محسن علی اکبری

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟



چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهرماه ۱۴۰۱، درست در همان زمانی که دوران کرونا به پایان رسیده و چند روز از یک‌سالگی دوره مدیریت جبلی بر سازمان صداوسیما می‌گذشت، او به همراه جمعی از بازیگران و هنرمندان، مرکزی را در سازمان صداوسیما احداث کرد که قرار بود بخش «مغفول‌مانده‌ای» در مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای کشور را احیا کند. جبلی ماژیک آبی‌رنگی را در دست گرفت و سه خط کنار لوگوی مرکز تازه‌تأسیس سیمرغ متنی نوشت.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

نوشته جبلی به منزله آغاز به کار مرکزی بود که از این پس یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های تحولی سازمان را به دوش می‌کشید. در آن مراسم، مهدی فرجی تهیه‌کننده، جواد افشار کارگردان و امین زندگانی بازیگر، پشت تریبون می‌روند و از مزایای تاکتیک جدید صداوسیما می‌گویند. مراسمی که به‌جز فرجی و افشار، افرادی همچون بهروز افخمی، سعید سلطانی، احمد نجفی، سید جواد هاشمی، جعفر دهقان، بهروز مفید، حسین طاهری، محمود رضوی، محسن علی‌اکبری و حبیب والی‌نژاد هم در آن حضور دارند. حالا از آن روز سه سال می‌گذرد و عملکرد یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های سازمان برای پرداختن به بخش مغفول‌مانده در تحول باید مورد بررسی قرار گیرد. بخشی که قرار بود مهم‌ترین تولیدات سازمان برای رقابت با آثار نمایش خانگی از آن سرچشمه بگیرد.

با این حال، تولیدات مرکز سیمرغ طی این سه سال داده‌های پرنوسانی منتج شده که از پربیننده‌ترین مجموعه نمایشی شبکه دو سیما تا کم‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون را شامل می‌شود؛ تولیداتی که باید آن‌ها را روی ترازوی ارزیابی قرار داد تا مشخص شود یکی از ارکان اصلی تحول صداوسیما چه عملکردی داشته است.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اصلاً چرا سیمرغ بال گرفت؟

مرکز سیمرغ از همان ابتدا قرار بود در کنار «سیمافیلم» و «مرکز تولیدات صبا»، سه بازوی اصلی تولیدات سازمان را بر عهده بگیرد و ذیل استراتژی مدیران تازه ساختمان شیشه‌ای، نظام تولید را از نظام پخش جدا کند. یعنی به جای آنکه تولیدات در شبکه‌ها انجام شود، سیمرغ، سیمافیلم و صبا بودند که تولید را بر عهده گرفته و پخش را به شبکه‌های مختلف می‌سپردند.

تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. سیمافیلم ذیل همین رویکرد، ساخت سریال‌های الف ویژه و پرهزینه‌تر را بر عهده گرفت و مرکز صبا هم تولیدات کودک و نوجوان را پوشش می‌داد. حالا سیمرغ قرار بود چه کاری انجام بدهد؟

این مرکز تازه‌تأسیس قرار بود تولیدات کار اولی‌ها و جوان‌های فیلم‌سازِ متعهدی را پوشش بدهد که با بودجه‌های کم، تولیداتی مبتنی بر بوم و نظام مسائل تعریف‌شده در سازمان را پیش ببرند. به نوعی مرکز سیمرغ بدل می‌شد به بازوی جوان سازمان. با این حال، این همه وظایف سیمرغ نبود.

در همان مهرماه ۱۴۰۱ اعلام شد که سیمرغ می‌خواهد تمرکزش را بگذارد روی تولیداتی که در این سال‌ها مغفول مانده و به تنوع ژانر و بوم در آثار نمایشی تلویزیونی کمک کند. در وهله اول، این اقدام امیدوارکننده به نظر می‌رسید چون به معنای توجه بیشتر به سینمای مستند، مسابقه، برنامه ترکیبی، تله‌تئاتر و گونه‌های متفاوت سریال‌سازی همچون سیتکام بود.

ذیل همین نگاه، بخشی از بودجه سازمان به ساخت تولیداتی همچون «آقای قاضی» و «جام جم» تخصیص پیدا کرد و تولیدات موفقی همچون «ایرانگرد» و «زندگی پس از زندگی» به این مرکز انتقال داده شد. این یعنی بخشی از قدیمی‌ها به دلیل تقسیم‌بندی جدید سازمان به سیمرغ می‌رفتند و برخی از تولیدات هم منحصراً مربوط به سیستم تغییر یافته بودند.

با همه این احوالات، تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. نیرویی که سازمان با آن می‌توانست فرایند قدرت‌گرفتن سلبریتی‌ها را کنترل کند و بازار را در دست بگیرد؛ بازاری که تجربه سال‌های اخیر تلویزیون و نمایش خانگی نشان داده به این راحتی‌ها هم رام‌شدنی نیست.

اسماعیل بهمن‌آبادی، رئیس مرکز تولیدات جوان سیمرغ، گفته است: «شاید جنس چالشی که من در خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ تجربه کردم، در قیاس با سایر گروه‌ها در این مرکز در سه سال گذشته شدیدتر بود؛ هم باید کمبود نیروی انسانی هنرمند، متعهد و متخصص را در فرصت محدود و شروعی که داشتیم جبران می‌کردیم و هم باید برای حضور کسانی که از قبل در صف انتظار بودند، فرصتی فراهم می‌شد و برنامه‌ریزی می‌کردیم تا وارد چرخه تولید شوند. سخت‌ترین چالش ما این بود که هم‌زمان با هم باید این کارها را انجام می‌دادیم؛ آن هم در شرایطی که مرکز سیمرغ تازه‌تأسیس بود و تحقق مواردی که بیان کردم با طول و عرض این مرکز به‌راحتی اتفاق نمی‌افتاد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.سیمرغ در بازار سریال

با گذشت چند هفته از تأسیس رسمی این سازمان، مرکز سیمرغ عملکرد قابل‌توجهی را با سریال «آقای قاضی» از خود نشان داد. آقای قاضی در برهوت تولیدات تلویزیون، اثر موفقی بود که توانست به آمار بیش از۴۰ درصد مخاطب هم دست پیدا کند و سجاد مهرگان، کارگردان آقای قاضی، خیلی زود به عنوان مهم‌ترین آورده مرکز سیمرغ شناخته شد. آمارهای آقای قاضی و البته تولیدات ضعیف سیمافیلم باعث شد این سریال در برخی نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین تولید سال ۱۴۰۳ شناخته شود. با این حال، آقای قاضی یک تولید تمام‌سیمرغی نیست و محصول مشترک تلویزیون و حوزه هنری است و نمی‌توان آن را دستاورد تمام‌وکمال این مرکز تازه‌تأسیس دانست.

به‌جز این اثر، عملاً اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.

وضعیت «لمندگان» برای دیگر آثار نمایشی هم تکرار شد و تولیداتی همچون «رویای ریحانه» با آنکه در قسمت‌های اول در تلوبیون به عدد ۲۳ هزار مخاطب رسیده بودند، اما با گذشت زمان این عدد به دو یا سه هزار مخاطب رسید که نشان می‌دهد مهم‌ترین تولید مرکز سیمرغ در حوزه فرزندآوری در جذب مخاطب موفق عمل نکرده است. حتی سریال‌هایی چون «حکایت‌های کمال» و «چرخ گردون» که اعلام می‌شد در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند و با همین استدلال توانستند مجوز ساخت فصل دوم را بگیرند، تولیدات متوسطی بودند و فصل دوم‌شان با افول جدی مخاطب مواجه شد. شاهد مثال این موضوع هم مخاطب ۷ درصدی «چرخ گردون ۲» است که نشان می‌دهد پروژه دنباله‌سازی برای این مجموعه با شکستی فاحش مواجه شده است.

دنباله‌سازی البته تنها استراتژی ناموفق مرکز سیمرغ در چند سال اخیر نبود. این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟
لمندگان محصول مرکز سیمرغ

این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که مرکز سیمرغ با برخی تولیدات همچون «دوقلوها» و «شهر پرستاره» آثار نسبتاً موفقی را روانه آنتن کرد؛ آثاری که نشان می‌دهد دنباله‌سازی از تولیدات دوران موفق تلویزیون و همچنین استفاده از چهره‌ها هنوز در جذب مخاطب مؤثر است.

شاید مهم‌ترین مشکلات تولیدات سیمرغ در چند سال اخیر را بتوان مربوط به عدم حضور چهره‌ها و همچنین ضعف جدی در فیلمنامه و کارگردانی دانست. آثاری که برخی از آن‌ها مانند «آقای قاضی» موفق ظاهر می‌شوند، اما بخش مهم و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تولیدات، ضعف جدی در فیلمنامه دارند و پرداختشان به محتوا به شکل مشهودی کلیشه‌ای است؛ موضوعی که در آثار کمدی مرکز سیمرغ بیشتر و بهتر به چشم می‌آید.

