متوسلیان

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی



«محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای سختی‌های فراوانی‌ست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست…

به گزارش مجاهدت از مشرق، رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «الی بیت‌المقدس» که ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد، در قالب دو محور عملیاتی به نام‌های «محرم» و «سلمان» کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر آغاز می‌شود؛ این نیروها می‌بایستی مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر می‌رساندند.

سردار جاویدالأثر «احمد متوسلیان» با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی «نصر ۲» هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی تیپ ۲ و لشکر ۲۱ حمزه (تابع این قرارگاه) را بر عهده گرفت و لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان، از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع کرده و هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا کرد تا از نزدیک شاهد تحولات حین عملیات باشد.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

پس از تصرف برق‌آسای جاده‌ اهواز – خرمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرم نیز به سمت این جاده به حرکت درآمدند و شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث شد تا ادامه‌ نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شد. در چنین شرایطی احمد متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع داشت؛ اما فشار دشمن زیاد و امکان مقابله با آن‌ها کم بود.

ساعت‌های اولیه صبح روز جمعه دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با شهادت «محسن وزوایی» و «حسین تقوی‌منش»؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرم، اولین ضربه‌ کاری به احمد متوسلیان وارد شد؛ اما به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ اول عملیات «الی بیت‌المقدس» را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ دوم نبرد آماده کنند.

در مرحله دوم عملیات «الی بیت‌المقدس» بیشترین نگرانی متوسلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدت پنج شبانه‌روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمدرضا موحد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

احمد متوسلیان به‌دلیل ضرباتی که در مرحله‌ اول عملیات، بر پیکره‌ نیروی انسانی، به‌خصوص کادرهای فرماندهی گردان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) وارد شد، برای بازسازی مجدد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت محسن وزوایی؛ فرمانده و حسین تقوی‌منش؛ جانشین محور محرم بود. به‌همین منظور، این‌بار متوسلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی کرده و مسئولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش محمود شهبازی واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه، رو به سمت غرب پیشروی کرده و پس از طی ۱۳ کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی کوت‌سواری برسانند.

با اتمام مرحله‌ دوم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ سوم عملیات «الی بیت‌المقدس» در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، دیگر همه‌چیز به نبرد پایانی موکول شد. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند.

شهید «محمدابراهیم همت» جانشین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در این خصوص گفته است: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ نهایی عملیات «الی بیت‌المقدس» هیچ‌کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ ما دودل شویم که آیا به داخل خونین‌شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچ‌کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این‌که قرار شد برادران عزیزمان «محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر دهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟

تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: «تا توکل‌تان چقدر باشد». در این لحظه برادران ما – رضایی و صیاد شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکل‌تان چقدر باشد! این موضوع در روحیه‌ برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ پایانی عملیات آماده کنند».

منبع: دفاع پرس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی بیشتر بخوانید »

متوسلیان؛ مبدع دورزدن مواضع دشمن

متوسلیان؛ مبدع دور زدن مواضع دشمن


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ ۱۴ تیر ۱۳۶۱ روزی است که در آن خبری با این مضمون به تهران مخابره شد که فرمانده قوای سپاه محمد رسول الله (ص)، سید محسن موسوی کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت، تقی رستگارمقدم مسئول واحد آموزش و تاکتیک تیپ ۲۷ و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری ایرنا در لبنان توسط شبه نظامیان وابسته به نیرو‌های اشغالگر قدس به اسارت درآمده‌اند؛ لذا این موضوع باعث شده تا هر ساله به همین مناسبت اظهارنظر‌های مختلفی پیرامون وضعیت این چهار نفر مطرح شود که هیچ‌کدام از این اظهارات نیز به‌صورت مستدل بیان نشده است.

پس با توجه به این موضوع در این نوشتار قصد داریم که مناسبت یادشده را از جنبه دیگری بررسی کنیم و آن، شخصیت فرماندهی حاج احمد متوسلیان است؛ وی با وجود آن‌که به لحاظ نظامی دوره‌های فرماندهی را در دانشگاه‌های نظامی طی نکرده بود، ولی توانست با گروهی ۴۰ نفره در یک درگیری سریع مریوان را از وجود ضد انقلاب پاکسازی و آزاد کند و در عملیات محمد رسول الله (ص) فرماندهی جبهه میانی یعنی ارتفاعات «قوچ‌سلطان» و قله «دالانی» و منطقه مرزی «ملخورد» را بر عهده می‌گیرد.

