محسن مومنی شریف

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس



تشییع مرحوم محمدسرور رجایی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پیکر مجاهد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، راوی شهدای مشترک ایران و افغانستان، نویسنده و شاعر، مرحوم محمدسرور رجایی، ظهر امروز در قطعه ۲۹ بهشت زهرا و در جوار شهید آوینی و شهدای دفاع مقدس به خاک سپرده شد.

بنابرین گزارش، در این مراسم که با حضور خانواده، آشنایان مرحوم رجایی و همچنین برخی مسئولان و فعالان جبهه فرهنگی انقلاب از جمله حجت الاسلام قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، مهدی دادمان، رئیس حوزه هنری، سیداحمد عبودتیان، مسئول بنیاد خاتم الاوصیا، مجید بذرافکن، معاون فرهنگی سپاه پاسداران، حسین شاهمرادی، مدیر موسسه انتشارات امیرکبیر، علی‌محمد مودب، مدیر موسسه ادبی شهرستان ادب، وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب، میلاد عرفان پور، شاعر، سید مسافر، مداح و مدافع حرم افغانستانی، محسن مومنی شریف، مدیر سابق حوزه هنری، محمدرضا شهبازی، مدیرباشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی برگزار شد پیکر مرحوم محمدسرور رجایی، از قطعه شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون به سمت قطعه ۲۹ تشییع و تدفین شد.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

براساس این، گزارش محمدسرور رجایی پژوهشگر و نویسنده افغانستانی، سحرگاه پنجشنبه بر اثر عوارض ناشی از ابتلا به کرونا درگذشت.

رجایی بیست سال آخر عمر با برکتش را صرف جمع آوری اطلاعات و خاطرات مربوط به شهدای ایرانی جهاد افغانستان و شهدای افغانستانی دفاع مقدس کرد.

«از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع  مقدس، «ماموریت خدا» هفت روایت از احمدرضا سعیدی شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان و کتاب  «در آغوش قلبها» اشعار و خاطرات مردم افغانستان از امام خمینی آثار منتشرشده از مرحوم رجایی‌ است.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

کتاب خاطرات «شهید دکتر سیدعلی شاه موسوی گردیزی» از فرماندهان جهادی افغانستان که بدست داعش ترور شد دیگر محصول تلاشهای محمدسرور رجایی‌ است که بزودی منتشر می‌شود.

دبیری چند دوره جشنواره «قند پارسی»، جشنواره خانه ادبیات افغانستان و انتشار مجله باغ ویژه کودکان افغانستانی نیز از دیگر فعالیتهای وی در این سالها بود.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

مرحوم رجایی از اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نیز عضو هیأت تحریریه مجله‌های سوره و راه بود و ده‌ها مقاله یادداشت و گزارش درباره روابط فرهنگی ایران و افغانستان از او به یادگار مانده است.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

مرحوم رجایی از حدود یک هفته قبل به علت ابتلا به کرونا در بیمارستان میلاد تهران بستری بود.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس



منبع خبر

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس بیشتر بخوانید »

کی مادر ایرانی نوشته خواهد شد؟


کی مادر ایرانی نوشته خواهد شد؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری فرهنگ و تبلیغات اسلامی در خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس و اسطوره‌های مانده از آن دوران نوشته است: در کوچه چهار متری که بعد‌ها شد کوچه شهید رجایی، درست روبه روی خانه‌ی ما یک زمین خالی بود که شده بود زمین بازی بچه‌های این کوچه و خیلی کوچه‌های دیگر. اینکه همسایه‌ها از مزاحمت بچه‌های مردم چه می‌کشیدند، خودتان می‌توانید حدس بزنید؛ تا اینکه یک روز عصر صاحب زمین با چند نفر به آنجا آمدند. بچه‌ها آن قدر مشغول بازی بودند که اصلا به چک و چانه‌های آن‌ها توجه نکردند. شاید تنها یادشان ماند که یکی از آن‌ها جوان چشم و ابرو سیاهی بود.

