگرد به اهواز نزدیک بود، این فلش هم فاصله‌اش تا اهواز کم بود و هم جناح راست ارتش عراق برای ورود به اهواز محسوب می‌شد. اهواز یک شهر بزرگ و مرکز استان بود. عراقی‌ها می‌بایست با چهار لشکر وارد اهواز می‌شدند.

حالا مقاومت و کاری که چمران در آن منطقه کرد، واقعاً در تاریخ جنگ گم شد. من اتفاقات و پیچیدگی جنگ و سردرگمی‌ها را به یاد دارم. چمران کار بزرگی کرد. اگر آن منطقه رها می‌شد و عراقی‌ها به آنجا می‌آمدند، قطعاً راه دوم باز می‌شد و دیگر اصلاً لزومی نداشت آنجا مقاومت کنند. پس از آن که ما جنگ را یاد گرفتیم، عظمت کار چمران را متوجه شدیم و فهمیدیم او چه‌کار کرد. یک نفر آدم بلند شود، برود یک سری نیرو جمع کند و کار بزرگی انجام دهد و نگذارد اهواز سقوط کند، آن‌ هم با نیرو‌های عادی و مردم که از هرجایی آمده بودند و آنجا خدمت می‌کردند.

چمران وزیر دفاع و یک نظامی برجسته بود. تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش هم همیشه با او بود. می‌فهمید چمران یک نظامی کار بلد است و اگر جایی کار کند، جلوی پیشروی عراق در کل منطقه را می‌گیرد.

چمران در حمیدیه اجازه نداد عراقی‌ها جلو بیایند. وقتی دید وضعیت این‌طوری است و قوای ایران و عراق به هم نمی‌خورند (هم‌طراز هم نیستند)، چون عراقی‌ها خیلی قوی بودند همان جنگ‌های پارتیزانی که شیوه خودش بود را انتخاب کرد.

به عراقی‌ها در شب و غروب کمین می‌زد و منطقه را ناامن می‌کرد که عراقی‌ها جرئت نکنند جلو بیایند. اگر عراقی‌ها می‌آمدند، نیرویی نبود که بخواهد جلوی‌شان را بگیرد. آنجا کسی نمی‌توانست جلودار آن زرهی و آن قدرت باشد.

تنها چیزی که عراقی‌ها را آسیب‌پذیر می‌کرد و آنها را به شک می‌انداخت و روحیه‌شان را خراب می‌کرد، همین نوع جنگی بود که چمران انتخاب کرده بود. بنابراین عراقی‌ها احساس ناامنی می‌کردند.

جلوگیری از پیش روی عراق در خوزستان

شهید چمران سد تنظیمی در حمیدیه که آب کرخه را تنظیم و به دو سه رودخانه تبدیل می‌کرد را با هدف جلوگیری از پیشروی عراق منفجر کرد. چمران می‌گفت عراق آسیب‌پذیر است و در این باتلاق، تانک‌هایش به‌گل‌نشسته است و دیگر نمی‌تواند عبور کند.

من دیدم تانک‌های عراق به گل نشسته بودند. بعد ما کم‌کم حرکت کردیم تا به یک جا برسیم.

در آن زمان، عراق برای اینکه خطش را سراسری کند تا عقبه‌اش محفوظ بماند و آسیب‌پذیر نشود، کم‌کم از محور حمیدیه – سوسنگرد عقب‌نشینی کرد. پس از عقب‌نشینی عراقی‌ها، نیرو‌های چمران می‌رفتند به عقبه‌های آن‌ها آسیب می‌رساندند.

آن‌ها شب به شکار تانک می‌رفتند. این نوع جنگ مختص نیرو‌های چمران بود، ولی نیرو‌های ما هم به‌تدریج از آن‌ها درس گرفتند. در جبهه‌های دیگر، چمران این روش را به نیرو‌ها یاد داد.

او با شیوه خودش با حداکثر ۳۰۰ نیرو که عموماً بچه‌های تهران و تعدادی هم از لبنان بودند، توانست در آن منطقه جلوی عراق را بگیرد. عراق وقتی آنجا مشکل پیدا کرد، از دب حردان عقب کشید و به پادگان حمید رفت و آنجا را به‌عنوان خط سراسری‌اش انتخاب کرد. درصورتیکه از قبل برنامه‌اش این نبود و تصمیم داشت کل خوزستان را بگیرد، ولی مقاومت‌های خرد نیرو‌های ارتش و پیوستن نیرو‌های مردمی و سپاه سبب شد در وهله اول، جلوی موج تهاجم ارتش عراق گرفته شود و عراقی‌ها وادار شوند در جایی که نمی‌خواهند، پدافند کنند.

