لیبی

گزینه‌های آمریکا در برابر بلندپروازی‌های اتمی عربستان

گزینه‌های آمریکا در برابر بلندپروازی‌های اتمی عربستان



عربستان سعودی هنوز زیرساخت هسته‌ای قابل‌ توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هسته‌ای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشک‌های بالستیک با کمک چین است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(۲۰۲۳)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دهه‌ها روابط سرد، هزینه‌ای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت می‌کرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمین‌های امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکره‌کنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هسته‌ای غیرنظامی بودند.

با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودی‌ها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقه‌مند به گفت‌وگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.

از آنجایی‌ که ایالات متحده به‌ چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، می‌اندیشد، موضوع برنامه هسته‌ای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواسته‌های ریاض برای همکاری هسته‌ای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که می‌تواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.

اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هسته‌ای قابل‌ توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هسته‌ای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشک‌های بالستیک با کمک چین است.

اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هسته‌ای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه‌ به تهدیدهایی که در منطقه حس می‌کند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامه‌های هسته‌ای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خط‌مشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودی‌ها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.

اما اگر آمریکا از برنامه غنی‌سازی هسته‌ای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض می‌تواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هسته‌ای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاه‌طلبی‌های هسته‌ای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سخت‌گیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هسته‌ای از سوی سعودی‌ها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای پافشاری کند.

نمونه‌های گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هسته‌ای غیرنظامی کشورها می‌تواند راهی برای توسعه سلاح‌های هسته‌ای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوری‌های با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیت‌های غنی‌سازی، می‌تواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهان‌کاری، قابلیت‌های هسته‌ای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هسته‌ای نهفته می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای چانه‌زنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.

تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی می‌تواند عربستان سعودی را به‌ دستیابی به تسلیحات هسته‌ای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً می‌تواند رقابت‌های منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر می‌رسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هسته‌ای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.

واشنگتن می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هسته‌ای دست ‌یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی می‌ماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانت‌های امنیتی قاطعانه‌ای مانند تعهد به‌ قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هسته‌ای خود می‌دهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفت‌وگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. به‌ویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری وجود دارد.

فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا می‌تواند ریاض را به امضای «توافقنامه ۱۲۳» برای همکاری هسته‌ای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هسته‌ای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم می‌کند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با ۴۷ کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامه‌ها معمولاً یک کشور را ملزم می‌کند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنی‌سازی را محدود کند و سوخت هسته‌ای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه ۱۲۳ ممنوعیت کامل غنی‌سازی است.

با این‌حال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنی‌سازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هسته‌ای، به‌جای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنی‌سازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هسته‌ای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبین‌رفتن شفافیت در مورد فعالیت‌ها و تأسیسات هسته‌ای این کشور و ازدست‌رفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.

بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن می‌تواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه می‌دهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هسته‌ای خود و کاهش وابستگی آن به تأمین‌کنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان می‌تواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، می‌تواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنی‌سازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموش‌کردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشم‌انداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاح‌های هسته‌ای عربستان را کاهش می‌دهد، اما آنها را از بین نمی‌برد.

ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هسته‌ای، تلاش کند. واشنگتن نمی‌تواند تأخیر را تحمل کند.

به‌عنوان جایگزینی برای غنی‌سازی عربستان، واشنگتن می‌تواند عرضه مطمئن اورانیوم غنی‌شده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنی‌سازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانی‌مدت غنی‌سازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنی‌سازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده به‌جای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسم‌های خاموش‌کردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.

واشنگتن می‌تواند ممنوعیت غنی‌سازی را به‌عنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این می‌تواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزام‌آور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت می‌کند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.

این رویکرد به ریاض اجازه می‌دهد تا حق فنی غنی‌سازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت می‌کند که از آن استفاده نکند. با توجه‌ به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای آن خواهد بود.

