ماووت

عملیات بیت‌المقدس ۲؛ نبرد با طبیعت سخت

عملیات بیت‌المقدس ۲؛ نبرد با طبیعت سخت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات بیت‌المقدس ۲ از تاریخ ۲۵  دی الی ۲ بهمن ۱۳۶۶، در جبهه شمالی: سلیمانیه- ماووت و با رمز یا زهرا (س) آغاز شد.

با تصرف ارتفاع گرده رش و عبور از رودخانه عریض قلعه چولان در عملیات نصر ۸، امکان گسترش وضعیت خودی در منطقه غرب این رودخانه و برداشتن گام‌های اساسی به‌طرف سلیمانیه فراهم شد. به همین منظور می‌بایست ارتفاعات قمیش، دولبشک و الاغلو تصرف می‌شد.

با فرارسیدن فصل زمستان، ارتفاعات منطقه را برف می‌پوشاند و اجرای هر عملیاتی، دشوار به نظر می‌رسید، درحالی‌که وضعیت موجود جنگ اقتضا می‌کرد؛ عملیات موردنظر هرچه سریع‌تر آغاز گردد، زیرا نیرو‌های معارض عراقی که متحد ایران بودند، در معرض خطر هجوم ارتش عراق قرار داشتند و چنانچه مناطق وسیع تحت نفوذ آنان به اشغال دشمن درمی‌آمد، بسیاری از راهکار‌های خودی بسته می‌شد.

با توجه به این ضرورت، سپاه پاسداران عملیات بیت‌المقدس ۲ را طراحی و اجرا کرد.

نبرد با طبیعت سخت

اجرای عملیات در ارتفاعات صعب‌العبور، هم‌زمان با فصل سرما و یخبندان، بسیار دشوار بود. فعالیت‌های طاقت‌فرسا برای فراهم شدن مقدمات عملیات و تلاش‌های گسترده و نفس‌گیر برای باز نگه‌داشتن جاده‌های یخ‌زده و برفی که برای رفت‌وآمد یگان‌های مانوری و پشتیبانی از خطوط نبرد ضرورت داشت نیز بخش دیگری از دشواری نبرد با طبیعت را به تصویر می‌کشید.

همچنین ضرورت عبور از رودخانه قلعه چولان که به نصب پلی روی آن انجامید، پرده دیگری از این نمایش بود.

صعود شبانه رزمندگان روی ارتفاعات برفی و یک هفته نبرد شبانه‌روزی با بالاپوش زمستانی در برابر دشمنی که در سنگر‌های خود بر یال‌های ارتفاعات تسلط داشت نیز خود داستانی شگفت‌انگیز است. انتقال شهدا و مجروحان در خط به پشت جبهه و تدارک نیرو‌های درگیر نبرد هم هزاران حرف ناگفته را باقی می‌گذارد.

نیرو‌های تدارک کننده باید امکانات و نیازمندی‌های عناصر پدافند را پس از عبور از پل نفر رویی که روی رودخانه قلعه چولان زده‌شده بود، بعضاً با قاطر و گاه افراد پس از چند کیلومتر پیاده‌روی در سینه‌کش ارتفاع صعب‌العبور قمیش به خط رسانده، بازگشته و آماده تدارک دیگری شوند.

به علت سرمای زیاد روی ارتفاع، نیرو‌ها مجبور بودند؛ شب تا صبح با تحرک بسیار، بدن خود را گرم نگه‌دارند تا در سرمای طاقت‌فرسا دچار یخ‌زدگی نشوند. در روز نیز وضعیتی مشابه روی این ارتفاعات حاکم است. به‌طوری‌که در صورت بارش برف یا باران، رزمندگان باید درون سنگر‌های موجود که مرطوب است و از سقف آن نیز آب می‌چکد، مانده و صبح را به شب برسانند.

نتایج کلی عملیات

در این عملیات ۹۵ کیلومتر از ارتفاعات غرب رودخانه قلعه چولان آزاد شد. از دیگر دستاورد‌های مهم عملیات این بود که رفت‌وآمد نیرو‌های قرارگاه رمضان در مناطق تصرف‌شده تحت سلطه معارضان در کردستان عراق تسهیل شد.

