مجیدرضا رهنورد

اینگونه جای جلاد و شهید رو عوض می‌کنند

فیلم/ آخرین صحبت های مجید رضا رهنورد قاتل دو مدافع امنیت



صحبت های قابل تامل جوان مشهدی مجید رضا رهنورد قاتل دو مدافع امنیت قبل از اعدام پیرامون اتفاقات افتاده را در این فیلم مشاهده می‌کنید.


دریافت
10 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ آخرین صحبت های مجید رضا رهنورد قاتل دو مدافع امنیت بیشتر بخوانید »

سلبریتی‌ها؛ راهزنانی که نعل وارونه زده‌اند

سلبریتی‌ها؛ راهزنانی که نعل وارونه زده‌اند


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ ایران اسلامی بیشتر از چند ماه است که درگیر فتنه‌ شده است؛ فتنه‌ای که هرچند به دست سربازان نظام اسلامی، چون شهید «روح‌الله عجمیان»، شهید «آرمان علی‌وردی»، شهید «حسین اجاقی زنوز»، شهید «مهدی اثنی عشری» توان عرضه پیدا نکرد، اما هنوز اثرات آن برجای مانده است. هنوز در خیابان‌های شهر اوضاع اسف‌بار بی‌حجابی دیده می‌شود، گویا خون شهدای امنیت بی‌سبب به زمین ریخته شده است.

این رفتار‌های برخی از زنان و مردان جوان که حدودی برای شأن زن بودن و مرد بودن قائل نیستند و با هر پوشش دون شأنی وارد فضا‌های عمومی می‌شوند، زمینه‌ساز بروز اتفاقاتی تلخ و تکان دهنده‌ای می‌شوند که قلب هر انسان آزاده‌ای را جریحه‌دار می‌کند و این جراحت هرگز التیام پیدا نمی‌کند. یکی از این وقایع حادثه‌ای بود که در سبزوار روی داد و سبب شهادت «حمیدرضا الداغی» شد.

جوانی که برای حفاظت و دفاع از شرافت و آبروی دو دختر جوان که توسط دو اراذل و اوباش مورد آزار قرار گرفته بود به وحشیانه‎ترین شکل ممکن با ضربات چاقو به قتل رسید. حمیدرضا الداغی نه بسیجی بود و نه روحانی و نه وابسته به نهاد و ارگان خاصی بود. دخترانی که حمیدرضا از آنان دفاع کرد هم از مخالفان حجاب بودند، کسانی هم که حمیدرضا را به قتل رساندند سابقه شرارت و قتل داشتند. پس هیچ یک از طرف‌های معادله به تعبیر فتنه‌گران ارزشی نیستند؛ بنابراین انتظار این بود که جماعت سلبریتی که در این چند ماه اخیر علیه مدافعان امنیت و حمایت از اغتشاشگران در صفحات مجازی حمله می‌کردند و با فحاشی و لفاظی و دروغ‌پردازی از قاتلان مدافعان امنیت قهرمان ملی می‎ساختند، چرا مهر سکوت بر لب زده‌اند و واکنشی نشان نمی‌دهند.

از هم اکنون می‌توان پیش‌بینی کرد سلبریتی‌ها که پیاده نظام لشکر جراد غرب هستند در تدارک حمله به حمیدرضا الداغی هستند و یا با سناریویی که منتظرند تا به دستشان برسد از قاتلان مست و لاابالی جوان سبزواری قهرمان ملی بسازند و با به راه انداختن هشتک نه به اعدام نمایشی مانند آنچه برای «مجیدرضا رهنورد» قاتل دو بسیجی مشهدی به راه انداختند. شهادت «حمیدرضا الداغی» سندی است بر رسوایی جماعت سلبریتی، اینان هر چند از مردم سربلند کرده‌اند، اما بر خلاف ادعای پوچ‌شان نه با مردم هستند و نه برای مردم. حقیقت را نمی‌بینند و دادستان حقیقت شده‌اند. خداوند در قرآن کریم و در آیه ۹ سوره «یس» چهره واقعی آن‌ها را به روشنی بیان کرده است. «وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»؛ (و از پیش رویشان حایلی و از پشت سرشان [نیز]حایلی قرار داده ایم، و به صورت فراگیر دیدگانشان را فرو پوشانده ایم، به این خاطر حقایق را نمی‌بینند)

برخی از سلبریتی‌ها معلوم‌الحال که خون شهدا را برای دریافت مهر گرین کارت و اقامت آمریکا فروختند مصداق همین آیه هستند. در قرآن کریم آمده «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ» (آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق) گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (بسوى حق) باز نمى گردند. بقره ـ ۱۸)

بر گوش و چشم‌شان چنان مهری زده شده و صم بکم بر طبل باطل خود می‌کوبند و انتظار دارند تا مردمی را ادعای مهر شان را دارند با خود همراه کنند. سلبریتی‌ها در همه جای جهان از مردم، با مردم و برای مردم هستند. اما در ایران گویا این قشر از جامعه همیشه نه تنها وارونه بر مرکب غصبی سوار می‌شوند بلکه نعل وارونه نیز می‌زنند تا رهزن بودن خود را پنهان کنند.

