مجلس انقلابی

اعتبار شورای نگهبان به حفظ استقلال و بی طرفی آن است

اعتبار شورای نگهبان به حفظ استقلال و بی طرفی آن است


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، «عباسعلی کدخدایی» که به عنوان کاندیدای حقوقدان شورای نگهبان از سوی رئیس قوه قضائیه معرفی شده، در نشست علنی امروز (سه‌شنبه ۴ مرداد) مجلس شورای اسلامی با تشکر از نمایندگان و هیات رئیسه مجلس و همچنین رئیس قوه قضائیه، اظهار داشت: جایگاه و شأن مجلس بر کسی پوشیده نیست و مجلس و نمایندگان مرجعی هستند و به عنوان قوه عاقله نظام شناخته می‌شوند. مجلس تبلور اراده مردم در حاکمیت است و مظهر مردم سالاری دینی به تعبیر مقام معظم رهبری است.

وی تاکید کرد: لقب مجلس انقلابی را که رهبر معظم انقلاب به مجلس دادند، افتخاری برای نمایندگان و مجلس است. مجلس در قانون اساسی اختیارات تقنینی و نظارتی متعددی دارد و همین اختیارات و وظایف موجب شده که نقش بی بدیلی را در نظام جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً در ریل گذاری امور کشور داشته باشد. شورای نگهبان رکن دیگر قوه مقننه است، ما در شورای نگهبان خود را جدای از مجلس نمی‌دانیم.

کدخدایی ضمن بیان برخی فعالیت‌های شورای نگهبان افزود: شورای نگهبان در شکل گیری مجلس تراز انقلاب اسلامی، در نظارت تقنینی و… کمک می‌کند که مجلس رسالت بزرگ خود را تکمیل کند. شورای نگهبان نیز مانند سایر نهاد‌های حاکمیتی نیازمند تغییر و تحول است، زمانی که سخنگوی شورای نگهبان بودم بر این نکته بسیار تاکید داشتم.

این کاندیدای حقوقدان شورای نگهبان با تاکید بر نکاتی درباره تغییر و تحول در شورای نگهبان مطرح کرد: یک تحول در ساختار است که نیازمند بحث‌های بیشتری است و دوم اینکه تحول در قوانین را نیاز داریم، قوانینی مانند قوانین انتخابات و دیگری تحول در رویکرد‌ها بسیار مهم است، در این حوزه باید از نیرو‌های جوان، نخبه، مستعد و علاقمند به نظام استفاده کنیم که این کار به خصوص در پژوهشکده شورای نگهبان چند سالی است که شروع شده است که حضور این افراد را در کمیسیون‌های تخصصی مجلس شاهدیم.

وی با بیان اینکه در موضوع شفافیت شورای نگهبان کار‌های علمی بسیار مهمی انجام شده است، اظهار کرد: درباره چشم انداز شورای نگهبان می‌توانم سه نکته را مطرح کنم؛ اول اینکه باید دقت کنیم که شورای نگهبان استقلال و بی طرفی خود را حفظ کند، چراکه اعتبار این شورا به حفظ این دو مهم است. ازطرفی اعضای شورای نگهبان فقط و فقط باید قانون و مستندات را در نظر بگیرند و اگر اینگونه باشد، می‌توانیم بگوییم که از این شورا صیانت کرده و اعتبار و شأن و جایگاه آن را حفظ کرده ایم.

کدخدایی ادامه داد: دومین نکته که به مجلس مرتبط است، اتخاذ یک رویکرد فعالانه بین شورای نگهبان و مجلس است، کارشناسان ما به طور مرتب با همکاران در مجلس شورای اسلامی ارتباط دارند، اما این همکاری باید توسعه یابد و در حوزه‌هایی که خصوصاً جزو مطالبات مقام معظم رهبری است، اقداماتی مانند سیاست‌های کلی قانونگذاری و سیاست‌های کلی انتخابات، اصلاح ساختار بودجه و… این‌ها را بتوانیم در این دو سال باقیمانده از عمر مجلس یازدهم، انجام دهیم.

این کاندیدای حقوقدان شورای نگهبان تصریح کرد: همه نهاد‌های کشور از جمله شورای نگهبان فقط نیازمند داشتن تخصص نیست. شورای نگهبان فقط یک حقوقدان محض نمی‌خواهد و حقوقدانی می‌خواهد که درک عمیقی از مسائل حکمرانی و حاکمیت نظام داشته باشد و نسبت به مسائل روز تحلیل کند و بتواند چشم انداز آینده کشور را رصد کند.

