لیبی

دانمارک چگونه به ایستگاه جاسوسی آمریکا تبدیل شد؟

دانمارک چگونه به ایستگاه جاسوسی آمریکا تبدیل شد؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، افشاگری‌های اخیر درباره کمک سرویس‌های جاسوسی دانمارک به آژانس امنیت ملی آمریکا برای جاسوسی از مقام‎های اروپایی، نقش اساسی را که این کشور اسکاندیناوی برای کمک به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا ایفا کرده است، برجسته کرد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «فرانس ۲۴»، دانمارک به عنوان ایستگاه فعالیت آژانس امنیت ملی آمریکا برای جاسوسی از «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان و سایر سیاستمداران در سرتاسر اروپا و همچنین شخصیت‌های فرانسوی، نروژی و سوئدی خدمت می‌کرد.

بیشتر بخوانید:

توقف جاسوسی آمریکا از کشورهای متحد خود

این افشاگری که در تاریخ ۳۰ می (۹ خرداد) علنی شد، نتیجه یک تحقیق توسط تلویزیون عمومی دانمارک، با همکاری چندین رسانه اروپایی از جمله روزنامه «لوموند» فرانسه بود.

جاه طلبی جاسوسان سایبری آمریکایی که می‌خواهند همه دنیا، از جمله متحدان خود را شنود کنند، موضوع جدیدی نیست.

افشاگری‌های سال ۲۰۱۲ «ادوارد اسنودن»، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا، دامنه وسیعی از برنامه گسترده نظارت سایبری این کشور را آشکار کرد.

تحقیقات تلویزیون دانمارک بر اساس یک گزارش اطلاعاتی داخلی دانمارک است که در سال ۲۰۱۳ در پاسخ به افشاگری «اسنودن« سفارش داده شد تا مشخص کند که آمریکا «گوش‌های بزرگ خود را در خاک دانمارک چگونه مستقر کرده است.»

بسیاری از دیدن اینکه آمریکا این کشور کوچک در شمال اروپا را به عنوان پایگاه خود برای جاسوسی از متحدان اروپایی خود انتخاب کرده و سرویس اطلاعاتی نظامی دانمارک برای همکاری با آن‌ها موافقت کرده، تعجب کردند اما کارشناسان می‌گویند که نباید متعجب شد.

«فلمینگ اسپلیدزبول هانسن»، متخصص مسائل امنیتی بین المللی در موسسه روابط بین الملل دانمارک، می‎گوید «این موضوع اصلا تعجب آور نیست و این افشاگری‌های جدید تنها جزئیات بیشتری را به رسوایی سال گذشته در دانمارک اضافه می‌کنند؛ در حقیقت، سرویس اطلاعاتی نظامی دانمارک از بهار سال ۲۰۲۰ در مظان اتهام قرار داشته است، زیرا به آژانس امنیت ملی آمریکا اجازه داده است شخصیت‌های دانمارکی و گروه‌های صنعتی را شنود کند.»

به گفته وی، «آمریکا تنها کشور خارجی است که از داخل دانمارک جاسوسی می‌کند و از عواقب آن هیچ ترسی ندارد.»

اگر چه امروزه آژانس امنیت ملی آمریکا می‌تواند از دانمارک به عنوان پایگاهی برای جاسوسی در اروپا بدون متحمل شدن هیچگونه مجازاتی استفاده کند، این به لطف یک سنت طولانی همکاری بین سرویس‌های اطلاعاتی این دو کشور است.

این رابطه نزدیک بین یک کشور در شمال اروپا و آمریکا به اوایل دهه ۱۹۹۰ باز می‌گردد.

کپنهاگ در آن زمان متوجه شد که روی یک معدن طلای جاسوسی نشسته است؛ کابل‌های زیردریایی که ارتباطات الکترونیکی بین آمریکا و اروپا را برقرار می‌کرد از آب‎های سرزمینی این کشور عبور می‌کرد.

بیشتر بخوانید:

دانمارک چگونه به لانه ‌جاسوسی آمریکا در اروپا تبدیل شد؟

سرویس اطلاعات نظامی خارجی دانمارک به طور مخفیانه موفق به دسترسی و استفاده از این کابل‌ها شد و به دنبال آن تلاش کرد تا از این راه نزد سرویس اطلاعاتی آمریکا کسب درآمد کند.

«زود دویچه سایتونگ»، روزنامه نزدیک به جریان چپ میانه آلمان، در این باره می‌نویسد که آژانس امنیت ملی آمریکا از این پیشنهاد همکاری شدیداً استقبال کرد.

همزمان دانمارک سیاست حمایت نظامی از آمریکا را به نحوی که انگلیس از این جهت به یک متحد درجه دو آمریکا تبدیل شد، در پیش گرفت.

«هانسنم، می‎گوید «ما در کنار آمریکایی‌ها در لیبی، سوریه و یا حتی در افغانستان جنگیدیم؛ می‌توان گفت که ما کشوری درگیر جنگ هستیم و این ماجرا تقریبا سی سال است که ادامه دارد

این متخصص مسائل امنیتی در موسسه روابط بین الملل دانمارک، افزود «این یک همکاری نظامی است که بنا به ماهیت خود افزایش تبادل اطلاعات نیز به دنبال دارد.»