نظام اسلامی با همه تصویر وارونه‌ای که سلبریتی‌ها از آن ساخته‌اند با رأفت و گذشت و چشم‌پوشی با آن‌ها رفتار کرده است و همین گذشت و چشم بر هم گذاشتن‌ها بوده که این قشر همیشه مدعی را گستاخ و جری کرده است تا جایی که بدترین اهانت‌ها را به شهدای مقاومت و مدافع امنیت روا داشته‌اند و با عوض کردن جای جلاد و شهید و حمله به ارزش‌ها و باور‌های مردم به ساحل مثلا امن غرب پناه برده‌اند.

انتظار این است که در ماجرای شهادت «حمیدرضا الداغی» دستگاه قضا با شدت عمل وارد شود و حداکثر مجازات را برای قاتلان این شهید در نظر بگیرند. باید دانست که رأفت بیش از حد نظام اسلامی، مصداق ترحم بر گرگ گله‌زن است. شهادت «حمیدرضا الداغی» نه‌تنها داغی بزرگ بر دل مادر این شهید گذاشت که قلب همه مردم ایران را مجروح و داغدار کرد و گذشتن از قاتلان شهید الداغی زیر پا گذاشتن همه دل‌های عزادار خواهد بود.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلبریتی‌ها؛ راهزنانی که نعل وارونه زده‌اند بیشتر بخوانید »

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس



تاکر کارلسون، مجری شبکه‌ی فاکس نیوز، پرسش از مرگ بابیت را این‌گونه مطرح کرده است که «آیا ماموران فدرال ناشناس اینک اجازه دارند زنان غیرمسلح معترض به حکومت را بکشند؟»

به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، «فابیون جوسپه کارلو کریسیو»، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر آلترناتیو ایتالیایی، در مقاله‌ای برای پایگاه خبری «Gospa news»(۶ ژانویه) به کمپین تبلیغاتی رسانه‌های غربی علیه جمهوری اسلامی ایران در موضوع اعدام مجیدرضا رهنورد، واکنش نشان داد.

مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه می‌خوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارش‌ها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌ها، مؤسسات مطالعاتی و رسانه‌ها منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس

عدالت واقعی کجاست؟

در ایالات متحده دموکراتیک که در آن یک پلیس می تواند بدون تبعات، یک سرباز کهنه‌کار نیروی هوایی را بکشد که اشتباه کرد و دقیقا دو سال پیش، برای اعتراض به تقلب آشکار در انتخابات کاخ سفید وارد کاپیتول هیل(مقر کنگره) شد؟

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس

یا مرد آشوبگری که در جریان ناآرامی‌های ایران دو نیروی امنیتی را به قتل رساند اما در همان لحظه کشته نشد. او را محاکمه کردند و سپس به اعدام با طناب دار محکوم شد؟

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس

این‌ها، داستان غم انگیز اشلی بابیت، ۳۵ ساله، کهنه سرباز نیروی هوایی است که تنها «گناه» او این بود که حامی سرسخت نامزد شکست‌خورده انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ بود و داستان پایان تراژیک «مجیدرضا رهنورد» جوان ۲۳ ساله ایرانی.

«مجیدرضا رهنورد» به اتهام کشتن دو تن از نیروهای شبه نظامی بسیج و مجروح کردن چهار تن دیگر، توسط دادگاهی در شهر مشهد، به اعدام محکوم شد. گاردین نوشت:

«بسیج، وابسته به سپاه مخوف کشور، در خط مقدم سرکوب دولتی بوده است.»

این روزنامه می افزاید:

«نگرانی‌ها از این که ایران در حال آماده شدن برای اعدام ده ها معترض دیگر است، پس از این‌که مقامات یک مرد ۲۳ ساله را در یک قتل در ملاء عام از جرثقیل به دار آویختند، در حال افزایش است.»

پس یعنی یک اغتشاشگر می تواند پلیس کشورش را بکشد؟

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس

راستی عاقبت مهاجم اسلام‌گرای تندرو در پل لندن(عثمان خان) چه شد؟

اشلی، کهنه سرباز آمریکایی برای حمایت از ظن ادعایی اما موجّه در مورد تقلب در رای‌گیری در مهمترین دموکراسی غربی به تظاهرات رفت. او با وجود اینکه غیرمسلح بود، به طرز وحشیانه‌ای با گلوله کشته شد.

قبل از آموزش قوانین دموکراتیک به کشورهای دیگر، ایالات متحده باید آن‌ها را در روح خود بیاموزد.

پیش از صدور دموکراسی با جنگ‌های خونین مانند سوریه و اوکراین، میراث (دمکراتیک) واشنگتن باید بتواند سوابق یک آشوبگر یا مجرم خرده‌پا مانند جورج فلوید را قبل از کشتن او، پردازش کند.

