فیلم/ نظارت میدانی رئیس مجلس در چهارومحال و بختیاری
فیلم/ نظارت میدانی رئیس مجلس در چهارومحال و بختیاری بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بودجه ۱۴۰۰ در حالی به مجلس ارائه شده است که یکی از موضوعات اصلی مطرح شده درباره این بودجه و اثرات آن بر اقتصاد توسط کارشناسان، تورم بالایی است که بر کشور تحمیل خواهد شد تا این اعداد و ارقام این بودجه تامین شود.
افزایش هزینه ها، کاهش درآمدهای دولت، نقش کمرنگ مالیات در این بودجه، پولی کردن کسری بودجه و… از ویژگی های اصلی لایحه بودجه است که میتوان آن را تشدید کننده وضعیت کشور دانست.
آلبرت بغزیان، پژوهشگر اقتصادی در این باره معتقد است، با این بودجه تورم سال آینده به شدت رشد خواهد داشت و فروش اوراق بدهی که یکی از اصلی ترین راههای دولت برای تامین کسری بودجه است، میتواند برای دولتهای آینده مشکلات فراوانی را ایجاد کند.
مشروح گفت و گو با بغریان را در ادامه میخوانید:
بودجههای سالیانه که برنامه یک سال آینده کشور را مشخص میکنند، برچه اساسی باید نوشته شوند؟
بودجه ها باید در راستای برنامههای توسعه باشد. در برنامه های توسعه مشخص است که دولت در این ۵ سال باید به چه اهدافی دست پیدا کند. در این حالت برای اینکه اهداف مشخص شده در برنامه ها قابلیت عملیاتی پیدا کند، دولت این اهداف را به ۵ بخش تقسیم میکند و در بودجه اعدادی آورده میشود که در راستای برنامههای توسعه باشد.
میزان تاثیرگذاری هر بودجه بر برنامه توسعه و میزان پیشبرد اهداف برنامه چگونه مشخص میشود؟
با یک مدل اقتصاد کلان می توان اثرات بودجه بر اهداف برنامه های توسعه را پیش بینی کرد. چند سالی هست که بودجه از ریل برنامه توسعه خارج شده است. یعنی بودجه های سالیانه در راستای اهداف برنامه های توسعه نیستند و در واقعیت نمیتوانند به آنچه این برنامهها نوید دادهاند، برسند. این مساله را می توان به طور خیلی ساده با قضاوت در خصوص انبساطی یا انقباضی بودن ارقام بودجه مشاهده کرد.
یعنی بودجه سال ۱۴۰۰ براساس برنامههای توسعه کشور نیست؟
بغزیان: خیر. هزینههای بودجه بیش از ۵۰ درصد از سال قبل بیشتر شده است. این مساله نشان میدهد حتی دولت بودجه را برخلاف برنامه های توسعه نوشته شده است. یعنی با افزایش هزینه ها باید این موضوع را مطرح کرد که در سال ۱۴۰۰ با این بودجه دخالت دولت در اقتصاد به شدت رشد خواهد داشت.
افزایش تولید، اولویت دولت نیست
در مورد این افزایش هزینه ها دولت مدعی است، چاره دیگری نداشته است؟
بغزیان: حالا باید دید این افزایش هزینه ها خود را در بخش جاری نشان میدهد و یا در بخش عمرانی. در صورتی که در بخش عمرانی باشد، یعنی دولت به دنبال تمام کردن طرح های نیمه کاره است. در این صورت می توان گفت بودجه در راستای جهش تولید و افزایش کمتر تورم هدف گذاری شده است. اما در حال حاضر دیده می شود که دولت افزایش هزینههای جاری را در دستور کار خود قرار داده است. این یعنی تولید، به عنوان اولویت دولت شناخته نمی شود و در این صورت انبساط بودجه به تولید و تکمیل پروژه های عمرانی بر نمیگردد و تورم بسیار بالایی را در سال آینده شاهد خواهیم بود.
درباره هزینه ها صحبت کردید، درخصوص درآمدهای بودجه و اعداد و ارقامی که دولت در این بخش پیش بینی کرده است، چگونه میتوان آن را تحلیل کرد؟
حال باید برویم سراغ منابع بودجه که پول این هزینه ها از چه طریقی تامین می شود. اگر سهم مالیات در کشور بالا میرود، جای امیدواری است و دولت بر اساس ایجاد حرکت در اقتصاد و افزایش تولید تصمیم گرفته است، مالیات را افزایش دهد. اما اگر دولت برای تامین این هزینه ها به سمت استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول رفته باشد، وضعیت خطرناک میشود. در این صورت باید دید این نوع تامین مالی و تعهدی که دولت در حال ایجاد آن است، میخواهد ظرف چه مدتی بازگردانده شود. دولت مثلا میگوید می خواهد سهام شرکت های دولتی را بفروش برساند، یا میخواهد اوراق سلف نفتی را واگذار کند و یا میخواهد اوراق بدهی با سررسیدهای بلندمدت را به بانک مرکزی و بانکها بفروشد. این نوع تامین مالی ها برای بودجه باید با نسبتهای مشخصی صورت گیرد. یعنی هر یک از این روش ها باید با میزان معلومی در بودجه آورده شود. هر یک از این روش ها تبعات خاص خود را دارد که باید تبعات هر کدام از این روش ها مورد سنجش قرار گیرد. با بررسی این ابعاد می توان به این نتیجه رسید که بودجه خوب یا بد است. این مساله در کنار نحوه اجرای بودجه توسط دولت میتواند موفقیت یا عدم موفقیت بودجه را شکل دهد.
بودجه ۱۴۰۰ همه اشتباهات بودجهای را دارد
در بخش هزینهها، این میزان رشد هزینه که گفتید، منطقی است؟
بغزیان: هزینه های جاری دولت ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده است. سهم مالیات هم از درآمدهای دولت کاهش پیدا کرده است. یعنی تمام اشتباهاتی که دولت باید انجام دهد در بودجه سال ۱۴۰۰ رخ داده است. اولین اثری که این هزینهها بر کشور تحمیل میکند، تورم بسیار بالایی است که خود دولت برای ایجاد آن برنامهریزی کرده است.
دولت قدرت بانک مرکزی را خنثی کرده است
دولت و بانک مرکزی هر سال عدد خاصی را برای تورم اعلام میکنند، اعلام این عدد درست است؟ رسیدن به تورم با یه عدد خاص میتواند مشکل تورم بسیار بالا را که نتیجه بودجههای دولت است را حل کند؟
زمانی که دولت و بانک مرکزی هدف گذاری تورم را مثلا عددی مانند ۲۲ درصد در نظر میگیرد، یعنی این تورم ناشی از سیاستهای مالی دولت است و بانک مرکزی باید طوری رفتار کند تا بتواند این عدد را محقق کند. اما با روشی که دولت در تامین مالی کسری بودجه خود در پیش گرفته است، عملا قدرت بانک مرکزی را نه تنها خنثی کرده، بلکه سیاست پولی را نیز در راستای افزایش تورم به کار گرفته است. فرض کنید زمانی که بانک مرکزی اعلام میکند، در سال آینده تورم ۲۲ درصدی هدف است، این یعنی بانک مرکزی اعتراف میکند بودجه دولت تورم زا بوده و دولت کسری بودجه را از طریق استقراض از بانک مرکزی و پولی کردن کسری بودجه و چاپ اسکناس جبران خواهد کرد.
انحراف از ردیفهای بودجه به شدت بر روی تورم اثر گذار است
در بیشتر گزارش های تفریغ بودجه مشخص شده است که دولت به بندها و احکام بودجه پایبند نبوده است، این مساله تشدید کننده وضعیت تورم نیست؟
بله. اگر دولت به ردیفهای مطرح شده در بودجه وفادار بماند میتوانیم امیدوار باشیم که همین اعداد و ارقام برای تورم به وجود خواهد آمد، اما در همه سال های گذشته و بعد از تفریغ بودجه مشخص شده است که حتی دولت ردیفهای بودجه مصوب را نیز تغییر داده است و به آن پایبند نبوده است که این مساله خود می تواند با افزایش بی انضباطی مالی، تورم را افزایش دهد. یعنی می توان گفت انحراف از ردیف های بودجه به شدت بر روی تورم اثر گذار بوده و آن را تشدید کرده است.
دولت برای تامین کسری بودجه خود، انتشار اوراق بدهی را مدنظر قرار داده است، این نحوه تامین منابع توسط دولت چه تبعاتی دارد؟
اوراق بدهی باید یک روز بازپرداخت شود. یعنی این اوراق برای دولت های آینده یک بار مالی ایجاد خواهد کرد که مانند انتقال بحران به سالهای بعد است. دولت اوراق می فروشد و این که کدام دولت باید این اوراق را با چه نرخی بازخرید کند، الان مساله اول نیست. هم اکنون دولت باید جوابگوی این مساله باشد که درآمد دولت از طریق فروش این اوراق قرار است کدام بخش از هزینه های دولت را در بخشهای عمرانی و جاری پوشش دهد.
تامین هزینههای جاری با فروش اوراق، وضعیت کشور را بدتر میکند
یعنی فروش اوراق برای تامین هزینه های جاری مشکل را بیشتر میکند؟
بله. اگر دولت بخواهد از طریق این اوراق بودجه جاری را جبران کند، به شدت برای آینده اقتصاد کشور خطرناک خواهد بود. یعنی به کارگیری این اوراق در بخش های غیرعمرانی و غیر تولیدی منجر به بدتر شدن وضعیت کشور خواهد شد. اگر این درآمد دولت به بخش هزینههای عمرانی برده شود، باید مشخص شود که این پروژه ها چه زمانی میتوانند تکمیل شوند که آیا به زمان بازپرداخت این اوراق می رسد یا خیر. یعنی در صورتی که دولت فروش اوراق را برای جبران کسری بودجه اجرایی کند، باید به سوالات و ابهامات زیادی پاسخ دهد.
در سال ۹۹ فروش این اوراق در کدام بخش ها هزینه شد؟
باید ببینیم دولت در سال ۹۹ به چه میزان از این اوراق را در تکمیل پروژههای عمرانی خرج کرده است؛ تا بتوان براساس این مساله درباره فروش اوراق تصمیم گیری کرد. هنوز آمار دقیقی از نحوه هزینه کرد درآمدهای حاصل از فروش اوراق ارائه نشده است. اگر دولت بخواهد این اوراق را عرضه کند و این اوراق هم بر روی بدهیهای قبلی دولت تلنبار شود، پس وضع بدتر خواهد شد.
فروش این اوراق چه تبعاتی برای کشور دارد؟
فروش این اوراق یعنی در آینده بانک مرکزی مجبور است، برای بازگرداندن این بدهی دولت دوباره اسکناس چاپ کند و پایه پولی را دستکاری کند. این نقدینگی را بالا خواهد برد و دوباره به سمت افزایش تورم خواهیم رفت.