وی با تاکید بر نقش بی بدیل آیت الله جنتی در سال‌های متمادی حضور در شورای نگهبان خاطرنشان کرد: بصیرت، حکمت و مقاومت و استواری آیت الله جنتی در همه صحنه‌ها خصوصا در دوره فتنه ۸۸ را می‌توان نام برد. وقتی دشمن از داخل و خارج به نظام حمله می‌کرد، شورای نگهبان یکی از سنگر‌های اصلی بود و نقش افرادی مانند آیت الله جنتی بسیار موثر بود.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعتبار شورای نگهبان به حفظ استقلال و بی طرفی آن است بیشتر بخوانید »

سوپرانقلابی‌ها چه می‌کنند و چه می‌اندیشند؟

سوپرانقلابی‌ها چه می‌کنند و چه می‌اندیشند؟



تاریخ انقلاب اسلامی مملو از افرادی است که در یک دوره شعارها و اعمالی به ظاهر بسیار انقلابی داشتند اما به مرور از انقلاب فاصله گرفته و حتی در مقابل آن ایستاده‌اند.

 سرویس دیدگاه مشرق؛ مصطفی غنی زاده – افراط همیشه یکی از عوامل سقوط مکاتب فکری و حکومت‌ها بوده است. تاریخ گواه تندروی‌هایی است که مختوم به شکست شده و نگرشی معقول را به ورطه نابودی کشانده است. در تاریخ اسلام نیز گروه‌های متعددی از تندوران دیندار بوده‌اند که اصل اسلام را تهدید نموده‌اند. خوارج نمونه عالی این خشکه مقدس‌ها در صدر اسلام هستند. مسلمینی که با تمسک به ظاهر قرآن، باطن آن را زیرسوال برده و با نگاه غیرواقع‌بینانه، انتظار عملی خاص از امام زمان را داشتند.

تاریخ انقلاب اسلامی نیز مملو از افرادی است که در یک دوره شعارها و اعمالی به ظاهر بسیار انقلابی داشتند اما به مرور از انقلاب فاصله گرفته و حتی در مقابل آن ایستاده‌اند. این گروه در دیدار رهبر معظم انقلاب و نمایندگان مجلس در روز چهارشنبه هفته گذشته مورد اشاره قرار گرفتند.

ایشان در این بیانات فرمودند: «برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکته‌ی اساسی‌ انقلابی ماندن است… الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸ می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچّه‌های انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، می‌نشستند حرفهایی میزدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره میماند که اینها چه کسانی‌ هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها “سوپر انقلابی”؛ بعد برگشتند و  انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوه‌ی برخورد، با آن شیوه‌ی نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. ببینید حقیقت قضیّه این است که طاقت نیاوردند!»

ایشان تعبیر سوپر انقلابی را برای اولین بار مورد استفاده قرار داده و برای آن پشتوانه تاریخی و اندیشه‌ای بیان داشتند. رهبر معظم انقلاب در توضیح مباحث قرآنی در زمینه مفهوم سوپرانقلابی، با اشاره به بیانات حضرت امام (ره) تفسیر ایشان از سوره هود ذیل آیه «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَک» را یادآوری کرده و فرمودند: {این آیه می‌گوید} هم خودت استقامت کن و ایستادگی کن در این راه، هم کسانی که با تو به سمت خدا حرکت کردند، آنها ایستادگی کنند… حضرت رسول فرمودند «شَیَّبَتنی سورَةُ هود» این آیه این بزرگوار را پیر کرد؛ این آیه پیر کرد؛ این قدر سخت است! فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ بِایست، بمان، ادامه بده راه را. خب، پس ببینید مشکل‌تر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است؛ چه فرد، چه جمع، که کلّ مجلس باشد». به بیان دیگر ایشان افراط در انقلابی بودن را درمقابل امکانِ ایستادگی بر روی آرمان‌ها میدانند. 