وقتی آژانس امنیت ملی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۰۰ به فکر راه‌اندازی مرکزی در شمال اروپا برای پردازش اطلاعات جمع آوری شده از این قاره افتاد، دانمارک به نظر یک گزینه مناسب و قابل پیش‌بینی برای این طرح بود.

بر این اساس، سرویس اطلاعات نظامی خارجی دانمارک با کمک آمریکا، یک مرکز بزرگ پردازش داده را در جزیره «آماگر» واقع در شرق کپنهاگ بنا کرد تا به سرویس‌های اطلاعاتی امکان دهد از هرگونه ارتباطات رهگیری شده به کمک ابزارهای نظارت الکترونیکی جاسوسان سایبری آمریکا بهره برداری کنند.

واشنگتن از آنجا که دانمارک در مکانی استراتژیک در کناره دریای شمال و نه چندان دور از اقیانوس منجمد شمالی واقع شده و این اهمیت موقعیت استراتژیک احتمالا در سال‌های آینده بیشتر هم خواهد شد، به متحد اروپایی خود وابستگی زیادی پیدا کرده است.

«فلمینگ هانسن»، در این خصوص می‎گوید که به اعتقاد وی، این همکاری حتی به دلیل مسائل حساس مرتبط با قطب شمال قوی‌تر هم خواهد شد.

این همکاری میان جاسوسان دو کشور متحد یک طرفه نیست.

کارشناس دانمارکی مسائل امنیتی در این زمینه می‌گوید «همکاری میان دو کشور به دانمارک امکان داده تا به اطلاعات سرویس‌های آمریکایی که به عنوان مثال از جهت کیفی از اطلاعات سرویس‌های آلمانی بهتر هستند، دسترسی داشته باشد.»

آن‌ها می‌گویند که این همکاری همچنین راهی برای کسب اعتبار سیاسی نزد واشنگتن است که دانمارک از راه دیگر شاید نتواند تا این حد به آن دست پیدا کند.



منبع خبر

دانمارک چگونه به ایستگاه جاسوسی آمریکا تبدیل شد؟ بیشتر بخوانید »

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس


سرویس جهان مشرق – رسانه‌های آمریکایی اخیرا از دیداری محرمانه بین مسئولان اسرائیلی با «صدام حفتر»، پسر ژنرال بازنشسته ارتش لیبی «خلیفه حفتر» برای بحث و تبادل نظر درباره کاندیداتوری وی برای انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال جاری میلادی پرده برداشتند.

صدام حفتر و تلاش برای جلب حمایت غرب

وبگاه نشریه «The Washington Free Beacon» با انتشار گزارشی در این باره نوشت: «صدام حفتر تلاش می‌کند، آرام و بی صدا حمایت غرب را برای ستاد انتخاباتی اش جهت رقابت با سیف الاسلام قذافی، پسر سرهنگ قذافی، دیکتاتور سابق لیبی به دست آورد».

این نشریه توضیح می‌دهد: «هم اکنون در لیبی به صدام حفتر به عنوان وکیل و نماینده پدرش، خلیفه حفتر نگریسته می‌شود که دارای دو تابعیت آمریکایی و لیبیایی است و فرمانده ارتش ملی لیبی معروف به ارتش طبرق محسوب می‌شود».

بر اساس این گزارش «طی نشست مشترک با مسئولان سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل، صدام حفتر درباره اوضاع منطقه و دیدگاه هایش جهت تثبیت اوضاع در لیبی بحث و تبادل نظر کرد، این درحالی است که وی پیش تر حمایت خود از دموکراسی و حاکمیت قانون و نظام مقتدر اعلام کرده بود».

حمایت اسرائیل از صدام حفتر

منابع آگاه لیبیایی در این زمینه تأکید می کنند: «مقامات اسرائیلی وعده حمایت از صدام حفتر در انتخابات ریاست جمهوری آتی لیبی را به شرط پیروزی در آن داده و در مقابل از وی توسعه و تحکیم روابط طرابلس – تل آویو را خواسته‌اند، با اینکه لیبی تاکنون اسرائیل را به رسمیت نشناخته است، اما با توجه به روند عادی سازی روابط بین امارات، بحرین، سودان و مغرب، تل آویو انتظار دارد، در مناسبات این رژیم با دولت آتی لیبی گشایش حاصل شود».

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس

در صورت پیروزی صدام حفتر در انتخابات آتی ریاست جمهوری لیبی، طرابلس به طور رسمی عادی سازی روابط خود با تل آویو را اعلام خواهد کرد. تاکنون نه تل آویو و نه صدام حفتر واکنشی در برابر این گزارش از خود نشان نداده و در قبال آن سکوت اختیار کرده اند.

این گزارش درحالی منتشر می شود که مدت هاست، اخبار و اطلاعاتی درباره حمایت سرویس های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل از خلیفه حفتر منتشر کرده اند، اما تل آویو تاکنون از اظهار نظر رسمی و علنی در این باره امتناع کرده است.

