به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از گذشت ۲۰ سال از تجاوز نظامی آمریکا و همپیمانانش به افغانستان، جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است که راهحل پایان بحران این کشور، دیپلماسی و گفتگوهای سیاسی با حضور همه طیفهای سیاسی و اقوام افغانستانی است.
ایالات متحده که ثمره حضورش در افغانستان صرفاً ناامنی، توسعه خشونت و افزایش کشت و ترانزیت مواد مخدر بوده است، در همین راستا از سالها پیش و در دوران ریاست جمهوری اوباما، تلاشهای زیادی برای برقراری پل ارتباطی با گروههای مختلف افغانستانی داشت که همه این موارد بدون حصول نتیجه ناکام ماند.
سرانجام در ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ (۲۹ فوریه ۲۰۲۰) آمریکاییها بدون درنظر گرفتن دولت قانونی افغانستان و سایر جریانهای مؤثر این کشور، برای تأمین امنیت و منافع خودش با طالبان به توافق رسید.
بیشتر بخوانید:
مفاد این توافقنامه، شامل خروج همه سربازان آمریکا و ناتو از افغانستان، تعهد طالبان نسبت به جلوگیری از فعالیت القاعده در نواحی تحت کنترل طالبان، و گفتگو بین طالبان و حکومت افغانستان بود.
ایالات متحده نیز پذیرفت تعداد سربازان خود را از ۱۲۰۰۰ به ۸۶۰۰ نفر کاهش دهد و در صورتی که طالبان به تعهداتش عمل کند، ظرف ۱۴ ماه بهطور کامل نیروهایش را خارج کند. آمریکا همچنین متعهد شد ظرف ۱۳۵ روز پنج پایگاه خود را تعطیل کند، و تحریمهای خود علیه طالبان را با هدف پایان دادن به آنها تا ۲۷ اوت ۲۰۲۰ مورد بازبینی قرار دهد.
حفاظت از نیروهای خارجی؛ بند پنهان توافقنامه دوحه!
بنا بر عقیده بسیاری از کارشناسان، در این توافقنامه یک بند پنهان نیز وجود داشته است که بر اساس آن طالبان متعهد به حفاظت از نیروهای خارجی در افغانستان شده است.
شش ماه بعد از این نشست، مجدداً در ۲۲ شهریور سال ۹۹ قطر با موضوع افغانستان به سوژه اصلی عرصه دیپلماسی تبدیل میشود و این بار دولت افغانستان نیز در این روند جریان مذاکرات صلح حضور مییابد.
دور دوم از این نشست نیز در ۲۰ دی همان سال در دوحه برگزار شد.
در ادامه این بار روسیه میزبان این نشستها میشود و در ۲۸ اسفند ۹۹ نشستی با عنوان «تروئیکای توسعه یافته» با حضور نمایندگانی از طالبان، دولت افغانستان، روسیه، آمریکا، چین و پاکستان برگزار شد. در این دور از مذاکرات که همزمان با روی کار آمدن جو بایدن رئیس جمهور آمریکا است، مقدمات برگزاری نشست ترکیه ایجاد میشود.
بر اساس توافقات صورت گرفته در مسکو، دو تاریخ پیشنهادی ۲۷ فروردین و ۴ اردیبهشت برای برگزاری نشست استانبول در نظر گرفته شد اما در نهایت با عدم حضور طالبان، این نشست به بن بست خورد.
همزمان با شکست فرآیندهای دیپلماتیک، جو بایدن در ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ اعلام میکند که نیروهای نظامی این کشور نهایتاً تا ۱۱ سپتامبر خاک افغانستان را ترک میکنند.
آمریکا به هیچیک از اهداف خود در افغانستان نرسید
بنا بر عقیدهی بسیاری از کارشناسان، نحوه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، غیر مسئولانه است. زیرا آنها با هدف برقراری دولت مدرن و همچنین صلح و امنیت در افغانستان حاضر شدند اما در نهایت به هیچکدام از اهداف نرسیدند.