نوسان در برنامه‌ها هم ادامه دارد

مرکز سیمرغ از همان ابتدای تأسیسش تمرکز جدی روی مستندمسابقه گذاشته بود و در همین راستا، تولیداتی همچون «خونه مونه»، «مزرعه فراوری»، «خانه» و «خانه سبز» را روانه آنتن کرد. برنامه‌هایی که بنا داشتند روی مفاهیمی همچون کارآفرینی، تمرکززدایی و خانواده متمرکز شوند اما درنهایت نتوانستند مخاطب چندانی را به آنتن تلویزیون بازگردانند و درمجموع ناموفق ارزیابی می‌شوند. به‌عنوان مثال، مستندمسابقه‌ای چون «خونه مونه» در هیچ‌کدام از قسمت‌هایش در تلوبیون نتوانست بیش از سه هزار مخاطب بگیرد، با آنکه در یکی از پنج شبکه اصلی تلویزیون هم پخش می‌شد.

با این حال، این مرکز در ساختن برنامه نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و مهم‌ترین برنامه‌ای که مسئله نقد تلویزیون را به دوش می‌کشید، روی آنتن برد. برنامه جام جم تا حدودی توانست بخشی از انتقادها نسبت به عدم مورد نقد قرار گرفتن خود سازمان در میان شبکه‌های سیما را پوشش دهد و مخاطب قابل قبولی هم بخصوص در فصل ابتدایی- پای آنتن بنشاند، با این حال جام جم هم مثل آقای قاضی و زندگی پس از زندگی نسیمِ موقت بودند و برخی تولیدات چون دوکوهه ادبیات، مشاور، هموطنز، تو بگو ماه کجاست(نوروز و محرم) و دیده بگشا(تولیدات نوروزی) نتوانستند چندان مخاطبی را برای مرکز سیمرغ جذب کنند. هرچند استراتژی استفاده از برنامه‌های گذشته همچنان در دستور کار مرکز سیمرغ قرار گرفته و قرار است فصل جدید «قندپهلو» به عنوان یکی از تولیدات موفق سال‌های قبل به آنتن تلویزیون بازگردد.

در سینمایی و مستند چیزی به جز ایرانگرد قابل ارائه است؟

مرکز سیمرغ در سه سال اخیر به جز تولیدات مختص به تلویزیون تلاش کرد به سمت آثار سینمایی هم حرکت کند و بلندپروازانه‌تر از تله‌فیلم آینده‌ای برای تولیداتش ترسیم کند. ساختن آثاری چون «خوناب» و «شکلات ششم» هم از این دست اقدامات بود.

هرچند که این دو فیلم فرصت حضور در جشنواره‌های درجه اول کشور را پیدا نکردند و شکلات ششم از ورود به جشنواره فجر بازماند و مهم‌ترین دستاوردش بردن جایزه بهترین فیلم کم‌هزینه از جشنواره فیلم مقاومت بود.

خوناب هم به عنوان دیگر اثر ساخته‌شده در این سه سال توانست با برنده شدن جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره مقاومت موفقیت دیگری را برای مرکز سیمرغ پدید بیاورد. به جز جشنواره مقاومت محصولات مرکز سیمرغ در سال‌های اخیر پای ثابت جشنواره عمار هم بودند و چندباری ازشان با فانوس عمار و لوح افتخار تقدیر شد. با این حال گویا این تولیدات صرفاً آثار تجربی‌ای بودند که قرار نبود به سمع و نظر مخاطب برسند.

این دست آثار در میان تولیدات مستند هم بسیار قابل توجه بود، هرچند کیفیت بسیاری از آثار مستند به نسبت آثار داستانی مرکز سیمرغ بهتر است و قابلیت ارزیابی بیشتری دارد؛ آثاری همچون «امیرعلی»، «همه فرزندان من»، «اسماعیل»، «سه روز قبل پرواز»، «جمعه سیاه‌»، «آلبوم خانوادگی من‌»، «پلاک ۱۱»، «ماه بالاسر آبادی»، «وداع تهران»، «تاریخ ورزشی ایران»(با جواد خیابانی)، «لیلی من»، «تا آخرین نفس»، «آقای وزیر»، «آذربایجان آتاسی»، «عهدنامه»، «مرگ پشت دیوارهای سبز»، «سید فیصل»، «باقر شمر» و «اربعین».

شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در مستندها و آثار کوتاه داستانی تولیدشده در مرکز سیمرغ به چشم می‌خورد، تولیدات مناسبتی است که به نظر هدفی جز تکمیل کنداکتور سیما در مناسبت‌های خاص ندارد و عمده آثار از این دست تولیدات سفارشی ناموفق است. در بین همین آثار تولیدشده هم مهم‌ترین اثر ایرانگردِ جواد قارایی‌ است که آن هم به مدیریت سه دور قبل سازمان صداوسیما برمی‌گردد.

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

برآیند تولیدات موفق را اعلام کنید

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

این موضوع نشان می‌دهد مرکز سیمرغ در مخاطب‌سنجی ایرادی جدی دارد. با آنکه در برنامه‌های این مرکز احیای موضوعاتی چون تله‌فیلم و تله‌تئاتر گنجانده شده بود اما آمار و ارقام و کیفیت محصولات نشان می‌دهد این ایده مرکز سیمرغ خیلی زود به بن‌بست رسیده و با واقعیت مواجه شده.

مجموعه این عملکردها چه در مرکز سیمرغ و حتی سیما فیلم یک پرسش جدی را ایجاد می‌کند؛ آیا ایده جداسازی پخش از تولید از اساس ایده درستی بود؟ آیا به جای بهره‌وری بیشتر ایده‌های بهتری به جز تولید سازمان‌های جایگزین وجود نداشت؟

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟ بیشتر بخوانید »

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم



اگر تمامی دریافتی‌های حامد بهداد در سینما جمع بزنیم به عدد ۵۰۰ هزار دلار دستمزد حمیدفرخ‌نژاد در فیلم «استراد» نزدیک هم نمی‌شود. حالا باید بررسی کنیم که چه کسی برنده‌ است؟

  • تور آنتالیا

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – «حمید فرخ‌نژاد» در سال‌های اخیر بیش از آنکه با آثار سینمایی و تلویزیونی خود شناخته شود، به دلیل مواضع و اظهارنظرهای جنجالی‌اش در مرکز توجهات قرار گرفته است؛ چه در دوران حضورش در ایران و چه پس از مهاجرت به آمریکا.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

وقتی نقش‌ها یکنواخت می‌شوند، سیاست می‌آید به داد شهرت!

بازیگر «عروس آتش» علاوه بر فعالیت در مقام بازیگر، با انتشار دیدگاه‌های سیاسی منتقدانه در صفحه اینستاگرامش خود نیز نامش را پررنگ نگه داشت. در حالی‌که با افزایش سن، کیفیت نقش‌آفرینی‌های او در آثار نمایشی حالتی یکنواخت به خود گرفته بود و این مسئله جایگاه هنری‌اش را تهدید می‌کرد، اما تمرکز بر مباحث سیاسی و بهره‌گیری از فضای مجازی فرصتی برای بازسازی وجهه عمومی و حفظ توجه مخاطبان را برایش فراهم آورد.

این بازیگر اکنون در آمریکا اقامت دارد و همچنان با ذهنیت و تصورات مربوط به ایران زندگی می‌کند. او بر این باور است که فعالیت‌های مجازی می‌تواند زمینه‌ساز حضورش در پروژه‌های هالیوودی شود، اما به اعتقاد بسیاری، این تصور دور از واقعیت است.

در روزهای اخیر نیز ویدئوهایی از تقابل کلامی میان «حامد بهداد» و «حمید فرخ‌نژاد» در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. این ویدئوها چه به صورت جداگانه و چه در کنار یکدیگر، با اشکال گوناگون بازنشر می‌شوند و توجه کاربران فضای مجازی را جلب کرده‌اند.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

این لفاظی جنجالی از زمانی آغاز شد که «حامد بهداد»، بازیگر سینما درباره علت ناراحتی‌اش از فرخ‌نژاد گفت: «حمید فرخ نژاد که رفت و با یک تیپ دیگر ظاهر شد و به همکارانش هم توهین کرد، الان برنده است؟ و رفتن یک انتخاب است، من جهان دیگری دارم به نام بازیگری و سینما و دوست دارم باشم و کار کنم. ما به تصمیم آن‌هایی که رفتند احترام می‌گذاریم ولی آن‌ها به ما احترام نمی‌گذارند. من گلایه و دعوا دارم نمی‌بخشم کسی رو که نسخه خودش رو پیچیده و حالا می‌خوادراهکار جلوی پای ما بگذاره. من انتخاب کردم اینجا بمونم و علیر رغم تمام محدودیت‌ها کار کنم. »

اظهارنظر اخیر حامد بهداد موجب شد حمید فرخ‌نژاد در گفت‌وگویی با مهدی رستم‌پور به‌طور مستقیم واکنش نشان دهد و با لحنی صریح بگوید: «بله، من باختم؛ سینمای ایران را باختم؛ دیگر قراردادی ندارم و درآمدی به دست نمی‌آورم. مرا عصبانی نکن؛ کسی که خطرناک است تویی؛ من عصبانی‌ام

این رویارویی نشان می‌دهد مناقشه میان چهره‌های هنری وارد مرحله تازه‌ای شده است؛ نزاعی میان آنان که کشور را ترک کرده‌اند و آنان که مانده‌اند؛ جدالی که فرخ‌نژاد از آن بهره‌برداری کرد تا دوباره چهره فراموش شده خود در ایران را بازسازی کند.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

چرا بازیگر ارتفاع پست، واردی بازی پست شد؟

این واکنش چندان دور از انتظار نیست. با این حال، او و دیگر چهره‌های هنری مهاجر پیش از ترک کشور، سال‌ها با نهادهای فرهنگی و حتی امنیتی همکاری داشتند و نمی‌توانند گذشته‌ خود را نادیده بگیرند. همین همکاری با نهادهای امنیتی زمینه پرسش‌هایی را درباره هنرمندانی که سال ۱۴۰۱ از ایران مهاجرت کردند تقویت می‌کند.