رویارویی حفتر و قذافی

روزنامه صهیونیستی «اسرائیل الیوم» با انتشار گزارشی درباره لیبی و انتخابات آتی این کشور نوشت: «منابع اطلاعاتی و امنیتی اسرائیلی بر این باورند، انتخابات آتی لیبی، میدان رویارویی بین صدام حفتر و سیف الاسلام قذافی است».

این گزارش خاطر نشان می کند: «سفر سپتامبر گذشته سیف الاسلام قذافی به مسکو و ملاقات با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه حکایت از آن دارد که سیف الاسلام تلاش می کند، حمایت مسکو در انتخابات را بدست آورد».

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس

سیف الاسلام قذافی، کوچک ترین پسر سرهنگ قذافی که در آخرین روزهای حکومت پدرش منصب نخست وزیری لیبی را تصدی می کرد، در حالی قصد دارد، در انتخابات آتی ریاست جمهوری لیبی کاندیدا شود که همچنان از سوی دادگاه جنایی بین المللی به اتهام ارتکاب جنایات ضد بشری تحت پیگرد است.

موضع آمریکا در قبال تحولات لیبی

درباره موضع آمریکا در قبال تحولات سیاسی جاری در لیبی، به ویژه انتخابات آتی این کشور و کاندیداهای احتمالی، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که تاکنون کاخ سفید موضعی رسمی در این باره اتخاذ نکرده، اما آنچه مسلم است، سیف الاسلام قذافی همچنان در فهرست شخصیت های تحت پیگرد و مجازات قرار دارد.

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس

صدام حفتر با درجه سرگردی در ارتش طبرق خدمت می کند و همچون پدرش دارای دیدگاه های لائیک و دموکراتیک از نوع غربی آن است. با این حال یکی از یگان های وابسته به ارتش طبرق که توسط وی فرماندهی می شد، به علت حمله به بانک مرکزی لیبی و غارت حدود نیم میلیارد دلار از این بانک در سال ۲۰۱۷ با انتقادات و محکومیت های داخلی و بین المللی گسترده ای مواجه شد.

خلیفه حفتر

خلیفه حفتر به عنوان فرمانده ارتش طبرق سال هاست، از حمایت غرب برخوردار است، اما اقدام ارتش حفتر در محاصره نظامی دولت موقت مورد حمایت سازمان ملل در طرابلس در سال ۲۰۱۹ باعث کاهش حمایت های غرب از وی شده است.

با این حال این موضوع لطمه ای به رابطه حفتر با «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری سابق وارد نکرد و حمایت کاخ سفید در زمان ترامپ از حفتر همچنان به قوت ادامه داشت.

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس

قرار است، انتخابات سراسری در لیبی روز ۲۴ دسامبر سال ۲۰۲۱ برگزار شود که اولین انتخابات سراسری در لیبی از سال ۲۰۱۴ محسوب می شود. انتخاباتی که قرار است، دسامبر آینده در لیبی برگزار شود، دو بار ابتدا در سال ۲۰۱۸ و بار دیگر در سال ۲۰۱۹ به دلیل جنگ داخلی و شرایط نامساعد امنیتی حاکم بر این کشور به تعویق افتاد.



منبع خبر

آیا «صدام حفتر» به مهره اسرائیل در لیبی تبدیل خواهد شد؟ +عکس بیشتر بخوانید »

اعلام آمادگی ترکیه برای بازسازی لیبی

اعلام آمادگی ترکیه برای بازسازی لیبی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق از خبرگزاری “آناتولی” ترکیه، اردوغان این سخنان را در جریان برگزاری نخستین نشست شورای همکاری راهبردی دو کشور در آنکارا با حضور “عبدالحمید الدبیبه” رییس دولت وحدت ملی لیبی و امضای ۵ توافقنامه همکاری در زمینه‌های مختلف اقتصادی، پیمانکاری و همکاری راهبردی اعلام کرده است.

رییس جمهوری ترکیه اعلام کرد که کشورش انواع حمایت‌ها در زمینه بازسازی لیبی ارائه خواهد کرد.

اردوغان اعلام کرد: هدف نخست ترکیه حفظ حاکمیت، یکپارچگی و رفاه ملت لیبی است.

رییس جمهوری ترکیه همچنین بار دیگر حمایت خود را از دولت قانونی در لیبی اعلام کرد و گفت: آنکارا هرگز حامی دولتی کودتاچی نخواهد بود.

اشاره رییس جمهوری ترکیه به ژنرال خلیفه حفتر فرمانده ارتش موسوم به ارتش ملی لیبی است که دولت آنکارا و سازمان ملل متحد آن را به رسمیت نمی‌شناسند.

نخست وزیر جدید لیبی نیز گفت: ترکیه نقش مهمی در آتش بس دائمی در لیبی بازی کرده است.

الدبیبه بر ادامه همکاری لیبی با ترکیه در زمینه مبارزه با تروریسم تأکید کرد.

” دولت وفاق ملی لیبی” مردادماه ۹۹ نیز تفاهمنامه اقتصادی به ارزش ۱۶ میلیارد دلار با ترکیه به امضا رساند که براساس آن تکمیل طرح های عظیم ساختمانی لیبی که به علت جنگ متوقف شده بود از سرگرفته می شود.

