مادر

شهادت ۲ مادر باردار در حملات وحشیانه صهیونیست‌ها به مردم

شهادت ۲ مادر باردار در حملات وحشیانه صهیونیست‌ها به مردم


شهادت ۲ مادر باردار در حملات وحشیانه صهیونیست‌ها به مردم

 به گزارش نوید شاهد؛ حسین کرمانپور، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت در شبکه ایکس نوشت: «‏از آغاز جنگ توسط اسرائیل علیه مردم کشورمان؛ ۱۶۳ زن مجروح، و ۴۴ نفر بانو هم به درجه شهادت نائل شده‌اند که دو نفر از این عزیزان مادر باردار بودند که به اتفاق جنین خود جان دادند!

۱۳ نفر از شهدای جنگ، کودک هستند که کوچک‌ترین آنها ۲ ماهه است. کوچک‌ترین مجروح جنگ، کودک ۴ ساله است وهم اکنون با ۵۰ درصد سوختگی در آی‌سی‌یو بستری است. مادر این کودک خانم دکتر رسولی متخصص زنان و زایمان، پدرش و خواهر دوماه‌اش هم به شهادت رسیده‌اند.»

انتهای پیام/



منبع خبر

شهادت ۲ مادر باردار در حملات وحشیانه صهیونیست‌ها به مردم بیشتر بخوانید »

شهید جمهور و حفظ حرمت مادر 


گروه استان‌های دفاع‌پرس- «فهیمه قربانیان» فعال رسانه‌ای؛ احترام به والدین، از ارکان اصلی اخلاق اسلامی و سنتی هست که همواره از سوی بزرگان دین و سیاست برجسته شده هست، شهید آیت‌الله رئیسی، در کنار مسئولیت‌ها و مأموریت‌های ملی خود، نمونه‌ای بارز از این آموزه‌ها بود. دیدار‌های مداوم و بدون تشریفات او با مادر بزرگوارش در خانه‌ای ساده، نشان از پیوندی عاطفی و معنایی عمیق داشت؛ پیوندی که نه تنها بازتاب‌دهنده ادب و محبت یک فرزند به مادرش بود، بلکه درسی بزرگ برای جامعه، بویژه صاحبان جایگاه‌های مدیریتی محسوب می‌شود.

رفتار او با مادرش، علاوه بر یک رابطه صمیمی، نمایی از تعهد اخلاقی و ارزش‌هایی بود که در تمام جنبه‌های زندگی‌اش جاری بود. این دیدار‌ها نه همراه جمعی از همراهان یا تشریفات خاص، بلکه کاملاً ساده و بی‌پیرایه انجام می‌شد. پایبندی شهید رئیسی به حفظ حرمت مادر و حفظ ارتباطی صمیمانه، الگویی روشن از معنای حقیقی ساده‌زیستی و مردمی بودن، بود.

خانه مادر شهید رئیسی، واقع در منطقه ایثارگران مشهد، نمادی از سادگی و معنویت بود؛ خانه‌ای که همچون قلب مادر، برای فرزندش مأمنی برای آرامش و بازگشت به اصالت به حساب می‌آمد. معصومیت این دیدارها، علاوه بر نشان دادن احترام ایشان به والدین، جلوه‌ای از اعتقادات شریف ایشان به جایگاه والدین در اسلام و سنت ایرانی بود.

افزون بر این، دیدار‌های مداوم و صمیمی شهید رئیسی با مادر، از نگاه همسایگان پنهان نمانده بود. به گفته برخی از ساکنان منطقه، شهید رئیسی بدون هیچ تشریفات یا حفاظتی وارد محله می‌شد و با تواضعی مثال‌زدنی به دیدار مادرش می‌رفت. همسایگان نقل کرده‌اند که نحوه ورود او به خانه مادر، نمایش بی‌نظیری از ادب، احترام و مردمی‌بودن بود. یکی از همسایگان با اشاره به رفتار او گفته بود: «ایشان نه به‌عنوان یک مقام کشوری، بلکه همچون فرزندی ساده و مؤدب همیشه با مادر دیدار می‌کرد.»

