محمدجواد ظریف

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟!

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟!



آمریکایی‌ها اخیراً در ترجمه جدیدی از برجام می‌گویند؛ «ما که از برجام رفتیم اما ایران باید در برجام بماند و به تعهدات خود عمل کند بدون این‌که انتظار داشته باشد ما حتی یک تحریم را برداریم!!» ظریف به جای این‌که پاسخ گستاخی آمریکایی‌ها را بدهد هنوز از میوه‌های خیالی برجام سخن می‌گوید!

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: آمریکایی‌ها ۲۰ سال است با دولت‌های متفاوت در ایران پیرامون مناقشه هسته‌ای گفت‌وگو می‌کنند. آمریکایی‌ها بعد از پیروزی انقلاب به‌ویژه پس از اشغال لانه جاسوسی بنا را بر عدم رسمیت شناختن انقلاب  وجمهوری اسلامی گذاشتند و انواع توطئه‌ها از جمله راه‌اندازی جنگ داخلی و خارجی برای تجزیه ایران و حمایت آشکار از گروه‌های تجزیه‌طلب و علی الخصوص با حمایت بی‌دریغ از تجاوز حزب بعث عراق مرتکب انواع جنایات جنگی شدند.

با چنین پیشینه‌ای دیپلمات‌های ما به‌ویژه در دولت یازدهم و دوازدهم با لبخند پشت میز مذاکره می‌نشستند و برای حل مشکلات با آمریکا و رفع تحریم‌های ظالمانه و جلوگیری از ترورها و خرابکاری‌های آن‌ها گفت‌وگو می‌کردند.

دولت های یازدهم و دوازدهم به این بهانه از مردم رأی گرفتند که بروند مناقشه هسته‌ای با آمریکا را حل کنند و تحریم‌ها را لغو کنند و با برقراری روابط، شرّ آمریکایی‌ها را از سر ملت کم کنند.آن‌ها با بیان این‌که گذشتگان زبان دیپلماسی را نمی‌فهمند و زبان آمریکایی‌ها را نمی‌دانند از مردم رأی گرفتند با آنکه ردپای آن‌ها قبل از این در گفت‌وگوهای هسته‌ای وجود داشت.

۲۰ سال است که  با آمریکایی‌ها مذاکره می‌کنیم. آمریکایی‌ها ۴ کلمه با دولت و ملت ایران حرف دارند که همواره زیر سقف گفت‌وگوها تکرار و به پذیرش آن از سوی دیپلمات‌های ایران اصرار دارند:

۱- بساط هسته‌ای خود را جمع کنید. شما مجاز به داشتن فناوری‌ و دانش هسته‌ای حتی در حوزه کشاورزی، پزشکی، صنعت و تولید انرژی و …نیستید.

۲- اگر با شما گفت‌وگو می‌کنیم و امتیازی را آن‌هم روی کاغذ می‌دهیم اجازه راستی‌آزمایی نمی‌دهیم.

۳- تضمینی هم برای قول و قرارهایمان  در گفت‌وگو نمی‌دهیم .

۴- مطالبات غرب از شما فقط در حوزه دانش هسته‌ای نیست در حوزه  نظامی  و استانداردهای دموکراسی و آزادی و حقوق بشر  شرط داریم باید بی‌چون و چرا آن‌را بپذیرید!؟ اگر نپذیرید ترور دانشمندان و خرابکاری تأسیسات هسته‌ای شما در دستور کار  خواهد بود.

آن‌ها صریح می‌گویند: با انتشار قطعنامه‌های تکراری در شورای امنیت سازمان ملل، شورای حکام آژانس و نیز قطعنامه‌های حقوق بشری همراه با تحریم‌های ظالمانه روزگارتان را سیاه می‌کنیم!

اساسا یکی از دلایل محرمانه بودن مشروح مذاکرات هسته‌ای طی ۲۰ سال گذشته همین پرت و پلاگویی و زورگویی آمریکایی‌ها بوده است. خوب این ۴ کلمه حرف زور را مردم ما می‌فهمند لذا هر روز پس از نمازهای یومیه در مساجد  فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسرائیل سر می‌دهند. اما برخی دیپلمات‌های ما و برخی رجال سیاسی و احزاب سیاسی که خودشیفته هستند و در نگاه به آمریکا دچار خودشگفتی می شوند، نمی‌خواهند آن‌ را بفهمند!

رئیس جمهور دولت یازدهم و دوازدهم و رئیس تیم دیپلماسی او می‌گفتند  ما زبان آمریکایی‌ها را می‌فهمیم شما نمی‌فهمید برخی از ما ۳۰ سال در آمریکا زندگی کردیم و حتی با برخی از مقامات آمریکا رفت و آمد خانوادگی داریم ما می‌دانیم چطور این مناقشه و سوءتفاهم با آمریکایی‌ها را حل کنیم. رفتند سر میز مذاکره حتی به توافق رسیدند اما با آنکه می‌گفتند زبان انگلیسی را با لهجه آمریکا می‌فهمند فرق بین «لغو» تحریم‌ها با «تعلیق» تحریم‌ها را نمی‌دانستند!

براساس توافق، امتیازات نقد به آمریکایی‌ها دادند. اما آمریکایی‌ها نه‌تنها به یک تعهد خود عمل نکردند بلکه تحریم‌ها و تهدیدها را چند برابر کردند. اینها آمدند در داخل به‌خاطر این دستاورد تقریبا هیچ به قول خودشان به همدیگر مدال دادند و خود را قهرمان دیپلماسی کشور معرفی کردند. بعد که ملت فهمیدند چه کلاهی سر دولت گذاشتند عمر دولت به سر آمد ملت از رأی خود تبری جست و به دولت جدید با رویکرد انقلابی رأی دادند. روحانی و ظریف با برجام ، دست‌وپای دولت جدید را توی پوست گردو گذاشتند و بخشی از  دیپلماسی دولت جدید را نقد کردن چک برجام با خسارات محض آن قرار دادند!

اکنون چندین دور مذاکرات در وین و اخیرا در قطر و گاهی در عمان صورت گرفته است آمریکایی‌ها می‌گویند؛ مرغ یک پا دارد و همواره زیر سقف گفت‌وگوها آن ۴ کلمه حرف زور خود را تکرار می‌کنند.

دولت رئیسی زیر بار حرف زور نمی‌رود و با تعریف واقعی و نوعی تعامل با جهان را که در چشم‌انداز برنامه ۲۰ ساله جمهوری اسلامی بود در دستور کار خود قرار داده است. نگاه به روابط دوستانه با همسایگان و  قدرت‌های بزرگ مثل چین و روسیه که با تحریم‌های ظالمانه آمریکا همکاری نکردند را در دستور کار خود قرار داد و روزبه‌روز بر حجم مراودات با جهان بدون آمریکا افزود و توفیقات خوبی را هم به دست آورد. این رویکرد، کشور را از موضع «بدهکاری» خارج و در جایگاه «طلبکاری» از غرب قرار داد.