منابع:

۱- جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۹، صفحه ۹۷،
۲- معبودی، جلال، اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۸، صفحات ۲۲۱ و ۲۱۹،
۳- حسین اردستانی، یدالله ایزدی، نبرد بزرگ زمستانی در جبهه شمالی (عملیات بیت‌المقدس ۲): روزشمار جنگ ایران و عراق، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۸، صفحه ۹۳

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عملیات بیت‌المقدس ۲؛ نبرد با طبیعت سخت بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه سردار شهید حاج «حسن تاجوک»

مروری بر زندگینامه سردار شهید حاج «حسن تاجوک»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، «حسن تاجوک» سال ۱۳۴۰ در شهر ملایر به دنیا آمد. کودکی‌اش در محیطی آکنده از معنویت سپری شد. در سال ۱۳۴۶ جهت تحصیل قدم در دبستان نهاد و این مرحله را از آغاز تا پایان باهوش و ذکاوتی که داشت به‌خوبی پشت سر گذاشت.

وی از همان ابتدا علاقه‌ای وافری نسبت به سالار شهیدان حضرت حسین (ع) در دل داشت و در جلسات عزاداری مولایش با شور و شوق شرکت می‌کرد. در سال ۱۳۵۴ وارد دبیرستان شد و این هنگامی بود که ذهن فعال او و اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه را به‌خوبی درک می‌کرد. در جریانات انقلاب فعالانه شرکت داشت به نحوی که چندین مورد به دست عوامل ساواک شاه ملعون مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی می‌رسد، برای نبرد با مزدوران ضدانقلاب در کردستان جانانه حضور یافت و تا اوایل شروع جنگ تحمیلی در آنجا مشغول مبارزه بود. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه نبرد حق بر علیه باطل شتافت.

در فروردین‌ ۱۳۶۰ ازدواج کرد، اما سریعاً به جبهه برگشت و ماه‌ها در آنجا ماند. در سال ۱۳۶۱ به‌اتفاق تعدادی از فرماندهان جهت شناسایی منطقه جدید به سومار رفت که با برخورد به کمین دشمن و درگیری به‌شدت مجروح شد و عراقی‌ها به خیال آنکه او شهید شده رهایش کردند که بعد از یکی دو روز توسط نیرو‌های خودی به عقب منتقل شد.

وی فرماندهی شجاع و خط شکن بود و در بسیاری ازعملیات‌های جنگ تحمیلی حضور فعال داشت و مسئولیت‌های مختلفی را به عهده گرفت که مهمترین آنها فرماندهی تیپ کربلا بود.

«حسن تاجوک» در یکم تیر ۱۳۶۷ در منطقه ماووت به شهادت رسید.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید تاجوک

«و لا تَحسبنَّ الذینَ قُتلوا فی سبیل ا… امواتا بل احیاء عند ربهم یُرزقون»

یا نفس من‌ بعد الحسین (ع) مونی فبعده لا کنت ان تکونی «حضرت عباس»‌: ای نفس زندگی بعد از حسین (ع) ننگت باد مرگت باد.

با شهادت بر یگانگی خداوند متعال و نبوت حضرت محمد (ص) و امامت ۱۲ امام و ولایت‌فقیه وصیت‌نامه خود را آغاز می‌کنم.

با درود به رهبر کبیر انقلاب و خانواده‌های شهدا و با درود به شهدای انقلاب اسلامی از هابیل تا کربلای خوزستان، هم‌اکنون که قلم در دست گرفته‌ام و می‌خواهم کلماتی را به عنوان وصیت بر روی کاغذ بنویسم، دستم می‌لرزد، چون می‌دانم که من لیاقت شهادت را ندارم و نمی‌دانم چرا. من از قافله عقب مانده‌ام و علت هم این است که من هنوز ساخته نشده‌ام، ولی خدایا تو خود می‌دانی که چقدر من با خودم صحبت می‌کنم و خود را دلداری می‌دهم و می‌گویم

خداوند کریم و رحیم است و حتماً شهادت را نصیب من می‌کند، خدایا دوستان همه رفتند رفقا همه رفتند دیگر از دوستانم باقی نمانده، عابدینی‌ها، سلطانی‌ها، اسلامجو، ترکاشوندها، حاتمی، فراهانی، کلیه عزیزان رفتند و من خجالت می‌کشم از منطقه سالم برگردم، خدایا تو خود می‌دانی که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ام و کورکورانه نیست و می‌دانم که به چه راهی که همان لقای تو است می‌روم.