منطق بیان ایشان که سابقا نیز تکرار شده آن است که عده‌ای، فکر می‌کنند آرمان‌های انقلاب را پیگیری می‌کنند اما درواقع با تندروی خود چیزی غیر از آنچه باید را دنبال می‌کنند و نتیجه چنین فرایندی آن است که به مرور از توانشان برای یاری انقلاب کاسته می‌شود. اینان که عموما از عقلانیت مبتنی بر انقلابی‌گری تهی هستند، یا رفتارهای افراطی، خود و همراهیان‌شان را از انقلاب خسته می‌کنند. از طرف دیگر چون از مدار حق خارج شده و وظایف خود را به درستی انجام نمی‌دهند، یاری الهی نیز دیگر برایشان وجود ندارد و همین باعث می‌شود تا در مقابل دشمنان حق نیز احساس ضعف بیشتر و عمیق‌تر داشته باشند. 

افراط سوپرانقلابی‌ها همراه با تفریط در توجه به خطوط اصلی است. تعادلی که از دست رفته به مرور خطوط اساسی را نیز مخدوش می‌کند. اولویت‌ها و مسائل اصلی به کنار می‌رود و فرعیات حاکم می‌شود. جبهه‌بندی انقلابیون نیز در چنین وضعی به‌هم می‌ریزد. سوپرانقلابی‌ها به جای ایستادن درمقابل دشمن، رو به دوست کرده و هر خطای احتمالی انقلابی‌های دیگر را آنچنان برجسته می‌کنند که انگار تا قبل از این گناهی اینچنین اتفاق نیافتاده است. اتفاقی که علتش نوع نگاه سوپرانقلابی‌ها به انقلاب است. آنها فکر می‌کنند فقط خودشان انقلابی‌ هستند و هیچ فرد دیگری بر مدار انقلاب باقی نمانده. اینجاست که تکفیر غیر از خودشان را آغاز می‌کنند. لذا قاعده آنان دفع حداکثری و جذب حداقلی است؛ چنین فرایندی به مرور سوپرانقلابی بودن را جای آرمان‌های انقلاب می‌نشاند. یعنی تفسیری که آنان از انقلاب دارند مدار اصلی است و هر فردی غیر از آن فکر کند، دیگر غیرانقلابی است و باید از جبهه انقلابیون خارج شود. 

اما این سرنوشت نهایی سوپرانقلابی‌ها نیست؛ آنها تفسیر اشتباه خود از شعارهای انقلاب را تبدیل به شعارهای اصلی می‌کنند. جالب اینجاست که به همین علت از شعارها زده شده و احساس می‌کنند که از انقلاب زده شده‌اند. برخی تصور می‌کنند که مسیر اشتباهی را طی کردند و عمری را هدر دادند. برخی دیگر به جای مقابله با اشتباه خود با اصل انقلاب زاویه پیدا می‌کنند. خلاصه اینکه پایان بندی سوپرانقلابی‌ها معمولا برگشت از شعارهای اصلی انقلاب است. شعارهایی که خودشان در آن تقلب کردند و افراط اما این تندروی را به انقلاب چسبانده اند.

و اینها اثرات افراط گرایی برای خود سوپرانقلابی‌هاست و چه اثرات مخرب‌تری که برای اصل انقلاب دارند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سوپرانقلابی‌ها چه می‌کنند و چه می‌اندیشند؟ بیشتر بخوانید »

تکثیر نسخه جیبی سند ۲۰۳۰

تکثیر نسخه جیبی سند ۲۰۳۰



این یک واقعیت است که این همه تلاش دشمن برای اثرگذاری بر نوجوانان و جوانان کشورمان با صرف هزینه‌های هنگفت، برای تسلط بر افکار و ‌تربیت نسل آینده این کشور به خواست و سلیقه خود است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در کنار موضوع الگو گرفتن کودکان و نوجوانان از استفاده بدون برنامه و غیرهدفمند بسیاری از پدران و مادران و بزرگ‌ترها از فضای مجازی، طی دو سال گذشته و با شیوع کرونا که باعث شد آموزش و کلاس‌های درس به ناچار به‌صورت مجازی برگزار شود، گرایش و دسترسی بدون برنامه‌ریزی کودکان و نوجوانان به فضای مجازی بسیار گسترده‌تر از گذشته اتفاق افتاد و اکنون هم که شاهد برگزاری حضوری کلاس‌های درس و تقریباً توقف آموزش مجازی هستیم، بسیاری از نوجوانان و کودکان به علت وابستگی زیاد به گوشی‌های همراه هوشمند و دسترسی به فضای مجازی همچنان ساعت‌ها مشغول گشت‌وگذار در این فضا هستند.

