به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، برنامه «سینما ملت» شبکه چهار سیما با موضوع حواشی جشنواره کن، با حضور «مجید شاهحسینی» کارشناس رسانه پیرامون فرانسه، کن و تاریخ اروپا روی آنتن رفت.
شاه حسینی با طرح چهار کلیدواژه مهم به تبیین اتفاقات امسال این جشنواره پرداخت و در ابتدا با اشاره به نسبت «فرانسه و تکفیر» اظهار داشت: تفکر تکفیری را غرب به عنوان مدلی از اسلامگرایی بنیادی میداند که به زعم ایشان در فقدان قدرت تحمل رقیب، اتفاق افتاده است. در حالیکه در طول تاریخ سدههای میانی، باب تکفیر در غرب توسط پاپ اوربانوس دوم (به لاتین: Urbanus II) در شهر کلرمون فرانسه گشوده شد.
جنایات فراوان مسیحیان در شهرهای مسلمین
وی با اشاره به فتوای صادر شده همایش کلرمون جهت دستیابی به مدفن و محل تولد حضرت مسیح در بیتالمقدس در پی بحرانها و مشکلات عدیده جهان مسیحیت گفت: این فتوا با چاشنی تطهیر گناهان مسیحیان در کشتن مسلمین به عنوان تسخیرکنندگان اورشلیم صورت گرفت و موجبات درگرفتن جنگهای صلیبی به مدت ۲۰۰ سال را فراهم آورد.
این مدرس تاریخ سینما خاطرنشان کرد: در طول جنگهای صلیبی، توسط متعصبترین رزمندگان صلیبی که سپاه تکفیری بودند، ارتکاب جنایات فراوانی در شهرهای مسلمین صورت گرفت. در واقع هولوکاست واقعی و فاجعه انسانی آنجا شکل میگیرد و در طول ۷ دوره به اوج خود میرسد. میلیونها انسان در جنگ و قحطی ناشی از آن کشته میشوند و حمله به قسطنطنیه نماد این بحران انسانی است؛ بنابراین کسانی به جهان اسلام تهمت تکفیری میزنند که خودشان سردمدار تکفیر هستند. این حقیقت حتی در بازتابهای هنری اروپاییان نمود میکند بهطوری که در تابلوهای بهجا مانده از آن دوران، جهنمی از خشونت و انقطاع نسل به تصویر کشیده شده است.
نگاه تکفیری در اوایل قرن ۲۰، در جنگ جهانی اول نیز ادامه یافت
شاهحسینی با تاکید براینکه فیلم «خشم و هیاهو» ساخته مستندساز فرانسوی نمونه خوبی ست که غرور و افتخار جنگهای صلیبی و در پی آن تقدیس مسیحیت حتی در المانهای جنگ را به تصویر میکشد، گفت: در واقع پاپ در جریان جنگ اول جهانی، دشمنان مسیح را تکفیر میکند و اجازه جنگ بر ضد آنها به هر وسیله و هر قیمتی را میدهد. همین نگاه تا جنگ اکراین در اوضاع کنونی گسترده شده است. حقوق بشر، تحمل رقیب، نگاه به حقوق زنان و … همه مختص دوران سرخوشی است و با شروع جنگ رنگ میبازد.
وی در تشریح کلید واژه «فرانسه و قاتلین زنجیرهای» گفت: نمونههای بسیار زیادی از مدل بیمار روانی تا پلیس خدوم وجود دارد که در آن قاتلین زنجیرهای با سبوعانهترین اعمال در پی ارضا روحیات روانپریش خود بودهاند.
جنایات موجود در فرانسه نتیجه نگاه ماتریالیستی است
این منقد سینما خاطرنشان کرد: بهطور نمونه بررسی شخصیت پلیش قاتل زنجیرهای در فرانسه که ۳۵ سال تحت عنوان پلیس خدوم به انجام جنایات خود مشغول بوده است، قابل بررسی است. او پس از گذشت ۳۵ سال جنایت بار، درست زمانی که برای کشف این ماجرای هولناک آزمایش DNA از نیروهای پلیس صورت میپذیرد؛ خودکشی میکند. نشریات زیادی مانند یورونیوز و BBC به این ماجرا پرداختهاند.
شاهحسینی جنایات موجود در فرانسه را نتیجه نگاه ماتریالیستی دانست و ادامه داد: واقعیت آن است که این جنایات حاصل نگاه ماتریالیستی انسان مدرن غربی است که در جهان امروز به کشف رازهای جهان نائل آمده و از آنجایی که خداوند مختص جهان رازآلود بوده، اکنون نیازی به خدا را در زندگی روزمره خود احساس نمیکند.