در غیر این صورت، دولت دموکراتیک ایالات متحده بدتر از جمهوری بنیادگرای اسلامی است که در آن قاتل دو پلیس حق محاکمه (حتی مشروط) قبل از مرگ را دارد.

ایران کشوری است که توسط یک حکومت دینی بنیادگرا اداره می شود. هر کسی که بخواهد در آن زندگی کند یا به آن‌جا برود، این را می داند. همانطور که می داند رژیم های نظامی خطرناکی در تایلند، میانمار و بسیاری از کشورهای آفریقایی وجود دارند.

سیاست ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر مجرم‌انگاری دولت تهران که سعی می کند قوانین خود را حفظ کند، در حالی که در بسیاری از کشورهای سرخ جهان(میانمار، چین، تایلند و…) کودکان، راهبه ها و کشیش ها بی دلیل کشته می شوند، واقعاً کثیف است.

{این استاندارد دوگانه}شاید به این دلیل است که آن دولت‌ها یا تروریست های داعشی در کشورهایی چون لیبی و سوریه، دوستان ناتو هستند{که صدایی نسبت به جنایت‌هایشان از دولت‌های غربی بلند نمی شود}؟

شاید{این استاندارد دوگانه}به این دلیل باشد که در ایران نیز توطئه‌ای مشابه آنچه قبلا در لبنان و عراق توسط سازمان‌های به اصطلاح مردم‌نهاد غربی برای آزادی و صلح انجام شد، وجود دارد، که برای اعتراض از کوکتل مولوتف استفاده می شود؟

این سوالات، صرفا مواد تحلیل ژئوپلیتیکی برای یک مقاله خوب است.

اما داستان مرگ اشلی بابیت، داستان واقعی از دست رفتن یک زندگی، بدون پاسخی منصفانه است…

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس

وزارت دادگستری آمریکا تحقیقات در مورد مرگ اشلی بابیت را تعطیل کرد. دفتر دادستانی ناحیه کلمبیا(واشینگتن) در ایالات متحده در بیانیه‌ای اعلام کرد که این دفتر و بخش حقوق مدنی وزارت دادگستری ایالات متحده اتهامات جنایی را علیه افسر پلیس کنگره ایالات متحده که در تیراندازی مرگبار به اشلی بابیت ۳۵ ساله دخیل بود، پیگیری نخواهد کرد:

“دفتر دادستانی ایالات متحده در بخش فساد دولتی و حقوق مدنی در ناحیه کلمبیا و بخش حقوق مدنی، به همراه بخش امور داخلی اداره پلیس کلانشهر (IAD)، تحقیقات کاملی در مورد تیراندازی خانم بابیت انجام دادند. مقامات فیلم های ویدئویی منتشر شده در رسانه های اجتماعی، اظهارات افسر درگیر و دیگر افسران و شاهدان حوادث، شواهد فیزیکی از صحنه تیراندازی و نتایج کالبد شکافی را بررسی کردند. بر اساس آن تحقیقات، مقامات دریافتند که شواهد کافی برای حمایت از تعقیب کیفری افسر پلیس وجود ندارد. مقامات IAD امروز به نماینده خانواده خانم بابیت از این تصمیم اطلاع دادند. “

این بیانیه اضافه کرد:

«تحقیق هیچ مدرکی را، فراتر از یک شک منطقی صرف، نشان نداده که ثابت کند که افسر مربوطه عمداً کد ۱۸ U.S.C. § ۲۴۲ را نقض کرده است … به طور خاص، تحقیقات هیچ مدرکی را نشان نداد که ثابت کند، در زمانی که افسر یک گلوله به سمت خانم بابیت شلیک کرد، به طور منطقی به این نتیجه نرسیده بود که لازم است این کار را برای دفاع از خود یا دفاع از اعضای کنگره و دیگرانی که در حال خارج شدن از کنگره بودند، انجام دهد. دادستانی ایالات متحده و وزارت دادگستری ایالات متحده با اذعان به از دست رفتن غم‌انگیز جان مقتول و ابراز تسلیت به خانواده‌ی خانم بابیت، تحقیقات در مورد این موضوع را مختومه کرد. “

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس
پیکر تیرخورده‌ی اشلی بابیت در آخرین لحظات قبل از مرگ

برعکس قوانین ایران، دموکراتیک‌های آمریکایی، قبل از کشتن فرصت محاکمه نمی دهند…

{نتیجه این که}ناگهان تیری در رفت… همان‌طور که در مورد جان اف کندی یا آبراهام لینکلن هم صرفا تیری به طور ناگهانی در رفت!

