ماهشهر

روایت سنگرسازانی که بی‌سنگر بودند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، پانزدهمین قسمت برنامه «جبهه» که با سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) همزمان شده بود به روایت عملیات‌های ویژه و جسورانه‌ای اختصاص داشت که رزمندگان ایرانی برای نفوذ به خاک دشمن انجام دادند؛ از شناسایی و خرابکاری در خطوط دشمن تا ضربات مهلکی که معادلات جنگ را تغییر داد.

طریق‌القدس: روایتی از شجاعت خرازی و غافلگیری دشمن
در بخش اول برنامه، سیدمحمد لاله‌زار فرمانده قرارگاه کربلا و قرارگاه نوح نبی (ع) مهمان برنامه بود و از داستان عملیات طریق‌القدس گفت.

وی در ابتدا گفت: «قهرمان داستان طریق‌القدس، شهید سرلشکر حسین خرازی بود. آخرین رده چیدمان در جنگ با دشمن، توپخانه بود که او توانست ساعت ۱۲ شب توپخانه ارتش دشمن را خفه کند. چند عملیات بزرگ ما مدیون شجاعت و شهامت و دور زدن دشمن توسط شهید حسین خرازی بود؛ من هم همراه‌ایشان بودم از نزدیک شاهد این شجاعت‌ها بودم؛ همچنین باید یادی کنیم از سردار حسن باقری، مغز متفکر جنگ و مهندسی جنگ. اینجا جای دکتر ابوالفضل حسن‌بیگی خالی هست؛ مجری جاده پشت رملی‌ایشان بود که اکنون در بیمارستان بستری هست، برای شفای‌ ایشان دعا می‌کنیم.»

لاله‌زار ادامه داد: «مسئولیت عبور از قسمت دیگری از این جاده با من بود. جایی که دیگر امکان ساختن راه نبود و اگر بیشتر پیش می‌رفتیم دشمن متوجه می‌شد. عملیات باید سرّی می‌ماند و اگر لو می‌رفت، طریق‌القدس شکست می‌خورد و ما متضرر می‌شدیم. این عملیات بعد از عزل بنی‌صدر خائن بود که فرمانده کل قوا بود و تجهیزات در اختیار او بود. بعد از سخنرانی امام (ره)، نیرو‌ها به جبهه سرازیر شده بودند، ولی تجهیزات نبود. بعد از عزل بنی‌صدر، اولین عملیات، ثامن‌الائمه (ع) بود که به آزادسازی آبادان و ماهشهر بعد از یک سال انجامید. دومین عملیات موفق طریق‌القدس در سال ۱۳۶۰ بود که پر از درس هست. در این عملیات، دشمن را که به استان رسیده بود، هورالعظیم را گرفته و تا پشت حمیدیه آمده بود به عقب راندیم. شهید حسن باقری و محمد باقری و سایر فرماندهان و مهندسان جهاد طراحی کردند که چگونه دشمن را دور بزنیم؛ چون مستقیم نمی‌توانستیم وارد استان شویم. از دریای رمل جاده‌ای ساختیم و نیرو‌های ما از دهلاویه به چذابه برسند. من در این عملیات مسئول عبور با فرش‌های باتلاقی شدم که هر جا ماشین‌آلات گیر می‌کردند، عبور می‌کردیم.»

وی در ادامه گفت: «آن شب باران گرفت و زمان بارندگی، رمل ماسه بادی مثل آسفالت می‌شود و به عبور رزمندگان ما کمک کرد. ما باید دشمن را دور می‌زدیم. پشت تپه‌های «الله‌اکبر» جاده ساختیم و قهرمان این عملیات سرلشکر شهید حسین خرازی هست. این فرمانده شجاع، ترسی در وجودش نبود. تا اینکه حوالی ۱۲ شب پشت توپچی دشمن را گرفت و نیرو‌های ما در دهلاویه با کمترین خسارت به لشکر امام حسین (ع) رسیدند. اصل قضیه بر غافلگیری بود. نیروهای دشمن وقتی می‌دیدند که توپخانه گرفته شده، تضعیف می‌شدند و از این بابت خوب بود.»