نقل‌هایی از مردم محله همچون حکایاتی ماندگار از شخصیت اخلاق‌مدار و متواضع شهید رئیسی در اذهان باقی مانده هست. یکی دیگر از ساکنان منطقه گفته بود: «منزل مادرشان ساده و کوچک بود، اما روح بزرگ در آن خانه جریان داشت. وقتی حاج‌آقا می‌آمدند، هیچ نشانه‌ای از قدرت و مقام در رفتارشان نبود. او یک انسان بود، یک فرزند مهربان» حتی کوچک‌ترین حرکات و رفتار‌های ایشان تأثیری بسزا بر مردم گذاشته و الگویی ناب از زندگی اخلاقی و اسلامی ارائه می‌داد.

آنچه این رفتار‌ها را متمایز می‌سازد، ساده و مردمی بودن آنهاست؛ دیدار‌هایی که در نهایت احترام، نه تنها تجلی محبت یک فرزند به مادرش بلکه پیامی از تواضع و مردم‌داری بود. این دیدار‌های بی‌ریا، تصویری از انسانیتی هست که فراتر از وظایف رسمی و جایگاه‌های دولتی، در رفتار‌های شخصی و خانوادگی نیز جاری بود. 

شهید رئیسی با چنین رفتار‌هایی نشان داد که احترام به والدین، نهایتاً تجلی باور‌های قلبی و درونی او بوده هست؛ رفتاری که نه از سر اجبار یا نمایش، بلکه از عمق ایمان او به ارزش‌های انسانی و دینی نشأت می‌گرفت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شهید جمهور و حفظ حرمت مادر  بیشتر بخوانید »

ادعای عجیب پسر معتاد در قتل پدر و مادر

ادعای عجیب پسر معتاد در قتل پدر و مادر



پسر معتاد روان‌پریش که فکر می‌کرد مادرش او را طلسم کرده در اقدامی‌هولناک مادر و پدرش را کشت و خانه را آتش زد اما حالا با اعلام رضایت تنها برادرش به ۱۰ سال حبس محکوم شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اوایل اسفندماه دو سال قبل بود که ساکنان یک کوچه در مرکز تهران متوجه صدای درگیری و فریادهای زن و شوهر همسایه شدند و از آنجا که می‌دانستند این زوج پسری معتاد و بیمار دارند و به تصور اینکه این دعوا خانوادگی است دخالتی نکردند اما ناگهان با شنیدن فریادهای کمک‌خواهی زن میانسال و مشاهده شعله‌های آتش که از پنجره خانه زبانه می‌کشید، موضوع را به آتش‌نشانی و پلیس خبر داده و خودشان نیز به کمک رفتند.

وقتی همسایه‌ها وارد ساختمان شدند پسر معتاد که چاقویی در دست داشت با دیدن آنها چاقو را انداخت و به حیاط رفت و در گوشه‌ای نشست و مشغول سیگار کشیدن شد. دقایقی بعد پیکرهای خونین زن و مرد صاحبخانه با کمک اورژانس به بیمارستان منتقل شد و مأموران کلانتری نیز پسر ۳۰ ساله را بازداشت کردند، اما ساعتی بعد خبر رسید که زوج میانسال جان باخته‌اند. پسر جوان در بازجویی‌ها به قتل پدر و مادرش اعتراف کرد. پسر بزرگ خانواده که در طبقه پایین همان خانه با همسرش زندگی می‌کرد و در زمان حادثه سر کار بود، با اطلاع از مرگ پدر و مادرش در حالی که شوکه شده بود به تیم جنایی گفت که برادرش مشکل روانی دارد. بدین ترتیب پرونده پس از تکمیل تحقیقات به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در جلسه دادگاه ابتدا برادر بزرگ متهم که تنها ولی دم پرونده محسوب می‌شود رضایت بی‌قید و شرط خود را اعلام کرد و گفت: برادرم مشکل روانی دارد و می‌دانم این کار را به عمد انجام نداده است. پدر و مادرم او را خیلی دوست داشتند و مطمئنم راضی به قصاص او نیستند، به همین خاطر من هم از گناهش می‌گذرم.

