محمدجواد ظریف

رایزنی تلفنی وزیر خارجه جمهوری آذربایجان و ظریف

رایزنی تلفنی وزیر خارجه جمهوری آذربایجان و ظریف


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «جیحون بایراموف» وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان امشب (سه شنبه) تلفنی با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت و گو کرد.

وزیر خارجه جمهوری آذربایجان در این تماس تلفنی در خصوص آخرین تحولات روابط دوجانبه و مسائل منطقه ای گفتگو و تبادل نظر کرد.

ظریف به مناسبت عید قربان نیز تلفنی با وزیر خارجه جمهوری آذربایجان گفت و گو کرده بود.

سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز اخیرا در پی درگیری‌های مرزی پراکنده بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، دو طرف را به خویشتنداری دعوت کرد.

منبع: فارس

وزیر خارجه جمهوری آذربایجان امشب در تماس تلفنی با ظریف درباره مناسبات دوجانبه و تحولات منطقه گفت و گو کرد.



منبع خبر

رایزنی تلفنی وزیر خارجه جمهوری آذربایجان و ظریف بیشتر بخوانید »

زوایایی پنهان از ابتکار تهران برای صلح در افغانستان

زوایایی پنهان از ابتکار تهران برای صلح در افغانستان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از گذشت ۲۰ سال از تجاوز نظامی آمریکا و همپیمانانش به افغانستان، جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است که راه‌حل پایان بحران این کشور، دیپلماسی و گفتگوهای سیاسی با حضور همه طیف‌های سیاسی و اقوام افغانستانی است.

ایالات متحده که ثمره حضورش در افغانستان صرفاً ناامنی، توسعه خشونت و افزایش کشت و ترانزیت مواد مخدر بوده است، در همین راستا از سال‌ها پیش و در دوران ریاست جمهوری اوباما، تلاش‌های زیادی برای برقراری پل ارتباطی با گروه‌های مختلف افغانستانی داشت که همه این موارد بدون حصول نتیجه ناکام ماند.

سرانجام در ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ (۲۹ فوریه ۲۰۲۰) آمریکایی‌ها بدون درنظر گرفتن دولت قانونی افغانستان و سایر جریان‌های مؤثر این کشور، برای تأمین امنیت و منافع خودش با طالبان به توافق رسید.

بیشتر بخوانید:

۵دستاورد گفتگوهای بین‌الافغانی در تهران

مفاد این توافقنامه، شامل خروج همه سربازان آمریکا و ناتو از افغانستان، تعهد طالبان نسبت به جلوگیری از فعالیت القاعده در نواحی تحت کنترل طالبان، و گفتگو بین طالبان و حکومت افغانستان بود.

ایالات متحده نیز پذیرفت تعداد سربازان خود را از ۱۲۰۰۰ به ۸۶۰۰ نفر کاهش دهد و در صورتی که طالبان به تعهداتش عمل کند، ظرف ۱۴ ماه به‌طور کامل نیروهایش را خارج کند. آمریکا همچنین متعهد شد ظرف ۱۳۵ روز پنج پایگاه خود را تعطیل کند، و تحریم‌های خود علیه طالبان را با هدف پایان دادن به آن‌ها تا ۲۷ اوت ۲۰۲۰ مورد بازبینی قرار دهد.

حفاظت از نیروهای خارجی؛ بند پنهان توافقنامه دوحه!

بنا بر عقیده بسیاری از کارشناسان، در این توافقنامه یک بند پنهان نیز وجود داشته است که بر اساس آن طالبان متعهد به حفاظت از نیروهای خارجی در افغانستان شده است.

شش ماه بعد از این نشست، مجدداً در ۲۲ شهریور سال ۹۹ قطر با موضوع افغانستان به سوژه اصلی عرصه دیپلماسی تبدیل می‌شود و این بار دولت افغانستان نیز در این روند جریان مذاکرات صلح حضور می‌یابد.

دور دوم از این نشست نیز در ۲۰ دی همان سال در دوحه برگزار شد.

در ادامه این بار روسیه میزبان این نشست‌ها می‌شود و در ۲۸ اسفند ۹۹ نشستی با عنوان «تروئیکای توسعه یافته» با حضور نمایندگانی از طالبان، دولت افغانستان، روسیه، آمریکا، چین و پاکستان برگزار شد. در این دور از مذاکرات که همزمان با روی کار آمدن جو بایدن رئیس جمهور آمریکا است، مقدمات برگزاری نشست ترکیه ایجاد می‌شود.

