محسن مهدیان

بارها و بارها اعتراف این جلادها را ببینید+ فیلم

۵ درس‌ حمله به قطر برای ما



در حمله اخیر صهیونیست‌ها به قطر با چراغ سبز ترامپ، قطر نه توانست پیش‌بینی کند، نه توانست مانع شود و نه توانست پاسخ دهد. تنها راه ما اقتدار بومی، استقلال راهبردی و تکیه بر مردم است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

حمله اخیر صهیونیست‌ها به قطر با چراغ سبز ترامپ، حقایقی روشن برای ما دارد.

نخست، آمریکا بار دیگر ثابت کرد که مذاکره برای او روی دیگر جنگ است. صهیونی-آمریکایی‌ها با زبان صلح لبخند می‌زنند تا با دست موشک بپاشند. همان‌ها که در غزه کودکان گرسنه را به بهانه صف غذا به خاک و خون کشیدند، رهبران حماس را نیز زیر نام صلح هدف گرفتند؛ همان‌ها که در حین مذاکره با ایران بی‌پروا به خاک ما تجاوز کردند.

دوم، به قطر بنگرید! این کشور در آمریکایی‌شدن چیزی کم نگذاشت: بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا در منطقه را تقدیم کرد، میلیاردها دلار خرج توسعه‌اش کرد، در عملیات‌های آمریکا پشتیبانی انجام داد، تسلیحات مدرن خرید و حتی «کاخ پرنده» چندصدمیلیون دلاری به ترامپ هدیه داد. اما چه شد؟ باز هم آماج حمله شد.

سوم، تجربه قطر فریاد می‌زند که مشروعیت ملی و پشتوانه مردمی سپر واقعی امنیت است. کشوری که به مردم و منطقه‌اش تکیه کند استوار می‌ماند نه کشوری که امنیت و توسعه‌اش گروگان آمریکایی‌هاست. خلاصه اینکه ظاهرگراها و خودحقیرپندارها ببینند که ملاک پیشرفت، آسمان‌خراش‌های شیشه‌ای نیست بلکه ریشه‌های عمیق در دل مردم و خوداتکایی راهبردی است.

چهارم، این حمله پرده از بی‌اعتباری ضمانت‌های بین‌المللی برداشت. قطر با آن‌همه قرارداد و رابطه، در لحظه خطر هیچ حمایتی ندید. این یعنی امضاهای آمریکا و غرب جز کاغذی بی‌ارزش چیزی نیست.

پنجم، اگر کشوری توان بازدارندگی و قدرت پاسخ نداشته باشد، در لحظه تجاوز تنها تماشاگر است. قطر نه توانست پیش‌بینی کند، نه توانست مانع شود و نه توانست پاسخ دهد. نداشتن قدرت واقعی یعنی محکوم‌شدن به سکوت و نظاره‌گری؛ تجاوز را می‌بینی، اما دستت بسته است.

اینها همه یک پیام روشن دارد: تنها راه ما اقتدار بومی، استقلال راهبردی و تکیه بر مردم است. هرچه جز این، سرابی بیش نیست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۵ درس‌ حمله به قطر برای ما

۵ درس‌ حمله به قطر برای ما بیشتر بخوانید »

بارها و بارها اعتراف این جلادها را ببینید+ فیلم

یک ابرروایت از سه خط روایی در ۵ سخنرانی رهبرانقلاب



۳سخنرانی تلویزیونی رهبرانقلاب در ایام جنگ، یک دیدار با مسئولان قضایی، یک پیام به مناسبت چهلم شهدای نظامی‌ و یک سخنرانی کوتاه در مجلس ختم شهدا، همه بر یک خط روایی عمیق و هدفمند استوارند.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری طی یادداشتی نوشت: ۳سخنرانی تلویزیونی رهبرانقلاب در ایام جنگ، یک دیدار با مسئولان قضایی، یک پیام به مناسبت چهلم شهدای نظامی‌ و یک سخنرانی کوتاه در مجلس ختم شهدا، همه بر یک خط روایی عمیق و هدفمند استوارند؛ خطی که اگر درست فهم شود، ما را از سطح رخدادها عبور می‌دهد و به ابرروایت در این روزها می‌رساند.