دولت آنکارا به صورت جدی وارد موضوع لیبی شده و پیشتر نیز از دولت “فایز السراج” در مقابل دولت حامی ژنرال «خلیفه حفتر» فرمانده ارتش شرق لیبی حمایت می‌کرد.

پیش از آن نیز رییس دولت وقت وفاق ملی لیبی ۶ آذرماه ۹۸ در سفر به ترکیه دو قرارداد مهم با مقامات آنکارا امضا کرد.

توافق نخست در مورد حریم دریایی ترکیه و لیبی در دریای مدیترانه و توافق دوم درباره توسعه همکاری‌های امنیتی و نظامی میان دو طرف بود.

بدنبال این توافق نظامی، پارلمان ترکیه ۱۲ دی ماه ۹۸ نیز با لایحه مجوز اعزام نیروی نظامی برای حمایت از دولت وفاق لیبی موافقت کرد.

پیش از این نیز اردوغان، ۵ دی ماه ۹۸ اعلام کرده بود، کشورش به درخواست دولت وفاق ملی لیبی، بهمن ماه ۹۸ به آن کشور نیروی نظامی اعزام خواهد کرد.

توافق آذرماه سال ۹۸ گذشته ترکیه و لیبی توافق آنکارا و دولت السراج با اعتراض دیگر کشورهای حوزه دریای مدیترانه رو به رو شد، یونان، قبرس و مصر در بیانیه‌ای مشترک تاکید کردند که امضای این ۲ قرارداد مشروعیت ندارد.

منبع: ایرنا



منبع خبر

اعلام آمادگی ترکیه برای بازسازی لیبی بیشتر بخوانید »

پروژه جدید ترکیه در خاک یمن چیست و چرا امارات نگران است؟/ آیا تجربه آنکارا در لیبی و قره‌باغ در جنوب یمن تکرار می‌شود؟ + نقشه میدانی و عکس

پروژه جدید ترکیه در خاک یمن چیست و چرا امارات نگران است؟/ آیا تجربه آنکارا در لیبی و قره‌باغ در جنوب یمن تکرار می‌شود؟ + نقشه میدانی و عکس


سرویس جهان مشرق؛ در روزهای گذشته تلاش دولت ترکیه برای اعزام صدها تن از عناصر گروهک های تروریستی مورد حمایتش از مناطق اشغالی شمال غرب سوریه (استان ادلب) به یمن (حومه شهر مارب) برای نجات حزب اصلاح (شاخه سیاسی اخوان المسلمین در یمن) خبرساز شده است.

براساس اطلاعات به دست آمده، دولت ترکیه پس از هماهنگی با سرکرده های ارشد میدانی گروهک های تروریستی ارتش آزاد و جبهه النصره، حداقل ۳۰۰ تن از تروریست ها را برای انتقال به خطوط نبرد در استان مارب یمن سازماندهی کرده است.

اگر چه تحرکات اخیر ترکیه برای کمک به حزب اصلاح و جلوگیری از ورود رزمندگان به شهر مارب افزایش یافته اما باید توجه داشت آنکارا از ماهها قبل تلاش هایش را برای حضور میدانی در یمن با همکاری قطری ها آغاز کرده که مقدمه ای برای تغییر تحولات سیاسی و میدانی در این کشور است.
 

حزب اصلاح در یک سال گذشته بخش های وسیعی از مناطق تحت تصرف را در صنعاء (جبهه نهم) ، الجوف (شهر الحزم مرکز استان) و استان مارب (مناطق غربی و جنوبی) از دست داد و اگر از شهر مارب عقب نشینی کند در میدان نبرد و صفحه سیاست به سمت حذف شدن پیش می رود و حضور جدی اش فقط به شهر تعز خلاصه می شود و به همین دلیل از ترکیه درخواست کمک کرده است.

تعز یکی از قطب های فرهنگی یمن و پایتخت جریان اخوان المسلمین در یمن به شمار می آید و جناح ترکی حزب اصلاح که قدرت را در این شهر به دست گرفته است با دولت و جریان اخوانی ترکیه رابطه چند ده ساله دارد و همین ریشه تاریخی به خوبی می تواند به سوالات در خصوص چرایی حضور و نفوذ ترکیه در یمن پاسخ دهد.

حزب اصلاح که به قطری ها هم بسیار نزدیک است پس از انقلاب سال ۲۰۱۱ با تشکیل گروه های شبه نظامی توانست کنترل شهر تعز را به طور کامل در دست گیرد و فروردین ماه سال ۹۴ نیز وارد اردوگاه ریاض شد و در تجاوز ائتلاف سعودی – اماراتی شرکت و نیروهای زیادی را از تعز به خطوط درگیری ها با رزمندگان انصارالله اعزام کرد.
 