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، بودجه باید چگونه نوشته شود؟
مساله اساسی در خصوص بودجه سال ۱۴۰۰ پذیرش آن توسط دولت آینده است که آیا دولت بعد این بودجه با این ارقام را می پذیرد یا خیر. یعنی به جز مسائل اقتصادی ما با یک مساله سیاسی هم مواجه هستیم. در تمام دولت های قبلی عرف بوده است که در سال انتخابات، دولت بعدی بودجه را نمی پذیرد و همین مساله سبب خواهد شد که بودجه در این سالها با تغییرات چندباره مواجه شود. اضافه شدن متمم باز هم می تواند برهم زننده تعادل در اقتصاد باشد و همین متممها با تغییرات گسترده در اعداد و ارقام بودجه باعث افزایش تورم خواهد شد.
افزایش دخالت دولت در اقتصاد / بودجه ۱۴۰۰ همه اشتباهات بودجهای را دارد بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «جنگ روایتها»؛ این یکی از کلیدیترین توصیفات از فضای رسانهای حاکم بر دوران معاصر است. توصیفی دقیق از رویارویی و تقابل هر آن چیزی که فراتر از «واقعیت» از سوی بازیگران میدان «روایت» میشود.
«راهبرد» یا همان «استراتژی» را به زبان ساده میتوان «نقشه راهی» برای عبور از این میدان جنگ، با حداقل هزینه و بیشترین دستاورد تعریف کرد. کارکرد اصلی «سینمای استراتژیک» با چنین پیشفرضی «روایتسازی» است. کارکردی که مروری کوتاه بر تاریخ سینمای جهان، به وضوح نشان میدهد، تا چه اندازه مورد بهرهبرداری سرمایهداران و سکانداران این «هنر-صنعت» بوده است.
بیشتر بخوانید:
وقتی سردار سلیمانی، نیرنگ سعودیها را پیشبینی کرد
اهمیت سینمای استراتژیک و بهرهگیری از ظرفیت این «هنر-رسانه» برای نقشآفرینی و اثرگذاری در میدان «جنگ روایتها» اما سالهاست که در ایران مورد غفلت قرار گرفته است.
سردار شهید حاجقاسم سلیمانی که از چهرههای اثرگذار در میدان رویارویی مستقیم با دشمن بود، بهرغم رسانهگریزی و اجتناب از حضور پرتکرار در برابر دوربینها خبری و غیرخبری، در مختصات فکری خود همواره نیمنگاهی به ظرفیت رسانه و بهخصوص اهمیت «روایتسازی» در قالبهایی چون «سینمای مستند» داشت. تجربه رویارویی مستقیم گروهی از مستندسازان فعال در حوزه مقاومت و نیز خاطرات به یادگار مانده از این سردار شهید، گواهی است بر این مدعا.
سردار سلیمانی که در ویترین سینمای داستانی هم تولیدات استراتژیک همچون «بادیگارد»، «بهوقت شام» و «بیست و سه نفر» را تکریم و پشتیبانی میکرد، در حوزه سینمای مستند نگاهی پدرانه به فعالان حاضر در میدان داشت و از همین منظر ثبت تجربهها و روایتهای مستندسازان این حوزه میتواند حکم نقشهراهی برای احیای این ظرفیت و توجه ویژهتر به آن در سینمای ایران باشد.
آنچه در این گزارش میخوانید روایت دو مستندساز از تجربه حضور در میدان مقاومت و خاطرات آنها از مواجهه سردار سلیمانی با فعالان این حوزه است و روایت سوم از آن مستندسازی است که با تمرکز بر بازتابهای مجازی شهادت حاج قاسم، مستند «پرچمهای مجازی» را به جشنواره «سینماحقیقت» امسال رساند تا سهمی در ثبت یک روایت تأثیرگذار در میدان «جنگ روایتها» داشته باشد.
گفتگو با این سه مستندساز را در ادامه میخوانید.
روزی که حاج قاسم را در حرم دیدم
ساسان فلاحفر کارگردان مستند «خاطرات بادیه» درباره لزوم ساخت آثاری در حوزه مقاومت و معرفی خدمات چهرههای این حوزه گفت: در زمان ساخت «خاطرات بادیه» یک بار حاج قاسم سلیمانی را در سوریه در حرم حضرت رقیه (س) دیدم، هیچوقت یادم نمیرود که فرماندهای با آن عظمت و ابهت با ما سر یک سفره غذا خورد و برای هر کدام از ما لقمهای گرفت، این شیرینترین خاطرهای است که از او دارم.
ببینید:
فیلم/ این انگشتر شما رو یاد کی میندازه؟
وی افزود: تصاویری که از حاج قاسم در مستند «خاطرات بادیه» وجود دارد توسط تیم فیلمبرداران ما تهیه شده، واقعیت این است که «فاطمیون» برای حاج قاسم اهمیت زیادی داشت بنابراین در آن زمان او به صورت سرزده آمده بود که با بچههای افغانستانی دیدار کند. بچهها از این دیدارها یک انرژی مضاعف میگرفتند پس حاج قاسم تلاش میکرد با آنها وقت زیادی بگذراند، در نقاط حساس کنار آنها باشد و حتی گاهی مستقیم دستور عملیاتی را به آنها بدهد. آن چند پلانی که حاج قاسم را در «خاطرات بادیه» میبینیم مرتبط با همین ماجراست.
تیزر مستند «خاطرات بادیه»
فلاحفر ادامه داد: فاطمیون یکی از مهمترین نقش آفرینان در پایان دادن به داعش بودند و این به خاطر این بود که حاج قاسم برای فاطمیون اهمیت و ارزش قائل بود البته فاطمیون هم دوست داشتند بخشی بزرگی از این اتفاق مهم به دست آنها رقم بخورد از همین رو حاج قاسم این کار را برای آنها تسهیل کرد. میتوانیم بگوییم بخش مهمی از این اتفاق به دست فاطمیون انجام شد و این به خاطر محبت زیاد حاج قاسم به فاطمیون بود. الان میتوانیم بگوییم که یکی از بزرگترین یادگارهای حاج قاسم برای جبهه مقاومت، فاطمیون بودند.
فلاح فر گفت: حاج قاسم به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود و غایت خود را که شهادت بود در گمنامی جستجو میکرد. تا جایی که میشد به اهالی رسانه که عملیاتها را پوشش میدادند کمک میکرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری میکرد
این کارگردان گفت: او به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود و غایت خود را که شهادت بود در گمنامی جستجو میکرد. تا جایی که میشد به اهالی رسانه که عملیاتها را پوشش میدادند کمک میکرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری میکرد به همین دلیل است که حداکثر پنج شش سال است که او را با این وسعت میشناسیم و با این دقت میبینیم.
بیشتر بخوانید:
۲۵ ویژگیِ فرهنگیِ «حاج قاسم»
وی افزود: سردار در پشت صحنه فیلم سینمایی ۲۳ نفر حاضر شد و این فیلم را کلید زد. او به برخی نظر میداد که در این موضوع و درباره تحولاتی که در سوریه رخ داده، آثاری را بسازید. این درک بالا و نگاه درست او به رسانه بود. از نگاه یک آدم نظامی این رسانهگریزی زاویهای درست است، او نمیخواست دیده شود اما کارهای بزرگی را انجام داد. از یک جایی به بعد با اصراری که اهالی رسانه داشتند و لازم بود جلوی دوربین آمدند. بر حسب اخبار مختلفی که به دستمان میرسید متوجه شدیم که خیلی از مستندها را میدید و نظراتش را اعلام میکرد البته نظرات غیر کارشناسی ارایه نمیداد و در جایی که تخصص نداشت آن را به اهل فن میسپرد.
فلاحفر بیان کرد: زمانی که حاج قاسم را دیده بودیم او همان شهرت یک فرمانده بزرگ جنگی را داشت و به همین دلیل رفتار او برایم عجیب بود. هرچند فعالیتها و خدمات او در سه چهار سال پایانی عمرش بیشتر برای مردم شناخته شد اما اگر ما میبینیم حزب الله لبنان وجود دارد، نفس میکشد و بزرگترین مانع برای رشد اسراییل است، به برکت وجود حاج قاسم بوده است. حزب الله سوری، حشدالشعبی، فاطمیون، زینبیون، حیدریون هم از خدمات اوست البته باید بپذیریم که او خیلی دیر به مردم شناسانده شد این امر دلایلی هم داشت و به نظر میرسد اصلاً نباید زودتر شناخته میشد. ضمن اینکه او خودش هم دوست نداشت دیده شود بلکه بیشتر دوست داشت کار کند به نظرم این تقدیر خدا بود که حداقل در این سه چهار سال آخر مردم توانستند حاج قاسم را بشناسند و به او افتخار کنند تا در چنین روزی تازه ما بفهمیم که ما چه کسی را از دست دادهایم.
این کارگردان توضیح داد: ما رسانهایها و مستندسازان دوست داریم این افراد بیشتر شناخته شوند اما افراد نظامی به جهت مسایل امنیتی و حفاظتی بیشتر دوست دارند دیده نشوند اما به نظرم به ما و تلاشهای ما برمیگردد که باید از راههای مختلف این کار را انجام بدهیم اگر این افراد دیده و خدمات آنها شناخته نشود ممکن است ضرر به همراه داشته باشد. شاید اگر حاج قاسم زودتر شناخته میشد خیلی اتفاقات بهتری رخ میداد و این افتخار ملی زودتر برای ما ارمغانهایی داشت ما تنها سه چهار سال از شناخت علنی او لذت بردیم و بعد تبدیل به یک قهرمان شهید شد.
وی اظهار کرد: ما درباره یک قهرمان واقعی صحبت میکنیم، نمیخواهم شعار بدهم ولی همین که ما حالا با هم صحبت میکنیم، شاید از برکات و خدمات وجود ایشان باشد نه تنها ما بلکه مردم تمام منطقه. البته بعد از شهادت حاج قاسم دو قطبیای ایجاد شد و عدهای نظرات مخالف داشتند، ولی سوال من این است با کسی که اسلحه روی مردم میکشد چه باید کرد؟ بدیهیترین پاسخ این است که باید او را از میان برد تا مردم در امنیت باشند. ما گوشه کوچکی از فعالیتهای عدهای جانی در حادثه مجلس و رژه اهواز را دیدیم و متوجه شدیم که آنها کاری ندارند که چه کسی در مقابلشان قرار دارد و همه را میکشند، باید با آنها چه کرد؟ باید آنها را از میان برد. اگر ما رسانهایها ماجرا را برای مردم درست تبیین کنیم این دو قطبیها ایجاد نمیشود این در حالی است که هنوز ماجرای سوریه برای مردم تبیین نشده است. هنوز، مردم نمیدانند نیروهای ما چرا در سوریه هستند، چرا به لبنان کمک میکنیم…. این کار وظیفه ماست که رسانه در دست داریم، میتوانیم تحقیق کنیم و مردم را بیشتر آگاه کنیم. هنوز بعد از ۸ سال ماجرای سوریه، عراق، لبنان و… را درست تبیین نکردیم. اگر همه چیز درست بیان شود این دو قطبی دیگر ایجاد نمیشود.