لاله‌زار همچنین گفت: «روزی که می‌خواستیم حمله کنیم، همراه با شهید صیاد شیرازی آخرین شناسایی را انجام دادیم. وقتی برگشتیم یکی از برادران چیزی در گوش صیاد گفت و او رنگش پرید. یکی از بچه‌های اطلاعات عملیات را دشمن گرفته بود و ما نگران این بودیم که چون او زیر شکنجه هست، عملیات لو نرود. بعداً جنازه این شهید بزرگوار را پیدا کردیم که زیر شکنجه‌ها لب باز نکرده بود که اگر کرده بود، دشمن عملیات را می‌فهمید. وقتی حسین خرازی قهرمان هست و نوک پیکان همه عملیات‌هاست، او تنها نیست، بلکه اتاق فکر قوی و مدیریت جنگ پشت سر اوست. زمان عملیات چند گردان آماده کنار او بودند که اگر عملیات به مشکل برخورد، چند گردان نیروی ذخیره داشته باشیم. نیروی هوایی و هوانیروز، مهندسی جنگ را در اختیار داشتیم. زمانی که می‌خواستیم جیپ حسین خرازی را حرکت دهیم، آن را پشت بلدوزر بستیم و حرکت دادیم. در کنار او شهید احمد کاظمی، و نفراتی از ارتش و سپاه و هوانیروز و نیروی هوایی و سایر نیرو‌های جمهوری اسلامی حضور داشتند.»

مهمان بخش دوم این برنامه، «قاسم صرافان» شاعر بود که به مناسبت سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) اشعاری را در مدح کریم اهل بیت خواند.

پل بعثت؛ ابتکار و شجاعت در عبور از اروند
مهمان بخش بعدی برنامه «جبهه» سیدهاشم بنی‌هاشم، مدیر اجرایی پروژه پل بعثت بود. او در ابتدا گفت: «شبکه آبرسانی و برق‌رسانی تعدادی از روستا‌ها را در زمان جنگ ما انجام دادیم. آن زمان مهندس ساختمان بودم و تحصیل‌کرده دانشگاه علم و صنعت؛ همچنین عضو شورای مرکزی جهاد سازدگی خراسان بودم. وقتی جنگ شد، ستاد پشتیبانی جهاد سازندگی کمک‌های مردمی را جمع می‌کرد و همچنین از نظر کار‌های فنی و مهندسی حضور پیدا می‌کردیم. به نظرم اگر هدفی داشته باشیم و برایش برنامه‌ریزی کنیم و با شجاعت عمل کنیم، می‌توانیم به هدفمان برسیم.

بنی‌هاشم در ادامه گفت: «روایتی که راجع به پل بعثت می‌خواهم بگویم، روایتی هست که خودم در آن مشارکت داشتم؛ مدیر اجرایی پل بعثت بودم و از اول تا آخر این پروژه حضور داشتم. بعد از عملیات والفجر ۸ که عبور از اروندرود بود، نیاز داشتیم که عبور مطمئنی داشته باشیم. پل‌های متعددی ساخته و به سرعت طراحی و اجرا شد، ولی هیچ‌کدام بادوام نبود و در دید دشمن بود و بمباران می‌شد؛ یا اینکه جزر و مد آب، آن پل‌ها را خراب می‌کرد. تصمیم جهاد سازندگی با هماهنگی فرماندهان جنگ این بود که پل مطمئنی را روی اروندرود بزنیم. در جهاد سازندگی مرکز مطالعات داشتیم که مهندسان آنجا همفکری می‌کردند و تصمیم گرفته شد این پل لوله‌ای باشد و از طریق شمع‌کوبی آن احداث شود. این امر از نظر من نامناسب بود، ولی باید اثبات می‌کردم که روش غلطی هست. از طریق شمع‌کوبی پل دیده می‌شد و در نهایت بمباران می‌شد. یکی از شرایط برای اجرای پل لوله‌ای استتار بود، در حالی که عرض رودخانه ۹۰۰ متر بود، عمق رودخانه ۱۳ متر بود و اختلاف ارتفاع در جزر و مد سه متر و ۴۰ سانت بود.»