در همین راستا شعیب بهمن کارشناس مسائل بینالمللی، معتقد است آمریکاییها برای دو هدف افغانستان را اشغال نظامی میکنند و در ادامه میگوید: «هدف اول آمریکا در افغانستان مبارزه با تروریسم بود اما نهایتاً ناگزیر شدند با گروهی که ابتدا تروریستی اعلام میکردند، یعنی گروه طالبان بنشینند و مذاکره کنند. لذا این مسئله نشان میدهد که یکی از اهداف آمریکاییها کاملاً ناکام مانده است.»
همزمان با شکست فرآیندهای دیپلماتیک، پیشرویهای نیروهای نظامی طالبان در افغانستان ادامه مییابد و به نظر میرسد دیگر امیدی وجود ندارد و همهی طرفهای درگیر در افغانستان باید خود را آمادهی جنگ تمام عیار داخلی کنند.
مذاکرات تهران؛ آغاز ابتکاری متفاوت از سایر طرحهای صلح
در همین حین، روز چهارشنبه ۱۶ تیرماه، سید رسول موسوی مدیر کل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه کشورمان در صفحه شخصی خود در توئیتر از سفر چهار هیئت عالی رتبه سیاسی از افغانستان به تهران خبر میدهد.
بنا بر اعلام موسوی این چهار هیئت اعزامی به کشورمان عبارتند از: «هیئت کمیسیون فرهنگی پارلمان افغانستان، هیئت عالیرتبه سیاسی طالبان، هیئت عالیرتبه سیاسی جمهوریت و هیئت عالی ناظر بر روند تثبیت هویت اتباع»
این نشست مهم که مانند نفسی تازه در کالبد بیجانِ «امید برای زنده نگه داشتن راه حلهای سیاسی» دمیده شد، روز چهارشنبه با سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان در محل وزارت امور خارجه تشکیل شد.
ظریف در این نشست ضمن اشاره به نتایج نامطلوب ادامه منازعات در افغانستان، بازگشت به میز مذاکرات بین الافغانی و تعهد به راهکارهای سیاسی را بهترین انتخاب از سوی رهبران و جریانهای سیاسی افغانستان دانست و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به روند گفتگوها میان جناحهای موجود به منظور حل و فصل مناقشات و بحرانهای جاری در آن کشور اعلام کرد.
این نشست دو روزه در نهایت با صدور بیانیهای به پایان رسید و بر اساس این اعلامیه ۶ مادهای طرفین در موارد ذیل به توافق رسیدند:
۱. هیئتها از مساعی و حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در مورد تأمین صلح در افغانستان و مهمان نوازیهای به عمل آمده ابراز امتنان مینمایند.
۲. هر دو جانب با درک مشترک از خطرات ناشی از ادامه جنگ و صدمهای که از آن متوجه سلامت کشور میشود، به موافقه رسیدند که جنگ راه حل مساله افغانستان نبوده و باید همه تلاشها در جهت رسیدن به راه حل سیاسی و صلح آمیز توجیه گردند.
۳. گفتگوها در فضای صمیمانه صورت گرفت و همه مسائل به صورت مفصل و با صراحت مطرح گردید.
۴. هر دو جانب تصمیم گرفتند مواردی را که ضرورت به مشورت و وضاحت بیشتر دارد مانند ایجاد مکانیزم گذار از جنگ به صلح دائمی، نظام اسلامی مورد توافق و نحوه دستیابی به آن طی نشست بعدی که در نزدیکترین فرصت ممکن دایر خواهد شد مورد بحث قرار داده، به نتیجه برسند.
۵. طرفها نشست تهران را فرصت و زمینه جدید برای تقویت راه حل سیاسی معضل افغانستان میدانند.
۶. هر دو جانب حملاتی را که خانههای مردم، مکاتب، مساجد و شفاخانهها را هدف قرار داده باعث تلفات ملکی میگردند و همچنان تخریب تأسیسات عامه را به شدت تقبیح نموده خواستار به سزا رساندن عاملین آن میگردند.
مدیر کل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه کشورمان در یادداشتی در خصوص مفاد این بیانیه نوشت: «پنج محور فوق را میتوان دستاورد ابتکار تهران در گفتوگوهای بینالافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گامهای بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است.»