«بازیگر ارتفاع» پست، بازیگری است که بخش عمده‌ای از کارنامه‌اش به آثار حکومتی با دستمزدهای چشمگیر گره خورده است. با این حال، او در جریان حوادث سال ۱۴۰۱ مسیری متفاوت در پیش گرفت و با حضور در کانون‌های اعتراضی و تأکید بر حمایت از پروژه بازگشت پهلوی به قدرت، چنین تصور می‌کرد که می‌تواند جایگاه تازه‌ای برای خود به‌عنوان یک کنشگر سیاسی رقم بزند.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

با وجود این، از نگاه افکار عمومی ـ به استناد رویکردهای منتشرشده در اکانت‌های اپوزیسیون و حتی کاربران منتقد حکومت، بازیگر سریال امنیتی «سقوط» محصول همان سیستمی است که اکنون در برابر آن موضع می‌گیرد.

بسیاری از کاربران فضای مجازی، حتی مخالفان حاکمیت، با ادبیاتی مشابه می‌نویسند: «این هنرمندان سال‌ها در ایران از امکانات مالی و موقعیت‌های اجتماعی ویژه برخوردار شدند؛ امتیازاتی که در خارج از کشور هرگز نصیبشان نمی‌شد. بنابراین حتی فرخ‌نژاد نیز نمی‌تواند برای کسانی که در ایران مانده‌اند تعیین تکلیف کند. »

حمایت تمام قد شبکه نمایش خانگی از بازیگران آنارشیست/ هر بازجویی ۱۰ ساعته فرخ‌نژاد چند دلار می‌ارزد!؟ +تصاویر

فرخ‌نژاد درست پیش از ترک ایران، مشغول بازی در واپسین صحنه‌های سریال «سقوط» بود؛ اثری که گفته می‌شود ارتباطاتمستقیم با نهادی امنیتی داشته است. دستمزد او در این پروژه با درنظر گرفتن تورم، حقوقی نجومی محسوب می‌شد و همزمان قرارداد تازه‌ای نیز برای فیلم «پالایشگاه» بسته بود. با این حال، در صفحه اینستاگرام خود ادعا می‌کرد: «دو بار احضار شدم، ده ساعت بازجویی شدم و ممنوع‌الخروج بودم، فقط برای اینکه ثابت کنند اشتباه کردم وقتی گفتم نمی‌شود حتی یک اعتراض مسالمت‌آمیز کرد. »

آیا حضور فرخ‌نژاد در آمریکا و همراهی او با پهلوی یک پروژه امنیتی است؟

او در حالی روی «حافظه کوتاه‌مدت مردم» حساب باز کرده بود که کاربران شبکه‌های اجتماعی این تناقض‌ها را نادیده نگرفتند. حتی شماری از مخاطبان معتقدند حضور وی در آمریکا یک پروژه امنیتی است.

به‌ویژه آنکه مشرق‌نیوز به فایل صوتی گفت‌وگوی او با یکی از مدیران فرهنگی دست یافت؛ گفت‌وگویی که نشان می‌داد امکان خروج او از کشور (در سال ۱۴۰۱) برخلاف بسیاری دیگر از هنرمندان، به‌سادگی فراهم شد. در این مکالمه فرخ‌نژاد تأکید می‌کند که قصد ترک دائم ایران را ندارد و تنها برای دیدار خانواده به آمریکا خواهد رفت و سپس برای چند سکانس فیلم «پالایشگاه» بازمی‌گردد، او همچنین اذعان می‌کند که انتقاداتش در فضای مجازی «از سر دلسوزی و مصلحت‌اندیشی» بوده است.

با وجود شایعات گسترده درباره «اپوزیسیون اجاره‌ای بودن» فرخ‌نژاد، اثبات این موضوع نزد افکار عمومی دشوار است. با این حال، بررسی چند پرده از کارنامه او، اتصالاتش به بدنه حاکمیت را روشن می‌سازد.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

کاسبی ۵۰۰ هزار دلاری فرخ‌نژاد در دوران پساجنبش سبز

دستمزد ۴۸۰ میلیون تومانی او از محسن علی‌اکبری ـ از اعضای ستاد انتخاباتی احمدی‌نژاد ـ رکوردی تاریخی در سینمای ایران بود که معادل حدود نیم‌میلیون دلار به نرخ روز برآورد می‌شد. فرخ‌نژاد در سال‌های پس از ۱۳۸۸ و در اوج جنبش سبز، از حمایت‌های دولت محمود احمدی‌نژاد بهره برد. او با حضور در پروژه‌های مهم حاکمیتی آن دوران، در سال ۱۳۸۹ برای فیلم‌های «دموکراسی تو روز روشن» و «شب واقعه» جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم دفاع مقدس را دریافت کرد. تهیه‌کننده «شب واقعه»، احمد میرعلایی، از حلقه نزدیکان جواد شمقدری و از مدیران وقت سینما (بنیاد سینمایی فارابی) است.

با وجود این سوابق، فرخ‌نژاد در سال ۱۴۰۱ دستاویز تازه‌ای یافت، حمایت از اعتراضات. این در حالی است که در سال‌های پسا۸۸، شورش‌های وقت را به رسمیت نشناخت و در عوض از دولت وقت بیشترین بهره را برد. دستمزد ۴۸۰ میلیون تومانی او از محسن علی‌اکبری ـ از اعضای ستاد انتخاباتی احمدی‌نژاد ـ رکوردی تاریخی در سینمای ایران بود که معادل حدود نیم‌میلیون دلار به نرخ روز برآورد می‌شد.

بهداد همیشه بازی کرد، اما دلارها به جیب فرخ‌نژاد رفت!

در مقایسه، دستمزدهای «حامد بهداد» هرگز به این ارقام نزدیک نشد. اگر تمامی دریافتی‌های حامد بهداد در سینما جمع بزنیم به زحمت به عدد ۵۰۰ هزار دلار دستمزد حمیدفرخ‌نژاد در فیلم «استراد» نزدیک هم نمی‌شود. حالا شما بگویید چه کسی برنده‌ است؟

در سال ۱۳۹۰ فرخ‌نژاد برای فیلم نازل «گشت ارشاد» سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت و سال بعد نیز برای «استرداد» جایزه‌ای مشابه دریافت کرد؛ امری که کمتر برای یک بازیگر در دو سال متوالی رخ می‌دهد و نشان از حمایت مدیران وقت داشت.

محکومیت خاندان پهلوی در پرده نقره‌ای تا سلامتی با رضا در لس‌آنجلس

امروز اما او در قامت حامی رضا پهلوی ظاهر می‌شود؛ در حالی که خود در فیلم «استرداد» نقشی ایفا کرد که به محکومیت خاندان پهلوی اشاره داشت. امروز که حمید فرخ‌نژاد جام‌ با رضا پهلوی بهم می‌زند می‌تواند به او بگوید من در ایران فیلمی بازی کردم که خاندان پهلوی را متهم و محکوم می‌کند که بخش عمده‌ای از طلاهای کشور را به عنوان پشتوانه‌های خودشان از این کشور خارج کرده‌اند تا در آینده از آن بهره‌مند شوند و برای همین فیلم به اندازه تمام دستمزدهای سینمایی حامد بهداد، حقوق دریافت کرده‌ است؟ منتقدان این تناقض را یادآور می‌شوند و آن را در تضاد با شعارهای امروزش می‌دانند.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

حامد بهداد هیچگاه‌ بازیگر مورد تایید ارگان‌های امنیتی نبوده است

از سوی دیگر، مقایسه تطبیقی کارنامه بهداد و فرخ‌نژاد نشان می‌دهد هرچند اولی در پروژه‌های دفاع مقدس نیز ایفای نقش کرده، اما هرگز بازیگر شاخص فیلم‌های ارگانی یا امنیتی نبوده و برخلاف فرخ‌نژاد، او به حمایت‌های مستقیم نهادهای امنیتی وابستگی نداشته است. .بدون هیچ پرده‌پوشی باید اذعان داشت که برای ایفای نقش‌های امنیتی باید تاییدی از سوی نهاد یا کمپانی سفارش دهنده وجود داشته باشد.

حالا یکبار دیگر باید گذشته فرخ‌نژاد بازیگررسمی فیلم‌های و سریال‌های امنیتی را بررسی کرد و باید به تقابل دو دیگاه فرخ‌نژاد – بهداد توجه داشت که کدامیک ارگانی‌تر، حکومتی‌تر و یا امنیتی‌تر هستند!؟

از بازجویی ۱۰ ساعته تا لوکیشن فیلمبرداری؛ مأموریتی غیرممکن اما واقعی!

مخاطبان عادی، حتی آنان که چندان درگیر مسائل سیاسی نیستند نیز نمی‌توانند محتوای سریال «سقوط» و شخصیت «حمید فرخ‌نژاد» را در نقش یک مأمور امنیتی باور کنند. این در حالی است که شنیده‌ها حاکی از کنار گذاشته شدن «مرتضی اصفهانی» ـ همکار نزدیک سعید امامی ـ از این پروژه است.