سپس نوبت متهم شد که از خود دفاع کند. وی در حالی که گریه می‌کرد به قضات گفت: من ناخواسته پدر و مادرم را کشتم. از کودکی مشکل اعصاب و روان دارم. از حدود ۱۰ سال قبل هم معتاد شدم و از سوی دیگر شب‌ها هم در خواب راه می‌روم و دست به کارهایی می‌زنم که وقتی بیدار می‌شوم اصلاً در خاطرم نمی‌ماند. مادرم خیلی سعی کرد مرا ترک بدهد و چند بار هم من را به کمپ ترک اعتیاد برد اما هر بار که برمی‌گشتم فقط حدود ۵ یا ۶ ماه خوب بودم و دوباره به سمت مواد می‌رفتم و اوضاعم بدتر می‌شد. روز حادثه حالم خیلی بد بود و کلافه بودم، اتاقم را به هم ریختم و ناگهان زیر تختم یک جسم عجیب پیدا کردم که شبیه طلسم بود، فکر کردم مادرم مرا طلسم کرده و دلیل حال بدم وجود همین طلسم است. از شدت ناراحتی طلسم و تختم را با هم آتش زدم؛ مادرم که متوجه سروصدا شد به اتاقم آمد و شروع به داد و فریاد کرد، با این سروصداها حالم بدتر شد و او را زدم بعد پدرم آمد که او را هم با چاقو زدم، نمی‌فهمیدم چکار می‌کنم. الان هم عذاب وجدان دارم و شرمنده هستم. تنها آرزویم این است که بر سر مزار پدر و مادرم بروم و حلالیت بطلبم.

در ادامه وکیل متهم گفت: کارشناسان پزشکی قانونی روان‌پریشی موکلم را تأیید کرده‌اند، البته هنگام ارتکاب جرم بدون اختیار نبوده است. امیدوارم قضات در صدور حکم این موضوع را مد نظر قرار دهند.

برادر متهم نیز به قضات گفت: برادرم مشکل اعصاب دارد، حتی در دوره خدمت سربازی هم یک‌بار با خوردن قرص و بار دیگر با سقوط از بلندی قصد خودکشی داشته که نجاتش داده‌اند. برادرم بی‌آزار بود و به کسی صدمه نمی‌زد، نمی‌دانم چه شد که این فاجعه رخ داد، الان هم خیلی پشیمان است و به همین خاطر از او گذشت کردم.

در پایان جلسه قضات با توجه به اعلام رضایت برادر متهم، وی را به ۱۰ سال حبس محکوم کردند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادعای عجیب پسر معتاد در قتل پدر و مادر بیشتر بخوانید »

مادران مقاومت+تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، «مادران» افرادی هستند که بنا بر وظیفه‌ای که دارند، هم گاهی خودشان در جهاد شرکت می‌کنند و هم شوهران و فرزندان خود را ترغیب به شرکت در جهاد می‌کنند. مادران فلسطینی نیز اینگونه هستند.
 
مادران فلسطینی به‌دلیل شرایط ویژه‌ای که کشورشان دارد، هم خودشان در بطن جنگ هستند و هم همه اعضای خانواده‌شان.
 
رسالت ویژه‌ای که آنها دارند این هست که فرزندانشان را برای این راه تربیت کنند و به آنها بگویند پدرشان یا باقی افراد خانواده از چه چیزی دفاع کردند و برای چه به شهادت رسیدند و رژیم صهیونیستی کیست و چرا باید علیه او قیام کرد!
 
در این میان اما، رژیم صهیونیستی به هیچ‌کس رحم نمی‌کند و هرکه را بتواند به شهادت می‌رساند؛ حتی اگر آنها کودک و بچه باشند و مادرانشان هم با آنکه از این جنایت دلشان به‌درد می‌آید، اما صبر پیشه و به خدا توکل می‌کنند و می‌دانند که در نهایت پیروز خواهند شد.
 
«سرو به احترام شما ایستاده» مجموعه تصاویر هست از مادران فلسطینی که در ادامه مشاهده می‌کنید.
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
مادران مقاومت+ تصاویر
 
انتهای پیام/ ۱۱۸
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مادران مقاومت+تصاویر بیشتر بخوانید »

فیلم/ مادر شهیدان خالقی‌پور: کاش به تعداد موهای سرم پسر داشتم تا در راه اسلام قربانی می‌کردم

فیلم/ مادر شهیدان خالقی‌پور: کاش به تعداد موهای سرم پسر داشتم تا در راه اسلام قربانی می‌کردم

