لشکر 31 عاشورا

فیلم/ شب یلدای رزمندگان غواص، قبل از عملیات «کربلای چهار»

فیلم/ شب یلدای رزمندگان غواص، قبل از عملیات «کربلای چهار»

گروه ساجد دفاع‌پرس: یلدا در جبهه‌ها، شب‌هایی بود که سرخی انار و هندوانه‌ای در کار نبود؛ بلکه سرخی‌اش از خون شهیدان بود؛ شب‌هایی بود که مردان خدایی تا صبح به درگاه معبود خود خلوت می‌کردند؛ چراکه به تعبیر سید شهیدان اهل قلم؛ «اگر برای اهل ظاهر، روز و شب جز چرخش كره‌ زمین بر گرد خویش و در مدار خورشید هیچ چیز در خود نهفته ندارد؛ اما برای اهل راز، این شب، شب هجرت از پرستش نفس به پرستش رب هست. كره‌ زمین در طواف نور هست و اگر بر گرد خویش نیز می‌چرخد، تمثیلی از این معناست كه: من عرف نفسه فقد عرف ربه».

فیلمی که در ادامه مشاهده می‌کنید، لحظاتی از عزاداری رزمندگان غواصان گردان‌های ولیعصر (عج) و حبیب‌بن‌مظاهر (ع) لشکر ۳۱ عاشورا، قبل از عملیات «کربلای چهار»، همزمان با شب یلدای سال ۱۳۶۵ همراه با مداحی شهید «رضا داروئیان» را به تصویر می‌کشد.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ شب یلدای رزمندگان غواص، قبل از عملیات «کربلای چهار» بیشتر بخوانید »

نماهنگ آذری با موضوع رزمندگان زنجانی/ «یادی خیر اولسون»

نماهنگ آذری با موضوع رزمندگان زنجانی/ «یادی خیر اولسون»

گروه ساجد دفاع‌پرس: رزمندگان زنجانی در دوران دفاع مقدس، در غالب لشکر ۳۱ عاشورا و تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج)، در عملیات‌های مهم نقش ایفا کردند که اغلب جزو نیرو‌های خط‌شکن بودند و از میان آن‌ها ۲ هزار ۶۵۱ نفر نیز به شهادت رسیدند.

نماهنگی که در ادامه مشاهده می‌کنید، صحنه‌هایی از حضور رزمندگان زنجانی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل را همراه با مداحی حاج «سید یوسف شبیری»، با عنوان «یادی خیر اولسون» به تصویر می‌کشد.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 113

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نماهنگ آذری با موضوع رزمندگان زنجانی/ «یادی خیر اولسون» بیشتر بخوانید »

دعای شهید حاج قاسم سلیمانی در حق آذری‌زبان‌ها

دعای شهید حاج قاسم سلیمانی در حق آذری‌زبان‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «محسن ایرانزاد» از رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس، شب گذشته (پنج‌شنبه) در یادواره شهیدان مهدی و حمید باکری که در سالن بزرگ وزارت کشور برگزار شد، اظهار داشت: شهید مهدی باکری خورشید لشکر ۳۱ عاشورا و شهید حمید باکری ماه این لشکر بود و آن‌ها به همدیگر عشق و علاقه خاصی داشتند.

ایرانزاد با اشاره به خاطره‌ای از عملیات والفجر ۲ گفت: ما در منطقه «حاج عمران» بودیم و بعد از عملیات قرار بود که خط را تثبیت کنیم. در منطقه‌ای من خط را با مهندسی رزمی جهاد خراسان تثبیت کرده و در منطقه دیگری نیز مرتضی یاغچیان خط را تثبیت می‌کرد.

وی ادامه داد: به‌یک‌باره من دیدم که شهید مهدی باکری به بالای تپه آمده است. او درحالی که من شلوارم پاره شده بود و آن را با سیم دوخته بودم، به راننده خود گفت که برو از پایین کیف من را بیاور و وقتی کیف او را اورد، وی یک شلوار بسیجی از آن درآورد که یک وصله داشت؛ وقتی شلوار را گرفتم، بعد چندروز طرف دیگر آن هم که سالم بود، پاره شد و من آن را دوختم.