گزینشی که نشان از سواد رسانهای سردار داشت
احمد عبدالرحیمی که این روزها در سوریه مشغول ساخت مستند-پرتره سردار شهید اصغر پاشاپور و مستند-پرتره شهید حاج محمد پورهنگ است، تاکید کرد که سردار سلیمانی رسانه گریز نبوده بلکه دقتی تام و تمام در گزینش رسانههای معتمد داشت که نشان از سواد رسانهای او داشت.
این مستندساز در تشریح این موضوع بیان کرد: حاج قاسم به هیچ وجه رسانهگریز نبود،. البته او به طور طبیعی و در اغلب موارد غیرقابل دسترس بود. برخی فیلمبرداران و خبرنگاران به روالی که از آقایان و مسئولانی نظام خبر تهیه میکنند نمیتوانستند از حاج قاسم گزارشی بگیرند چون او ملاحظات امنیتی داشت اما این دلیل نمیشود بگوییم او رسانه گریز بود بلکه شناختش به قدری بود که از این سلاح رسانه به جا استفاده و بهرهگیری میکرد حتی بیش از هر شخصیتی در سطوح بالای نظام و بسیاری از مدیران رسانه، سواد رسانهای و فهم از رسانه داشت. من خاطرم هست در سال نود و پنج وقتی حلب آزاد شده بود من مشغول ساخت مستندی با موضوع آزادسازی حلب بودم. حاج قاسم جلسهای در جنوب حلب داشت.
عبدالرحیمی ادامه داد: من برای ضبط برنامه به آجا رفته بودم یادم است که اولین برخوردی که حاج قاسم با من داشت این بود که از من سوال کرد در حال حاضر در منطقه چه کاری انجام میدهم من توضیح دادم که در حال ساخت مستند هستم. حاج قاسم به شدت از اینکه ما از حادثهای که در آن روزها اتفاق میافتاد، مستندی میساختیم بسیار خوشحال شد، ما را تشویق کرد و نکات ریز جذابی را به من گفت. در ابتدا تصور میکردم صحبتهای او، تذکرات محتوایی و موضوعی است اما بعد که حرفهایش را مرور کردم، دیدم یک نگاه فنی دقیق به کار مستندسازی دارد. حتی یادم است در مورد اسم مستند سوال پرسید که من گفتم تازه ضبط کار را شروع کردهام و اسم خاصی را انتخاب نکردهام که خاج قاسم پیشنهاد داد از لغات عربی انقاض حلب (فتح حلب) استفاده کنید که من بعدها آن اسم را روی مستند گذاشتم که این نشان میداد که ایشان به شدت به انواع و اقسام ابزارهای رسانهای و بحث مستند اهتمام دارد.
وی ادامه داد: یادم است در عملیات آزادسازی بوکمال از جنوب شرق منطقه بچههای حیدریون یک عملیات سخت و پیچیده را انجام دادند و ما در آن محور مشغول کار تصویربرداری بودیم وقتی آن عملیات با پیروزی جبهه مقاومت به پایان رسید ما خدمت حاج قاسم رسیدیم. فرمانده آن محور ما را به حاج قاسم نشان داد و گفت این افراد همراه بچههای خطشکن رفته بودند و بی احتیاطی کرده بودند. این فرمانده میگفت نباید با خط شکنها میرفتیم چون خطرات زیادی داشت البته ما هم سلاح دستمان نبود بلکه دوربین دستمان بود که اسنادی در آن ضبط شده بود و نیاز به مراقبت داشت. از سوی دیگر به طور کلی در آن میدان ما عنصری بودیم که نیاز به مراقبت داشتیم آن فرمانده به حاج قاسم گفت به این افراد تذکر بدهید که دیگر این کار را نکنند اما حاج قاسم بدون اینکه تعللی کند، گفت هر کسی باید کار خود را انجام بدهد و این افراد هم کار خود را انجام میدهند حتی یادم است وقتی آن فرمانده این نکات را میگفت من لحظهای ترسیدم که نکند سردار ناراحت شود چون روحیه ما هم به هم میریخت ولی سردار از ما حمایت کرد و به آن فرمانده با سابقه متذکر شد که هرکسی کار خودش را باید انجام بدهد. این برخورد برای من جالب بود به طوری که این نکته را به بچههایی که در آنجا کار رسانهای میکردند بازگو کردم تا اهمیت کار خود را بدانند
عبدالرحیمی بیان کرد: حاج قاسم با دوربینی که نمیشناخت و فیلمبرداری که برای او آشنا و مورد اعتماد نبود قطعاً برخورد میکرد. خیلیها این برخورد را دیده بودند و ممکن است برداشتشان این باشد که او با رسانه و فضای اینچنینی مشکل داشت اما قطعاً این نبود او با کسی که نمیشناخت یا بهتر بگویم با فیلمبردار و دوربین به دستی که نمیشناخت و مورد اعتماد نبود یا برخورد میکرد یا خودش را از او دور میکرد که طبعاً در این میان بحث امنیتی هم مطرح بود اما بحث مهمتر این بود که سردار رسانه را به درستی میشناخت، چون میدانست که کجا باید با چه دوربینی و چه نوع نگاه رسانهای مواجهه داشته باشد و اصلاً چه مواجههای داشته باشد.
این مستندساز ادامه داد: یعنی بر اساس همان سواد رسانهای بالایی که داشت، نوع تصاویری را که به عنوان سند از او گرفته میشد، گزینش میکرد و به راحتی اجازه نمیداد هر فیلمبرداری رفتار ایشان را به تصویر بکشد. در اغلب این موارد انتخاب با خودش بود. یادم است روزی که محور مقاومت به مرز عراق رسید، بیابانهای شرق سوریه پاکسازی و منجر به آزادسازی این منطقه شد او به مرز آمد و به اتفاق رزمندگان جبهه مقاومت دو رکعت نماز خواند. تصاویر او همان موقع دیده شد در آن زمان تعدادی دوربین فیلمبرداری و عکاسی در منطقه بود. سردار میخواست چند کلمهای صحبت کند، پیش آمد و به من گفت با کدام دوربین صحبت کنم و من هم توضیحات را ارایه دادم. او رو به روی همان دوربینی که گفتم ایستاد و صحبت کرد این رفتار یک فرمانده و ژنرال نظامی با آن مختصات و آن حساسیتها بود آن حساسیتهایی که در همان لحظه در مرز داشت نشان از دقت نظر او داشت چون دنبال روزنه اصلی فضای رسانهای بود و این کار از سواد بالای رسانهای شخصی مثل حاج قاسم برمیآمد.
حاج قاسم گفت؛ میخواهید من را خراب کنید؟
وی ادامه داد: یکی از ابعاد برجسته روحی و اخلاقی حاج قاسم تواضع محض او بود، سردار از هر آنچه که او را در محور قرار میداد، دوری میکرد از همین باب از فیلم و انتشار عکس هم جلوگیری میکرد. یادم است وقتی بوکمال آزاد شد و او پایان داعش را اعلام کرد، گفت جشنی در میدان این منطقه برگزار شود و نیروها و شبکهها و خبرگزاریهای معتبر بیایند در ادامه من هر چه نگاه کردم دیدم فرمانده کل جبهه مقاومت که از سه ماه قبل گفته بود پایان داعش را به زودی اعلام میکنیم خودش در میدان حضور ندارد. به سرعت به مقر او رفتم و دیدم تنها قدم میزند به او توضیح دادم همه چیز آماده است و تنها حضور شما لازم است، اگر مصاحبهای هم کنید خوب است که او گفت نه و این کار را به بچهها واگذار کنید.
عبدالرحیمی ادامه داد: من اصرار کردم اما حاج قاسم یک چهره جدیتر گرفت و گفت میخواهید من را خراب کنید؟ این موضوع عجیب بود چون همیشه به شدت مراقب رفتار و حال معنوی خودش بود دیگر اصرار نکردم اما گفتم چنین قصدی ندارم اما دوبار حرف خود را تکرار کرد این موضوع نشان میداد که تصمیم گرفته در آن فضا حاضر نشود او همان حاج قاسمی بود که وقتی روستای کوچکی را فتح میکردیم حضور پیدا و از بچهها تشکر میکرد ولی وقتی دید دیگر آخر قصه است خود را شکست و به میان آن جمع نیامد یعنی در عین حال که رسانه و رفتار رسانهای را میشناخت یک مراتبی را رعایت میکرد که این امر از کمتر کسی دیده میشود.
این مستندساز با اشاره به تاکید او بر سینما و مستند بیان کرد: سردار سلیمانی نه فقط سینما را بلکه اصل رسانه را یک ابزار کارآمد برای پیشبرد اهداف جبهه مقاومت میدانست و به شدت حضور دوربینهایی که در جبهه مقاومت در حال ثبت تاریخ شفاهی جنگ بودند، تاکید داشت و به شدت بچههای فیلمبردار و دوربین به دست را حمایت میکرد. او سال ۹۵ از نمایندگان سینما و مراکز سینمایی خواست که گروههای رسانهای خود را به سوریه و عراق بفرستند تا محتواا تولید کنند یعنی مستند و فیلم بسازند و کارهای کوتاه اثرگذار ارایه بدهند حاج قاسم مستقیماً به خیلی از آقایان رسانهای پیشنهاد و تاکید کرد و این نشان از توجه دقیق او به رسانه داشت. ضمن اینکه حاج قاسم بهقدری شبکههای ضعیف و شبکه قدرتمند رسانهای را میشناخت که گاهی توصیه میکرد با فلان شبکهها کار کنید و با فلان شبکهها نه.
وی در پایان گفت: در یک سال گذشته آثار بسیار خوبی درباره حاج قاسم ساخته شده و به مرور زمان ابعاد مختلف شخصیت او آشکار میشود. بیننده هم نیاز است قدری بصیرت داشته و مسایل را متوجه باشد. باید عنوان کنم سلامتی و امنیتی که در ایران داریم مدیون لحظه به لحظه رزمندگان و بهویژه شهدای مقاومت هستیم. خوشحالم که به جای چشم سر چشم دیگری به نام دوربین داریم که بتوانیم آنچه را که اتفاق افتاده به تصویر بکشیم
برای کارهای خود تبلیغ نمیکرد اما…
حسن جعفری کارگردان مستند «پرچمهای مجازی» است؛ مستندی با موضوع واکنشهای مجازی به خبر شهادت سردار سلیمانی و پیرو آن ممانعت شبکههای اجتماعی خارجی مانند اینستاگرام از فراگیری واکنشها. این مستند در جشنواره سینماحقیقت امسال رونمایی شد.