شاید بتوان این وابستگی شدید کودکان و نوجوانان به فضای مجازی را در کنار تلفات انسانی، یکی از مهم‌ترین خسارت‌های بیماری کرونا در دو سال گذشته دانست.

طبیعی است که حضور به اندازه، هدفمند و کنترل‌شده در فضای مجازی و استفاده کاربردی از تکنولوژی‌های روز تلفن همراه موضوعی پذیرفته شده و واضح است اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود که این روزها بسیاری از افرادی که مشتری فضای مجازی هستند، بیش از حد نیاز یا ضرورت و بدون اینکه هدف مشخصی داشته باشند ساعت‌ها مشغول به این فضای بی‌کران می‌شوند.

این نوع رفتار در کنار خطرات مختلفی که برای همه سنین و خانواده‌ها دارد به‌طور ویژه باعث بروز اختلال و مشکلات عدیده جسمی، روحی، رفتاری و آسیب در کودکان و نوجوانان می‌شود، اختلال‌هایی که گاه برای ‌ترک آنها و در امان ماندن از آثار مخرب‌شان بر زندگی اجتماعی، روابط خانوادگی، تحصیل و کسب‌وکار و سلامت باید مدت‌ها تلاش کرد.

اما مشکل وقتی بیشتر و بغرنج‌تر می‌شود که می‌بینیم در کنار این حجم گسترده و غیرهدفمند از حضور طیف‌های مختلف سنی به‌ویژه کودکان و نوجوانان کشورمان در فضای مجازی، متأسفانه مدیریت این فضا در کشور به شدت رها شده و این فضا تقریباً بدون ضابطه و کنترل مناسب، بر زندگی خانواده‌ها و سبک زندگی کودکان و نوجوانان و افراد مختلف احاطه پیدا کرده و سایه انداخته است. فضای مجازی امروز در کشورمان به رانندگی انبوه خودروها با سرعت بالا و خطرآفرین در شرایطی می‌ماند که هیچ قانون و مأمور و راهکاری برای کنترل آنها وجود ندارد.

نکته عجیب اینکه این حجم از رها بودن و انفعال نسبت به فضای مجازی در دولت‌ها و کشورهای غربی نیز کم‌سابقه است. طبیعی است وقتی پدیده‌ای چنین گسترده وارد زندگی انسان‌ها می‌شود و تا این حد می‌تواند جوامع و رفتار و سبک زندگی آنها را دستخوش تغییر کند، نمی‌توان و نباید نسبت به کنترل و مدیریت آن بی‌تفاوت بود، این اصلی است که سال‌هاست در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشورهای پیشرفته غربی و شرقی با حساسیت و بدون اغماض در حال اجراست اما سال‌هاست بسیاری از مسئولان کشورمان نسبت به آن بی‌تفاوت بوده و گاه به تعبیر رهبر انقلاب برخی از مسئولان به رها بودن فضای مجازی افتخار هم می‌کرده‌اند!

همین رها بودن فضای مجازی بهترین فرصت را به دشمنان داده است تا با خیال راحت به طراحی و اجرای انواع و اقسام پروژه‌های فکری،‌ ترویج مسائل ضدفرهنگی و غیراخلاقی، تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی، طرح زیرکانه و البته فریبنده شبهات، شایعات و… پرداخته و به‌ویژه جوانان و نوجوانان و حتی کودکان ایرانی را هدف قرار دهند.

همین غربی‌ها که در فضای مجازی برای خود قوانین مختلفی از جمله کنترل سنی کاربران در پیوستن به برخی شبکه‌های اجتماعی و… را به اجرا درمی‌آورند و در مدیریت فضای مجازی و کنترل اثرات آن تا آنجا جدی هستند که در آمریکا حساب کاربری رئیس‌جمهور مستقر آن کشور به علت عبور از خط قرمزهای منافع ملی مسدود می‌شود، در قبال ما چنین نیستند و این فضا را فرصتی برای اثر گذاری مطلوب خود می‌دانند.