همواره یکی از دغدغه‌های متوسلیان ارائه آموزش‌های لازم به رزمندگان بود تا توانایی رویارویی با دشوارترین شرایط رزمی را داشته باشند؛ به عبارت دیگر، وی معتقد بود «یک رزمنده باید در سخت‌ترین مناطق عملیاتی، عین زمان حضور در خانه خودش احساس سیادت و راحتی داشته باشد و این ممکن نیست مگر با برنامه‌ریزی دقیق و نظارت دلسوزانه برای فعال کردن جوهره او».

وی همچنین معتقد بود که باید «این نیرو را به عملیات برون‌مرزی، گشتی ـ شناسایی و گشتی ـ رزمی هم فرستاد تا ترس او از رویارو شدن با دشمن بریزد و اگر در قلب منطقه دشمن گیر افتاد، ترسی نداشته باشد».

اهمیت متوسلیان به آموزش نیرو‌ها به حدی بود که در این رابطه حتی با محسن وزوایی فرمانده گردان حبیب تیپ ۲۷ نیز برخورد انضباطی داشت و آن زمانی بود که متوسلیان از آموزش‌هایی که این گردان دیده بودند ابراز نارضایتی کرد؛ زیرا معتقد بود «اگر قطره خونی از بینی یکی از رزمندگان به زمین بریزد، این‌طور نیست که من باید فقط جواب پدر و مادر و خانواده‌های شما را بدهم؛ باید جواب خداوند را هم بدهم که چرا شما نتوانستید وظایف نظامی خود را درست انجام دهید»

اقتدار و فرماندهی که متوسلیان در مدت زمان فرماندهی پاسداران در مریوان داشت، موجب شد تا فرمانده وقت کل سپاه در آستانه عملیات موسوم به فتح‌المبین، وی را برای فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) برگزیند و بدین ترتیب وی به همراه جمعی از نیرو‌های خود از کردستان به خوزستان آمد و زمینه‌های تشکیل ۹ گردان این سپاه را فراهم کرد.

تجارب متوسلیان در کردستان موجب شد در اینجا نیز از همان روش استفاده کند؛ یعنی همان روش موفق تک احاطه‌ای را به جای حمله مستقیم برگزید و از سوی دیگر به واسطه نبودِ عکس هوایی از منطقه عملیاتی فتح المبین و نداشتن اطلاعات کافی از خطوط دشمن، متوسلیان خود به شناسایی منطقه می‌رود؛ امری که در هیچ ارتشی چنین موضوعی را نمی‌توان دید؛ به عبارت دیگر اینکه فرمانده تیپ خود شخصاً برای شناسایی به عمق مواضع دشمن برود در هیچ ارتشی سابقه ندارد.

این اقدام متوسلیان منجر به این می‌شود که در عملیات مورد اشاره مواضع توپخانه سنگین سپاه چهارم ارتش بعث عراق که شامل ۱۸۰ قبضه توپ می‌شد به سرعت به تسخیر رزمندگان تیپ ۲۷ درمی‌آید و بدین شکل غنایم زیادی نصیب این تیپ تازه‌تأسیس که فاقد چنین تجهیزات و ادواتی بود، می‌شود. در واقع «شیوه نفوذ در عمق مواضع دشمن و انهدام مقر‌های فرماندهی و تصرف توپخانه دشمن به طور هم زمان با آغاز تک گسترده نیرو‌های خودی ابتکاری بزرگ بود که در این عملیات توسط متوسلیان ابداع و انجام شد.»

ابتکار عمل متوسلیان در این عملیات به نحوی بود که در پایان مرحله چهارم عملیات بنا بر اظهارات اسرای عراقی، چنانچه اندکی زودتر رزمندگان ایرانی مقر سپاه چهارم عراق را تسخیر می‌کردند، می‌توانستند صدام که در مقر فرماندهی این سپاه حضور داشت و خود فرماندهی ارتش را برعهده گرفته بود، به اسارت بگیرند.

درخشش تیپ ۲۷ به فرماندهی متوسلیان در عملیات فتح المبین و الی بیت المقدس فرمانده وقت کل سپاه را بر آن داشت تا برای کمک به مردم لبنان و فلسطین، این تیپ را به سوریه و از آنجا به لبنان اعزام کند تا برابر ارتش رژیم صهیونیستی صف‌آرایی کنند، اما پس از عزیمت متوسلیان و نیرو‌های این تیپ به سوریه، در جلسه شورای عالی دفاع تصمیم گرفته می‌شود متوسلیان و نیرو‌های آن به تهران بازگردند.