خدایا تو خودت کمک کن، الهی من با تمام وجود ادراکت می‌کنم و این سخن زیبایت را خوب درک می‌کنم که «یُحبُّوه و یُحبُّونَه»، خدایا تو خود می‌دانی که این بنده

حقیر به تو عشق می‌ورزد و همیشه به یاد تو بوده و هستم، زیرا امید من و تکیه‌گاه من توئی‌ای مولا و غیر از تو کس دیگر ندارم خدایا‌ ای کاش من هفتاد بار زنده می‌شدم و دوباره در سنگر تکه‌تکه می‌شدم، مگر نه اینکه همیشه در زیارت وارث می‌خوانیم که:

«یا لَیتَنا کُنـّا مَعکم فأفوزَ فوزاً عظیماً» :حالا آماده‌ام خدا می‌خواهم به فوز عظیم برسم، کمکم کن‌ای مولا

عزیزان همه شما را خیلی دوست دارم، ولی این را بدانید که خدا و اسلام را خیلی بیشتر از شما دوست دارم و باید به ندای حسین زمان لبیک گفت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مروری بر زندگینامه سردار شهید حاج «حسن تاجوک» بیشتر بخوانید »

بیت‌المقدس ۶ آخرین عملیات ایران در جبهه شمال

«بیت‌المقدس ۶»؛ آخرین عملیات ایران در جبهه شمال


بیت‌المقدس ۶ آخرین عملیات ایران در جبهه شمالبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات بیت‌المقدس ۶ در تاریخ ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۶۷ با رمز یا امیرالمؤمنین (ع) در جبهه شمالی و منطقه عمومی ماووت سلیمانیه با هدف تصرف ارتفاعات غرب ماووت به‌منظور خارج کردن عقبه خودی از دید دشمن آغاز شد و یک روز به طول انجامید.

ارتش عراق حملات گسترده‌ای را در ماه‌های پایانی جنگ با بازپس‌گیری فاو در ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ آغاز کرد. هم زمان با این حملات گسترده، حملات موشکی و هوایی خود را هم به مناطق مسکونی و زیرساخت‌های کشورمان شدت داد.

فرماندهان عالی‌رتبه سپاه که قبل از حملات گسترده ارتش عراق طی سال ۱۳۶۶ با تغییر در منطقه نبرد از جنوب به شمال عراق، ابتکار عمل و برتری نظامی را در دست داشتند و با اجرای عملیات‌های منظم و نامنظم، ارتش عراق را به انفعال کشیده بودند، با موج جدید حملات گسترده و با توجه به شرایط سیاسی و نظامی حاکم بر جنگ، پیش‌بینی کردند؛ وضعیت به نفع عراق تغییر نماید، بدین‌جهت تنها پس از چند روز از سقوط فاو، برای جلوگیری از شرایط نامطلوب سیاسی و نظامی، به‌سرعت اجرای عملیات بیت‌المقدس ۶ را در منطقه عمومی ماووت در دستور کار قرار دادند.

موقعیت جغرافیایی منطقه عملیات

استان سلیمانیه از استان‌های شمالی و کوهستانی عراق به شمار می‌آید. منطقه عمومی عملیات بیت‌المقدس ۶، در حدود ۱۵ کیلومتری شمال غرب شهر ماووت از استان سلیمانیه، روی ارتفاعات مهم شیخ محمد ۱، استروگ ۲ و آسوس ۳ در خاک عراق قرار داشت.

سابقه منطقه عملیاتی

استان‌های سلیمانیه و کرکوک در شمال عراق جزو اهداف مهم راهبرد نظامی ایران در سال‌های پایانی جنگ محسوب می‌شدند.

قوای نظامی ایران پس از تغییر منطقه جغرافیایی نبرد از جنوب به شمال عراق در سال ۱۳۶۶، عملیات نظامی را برای دستیابی به استان سلیمانیه از دو محور شمالی و جنوبی آغاز کردند.

منطقه عمومی ماووت، اولین هدف محور شمالی به شمار می‌رفت. قوای خودی برای تصرف و عبور از منطقه عملیاتی ماووت چندین عملیات را طی ۱۵ ماه، از آغاز سال ۱۳۶۶ طراحی و اجرا کرد که آخرین آن‌ها عملیات بیت‌المقدس ۶ بود.

دلایل انتخاب منطقه عملیات

قوای خودی با اجرای عملیات‌های نصر ۸ (۲۹ آبان ۱۳۶۶) و بیت‌المقدس ۲ (۲۵ دی‌ماه ۱۳۶۶) توانسته بودند بخش مهم ارتفاعات گرده رش، شاخ بالوسه، قمیش، شیخ محمد و استروگ در غرب رودخانه قلعه چولان را به تصرف درآورند و ارتباطات نیرو‌های اطلاعاتی و نامنظم را برای اجرای عملیات‌های نامنظم در عمق خاک عراق به‌ویژه مرکز استان (سلیمانیه) فراهم نمایند.

قوای عراقی در اوایل بهار (۱۳۶۷) با بهبود نسبی هوا و آب شدن برف‌ها در ارتفاعات، با پشتیبانی حملات وحشیانه شیمیایی و آتش شدید توپ‌ها، موفق شده بودند نیرو‌های زیادی را بر ارتفاعات هلی برن کنند و اندک نیروی خودی را که به‌صورت پایگاهی بر آن استقرار داشتند، وادار به عقب‌نشینی کنند.