در جدیت دشمنان کشورمان برای اثرگذاری در اذهان و هجمه فرهنگی علیه ما همین بس که هر روز طی ۲۴ ساعت ده‌ها و صدها شبکه ماهواره‌ای و کانال و رسانه اجتماعی با صرف هزینه‌های سنگین به‌صورت رایگان برای مردم ایران برنامه فارسی و محتوای مختلف تولید و عرضه می‌کنند. 

یکی از اهداف این پروژه‌ها در کنار اهداف سیاسی، هدف‌گیری هویت ملی، تغییر سبک زندگی و تفکر و نابود کردن اعتماد به نفس جوانان با القای شبهات، تصویرسازی‌های غلط از جمله کتمان پیشرفت‌ها و اغراق و دروغ‌پردازی درخصوص مشکلات است. 

موضوع هویت ملی مسئله مهمی است تا آنجا که رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با معلمان با تأکید بر لزوم آشنایی جوانان و نوجوانان کشورمان با این سرمایه ملی گفتند:«ما بایستی کاری کنیم که دانش‌آموز ما دارای هویت ملی بشود. مهم‌تر از علم‌آموزی یا لااقل در حد علم‌آموزی این است که او احساس هویت بکند، یک انسان با هویت ساخته بشود، یک هویت ملی، هویت احساس اعتماد به نفس ملی پیدا بکند. از عمق جان کودک ما با افتخارات کشور آشنا بشود این چیزی است که امروز وجود ندارد… شما بین بچه‌های مدارس‌تان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی آشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی که این مرد، این جوان، جوان هم بود داشت می‌شناسند، رونالدو را چند درصد می‌شناسند، ما چرا افتخارات ملی خودمان را نمی‌شناسیم؟ این خیلی مهم است یک بخش از این چیزهایی که می‌گوییم هویت ملی همین است که افتخارات ملی را، گذشته علمی را، گذشته‌ سیاسی را، گذشته‌ بین‌المللی را بشناسند.»

اما در کنار غفلت مزمن برخی از مسئولان کشور و ضعف در سیستم تبلیغی و فرهنگی و نظام آموزشی از جمله کم‌توجهی به ارزش ۱۲ سال تحصیل دانش‌آموزان که به گفته رهبر انقلاب یک فرصت ارزشمند و بزرگ برای انتقال درست ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب به این نسل و نهادینه‌ کردن هویت اسلامی و ایرانی در آنهاست، شاهد پمپاژ دشمن در فضای مجازی برای جدا کردن نوجوانان و جوانان ما از هویت اصیل و افتخارآمیز ملی خود و کشتن اعتماد به نفس و غرور ملی در آنها هستیم.

متأسفانه کمبود تولیدات تقویت‌کننده هویت ملی و معرفی‌کننده مفاخر معاصر و گذشته در سینما و تا حدی تلویزیون و رسانه‌های اجتماعی داخلی هم مزید بر علت شده است.

حال آنکه دشمن با جدیت به‌دنبال اثرگذاری از هر طریق و خنثی کردن مزیت‌های اجتماعی و ملی کشورمان و جلوگیری از انتقال آنها به جوانان و نوجوانان است. در این راه شاهد بودیم که پیش از این سند ۲۰۳۰ را برای اثرگذاری بر روی نسل آینده‌ساز کشور و تغییر سبک زندگی و ‌تربیت آنها با شیوه مطلوب خود در پیش گرفت که متأسفانه با انفعال و خیانت مسئولان دولت قبل مصوبه و تعهد اجرای این سند مخرب هم صادر شد و اگر هوشیاری رهبر انقلاب و هشدارهای دلسوزان نبود و سند ۲۰۳۰ متوقف نشده بود، معلوم نبود چه خسارت بزرگی به کشور وارد می‌شد.

بر اساس همان سند ۲۰۳۰، طرح مفاهیمی همچون فرهنگ جهاد و شهادت و ارزش‌هایی همچون مقاومت و حتی دروسی مانند آمادگی دفاعی برای دانش‌آموزان مضر و خطرناک اما طرح مباحث غیراخلاقی و ترویج فرهنگ زننده غربی مفید اعلام می‌شود. (البته این روزها همان سردمداران شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای تصاویر کودکان و نوجوانان اوکراینی با اسلحه جنگی را نماد ایستادگی و مقاومت مردم این کشور می‌دانند).