وی ادامه داد: «در فروردین‌ماه همزمان با روز مبعث بود که این را شروع کردیم و به نام «بعثت» نام‌گذاری کردیم. هنوز بعضی از موارد پل برای‌مان روشن نبود. لوله‌هایی از کارخانه لوله‌سازی اهواز برای‌مان آمد که از آن استفاده می‌کردیم و اینکه ان لوله‌ها را چگونه در اروند مستقر کنیم، برایمان جای سؤال بود. تصمیم گرفتیم لوله‌ها را شناور کنیم؛ درباره آن در مرکز مطالعات بحث کردیم. در نهایت از طریق شناور پنج لوله را در کنار هم قرار دادیم و بستیم. آب مد برعکس به سمت خشکی می‌رفت و لوله‌های شناور غرق شد. با خود گفتیم شکست خوردیم. برای ما ایمنی و اطلاعات مهم بود. بعد از آن، اسم پل بعثت را به «رمضان» تغییر دادیم. سپس اشکالات کار را درآوردیم و متوجه شدیم برزنتی که سر لوله بسته بودیم، سر خورده بود و این پنج تا را به یکی یکی تبدیل کردیم. برزنت‌ها را بستیم؛ دیدیم مقداری آب داخلش رفته و نمی‌دانستیم چگونه باید این لوله را از داخل نهر حمل می‌کردیم و شناور کنیم. ریسک بزرگی کردیم. گفتیم مقدار آبی که داخل لوله هست از داخل نهر به داخل اروند می‌رود و به ساحل می‌رسد. این لوله از داخل نهر وارد اروند شد و گویا خدا مرحمتی به ما کرد و ما توانستیم لوله‌ها را در این نهر خروشان به ساحل برسانیم. روی لوله نوشتیم الله اکبر.»

وی در ادامه گفت: «این پل را اکنون به خاطر لایروبی اروندرود جمع کرده‌اند؛ ولی دو سال پیش نمونه‌ای از این پل را در یادمان والفجر ۸ ساختیم. کسانی که از منطقه بازدید می‌کنند، قسمتی از این پل را می‌توانند ببینند. این یک تکنولوزی دانش فنی هست و باید دانش داشته باشید تا بسازید.»

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت سنگرسازانی که بی‌سنگر بودند بیشتر بخوانید »

۲ نفتکش خارجی حامل سوخت قاچاق در خلیج‌فارس توقیف شدند

۲ نفتکش خارجی حامل سوخت قاچاق در خلیج‌فارس توقیف شدند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، دریادار دوم «محمد شریف شیرعلی» جانشین فرمانده منطقه سوم دریایی سپاه شامگاه (پنجشنبه) با تشریح جزئیات توقیف دو فروند شناور خارجی حامل سوخت قاچاق توسط رزمندگان نیروی دریایی سپاه اظهار داشت: رزمندگان نیروی دریایی سپاه با هوشیاری، تسلط و دقت عمل، تمامی اقدامات غیرقانونی شناور‌های تجاری و نظامی فرا منطقه‌ای را رصد و با اقتدار به مأموریت خود می‌پردازند.

دریادار شیرعلی با اشاره به توقیف نفتکش‌های حامل سوخت قاچاق با پرچم‌های کشور‌های پاناما و تانزانیا با نام‌های تجاری «استیون» و «کرون» توسط رزمندگان نیروی دریایی سپاه بیان کرد: در ۲ روز گذشته رزمندگان منطقه سوم نیروی دریایی سپاه مستقر در بندر ماهشهر و شمال خلیج فارس با رصد اطلاعاتی، ۲ فروند شناور را که به صورت سازمان یافته مبادرت به قاچاق نفت گاز جمهوری اسلامی در خلیج فارس می‌کردند را با دستور مقام قضائی توقیف کردند.

