مجلس خبرگان

صادق بودن با مردم بزرگترین وظیفه مسئولان نظام هست

صادق بودن با مردم بزرگترین وظیفه مسئولان نظام است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ایلام، حجت‌الاسلام والمسلمین «مرادبیگی» نماینده مردم ایلام در مجلس خبرگان رهبری در دیدار با مسئولین نمایندگی ولی فقیه در ادارات جهاد کشاورزی استان  اظهارداشت: خداوند متعال در قرآن و اهل بیت علیهم السلام در احادیث راه ها و رموز موفقیت انسان را بیان می‌کنند که می‌بایست در پی درک و انجام این رموز تلاش کرد.
وی با اشاره به حدیث ان الله لم يبعث نبيا الابصدق الحديث و اداء الامانة بیان کرد: که خداوند هیچ پیامبری مبعوث نکرده مگر اینکه امربه صدق حدیث و ادای امانت کرده هست.
نماینده مردم ایلام در مجلس خبرگان رهبری خاطر نشان کرد: صداقت به انسان بزرگی، کرامت و نجابت می دهد که موجب می‌شود دل مردم همراه و همگام با آن باشد.
حجت‌الاسلام «مرادبیگی» گفت: اگر مسئولان بخواهند فعالیت انها نقش آفرین و تاثیر گذار و همراه با نورانیت باشد می بایست با مردم با صداقت رفتار کنند.
وی ادامه داد: یکی دیگر از راهای موفقیت ادا امانت هست و این مسئولیت ها ، حکومت اسلامی و ولایت فقیه امروز امانتی بزرگ بر دوش ما می باشد که می بایست به خوبی از آن مراقبت کنیم.
نماینده مردم استان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به برخی شایعات و مطالب نادرست درباره سلامتی و جانشینی مقام‌ معظم رهبری که از برخی ناخواسته به صورت عاطفی سرمی زند اظهارداشت: مقام معظم رهبری در قریب به ۲۰ سال بیش از ۱۸ بار مسئله جانشینی را مطرح کرده اند و این امر عادی هست که مردم عزيز به این شایعات توجه کنند و نباید با انجام این حرکات  موجب نامید شدن مردم شد.

وی افزود: تحلیلگران جهان امروز قائلند که نظام جمهوری اسلامی ایران در اوج خود قرار دارد و یک کشور قدرتمند در سطح جهان هست زیرا در هر جای منطقه برای حمایت از مردم مظلوم آن کشور دخالت کرده هست با پیروزی روبه شده هست.
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

صادق بودن با مردم بزرگترین وظیفه مسئولان نظام است بیشتر بخوانید »

حمایت مجلس خبرگان از پاسخ ایران به شرارت‌های رژیم صهیونیستی

حمایت مجلس خبرگان از پاسخ ایران به شرارت‌های رژیم صهیونیستی


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، مجلس خبرگان رهبری در پایان دومین اجلاسیه رسمی دوره ششم با صدور بیانیه‌ای با بیان اینکه باور به جامعیت دین اسلام و فلسفه سیاسی آن به ویژه اعتقاد به مرجعیت دینی و اصل ولایت فقیه از مبانی ریشه‌دار در تفکر دینی انقلاب اسلامی ایران هست، تاکید کرد: این اعتقاد که با هویت تاریخی ملت ایران عجین گردیده هست در حساس‌ترین فراز‌های تاریخ این کشور راهگشای حل بسیاری از معضلات سیاسی و اجتماعی داخلی و مانع سلطه بیگانگان و تضمین کننده پیشرفت و استقلال بوده هست.

این بیانیه خاطرنشان می‌کند: ولایت فقیه در فرآیند تاریخ ما همواره سدی خلل ناپذیر در برابر «تهاجم خارجی»، «استبداد داخلی» و «عوامل بیگانه» و حافظ دیانت، امنیت و حریت مردم این مرز و بوم بوده هست که نمونه بارز و جدید آن را در جمعه نصر و مدیریت هوشمندانه عملیات‌های غرورآفرین وعده صادق ۱ و ۲ از سوی ولی فقیه زمان حضرت آیت العظمی خامنه‌ای «مدظله العالی» شاهد بودیم؛ جبهه سپاس بر وجود این نعمت الهی به درگاه خدا می‌ساییم.

در بیانیه مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه مسأله فلسطین و آرمان قدس شریف مهم‌ترین مسئله دنیای امروز و عامل دغدغه جدی جهان اسلام هست، اظهار شد: مجلس خبرگان رهبری با ابراز انزجار شدید از جنایت‌های وحشیانه باند جنایتکار صهیونیسم در حدود یک قرن گذشته به ویژه پس از عملیات ظفرمند و مشروع طوفان الاقصی و جنایت‌های بی رحمانه علیه بشریت در غزه، کرانه باختری و لبنان به ویژه ترور رهبران شجاع و مدبر حزب الله لبنان و حماس قهرمان و سایر فرماندهان رشید جبهه مقاومت از مبارزه سرسختانه همه رزمندگان این جبهه در فلسطین، لبنان، یمن، عراق و سوریه قاطعانه حمایت می‌کند و استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا را عامل و مسئول اصلی این اقدامات وحشیانه رژیم صهیونی می‌داند.

این بیانیه آورده هست: از جوانان و خاصه دانشجویان آزاد اندیش جهان از جمله خیزش دانشگاه‌های آمریکا و اروپا علیه اسرائیل غاصب تقدیر و تشکر می‌شود و بر ضرورت استمرار آن تا قطع جنایت‌های این رژیم منحوس تاکید می‌کنیم تا سکوت مجامع بین المللی و برخی کشور‌های اسلامی در قبال رژیم منحوس خبیث صهیونی را به چالش کشیده و با فریاد‌های حق طلبانه خشم انقلابی خود عرصه را بر این رژیم جعلی تنگ‌تر نموده و صدای رسای زنان و کودکان مظلوم فلسطین و لبنان باشند تا همگان بدانند پیروزی بزرگ جبهه حق بر جبهه باطل قطعی هست.

در بیانیه مجلس خبرگان تاکید شده هست: برخی کشور‌های اسلامی توجه داشته باشند که رژیم صهیونیستی اگر مجال پیدا کند به هیچ مسلمانی رحم نمی‌کند و تنها در سایه اتحاد امت‌های مسلمان می‌توان بر این رژیم جانی غلبه کرد؛ «ان شاء الله».

این بیانیه ضمن تشکر از مردم عزیز کشورمان که به پویش ایران همدل و کمک رسانی به مردم مظلوم غزه و لبنان پیوستند، ابراز امیدواری کرد: این همدلی و یاری مردم ستمدیده و جنگ زده فلسطین و لبنان استمرار یابد.

مجلس خبرگان رهبری، بار دیگر ضمن قدردانی و حمایت از نیرو‌های مسلح و حافظان امنیت کشور عزیزمان در حفظ اقتدار و امنیت این ملت بزرگ و تحقق وعده صادق ۱ و ۲ و مقابله با اقدام رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن برخی مراکز نظامی جمهوری اسلامی ایران، این اقدام مذبوحانه دشمن پلید را به شدت محکوم و تأکید کرد: جمهوری اسلامی بر اساس قواعد بین المللی و شرعی، حق دفاع مشروع و مقابله را برای خود محفوظ می‌داند و از مسئولان محترم در دادن درس عبرت آموز دیگری به این رژیم منحوس قویاً حمایت و پشتیبانی می‌کند.

این بیانیه ضمن تقدیر از تلاش‌ها و اقدامات دولت و قوای مقننه و قضائیه، به ویژه مواضع و تحرکات انقلابی دولت در مقابله با صهیونیسم، یادآور شد: موضوع اقتصاد، جهش تولید و معیشت مردم همچنان در رأس مسائل جامعه قرار دارد و همانگونه که مقام معظم رهبری نیز بار‌ها تأکید فرموده‌اند این مهم، برنامه‌ریزی و اقدام درخور همه مسؤولان و دست اندرکاران را می‌طلبد.

در بیانیه پایانی دومین اجلاسیه رسمی دوره ششم خبرگان رهبری آمده هست: در شرایط کنونی توجه به نیاز‌های واقعی مردم یک ضرورت هست و لذا اولویت و دغدغه اصلی دولت باید بهبود معیشت مردم، به ویژه معیشت طبقات ضعیف و متوسط باشد و با بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود کشور و توجه به نظرات و دیدگاه‌های صاحب‌نظران خبره و دلسوز، عنایت خود برای اصلاح ساختار‌های اقتصادی کشور مصروف دارد. بدیهی هست در این فرآیند از پشتیبانی ملت، خبرگان و رهبری معظم انقلاب برخوردار خواهد بود.

این بیانیه با بیان اینکه نگاه اصولی و واقع گرایانه به مقوله فرهنگ و امور فرهنگی جامعه اسلامی اصلی‌ترین زیرساخت نرم افزاری در رشد، پیشرفت و تحولات اجتماعی کشور محسوب می‌شود، آورده هست: ظرفیت بالقوه‌ای که با طراحی و هدایت درست و مبنایی می‌تواند به قوه‌ای اجرایی و قابل اعتماد تبدیل گشته و با جولان ضد فرهنگ و تهاجمات فرهنگی دشمنان که می‌تواند به یک تهدید امنیت ملی تبدیل شود مقابله کند.

بیانیه مجلس مجلس خبرگان تصریح کرد: از دولت محترم و نهاد‌های دخیل در مسائل فرهنگی می‌خواهیم که با دغدغه‌مندی بیشتری نسبت به این امر به ویژه مدیریت صحیح فضای مجازی اهتمام داشته باشند و بدانند که ترویج و تعمیق فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی، مسلتزم نگاه ویژه، همبستگی و همسویی متولیان این امر هم در سطح کلان و هم در سطح خرد هست و پراکنده‌کاری و جزیره‌ای عمل کردن در این مقوله نه تنها راه به جایی نمی‌برد، بلکه خدای ناکرده دستاورد‌های عظیم پیشینیان را هم مضمحل می‌کند.