رهبر انقلاب هم دیروز با تأکید بر موضوع مهم روحیه مقاومت، فرمودند: «بچه‌ها ارزش مقاوم بودن را بفهمند. اینکه یک ملت اجزایش اجزای مقاومی هستند، مقاوم یعنی چه؟ یعنی در مقابل باج‌گیری عقب‌نشینی نمی‌کنند،‌ در مقابل حمله به خودشان نمی‌لرزند، در مقابل زورگویی کوتاه نمی‌آیند، اکسیر علاج مشکلات کشور این است؛ احساس مقاومت،‌ روحیه‌ مقاومت، باید یک ملت بتواند در مقابل زورگویی‌ها مقاومت بکند این را باید یاد بگیریم از بچگی از نوجوانی این باید در ما نهادینه بشود.»

اینجاست که منظور دشمن از تلاش برای حذف نمادهای مقاومت از کتب درسی و یا حذف تصاویر قهرمان ملی و سردار جبهه مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی از اینستاگرام و… را می‌توان درک کرد. دشمن از شناخته شدن و تبدیل شهید سلیمانی‌ها و مرحوم کاظمی آشتیانی و دانشمندان شهید هسته‌ای به الگوی کودکان و نوجوانان ایرانی و پرورش نسلی مقاوم و توانا وحشت دارد.

جالب آنکه دشمن به قیمت رسوایی و بدنام شدن باز هم پای حذف نمادهایی که وجود آنها را مخالف سیاست‌های خود و الهام‌بخش جوانان و نوجوانان می‌داند می‌ایستد. از یک سو تصاویر قهرمان ملی ما را حذف می‌کند، از سوی دیگر مخرب‌ترین و زشت‌ترین تصاویر غیراخلاقی را که از طریق همین شبکه‌های اجتماعی به خورد نوجوانان و جوانان ما می‌دهد بی‌اشکال می‌داند. از یک‌سو طلبکارانه از طریق پادوهای خود پخش سرود زیبای «سلام فرمانده» که این روزها با یک کار مبتکرانه و درست فرهنگی با استقبال کم‌نظیر کودکان ایرانی مواجه شده است را برای آنها نامناسب و تضییع‌کننده حقوق آنها می‌داند اما از سوی دیگر بی‌شرمانه زمینه ارتباط و گفت‌وگوی زشت و تأسف‌برانگیز یک نوجوان ایرانی آسیب‌دیده از فضای مجازی با یک زن مدل فاسد را فراهم می‌کند.

این یک واقعیت است که این همه تلاش دشمن برای اثرگذاری بر نوجوانان و جوانان کشورمان با صرف هزینه‌های هنگفت، برای تسلط بر افکار و ‌تربیت نسل آینده این کشور به خواست و سلیقه خود است. اگر دشمن برای تحقق تسلط یک روز به‌دنبال‌ اشغال و تسخیر کشور یا استعمار و جنگ نظامی بود و روزی برای اجرای شبیخون فرهنگی اجرای سند ۲۰۳۰ در مدارس را دنبال می‌کرد، امروز همان اهداف را با بالاترین سطح عملیات در فضای مجازی در پیش گرفته است. به عبارتی اگر روزی سند ۲۰۳۰ یک سند آموزشی برای مدارس بود و به در بسته خورد، طراحان آن به‌جای اینکه بیکار بنشینند امروز در حال اجرای بدون مزاحم همان اهداف این سند در گوشی‌های موبایل و با فراگیری بسیار هستند، دشمن امروز بهترین ابزار برای نفوذ و پیاده کردن همان سیاست‌های سند ۲۰۳۰ را فضای مجازی می‌داند، جایی‌که متأسفانه حساسیت کمتری بر روی آن وجود دارد.