قوای خودی با از دست دادن ارتفاعات مهم شیخ محمد، گسترش و توسعه دشمن را در منطقه عمومی ماووت-که طی چندین عملیات آزاد شده بود- تهدیدی جدی تلقی کردند و برای خنثی کردن اقدامات دشمن، منطقه عملیاتی ارتفاعات شیخ محمد را برای طراحی و اجرای عملیات بیت‌المقدس ۶ انتخاب کردند، چراکه موقعیت جغرافیایی شیخ محمد، آسوس، استروگ به‌گونه‌ای بود که ازآنجا بر تمامی مناطق غرب و شرق منطقه ماووت تسلط و امکان دید و تیر وجود داشت؛ لذا با استقرار کامل دشمن بر ارتفاعات، عقبه قوای خودی زیر دید و تیر کامل دشمن قرار می‌گرفت.

عوامل مؤثر در موفقیت عملیات

فرماندهان برخی از عوامل مهم در موفقیت عملیات بیت‌المقدس ۶ را چنین برمی‌شمارند:

رعایت اصل وحدت فرماندهی، به‌طوری‌که در این عملیات، فرماندهی قرارگاه نیروی زمینی و خاتم هیچ‌گونه دخالتی در اجرای عملیات نداشتند و سردار شهید «نورعلی شوشتری» به‌عنوان فرمانده قرارگاه نجف، به‌طور مستقیم عملیات را طراحی و اجرا کرد .
رعایت اصل غافلگیری؛ قوای خودی چند روز قبل از عملیات به‌منظور فریب دشم، به یگان‌های مستقر در منطقه شرق ماووت دستور داده بودند، ورود و خروج و نقل و انتقالات از منطقه ماووت انجام شود. یگان‌های رزم از جمله لشکر ۵ نصر، لشکر ۷ ولیعصر (عج)، تیپ ۴۸ فتح، لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع)، لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) و لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع)، با اجرای این دستور، توجه اصلی دشمن را به منطقه جنوب شرقی ماووت جلب کردند.

مضاف بر تحرکات قوای خودی در جنوب شرقی ماووت، رعایت پوشش و اختفا در طراحی عملیات و انتقال نیرو‌ها تا آغاز عملیات، کمک بزرگی به غافل‌گیری دشمن کرد. به‌طوری‌که اسرای عراقی در عملیات، در بازجویی‌ها دراین‌باره بیان می‌کردند: چهار روز پیش به ما گفته بودند ایرانی‌ها روز عید فطر قصد عملیات را دارند، اما به دلیل اینکه تحرکاتی را در منطقه مشاهده نمی‌کردیم، آماده‌باش را جدی نمی‌گرفتیم.

نقش فعال هوانیروز؛ خلبانان شجاع هوانیروز توانستند نیرو‌های پیاده را به لحاظ تدارکاتی و تسلیحاتی به‌خوبی پشتیبانی کنند. همچنین هلی برد نیرو‌های لشکر ۱۰ نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در موفقیت عملیات داشت.
تشخیص محور پاتک دشمن در منطقه عملیات و اجرای بسیار مناسب آتش توپ‌ها بر قوای دشمن.
توان بالای فرمانده گردان‌ها به‌ویژه فرمانده گردان‌های لشکر ۱۰ که در هدایت نیرو‌ها و تأمین اهداف بسیار خوب عمل کردند. ۲

منابع

{۱}اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نبرد‌های زمینی)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم، ۱۳۹۹، صفحه ۱۰۱

{۲}فصلنامه نگین ایران، شماره ۴۰، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۹۱، صفحات ۱۱۷، ۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۰، ۱۳۱

پاورقی

{۱}ارتفاعات شیخ محمد که بلندترین قله آن ۲۲۴۹ متر ارتفاع دارد، بلندترین ارتفاعات منطقه غربی ماووت محسوب می‌شود.

{۲}ارتفاعات استروگ به‌موازات ارتفاعات شیخ محمد، از شمال غرب به جنوب شرق امتداد دارد.

{۳}ارتفاعات آسوس به طول ۲۵ کیلومتر، از انتهای ارتفاعات استروگ آغاز می‌شود و تا شهر قلعه دیزه امتداد دارد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

«بیت‌المقدس ۶»؛ آخرین عملیات ایران در جبهه شمال بیشتر بخوانید »

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری

این بزرگ‌ترین غافلگیری است



آغاز عملیات بیت المقدس 2

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از انجام عملیات کربلای۵ که به هدف اصلی‌اش، یعنی تصرف شهر حیاتی بصره نرسید، تمام نگاه‌ها به سمت غرب و شمالغرب کشور رفت تا در سال ۱۳۶۶ و خصوصاً در عملیات بزرگی که باید برای این سال طراحی می‌شد، به اهداف بیشتری دست پیدا کنیم.