متعاقب این دستور، چهاردهم تیر هنگامی که احمد متوسلیان همراه با سید محسن موسوی کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت، تقی رستگارمقدم مسئول واحد آموزش و تاکتیک تیپ ۲۷ و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری ایرنا در لبنان جهت جمع‌آوری و تخلیه اسناد و مدارک کنسولی موجود در سفارت ایران در بیروت، عازم این شهر بودند در میانه راه در پست ایست و بازرسی «برباره» توسط عناصر شبه نظامی مسیحی متحد اسرائیل دستگیر می‌شوند و به نقطه نامعلومی انتقال می‌یابند و اینگونه فرمانده دلیر تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) در غربت اسیر می‌شود و از آن تاریخ تاکنون هیچ خبر دقیق و مستدلی از سرنوشت این عزیزان به دست نیامده یا اعلام نشده است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

متوسلیان؛ مبدع دور زدن مواضع دشمن بیشتر بخوانید »

جزئیاتی جدید از لحظه شهادت حاج احمد متوسلیان


جزئیاتی جدید از لحظه شهادت حاج احمد متوسلیان

اقتصاد ایران: سردار جعفر جهروتی‌زاده که در جبهه‌های غرب در کنار حاج‌ احمد متوسلیان و شهید همت حضور داشته است، جزئیاتی جدید از لحظه شهادت حاج احمد را بیان کرد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، انتشارات شهید کاظمی در دومین برنامه از سری جدید سلسله نشست‌های تخصصی «قرار سه‌شنبه‌ها» که عصر 23 آذرماه با حضور کارشناسان و اهالی فرهنگ و ادب برگزار شد، موضوع پرونده طولانی‌ترین گروگان‌گیری قرن (شهادت یا اسارت حاج احمد متوسلیان) را مورد بررسی قرار داد. حمید داوودآبادی نویسنده، رزمنده و راوی دفاع مقدس و سردار جعفر جهروتی‌زاده همرزم حاج احمد متوسلیان به‌عنوان سخنران در این برنامه حضور داشتند.
 
حاج‌ احمد ویژگی‌هایی داشت که در کمتر فرماندهی به‌چشم می‌خورد

جعفر جهروتی‌زاده که در جبهه‌های غرب در کنار حاج‌احمد متوسلیان و شهید همت، خوش درخشید و در گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول‌‍‌الله(ص) نیز خدمات شایانی ارائه کرد، در ابتدای این مراسم به بیان خاطرات خود از دوران همرزمی با حاج احمد پرداخت و گفت: نیمه اول سال 1358 با حاج‌ احمد متوسلیان آشنا شدم. این آشنایی در بانه شروع شد و زمانی که به میدان رزم رفتیم، شهید پیچک فرمانده آنجا بود و بعد از ایشان، احمد متوسلیان به فرماندهی منصوب شد. حاج‌ احمد ویژگی‌هایی داشت که در کمتر فرماندهی به‌چشم می‌خورد. ایشان صرفاً نظامی نبود، هرچند یک نابغه سیاسی بوده و هر جا لازم بود، ورود پیدا می‌کرد و اگر مطمئن می‌شد فردی کارشکنی می‌کند، با توجه به این‌که سال 1359 این‌گونه موارد زیاد به چشم می‌خورد، لذا با آن‌ها برخورد می‌کرد و برایش فرقی نمی‌کرد که آن شخص در چه سمتی باشد.

 
وی اظهار کرد: احمد متوسلیان در 3 جبهه می‌جنگید که شامل جبهه معاندان، گروه‌های کومله و ضد انقلاب و دولت بعث عراق بود. حاج‌ احمد رزمندگانی تربیت کرده بود که به هیچ‌چیز حتی سلاح برای جنگیدن نیاز نداشتند. ما آن زمان کلاً در برابر عراق، 11 تانک و نفربر داشتیم و عراق بیش از 500 تانک داشت. بسیاری از نیروها مجبور بودند بدون سلاح به جنگ با دشمن بروند و حاج‌ احمد به آن‌ها می‌گفت با دشمن بجنگید، او را شکست دهید و سلاح به‌دست‌ آورید.
 
همرزم حاج احمد متوسلیان، افزود: در گفت‌وگویی که با یکی از نظامیان عراقی که مسئولیت سیاسی نیز داشت، انجام دادیم، از وی سؤال کردیم که چرا به حاج‌ احمد، کمین نمی‌زنید؟ گفتند اگر کمین ما موفق نباشد، حاج‌ احمد ما را تا بغداد دنبال می‌کند.
 
