یک دنبالهسازی بیروح و تکراری هالیوودی/ گلادیاتور هم به دام سریدوزی ضعیف هالیوود افتاد؟
شخصیت کاملا تقلیدی لوسیوس برای خلق یک ماکسیموس تازه در نسخه باسازی شده یک تهدید در سری دوزی های مرسوم هالیوود است و از این منظر کل فیلم را به کمدی ناخواسته تبدیل میکند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – فیلم «گلادیاتور» در واپسین روزهای سال ۱۹۹۹، در دهه جهش دوباره سینما ساخته شد. این اثر موفق ریدلی اسکات، تکملهای بصری بر میراث سینمای حماسی دهه شصت و هفتاد میلادی بود.
این فیلم به دلیل نگاه وفادارانه به خصایص آثار حماسی، به جرگه شاهکارهای کلاسیک سینما پیوست، با تصاویری نمادین و دیالوگهایی که تا سالها به یاد میمانند، برنده پنج جایزه اسکار، از جمله اسکار بهترین فیلم شد.
چرا قسمت دوم گلادیاتور تصنعی است؟
«گلادیاتور ۲ » در مقایسه با نسخه اصلی این فیلم، یک اثر جاودانه با احتمال دریافت جوایز مهم سینمایی نیست و فیلم علیرغم اینکه تلاش میکند خاطره نسخه کلاسیک شده اول را تداعی کند، تماشاگر با ۱۵۰ دقیقه حماسه مصنوعی با عناصری تکراری شبیه به نسخه اول مواجه است.
این فیلم را میتوان در لیست دنبالههای سینمایی ناامیدکننده، همچون متریکس، آواتار، پسران بد، انتقامجویان، جیغ، ونوم، ترنسفورمرز، بیگانه، طالع نحس و… قرار داد.
بیست سال پس از مرگ ماکسیموس(راسل کرو) در نسخه اصلی فیلم اول (۲۰۰۰)، رویای “رم جدید” توسط کاراکالا و گتا (فرد هچینجر و جوزف کوئین) امپراطورهای دوقلوی دمدمیمزاج به قهقرا رفته است.
به دلیل جنون و عطش قدرت دو امپراطور، آنان ژنرال مارکوس آکاسیوس (پدرو پاسکال) و نیروهایش را به قارههای مختلف میفرستند تا سرزمینهای خارجی را به نام «امپراطوری» فتح کند.
در نیمه فیلم مشخص میشود که از ماکسیموس دسیموس مریدیوس (راسل کرو) فرزندی نامشروع به جای مانده است. او همان «لوسیوس وریوس اورلیوس» (پل مسکال) است، پسر لوسیلا (کانی نیلسن)، نوه مارکوس اورلیوس(ریچارد هریس) که برای محافظت از تصمیمات خشن کامودوس (خواکین فینیکس)، توسط مادرش به آفریقا فرستاده شد و در همانجا ماند، بزرگ شد و ازدواج کرد.
روایت فیلم از جایی آغاز میشود که ارتش امپراتوری روم وارد سرزمینی میشود که لوسیوس در آن زندگی میکند. ارتش روم به رهبری ژنرال آکاسیوس (پدرو پاسکال) شهر محل زندگی لوسیوس را محاصره میکند و آنان در این نبرد شکست میخورند و ارتش متخاصم “روم” پیروز میشود.
در آخرین فتح روم، همسر هانو معروف به لوسیوس کشته میشود و او را اسیر میکنند. پس از انتقال اسرا به روم، لوسیوس به عنوان جنگجویی سرسخت در بازار روم به ماکرینوس (دنیل واشنگتن) فروخته میشود تا به گروه ماهر گلادیاتورها بپیوندد. ماکرینوس ارباب جاهطلبی است که قصد ایجاد هرج و مرج در امپراتوری روم را دارد.
لوسیوس نمایشهای چشمگیری در چند مبارزه نخست ارائه میدهد، ماکرینوس به لوسیوس پیشنهاد میکند، آرزوهایش را در مقابل حماسی جنگیدن برآورده میکند، اما لوسیوس فقط به دنبال انتقام از آکاسیوس است.