رزمندگان و فرماندهان جنگ اعم از ارتش و سپاه تمام تلاش‌شان را کردند تا به بصره برسند؛ اما تجهیزات و تسلیحات پیشرفته‌ای که در اختیار حکومت عراق قرار گرفته بود و همچنین موانع عجیب و غریبی که روی زمین و در مقابل‌شان می‌دیدند، مانع از پیشروی‌های گسترده بود و در تعدادی از محورها، برنامه از پیش تعیین شده عملیات را با چالش‌هایی مواجه می‌کرد. تنها راهی که در پیش رو بود، تغییر تاکتیک جنگی و تمرکز بیشتر بر جبهه‌های غرب و شمالغرب بود.

پیش از این هم جمهوری اسلامی مصمم بود با یک عملیات بزرگ سالانه در این مناطق، سرزمین‌های تحت کنترل معارضین کُرد عراقی در استان سلیمانیه عراق را آزاد کند. اجرای این هدف تا پایان سال ۱۳۶۵ از اهمیت کمتری برخوردار بود؛ اما وقتی عملیات در جنوب کشور با مشکلات بزرگی همراه شد و تردیدهایی به همراه آورد،‌ نگاه‌ها هم به سمت این قسمت از مرزهای کشور کشیده شد.  عملیات کربلای۵ در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ شروع شد و روزهای زیادی به طول انجامید. مردانگی و سرسختی رزمندگان ایرانی مانع از این بود که روند عملیات با تمام مشکلاتش به زودی پایان یابد؛ اما گره‌های بزرگی به کار پیشروی آنان افتاده بود.

برخی محورها هم که تصرف شده بود در مرحله پدافند با مشکلاتی روبه‌رو بودند. شهید و زخمی شدن تعداد قابل توجهی از رزمندگان در طول عملیات اگرچه غم را به چهره‌ها آورده بود؛ اما از عزم و ایستادگی نکاسته بود. نیروهای پدافندی با چهره‌های آفتاب‌سوخته و چشم‌های گود افتاده، حاضر نبودند از خاکریزهای‌شان دست بردارند و به عقب برگردند. عملیات کربلای۸ که در هجدهمین روز از سال ۱۳۶۶ آغاز شد هم در محور شلمچه بود تا بتواند به روند عملیات قبل از خود، سر و سامانی بدهد. این، آخرین ابتکار عمل ایران و عملیات بزرگش در جبهه‌های جنوب بود و فرماندهان متوجه شدند که این روش از نبرد، با بن‌بست مواجه شده است. نگاه فرماندهان که پیش از آن هم به سوی غرب و شمالغرب افتاده بود، به طور دقیق‌تری متوجه این جبهه‌ها شد و تصمیم گرفتند ضمن اجرای عملیات‌های محدود، طرح یک عملیات گسترده و بزرگ در این سرزمین‌ها را هم بچینند.

عملیات کربلای ۱۰ در ۲۵ فروردین‌ماه ۱۳۶۶ در ارتفاعات منطقه عمومی ماووت شروع شد. در همین روز و در منطقه سلیمانیه هم عملیات محدود فتح۵ آغاز شد. حدود دو ماه از این عملیات‌ها گذشته بود که در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۶ و همزمان با سالگرد شهادت دکتر چمران، با هدف تصرف شهر ماووت و ارتفاع ژاژیله و تکمیل اهداف عملیات کربلای۱۰، عملیات نصر ۴ کلید خورد.

عملیات نصر۷، نبردی بود که در چهاردهمین روز از مردادماه ۱۳۶۶ با هدف تصرف دوپازا و بُلفَت در محور سردشت انجام شد. عملیات بعدی با نام نصر۸ هم فقط سه ماه و نیم بعد،‌ در ارتفاع گرده‌رش در منطقه عمومی ماووت و با هدف گرفتن سرپل در غرب رودخانه قلعه چولان انجام شد و موفقیت‌هایی به دنبال داشت.