فردا صبح، پیش از اینکه بچه‌ها از خواب تابستانی برخیزند، وانتی وارد کوچه شد و آن جوان چشم و ابرو سیاه با یک کارگر افغانی پیاده شدند. کیسه گل و بیل و کلنگشان را برداشتند و نقشه‌ی ساختمانی را روی زمین ترسیم کردند و بعد کندن پی دیوار‌ها و ..

آن روز بچه‌های کوچه‌ی چهار متری اول با بغض و کینه به مالک جدید زمین نگاه کردند و حتی بدشان نمی‌آمد بیل و کلنگشان را بدزدند یا حتی اگر می‌شد با تیر و کمان سرش را نشانه بگیرند و …، اما نمی‌دانم چه شد که به زودی مهر جوان ابرو سیاه که معلوم شد اسمش آقا محمدعلی است، به دلشان افتاد و همه شان را به کار کشید.

آقا محمدعلی لابد دستش خالی بود که برای ساختن خانه اش بنا نمی‌آورد. به یاد ندارم برای اسکلت آن از تیر آهن هم استفاده کند و حتی به گمانم برای سقف از چوب استفاده کرد. در اتاق که ساخت، آن‌ها را گچ و خاک کرده و نکرده و قبل از اینکه دیواری بین دو تا خانه‌ی چپ و راستش بکشد تا حیاط خانه اش محصور باشد اثاث خانه اش را ریخت و خانواده اش را آورد. مادر پیری داشت که بی بی صدایش می‌کردند. خواهر دم بختی به نام خوشقدم خانم و همسر جوانی به نام هاجر خانم با دو تا بچه‌ی شیر به شیر. سهراب پسرشان یک سال و نیمه و رؤیا دخترشان چهار ماهه بود.

چند روزی از آمدنشان نگذشته بود که جنگ شروع شد و آن جوان چشم و ابرو سیاه رفت که تا امروز برنگشته است.

محمدعلی اصغر پاسدار بود. او سرپرست چنین خانواده‌ای بود و هنگامی که به جبهه رفت، خانه اش نیمه کاره ماند. در همان روز‌های اول جنگ در خرمشهر مفقود شد. مدت‌ها بعد، کسی که از زندان‌های صدام آزاد شده بود، خبر آورد که او زنده است و مدتی در یکی از اردوگاه‌ها با هم بوده اند، اما یک شب مأموران بعثی بردنش و دیگر خبری ازش نشد. از آن روز تا امروز پیگیری‌های خانواده از طریق صلیب سرخ و به جایی نرسید.

در غیاب محمدعلی این سه زن نگاه‌های ترحم انگیز مردم را برنتافتند. منتظر هیچ نهاد و انجمن خیریه‌ای هم نشدند. آن‌ها از خود گذشتند تا خانه‌ی منسوب به پاسداری به نام محمد علی اصغر امروز خانهی عزت و افتخار محله باشد.

اکنون که ۲۳ سال از آن روز می‌گذرد آن خانه دیگر نیمه کاره نیست. سهراب خردسال آن روز، لیسانس تربیت بدنی گرفته خواهرش رؤیا در رشته‌ی جامعه شناسی درس خوانده و بیش از یک سال است که ازدواج کرده، اما هاجر خانم تازه عروس آن روز‌ها که هنگام رفتن شوهرش کمتر از ۱۸ سال داشت، الگوی عفاف و صبر و استقامت زنان محله است. او به خاطر دیدن این روز‌های بچه هایش به نصایح و وسوسه‌های خیلی‌ها که برایش آینده‌ی دیگری را توصیه می‌کردند، گوش نکرد و حتی با بعضی از کسانش هم بر هم زد تا همچنان به یاد و نام همسرش وفادار بماند. خوشقدم خانم برای سر و سامان دادن به خانواده برادرش، از زندگی خود گذشت، به تمام خواستگارانش جواب رد داد و او که دوره خیاطی دیده بود، دبیرستانش را ناتمام رها کرد و بهترین خیاط آن محله شد. همسایگان قدیمی هنوز هم ترنم صدای چرخ او را که تا پاسی از شب به گوش می‌رسید، به یاد دارند و امروز او در آستانه سی و هفت سالگی عینک ذره بینی به چشم دارد؛ و بی بی، چشم و چراغ کوچه شهید رجایی مدتهاست از پا افتاده. او دیگر کمتر حرف می‌زند و دائم چشم به راه است. او هنوز هم فکر میکند پسر چشم و ابرو سیاهش روزی بر خواهد گشت.