روایت اول

مردم ایران در کلام رهبر انقلاب خط روایی اول در این چند سخنرانی و پیام است.

در سخنرانی دوم تلویزیونی تصریح می‌کنند که «مردم نه جنگ تحمیلی را می‌پذیرند و نه صلح تحمیلی»‌ و در سخنرانی سوم می‌فرمایند «این ملت اهل تسلیم نیست»‌ و درنهایت می‌فرمایند این استقامت و ایستادگی برخاسته از «عقلانیت» و «معنویت» مردم است.

در دیدار با مسئولان قضایی می‌فرمایند مهم‌تر از موشک و میدان «اراده مردم» است؛ اراده‌ای که انسجام را هم شکل داده است؛ اراده‌ای که قدرت نظامی هم برآمده از آن است.

پس خط روایی اول معرفی مردم است؛ مردمی که اراده‌شان را به رخ کشیدند و این اراده برآمده از عقلانیت و معنویت است.

این‌دو واژه را داشته باشید.

روایت دوم

خط روایت دوم مربوط به معرفی ایران است. رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان قضایی تأکید می‌کنند «ما هرجا وارد شدیم، با دست پر وارد شدیم؛ چه در میدان چه در دیپلماسی»‌ و در سخنرانی ۱۰دقیقه‌ای مجلس ختم می‌فرمایند «دشمن آنچه را شنیده بود، در این جنگ به چشم دید». در پیام چهلم شهدا، ایشان تصریح می‌کنند که این جنگ، بنیان‌های استوار کشور را نشان داد و دشمن آهن سرد می‌کوبد. اما فراز نمادین روایت دوم، در شب عاشورا شکل می‌گیرد؛ آنگاه که خطاب به حاج‌محمود کریمی می‌فرمایند: «ای ایران بخوان». این جمله، ایران را از یک جغرافیای سیاسی‌ به نماد امتداد کربلا و وطن‌پرستی را تا ظهور و بروز دین روی زمین ارتقا داد. توضیحش بماند.

دین و وطن؛ این‌دو کلیدواژه را هم داشته باشید و البته ایران قوی.

روایت سوم

خط روایی سوم، چهره واقعی دشمن را توضیح می‌دهد. رهبر انقلاب در سخنرانی سوم تلویزیونی می‌فرمایند اصل ماجرای این جنگ این است که ملت ایران تسلیم شود و در سخنرانی کوتاه مجلس ختم شهدا تأکید می‌کنند که هسته‌ای و غنی‌سازی‌ و حقوق بشر و غیره بهانه است؛ دشمن می‌خواهد «دین» و «دانش» را از این مردم بگیرد.

رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر یک تذکر ساده ‌هم داشتند و آن اینکه ما در این ۴۵‌سال بارها با این حوادث روبه‌رو بوده‌ایم و از همه عبور کرده‌ایم. این جمله، دعوت به یک تغییر نگاه است: ما با یک رخداد موضعی از سوی دشمن مواجه نیستیم.

ابر روایت نهایی

یکم: اصل ماجرا، اراده ملت ایران است که برپایه عقلانیت و معنویت است.

دوم: ایران امروز، ایران قوی است؛ جمع وطن‌پرستی و بروز دین؛ امتداد کربلا؛ همان ‌ای‌ایران خدایی در شب عاشورا که سراسر نماد و پیام است.

سوم: دشمن می‌خواهد دین و دانش ملت ایران را بگیرد، باقی ماجرا بهانه است.