سیاست‌گذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیت‌های فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامه‌های هسته‌ای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانع‌کننده بدهد، خطر ازدست‌دادن هرگونه نفوذ بر توانایی‌های هسته‌ای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گزینه‌های آمریکا در برابر بلندپروازی‌های اتمی عربستان بیشتر بخوانید »

طوفان دانیال بعد از لیبی و مصر به اسرائیل می‌رسد

طوفان دانیال بعد از لیبی و مصر به اسرائیل می‌رسد



شبکه۱۲ رژیم صهیونیستی در گزارشی ضمن اعلام خطر رسیدن طوفان «دانیال» به سرزمین‌های اشغالی، درباره باران‌های سیل‌آسا و موج‌های گردوغبار در مناطق جنوبی و شرقی هشدار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رسانه‌های صهیونیستی از جمله شبکه۱۲ رژیم در گزارش‌هایی اعلام کردند که طوفان «دانیال» امروز چهارشنبه، ۱۳ سپتامبر بعد از لیبی به سرزمین‌های اشغالی خواهد رسید.

طبق گزارش پایگاه خبری «روسیا الیوم»، شبکه۱۲ اعلام کرد که این طوفان در حالی به سرزمین‌های اشغالی خواهد رسید که انتظار می‌رود بارش باران شدیدی هم رخ دهد و نگرانی از وقوع سیل در مناطق جنوبی و شرقی اسرائیل وجود دارد.

در همین خصوص، اداره هواشناسی رژیم صهیونیستی با اشاره به اینکه دیروز سه‌شنبه موجی از گردوغبار این منطقه را تحت تاثیر قرار داده و جو ناپایداری را ایجاد کرده بود، درباره باران‌های سیل‌آسا در برخی بلندی‌ها و مناطق دیگر، هشدار داد. براساس این گزارش، انتظار می‌رود سطح گرد و غبار نیز در ساعات آینده افزایش یابد.

لیبی هم که چندروز است در معرض طوفان ویرانگر دانیال قرار گرفته، متحمل خسارات زیادی به ویژه در شهر درنه شد؛ طوفان لیبی باعث قربانی‌شدن هزاران تن و تخریب تاسیسات و زیرساخت‌های عمرانی شد.

مقامات لیبی بیم آن را دارند که با آغاز عملیات نجات در مناطق آسیب دیده، تعداد قربانیان افزایش یابد. «عثمان عبدالجلیل» وزیر بهداشت لیبی پیش‌بینی کرده که شمار کشته‌های طوفان در این کشور به حدود ۱۰ هزار نفر برسد. او تاکنون مرگ بیش از ۲۰۰۰ نفر از شهروندان این کشور را تایید کرده و خبر داده سرنوشت ۷ هزار نفر از مردم این کشور مشخص نیست و جزء مفقودشدگان هستند.

روز گذشته مقامات مصری در پی طوفان ویرانگر در لیبی، در استان اسکندریه بالاترین حد آماده‌باش اعلام کردند. اداره کل هواشناسی لیبی تاکید کرده است که تنها حدود ۴۸ساعت تا پایان طوفان دانیال در کشور مصر باقی مانده است، زیرا تأثیر آن از روز چهارشنبه به تدریج کاهش می‌یابد. نمودارهای هواشناسی در مصر نشان می‌دهد که این کشور از پنج‌شنبه آینده شاهد وضعیت جوی پایدار در سراسر مناطق خواهد بود.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طوفان دانیال بعد از لیبی و مصر به اسرائیل می‌رسد بیشتر بخوانید »

هاآرتص: اتفاقات لیبی، کشور‌های عربی را از عادی‌سازی بازمی‌دارد

اتفاقات لیبی، کشور‌های عربی را از عادی‌سازی روابط با «اسراییل» بازمی‌دارد


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» به نقل از منابع دیپلماتیک در کشور‌های عربی و آمریکا نوشت که آشفتگی اوضاع در لیبی پیرامون دیدار «ایلی کوهن»، وزیر امورخارجه تل‌آویو و «نجلا المنقوش»، همتای لیبیایی وی، بر «تلاش‌های فعلی برای پیشبرد روند عادی‌سازی بین اسرائیل و سایر کشور‌های عربی و اسلامی در آینده نزدیک» تأثیر خواهد گذاشت.

طبق گزارش پایگاه اینترنتی «المیادین»، این روزنامه در گزارشش افزود: در حالی که اسرائیل در حال گسترش روابط خود با کشور‌های عربی و اسلامی است، یک دیپلمات برجسته هشدار داد که هیچ رهبری نمی‌خواهد با واکنشی که در پایتخت لیبی، ظاهر شد مواجه شود.

هاآرتص همچنین به نقل از دیپلمات‌های آمریکایی و عربی که نام‌شان را فاش نکرده، نوشت: «ناآرامی‌ها در لیبی ممکن است کشور‌های عربی دیگر را هم از عادی‌سازی با اسرائیل بازدارد».