به راستی آیا این سه زن که نمونه‌های زیادی در جامعه دارند، جایی هم در ادبیات داستانی ما دارند؟ به راستی نماینده‌ی زن ایرانی اینهایند یا آنانی که…

و حرف آخر اینکه، همه‌ی کشور‌های صاحب ادبیات در جهان، رمانی به نام «مادر» دارند که نماینده اسطوره‌ها و آمال و آرزو‌های زن در آن کشور است. به راستی کی مادر ایرانی نوشته خواهد شد؟

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

کی مادر ایرانی نوشته خواهد شد؟ بیشتر بخوانید »

«صبح شام» با دستور «حاج قاسم» تدوین شد

«صبح شام» با دستور «حاج قاسم» تدوین شد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آیین رونمایی از کتاب «صبح شام، روایتی از بحران سوریه خاطرات دکتر حسین امیرعبداللهیان» پیش از ظهر امروز دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ با حضور حسین امیرعبداللهیان، محمدمهدی دادمان، رییس حوزه هنری انقلاب اسلامی، بانو زینب سلیمانی، فرزند سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی، محسن مومنی شریف، رئیس پیشین حوزه هنری، حجت‌الاسلام والمسلمین سعید فخرزاده، مشاور در حوزه فرهنگ و مطالعات پایداری مراکز استانی حوزه هنری، در بنیاد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد.

«صبح شام» به دستور سردار سلیمانی شکل گرفت

حسین امیرعبداللهیان سخنان خود در این آیین را با گرامیداشت یاد و خاطره سالار شهدای مقاومت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و یاران و اصحابش آغاز کرد. وی گفت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در اوج بحران‌ها و فشارهای کاری هیچ‌گاه از جزییات نیز غافل نمی‌شدند و این برداشت من از شخصیت ایشان پس از دو دهه آشنایی است.

وی افزود: کمتر از یکسال قبل از آسمانی شدن سردار سلیمانی، ایشان در یکی از دیدارهایمان فرمودند که: من به دلیل ملاحظات و همچنین مشغله‌هایم فرصتی برای بیان خاطراتم ندارم، هرچند که در ده‌ها دفتر هرآنچه را که در سال‌های مسئولیتم رخ داده، نوشته و مکتوب کرده‌ام. شما هرچقدر که در توان دارید خاطرات و دریافت‌هایتان از سوریه را بنویسید و برای نسل‌های بعدی به یادگار بگذارید.

امیرعبداللهیان ادامه داد: در کلام سردار سلیمانی بود که شهادت‌ها، شهامت‌ها، شجاعت‌ها و حتی خیانت‌ها را هر مقدار که می‌توانی به تصویر بکش تا نسل‌های جدید بدانند که چه اتفاقاتی افتاد و چه ایثارگری‌هایی در منطقه شکل گرفت. به همین دلیل نیز از بانو زینب سلیمانی خواهش کردم که چون «صبح شام» با دستور و نظر سردار به سرانجام رسیده است ما آیین رونمایی از این کتاب را در بنیاد مرتبط با سردار برگزار کنیم. این رونمایی همزمان شده است با تدفین پیکر هفت شهید از شهدای خان طومان که تا چندی پیش گمنام بودند و این خود گواه دیگری است بر رشادت‌های صورت گرفته در سوریه.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با تشکر از انتشارات سوره مهر برای انتشار کتاب «صبح شام» گفت: نیت اولیه من بر انتشار این کتاب در انتشارات وزارت امور خارجه بود. اما آقای محسن مومنی شریف توصیه کرد که چون این کتاب باید مخاطب عام و مخاطب خاص را باهم جذب کند، بهتر است که در حوزه هنری منتشر شود، چرا که انتشارات وزارت امورخارجه معمولاً مخاطب خاص دارد. از آقای محمد مهدی دادمان هم که پس از شروع مسئولیت‌شان در حوزه هنری تمام تلاش خود را به کار بردند تا کار به نتیجه برسد، کمال تشکر را دارم.