اما برخی همچنان اصرار دارند که دولت و ملت ایران را «بدهکار» و آمریکا و سه کشور شرور اروپایی را «طلبکار» جلوه دهند. این جماعت برخی «خائن» و برخی «غافل» هستند . بنده با خائنین حرفی ندارم چون آن‌ها عمله ظلم و ستم آمریکا هستند و منافع آمریکا را در داخل نمایندگی می‌کنند اما چند کلمه با حضرات غافلین دارم.

مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم که برخی از آنان از اخیار هستند در بیانیه‌ای به مناسبت ۱۵ خرداد مطالب بی‌ربطی درباره انقلاب، مردم و نظام گفته‌اند که نقد آن حوصله و فرصت دیگری را می‌طلبد اما در بخشی از بیانیه خود آورده‌اند : «تأکید ما بر این است که رویکرد کلان سیاسی در کنار رویکرد اقتصادی کشور باید تغییر یابد تا با رفع تحریم‌ها و مذاکره مستقیم، اقتصاد ایران بتواند از رکود و تورم نجات یابد.»

حضرات مجمع محققین و مدرسین حوصله نکردند کارنامه دیپلماسی کشور را طی ۲۰ سال مذاکره بی‌حاصل با آمریکایی‌ها چه مستقیم و چه غیرمستقیم مطالعه کنند و  ببینند با این ۴ کلمه حرف زور آمریکایی‌ها چه باید بکنند؟ آن‌ها تجربه برجام آن‌هم با مذاکره مستقیم و قدم زدن ظریف و جان‌کری در خیابان‌های وین را دارند. آن‌ها تجربه دولت روحانی را دارند که به او رأی دادند و از او حمایت کردند تا معضل روابط با غرب و  مناقشه هسته‌ای حل شود چگونه باز پیشنهاد مذاکره مستقیم را می‌دهند؟!

حضرات مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در بیانیه خود اضافه می‌کنند : «از بزرگترین خسران‌هایی که در این سال‌ها نصیب کشور شد اتکای بیش حد دیپلماسی به کشور روسیه است. روسیه در جنگ با اوکراین برجام را فدای منافع خود کرد و با کاهش قیمت نفت ضربه‌ای بزرگ به اقتصاد تک محوری ایران وارد کرد.»

اگر کمی به متن این بیانیه دقت کنیم، غفلت، بی‌خبری و عقب‌ماندگی از تحولات جهان از این عبارات می‌بارد که در زیر به آن اشاره می‌شود.

۱- آقایان در بیانیه خود از آوردن یک کلمه و واژه به شدت پرهیز کرده‌اند آن‌هم واژه «آمریکا» است . آن‌ها هیچ اشاره ای به جنایات آمریکا در ۴۰ سال اخیر به‌ویژه در ۲۰ سال جنگ نرم و مناقشه هسته‌ای نکرده‌اند و نه‌تنها آمریکا را متهم پرونده هسته‌ای معرفی نکردند بلکه تلویحا جمهوری اسلامی را متهم و «بدهکار» دشمن معرفی کرده‌اند!

۲- روسیه در مذاکرات هسته‌ای چه در زمان روحانی و چه پس از آن در کنار ایران با زیاده‌خواهی‌های آمریکا مقابله کرده در شورای امنیت با حق وتو در کنار منافع دولت ایران بوده است . چطور التماس روابط با آمریکا که خسارت محض داشته اشکال ندارد، اما روابط با روسیه آن‌هم به‌گونه‌ای راهبردی که بسیاری از تحریم‌های آمریکا را به کمک روس‌ها دور زده‌ایم خسارت‌بار بوده است!؟

۳- آمریکایی‌ها با فروپاشی شوروی کشورهای عضو پیمان ورشو را یکی پس از دیگری عضو ناتو کردند و در سند امنیتی خود از تجزیه روسیه به پنج جمهوری سخن گفته‌اند . روس‌ها برای دفاع از امنیت ملی و تمامیت ارضی خود به طور اجتناب‌ناپذیری به جنگ اوکراین کشیده شدند. کجا روس‌ها با جنگ اوکراین برجام را فدای منافع خود کردند!

آن موقع که ما با آمریکای اوباما به توافق برجام رسیدیم که اصلا جنگ اوکراینی در کار نبود بعد هم ترامپ برجام را پاره کرد و تحریم‌ها را چند برابر کرد. شما از کدام برجام یاد می‌کنید که روس‌ها آن را فدای منافع خود کردند!

قیمت نفت با جنگ اوکراین به بالای صد دلار رفت. شما از چه کاهش قیمت نفت سخن می‌گویید. این حرف‌های نادرست چیست که سرهم‌بندی می‌کنید یک ذره هم برای شعور مخاطبین خوداحترام قائل شوید!

۴- روسیه در حوزه خزر همسایه ماست. شما که می‌گفتید نظام باید با دنیا ارتباط داشته باشد چگونه است یک دولت بزرگ در همسایگی ما که یکی از قدرت‌های بزرگ جهان است را جزء دنیا نمی‌دانید و زبان به مذمت دیپلماسی کشور در بسط روابط با روسیه با رویکرد احترام متقابل گشوده‌اید؟!

امام  (ره) در منشور برادری به جناح‌های کشور توصیه فرمودند :«در موضع‌گیری‌ها حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه‌داری غرب و در رأس آن آمریکا باشید.»

چطور می‌شود حضرات مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه به مناسبت سالگرد ارتحال امام بیانیه می‌دهند یک سطر از این بیانیه اختصاص به محکوم کردن جنایات آمریکا و نشانی از خشم و کینه از تجاوزات ظالمانه آمریکا در تحریم‌ها علیه ملت ایران دیده نمی‌شود؟!

مردم زبان آمریکایی‌ها را می‌فهمند آن‌هم همه روزه در نمازهای جمعه و جماعات روزانه خود با فریاد مرگ بر آمریکا پاسخ آن‌را می‌دهند چرا زبان آمریکایی‌ها و مواضع تجاوزکارانه آن‌ها علیه ملت را شما نمی‌فهمید؟!

این روزها گاهی ظریف در عرصه رسانه ظاهر می‌شود و حرف‌هایی می‌زند که هیچ ربطی به نقدها پیرامون دستاورد تقریبا هیچ برجام ندارد.

آمریکایی‌ها اخیراً در ترجمه جدیدی از برجام می‌گویند؛ «ما که از برجام رفتیم اما ایران باید در برجام بماند و به تعهدات خود عمل کند بدون این‌که انتظار داشته باشد ما حتی یک تحریم را برداریم!!» ظریف به جای این‌که پاسخ گستاخی آمریکایی‌ها را بدهد هنوز از میوه‌های خیالی برجام سخن می‌گوید!

ظریف حاضر نیست به این پرسش ملی پاسخ دهد که ؛ چرا میلیاردها دلار خسارت به تأسیسات هسته‌ای زدید بدون این‌که حتی یک تحریم را بردارید و صدها تحریم دیگر به آن افزودید.