به دنبال رسوایی افشای دیدار مخفیانه وزرای خارجه رژیم صهیونیستی و لیبی، «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم تل‌آویو امروز به همه وزرای کابینه خود دستور داد نشست‌های سیاسی مخفیانه را از قبل با دفتر او هماهنگ کنند.

رسانه‌های اسرائیلی روز یکشنبه (۲۷اگوست) از ملاقات محرمانه کوهن و المنقوش در ایتالیا خبر دادند که در اولین گام با هدف گفتگو در مورد روابط بین رژیم صهیونیستی و لیبی انجام شد.

پس از افشای این نشست توسط رسانه‌های صهیونیستی، تظاهرات زیادی در شهر‌های لیبی در اعتراض به این نشست به راه افتاد و تظاهرکنندگان پرچم اسرائیل را آتش زدند و راه‌های چند شهر لیبی را بستند.

دیروز دوشنبه، «عبدالحمید الدبیبه» نخست وزیر لیبی تصمیمی مبنی بر عزل رسمی المنقوش و ارجاع دادن وضعیت او به تحقیقات در خصوص این دیدار را صادر کرد.

رسانه‌های عربی و بین‌المللی روز گذشته گزارش داده بودند که المنقوش پس از فاش شدن خبر این دیدار و از بیم واکنش‌های اعتراضی لیبی‌ها در سطوح سیاسی و مردمی، از طریق فرودگاه میتیگا به ترکیه رفت. با این وجود، اما تظاهرات ضد عادی‌سازی در چندین شهر لیبی به خصوص پایتخت، طرابلس برگزار شد.

وبگاه «بوابه الوسط» لیبی، که روز گذشته از فرار المنقوش به ترکیه خبر داده بود، امروز به نقل از یک منبع آگاه گزارش داد که وی ظهر روز دوشنبه (۲۸ آگوست)، استانبول را به مقصد لندن ترک کرد، در حالی که سایر اعضای خانواده‌اش همچنان در ترکیه به سر می‌برند.

دفتر المنقوش نیز در بیانیه‌ای درباره این دیدار جنجالی فاش کرد: «دولت ایتالیا عبدالحمید الدبیبه، رئیس دولت وحدت ملی را ترغیب کرد تا خط رم-طرابلس را برای دیدار با اسرائیلی‌ها راه‌اندازی کند؛ نخست‌وزیر لیبی به المنقوش اجازه دیدار با کوهن را داده بود».

امروز، سه‌شنبه هم در ادامه واکنش‌ها مجمع ملی لیبی علیه عادی‌سازی و حمایت از مقاومت، اقدام وزیر امورخارجه برکنار شده در جریان «مصاحبه‌اش با یکی از جنایتکاران رژیم اسرائیل» را محکوم کرده و خواستار اقدامات قانونی علیه المنقوش و الدبیبه و تصویب قوانینی برای جرم‌انگاری عادی سازی شد.

روزنامه صهیونیستی «ماکور ریشون» دیروز دوشنبه نوشت، بعد از آنکه ما [ماکور ریشون]برخی پشت‌پرده‌های دیدار محرمانه وزرای خارجه اسرائیل و لیبی را فاش کردیم، یک منبع بلندپایه در لیبی میگوید، «کشورش با روابط با اسرائیل موافق است، اما چگونه شد که همه مقدمه‌چینی‌ها از بین رفت و چرا در طرابلس شمارش معکوس پایان دولت را آغاز کرده‌اند».

در همین خصوص، روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» درباره این دیدار صحبت کرد و نوشت: «انتشار این خبر رسمی که منجر به برکناری وزیر خارجه لیبی شد، اشتباه فاحشی بود. اسرائیل باید اعتماد به خود را نه تنها در این کشور بحرانی، بلکه در کل جهان عرب بازگرداند».