و حالا ابر روایت چیست؟ از این ظواهر و حوادث عبور کنید که جنگ ما یک جنگ تمدنی است. این ۳نقطه کانونی نشانه یک جنگ تمدنی است؛ یک تمدن که جمهوری اسلامی آن‌را نمایندگی می‌کند و لب کلامش این است که رشد و رفاه و قدرت در جمع عقلانیت و معنویت است؛ جمع وطن و دین؛ جمع دین و دانش‌ و خلاصه جمع دنیا و عقبی.

جمهوری اسلامی از آغاز، متهم به ساختن نظمی نوین بوده است؛ نظمی که در آن، دین و دنیا، عقل و معنویت، سیاست و ایمان، همزیست‌اند. اگر این پروژه موفق شود، تمدنی زنده برپا خواهد شد. نام این پروژه در بیانات اخیر رهبر انقلاب، «ایران قوی» است‌ و دشمن، نه صرفا با ایران‌ که با ایران قوی می‌جنگد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یک ابرروایت از سه خط روایی در ۵ سخنرانی رهبرانقلاب

یک ابرروایت از سه خط روایی در ۵ سخنرانی رهبرانقلاب بیشتر بخوانید »

از هواداری سیاه تا جان‌فداهای امام خمینی(ره)

چند «برداشت» از «روایت» عراقچی



در روزگاری که برخی سعی در دوپاره‌سازی نظام دارند، یک بخش متمایل به جنگ و میدان، و بخشی دیگر متمایل به صلح و گفتگو، سخنان عراقچی یادآور یک حقیقت کلیدی است.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی نوشت:

مصاحبه اخیر عراقچی، فرازهایی مهم از نحوه تصمیم‌گیری در کشور را روشن می کند؛ پیشنهاد می کنم حتما بخوانید.

یکم.

روایت:

در نخستین بخش مشخص می‌شود که در زمان وعده صادق 3 هیچ‌کس با اصل پاسخ مخالف نبوده و اختلاف بر سر زمان و روش پاسخ بوده است. نکته جالب اینکه این تردید، بیش از همه از سوی فرماندهان نظامی مطرح می شود.

برداشت:

این یعنی حتی در اوج فشار افکار عمومی، تصمیم‌گیری نظامی نیز تابع تحلیل و محاسبه است، نه شتاب یا شعار.

دوم.

روایت:

عراقچی به جلسه‌ای اشاره می‌کند که در آن، یکی از حاضران، رئیس‌جمهور را به مخالفت با عملیات «وعده صادق ۳» متهم می‌کرد. در همان جلسه، شهید باقری با قاطعیت پاسخ می‌دهد که تصمیم به عملیات، در اختیار اوست و هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم. او حتی تصریح می‌کند که تاکنون نظر رئیس‌جمهور را نپرسیده است.

برداشت:

این روایت، تصویری شفاف از انسجام درونی نظام به‌دست می‌دهد؛ اینکه فرمانده نظامی از جایگاه رئیس‌جمهور دفاع می‌کند. این سطح از هماهنگی و مسئولیت‌پذیری، دقیقاً نقطه مقابل تصویری است که برخی از حاکمیت دوگانه می‌سازند.

سوم.

روایت:

در مورد آتش‌بس نیز عراقچی می گوید که صرفاً اعلام‌کننده آتش‌بس بود، نه تصمیم‌گیر آن. چراکه اگر آتش‌بس واقعاً بدون هماهنگی بود، چرا نیروهای مسلح آن را اجرا کردند؟ بدیهی است که تصمیم از جایی دیگر گرفته شده بود و فقط ابلاغ آن بر عهده دیپلماسی گذاشته شده بود.

برداشت:

این یعنی نهادسازی در بالاترین سطح، یعنی تصمیم‌سازی مبتنی بر خرد جمعی. این‌جا روشن می‌شود که حتی حساس‌ترین تصمیم‌ها، در یک مسیر نهادی و حقوقی با تأیید رهبری پیش می‌رود. این یعنی آتش‌بس محصول «روند»، نه «فرد»

چهارم.