بر اساس توافقات صورت گرفته در مسکو، دو تاریخ پیشنهادی ۲۷ فروردین و ۴ اردیبهشت برای برگزاری نشست استانبول در نظر گرفته شد اما در نهایت با عدم حضور طالبان، این نشست به بن بست خورد.

همزمان با شکست فرآیندهای دیپلماتیک، جو بایدن در ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ اعلام می‌کند که نیروهای نظامی این کشور نهایتاً تا ۱۱ سپتامبر خاک افغانستان را ترک می‌کنند.

آمریکا به هیچ‌یک از اهداف خود در افغانستان نرسید

بنا بر عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان، نحوه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، غیر مسئولانه است. زیرا آن‌ها با هدف برقراری دولت مدرن و همچنین صلح و امنیت در افغانستان حاضر شدند اما در نهایت به هیچکدام از اهداف نرسیدند.

در همین راستا شعیب بهمن کارشناس مسائل بین‌المللی، معتقد است آمریکایی‌ها برای دو هدف افغانستان را اشغال نظامی می‌کنند و در ادامه می‌گوید: «هدف اول آمریکا در افغانستان مبارزه با تروریسم بود اما نهایتاً ناگزیر شدند با گروهی که ابتدا تروریستی اعلام می‌کردند، یعنی گروه طالبان بنشینند و مذاکره کنند. لذا این مسئله نشان می‌دهد که یکی از اهداف آمریکایی‌ها کاملاً ناکام مانده است.»

همزمان با شکست فرآیندهای دیپلماتیک، پیشروی‌های نیروهای نظامی طالبان در افغانستان ادامه می‌یابد و به نظر می‌رسد دیگر امیدی وجود ندارد و همه‌ی طرف‌های درگیر در افغانستان باید خود را آماده‌ی جنگ تمام عیار داخلی کنند.

مذاکرات تهران؛ آغاز ابتکاری متفاوت از سایر طرح‌های صلح

در همین حین، روز چهارشنبه ۱۶ تیرماه، سید رسول موسوی مدیر کل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه کشورمان در صفحه شخصی خود در توئیتر از سفر چهار هیئت عالی رتبه سیاسی از افغانستان به تهران خبر می‌دهد.

بنا بر اعلام موسوی این چهار هیئت اعزامی به کشورمان عبارتند از: «هیئت کمیسیون فرهنگی پارلمان افغانستان، هیئت عالیرتبه سیاسی طالبان، هیئت عالی‌رتبه سیاسی جمهوریت و هیئت عالی ناظر بر روند تثبیت هویت اتباع»

این نشست مهم که مانند نفسی تازه در کالبد بی‌جانِ «امید برای زنده نگه داشتن راه حل‌های سیاسی» دمیده شد، روز چهارشنبه با سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان در محل وزارت امور خارجه تشکیل شد.

ظریف در این نشست ضمن اشاره به نتایج نامطلوب ادامه منازعات در افغانستان، بازگشت به میز مذاکرات بین الافغانی و تعهد به راهکارهای سیاسی را بهترین انتخاب از سوی رهبران و جریان‌های سیاسی افغانستان دانست و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به روند گفتگوها میان جناح‌های موجود به منظور حل و فصل مناقشات و بحران‌های جاری در آن کشور اعلام کرد.

این نشست دو روزه در نهایت با صدور بیانیه‌ای به پایان رسید و بر اساس این اعلامیه ۶ ماده‌ای طرفین در موارد ذیل به توافق رسیدند:

۱. هیئت‌ها از مساعی و حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در مورد تأمین صلح در افغانستان و مهمان نوازی‌های به عمل آمده ابراز امتنان می‌نمایند.

۲. هر دو جانب با درک مشترک از خطرات ناشی از ادامه جنگ و صدمه‌ای که از آن متوجه سلامت کشور می‌شود، به موافقه رسیدند که جنگ راه حل مساله افغانستان نبوده و باید همه تلاش‌ها در جهت رسیدن به راه حل سیاسی و صلح آمیز توجیه گردند.

۳. گفتگوها در فضای صمیمانه صورت گرفت و همه مسائل به صورت مفصل و با صراحت مطرح گردید.