پروژه جدید ترکیه در خاک یمن چیست و چرا امارات نگران است؟/ آیا تجربه آنکارا در لیبی و قره‌باغ در جنوب یمن تکرار می‌شود؟ + نقشه میدانی و عکس

همکاری حزب اصلاح و ائتلاف سعودی – اماراتی تا تابستان سال ۹۸ با وجود اختلاف ها در سال ۲۰۱۷ (محاصره قطر توسط عربستان) ادامه داشت اما پس از حوادثی که در شهر عدن روی داد و نیروهای مجلس انتقالی قدرت را در جنوب یمن با توافق ریاض قبضه کردند، جریان اخوان المسلمین خطر را کامل احساس کرد.

سران حزب اصلاح دریافتند سعودی ها نه توان حمایت از آنان را دارند و قابل اطمینان هم نیستند و برای جلوگیری از تکرار سناریوی کودتا علیه جریان اخوانی در مصر، آرام آرام به سمت تغییر راهبرد و نزدیک شدن به دولت اخوانی اردوغان پیش رفت تا جایی که حالا سران این جریان در ترکیه مستقر شدند و روابط گسترده ای میان طرفین شکل گرفته است.

جریان اخوانی امید دارد با ورود ترکیه به یمن تحولات میدانی تغییر کند و علاوه بر حفظ شهر مارب بتوانند موقعیت خود را در تعز هم تثبیت کنند و راه برای عقب راندن نیروهای مورد حمایت امارات به ویژه در بندر راهبردی «مخا» در محور جنوب غرب و رسیدن به آب های آزاد (سواحل دریای سرخ) باز شود.
 

پروژه جدید ترکیه در خاک یمن چیست و چرا امارات نگران است؟/ آیا تجربه آنکارا در لیبی و قره‌باغ در جنوب یمن تکرار می‌شود؟ + نقشه میدانی و عکس

نیروهای تحت حمایت امارات (طارق صالح فرمانده سابق گارد ریاست جمهوری و برادرزاده علی عبدالله صالح) بندر مخا را در جنوب غرب تعز پس از شکست کودتا در سال ۲۰۱۷ و در جریان عملیاتی به تصرف درآوردند و تا حومه شهر بندری الحدیده پیشروی کردند.

در حال حاضر، نیروهای مجلس انتقالی (مورد حمایت امارات) مناطق جنوبی و جنوب غربی (بندر مخا در سواحل دریای سرخ) و رزمندگان انصارالله نیز مناطق شمالی تعز را در اختیار دارند و حزب اصلاح در این شهر شبه محاصره شده است.

اماراتی ها همواره با قدرت گیری جریان اخوان المسلمین  در کشورهای عربی مخالف بودند و نقش ویژه ای را در براندازی دولت های اخوانی از جمله محمد مرسی در مصر ایفا کرده اند به خوبی می دانند اگر ترکیه وارد شود، تحولات میدانی تغییر خواهد کرد و مناطق تحت تصرفش در جنوب و جنوب غرب یمن در معرض خطر جدی قرار می گیرند.
 

پروژه جدید ترکیه در خاک یمن چیست و چرا امارات نگران است؟/ آیا تجربه آنکارا در لیبی و قره‌باغ در جنوب یمن تکرار می‌شود؟ + نقشه میدانی و عکس

رژیم امارات دوست ندارد آنچه که در لیبی اتفاق افتاد (دخالت نظامی ترکیه و حفظ دولت اخوانی و عقب نشینی نیروهای ژنرال حفتر) بار دیگر در یمن تکرار شود و به همین دلیل تمام توانش را به کار گرفته تا از تغییر موازنه قدرت در یمن به ویژه استان تعز جلوگیری کند.

نباید فراموش کرد که هراس اماراتی ها فقط به از دست دادن مناطق جنوبی و جنوب غربی یمن خلاصه نمی شود و اگر ترکیه وارد معرکه شود و بندر مخاء به تصرف حزب اصلاح درآید منافع آنان در دریای سرخ و شرق آفریقا به طور جدید تهدید می شود.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در حال حاضر تمرکز و اولویت نخست دولت اخوانی اردوغان و حزب اصلاح در یمن بر روی شهر مارب است اما باید منتظر ماند و در آینده نزدیک خط و نشان کشیدن دولت ترکیه و رژیم امارات را برای یکدیگر در جنوب یمن مشاهده کرد و بدون شک شهر تعز به مرکز هماهنگی های آنکارا، دوحه و حزب اصلاح برای تکرار پروژه لیبی تبدیل خواهد شد و در مقابل یمن باید دید امارات چه واکنشی نشان خواهد داد و وزن کشی اخوانی ها و مخالفان اسلام سیاسی اهل سنت به کجا خواهد رسید.



منبع خبر

پروژه جدید ترکیه در خاک یمن چیست و چرا امارات نگران است؟/ آیا تجربه آنکارا در لیبی و قره‌باغ در جنوب یمن تکرار می‌شود؟ + نقشه میدانی و عکس بیشتر بخوانید »

مسئول ناامنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کیست؟

مسئول ناامنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کیست؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ‌ ناصر کنعانی رییس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر، در یادداشتی آورده است: “کنت مک کنزی” فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا “سنتکام” در سفر اخیر خود به مصر در گفتگو با شبکه تلویزیونی “ام بی سی” در پاسخ به پرسش خبرنگار این شبکه مصری، مدعی شد که ایران بزرگترین تهدید در منطقه سنتکام است که اقدام به صادرات تروریسم و ساخت موشک های بالستیک تهدیدکننده همسایگان می کند. مک کنزی مهار ایران را دارای اهمیت زیادی برای نیروهای تحت فرماندهی خود خواند.  او در بخش دیگری از اظهارات خود، مهمترین مشغولیت کنونی نیروهای سنتکام را خروج تدریجی نیروهای آمریکائی از افغانستان، موضوع عراق و سوریه و تهدیدهای ناشی از اقدامات ایران خواند.

