محسن آرمین

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید می‌کند

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید می‌کند



انتظار این بود که سران اصلاحات در قبال این نامه به صحنه آمده و شهامت این را داشته باشند که دیکتاتورهای درون خود را به مردم معرفی و از آنان انتقاد کنند.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

“میراث فکری روحانی” هنوز مردم را تهدید می‌کند

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید می‌کند

محمود واعظی، از مقامات دولت روحانی و از مردان حلقه اصلی رئیس‌جمهور اسبق، طی اظهاراتی در مصاحبه با خبرآنلاین گفته است: وقتی تحریم گریبانگیر اقتصاد یک کشور است به واسطه ارتباط با تعداد کمی از کشورها در روابط بازرگانی، تجاری و صنعتی، محدودیت مخربی بر اقتصاد کشورِ تحریم شده چیره می‌شود. در صورتی که مزیت در این است که امکان صادرات و واردات با هر کشوری میسر باشد و انتخاب‌های گسترده‌تری داشته باشیم.

او می‌افزاید: بر این اساس، مذاکرات رفع تحریم‌ها و تصویب FATF دو فاکتور غیر قابل اجتناب و ضروری برای گشایش اقتصاد کشور هستند.[۱]

*ایکاش آقای واعظی که در زمره چهره‌های نجیب هم محسوب می‌شوند؛ از تجربه خود و دولت آقای روحانی درباره اثرات امضای برجام و سفر هیئت‌های خارجی به ایران حرف می‌زدند.

اقداماتی که گفته می‌شد پر از گلابی است، کشور را از سرمایه‌گذاری خارجی فربه می‌کند و…

اما دست آخر به “خسارت محض و تقریبا هیچ” رسید، گرانی‌ها بیشتر شد و آقای روحانی هم از این گفت که هرکس دنبال مذاکره با آمریکا باشد “دیوانه” است!

آقای واعظی با چه وجدان یا عقلانیتی حاضر شده این تجربه زیسته را به کناری بنهد و دوباره بر همان مسیر طی شده‌ی بیدستاورد پافشاری کند؟

واقعا چه نفعی در تلف کردن دستاوردهای کشور و عمر مردم وجود دارد که واعظی و امثال واعظی از تأکید بر کارآمدی در حل مشکلات کشور و کم بودن اثر تحریم‌ها بری هستند و به جای آن بر چیزهایی تأکید می‌کنند که بی‌دستاوردی و غلط بودن آنها بر همه آشکار شده است.

واقعا واعظی که از قضا سوابق اطلاعاتی هم دارد، نمی‌داند که تحریم‌ها علیه ایران اولا هیچوقت رفع نمی‌شود و ثانیا اثر آنها بر اقتصاد کلان ایران کمتر از ۲۰ درصد است؟

واعظی که یک صاحب‌منصب سطح بالای دولتی بوده است چرا به مردم نمی‌گوید که بخش اعظم گرانی موجود در بازار کالا و خدمات ایرانی هیچ ربطی به تحریم ندارد و مثلا مسئله گرانی مسکن در ایران اسیر ناکارآمدی است نه اسیر تحریم!

دقت شود که یکی از دردهای ما در سیاست ایرانی؛ همین سبک و سیاق غلط برخی رجال سیاسی در لجبازی و بی‌توجهی به عبرت‌ها و تجربیات انباشته است که موجب افزایش نیافتن سرعت پیشرفت ایران و حل نشدن مشکلات ساده مردم می‌شود.

البته بیان این نکته هم در اینجا ضروریست که اگر واعظی و امثال واعظی احساس می‌کردند این حرف‌های غلط آنها خریداری ندارد و به محض بیان؛ از سوی مراجع اجتماعی از قبیل استادان دانشگاه، وعّاظ، دانشجویان و سلبریتی‌ها مؤاخذه خواهند شد که چرا بر یک تجربه غلط اصرار دارند؛ حتما شنوای چنین اظهاراتی نمی‌بودیم.

***

ناامیدی رئیس‌پلیس راهور از بهبود وضعیت ایمنی خودروها

یک پلیس این‌گونه ناامید می‌شود!

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید می‌کند

سردار حسینی، رئیس‌پلیس راهور ناجا طی سخنانی در شورای راهبری تصادفات استان مرکزی در اراک با اعلام کشته شدن بیش از ۲۰ هزار نفر طی سال گذشته در تصادفات جاده‌ای در ایران گفته است: باوجود تلاش‌های صورت گرفته در سطح کشور اما کماکان در موضوع تصادفات تا نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.

او می‌افزاید: کشور ایران ۱.۳ درصد جمعیت دنیا را دارد و عدد منطقی جان باختگان تصادفات نسبت به جمعیت باید ۱۴ هزار نفر باشد. هر چه از این عدد بالاتر باشد یعنی نتوانستیم در مهار تصادفات و ترافیک و کنترل تصادفات کار مثبت و موثری انجام دهیم.

به گزارش مجاهدت از ایرنا، این مقام بلندپایه پلیس در بخش دیگری از سخنان خود تصریح می‌کند: به نظر می‌رسد بر مدار خودرو و وسایط نقلیه امیدی به بهبود وضعیت نداریم و باید تمام تلاش خود –برای کاهش تصادفات- را بر دومقوله راه و عامل انسانی قرار دهیم. اگر این دو مقوله به خوبی مدیریت شود می‌توان امید داشت که موفقیت‌های خوبی در آینده کسب شود.[۲]

*مقوله تصادفات جاده‌ای در ایران و تلفات آن یک قصه پر غصه است که البته بخش مهمی از مسئولیت آن هم متوجه مردم است!

پیش از این و در دهه ۸۰ بود که رقم بالای کشتگان جاده‌ای در ایران با انتقادات شدید و اصولی رسانه‌ها مواجه شد.

کار به جایی رسید که عبارت “جاده‌های مرگ” در سایت‌های خبری و رسانه‌ها پررنگ شد و حتی مقامات هم نسبت به آن انتقاد کردند. و هرچه بود اما در این آمد و رفت‌های رسانه‌ای و با کمک همه، میزان تلفات ناشی از تصادفات کاهش یافت و حتی در مقاطعی به نرم جهانی هم رسید.

ولی متأسفانه غفلت‌ها باز هم آغاز شد… کسانی از مردم با ماشین‌هایی که صرفا برای شهر طراحی شده بودند و مناسب جاده نبودند به مسافرت‌های جاده‌ای شتافتند، برخی خودروسازهای داخلی همچنان نسبت به ایجاد ایمنی بیشتر کاهلی کردند، مسافرت‌های بی‌احتیاط به مد روز تبدیل شد، برای تردد در راه‌های روستایی فرهنگ‌پذیری صورت نگرفت و نقاط حادثه‌خیز جاده‌ای نیز همچنان وجود داشتند.

و در نتیجه رسیدیم به فضای امروز که تلفات جاده‌ای مجددا به کانال قبلی بازگشته‌اند و رئیس پلیس راهور هم پس از سال‌ها تلاش پلیس و رسانه‌ها اما رسما اعلام می‌کند نسبت به بهبود وضعیت خودرو امیدی نداریم.