ظریف باید اعتراف کند زبان انگلیسی با لهجه آمریکایی‌ها را می‌داند اما از فهم زبان دیپلماسی آمریکایی و منطق مقامات کاخ سفید عاجز است! و این عجز خسارات جبران ناپذیری به دیپلماسی خارجی کشور در طول خدمت او در وزارت خارجه به‌ویژه ۸ سال دوران دولت روحانی زد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟! بیشتر بخوانید »

وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟

وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟



وزیر امور خارجه دولت دوازدهم می‌گوید: من موضوع بمباران شیمیایی را نزد رئیس شورای امنیت بردم، اما رئیس شورای امنیت گفت: چون شما مقررات شورای امنیت را رعایت نمی‌کنید، من هم حاضر نیستم حرف تو را گوش کنم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدجواد ظریف که تجربه مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ و برجام را دارد، درباره نحوه ورودش به سازمان ملل در کتاب «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» بیان می‌دارد: تجربه من به عنوان شخصی که در تمام دوران جنگ تحمیلی، چه در دوران دانشجویی و چه در دورانی که در نمایندگی ایران در آمریکا در حال کار بودم، ممکن است با تجربه دوستانی که در داخل بودند و مسائل روزمره جنگ را مدیریت می‌کردند، متفاوت باشد. اولین تجربه من در حوزه سیاست خارجی تصمیم‌گیری درباره مواجهه با صدور قطعنامه شورای امنیت درباره آتش‌بس میان ایران و عراق بود.

تفاوت ظریف با دیگر انقلابی‌ها در آمریکا!

او با اشاره به حال وهوای آن روزهای نمایندگی ایران در نیویورک بعد از آزادسازی خرمشهر می‌افزاید: هم‌زمان با آزاد شدن خرمشهر من به نیویورک رفتم. تفاوتی که من با دوستان دیگر داشتم این بود که من تنها فردی بودم که هم ریش داشتم، هم انگلیسی می‌دانستم و هم حقوق بین‌الملل خوانده بودم. در آن زمان (دوران مرحوم آقای رجایی خراسانی)، وجود همزمان تمام این ویژگی‌ها در یک شخص تقریباً یک استثناء به شمار می‌رفت. برای همین بود که سریع وارد حوزه نمایندگی ایران در آمریکا شدم.

وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟

پیشنهاد یک جوان ۲۲ ساله برای مقابله با هجمه علیه ایران 

ظریف درباره راهکارش برای واکنش به قطعنامه‌های ضدایرانی در آن دوران، اظهار می‌دارد: آقای رجایی دوباره من را صدا کرد و گفت: چه کار کنیم؟ من گفتم پیشنهاد من این است که بگوییم چون شورای امنیت به رغم اینکه وظیفه‌اش حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است، زمانی که کشور ما ۲ سال در اشغال بود، به این مسأله رسیدگی نکرد و آن را تهدیدی علیه صلح بین‌الملل ندانست، ما هم الان که کشور را آزاد کرده‌ایم این شورای امنیت را قبول نداریم و قطعنامه آتش‌بس آن را نمی‌پذیریم. پیشنهاد من به عنوان جوانی ۲۲ ساله که فوق لیسانسش را تازه گرفته بود، این بود.

باید از قدسی کردن سریع سیاست‌هایمان اجتناب کنیم

او درباره فضای سیاسی آن روزها در داخل و خارج کشور ادامه می‌دهد: قصدم این نیست که بگویم اقدامی درست یا اشتباه انجام دادیم، اما ما در آن زمان به رغم اینکه شرایط به نفع ما بود، شتابزده و بدون تدبیر و فقط برای اینکه از بار معضلی خود را رها کنیم، اینگونه عمل کردیم. درسی که به عنوان یک تجربه می‌خواهم در این زمینه بیان کنم این است که ما باید از قدسی کردن سریع سیاست‌هایمان، دست کم در حوزه سیاست خارجی که من حضور دارم، اجتناب کنیم. 

وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟

در نمایندگی، بسیاری از امور تحت‌الشعاع تفسیر شخصی بود

وزیر امورخارجه دولت دوازدهم خاطرنشان می‌کند: امام فرموده بودند باید جنگ را دنبال کنیم. در نمایندگی هم بسیاری از امور تحت‌الشعاع تفسیر شخصی بود. برای مثال، ممکن بود وزارت خارجه به گونه‌ای فکر کند و آقای دکتر رجایی خراسانی به گونه‌ای دیگر. هم‌افزایی هم در این حوزه وجود نداشت، مثلاً در زمان مذاکرات درباره قطعنامه ۵۹۸، وزارت خارجه تمایل داشت نمایندگی مداخله کند تا از منفی بودن آن بکاهد، این در حالی بود که شورای امنیت هنوز از جانب ما در تحریم قرار داشت. 

وقتی رئیس شورای امنیت حاضر به پذیرش ظریف نبود

او می‌گوید: فکر می‌کنم بعد از فتح فاو بود که ما تصمیم گرفتیم به‌گونه‌ای عمل نکنیم که باعث شویم قطعنامه‌های صادر شده صددرصد علیه ما باشند. در این زمینه من تجربه‌ای در سازمان ملل داشتم. زمانی که ۲۵ ساله بودم، سمتم کاردار بود؛ یعنی کارمند رسمی وزارت خارجه نبودم، بلکه کارمند محلی بودم. ولی چون زمانی که آقای رجایی خراسانی تهران می‌آمد، هیچ کارمند رسمی نبود که بتواند این مسؤولیت را قبول کند، من مسؤولیت نمایندگی را به عهده می‌گرفتم. در همین زمان من موضوع بمباران شیمیایی را نزد رئیس شورای امنیت بردم، اما رئیس شورای امنیت گفت: چون شما مقررات شورای امنیت را رعایت نمی‌کنید، من هم حاضر نیستم حرف تو را گوش کنم.

وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟

تفاوت آرا درباره قطعنامه از داخل تا خارج کشور

ظریف بیان می‌دارد: این شیوه تا زمان مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ ادامه یافت. نظرات کسانی که در داخل کشور بودند درباره مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ با نظرات کسانی که در خارج بودند، متفاوت بود. در تهران اعتقاد بر این بود که قطعنامه باید به‌گونه‌ای تدوین شود که به رغم عدم مشارکت ما، حداقل منافعی از ما را تأمین کند. اما مرحوم دکتر رجایی خراسانی اعتقاد داشت این قطعنامه باید به قدری بد باشد که به راحتی بتوانیم آن را رد کنیم. این ۲ نظر کاملاً در مقابل هم قرار داشتند. در آن زمان، من مسؤول مذاکره بودم، چون بیش‌تر مواقع آقای رجایی برای دعوا بر سر این موضوع به تهران می‌رفت.

