محسن وزوایی

فیلم/ عملیات «بازی‌دراز» به روایت «فاتح بازی‌دراز»

فیلم/ عملیات «بازی‌دراز» به روایت «فاتح بازی‌دراز»

گروه ساجد دفاع‌پرس: عملیات بازی‌دراز نخستین عملیات نیمه‌گسترده دوران هشت سال دفاع مقدس بود که اول اردیبهشت سال ۱۳۶۰ با مشارکت رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز شد و به مدت هشت روز به طول انجامید.

وحدت ارتش و سپاه در عملیات بازی‌دراز از جمله پشتیبانی تحسین‌برانگیز خلبانان جان‌برکف هوانیروز و در رأس آن‌ها شهید «علی‌اکبر شیرودی» در سایه بی‌اعتمادی روزافزون به شخص بنی‌صدر موجب شد تا رزمندگان اسلام بتوانند از شمال و جنوب «دشت‌ذهاب» به ارتفاعات بازی‌دراز یورش برده و با وجود عکس‌العمل ارتش بعثی عراق برای حفظ ارتفاعات، عاقبت موفق به آزادسازی قله‌های جنوبی ارتفاعات شوند.

شهید محسن وزوایی که نقش مهمی در طراحی عملیات فتح بلندی‌های بازی‌دراز ایفا کرد، به‌طوری که او را فاتح بازی‌دراز لقب نهاده‌اند، در مصاحبه‌ای به تشریح این عملیات و دستاورد‌های آن، از جمله انهدام ۲ لشکر دشمن و اعدام ۲۷ افسر بعثی توسط صدام به دلیل عدم توانایی آن‌ها در حفظ ارتفاعات بازی‌دراز پرداخته هست که بخشی از این مصاحبه را در ادامه مشاهده می‌کنید.

کد ویدیو

 
فرصتی پیش آمد تا با چند تن از برادران رزمنده پاسدار که در تصرف ارتفاعات بازی‌دراز شرکت مستقیم داشته‌اند، گفت‌وگویی کنیم؛ برادر خواهش می‌کنم که بفرمایید درگیری کلاً چگونه شروع شد و چه طرحی بود، به چه صورت شما بازی‌دراز را از دست متجاوزان بعثی خارج کردید؟

بسم الله الرحمن الرحیم و به نسعین

من محسن وزوایی هستم که به اتفاق سایر برادران پاسدار و ارتشی و بسیج و همکاری نیرو‌های رزمنده مسلمان هوانیروز و نیروی هوایی و توپخانه و سایر قوای مسلح در عملیات باز پس گرفتن ارتفاعات بازی‌دراز به اصطلاح شرکت داشتیم.

توضیح کوچکی بدهم راجع به این ارتفاعات، که از لحاظ استراتژیک مهم‌ترین ارتفاعاتی هست که در منطقه غرب واقع شده و دارای چنان اهمیتی بود که صدام در صحبت‌هایش قبلاً اعلام کرده بود که اگر این ارتفاعات سقوط کند، تمامی افسران خود را در آن‌جا اعدام خواهد کرد و وقتی که این عملیات منجر به پیروزی نیرو‌های اسلام در منطقه شد، بالغ‌بر ۲۷ افسر صدام در منطقه اعدام شدند. 

مقدمات به این صورت بود که یک‌مقدار شناسایی‌هایی لازم بود که انجام شد و بعد با هماهنگی‌های کامل بین نیرو‌های سپاه پاسداران، ارتش، هوانیروز، با همکاری بین نیرو‌های سپاه پاسداران، ارتش، هوانیروز، با همکاری تانک‌ها و توپخانه و پشتیبانی هوایی نیرو هوایی، عملیات از چند محور برای تصرف این ارتفاعات شروع شد و در حدود ۱۳ شبانه‌روز این عملیات به‌طول انجامید که نیرو‌های اسلام توانستند با دادن حدود ۶۴ شهید و تعداد زیادی مجروح، این ارتفاعات را که از وجود نیرو‌های صدام تاریک و سرد شده بود، به نور اسلام روشن کنند.

چه تعداد تلفات دشمن بود؟

تلفات دشمن بالغ بر، در حدود ۲ لشکر صدام، در این عملیات به مقابله با نیرو‌های اسلام آمد که بالغ‌بر چندهزار کشته و مجروح از آن‌ها به‌جای ماند و در حدود ۸۰۰ الی هزار اسیر گرفته شد و ۲ لشکر کاملاً منهدم شد؛ یعنی یا کشته و فراری و مجروح و اسیر شد و یا سازماندهی آن از هم پاشید؛ می‌توانیم ادعا کنیم که ۲ لشکر کامل از بین رفت.