امیرعبداللهیان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که بخش مهمی از ناگفته‌های بحران سوریه در «صبح شام» روایت شده است، گفت: شاید بسیاری از مطالبی را که نمی‌شد مطرح کرد، در این کتاب درج شده است. با در بحران سوریه این اوصاف البته ملاحظاتی در حوزه سیاست خارجی بود که باعث شد بخشی از مطالب مصاحبه‌ها در آرشیو حوزه هنری حفظ شوند، چرا که فعلاً قابل انتشار نبودند. از فرصت حضور در این بنیاد استفاده کرده و یک نسخه از کتاب را به زینب سلیمانی به نمایندگی از خانواده سردار شهید تقدیم می‌کنم.

بحران‌های منطقه با مجاهدت سردار سلیمانی حل و فصل شد

محمد مهدی دادمان نیز در این آیین گفت: پیش از هرچیز تشکر می‌کنم از دکتر امیرعبداللهیان، آقای مومنی شریف و حجت‌الاسلام فخرزاده برای به سرانجام رساندن کتاب «صبح شام». ما امروز بحمدالله از یک روایت معتبر حول یکی از اصلی‌ترین مسائلی که در دهه اخیر در منطقه ما رخ داد، رونمایی می‌کنیم.

وی افزود: بحران‌هایی که در منطقه شکل گرفت به مجاهدت شهدای مقاومت در ایران، عراق، سوریه و لبنان حل و فصل شد و به سرمنزل مقصود رسید. دیدن ابعاد این روایت اهمیت راهبردی برای ما دارد. به همت دکتر امیرعبداللهیان و دیگر کسانی که در میدان حاضر بودند، این روایت محقق شده و ان‌شاالله نقطه شروعی باشد برای روایت بحران سوریه توسط دیگر عزیزانی که در متن بحران حاضر بودند.

دادمان ادامه داد: انشالله به برکت بنیاد شهید سلیمانی و با روایت ابعاد گوناگون حضور سردار در میدان مقاومت چه سیاسی و چه نظامی، همچنین با شرح وجوه شخصیتی ایشان و همراهانش، ابعاد مکتب حاج قاسم سلیمانی که آن گونه که حضرت آقا فرمودند مورد نیاز ما و منطقه است، روشن شود و برای مخاطبان رقم بخورد. ان‌شاالله حوزه هنری هم تمام همت خود را برای روایت دقیق از مکتب حاج قاسم سلیمانی و ابعاد بین‌المللی مجاهدت ایشاو همراهان و همرزمان‌شان، به کار گیرد.

هنوز هم حجم رشادت‌های ایرانیان در سوریه مشخص نشده است

محسن مومنی شریف، رییس پیشین حوزه هنری یکی دیگر از سخنرانان این آیین رونمایی بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: گرامی می‌دارم یاد و خاطره سردار پرافتخار اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش را. گرامی می‌دارم افتخارات بزرگی که این بزرگواران آفریدند و متاسفانه هنوز هم حجم این افتخارات برای من روشن نشده است. باید در هر فرصتی برای روایت فتح‌ها و پیروزی‌ها استفاده کرد. اگر حضور سردار و یارانش در سوریه رخ نمی‌داد، وضعیت امروز ما معلوم نبود.