هرچه هست اما شهروندان و هر کسی که از خودروی شخصی برخوردار است باید بدانند که امنیت سفرهای جاده‌ای فقط با عقلانیت حفظ می‌شود و حتی اگر وضعیت خودروها و جاده‌ها و… هم اصلاح شود ولی مادام که مردم با ماشین‌های شهری به مسافرت جاده‌ای بروند، مادام که رانندگان در حین خستگی توقف نکنند، مادام که سرعت زیاد در جاده یک تفریح باشد و مادام که عابران جاده‌های روستایی (که یکی از اصلی‌ترین بخش‌های تلفات جاده‌ای در حیطه آنهاست) به قوانین عبور و مرور در جاده‌ها تمکین نکنند؛ وضعیت تلفات جاده‌ای بهبود نخواهد یافت.

***

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی!

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید می‌کند

محسن آرمین، فعال ستادی اصلاح‌طلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به تازگی پیرامون نامه خانم فائزه هاشمی در زندان که برای انتقاد از رفتارهای دیکتاتورمآبانه اصلاح‌طلبان نانجیب با سایر زندانیان منتشر شد با ایلنا مصاحبه کرد.

آرمین در بخشی از این مصاحبه مدعی شد:

“اقدام خانم فائزه هاشمی را در نقد علنی رفتارهای استبداد طلبانه در زندان شجاعانه ارزیابی می‌کنم. با کمال تأسف وضعیتی که خانم هاشمی به نقد آن پرداخته‌اند هرچند پدیده محدودی است اما در زندان‌های سیاسی امر بی سابقه‌ای نیست. پیش از انقلاب مجاهدین خلق در زندان سرآمد این گونه برخوردها بودند. در سال‌های اخیر افرادی که در رابطه با این سازمان دستگیر شده‌اند و به ویژه سلطنت طلبان در زندان به این رفتار شهره‌اند. “[۳]

*اظهارات آرمین مبنی بر اینکه خانم هاشمی در نامه خود از منافقین و سلطنت‌طلبان انتقاد کرده نه اصلاح‌طلبان(!) در حالی است که هاشمی در نامه سرگشاده خود ابراز داشته بود که این افراد “مبارزین نام‌آشنا و نظریه‌پرداز” هستند. ضمن اینکه در نامه خود صراحتا از عبارت “چپ‌ها” نیز استفاده می‌کند.

در واقع اینکه خانم هاشمی در نامه خود از اصلاح‌طلبان انتقاد کرده؛ امر قابل کتمانی نیست.

در عین حال شاهدیم که رفتار این چپ‌های نانجیب در زندان به بیرون نیز تسرّی دارد و کسی مثل محسن آرمین به راحتی حاضر است منظور خانم هاشمی را وارونه جلوه دهد تا به آن دیکتاتورهای محبوس کمک کرده باشد!

البته کتمان حقیقت از محسن آرمین که بواسطه فتنه ۸۸ و ماجرای تقلب نیز به زندان افتاده بود؛ چیز عجیبی نیست.

انتظار این بود که سران اصلاحات در قبال این نامه به صحنه آمده و شهامت این را داشته باشند که دیکتاتورهای درون خود را به مردم معرفی و از آنان انتقاد کنند. لکن شاهد سکوت آنها و لاپوشانی امثال آرمین هستیم.

اظهارات آرمین همچنین نشان می‌دهد که خانم هاشمی در نامه خود راست گفته بود که در مقابل اصلاح‌طلبان نانجیب حتی خطر جان او نیز وجود دارد.

چه اینکه وقتی شاهدیم یک باند درون زندان؛ نیروهای جان‌برکفی مثل محسن آرمین در بیرون از زندان هم دارد؛ هیچ بعید نیست که تهدیدات علیه خانم هاشمی واقعی‌تر از این باشد.

***

1_ khabaronline.ir/xmH5p

2_ www.irna.ir/xjRFdQ

3_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1533215

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید می‌کند بیشتر بخوانید »

دبیر و اعضای هیأت‌رئیسه جبهه اصلاحات انتخاب شدند+اسامی

دبیر و اعضای هیأت‌رئیسه جبهه اصلاحات انتخاب شدند+اسامی



دبیر و اعضای هیأت‌رئیسه جبهه اصلاحات با رأی اکثریت اعضای این جبهه، انتخاب شدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد سالاری عضو جبهه اصلاحات با اشاره به جزئیاتی از سومین جلسه مجمع جدید این جبهه اصلاحات، گفت: در این جلسه بدرالسادات مفیدی با رأی اکثریت اعضا، به عنوان دبیر جبهه اصلاحات انتخاب شد.

وی افزود: همچنین در این جلسه، محسن آرمین به عنوان نایب رئیس اول و نیز طاهره طاهره نقی‌ئی به عنوان نایب رئیس دوم و همین طور جواد امام به عنوان سخنگوی دور جدید جبهه اصلاحات انتخاب شدند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دبیر و اعضای هیأت‌رئیسه جبهه اصلاحات انتخاب شدند+اسامی بیشتر بخوانید »

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!



در فتنه سال ۸۸ اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که برای بازگشت دوباره به حاکمیت باید به سیم آخر زده و فضا را در دست گرفت! اما بازهم مانند ماجرای تحصن در مجلس ششم در محاسبات آخر دچار اشتباه شدند.

سرویس سیاست مشرق- میانه‌های اسفند سال ۱۳۷۸ محمدرضا خاتمی سرمست از پیروزی در انتخابات مجلس ششم یک کنفرانس خبری برگزار می‌کند. در این نشست یکی از خبرنگاران از دبیر کل مشارکت می‌پرسد، برنامه شما برای چهار سال آینده در پارلمان چیست؟ خاتمی پاسخ می‌دهد که باید زیرساخت‌های سیاسی ایران را تغییر بدهیم، زمان خانه‌تکانی است. برادر رئیس‌جمهور اصلاحات ادامه می‌دهد که ما برای اصلاحات در ایران نیاز به آرامش سیاسی در قدرت داریم.

پس‌ازاین گفتگوی خبری، روزنامه کیهان با استقبال از طرح «فضای آرام سیاسی در کشور» در یادداشتی می‌نویسد که اصلاحات باید بتواند حرف بزند و در حاکمیت مشارکت داشته باشند. این سرمقاله در تاریخ معاصر انقلاب بسیار مهم است، زیرا در آن با لحنی دلسوزانه به دولت اصلاحات در عواقب رادیکالیسم هشدار داده و چپ را بخشی از نظام خوانده بود. تا پیش از انتخابات هواداران دوم خرداد در شهر شایعه کرده بودند که دولت خاتمی مستعجل است و برخی اجازه نمی‌دهند اصلاح‌طلبان سوار دولت شوند!

آن سرمقاله توطئه روانی چپ‌ها را خنثی کرد. البته رقیب اصلاحات (جناح راست) پیش‌ازاین نیز نشان داده بود که انتخابات را بخشی از مؤلفه‌های قدرت در کشور دانسته و حاضر است حتی در صورت شکست نیز به رقیب تبریک گفته و به حیاط خانه خود برود.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

اما تئوری «آرامش سیاسی» از سوی اصلاح‌طلبان عمر زیادی ندارد! یک هفته پس از سخنرانی محمدرضا خاتمی در خیابان سمیه، چند محله بالاتر و در حسینیه ارشاد سعید حجاریان یکی از مشاوران دولت، مغرور از پیروزی در انتخابات مجلس، طی یک سخنرانی تند و عصبی اعلام می‌کند که ورق‌ بازی در حاکمیت در دست جبهه دوم خرداد است.