این کارگردان گفت: حاج قاسم برای انجام کارهای خود هیچوقت تبلیغ نمیکرد و خدمات خود را در خفا ارایه میداد. خیلی از خدمات ایشان حالا نه بلکه سالها بعد مشخص میشود. حاج قاسم از پشت صحنه چند فیلم و مستند بازدید کرد و این نشان میدهد که او به رسانه در جبهه مقاومت اهمیت میداد. او هرچند در جنگ سخت حضور داشت ولی به جنگ نرم هم اهمیت میداد و جبهه رسانه را تقویت میکرد.
وی ادامه داد: همانطور که حضرت آقا در سالهای اخیر به ظرفیتهای فضای مجازی اشاره کردند ما میبینیم چقدر فعالیت جبهه مقاومت در فضای توییتر و اینستاگرام زیاد شده و این حیرتانگیز این است که محصولات خوبی ارایه میدهند. ما کمتر توانستهایم حاج قاسم را جلوی دوربین ببینیم و مستندسازان کمتر توانستند او را جلوی دوربین بیاورند و از او مصاحبههایی تهیه کنند شاید ما دقیقاً از خدمات او خبر نداشته باشیم اما کسانی که به او نزدیک بودند میدانند که او به جنگ نرم و ساخت فیلم و رسانه اهمیت میداد که حضورش در پشت صحنه آثار به همین منظور بوده است.
این کارگردان بیان کرد: شهادت سردار سلیمانی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه رسانههای غربی از سالها قبل روی او مانور میدادند اما ما خودمان در داخل ایران چندان سردار را نمیشناختیم مجلات معروف ویک و تایمز اولین بار عکس سردار را در صفحه اول گذشتند و بسیاری از ایرانیان از طریق همین رسانههای آمریکایی متوجه شدند که ژنرالی به این عظمت در حال خدمت به جبهه مقاومت است هرچند همان کار رسانههای به منظور آماده کردن افکار عمومی برای ترور بود اما به هر حال رسانه در هر نوع خود یعنی فیلم مستند و… از جنگافزارها اهمیت بیشتری دارد ما در این حوزه دست پایین داریم در حالی که غربیها در شرایط بهتری از این نظر قرار دارند پس ما باید خودمان را به آنها برسانیم.
جعفری با بیان اینکه بعد از شهادت سردار سلیمانی تعداد زیادی پست و استوری در اینستاگرام منتشر شد اما توسط همین شبکه پاک شد، اظهار کرد: این موضوع را همه فهمیدند که گردانندگان این شبکههای مجازی به نوعی از عکسها و پوستر سردار هم میترسیدند این نشان میداد که سعی در حذف او از رسانه داشتند این در حالی است که آنها به آزادی بیان معتقدند. ما هم فیلمی در همین رابطه ساختیم، با افراد مختلفی که پستهای آنها توسط اینستاگرام پاک شده بود، صحبت کردیم و به شخصیت سردار هم پرداختیم. پستها و استوری هر کدام پرچمی در فضای مجازی بودند.
این کارگردان گفت: ما در استفاده و به دست گرفتن فضای مجازی ضعفهایی داریم و هنوز نمیتوانیم حتی در داخل کشور حرف خودمان را درست بیان کنیم. مستندسازان میتوانستند به جبهه مقاومت و جنگ سوریه بپردازند هرچند آثاری در این حوزه ساخته شده اما به قدرت آثار غربیها نبوده است. به هر حال خیلی از افراد در ایران تحت تاثیر فضای رسانهای غرب قرار گرفتهاند حتی بی بی سی و … مستندهایی به همین منظور ساخت تا افکار را از جبهه مقاومت منحرف کند اما ما در آن اندازه کار نکردیم به هر حال آنها در بحث رسانه و تولید محتوا در سینما و مستند قوی هستند و برخی تحت تاثیر آنها قرار میگیرند بنابراین ناخودآگاه دو قطبی ایجاد میشود که مضر است.
وی در پایان گفت: ناگفتههای زیادی درباره حاج قاسم وجود دارد که میشود آنها را به تصویر کشید سردار خدمات و فعالیتهای زیادی داشته که میشود مستندهای زیادی ساخت ضمن اینکه راشهای زیادی درباره او تهیه شده که دست سپاه است و نمیشود به راحتی به آنها دسترسی پیدا کرد چون در آن فیلمها افرادی هستند که نباید چهره آنها دیده شود بنابر این مستندسازان باید به این سمت بیایند و نهادهای مربوطه که اطلاعات و آرشیوی دارند در اختیار مستندسازان قرار دهند.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «جنگ روایتها»؛ این یکی از کلیدیترین توصیفات از فضای رسانهای حاکم بر دوران معاصر است. توصیفی دقیق از رویارویی و تقابل هر آن چیزی که فراتر از «واقعیت» از سوی بازیگران میدان «روایت» میشود.
«راهبرد» یا همان «استراتژی» را به زبان ساده میتوان «نقشه راهی» برای عبور از این میدان جنگ، با حداقل هزینه و بیشترین دستاورد تعریف کرد. کارکرد اصلی «سینمای استراتژیک» با چنین پیشفرضی «روایتسازی» است. کارکردی که مروری کوتاه بر تاریخ سینمای جهان، به وضوح نشان میدهد، تا چه اندازه مورد بهرهبرداری سرمایهداران و سکانداران این «هنر-صنعت» بوده است.
بیشتر بخوانید:
وقتی سردار سلیمانی، نیرنگ سعودیها را پیشبینی کرد
اهمیت سینمای استراتژیک و بهرهگیری از ظرفیت این «هنر-رسانه» برای نقشآفرینی و اثرگذاری در میدان «جنگ روایتها» اما سالهاست که در ایران مورد غفلت قرار گرفته است.
سردار شهید حاجقاسم سلیمانی که از چهرههای اثرگذار در میدان رویارویی مستقیم با دشمن بود، بهرغم رسانهگریزی و اجتناب از حضور پرتکرار در برابر دوربینها خبری و غیرخبری، در مختصات فکری خود همواره نیمنگاهی به ظرفیت رسانه و بهخصوص اهمیت «روایتسازی» در قالبهایی چون «سینمای مستند» داشت. تجربه رویارویی مستقیم گروهی از مستندسازان فعال در حوزه مقاومت و نیز خاطرات به یادگار مانده از این سردار شهید، گواهی است بر این مدعا.
سردار سلیمانی که در ویترین سینمای داستانی هم تولیدات استراتژیک همچون «بادیگارد»، «بهوقت شام» و «بیست و سه نفر» را تکریم و پشتیبانی میکرد، در حوزه سینمای مستند نگاهی پدرانه به فعالان حاضر در میدان داشت و از همین منظر ثبت تجربهها و روایتهای مستندسازان این حوزه میتواند حکم نقشهراهی برای احیای این ظرفیت و توجه ویژهتر به آن در سینمای ایران باشد.
آنچه در این گزارش میخوانید روایت دو مستندساز از تجربه حضور در میدان مقاومت و خاطرات آنها از مواجهه سردار سلیمانی با فعالان این حوزه است و روایت سوم از آن مستندسازی است که با تمرکز بر بازتابهای مجازی شهادت حاج قاسم، مستند «پرچمهای مجازی» را به جشنواره «سینماحقیقت» امسال رساند تا سهمی در ثبت یک روایت تأثیرگذار در میدان «جنگ روایتها» داشته باشد.
گفتگو با این سه مستندساز را در ادامه میخوانید.
روزی که حاج قاسم را در حرم دیدم
ساسان فلاحفر کارگردان مستند «خاطرات بادیه» درباره لزوم ساخت آثاری در حوزه مقاومت و معرفی خدمات چهرههای این حوزه گفت: در زمان ساخت «خاطرات بادیه» یک بار حاج قاسم سلیمانی را در سوریه در حرم حضرت رقیه (س) دیدم، هیچوقت یادم نمیرود که فرماندهای با آن عظمت و ابهت با ما سر یک سفره غذا خورد و برای هر کدام از ما لقمهای گرفت، این شیرینترین خاطرهای است که از او دارم.
ببینید:
فیلم/ این انگشتر شما رو یاد کی میندازه؟
وی افزود: تصاویری که از حاج قاسم در مستند «خاطرات بادیه» وجود دارد توسط تیم فیلمبرداران ما تهیه شده، واقعیت این است که «فاطمیون» برای حاج قاسم اهمیت زیادی داشت بنابراین در آن زمان او به صورت سرزده آمده بود که با بچههای افغانستانی دیدار کند. بچهها از این دیدارها یک انرژی مضاعف میگرفتند پس حاج قاسم تلاش میکرد با آنها وقت زیادی بگذراند، در نقاط حساس کنار آنها باشد و حتی گاهی مستقیم دستور عملیاتی را به آنها بدهد. آن چند پلانی که حاج قاسم را در «خاطرات بادیه» میبینیم مرتبط با همین ماجراست.
تیزر مستند «خاطرات بادیه»
فلاحفر ادامه داد: فاطمیون یکی از مهمترین نقش آفرینان در پایان دادن به داعش بودند و این به خاطر این بود که حاج قاسم برای فاطمیون اهمیت و ارزش قائل بود البته فاطمیون هم دوست داشتند بخشی بزرگی از این اتفاق مهم به دست آنها رقم بخورد از همین رو حاج قاسم این کار را برای آنها تسهیل کرد. میتوانیم بگوییم بخش مهمی از این اتفاق به دست فاطمیون انجام شد و این به خاطر محبت زیاد حاج قاسم به فاطمیون بود. الان میتوانیم بگوییم که یکی از بزرگترین یادگارهای حاج قاسم برای جبهه مقاومت، فاطمیون بودند.
فلاح فر گفت: حاج قاسم به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود و غایت خود را که شهادت بود در گمنامی جستجو میکرد. تا جایی که میشد به اهالی رسانه که عملیاتها را پوشش میدادند کمک میکرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری میکرد
این کارگردان گفت: او به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود و غایت خود را که شهادت بود در گمنامی جستجو میکرد. تا جایی که میشد به اهالی رسانه که عملیاتها را پوشش میدادند کمک میکرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری میکرد به همین دلیل است که حداکثر پنج شش سال است که او را با این وسعت میشناسیم و با این دقت میبینیم.
بیشتر بخوانید:
۲۵ ویژگیِ فرهنگیِ «حاج قاسم»
وی افزود: سردار در پشت صحنه فیلم سینمایی ۲۳ نفر حاضر شد و این فیلم را کلید زد. او به برخی نظر میداد که در این موضوع و درباره تحولاتی که در سوریه رخ داده، آثاری را بسازید. این درک بالا و نگاه درست او به رسانه بود. از نگاه یک آدم نظامی این رسانهگریزی زاویهای درست است، او نمیخواست دیده شود اما کارهای بزرگی را انجام داد. از یک جایی به بعد با اصراری که اهالی رسانه داشتند و لازم بود جلوی دوربین آمدند. بر حسب اخبار مختلفی که به دستمان میرسید متوجه شدیم که خیلی از مستندها را میدید و نظراتش را اعلام میکرد البته نظرات غیر کارشناسی ارایه نمیداد و در جایی که تخصص نداشت آن را به اهل فن میسپرد.