نمایندگان مجلس خبرگان همچنین با اغتنام فرصت و تبریک سال تحصیلی جدید به دانش آموزان، فرهنگیان، دانشجویان و اعضای هیأت علمی کشور با تاکید بر پرهیز از افتادن دانشگاه‌ها و مراکز علمی در دام برخی دسته بندی‌های سیاسی و جناحی بی حاصل بر ضرورت استمرار ابر راهبرد جنبش نرم افزاری و رشد علم و فناوری کشور با هدف رفاه و اقتدار بیشتر این ملت شریف و زمینه سازی تمدن بزرگ اسلامی تاکید می‌کنند.

این بیانیه در پایان، یاد و خاطره بنیانگذار روشن ضمیر جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی «قدس سره الشریف» و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و نیز شهدای راه قدس به ویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و شهدای اخیر جبهه مقاومت شهیدانِ عالی مقام سید حسن نصرالله، سردار سرافراز عباس نیلفروشان، اسماعیل هنیه، یحیی السنوار و سیدهاشم صفی الدین را گرامی داشت و توفیق ملت بزرگ ایران و طول عمر با عزت مقام معظم رهبری «دامت شوکته» که در دنیای امروز مظهر سیاست، امید و شجاعت هستند را از خداوند متعال مسئلت کرد.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حمایت مجلس خبرگان از پاسخ ایران به شرارت‌های رژیم صهیونیستی بیشتر بخوانید »

وحدت ستیزی به بهانه «هسته سخت»

وحدت ستیزی به بهانه «هسته سخت»



تاکید بر وحدت، پرهیز از تخریب و دعوت به همدلی اجتماعی و تعامل بین قوا طی چند نوبت در بیانات ماه های اخیر رهبر معظم انقلاب دیده شده است که نشان دهنده اهمیت این موضوعات برای ایشان در شرایط فعلی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، این روزها سلسله مواضعی از سوی برخی افراد، وفاق بین دولت و مجلس را که کاملا مبتنی بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار اخیر نمایندگان مجلس است، هدف قرار داده است. با این حال لازم است ابتدا مروری بر بیانات اخیر رهبری داشته باشیم. مرور بیانات ایشان در چند ماه اخیر نشان دهنده دغدغه مندی جدی ایشان نسبت به فضای اختلافات داخلی چه در سطح سیاسی و چه در سطوح اجتماعی است.

از این منظر تاکید بر وحدت، پرهیز از تخریب و دعوت به همدلی اجتماعی و تعامل بین قوا طی چند نوبت در بیانات ماه های اخیر رهبر معظم انقلاب دیده شده است که نشان دهنده اهمیت این موضوعات برای ایشان در شرایط فعلی اجتماعی و سیاسی کشور است.

پرهیز منتخبان مجلس از سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن

اگر بیانات ایشان از زمان برگزاری انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته را مرور کنیم، می بینیم در شرایطی که طیفی دارای مواضع سیاسی بسیار انتقادی علیه رئیس مجلس یازدهم، در تهران رای آورده بودند و مواضع تندی را علیه مجلس یازدهم و رئیس آن مطرح می کردند، دغدغه جدی رهبر معظم انقلاب در آن برهه، تشدید اختلافات و تند شدن فضای سیاسی کشور بود، چنان که چند روز پس از انتخابات مجلس در دیدار اعضای مجلس خبرگان در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ فرمودند: «آن چیزی که می تواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلاف‌انگیز و دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند است؛ شیرینی مجلس جدید را این‌جور چیزها از بین می برد. باید خیلی مراقبت کرد؛ باید خیلی مراقبت کرد. برادران و خواهران در مجلس جدیدی که حالا اندکی بعد تشکیل خواهد شد و حضور دارند، بایستی مراقبت کنند که نگذارند شیرینی تشکیل مجلس جدید از بین برود و کام ها تلخ بشود… د.»

غفلت از همدلی اجتماعی، هشدار نسبت به نفرت پراکنی

پس از خطاب صریح به منتخبان جدید مجلس دوازدهم، اختلال در وحدت ملی و همدلی اجتماعی دیگر دغدغه ایشان بود که در دیدار نوروزی با مردم در اول فروردین ماه در قالب هشدار نسبت به نفرت پراکنی به این صورت بیان شد: «نکته‌ بعدی در باب منافع ملی، مسئله‌ اتحاد دل های مردم است؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملی‌مان اختلال ایجاد می کنیم. همه‌ ‌ما در این غفلت شریکیم؛ همه‌ ما وظیفه داریم که وحدت ملی را، اتحاد مردم را، اتحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم؛ اختلاف فکری، اختلاف سلیقه، اختلاف سیاسی در یک کشور یک امر طبیعی است، اما نفرت‌پراکنی غیر از این هاست. خب یک نظری شما دارید، یک نظری دیگری دارد، این ها با همدیگر یکسان نیست، اشکالی هم ندارد، اما این نباید موجب نفرت‌پراکنی بشود، نباید افراد را از یکدیگر متنفر بکند، دشمنِ یکدیگر بکند، اجازه بدهد که هر کدام علیه یکدیگر، علیه آن دیگری، به هر وسیله‌ای که ممکن است، موجب اهانت و آزار و مانند این ها بشوند؛ احیاناً با افترا و دروغ و مانند این چیزها هم همراه بشود که خب این خیلی مشکل است… ت. تاکید می کنم و توصیه می کنم به جوان های عزیزمان که سعی کنند در داخل جامعه نفرت‌پراکنی انجام نگیرد.»

یقه‌گیری و وحدت را شکستن و دودستگی‌ها به زیان کشور است

دعوت به وحدت ملی و پرهیز از اختلاف افکنی و دوقطبی سازی با گذشت ۲۲ روز از آغاز سال جدید همچنان دغدغه رهبر معظم انقلاب بود و ایشان در خطبه های نماز عید فطر در ۲۲ فروردین ماه به این مسئله اشاره فرمودند: من بر «وحدت کلمه» تاکید می کنم. مردم عزیز، جوانان عزیز، فعالان سیاسی، فعالان اجتماعی، فعالان رسانه‌ای! بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمه‌ ملت ایران است. اختلاف نظر دارید، داشته باشید؛ اختلاف نظر سیاسی و غیرسیاسی اشکالی ندارد، اما درگیری و یقه‌گیری و وحدت را شکستن و دودستگی‌ها و دوگروهی‌های جعلی درست کردن، به زیان کشور است، به زیان دین شماست، به زیان دنیای شماست، به زیان قوت شماست.

دعوت مجلس به تعامل با دولت جدید

با وقوع حادثه تلخ سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان وی و شهادت آیت ا… رئیسی در حین خدمت به مردم، فضای کشور پس از تشییع باشکوه پیکر ایشان، به تدریج وارد فضای انتخابات شد و ایشان ضمن دعوت مردم به مشارکت در انتخابات و برشمردن ملاک های انتخاب اصلح، بر ضرورت رعایت اخلاق انتخاباتی از سوی نامزدهای انتخابات تاکید داشتند اما پس از سپری شدن انتخابات و برگزیده شدن دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، باز هم دعوت به وحدت و پرهیز از اختلاف، به صورت پررنگ در بیانات رهبر معظم انقلاب ظهور و بروز داشت و این بار مخاطب وحدت و تعامل قوا بودند و به ویژه مجلس که باید درباره گزینه های معرفی شده رئیس جمهور برای وزارتخانه ها تصمیم گیری می کرد، آن هم در شرایطی که طیفی از نمایندگان مجلس رای عدم اعتماد به بخشی از کابینه را به طور جدی مطرح می کردند.

در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب در دیدار ۳۱ تیرماه با رئیس و نمایندگان مجلس خطاب به اهالی بهارستان فرمودند: «شما به عنوان برادران و خواهران عزیز نماینده‌ مجلس، یکی از کارهای مهم تان مسئله‌ تعامل است. من توصیه‌ مؤکدی که این جا یادداشت کرده‌ام، تعامل سازنده‌ با دولت جدید است. همه کمک کنند که رئیس‌جمهور منتخب بتواند وظایفی را که در قبال کشور دارد، انجام بدهد. اگر ما توانستیم جوری رفتار کنیم که رئیس‌جمهور موفق بشود، این موفقیت همه‌ ماست؛ اگر او در اداره‌ کشور، در پیشبرد اقتصاد کشور، در مسائل بین‌المللی کشور، در مسائل فرهنگی کشور به موفقیت دست پیدا کند، همه‌ ما به موفقیت دست [پیدا] کرده‌ایم؛ پیروزی او پیروزی همه‌ ماست؛ این را باید واقعاً از بن دندان باور کنیم.»

وحدت ستیزی به بهانه «هسته سخت»

توصیه پساانتخاباتی به فعالان سیاسی

با رسیدن به موعد آغاز فعالیت دولت چهاردهم، دغدغه هایی نسبت به موضع گیری منفی بخشی از بدنه نیروهای انقلابی علیه رئیس جمهور و دولت چهاردهم ایجاد شده بود، لذا در ۷ مرداد ماه روزی که حکم تنفیذ مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران به ایشان اعطا شد، رهبر معظم انقلاب در بیانات خود توصیه هایی را به این شرح به فعالان انتخاباتی برای دوره پساانتخابات مطرح فرمودند: «توصیه‌ بعدی، مربوط به فضای احساسات عمومی ناشی از انتخابات است، که مخاطب این [توصیه] آحاد مردم اند، فعالان سیاسی و اجتماعی‌اند. خب انتخابات طبعاً چالش‌برانگیز است دیگر؛ افرادی در انتخابات، در دو طرف قضیه قرار می گیرند، چالش هایی به وجود می‌آید؛ نباید به وسوسه‌های دوقطبی‌سازی اعتنا کرد و ترتیب اثر داد؛ این توصیه‌ مؤکد بنده است. نباید احساساتی که افراد را در دوره‌ انتخابات وادار به مجادله‌ با یکدیگر می کرد ادامه پیدا کند؛ نگذارید ادامه پیدا کند. خب خاصیت انتخابات این است دیگر: یکی رأی می‌آورد، یکی رأی نمی‌آورد؛ این نتیجه‌ انتخابات است. انتخابات یعنی همین؛ مثلاً یک نفر مورد علاقه‌ شماست رأی می‌آورد، یک نفر مورد علاقه‌ دیگری است رأی نمی‌آورد؛ این طبیعی است؛ این نباید موجب نقار بشود؛ این نباید موجب اختلاف و شکاف و جدایی بشود.»

