مجمع روحانیون

پاسخی به یادداشت موسوی خوئینی‌ها 

پاسخی به یادداشت موسوی خوئینی‌ها 



آقای خوئینی ها اگر شما اکثریت را به رسمیت می شناسید چرا با این رویکرد خائنانه تا مرز “بغی” و “حرب” پیش رفتید. این رویکرد در جهت تقویت حکمرانی بود یا تضعیف حکمرانی؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: آیت الله موسوی خوئینی ها به نقدهایی که در مورد عملکرد مجمع روحانیون مبارز در انتخابات اخیر بود، پاسخ داد. تا آنجا که بنده در رسانه ها سیر کردم نقدی به حضرات جز همین یادداشت حقیر تحت عنوان “نقدی بر رویکرد مجمع روحانیون مبارز” که در سر مقاله رسالت است، ندیدم. در حقیقت یادداشت ایشان پاسخی غیر مستقیم به نقد حقیر بود. ایشان هم در یادداشت خود هیچ ماخذی ندادند که یادداشت خود را ناظر به چه نقدی نوشته اند.

اما چند نکته در یادداشت ایشان را میتوان در پاسخ تمرکز نمود.

۱. پرسش اول که در نقدی به رویکرد مجمع روحانیون مبارز در انتخابات اخیر مطرح شد این بود؛ چرا مجمع علیرغم تاکیدات امام در وصیت نامه خود مبنی بر شرکت در انتخابات و فتاوی مراجع طی ۴۵ سال گذشته مبنی بر وجوب شرکت در انتخابات، شگفتانه رفتند در صف کمپین نه به انتخابات که منافقین و سلطنت طلبها و تجزیه طلبان و سرویسهای آمریکا و انگلیس و اسرائیل قرار گرفتند.

ایشان در یادداشت خود هیچ پاسخی به این سوال ندادند.

بر حسب خبر جماران نیوز، ایشان آیت الله هستند. پاسخ یک آیت الله با یک فرد سکولار سیاسی باید تفاوت داشته باشد. این پاسخ یا باید مستند به قرآن و روایات و سیره ائمه و پیامبر (ص) یا حداقل مستند به سیره و ممشای امام خمینی (ره) که هنوز مجمع مدعی وفاداری به آن است باشد. در یادداشت آقای خوئینی ها هیچ مستند شرعی و عقلی مبنی بر عدم مشارکت و همراهی با بدخواهان انقلاب وجود ندارد.

۲.در سر مقاله “نقدی به رویکرد مجمع روحانیون” اصلا اشاره ای به کسانی که به هر دلیل در انتخابات شرکت نکردند وجود نداشت. روی سخن فقط با “مجمع” بود. اما ایشان تمرکز یادداشت خود را بردند روی همه کسانی که شرکت نکردند. آن هم به صورت مبالغه آمیز گویی در کشور ما و در کشورهای جهان همیشه مردم ۱۰۰ درصد در انتخابات شرکت می کنند!

آقای خوئینی ها در یادداشت خود آورده است:

_کسانی که پای صندوق رای حاضر نشدند، به انحراف از راه خدا و علمای اسلام و امام خمینی (ره) متهم شده اند. آیا آنها توجه ندارند که با این قبیل سخنان چه خسارتی به ارزشهای معنوی یک ملت وارد می کنند.

_آنها اکثریت مردم را که در انتخاب شرکت نکردند، به همراهی با بدخواهان ملک و ملت و دین متهم می کنند.

_ شایسته است عدم مشارکت را به حساب هوشمندی مردم ایران بگذارند.

_چرا گریبان کسانی را گرفته اند که با اکثریت همراهی کرده اند.

“خود حق بینی” و “خود اکثریت بینی” مجمع روحانیون مبارز، ایشان را به سیاه چاله ای کشانده است که در خوشبینانه ترین داوری، مرجع تقلید سیاسی آنها آقای تاجزاده در داخل و عبدالکریم سروش در خارج شده است. کافیست به یادداشتهای این دو تن رجوع کرد که در توجیه عدم مشارکت و پیوستن به کمپین “نه به انتخابات” چه موهوماتی بافتند!!!

خوئینی ها عدم مشارکت را نشانه هوشمندی دانسته و گله کرده است که چرا گریبان آنها را که با اکثریت همراهی کرده اند، گرفته ایم.

کدام هوش سیاسی همگرایی با آمریکا و ضد انقلاب را در حوزه سیاست ورزی اسلامی توصیه و توجیه می کند؟

شما از کجا می دانستید که مشارکت زیر ۵۰ درصد خواهد بود و با مردم همراهی نکردید؟

شما که اینقدر علم غیب می دانید و از آینده با خبر هستید بگویید آخر و عاقبت کسانی که با آمریکا و دشمنان ملت در این مملکت همگرایی می کنند به کجا خواهد کشید؟ آیا شما می خواهید همان راه را بروید؟!

۳.در این یادداشت سخن از ناکارآمدی در حکمرانی و تاثیر آن در کاهش مشارکت آمده است. در کشوری که بیش از دو سوم زمان حکمرانی دست جریان مجمع روحانیون مبارز بوده است و سهم آنها در ناکارآمدی در حساب جاری سرمایه اجتماعی آنها ثبت است، چگونه به این ادعا تمسک می شود؟

مجمع روحانیون مبارز تمام تخم مرغ های اعتبار سیاسی خود را در سبد برجام در دولت روحانی گذاشت. با اعتماد به آمریکا ننگین ترین قرارداد را امضا کرد. قراردادی که یک مشت وعده نسیه در قبال وعده نقد، خلاصه می شد. برجام تهدیدها و تحریمها را تشدید کرد. مردم متوجه شدند شما آنها را فریب دادید لذا مردم سرمایه اجتماعی خود را از شرکت سهامی احزاب آلوده جبهه مشارکت بیرون کشیدند. حال آقای خوئینی ها مدعی این کاهش سرمایه در جبهه رقیب شده است. این یک مغالطه سیاسی است که هیچ عاقل سیاسی آن را نمی پذیرد.