فلاحفر بیان کرد: زمانی که حاج قاسم را دیده بودیم او همان شهرت یک فرمانده بزرگ جنگی را داشت و به همین دلیل رفتار او برایم عجیب بود. هرچند فعالیتها و خدمات او در سه چهار سال پایانی عمرش بیشتر برای مردم شناخته شد اما اگر ما میبینیم حزب الله لبنان وجود دارد، نفس میکشد و بزرگترین مانع برای رشد اسراییل است، به برکت وجود حاج قاسم بوده است. حزب الله سوری، حشدالشعبی، فاطمیون، زینبیون، حیدریون هم از خدمات اوست البته باید بپذیریم که او خیلی دیر به مردم شناسانده شد این امر دلایلی هم داشت و به نظر میرسد اصلاً نباید زودتر شناخته میشد. ضمن اینکه او خودش هم دوست نداشت دیده شود بلکه بیشتر دوست داشت کار کند به نظرم این تقدیر خدا بود که حداقل در این سه چهار سال آخر مردم توانستند حاج قاسم را بشناسند و به او افتخار کنند تا در چنین روزی تازه ما بفهمیم که ما چه کسی را از دست دادهایم.
این کارگردان توضیح داد: ما رسانهایها و مستندسازان دوست داریم این افراد بیشتر شناخته شوند اما افراد نظامی به جهت مسایل امنیتی و حفاظتی بیشتر دوست دارند دیده نشوند اما به نظرم به ما و تلاشهای ما برمیگردد که باید از راههای مختلف این کار را انجام بدهیم اگر این افراد دیده و خدمات آنها شناخته نشود ممکن است ضرر به همراه داشته باشد. شاید اگر حاج قاسم زودتر شناخته میشد خیلی اتفاقات بهتری رخ میداد و این افتخار ملی زودتر برای ما ارمغانهایی داشت ما تنها سه چهار سال از شناخت علنی او لذت بردیم و بعد تبدیل به یک قهرمان شهید شد.
وی اظهار کرد: ما درباره یک قهرمان واقعی صحبت میکنیم، نمیخواهم شعار بدهم ولی همین که ما حالا با هم صحبت میکنیم، شاید از برکات و خدمات وجود ایشان باشد نه تنها ما بلکه مردم تمام منطقه. البته بعد از شهادت حاج قاسم دو قطبیای ایجاد شد و عدهای نظرات مخالف داشتند، ولی سوال من این است با کسی که اسلحه روی مردم میکشد چه باید کرد؟ بدیهیترین پاسخ این است که باید او را از میان برد تا مردم در امنیت باشند. ما گوشه کوچکی از فعالیتهای عدهای جانی در حادثه مجلس و رژه اهواز را دیدیم و متوجه شدیم که آنها کاری ندارند که چه کسی در مقابلشان قرار دارد و همه را میکشند، باید با آنها چه کرد؟ باید آنها را از میان برد. اگر ما رسانهایها ماجرا را برای مردم درست تبیین کنیم این دو قطبیها ایجاد نمیشود این در حالی است که هنوز ماجرای سوریه برای مردم تبیین نشده است. هنوز، مردم نمیدانند نیروهای ما چرا در سوریه هستند، چرا به لبنان کمک میکنیم…. این کار وظیفه ماست که رسانه در دست داریم، میتوانیم تحقیق کنیم و مردم را بیشتر آگاه کنیم. هنوز بعد از ۸ سال ماجرای سوریه، عراق، لبنان و… را درست تبیین نکردیم. اگر همه چیز درست بیان شود این دو قطبی دیگر ایجاد نمیشود.
گزینشی که نشان از سواد رسانهای سردار داشت
احمد عبدالرحیمی که این روزها در سوریه مشغول ساخت مستند-پرتره سردار شهید اصغر پاشاپور و مستند-پرتره شهید حاج محمد پورهنگ است، تاکید کرد که سردار سلیمانی رسانه گریز نبوده بلکه دقتی تام و تمام در گزینش رسانههای معتمد داشت که نشان از سواد رسانهای او داشت.
این مستندساز در تشریح این موضوع بیان کرد: حاج قاسم به هیچ وجه رسانهگریز نبود،. البته او به طور طبیعی و در اغلب موارد غیرقابل دسترس بود. برخی فیلمبرداران و خبرنگاران به روالی که از آقایان و مسئولانی نظام خبر تهیه میکنند نمیتوانستند از حاج قاسم گزارشی بگیرند چون او ملاحظات امنیتی داشت اما این دلیل نمیشود بگوییم او رسانه گریز بود بلکه شناختش به قدری بود که از این سلاح رسانه به جا استفاده و بهرهگیری میکرد حتی بیش از هر شخصیتی در سطوح بالای نظام و بسیاری از مدیران رسانه، سواد رسانهای و فهم از رسانه داشت. من خاطرم هست در سال نود و پنج وقتی حلب آزاد شده بود من مشغول ساخت مستندی با موضوع آزادسازی حلب بودم. حاج قاسم جلسهای در جنوب حلب داشت.
عبدالرحیمی ادامه داد: من برای ضبط برنامه به آجا رفته بودم یادم است که اولین برخوردی که حاج قاسم با من داشت این بود که از من سوال کرد در حال حاضر در منطقه چه کاری انجام میدهم من توضیح دادم که در حال ساخت مستند هستم. حاج قاسم به شدت از اینکه ما از حادثهای که در آن روزها اتفاق میافتاد، مستندی میساختیم بسیار خوشحال شد، ما را تشویق کرد و نکات ریز جذابی را به من گفت. در ابتدا تصور میکردم صحبتهای او، تذکرات محتوایی و موضوعی است اما بعد که حرفهایش را مرور کردم، دیدم یک نگاه فنی دقیق به کار مستندسازی دارد. حتی یادم است در مورد اسم مستند سوال پرسید که من گفتم تازه ضبط کار را شروع کردهام و اسم خاصی را انتخاب نکردهام که خاج قاسم پیشنهاد داد از لغات عربی انقاض حلب (فتح حلب) استفاده کنید که من بعدها آن اسم را روی مستند گذاشتم که این نشان میداد که ایشان به شدت به انواع و اقسام ابزارهای رسانهای و بحث مستند اهتمام دارد.
وی ادامه داد: یادم است در عملیات آزادسازی بوکمال از جنوب شرق منطقه بچههای حیدریون یک عملیات سخت و پیچیده را انجام دادند و ما در آن محور مشغول کار تصویربرداری بودیم وقتی آن عملیات با پیروزی جبهه مقاومت به پایان رسید ما خدمت حاج قاسم رسیدیم. فرمانده آن محور ما را به حاج قاسم نشان داد و گفت این افراد همراه بچههای خطشکن رفته بودند و بی احتیاطی کرده بودند. این فرمانده میگفت نباید با خط شکنها میرفتیم چون خطرات زیادی داشت البته ما هم سلاح دستمان نبود بلکه دوربین دستمان بود که اسنادی در آن ضبط شده بود و نیاز به مراقبت داشت. از سوی دیگر به طور کلی در آن میدان ما عنصری بودیم که نیاز به مراقبت داشتیم آن فرمانده به حاج قاسم گفت به این افراد تذکر بدهید که دیگر این کار را نکنند اما حاج قاسم بدون اینکه تعللی کند، گفت هر کسی باید کار خود را انجام بدهد و این افراد هم کار خود را انجام میدهند حتی یادم است وقتی آن فرمانده این نکات را میگفت من لحظهای ترسیدم که نکند سردار ناراحت شود چون روحیه ما هم به هم میریخت ولی سردار از ما حمایت کرد و به آن فرمانده با سابقه متذکر شد که هرکسی کار خودش را باید انجام بدهد. این برخورد برای من جالب بود به طوری که این نکته را به بچههایی که در آنجا کار رسانهای میکردند بازگو کردم تا اهمیت کار خود را بدانند
عبدالرحیمی بیان کرد: حاج قاسم با دوربینی که نمیشناخت و فیلمبرداری که برای او آشنا و مورد اعتماد نبود قطعاً برخورد میکرد. خیلیها این برخورد را دیده بودند و ممکن است برداشتشان این باشد که او با رسانه و فضای اینچنینی مشکل داشت اما قطعاً این نبود او با کسی که نمیشناخت یا بهتر بگویم با فیلمبردار و دوربین به دستی که نمیشناخت و مورد اعتماد نبود یا برخورد میکرد یا خودش را از او دور میکرد که طبعاً در این میان بحث امنیتی هم مطرح بود اما بحث مهمتر این بود که سردار رسانه را به درستی میشناخت، چون میدانست که کجا باید با چه دوربینی و چه نوع نگاه رسانهای مواجهه داشته باشد و اصلاً چه مواجههای داشته باشد.
این مستندساز ادامه داد: یعنی بر اساس همان سواد رسانهای بالایی که داشت، نوع تصاویری را که به عنوان سند از او گرفته میشد، گزینش میکرد و به راحتی اجازه نمیداد هر فیلمبرداری رفتار ایشان را به تصویر بکشد. در اغلب این موارد انتخاب با خودش بود. یادم است روزی که محور مقاومت به مرز عراق رسید، بیابانهای شرق سوریه پاکسازی و منجر به آزادسازی این منطقه شد او به مرز آمد و به اتفاق رزمندگان جبهه مقاومت دو رکعت نماز خواند. تصاویر او همان موقع دیده شد در آن زمان تعدادی دوربین فیلمبرداری و عکاسی در منطقه بود. سردار میخواست چند کلمهای صحبت کند، پیش آمد و به من گفت با کدام دوربین صحبت کنم و من هم توضیحات را ارایه دادم. او رو به روی همان دوربینی که گفتم ایستاد و صحبت کرد این رفتار یک فرمانده و ژنرال نظامی با آن مختصات و آن حساسیتها بود آن حساسیتهایی که در همان لحظه در مرز داشت نشان از دقت نظر او داشت چون دنبال روزنه اصلی فضای رسانهای بود و این کار از سواد بالای رسانهای شخصی مثل حاج قاسم برمیآمد.
حاج قاسم گفت؛ میخواهید من را خراب کنید؟
وی ادامه داد: یکی از ابعاد برجسته روحی و اخلاقی حاج قاسم تواضع محض او بود، سردار از هر آنچه که او را در محور قرار میداد، دوری میکرد از همین باب از فیلم و انتشار عکس هم جلوگیری میکرد. یادم است وقتی بوکمال آزاد شد و او پایان داعش را اعلام کرد، گفت جشنی در میدان این منطقه برگزار شود و نیروها و شبکهها و خبرگزاریهای معتبر بیایند در ادامه من هر چه نگاه کردم دیدم فرمانده کل جبهه مقاومت که از سه ماه قبل گفته بود پایان داعش را به زودی اعلام میکنیم خودش در میدان حضور ندارد. به سرعت به مقر او رفتم و دیدم تنها قدم میزند به او توضیح دادم همه چیز آماده است و تنها حضور شما لازم است، اگر مصاحبهای هم کنید خوب است که او گفت نه و این کار را به بچهها واگذار کنید.