این شد که ما توانستیم در مناطق میانی خوزستان، عملیات «طریق‌القدس» را انجام دهیم و از قسمت‌هایی که دور از انتظار عراق بود، وارد شویم. عراق از همان‌جا‌ها آسیب کلی دید و ضربه نهائی را خورد به‌طوری‌که ارتشش از هم پاشید و بعد از عملیات بیت‌المقدس، صدام دست‌هایش را بالا برد و یک‌طرفه اعلام آتش‌بس کرد و عقب رفت.» [۳]

من اعلام‌جرم می‌کنم

هنگامی که در آستانه عملیات برای شکست حصر سوسنگرد در ۲۶ آبان سال ۵۹، به امام خامنه‌ای که در آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، خبر رسید که بنا به دستور بنی‌صدر تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز از شرکت در عملیات به بهانه انجام مأموریت دیگری منع شده‌اند. ایشان در نیمه‌های شب دو نامه اعتراضی و درعین‌حال تحکمی برای تیمسار فلاحی (رئیس ستاد مشترک ارتش) و سرهنگ قاسمی (فرمانده لشکر ۹۲ زرهی ارتش در اهواز) تنظیم کردند و از آنان خواستند که مقدمات شرکت تیپ را در این عملیات فراهم آورند.

ایشان سپس از شهید چمران نیز که در آنجا حضور داشت خواستند که برای اثربخشی نامه‌ها، وی نیز در پائین نامه‌ها مرقومه‌ای را بدان بیفزاید.

متن شکوائیه تاریخی شهید چمران که تأثیر فراوانی در مجاب کردن فرماندهان ارتش برای شرکت تیپ ۲ لشکر ۹۲ در عملیات داشته است، بدین شرح است:

«من رسماً اعلام‌ جرم می‌کنم. به نام نماینده امام و نماینده شورای عالی دفاع، از این‌ همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شکایت دارم. چند روز است که فریاد می‌کشم تا بالاخره دیشب جوابی شنیده شد. امروز انتظار عمل داشتم اما متأسفانه نشد. امروز صبح در حضور سرکار و سرهنگ شهبازی ایرادات و نظرات خود را گفتم و شما فکر کردید و جواب دادید که فردا صبح زود انجام می‌شود و الآن می‌بینم که می‌خواهند عملیات را به تأخیر بیندازند و این یعنی مرگ ۵۰۰ جوان و سقوط سوسنگرد، حمیدیه و اهواز و من در این صورت، همه شما را در مقابل خدا و خلق مسئول می‌دانم.»

بدین ترتیب با اصرار و پافشاری آیت‌الله خامنه‌ای و همراهی و حمایت دکتر چمران، زمینه شرکت تیپ در این عملیات فراهم شده و با مجاهدت رزمندگان و به‌ویژه شهید چمران که شجاعانه در نبرد تن با تانک‌های بی‌شمار رژیم بعثی ایستادگی کردند و منجر به زخمی شدن وی نیز گردید، زمینه آزادی سوسنگرد فراهم شد. [۴]

منابع

[۱]مژدهی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از ری تا شام: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۱۲۵.

[۲]صادقی، رضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۸۷.

[۳]مژدهی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از ری تا شام: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۱۳۸، ۱۳۹، ۱۴۰.

[۴]رزاق زاده، امیر، نبرد طریق‌القدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۱، صفحه ۱۹۴.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

خدمت بزرگ شهید چمران در ابتدای دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

جمع میان تقوا و تخصص در شهید چمران از دید امام خمینی (ره)

تقوا و تخصص شهید چمران از دید امام خمینی (ره)


جمع میان تقوا و تخصص در شهید چمران از دید امام خمینی (ره)به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید مصطفی چمران، فیزیک‌دان، سیاستمدار، وزیر دفاع ایران در دولت مهدی بازرگان و دولت موقت شورای انقلاب از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل (لبنان)، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در دفاع مقدس و بنیان‌گذار ستاد جنگ‌های نامنظم در آن برهه بود.

چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان‌گذاری کرد. از دیگر کار‌های مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیرو‌های ارتش، سپاه و نیرو‌های داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه ـ سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴۹ سالگی شهید شد.

در ادامه به نقل از پرتال امام خمینی (ره) به شرح نظر حضرت امام (ره) در باره این شهید گرانقدر پرداخته شده است:

جان کلام این جا است که حضرت امام که درباره چمران با قطعیت و قاطعیت سخن می‌راند، با نوعی آرزومندی برای خویش چنین عاقبتی را مطرح می‌سازد که: «او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر؛ و اما، ما می‏ توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند».