حجاریان با اشاره به جناح رقیبش گفته بود که برای اصلاحات واقعی در کشور باید مخالفان خاتمی را جارو کرده و برای همیشه از قدرت بیرون کنیم!

ماجرای عجیبی بود؛ درحالی‌که همه کشور خود را آماده کمک به اصلاح‌طلبان برای اداره دولت کرده بود؛ رادیکال‌های محفل خاتمی پنجه به‌ صورت نظام کشیده و با توسل به تاکتیک تولید هر ۹ روز یک بحران به میدان آمده بودند. از هنجارشکنی‌های روزانه روزنامه‌های زنجیره‌ای تا غائله کوی دانشگاه، ماجرای تاج‌زاده در خرم‌آباد، پروژه نوار سازان؛ قتل‌های زنجیره‌ای تا بیانیه یک‌میلیون امضا برای رفراندوم قانون اساسی و تحصن در مجلس برای رویارویی نهایی با حاکمیت بخشی از دست‌پخت اصلاحات در آن سال‌ها بود. بعدها ماشاالله شمس‌الواعظین سردبیر چند روزنامه تندرو اصلاح‌طلب در شرح آن روزها نوشت: ما سوار پیکان بودیم، اما می‌خواستیم مثل بنز حرکت کنیم، برای همین در اولین پیچ دچار انحراف شده و اصلاحات به ته دره رفت.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

تقی رحمانی یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های گروهک ملی و مذهبی نیز دراین‌باره در جزوه جامعه مدنی نوشته است: متأسفم برای خودمان! من و مهندس (عزت‌الله سحابی) سوار اتوبوس شده و ۵۰ شهر را برای تبلیغ خاتمی رفتیم؛ اما آورده اجتماعی اصلاحات درنهایت هیچ بود. عضو سابق گروهک تروریستی موحدین و حامی خاتمی در انتخابات سال ۷۶ در ادامه نوشته است: اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که با تندروی می‌توانند مردم را به سمت خودشان جذب کنند، آن‌ها گمان می‌کردند که پس از استعفا در مجلس و تحصن مردم دسته‌دسته به میدان بهارستان آمده و بهزاد نبوی و محسن آرمین را روی شانه گرفته و در شهر می‌چرخانند، اما زهی خیال باطل حتی یک نفر نیز به استقبال آن‌ها نرفته و دوم خردادی‌ها مجبور شدند عقب‌نشینی سیاسی کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

محمدرضا تاجیک رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در شرح آن روزها گفت: همواره به این موضوع فکر می‌کنم که چه اتفاقی برای ما افتاده که ما حتی امکان خلق یک مفهوم و نظریه را از دست دادیم و فقط مصادره کردیم و به قول اسمیت، به آپولوژیست تبدیل شدیم! دیگران [مفهوم] خلق می‌کنند و می‌گوییم مال ما بوده است. [۱]

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

آشوب سازی تاج‌زاده در غائله خرم آباد

دوباره برمی‌خیزم!

بعد از انتخابات سال ۸۴ و شکست سخت دو حزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب)، ابراهیم یزدی دبیر کل گروهک نهضت آزادی و عزت سحابی رئیس شورای ملی مذهبی‌ها به دعوت دفتر دانشجویان تندرو دفتر تحکیم وحدت(ظیف علامه) به یک جلسه هم‌اندیشی میان اصلاح‌طلبان دعوت می‌شوند تا برای آن‌ها تئوری داده و راه چاره‌ای پیدا کنند. یزدی در آن گفتگوی چالشی و طولانی رو به اعضای حاضر در نشست می‌گوید: اصلاحات دو راه‌حل دارد، یا باید اسلحه به دست گرفته و مبارزه مسلحانه کند؛ یا آنکه خودش را پالایش کرده و دوباره به قدرت بازگردد. یزدی در آن جلسه توصیه‌ای مهم به سران اصلاحات کرده و می‌گوید: همیشه قرار نیست ژنرال‌های اصلاحات در حاکمیت باشند، اجازه بدهید اصلاحات ریشه دوانده و در بروکراسی کشور رشد کند!

عزت‌الله سحابی نیز پس از یزدی پشت تریبون آمده و می‌گوید: در دوره خاتمی فکر می‌کردیم راه اصلاحات کوتاه است و می‌توان خیلی ساده همه‌چیز را روی انگشتمان بچرخانیم، حالا به این نتیجه رسیده‌ام که صبر استراتژیک دشوار و از گلوله خوردن نیز دردآورتر است.

احتمالاً آن روزها و در آن جلسه مهم کسی معنای سخنان یزدی و سحابی را به‌خوبی متوجه نمی‌شود، زیرا ۴ سال پس‌ازآن اصلاح‌طلبان باهدف کسب قدرت قمار بزرگی را شروع کرده و با رمز دروغین تقلب در انتخابات، ۸ ماه جنگ خیابانی را به‌نظام تحمیل می‌کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

در فتنه سال ۸۸ اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که برای بازگشت دوباره به حاکمیت باید به سیم آخر زده و فضا را در دست گرفت! اما بازهم مانند ماجرای تحصن در مجلس ششم در محاسبات آخر دچار اشتباه شده و در ۹ دی از مردم سیلی سخت خوردند؛ آن ضربه چنان شدید بود که سال ۹۲ تنها با تمسک به یک رحم اجاره‌ای توانستند در حاشیه حاکمیت برای خود سنگر سازی کنند. درحالی‌که قرار بود چپ‌های ستادی (سوسیال‌دموکرات‌های ایرانی) با تمسک به تئوری‌های ایوان ایلیچ (تئوریسین اتریشی و مبتکر ایده جامعه مدنی و براندازی) و با هدایت گروهک نهضت آزادی دوباره از خاکستر خود برخاسته و حاکمیت را یکدست کنند. اما چنان در چرخ‌دنده‌های کارنامه نئولیبرال های دولت روحانی له شدند که نامزد اختصاصی آن‌ها در انتخابات سال ۹۸ حتی نتوانست ۲ میلیون رأی آورد.

بعدها سرمقاله نویس روزنامه صبح امروز در یادداشتی در یک کانال تلگرامی نوشت که اصلاحات ته‌مانده اعتبار خود را ازدست‌داده و یک‌دهم رأی خود در سال ۷۶ را نیز به دست نیاورد! سعید حجاریان نیز با اعلام خبر مرگ اصلاحات و حمله به حزب کارگزاران اعلام کرد که اصلاحات پای صندوق رأی مرده است.

اصلاحات سخت یا اصلاحات ساختاری؟

اما عبور از صندوق رأی و مشارکت سیاسی در بطن انتخابات چه معنایی داشت؟ ضعف راهبردی و ادراکی از سوی اصلاح‌طلبان باعث شد آن‌ها مسیری جدید بانام «اصلاحات ساختاری» را آزمایش کنند.

مصطفی تاج‌زاده در تعریف اصلاحات ساختاری از توصیفاتی سخن می‌گوید که نشانه‌هایی از همان پروژه نرمالیزاسیون یا برجام ۳ و ۴ دارد! در این مدل سیاسی باید قدرت توسط چپ‌ها پالایش‌شده و قانون اساسی تغییرات محتوای کرده و خطوط قرمزی چون اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه حذف شود.