لگدمال کردن هویت و کرامت انسانهای تحت استعمار
این کارشناس سینما تصریح کرد: در این بین ارائه نظریات جبرگرایانه توسط سه شبه فیلسوف، باب جدیدی را برای انسان مدرن بیخدا میگشاید. «کارل ماکس» جبر در خلقت، «زیگموند فروید» جبر در مناسبات اجتماعی و روانی، «چارلز داروین» جبر در نظام درونی و زیستی با این تفکر به نوعی اجبار انسان به خوی وحشیگری توجیه میشود. این امر در سایر کشورها نیز مانند بلژیک، هلند، انگلستان و … با لگدمال کردن هویت و کرامت انسانهای تحت استعمار خود در جهت ساخت هویتهای جعلی انجام شده است و این ممالک متکبرانه اقدام به ساحتن باغ وحشهای انسانی نموده اند. در واقع بردهداری و مستعمرهداری نمونههایی از همین نگاه افراطی ست.
وی خاطرنشان کرد: نکته بسیار مهم این است که در حقیقت همه نهضتهای حقوق بشری و دفاع از محیط زیست، تاوان و پاسخی به معاصی انسان غربی خصوصا در قرن ۱۹ است که کشتار طبیعت و بومیان و مبارزه با آزادیخواهان را بهصورت ددمنشانه در کارنامه خود دارد. قاتل زنجیرهای مجبور است در نظام روانی و تطاولهای درونی انتقام بگیرد و هرکس در سرنوشت او موثر بوده باید کشته شود و این موضوع به ژانرهای سینمایی تبدیل شده است. بهصورتی که مازوخیزم (خودآزاری) در پس عقدههای درونی خود را در پرده سینما در قالب قاتل زنجیرهای نمایان میسازد. چون در فیلم است که عقوبت قاتل زنجیرهای انجام میشود. نمونه فیلمهای (سون، ژیواگو، کلکسیون استخوان، استخوانهای دوستداشتنی و …) از این دست به شمار میروند. نکته قابل توجه اینکه در تمام این فیلمها هرگز ضعف دستگاه امنیتی رو نمیشود و پلیس همیشه یک پله عقب است و البته تطهیر میشود!
رفتار جشنواره کن یک دستور از بالاست
شاهحسینی تصریح کرد: حال با توجه به فراوانی این پدیده در غرب، نمایش یک مورد نادر از قتل زنجیرهای در ایران و ارتقای آن به یک فیلم برگزیده بدون شک، شائبه سیاسی بودن و جریانسازی علیه کشورمان را بیش از پیش آشکار میسازد. این رفتار جشنواره کن یک دستور از بالاست، چون اصولا سیاستهای اصلی جشنواره کن توسط وزارت فرهنگ فرانسه تبیین میشود و این مجال بازتابدهنده سیاستهای کلان دولت فرانسه است.
این مدرس سینما با بیان اینکه بوی جنگ که در اروپا میپیچد رو به پروپاگاندا میآورند، گفت: این در حالی است که کف خیابانهای فرانسه محل اعتراضات مدنی مستمر از جمله تضییع حقوق مهاجرین، توهین به ادیان و … است. فرانسویان به این نکته نیاز دارند تا با نمایش سیاهنمایی در ایران، آفریقا، شرق دور و … القا نمایند انسان فرانسوی در راس هرم تمدنی جهان قرار دارد و چه سعادتمند است که در جهان سوم زندگی نمیکند. البته پدیده نمایش سیاهنمایی مختص به ایران نیست خاطرم هست در جریان نمایش یک فیلم فیلیپی در جشنواره کن سال ۲۰۰۷، کشتار زنان به صورت وحشتناکی توسط پلیس فلیپین به نمایش درآمد، این فیلم به صورت بینظیر مورد تشویق قرار گرفت.
فرانسه چه کارنامهای در مورد زنان خیابانی دارد؟
وی در تشریح کلید واژه سوم «فرانسه و زنان خیابانی» گفت: در جشنواره کن به فیلمی توجه نشان داده شده که موضوع زنان خیابانی و کشتار آنها با نیت مجعول دینی دستمایه قرار گرفته است. در حالی که در اسلام بر پاکدامنی و کریمه بودن زن صحّه گذاشته میشود اما به راستی خود فرانسه چه کارنامهای در مورد زنان خیابانی دارد؟
شاهحسینی تاکید کرد: بررسی تاریخ فرانسه پس از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که مرز خیانت و قهرمانی در این کشور خیلی باریک است. در حالیکه در عهدنامه ورسای فرانسه به عنوان پیروز جنگ جهانی اول رفتار به شدت تحقیرآمیزی با آلمانها داشت با این حال ۲۰ سال پس از آن در جنگ جهانی دوم مستعمره آلمان شد. مارشال پتن؛ قهرمان دیروز فرانسه در پی تشکیل دولت تحت قیومیت آلمان به خائن امروز مبدل گردید. شمار زیادی از مردم تحتامر و زنان بیسرپرستی بودند که باید ۵ سال تحت سیطره این نظام زندگی میکردند.