آقای خوئینی ها می گویند:” آنها باید بدانند که پیروزی سرانجام با اکثریت است.” اگر ایشان به این گفته اعتقاد دارند، چرا در سال ۸۸ با آنکه رقیب آنها با ۱۳ میلیون تفاوت رای به عنوان اکثریت به پیروزی رسید، به رسمیت نشناختند و زدند زیر میز و یک آشوب ۸ ماهه را در کشور مدیریت کردند و به نمایندگان جنبش سبز گفتند بروید کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا و بگویید تحریم ها را شدت ببخشند!!!

اگر شما اکثریت را به رسمیت می شناسید چرا با این رویکرد خائنانه تا مرز “بغی” و “حرب” پیش رفتید. این رویکرد در جهت تقویت حکمرانی بود یا تضعیف حکمرانی؟!

آقای خوئینی ها که ناکارآمدی حکمرانی را برای یک جناح فاکتور می کند، حاضر نیست کارکرد و عملکرد مجمع را در این ۴۵ سال مرور کند و ببیند چه بر سر آرمانهای امام و انقلاب آورده است و در پاسخ خود به هیچ سخنی از امام استناد نمی کند.

قایم شدن پشت کاهش مشارکت، پنهان کردن خصومتهای تمام ناپذیر آمریکا با ملت در نگاه به مسائل امروز ایران هیچ کمکی به مشروعیت عملکرد آنها در سپهر سیاست ایران نمی کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


پاسخی به یادداشت موسوی خوئینی‌ها  بیشتر بخوانید »

قیاس جمهوری اسلامی با داعش در بیانیه مجمع روحانیون نابخشودنی است

قیاس جمهوری اسلامی با داعش در بیانیه مجمع روحانیون نابخشودنی است



دبیرکل جامعه اسلامی مدیران در واکنش به بیانیه مشترک مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم نوشت: جمهوری اسلامی ایران با جریان‌های سیاسی القاعده، طالبان و داعش قیاس شده که گناهی نابخشودنی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ناظمی‌اردکانی دبیرکل جامعه اسلامی مدیران در یادداشتی به برخی اظهارات مطرح شده در بیانیه مشترک مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم واکنش نشان داد.

متن یادداشت به شرح ذیل است:

 در طلیعه چهل و سومین سالروز پیروزی  شکوهمند انقلاب اسلامی قرار گرفته ایم و انقلاب اسلامی همچنان پویا و زنده یکی پس از دیگری قله های عزت و افتخار را فتح می کند. هر چند در این مسیر پرتلاطم ناملایمات موجود کم نیست، اما رویش‌ها به مراتب بیشتر و درخشان تر است.

 اخیرا مجمع روحانیون مبارز  بیانیه‌ای صادر کرده است که با سابقه این مجمع که اعضای محترم آن  همواره افکار خود را در خط امام راحل (ره) و وفادار به آرمانهای حضرت ایشان می‌دانند در تعارض و تضاد قرار دارد.

این بیانیه از نظر انسجام محتوایی نشان‌دهنده آن است که توسط افرادی تنظیم شده است که تحت تآثیر فضای تبلیغی دشمن بوده و یا قادر به تحلیل محیط پیرامونی انقلاب اسلامی نیستند. لذا، بیان نکاتی دراین رابطه لازم به یاد آوری است:

۱- در ابتدای امر انتظار نمی‌رفت افراد و چهره‌هایی که خود را وفاداربه آرمانهای امام رحمة الله علیه می‌دانند و حرکت خود را در خط نورانی آن حضرت تفسیر می‌کنند در مطلع بیانیه، سخن گفتن از انقلاب اسلامی را دشوار و ستایش از آن را دشوارتر بدانند. و در واقعیت در مسیر سیاه نمایی گام بردارند.

۳- همچنین انتظار نمی رفت که در سالگرد پیروزی انقلاب که می‌بایستی جشن  پیروزی واتحاد ملت گرفته شود و می بایست مردم را نسبت به اهداف بلند انقلاب امیدوار ساخت، بر طبل نومیدی کوبیده شود و نوعی بدبینی  نسبت به آینده  انقلاب القا گردد.

 ۴- انتظار نمی‌رفت که  در بیانیه  از آنان که  دل در گرو انقلاب و بزرگی رهبر فرهمند بنیانگذار آن دارند بخواهند، تا جایگاه والای انقلاب و منزلت حضرت امام را نگاه بدارند ولیکن خودشان به نحوه دیگری عمل کنند و موضع بگیرند.

 ۵ – متاسفانه رشته کلام از سیاه نمایی گاها فراتر رفته و در یک قیاس مع‌الفارق جمهوری اسلامی ایران با جریان‌های سیاسی القاعده، طالبان و داعش که با هزینه های سنگین آمریکا در منطقه برای مواجهه با انقلاب و نظام سیاسی ایران  واسلام  ایجاد شدند، قیاس شده، که گناهی نابخشودنی و نشانگر اوج سطحی نگری نگارندگان این بیانیه است.

 ۶ – شما جمهوریت و اسلامیت نظام را زیر سوال برده اید و در ادامه جمهوریت را به پای اسلامیت نظام ذبح شده پنداشته آید آیا انصافآ این چنین است؟ اگر چنین است چطور فعالیت های انتخاباتی خود را توجیه می‌کنید؟

۷- تلاش کرده‌اید که دستاوردهای انقلاب را کمرنگ کنید. آیا این اقدام حاصلی جز ناامیدی مردم به ویژه جوانان در بر دارد و آیا تکرار حرف‌های دشمن، نیست. دستاوردهای انقلاب در بسیاری از عرصه‌های سیاسی، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی به ویژه شتاب در توسعه منابع انسانی و اقتدار دفاعی  ونفوذ منطقه ای  و مقابله با استکبار و رژیم صهیونیستی کم نظیر است که مدیون انقلاب هستیم، البته در برخی زمینه‌ها، کاستی‌هایی وجود داشته است. اگر انقلاب رخ نمی داد قطعاً شاهد چنین پیشرفت‌هایی نبودیم

۸- نمی‌توان برخی ضعف ها و یا نارسایی‌ها که  آورده اید انکار کرد، اما همان‌طور که قطعاً می‌دانید این کاستی‌ها با اصلاح ساختارها و ارتقای کارآمدی مدیریت‌ها با توجه به ظرفیت های کم نظیر کشور رفع شدنی است، این ضعف ها در هر کشوری وجود دارد و دولت ها می آیند و می روند برای اینکه آنها را اصلاح و از بین ببرند، اما، بدبین کردن مردم نسبت به آینده انقلاب و نظام، کاری نا صواب می باشد و این اقدام از جمع شما انتظار نمی رود.