 تقی رحمانی در شرح اصلاحات ساختاری در جزوه جامعه مدنی می‌نویسد: باید ایران را واتیکانیزه کرد،  مدل ما چیزی است که در آن نظامی‌ها و روحانیت و بازار سنتی باید از صحنه کشور کامل حذف‌شده و یک جمهوری جدید شکل بگیرد.

سعید حجاریان نیز در شرح این مدل از اصلاح‌طلبی در وب‌سایت مشق نو نوشته است که باید برای اصلاحات ساختاری کادر حرفه‌ای ایجاد کرده و خاکستری‌ها را به‌مرور جذب کرد. حجاریان ادامه داده است که خاکستری‌ها توان مقاومت در برابر فشار اصلاحات ساختاری را نداشته و باید چپ ستادی راه چون سپری ضربه‌گیر عمل کرده تا راه برای جذب قشر خاکستری‌ها باز شود. [۲]

تعریف چپ ستادی رادیکال از اصلاحات  بیش از آنکه نمایشی از یک اقدام رفورمیستی باشد نشانه‌هایی از یک مسیر برای تغییرات سخت دارد. شاید لازم باشد دوباره سخنان ابراهیم یزدی در جلسه با دانشجویان تحکیم وحدتی را بازخوانی کنیم، آن روز دبیر کل گروهکی به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود که یا برای صندوق رأی بجنگید، یا آنکه با اسلحه راه منافقین در دهه شصت را بروید!

تجربه می‌گوید تیپولوژی اصلاحات آن‌قدر پتانسیل ندارد که شورش‌های گنگ و کور خیابانی (چون سال ۷۸، ۸۸، ۹۶ و سال ۹۸) را پیش ببرد. چپ رادیکال در آخرین آوردگاه خیابانی در سه روز ماجراجویی داعشی در سال ۹۸ در چند شهر نشان داد تنها می‌تواند روی موج حوادث سُر بخورد؛ اما برای آنکه به تعبیر علوی تبار بتواند اصلاحات را روی دریای خون شناور کند و یا به توصیف سعید حجاریان بتواند بالای شهری‌ها را به پایین‌شهری‌ها وصل کند باید راه طولانی‌تری را طی کند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

به‌طور حتم عباراتی سانتی مانتال چون اصلاحات ساختاری نمی‌تواند بار این حجم از تحولات سیاسی و امنیتی را بکشد. ازاین‌رو باید اصلاحات ساختاری را مقدمه اصلاحات سخت دانست. اصلاحات سخت مجموعه کنش‌هایی پراکتیکی و سیاسی است که در آن جنگ شهری، نافرمانی مدنی، عبور از قانون اساسی و درنهایت انقلاب خونین (مدل روسی) را در خود تعریف می‌کند.

البته اصلاح‌طلبان بدقلق و تندخو برای اجرای اصلاحات سخت با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ برخی چون تاج‌زاده، حجاریان و علوی تبار به رویارویی زودتر با حاکمیت باور داشته و به شیوه چریک‌های فدایی خلق جنگ مستقیم را تنها راه پیش رو می‌دانند.

برخی چون محمدرضا تاجیک اصلاحات تئوریک را در این مسیر پیشنهاد داده و خودسازی را ارجح بر برون سازی می‌دانند (مدلی که باعث رویارویی مصطفی شعاعیان با حمید اشرف در سازمان چریک‌های فدایی در قبل از انقلاب شد) و گروه سوم راه‌حل دبیر کل نهضت آزادی را توصیه کرده که راه سوم قابل‌تأمل است!

بهزاد نبوی چریک پیر اصلاحات در آخرین گفتگوی خود مدلی را برای اصلاحات ترسیم کرده که جای بحث دارد.

بهزاد نبوی می‌گوید که اصلاحات ساختاری همان اصلاحات جامعه‌محور است، اما این اصلاحات به معنای قهر و عبور از صندوق رأی نیست. نبوی توضیح می‌دهد که باید هر طور که شده پایی در قدرت داشت و با کمک خاکستری‌ها مسیر اصلاحات سخت را باز کرد. [۳] برخلاف سعید حجاریان که معتقد به نیروی پیشرو برای باز کردن مسیر اصلاحات سخت داشته و به تعبیری رو بازی می‌کند، نبوی خط نفوذ در قدرت را انتخاب کرده و آن را ترویج می‌کند. همین اختلاف‌نظر باعث شده است که باوجود انتخاب مجدد نبوی به‌عنوان رئیس جبهه اصلاحات برخی چریک پیر را متهم به ترویج کهن‌سالی و خشکیده شدن اصلاحات کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

باوجود مخالفت‌های اساسی در رهبری بهزاد نبوی میان اصلاح‌طلبان مسیری که او ترسیم می‌کند؛ همان چیزی است که ابراهیم یزدی به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود. شاید بهتر باشد دوباره به ابتدای این نوشتار بازگشته و سخنان دبیر کل گروهک نهضت آزادی را بازخوانی و ترجمه کنیم. ورود اصلاح‌طلبان به بروکراسی همان نفوذ خاکستری‌ها به قدرت است. نفوذ خاکستری‌ها به درون دولت را حداقل بهزاد نبوی بهتر از همه اصلاح‌طلبان درک می‌کند. کسانی که با سرنوشت کشمیری و کلاهی آشنایی دارند خوب می‌دانند که معنای سخن یزدی و نبوی با فاصله ۱۶ ساله چیست!

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

البته برخی اصلاح‌طلبان می‌گویند که از لیست امید در مجلس دهم عبرت گرفته و حاضر به قمار با خاکستری‌ها نیستند، اما کسانی که بازی‌های سیاسی را در محفل‌های زیرزمینی برای اصلاح‌طلبان جمع‌بندی می‌کنند، خوب می‌دانند که هیاهوی چپ‌های ستادی و هیجانی چون تاج‌زاده و عرب سرخی برای شورای تصمیم سازی جنگ‌های ایذایی پشیزی اعتبار اجرایی ندارد،   این روزها خط نفوذ در داخل در حال بازسازی است!


[۱] https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۴۰۰/۰۲/۰۸/۲۴۹۲۷۳۴

[۲] https://mashghenow.com/?p=۵۱۹۳

[۳] https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-۵۴۲۷۲۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران! بیشتر بخوانید »

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟


سرویس سیاست مشرق– اصلاح‌طلبان نسبت به یکدیگر بدبین شده‌اند، برخی از اعضای نهاد اجماع ساز پس از شکست در انتخابات حالا ادعا می‌کنند که رودست‌خورده و جبهه اصلاحات و لیدر آن با «فشار از درون» مجبور به شرکت در انتخابات شده اند.

علی صوفی در مصاحبه‌ای گفته است که گروهی از اصلاح‌طلبان خاتمی را برای حمایت از همتی، تحت‌فشار قراردادند، صوفی ادعا کرده است که این دسته نفوذی بودند [۱] اشاره دبیر کل حزب «پیشرو اصلاحات» به اعضای کارگزاران است. این حزب در انتخابات به‌صورت علنی در خلاف جهت مصوبه جبهه اصلاحات عمل کرده و از رئیس‌کل بانک مرکزی دولت روحانی حمایت کرد.

حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران «همتی» را نامزد پنهانی جبهه اصلاحات خوانده و با ارائه یک نظرسنجی او را دارای رأی لازم برای پیروزی در انتخابات برشمرد. البته محاسبات کارگزارانی ها درست از آب درنیامده و نامزد جبهه اصلاحات بافاصله چشم‌گیر از رقیبش شکست خورد.

این شکست حالا برای اصلاح‌طلبان گران تمام‌شده و برخی از اعضای رادیکال جبهه اصلاحات با سرزنش کردن بخش مشارکت‌کننده نهاد اجماع ساز در انتخابات به آن‌ها اتهامات شدیدی چون «نفوذی بودن» و «بر هم زنندگان بازی» را وارد کرده است.

ماجرای حمله به شرکت‌کنندگان در انتخابات را سعید حجاریان تئوریسین افراطی‌های جبهه اصلاحات کلید زد؛ دسته اصلاح طلبان ساختارشکن که تا پیش از انتخابات با پروژه‌های واهی چون انتخابات مهندسی‌شده یا پادگانی کردن انتخابات نتوانسته بود به اهدافش برسد، پس از اعلام نتایج به صحنه بازگشته و با خواندن بیانیه پیرامون مردن اصلاحات صندوق محور سعی کرد میان اصلاح‌طلبانی که از سر مسئولیت ملی در انتخابات مشارکت کرده‌اند و گروهی که از سر خودخواهی و سهم طلبی آن را تحریم کرده‌اند فاصله‌گذاری کنند.

حرکت این دسته از اصلاح‌طلبان افراطی در ترور شخصیتی مشارکت‌کنندگان در انتخابات بی‌شباهت به گروه‌های اجاره‌ای و برانداز خارج نشین نبود؛ اگر در لندن، پاریس و بروکسل عده‌ای بی‌وطن و مزدور خارجی با حمایت پلیس اروپایی با چوب و چماق و استفاده از الفاظ رکیک به جان هم‌وطنانمان افتاده و آن‌ها را مورد آزار قراردادند، در داخل نیز برخی در ادامه همان پروژه با برچسب زدن و تقلیل مشارکت‌کنندگان به نفوذی همان خط را پیش برده‌اند.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

جواد امام در پاسخ به چند شقه شدن جبهه اصلاحات به روزنامه شرق گفته است:اولاً خوشبختانه هیچ انشقاقی ایجاد نشد. ثانیاً کارگزاران به تشخیص خودش عمل کرد. آقای همتی سابقاً عضو حزب کارگزاران بوده است و برخی اعضای کارگزاران از روز نخست در ستاد انتخاباتی آقای همتی حضور داشتند؛ اما این حزب تا قبل از مصوبه جبهه اصلاحات مبنی بر عدم‌حمایت از هریک از نامزدها رسماً اعلام نکرده بود که می‌خواهد از آقای همتی حمایت کند. وقتی هم که جبهه مصوبه خود را اعلام کرد، حزب کارگزاران پشت سر آقای همتی ایستاد. گفته می‌شد کارگزاران نامزد پنهان دارد که پنهان هم نبود و اصلاً نامزد پنهان معنی ندارد؛ زیرا نامزدها و حمایت از آن‌ها باید روشن باشد. دو روز مانده به انتخابات هم جبهه اصلاحات اعلام کرد احزاب اگر تمایل دارند می‌توانند از نامزد مدنظر خود حمایت کنند که چنین هم شد»».

جواد امام همچنین درباره ادعای نفوذ در اصلاحات هم گفت: «من عبارت نفوذ در جبهه اصلاحات را مناسب نمی‌دانم و آن را کاملاً تکذیب می‌کنم. اتفاقی که در این دوره از انتخابات در جبهه اصلاحات رخ داد، اصلاً عجیب نبود که بگوییم ماحصل نفوذ برخی بوده است» [۲]

البته به نظر می‌رسد مطرح کردن ادعاهای چون نفوذ از سوی افرادی چون علی صوفی تنها باهدف تقلیل اثرات شکست در انتخابات و ریزش‌های شدید در بدنه جبهه اصلاحات صورت گرفته است، زیرا اصلاح‌طلبان با همه توان و نیروهای خود در انتخابات شوراهای شهر شرکت کرده و سر لیست آن‌ها فاصله چشم‌گیر با نفر آخر لیست رقیب داشت.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

چه کسی نفوذی است؟

حالا که اصلاح طلبان بحث نفوذ در تشکیلات را مطرح کرده اند؛ بهتر است به جای آنکه به دنبال نفوذی های مصنوعی و غیر واقعی در میان خود بگردند، ریشه های این سرطان را شناسایی کنند، چهارم آذر ۹۴، رهبر انقلاب طی یک سخنرانی بسیار مهم به‌واسطه در پیش بودن انتخابات مجلس دهم از کد و داده‌های تحلیلی در توضیح پدیده نفوذ استفاده کردند.

ایشان در آن سخنرانی از مفهومی به نام «نفوذ شبکه‌ای و جریانی» و تفکیک آن از «نفوذ موردی»، نام‌برده و نفوذ از نوع اول را بسیار خطرناک‌تر از نوع دوم دانستند. در نفوذ جریانی، مجموعه‌ای از افراد باهدفی دروغین، با روش‌های متفاوت باهم مرتبط می‌شوند تا نگاه آن‌ها به مسائل مختلف به‌تدریج تغییر کند و شبیه نگاه دشمن شود.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

پدیده‌هایی چون «اصلاح‌طلبان رادیکال» دقیقاً از دل چنین مفاهیم و مکانیسم‌هایی بیرون می‌آیند. مروری بر سوابق افرادی چون تاج‌زاده؛ علوی تبار، عرب سرخی، حجاریان و تعدادی دیگر و نیز بررسی سیر فکری و عملکردی آن‌ها، آشکار می‌سازد که این دسته افراد چه گزینه مطلوب و مناسبی برای «جنگ نرم» بوده و چرا به افسران شبکه نفوذ در پیشبرد راهبرد استحاله از درون تبدیل‌شده‌اند.

حلقه نفوذ ریشه‌های تاریخی در بستر انقلاب اسلامی دارد؛ بررسی رد حلقه کیان نشان می‌دهد که اعضای شبکه نفوذ چون سیستم ارتباطی موریانه در بخش‌های مختلف از یکدیگر جداشده اما در مسیر اهداف ملکه عمل می‌کنند. حلقه کیان سرفصل بروز نفوذی‌ها پس از تصفیه ضدانقلاب و منافقین در ابتدای دهه شصت است.

حلقه کیان به‌عنوان معروف‌ترین مرکز مطالعاتی نواندیشان و تجدیدنظرطلبان، در آغاز به توصیه شهید حسن شاهچراغی (از مدیران ارشد موسسه کیهان) برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل‌شده بود؛ اما اندک مدتی بعد با استحاله شدن توسط مهره‌های سابق امنیتی متصل به خارج از کشور از اهداف اصلی خو دورگشته و به کلوپ براندازی نرم تبدیل شد.

بعد از بسته شدن کیهان فرهنگی و استعفای خاتمی از مؤسسه کیهان، این جریان به همراه برخی از اعضای تحریریه مجله «زن روز» از کیهان استعفا دادند و مجله «کیان» را راه‌اندازی کردند. اندکی بعد همین گروه مجله ساختارشکن و فمینیستی «زنان» را نیز منتشر کردند.