پایگاه خبری Lawfare در این زمینه گزارش داد:

“تحقیقات رسمی در مورد تیراندازی مرگبار به اشلی بابیت توسط ستوان مایکل بیرد، عضو پلیس کنگره ایالات متحده در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به پایان رسید. وزارت دادگستری در ماه آوریل اعلام کرد که به دنبال اتهامات جنایی نخواهد بود و پلیس کاپیتول نیز اعلام کرده است که اقدامات بیرد “قانونی و در چارچوب خط‌مشی این اداره” بوده است. خانواده بابیت یک دادخواست «مرگ غلط» تنظیم کرده اند، و بیرد اکنون در معرض دید عموم قرار گرفته و برای مصاحبه با اخبار شبانگاهی NBC روبه‌روی دوربین قرار گرفته است. “

با این حال، بحث آن در افکار عمومی ادامه دارد و در این زمینه، تیراندازی به اشلی بابیت به طور خاص، بحث برانگیز شده است. این جنجال به خودی خود آشناست -نحوه رفتار پلیس و قتل‌های صورت‌گرفته توسط پلیس از تابستان ۲۰۱۴ و به ویژه تابستان ۲۰۲۰ مورد توجه عمومی قرار گرفته است – اما واکنش عمومی به این تیراندازی خاص به شیوه‌ای منحصربه‌فرد بروز یافته است.

بسیاری از صاحب نظران و مفسران راستگرا، با بزرگداشت خانم بابیت، که شنلی منقوش به تصویر نامزد شکست‌خورده و بدون هیچ اسلحه‌ای وارد ساختمان کنگره شد، مخالفت خود را نسبت به این موضع پلیس و وزارت دادگستری نشان دادند. به عنوان مثال، تاکر کارلسون، مجری شبکه‌ی فاکس نیوز، پرسش از مرگ بابیت را این‌گونه مطرح کرده است که «آیا ماموران فدرال ناشناس اینک اجازه دارند زنان غیرمسلح معترض به حکومت را بکشند؟»، و حتی انتقاد ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از این قتل به عنوان یک «ترور» را تکرار کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از قتل «اشلی بابیت» غیرمسلح تا اعدام مجیدرضا رهنورد/ نگاهی به کارزار آمریکایی «مجرم‌انگاری» از حکومت ایران +عکس بیشتر بخوانید »

نظر قوه قضاییه درباره شرایط جرم محاربه

نظر قوه قضاییه درباره شرایط جرم محاربه



اعدام محاربان در روزهای اخیر، بحث‌های گوناگونی در پی داشته است. روابط عمومی قوه قضائیه بیانیه ای در خصوص شرایط جرم محاربه و پاسخ به شبهات محاربه منتشر کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اعدام محاربان در روزهای اخیر، بحث‌های گوناگونی در پی داشته است. روابط عمومی قوه قضائیه بیانیه ای در خصوص شرایط جرم محاربه و پاسخ به شبهات محاربه منتشر کرده است.

متن بیانیه حقوقی روابط عمومی قوه قضاییه در خصوص شرایط جرم محاربه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

طبق قانون شرط تحقق محاربه قتل یا جرح نمی‌باشد

در پی اجرای احکام محکومیت برخی محکومین به اتهام محاربه و اظهارنظرهای صورت گرفته از سوی بعضی از اشخاص و رسانه‌ها، موارد زیر را به اطلاع ملت شریف ایران می‌رساند:

۱- مطابق اصل سی و ششم قانون اساسی حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. ماده ۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مقرر می‌دارد: «هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می‌شود».

بنابراین، در قانون اسلامی و قانون مجازات اسلامی، اصل قانونی بودن جرم و مجازات به رسمیت شناخته شده و بر اساس اصل ۱۶۷ قانون اساسی: «قضات مکلف‌اند حکم هر دعوا را در قوانین مدون بیابند و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی با فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نمایند و نمی‌تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد». در ما نحن فیه قانون مجازات اسلامی حکم محاربه و مجازات آن را صریحاً بیان نموده است بنابراین قضات رسیدگی کننده موظف به عمل به قانون هستند.

۲- شرایط، عناصر، مجازات و شقوق مختلف جرم محاربه در ماده ۲۷۹ به بعد قانون مجازات اسلامی پیش‌بینی شده است. این ماده می‌گوید «محاربه به عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن‌ها است به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمی‌شود».

۳- رکن مادی جرم محاربه، کشیدن سلاح یعنی آشکار کردن اسلحه است؛ مشروط به آنکه اولاً کشیدن سلاح به قصد جان یا مال یا ناموس مردم و یا ارعاب و ترساندن مردم باشد. ثانیاً موجب ناامنی در محیط گردد و به موجب ماده ۲۷۹، فعلیت یافتن جرح یا قتل، شرط تحقق محاربه نمی‌باشد.

بنابراین طبق ماده مذکور، اگر فردی بی‌آنکه قصد جان، مال یا ناموس مردم و یا بدون قصد ارعاب آن‌ها اسلحه بکشد مشمول محاربه نخواهد بود و هم‌چنین اگر با مقاصد مذکور اسلحه بکشد، اما موجب ناامنی محیط نشود، محاربه صدق نمی‌کند، قسمت دوم ماده ۲۷۹ به روشنی این معنا را بیان می‌کند.