عبدالرحیمی ادامه داد: من اصرار کردم اما حاج قاسم یک چهره جدیتر گرفت و گفت میخواهید من را خراب کنید؟ این موضوع عجیب بود چون همیشه به شدت مراقب رفتار و حال معنوی خودش بود دیگر اصرار نکردم اما گفتم چنین قصدی ندارم اما دوبار حرف خود را تکرار کرد این موضوع نشان میداد که تصمیم گرفته در آن فضا حاضر نشود او همان حاج قاسمی بود که وقتی روستای کوچکی را فتح میکردیم حضور پیدا و از بچهها تشکر میکرد ولی وقتی دید دیگر آخر قصه است خود را شکست و به میان آن جمع نیامد یعنی در عین حال که رسانه و رفتار رسانهای را میشناخت یک مراتبی را رعایت میکرد که این امر از کمتر کسی دیده میشود.
این مستندساز با اشاره به تاکید او بر سینما و مستند بیان کرد: سردار سلیمانی نه فقط سینما را بلکه اصل رسانه را یک ابزار کارآمد برای پیشبرد اهداف جبهه مقاومت میدانست و به شدت حضور دوربینهایی که در جبهه مقاومت در حال ثبت تاریخ شفاهی جنگ بودند، تاکید داشت و به شدت بچههای فیلمبردار و دوربین به دست را حمایت میکرد. او سال ۹۵ از نمایندگان سینما و مراکز سینمایی خواست که گروههای رسانهای خود را به سوریه و عراق بفرستند تا محتواا تولید کنند یعنی مستند و فیلم بسازند و کارهای کوتاه اثرگذار ارایه بدهند حاج قاسم مستقیماً به خیلی از آقایان رسانهای پیشنهاد و تاکید کرد و این نشان از توجه دقیق او به رسانه داشت. ضمن اینکه حاج قاسم بهقدری شبکههای ضعیف و شبکه قدرتمند رسانهای را میشناخت که گاهی توصیه میکرد با فلان شبکهها کار کنید و با فلان شبکهها نه.
وی در پایان گفت: در یک سال گذشته آثار بسیار خوبی درباره حاج قاسم ساخته شده و به مرور زمان ابعاد مختلف شخصیت او آشکار میشود. بیننده هم نیاز است قدری بصیرت داشته و مسایل را متوجه باشد. باید عنوان کنم سلامتی و امنیتی که در ایران داریم مدیون لحظه به لحظه رزمندگان و بهویژه شهدای مقاومت هستیم. خوشحالم که به جای چشم سر چشم دیگری به نام دوربین داریم که بتوانیم آنچه را که اتفاق افتاده به تصویر بکشیم
برای کارهای خود تبلیغ نمیکرد اما…
حسن جعفری کارگردان مستند «پرچمهای مجازی» است؛ مستندی با موضوع واکنشهای مجازی به خبر شهادت سردار سلیمانی و پیرو آن ممانعت شبکههای اجتماعی خارجی مانند اینستاگرام از فراگیری واکنشها. این مستند در جشنواره سینماحقیقت امسال رونمایی شد.
این کارگردان گفت: حاج قاسم برای انجام کارهای خود هیچوقت تبلیغ نمیکرد و خدمات خود را در خفا ارایه میداد. خیلی از خدمات ایشان حالا نه بلکه سالها بعد مشخص میشود. حاج قاسم از پشت صحنه چند فیلم و مستند بازدید کرد و این نشان میدهد که او به رسانه در جبهه مقاومت اهمیت میداد. او هرچند در جنگ سخت حضور داشت ولی به جنگ نرم هم اهمیت میداد و جبهه رسانه را تقویت میکرد.
وی ادامه داد: همانطور که حضرت آقا در سالهای اخیر به ظرفیتهای فضای مجازی اشاره کردند ما میبینیم چقدر فعالیت جبهه مقاومت در فضای توییتر و اینستاگرام زیاد شده و این حیرتانگیز این است که محصولات خوبی ارایه میدهند. ما کمتر توانستهایم حاج قاسم را جلوی دوربین ببینیم و مستندسازان کمتر توانستند او را جلوی دوربین بیاورند و از او مصاحبههایی تهیه کنند شاید ما دقیقاً از خدمات او خبر نداشته باشیم اما کسانی که به او نزدیک بودند میدانند که او به جنگ نرم و ساخت فیلم و رسانه اهمیت میداد که حضورش در پشت صحنه آثار به همین منظور بوده است.
این کارگردان بیان کرد: شهادت سردار سلیمانی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه رسانههای غربی از سالها قبل روی او مانور میدادند اما ما خودمان در داخل ایران چندان سردار را نمیشناختیم مجلات معروف ویک و تایمز اولین بار عکس سردار را در صفحه اول گذشتند و بسیاری از ایرانیان از طریق همین رسانههای آمریکایی متوجه شدند که ژنرالی به این عظمت در حال خدمت به جبهه مقاومت است هرچند همان کار رسانههای به منظور آماده کردن افکار عمومی برای ترور بود اما به هر حال رسانه در هر نوع خود یعنی فیلم مستند و… از جنگافزارها اهمیت بیشتری دارد ما در این حوزه دست پایین داریم در حالی که غربیها در شرایط بهتری از این نظر قرار دارند پس ما باید خودمان را به آنها برسانیم.
جعفری با بیان اینکه بعد از شهادت سردار سلیمانی تعداد زیادی پست و استوری در اینستاگرام منتشر شد اما توسط همین شبکه پاک شد، اظهار کرد: این موضوع را همه فهمیدند که گردانندگان این شبکههای مجازی به نوعی از عکسها و پوستر سردار هم میترسیدند این نشان میداد که سعی در حذف او از رسانه داشتند این در حالی است که آنها به آزادی بیان معتقدند. ما هم فیلمی در همین رابطه ساختیم، با افراد مختلفی که پستهای آنها توسط اینستاگرام پاک شده بود، صحبت کردیم و به شخصیت سردار هم پرداختیم. پستها و استوری هر کدام پرچمی در فضای مجازی بودند.
این کارگردان گفت: ما در استفاده و به دست گرفتن فضای مجازی ضعفهایی داریم و هنوز نمیتوانیم حتی در داخل کشور حرف خودمان را درست بیان کنیم. مستندسازان میتوانستند به جبهه مقاومت و جنگ سوریه بپردازند هرچند آثاری در این حوزه ساخته شده اما به قدرت آثار غربیها نبوده است. به هر حال خیلی از افراد در ایران تحت تاثیر فضای رسانهای غرب قرار گرفتهاند حتی بی بی سی و … مستندهایی به همین منظور ساخت تا افکار را از جبهه مقاومت منحرف کند اما ما در آن اندازه کار نکردیم به هر حال آنها در بحث رسانه و تولید محتوا در سینما و مستند قوی هستند و برخی تحت تاثیر آنها قرار میگیرند بنابراین ناخودآگاه دو قطبی ایجاد میشود که مضر است.
وی در پایان گفت: ناگفتههای زیادی درباره حاج قاسم وجود دارد که میشود آنها را به تصویر کشید سردار خدمات و فعالیتهای زیادی داشته که میشود مستندهای زیادی ساخت ضمن اینکه راشهای زیادی درباره او تهیه شده که دست سپاه است و نمیشود به راحتی به آنها دسترسی پیدا کرد چون در آن فیلمها افرادی هستند که نباید چهره آنها دیده شود بنابر این مستندسازان باید به این سمت بیایند و نهادهای مربوطه که اطلاعات و آرشیوی دارند در اختیار مستندسازان قرار دهند.
ژنرالی که رسانه را میشناخت بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مجلس شورای اسلامی یازدهم که با چهرههای جدید جوان و انقلابی کار خود را آغاز کرده است، در مواجهه با این فضای ناامیدی از دولت برای حل مشکلات اقتصادی، آستینها را بالا زده و چندین طرح مهم کارشناسیشده برای حل معضلات کشور در حوزه اقتصاد که بهویژه در یکی دو سال اخیر با تورم سرسامآور، افزایش فقر و افول تولید و کسبوکار همراه شده است، ارائه کرده است، طرحهای متنوعی در حوزههای معیشت، مسکن، بنزین، و موارد دیگر.
با توجه به اینکه پایههای مطالعاتی و کارشناسی عمده این طرحها در مرکز پژوهشهای مجلس انجام شده است، با آقای دکتر علیرضا زاکانی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس درباره جزئیات طرحهای جدید مجلس یازدهم برای نجات اقتصاد ایران از این نابسامانی و حل مشکلات معیشتی مردم گفتگو کردیم.
آنطور که رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تشریح میکند این طرحها منبعث از یک دید کلانتر و بر اساس ۵ خط سیر و محور راهبردی ارائه شدهاند. محورهای اصلی بهعنوان خط سیر مجلس یازدهم در حوزه مسائل اقتصادی و اجتماعی عبارتاند از یک: تثبیت فضای کلان اقتصادی با تمرکز ویژه بر اصلاح ساختار بودجه ــ دو: توزیع عادلانه ثروت و درآمدهای عمومی کشور ــ سه: تأمین نیازهای پایهای و اساسی مردم ــ چهار: جلوگیری از سیاستگذاریهای غلط اقتصادی و پنج: برطرف کردن موانع تولید و صادرات.
در گفتگو با علیرضا زاکانی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، به واکاوی خط سیر مجلس یازدهم برای جلوگیری از سیاستگذاریهای غلط اقتصادی و برطرف کردن موانع تولید و صادرات، پرداخته شده است.
** در بخش ابتدایی گفتگو به اقدامات مجلس برای اصلاح بودجه ۱۴۰۰ بهعنوان یک اقدام کوتاهمدت و نمونهای مشخص در جهت جلوگیری از سیاستگذاریهای غلط حوزه اجرا اشاره کردید. امروز کشور درگیر ویروس کرونا شده و چه بهجهت اقتصاد و چه از لحاظ سلامت چالشهای جدی تحمیل شده است، مجلس بر حمایت از معیشت مردم طرح یارانه کالاهای اساسی را تصویب کرد اما بهنظر میرسد در حوزه نظارتی همچنان فضا برای اقدامات بیشتر وجود دارد…
* نظام سلامت ایران، معیوب و ناقص است
زاکانی: بحث حوزه سلامت برای نمایندگان مجلس یازدهم اولویت دارد، در مرکز پژوهشهای مجلس، برای احصای مشکلات در حوزه نظام سلامت کشور تحقیقاتی گسترده را شروع کردیم، برآوردها نشان میدهد، نظام سلامت ما یک نظام سلامت نادرستی است، یا بهعبارت دیگر باید گفت پر از عیوب است، بهعنوان یک پزشک این نکته را عرض میکنم، بنده از نزدیک شاهد بودم که همکاران عزیزم در حوزه بهداشت و درمان چه خدمات شایستهای را دنبال میکنند ولی این نظام، نظام معیوب و ناقصی است که نیاز به یک بازبینی اساسی، پیوستهای مختلف، ارتقای سطح ارائه خدمات دارد. مردم نباید بهخاطر نداشتن پول علاوه بر درد ناشی از خود، درد بیپولی هم بکشند، این چالش چیزی است که در دستور کار جدی مجلس قرار گرفته است و بنای این را داریم که قاعدهگذاری جدیدی را مبتنی بر سیاستهای ابلاغی حوزه سلامت داشته باشیم.