جانشین فرمانده منطقه سوم دریایی سپاه تصریح کرد: رزمندگان منطقه سوم دریایی سپاه همچنین با تسلط، هوشیاری، رفتار حرفه‌ای و اخطار قاطع به تمام عوامل بیگانه که در منطقه حضور داشتند با اقتدار شناور‌های متخلف توقیف شده را تا بندر ماهشهر و پایگاه اروند هدایت و ۳۷ خدمه این نفتکش‌ها را نیز برای ادامه مراحل قانونی به مقام‌های قضائی تحویل دادند.

انتهای پیام/ ۲۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۲ نفتکش خارجی حامل سوخت قاچاق در خلیج‌فارس توقیف شدند بیشتر بخوانید »

فرمانده جدید منطقه سوم نیروی دریایی سپاه معرفی شد

فرمانده جدید منطقه سوم نیروی دریایی سپاه معرفی شد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، آیین تکریم و معارفه فرمانده سابق و جدید منطقه سوم نیروی دریایی سپاه با حضور سردار تنگسیری، مقامات لشکری و کشوری و مسئولین محلی استان خوزستان در حسینیه ثارالله شهر ماهشهر برگزار شد.

در این مراسم سردار تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه از تلاش‌ها و زحمات خالصانه دریادار دوم پاسدار نوذری تقدیر و دریادار دوم پاسدار هاشمی را به عنوان فرمانده جدید منطقه سوم نیروی دریایی سپاه معرفی کرد.

انتهای پیام/ ۲۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده جدید منطقه سوم نیروی دریایی سپاه معرفی شد بیشتر بخوانید »

روایتی از شجاعت رزمندگان آتش به اختیار برای دفاع از آبادان

روایتی از شجاعت رزمندگان آتش به اختیار برای دفاع از آبادان


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، یکی از موضوعاتی که با گذشت چهار دهه از وقوع آن همچنان در پرده ابهام باقی‌مانده است و تحلیلگران مسائل نظامی، به‌سادگی از کنار آن گذشتند، دستور انتقال توپخانه حیدر شهرضا از آبادان به ۱۷ کیلومتری جاده ماهشهر آبادان است.

این اقدام که با مقاومت نسبتاً شدید سروان محمدی فرمانده توپخانه و همچنین افسر شجاع توپخانه ستوان عباسی مواجه شد، در اوج درگیری‌های خرمشهر یعنی روز‌های ۲۲ یا ۲۳ مهرماه انجام گرفت و آبادان و خرمشهر را از آتش مؤثر پشتیبانی این آتشبار ۱۳۰ میلی‌متری که شامل ۶ قبضه توپ کششی می‌شد، محروم کرد.

سپاه آبادان آن موقع به‌جز دو قبضه خمپاره‌انداز ۸۱ میلی‌متری و دو قبضه خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری، سلاح نیمه‌سنگین دیگری برای مواجهه با دشمن نداشت. ظاهراً سرهنگ رضوی فرمانده وقت اتاق جنگ که پیش از آن، فرمانده ژاندارمری خوزستان بود این دستور را صادر کرده بود. وقتی سروان محمدی فرمانده آتشبار توپخانه ۱۳۰ میلی‌متری گفته بود «اگر مرا اعدام هم بکنید، توپخانه را جابه‌جا نمی‌کنم.» این افسر دلسوز، متدین و رشید و همچنین ستوان عباسیِ شجاع و دلاور از جانب فرمانده مافوق خود به‌شدت تحت‌ فشار قرار گرفتند و سرانجام مجبور به انتقال توپخانه شدند. البته سروان محمدی در نهایت به سرهنگ رضوی چنین گفته بود: «توپخانه را جابه‌جا می‌کنم، ولی این کار از لحاظ نظامی به تمام دلایل، صحیح نیست.»