این عملیات‌ها البته محدود بودند و زمینه را برای انجام یک عملیات بزرگ‌تر فراهم می‌کردند. این بار،‌ چندین منطقه در جنوب و غرب، مدنظر قرار داده شد تا در صورت موفق نشدن در هر یک از عملیات‌ها، طرح عملیات دیگری به مرحله اجرا در آید. نظر فرمانده کل سپاه، ‌برادر محسن رضایی، انجام عملیات همزمان در جبهه‌های جنوب و شمالغرب بود. به همین دلیل در بهمن‌ماه ۱۳۶۶ به برادر ذوالقدر، فرمانده قرارگاه رمضان (قرارگاه عملیات‌های برون‌مرزی در داخل خاک عراق) درباره دورنمای فعالیت‌های این قرارگاه گفت:‌ «شما باید هدف‌تان دوکان، ‌قلعه دیزه و کرکوک باشد که زمینه‌ای برای عملیات بهار ۱۳۶۷ بشود.»

برادر رضایی باز هم در حین عملیات بیت‌المقدس ۲ و در دوم بهمن‌ماه ۱۳۶۶به فرماندهان سپاه گفت:‌ «باز هم تأکید می‌کنم برنامه شما در شمال غرب است. تا بهار سال آینده (۱۳۶۷) اینجا هستید… .» وی همچنان بر آمادگی رزمندگان در چند نقطه تأکید می‌کند و می‌گوید: «وضعیت جنگ به گونه‌ای شده که در این مقطع ما نمی‌توانیم روی یک جا سرمایه‌گذاری کنیم. بعد اگر عملیات موفق نشد، اصرار کنیم و تلفات بدهیم. چون باید جواب مردم را بدهیم. این است که امسال به این نتیجه رسیدیم دو منطقه را آماده کنیم. ضمن اینکه اگر هر یک لو رفت، مجبور نشویم آن را عمل کنیم… .»

این استدلالی بود که محسن رضایی برای فرماندهانی که از منطقه فاو به شمال‌غرب آماده بودند، ارائه داد. این فرماندهان همچنان بر انجام عملیات در منطقه فاو اصرار داشتند اما به دلیل هوشیاری دشمن و آماده نشدن شرایط، عملیات در فاو به تعویق افتاد و همزمان عملیات بیت‌المقدس۲ در غرب ماووت واقع در استان سلیمانیه شروع شد.

محسن رضایی در جای دیگری به فرماندهان می‌گوید: «در مورد عملیات جنوب، ما از قبل پیش‌بینی می‌کردیم ممکن است تا پایان بهمن‌ماه هر کاری بخواهیم انجام بدهیم لو برود. لذا این بار سعی کردیم با لشکرهایی که قرار بود موج دوم و سوم در جنوب به کار بگیریم، حتما یک عملیات در شمالغرب بکنیم و جنوب را هم کنترل می‌کردیم. یکی از مزیت‌های این تصمیم این است که می‌شود دشمن را از جنوب جاکن کنیم. از طرف دیگر اگر در جنوب هم هیچ موفقیتی نداشته باشیم و در اینجا موفقیت قابل توجهی به دست بیاوریم،‌ در ذهن‌مان این بود که باید تمرکز قوا داد تا یک قسمت‌های مهمی برویم… آزادسازی شهر حلبچه و دریاچه دربندیخان برای ما خیلی مهم است و از نظر سیاسی و نظامی می‌تواند ما را تا پایان اسفند ‌تأمین کند.»

فرمانده کل سپاه در ادامه به این مطلب اشاره می‌کند که در صورت دستیابی به نتایج مورد نظر که از نگاه او تا حد زیادی امکان‌پذیر است، عراقی‌ها برای جلوگیری از پیروزی‌های بیشتر ما، ناچار به جاکن شدن از جنوب و آمدن به شمالغرب می‌شوند. در این صورت است که ما عملیات بعدی‌مان را در جنوب انجام خواهیم داد.

برادر محسن معتقد بود اگر غافلگیری رعایت نشود، به جز ضرر چیزی نداریم. دشمن در فاو و کلاً منطقه جنوب، همه کارهایش آماده است؛ مانند فاو که در ۲۴ ساعت اول، جلوی‌مان پر شد. مشکل خاکریز هم مشکل بزرگی بود. کافی بود در گوشه‌ای خاکریز زده نشود و الحاق صورت نگیرد؛ مانند همان تجربه‌ای که در کربلای ۵ و در نوک کانال ماهی، الحاق صورت نگرفت و ضربه خوردیم.

باور فرمانده کل سپاه این بود که دشمن باور نمی‌کند ایران برای انجام عملیات‌هایش، خصوصاً در فصل زمستان به مناطق شمالغرب برود و این بزرگ‌ترین غافلگیری برای دشمن است.