شکرگزاری رهبر معظم انقلاب بابت رای اعتماد کامل مجلس به دولت

با وجود این توصیه صریح، پس از معرفی کابینه پیشنهادی رئیس جمهور، برخی فعالان سیاسی مدعی انقلابی گری، بدون توجه به توصیه های رهبر انقلاب مواضع تندی در قبال برخی گزینه های معرفی شده اتخاذ کردند. البته مجلس بر مبنای وظیفه ذاتی خود می توانست براساس ارزیابی فنی و برنامه های اعلامی به هر یک از وزرا رای اعتماد یا عدم اعتماد دهد اما به نظر می رسد اکثریت قاطع مجلس، از بیانات صریح رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان که دعوت به تعامل سازنده‌ با دولت جدید فرموده بودند، برداشت رای اعتماد بالا و همراهی کامل با گزینه های معرفی شده داشتند و از این منظر در اتفاقی کم سابقه، همه وزرای معرفی شده رئیس جمهور از مجلس رای اعتماد بالایی را کسب کردند.

رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار هیئت دولت در ۶ شهریورماه نسبت به این رویکرد مجلس چنین واکنش نشان دادند و فرمودند: «خدا را شکرگزاریم که بحمدا… دولت با همت رئیس‌جمهور محترم و با کمک ارزنده‌ مجلس شکل گرفت؛ این خیلی نعمت بزرگی است. در بعضی از دولت های گذشته، گاهی تا نزدیک یک ماه یا بیشتر، دولت نمی توانست شکل بگیرد و همه‌ وزرا از مجلس رأی اعتماد نگرفته بودند؛ این را خدا لطف کرد به شما و به ما و به کشور که بحمدا… همه‌ وزرا از مجلس، با اعتماد مجلس به آن ها، به سلامتی بیرون آمدند.»

هسته سخت چیست و طرح این ادبیات چه نتایجی به دنبال دارد؟

پس از رای اعتماد کامل مجلس به دولت و با وجود تایید اقدام مجلس از سوی رهبر معظم انقلاب، باز هم برخی فعالان سیاسی مدعی انقلابی گری که خود را سخنگوی «هسته سخت» نظام می دانند، نسبت به رای اعتماد مجلس انتقادهای تندی را مطرح کردند، اما «هسته سخت» چیست؟ برخی افراد معتقدند طیفی از طرفداران دوآتشه و سرسخت نظام که در شرایط حساسی نظیر فتنه ها و اغتشاشات خیابانی به نفع نظام پای کار می آیند، هسته سخت طرفدار نظام هستند که در هر شرایطی پای کار جمهوری اسلامی هستند و بابت آن حتی جان خود را به خطر می اندازند.

در این که بخشی از بدنه طرفداران نظام، فداکارانه در برهه های حساس پای کار انقلاب اسلامی بوده اند، تردیدی نیست اما صحبت این جاست که چرا این هسته سخت صرفا طرفدار یک نامزد خاص ریاست جمهوری و یک طیف سیاسی خاص معرفی می شود و چرا عده ای تلاش دارند خود را سخنگوی این هسته سخت مطرح کنند؟ سوال بعدی این است که نسبت این هسته سخت و سخنگویان خودخوانده آن با مواضع رهبر معظم انقلاب چیست؟

به عنوان مثال یک روز پس از رای اعتماد مجلس به کابینه پزشکیان، حمید رسایی در توئیتی نوشت: «امروز در حرم حضرت عبدالعظیم، آقایی که برادر دو شهید بود و می‌گفت در تمام بزنگاه‌ها پای کار انقلاب بوده از این که برای استخدام در آموزش و پرورش مشمول ماده ۱۹ شده (یعنی در گزینش رد شده) درخواست کمک کرد! چه می‌گفتم؟ گفتم اگر قبول نکردند معلم شوی بیا از طریق مجلس وزیر شو، راحت‌تر است.»

تلاش برای ناراضی نشان دادن هسته سخت و طرفداران فداکار نظام از اقدام مجلس در شرایطی است که رهبر انقلاب چنان که در پاراگراف های قبلی دیدیم، مجلس را به تعامل با دولت امر کرده بودند و بعد از رای اعتماد نیز اقدام مجلس را تایید کردند.

این در حالی است که طیفی سعی دارد هسته سخت نظام را مخالف این اقدام مورد تایید رهبری توصیف کند. این در حالی است که هر فرد علاقه مند به نظام حتی اگر در حیطه نظر با مواضع رهبر معظم انقلاب همراه نباشد، وظیفه شرعی و نگاه اعتقادی خود را در همراهی با مواضع ایشان می داند.

صد البته مشخص است که حمایت رهبری و اعتماد مجلس به دولت مشروط به تلاش و کارآمدی است و هر میزان دولت یا هر بخش از آن از مسیر تلاش و کارآمدی فاصله بگیرند، این حمایت و این اعتماد کمتر خواهد شد ولی فعلا و در شروع فعالیت دولت، باید در مسیر همدلی و وحدت حرکت کرد.

در هر حال ادبیاتی که معتقد است طرفداران پروپاقرص نظام در ماجرای وفاق بین دولت و مجلس که مبتنی بر مطالبه صریح رهبر معظم انقلاب صورت گرفته است، دور خورده اند و آن ها را با تعابیر بعضا توهین آمیزی نظیر «اُسکُل نظام» تحریک می کند، نگاه تمامیت خواهانه به نظام دارد و سایرین را با اندکی زاویه و تفاوت دیدگاه طرد می کند.

شاید حتی بتوان در دل این گونه اظهارنظرها، تهدید نظام را هم مشاهده کرد. از این رو به نظر می رسد دلسوزان انقلاب و طرفداران واقعی نظام باید ضمن مرزبندی با افرادی که در قالب تعابیری نظیر «اُسکُل نظام» خود را طلبکار تصمیمات نظام در قبال طیف های مختلف می داند، مراقب این تحریکات باشد و با تأسی به موضع صریح رهبر انقلاب در تعامل با دولت جدید، به تعبیر ایشان از بُن دندان، موفقیت دولت چهاردهم را موفقیت نظام قلمداد کند.

منبع: روزنامه خراسان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وحدت ستیزی به بهانه «هسته سخت» بیشتر بخوانید »

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان



آنچه پیش روی شماست، گفت‌وگویی با محافظ و خدمتگزار امام راحل در جماران است که نزدیک به ۱۰ سال، لحظات ناب زندگی امام را در قاب خاطرات خود دارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، از روز ۱۹ دی ۱۳۵۶ که شهر قم یکپارچه قیام شد و بازاریان قم همگام با جوانان انقلابی، حماسه بزرگ‌ترین تعطیلی بازار را در انقلاب به نام خود ثبت کردند، حاج احمد بهاءالدینی، با رها کردن کسب و کارش به بیت آیت‌الله یزدی پیوست که در آن مقطع، کانون انقلابیون به شمار می‌رفت و فعالیت‌های انقلابی خود را ادامه داد. حاج احمد، چند ماه قبل از پیروزی انقلاب با سایر جوانان انقلابی قم، گروه انتظامات شهر قم را بنیان نهاد تا در فقدان نیروهای انتظامی به حفاظت و حراست از مردم و اموال آنان بپردازند.

با پیروزی انقلاب و ورود امام خمینی(ره) به قم، بخشی از حلقه محافظان امام را جوانان انقلابی قم به عهده گرفتند که همین حلقه تا پایان عمرِ امام راحل، در زمره محافظان و خدمتگزاران خاص ایشان قرارگرفتند. با بازگشت امام به تهران و استقرار ایشان در جماران، حاج احمد در کنار حفاظت از امام، به دلیل تخصص در کارهای فنی و برقی، امور بیت امام را نیز انجام می‌داد.

پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و آغاز ترورهای سازمان منافقین و ضرورت حفاظت بیشتر از بیت امام، با خواست شخص مرحوم حاج احمدآقا خمینی، گروهی متشکل از حدود ۲۰ نفر از معتمدترین افراد از میان نیروهای انقلابی قم، اصفهان و مشهد انتخاب شدند و حفاظت از بیت امام را به عهده گرفتند. حاج احمد بهاءالدینی یکی از افراد این گروه و از نزدیک‌ترین افراد به حضرت امام بود.

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان

حاج احمد بهاءالدینی- محافظ و خدمتگزار امام راحل در جماران

آنچه پیش روی شماست، گفت‌وگویی با محافظ و خدمتگزار امام راحل در جماران است که نزدیک به ۱۰ سال، لحظات ناب زندگی امام را در قاب خاطرات خود دارد.

این گفت‌وگو به نقل از پاسدار اسلام شماره ۴۵۰-۴۴۹ با تلخیص تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.

شما که نزدیک به ده سال توفیق خدمتگزاری به امام راحل را داشتید و شاهد سیرۀ عبادی و اخلاقی و سبک زندگی آن عزیز سفرکرده بودید، برنامه‌های ایشان را در یک ۲۴ ساعت برای نسل امروز بیان کنید.

– اگر بخواهیم یک بیست و چهار ساعت امام را به‌طور مفصل بیان کنیم، مدت‌ها زمان می‌برد. برنامه ایشان خیلی منظم و دقیق بود. از دوست صمیمی حضرت امام، مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی خدمت شما عرض کنم. آقای بهاء‌الدینی فردی نبود که حرف بی‌مبنا بزند. ایشان از اولیاء‌الله بود و درباره امام می‌فرمود: «بی خود نیست آقا روح‌الله به این‌جا رسیده است. بعد از ائمه«ع» کسی را مثل حاج آقا روح‌الله سراغ ندارم.