 ۹- قطعا اینطور نیست که ایران دست از اقتدار دفاعی و دستیابی به تجهیزات و تسلیحات نظامی پیشرفته و به روز بردارد و مجهز به دانش و فن آوری روز نشود.  

۱۰- متاسفم که این نکته را بازگو می‌کنم که ظاهرا حربه دشمن کارساز افتاده و در شما  بزرگان هم این تردید به وجود آورده است که در ایران اسلامی حقوق بشر رعایت نمی شود. این در حالی که موارد نقض حقوق بشر در غرب نه در تبلیغات بلکه در واقعیت تجربه می شود.

۱۱- در رابطه با خواست اجرای عدالت و مطالبه آن، تنها موردی است که در بیانیه گام دوم، رهبر عزیز انقلاب آن را نقد و خواستار  اجرای آن شده و بر آن پافشاری نموده اند. حال چگونه است؟ در صورتی‌که افرادی یا گروهی آن‌را مطالبه کنند، به زعم شما مورد انواع اتهام‌های واهی قرار گیرند. و آیا این جفا در حق سپاه پاسداران این فرزندان انقلابی و از خود گذشته و فداکار نیست که به یک نیروی پلیسی – ا منیتی تصویر گردد.

 و در خصوص عدم تحقق برخی از فرازهای سند چشم انداز بیست ساله از دولتمردان وابسته به جریان سیاسی خود سوال فرمایید که چرا با عطش حضور در قدرت و در اختیار داشتن دولت های مختلف نتوانستند، راهبردهای آن را برای رسیدن به افق چشم انداز، اجرا نمایند به زعم شما، اشکال  در کلان حکمرانی نیست بلکه در عدم کارآمدی حکمرانی در قوه  مجریه می‌باشد که آن هم همواره در اختیار جریان سیاسی منتسب به شما بوده است.

 ۱۲- در فرازی به حکمرانی خوب پرداخته اید و  این ادبیات را در چند بند دیگر تکرار کرده اید. ای‌کاش حداقل این مطالعه را می داشتید و حکمرانی خوب که در دو دهه اخیر در ادبیات توسعه کشورها وارد  شده است، می‌دانستید که خاستگاه آن تحقق نظم نوین جهانی است که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی توسط رئیس‌جمهور وقت آمریکا با سوء استفاده از مطالعات سازمان ملل متحد در مورد کشورهای در حال توسعه اعلام و پیگیری نمود و در واقع نقشه راه تک قطبی شدن جهان بود که توسط روشنفکرهای وابسته در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه درصدد اجرای آن بر آمد.

 ۱۳- همانطور که اشاره داشتید، با اجرای قانون و اجرای دقیق اصول قانون اساسی بسیاری از مشکلات که در این بیانیه آمده است قابل رفع می باشد و قانون اساسی خوشبختانه ظرفیت لازم را دارد منوط بر اینکه دولت ها در جایگاه خود قرار گیرند و ماموریت آنها سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و نظارت باشد و مردم هم در جایگاه خود قرار گرفته و مأموریت فضای کسب وکار و تولید ثروت عهده دار شوند و سازمان‌های مردم نهاد نیز رابط بین مردم با دولت و سایر نهادهای حاکمیتی باشند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قیاس جمهوری اسلامی با داعش در بیانیه مجمع روحانیون نابخشودنی است بیشتر بخوانید »

۳۷ سفیر در نوبت جابه‌جایی هستند

از پادویی در فتنه ۷۸ و ۸۸ تا تطهیر آمریکا در ۱۴۰۰!



بیانیه صادره به نام مجمع روحانیون و «مجمع محققین»، در حالی ژست انتقادی و طلبکارانه دارد که این طیف،‌دست‌اندرکار اداره ۴ دولت از ۵ دولت بوده‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «روزنامه کیهان» در بخش اخبار ویژه خود نوشت: بیانیه صادره به نام مجمع روحانیون و «مجمع محققین»، در حالی ژست انتقادی و طلبکارانه دارد که این طیف،‌دست‌اندرکار اداره ۴ دولت از ۵ دولت بوده‌اند. آنها ضمناً آمریکا را تبرئه کرده و کلمه‌ای در اعتراض به آمریکا ننوشته‌اند.

روزنامه رسالت با انتشار این ارزیابی نوشت:  ظاهراً نویسندگان بیانیه فراموش کردند از بنیانگذاران و حامیان ۴ دولت از ۵ دولت روی کارآمده در پس از پیروزی انقلاب هستند. اگر این سیئات که ادعا می‌کنند وجود دارد، چرا بایـد نـقـش و مأموریـت خـود را در پدیداری آن انکار کنند؟!

در همین بیانیه از ذکر مظالم و مصائب تحریم‌های آمریکا و لعن و نفرین استکبار جهانی در خصومت‌ورزی با ملت ایران خبری نیست. خدا رحمت کند امام خمینی(ره) را کافی است به صحیفه نور نگاه کنید ببینید در هر ملاقاتی و هر سخنرانی کلیدواژه اصلی او آمریکا و مصائب و توطئه‌های آمریکا علیه ملت بود. بیانیه‌نویسان محترم دقت کرده‌اند در ذکر بحران‌های خیالی مبادا یک بار کلمه جنایات آمریکا را ذکر کنند و بخشی از مشکلات کشور را گردن آنها بیندازند!