شاید از دولت قبل با آن تفکرات غربگرایانه توقعی برای مدیریت درست فضای مجازی نمی‌رفت، اما اکنون همان‌طور که با مدیریت صحیح و اراده و همکاری زمینه مدیریت بیماری خطرناک کرونا فراهم شد و اراده گسترده‌ای برای اصلاح موضوع ارزهای ‌ترجیحی و جلوگیری از خسارت سیاست‌های غلط این حوزه به‌وجود آمده است، از دولت مردمی، مجلس انقلابی، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر مسئولان انتظار می‌رود برای حفظ کشور از هجمه‌های فرهنگی و در امان ماندن آینده سازان ایران از دام‌های دشمن در فضای مجازی سریع و به‌طور جدی وارد عمل شوند؛ حال با تصویب یا اجرای هر طرحی با هر نام و عنوانی که می‌شود. قطعاً مخالفان یا منتقدان مدیریت فضای مجازی و حتی آنان که به دروغ و ناجوانمردانه درخواست برای مدیریت فضای مجازی و بهره‌گیری مفید در عین مصونیت از آسیب‌های این فضا را معادل فیلتر و محدودیت جا می‌زنند هم حاضر نیستند بدون کنترل و نظارت کودک و نوجوان خود را پای فضای مجازی رها شده و در اختیار دشمن بنشانند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تکثیر نسخه جیبی سند ۲۰۳۰ بیشتر بخوانید »

افلاطون اگر بود از خنده غش می‌کرد!

افلاطون اگر بود از خنده غش می‌کرد!



افلاطون‌حکیم وقتی شنید شخص نادانی از او تعریف و تمجید کرده است به شدت نگران شده و گریسته بود؟ او خود می‌گوید نگران بودم چه کار احمقانه‌ای از من سر زده که مورد پسند آن احمق بوده است!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- از افلاطون، حکیم بلند آوازه یونان باستان حکایت کرده‌اند که در محفلی به او خبر دادند، فلان شخص که به نادانی شهره خاص و عام است از تو تمجید فراوان می‌کرد! حکیم زانوی غم به بغل گرفت و ‌گریست. شاگردان با تعجب پرسیدند؛ چه جای گریه است؟! او از شما تمجید و تجلیل کرده است! افلاطون گفت؛ علت ‌گریه من نیز همین است و نگرانم چه کار احمقانه‌ای از من سر زده است که آن احمق نادان را خوش آمده و زبان به تعریف و تمجید من گشوده است؟!

۲- طی بیش از ۴۳ سالی که از عمر جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد حتی یک روز را نمی‌توان آدرس داد که آماج سخت‌ترین توطئه‌ها و انواع حملات نظامی، اقتصادی، سیاسی و… نبوده باشد. در این هجوم همه‌جانبه تمامی قدرت‌های بزرگ و بسیاری از دولت‌های ریز و درشت سهیم بوده‌اند و دست به توطئه‌ها و حملاتی زده‌اند که برخی از آنها برای سرنگونی بزرگ‌ترین قدرت‌ها نیز کافی بوده است! فهم این واقعیت نیازی به اسناد محرمانه و سرّی و یا برخورداری از اذهان پیچیده ندارد. بلکه فقط یک نیم نگاه به راهی که پیموده‌ایم به وضوح از آن حکایت می‌کند.

۳- حالا جمهوری اسلامی و دشمنانش را در دو نقطه به ارزیابی و مقایسه بنشینید. نقطه آغاز و نقطه‌ای که امروزه ما و حریف در آن ایستاده‌ایم. چه می‌بینید؟ نظام تازه تشکیل‌شده جمهوری اسلامی ایران که به قول امام راحلمان(ره) با دست خالی شروع کرده بود و انبوهی از انواع حملات دشمنانش را پشت سر گذاشته است، امروزه به قول جرج فریدمن به بزرگ‌ترین قدرت نظامی و علمی و تکنولوژیک منطقه تبدیل شده است و دشمنانش به گفته هنری کیسینجر در اجلاس سال ۲۰۱۱ آتلانتیک، از قله به دره سقوط کرده‌اند. غیر از این است؟ یک بار دیگر به مقایسه بنشینید و حال‌وروز آن روز و جایگاه امروز کشورمان را نظاره کنید. موقعیت گذشته و حال آمریکا و اروپا را هم فراموش نکنید.