بیشتر بخوانید:

ادعای آمریکا: نقش ایران در یمن منفی است؛ ما به دنبال صلح هستیم

برای تنویر بیشتر افکار کسانی که اتهامات مک کنزی به جمهوری اسلامی ایران را شنیده اند، نکاتی را ذکر می کنم.

کل بودجه نظامی سالانه ایران با جمعیتی حدود ۸۵ میلیون نفر و قرار داشتن در منطقه ای کاملا بحرانی و پرآشوب، کمتر از ۱۳ میلیارد دلار است. حال این بودجه را با بودجه نظامی برخی دیگر از کشورهایی که در منطقه مشترک با جمهوری اسلامی ایران قرار دارند، مقایسه می کنیم.

بیشتر بخوانید:

تحرکات امارات و رژیم صهیونیستی برای اشغال جزایر یمن

براساس اعلام اندیشکده آمریکاییِ موسوم به «مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی» (IISS)؛ بودجه نظامی عربستان سعودی (با حدود ۳۳ میلیون نفر جمعیت) در سال ۲۰۱۹ معادل ۷۸.۴ (هفتاد و هشت ممیز چهار دهم) میلیارد دلار بوده که اولین در سطح منطقه و سومین در سطح جهان بوده است! بودجه نظامی رژیم صهیونیستی(با کمتر از ۷ میلیون جمعیت یهودی) در همین سال ۲۲.۶ (بیست و دو ممیز شش) میلیارد دلار بوده است. در همین سال بودجه نظامی ایران (با جمعیت حدودا ۸۵ میلیون نفر) کمتر از ۱۳ میلیارد دلار (۱۲.۶۲۳) بوده است. بنابر این بودجه نظامی ایران در سال ۲۰۱۹ حدود یک‌چهارم بودجه نظامی عربستان سعودی در همین سال است! ایران در رتبه بندی این مؤسسه و دیگر مؤسسات بین المللی، از نظر بودجه نظامی حتی در میان ۲۵ کشور اول جهان نیز قرار ندارد. در همین سال، بودجه نظامی یک ساله آمریکا ۷۳۲ میلیارد دلار بوده است!

بیشتر بخوانید:

تداوم روابط آمریکا با عربستان سعودی

و اما گزارش موسسه معتبر بین‌المللی تحقیقات صلح استکهلم “سیپری” از معاملات نظامی جهان در دوره زمانی پنج ساله  ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ واقعیات تکان دهنده ای را بطور شفاف نشان می دهد. براساس این گزارش در دوره زمانی ۵ ساله یادشده:

–  واردات اسلحه توسط کشورهای خاورمیانه ۶۱ درصد افزایش یافته و ۳۵ درصد مجموع خرید جهانی سلاح را طی این مدت به خود اختصاص داده است.  

–  ریاض، ابوظبی و دوحه، بیشترین سهم از واردات جهانی تسلیحات را به خود اختصاص داده‌اند.

–  عربستان در مقایسه با دوره زمانی مشابه قبل، شاهد رشد ۱۳۰ درصدی واردات اسلحه بوده و ۱۲ درصد از کل اسلحه فروخته شده در جهان، به ارتش عربستان رسیده است. ژ

–  در همین دوره زمانی (از زمان آغاز جنگ یمن)، آمریکا ۷۳ درصد، بریتانیا ۱۳ درصد و فرانسه ۴.۳  درصد سلاح مورد نیاز عربستان را تامین کرده‌اند.

–  امارات ۳.۴ درصد کل تسلیحات فروخته شده در دنیا را بخود اختصاص داده و ۶۸ درصد خرید خود را از آمریکا و ۱۱ درصد آن را از فرانسه خریداری کرده است.

–  قطر ۳.۴ درصد خرید کل تسلیحات فروخته شده در دنیا را بخود اختصاص داده که رشدی ۶۳ درصدی نسبت به دوره مشابه داشت و ۵۰ درصد خرید خود را از آمریکا انجام داده است.

–  رژیم صهیونیستی ۲ درصد از خرید کل تسلیحات فروخته شده در دنیا را انجام داد که رشدی ۱۸۱ درصدی به نسبت دوره ۵ ساله مشابه قبل داشت و ۷۸ درصد تسلیحات خود را از آمریکا خریده است.  

–  آمریکا به ۹۶ کشور جهان تسلیحات عمده فروخته که نیمی از کل فروش تسلیحات آمریکایی در این سال‌ها راهی خاورمیانه شده است و یک چهارم کل فروش این سلاح ها به عربستان رسیده است.  