در نیمه فیلم حقیقت آشکار میشود. لوسیوس متوجه میشود، فرزند دختر امپراتور سابق و ماکسیموس است که به دلیل ترس از قتل توسط داییاش، به شمال آفریقا فرستاده شده است.
سنا از خونریزی دو امپراطور روم خسته شده و تلاشهایی برای کودتاها در حال شکلگیری است که میتواند سرنوشت روم را تغییر دهد. لوسیوس تصمیم میگیرد در سرنوشت روم به عنوان نوه امپراتور «مارکوس اورلیوس» (امپراطوری که در نسخه اول فیلم کشته میشود) تاثیر داشته باشد.
چرا «لوسیوس» ماکسیموس نشد
در گلادیاتور «لوسیوس» شخصیت قوی و مرموز است، یک جنگجوی شاعر، یک قهرمان عبوس. او گونهای از گلادیاتورهای میدان نبرد را نمایندگی میکند که با ماکسیموسِ (راسل کرو) قسمت اول تفاوت چندانی ندارد.
ماکسیموس در آن فیلم یک سرباز حرفهای بود که طی فرآیندی دراماتیک به ژنرال مورد اعتماد امپراطوری روم تبدیل شد. در اثر یک توطئه از ساحت فرمانده به بردهای تبدیل شد و از مقام یک برده تبدیل به گلادیاتور شد و در این مقام، جانشین امپراتور را به چالش کشید.
اما لوسیوس، پسر بزرگشده ماکسیموس و لوسیلا (با بازی کانی نیلسن) طبق معمول دنبالههای سینمایی، سفری مشابه با پدر نامشروع خود را طی میکند.
لوسیوس به عنوان یک سرباز آغاز میکند، سپس به بردگی گرفته شده و مجبور میشود برای سرگرمی تودهها بجنگد. در نهایت او از جایگاه خود به عنوان گلادیاتور استفاده میکند تا رهبر فاسد و افراطی امپراتوری روم را سرنگون کند.
از دیگر وجوه اشتراک در تصمیم شخصیت مرکزی فیلم این است که به مثابه نسخه اول، با مردی مواجه هستیم که صرفا به دنبال انتقام قتل همسرش است. یعنی نویسنده و کارگردان هیچ تلاشی برای تغییر پیرنگ نسبت به نسخه اول نداشتهاند.
این دنباله سازی بدون عدم توجه به تغییر پیرنگ همان استاندارد معروف هالیوودی است که سیر روایی فیلمهای بعدی از نسخه اصلی کپی شوند، منتهی عظمت فیلم با CGI بزرگتر و پرهزینهتر میشود. تنها تفاوت قهرمان نسخه اول با قسمت دوم این است که اولی یک امپراطور را و دومی دو امپراتور به زیر میکشد.
نمایشهای کولوسئوم (ورزشگاه نبرد در روم) بزرگتر و پرزرقوبرقترشده و شخصیتهای فیلم، نقشهای اغراقآمیزتری ارائه میدهند. حماسه شمشیر و صندل با کارگردانی بسیار معمولی ریدلی اسکات ارائه میشود.
دیوید اسکارپا، نویسنده آثار اخیر اسکات در فیلمهای «همه پولهای جهان» (۲۰۱۷) و «ناپلئون» (۲۰۲۳)، داستانی خلق کرده که علاقهمندان به نسخه اول را کلافه میکندو نسخه دوم علی رغم پروپاگاندای رسانهای به صورت ناخوشایندی روند روایی فیلم اول را تکرار میکند.
گلادیاتور اول، با صحنهای به پایان رسید که ماکسیموس، کومودوس (خواکین فینیکس)، پسر فریبکار مارکوس اورلیوس را میکشد کسی که رویای «روم» را به سوی استبداد هدایت میکرد.