نویسنده می‌افزاید: کتاب «صعود چهل ساله» نظام به قله‌های افتخار و بالندگی را آن هم مستند به منابع خارجی را بیانیه‌نویس بخواند. چیزی که دشمن اعتراف می‌کند شما چرا انکار می‌کنید؟ بیانیه‌نویس به گونه‌ای قلم را روی صفحه چرخانده است که گویی  اصلا پیشرفتی در کشور به ویژه در حوزه‌های علمی و فناوری‌های نوین و … به‌ویژه در هوافضا و هسته‌ای نبوده ما با چاقوی ضامن‌دار با آمریکا در افتاده‌ایم! در جای جای بیانیه روی «جمهوریت» نظام تکیه شده است از جمله بیان فرمودند: «اگر همگان جمهوریت نظام اسلامی را بپذیرند بسیاری از مشکلات حل می‌شود».  کارنامه پایبندی مجمع روحانیون و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به جمهوریت نظام در انتخابات سال ۸۸ مشخص است. آنها ثابت کردند جمهوریت را به شرط «چاقو» قبول دارند. ۸ ماه مملکت را به آشوب کشاندند و در روزی که منافقین و سلطنت‌طلب‌ها در

۳۰ خرداد ۸۸ علیه رأی ملت اعلام راهپیمایی کردند، آنها هم بیانیه دادند با آنها همراهی کردند. آنها با آنکه مدام می‌گفتند میزان رأی ملت است این میزان را با ۸ ماه آشوب‌آفرینی و بحران‌زایی به آتش کشیدند و از آن طرف نمایندگان جنبش سبز را فرستادند به پارلمان اروپا و کنگره آمریکا التماس کردند تحریم‌ها علیه دولت و ملت را تشدید کنند ما زورمان به رأی ملت نمی‌رسد!! در اوج فتنه وقتی مخالفان جمهوریت نظام شعار می‌دادند؛ «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است» مجمع روحانیون مبارز از جمهوریت نظام دفاع نکردند. وقتی منافقین و سلطنت‌طلب‌ها شعار می‌دادند؛ «مرگ براصل ولایت فقیه» هیچ دفاعی از اصل ولایت فقیه نکردند! این جمهوریت که مجمع از آن دم می‌زند چیست که در رای مردم تبلور ندارد، اما در فتنه‌گری جلوه می‌کند. ازجمله دغدغه‌های بیانیه‌نویس و فروکاهش سرمایه اجتماعی و ربط آن به آسیب جمهوریت نظام بود. اما از خودشان سؤال نکردند آن سرمایه اجتماعی آنها در دوم خرداد ۷۶ در انتخابات اخیر ۱۴۰۰ چه شد که به اندازه آرای باطله کاهش یافت! 

مگر می‌شود عده‌ای به مناسبت دهه فجر بیانیه بدهند و از امام یاد کنند اما در سرتاسر بیانیه آنها یک کلمه از «ولایت فقیه» به عنوان فلسفه سیاسی امام یاد نشود؟! آنها منادی گسست و تفرقه در جامعه بودند و حاضر نشدند در فرآیند همگرایی حاضر شوند و ایران را بسازند. در دو فتنه ۷۸ و ۸۸ آتش‌بیار معرکه نبرد نرم دشمن علیه انقلاب و نظام بودند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از پادویی در فتنه ۷۸ و ۸۸ تا تطهیر آمریکا در ۱۴۰۰! بیشتر بخوانید »

راه حل "حامیان روحانی" برای بهبود اداره کشور/ "گفت‌وگو با رهبری"! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات

راه حل "حامیان روحانی" برای بهبود اداره کشور/ "گفت‌وگو با رهبری"! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات


“دشمنان مدیریت جهادی قالیباف” امروز در حالی از لزوم بهبود سرمایه اجتماعی کشور حرف می‌زنند که خودشان با هجمه بی‌مبنا به کارنامه خوب قالیباف؛ عامل ضربه به سرمایه اجتماعی کشور بودند.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

راه حل “حامیان روحانی” برای بهبود اداره کشور

راه حل "حامیان روحانی" برای بهبود اداره کشور/ "گفت‌وگو با رهبری"! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات

محمدرضا تاجیک از تئوریسین‌های جریان اصلاحات و از حامیان روحانی که در ایام انتخابات سال 96 در مدح پوپولیسم برای پیروزی روحانی سخن گفته بود، اخیراً در یادداشتی با مضمون ارائه راهکار در جهت اداره کشور، به نقل تعالیم لائو تزو، فیلسوف قدیمی چینی برای سیاسیون کشور پرداخته است.

به گزارش مجاهدت به نقل ازاعتمادآنلاین، او در بخشی از این یادداشت می‌نویسد: می‌دانم که این توصیه‌های عقلایی لائو تزو (به‌ویژه توصیه آخر ایشان)، در میان بسیاری از اصحاب تصمیم و تدبیر کلان امروز ما، خریداری ندارد، و می‌دانم بسیاری از تنش‌ها و ستیزش‌های بیرونی ما، دقیقا ناشی از نشت و رسوب باورداشتی کژ و وارونه – نسبت به آموزه‌های لائوتزو – در اعماق نگاه و احساس و اعتقاد این عده از اربابان قدرت است. اما بگذارید در عالم بی‌گوش و بی‌هوش و بی‌مخاطب خود، خوانشی درون‌ماندگار از این آموزه‌های لائوتزو داشته باشیم.

تاجیک در بخش پایانی این یادداشت با هشدار شکست و مرگ و خون به کسانی که حرف‌های او را قبول ندارند، گفته است: بگذارید مطلب خود را با این گفته سعدی در «نصیحه‌الملوک» به پایان ببریم که: تا دفع مضرت دشمن به نعمت می‌توان کرد، خصومت نتوان کرد که خون از مال شریف‌تر است.[1]

********

* تاجیک که از حامیان تحریم انتخابات 1400 نیز بوده است؛ چندی قبل در یادداشت دیگری مدعی پایان سیاست در ایران شده بود. ادعایی که ما در پیامد آن گفتیم که از رحم چنین حرف‌های غلطی تفنگ‌های حمایل شده و قطارهای فشنگ خارج خواهد شد! [2]

در اشاره به یادداشت اخیر تاجیک و تأکیدات او بر تعالیم لائو تزو نیز بیان یک نکته جالب ضروریست…

و آن اینکه پیش از صدور راهبرد درباره سیاسیون و اداره‌کنندگان کشور برای مشق تعالیم لائو تزو! این آقای تاجیک و دوستان ایشان هستند که باید برایشان راهبرد صادر شود…

زیرا آنها هرگز جز فتنه و ناکارآمدی، “تهدید به اسلحه” و تایتانیک‌سازی از نظام اسلامی دستاورد دیگری نداشته‌اند. و البته در آخرین شاهکارشان حامی ناکارآمدی‌های روحانی و تحریم انتخابات هم بوده‌اند.