من از نوجوانی با امام رفیق بوده‌ام. ایشان از نوجوانی، حتی از مکروهات هم پرهیز می‌کرد.» امام هر روز ساعت هشت صبح، خلاصه اخبار را گوش می‌کردند. اول پزشکان خدمتشان می‌رفتند و فشار خون و قلب ایشان را کنترل می‌کردند.

بعد از پزشک‌ها، آقای رسولی و آقای رحیمیان و آقای صانعی خدمت امام می‌آمدند و چون مهر قبوض نزد خود ایشان بود، مهر را می‌گرفتند و در محضر خود حضرت امام مهر می‌زدند و اگر کار و سؤال یا نامه‌هایی بود، خدمت امام عرضه می‌کردند و جواب می‌گرفتند.

هر روز، به‌جز پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها، دو مراسم خطبه عقد، ملاقات و دو عمامه‌گذاری بود. بعضی مواقع هم کلاً ملاقات‌ها تعطیل بودند. مثلاً در زمستان، چون در جماران برف زیادی می‌آمد و یخبندان می‌شد و احتمال داشت که مردم زمین بخورند، ملاقات‌ها تعطیل می‌شدند تا مردم اذیت نشوند.

در مورد خطبه‌های عقد، ما ابتدا با عروس و داماد و همراهانشان صحبت می‌کردیم که عقد موقت نخوانده باشند و اگر خوانده بودند، مدت آن را ببخشند تا عقدشان صحیح باشد. بعد از آنها می‌پرسیدیم که مهریه چقدر است. عروس نرود گل و گلاب بیاورد و امام را با این چیزها معطل نکنند. امام همیشه وکیل دختر می‌شدند. حتی یک بار هم ندیدم که وکیل پسر بشوند. خطبه عقد را خیلی ساده می‌خواندند.

حضرت امام چه توصیه اخلاقی خاصی به زوج‌های جوان داشتند؟ گفته می‌شود که امام توصیه «بروید با هم بسازید» را زیاد می‌فرمودند.

– بله ایشان به اکثر زوج‌هایی که عقدشان را می‌خواندند، این مطلب را می‌فرمودند. بیشتر کسانی که من نوبت عقد آنها را گرفتم، هر وقت به من بر می‌خورند، می‌گویند که هنوز آن نصیحت حضرت امام در گوش ماست.

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان

هنگامی که داماد و عروس می‌رفتند و دست امام را می‌بوسیدند، امام به آنها می‌فرمودند: «با هم خوب باشید و با هم بسازید.».

هنوز هم هر کسی از این افراد به من برخورد می‌کند، می‌گوید بر اساس همین حرف امام، بعد از بیست سی سال زندگی، هیچ مشکلی با هم پیدا نکرده‌ایم. تا می‌خواهیم به کوچک‌ترین مشکلی برخورد کنیم، نصیحت امام در گوشمان می‌آید و برایمان تلنگر می‌شود.

ادامه برنامه حضرت امام را بفرمایید.

– بعد از خطبه‌های عقد، ملاقات‌ها شروع می‌شدند. بیشتر هم از خانواده شهدا بودند که وقتی ما معرفی می‌کردیم که ایشان مثلاً پدر سه یا چهار شهید هستند، امام کمی با آنان صحبت و ابراز لطف و محبت می‌کردند. برای این ملاقات‌ها کارت‌هایی تهیه شده بود که طبق نظر حاج احمدآقا چند نفر از اعضای دفتر سهمیه داشتند که متن دستخط حاج احمدآقا هنوز هم موجود است.

در ملاقات‌ها اگر حضرت امام به یک جانباز برمی‌خوردند، واقعاً‌ متأثر می‌شدند و چهره‌شان تغییر می‌کرد که برای قلبشان هم خوب نبود، لذا در دو سال آخر، پزشکان به ما گفتند که حتی‌الامکان جانبازها را پیش امام نیاورید. بعد از پایان ملاقات‌ها، نوبت به عمامه‌گذاری می‌رسید که برنامه آخر بود. در عمامه‌گذاری، حضرت امام به هر یک از طلبه‌های جوان، هزار تومان هدیه می‌دادند. این کار که تمام می‌شد، نوبت به ملاقات خصوصی مسئولین با امام می‌رسید.

مسئولان، اعم از رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس‌مجلس، وزرا یا دوستان امام، بعد از ملاقات و عمامه‌گذاری خدمت امام می‌رفتند. بعد از این اگر برنامه ملاقات عمومی بود، آقا تشریف می‌آوردند داخل و چند قدمی راه می‌رفتند و یک استکان چای یا آب میوه میل می‌فرمودند و برای ملاقات عمومی، تشریف می‌بردند. معمولاً هر روز قبل از ظهر، ایشان یک خواب قیلوله نیم ساعته داشتند و یک ربع مانده به اذان برای نماز ظهر آماده می‌شدند و نمازهای مستحبی قبل از ظهر را می‌خواندند و بعد نماز ظهر و عصر را اقامه می‌کردند.

بعد از نماز ظهر و عصر برای صرف ناهار تشریف می‌بردند. ناهار را هم بیشتر اوقات با خانم میل می‌کردند و اگر خانم نبودند، با حاج احمدآقا یا خانمشان یا یکی از صبیه‌ها ناهار می‌خوردند. ناهار امام هم اکثراً کمی آبگوشت بود. بعضی روزها هم مقدار کمی برنج می‌خوردند.

بعد از ظهر بعد از شنیدن اخبار ساعت ۱۴ تقریباً یک ساعت استراحت می‌فرمودند و حدود ساعت یک ربع به چهار بلند می‌شدند و حدود نیم ساعت کارهایشان را انجام می‌دادند. مثلاً اگر نامه‌هایی بود، جواب می‌دادند.

ایشان تأکید داشتند که به نامه‌ها، خودشان جواب بدهند و یا اگر مسئولین سؤالی پرسیده و یا استفتایی کرده بودند، جواب می‌دادند. بعد از آن در ساعت چهار و ربع می‌آمدند به حیاط و اگر هوا مساعد بود، نیم ساعت قدم می‌زدند؛ چون پزشک سفارش کرده بود که به خاطر قلبشان حتماً ورزش کنند. در حال قدم زدن هم یک تسبیح در دستشان بود و ذکر می‌گفتند. کار دیگرشان این بود که یک رادیو کوچک در دستشان بود و از اخبار مطلع می‌شدند و تفکر ‌می‌کردند.

گاهی پیش می‌آمد که ما در مسیر قدم زدن به ایشان سلام می‌کردیم و ایشان با تأخیر جواب می‌دادند. معلوم بود در حال گفتن ذکری بوده‌اند و چند ثانیه بعد جواب می‌دادند.

وقتی قدم زدن ایشان تمام می‌شد، تشریف می‌بردند به اتاقشان و چای یا چیز دیگری میل می‌کردند. نیم ساعت مانده به مغرب آماده نماز می‌شدند. بارها پیش می‌آمد که پیش از مغرب، می‌خواستم روزنامه خدمتشان ببرم یا عرض دیگری خدمتشان داشتم.

وقتی می‌خواستم وارد اتاق بشوم، «یا الله» می‌گفتم و ایشان با «بسم‌الله» می‌فرمودند که داخل شو و می‌دیدم سر سجاده، مشغول نماز و دعا و قرآن هستند.

قرآن را در چه زمان‌هایی تلاوت می‌کردند؟

– ایشان روزی چندین بار قرآن می‌خواندند. یک بار قبل از نماز مغرب. یک بار بعد از نماز عشا و در موقع استراحت. ایشان باید رأس ساعت ۱۲ قرص می‌خوردند، لذا تا ساعت ۱۲ بیدار بودند و برنامه‌های تلویزیون را هم نگاه می‌کردند. اکثر سریال‌ها را ملاحظه می‌کردند.

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان

یک رادیوی بزرگ ۹ موج هم همیشه کنار دستشان بود و با آن به اخبار رادیوهای بیگانه گوش می‌دادند. این رادیو را آقای رحیمیان تهیه کرده بود و ایستگاه‌های مورد نظر امام را روی آن تنظیم کرده بودند. اگر ساعتی بود که زمان اخبار آن رادیوها بود و برنامه تلویزیونی هم می‌دیدند، صدای تلویزیون را می‌بستند و رادیو را روشن کرده و اخبار را گوش می‌کردند.

از باب نظارت بر محتوای برنامه‌ها می‌دیدند؟

– آن زمان یادم هست که آقای محمدهاشمی مسئول صدا و سیما بود و امام به ایشان زیاد تذکر می‌دادند. ساعت دوازده و خرده‌ای قرصشان را میل و بعد استراحت می‌کردند تا ساعت دو. ایشان تقریباً در ۲۴ ساعت، چهار ساعت می‌خوابیدند. خواب قیلوله قبل از ظهر، خواب بعد از ظهر و خواب شبشان تقریباً‌ چهار ساعت می‌شد. ایشان بیست ساعت بیدار و مشغول عبادت و کار بودند. حتی چندین بار هم که در بیمارستان بستری شدند، نماز شب‌شان ترک نشد.

در ایامی مثل ماه مبارک رمضان هنگام نماز شب صدای تضرع و ناله‌شان می‌آمد. شب‌ها کمتر خوابشان می‌برد، مخصوصاً شب‌های حمله. بعضی مواقع ساعت دوازده بود، اما امام هنوز نخوابیده بودند. آقای‌هاشمی می‌آمد و می‌گفت با آقا کار دارم. ما می‌رفتیم پیش امام و می‌گفتیم آقای هاشمی با شما کار دارند. بیایند داخل؟ می‌فهمیدیم که شب حمله است. آن شب امام خواب نداشتند و سر نماز خیلی تضرع داشتند.