۴- هم‌اکنون، هزاران سایت در فضای مجازی و صدها کانال تلویزیونی فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی زبان همراه با صدها نشریه مکتوب، به طور شبانه‌روزی به تبلیغات سوء ، دروغ‌پراکنی و سیاه‌نمایی علیه ایران اسلامی مشغولند. خُب چه خبر است؟! حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- خطاب به آمریکا می‌فرمودند؛ اگر می‌گویید اتفاقی نیفتاده، چرا این‌قدر سر و صدا می‌کنید؟! آیا حجم انبوه توطئه‌ها و تبلیغات دشمنان ریز و درشت و پادوهای وطن‌فروش داخلی آنها، نشانه اوج قدرت و بلندای قله‌ای نیست که امروزه جمهوری اسلامی ایران بر فراز آن ایستاده است؟! اگر اینگونه نیست، اینهمه سر و صدا و هجوم بی‌وقفه برای چیست؟! اگر آنگونه که برخی از کاسه‌لیس‌های داخلی ادعا می‌کنند، انقلاب در گذر زمان رو به افول بوده است! چرا توطئه‌ها و حملات دشمنان هر روز شتاب بیشتری گرفته است؟!

۵- در این میان فلاکت‌بارترین اقدامات علیه ایران اسلامی از سوی ستون پنجم و پادوهای داخلی آمریکا و اسرائیل صورت می‌پذیرد. همان‌ها که نتانیاهو از آنان باعنوان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد می‌کرد و شیمون پرز تاکید می‌کرد که آنها به نمایندگی از اسرائیل علیه جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند! نگاهی به آنچه می‌گویند و می‌نویسند بیندازید! دروغ‌های خنده‌دار، تحلیل‌های آبکی، ناسزاهای چارواداری،کفگیرهایی که به تَه دیگ خورده است و چنته‌هایی که خالی مانده است و…

به عنوان مثال و فقط مشتی از خروارها از بی‌سوادی آمیخته به کینه‌توزی این جماعت می‌توان واکنش آنها به مردمی شدن یارانه‌ها را آدرس داد. نوشته‌اند « ‌احیای کوپن به جای احیای برجام دستاورد یک‌ساله دولت و مجلس انقلابی»! و اصلاً هم به روی خود نیاورده‌اند که نتیجه برجام تحویل ده‌ها امتیاز نقد به دشمن در مقابل وعده‌های نسیه بود تا آنجا که اعتراض سیف و صالحی و ظریف را نیز به دنبال داشت و هنوز نتوانسته‌اند حتی یک دستاورد برای آن معرفی کنند! ولی توزیع کالا برگ، کمک به معیشت مردم و برخوردار کردن آنها از امکاناتی است که تاکنون بخش قابل توجهی از آن به حلقوم دلال‌ها می‌رفت و…

نوع برخورد کاسه‌لیس‌های یاد شده به‌اندازه‌ای سخیف و دَم‌دستی است که اگر کسی کمترین اهمیتی برای شخصیت خود قائل باشد، هرگز به آن تن نمی‌دهد. از این روی تن دادن آنها به اینگونه اقدامات سخیف و دَم‌دستی فقط با دو احتمال قابل ارزیابی است‌، کم‌دانی و یا وطن‌فروشی! و صد البته کم‌دانی خوش‌بینانه‌تر از وطن‌فروشی است!

۶- حالا به ماجرای صدر این وجیزه برمی‌گردیم. چرا افلاطون‌حکیم وقتی شنید شخص نادانی از او تعریف و تمجید کرده است به شدت نگران شده و گریسته بود؟ او خود می‌گوید نگران بودم چه کار احمقانه‌ای از من سر زده که مورد پسند آن احمق بوده است! خُب می‌توان نتیجه گرفت که عکس این قضیه هم صادق است و هنگامی که جماعت احمق‌ها از حرکت و عملکرد یک جریان سیاسی و یا اجتماعی به خشم آمده و زبان به بدگویی بگشایند می‌توان و باید نتیجه گرفت که جریان یاد شده در مسیری درست و عاقلانه حرکت می‌کند.

با این حساب، وقتی مردم این مرز و بوم می‌بینند بیش از ۴۳ سال است که قدرت‌های ریز و درشت جهانی و دنباله‌های داخلی آنها همه توان خود را علیه ایران اسلامی به میدان آورده و طرفی نبسته‌اند ولی هنوز عبرت نگرفته و کماکان به حرکت بی‌نتیجه خود ادامه می‌دهند، باید به قول امام سجاد علیه‌السلام خدا را شاکر باشند که دشمنانشان احمق هستند و از کینه‌توزی و بدگویی این همه دشمن احمق خوشحال باشند؟! افلاطون حکیم اگر جای ما بود، از خوشحالی بال درآورده و از خنده غش کرده بود!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افلاطون اگر بود از خنده غش می‌کرد! بیشتر بخوانید »