روایت:

بخش مهم‌تر ماجرا اما به مصوبه شورای عالی امنیت ملی بازمی‌گردد: آتش‌بس بدون پیش‌شرط از قبل مصوب شده و به تأیید مقام معظم رهبری نیز رسیده بود.

برداشت:

این یعنی، تصمیم‌های حساس جنگی هم در مسیر رسمی، نهادینه و زیر نظر عالی‌ترین مرجع نظامی–سیاسی کشور گرفته می‌شوند.

پنجم:

روایت:

در ادامه مصاحبه، عراقچی به موضوع مذاکرات نیز می‌پردازد. او تصریح می‌کند که مذاکره تصمیم «کشور» بوده، نه فقط وزارت خارجه، و اینکه گفته شود «دیپلماسی فریب خورد» توهینی به کل ساختار تصمیم‌گیری کشور است.

برداشت:

دیپلماسی در جمهوری اسلامی، صرفاً یک ابزار است، نه یک بازیگر مستقل. مذاکره در شرایط امروز از اراده حاکمیتی برمی‌خیزد و اجرای آن در اختیار وزارت خارجه است؛ این یعنی دولت، نظام، میدان و دستگاه دیپلماسی در هماهنگی هستند، نه رقابت.

ششم.

روایت:

در نهایت، عراقچی از منطق راهبردی مذاکرات دفاع می‌کند؛ اینکه حتی اگر توافق نهایی حاصل نشود، باز هم مذاکره می‌تواند به نفع کشور باشد، مشروعیت‌آفرین باشد، بازدارنده باشد، و فرصتی برای مانور در عرصه بین‌الملل بسازد.

برداشت:

این نگاه، نشان‌دهنده درک عمیق‌تری از مفهوم برد سیاسی است. عقلانیت، فقط در توافق فوری نیست؛ گاهی اثبات حقانیت، حفظ زمان، یا خنثی‌کردن دشمن، بزرگ‌تر از هر امتیاز ملموس است.

در نهایت اینکه؛

در روزگاری که برخی سعی در دوپاره‌سازی نظام دارند، یک بخش متمایل به جنگ و میدان، و بخشی دیگر متمایل به صلح و گفتگو، سخنان عراقچی یادآور یک حقیقت کلیدی است و آن اینکه در تصمیمات حساس:

نظام جمهوری اسلامی در یک “ساختار واحد” ، “عقلانی” و “هماهنگ” پیش می‌رود.

هر نهاد، هر مسئول، و هر تصمیم‌گیر، بخشی از این پازل هوشمندانه است. و آنچه این پازل را کامل می‌کند، عقلانیتی است که نه شخصی، نه جناحی، بلکه جمعی است.

اما آیا همین نیز قابل نقد نیست؟ حتما هست.

نقد کنیم. مطالبه کنیم. گلایه کنیم. تذکر دهیم. اما مراقبت کنیم اصل این عقلانیت جمعی را نادیده نگیریم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چند «برداشت» از «روایت» عراقچی

چند «برداشت» از «روایت» عراقچی بیشتر بخوانید »

تا «تحول بزرگ»

فراتر از عملیات و حتی فراتر از انسجام



خلاصه کلام رهبر انقلاب را چنین دیدم:عملیات، شگفت‌آور بود؛ اما در «عملیات» نمانید. در نگاه ایشان آنچه در این جنگ رخ داد،صرفا یک پیروزی نظامی یا همبستگی مردمی نبود بلکه ظهور یک حقیقت ناب بود: اراده ملی.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

خلاصه کلام رهبر انقلاب را چنین دیدم:

عملیات، شگفت‌آور بود؛ اما در «عملیات» نمانید. حتی در «انسجام» هم توقف نکنید؛ هرچند تماشایی و کم‌نظیر بود.