با وجود این تغییر، نوعی تسامح و تساهل در شیوه مدیریت پیمانکار آثار امنیتی مشاهده می‌شود؛ شرایطی که به گفته ناظران، احساس قدرت را در بازیگرانی چون فرخ‌نژاد تقویت کرده و موجب شده او علیرغم شکست برخی آثارش، همچنان از پرکارترین چهره‌های پروژه‌های امنیتی و ارگانی باقی بماند.

از سوی دیگر مخاطبی که همزمان با حوادث سال ۱۴۰۱ سریال سقوط را دنبال می‌کرد، نمی‌تواند باور کنند فرخ‌نژاد به محض اتمام بازجویی ۱۰ ساعته، به محل فیلمبرداری آخرین اثرش رفته، گریم شده و در مقابل دوربین ظاهر شده است، آنهم در پروژه‌ای که متعلق به وزارت اطلاعات است و این موضوع در مشرق‌ منتشر شد و هیچگاه تکذیبه‌ای برای آن ارسال نشد. این تناقض، باورپذیری نقش او و ادعاهایش را زیر سؤال برد.

با این حال، بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی بر این باورند که «حمید فرخ‌نژاد» همچنان در قامت یک «اپوزیسیون اجاره‌ای» و پیمانکار فعالیت می‌کند. به اعتقاد آنان، او نتوانسته از حقوق ماهیانه ۵۰ هزار دلاری خود در ایران چشم بپوشد و اکنون در پروژه‌هایی مانند نمایش «خانه امن» با دستمزدی حداقلی در آمریکا به زندگی هنری خود ادامه می‌دهد. از نگاه تحلیلگران، حضور در ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی برای هنرمندانی که طی سال‌های فعالیتشان از ایران مهاجرت کرده‌اند، بازگشت به نقطه صفر است.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

خانه امن؛ صحنه تئاتر یا مأموریت اجاره‌ای؟

فرخ‌نژاد پیش‌تر در گفت‌وگویی با «تی‌وی پلاس» ادعا کرده بود که برای تأمین زندگی خانواده‌اش ماهیانه ۱۰ هزار دلار ارسال می‌کرده، اکنون پرسش جدی مطرح می‌شود: آیا او می‌تواند با حضور در پروژه‌های پراکنده نمایشی، همچون نمایش «خانه امن»، به چنین سطحی از درآمد در آمریکا دست یابد؟

منتقدان در فضای مجازی بر این باورند که فرخ‌نژاد همچنان یک «اپوزیسیون اجاره‌ای» و پیمانکار است. آنها معتقدند او نتوانسته از درآمدهای کلان خود در ایران چشم‌پوشی کند و در آمریکا نیز با پروژه‌هایی همچون نمایش «خانه امن» معادل درآمد خود را بازتولید می‌کند. نمایش «خانه امن» در سالگرد حوادث ۱۴۰۱ در چند شهر آمریکا روی صحنه رفت.

برای یافتن سرنخ‌هایی از «اجاره‌ای بودن» فرخ‌نژاد و نیز برای زیر سؤال بردن پروژه‌های سلطنت‌طلبان، می‌توان به همکاری مشترک او با «علیرضا امیرقاسمی» در قالب نمایش «خانه امن» اشاره کرد؛ همکاری‌ای که از جنبه‌های گوناگون قابل بررسی است.

امیرقاسمی – فرخ‌نژاد؛ پروکسی‌های جدید در آمریکا

«علیرضا امیرقاسمی» با فعالیت‌های رسانه‌ای و هنری خود در خارج از کشور، به‌ویژه در ایالات متحده، جایگاه ویژه‌ای در میان جامعه ایرانیان مهاجر یافته، با این حال، اظهارنظرهای سیاسی و اجتماعی او گاه با واکنش‌های منفی مواجه شده و نشان‌دهنده پیچیدگی‌های هویتی، سیاسی و امنیتی او در دوران پس از مهاجرت است.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

برای اثبات اجاره‌ای بودن او کافیست چند اظهارنظر فرخ‌نژاد را بررسی کنیم.

۱- تلویزیون لس‌آنجلسی «طپش» ـ که جز پخش موزیک ویدئو، موسیقی لس‌آنجلس و گفت‌وگو با خوانندگان ساکن این شهر برنامه دیگری پخش نمی‌کرد. یک روز داغ تابستان ۱۳۸۴، بسیاری از مخاطبان این شبکه انگشت حیرت به دهان گزیدند. مجری و گرداننده اصلی این شبکه مهمان ویژه‌ای داشت که باهمه حاضران در این شبکه متفاوت بود. نادر طالب‌زاده از چهره‌های تصمیم‌ساز شبکه «پرس تی‌وی» در این شبکه حاضر شد و با امیرقاسمی درباره وضعیت ایران سیاسی پسا احمدی‌نژاد گفت‌وگو کرد.

علیرضا معتمدی کارگردان فعلی سینما و روزنامه‌نگار سابق شرحی بر این گفت ‌وگو در یکی از مجلات نوشته و طالب زاده در گفت‌وگو با مشرق این موضوع را تصدیق کرد. پیام تغییر اوضاع سیاسی ایران پس از دوم خرداد توسط طالب زاده در این برنامه مورد بررسی قرار گرفت. هدف طالب‌زاده ادامه تعامل ایرانیان خارج از کشور با دولت تازه بر سرکار آمده محمود احمدی‌نژاد بود، سیاست طرح‌ریزی شده‌ای که بعدا توسط نزدیکان احمدی‌نژاد در قالب همایش‌های مختلف ادامه پیدا کرد.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

۲- امتداد رابطه طالب‌زاده و مدیر این شبکه در ویژه‌برنامه شب یلدا، نمود پررنگ‌تری پیدا کرد. امیرقاسمی با اشاره به سخنرانی محمود احمدی‌نژاد در سال ۲۰۰۷ در دانشگاه کلمبیا که گفته بود «ما در ایران هم‌جنس‌گرا نداریم»، هم‌جنس‌گرایان را افرادی بیمار خطاب کرد. این اظهارات او با انتقادهای شدیدی از سوی ایرانیان در آمریکا مواجه شد. برخی معتقد هستند که این واکنش امیرقاسمی تاثیرپذیرفته از هادی رسانه‌ای او، نادرطالب‌زاده بود که با تیم رسانه‌ای احمدی‌نژاد همکاری می‌کرد.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

۳- تعاملات مدیر و مجری شبکه طپش در دوره احمدی‌نژاد بسیار افزایش یافت و او از جمله افرادی بود که مسئولیت اکران فیلم‌های سینمای ایران در لس آنجلس برعهده گرفت و ویدئوهای تبلیغاتی فراوانی درباره نمایش‌های مکرر این فیلم‌ها در آمریکا از شبکه طپش منتشر شد. البته رابطه محمدرضاشریفی‌نیا با مدیر این شبکه را نباید نادیده گرفت.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

۴-حضور پرستویی به بهانه نمایش مستند «داستان‌های هزار و یک روز» در آمریکا در اردیبهشت 1401 با اعتراضات علیه این بازیگر تبدیل به یک جنجال امنیتی شد اما امیرقاسمی از این بازیگر حمایت کرد و معترضان را به عضویت در گروه مجاهدین خلق متهم نمود.

این اظهارات با واکنش‌های منفی گسترده‌ای علیه او مواجه شد و رسانه‌های داخلی ایران نیز به پوشش آن پرداختند. کما اینکه بر اساس اخبار غیررسمی اف‌بی‌آی قصد بازداشت پرستویی را داشت و این اخبار توسط یکی از همسایگان امیرقاسمی که در این نهاد مشغول به کار است به او منتقل می‌شود و او در کمتر از ۴۸ ساعت پرستویی را از آمریکا خارج می‌کند.

این مستندات زمینه بررسی همکاری فرخ‌نژاد پس از خروج از ایران و همکاری با علیرضا امیرقاسمی را شفاف‌تر می‌کند. بسیاری اعتقاد دارند حتی زمانی که فرخ‌نژاد همچنان در ایران فعالیت می‌کرد، در سفرهایش به آمریکا رابطه تنگاتنگی با مجری و تهیه کننده شبکه طپش داشته است و این رابطه آنقدر صمیمانه بود که تبادلات این دو در قالب پیاده‌روی ورزشی، قبل از خروج کامل او، هیچگاه قطع نمی‌شد.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم
تصویر مسعود جمالی در کنار علیرضا امیرقاسمی

منبعی آگاه به مشرق می‌گوید، مسعود جمالی شریک همیشگی امیرقاسمی در دبی ازدواج می‌کند و به اصرار همسرش به ایران سفر می‌کند. این منبع آگاه می‌گوید امان‌نامه جمالی از نهادهای ناظر توسط حمیدفرخ‌نژاد اخد شده است.

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

شورش‌ها از کف‌ خیابان‌های تهران، تبدیل به همایش‌های لس‌آنجلسی شد؟

برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی معتقدند تحرکات امثال فرخ‌نژاد و سایر افرادی که همراه او کشور را ترک کردند، بخشی از یک طراحی است که شورش‌ها از خیابان‌های تهران جمع شده و تبدیل به صفوف اعتراضی در شهرهای اروپایی و آمریکایی شود. پازل‌های زیادی برای اثبات همکاری امنیتی مشترک این دو وجود دارد. برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی معتقدند تحرکات امثال فرخ‌نژاد و سایر افرادی که همراه او کشور را ترک کردند، بخشی از یک طراحی است که شورش‌ها از خیابان‌های تهران جمع شده و تبدیل به صفوف اعتراضی در شهرهای اروپایی و آمریکایی شود.