گروه ساجد دفاع‌پرس: آن‌روز که با شهید سید مرتضی آوینی مصاحبه کرد، تنها یکی از فرزندانش یعنی «داوود» به شهادت رسیده بود؛ اما بعد از داوود، فرزندان دیگرش یعنی «رسول» و «علیرضا» نیز به شهادت رسیدند؛ چراکه مادر شهیدان «خالقی‌پور»، تنها به قربانی شدن یک فرزند خویش در راه خدا راضی نبود؛ بلکه معتقد بود: «کاش به تعداد تار‌های مویم پسر داشتم و در این راه قربانی می‌کردم»؛ این قضه مادران سرافراز این سرزمین هست که اسماعیل‌های خود را یک‌به‌یک به مسلخ عشق می‌فرستند و هرگز از کرده خود پشیمان نمی‌شوند؛ تا جایی که حسرت می‌خورند که ای کاش فرزندان دیگری نیز داشتند و آن‌ها را در راه خدا فدا می‌کردند.

حاجیه خانم «فروغ منهی» مادر شهیدان «داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور» سال‌ها بعد از مصاحبه‌اش با شهید آوینی گفت که پس از بیان این جمله، اشک از چشمان او جاری شد و من بعدها فهمیدم که وی سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی هست.

کد ویدیو

– شما با این‌که یک فرزندتان شهید شده هست و وظیفه خود را نسبت به انقلاب انجام داده‌اید، باز هم فرزند دیگر خود را به جبهه فرستادید؟

هنوز وظیفه‌ام را انجام ندادم؛ سه فرزندم هم دارم که این‌ها هم باید در راه اسلام، ان‌شاءالله قربانی شوند؛ اگر با خون خود می‌خواهند اسلام را آبیاری کنند، اگر با وجود خود می‌توانند، آن را هم خدا می‌داند. چه خوب گفت مادر شهیدان زین‌الدین که مادر ۲ شهید بود، مادر فرمانده شهید لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)، که فرمودند کاش به تعداد تمامی رگ‌های بدنم پسر داشتم و در این راه قربانی می‌کردم؛ من هم پی گفته آن مادر را می‌گیرم  و می‌گویم کاش به تعداد تار‌های مویم پسر داشتم و در این راه قربانی می‌کردم؛ چه شیرین و چه باصفاست؛ این را با تمام وجودم می‌گویم. اگر تکه‌تکه بچه‌هایم را هم نیاورند، راضی‌ام به رضای خدا؛ وقتی که با خدا معامله کردم، دیگر کاری ندارم که جنازه‌اش بیاید یا نیاید.

– مادر جان! شما چه صحبتی دارید با خانواده‌هایی که می‌توانند فرزندان و همسران خود را به جبهه‌ها بفرستند و جنگ را یاری کنند؟

الحمدلله رب العالمین ما به تعداد زیادی رزمنده داریم، خانواده‌ها همه آگاهند و بچه‌های خود را پشت‌سر هم، با عشق و علاقه می‌فرستند به جبهه؛ خدا آن‌روز را نیاورد که با زور بچه‌های کسی را به جبهه بفرستند. وقتی دیروز من پایگاه ابوذر بودم، یک فرم از دست یک رزمنده مامور می‌آمد بیرون هزار دست می‌آمد تا آن فرم را بگیرد؛ این همه ما رزمنده داریم، احتیاجی نداریم به گفتار من کمینه که به خواهر‌ها یا مادر‌ها حرفی بزنم؛ همه آن‌ها آگاه و عاقل هستند.

– شما خودتان پشت جبهه برای یاری رزمندگان چه می‌کنید؟

هفت سال هست، هشت سال هست که جنگ شروع شده هست؛ همیشه یا یکی‌دوتا رزمنده در جبهه داشتم، خدا را شکر می‌کنم، اگر سفره‌ای باز کنم و بچه‌هایم و خانواده دور سفره بشینند، از خدا خجالت می‌کشم؛ پیش وجدانم ناراحتم، همیشه در جبهه رزمنده داشتم، خودم هم از روز اول تا امروز، آن‌چیزی که از دستم بریباید، هرطوری که شما بفرمایید اگر خدمتی جایی باشد، بنده آن‌جا برای خدمت‌گذاری حاضرم.

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ مادر شهیدان خالقی‌پور: کاش به تعداد موهای سرم پسر داشتم تا در راه اسلام قربانی می‌کردم بیشتر بخوانید »