توجیه سرهنگ رضوی این بود که خرمشهر محکوم‌ به سقوط است و آبادان هم در خطر سقوط قرار دارد؛ بنابراین، احتمال دستیابی دشمن به توپخانه بسیار زیاد است و پس‌ از این جابه‌جایی، با توجه به اینکه برد توپخانه ۱۳۰ میلی‌متری حدود ۲۷ کیلومتر است، از راه دور هم می‌تواند آبادان را پشتیبانی کند. البته سرهنگ رضوی به‌ خوبی می‌دانست با توجه به اینکه دیدبان‌های ارتش معمولاً از فاصله ۶ تا ۷ کیلومتری دیدبانی می‌کردند، از تأثیر مثبت آتشباری توپخانه به‌شدت کاسته خواهد شد و درنتیجه نه‌ تنها سقوط خرمشهر حتمی خواهد بود، بلکه آبادان نیز به‌شدت در معرض آسیب و سقوط قرار خواهد گرفت.

خستگی سرهنگ رضوی فرمانده اتاق جنگ در ۲۲ یا ۲۳ مهر ۱۳۵۹ به حدی بود که رکن‌الدین جوادی جانشین وقت فرمانده سپاه آبادان و مسعود خوشبخت نماینده سپاه در اتاق جنگ نتوانستند در ساعت ۱۲:۳۰ نیمه‌شب معاونش را که سرگرد قدبلندی بود قانع کنند تا وی را از خواب بیدار کند و دربار ه دستور انتقال توپخانه حیدر توضیح دهد.

سروان محمدی فرمانده توپخانه حیدر در غروب روز ۲۲ یا ۲۳ مهرماه با دلی پرخون توپخانه را از اروندکنار حرکت داد و به منطقه ذوالفقاری رساند.

منبع: کتاب دشمن پشت دروازه‌های شهر

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از شجاعت رزمندگان آتش به اختیار برای دفاع از آبادان بیشتر بخوانید »

ایثار به خاطر عبور یک لودر

یک «لودر» گواه شکست ارتش بعثی در مقابل دستان خالی مردم سوسنگرد


ایثار به خاطر عبور یک لودربه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، متن زیر خاطره‌ای است از کتاب «دِین» به کوشش علی مسرتی که گردآوری شده  خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز است و انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده است.

مطلبی که از این کتاب انتخاب شده، خاطره سید رکن‌الدین آقامیری است از مقاومتی که همراه با سایر رزمندگان اسلام در سوسنگرد مقابل نیرو‌های رژیم بعث به عمل آمد.

این خاطره به شرح زیر است:

«در منطقه کوت‌ شیخ خرمشهر، روز ۲۹ آبان بعد از ظهر به بچه‌های مقر نیروی دریایی خبر دادند که یک لودر زیر آتش عراقی‌ها گیر کرده است و به کمک نیاز دارد. با بچه‌ها به آنجا رفتیم و با ایجاد یک خط آتش، مزاحم تیراندازی عراقی‌ها شدیم تا آن لودر بتواند از آنجا خارج شود.

عراقی‌ها شروع به شلیک خمپاره کردند و یکی از آن‌ها در سه متری سمت چپ من منفجر شد و چند ترکش آن به بدنم اصابت کرد و من به زمین افتادم. از طرف چپ بدنم چند زخم برداشته بودم. مهدی خلفی فوراً من را به بیمارستان رساند و در بیمارستان طالقانی یک عمل اورژانسی با بیهوشی روی من انجام دادند و فوراً مرا به ماهشهر اعزام کردند.

چهار روز آنجا بودم و از آنجا برگه اعزام به تهران برای من صادر کردند، اما خانواده‌ام با اطلاع و راهنمایی محمدرضا نیله‌چی آمدند، رضایت دادند و من را مرخص کردند.

در این مدت به دلیل شدت آتش توپخانه عراقی‌ها روی مناطق مسکونی اهواز، خانواده‌ام به رامهرمز رفته بودند تا مدتی را موقتا در خانه قدیمی پدری زندگی کنند. به همین خاطر من را به رامهرمز بردند و حدود دو هفته آنجا بستری بودم. بعد به تدریج به کمک عصا راه رفتم و به اهواز برگشتم.»

انتهای پیام/ ۱۱۸



منبع خبر

یک «لودر» گواه شکست ارتش بعثی در مقابل دستان خالی مردم سوسنگرد بیشتر بخوانید »