این رزمنده دفاع مقدس افزود: بعد از اینکه خط را تحویل دادیم، خدمت شهید باکری رسیدم تا به او گزارش دهم، بعد از اینکه گزارش دادنم تمام شد، شهید باکری گفت که شلوار من را بده، گفتم آقامهدی آن شلوار که پاره بود، او گفت مومن خدا من نباید به تو شلوار می‌دادم؛ چراکه تو امانت‌دار خوبی نیستی. شلوار را می‌آوردی، خودم آن را می‌دوختم. 

وی تصریح کرد: فردای آن‌روز شلوار را شستم، دوختم و آوردم و به شهید باکری گفتم از این به بعد یک شلوار سالم به من بده؛ اما او گفت به تو دیگر شلوار نمی‌دهم؛ چراکه بدحساب هستی و ۲ روز بعد دیدم که در صبحگاه مشترک، آقامهدی با همان شلواری که ۲ وصله داشت، به صبحگاه آمده بود.

ایرانزاد همچنین با بیان خاطره‌ای از شهید حمید باکری، اظهار داشت: آقامهدی عاشق حمید بود؛ من می‌دانم که وقتی پیکر حمید جا ماند، آقامهدی چه می‌کشید؛ اما با برگرداندن پیکر او، می‌خواست حق بسیجی را ادا بشود و نکند یک بسیجی نسبت به فرمانده خود کمتر به حساب بیاید.

وی ادامه داد: در عملیات مسلم بن عقیل، خیلی به دشمن نزدیک بودیم؛ یک‌روز در این عملیات باران شدیدی آمد و سنگر‌های ما را آب برد؛ بنابراین ما در زیر فشار دشمن و احتمال پاتک آن، می‌خواستیم سنگر‌ها را بازسازی کنیم. وقتی سنگر‌ها را ساماندهی کردیم و به داخل سنگری رفتیم، دیدیم نزدیک به ۸۰ سانتی متر آب در آن وجود دارد؛ لذا جعبه‌های مهمات را روی همدیگر گذاشتیم و روی آن‌ها نشستیم.

این رزمنده دفاع مقدس افزود: در همین لحظه شهید مهدی باکری به شهید حمید باکری بیسیم زد و گفت که وضعیت‌تان چگونه است؟ حمید باکری در جواب در آرامش گفت آقامهدی الحمدلله با رحمت دست دادیم، اما رحمت زیادی بوده؛ هم داخل و هم خارج ما را پر کرده است؛ هرکسی کنار حمید باکری بود، هیچ وقت نگران جنگ نبود.

وی با تأکید بر اینکه شهیدان باکری عاشق رزمنده‌های خود بودند و همه کار‌های خود را برای آن‌ها انجام می‌دادند، خاطرنشان کرد: من شهید احمد کاظمی را سال ۱۳۷۵ در مکه دیدم، وقتی روبوسی کردیم، خیلی گریه کرد و گفت که آقامهدی به من گفت بیا، من نرفتم و من را هم قسم داد که دعا کنم تا شهید شود.

ایرانزاد به بیان خاطره‌ای از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخت و بیان داشت: در سوریه خدمت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بودم و داشتم به او گزارش می‌دادم که به من گفت: «برادر ایرانزاد یک دعا در حق مردم آذری‌زبان می‌کنم و می‌گویم که خدایا همه آن‌ها را با آقامهدی محشور فرما».

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دعای شهید حاج قاسم سلیمانی در حق آذری‌زبان‌ها بیشتر بخوانید »

گویاسازی عکس رزمندگان استان اردبیل

گویاسازی عکس رزمندگان استان اردبیل


منطقه عملیاتی خیبر سال 1362

از سمت راست: شهید اژدر محمدی دوست، شهید محمود بنی هاشم (فرمانده گردان حضرت علی اصغر (ع) لشکر 31 عاشورا)، شهید جعفر طهماسبی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گویاسازی عکس رزمندگان استان اردبیل بیشتر بخوانید »

گویاسازی عکس رزمندگان آذربایجان شرقی (۱۶۱)

گویاسازی عکس رزمندگان آذربایجان شرقی (۱۶۱)


از سمت راست: شهید «جعفر زوار»، «علیرضا اسدزاده» 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گویاسازی عکس رزمندگان آذربایجان شرقی (۱۶۱) بیشتر بخوانید »