فردا از اخبار مطلع می‌شدیم که چه پیروزی‌هایی به دست آورده‌ایم. قرآن و نماز شبشان را می‌خواندند تا نماز صبح. نماز صبح را که به جا می‌آوردند، دوباره قرآن می‌خواندند. بعد از قرآن اگر هوا مساعد بود، بیرون تشریف می‌بردند و ورزش می‌کردند، اگر نه در اتاق یک ربع نرمش می‌کردند.

صبح‌ها بعد از ورزش کمی استراحت می‌فرمودند. بعد صبحانه‌ میل می‌کردند که اکثراً نان روغنی و چای بود. من همیشه از قم از نانوائی آشنایی نان روغنی می‌خریدم و برایشان می‌آوردم. بعد جواب نامه‌ها یا سؤالاتی را که از روز قبل باقی مانده‌ بودند، می‌دادند. حدود پنج دقیقه به ساعت هشت از اندرونی تشریف می‌آوردند بیرون. اگر زمستان بود که حتماً باید یکی از ماها پنج شش دقیقه به هشت، پشت در اتاق منتظر باشیم که وقتی بیرون تشریف می‌برند همراه ایشان برویم و اگر زمین لغزنده بود، مراقب باشیم.

ما از اندرونی به بیرونی و در مسیر ایشان گونی‌های نخی پهن می‌کردیم، ولی باز یکی از ما در خدمتشان بودیم که اگر احیاناً لیز خوردند مراقب باشیم. بحمدالله هیچ زمانی اتفاق نیفتاد که ایشان لیز بخورند. تا به اتاق ساختمان بیرونی می‌رسیدند ساعت هشت شده بود. امام کارهایشان خیلی منظم و دقیق بود. بعضی اوقات از روی کارهای امام می‌دانستیم الان ساعت چند است.

روزی آیت‌الله بهاء‌الدینی به من فرمودند: «بیشتر توفیقات امام به خاطر رعایت نظم کم‌نظیر است. ایشان از نوجوانی خیلی منظم بودند.» در سال ۶۰ امام چند ماهی بود که در جماران تشریف داشتند. اندرونی حضرت امام یک حیاط تقریباً‌ متوسط با یک حوض بزرگ داشت. آب مصرفی حمام جماران از قناتی تأمین می‌شد که به حوض حیاط منزل حضرت امام می‌آمد. منزل متعلق به آقای جمارانی بود.

مسئول حمام جماران چند بار ‌آمد و دریچه‌ها را ‌گرفت و تمیز ‌کرد. می‌گفت مردم برای حمام از این آب استفاده می‌کنند. حیاط منزل لامپ نداشت. خانم به من فرمودند: «آقای بهاء‌الدینی! چند تا لامپ بزنید. گاهی اوقات که ما شب‌ها کنار باغچه فرش می‌اندازیم و با امام می‌نشینیم و چای می‌خوریم خیلی تاریک است.» من شش تا حباب استیل پایه‌دار که رویش یک حباب ساده می‌خورد تهیه کردم. دو تایش را نصب کردم و مشغول نصب سومی بودم که حضرت امام برای قدم زدن به بیرون تشریف آوردند. اظهار لطف فرمودند و پرسیدند: «خسته نباشید، چه کار می‌کنید؟» عرض کردم: «دارم لامپ نصب می‌کنم که حیاط در شب‌ها روشن باشد.» هیچ حرفی نزدند.

وقتی که نیم ساعت قدم زدنشان تمام شد، تشریف بردند داخل. چند لحظه بعد دیدم روی پاکت باطله مرقوم فرموده‌اند، «این قبه‌ها را بردارید و اگر خواستید در منزل من کاری بکنید قبلاً به من بگویید.» من این یادداشت را پیش خانم بردم و گفتم: خانم! آقا این را نوشته‌اند.

شما فرمودید لامپ بزنم. من که سر خود کاری نمی‌کنم. خانم گفتند: «بلند شوید برویم. من درستش می‌کنم.» بلند شدند و رفتند پیش آقا. بعد از چند لحظه برگشتند و فرمودند: «امام فرمودند اگر شما گفته‌اید مانعی ندارد. لامپ بزنند، ولی اینها را بردارند. اینها خیلی طاغوتی است. این‌جا که خانه صدراعظم نیست. این‌جا خانه یک طلبه است. علاوه‌بر این ما در این‌جا مستأجریم. اینها را بردارند ساده‌اش را بگذارند، آن‌قدری که نور بدهد و رویش یک چیزی باشد که از باران محفوظ باشد. اینها طاغوتی است.»

خانم فرمودند: «من می‌دانم شما طاغوتی نیستید، ولی چون آقا فرموده‌اند اینها را عوض کنید.» گفتم: «چشم!» شبانه از نوع حباب‌های ساده حمامی تهیه کردم که هنوز هم در حیاط امام هستند. راجع به اکراه امام از اسراف مطلب زیاد است. یک باغبانی بود به اسم عبادالله. خدا رحمتش کند. پشت حیاط امام باغی بود که ایشان گاهی در آن قدم می‌زدند. دو تا ساختمان داشت که دست سپاه و حفاظت بود. یک سال در ماه رمضان به اهالی جماران افطار دادیم و امام در آن شرکت کردند.

در باغ سفره انداختیم. این فیلمی که گاهی در اخبار می‌بینید که حضرت آقا کنار امام هستند، افطاری‌ای بود که پدران شهدا را دعوت کرده بودند. خدا رحمت کند، پدر ما هم بود. این اولین افطاری‌ای بود که امام دادند و بعد از آن، افطاری‌ها شروع شدند.

آن فیلم هم داستانی دارد. امام بنایشان بر این بود که اگر در نماز جماعت حتی یک نفر هم اقتدا کرده بود، نمازشان را تندتر می‌خواندند. آن شب در حیاط امام، سفره افطاری را انداختیم و برای نماز فرش پهن کردیم. وقتی امام نماز مغرب و عشا را خواندند، دیگر نوافل را نخواندند، چون مردم می‌خواستند افطاری کنند. آقای موسوی اردبیلی، آقای‌هاشمی، خیلی‌ها بودند که بلند شدند و ایستادند تا امام بنشینند. همه منتظر بودند که امام بنشینند، ولی ایشان ننشستند.

خوب یادم هست که آقای ‌هاشمی به امام عرض کرد: «بفرمایید آقا!» امام پرسیدند: «چرا آقای خامنه‌ای نیامدند؟» آقا هنوز داشتند نماز می‌خواندند. یکی از دوستان رفت و از پشت سر به آقای خامنه‌ای گفت که امام سر سفره منتظر شما هستند. آقا زود نمازشان را تمام کردند و تشریف آوردند و با امام سر سفره نشستند.

در مورد برخورد مرحوم حاج احمدآقا که تنها شخصیتی بودند که با امام، هم رابطه فرزند و پدری داشت، هم رابطه مرید و مرادی و هم رابطه شاگرد و استادی و متقابلاً رابطه امام با ایشان برایمان بگویید.

– حاج احمدآقا واقعاً به تعبیر حضرت آقا مشاوری امین و عصای دست و کمک امام بودند. من خودم گاهی واسطه رساندن پیام‌ها بودم. تلفن‌های مختلفی به دفتر زده می‌شدند. یک روز مرحوم آقای موسوی اردبیلی که آن زمان خطیب جمعه بودند با دفتر امام تماس گرفتند. من در دفتر بودم و تلفن را جواب دادم. فرمودند که من نمی‌رسم خدمت امام بیایم چون باید برای نماز جمعه بروم. می‌خواهم چنین مطلبی را بگویم. خواستم از امام بپرسم که آیا جایز هست یا نه؟ مطلب مهمی بود.

من رفتم پیش امام. امام با «بسم‌الله» اذن ورود دادند. ما وقتی می‌خواستیم وارد شویم مانعی نبود و می‌فرمودند: «بسم‌الله». سر سجاده نشسته و مشغول خواندن نماز قبل از ظهرشان بودند. ایشان قبل از ظهر نماز جعفر طیار را می‌خواندند. غسل جمعه‌شان حتی در بیمارستان به هیچ عنوان ترک نمی‌شد.

امام در طول هفته، همیشه دوشنبه‌ها و جمعه‌ها غسل می‌کردند. جمعه‌ها اگر هوا مساعد بود زیر آسمان و اگر نبود در اتاقشان نماز جعفر طیار را می‌خواندند. خدمتشان رسیدم و عرض کردم که آقای موسوی اردبیلی تماس گرفتند و سلام رساندند و این سؤال را پرسیدند. ایشان بلادرنگ فرمودند: به احمد بگویید بیاید. اینکه آقا فرمودند مشاوری امین، از این بابت است. چندین مورد اتفاق افتاد که کسی از بزرگان سؤالی از امام داشت و امام فرمودند احمد بیاید.

مرحوم حاج احمدآقا تمام وقت در خدمت امام بودند و اگر مثلاً روزی می‌خواستند برای کاری به قم بروند، حتماً با امام هماهنگ می‌کردند و اجازه می‌گرفتند که چند ساعتی در محضر امام نباشند. یک روز حاج احمد آقا به من فرمودند امشب آقایان شورای‌عالی دفاع این‌جا هستند.

شورای‌عالی دفاع در دوران جنگ در هفته سه روز جلسه داشت و تقریباً سیار یعنی دوره‌ای بود. یک روز در دفتر حضرت آقا که رئیس‌جمهور بودند؛ یک روز در دفتر آقای ‌هاشمی، آقای موسوی اردبیلی، آقای ظهیرنژاد، آقای رضایی. آقای ری‌شهری هم جزو این شورا بودند. یک روز منزل حاج احمدآقا. حاج احمدآقا در تمام جلسات که چهار پنج ساعت طول می‌کشید شرکت می‌کردند و همان شب یا فردا صبح به امام گزارش می‌دادند.

یک روز حاج احمدآقا فرمودند آقایان امشب این‌جا هستند. به بچه‌ها گفتم چیزهائی را برای شام تهیه کنند و میوه‌ بخرند. همه چیز را چیده بودیم، حاج احمدآقا آمدند و چیزهائی را که تهیه کرده بودیم دیدند و به من گفتند: «احمدآقا! چه کار کردی؟» گفتم: «همان کاری را که امر فرمودید.» گفتند: «خیلی طاغوتی است. چرا این‌قدر طاغوتی؟ اینها دارند به خانه امام می‌آیند. جای دیگر که می‌رویم بحثش فرق می‌کند. این‌جا خانه امام است. باید خیلی ساده باشد.»