اعضای حلقه کیان، هر هفته چهارشنبه‌ها در منزل یکی از اعضا دورهم جمع می‌شدند و با بازاندیشی افکار خود، به بحث‌های معرفت‌شناختی و فلسفی، نقد وضعیت موجود، ترسیم نسبت دین و دنیا، چگونگی حضور دین در دنیای مدرن، نسبت دین و دموکراسی، دین و تجدد و غرب‌پژوهی پرداختند.

اعضای کیان به این نتیجه رسیده بودند که هر آنچه در اسلام ناب محمدی به ما رسیده است را باید غربی کرد. اعضای این حلقه با شیفتگی غیرقابل وصف به تمدن غربی به‌مرورزمان، از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفتند و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به‌نظام جهانی، به‌سوی تمدن و تفکر غربی و لیبرالیسم حرکت کردند. دگرگونی پایه‌های اندیشه‌های کسانی چون حجاریان و برخی سازمان‌دهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد، در این حلقه و تحت تأثیر آن شکل گرفت. [۳]

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

پدر معنوی این فرقه سیاسی، عبدالکریم سروش بود که به ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی بارنگ و لعاب عرفانی اسلامی با تکیه‌بر مولوی و تفکر محمد غزالی مشغول بود. سروش می‌خواست بین تفکرات ماتریالیستی غربی و تمدن اسلامی هماهنگی ایجاد کند. مقالات جنجالی سروش با عنوان «قبض و بسط شریعت» بحث‌وجدل‌ها و مخالفت‌های متعددی برانگیخت. کوشش سروش در مقالات قبض و بسط این بود که بر اساس مبانی معرفت‌شناختی لیبرالی، نسبی‌گرا و پلورالیستی و تردید در قداست علوم دینی و روایات فقهی، آن‌ها را به‌عنوان بخش‌هایی از علوم انسانی معرفی نماید.

در کیان چهره‌هایی چون محمد مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، بهاءالدین خرمشاهی، اکبر گنجی، سعید حجاریان (بانام مستعار جهانگیر صالح‌پور)، محسن سازگارا، محمدجواد کاشی، حسین قاضیان، مراد فرهاد پور، مرتضی مردیها، مجید محمدی، آرش نراقی، محسن آرمین، فاضل میبدی، مصطفی تاج‌زاده، ‌ علیرضا علوی‌تبار، هاشم آغاجری، محسن کدیور، مصطفی رخ‌صفت و… در آن قلم می‌زدند.

این حلقه به دنبال آن بود تا روشن‌فکری را اجتماعی کند، تلاش این حلقه کیان در دوم خرداد سال ۷۶ به بار نشست. اعضای حلقه کیان پس از به بار نشستن دوم خرداد دوباره از یکدیگر جداشده اما با همان شیوه «لانه موریانه» در مسیر هدف ملکه نفوذ به یکدیگر متصل بودند.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

روزنامه جامعه اولین روزنامه جریان موسوم به دوم خرداد بود اولین محصول پروژه نفوذ در دوران اصلاحات است. این روزنامه به مدیرمسئولی حمیدرضا جلایی‌پور و سردبیری شمس‌الواعظین (از تحریریه ماهنامه کیان) پای کاریکاتورها و کاریکاتوریست‌های سیاسی را به عرصه حرفه‌ای مطبوعات باز کرد.

بعد از جامعه، توس (به مدیرمسئولی محمدصادق جوادی حصار و سردبیری شمس‌الواعظین) توسط همین تیم آغاز به کارکرد که در شماره اول خود، تیتر بزرگ «توس به‌جای جامعه» را چاپ کرد. بعداً همین تیم، روزنامه‌های عصر آزادگان و نشاط را منتشر کردند. این نشریات که به روزنامه‌های زنجیره‌ای معروف شدند ساختارشکنی‌های سیاسی، هنجارشکنی‌های اجتماعی، حمله به مقدسات و آموزه‌های دینی و همچنین توهین به مسئولان نظام و نهادهای انقلابی به‌کرات و تناوب مشاهده می‌شد. در همین سال‌ها بود که روزنامه‌ها و نشریات دیگری چون «صبح امروز» (به مدیرمسئولی حجاریان و سردبیری علیرضا علوی‌تبار)، «مشارکت» و «نوروز»، ارگان‌های حزب مشارکت (به مدیرمسئولی محسن میردامادی و سردبیری کریم ارغنده‌پور)، «نوسازی» (به مدیرمسئولی حمیدرضا جلایی‌پور)، «حیات نو» (به مدیرمسئولی سیدهادی خامنه‌ای)، «خرداد» (به مدیرمسئولی حجت‌الاسلام عبدالله نوری)، «گلستان ایران» (نزدیک به طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت)، «بیان»، «فتح»، «آفتاب امروز»، «مناطق آزاد»، «بهار»، «زن»، «پیام هاجر» و… منتشر می‌شد.

علی رضا علوی تبار در مقاله‌ای در ماهنامه آفتاب هدف اصلی از پروژه نفوذ را به‌صورت عریان به نگارش درآورده و دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران را آشکار می‌کند. علوی تبار ازجمله افرادی است که انتخابات ریاست جمهوری اخیر را تحریم کرده است.

عضو جبهه اصلاحات در آن مقاله می‌نویسد:

جامعه در آستانه یک آزمون فیصله بخش قرار دارد که نتیجه آن رد قطعی نظریه اصلاح‌پذیری جمهوری ولائی است. علوی تبار در این مقاله سه مرحله را برای رسیدن به جامعه دمکراتیک در ایران متمایز کرده است. مرحله نخست، پاسخگو کردن بخش غیرانتخابی حاکمیت، مرحله دوم گذر به دمکراسی بیشتر از راه تفسیر دمکراتیک‌تر از قانون اساسی، و مرحله سوم گذار به دمکراسی کامل و پذیرش همه الزامات آن، که درنتیجه تمام نهادهاو بخش‌های انتصابی و غیر دمکراتیک را درپی دارد. علوی تبار نوشت محمدخاتمی فقط بخش نخست را هدف قرار داده بود. از دید علوی تبار، رفع کامل دوگانگی موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی با حذف کامل بخش‌های انتصابی و اقتدارگرای حکومت ممکن می‌شود. بخش انتصابی حکومت تفسیرهای دمکراتیک از قانون اساسی را از راه گفتگونمی پذیرد و تنها قدرت است که می‌تواند قدرت را محدود کند.

در حال حاضر از باقی‌مانده آن جریان برخی چون مجید محمدی به خارج از کشور متواری شده و در زمره تئوریسین تجزیه‌طلبان قرارگرفته‌اند، مجید محمدی در حال حاضر از اعضای ثابت رسانه تروریستی اینترنشنال است. محمدی دریکی از مقالات خود نوشته است که کوچک زیباتر است، اشاره او به موضوع تجزیه ایران بود.