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ عملیات «بازی‌دراز» به روایت «فاتح بازی‌دراز» بیشتر بخوانید »

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی



«محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای سختی‌های فراوانی‌ست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست…

به گزارش مجاهدت از مشرق، رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «الی بیت‌المقدس» که ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد، در قالب دو محور عملیاتی به نام‌های «محرم» و «سلمان» کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر آغاز می‌شود؛ این نیروها می‌بایستی مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر می‌رساندند.

سردار جاویدالأثر «احمد متوسلیان» با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی «نصر ۲» هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی تیپ ۲ و لشکر ۲۱ حمزه (تابع این قرارگاه) را بر عهده گرفت و لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان، از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع کرده و هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا کرد تا از نزدیک شاهد تحولات حین عملیات باشد.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

پس از تصرف برق‌آسای جاده‌ اهواز – خرمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرم نیز به سمت این جاده به حرکت درآمدند و شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث شد تا ادامه‌ نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شد. در چنین شرایطی احمد متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع داشت؛ اما فشار دشمن زیاد و امکان مقابله با آن‌ها کم بود.

ساعت‌های اولیه صبح روز جمعه دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با شهادت «محسن وزوایی» و «حسین تقوی‌منش»؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرم، اولین ضربه‌ کاری به احمد متوسلیان وارد شد؛ اما به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ اول عملیات «الی بیت‌المقدس» را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ دوم نبرد آماده کنند.

در مرحله دوم عملیات «الی بیت‌المقدس» بیشترین نگرانی متوسلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدت پنج شبانه‌روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمدرضا موحد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

احمد متوسلیان به‌دلیل ضرباتی که در مرحله‌ اول عملیات، بر پیکره‌ نیروی انسانی، به‌خصوص کادرهای فرماندهی گردان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) وارد شد، برای بازسازی مجدد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت محسن وزوایی؛ فرمانده و حسین تقوی‌منش؛ جانشین محور محرم بود. به‌همین منظور، این‌بار متوسلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی کرده و مسئولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش محمود شهبازی واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه، رو به سمت غرب پیشروی کرده و پس از طی ۱۳ کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی کوت‌سواری برسانند.

با اتمام مرحله‌ دوم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ سوم عملیات «الی بیت‌المقدس» در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، دیگر همه‌چیز به نبرد پایانی موکول شد. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند.

شهید «محمدابراهیم همت» جانشین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در این خصوص گفته است: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ نهایی عملیات «الی بیت‌المقدس» هیچ‌کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ ما دودل شویم که آیا به داخل خونین‌شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچ‌کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این‌که قرار شد برادران عزیزمان «محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر دهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟

تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: «تا توکل‌تان چقدر باشد». در این لحظه برادران ما – رضایی و صیاد شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکل‌تان چقدر باشد! این موضوع در روحیه‌ برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ پایانی عملیات آماده کنند».

منبع: دفاع پرس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی بیشتر بخوانید »

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «الی بیت‌المقدس» که ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد، در قالب دو محور عملیاتی به نام‌های «محرم» و «سلمان» کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر آغاز می‌شود؛ این نیروها می‌بایستی مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر می‌رساندند.

سردار جاویدالأثر «احمد متوسلیان» با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی «نصر ۲» هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی تیپ ۲ و لشکر ۲۱ حمزه (تابع این قرارگاه) را بر عهده گرفت و لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان، از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع کرده و هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا کرد تا از نزدیک شاهد تحولات حین عملیات باشد.

رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

پس از تصرف برق‌آسای جاده‌ اهواز – خرمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرم نیز به سمت این جاده به حرکت درآمدند و شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث شد تا ادامه‌ نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شد. در چنین شرایطی احمد متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع داشت؛ اما فشار دشمن زیاد و امکان مقابله با آن‌ها کم بود.

ساعت‌های اولیه صبح روز جمعه دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با شهادت «محسن وزوایی» و «حسین تقوی‌منش»؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرم، اولین ضربه‌ کاری به احمد متوسلیان وارد شد؛ اما به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ اول عملیات «الی بیت‌المقدس» را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ دوم نبرد آماده کنند.