*میثم رشیدی‌مهرآبادی



منبع خبر

این بزرگ‌ترین غافلگیری است بیشتر بخوانید »

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری



آغاز عملیات بیت المقدس 2

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از انجام عملیات کربلای۵ که به هدف اصلی‌اش، یعنی تصرف شهر حیاتی بصره نرسید، تمام نگاه‌ها به سمت غرب و شمالغرب کشور رفت تا در سال ۱۳۶۶ و خصوصاً در عملیات بزرگی که باید برای این سال طراحی می‌شد، به اهداف بیشتری دست پیدا کنیم.

رزمندگان و فرماندهان جنگ اعم از ارتش و سپاه تمام تلاش‌شان را کردند تا به بصره برسند؛ اما تجهیزات و تسلیحات پیشرفته‌ای که در اختیار حکومت عراق قرار گرفته بود و همچنین موانع عجیب و غریبی که روی زمین و در مقابل‌شان می‌دیدند، مانع از پیشروی‌های گسترده بود و در تعدادی از محورها، برنامه از پیش تعیین شده عملیات را با چالش‌هایی مواجه می‌کرد. تنها راهی که در پیش رو بود، تغییر تاکتیک جنگی و تمرکز بیشتر بر جبهه‌های غرب و شمالغرب بود.

پیش از این هم جمهوری اسلامی مصمم بود با یک عملیات بزرگ سالانه در این مناطق، سرزمین‌های تحت کنترل معارضین کُرد عراقی در استان سلیمانیه عراق را آزاد کند. اجرای این هدف تا پایان سال ۱۳۶۵ از اهمیت کمتری برخوردار بود؛ اما وقتی عملیات در جنوب کشور با مشکلات بزرگی همراه شد و تردیدهایی به همراه آورد،‌ نگاه‌ها هم به سمت این قسمت از مرزهای کشور کشیده شد.  عملیات کربلای۵ در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ شروع شد و روزهای زیادی به طول انجامید. مردانگی و سرسختی رزمندگان ایرانی مانع از این بود که روند عملیات با تمام مشکلاتش به زودی پایان یابد؛ اما گره‌های بزرگی به کار پیشروی آنان افتاده بود.

برخی محورها هم که تصرف شده بود در مرحله پدافند با مشکلاتی روبه‌رو بودند. شهید و زخمی شدن تعداد قابل توجهی از رزمندگان در طول عملیات اگرچه غم را به چهره‌ها آورده بود؛ اما از عزم و ایستادگی نکاسته بود. نیروهای پدافندی با چهره‌های آفتاب‌سوخته و چشم‌های گود افتاده، حاضر نبودند از خاکریزهای‌شان دست بردارند و به عقب برگردند. عملیات کربلای۸ که در هجدهمین روز از سال ۱۳۶۶ آغاز شد هم در محور شلمچه بود تا بتواند به روند عملیات قبل از خود، سر و سامانی بدهد. این، آخرین ابتکار عمل ایران و عملیات بزرگش در جبهه‌های جنوب بود و فرماندهان متوجه شدند که این روش از نبرد، با بن‌بست مواجه شده است. نگاه فرماندهان که پیش از آن هم به سوی غرب و شمالغرب افتاده بود، به طور دقیق‌تری متوجه این جبهه‌ها شد و تصمیم گرفتند ضمن اجرای عملیات‌های محدود، طرح یک عملیات گسترده و بزرگ در این سرزمین‌ها را هم بچینند.

عملیات کربلای ۱۰ در ۲۵ فروردین‌ماه ۱۳۶۶ در ارتفاعات منطقه عمومی ماووت شروع شد. در همین روز و در منطقه سلیمانیه هم عملیات محدود فتح۵ آغاز شد. حدود دو ماه از این عملیات‌ها گذشته بود که در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۶ و همزمان با سالگرد شهادت دکتر چمران، با هدف تصرف شهر ماووت و ارتفاع ژاژیله و تکمیل اهداف عملیات کربلای۱۰، عملیات نصر ۴ کلید خورد.

عملیات نصر۷، نبردی بود که در چهاردهمین روز از مردادماه ۱۳۶۶ با هدف تصرف دوپازا و بُلفَت در محور سردشت انجام شد. عملیات بعدی با نام نصر۸ هم فقط سه ماه و نیم بعد،‌ در ارتفاع گرده‌رش در منطقه عمومی ماووت و با هدف گرفتن سرپل در غرب رودخانه قلعه چولان انجام شد و موفقیت‌هایی به دنبال داشت.