 طرح موزاییک کردن کشورهای خاورمیانه ازجمله طرح‌های موسسه آمریکایی – صهیونیستی آمریکن اینترپرایز و با همکاری پنتاگون بود که سرچشمه بیداری اسلامی (ایران) را هدف قرار می‌داد. جنگ سی‌وسه روزه و پیروزی مقاومت بر رژیم صهیونیستی آمریکایی‌ها را به این نتیجه رساند که طرح تجزیه کشورهای خاورمیانه عقیم است.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

اهداف نفوذی‌ها چه بود؟

حلقه نفوذ پس از شکست اصلاحات دولت‌محور خاتمی رو به افول رفت؛ این گروه پس از ناکامی در رویارویی خیابانی با انقلاب اسلامی در سال ۸۸ و نیز شکست پروژه نرمالیزاسیون در بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ از پشت نقاب بیرون آمده و سعی در اثرگذاری بر تحولات دارد، تمرکز این جریان بر اصناف (کارگران، معلمان؛ وکلا و نیز پزشکان)، اثرگذاری بر درگیری‌های قومی و مذهبی در مناطق مرزی و نیز ناامید کردن طبقه متوسط از تحولات دموکراتیک پای صندوق رأی بخشی از آخرین تلاش آن‌ها در رویارویی با انقلاب اسلامی است.

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟

سرشبکه نفوذ در اواخر دهه شصت و میانه‌های دهه هفتاد این جریان را به استحاله انقلاب اسلامی هدایت کرد؛ در دهه هشتاد تیغ رادیکالیسم آن‌ها را تیز کرده و در دهه نود آن‌ها را برای رویارویی با مقاومت مردمی منطقه هماهنگ کرد. به نظر می‌رسد فاز آخر رادیکال‌ها کلید خورده است؛ آن‌ها ازاین‌پس پوست‌اندازی کرده و رادیکال‌تر می شوند.

نشانه‌های آن را در حمله این دسته به رأی‌دهندگان در انتخابات به‌وضوح می‌توان دید. البته افزایش ضریب دگماتیسم اثرات مثبتی نیز دارد؛ ازجمله آنکه ریزش‌های تشکیلاتی بیشتر خواهد شد. این اتفاق فرصت قابل‌توجهی است تا اصلاح‌طلبان میانه‌رو و علاقه‌مند به همراهی با اقدامات قانونی با احیاء و تثبیت خود و نیز فاصله‌گذاری قابل‌مشاهده، چپ سنتی عدالت‌خواه متکی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی را دوباره زنده کنند. این مسیر صعب‌العبور اما قابل پیمودن است!


[۱] https://www.mosalasonline.com/fa/tiny/news-93265

[۲] https://sharghdaily.com/fa/main/detail/295552/

[۳] ماهنامه سوره، شماره ۴۵، زمستان ۱۳۸۸

جبهه اصلاجات

اصلاح طلبان افراطی، بخشی از نهاد اجماع ساز را به نفوذ متهم کردند. مقصود آنها از نفود، کسانی است که در این جبهه پای در مسیر دموکراسی نهادند و معتقد به اصلاح از طریق صندوق رای هستند.



منبع خبر

موج حمله به انتخابات از لندن به تهران رسید / چه کسی در جبهه اصلاحات نفوذی است؟ بیشتر بخوانید »

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

خاطره علامه جوادی‌آملی درباره “اثر حبس کردن حیوانات”

حضرت آیت‌ا… جوادی آملی، مفسّر برجسته قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید، در ویدئویی که اخیراً از ایشان در شبکه‌های اجتماعی نشر یافت، به ملاقاتشان با مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب از فقها و مجتهدین بزرگ شیعه و ذکر خاطره‌ای از این دیدار اشاره کردند.

ایشان در این ویدئو می‌گویند:

“من که رفتم در اصفهان به زیارت مرحوم آقای حاج‌آقا رحیم ارباب. ما هرگز یک حرف عادی از ایشان نشنیدیم…

گفته بود در همین مدرسه صدر بالاخره قبلا وسیله بهداشت و اینها کم و در اتاق‌ها موش بود.

گفت یک موشی در این حجره‌ها بود… یکی از همین آقایان مدرسین و استادانی که در مدرسه صدر بودند؛ این موش مزاحم بود. همینطور که می‌رفت ایشان یک ظرفی روی این موش گذاشت تا گربه‌ای که می‌آید (او را بخورد!)

همین که گربه آمد؛ -آن آقا- ظرف را برداشتند و گربه موش را گرفت.

مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب –به نقل از آن استاد- می‌گفت که تا مدت‌ها –بواسطه این کار- توفیق نماز شب از من گرفته شد.”

*شیعه و اسلام ناب، سختگیرانه‌ترین قوانین را نسبت به رعایت حقوق حیوانات (اعم از هر حیوانی!) اعمال کرده‌اند.

دقت شود آنچه که از زبان علامه جوادی‌آملی خواندیم مربوط به دفع یک حشره موذی و کثیف البته به شیوه‌ای ظالمانه بوده است و اینکه این ظلم چطور توانست موجب سلب عبادت و توقف در مراتب عرفانی شود.

چه رسد به حیوانات دیگری که لزوما موذی نیستند و حتی فوائدی هم دارند (مثل سگ و گربه و پرنده) ولی برخی انسان‌ها با حبس کردن این موجودات زبان‌بسته، با عقیم کردن آنها، با انتظار رفتارهایی غیر از طبیعت اصلی این حیوانات، با در قفس کردن آنها و… به حقوق آنان تعدی می‌کنند و در این قضیه ضمن ظلم به این حیوانات، موجب ظلم به خود در دنیا و آخرت نیز می‌شوند.

ضمن اینکه باید دانست همدم شدن با حیوانات و مقولاتی مثل سگ‌بازی و گربه‌بازی و… جدای از اینکه برای زیست فردی و اجتماعی انسان خطراتی دارد و گاها تعدی به حقوق سایر شهروندان است؛ منطقا نیز رفتارهایی پسندیده و منطبق با فطرت نیستند و موجب افول از انسانیت می‌شوند.

***

ریشه اینهمه عناد با نظام اسلامی در کجاست؟

نمایش یأس فلسفی محسن آرمین برای تشویق براندازی

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!

محسن آرمین، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در یک مصاحبه، اظهارات عجیبی را پیرامون امروز و اکنون سیاست ایرانی مطرح کرد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از اعتمادآنلاین او گفته است: عرصه سیاست عرصه رقابت میان گفتمان‌های سیاسی است نه رقابت احزاب سیاسی. گفتمان‌ها هستند که با هم رقابت می‌کنند. مادام که یک گفتمان قادر به پاسخ گویی به مبرم‌ترین نیازهای جامعه باشد و در حل مشکلات و رفع موانع کارآمد و راهگشا باشد، به حیات خود ادامه می‌دهد…حال اگر گفتمان رقیبی پا به عرصه بگذارد و به نیازهای اساسی‌تر و مبنایی‌تر بپردازد و در راهگشایی و ارائه طریق، توانمندتر و کارآمدتر عمل کند خواه‌ناخواه گفتمان اول را از میدان به درخواهد کرد و طرفداران بیشتری جذب خواهد کرد. در حال حاضر من گفتمان رقیبی و آلترناتیوی که دارای چنین توانمندی و کارآمدی باشد برای اصلاحات نمی‌شناسم!

او در عین حال تصریح می‌کند: البته گفتمان اصلاح طلبی به تعریفی که تاکنون محور فعالیت اصلاح طلبان بوده است نیز نشان داده که توان حل مشکلات را ندارد و نمی‌تواند پاسخگوی نیازها و ضرورت‌های این مرحله از مبارزات سیاسی اجتماعی ملت ایران باشد. بنابراین این گفتمان باید مورد تجدید نظر و بازنگری قرار گیرد و متناسب با نیازها، این مرحله از تحولات اجتماعی و سیاسی کشور به روز شود.