در مرحله دوم عملیات «الی بیت‌المقدس» بیشترین نگرانی متوسلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدت پنج شبانه‌روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمدرضا موحد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

احمد متوسلیان به‌دلیل ضرباتی که در مرحله‌ اول عملیات، بر پیکره‌ نیروی انسانی، به‌خصوص کادر‌های فرماندهی گردان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) وارد شد، برای بازسازی مجدد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت محسن وزوایی؛ فرمانده و حسین تقوی‌منش؛ جانشین محور محرم بود. به‌همین منظور، این‌بار متوسلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی کرده و مسئولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش محمود شهبازی واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه، رو به سمت غرب پیشروی کرده و پس از طی ۱۳ کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی کوت‌سواری برسانند.

با اتمام مرحله‌ دوم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ سوم عملیات «الی بیت‌المقدس» در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، دیگر همه‌چیز به نبرد پایانی موکول شد. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند.

شهید «محمدابراهیم همت» جانشین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در این خصوص گفته است: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغز‌ها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ نهایی عملیات «الی بیت‌المقدس» هیچ‌کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ ما دودل شویم که آیا به داخل خونین‌شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچ‌کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این‌که قرار شد برادران عزیزمان «محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر دهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

شهید «علی صیاد شیرازی» و «محسن رضایی»

تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: «تا توکل‌تان چقدر باشد». در این لحظه برادران ما – رضایی و صیاد شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکر‌ها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکل‌تان چقدر باشد! این موضوع در روحیه‌ برادر‌ها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادر‌ها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ پایانی عملیات آماده کنند».

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد بیشتر بخوانید »

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمن

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمنان


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: شهید «محسن حاجی‌بابا» مصداق آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود؛ این جمله را همرزم فرمانده شهید «حاجی‌بابا» می‌گوید و به موضوع گفت‌وگوی با او تبدیل می‌شود؛ فرمانده بزرگی که حُسن برخورد او با بسیجی‌ها، موجب شد تا «امیرناصر دری» به‌همراه چند بسیجی دیگر، درحالی که مدت‌زمان مأموریت‌شان در هربار اعزام ۲ ماه بود؛ اما با همدیگر عهد و پیمان ببندند که تا آخر جنگ، در منطقه بمانند.

«دُرّی» که به بهانه آوردن چند عکس از شهید حاجی‌بابا، مهمان خبرگزاری دفاع مقدس بود، آن‌قدر دل در گرو فرمانده شهید خود دارد که ترجیح می‌دهد تا خاطرات خود از این شهید والامقام را نیز بازگو کند تا عظمت شهید حاجی‌بابا را برای آن‌هایی که این شهید والامقام را نمی‌شناسند، خصوصاً نسل‌های جنگ‌ندیده، روایت کند؛ شهیدی که معتقد بود نحوه شهادتش باید به‌گونه‌ای باشد که تکه‌تکه شود؛ وگرنه با یک تیر شهید شدن، سوسول‌بازی است! پس برای همین است که امروز یک مزار در بهشت‌زهرا (س) در تهران و یک مزار هم در حوالی بازی‌دراز دارد.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، بخش نخست گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با «امیرناصر دری» رزمنده دوران دفاع مقدس و همرزم شهید حاجی‌بابا است؛ رزمنده‌ای که در ابتدای جنگ تحمیلی به‌عنوان بسیجی به جبهه‌ها رفته و از سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده و ادامه جنگ را به‌عنوان پاسدار در جبهه‌ها حضور داشته است.

دفاع‌پرس: خودتان را معرفی کنید و بگویید با شهید «حاجی‌بابا» از کجا آشنا شدید؟

سرهنگ بازنشسته «امیرناصر دری» هستم که ۷۲ روز پس از آغاز جنگ تحمیلی یعنی آذر سال ۱۳۵۹ به‌صورت بسیجی به «سرپل‌ ذهاب» اعزام شدم و در روستای «تپه‌ عظیمه» که مزار دوم شهید حاجی‌بابا نیز در آن‌جا واقع شده، اولین برخورد من با این شهید والامقام که فرمانده محور سرپل‌ذهاب بود، اتفاق افتاد. 

دفاع‌پرس: از خصوصیات اخلاقی شهید حاجی‌بابا در منطقه بگویید.