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اتفاقات لیبی، کشور‌های عربی را از عادی‌سازی روابط با «اسراییل» بازمی‌دارد بیشتر بخوانید »

وجود دانش بومی ساخت موشک‌های نقطه‌زن بازدارندگی ایجاد کرده است

وجود دانش بومی ساخت موشک‌های نقطه‌زن بازدارندگی ایجاد کرده است


سردار سرتیپ پاسدار «علی بلالی» مشاور فرمانده نیروی هوافضای سپاه در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، درباره شهید طهرانی مقدم و پیشرفت‌های موشکی کشور اظهار داشت: زمانی که سپاه پاسداران شکل گرفت و به دنبال آن جنگ به ایران تحمیل شد، کشورمان فاقد تجهیزات و تسلیحاتی هم‌چون موشک بود و این عاملی شده بود تا ارتش عراق شهر‌های کشورمان را با موشک‌های اهدایی شرق و غرب مورد اصابت قرار داد؛ به همین دلیل مقرر شد ابتدا از سوریه تعدادی موشک خریداری شود که بنا به دلایلی میسر نشد لذا به جای خرید پیشنهاد آموزش کار با موشک داده شد که مورد موافقت قرار گرفت.

سردار بلالی افزود: بدین ترتیب ۱۳ نفر از پاسداران برای گذراندن دوره‌های آموزش نحوه پرتاب موشک به سوریه اعزام شدیم و پس از گذراندن آموزش‌ها، زمانی به کشور بازگشتیم که تعدادی موشک برای پرتاب از لیبی خریداری شده بود، اما این کشور اجازه کار با این موشک‌ها را به ما نداده بودند به عبارت دیگر تمام کار‌های مربوط به آماده سازی و شلیک موشک را بدون دخالت ما انجام می‌دادند که این کار را هم بعد از مدتی رها کردند و رفتند.

مشاور فرمانده نیروی هوافضای سپاه ادامه داد: زمانی که لیبیایی‌ها از ایران رفتند ۲۰ مورد خرابکاری را در موشک‌های باقی مانده انجام داده بودند که امکان شلیک نداشته باشند، اما طهرانی مقدم و همراهان در مدت ۱۷ روز تلاش شبانه روزی موفق شدند تمام مشکلات را رفع کنند و این باعث شد تا اولین عملیات موشکی را دو سال بعد در ۲۱ دی ۱۳۶۵ آن هم بدون اتکا به دیگران با موفقیت انجام دهیم و بانک رافدین بغداد مورد اصابت موشک قرار گیرد.

وی اضافه کرد: زمانی هم که آخرین موشک را در ۳۱ خرداد ۱۳۶۷ پرتاب کردیم بواسطه تغییر موازنه صحنه جنگ و اینکه عراق بار دیگر هم‌چون سال‌های ابتدایی دفاع مقدس هجوم سراسری خود را به مرز‌های کشورمان آغاز کرده بود و نیز حمله منافقین به شهر‌های غربی کشورمان، تجهیزات موشکی را از کرمانشاه به همدان منتقل کردیم و مجدد همچون ابتدای جنگ هر آنچه توپ و خمپاره انداز در منطقه وجود داشت را برداشتیم و بردیم در مرصاد علیه منافقین بکار گرفتیم؛ یعنی اگر چه طهرانی مقدم ماموریت شلیک موشک را داشت، ولی وقتی نیاز شد، ماموریت دیگری را قبول کرد تا کشور از گزند دشمن مصون بماند.

مشاور فرمانده نیروی هوافضای فضای سپاه در ادامه عنوان کرد: همان گونه که عنوان شد در ابتدای جنگ و حضور سپاه در دفاع مقدس، فاقد موشک‌های دوربرد بودیم اما طهرانی مقدم و تیم او با تلاش و کسب دانش لازم توانستند ابتدا با مهندسی معکوس موشک‌هایی را تولید کنند و به تدریج با اصلاح خطا‌های ساخت و بکارگیری موشک ها، اکنون می‌توانیم از زمان شلیک تا رسیدن به هدف، موشک را دنبال کنیم.

سردار بلالی تصریح کرد: زمانی وقتی موشک‌های اسکاد را شلیک می‌کردیم با خطای ۱۵۰۰ متر به هدف می‌رسید، اما امروز موشک‌هایی تولید می‌کنیم که نقطه زن هستند؛ بنابر این بواسطه همین دانش بومی ساخت و بکارگیری انواع موشک‌های نقطه زن، قدرت بازدارندگی بوجود آمده که دیگر در این حوزه غافلگیر نخواهیم شد.

انتهای پیام/۲۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وجود دانش بومی ساخت موشک‌های نقطه‌زن بازدارندگی ایجاد کرده است بیشتر بخوانید »

رهبری که در دوره معاصر تنها انقلاب پیروز در کشورهای اسلامی را رقم زد

رهبری که در دوره معاصر تنها انقلاب پیروز در کشورهای اسلامی را رقم زد



طی ۴ دهه گذشته، در میان همه تلاش‌هایی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی برای تغییر نظام و درواقع «انقلاب» صورت گرفته، انقلاب اسلامی ایران تنها نمونه موفق در این زمینه به شمار می‌رود .