تعهدی که ظریف به سفیر ژاپن نداد

او می‌افزاید: اکثر نگارش مذاکرات ۵۹۸ را هم من انجام دادم. البته من دستورالعملی را که تهران صادر می‌کرد، انجام می‌دادم و اختیار کامل نداشتم. یادم می‌آید یکی از بحث‌هایی که در مذاکرات ۵۹۸ بود، مسؤولیت تعیین متجاوز بود. در آن زمان من نزد سفیر ژاپن رفته بودم که بگویم عراق را مسؤول جنگ تعیین کنید. ۲ ساعت با او مذاکره کردم. سفیر ژاپن که آدم تیزی بود، به من گفت: اگر ما بگوییم عراق متجاوز است، شما الان تعهد می‌دهی آتش‌بس را بپذیری؟ اما من که اجازه نداشتم چنین تعهدی بدهم، با سردرد جلسه را ترک کردم، اما بعدها با تلاش توانستم این هدف را محقق کنم.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟ بیشتر بخوانید »

دنیای فراموش‌شده

دنیای فراموش‌شده



عملکرد ۸ ماهه دولت سیزدهم نسبت به عملکرد ۸ ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم را اگر نگوییم ستودنی دست کم قابل قبول بوده است… گسترش روابط با دوستان و همسایگان یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی بوده است

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت‌های یازدهم و دوازدهم در آخرین گزارش خود از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) که تیرماه ۱۴۰۰ به مجلس شورای اسلامی ارائه داد، دست کم دو اعتراف تلخ درباره سیاست خارجی دولت تدبیر و امید داشت؛ «در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به اجماع ملی نرسیدیم» و دیگری «دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم» دو رویکرد غلطی که بنا بر نظر آقای ظریف چنان‌که از آن اجتناب می‌شد «هم دوستانمان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی رهایمان نمی‌کردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع مواجه می‌شد.» اینکه آیا وزیر خارجه وقت پس از ۸ سال در پایان دولت تدبیر به این تجربه دست یافته و یا اینکه در تمام سال‌های وزارت علی‌رغم چنین دیدگاهی توانایی اقناع سایر دولتمردان برای تحکیم روابط با دوستان و اتخاذ رویکرد متوازن با شرق و غرب را نداشته، در نهایت چندان فرقی نمی‌کند.

در تقویم ۸ ساله سیاست خارجی دولت تدبیر تنها یک سفر به عراق توسط رئیس‌جمهور ثبت شد، رئیس‌جمهور یک بار به عمان رفت، آقای روحانی هیچ سفری به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نداشت. او هیچ سفر دوجانبه‌ای به تاجیکستان و قرقیزستان و پاکستان نداشت. رؤسای جمهور ترکمنستان و قزاقستان تنها یک بار در دولت اول آقای روحانی به ایران آمدند و طی سال‌های پس از آن دیگر به ایران دعوت نشدند اتفاقی که برای رؤسای‌جمهور ونزوئلا و نیکاراگوئه هم رخ داد.

سفر رئیس‌جمهور چین و هیئت عالی‌رتبه همراهش به تهران با برخورد سرد دولتمردان تدبیر به یک ناامیدی محض تبدیل شد و در مجموع کار به جایی رسید که حتی حامیان آقای روحانی هم زبان به انتقاد گشودند: «ما تعارف نداریم در دولت روحانی، بدترین سطح روابط را با کشورهای منطقه و همسایه داشتیم که در دولت احمدی‌نژاد نداشتیم. این یک واقعیت است.»

غفلت از دوستان، همسایگان و کشورهای منطقه در حالی بود که در تحولات روز جهان، آسیای میانه نقشی کلیدی در نظم جهانی آینده پیدا کرده بود. منطقه‌ای که ایالات متحده سعی می‌کرد با تثبیت جایگاه خود در آن بخشی از سیاست خارجی‌اش در مهار چین، روسیه و ایران را دنبال کند. درست در همان سال‌هایی که دولتمردان تدبیر و امید نسبت به حضور مؤثر در آسیای میانه بی‌تفاوت بودند، وزیر خارجه آمریکا از فرسنگ‌ها آن طرف‌تر عازم تاشکند شد تا وزرای خارجه قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان را سر یک میز بنشاند و پنجمین نشست مذاکرات C۵+۱ را برای پیشبرد برنامه راهبردی ۶ ساله آمریکا(۲۰۱۹-۲۰۲۵) تشکیل دهد.

همان سال‌ها کارشناس «مرکز تحلیل سیاست اروپا» طی گزارشی؛ متحدان اروپایی آمریکا را سرزنش کرد که چرا «در آستانه برقراری نظمی جدید در آسیای میانه؛ کشورهای غربی سرگرم مناطق دیگری هستند!» درک اهمیت این حوزه نیازی به تحلیل‌های پیچیده آینده‌نگرانه نداشت. روسیه با نزدیکی ناتو به مرزهای غربی‌اش احساس خطر می‌کرد و چین نیز با استقرار پایگاه‌های نظامی مهم آمریکا در مرزهای شرقی‌اش در ژاپن و کره جنوبی و حضور نیروی دریایی آمریکا در آب‌های دریای چین احساسی مشابه داشت؛ در چنین شرایطی توجه‌ها به قلب آسیا معطوف می‌شد.

منطقه‌ای که ایران نیز می‌توانست با بهره‌گیری از گستره حوزه تمدنی خود و ارتباطات وثیق فرهنگی با مردمانش همپای دیگر دوستان و متحدانش به نقش‌آفرینی در آن بپردازد؛ اما ترجیح داده بود به جای کنشگری، بیشتر نظاره‌گر باشد. چنین انفعالی در آمریکای لاتین هم رخ داد. در حالی که تا پیش از دولت تدبیر دولت‌های ونزوئلا، نیکاراگوئه و بولیوی ارتباطات مناسبی با ایران برقرار کرده بودند اما این روابط ناگهان در دولت‌های یازدهم و دوازدهم تنزل یافت.

این اتفاق در شرایطی رخ می‌داد که پس از سال‌ها وقفه در همکاری ایران و ونزوئلا در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، فروش نفت به ونزوئلا و ارائه خدمات پالایشگاهی به این کشور در خرداد ۱۳۹۹ نشان داد چنین ارتباطی از ظرفیت قابل توجهی برای افزایش تاب‌آوری ایران در مقابل تحریم‌ها برخوردار است.

در این زمینه عملکرد ۸ ماهه دولت سیزدهم نسبت به عملکرد ۸ ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم را اگر نگوییم ستودنی دست کم قابل قبول بوده است. در این چند ماه آقای رئیسی به روسیه، قطر و عمان سفر کرد؛ روسای جمهور ونزوئلا، ترکمنستان و قزاقستان را پس از حدود ۶ سال و رئیس‌جمهور تاجیکستان را پس از ۹ سال در ایران پذیرا شد و با حضور هیئت‌های عالی‌رتبه کشورهایی دیگر مانند پاکستان و ارمنستان در تهران نشان داد آن طور که وعده داده بود گسترش روابط با دوستان و همسایگان یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم است.

در نتیجه این تعاملات ایران توانست گازرسانی پایدار به مناطق شمال کشور را از طریق سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان انجام دهد. همچنین ایران توانست به احیای نقش خود در حمل‌ونقل بین‌المللی بپردازد و راه‌گذرهای راهبردی خود را عملیاتی کند. ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ همزمان با حضور رئیس‌جمهور قزاقستان در تهران، نخستین قطار راه‌گذر جدید ریلی KITI نیز وارد ایستگاه راه‌آهن تهران شد. راه‌گذری که از قزاقستان آغاز می‌شد و با عبور از ترکمنستان و ایران در ترکیه آسیای میانه را به اروپا متصل می‌کرد. کمی پیش از این نیز راه‌گذر شمال- جنوب برای اتصال اروپا به شبه قاره هند به صورت آزمایشی مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

اولین مسافر این مسیر، محموله‌ای ۴۱ تنی بود که از مبدأ سن‌پترزبورگ راه افتاد و با انتقال به بندر آستراخان و سپس گذر از بندرانزلی و بندر عباس در مقصد به بندر ناواشیوای هند می‌رسید. راه‌گذری که اگرچه در شهریور ۱۳۷۹ قرارداد آن به امضای وزرای حمل‌ونقل ایران، هند و روسیه رسید اما پس از نزدیک به ۲۲ سال وقفه نهایتا در دولت سیزدهم عملیاتی شد.