شهید حاجی‌بابا مصداق آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» [۱]بود؛ این شهید والامقام از لحاظ «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» یعنی محبتی که داشت، در اولین برخورد با ما که یک گروه تقریباً ۲۰ نفره بسیجی بودیم، با همه این افراد روبوسی کرد و بسیار گرم و صمیمانه رفتار کرد. این رفتار او برای من خیلی آموزنده بود که یک فرمانده چنین برخورد گرم و صمیمانه‌ای با تک‌تک بسیجی‌ها دارد.

پس از آشنایی با شهید حاجی‌بابا به پادگان «ابوذر» رفتیم و در آن‌جا اسلحه و تجهیزات لازم را به ما تحویل دادند و سپس به منطقه اعزام شدیم. آن‌زمان مأموریت بسیجی‌ها ۲ ماهه بود؛ اما زمانی که ما وارد منطقه شدیم، به‌دلیل حُسن برخورد این شهید والامقام مأموریت ۲ ماهه را فراموش کردیم و چندنفر با همدیگر هم‌عهد شدیم که تا آخر جنگ بمانیم که از میان این افراد، چند نفر شهید هم شدند.

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمن

دفاع‌پرس: رفتار شهید حاجی‌بابا با مردم بومی منطقه چگونه بود؟

شهید حاجی‌بابا علاوه بر رزمندگانی که به منطقه می‌آمدند، با افراد بومی نیز مهربانانه رفتار می‌کرد؛ به‌حدی که وقتی در عملیات‌ها و درگیری‌ها، مجروحی را به پادگان ابوذر می‌آوردند، در مسیری که به پادگان منتهی می‌شد، وقتی آمبولانس با گوسفند یا گاوی تصادف می‌کرد، او سفارش کرده بود که سعی کنید تا آن‌جا که امکان دارد، این حیوان را ذبح شرعی کنید و بلافاصله خسارت آن را به صاحبش پرداخت کرده و رضایت وی را بگیرید؛ این برخوردها، محبوبیت شهید حاجی‌بابا را دوچندان کرده بود و علاوه بر این‌که رزمندگان ارادت قلبی نسبت به او داشتند، مردم منطقه نیز ارادت ویژه‌ای نسبت به این شهید والامقام پیدا کردند.

یک سرهنگ بازنشسته ارتش گفته است من زمانی که شهید حاجی‌بابا در آن منطقه فرمانده بود، بچه‌مدرسه‌ای بودم؛ صبح‌ها که به مدرسه می‌رفتم، وقتی شهید حاجی‌بابا دانش‌آموزان را می‌دید، آنها را سوار می‌کرد و به مدرسه می‌رساند و یا این‌که احیاناً اگر غذای دست‌نخورده‌ای اضافه می‌آمد، می‌گفت آن را در میان ساکنان روستا‌ها توزیع کنند.

دفاع‌پرس: درباره روحیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار» در رفتار شهید حاجی‌بابا بگویید.

اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در ارتفاعات «بازی‌دراز» عملیاتی انجام شد و من هم توفیق داشتم که در آن عملیات حضور داشته باشم. در جریان عملیات یکی از رزمندگان را دیدیم که دارد با بی‌سیم صحبت می‌کند و سر او را باندپیچی کرده‌اند؛ ابتدا او را نشناختیم، اما بعداً فهمیدیم که وی شهید «محسن وزوایی» فرمانده گردان ۹ سپاه است؛ در واقع محوری که گردان ۹ در آن حضور داشت، یکی از محور‌های سخت عملیات بود.

جایی که شهید وزوایی را دیدیم، قله‌ای صخره‌ای بود و رزمندگان دورتادور قله سنگر گرفته بودند و بعثی‌ها تلاش می‌کردند تا از کوه بالا بیایند و قله را از ما پس بگیرند؛ اما رزمندگان با تیراندازی و پرتاب نارنجک مانع آنها می‌شدند؛ به‌طوری که درگیری تا صبح ادامه داشت.

روز دومی که ما روی آن قله بودیم، شرایط بسیار سختی بود و همین‌طور شهید و مجروح می‌دادیم. وقتی شهید حاجی‌بابا برای سرکشی به آن‌جا آمد، دید که شرایط سخت است و رزمندگان قله را با چنگ و دندان حفظ کرده‌اند؛ بنابراین احساس کرد که باید به رزمندگان روحیه بدهد؛ لذا شروع به تکبیر گفتن و یا حسین (ع) گفتن کرد و به رزمندگان نیز گفت که تکبیر و یا حسین (ع) بگویند. همچنین دستور داد که آر.پی.جی‌زن بلند شود، تا برود و تانکی که شلیک می‌کرد و صخره‌ها را می‌شکست و روی رزمندگان می‌ریخت را بزند.