نمایش فیلمهای ضدایرانی درخواست پناهندگی تلقی میشود
این منتقد کارشناس رسانه اظهار داشت: پس از رفتن آلمانها و سیطره ارتش فرانسه به این سرزمین رفتار و نگرش به این زنان اینگونه رقم خورد که همه خائن هستند و نه تنها تنفروشند بلکه وطنفروش قلمداد میشوند و مستحق سبوعانهترین برخوردها به عنوان جنایتکاران جنگی هستند. حک شدن صلیب شکسته بر روی صورت و پیشانی، سنگسار، کشته شدن در فجیعترین وضع بیش از ۲۰ هزار زن گزارش شده است و حتی کمپهایی که بعدها توسط آمریکاییها به عنوان نجاتبخش برای ایشان تشکیل میشود، کاری از پیش نمیبرند. جالب توجه آنکه تاکنون هیچ فیلمی از این ماجرا ساخته نشده و هیچگاه نمایش داده نخواهد شد!
وی با اشاره به تسری واژه «مسلمان شرمنده» پس از ۱۱ سپتامبر گفت: در این میان ایرانیان شرمنده در فرصتهای مختلف این جشنواره باید از این فرانسویها که تاریخی اینچنینی دارند عذرخواهی کنند و با سیاهنمایی تعارضات و کاستیهای کشورمان مورد تشویق و تحسین قرار گیرند! به نوعی فرانسه که در قضیه برجام، مقصر اصلی در به ثمر نرسیدن آن است، مامن آزادی برای هنرمندان معرفی میشود و به نوعی نمایش فیلمهای ضدایرانی درخواست پناهندگی برای عوامل فیلم تلقی میشود. در واقع کن آخرین رویای غرب است.
در فرهنگ فرانسه چه کسانی تشویق میشوند
شاهحسینی در تشریح «فرانسه و تحمل» بهعنوان دیگر کلیدواژه این بحث گفت: بررسی این نکته حائز اهمیت است که آیا فرانسه دارای آزادی به معنای واقعی آن است؟ آیا باورهای دیگر ملتها به آداب و آیین خود را برمیتابد؟ و به راستی نسبت قانون فرانسه و حجاب چیست؟ در حالی که در فرانسه رشد جمعیت منفی است و مهاجران در این کشور رشد جمعیتی دارند؛ چنانچه حجاب یکی از مستعمرات بخواهد تسری پیدا کند به نظر الگوی زیستی آنها را هدف قرار داده است و فرانسویها این گرایشات را تحمل نمیکنند.
این مدرس سینما با بیان اینکه در حالیکه حجاب به یک مُد جذاب حتی در بین غیرمسلمانان تبدیل میشود فرانسویها حتی ظاهر متفاوت را هم تحمل نمیکنند، گفت: به نوعی فرهنگ «تحمل» یک شوخی است و در حقیقت آنرا تهدید میدانند. (تهدید هویتی) چراکه معتقدند این پوشش فطری نیست پوشش اسلامی است. در فرهنگ فرانسویها کسانی که ارزشهای آنان را تکریم و فرهنگ خود را تحقیر و تقبیح کنند، مورد تشویق قرار میگیرند. مثال شهید مروه شربینی (شهید حجاب) نماد بارزی از این ماجرا است.
چرا جشنواره کن فیلمی تکفیری را اثر برگزیده میکند
وی در جمعبندی موضوعات مطروحه گفت: سینما رسانه است و رسانه بودن آن در اولویت آن است. جشنواره کن با ایجاد فضای آئینی گویی انسان را از معبدی بیرون میآورد و به او هویت تازهای میبخشد. جشنواره کن با تعریف سینمای غربی، نوعی والایش هنری ایجاد میکند. چنان که میگوید معیار سینما اینجاست حتی در مواردی که جعل فرم اتفاق میافتد؛ اینها مهندسی شده است. در واقع سینمای غرب، مخاطب خود را هیپنوتیزم میکند و ترکیب جعلی از اطلاعات و تفریحات به او تزریق میکند.
شاهحسینی عنوان کرد: قطعا با شناخت دقیق خاستگاه اندیشههای حاکم بر این فضا و انجام پژوهشهای کارآمد توسط فعالین دانشگاه و حوزه سینما به این نکته پی میبریم که چرا در جشنواره کن فیلمی با درجه کیفی نازل و دارای نگرش تکفیری به اثر برگزیده تبدیل میشود. قطعا نباید باور کنیم که در این شرایط به ارزشهای صرفا سینمایی در کن پرداخته شده است. در این میان سادهانگاریهای مدیریتی را نیز نباید نادیده بگیریم. چه بسا در انتهای این پژوهشها مانند «اریش ماریا رمارک» آلمانی متوجه شویم که در غرب خبری نیست.
انتهای پیام/ 121