در نگاه ایشان آنچه در این جنگ رخ داد، صرفا یک پیروزی نظامی یا همبستگی مردمی نبود بلکه ظهور یک حقیقت ناب بود که همه این مظاهر، جلوه‌ای از آن بودند: اراده ملی.

بیایید این تعبیر را عمیق‌تر بشکافیم… .

اگر بخواهیم «اراده» را بفهمیم، باید ابتدا بدانیم بی‌ارادگی چگونه خود را نشان می‌دهد.

ملتی که اراده ندارد بی‌تفاوت است؛ می‌ترسد؛ تسلیم می‌شود؛ فقط غر می‌زند و بی‌عمل است و همیشه چشم‌انتظار یک منجی بیرونی می‌ماند.

چنین ملتی یا باخته است یا در آستانه باخت است، ولو آنکه در ظاهر، آسایش داشته باشد.

اما ملتی که اراده دارد حتی در سختی‌ها می‌ایستد و بدون آن، در آسایش هم شکست می‌خورد.

اراده چیست؟

اراده، دانستن به‌علاوه حرکت است.

اراده یعنی آن لحظه‌ای که آگاهی به تصمیم بدل می‌شود.

بسیاری می‌دانند چه باید کرد، اما اندکند آنان ‌که می‌ایستند و می‌سازند و می‌جنگند.

اما این اراده چگونه شکل می‌گیرد؟

یکم؛ آگاهی جهت‌دار

آغاز اراده، فهم مسئله است. بدانیم که کیستیم؛ دشمن کیست؛ مسئله چیست؛ و راه کدام است.

دوم؛ ایمان

آگاهی اگر با ایمان ترکیب نشود، خشک و سرد باقی می‌ماند. ایمان، آگاهی را زنده می‌کند؛ مثل دمیدن روح به پیکر.

سوم؛ غیرت

وقتی درد را می‌فهمی و خود را مسئول می‌دانی، غیرت، جرقه اراده را می‌زند. بی‌غیرتی یعنی مرگ اراده. وطن‌پرستی اینجاست؛ یکی از محرک‌هایی که انسان را غیور می‌سازد.

چهارم؛ امید

کسی که می‌داند تلاشش بی‌اثر نیست، می‌ایستد. امید، موتور اراده است؛ ناامیدی، سم آن.

پنجم؛ الگو

دیدن کسی که ایستاد و پیروز شد، اراده را از ذهن به میدان عمل می‌آورد. عاشورا، مکتب اراده است. حاج قاسم، اسوه اراده است.

پس آگاهی ایجاد می‌شود؛ با ایمان جان و جهت می‌گیرد؛ با غیرت شعله‌ور می‌شود؛ با امید قدرت و با الگو عینیت می‌گیرد.

در نهایت مقابله با دشمن، اراده را به‌ظهور می‌کشد. این نقطه همان جایی‌ است که اراده مقدس یک ملت شکل می‌گیرد.

چنین اراده‌ای مقابل دشمن هم عزم دارد و هم جزم؛ هم استقامت و پایداری دارد و هم مصمم است به قیمت جان.

اگر خوب در این تعابیر دقیق شویم جای هر مفهوم روشن می‌شود. مثل اینکه وطن‌پرستی دقیقا جایگاهش کجاست و چه ضرب‌دستی دارد و چرا باید به ایمان دست دهد و به امید و الگو پیوند بخورد.

و اکنون بهتر می‌توان فهمید که چرا رهبر انقلاب، بیش از هر چیز نگران تضعیف اراده ملی‌اند.

فرماندهی ایشان، فقط در جبهه نظامی نیست؛ ایشان فرمانده اراده جمعی ملتند.

ایشان فقط طراح عملیات نیستند بلکه سازنده آن باوری هستند که همه عملیات‌ها از دل آن‌ زاده می‌شوند.