۴- از منظر رکن روانی جرم، برای تحقق محاربه سوء نیت عام یعنی همان عمد در کشیدن اسلحه و قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه ضروری است؛ همچنین وجود قصد خاص یعنی کشیدن اسلحه به قصد جان یا مال یا ناموس مردم یا ترساندن آن‌ها ضرورت دارد. علاوه بر آن، اقدام مرتکب بایستی موجب ناامنی در محیط شود. ماده ۱۴۴ قانون مجازات اسلامی می‌گوید: «در تحقق جرایم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرائمی که وقوع آن‌ها بر اساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز گردد».

۵- احراز علم، قصد خاص یا قصد نتیجه یا علم مرتکب به حصول نتیجه امری قضائی است و قاضی از مجموعه اقدامات و رفتارهای مرتکب و اوضاع و احوال حاکم بر قضیه می‌تواند این امور را احراز کند.

۶- کلمه «سلاح» در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی شامل اسلحه سرد و گرم است؛ ماده ۶۱۷ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) می‌گوید: «هر کس به وسیله چاقو و یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر به قدرت‌نمایی کند و یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود، در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از شش ماه تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد». در تبصره الحاقی به ماده ۶۵۱ قانون تعزیرات (مصوب ۱۳۸۷.۰۸.۲۲) نیز اسلحه سرد از قبیل قمه، شمشیر، کارد، چاقو، پنجه بوکس و اسلحه سرد جنگی مانند کاردهای سنگری مشمول عنوان «سلاح» قرار گرفته‌اند. لذا نوع اسلحه به کار رفته از سوی محارب موضوعیت ندارد و می‌تواند هر یک از مصادیق مذکور باشد.

۷- در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی تفاوتی بین ارتکاب جرم در روز و شب و یا داخل شهر و یا روستا و بیرون از آن وجود ندارد.

۸- در ماده ۲۸۲ قانون مجازات اسلامی در مورد مجازات محارب مقرر می‌دارد: «حد محاربه یکی از چهار مجازات عنوان شده است» و در ماده ۲۸۳ قانون مجازات اسلامی به صراحت مقرر می‌دارد «انتخاب هر یک از امور چهارگانه مذکور در ماده ۲۸۲ به اختیار قاضی است».

۹- شرط تحقق محاربه قتل یا جرح نمی‌باشد و مجازات محارب هم یکی از موارد چهارگانه در ماده ۲۸۳ و انتخاب آن هم به اختیار قاضی رسیدگی کننده می‌باشد.

باتوجه به مراتب مذکور، قضات محترم همواره خود را ملزم به رعایت قانون می‌دانند و پرونده‌های مطروحه مطابق قانون رسیدگی و حکم صادر می‌نمایند و در حوادث اخیر هم به اتهام همه متهمین اعم از مباشر، شریک، معاون، آمران و مسببان جرم طبق قانون عمل کرده و می‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظر قوه قضاییه درباره شرایط جرم محاربه بیشتر بخوانید »

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد



شهرداری تهران در اقدامی جالب و در خور تحسین، برای “زنان معتاد متجاهرِ دچار اختلال اعصاب و روان” مرکز نگهداری ویژه ایجاد کرده است.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

اقدام جالب شهرداری تهران در نگهداری از زنان معتاد متجاهرِ دارای اختلال اعصاب

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

مصطفی هادیزاده، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران درباره نگهداری از زنان معتاد متجاهر دارای اختلالات اعصاب و روان به ایلنا گفته است:

“شهرداری تهران یک مرکز برای نگهداری این زنان نیز آماده کرده است و ۴۷ مددجو نیز پذیرش شده‌اند.

به گفته وی براساس برآوردهایی که از زنان معتاد متجاهر در سطح استان تهران صورت گرفته است، حدود هزار زن در استان تهران حضور دارند که البته ظرفیت پذیرش برای آنها وجود دارد و اگر زنی معتاد متجاهر باشد و در طرح‌ها جمع آوری شود ظرفیت برای نگهداری آن در مراکز وجود دارد.[1]

*این از ثمرات حکمرانی پیشرفته‌ی اسلامی است که یک کشور حتی برای جمع‌آوری معتادان متجاهری که دچار اختلال اعصاب هستند نیز مرکز نگهداری در نظر می‌گیرد و آنها را رها نمی‌کند.

امتیازی منشأ گرفته از ذات نجیب و همزادپندار ایرانی که شایسته است خواص کشور و رسانه‌ها در راستای الزام تأکید بر مثبتات کشور؛ اشاره‌ای درخور به آن داشته باشند.

***

“بستن سنگ و رها کردن سگ”!

دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

جبهه اصلاحات، اخیراً در بیانیه‌ای اعتراضی خطاب به قوه قضائیه نوشته است: اجرای حکم اعدام جوان ۲۳ ساله، محسن شکاری، موجب حیرت و تأسف عمیق شد. همه کسانی که از شکل‌گیری چرخه خشونت در جریان اعتراضات اخیر بیمناک هستند، عواقب این تصمیم عجولانه و تبعات آن را با نگرانی دنبال می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از جماران، این بیانیه می‌افزاید: به حکم وظیفه ملی، پیش از این در هنگام ملاقات با دبیر محترم شورایعالی امنیت ملی و رئیس محترم قوه قضائیه هشدار داده بودیم که مبادا احکام اعدام صادره برای معترضان به مورد اجرا گذاشته شود، چرا که با آگاهی از میزان نارضایتی در بین مردم و خشم انباشته در بین معترضان قابل پیش بینی بود که این اقدام همچون ریختن بنزین بر آتش، نارضایتی‌ها را گسترش داده و آن خشم را شعله‌ورتر خواهد ساخت. به ما گفته شد بعضا شاکی خصوصی و حکم قصاص وجود دارد و چاره‌ای نیست. تأکید کردیم در این صورت، در اجرای احکام تعجیل نکنید تا امکان اخذ رضایت از شاکیان خصوصی و اولیاء دم وجود داشته باشد تا بر اساس آن، جامعه در عمل به سمت صلح و گذشت و پرهیز از خشونت رهنمون شود. اما گویا تأثیر خیرخواهی ما به اندازه‌ای نبود که بتواند اثرگذاری مراکز ذی‌نفوذ در این زمینه را خنثی‌کند، به طوری که اولین حکم اعدام در مورد کسی اجرا شد که جرمش نه تنها حکم قصاص نداشت بلکه به نظر کثیری از صاحبنظران حقوقی و شرعی، نمی‌توانسته است مشمول جرم محاربه باشد. باید دانست که وقتی وجدان عمومی جامعه با مجازاتی همراه نباشد، آن مجازات اثر بازدارنده نخواهد داشت.

اصلاح‌طلبان همچنین در بیانیه خود آورده‌اند: اکنون که تبعات این اعدام عجولانه در سطح داخلی و بین المللی مشخص شده و رو به فزونی است، لازم است که اجرای موارد دیگر احکام اعدام متوقف شود تا بر آتش التهابات دمیده نشود. از قضات و مقامات قضائی انتظار می‌رود در امور کیفری قانون را به نفع شهروندان تفسیر کنند و نه حاکمیت! [2]

*البته قابل پیش‌بینی بود جریانی سیاسی که دست به تحریم انتخابات می‌زند و فریب‌خوردگان خود را به سمت خیابان و برداشتن اسلحه سوق می‌دهد؛ از روی غریزه در مقام دفاع از مسلحین و سربازان خود نیز برآید و خواستار بستن سنگ و رها کردن سگ شود.

در بحث اشاره اصلاح‌طلبان به جلساتشان با رئیس قوه قضائیه و تأکید بر اینکه در مجازات تعجیل نکنید یا کسی را اعدام کردید که حکمش محاربه نبود! (محسن شکاری) نیز مشخص نیست که چرا این افراد خواستار رواداری اغتشاش و تعلل در مجازات کسانی هستند که امن و امان ایرانی‌ها را برای 70 روز سلاخی کردند!؟

ضمن اینکه گویا مراد اینان از “کثیری از صاحبنظران حقوقی و شرعی”! که قائل به حکم محاربه برای محسن شکاری نبوده‌اند هم امثال علی کریمی و تعدادی آدم مسئله‌دار و چند فعال توییتری بوده‌اند!

وگرنه قانون، قوه قضائیه و صاحبنظران مبرّز دینی و قانونی یکصدا تأکید کرده‌اند که برکشیدن سلاح سرد یا گرم در خیابان به قصد ارعاب مردم؛ صراحتا مصداق محاربه است. خواه قتلی رخ بدهد و خواه ندهد.

مقامات قوه قضائیه باید بدانند که این ملامت‌ها و تأکیدات شیطنت‌آمیز بر توقف روند مجازات‌ها صرفا برای تقویت جبهه اغتشاشگران و عمل‌آوردن پشتیبانی‌های جدید از آشوب صورت می‌گیرد و اگر دست مقتدر حکومت اسلامی از آستین بیرون نیاید و ناامن‌کنندگان فضای جامعه را در سریع‌ترین زمان ممکن به سزای عملشان نرساند؛ دقیقا فرصت مناسب برای “بانیان آشوب” فراهم آمده است. برای همان کسانی که قصد دارند در پیامد پیش‌لرزه‌هایی مثل اغتشاشات 70 روزه؛ کشور را به دامان “فتنه اقتصادی” بیافکنند و در این راه از هیچ دسیسه و خدعه‌ای هم فروگذار نیستند.

***

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی!

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد

عباس آخوندی، فعال اصلاح‌طلب، از وزرای دولت روحانی و از بانیان آشوب که در ایام اغتشاشات 70 روزه طی یادداشتی حمایت‌آمیز صراحتا نوشت: “جمهوری اسلامی بر اساس حاکمیت قانون تأسیس شد نه شرع! “، ‌اخیراً در قالب یک نامه سرگشاده به خاتمی و بهزاد نبوی به زعم خود اقدام به ارائه راه حل و شرحی از وضع موجود کرده است.