قدمت تأسیس دولت ایالات متحده آمریکا حدود ۲۴۰ سال است. در حالیکه ایران در طول عمر دولت ایالات متحده آمریکا (۲۴۰ سال) هیچ سابقه ای از تجاوز و حمله نظامی به هیچ کشوری را ندارد، اما ایالات متحده آمریکا تنها از نیمه قرن بیستم حدود ۱۰۰ اقدام نظامی و غیرنظامی علیه دیگر کشورهای مستقل داشته است! این اقدامات شامل کودتای نظامی، طراحی و اجرای عملیات براندازی حکومت‌ها، اقدام مستقیم نظامی و اشغال کشورها و … بوده است. اقدام دولت آمریکا در ۶ و ۹ آگوست سال ۱۹۴۵ در بمباران اتمی شهرهای ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن، نام آمریکا را بعنوان اولین و تنها کشور استفاده کننده از بمب اتمی در جهان بشری به ثبت رسانده و افتخار! نسل کشی اتمی را برای این کشور به ارمغان آورده است. آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم رسما سیاست مداخله در اقصی نقاط جهان به منظور استیلای جهانی خود را در پیش گرفت و مداخله گرایی به منظور غلبه هژمونیک بر جهان به ماهیت اصلی سیاست خارجی این کشور بدل گردید.

از زمان تأسیس غیرقانونی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، آمریکا به تدریج به حامی اصلی این رژیم و تجاوزات نظامی و اشغالگرانه آن تبدیل شد و دهه های متمادی است که حمایت مطلق از رژیم اشغالگر اسرائیل به اصل خدشه ناپذیر سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا بطور مستقیم و غیرمستقیم همراه اسرائیل در اشغال جنوب لبنان و بیروت در سال ۱۹۸۲ نقش داشته است. آمریکا رسما مشوق و حامی رژیم اشغالگر در جنگ ۳۳ روزه تابستان ۲۰۰۶ علیه لبنان بوده است و کوندولیزا رایس وزیر خارجه جنگ طلب و نومحافظه کار آمریکا، کشته شدن فجیع شهروندان و کودکان لبنانی در بمباران شهرهای لبنان توسط رژیم صهیونیستی را، درد زایمان خاورمیانه جدید توصیف کرده بود!

دولت آمریکا از حامیان اصلی حمله رژیم بعث عراق به ایران در سال ۱۹۸۱ بود که ۸ سال بطول انجامید. در طول همین جنگ آمریکا رسما در خلیج فارس دست به اقدامات نظامی علیه اهداف نظامی و غیرنظامی ایران زد و نهایتا در ۳ جولای ۱۹۸۸ هواپیمای مسافربری ایران را با بیش از ۲۹۰ مسافر بوسیله موشک شلیک شده از ناو نظامی وینسنس ساقط کرد.

مداخلات آمریکا در جهان بویژه خاورمیانه و شمال آفریقا از آغاز هزاره سوم میلادی با به قدرت رسیدن نومحافظه کاران جنگ طلب و تلاش آنان برای تثبیت رهبری بلامنازع آمریکا بر جهان وارد مرحله جدیدی شد.  

دولت آمریکا از سال ۲۰۰۱ تاکنون رسما علیه کشورهای افغانستان (۲۰۰۱)، عراق (۲۰۰۳)، لیبی (۲۰۱۱) و سوریه (۲۰۱۱) حمله نظامی غیرقانونی و بدون مجوز انجام داده و این حملات را بصورت مستقیم و غیرمستقیم ادامه می دهد. در سوریه علاوه بر حمایت مستقیم و همه جانبه از تروریسم تکفیری، حملات متعدد نظامی داشته و با اشغال بخشی از خاک این کشور، بطور غیرقانونی و برغم مخالفت دولت سوریه، پایگاه و مقرهای نظامی تأسیس کرده و نیروی نظامی در آنها مستقر کرده است!  

البته در طول همین سالها مداخلات آمریکا در انقلاب های رنگین در آسیای مرکزی و قفقاز نیز پرونده مفصل دیگری است که شرح مبسوطی می طلبد.

حال پرسش این است که چه کسی مسبب ناامنی در منطقه و جهان است و چه کسی از دامن زدن به ناامنی و بی ثباتی سود می برد.

جهانیان می دانند که آمریکا مسئول ناامنی نه فقط در خاورمیانه و شمال آفریقا، بلکه در کل جهان است فلذا اتهام زنی به ایران توسط “کنت مک کنزی” که در رأس “نیروی تروریستی سنتکام” قرار دارد، مضحک و بی ارزش است. تمام تلاش های آمریکا برای ساقط کردن نظام ایران در ۴ دهه گذشته به این دلیل است که ایران سلطه آمریکا و صهیونیسم بر منطقه را نمی پذیرد و معتقد به ضرورت خروج آمریکا از منطقه و آزادی کامل فلسطین از بحر تا نهر است.

آمریکا به بحران و تنش در منطقه نیاز دارد، تا بتواند سلاح بفروشد و آمار مؤسسه سیپری نیز این را به خوبی نشان می دهد. ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ حیات سیاسی خود، صلاحیت اخلاقی برای راهبری و شراکت در امنیت منطقه ای و بین المللی را نداشته و ندارد، فلذا سیاست سلطه بر جهان را در بستر تنش آفرینی و بحران دنبال می کند. فلذا آنان که امنیت خود و منطقه خود را در همکاری با آمریکا جستجو می‌کنند، بدانند که قصر بر آب بنا می‌کنند و خانه امن خود را به غارتگر می‌سپارند.