موسوی همچنین تصریح کرد: «ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران، صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته و معتقد است که تنها راه صلح گفتوگوهای بینالافغانی است و نقش کشورهای خارجی فقط باید تسهیلکنندگی مذاکرات بینالافغانی باشد.»
وی همچنین گفت: «تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفتوگوهای بینالافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرحهای صلح است.»
اعضای شرکت کننده در نشست تهران
ترکیب افراد حاضر در نشست تهران نسبت به سایر مذاکرات صلح افغانستان از دوحه تا مسکو متفاوت بود و حکایت از تحقق شعار جمهوری اسلامی مبنی بر حل بحران افغانستان از طریق سیاسی و صرفاً با حضور گروههای افغانستانی داشت.
مذاکره کنندگان مذاکرات بینالافغان در تهران به شرح زیر بودند:
-از طرف طالبان؛ «شیرمحمد عباس استانکزی»، «خیرالله خیرخواه» و «قاری دینمحمد حنیف»
-از طرف دولت افغانستان؛ یونس قانونی (معاون اول سابق رئیسجمهور افغانستان)
-از طرف گروه «جمهوریت» شامل نمایندگانی از دولت، ملت و گروههای منتقد سیاسی داخل افغانستان؛ سلام رحیمی (مشاور رئیسجمهور)، کریم خرم و ارشاد احمدی (از چهرههای نزدیک به حامد کرزای، رئیسجمهور پیشین افغانستان)، ظاهر وحدت از «حزب وحدت» و محمد الله بتاش «جنبش ملی»
در همین راستا پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان، افراد حاضر در این نشست را در درون حاکمیت افغانستان اما دارای موضع با اشرف غنی رئیسجمهور فعلی افغانستان توصیف کرد و گفت: «این افراد از خط فکری هستند که معتقدند آقای غنی نوعی انحصارطلبی قومی اعمال و پایگاه دولت را بسیار ضعیف و درگیر فساد کرده است لذا مشروعیتی ندارد.»
عبدالرضا فرجیراد، مدیرکل سابق شورای راهبردی روابط خارجی نیز میگوید: «گروهی که تحت عنوان جمهوریت در این نشست حضور داشتند بیشتر از جانب مردم افغانستان بودند.»
اعلام آمادگی «هند، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان» و چند کشور اروپایی برای برپایی مذاکرات بینالافغان
سعد الله زارعی، کارشناس مسائل خاورمیانه میگوید: «در همین ایام خیلی از کشورها از جمله هند، تاجیکستان، ترکمنستان و روسیه از طالبان و سایر گروهها دعوت کردند. حتی آمریکاییها اصرار داشتند اجلاسی در دوحه برگزار شود اما طرفین به ایران آمدند و این اجلاس مشترک در تهران برگزار شد.»
زارعی در ادامه به یک نکته مهم از نشست تهران اشاره و تاکید میکند: «طالبان در تهران پذیرفت که کلمه امارت در بیانیه به کار نرود. این در حالی بود که طالبان بر روی کلمه امارت خیلی حساسیت داشت و در مذاکراتی که با آمریکاییها در دوحه داشتند نیز از کلمه امارت استفاده کردند و آمریکاییها نیز این کلمه و تشکیل امارت در افغانستان توسط طالبان را پذیرفتند.»
در دیگر سو، برخی منابع آگاه اعلام کردند که «نمایندگان طالبان در نشست تهران گفتند که چند کشور اروپایی نیز برای برپایی مذاکرات میان آنها و دولت افغانستان اعلام آمادگی کردند»
بهنظر میرسد ابتکار دستگاه سیاست خارجی کشورمان در دور اول گفتگوهای سیاسی تهران، مورد رضایت طرفهای داخلی افغانستان و همچنین بازیگران بین الملل بوده است و احتمالاً به زودی شاهد توسعه این مذاکرات با حضور سایر بازیگران مؤثر بین المللی از جمله پاکستان، روسیه، هند و چین در تهران باشیم.