گفتم: «از این به بعد چشم.» حاج احمدآقا همیشه اواخر جلسه و قبل از اینکه سفره را بیندازند می‌رفتند دنبال امام، چون امام چهار پنج ساعت، نمی‌توانستند بنشینند. امام تشریف می‌آوردند و افراد اگر ابهامی باقی مانده بود از ایشان سؤال می‌کردند.

امام با کسی شام نمی‌خوردند و فقط با خانمشان شام صرف می‌کردند. شامشان هم اغلب حاضری و نان و پنیر و خیار یا نان و پنیر و سبزی و بعضی شب‌ها سیب‌زمینی پخته بود. خانمی شمالی بود به اسم ننه حوا که به کدوحلوایی، چیزهایی می‌زد که خیلی خوشمزه می‌شد. امام این غذا را هم دوست داشتند و گاهی برای شام میل می‌کردند. ناهار هم که اغلب آبگوشت می‌خوردند. یادم هست که همیشه سر باقی ماندۀ غذای امام، چه ناهار چه شام دعوا بود. گاهی هم نصیب ما می‌شد.
آن شب یادم هست که جلسه بعد از قصۀ آقای منتظری و نامه امام بود. آقای ‌هاشمی رو کرد به امام و گفت: «تکلیف ما را روشن کنید. خدا به شما طول عمر و سلامتی بدهد، ولی ما به بن بست می‌خوریم.» امام بدون لحظه‌ای درنگ فرمودند: «نه. شما به بن‌بست نمی‌خورید. شما ایشان را دارید.» و آقا را نشان دادند و دو مرتبه فرمودند، «شما ایشان را دارید. به بن‌بست نمی‌خورید.» این را خودم از امام نشنیدم و از قول حاج احمد آقا عرض می‌کنم که امام در اوایل ریاست جمهوری حضرت آقا فرموده بودند: «ایشان لیاقت رهبری را دارد.» این مطالب که برخی از دوستان، به‌ویژه از قول حاج احمدآقا در مجلس خبرگان عنوان کردند.

گفته می‌شود حضرت امام می‌دانستند کی از دنیا می‌روند. آیا شما قرائنی را از رفتار و گفتار امام در این باره مشاهده کردید؟

– حضرت امام چندین بار در بیمارستان بستری شدند. یک بار که مشکل قلبی پیدا کردند. یادم هست همه کسانی که آنجا بودیم به پزشکان گفتیم که ما آماده‌ایم قلبمان را بدهیم؛ هر چند قلب گنهکار و ناقص ما کجا و قلب امام کجا؟ پزشک می‌گفت نمی‌شود.

بار آخر امام مشکل معده پیدا کردند. پزشکان گفتند باید عمل بشوند. وقتی به امام گفتند که همه پزشکان بالاتفاق نظرشان این است که شما باید عمل کنید، امام دستشان را به علامت آمادگی بالا بردند. فردا صبح امام به بیمارستان منتقل شدند.

در مسیر، حاج احمد آقا، خانم امام و چند نفر دیگر در خدمت امام بودند. امام حیاط منزل را طی کردند و به نزدیک بیمارستان رسیدند. برگشتند و به خانم فرمودند: «خانم! مرا حلال کنید.» خانم فرمودند: «این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ شما چندبار در بیمارستان بستری و خوب شدید. ان‌شاءالله خوب می‌شوید و بر می‌گردید و در این حیاط با هم قدم می‌زنیم.» امام فرمودند: «نه خانم. هر چیزی پایانی دارد. این هم پایان کار ماست. می‌دانم که این رفتن برگشت ندارد.» و تشریف بردند که برای عمل لباس بپوشند.
عمل که تمام شد، حضرت امام را به اتاق سی.سی.یو

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان

بردند. ما از مانیتور مراحل عمل را تماشا کردیم. توفیق نصیب من شد که شیفتم بود تا در خدمت امام باشم. قرار شد من بالای سر امام بایستم که اگر امری داشتند به من بگویند. مشغول ذکر بودم و برای سلامتی امام دعا می‌کردم. دکتر رنجبر هم بودند. دو روز مانده به رحلت حضرت امام، ایشان فرمودند که همه غیر از حاج احمدآقا و خانم از اتاق بیرون بروند.

این را از قول خانم عرض می‌کنم. امام دست حاج خانم را در دست حاج احمد آقا می‌گذارند و می‌فرمایند: «مراقب مادرت باش.» حاج احمد آقا در برابر پدر و مادر مثل یک عبد بود. بعد از فوت حضرت امام، دو سالی حج تعطیل شد. حضرت آقا حکم امیرالحاجی را به حاج احمد آقا دادند و حاج احمدآقا که ایشان را به عنوان مرجع و رهبر قبول داشتند، اطاعت کردند. خبرش هم از رادیو پخش شد. یک روز خانم اشراقی به خانم امام عرض می‌کنند که داداش امیرالحاج شده.

خانم وقتی به منزل می‌آیند حاج احمد آقا را صدا می‌زنند. حاج احمد آقا می‌روند خدمت مادرشان و تصور می‌کنند که حالا خانم می‌گویند مبارک است و التماس دعا داریم، ولی ایشان می‌گویند: «من راضی نیستم که شما بروی.» حاج احمدآقا بی‌درنگ می‌گوید: «چشم خانم. اگر شما راضی نیستید نمی‌روم.» حاج احمد آقا فکر می‌کنند، ولی فقیهی که من می‌شناسم اگر بگویم مادر این طور گفتند، قطعاً ایشان هم راضی نخواهند بود که من بروم. حضرت آقا تا زمانی که خانم زنده بودند، سالی یکی دو بار به دیدن ایشان می‌آمدند. آن سال وقتی حضرت آقا به دیدار خانم آمدند برای ایشان صندلی آوردیم. خانم‌ روی زمین ‌نشسته بود.

آقا فرمودند: «اگر خانم روی صندلی ننشینند من هم نمی‌نشینم.» یادم هست که حضرت آقا به احترام خانم روی زمین نشستند ایشان به خانم خیلی احترام می‌گذاشتند. حاج احمدآقا داستان را برای آقا تعریف می‌کنند و می‌گویند من امر شما را اطاعت کردم و آماده هم بودم، ولی خانم این طور فرمودند. آقا بدون درنگ خواسته مادر را قبول می‌کنند.

درباره احتیاط‌های امام نسبت به اموال خود یا دیگران بفرمایید.

– باغی پشت بیت امام بود که حضرت امام گاهی در آنجا قدم می‌زدند. مش عبادالله باغبان آنجا بود. خود عبادالله می‌گفت که آقا چند بار فرمودند: «مش عبادالله! تو خیلی آب به درخت‌ها و گل‌ها می‌دهی. اسراف نکن. هر چقدر نیاز است آب بده.» مش عبادالله می‌گوید: «آقاجان! این آب چاه است و آب شرب نیست. نگران نباشید.» امام فرمودند، «می‌دانم آب چاه است. وقتی نیاز نداری پمپ را زودتر خاموش‌کن تا برق کمتر مصرف ‌شود. علاوه‌بر این آب چاه را هم نباید اسراف کرد.»

امام تقریباً روزی ۱۸ عدد قرص مصرف می‌کردند. بعد از سال ۶۵ بعضی روزها کمتر می‌شد. ایشان همیشه یک برگه روی لیوان آبشان بود که گرد و خاک اتاق ننشیند. حتی یک قطره آب را هم اسراف نمی‌کردند. پشت بیت، باغ خسروشاهی با چند تا ساختمان قرار داشت. او بعد از انقلاب فرار کرده و خانه‌اش توسط دادستانی مصادره شده و دست سپاه بود. آن باغ، درختان توت فراوانی داشت. امام خیلی توت دوست داشتند. ما هم یک بشقاب توت چیدیم و برایشان بردیم. فرمودند: «از آن توت‌ها نمی‌خورم. از بیرون تهیه کنید می‌خورم.» این باغ چهار پنج تا باغبان داشت و حاج ابراهیم نامی، مسئول همه باغبان‌ها و مسئول حفظ اموال آقای خسروشاهی بود.

می‌گفت اموال خسروشاهی شامل مصادره نمی‌شود، چون خطاکار نیست و فقط فرار کرده. امام فرمودند: «بگویید حاج ابراهیم بیاید کارش دارم.» گفتیم و حاج ابراهیم آمد. امام پرسیدند: «حاج ابراهیم! شما به آقای خسروشاهی گفته‌ای که من گاهی اوقات می‌آیم و در باغ ایشان قدم می‌زنم؟»

حاج ابراهیم ‌گفت ‌ترسیدم که نکند امام دعوایم کنند. ولی بر عکس چیزی که فکر می‌کردم، امام فرمودند: «باید برای من اجاره‌نامه بنویسید تا بیایم و در آنجا قدم بزنم و از میوه‌هایش بخورم. اگر ننویسید دیگر نمی‌آیم.»

حاج ابراهیم به امام عرض می‌کند: «آقا! اختیار دارید. خود آقای خسروشاهی وقتی شنید شما این‌جا هستید خیلی خوشحال شد و سلام هم رساند، چند بار خواستم ابلاغ سلام کنم، رویم نشد. این حرف‌ها چیست؟ قابل شما را ندارد.»

امام فرمودند: «نه. به آقای خسروشاهی سلام برسانید و بگویید اگر اجاره نبندید دیگر پایم را آنجا نمی‌گذارم.» حاج ابراهیم رفت و با خسروشاهی تماس گرفت. ایشان گفته بود قابلی ندارد، ولی حاج ابراهیم جواب داده بود اصرار فایده ندارد.