راه ناقص و معیوب طیشده در دوره اخیر که بهصورت یک طرح ملی و جامع در دوره اول آقای روحانی در حوزه سلامت آغاز شد، در بهداشت و درمان یک خدماتی را ارائه کرد اما از طرف دیگر خسارتهای بسیاری به مردم زد. کسی نمیتواند خدمات حداقلی این طرح را کتمان کند اما معلوم بود که روند ارائه خدمات از این طریق پایدار نخواهد بود، نقص و عیب طرح جامع سلامت کاملاً قابل محاسبه است و متأسفانه باید یک نظام معیوب بهارثمانده از گذشته و یک نظام آسیبخورده و معلول فعلی را بهلحاظ مالی تأمین کنیم تا مردم بتوانند در حوزه بهداشت و سلامت، خدمات بهداشت درمانی دریافت کنند.
علاوه بر درمان و بهداشت، در طرحی که در نظر داریم باید بتوانیم در حوزه پیشگیری به یک سطحی قابل اتکا برسیم، این موضوع در خط سیر و مسیری است که ما در مجلس میرویم و به آن اعتماد و اعتقاد داریم.
** در ابتدای بحث به موضوع جلوگیری از سیاستهای غلط و نمونه بودجه سنواتی اشاره کردید، در زمان حاضر کدام سیاست در حوزه اجرایی نیاز به ورود فوری مجلس دارد.
زاکانی: خط چهارم تلاشمان که عرض کردم مانع شدن از سیاستهای غلطی است که تبعات جدی برای جامعه داشته است. سال گذشته برای واردات کالاهای اساسی ۱۵ میلیارد دلار به مجموعههایی که اولویت داشتند اختصاص دادیم، این ۱۵ میلیارد دلار امسال شد ۹ میلیارد دلار، شش میلیارد دلار از این پانزده میلیارد دلار کم شد اما این ۹ میلیارد دلار دقیقاً در همان سرفصلهایی که سال گذشته قرار داشتند مثلاً به نهادهها داده شد.
* مرغ با سیاست غلط دولت و بیانضباطی در تخصیص ارز بال درآورد و از سفره مردم پر کشید
امسال هم برای واردت نهادههای کشاورزی و… ارز ترجیحی داده شد، اما بیانضباطی دولت در انتقال این ارز برای واردات اقلام مذکور، به سمت و سویی رفت که “هم چوب را خوردیم و هم پیاز را” یعنی این روند خسران بزرگی شد که یک مشت دلال از آن بهره بردند و مرغ دههزارتومانی شد سیهزار تومان؛ یعنی مرغ بال در آورد و از سفره مردم پر کشید در حالی که ما پولش را داده بودیم.
در جلسهای که اخیراً با آقای همتی داشتیم، ایشان صریحاً به وزارت صمت و وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرد که؛ ما ـ بانک مرکزی همان چیزی را که سال گذشته تصویب و لحاظ شده است، به شما پرداخت کردیم، امسال هم ارز تصویبشده پرداخت شده است و شما چیز دیگر طلب ندارید، همان ارزی که در سال گذشته تعیین شده است امسال هم پرداخت شد، اما با ناکارآمدی در توزیع و نظارت یک همچنین خسارت بزرگی را برای مردم فراهم کردید.
یک بخشی از نظارتهایمان را باید ببریم بهسمتی که خسارتهایی از این دست رقم نخورد، یک بخشی هم بیاییم سراغ بانک مرکزی وقتی میخواهد ارز تخصیص بدهد درست اختصاص بدهد.
* خطر سقوط تولید کشاورزی در ۱۴۰۰ با یک سیاست غلط دولت
بهعنوان مثال در ۶ میلیارد دلاری که برای واردات نهادههای کشاورزی تخصیص داده شده، ۳۰۰ میلیون دلار از آن مربوط به نهادههای خاص باغداری و کشاورزی است. کود، سهم و بذر اصلاحشده را از روند و فهرست تخصیص ارز ترجیحی خارج کردند، به همین دلیل قیمت کود و بذر در بازار آزاد هفت برابر شد، با این تغییر در تخصیص ارز یکدفعه برای کشاورز هزینه بذر و سم بهشدت گران تمام شد، در واقع تحت تأثیر این تصمیم از سوی دستگاههای اجرایی، تولید سال ۹۹ در حوزه کشاورزی و همچنین سال آینده با یک سقوط جدی مواجه خواهد شد، سؤالی که وجود دارد این است که؛ این سیاستگذاری غلط را چرا اعمال میکنند؟
همچنین اگر بخواهم نمونهای دیگر در این حوزه مثال بزنم میتوان به واردات روغن اشاره کرد، در حوزه واردات روغن یک مافیای خاصی فعال است و اتفاقات خاصی در آن حوزه و تخصیص ارز مربوطه می افتد، مجلس می خواهد در چهارمین خط تلاشش با این سیاست گذاریهای غلط برخورد کند، در کنار آن برخورد با فساد اقتصادی اولویت جدی دارد.
* تحقیق و تفحص از واگذاری پتروشیمی ۲۰۰ هزار میلیاردی باختر
تحقیق و تفحصی در مجلس یازدهم کلید خورده که مربوط به روند واگذاری پتروشیمی باختر است، پتروشیمی باختر حداقل بالغ بر دویست هزار میلیارد می ارزد خوب این را با یک پول حداقلی (تا آنجا که خاطرم هست) سیصد و هشتاد میلیارد تتمه اش درآمده است. خوب چرا؟ مثل همان بحث واگذاری دشت مغان، شرکت نیشکر اهواز- هفت تپه اینها چیزهایی است که باید به ملت برگردد.
معتقدیم کشور ما کشور دارایی است، سیاست گذاریهای غلط و ناتوانی برخی از افراد و مدیران باعث شده کشور به این وضعیت دچار شود و حتما ما باید به سمت اصلاحش برویم و مجلس اراده کرده که این کار را انجام دهد. دقت کنید که مجلس است که می تواند این کار را انجام بدهد.
* مرکز پژوهشها به دنبال اغنای نخبگان و رضایت مردم است
** به هر حال در خصوص همین خطوط سیری که تاکید کردید مجلس اقداماتی انجام داده و با واکنش های منفی از سوی دولت مواجه شده است. بعضا این واکنش ها به گونه ای است که انگار دولت سوار کار است و میداند چه اقدامی انجام میدهد و این طور مطرح می کنند که مجلس یا خیلی اطلاع ندارد یا طرح هایی که می دهد پشتیبان پژوهشی ندارد. شما به عنوان رئیس مرکز پژوهشهای مجلس که بازوی پژوهشی مجلس است در پاسخ به این بحثی که مطرح می شود که این طرح ها جنبه کارشناسانه ای ندارد، چه واکنشی دارید؟
زاکانی:اتفاقا یکی از رویکردهای مرکز پژوهشهای مجلس این است که خود را از یک درون گرایی صرف در موقعیتی قرار دهد که بتواند به صورت مستقیم با مردم صحبت کند و بتواند از ظرفیت نخبگان جامعه استفاده کند و این ظرفیت را مکش کرده و در اختیار مجلس قرار دهد. به هر حال مرکز پژوهشها عقل منفصل مجلس و خدمتگذار آنهاست.
شاید روزها و ماه ها برخی مواقع همکاران مرکز، شبانه روزی کار می کنند و برای اینکه پاسخگوی نیاز جامعه باشند، این کاملا در مقام کارشناسی قابل انعکاس است. استقبال می کنیم از این که این گفت و گو صورت بگیرد و مردم عزیز بتوانند ببینند چه اتفاقی در کشور می افتد.
ما همه هدفی که در مرکز پژوهش ها دنبال می کنیم این است که، کارمان، نخبگان را اغنا و مردم را راضی کند. یعنی اگر حرفی می زنیم باید پیوست کارشناسانه داشته باشیم. با نخبگان جامعه حرف بزنیم و به آنها تکیه کنیم و حرف آنها را گوش بدهیم و تجزیه و تحلیل کنیم خروجی را به سمتی ببریم که مصلحت انقلاب را در نظر بگیریم تا گره از زندگی مردم باز کند، ما بن بست در کشور نداریم، مشکل دولت این است که جهتگیری غلطی دارد و این امور را فراموش کرده و فقط آمده در مسیر حل مشکل اقتصادی کشور به خارج از کشور چشم دوخته، خوب این درست نیست.
مقصودم جهتگیری است که سیاستگذاران دولت به خصوص رئیس جمهور محترم به آن پافشاری می کند، این راه غلطی است. ما باید دستمان را به پای خودمان بگیریم و بلند شویم، ما از دشمن از یک عنصر نابه کار که نباید انتظار ترحم داشته باشیم، او اساسا بدنبال این است که ما نباشیم، ملت رشید ایران نباشد و می خواهد ایران تجزیه شود و انقلاب اسلامی واژگون شود، این خوابهایی است که او دیده و ما باید خواب پریشان را نگذاریم تعبیر شود.
* به جای گرفتن دست تولید، پایش را گرفتند
** همانطور که در ابتدا اشاره کردید خط سیر پنجم مجلس یازدهم، رفع موانع تولید و صادرات است. به نظر شما به لحاظ بنیادی چرا در کشور تولید با چالش رو به رو شده است. به عبارت ساده تر تلاش برای استفاده از رانت به جای تولید نشسته است اما مشخص نیست چه کسی باید این فرایند را تغییر دهد.