ما در شماره قبلی وبلاگ مشرق، خوانش تحلیلی بخشی از این نامه را با تیتر “آخوندی: قانون حجاب کاری لغو، مالایطاق، بیهوده و قبیح است! ” به استحضار مخاطبان محترم رساندیم.

گزیده بخش دیگری از نامه آخوندی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرده به شرح زیر است:

_ اعتراض‌های گسترده این روزهای جوانان ایرانی در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها و محیط‌های عمومی شهرهای مختلف یا به عبارتی ابراز نارضایتی جمعیت کثیری از ملت ایران از وضعیت موجود، نتیجه تعارض تمام عیار دو سبک زندگی ایرانی مدرن با تمام تنوع‌هایی که در درون خود دارد و سبک رسمی حکومتی است.

_ آنچه امروزها شاهد آن هستیم، بسیار بیش از بحث حجاب و پوشش زنان است. موضوع مورد اختلاف، عدم پذیرش رسمی 1- «سبک زندگی مدرن» -با تمام تکثری که در درون خود از رنگ و لعاب‌های ملی، دینی، سکولار و حتی ضددینی دارد، 2-تحولات ناشی از «توسعه شهرنشینی شتابان» در ایران، 3- «انقلاب فناوری‌های ارتباطات و اطلاعات» و 4-ادغام در «شبکه ارتباطات جهانی» و پیامدهای آنها توسط نهادهای حکومت و مرجعیت دینی است. این اعتراض‌ها را باید به عنوان یک پدیدار و تحول تاریخی و نشان از تغییرات نهادی و ساختاری به‌ حساب آورد که به‌طور بسیار گسترده تمام جامعه ایران را تحت تاثیر و در آستانه یک استحاله یا تحول نوین قرار داده است.

_ هر چند به سبب وقوع انقلاب اسلامی، رهبران انقلاب برای پیشبرد امر انقلاب، بسیاری از موانع رشد زنان را در حوزه آموزش و پرورش و انتخاب کسب‌وکار برطرف کردند، لیکن زمانی که نوبت به قبول الزامات این تغییر از جمله پذیرش هویت رسمی «زن اجتماعی» در برابر «زن خانه» و قبول منزلت و جایگاه اجتماعی نوین آنان رسید، مقاومت‌ها آشکار شد. عملا زنان دریافتند که انتظار حاکمان از آنان همان انتظارات سنتی است و فضایی برای آنان، آنچنانکه شاید و باید گشوده نمی‌شود. سیستم رسمی با رفتار متعارض خود، در عمل، تنها به حضور نمادین چند زن در مجلس و در دستگاه دولتی و قضا به عنوان نمادین و برای نمایش در سطح بین‌المللی یا اقدام برای بستن زبان منتقدان در داخل اکتفا می‌کند.

_ با توجه به دو نکته پیش‌گفته، پرسشی که حاکمان از جمله من که زمان‌هایی در زمره آنان بوده‌ام، هیچگاه نتوانسته‌ایم به آن پاسخ سرراست دهیم «پدیده امتناع رشد و ارتقای اجتماعی نسل جدید مبتنی بر سبک زندگی جدید در سیستم حاکم موجود» است. به زبان ساده اگر کسی بخواهد در این جامعه «برای خودش کسی باشد» و «سری تو سرها داشته باشد» و در ضمن تمایلی به ریاکاری و ظاهرسازی نداشته باشد، چه باید بکند؟ البته همه افراد برای خودشان کسی هستند. لیکن منظور از آوردن این مثال عامیانه کسب منزلت و موقعیت‌های اجتماعی برتر در جامعه است. یک شهروند ایرانی پایبند به قانون اساسی، با سلامت کامل مالی و متخلق به اخلاق حرفه‌ای و انسانی لیکن رسما غیرِمتشرع و غیرمبادی به آداب رسمی آیا می‌تواند از مدارج اجتماعی صعود کند یا آنکه او محکوم به عقب‌ماندگی و قبول شهروند درجه دوم بودن است؟ [3]

*اصرار آخوندی بر تنفر نسل جوان از باورهای اصیل ایرانی و تفاوت سبک زندگی مدرن با سبک زندگی سنتی یا همان سبکی که حکومت آنرا ترویج می‌کند بر گرفته از انگاره‌های عوامانه ذهن آخوندی است نه از واقعیت.

چیزی که در سبک زندگی حائز اهمیت است عقلانیت است و یک سبک زندگی مادام که از عقلانیت برخوردار باشد مدرن است.

اگر بخواهیم صورت واضح‌تری از این سخن ارائه کنیم باید اذعان کرد که آخوندی به سبک زندگی دینی و غیر دینی اشاره دارد که البته خجالت کشیده از اینکه آنرا صریحا بیان کند.