علت آرامش و امیدواری رهبر انقلاب در دل همه حوادث جمهوری اسلامی دیدن همین نقطه کانونی در مردم است؛ نقطه ای که «یدالله فوق ایدیهم» را بر سر این ملت می‌بیند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فراتر از عملیات و حتی فراتر از انسجام

فراتر از عملیات و حتی فراتر از انسجام بیشتر بخوانید »

بارها و بارها اعتراف این جلادها را ببینید+ فیلم

این مذاکره آن مذاکره نیست



امروز، اراده دشمن برای مذاکره، خود بخشی از پروژه فشار و مبارزه است. چرا ما به همان چشم به مذاکره نگاه نکنیم؟ اگر ما در این میدان‌ها غایب باشیم، تنها صدای دشمن است که شنیده خواهد شد.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

مردم نگرانند. هنوز داغ جنگ ۱۲‌روزه بر سینه‌هاست و حالا حرف از مذاکره به میان آمده است. افکار عمومی نه‌فقط نگران‌ که از تکرار تجربه‌های تلخ گذشته خشمگین است و حق دارد.

غربی‌ها، همان‌ها که پای توافق نشستند و آن را امضا کردند، حالا با مکانیسم ماشه، آن‌را به چماقی علیه ملت ایران بدل کرده‌اند و با همین ابزار، طلبکارانه از مذاکره‌ سخن می‌گویند؛ شنیع و مضحک نیست؟

اما نکته اینجاست: امروز، اراده دشمن برای مذاکره، خود بخشی از پروژه فشار و مبارزه است. چرا ما به همان چشم به مذاکره نگاه نکنیم؟ نه دشمن به‌دنبال توافق واقعی است و نه جمهوری اسلامی توهم تفاهم دارد؛ آن‌هم با اول خبائث عالم. اما وقتی دشمن در میدان مذاکره صف‌آرایی می‌کند، باید همانجا پنجه در پنجه‌اش انداخت.

مذاکره امروز فراتر از گذشته است. جنگ فقط در میدان‌های نظامی نیست؛ میدان حقوق، رسانه، دیپلماسی، اقتصاد و افکار عمومی، همگی درگیرند. این خاصیت جنگ ترکیبی است و اگر ما در این میدان‌ها غایب باشیم، تنها صدای دشمن است که شنیده خواهد شد.

در چنین شرایطی، مذاکره می‌تواند به‌جای سکوت یا تسلیم، به یک سلاح انقلابی بدل شود؛ مذاکره برای افشاگری، مذاکره برای تثبیت مشروعیت، مذاکره برای بیان مظلومیت.

یادمان نرود جمله تاریخی عراقچی را: «سر میز مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل حمله کرد؛ سر میز مذاکره با اروپا بودیم، آمریکا حمله کرد.» همین جمله، بعدها پایه حقوقی مشروعیت دفاع ایران شد. رئیس‌جمهور نیز آن را با صراحت تکرار کرد.

مذاکره اگر میدان هماوردی با دشمن باشد، خودش جهاد است؛ جهاد بیان؛ جهاد افشاگری؛ جهاد مشروعیت‌سازی.

ما باید جنگ را جامع ببینیم. این نبرد، با موشک‌های صهیونیستی آغاز نشد و با آتش‌بس تمام نشد. دشمن جنگ را ترکیبی می‌بیند؛ ترکیبی می‌زند و ترکیبی می‌کشد. اما ما در ظاهر آتش ماندیم و نگاه نمی‌کنیم هیزم این آتش از کجا تامین می‌شود.

امروز، میدان دیپلماسی و میدان نظامی، میدان رسانه و اقتصاد، همگی درهم‌تنیده‌اند. مجاهدان این عرصه‌ را تضعیف نکنیم… روی دیگر خون‌ریختن دشمن، خون به دل‌کردن خودی‌هاست؛ مراقبت کنیم مدیون انقلاب نشویم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این مذاکره آن مذاکره نیست

این مذاکره آن مذاکره نیست بیشتر بخوانید »