وی افزود: مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهای خود نکته مهمی را به حاضران فرمودند که اگر ما امروز در سوریه و عراق دفاع نمی‌کردیم و برابر تکفیری‌ها ایستادگی نمی‌کردیم، باید در شهرهای خودمان با آنها می‌جنگیدیم. هنوز اتفاقات حضور در سوریه برای مردم ایران و جهان اسلام روشن نشده است. به هر حال بخشی از این اتفاقات در حوزه دیپلماسی است.

مومنی شریف ادامه داد: خاطرات دیپلمات‌های کشورها پس از پایان ماموریت‌شان معمولاً منتشر می‌شوند، اما در ایران این کار کمتر معمول است. ما برای دفاع از حقیقت باید به سراغ انتشار خاطرات دیپلمات‌ها برویم. کاری که امیرعبداللهیان با همت حجت‌الاسلام فخرزاده انجام داد از این جهت بی‌مانند است. متاسفانه ما در حوزه کشورهای منطقه و جهان اسلام نتوانستیم از خودمان دفاع کنیم، به همین دلیل شاهد هستیم که دیگران و غربی‌ها روایت خود از این کشورها را در جهان سوار کردند. ما شاهد هستیم که در کشورهای منطقه، دیگرانی که کمتر از ما موثر بوده‌اند، اکنون حوزه‌های فرهنگی را در دست گرفته‌اند.

روایتی دیپلماتیک از بحران سوریه

حجت‌الاسلام فخرزاده نیز در این آیین گفت: «صبح شام» روایتی دیپلماتیک از بحران سوریه است. ما تاکنون با روایت‌های گوناگونی از حوادث سوریه مواجه بوده‌ایم، اما نیاز داریم تا یک روایت و یک نگاه کلی از حوادث و همچنین نقش جمهوری اسلامی ایران در بهبود این بحران را داشته باشیم. ما باید به این سوالات پاسخ دهیم که چرا جمهوری اسلامی ایران در مساله سوریه شرکت کرد؟ فضای کلی بحران سوریه چه بوده است و پایان این بحران چگونه رقم خورد؟

وی افزود: پاسخ سوالاتی را که مطرح کردم همگی در کتاب «صبح شام» وجود دارد. در بحران سوریه امیرعبداللهیان به عنوان مدیر ارشد سیاسی منطقه سمت داشته است. او کاملاً به حوادث سوریه اشراف داشته و تمام مذاکرات سیاسی نیز با نظارت او انجام شده است. بنابراین امیرعبداللهیان بهترین شخصیتی بود که می‌توانست روایتی دسته اول از بحران سوریه را به دست دهد.

حجت‌الاسلام فخرزاده ادامه داد: بیش از یکسال و نیم پیش بود که با راهنمایی محسن مومنی شریف برای ثبت روایت امیرعبداللهیان به سراغش رفتیم. حدود ۱۳ جلسه هم مصاحبه‌ها طول کشید و متنی فراهم آمد و در اختیار نویسنده اثر محمدحسین مصحفی قرار گرفت. او متن را با مستندات دیگر تطبیق داد و جلسات تکمیلی مصاحبه را پیشنهاد داد که انجام شد. در نهایت پس از رفت و برگشت‌های بسیار متن نهایی به سرانجام رسید. «صبح شام» روایت جامعی است از بحران سوریه. روایتی که پیش از این کتاب از منظر ایرانیان در اختیار مخاطبان قرار نگرفته بود.

در پایان این مراسم نسخه‌ای از کتاب توسط دکتر حسین امیرعبداللهیان تقدیم بانو زینب سلیمانی شد و تمامی سخنرانان لوح یادبود این آیین رونمایی را امضا کردند.

منبع: مهر



منبع خبر

«صبح شام» با دستور «حاج قاسم» تدوین شد بیشتر بخوانید »