زاکانی: توجه داشه باشید که حکم رانی یعنی تلاش برای توزیع منابع موجود کشور برای تامین حداکثری معیشت عموم مردم. فرض کنید یک انبار گندم در اختیار داریم و باید آن را به صورت بهینه بین ساکنین توزیع کنیم. حالا در این بین لشکر موشها در انبار ما نفوذ کردهاند. میگوییم این سهم ملت است و شما حق ندارید استفاده کنید و هر کس باید سهم خودش را بخورد یعنی در مقام عدالت، دنبال این هستیم که فرصتهای برابر برای همه ایجاد بکنیم . نکته دومی که وجود دارد این است در این فرصت برابر اگر فردی به حرکت جمعی شتاب می دهد به او کمک کنیم تا شتابش بیشتر شود. برای اینکه بتواند از خلاقیتها و داشته ها به صورت بهینه استفاده کند. نکته سوم این است که به همان که شتاب گرفته بگوییم حواست باشد یک عده نمیتوانند بیایند اینها پایشان دچار اشکال است اینها که پایشان دچار اشکال است و نمی تواند پا به پای تو بدوند، در مقابلشان مسئولیت داری. با یک منطق درستی باید این فرایند پیاده شود تا به هیچ کس ظلم نشود و بتوانیم جامعه را در یک نرم مشخص به لحاظ ایجاد عدالت اجتماعی قرار دهیم. در خط تلاش پنجم، تلاش این است که موانع تولید و صادرات را برداریم ، این موضوع خودش مقدمه ی جهش است. در کشور ما کسی دست تولیدکننده را نمی گیرد بلکه پای او را می گیرند تا با سر بخورد زمین. بروکراسی غلط و رانتهای نا به جایی که در کشور ما وجود دارد، امضاهای طلائی و سیاست های غلطی که بعضا دیکته میشود از عوامل اصلی ممانعت در حرکت و جهش کشور است.
ما جلسه ای با صادرکنندگان فرش داشتیم و آنجا خیلی صریح می گفتند، ما پیش از این، یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار فرش صادر کرده ایم، اما در چهارماهه اول سال توانسته ایم پانزده میلیون دلار صادر کنیم یعنی هیچ؛ بعد می پرسیدیم چرا؟ گفتند: چون بانک مرکزی بگونه ای سیاستگذاری کرده، فرشی که صادر کرده اید چهار ماهه باید ارز حاصل از صادرات را برگردانید در حالی فرش چهارماهه اصلا به فروش نمی رسد، برای فروش فرش باید بازاریابی کرد و کسی بیاد به سلیقه اش بخورد و ….این فرایند زمان بر است. پیگیری کردیم مشخص شد، وزیر محترم سابق صنعت و تجارت نامه زده به بانک مرکزی که این مهلت بازگشت ارز را به دوازده ماه افزایش دهید. صادرات فرش مانند صادرات محصولات پتروشیمی و فولاد نیست، اگر شما فولاد صادر کنید در همان لحظه پولش بر می گردد حداقل این است که با توجه به تحریمها بازه این فرایند مشخص است. ولی صنایع دستی که به این صورت نیست، سازوکار بازگشت ارز آن زمان بر است و فرصت می خواهد، بعد از اقای رحمانی، سرپرست وقت وزارت صمت مجددا برای تعیین تکلیف موضوع با بانک مرکزی مکاتبه می کند. اما هیچ پاسخ معتبری نگرفته است. حالا هم اقای رزم حسینی همین فرایند را دنبال میکند تا ببینیم چه میشود. برخی فکر می کنند کار آفرین رقیب آنها است این فرایندها باید اصلاح شود. در حوزه نگاه اقتصادیمان برای کارآفرین احترام قائلیم برای کارگر هم احترام قائلیم و هر دو محترم هستند. هم آن کارآفرین محترم است که خلق ثروت می کند و کارگر که تلاش میکند هر دو باید مورد احترام واقع شوند. بازهم تاکید میکنم اولویت برداشتن موانع تولید است.
به عنوان یک مثال از این نوع قاعده گذاریها در سطح دستگاههای اجرایی میشود به بخشنامه وزارت صمت در زمان آقای نعمت زاده اشاره کرد. ایشان در مهر ماه سال ۱۳۹۴ بخشنامه ای صادر کرد که بواسطه آن عوارض ضایعات مواد پتروشیمی را کاهش داده است، این یک نامه است ظاهرش هم چیز خوبی است به واسطه آن ضایعات هم صادر می شود. حالا به آمارها توجه کنید، میزان تولید کشور در حوزه تولید پلیمری ۳.۳ میلیون تن بوده که هم اکنون به ۲.۶ میلیون تن کاهش یافته است. به عبارت ساده تر تولید درحوزه پلیمری با کاهش ۷۰۰ هزار تنی مواجه شده است. حالا چرا این اتفاق افتاده است؟ مزیت تولیدکننده داخلی در حوزه پلیمری نسبت به تولیدکننده چینی با بخشنامه هایی از این دست حذف می شود. تحت چه عنوانی چنین خسارتی وارد شده بود تولید کننده داخلی حذف شد، نابود شد. توجه کنید که این صنعت مابه ازای هر یک میلیون تن که اینجا شیصد هفتصد هزار تنش را نابود کردند دویست تا صد و پنجاه هزار شغل مستقیم و ۱۵۰ هزار شغل غیر مستقیم ایجاد می کند. یعنی سیصد و پنجاه هزار آدم را بیکار کردند. از آن طرف نگاه می کنید می بینید، اگر صد دلار گاز بدهید صد و شصت دلار در حوزه بالا دستی، ارزش افزوده می دهد وقتی به حوزه پایین دستی می آید می شود ۴۶۰ دلار ، آورده چند برابر میشودعملا میبینیم به خاطر یکسری سیاست غلط کشورما از یک مقدار قابل توجهی آورده ارزی محروم شد.
البته این سیاست از نظر آنها غلط نیست آنها خودشان شرکای صنایع بالا دستی پتروشیمی هستند این را صادر می کند و برخی از این مجموعه ها عملا رفته اند خارج از کشور به نوعی سرمایه گذاری کرده اند. مواد خام را از این جا می برند و بعد در خارج از کشور تبدیل به محصول نهایی میکنند و در نهایت به کشور ما مجددا صادر میکنند. دوبله سوبله با مردم حساب میکنند. چرا نباید غیرت این مردم را داشته باشیم. باید نسبت به تبعیضهای جامعه که تحت تاثیر همین رانتها ایجاد میشود غیرت داشته باشیم.
** با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به عنوان نکته آخر…
زاکانی: نکته آخر اینکه این خط تلاشها را از این جهت تکرار کردم که در حافظه تاریخی مردم بماند از ما بازخواست کنند و فردا نتیجه این موارد را از نمایندگان خود مطالبه کنند.
زاکانی: امضای طلایی را حذف میکنیم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمدحسین فرهنگی سخنگوی هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی امروز (شنبه ۶ دی) در نشست خبری با خبرنگاران اظهار داشت: جلسات اطلاعرسانی مجلس قرار است به صورت مستمر و هفتگی و به مانند سایر قوا و نهادها برگزار شده و تلاش کنیم به سؤالات افکارعمومی پاسخ دهیم.
بیشتر بخوانید:
رسیدگی به لوایح FATF در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس
وی افزود: موضوع انتخابات ریاست جمهوری و اصلاح قانون آن بخشی از سؤالات جامعه است، ضمن اینکه مباحث کمیسیونها مانند شفافیت آرای نمایندگان هم از دیگر موضوعات مطروحه در اذهان است.
فرهنگی درباره شفافیت آرای نمایندگان تصریح کرد: این طرح در اولین روزهای مجلس اعلام وصول شده و به کمیسیونهای آئین نامه داخلی ارجاع شد و سپس برای بررسیهای بیشتر به مرکز پژوهشهای مجلس ارجاع شده و در کمیسیون آئیننامه بحثهای زیادی در این باره صورت گرفت.
وی گفت: باید هم شفافیت آرا و هم مراقبت از شفافیت و حفظ استقلال و عدم تحت فشار قرار گرفتن نمایندگان را با اجرای این طرح مدنظر قراردهیم و به همین دلیل، هم شفافیت را دنبال میکنیم و هم باید جایگاه و شأن نمایندگان حفظ شود.
وی تصریح کرد: امضاهایی در مجلس از سوی نمایندگان جمعآوری شده تا طرح شفافیت آرا خارج از نوبت بررسی شود، همچنین طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و اصلاح قانون انتخابات شوراها و بهبود زنجیره تولید فولاد هم از دیگر دستورکارهای هفته دیگر مجلس است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا لایحه بودجه ۱۴۰۰ با درآمدهای پایدار و عدم اتکای بودجه با نفت همخوانی دارد، گفت: در لایحه وابستگی زیادی به نفت وجود دارد که میتواند هزینههای زیادی را به کشور وارد کرده و دچار مشکل شویم.
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس با بیان اینکه رد لایحه بودجه ۱۴۰۰ یکی از نظراتی است که نمایندگان مجلس دارند، افزود: بر همین اساس باید لایحه بودجه به دولت ارجاع شده و دولت هم نظر اصلاحی خود را به مجلس بدهد، سپس کلیات آن به جای طرح در کمیسیونها در صحن علنی بررسی خواهد شد.
فرهنگی افزود: نظر بعدی نمایندگان آن است که مجلس با اختیار خود لایحه بودجه ۱۴۰۰ را اصلاح کند که البته قوه مجریه هم همراهی لازم را با این موضوع دارد.
وی گفت: نظر بعدی نمایندگان آن است که بودجه دو سقفی در نظر گرفته شده که با این کار هم نظر دولت تأمین شده و هم اصلاحات لازم از سوی مجلس اعمال خواهد شد و قرار است سقف دوم در شهریورماه باشد؛ تلاش داریم تا بودجه را براساس واقعیتای موجود اصلاح کنیم؛ البته نظر رئیس کمیسیون تلفیق هم دو سقفی بودن بودجه است. من هم چنین نظری دارم.
فرهنگی در پاسخ به سؤال دیگری درباره اینکه گفته میشود قالیباف از مقام معظم رهبری در موضوعات مختلفی اذن گرفته است که سخنگوی هیأت رئیسه در پاسخ به این سوال اعلام کرد که تا جایی که من در این باره اطلاع دارم، این کسب اجازه فقط در مورد ستاد کرونا و حضور یکی از نمایندگان در آنجا بوده است، ضمن اینکه در مورد سایر موضوعات مانند تشکیل جلسات در نقاط دیگر و برگزاری الکترونیکی جلسات علنی مجلس هم از ستاد کرونا اجازه گرفتهایم و در سایر موارد اجازه دیگری گرفته نشده است.
فرهنگی در پاسخ به سؤال دیگری درباره احتمال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در سال ۱۴۰۰ براساس اصلاحیه قانون که هماکنون در مجلس در حال بررسی است، گفت: پیشبینی ما این است که این اصلاحیه به انتخابات خرداد ۱۴۰۰ میرسد، و اگر هم شورای نگهبان در این زمینه ایرادی بگیرد، مجلس آن ایرادات را اصلاح میکند.
وی همچنین در توضیح بیشتر گفت: در شکلگیری طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری، نظرات برخی از اعضای شورای نگهبان را اخذ کردهایم. اما با این حال ایرادات جدیدی که در صحن مطرح میشود.
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس گفت: با آنکه در اصل موضوع اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری با تعدادی از اعضای شورای نگهبان هماهنگی کردهایم، اما با این حال با کل اعضا هماهنگی صورت نگرفته ولی سعی میکنیم نظرات کل شورای نگهبان را در این موضوع مدنظر قرار دهیم.
اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری به خرداد ۱۴۰۰ میرسد بیشتر بخوانید »