 اگر آقای تاجیک نخواهند راه دور بروند ما به ایشان پیشنهاد می‌کنیم از “سنت مجازات جمعی رونین” و هاراگیری سامورایی‌های ژاپن که بسی متأخرتر و متمدن‌تر از لائو تزو محسوب می‌شوند درس بگیرند و کمی از ملامت خودشان و دوستانشان هم بابت آنهمه بلایی که نسخه‌پیچی کردند؛ به مردم گزارش بدهند.

البته مثال سنت رونین سامورایی‌ها یک طعنه سیاسی بیشتر نیست! فلذاست که ما معتقدیم امر جامعه هرگز اصلاح نخواهد شد مگر با اذعان سیاست پیشه‌گان جامعه به اشتباهاتشان و عمل به توصیه قرآنی ” تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا”…

***

دشمنان مدیریت جهادی قالیباف و اعتماد ضربه‌خورده مردم

راه حل "حامیان روحانی" برای بهبود اداره کشور/ "گفت‌وگو با رهبری"! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات

محسن سرخو، فعال چپ و عضو سابق شورای شهر تهران در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا خواستار “اتمام مشکلات اقتصادی” شده و گفته است: رابطه حفظ سرمایه های اجتماعی با اتمام مشکلات اقتصادی کشور یک رابطه مستقیم است. اگر نتوانیم سرمایه‌های اجتماعی را حفظ کنیم به دور باطل از دست رفتن سرمایه‌های اقتصادی می‌افتیم. این یک فرمول علمی است!

او همچنین اظهار می‌کند: برای حفظ سرمایه اجتماعی کشور که یک ضرورت تلقی می شود چند موضوع حائز اهمیت است. مهمترین پارامترهایی که در این موضوع اثر دارند بحث رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال مناسب و متناسب با تحصیلات فارغ التحصیلان، ایجاد بستر مناسب برای امنیت سرمایه گذاری، جلوگیری از تصمیمات هیجانی و ناگهانی و کاهش مداخلات دولت در مباحث اقتصادی هستند.[3]

*قبل از هر چیز باید دانست که “مشکلات اقتصادی” مسئله روزمره تمام حکومت‌ها و در تمام دوران‌ها هستند.

بدین منوال، گزاره‌هایی مثل اتمام مشکلات اقتصادی، ریشه‌کن شدن فساد و… همگی گزاره‌هایی غلط و غیر عقلانی هستند.

چه اینکه مقوله اقتصاد به دلیل تأثیرپذیری چند وجهی؛ حتی در حکومت امام معصوم نیز بدون ایراد و اشکال نخواهد بود (البته باید دانست که تأمین عدالت‌آمیز حداقل‌ها و زیرساخت‌ها و دوری حاکمیت از تبعیض همواره در اقتصاد ممکن است). مقوله فساد هم از آنجا که یک امر نفسانی است با هیچ ابزاری و حتی با ابزارهای امام معصوم و در حکومت امام معصوم نیز ریشه‌کن نمی‌شود.

و اما بحث سرمایه و اعتماد اجتماعی…

ضمن تأکید بر مقدمه پیش‌گفته بایستی اشاره کرد که آنچه که بر میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی یک حکومت می‌افزاید و یا از آن می‌کاهد؛ وجود پاره‌ای از مشکلات روزمره نیست! کما اینکه اشاره کردیم مشکلات همیشه هست و آسمان نیز همه جا به همین رنگ است.

بلکه علت‌العلل و عامل اخلال در سرمایه اجتماعی برای حکومتی که عزم رفع مشکلات را دارد و در مسیر پیشرفت است؛ بزرگنمایی از مشکلات، سیاه‌نمایی، تقلا برای انکسار امید مردم و القای زیست جهنمی به افکار عمومی است.

کاری که متأسفانه اصلاح‌طلبان طی 10 سال گذشته با نیت در آغوش کشیدن فتنه اقتصادی آنرا انجام داده‌اند و در کنار انکار مثبتات کشور (که می‌تواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی شود) تا توان داشته‌اند سیاه‌نمایی و پمپاژ ناامیدی کرده‌اند.

شاهد مثال نیز شخص آقای سرخو و سیاه‌نمایی‌های ایشان بر سر مدیریت جهادی قالیباف در شهرداری تهران است.

در روزهای وقوع آتش‌سوزی در ساختمان پلاسکو که قبلا با هشدار قالیباف همراه شده بود و حادثه هم با مدیریت میدانی قالیباف و بدون آسیب به هیچ شهروندی به سرعت تعیین تکلیف شد اما سرخو در شورای شهر تهران بر استعفای قالیباف تأکید کرد!

او همچنین در مقطعی دیگر اظهاراتی را علیه قالیباف مطرح کرده و مدعی شده بود که قالیباف به جای اینکه برای آتش‌نشانی تهران بالگرد بخرد؛ پول‌های را به سمت خیریه‌ها برده و از امنیت تهرانی‌ها غافل بوده است. [4]

جالب آنکه نه تنها مدیریت قالیباف و آتش‌نشانان مورد تأیید تمام کارشناسان داخلی و خارجی قرار گرفت بلکه بعدها در حوادث مشابه در آتش‌سوزی برج گرنفل لندن و فرو ریختن یک برج مسکونی در میامی آمریکا دیدیم که نه تنها از هیچ بالگردی برای خاموش کردن آتش استفاده نشد بلکه آواربرداری و تعیین تکلیف ناپدیدشدگان نیز هفته‌ها طول کشید!

جالب است که بعدها و در دوران شورای شهر و شهرداری تهران نیز هیچ بالگردی برای آتش‌نشانی تهران خریده نشد و آقایان همچنان مشغول اثبات ادعای فساد علیه قالیباف بودند…

مع‌الوصف امثال سرخو به جای پس گرفتن حرف‌های خود و عذرخواهی از بابت آنهمه سیاه‌نمایی و انکار قدرت مدیریت جهادی؛ امروز بعنوان کارشناس بر منابر می‌نشینند و ضرباتی که خود بر پیکره اعتماد مردم وارد آوردند را به مشکلات اقتصادی و غیره (که در آن مشکلات هم دست همینان در کار است) ربط می‌دهند.