به گزارش مجاهدت از مشرق، تاریخ انقلاب‌ در کشورهای عربی و اسلامی در دوره معاصر نشان می‌دهد که رهبری واحد و رویکرد یکپارچه مردمی اصلی‌ترین عامل موفقیت یک انقلاب به شمار می‌رود؛ چیزی که در انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی (ره) مشهود است. طی ۴ دهه گذشته، در میان همه تلاش‌هایی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی برای تغییر نظام و درواقع «انقلاب» صورت گرفته، انقلاب اسلامی ایران تنها نمونه موفق در این زمینه به شمار می‌رود و تلاش‌های مشابه در کشورهایی چون تونس، سودان، مصر و لیبی یا نیمه‌کار ماند یا نتیجه عکس داد.

برای درک این مطلب و اینکه چرا کشورهای مذکور در تحقق اهداف خود برای تغییر نظام و انقلاب ناکام بودند، در وهله نخست باید به مفهوم انقلاب توجه کنیم. اصطلاح انقلاب از تغییر و دگرگونی گرفته شده و به معنای تحولات بنیادین در هر زمینه‌ای است است. اما اساسا مردم انقلاب را تحت عنوان تغییرات سیاسی که به تغییر حکومت منجر می‌شود، می‌شناسند.

زمینه‌های وقوع انقلاب اسلامی ایران از دهه ۲۰ شمسی و با اعتراض مردم به حکومت دیکتاتوری خاندان پهلوی فراهم شده بود و در دهه ۳۰ تحت رهبری شخصیت‌های ملی و مذهبی همچون دکتر «محمد مصدق» و آیت‌الله سید «ابوالقاسم کاشانی» به اوج رسید و اولین نتیجه آن ملی شدن صنعت نفت بود. اما در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ حکومتی که دکتر مصدق تشکیل داده بود در اثر یک کودتای آمریکایی-انگلیسی شکست خورد و رژیم دیکتاتوری پهلوی تا ۲ دهه دیگر نیز حکومت کرد.

قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقطه عطف انقلاب مردمی ایران بود و جنایت‌هایی که رژیم شاه علیه ملت مرتکب شد چهره دیکتاتوری و استبدادی این رژیم را به همه جهانیان نشان داد. اما با این وجود مردم ایران عقب‌نشینی نکردند و اعتراضات به شکل یکپارچه تحت رهبری امام خمینی (ره) که در تبعید بود همچنان ادامه داشت تا این که بزرگترین رویداد تاریخی اسلام معاصر به ثبت رسید و در بهمن ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران پیروز شد.

در توضیح علت پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در ابتدای امر روشن است که نقش رهبری این انقلاب بسیار حائر اهمیت است. امام خمینی (ره) به عنوان شخصیتی مذهبی که در عین حال از یک کاریزمای عالی و بینش نظامی و سیاسی دقیق برخوردار بود توانست به مدت دو دهه یک رویکرد ثابت را برای قیام علیه رژیم مستبد شاه حفظ کند. این انقلاب طبقات اجتماع، بخشها، گروههای زیرزمینی و احزاب را تحت الشعاع خویش قرار داد.حتی بعضی از این گروههای سیاسی در باطن به انقلاب اعتقادی نداشتند اما مجبور بودند به علت مقتضیات زمان و واقعیات موجود به آن گردن نهند.

دومین عامل اصلی موفقیت انقلاب ایران، اتحاد و پایداری مردم در ادامه مسیر انقلابی خود تا تحقق هدف و پیروزی بود؛ به طوری که ملت ایران علی‌رغم قرار گرفتن در معرض توطئه‌های خارجی و شکنجه‌های حکومت شاه، از پای ننشسته و بیش از ۳ دهه در این راه مداومت ورزیدند.

اما شرایط انقلاب در سایر کشورهای اسلامی که به آن اشاره شد، متفاوت از ایران بود. انقلاب تونس در دهه قبل که زمینه‌ساز تحولات موسوم به «بهار عربی» بود با خودسوزی یک جوان تونسی به نام «محمد بوعزیزی» شروع شد که در پی آن اعتراضات گسترده علیه گرانی و فساد و بیکاری سراسر تونس را فراگرفت. اما تنها بعد از گذشت ۲ سال از این انقلاب رهبران آن دچار اختلافات گسترده شدند و نه تنها به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند، بلکه شرایط حتی بدتر از قبل شد.