گفت‌وگوی آرین ریسباف، مجری شبکه صدای آمریکا، با عوامل این نمایش نیز ابعاد تازه‌ای از ماجرا را آشکار ساخت و بار دیگر موضوع «اجاره‌ای بودن» فرخ‌نژاد و شریک امنیتی او امیرقاسمی را شفاف‌تر می‌کند.

در این گفت‌وگو ریسباف در قالب طرح سئوالی به نمایندگی که نمایش خانه امن در آمریکا را دیده‌اند می‌گوید:

«یکی ازتندترین نقدهایی که به نمایش می‌شود این است که گره کار به دست مردم گشوده نمی‌شود و به دست یک نیروی امنیتی گشوده می‌شود، به نوعی نگاه اصلاح‌طلبانه در نمایش وجود دارد. »

در یکی دیگر از بخش‌های این نمایش اشاره به تجاوز نیروهای امنیتی با بطری نوشابه می‌شود. اتهامی که سال ۱۳۸۸ برای مواجهه با نیروهای امنیتی ساخته شد و در دستورالعملی نانوشته قرار شد که بسیاری از فیلم‌ها و سریال سینمایی کمدی این موضوع را هجو کنند تا این پروژه دروغ با شکست مواجه شود.

به عنوان نمونه این شوخی در فیلم مستقل بخارست وجود دارد و فرخ‌نژاد همین شوخی که برآمده از دستورالعمل‌های امنیتی غیررسمی داخلی را در نمایش خانه امن به روایت فرشید منافی استفاده می‌کند.

طرفدار شورش زن، زندگی، آزادی، جاانداز مفهوم گشت ارشاد

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

وقتی کسی آشکارا مهره نهادهای خاص باشد و در اتاق‌فکرهای آنان حضور داشته باشد به مهره ثابت تمامی پروژه‌های حکومتی و غیرحکومتی تبدیل می‌شود. در سینمای کمدی شوخی با بسیاری از مفاهیم به جااندازی آنان کمک می‌کند. فرخ‌نژاد بازیگر و یکی از تهیه کنندگان فیلم غیروابسته «گشت‌ارشاد»، با زبانی کمدی، به دنبال جاانداختن گزاره گشت ارشاد در افکار عمومی بود.

پروژه «خانه امن» فرخ‌نژاد- امیرقاسمی هم از جهتی ادامه همان پروژه سقوط در ایران است. فرخ‌نژاد مسئول جااندازی برخی مفاهیم امنیتی است و امکان دارد که ماهیانه ۵۰ هزار دلاری برای چنین اجراهایی همچنان برقرار باشد و گرنه چه کسی می‌توانست با درآوردن صداهای عجیب و یک گریه تصنعی موجب خندیدن ایرانیان سراسر دنیا به آخرین همایش سلطنت‌طلبان و رضاپهلوی شود، کمدین خوبی مثل فرخ‌نژاد می‌تواند برای چنین اجرایی که بیش از ۵۰ فیلم سینمایی در دنیا بیننده داشته باشد و در مسیر تخریب پهلوی اثرگذار بوده و همچنان ماهیانه چند هزار دلاری خود را دریافت کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم

«حمید فرخ‌نژاد» چگونه همایش سلطنت‌طلبان را تبدیل به یک نمایش کمدی کرد؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر



دستگاه‌های فرهنگی کشور با مناسبات جهانی تولید فیلم و سریال و اثرات وضعی منطقه‌ای آن آشنا نیستند، در صورت افزایش آگاهی، ساخت سریال موسی(ع) مصداق نبرد مستقیم با آمریکا و اسرائیل است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – شامگاه یکشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ «فرج‌الله سلحشور» طی مراسمی در جشنواره فیلم کیش تقدیر شد. دبیری این جشنواره را ریاست سازمان سینمایی فعلی بر عهده داشت. زمانی که مرحوم سلحشور به لابی هتل محل استقرار رسید سیدعلیرضا سجادپور، محسن علی‌اکبری(تهیه‌کننده) مجتبی علوی (دبیر فعلی جشنواره فیلم‌های ورزشی)، جمال شورجه و جمعی دیگر از هنرمندان او را همراهی می‌کردند.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

او با هنرمندانی که او را همراهی می‌کردند درباره سریال موسی (ع) گفت‌وگو می‌کرد و در این جمع دوستانه خبر از اتمام نگارش سریال ۷۲ قسمتی موسی (ع) داد. او از پایان دوره نگارش این پروژه بسیار مسرور بود و می‌گفت:” هر قسمت این سریال معادل یک فیلم سینمایی است. ” سلحشور آن روز در آن ساعت خاص خوشحال بود که مرحله نگارش سه‌گانه‌ قرآنی‌اش را به پایان رسانده و از سوی دیگر مراسم تجلیلی که برای او برگزار شده بود لبخند تلخ و معناداری را روی صورتش نقاشی کرده بود.

در پایان رو به حاضران که در آن جمع حضور داشتند گفت: من نمی‌توانم این سریال را بسازم، نمی‌گذارند… و تلخی کنجکاوبرانگیزی روی صورتش نقش بست. حاضران در آن جمع دوستانه از او سئوال می‌کردند چه کسی نمی‌گذارد؟ تو سریالت را خواهی ساخت. مرحوم سلحشور پاسخ داد:” آنقدر سنگ‌اندازی می‌کند تا این سریال ساخته نشود، می‌دانم نمی‌شود و نمی‌گذارند اما خوشحالم که نگارش فیلمنامه را به اتمام رساندم.

از اردیبهشت 1390 پس از پایان آن مراسم تقدیر تولید حاشیه برای آن مرحوم اوج گرفت. کارشکنی‌ها هیچکدام خارجی نبودند، پروژه تخریب او از داخل کشور کلید خورده بود.

او برای هر مصاحبه‌ یا اظهارنظری ملامت می‌شد، حتی برای اینکه حیثیت هنری او را لکه‌دار دارند برای اقتباس قرآنی‌اش او را به دادگاه کشاندند و با تلاش فراوان او را محکوم کنند.

مجموعه اتفاقاتی که درباره مرحوم سلحشور افتاد را نمی‌توان در یک گزارش روزمره‌ رسانه‌ای منتشر کردچرا که نیاز به صراحت بیشتری دارد. اما عده‌ای که ظاهری همسو با وی داشتند و در طول ۴۳ سال بودجه‌خواری در سینما و سیما نتوانستند یک اثر قابل اعتنا در تاریخ تولیدات نمایشی پس از انقلاب را مانا و ماندگار کنند، آثار مرحوم سلحشور خار چشم‌هایشان بود. سریال‌ یوسف‌پیامبر خاورمیانه را کاملا درنوریده بود و در کشورهای عربی مثل مصر برخی شبکه‌های تلویزیونی علی رغم سیاست‌های رایج ضد ایرانی مجبور به پخش چندین باره این مجموعه شدند.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر
تمجید خالد احمد حسینی سینماگر مصری از سریال یوسف پیامبر مرحوم سلحشور

محمدرضا عباسیان مدیر سابق رسانه‌های تصویری بارها این روایت را در مناسبات‌های عمومی و رسانه‌ای درباره اشتیاق مسئولان کشورهای عربی نسبت به این سریال مطرح کرده است. او در این روایت‌ها می‌گوید به هر کشوری در منطقه سفر می‌کرد نخستین مطالبه مدیران فرهنگی از او لوح فیزیکال و با کیفیت سریال یوسف پیامبر بود. به واسطه موفقیت این سریال، مردان آنجلس نیز در بسیاری از شبکه‌های تلویزیونی خاورمیانه پخش شد و هیچگاه مدیران رسانه‌ملی از میزان پخش و فروش رایت تلویزیونی این سریال گزارشی منتشر نکردند.

طبیعی است که در این شکل ریل‌گذاری، حسادت‌های ساختاری در فضای فرهنگی کشور تمام مسیر افتخار تولیدات نمایشی ایرانی را به اسکار و فیلم‌های فرهادی گره خواهد زد و هیچگاه از موفقیت‌های منطقه‌ای و مردمی‌تر این سریال قرآنی کمتر گفته خواهد شد.

هر کارگردان عرب زبانی وارد ایران می‌شد از اقبال توده‌های عرب زبان نسبت به این سریال قرآنی سخن می‌گفت. با این تفاوت که اینجا مرحوم سلحشور توسط رسانه‌هابه دلیل عدم انکار عقایدش محاکمه می‌شدتا اینکه این نویسنده و کارگردان سینما با مرگ مشکوکی چشم از جهان فروبست. مراسم تدفین او در ابعاد باشکوهی حتی گسترده از مراسم مرحوم علی حاتمی برگزار شد تا عیار محبوبیت و مردمی بودنش در مراسم تدفینش عیان شود.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

از تراژیک‌ترین رخدادهای مراسم‌های خاکسپاری و ترحیم مرحوم سلحشور حضور مدیرانی فرهنگی بود که از تامین بودجه ساخت سریال امتناع کردند اما در مقابل دوربین‌های تلویزیونی شیفته‌وار از هنر سلحشور خطابه سرودند و در پایان این سروده از ساختن نشدن سریال موسی(ع) ابراز تاسف کردند.

پس از مرگ مرحوم سلحشور ساختار خموده فرهنگی کمی به خودش آمد و تلاش کرد پروسه ساخت این سریال را احیا کند و این کار دشوار را به رفیق و همراه سالیان این مرحوم «جمال شورجه» سپرده شد.