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمن

تکبیر‌ها و یا حسین (ع) گفتن‌های شهید حاجی‌بابا به رزمندگان روحیه تازه‌ای داد و در واقع این روحیه‌های شهید حاجی‌بابا بود که او را از دیگر رزمندگان متمایز ساخته و موجب شده بود تا او فرمانده باشد؛ همان‌طور که وی در عملیات بازی‌دراز نیز با دیدن شهدا و مجروحان خود را نباخت و به رزمندگان روحیه داد و به آنها گفت که تکبیر و یا حسین (ع) بگویید و بروید تانک را بزنید.

خلاصه کلام این‌که؛ شهید حاجی‌بابا در شرایط عادی و در میان رزمندگان همیشه چهره‌ای گشاده و لبخند بر لب‌ داشت و با رزمندگان بگو و بخند می‌کرد؛ اما شدت و حدتی که عملیات‌ها داشت، موجب شده بود تا وی در برابر دشمن بسیار خشن و کوبنده باشد.

[۱]: آیه ۲۹ سوره فتح

گفت‌وگو از سید محمدجواد میرخانی

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید حاجی‌بابا؛ حُسن برخورد با دوستان، شدت در برابر دشمنان بیشتر بخوانید »

رکن حرکت رزمندگان اسلام در کلام شهید «محسن وزوایی»+ فیلم

رکن حرکت رزمندگان اسلام در کلام شهید «محسن وزوایی»+ فیلم

به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید محسن وزوایی دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف و یکی از دانشجویان پیرو خط امام بود که به‌عنوان اولین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌اللّه (ص) و همچنین نخستین فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهداء (ع) شناخته می‌شود و قبل از آن یعنی اسفند سال ۱۳۶۰ نیز فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را بر عهده داشت. این فرمانده رشید سپاه اسلام ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید.

فیلمی از شهید محسن وزوایی در دورانی که وی فرماندهی گردان حبیب‌بن‌مظاهر (ع) را برعهده داشت، به یادگار مانده است که او در کنار مرحوم جانباز «حسین خالقی» ایستاده و به تشریح عملیات پیش روی این گردان می‌پردازد و در ادامه تأکید می‌کند: رکن حرکت رزمندگان اسلام بر سه پایه استوار است؛ که همانا «ایمان» و «هجرت» و «جهاد» است. برادران حال که آماده رزم هستند، به‌دنبال جهادی که در پیش دارند [تا] برای خدا انجام دهند، مسئله شهادت را به جان می‌خرند و شهادت را نقطه اوج حرکت خود به جهت پیوستن به لقاءالله می‌دانند.

کد ویدیو

سردار شهید «محسن وزوایی» در این فیلم می‌گوید:

در رابطه با هدفی که برای برادران‌مان در نظر گرفته شده، یک‌مقدار مسائل امنیتی مانع می‌شود تا جزء به جزء عمل را توضیح دهیم؛ اما کلیت آن با توجه به وسعت و عمق عملیات، این است که برادران گردان سپاه به‌نام حبیب‌بن‌مظاهر (ع) که حقیر مسئولیت آن را برعهده دارم، به اتفاق گردان ۱۴۱ از تیپ ۲ لشکر ۲۱ حمزه در منطقه‌ای از جبهه‌های غرب دزفول عملیاتی در پیش رو دارند و یکی از هدف‌های کلاً کلیدی منطقه است که بالغ بر دو سوم از پیروزی کل عملیات مؤکد به این است که این هدف تصرف شود و حالتی است که ان‌شاءالله به یاری خدا، این برادران باید از ۲ خط مقدم دشمن نفوذ کنند و در خط سوم، با آن‌ها درگیر شوند و بعد از تصرف آن هدف، توپخانه‌های دشمن را به‌طور کلی منهدم کنند و این چیزی است که تنها و تنها به یاری خداوند امکان‌پذیر است و ما همه امیدمان به این است.

رکن حرکت رزمندگان اسلام بر سه پایه استوار است؛ که همانا «ایمان» و «هجرت» و «جهاد» است. برادران حال که آماده رزم هستند، به‌دنبال جهادی که در پیش دارند [تا] برای خدا انجام دهند، مسئله شهادت را به جان می‌خرند و شهادت را نقطه اوج حرکت خود به جهت پیوستن به لقاءالله می‌دانند.

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رکن حرکت رزمندگان اسلام در کلام شهید «محسن وزوایی»+ فیلم بیشتر بخوانید »