بر این اساس شاه‌راهی بی‌رقیب با محوریت ایران ایجاد شد که مدت زمان انتقال کالا را نسبت به مسیر جایگزین آن در کانال سوئز تقریبا نصف می‌کرد و از ۴۰ تا ۶۰ روز به ۲۵ تا ۳۰ روز می‌رساند. همچنین حمل‌ونقل در این راه‌گذر به ازای هر ۱۵ تن حدود ۲۵۰۰ دلار نسبت به مسیر عبوری از کانال سوئز صرفه اقتصادی داشت. علاوه‌ بر اینها دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ اولین قطار باری بین‌المللی از یین‌چوان در شمال غرب چین به مقصد ایران حرکت کرد تا با عبور از قزاقستان و دریای خزر، محموله ۱۴۰۰ تنی خود را به بندر انزلی برساند.

این مسیر هزینه و زمان انتقال بار از چین به غرب آسیا را به میزان چشمگیری در مقایسه با مسیرهای گذشته کاهش می‌داد. تعامل با دوستان، همسایگان و کشورهای منطقه در دولت سیزدهم علاوه‌بر احیای نقش ایران در حمل‌ونقل بین‌المللی، درهم‌تنیدگی اقتصادی ایران با این کشورها را نیز افزایش داد و همچنین به امضای ده‌ها سند همکاری منجر شد. طبق آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران از عملکرد ۸ ماهه دولت سیزدهم در این مدت حجم صادرات غیرنفتی ایران به ۱۵ کشور همسایه حدود ۵۹ میلیون تن به ارزش ۲۱ میلیارد و ۷۵۳ میلیون دلار بوده است. رقمی که در مقایسه با دوره مشابه در دولت قبل(شهریور ۱۳۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰) شامل ۳۳ میلیون تن به ارزش ۱۱ میلیارد و ۱۳۹ میلیون دلار، افزایش حدود ۷۸ درصدی در وزن و حدود ۹۵ درصدی در ارزش صادرات غیرنفتی ایران را تنها طی ۸ ماه ابتدایی دولت سیزدهم نشان می‌دهد.

این آمار زمانی اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد که بدانیم تعاملات اقتصادی ایران با دوستان، همسایگان و کشورهای منطقه کمترین تأثیرپذیری از تحریم را در مقایسه با کشورهای غربی و متحدان‌شان دارد. سال ۱۳۹۷ با خروج آمریکا از برجام و اعمال فشار حداکثری تحریم‌ها صادرات ایران به آلمان از ۳۵۹ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ با افت ۱۵۸ میلیون دلاری به ۲۰۹ میلیون دلار در سال ۱۳۹۸ رسید. صادرات به ایتالیا از ۴۲۲ میلیون دلار به ۲۱۶ میلیون دلار رسید و نصف شد، صادرات به ژاپن تحت تأثیر تحریم ۹۵ درصد کاهش داشت؛ اما صادرات ایران به ۱۵ کشور همسایه نه تنها از تحریم‌ها تأثیر نپذیرفت بلکه افزایش یافت و از ۲۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به ۲۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۸ رسید.

اینها قسمتی از تلاش ۸ ماهه دولت سیزدهم برای جبران عقب‌ماندگی ۸ ساله ایران در زمینه‌های اقتصادی منطقه است. دولت سیزدهم در این ۸ ماه معجزه نکرد اما با شکستن نگاه انحصاری به غرب و چرخاندن نگاهش از غرب به شرق ظرفیت عظیمی را برای ثبات اقتصادی ایران در آینده، مصون از دشمنی‌ها و کارشکنی‌های غرب شناسایی کرد. سیاستی که در صورت ثبات اجرای آن و الزام دولت‌های آینده به استمرار آن از رهگذر اجماع ملی و تدوین اسناد بالادستی با ضمانت اجرایی، دست کمی از معجزه برای نسل‌های آینده ایران نخواهد داشت. ما نیازمند ارتباط با دنیای پیرامون‌مان هستیم؛ دنیایی که در ۸ سال زمامداری دولتمردان یازدهم و دوازدهم فراموش شده بود چون نقشه سیاست خارجی در دولت تدبیر به‌جای ۱۹۴ کشور تنها شامل ۴ کشور و تعدادی از متحدان‌شان می‌شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دنیای فراموش‌شده بیشتر بخوانید »

اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود/ تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه

اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود/ تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه



دولت قبل رکورددار تورم و گرانی بود و حالا حامیان و بانیان وضعیت اقتصادی در دولت قبل، مدعی هستند که اگر برجام به سرعت احیا نشود، وضعیتی که پس از حمله مغول در ایران رخ داد، مجدد به وقوع خواهد پیوست.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود

روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «این فرصت اندک را دریابید» به قلم «احمد زیدآبادی» از فعالین تندرو اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نوشت: «هنگامی که سید ابراهیم رییسی به ساختمان پاستور راه پیدا کرد، به وی تاکید کردم که در حوزه اقتصاد، امکان شق‌القمر یا معجزه‌ای سریع نیست، اما می‌توان با ابتکاراتی خارج از حوزه اقتصاد، زمینه جلب اعتماد عمومی و امید به آینده را فراهم کرد تا در پرتو آن تاب‌آوری اجتماعی، فرصت لازم را برای بهبود تدریجی وضع اقتصادی کشور ایجاد کند. بنابراین توصیه‌هایم به وی عمدتا به گشایش فوری در فضای اجتماعی و فرهنگی، کاهش فشار علیه ناراضیان سیاسی و بهبود روابط خارجی کشور به عنوان پیش‌شرط‌های کنترل تدریجی بحران اقتصادی منحصر می‌شد

در ادامه این مطلب آمده است: «به هر حال، دولت رییسی فرصت چندانی در اختیار ندارد. بدبختانه در پشتِ ناکامی و شکست او فرصتی برای دیگران هم نهفته نیست. از این‌رو، سوگمندانه باید گفت که دولت او آخرین فرصت برای همه است حتی همه آنان که آرزوی ناکامی و شکست آن را دارند! بعید می‌دانم تاریخ ایران چنین تراژدی هول‌انگیز و سوگناکی را تجربه کرده باشد! درست به همین دلیل، تمام قدرت اجتماعی باید در جهت هدایت دولت به سمت درست به کار افتد. احیای سریع برجام نقطه آغازین و نمادین دولت برای حرکت در جهت درست است. جز این شود، روزگاری را تجربه خواهیم کرد که نیاکان‌مان در عهد مغول هم تجربه نکردند! »

اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود/ تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه

معیشت مردم و اقتصاد کشور برای افراطیون اصلاح طلب صرفا ابزاری برای پیش بردن پروژه های قبیله ای و حزبی و باندی است. برای همین است که نویسنده یادداشت مذکور، بهبود اوضاع کشور را به کاهش فشار علیه ناراضیان سیاسی منوط کرده است.