شورجه نیز پس از مدت کوتاهی دچار بیماری‌های مختلفی شد و نشستن او را روی ویلچر نشان داد که کارگردانی این سریال باید به فرد دیگری سپرده شود.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

تهیه‌کنندگی این سریال را احمدمیرعلائی برعهده داشت. تهیه‌کننده‌ای که فیلم موفقی را در کارنامه سینمایی‌اش ثبت نکرده و در حوزه مدیریت سینمایی کارنامه معتبری ندارد. اگرچه یارانش تلاش می‌کنند تولید فیلم استرداد را به مدیریت او در بنیاد سینمایی فارابی نسبت دهند اما مدیریت میرعلائی در فارابی وضعیت پایداری نداشت و حتی نتوانست در اواخر دولت دهم سرنوشت تولید فیلم چمران حاتمی‌کیا را به سرانجام برساند. متاسفانه خلا مدیریتی سبب شد که پروژه «چ» در نیمه راه به سازمان اوج واگذار شود و برای اثبات این عدم ثبات مدیریت کافیست از این طیف خاص سئوال کنیم که تهیه‌کننده نخست فیلم چمران به چه سرنوشتی دچار شد؟

با توجه به وخامت حال شورجه زمان از دست می‌رفت و اقدام عاجلی از سوی تهیه‌کننده صورت نمی‌پذیرفت و کلید خوردن سریال دائما به موعد دیگری موکل می‌شد تا اینکه برای سکانداری سریال ابراهیم حاتمی‌کیا انتخاب شد و پس از مدتی سید محمود رضوی جایگزین احمدمیرعلائی شد.

طبیعی است که با انتخاب رضوی معادله بازی رسانه‌ای تقریبا تغییر کند. اگر احمد میرعلائی با همان کارنامه زیرمتوسط این پروژه را پیش می‌برد، این سریال به کارویژه عملیات رسانه‌ای تبدیل نمی‌شد. از سوی دیگر حاتمی‌کیا مجبور بود با شرایطی غیرآرتیستیک و کاملا اداری پروژه را پیش ببرد. رضوی یکی از چهره‌های کارکشته سینماست که در فعالیت بیش از یک دهه‌ای خود کارنامه قابل اعتنایی از خود به جای گذاشته و می‌توان اطیمنان داشت شرایط تولید را از سیکل اداری خارج و فضایی کاملا هنری برای تولید آن فراهم کند.

حالا جریان انقلابی با تهیه‌کننده انقلابی مواجه است که می‌تواند کارزار تولید این سریال را به سرانجام برساند.

چرا تولید سریال موسی (ع) برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد؟

دست‌اندازی‌ها، تخریب‌ها ومرگ پر از ابهام مرحوم سلحشور و بیماری‌های گوناگون جمال شورجه نشان می‌دهد چرا این پروژه نمی‌تواند از یک هزارتوی سخت عبور کند.

ظاهرا این پروژه درباره سلوک و زیست حضرت موسی (ع)، اما به واقع این پروژه درباره بنی‌اسرائیل است. دست کم یک چهار قرآن به روایات مختلف درباره این پیامبر آسمانی و قصص قوم بنی‌اسرائیل اختصاص دارد. در قرآن کریم به صورت مفصّل به بیان زندگی، ویژگی ها و نوع برخورد «بنی اسرائیل» با پیامبران پرداخته شده است. در قرآن کریم، 41 بار از این قوم نام برده شده، همچنین در عهدین، سیر تحوّلات و اوصاف آنان در سفرهای گوناگون بیان شده است.

درباره بنی اسرائیل در منابع تاریخی اسلامی مطالب زیادی نقل شده و حکایت زندگی آنان از آغاز تا پایان مطرح گردیده است، اما با نگاهی اجمالی می‌توان که بسیاری از این مطالب برگرفته از عهدین و فاقد مقبولیت قرآنی هستند.

یکی از اقوامی که به صورت مفصّل مورد توجه قرآن قرار گرفته و آیات زیادی به ذکر وقایع و حوادث و گاه ویژگی های آنان پرداخته است، قوم بنی اسرائیل است. قرآن حتی به بیان بسیاری از اموری که بنی اسرائیل بر سر آن اختلاف نظر دارند نیز پرداخته است.

علّامه طباطبائی در بحثی ذیل یکی از آیات می‌فرماید: بنی اسرائیل با آنکه مدعی بودند همیشه بر دین جدّشان حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده و خدای یگانه و غیر جسمانی را پرستش می کنند، اما چون دارای خویی مادی و حسی بودند، و اصالت حقیقی را در ماورای حس نمی‌دانند و چون سال ها در خدمت قبطیان بت پرست بودند، به همین دلیل، با دیدن نشانه هایی از بت پرستی به سرعت به آن روی می آوردند.

قرآن کریم در آیه ای از اینکه بنی اسرائیل با وجود نشانه های زیادی که خداوند برای آنان فرستاد، باز هم در گمراهی بودند، آنان را مورد مذمّت قرار می دهد: (سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَمْ آتَیْنَاهُم مِّنْ آیَة بَیِّنَة وَمَن یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ) (بقره: 211) این نشانه ها شامل مار شدن عصای موسی(علیه السلام)، سایه انداختن ابرها بر سر بنی اسرائیل در روزهای آفتاب سوزان، شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعون و انزال من و سلوی برای آنان بود. اما آنان کفر ورزیدند و گناهانی مانند نقض عهد، قتل انبیا و ترک وصیت های حضرت موسی(علیه السلام) را مرتکب شدند

ساخت پروژه موسی به مراتب از ساخت فیلم مصائب مسیح (مل گیبسن) در ایران دشوارتر است. هر پروژه‌ای که حتی گوشه‌ای از آن به انحرافات بنی‌اسرائیل اشاره می‌کند با مصائب سنگینی مواجه خواهد شد.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر
جیمز کاویزل چگونه پس از مصائب مسیح که با انتقادات گسترده محافل صهیونیستی مواجه بود ممنوع‌الکار شد؟
فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر
جیمز کاویزل چگونه پس از مصائب مسیح که با انتقادات گسترده محافل صهیونیستی مواجه بود ممنوع‌الکار شد؟
فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر
جیمز کاویزل چگونه پس از مصائب مسیح که با انتقادات گسترده محافل صهیونیستی مواجه بود ممنوع‌الکار شد؟

از سودیگر عموم پروژه سینمایی درباره پیامبران در سطح جهانی با انحرافات عقیدتی همراه استکه نمونه شاخص آن فیلم نوح (ع) دارن آنوفسکی است.

اما قصه موسی روایتی بر اساس مصادیق انحرافی یا برگرفته از عهدین نیست. این یک روایت قرآنی است که برای ساخت آن در جمهوری اسلامی از نبرد مستقیم با حاکمیت رژیم اشغالگر قدس واجب‌تر است. انحراف‌های عقیدتی بنی‌اسرائیل هزاران سال بعد نمود واضحی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر جهان به خود گرفته است و قطعا ساخت این پروژه جنجالی درباره ریشه‌های بنی‌اسرائیل تاثیرات گسترده‌ای در خاورمیانه خواهد داشت. متاسفانه دستگاه‌های فرهنگی کشور با مناسبات جهانی تولید فیلم و سریال و اثرات وضعی منطقه‌ای آن آنچنان آشنا نیستند و اگر سطح این آگاهی به مناسبات گسترش می‌یافت، بسیاری از مسئولان اصرار و تلاش خود را برای ساخت سریال موسی(ع) چند برابر می‌کردند. ساخت چنین اثری مصداق جنگ نظامی مستقیم با ایالات متحده و رژیم اشغالگر و پیروزی قطعی است.

پاپاراتزی‌ها پروژه «گوساله سامری» را با هجمه دروغین درباره بودجه سریال آغاز کردند؟

در دو روز اخیر پروژه گوساله سامری توسط پاپاراتزهای مجازی با دستمایه قرار دادن یک گزارش محاسباتی افسانه‌ای درباره بودجه سریال کلید خورده است. چهارم دی‌ماه جلسه‌ای با حضور وزیر فرهنگ در کمیسیون فرهنگی مجلس برگزار شد، رایزنی‌هایی که ظاهراً به اختصاص بودجه‌های قابل توجه برای برخی تولیدات الف ویژه تلویزیون منجر شده است.

حجت‌الاسلام محمدرضا میرتاج الدینی نائب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی درباره تولیدات الف ویژه سیما گفت‌وگویی را با خبرگزاری تسنیم انجام داد و گفت: در مقابل رسانه‌های استکباری و دیکتاتوری رسانه‌ای علیه انقلاب اسلامی شکل گرفته، لازم است رسانه‌های داخلی از جمله صداوسیما را تقویت کنیم که در دو دهه گذشته فیلم فاخری تولید نشده و شاهد آن نبوده‌ایم. بعد از سریال «امام علی(ع)» و «مختارنامه» یا سریالی درباره امام رضا(ع) – «ولایت عشق» – از این نوع سریال‌های فاخر کم داریم. سریال‌هایی که الف ویژه و فاخرند و هزینه‌ها و اعتبارات سنگینی را می‌طلبد.»