ما قضاوت درباره این جهان تناقضات را بر عهده مخاطبان محترم وامی‌گذاریم…

***

“گفت‌وگو با رهبری”! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات

راه حل "حامیان روحانی" برای بهبود اداره کشور/ "گفت‌وگو با رهبری"! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات

غلامرضا ظریفیان، از فعالان چپ و از حامیان تحریم انتخابات در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است:‌

 “اصلاح‌طلبان طیف وسیعی و با نوع اعتبار متفاوت از نظر حاکمیت هستند یعنی از نظر حاکمیت و بخش اصلی قدرت، اصلاح‌طلبان یکدست نیستند بنابراین اشخاصی از اصلاح‌طلبان هستند که مورد اعتماد حاکمیت باشند و از گذشته امکان گفت‌وگو داشتند و امروز نیز این گفتمان ادامه دارد. آقای خوئینی‌ها و امثال ایشان به نظر می‌رسد کسانی هستند که همچنان امکان ارتباط و گفت‌وگو را دارند”.[5]  

*البته در نظر خیلی چیزها ممکن است!

ولی در وادی “عمل عقلانی” بعید است که حاکمیت کشور بخواهد با کسانی که در سال 88 بصورت علنی در فتنه دخیل بودند و بیانیه ابطال انتخابات و تجمع می‌دادند، گفتگو کند. (اشاره به بیانیه‌های مجمع روحانیون که خوئینی‌ها سمت دبیرکلی آن را بر عهده دارد)

همچنین است که هیچ عقل آگاهی از حاکمیت نمی‌خواهد که با کسانی به گفت‌وگو بنشیند که بیانیه می‌دهند و به جای تعیین سهم خود در وضع موجود و معرفی دولت ناکارآمد اعتدال به مردم؛ رهبری را مقصر اوضاع کشور معرفی می‌کنند! (اشاره به بیانیه سال گذشته موسوی خوئینی‌ها و مخاطب قرار دادن رهبری نظام) [6]

ایضا داشتن نجابت و قبول داشتن ساختارهای نظام جمهوری اسلامی برای گفت‌وگو با حاکمیت یک پیش‌شرط است و این پیش‌شرط حتما شامل موسوی خوئینی‌ها و دوستان ستادی او که بصورت جمعی و رسمی دست به “تحریم انتخابات 1400” زدند و از مردمسالاری دینی خارج شدند؛ نیست. (اشاره به دومین بیانیه موسوی خوئینی‌ها در سال گذشته برای تشویق اصلاح‌طلبان به تحریم انتخابات) [7]

اصلاح‌طلبان باید بدانند که برای یافتن نماینده‌ای نجیب که بتواند با حاکمیت گفت‌وگو کند نباید به دنبال “تخم‌مرغ شانسی” باشند!

بلکه بصورت خیلی ساده اول از همه باید جزو نیروهای سیاسی نجیب کشور تعریف شوند (که با خروج از انتخابات چنین چیزی محال است مگر در صورت توبه جمعی و علنی) و ثانیا ماحصل و دستاورد این گفت‌وگوی احتمالی را نیز برای مردم، برای رجال سیاسی و برای حاکمیت مشخص کنند. چه اینکه اشاره شد که اساسا در تصور گفت‌وگوی حاکمیت با رجال مذکور نیز هیچ فائده و سودی جز “به رسمیت شناخته شدن فتنه و تحریم انتخابات از سوی حاکمیت”؛ هیچ فائده دیگری به ذهن خطور نمی‌کند و بسا که هدف عده‌ای از القای لزوم گفت‌وگو بین حاکمیت و افراد یاد شده نیز همین مقوله باشد.

فلذا که تکرار ماجرای “تحمیل حکمیّت” به امام جامعه در صفین و اصرار بر گفت‌وگو با کسانی که در سمت مقابل نظام قرار دارند؛ مورد پذیرش منطق قرار نخواهد گرفت.

خوانش ماجرای “اسحاق جهانگیری” در این زمینه حاوی عبرت‌های فراوانی برای امثال ظریفیان است.

***

1_ https://etemadonline.com/content/513990

2_ mshrgh.ir/1267987

3_ https://www.isna.ir/news/1400062216350/

4_ https://www.isna.ir/news/95111610661/

5_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1130009

6_ mshrgh.ir/1088498

7_ mshrgh.ir/1121882



منبع

راه حل "حامیان روحانی" برای بهبود اداره کشور/ "گفت‌وگو با رهبری"! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات بیشتر بخوانید »

دو عملیات ناکام و تله‌گذاری سوم برای ایران

دو عملیات ناکام و تله‌گذاری سوم برای ایران


در این میان از همه عجیب‌تر، فضاسازی غربگرایان است. آنها مطابق آرزوی آمریکا، اصرار داشتند ایران پا در تله‌ای بگذارد که آمریکا برای شوروی چید و خودش گرفتار آن شد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: آمریکا و غرب در ٢٠ سال گذشته، یک نقشه کلیدی را در دو فاز علیه ایران به اجرا گذاشتند؛ اما در هر دو، با وجود پیچیدگی عملیات ناکام ماندند: نخست، راه‌اندازی حجم بی‌سابقه‌ای از فشار و تهدید خارجی، و دوم، زمینه‌سازی برای فراز آمدن «جریان منفعل در برابر غرب» در داخل، برای به تحلیل بردن قدرت جمهوری اسلامی در تمام ابعاد.

آمریکا و صهیونیسم مسیحی از ماجرای حمله نیابتی صدام به ایران، تا عَلَم کردن طالبان در افغانستان در دو دهه قبل، و از زمان حمله به افغانستان تا اشغال عراق، هیچ سالی را از تدارک تهدید علیه ایران غافل نبودند. تهدید ناشی از اشغال دو همسایه شرقی و غربی ایران در دو دهه قبل، بهانه‌ای بود تا طیف غربگرا در دولت و مجلس وقت، تسلیم‌طلبی پیشه کنند. دولت اصلاحات حتی به‌ اشغال افغانستان کمک کرد؛ اما بعدها رئیس دولت و وزیر خارجه از آمریکا گلایه کردند که با وجود این همراهی، عنوان محور شرارت را از دولت بوش گرفته و ایران تهدید به حمله اتمی ‌شده است. شماری از نمایندگان مجلس ششم نیز نامه سرگشاده‌ای منتشر کردند مبنی بر اینکه درباره برنامه هسته‌ای، باید جام زهر را سر کشید و تسلیم آمریکا شد. جالب اینکه چندی قبل‌تر، سازمان مجاهدین انقلاب و برخی اعضای مجمع روحانیون، خواستار جنگیدن در کنار صدام و طالبان مقابل آمریکا شده بودند! اما جمهوری اسلامی ایران به واسطه رویکرد حکیمانه و عزتمندانه رهبر انقلاب، وارد هیچ‌یک از بازی‌های مطلوب آمریکا نشد و میدان را به نوعی مدیریت کرد که برآیند آن، هزیمت آمریکا و متحدانش در غرب آسیا بود.