دولت قبل که به دولتِ اصلاح طلبان و به عبارتی به دولتِ سوم خاتمی مشهور شد، کارنامه اسف باری در حوزه اقتصاد برجای گذاشت.

در دولت قبل ادعا شده بود که اگر با آمریکا توافق هسته ای امضا شود، آنچنان رونقی شکل خواهد گرفت که دیگر هیچکس به پول یارانه نیازی نخواهد داشت و هم چرخ کارخانه ها خواهد چرخید و هم چرخ سانتریفیوژها.

اما در همان دولت و علیرغم امضای برجام، شاهد وضعیت غیرقابل قبول در حوزه اقتصاد بودیم. در دولت روحانی گرانی مسکن رکورد زده و شاهد صف های عریض و طویل برای خرید اقلام خوراکی و از جمله خرید مرغ بودیم.

دولت قبل رکورددار تورم و گرانی بود و حالا حامیان و بانیان وضعیت اقتصادی در دولت قبل، مدعی هستند که اگر برجام به سرعت احیا نشود، وضعیتی که پس از حمله مغول در ایران رخ داد، مجدد به وقوع خواهد پیوست.

این حجم بی صداقتی با مردم و دشمنی با ملت ایران فقط از عهده افراطیون اصلاح طلب برمی آید.

** تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه

روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «آمار و ارقام تورم، بی‌کاری، هزینه‌های معیشتی و فقر و فلاکت مردم افسانه نیست و جملگی آثار شوم تحریم‌هایی است که همچون اختاپوس اقتصاد کشور را در خود گرفته است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «در شرایطی که جنگ در اوکراین فرصت دیگری برای ورود عزتمندانه به بازار نفت و ایفای نقش در بازار گاز مورد نیاز اروپا را فراهم کرده، کشور درگیر حل بحران! کنترل قیمت مرغ و تخم‌مرغ و گوجه‌فرنگی و پیامدهای ارز ترجیحی در تأمین داروی بیماران نیازمندی است که کمبودها برایشان در حکم حیات و ممات است... آمریکا خواهان احیای برجام و توافق با ایران است هرچند عنصر زمان در آن مؤثر است. ظرافت دیپلماسی در استفاده از فرصت‌هایی است که به دلیل شرایط متغیر هستند.»

اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود/ تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه

در حال حاضر جنگ اوکراین، آمریکا و اروپا را با بحران در حوزه نفت و انرژی مواجه کرده است. به دلایل مختلف آمریکا و همچنین اعضای اروپایی برجام شدیدا نیازمند احیای برجام هستند.

سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که آیا اکنون بهترین زمان برای احیای برجام برای طرف ایرانی نیست!؟ پاسخ منفی است؛ چرا!؟ به این دلیل که یکی از موارد مهم در هر توافقی، طرفین در آن توافق است.

طرف غربی در برجام و به خصوص طرف آمریکایی، به «قاتل زنجیره ای توافقات بین المللی» مشهور است. بر همین اساس وقتی خرِ آمریکا از پل بگذرد، به ریش طرف مقابل خندیده و همه تعهدات خود را زیر پا می گذارد.

پس چه باید کرد؛ باید مذاکرات را تعطیل کرد!؟ پاسخ قطعا منفی است. روش منطقی این است که مذاکره را پی گرفت اما با این قید که به هیچ عنوان همه تخم مرغ ها در سبد برجام چیده نشود. همچنین باید به صورت قاطع بر ۳ شرط اساسی مبنی بر لغو دائمی تمامی تحریم ها، ارائه تضمین معتبر و راستی آزمایی تاکید کرد.

این را نیز نباید فراموش کرد که مذاکره تنها یک روش برای کنارزدن تحریم های غیرقانونی و ظالمانه آمریکاست. رویکرد بسیار مهم خنثی سازی تحریم ها، مکمل این روش و در ضمن یک ابزار قدرت و چانه زنی در مواجهه با طرف مقابل است.

با اینحال نکته قابل تأمل اینجاست که جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این طیف با وارونه نمایی مسئله، جای طرفین را عوض کرده و اینگونه القاء می کند که ایران شدیدا نیازمند به توافق است و اگر توافق حاصل شود، امتیاز ویژه ای است که توسط آمریکا به ایران اعطا شده است.

** حامیان «وزارت امور برجام» از دیپلماسی منطقه ای می گویند

روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی نوشت: «مسئولان کشورمان علاوه بر اینکه نتوانسته‌اند مانع فرسایشی شدن مذاکرات برجامی و پایان دادن به تحریم‌ها شوند، اکنون با اینهمه تهدید در مرزهای مختلف نیز مواجهند.»

در ادامه این مطلب آمده است: «مقابله با این تهدیدها نیازمند اقتدار سیاسی است، چیزی که در عملکرد دولتمردان نمی‌توان سراغی از آن گرفت. حلقه محاصره ایران هر روز تنگ‌تر می‌شود و در عین حال، هیچ تغییری در سیاست زنگ‌زده منطقه‌ای مسئولان ما مشاهده نمی‌شود! این حلقه محاصره باید با تدبیر شکسته شود

اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود/ تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه

دولت قبل در حوزه دیپلماسی، دارای نقاط ضعف جدی و عمیق بود. در دولت روحانی دیپلماسی منطقه ای با بی اعتنایی مواجه شده و دولت چنان همه امور را به برجام گره زده بود که کارشناسان و صاحبنظران از «وزارت امور خارجه» با عنوان «وزارت امور برجام» نام می بردند.

در دولت قبل واردات واکسن، پیوستن به سازمان اقتصادی شانگهای، فروش نفت دریافت درآمد آن، صادرات غیرنفتی، دیپلماسی فعال منطقه ای و بسیاری موارد دیگر همگی به برجام و FATF منوط شده بود. این در حالی است که در دولت رئیسی، موارد مذکور بدون احیای برجام و بدون پیوستن به FATF به وقوع پیوست.

در دولت قبل در حوزه منطقه شاهد اتفاقاتی همچون فاجعه تلخ منا بودیم. در فاجعه تلخ حج خونین ۹۴، به دلیل قصور و تقصیر رژیم آل سعود حدود ۶۰۰ زائر ایرانی به شهادت رسیدند.  پیش از آن نیز سقوط جرثقیل در صحن مسجدالحرام به شهادت بیش از ۱۰۰ نفر از حجاج انجامید. «محمدجواد ظریف» وزیر سابق امور خارجه-بهمن ۹۴ به فاصله کوتاهی از فاجعه منا در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «خبر خوب این بود که دوست من عادل الجبیر (وزیر خارجه وقت آل‌سعود)  با حضور ایران، به مذاکرات وین بیاید۵۰۰ زائر ما در مراسم حج کشته شدند اما ما روابط خود را قطع نکردیم حتی روابط خود با عربستان را کاهش هم ندادیم»!