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

میرتاج الدینی تاکید کرد: «باید تشکر کنیم از صداوسیما که دو سالی است سریال فاخرِ «سلمان فارسی» را آغاز کرده و سناریویِ «حضرت موسی(ع)» را هم پیش می‌برد. بالأخره هرکدام از این سریال‌ها، دو هزار میلیارد بودجه می‌خواهند. سالی هزار میلیارد باید تزریق بشود تا این‌ها راه بیفتند. با بودجه‌های محدود صداوسیما به جایی نمی‌رسند و ما باید به دنبال منابع جدید برای حمایت از این کارهای بزرگ، نوسازی تجهیزات رسانه ملّی و آنتن‌هایی که دارند؛ ماهواره‌هایی که قرارداد می‌بندند و بخش‌های خصوصی و تحریم‌هایی که ایجاد می‌شود.»

همزمان با این انتشار این اظهار نظر از سوی میرتاج‌الدینی، خبرآنلاین با تحلیل اظهارات این نماینده مجلس گزارشی را منتشر کرد و در بخشی از آن نوشت: وقتی بعد از پنج سال برآورد این سریال از ۲۰۰ میلیارد تومان به ۲ هزار میلیارد تومان رسیده و ده برابر شده، در حالی که هنوز ساختش شروع نشده؛ می‌توان به این نتیجه رسید که هزینه نهایی تولید رقمی نزدیک به ده هزار میلیارد تومان خواهد بود چرا که در کمترین حالت هزینه نهایی یک سریال الف ویژه ۳ برابر برآورد اولیه است. تنها پروژه‌ای که همان میزان برآورد شده به اتمام رسید، سریال «مدار صفر درجه» به کارگردانی حسن فتحی بود در حالی که سریال‌های دیگر مثل «معمای شاه» با زیر ده میلیارد تومان برآوردشان شروع شد و نهایتا با ۵۶ میلیارد تومان به پایان رسید این یعنی هزینه نهایی ساخت سریال «معمای شاه» دو برابر سریال «مختار نامه» بوده است.

تحیل خبر آنلاین به سرعت تبدیل به خبری با تیتر بودجه ده‌هزارمیلیارد تومانی سریال موسی شد و فوج حملات به سمت تهیه‌کننده سریال در فضای مجازی آغاز شد.

دست کم تمام افرادی که پس از آشوب‌های اخیر بابت موضع گیری های اخیر رضوی از او دلخور بودند، پیام‌های انتقادی خود را منتشر کردند.

مهاجم با عناوین حقیقی و حقوقی دارای گستردگی و تنوع بسیار جالبی بودند. سیامک رحمانی سردبیر سابق مجله پیام دامپزشکان که برای هر شماره با یک سلبریتی درباره نگاهداری حیوان خانگی‌اش گفت‌وگویی را تدارک می‌دید، متلک‌هایش را در توییتر منتشر کرد.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

رهبران خارج نشینی که همچون علی مصلح (کارشناسی سینمایی اینترنشنال) و گلاویژه نادری (مدیر روابط عمومی محصولات محمد صادق رنجکشان) را می‌توان به عنوان طرف‌های مهاجم به سوی سریال موسی توصیف کرد.

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

اغلب گزارش‌ها و اظهارنظرهای منتشر شده کاملا هماهنگ و همسو به نظر می‌رسند و در این مورد خاص رسانه‌هایی که ظاهرا همسو با عقاید سازندگان هستند سکوت پیشه کرده‌اند و هیچ واکنشی به تحلیل اقتصادی – افسانه‌ای منتشرشده نشان نمی‌دهند.

بیشتر بخوانید:

واکنش سید محمود رضوی به شایعه بودجه سریال حضرت موسی

با اوج‌گیری حملات تهیه‌کننده در توییتر خودش اعداد و ارقام مطرح شده را تکذیب کرد. تولید سریال موسی(ع) کلید نخورده اما پروژه‌ گوساله‌های سامری در حال تکمیل شدن است.

حالا باید منتظر ماند و دید مسئولان ارشد سیما در مورد این هجمه گسترده به سیما که دستمایه آن سریال‌ موسی(ع) است چه واکنشی را نشان خواهند داد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر

فاز جدید پروژه «گوساله‌ سامری» برای حمله به سریال موسی(ع) کلید خورد +تصاویر بیشتر بخوانید »

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد


** خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سریال های بسیاری ساخته شدند که هر کدام از بُعدی به انقلاب ورود کردند و هر کدام با زاویه دید کارگردان و نویسنده ساخته شده اند. از معمای شاه گرفته تا فرار بزرگ و انقلاب زیبا و میعاد در سپیده دم و کیمیا و سریال های دیگری که در این مقال نمی گنجد.

اما این شب ها و با شروع دهه فجر سریال «روزهای ابدی» از شبکه یک سیما پخش می شود. این سریال که به ماجرای نفوذ آمریکا  در ایران و منطقه هایی نظیر گنبد،‌کردستان، تهران و … می پردازد، با زاویه دید جدیدی انقلاب اسلامی ایران را روایت می کند.

شخصیت «مهدی» در این سریال ایفاگر یکی از نقش های اصلی و جوان اول انقلابی قصه ای است که جواد شمقدری آن را نویسندگی و کارگردانی می کند. با «امین اسکندریان» بازیگر این نقش درباره دغدغه هایش در اجرای نقش جوانی انقلابی و بازی در چنین نقشی گفت و گو کردیم.

 

** آقای اسکندیان بازخوردها تا به الان به چه صورت بوده است؟

-نقدهایی که به بازی من می شود خوب بوده است و از آنجایی که روی بازی خودم متمرکز هستم سعی می کنم برای آینده ام کمک بگیرم.

** به هر حال انتخاب بازیگران نقش های اصلی سریالی که به انقلاب و ماجراهای قبل از آن برمی گردد کار ساده ای نیست. شما چطور برای این نقش انتخاب شدید؟

-سال ۹۰ تئاتری برای جشنواره تئاتر فجر بازی می کردم و همان جا با علی رجایی که بازیگر هستند آشنا شدم و او قبلا در کارهای آقای علی اکبری بازی کرده بود. بعد از مدتی طی اتفاقی دوستم متوجه می شود که آقای علی اکبری دنبال بازیگر نقش مهدی برای این سریال هستند و عکس من را به ایشان نشان می دهد. صبح فردای همان روز به دفتر رفتم و با آقای شمقدری و علی اکبری صحبت کردم و همانجا ۵ بار تست بازی و گریم گرفتند که تست های سختی هم بود و بعد از آن برای این نقش انتخاب شدم.

** در سریال هم ۵ گریم مختلف دارید؟

-ما در سریال در چند برهه از زمان مهدی را می بینیم که از جوانی اش آغاز می شود و در ادامه به اتفاق های پایان داستان می رسد. در برهه ای بدون ریش و مو است و در زمانی هم با ریش و موی بلند و زمانی هم ریش و موی کوتاه که همه این گریم ها هنر دست آقای داریوش صالحیان بود.

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

 

** کلیت این سریال کمتر از یکسال می گذرد و سن مهدی بالاتر نمی رود.

-بله درست است تا همان سال ۵۸ قصه روایت می شود و همان ریش و موی بلندی که می بینیم پایان کار است.

** با توجه به اینکه این سریال اولین بازی شما در قالب تصویر است، اولین گزینه ای که برای حضور در یک سریال برایتان اهمیت داشت، چه بود؟

-من سالیان سال است که تئاتر بازی می کنم و خیلی دوست داشتم با نقش اصلی یک سریال معرفی شوم. البته قبلا کار تصویری انجام داده بودم اما خب خیلی دیده نشد در سال ۷۹ سریال آوایی در گلستان را بازی کرده بودم و بعد از آن چند فیلم کوتاه و یک فیلم سینمایی بازی کرده بودم.

آقای علی اکبری هم که در سینما و تلویزیون ما در جه یک هستند و چهره های مختلفی را به سینما معرفی کردند و نام ایشان که آمد سراپا گوش شدم. نقش مهدی برایم خیلی جذاب بود و اتفاق های عجیب و غریبی در خلال قصه برای مهدی می افتد و همه چور احساسات و موقعیت های بازیگری را تجربه می کند و همین برای خود من هم چالشی بود که ببینم می توانم از عهده ایفای این نقش بربیایم.

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

 

** یعنی می خواهید بگویید نقش سنگینی بود؟

-بله خیلی نقش سنگینی بود. بار سریال ۴۴ قسمتی بر دوش شخصیتی است که باید این بار را تا پایان به مقصد برساند. در این سه سال ضبطی که داشتیم خیلی تلاشم را به کار بستم تا نقش خوبی را ارائه دهم و حالا این را نمی دانم چقدر در بازخوردهای مردم موفق بوده ام.

** به هر حال یکی از گزینه هایی که در این سریال وجود دارد قصه کار است. برای اغلب بازیگران داستان و فیلم نامه از اهمیت بالایی برخوردار است درحالی که برخی بازیگران در چنین آثاری حضور نمی یابند.

-خود نقشی که بازی کردم بیش از هر موضوع و یا شایعه دیگری که در سینما و تلویزیون وجود دارد، برایم مهم بود. اینکه نقش چقدر جای بازی و مانور دارد برایم اهمیت دوچندانی داشت و سعی کردم صرفا روی کارم بدون حواشی ای که دیگران می گویند، تمرکز کنم.