تکلیف سبک زندگی بی‌دین هم که روشن است! یک سبک غیر عقلانی و ناپسند در محیط و تاریخ ایران که معتقدینش البته در دوران جدید یعنی در نظام جمهوری اسلامی ایران مکلف به رعایت الزامات اجتماعی آن هستند. (نظام اسلامی منطقا و قانونا هیچ ورودی به چارچوب‌های شخصی افراد ندارد)

اکنون آقای آخوندی تقلا می‌کند تا به اسم زنان و جوانان و مدرنیسم و… مروّج و مدافع این سبک بی‌دین زندگی باشد و جالب‌تر آنکه حاملان چنین سبکی را اکثریتی ایرانی جلوه دهد که می‌توانند علیه مردم ایران و حکومت خیزش تعیین‌کننده داشته باشند!

ما قضاوت درباره این القاگری را بر عهده مخاطبان محترم وامی‌گذاریم.

ماجرای “زن خانه و زن اجتماعی” که آخوندی به آن اشاره دارد نیز صورت دیگری از عوامزدگی آخوندی است. زن اجتماعی از نظر آخوندی چه الزامی در تغییر دارد که او گفته نظام اسلامی مخالف آن است!؟

اگر بخواهیم دقیقا به حاقّ آنچه که آخوندی منبعث از لیبرالیسم گفته اشاره کنیم باید گفت که منظور از الزامات زن اجتماعی و تفاوتش با زن خانه؛ یک گزاره ناروای ذهنی است که می‌گوید زن اساسا موجودی ضعیف و برای التذاذ مرد است. اگر در خانه باشد برای التذاذ و بردگی یک نفر و اگر در بیرون از خانه برای التذاذ و امربری هرکه خودش بخواهد! (این معنی از آنجا اثبات می‌شود که اگر گزینه التذاد و تبدیل شدن زن به کارگر را از حیطه فرضی زن اجتماعی حذف کنیم؛ دیگر هیچ جایی برای انفکاک این دو حیطه‌ی بر ساخته باقی نمی‌ماند)

در این دیدگاه هیچ جایی برای انسانیت زن نیست. همانطور که در آن هیچ احترامی به وظایف ذاتی زن از جمله مهربانی، مادری، زیبایی و علم منزل هم یافت نمی‌شود.

در واقع در این دیدگاه اساسا جایی برای عقلانیت وجود ندارد و همانطور که توضیح داد شد؛ همه چیز متوقف بر “لذت نفسانی و مد روز” است!

مد روزی که البته در آن هم جایی برای عقلانیت نیست.

“زن” به تعریف عقلانی و اسلامی همانقدر که زن خانه است، زن اجتماعی هم هست. و این دو شأن غیر قابل انفکاک البته در حیطه وظایف ذاتی و انسانی زن نیز مشترک هستند. (همانطور که در قبال مردان نیز چنین است)

یعنی یک زن شاغل همانقدر مادر است که یک زن خانه‌دار و یک زن خانه‌دار همان‌اندازه می‌تواند کمک‌کار اقتصاد خانواده باشد که زن شاغل.

پس مشخص است که منظور آخوندی از مخالفت حکومت اسلامی ما با الزامات زن اجتماعی؛ تنها در یک وجه یعنی مخالفت نظام اسلامی با دور شدن زنان شاغل از محیط خانواده و مادری و عقلانیت معنی می‌دهد.

که ما این قضاوت را نیز بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم که آیا این مخالفت حکومت با یک رخداد غیر عقلانی؛ یک مخالفت تنفرانگیز است یا یک مخالفت عقلانی و مورد احترام!؟

شبه‌افکنی سوم آخوندی مبنی بر اینکه اگر کسی بخواهد برای خودش کسی باشد و در عین حال سبک زندگی مورد دفاع حکومت را نیز قبول نداشته باشد نیز شبه‌ای است با تکلیف مشخص!

پیشرفت فردی صرفا در سایه قانونمداری ممکن است. یعنی مثلا فردی نمی‌تواند با پول زورگیری یا رباخواری به قول آقای آخوندی برای خودش کسی بشود و مدعی شود که من سبک حکومت را هم قبول نداشته‌ام!

شهروندان باید در حیطه‌های قانونی و عقلانی پیشرفت کنند و در مواردی هم که نظام اسلامی مخالفت اجتماعی با آن دارد؛ اهل التزام و رعایت باشند.

می‌ماند امور غیر قانونی و غیر شرعی در 2 حیطه اجتماعی و شخصی که همانطور که توضیح داده شد نظام اسلامی به حیطه شخصی (منظور خانه و فضای شخصی است) هیچ ورودی ندارد.

دقت شود که بیان این گزاره‌های فلسفی و عقلانیت‌های بدیهی از منابر و تریبون‌های رسمی کشور یکی از ضروریاتی است که موجب منقح شدن عقلانیت در جامعه و پاسخگویی به شبهات خواهد شد.

***

1_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1308069

2_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1577248

3_https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-586833

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تفاوت‌های زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی! / دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد بیشتر بخوانید »