وزیر خارجه سابق در همان مقطع در اقدامی تأمل برانگیز در مقابل امیر کویت زانو زد. حالا حامیان دیپلماسی ضعیف دولت قبل، با نادیده گرفتن اقدامات مثبت دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی و به ویژه در دیپلماسی منطقه ای، برای سیاست خارجی نسخه تجویز می کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر برجام احیا نشود، وضع از حمله مغول هم بدتر می شود/ تکاپوی اصلاح طلبان برای نجات آمریکا از مخمصه بیشتر بخوانید »

تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است/ برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید

تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است/ برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید


افراطیون اصلاح طلب و از جمله اعضای حزب اتحاد ملت- تابلوی جدید حزب منحله مشارکت- در سال ۸۸ مشارکت ۸۵ درصدی مردم در انتخابات را به آشوب خیابانی و التهاب چندین ماهه بدل کردند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** تیم مذاکره کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است

«فیاض زاهد»  عضو ستاد انتخاباتی کروبی در انتخابات ۸۸ که در دولت روحانی مشاور ارشد دو وزارتخانه مهم اقتصادی بوده است، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «به نظرم تیم کارشناسی مذاکرات نباید تغییر می‌کرد و بلکه باید بخش تعیین‌کننده آن حفظ می‌شد. تیم مذاکره‌کننده فعلی ایران مانند تیم فوتبالی است که در نیمه اول بازی یک تیم لیگ برتری بازی می‌کرده اما در نیمه دوم این تیم لیگ برتری از بازی خارج‌شده و جای خود را به یکی از تیم‌های محلات داده است. به نظر شما چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ این وضعیت به سود طرف خارجی است. به این دلیل که تیم جدید نه بر فنون مذاکره تسلط دارد و نه به زبان گفت‌وگو آشنایی دارد و نه نسبت به سابقه گفت‌وگوها اعتماد به ‌نفس دارد».

این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «کشورهای غربی هنوز هم با هرگونه امتیاز دادن و گرفتن که منتج به گزینه صلح‌آمیز شود در مقابل گزینه جنگ هنوز گزینه نخست را ترجیح می‌دهد. برای دولت بایدن این مسأله مهم است که با ایران به توافق برسد اما سؤال این است که آیا دولت بایدن تحت هر شرایطی با ایران به توافق خواهد رسید؟».

وی در ادامه گفت: «در جمع‌بندی کلی تیم مذاکره‌کننده جدید ازآنجا که نشان می‌دهد یک «گروه خشن» است و عنوان می‌کند با دادن امتیاز کمتر غرب را وادار می‌کند که به گفت‌وگوها به صورت جدی‌تری نگاه کند تا شرایط بدتر از این نشود. هرچند معتقدم تیم مذاکره‌کننده کنونی برای رسیدن به توافق امتیازهای بیشتری به‌طرف غربی می‌دهد حتی بیشتر ازآنچه دولت روحانی به آنها داد».

تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است/ برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید

این فعال اصلاح طلب در دولت روحانی مشاور اقتصادی مقامات ارشد دولت بوده است. همان دولتی که با سیاستگذاری دلار ۴۲۰۰ تومانی، جیب رانتخواران را پر کرد؛ همان دولتی که با بی توجهی به مسئله مسکن، موجب شد که قیمت واحد مسکونی حدود ۷۰۰ درصد گران شود. همان دولتی که دلار حدود ۳ هزارتومانی را تحویل گرفت و آن را تا حدود ۳۲ هزارتومان افزایش داد و…

حالا چنین شخصی با چنین سابقه ای مدعی شده است که تیم مذاکره کننده به ریاست ظریف در دولت قبل، مثل یک تیم لیگ برتری بوده و تیم فعلی مذاکرات نیز شبیه تیم محلات است!

این ادعا در حالی است که به دلایل متعدد، تیم مذاکره کننده قبلی به ریاست ظریف اصلا شبیه تیم لیگ برتری نبوده است. «سید محمود نبویان»   نماینده مجلس ۲۵ آذر ۹۴ گفته بود: «فردای روز توافق، دکتر ظریف به مجلس آمد تا گزارش بدهد و اذعان کرد یکی از بزرگترین دستاوردهای ما این است که هیچ جای متن برجام، کلمه «تعلیق» (suspend) برای تحریم ها استفاده نشده و همه جا «لغو» تحریم ها آمده است و همانجا بنده در ۴ جای متن توافقنامه، کلمه «تعلیق/ suspend» را به ایشان نشان دادم که واکنش ظریف اینگونه بود: “عه! من اینجاها را ندیده بودم”».

«محمد جواد ظریف» در تابستان ۹۴ در نشست بررسی برجام در شورای راهبردی روابط خارجی تاکید کرد: «به شما اطمینان می‌دهم آمریکا نمی‌تواند از برجام خارج شود»! اما آمریکا در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ بدون هیچ هزینه‌ای از برجام خارج شد.

«علی اکبر صالحی» رئیس سابق انرژی اتمی- شهریور ۹۵– گفت: «در بعد تحریم و مسائل دیگر سیاسی، امریکایی‌ها از شیوه نادرستی استفاده می‌کنند، اگر ما وقتی برجام را تنظیم می‌کردیم دقت بیشتری می‌کردیم این فرصت برای امریکا پیش نمی‌آمد که از این قابلیت تفسیر بودن سوء استفاده کند».آیا موارد مذکور نشان دهنده ویژگی های یک تیم لیگ برتری است!؟  

و اما این فعال اصلاح طلب، تیم مذاکره کننده دولت رئیسی را «گروه خشن» لقب داده است. گویا چون اعضای تیم مذاکره کننده فعلی نگفته اند که «آمریکا می تواند تنها با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد» پس حتما خشن هستند.

شاید هم چون امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین ندانسته و یا چون رئیس جمهور آمریکا را فردی مودب و باهوش قلمداد نکرده اند، پس حتما خشن هستند.

** برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید

«قاسم محبعلی» مدیرکل خاورمیانه وزارت خارجه در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «به نظر می‌رسد که رابطه مستقیمی بین پیشرفت برجام و مناسبات منطقه‌ای ایران و عربستان وجود دارد و این موضوع طبیعی است. اگر برجام پیش برود، عربستان هم سعی می‌کند از قافله عقب نماند و با ایران وارد تعامل شود. اگر برجام پیش نرود -فعلا برجام هم خیلی آینده‌اش روشن نیست- طبیعتا آنها هم منتظر می‌شوند که با آمریکایی‌ها و شاید هم به طور غیرمستقیم با اسرائیلی‌ها در هماهنگی باشند».

این دیپلمات سابق در ادامه گفت: «اسرائیلی‌ها و عربستانی‌ها از خروج ترامپ استقبال کردند، به خاطر اینکه ترامپ برجام را کافی نمی‌دانست و دنبال توافق جدید بود. آقای بایدن هم از ابتدا اعلام کرد که به برجام برمی‌گردد؛ اما برجام را مقدمه‌ای برای پرداختن به سایر مسائل فی‌مابین و مذاکره درباره آنها می‌داند، از جمله سیاست خاورمیانه‌ای ایران، مسئله موشک‌ها، مسئله تروریسم و مسئله حقوق بشر. اینها را هم می‌خواهد در دستور کار قرار دهد».

تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است/ برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید

در دولت روحانی، درباره صنعت هسته ای ایران مذاکره شد. این مذاکرات به توافقی تحت عنوان برجام منتهی شد. به واسطه برجام علیرغم اینکه محدودیت های گسترده ای در صنعت هسته ای ایران ایجاد شد، نه تنها تحریم ها لغو نشد، بلکه حدود ۲ برابر شد!؛ به عبارت دیگر به واسطه برجام «هسته ای رفت، ولی تحریم ها باقی ماند و دو برابر شد».

این اتفاق در حالی رخ داد که صنعت هسته ای در حوزه های مختلف و از جمله، تهیه دارو، درمان بیماری های خاص، تأمین برق، کشاورزی و حوزه های بسیار متنوع دیگر کاربرد داشته و این کاربرد به صورت روزافزون گسترش نیز خواهد یافت. به همین خاطر بود که چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه گفت «صنعت هسته ای اساس استقلال راهبردی فرانسه است».

همانطور که منتقدان دلسوز پیش از این بارها صراحتا اعلام کرده بودند، هسته ای برای دشمن صرفا بهانه است. آمریکا، تروئیکای اروپا و حکام مرتجع منطقه به برجام به عنوان آغاز پروژه «نرمالیزاسیون ایران» نگاه می کنند. بر همین اساس برجام چند ضلع دارد که باید مثل «دومینو» بر روی یکدیگر افتاده و در انتها ایران را به لقمه ای راحت الحلقوم برای دولت های غارتگر و زورگو بدل کند.

ایرانِ فاقد توان هسته ای و فاقد توان دفاعی و قدرت موشکی و فاقد قدرت منطقه ای، بسیار آسیب پذیر بوده و این آسیب پذیری، بهترین هدیه به دشمنان ملت ایران است.

اما اکنون با درایت رهبر حکیم انقلاب، پروژه دشمن تحت عنوان دائمی کردن برجام و تعمیم آن به دیگر حوزه ها از جمله توان موشکی و قدرت منطقه ای ناکام مانده است.

با اینحال افراطیون اصلاح طلب با بازی در پازل دشمن، همصدا با اسرئیل و آل سعود و کاخ سفید، مدعی هستند که ایران باید صرفا برای تأمین رضایت آمریکا و اروپا و برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی، بر مولفه های قدرت خود از جمله توان موشکی و قدرت منطقه ای چوب حراج بزند!

یک سوال؛ آیا آل سعود حاضر است برای تأمین رضایت ایران بر توان نظامی خود چوب حراج بزند!؟ فرانسه چطور!؟ انگلیس!؟ آلمان!؟ آمریکا چطور!؟

لازم به ذکر است که قاسم محبعلی، دیپلمات سابق پیش از این در مصاحبه با یک رسانه خارجی پیشنهاد «شوک نظامی به ایران برای تغییر رفتار تهران»! را ارائه کرده بود.

** انتقاد به شورای نگهبان از سوی شورشیان علیه جمهوریت

روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «اصلاحات برای جمهوریت» نوشت: «حزب اتحاد ملت روز گذشته با انتشار متنی مفصل، به نقد تحلیلی نامه دبیر شورای نگهبان پرداخت… در بخشی از این متن انتقادی که با عنوان «انقلاب علیه جمهوریت» منتشر شده، آورده است…”معلوم است که از چنین نهاد یک‌طرفه و غیرشفاف و غیرپاسخگو و تحت‌حمایت ویژه و احاطه‌شده توسط نیروهای امنیتی که آنها هم به همین سیاق غیرشفاف و غیر پاسخگو و از یک جناح هستند، چه صادر خواهد شد. “».

در ادامه این مطلب آمده است: «این تشکل سیاسی در پایان از تمامی جریان‌ها و نیروهای سیاسی و دلسوزان خواسته که “جلوی این روند ناصواب را بگیرند و کشور را به‌ سمت حاکمیت قانون، شفافیت، نسبت منطقی بین اختیار و مسوولیت و حاکم شدن رای مردم بر سرنوشت خود به عنوان حداقلی‌ترین شرط تداوم جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی سوق دهند.“».

تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است/ برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید

طنز تلخی است که جماعتی که به «شورش علیه جمهوریت» و لگدمال کردن رأی مردم و دهن کجی به مردم سالاری مشهور است، ژست «دفاع از جمهور» به خود گرفته و از حاکم شدن رأی مردم سخن می گوید.

افراطیون اصلاح طلب و از جمله اعضای حزب اتحاد ملت- تابلوی جدید حزب منحله مشارکت- در سال ۸۸ مشارکت ۸۵ درصدی مردم در انتخابات را به آشوب خیابانی و التهاب چندین ماهه بدل کردند.

در همان مقطع فعالین تندرو اصلاح طلب صراحتا اذعان کردند که «دروغ تقلب» اسم رمز آشوب بود. هدف این بود که به بهانه انتخابات، فاتحه جمهوریت و مردم سالاری خوانده شده و با کودتای مخملی، اصل نظام هدف گرفته شود.

برای همین فتنه گران با عربده کشی در خیابان شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» را سر دادند. افراطیون اصلاح طلب در سال ۸۸ در صف دشمن و مقابل مردم ایران ایستاده و پالس تحریم های فلج کننده را به آمریکا و اروپا ارسال کردند.

طیف تندرو اصلاح طلب آلودگی شدیدی به رفتار قبیله ای و حزبی دارد. بر همین اساس به مقولاتی همچون انتخابات و مبارزه با مفاسد اقتصادی و…نگاهی صرفا منفعت طلبانه و قبیله ای و شخصی دارد.

واقعیت غیرقابل انکار این است که افراطیون اصلاح طلب به هیچ عنوان صلاحیت اظهارنظر درباره جمهوریت و مردم سالاری را ندارند.

لازم به ذکر است که در روزهای گذشته روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد با انتقاد از همقطاران خود در مسئله حواشی احراز صلاحیت لاریجانی برای انتخابات ریاست جمهوری نوشت: «ممکن است آقای لاریجانی در سال ۹۴ برای ورود به مجلس دارای صلاحیت بوده است، اما در ۱۴۰۰ و برای تصدی سمت ریاست جمهوری فاقد صلاحیت باشد. فراتر از این، واضح می‌نمایاند که ممکن است آقای لاریجانی به گفته خودش سال‌ها نماینده رهبری در جاهای مختلف بوده باشد و در همین سال ۱۴۰۰ هم برای ده‌ها سمت دیگر دارای صلاحیت باشد، اما هیچ‌کدام از این‌ها هیچ الزام منطقی، قانونی و حتی اخلاقی هم ایجاد نمی‌کند که او حتما دارای صلاحیت نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم بوده باشد.  انتظار تایید صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به پشتوانه رزومه کاری و تایید صلاحیت‌های قبلی برای سمت‌هایی دیگر، گویای بی‌مایگی استنادها و استدلال‌های حقوقی رئیس سابق مجلس است».



منبع

تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی «یک گروه خشن» است/ برای رضایت آل سعود «برجام موشکی» را امضا کنید بیشتر بخوانید »