«هنر آن است که بی‏ هیاهو‌های سیاسی و خودنمایی‌های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی‏، و این هنر مردان خداست.» این فراز قسمتی از پیامی به مناسبت شهادت شهید بزرگوار مصطفی چمران است که بر خامه خمینی کبیر جاری شده و در کنار سایر مطالب از این دست، مجموعه‌ای منحصر به فرد و آموزنده را از تعاریف نسبت به شخصیت یک فرد ارائه می‌کند که: ضمن آنکه بزرگی شخصیت چمران عزیز را می‌رساند، بسیار پند آموز و سازنده است و با در نظر گرفتن این امر که حضرت امام (س) اهل غلو و تعریف و تمجید بی مورد نبودند، برحلاوت و دلنشینی آن افزوده می‌شود. در این جا به جا است اگر به این سؤال بپردازیم که حضرت امام با چه عباراتی به تعریف از چمران می‌پردازند؟ و جهت و مقصود از به کارگیری این عبارات چیست؟

در پاسخ باید گفت: اولین جائی که درآثار حضرت امام این موضوع رخ می‌نماید، در تاریخ ۱۳شهریور ۱۳۵۸است که با استناد به اوصاف مردم کردستان از خوشرفتاری چمران با آن‌ها چنین می‌فرمایند: «.. تشکر می‏ کنند از وضع معاشرت این‌ها با آنها. همان دیشب در رادیو راجع به آقای چمران بود که از آن تعریف کرده بودند که چه قدر با ما خوشرفتاری می ‏کند. لشکر اسلام است دیگر، لشکر اسلام که بدرفتاری نمی‏ کند.» (صحیفه امام؛ ج ‏۹، ص ۴۱۹)

اوضاع و احوال آن روز‌های کردستان و قضایای پاوه و آن همه قصاوت و سنگدلی گروه‌های معارض با سپاهیان اسلام و در کنار آن بروز و ظهور این روش، یقینا نشان دهنده‌ی اعمال و انتخاب آگاهانه کردار‌ها در راستای هدف مقدسی است که کردار را ماندگار و مثال زدنی و رفتار سردار بزرگ اسلام حضرت مالک اشتر را تداعی می‌کند.

مورد بعد عبارات به کار گرفته شده در پیام به مناسبت شهادت چمران است. در این پیام عبارات و جملاتی خودنمائی می‌کند که اوج تعالی شخصیت چمران را به عنوان اسوه‌ای حسنه معرفی می‌کند: سردار پر افتخار اسلام، مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی، جنگجوی پرهیزکار، معلم متعهد، دارای عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه‌های سیاسی، صاحب عقیده به هدف بزرگ الهی، دارای زندگی سراسر جهاد در راه عقیده و هدف، دارای حیات آمیخته به نور معرفت و پیوستگی به خدا، واجد هنر برخوداری از خلوص در جهاد در راه هدف و دور بودن از هوا‌های نفسانی در این باب که اورا در زمره مردان خدا قرار می‌دهد، در مجموع چمران را در اندیشه حضرت امام خمینی (س)، در جایگاه بی نظیری قرار می‌دهد که منحصر به مجاهدان این چنینی راه خدا و از جمله شهید چمران است.»

چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه‌های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بی‏ هیاهو‌های سیاسی و خودنمایی‌های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی‏، و این هنر مردان خداست.».

اما جان کلام این جا است که حضرت امام که درباره چمران با قطعیت و قاطعیت سخن می‌راند، با نوعی آرزومندی برای خویش چنین عاقبتی را مطرح می‌سازد که: «او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر؛ و اما، ما می‏ توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.» ‏ (صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۴۷۸ – ۴۷۹).

اما درس آموزتر از همه، انذار حضرت امام به تعدادی از مبارزین قدیمی است که بعضا هم در مقطعی با آن شهید بزرگوار همراه بوده اند و از اعتبار بالای چمران و موضوعات تاریخی چنین یادآوری می‌فرمایند که البته برای همه عبرت گیرندگان آموزنده و وسیله عبرت است: «من در حالات همه ‏تان مطالعه کردم و می‏ کنم و نمی‏ خواهم که منتهی بشود آن رأیی که من دارم به اینکه شما- خدای نخواسته- دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شما‌ها چه قدر می‏ خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمد رضا خان بیشتر می‏ شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است. تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می‏ شود. شما‌ها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.» (صحیفه امام؛ ج ‏۱۴، ص ۴۹۱).

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

تقوا و تخصص شهید چمران از دید امام خمینی (ره) بیشتر بخوانید »