تشکیل دولت نهم در ایران با رای قاطع مردم، زنجیره نقشه‌های غرب و غربگرایان را قطع کرد. و از آن‌سو یاران سردار سلیمانی در عراق و لبنان و فلسطین، جنگ‌های مستقیم آمریکا و اسرائیل را مغلوبه کردند. تقویت ساخت درونی قدرت در جمهوری اسلامی و پیروزی متحدانش در منطقه که در قالب تشکیل دولت مردمی در عراق و ارتقای جایگاه حزب‌الله و مقاومت فلسطین نمود پیدا کرد، ضمن تهدیدزدایی، موجب بالا رفتن قیمت نفت، افزایش درآمدهای ایران و رونق تجارت خارجی با کشورهای مختلف (از شرق آسیا تا اروپا و آمریکای لاتین) شد. در ارزیابی راهبردی غرب، باید ‌ترمز این حرکت شتابان کشیده می‌شد. تدارک فتنه سبز در سال ۸۸ که سرمایه ۴۰ میلیونی مشارکت را ابزار دوقطبی و جنگ خیابانی می‌خواست، سرمایه‌گذاری روی اختلاف در درون حاکمیت به‌ویژه به واسطه بازی حلقه انحرافی، ایجاد انحراف در برخی رویکردهای کلان دولت دهم و سرانجام تدارک تحریم‌های فلج‌کننده (با گرایی که برخی دست‌اندرکاران فتنه ۸۸ دادند)، مجموعه عملیات سنگینی بود که به روی کار آمدن دولتی منفعل در برابر غرب در سال ۹۲ و ۹۶ منتهی شد.

این، اولین فاز از نقشه عملیاتی غرب در دوره جدید بود؛ همان که روح‌الله زم، مدیر شبکه ضدامنیتی آمدنیوز، سال ۹۷ (یک سال پس از آشوب دی‌ماه ۹۶) در پاریس و در گفت‌وگو با یکی از فعالان ضدانقلاب لو داد: «ما در انتخابات ۹۶ تحلیل داشتیم. این‌جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح‌طلبیم یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی… (مجری: می‌شود این‌طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟) می‌شود این‌جوری هم تعبیر کرد و یک‌سری سناریوها را کنارش گذاشت. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت‌سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می‌رسید و اگر آدمی‌ مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌رسید».

فاز موازی و همزمان این عملیات، با گستراندن سرطان گروه‌های ‌تروریستی به عراق و سوریه کلید خورد. این ارتش چندملیتی سازمان‌یافته توسط آمریکا و ارتجاع عربی، علناً داعیه تشکیل دولت در عراق و سوریه و دست‌درازی به ایران و لبنان را داشت. آنها در این جنگ نیابتی، از یک سو پایتخت سوریه را محاصره کرده و به مرزهای لبنان و فلسطین رسیده بودند و با اسرائیل همپوشانی می‌کردند، و از طرف دیگر، ضمن‌ اشغال شمال و غرب عراق، سودای بغداد را داشتند و مرز ایران را تهدید می‌کردند. این اتفاقات در اواخر سال ۹۳ و اوایل ۹۴ درست در زمانی رخ می‌داد که آمریکا، دولت ایران را برای پذیرش هرچه سریع‌تر توافق (برجام بعدی) تحت فشار گذاشته بود و دولت وقت نیز تحت فشار وعده‌های نادرست خود داشت…

اما ۶ سال پس از آن طوفان اتفاقات، آمریکا و غرب در هر دو مصاف راهبردی، متحمل ناکامی ‌سنگین شده‌اند. هم، سر افعی داعش در عراق و سوریه کوبیده شد – چنانکه نیوزویک با انتشار تصویر تمام صفحه سردار سلیمانی تیتر زد «او نخست با آمریکا جنگید و سپس داعش را خورد کرد»-

و هم در ایران، دولتی انقلابی سر کار آمده که بنا ندارد به بازی منفعلانه در زمین دشمن ادامه دهد و می‌خواهد فرصت‌های بزرگ کار و گره‌گشایی و پیشرفت و اقتدارافزایی را مغتنم شمارد. این دو ضربه، برای آمریکا بسیار گران آمده. آنها بالغ بر هفت هزار میلیارد دلار هزینه کردند، اما ایران با همه این تلاطم‌های بزرگ، به سلامت از طوفان‌ها عبور کرد و آب دیده‌تر، با تجربه‌تر و قدرتمندتر شد و حالا هم می‌خواهد مرحله تازه‌ای از ابتکار عمل و پویایی و پیشرفت را با تقویت ساخت درونی قدرت و دیپلماسی موثر جهانی آغاز کند.

این برای آمریکا بسیار سنگین آمده و باید پاتک دیگری در برابرش‌ترتیب دهد. اما نقشه او، تکراری و لو رفته است. فعال‌سازی تهدیدهای نیابتی در منطقه و به صف کردن محافل مأمور یا منفعل در داخل برای «ایجاد خطای محاسباتی، سوق دادن کشور در درگیری‌های زیانبار داخلی یا خارجی، به‌هم زدن تمرکز روی اولویت‌ها، و غافل کردن خواص و عوام از نقشه دشمن». دولت‌های ‌ترامپ و بایدن – مثل دولت اوباما و بوش- به اسرائیل برای حمله به غزه و عملیات خرابکاری مخفی علیه ایران چراغ سبز نشان دادند، اما اسرائیل در ماه‌های اخیر، بدترین و تحقیرآمیزترین ضربات را در اثر ارتکاب این خبط بزرگ خورد. همزمان ظرف دو سال اخیر، وارد فاز فشار اقتصادی و آشوب افکنی در لبنان و عراق و ایران شدند. اما حزب‌الله لبنان از عهده فتنه‌های بزرگ بر آمد و این مزدوران غرب بودند که زیر علامت سؤال رفتند. ایران با ارسال سه نفتکش بزرگ سوخت، هم تحریم‌های آمریکا را زیر پا گذاشت، هم به اسرائیل تو دهنی زد، هم اقتدار حزب‌الله در لال کردن زبان درشت‌گوی صهیونیست‌ها به نمایش درآمد و هم ملت چند قومیتی و چند فرقه‌ای لبنان، دوست و دشمن واقعی را در روزهای سخت شناختند. ایران حالا پس از صادرات بنزین به ونزوئلا (و کسب درآمد ارزی) برای دومین‌بار، تحریم‌ها را تحقیر می‌کند و می‌گوید دوران تازه‌ای آغاز شده، که از تحریم‌های خصمانه، فرصت‌های اقتصادی و دیپلماتیک بزرگ می‌سازد.