این عملیات‌ها البته محدود بودند و زمینه را برای انجام یک عملیات بزرگ‌تر فراهم می‌کردند. این بار،‌ چندین منطقه در جنوب و غرب، مدنظر قرار داده شد تا در صورت موفق نشدن در هر یک از عملیات‌ها، طرح عملیات دیگری به مرحله اجرا در آید. نظر فرمانده کل سپاه، ‌برادر محسن رضایی، انجام عملیات همزمان در جبهه‌های جنوب و شمالغرب بود. به همین دلیل در بهمن‌ماه ۱۳۶۶ به برادر ذوالقدر، فرمانده قرارگاه رمضان (قرارگاه عملیات‌های برون‌مرزی در داخل خاک عراق) درباره دورنمای فعالیت‌های این قرارگاه گفت:‌ «شما باید هدف‌تان دوکان، ‌قلعه دیزه و کرکوک باشد که زمینه‌ای برای عملیات بهار ۱۳۶۷ بشود.»

برادر رضایی باز هم در حین عملیات بیت‌المقدس ۲ و در دوم بهمن‌ماه ۱۳۶۶به فرماندهان سپاه گفت:‌ «باز هم تأکید می‌کنم برنامه شما در شمال غرب است. تا بهار سال آینده (۱۳۶۷) اینجا هستید… .» وی همچنان بر آمادگی رزمندگان در چند نقطه تأکید می‌کند و می‌گوید: «وضعیت جنگ به گونه‌ای شده که در این مقطع ما نمی‌توانیم روی یک جا سرمایه‌گذاری کنیم. بعد اگر عملیات موفق نشد، اصرار کنیم و تلفات بدهیم. چون باید جواب مردم را بدهیم. این است که امسال به این نتیجه رسیدیم دو منطقه را آماده کنیم. ضمن اینکه اگر هر یک لو رفت، مجبور نشویم آن را عمل کنیم… .»

این استدلالی بود که محسن رضایی برای فرماندهانی که از منطقه فاو به شمال‌غرب آماده بودند، ارائه داد. این فرماندهان همچنان بر انجام عملیات در منطقه فاو اصرار داشتند اما به دلیل هوشیاری دشمن و آماده نشدن شرایط، عملیات در فاو به تعویق افتاد و همزمان عملیات بیت‌المقدس۲ در غرب ماووت واقع در استان سلیمانیه شروع شد.

محسن رضایی در جای دیگری به فرماندهان می‌گوید: «در مورد عملیات جنوب، ما از قبل پیش‌بینی می‌کردیم ممکن است تا پایان بهمن‌ماه هر کاری بخواهیم انجام بدهیم لو برود. لذا این بار سعی کردیم با لشکرهایی که قرار بود موج دوم و سوم در جنوب به کار بگیریم، حتما یک عملیات در شمالغرب بکنیم و جنوب را هم کنترل می‌کردیم. یکی از مزیت‌های این تصمیم این است که می‌شود دشمن را از جنوب جاکن کنیم. از طرف دیگر اگر در جنوب هم هیچ موفقیتی نداشته باشیم و در اینجا موفقیت قابل توجهی به دست بیاوریم،‌ در ذهن‌مان این بود که باید تمرکز قوا داد تا یک قسمت‌های مهمی برویم… آزادسازی شهر حلبچه و دریاچه دربندیخان برای ما خیلی مهم است و از نظر سیاسی و نظامی می‌تواند ما را تا پایان اسفند ‌تأمین کند.»

فرمانده کل سپاه در ادامه به این مطلب اشاره می‌کند که در صورت دستیابی به نتایج مورد نظر که از نگاه او تا حد زیادی امکان‌پذیر است، عراقی‌ها برای جلوگیری از پیروزی‌های بیشتر ما، ناچار به جاکن شدن از جنوب و آمدن به شمالغرب می‌شوند. در این صورت است که ما عملیات بعدی‌مان را در جنوب انجام خواهیم داد.

برادر محسن معتقد بود اگر غافلگیری رعایت نشود، به جز ضرر چیزی نداریم. دشمن در فاو و کلاً منطقه جنوب، همه کارهایش آماده است؛ مانند فاو که در ۲۴ ساعت اول، جلوی‌مان پر شد. مشکل خاکریز هم مشکل بزرگی بود. کافی بود در گوشه‌ای خاکریز زده نشود و الحاق صورت نگیرد؛ مانند همان تجربه‌ای که در کربلای ۵ و در نوک کانال ماهی، الحاق صورت نگرفت و ضربه خوردیم.

باور فرمانده کل سپاه این بود که دشمن باور نمی‌کند ایران برای انجام عملیات‌هایش، خصوصاً در فصل زمستان به مناطق شمالغرب برود و این بزرگ‌ترین غافلگیری برای دشمن است.

*میثم رشیدی‌مهرآبادی



منبع خبر

باور «محسن رضایی» به بزرگ‌ترین غافلگیری بیشتر بخوانید »