آرمین در عین حال با بیان اینکه راه حل کارآمدتری برای حل مشکلات جامعه نسبت به صندوق رأی نمی‌شناسم، گفته است: جامعه دیگر از انتخابات غیر رقابتی که در آن عرصه رقابت کاملاً مهندسی شده باشد استقبال نمی‌کند!

این فعال چپ در بخش دیگری از اظهارات خود نیز تأکید می‌کند: راه حل جایگزین یعنی تعیین تکلیف مشکلات کشور و جامعه در کف خیابان. فکر می‌کنم اول بپذیریم که کف خیابان راه حل نیست بلکه معضلات و مشکلات را پیچیده‌تر، آزادی‌ها را محدودتر می‌کند و هزینه‌هایی فراتر از ظرفیت‌های جامعه به جامعه تحمیل می‌کند، بعد می‌توان در باره بازسازی و تجدید نظر گفتمان اصلاحی به بحث و تأمل نشست.

آرمین در ترجیع‌بند اظهاراتش همچنین گفته است: در واقع جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی اعتماد و از تحقق آینده بهتر ناامید شده است. به عبارت بهتر شکاف بی اعتمادی میان جامعه و نظام عمیق‌تر شده است![1]

*سیاست یک امر پیچیده و سخت است که شناخت سره از ناسره در آن کار بصیرت نافذ است. از همین روست که شاید با خوانش ابتدایی از اظهارات آرمین، نکته چندانی فهم نشود و با نور انداختن به زوایای پنهان اظهارات اوست که حقایق تلخ نمایان می‌شود!

دقت شود که آرمین در صحبت‌های مغشوش خود همه دستاویزهای سپهر سیاست برای بهبود اوضاع را در ظاهر امر از حیّز انتفاع خارج می‌کند.

او اصلاح‌طلبی را فاقد توان لازم برای حل مشکلات معرفی می‌کند، سپس از این می‌گوید که در جهت حل مشکلات، رقیبی هم برای اصلاح‌طلبی نمی‌شناسد، در ادامه از راهکار صندوق رأی می‌گوید اما همزمان از استقبال نداشتن جامعه نسبت به انتخابات حرف می‌زند و در بحث انتخاب آخر یعنی فتنه و اعتراض خیابانی هم می‌گوید خب! این راه خوبی نیست…

به سخن دیگر اینکه آقای آرمین تقلا کرده یک تناقض فلسفی را در استتار کلمات بپوشاند و ادعا کند که می‌شود همزمان هم روز باشد و هم شب!

اما این ممکن نیست.

و منطق می‌گوید وقتی چنین چیزی ممکن نباشد، یکی از دو امر استیلا خواهد داشت. یا اصلاح یا حرکت خیابانی!

در صحبت‌های آرمین نیز بر اساس سابقه فتنه‌گری آقایان و طبق آنچه که مثلا سعید حجاریان اخیراً مبنی بر “مرگ اصلاحات صندوق‌محور” اظهار کرد؛ باید این نکته بدیهی را فهمید که آرمین با ایما و اشاره و علیرغم مذمت ظاهری اما در حال تشویق جامعه و مخاطبان خود به سمت اعتراض است و آدرس کف خیابان را با ایما و اشاره نشان می‌دهد.

این دریافت تحلیلی هنگامی تقویت میشود که بدانیم این فرد در اظهارات ترجیع‌بند خود مبنی بر اینکه “جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی اعتماد شده است”! در حال کشیدن آخرین ضامن برای انفجار اعتراضات خیابانی است.

زیرا در کتب علوم سیاسی به وضوح آمده است که:

“پایه حیثیت و اعتبار نظام سیاسی در توانایی و کارآیی‌اش در حل دشواری‌ها و خواست‌های مردم جامعه است. اگر نظام سیاسی کارآیی نداشته باشد و در پاسخ خواست‌های شهروندان ناتوان گردد، پشتیبانی مردم نیز از نظام سیاسی کم یا ناپدید می‌شود و بی‌حمایت مردم از حاکمیت، پایه‌های مشروعیتش لرزان شده و اندیشه مشروعیت تازه‌ای پدیدار می‌شود.”(مبانی علم سیاست _ سیدداود آقایی)

اکنون واضح‌تر شد که آقای آرمین و دوستان ایشان ضمن تقلا برای از دسترس خارج کردن بزرگترین راهکار حل مشکلات مردم یعنی “صندوق رأی” و ناامیدسازی افکار عمومی؛ طرح بی‌حیثیت‌سازی نظام را نیز با هدف گرفتن توانمندی نظام برای حل مشکلات در دستور کار دارند و فی‌النهایه به چیزی به نام “امکانات مشروعیت تازه” یا همان براندازی می‌اندیشند!

اگرچه آقایان برای فرار از برخوردهای امنیتی، در ظاهر امر، چنین چیزی را تقبیح می‌کنند ولی با دست و ایما و اشاره آدرس همان را می‌دهند.

ریشه و علت این‌همه عناد آرمین و امثال آرمین با نظام اسلامی و کارآمدی‌ها و مثبتات آن البته بر ما پوشیده است…

***

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!

محمدرضا باهنر، فعال اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران درباره رئیس‌جمهور منتخب گفته است:

“یکی از پیشنهادات من به آقای رئیسی این است. بالأخره یکی از مسئولین سیاسی ما سفرای ما در کشورهای خارجی هستند. اعتقاد من این است که 10 تا 15 کشور در دنیا داریم که نیاز هست سفیر سیاسی باشد. ارتباط ما با 190 کشور دیگر باید اقتصادی باشد. یعنی سفیری که می خواهد در کشوری مستقر شود زمان تحویل کارنامه باید بگوید روز اولی که رفته معاملات ما با آن کشور چند میلیون یورو بوده و روز آخری که دارد می آید چند میلیون یورو شده است. اتفاقا بیشترین نقش سفرا این است که باید ارتباطات اقتصادی را بالا ببرند.

متأسفانه من در بعضی از کشورها دیده‌ام آقای سفیر هیچ کاری برای خودش قائل نیست؛ فقط سالی دو مرتبه با وزیر خارجه آن کشور ملاقات کند و در آن ملاقات بگویند تو خوبی، من خوبم و بیایید با هم خوب باشیم. وزیر خارجه ما باید یک معاون اقتصادی قدرتمند بگذارد و به سفرایی هم که نصب می‌کند و می‌فرستد بگوید که شاخص من برای موفقیت تو «میزان رشد ارتباطات اقتصادی» است.”[2]

*این پیشنهاد راهبری و معقول در صورت توجه رئیس‌جمهور منتخب می‌تواند فصل جدیدی را در سیاست خارجی ایران و خاصّه در بحث نصب سفرای ایران رقم بزند.

فصل جدیدی که البته نتایج ملموس آن در اقتصاد کشور و زندگی مردم نیز احساس خواهد شد.

***

1_ https://etemadonline.com/content/505218

2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1517434

محسن آرمین

محسن آرمین اخیراً در یک مصاحبه برای تشویق گزینه براندازی، یک نمایش “یأس فلسفی” را اجرا کرده است. نمایشی که دانستن پشت پرده آن یک ضرورت است.



منبع خبر

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین! بیشتر بخوانید »