آمریکا با آشوب‌افکنی در عراق، دولت قانونی را سرنگون کرد و دولت انتقالی که مدعی بود موقتا (شش ماهه) سر کار خواهد بود، به مدت دو سال قدرت را قبضه کرده و می‌گوید تا چند هفته دیگر، به مسئولیت عقب‌افتاده برگزاری انتخابات عمل می‌کند. با این وجود، پارلمان عراق پس از جنایت ‌ترور شهیدان ابومهدی مهندس و سردار سلیمانی، رسما حکم به اخراج‌ اشغالگران آمریکایی داد و آنها در انظار جهانی، در نقطه «آفساید» ایستاده‌اند. آمریکا در هر نوع انتخابات سالم در عراق، طرف بازنده خواهد بود. اما درباره افغانستان، محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب اتفاق نظر دارند که آمریکا پس از تحمل بیش از دو هزار میلیارد دلار هزینه و چند هزار نفر تلفات نظامی، به شکستی بزرگ نائل آمده است. باید به آمریکایی‌ها حق داد که به‌خاطر دو هزیمت بزرگ در قبال ایران، عصبانی باشند و به خود بپیچند. اما چرا برخی محافل در داخل، با آمریکا همدلی و همدردی می‌کنند؟ چرا اصرار دارند ایران را در شکست آمریکا در افغانستان شریک نمایند؟ و چرا به هر دستاویز سستی می‌آویزند تا در مقابل فعالیت دولت تازه‌نفس و انقلابی، کارشکنی کنند یا مردم را نسبت به آن ناامید سازند؟ آیا صرفا به‌خاطر رقابت سیاسی است؟ از سر لجاجت و کینه‌توزی کور با جمهوری اسلامی است؟ یا افتادن در تور اطلاعاتی و سربازگیری شدن برای دشمن؟

متأسفانه برخی محافل، انگیزه‌ای فراتر از عقده‌گشایی و کینه‌توزی به هر طریق، و مخالف‌خوانی به هر دستاویز ندارند. بنابراین، به جای آنکه در موضوع تحریم‌های ظالمانه، به دغلبازی و عهدشکنی آمریکا و ‌تروئیکای اروپایی اعتراض کنند، علیه نظام فضاسازی می‌کنند که چرا مذاکره و توافق نمی‌کند؟ یا اگر آمریکا حتی در برابر خرید دارو و واکسن کارشکنی می‌کند، به جای آمریکا، به چین و روسیه حمله می‌کنند. حضرت امام(ره) چقدر دقیق فرمود ««نباید فراموش کنیم ما در جنگ با آمریکا و تفاله‌های آمریکا (هستیم)، تفاله‌هایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الان هم هستند… خط این بود که اصلاً آمریکا منسی [فراموش] بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود، خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود».

آمریکا در افغانستان، قطعا شکستی تحقیرآمیز را به جان خرید. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، زمانی که آمریکا گروهی از جهادیون (طالبان بعدی) را در افغانستان علیه شوروی به خدمت گرفت، گفت «ما این فرصت را داریم که به روس‌ها، جنگ ویتنام‌شان را عرضه کنیم. برای ده سال، حکومت مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت. چه چیزی در تاریخ مهم‌تر است؟ وجود طالبان یا فروپاشی شوروی؟». با وجود این منطق تله‌گذاری برای حریف، بایدن اخیرا اذعان کرد: «ایالات متحده برخلاف ٢٠ سال پیش، فاقد یک هدف روشن در افغانستان است. ما روزانه ٣٠٠ میلیون دلار در افغانستان هزینه می‌کنیم و نمی‌توانستیم ادامه دهیم. ما درگیر رقابت جدی با چین و روسیه و حمله سایبری و ‌اشاعه هسته‌ای [ایران] هستیم… چین و روسیه آرزو دارند که آمریکا ده سال دیگر در افغانستان گرفتار شود». همزمان، ٩٠ ژنرال آمریکایی نوشتند: «لطمه‌ای که به اعتبار آمریکا وارد شده قابل توصیف و جبران نیست. تا سالیان دور در هر توافق یا عملیات چندملیتی، شریکی غیرقابل اتکا دیده خواهیم شد. دشمنان، حالا به‌دلیل ضعفی که نشان داده شد، برای اقدام علیه ما جسور شده‌اند. ابتدا چین و بعد از آن روسیه، ایران، کره‌شمالی و دیگران بیشترین نفع را می‌برند».

اما در این میان از همه عجیب‌تر، فضاسازی غربگرایان است. آنها مطابق آرزوی آمریکا، اصرار داشتند ایران پا در تله‌ای بگذارد که آمریکا برای شوروی چید و خودش گرفتار آن شد. باید بررسی شود که این محافل چرا اصرار دارند شکست آمریکا را بپوشانند؛ و در مقابل، مردم ما را شریک ورشکستگی آمریکا کنند، یا حس شکست را در داخل ایران تزریق نمایند؟ لجاجت و کینه‌توزی، کورشان کرده و نمی‌فهمند؟ یا مأموریت دارند عصا زیر بغل آمریکا بگذارند؟! بی‌تردید اگر ما وارد جنگ افغانستان می‌شدیم، همین‌ها می‌گفتند چرا برای کشور هزینه درست می‌کنید و سایه جنگ را بر سر کشور می‌کشانید. آنها امروز هم نمی‌گویند بازی در نقشه مورد آرزوی آمریکا با چقدر هزینه، برای چند سال و با کدام راهبرد و دورنما؟



منبع

دو عملیات ناکام و تله‌گذاری سوم برای ایران بیشتر بخوانید »