پرسش این است که راهکار عبور از بی ثباتی در منطقه و عبور از آمریکا چیست؟ پاسخ روشن است؛ بازگشت کشورهای منطقه به عناصر ملی و منطقه‌ای تشکیل دهنده قدرت ملی، گفتگو و همکاری دسته جمعی منطقه‌ای.  

جمهوری اسلامی ایران بعنوان قدرت مسئولیت پذیر منطقه ای حسن نیت خود را در این زمینه بارها نشان داده است. ایران ژئوپلیتیک به هم پیوسته ای با جهان عرب دارد و اتفاقا در ۴۰ گذشته از ناحیه جغرافیای همجوار عربی مورد حمله مستقیم نظامی ۸ ساله واقع شده است. معهذا برای خروج از شرایط کنونی نابهنجار منطقه و کوتاه کردن دست مداخله جو و غارتگر آمریکا، ایران به راه حل منطقه ای معتقد است و بر آن اصرار دارد. اینکه کشورهای منطقه به جای خریدهای ده‌ها میلیاردی تسلیحات و تبدیل منطقه به انبار تسلیحات ساخته شده آمریکا و اروپا و ائتلاف با رژیم غاصب صهیونیستی، به توسعه منطقه با استفاده از ظرفیت های عظیم اقتصادی، انرژی، حمل و نقل و تجارت بیندیشند. برای این منظور، ایران علاوه بر آنکه همواره از ابتکارات منطقه‌ای استقبال کرده، خود نیز مبدع ابتکارات منطقه‌ای بوده است.  

– ایران از ابتکار سال ۲۰۱۶ شیخ صباح امیر فقید کویت به کشورهای ذیربط منطقه با تمرکز بر حل اختلافات منطقه ای استقبال کرد. هرچند بعدها با روی کار آمدن ترامپ رئیس جمهور ماجراجوی آمریکا، این طرح به کناری نهاده شد!

– ایران در سال ۲۰۱۹ ابتکار “صلح هرمز” یا “ائتلاف امید” را رسما در سازمان ملل متحد رونمائی کرد. جزئیات این طرح رسما در اختیار کشورهای منطقه خلیج فارس حتی بحرین و عربستان قرار گرفت. طرح صلح هرمز بر پایه اصول مهمی همچون پایبندی به اهداف و اصول ملل متحد، احترام متقابل، منافع متقابل، جایگاه برابر، گفتگو و تفاهم، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی، خدشه‌ناپذیری مرزهای بین‌المللی، حل و فصل مسالمت‌آمیز تمامی اختلافات و از همه مهم‌تر دو اصل بنیادین «عدم تجاوز» و «عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر» قرار دارد. ایران همچنان معتقد است که این ابتکار می‌تواند یک راه حل سازنده و مبتنی بر منافع مشترک برای همه کشورهای منطقه و نیز صلح و امنیت بین المللی باشد.  

– جمهوری اسلامی ایران حتی از پیشنهاد روسیه با عنوان «بررسی جامع وضعیت در خلیج فارس» استقبال کرد و محمدجواد ظریف وزیر خارجه در نشست مجازی مربوط به آن در شورای امنیت سازمان ملل در اکتبر ۲۰۲۰ شرکت کرد. عراق و قطر نیز در این نشست مشارکت کردند، اما دیگر کشورهای این حوزه از جمله عربستان غایب بودند!

– البته در بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ که پایان بخش جنگ عراق علیه ایران بود، هم وظیفه ای برای دبیرکل سازمان ملل مشخص شده که گفتگو میان ایران و عراق و کشورهای منطقه را پیش ببرد. ایران بارها این موضوع را به سازمان ملل متحد و طرف های منطقه ای بعنوان یک گزینه منطقه ای یادآور شده است، اما محل توجه قرار نگرفته است. البته شاید برای برخی کشورهای منطقه که دهها میلیارد دلار صرف حمایت از رژیم صدام در جنگ ۸ ساله علیه ایران کرده بودند، رجوع به قطعنامه ۵۹۸ که پایانی بر تجاوز نظامی شکست خورده علیه ایران بود، آسان نباشد!  

– ایران حتی از ابتکار روسیه برای گفتگوهای منطقه ای نیز که در ۲۰ اکتبر سازمان ملل ارائه شد، استقبال کرد. فلذا ایران و عراق و قطر در آن شرکت کردند، اما بقیه کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان غایب بودند!
آمریکا ۷۶۰۰ مایل با منطقه و خانه مشترک ما فاصله دارد. دولت آمریکا امنیت کشورش و استمرار فروش تسلیحات کمپانی‌های اسلحه سازی خود را در ناامنی خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا جستجو می‌کند و هیچگاه شریکی برای صلح و امنیت نخواهد بود.

منبع: ایرنا



منبع خبر

مسئول ناامنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کیست؟ بیشتر بخوانید »