اگر قبول نکنید، امام دیگر پا به این باغ نمی‌گذارند. آنجا باغی بود با سه ساختمان بزرگ. پارکینگ‌های حفاظت در آنجا بود. به هر حال حاج ابراهیم آمد خدمت امام و گفت که ایشان قبول نمی‌کرد و می‌گفت قابل ندارد، ولی وقتی اصرار کردم که شما قبول نخواهید کرد به عهده خودتان گذاشت. امام فرمودند: «ببینید عرفش چقدر است؟» پرس و جو کردیم و معلوم شد ماهی دوازده هزار تومان است. آن زمان دوازده هزار تومان خیلی پول بود. حقوق خود من ماهی ۱۹۰۰ بود و قرارداد اجاره بسته شد.

از ذکرهای حضرت امام سخن به میان آمد. ایشان چه ذکری را توصیه می‌کردند؟

– در بین افرادی که در خدمت امام بودیم، من رویم بیشتر از همه به ایشان باز بود و زیاد سؤال می‌کردم و مزاحمشان می‌شدم. گاهی کارهای فنی‌ای پیش می‌آمد که یک ساعت تنها در خدمت امام بودم و در این فاصله از ایشان سؤالاتی را می‌پرسیدم. امام روی ذکر «بسم‌الله ‌الرحمن‌الرحیم» خیلی تأکید داشتند. روی ذکر صلوات هم خیلی تأکید داشتند، من گاهی اوقات می‌پرسیدم: بهترین ذکر چیست؟ می‌فرمودند: «صلوات بهترین ذکر است، ولی همه ذکرها را بگویید.» «سُبحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِین» را خیلی می‌فرمودند. همچنین ذکر «یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ»، «یاحاضِر یا ناظِر»

می‌فرمودند روی این نکته تفکر کنید که چه می‌گویید. امام همیشه، در بیمارستان هم دائم الوضو بودند. حتی بعد از عملشان که نمی‌توانستند بلند شوند، تجدید وضو می‌کردند. البته در روزهای آخر که خیلی ناتوان شده و قادر نبودند خودشان وضو بگیرند، ما دستشان را می‌گرفتیم تا وضو بگیرند.

دلم نمی‌آید که این مطلب را عرض نکنم. من بالای سر امام ایستاده بودم و پزشک در چند قدمی بود. دیدم ایشان دارند به هوش می‌آیند.

به دکتر گفتم: دارند به هوش می‌آیند. دکتر از جایش تکان نخورد و گفت: «نه، دوبار به ایشان آمپول بیهوشی زده‌ایم. سید! بیا بنشین. ایشان تا یک ساعت دیگر هم به هوش نمی‌آید». گفتم لابد دکتر بهتر می‌داند، اما ننشستم. همین‌طور بالای سر امام ایستاده بودم و مشغول ذکر گفتن بودم. گفتم: «دکتر! ایشان دارند ذکر می‌گویند.» گفت: «نه، دندان در دهانشان نیست، لب‌ها لرزش دارند. سید! بیا بنشین.»

من باز ننشستم و دقت بیشتری کردم و دیدم مشغول ذکرند. گفتم: «دکتر! سر جدم بیا نگاه کن.» بلند شد و آمد و تأیید کرد که دارند ذکر می‌گویند. محکم کوبید روی دستش و گفت: «ایشان دیگر چه جور بشری است؟ چه ارتباط عجیبی با عالم ملکوت دارد!

ایشان حداقل باید تا نیم ساعت دیگر بیهوش می‌بود. این ارتباط چقدر قوی است که در بیهوشی هم ذکر می‌گوید.» روز شنبه‌ای بود که رادیو و تلویزیون از مردم خواست برای سلامتی امام دعا کنند. مردم در حسینیه و مساجد و تکایا جمع شدند و به دعا پرداختند. مسئولین رده بالای مملکت در حیاط کوچک بیمارستان نشسته بودند.

پزشکان گفته بودند که از نظر پزشکی کار ما تمام است و دیگر نمی‌توانیم کاری بکنیم، مگر اینکه خدا عنایتی کند و معجزه بشود. موقع مغرب بود. امام حتی بعد از عمل که به ایشان آمپول‌های مرفین و مسکن می‌زدند ساعت را می‌پرسیدند. آقای سلطانی طباطبایی پدر خانم حاج احمد آقا و دکتر صادق طباطبائی بودند. امام به عروسشان فرمودند: « فاطی! به پدرت بگو مرا دعا کنند.» خیلی ایشان را قبول داشتند.

مسئولین، جلسه گذاشتند که چه کنند، اعلام عمومی‌کنند یا نکنند. حاج احمدآقا گفتند: «هر اتفاقی که بیفتد باید به مردم بگوییم. امام با مردم رو راست بودند. نباید چیزی را مخفی کنیم.» دکتر طباطبایی بالای سر امام آمد و گفت: «آقاجان! نماز مغرب است.» امام از عصر آن روز به بعد دیگر هیچ توجهی نداشتند.

نه صدایی را می‌شنیدند، نه توجهی داشتند، اما چشمشان باز بود. اگر به فیلم آن لحظات دقت کنید، حرف مرا تأیید می‌کنید. به عقیده ما که آنجا حضور داشتیم و اشارات امام را ملاحظه می‌کردیم، آقا نماز مغربشان را خواندند. نمی‌شود که چنین فرد الهی‌ای حتی یک وعده نمازش به تأخیر بیفتد. در فیلم گاهی ابروهای امام تکان می‌خورند که معلوم بود ذکر رکوع و سجده را می‌گویند. لب‌هایشان دائماً مشغول ذکر بود. در آن حالتی که قادر به تکلم نبودند هم، مشغول ذکر بودند.

ایشان نماز مغرب و عشایشان را به یقین خواندند. ساعت ده و بیست و دو دقیقه شب بود که دیگر دستگاه‌ مانیتور قلب، خط مستقیم را نشان داد. معلوم شد که کار قلب امام تمام است. بعد از مغرب هم شوک داده بودند و قلب دوباره با نوسان خیلی بالا به کار افتاده بود.

آقای بهاء‌الدینی می‌فرمودند که ایشان از نوجوانی از مکروهات هم پرهیز می‌کردند. امام چندین بار به بنده ‌فرمودند: «تا جوان هستی هرکاری می‌توانی بکن. وقتی به سن من برسی دیگر هیچ کاری نمی‌توانی بکنی. خداوند به جوان عنایت خاصی دارد. اگر می‌خواهی عبادت کنی در جوانی، خدمت کنی در جوانی، هر کاری می‌توانی در جوانی.»

ولی ایشان در آن سن فقط چهار ساعت خواب داشتند. حضرت امام روی عاشورا خیلی حساس بودند. زیارت عاشورا هر روز حداقل یک بار، بلکه بیشتر می‌خواندند. اگر هوا مساعد بود زیر آسمان، اگر نبود در اتاقشان.

تأکید هم می‌کردند که کامل آن خوانده شود. دعای صباح را هر روز می‌خواندند و یکی از مستحباتی که خیلی تأکید داشتند دعای صباح بود. در ماه رجب به دعای رجبیه و در ماه شعبان به مناجات شعبانیه عنایت خاصی داشتند.

در ماه رمضان ملاقات‌ها ـ حتی ملاقات‌های خصوصی‌ـ به خاطر عبادت‌های امام تعطیل می‌شدند؛ مگر اینکه مسئول رده بالایی کار مهمی داشت. البته کارهای جاری دفتر برقرار بود و آقایان رسولی محلاتی و صانعی و رحیمیان در هفته چند روز خدمت امام می‌رسیدند.

سحرهای ماه رمضان صدای تضرع امام را زیاد می‌شنیدیم. در شب‌های قدر به‌ویژه شب‌های حمله، امام خواب نداشتند.

هنگام رفتن به حج یا زیارت آیا شده بود که از امام نصیحتی بخواهید؟

– وقتی به حج مشرف می‌شدم با بعثه می‌رفتم. قبل از رفتن، کارهای امام مثل اصلاح و گرفتن ناخن شصت پایشان ـ چون نمی‌توانستند خم بشوندـ خودم انجام می‌دادم و می‌گفتم: «می‌خواهم فردا مشرف بشوم.» و ایشان خودشان در گوشم دعای سفر می‌خواندند.

در یکی از سفرها فرمودند: «من در پیام امسال این مطلب را می‌گویم. شما هم به حجاج، مدیران کاروان، روحانیون کاروان، بگویید که به مسافران بگویند جنس آمریکایی نخرند و وقت خودشان را در بازار تلف نکنند. خصوصاً سفر اولی‌ها متوجه نیستند و وقتی بر می‌گردند می‌فهمند و پشیمان می‌شوند. بگویید در آنجا قدر لحظاتشان را بدانند و سعی کنند آنجا را درک کنند. بدانند در کجا هستند و از وقتشان استفاده درست کنند.

وقتی بر می‌گردند و تمام می‌شود، شاید دیگر نصیبشان نشود و این سفر اول و آخرشان باشد. شما بگویید. من هم در پیام خواهم گفت.» بعد هم لطف کردند و دعای سفر در گوشم خواندند و یک چیزی را تبرکاً مرحمت فرمودند. من آن سال رفتم و به کسانی که دستم می‌رسید فرمایشات امام را گفتم. ایشان هم در پیامشان گفتند. وقتی برگشتم اول خدمت امام ‌رسیدم و بعد به قم و خدمت پدر و مادرم رفتم.

امام فرمودند: «چه خبر؟» چیزهایی را که در مورد بعثه و کارهای فرهنگی و… به ذهنم رسید به ایشان عرض ‌کردم و گفتم، «تا جایی که دستمان رسید پیام حضرت‌عالی را از بعثه پخش کردیم.» در مکه ملاحظه کردم که یک حاجی ایرانی قبل از شنیدن پیام امام اورکت آمریکایی خریده بود به قیمت صد ریال سعودی.آمد اورکت را پس بدهد. فروشنده اهل افغانستان بود، پس نگرفت. گفت ده ریال کم کن. ده ریال خیلی پول بود. قبول نکرد. آخر سر رسید به اینکه حتی شده نود ریال کم کن و ده ریال به من بده. فروشنده گفت، «شما ایرانی‌ها دیوانه‌اید؟»

گفت: «بله دیوانه روح الله هستیم. امام فرموده‌اند: جنس آمریکایی نخرید.»