نمونه مشابه این اتفاق در لیبی نیز رخ داد که منجر به وقوع یک جنگ داخلی در این کشور شد. هدف از اعتراضات گسترده ملی در لیبی که از ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد، سرنگونی رژیم دیکتاتوری «معمر قذافی» بود که البته این امر حاصل شد. اما در نتیجه مداخلات ناتو و به طور مشخص آمریکا، این انقلاب به بیراهه رفت و در عمل منجر به تجزیه لیبی به دو قسمت شد که بر یک سوی آن دولت وفاق ملی و سوی دیگر «خلیفه حفتر» فرمانده نظامی و جنایتکار لیبیایی حکومت می‌کند و دائما با هم در حال جنگ هستند.

انقلاب مصر نیز چنین شرایطی داشت و بعد از آغاز اعتراضات مردمی در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱، یک جوان مصری به نام «عبده عبدالمنعم» خودسوزی کرد و اعتراضات بالا گرفت. در نتیجه این تحولات دولت «حسنی مبارک» از خلال یک کودتای نظامی سقوط کرد اما همه چیز به نقطه صفر برگشت و اکنون بعد از گذشت یک دهه، اوضاع مصر تحت حکومت «عبدالفتاح السیسی» تغییری نکرده است.

نمونه دیگر از شکست انقلاب‌های مردمی، سودان است که به کشور کودتاها معرف شده و به طور کلی همه انقلاب‌هایی که از سال ۱۹۵۶ و بعد از استقلال این کشوراز اشغالگری انگلیس، آغاز شده، در ادامه راه منحرف گشته و بدون استثناء همگی ناکام بوده‌اند. از ۶ دهه گذشته تاکنون بیش از ۱۵ حرکت انقلابی در سودان رخ داد که تمامی آنها به جنگ قدرت بدل شده و در نهایت شکست خورده‌اند. در نتیجه چنین رویکردی، امروز در سودان شاهد یکی از خطرناک‌ترین درگیری های داخلی هستیم که میان ارتش به فرماندهی عبدالفتاح البرهان و نیروهای واکنش سریع به ریاست محمد حمدان دقلو معروف به حمیدتی رخ داده و این کشور در آستانه جنگ داخلی قرار گرفته است.

همانطور که گفته شد این انقلاب‌ها هیچ یک رهبر واحد و مشخصی نداشتند و همین امر موجب وقوع جنگ قدرت بین رهبران مختلف و در نهایت شکست کودتا می‌شد. فقدان رهبری واحد به معنای عدم اتحاد مردمی در مسیر انقلاب است. اما تاثیر مداخلات خارجی در شکست این انقلاب‌ها را نباید نادیده گرفت. اینکه تحولات موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ توسط آمریکا با هدف سرنگونی نظام سوریه از خلال جنگ جهانی تروریسم به راه افتاد، موضوع پوشیده‌ای نیست.

ایالات متحده به همین ترتیب که سعی داشت از خلال هیولای داعش، نظام بشار اسد را در سوریه از بین ببرد، به دنبال روی کار آوردن نظامی سرسپرده به خود در سایر کشورهای عربی نیز بود و از همین رو انقلاب‌ در کشورهایی چون تونس و مصر و لیبی و … را در راستای منافع خود جهت‌دهی کرد.

در واقع همه انقلاب‌هایی که طی ۴ دهه قبل در کشورهای عربی و اسلامی رخ داد، رهایی از شر یک حکومت دیکتاتوری و رسیدن به دموکراسی و آزادی بود اما روش آنها با هم تفاوت داشت. به همین علت است که انقلاب اسلامی ایران علی‌رغم همه فشارها و توطئه‌هایی که از داخل و خارج علیه آن وجود داشت؛ از جنگ تحمیلی ۸ ساله با عراق تا ارتحال امام، همچنان پابرجاست. در اینجا بحث ایدئولوژیک و پیروزی از الگو و موازین اسلامی حقیقی را نیز نباید نادیده گرفت که تا انتها در ماهیت و روح انقلاب ایران باقی ماند.

منبع: الف

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رهبری که در دوره معاصر تنها انقلاب پیروز در کشورهای اسلامی را رقم زد بیشتر بخوانید »