وی درباره شهادت احمد متوسلیان نیز گفت: براساس روایتی، روبرت مارون حاتم (معروف به کبرا) محافظ شخصی ایلی حبیقه فرمانده پست بازرسی حاجز برباره، حاج‌ احمد را به شهادت رسانده است و کبرا در روایتی درباره کشته‌ شدن یکی از ایرانی‌ها (یعنی متوسلیان) عنوان کرده که یکی از آن چهار نفر که فکر کنم پیراهن سفید تنش بود، با عصبانیت از ماشین پیاده شد و آمد طرف من. ناگهان احساس خطر کردم. تا نزدیکم شد، کلت کبرای خودم را از کمر کشیدم و گلوله‌ای در صورتش خالی کردم.
 
جهروتی‌زاده بیان کرد: بعد از شهادت حاج‌ احمد گفته شد که امام خمینی(ره) فرموده‌اند بدون این که حرکتی انجام دهید، بازگردید، درحالی‌که هیچ‌کدام حاضر به بازگشت نبودیم، اما امام (ره) امر کرده بودند و حاج‌ احمد همیشه تأکید داشتند که فرمایشات امام(ره) حجت است و باید کامل به آن‌ها عمل شود، ما نیز اطاعت کردیم.

بزرگ‌ترین ضربه از توطئه اسرائیل و عراق از دست دادن حاج‌ احمد بود

حمید داوودآبادی نویسنده و راوی دفاع مقدس که تاکنون 3 کتاب درباره حاج‌ احمد متوسلیان منتشر کرده است، در بخش دیگری از این مراسم با اشاره به ماجرای شهادت حاج‌ احمد متوسلیان گفت: قضیه حمله اسرائیل به لبنان یک فریب تاریخی بود و امام خمینی(ره) زودتر از مسئولان و فرماندهان نظامی متوجه این موضوع شده بودند.
 
وی ادامه داد: در دوران جنگ تحمیلی، صدام گفته بود که اگر ایرانیان خرمشهر را بگیرند، کلید بصره را به آن‌ها می‌دهم و من این موضوع را در کتاب «شهادت‌طلبان» آورده‌ام. همچنین صدام در یکی از سخنرانی‌هایش، خاطره‌ای درباره خرمشهر ذکر می‌کند و می‌گوید، روزی که ایرانیان خرمشهر را گرفتند، دستور دادم دور بغداد را دیوار دفاعی بکشند.

وی با اشاره به شهادت حاج‌احمد متوسلیان، افزود: دو شیعه لبنانی به نام‌های عماد و فواد که مخفیانه به دنبال حاج‌ احمد رفته بودند، شاهد شهادت ایشان‌ بوده‌اند و براساس آنچه می‌گویند، بین فالانژها و ایرانی‌ها درگیری می‌شود، حاج‌ احمد عصبانی شده از ماشین بیرون می‌آید و کبرا با تیر او را هدف گرفته و به شهادت می‌رساند.
 
نویسنده کتاب «سی‌وهفت سال» در بخش دیگری از سخنانش گفت: با شهید غنضفر رکن‌آبادی که در سال 1389 سفیر ایران در لبنان بود، دیداری داشتم. رکن‌آبادی در این دیدار به اظهارات دو جوان لبنانی که در روز ربوده شدن آن چهار نفر، سوار بر ماشین پشت‌سر آن‌ها بوده‌اند و همه آنچه را بین گروگان‌ها و گروگانگیران روی داده، از نزدیک دیده‌اند، اشاره کرد. اما هرچه اصرار کردم حداقل نام آن‌ها را که امروز از نیروهای مقاومت اسلامی و کاملاً در دسترس هستند بگوید، نگفت. 25 سال دنبال این دو اسم بودم. بر حسب اتفاق در یک مصاحبه متوجه اسم این دو نفر شدم. برای شنیدن داستان از زبان آن‌ها تا لبنان رفتم و جالب است، آن‌جا به من گفته شد که تو اولین ایرانی هستی که برای گرفتن اطلاعات این افراد آمده‌ای.

وی در این زمینه توضیح داد: سال 1397 قصدم این بود که کار را تمام کنم. با خود گفتم باید نظر نهایی چند نفر را بگیرم. اول از همه خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی رفتم و به ایشان گفتم از حاج احمد چه خبر؟ گفتند: «خبری ندارم»، گفتم پس این‌که می‌گویند شهید شده، درست است؟ گفتند: «تو بهتر میدانی که مدام آن طرفی»، (منظور ایشان، لبنان بود). به سراغ آقای محسن رضایی رفتم، ایشان هم معتقد بود که حاج‌ احمد شهید شده است. متوجه شدم چندین کمیته موضوع پرونده شهادت حاج احمد را پیگیری کرده‌اند و به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌اند. در دیداری با حاج‌ قاسم سلیمانی، به ایشان گفتم، 25 سال است روی پرونده شهادت حاج‌ احمد کار کرده‌ام. گفتند: «به چه نتیجه‌ای رسیدی؟» گفتم به این نتیجه رسیدم که ایشان شهید شده‌اند، گفت: «قطعاً هر چهار نفر همان شب به شهادت رسیده‌اند». در ادامه گفت: «ما چند وقت پیش تبادلی با قوات اللبنانیه داشتیم، از آن‌جایی‌که می‌گفتند که پیکرشان را دفن کردند، پیکرها را به ما دادند. اکنون هم پیکرها تهران است، اما ظاهراً می‌گویند دی ان ای آن‌ها همخوانی ندارد».
 