** شخصیت مهدی در بستر انقلاب رشد می کند،‌ فعالیت می کند و شکل می گیرد،‌ با توجه به اینکه شما در زمان انقلاب حضور نداشتید، چقدر این موضوع برایتان اهمیت داشت؟

-در کل بازی کردن در کارهای تاریخی برای همه بازیگران جذاب است چونکه هیچ ذهنیتی از آن زمان ندارند. برای مثال آقای میرباقری سریال امام علی (ع) را می سازد و بازیگران به این دلیل که متن موجود را برای اولین بار می شنوند برایشان جذاب است و از سویی آنها را با چالشی مواجه می کند که ببینند از عهده ایفای چنین نقشی برمی آیند یا نه؟ برای سریال روزهای ابدی هم چنین اتفاقی افتاد و زمان انقلاب و قبل و بعد از آن یک برهه ای از تاریخ است که در کشور ما رخ داده و من به این دلیل که آن زمان از تاریخ را ندیدم، خیلی برایم جالب بود که ببینم می توانم از پس آن بربیایم و یک کار تاریخی بازی کنم. در ادامه خیلی خودم را درگیر آن حال و هوا کرده بودم.

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

 

** از چه طریقی با حال و هوای آن روزهای انقلاب آشنا شدید؟ با فردی مشورت کردید یا به فیلم و کتاب بسنده کردید؟

– از روزی که فیلم نامه را خواندم تا روز شروع ضبط یک ماه زمان داشتیم و در این زمان خیلی تحقیق کردم و با افراد مختلف صحبت کردم به این خاطر که ما آدم های آن زمان را ندیده بودیم و باید ریز شخصیت هایشان را متوجه می شدیم. همچنین فیلم های بسیاری درباره دانشجوهایی که سفارت آمریکا را تسخیر کردند، دیدم و خیلی خودم را درگیر این کرده بودم که آدم های آن زمان چه حس و حالی داشتند و اصلا چی شد که چنین تصمیم هایی گرفتند تا چنین کارهایی را انجام دهند؟

** یعنی تفکر این افراد برای شما جذابیت داشت؟

بله دقیقا درست است. دوست داشتم بدانم چه نوع تفکری داشتند و سیر و سلوک و راه و روش زندگی شان چطور بوده است و همه اینها چالش هایی بود که برایم جذابیت داشت. در تمام صحنه ها تمام فکر و ذکرم این بود مهدی در آن دوران زندگی می کند با امینی که در عصر حاضر زندگی می کند خیلی تفاوت دارد و خیلی سعی کردم ببینم مهدی چه طور فکر می کند حرف می زند و یا وقتی در یک موقعیتی قرار می گیرد، چطور راه می رود؟ سعی کردم از خودم دورش کنم و واقعا به دلیل سال های زیادی که از انقلاب گذشته و من هم آن دوران را ندیدیم، آدم های آن زمان را نمی شناسم و به همین دلیل سر صحنه هم سعی می کردم بیشتر روی شخصیت این فرد و تمام موقعیت هایی که مهدی در آنها قرار می گیرد، تمرکز و تحلیل شخصیت کنم.

** این شخصیت در تاریخ انقلاب اسلامی ایران ما به ازای بیرونی داشته یا نه و نماینده یکی از انقلابی هایی است که در آن زمان می زیسته؟

-نه مهدی شخصیت بیرونی ندارد و کاملا تخیلی است و آقای شمقدری آن را خلق کردند. البته که با ایشان صحبت می کردم گفتند این شخصیت را از چند شخصی که در آن زمان زندگی می کردند الهام گرفتند.

** تا به حال خودتان را به جای شخصیت مهدی قرار دادید؟ که اگر جای او بودید چه می کردید؟

-مهدی پسر با جنب و جوشی است و من خیلی آرام هستم. مهدی شجاعت بسیاری دارد و واقعا نمی دانم که اگر به جای او بودم به کردستان و گنبد می رفتم یا نه؟

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

 

** چقدر برای اجرای این نقش حساسیت وجود داشت؟

-حساسیت دارد چونکه موضوع سریال به شدت حساس است و ما هم سعی می کردیم تا این حساسیت ها را شناسایی کرده و به درستی  اجرایش کنیم و اینها به کمک آقای شمقدری و علی اکبری پیش رفت.

** از ابتدای پخش این سریال نقدهای زیادی از دور و اطراف شنیده می شود که بخشی از آنها منصفانه نیست. خودتان این نقدها را شنیدید یا دنبال می کنید؟

-نظر شخصی ام این است که وقتی بازیگر کارش را انجام می دهد، هر حرفی که بزند توجیه کارش است. اما تا همین جا هم باید بگویم نقدهایی که به بازی من شده است، خیلی منصفانه نیست. چون نقدهایی که به کلیت کار شده است را من نباید پاسخ بدهم. به هر حال این اولین تجربه بازیگری من در چنین پروژه بزرگی بود و فشارهای روحی و روانی زیادی روی من وجود داشت و به نظرم باید کمی مهربان تر با هم برخورد کنیم. چه انتظاری داریم از پسری که در سن ۲۷ سالگی برای اولین بار نقش اصلی یک سریال را بازی می کند همه چیز تمام باشد؟ بازیگری خیلی به تجربه متکی است و شما باید حداقل ۱۰ فیلم بازی کنید تا کسی به شما نقد نکند. البته که دلخور نشدم و به هر حال نقد است و نظر هر فردی برای من قابل احترام است و من هم باید تلاش بیشتری می کردم تا جای این نقدها را در زندگی ام نبینم.

** پروسه تصویربرداری این سریال چند سال بود؟

-حدود سه سال مشغول ضبط بودیم و جوانی که تازه آمده و ذوق و انگیزه دارد ممکن است این مدت زمان و فشارها روی او تاثیر بگذارد. خیلی تلاش کردم این شخصیت همه جا به یک شکل نباشد و دلم می خواست فراز و فرود داشته باشد و در هر موقعیتی یک نوع رفتاری از او بروز دهد.

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

 

** برای اولین بار در یک سریال به پروژه نفوذ امریکایی ها در ایران پرداخته شده است. چقدر این بخش برای مخاطبان جذابیت داشت؟ و چقدر توانست تاثیرگذار باشد؟

-من خیلی سوادش را ندارم و علوم سیاسی نمی دانم و صرفا روی بازیگری ام تمرکز دارم و به این خاطر که سواد سیاسی ندارم نمی توانم این اتفاق ها را تحلیل کنم.

** این سریال یک سال پیش در قالب 10 قسمت و تحت عنوان «خط تماس» در دهه فجر از همین شبکه پخش شد. فضای آن ده قسمت با این سریالی که این شب ها می بینیم متفاوت بود؟

-قرار بود پخش کل سریال در سال گذشته باشد و به دلیل اینکه چند ماهی سریال متوقف شد تصمیم بر آن شد که ده قسمتی را برای دهه فجر ارائه دهیم به همین جهت در «خط تماس» کمی داستان تغییر کرد اما کلیت آن در راستای یک هدف بود.

* سخت ترین سکانسی که در این سریال بازی کردید کدام سکانس بود؟

-همه سکانس هایم از لحاظ اجرایی به شدت سخت بود. البته یک سری سکانس ها از نظر روحی و برخی از نظر جسمی برایم سخت بود. در قسمت اول یادم است از کوه بالا می رفتم و شیب کوه نود درجه بود و اگر پایم سر می خورد قطعا اتفاقی برایم می افتاد.

** به تازگی تهیه کننده و کارگردان ها به جوان های بازیگر اعتماد می کنند شما نیز با همین اعتماد در این سریال بازی کردید.

-خیلی کار خوبی است. البته در دهه ۷۰ و ۸۰ این اتفاق رخ داد و شهاب حسینی پارسا پیروزفر و فریبرز عرب نیا هم جزو افرادی بودند که با همین اعتمادها دیده و چهره شدند. من واقعا از آقای علی اکبری و شمقدری ممنونم که به بازیگران جوان اعتماد کردند و همچنین صداوسیما که راه را برای جوان ها باز کرده است. اما کاش فقط از جوان هایی استفاده کنیم که پتانسیل بالایی دارند و واقعا برای بازیگری زحمت کشیده باشند. چندین جوان بی نظیر تئاتری می شناسم که هیچ وقت فرصتی نبوده که این افراد خودشان را نشان دهند و ای کاش در انتخاب هایمان دقتی کنیم و به سمت جوان های تئاتری برویم. متاسفانه برخی ها فقط به سمت بازیگرهایی می روند که فقط دغدغه شهرت دارند و این آسیب زننده است.

** بعد از این کار مشغول کار دیگری نشدید؟

-پیشنهاد که داشتم اما هنوز کاری که مورد قبولم باشد نبوده است. این روزها هم تمرین تئاتر دارم که اگر کرونا کمتر شود بعد از جشنواره تئاتر فجر بروی صحنه می رود.

** بعد از بازی در این سریال برای خودتان اولویت قرار دادید که در کدام مدیوم بازی کنید؟

-نه اگر پیشنهاد خوبی باشد چه در تئاتر و چه تصویر حتما قبول می کنم و بازی می کنم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، سریال «روزهای ابدی» به تهیه کنندگی محسن علی اکبری و بازی علیرام نورایی، احمد نجفی،‌حمید گودرزی، رحیم نوروزی،‌صالح میرزاآقایی، شهره لرستانی، زهرا سعیدی،‌ جلیل فرجاد، امیرمحمد زند و … این شب ها از شبکه یک سیما بروی آنتن می رود.

انتهای پیام/



قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد

منبع خبر

قصه 5 گریم یک شخصیت در «روزهای ابدی»/ اسکندریان: «مهدی» را شمقدری خلق کرد بیشتر بخوانید »