این حکایت را که برای امام گفتم، چهره ایشان تغییر کرد و فرمودند:«ما مردم خوبی داریم. خدا حفظ کند این مردم را.»

وقتی هم که به قم می‌رفتم، برای پدر و مادرم که پدر و مادر شهید بودند پیام می‌دادند و می‌فرمودند: سلام مرا برسانید. برای آیت‌الله بهاء‌الدینی هم زیاد پیام می‌دادند و من حامل این پیام‌ها بودم. حضرت امام در مورد زیارت حضرت فاطمه معصومه«س» تأکید زیادی داشتند و می‌فرمودند: «سلام مرا به حضرت برسانید.» راجع به خواندن قرآن تأکید فراوان داشتند. سؤال می‌کردم چه سوره‌هایی را بیشتر بخوانیم. ایشان روی سوره‌های حشر، یاسین، انسان و فتح خیلی تأکید داشتند.

می‌فرمودند: در معانی آخرین آیه‌های سوره حشر زیاد دقت کنید. ایشان در ایام محرم آقای کوثری را می‌خواستند که غیر از حسینیه در اندرونی هم برای ایشان و خانواده روضه بخواند. امام راجع به نماز خیلی حساس بودند، یادم هست که یک روز مسئولین جنگ آمدند محضر امام و نقشه جنگ را باز کردند.

آقای صیاد – خدا رحمتش کند – داشت برای امام توضیح می‌داد. آقای ظهیرنژاد و محسن رضایی هم بودند. آقای صیاد گرم توضیح بود که امام یکمرتبه ساعتشان را نگاه کردند و بلند شدند. همه دهانشان باز ماند که آقا توضیحاتمان تمام نشده.

فرمودند، «بله می‌دانم. وقت نماز است. نماز می‌خوانیم و بر می‌گردیم.» امام هیچ وقت نماز را به تأخیر نمی‌انداختند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان بیشتر بخوانید »

کسب ۱۴۵۰ مدال ورزشکاران ایران در سال ۱۴۰۲/یک دیدار طلایی

کسب ۱۴۵۰ مدال ورزشکاران ایران در سال ۱۴۰۲/یک دیدار طلایی



وزیر ورزش در پیامی ضمن تبریک حلول سال ۱۴۰۳ به مرور دستاوردهای ورزش در سال گذشته پرداخت و از دیدار جامعه ورزش با مقام معظم رهبری به عنوان «دیدار طلایی» یاد کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق و به نقل از پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان، وزیر ورزش و جوانان طی سخنانی ضمن بیان عملکرد دو حوزه ورزش و جوانان در سال ۱۴۰۲، حلول سال نو و فرارسیدن سال ۱۴۰۳ را به مردم ایران و جامعه ورزش و جوانان کشور تبریک گفت.

کیومرث هاشمی اظهار داشت: عرض سلام، ادب و احترام خدمت مردم شریف ایران، ورزشکاران، جوانان که سرمایه‌های اصلی این مرز و بوم هستند، همچنین سال نو را تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و امیدوارم در زندگی شخصی و در حوزه کاری و در بخش ورزش و جوانان سالی سرشار از موفقیت باشد.

وی با بیان اینکه سال ۱۴۰۲ سال خوبی برای خانواده ورزش و جوانان کشور بود، افزود: با تلاش‌هایی که جامعه ورزش کشور و همچینن جامعه جوانان صورت داد، اتفاقات خوبی برای کشور عزیزمان رقم خورد که من صورت اختصار آن را عرض می‌کنم.

او درخصوص اقدامات وزارت ورزش جوانان در حوزه ورزش قهرمانی گفت: ورزشکاران ما در این بخش موفق شدند بیش از ۱۴۵۰ مدال را در میادین بین‌المللی در همه رشته‌های ورزشی در ۲ بخش مردان و زنان به دست بیاورند که اوج این مدال‌ها و افتخارآفرینی‌ها در بازی‌های آسیایی و پاراآسیایی رقم خورد که مدال‌آوران و جمعی از قهرمانان کشورمان در همین راستا خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و آن دیدار طلایی رقم خورد.

هاشمی درخصوص اقدامات این وزارت‌خانه در حوزه ورزش همگانی نیز توضیحاتی ارائه کرد و افزود: درحوزه ورزش همگانی، با آزادسازی بیش از ۷۸۰ مکان ورزشی در سراسر کشور با هدف توسعه ورزش همگانی مواجه بودیم در همین راستا تلاش کردیم شرایطی را ایجاد کنیم تا به نص قانون اساسی که تربیت‌بدنی رایگان است، جامه عمل بپوشانیم. در عرصه ورزش روستایی نیز برای اولین بار، «جام پرچم» را راه‌اندازی کردیم و ۳۵ هزار تیم روستایی موفق شدند در این دوره از رقابت‌ها حضور پیدا کنند.

او افزود: در عرصه ورزش حرفه‌ای، نگاه ما به بحث باشگاه و باشگاه‌داری است و سعی کردیم در قالب کمیسیون‌های ماده ۵ که توسط استان‌ها مدیریت می‌شوند، توجه را به سمت اشتغال‌آفرینی از طریق ایجاد باشگاه‌های ورزشی ببریم و توانستیم ۲هزارو ۵۰۰ باشگاه به مجموعه‌ باشگاه‌های ورزشی کشور اضافه کنیم تا بتوانیم از ظرفیت فارغ‌التحصیلان رشته تربیت‌بدنی برای هدایت این باشگاه‌ها استفاده کنیم.

وزیر ورزش و جوانان با بیان اینکه یکی از رسالت‌های ما توسعه زیرساخت‌های ورزشی است، گفت: ۹۵۰ پروژه در سال گذشته به مرحله بهره‌برداری رسید و توفیقی که در ورزش داشتیم، این بود که اولین نشست شورای عالی ورزش را با حضور رئیس جمهور در محل وزارت‌خانه با ۸ مصوبه کلیدی مصوب شد. یکی از معضل‌های ما، بحث پروژه‌های نیمه‌تمام بود که بعضا از سال ۱۳۸۰ پروژه نیمه‌تمام داریم و برخی از پروژه‌ها حتی ۲۵ تا ۳۰ سال بود که به اتمام نرسیده بود و در این نشست تدبیر شد.

هاشمی درخصوص طرح آمایش سرزمین و جزئیات آن گفت: این یکی از کلیدی‌ترین طرح‌های ما است که عدالت را به ورزش نزدیک می‌کند و دغدغه‌های مردم را حتی در مناطق کم‌برخودار برطرف می‌کند. با این طرح می‌توانیم به این بی‌عدالتی‌هایی که در سنوات گذشته وجود داشته پایان بدهیم.

او درخصوص برنامه ملی پیشرفت ورزش کشور گفت: در برنامه ملی پیشرفت ورزش کشور، ۹ نهاد و دستگاه فعالیت ورزش و تربیت‌بدنی می‌کنند و برای اینکه در این بخش ساماندهی داشته باشیم، کلیات آن در شورای عالی تربیت‌بدنی و ورزش با حضور آقای رئیس جمهور به تصویب رسید و مقرر شد برنامه‌های اجرایی همه دستگاه‌ها حول این محور تدوین شود و بعد از توافقی که با هر دستگاهی که داشتیم، مسائل مورد نظر ابلاغ خواهد شد و اجرایی کردن هر فعالیت‌های ورزشی و تربیت‌بدنی هر دستگاه به عهده همان دستگاه است.

او درخصوص اقدامات این وزارت‌خانه در حوزه جوانان گفت: در حوزه جوانان هم اقدامات بسیار خوبی انجام شد و طبق دستور رییس جمهور هر آن چیزی که در قانون آمده بود، در قالب وام های ازدواج تخصیص دهیم و جوانان بیشتری را به ازدواج سوق دهیم و توانمندسازی لازم را در امر زندگی مشترک صورت دهیم. توجه به سمن‌ها و تشکل‌های حوزه جوانان، یکی دیگر از اقدامات ما در این حوزه بود. حوزه جوانان به جهت اهمیتی که دارد باعث شده تا رئیس جمهور جلسه شورای عالی جوانان را برگزار کنند و یکی از مصوبات شورای انقلاب فرهنگی، اضافه شدن بخش نوجوانان به شورای عالی جوانان بود و شورای عالی نوجوانان و جوانان را با حضور رییس جمهور در پیش خواهیم داشت.

هاشمی درخصوص حضور جامعه ورزش کشور در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان گفت: یک حرکت جدید جامعه ورزش در این رویداد انجام داد و جامعه ورزش خیلی پررنگ و پرشور در انتخابات حضور پیدا کرد و یک صندوق اختصاصی در قلب پایتخت و در ورزشگاه شهید شیرودی داشت و این باعث شور و نشاط عجیبی در مشارکت مردم و جامعه ورزش در انتخابات داشت.

وزیر ورزش و جوانان درخصوص بازی‌های المپیک و پاراالمپیک پاریس گفت: باتوجه به اینکه در سال ۱۴۰۳، بازی‌های المپیک و پاراالمپیک را در پیش داریم، امیدواریم ورزشکاران ما در این مسابقات کسب سهمیه کنند و با نفرات زیادی در ۲ رویداد بزرگ ورزشی حضور پیدا کنند و موفقیت‌های زیادی را برای ایران عزیز اسلامی به دست بیاورند.

وی در پایان بیان کرد: من مجددا خدمت مردم عزیز و شریف‌مان و جامعه ورزش و جوانان کشور عرض تبریک دارم و امیدوارم سالی پربار و توام با موفقیت برای جامعه ورزش و جوانان کشور باشد ان‌شاءالله. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


کسب ۱۴۵۰ مدال ورزشکاران ایران در سال ۱۴۰۲/یک دیدار طلایی بیشتر بخوانید »