داوودآبادی با تأکید بر این‌که برای تمام حرف‌هایم دلیل دارم، بیان کرد: من اعلام می‌کنم که به انتهای پرونده رسیده‌ام و بحث‌های دیگر تکراری است. یک برگ پرونده در دستگاه قضایی ایران و لبنان درباره ایشان وجود ندارد و حتی به‌عنوان سوژه به این پرونده نگاه نمی‌کنند. تا امروز بیش از 30 سال روی این پرونده کار کرده‌ام و یک دلیل مبنی بر زنده بودن این افراد پیدا نکرده‌ام.



منبع

جزئیاتی جدید از لحظه شهادت حاج احمد متوسلیان بیشتر بخوانید »

کار بزرگ در خونین‌شهر چه بود؟ +صوت منتشرنشده از متوسلیان

کار بزرگ در خونین‌شهر چه بود؟ +صوت منتشرنشده از متوسلیان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آنچه در ادامه می‌شنوید، صوتی منتشرنشده از حاج احمد متوسلیان (فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)) پس از عملیات بیت‌المقدس است. او در جمع همرزمانش دو روز بعد از فتح خونین‌شهر (خرمشهر) در تاریخ پنجم خرداد ۱۳۶۱ از کار بزرگی سخن گفت که توانست تأثیر مهمی در ماهیت دفاع مقدس داشته باشد.

کار بزرگ در خونین‌شهر چه بود؟ +صوت منتشرنشده از متوسلیان

ترسی که صدام از آزادسازی خرمشهر داشت

برادرها! شهید دادیم، ما عزیزانمان را از دست دادیم، ولی کار بزرگی انجام شد. جایی را که دشمن می‌گفت: اینجا دژی است که اگر سقوط کند خونین شهر سقوط می‌کند و اگر خونین شهر سقوط بکند بصره سقوط کرده و اگر بصره را سقوط بدهید، من خود استعفا می‌دهم؛ این را صدام گفته است. می‌بینیم که انجام شد، می‌بینیم که سقوط کرد. ما، برادر‌ها خون دادیم، ولی ارزش داشت.

به مناسبت در پیش بودن سالروز چهارمین و بزرگ‌ترین عملیات از سلسله عملیات آزاد‌سازی مناطق اشغالی، عملیات بیت‌المقدس که با اجرای آن بیش از پنج هزار کیلومتر مربع از مناطق اشغالی آزاد شد

درباره عملیات

عملیات بیت‌المقدس یا الی بیت‌المقدس بزرگ‌ترین عملیات نیرو‌های مسلح ایران در هشت سال دفاع مقدس محسوب می‌شود. این عملیات در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱با رمز «بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابیطالب» با فرماندهی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی آغاز شد و به مدت سه هفته به طول انجامید.

عملیات بیت‌المقدس به چهار دوره زمانی تقسیم می‌شد که در مرحله چهارم آن در ساعت ۲۲:۳۰ روز اول خرداد ۱۳۶۱با هدف تلاش برای آزادی‌سازی خرمشهر آغاز شد و در نهایت روز سه خرداد ۱۳۶۱ رزمنده‌های اسلام توانستند به‌طور کامل بر شهر خرمشهر مسلط شوند و این شهر را که از روز‌های نخست جنگ به اشغال ارتش عراق درآمده بود، آزاد کنند.

در این عملیات، ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال‌شده توسط ارتش عراق از جمله شهر‌های خرمشهر، هویزه، پادگان حمید و جاده اهواز ـ خرمشهر آزاد شدند. همچنین شهر‌های اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه ارتش عراق خارج شدند. با این وجود در طی سه هفته نبرد، حدود ۱۹ هزار نفر از نیرو‌های ارتش عراق به اسارت ایران درآمدند.

انتهای پیام/ ۹۱۱



منبع خبر

کار بزرگ در خونین‌شهر چه بود؟ +صوت منتشرنشده از متوسلیان بیشتر بخوانید »