آکاسیوس با لوسیلا ازدواج کرده و ذیل همان الگوی شخصیتی ماکسیموس نعریف شده است و مثل او هم آرزوی یک تعطیلات طولانی مدت در سر دارد. اما امپراتوران “گتا و کاراکالا” (جوزف کوین، فرد هچینگر) ” از او میخواهند که ایران و هند را فتح کند. پیروزی ماکسیموس به نظر نمیرسد که گامی در جهت تحقق “رؤیای روم” باشد.
اما در گلادیاتور ۲، اسکارپا (فیلمنامهنویس) بدون هیچ توضیح کافی، فیلم را با گم شدن این رویا آغاز میکند و شکوه حماسه فیلم اول در ذهن مخاطب سرکوب میشود.
فیلمنامه اسکارپا، موقعیتهای نمایشی را بدون توجه به عمق شخصیتها طراحی کرده است. لوسیوس همان سرباز احساساتی شبیه پدر خویش است که مسیر دراماتیک او را طی میکند.
آکاسیوس با لوسیلا ازدواج کرده و ذیل همان الگوی شخصیتی ماکسیموس ارائه میشود. او هم آرزوی یک تعطیلات طولانی مدت را در سر دارد. اما امپراتوران “گتا و کاراکالا” (جوزف کوین، فرد هچینگر) ” از او میخواهند که ایران و هند را فتح کند.
امپراتورهای دوقلو شبیه گابلینهایی (موجودات افسانه ای در فرهنگ غربی است که اغلب جثه ای کوچک و چهره ای زشت دارند) با پوست رنگپریده، موهای قرمز و چشمانی خسته از جنون و افراط در آدمخواری هستند.
آنها در مقابل شخصیت پیچیده و روانشناختی کومودوس، ضعیفتر به نظر میرسند. بسیاری از شخصیتهای اسکارپا بهخوبی پرداخته نشدهاند، همین سطحینگری ظاهری، وجوه جذاب روایت و شخصیتهای قابل تامل را تحتالشعاع قرار میدهد.
ماکرینوس، تاجر گلادیاتورها زمانی بردهای رومی بوده و برای از هم پاشیدن امپراطوری و کنترل هسته سخت مرکزی تلاش میکند. او از خشم و عطش انتقام لوسیوس برای سوءاستفاده از سیاستمداران روم بهره میبرد.
مسیر و پیام فیلم به صورت آزاردهندهای به نسخه اصلی شباهت دارد. «گلادیاتور۱» نیز یک دیکتاتور حاکم بر روم را به تصویر میکشید. کومودوس، با بازی خواکین فینیکس، مصمم بود که محبوب تودهها باشد تا نفس شکنندهاش را ارضا کند، حتی اگر تصمیمات او منجر به نابودی امپراتوری روم میشد در مقابل، امپراتوری دوقلوها در «گلادیاتور ۲»، که بر اساس شخصیتهای واقعی شکل گرفتهاند، بیشتر کارتونی و کاریکاتور هستند.
«دیویداسکارپا» (فیلمنامهنویس) طرح داستانی خود را بر اساس الزامات یک دنباله سینمایی پیش برده و این مسئله بر ابعاد روانی شخصیتها سایه افکنده است. هرچند لوسیوس شاید حساستر به نظر برسد، اما همچنان مانند پدرش خاک را بو میکند، سرها را قطع میکند و سخنرانیهای پرشور ایراد میکند.
او حتی پدرش را در لحظات کمرنگی از فیلم اصلی به یاد میآورد و تعداد زیاد صحنههایی که به نسخه اصلی ارجاع داده میشود.
این شخصیت کاملا تقلیدی لوسیوس برای خلق یک ماکسیموس تازه در نسخه باسازی شده و که در سری دوزی های هالیوودی مرسوم است و از این منظر کل فیلم را به کمدی ناخواسته تبدیل میکند.
زیرا جاهطلبیهای خودخواهانه لوسیوس در نهایت برجسته نیستند. او صرفاً به دنبال انتقام است و در ابتدا اهمیتی به ساختار سیاسی روم نمیداد و ناگهان تبدیل به کنشگری سیاسی شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است