۴. هر دو جانب تصمیم گرفتند مواردی را که ضرورت به مشورت و وضاحت بیشتر دارد مانند ایجاد مکانیزم گذار از جنگ به صلح دائمی، نظام اسلامی مورد توافق و نحوه دستیابی به آن طی نشست بعدی که در نزدیک‌ترین فرصت ممکن دایر خواهد شد مورد بحث قرار داده، به نتیجه برسند.

۵. طرف‌ها نشست تهران را فرصت و زمینه جدید برای تقویت راه حل سیاسی معضل افغانستان می‌دانند.

۶. هر دو جانب حملاتی را که خانه‌های مردم، مکاتب، مساجد و شفاخانه‌ها را هدف قرار داده باعث تلفات ملکی می‌گردند و همچنان تخریب تأسیسات عامه را به شدت تقبیح نموده خواستار به سزا رساندن عاملین آن می‌گردند.

مدیر کل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه کشورمان در یادداشتی در خصوص مفاد این بیانیه نوشت: «پنج محور فوق را می‌توان دستاورد ابتکار تهران در گفت‌وگوهای بین‌الافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گام‌های بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است.»

موسوی همچنین تصریح کرد: «ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران، صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته و معتقد است که تنها راه صلح گفت‌وگوهای بین‌الافغانی است و نقش کشورهای خارجی فقط باید تسهیل‌کنندگی مذاکرات بین‌الافغانی باشد.»

وی همچنین گفت: «تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفت‌وگوهای بین‌الافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرح‌های صلح است.»

اعضای شرکت کننده در نشست تهران

ترکیب افراد حاضر در نشست تهران نسبت به سایر مذاکرات صلح افغانستان از دوحه تا مسکو متفاوت بود و حکایت از تحقق شعار جمهوری اسلامی مبنی بر حل بحران افغانستان از طریق سیاسی و صرفاً با حضور گروه‌های افغانستانی داشت.

مذاکره کنندگان مذاکرات بین‌الافغان در تهران به شرح زیر بودند:

-از طرف طالبان؛ «شیرمحمد عباس استانکزی»، «خیرالله خیرخواه» و «قاری دین‌محمد حنیف»

-از طرف دولت افغانستان؛ یونس قانونی (معاون اول سابق رئیس‌جمهور افغانستان)

-از طرف گروه «جمهوریت» شامل نمایندگانی از دولت، ملت و گروه‌های منتقد سیاسی داخل افغانستان؛ سلام رحیمی (مشاور رئیس‌جمهور)، کریم خرم و ارشاد احمدی (از چهره‌های نزدیک به حامد کرزای، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان)، ظاهر وحدت از «حزب وحدت» و محمد الله بتاش «جنبش ملی»

در همین راستا پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان، افراد حاضر در این نشست را در درون حاکمیت افغانستان اما دارای موضع با اشرف غنی رئیس‌جمهور فعلی افغانستان توصیف کرد و گفت: «این افراد از خط فکری هستند که معتقدند آقای غنی نوعی انحصارطلبی قومی اعمال و پایگاه دولت را بسیار ضعیف و درگیر فساد کرده است لذا مشروعیتی ندارد.»

عبدالرضا فرجی‌راد، مدیرکل سابق شورای راهبردی روابط خارجی نیز می‌گوید: «گروهی که تحت عنوان جمهوریت در این نشست حضور داشتند بیشتر از جانب مردم افغانستان بودند.»

اعلام آمادگی «هند، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان» و چند کشور اروپایی برای برپایی مذاکرات بین‌الافغان

سعد الله زارعی، کارشناس مسائل خاورمیانه می‌گوید: «در همین ایام خیلی از کشورها از جمله هند، تاجیکستان، ترکمنستان و روسیه از طالبان و سایر گروه‌ها دعوت کردند. حتی آمریکایی‌ها اصرار داشتند اجلاسی در دوحه برگزار شود اما طرفین به ایران آمدند و این اجلاس مشترک در تهران برگزار شد.»

زارعی در ادامه به یک نکته مهم از نشست تهران اشاره و تاکید می‌کند: «طالبان در تهران پذیرفت که کلمه امارت در بیانیه به کار نرود. این در حالی بود که طالبان بر روی کلمه امارت خیلی حساسیت داشت و در مذاکراتی که با آمریکایی‌ها در دوحه داشتند نیز از کلمه امارت استفاده کردند و آمریکایی‌ها نیز این کلمه و تشکیل امارت در افغانستان توسط طالبان را پذیرفتند.»

در دیگر سو، برخی منابع آگاه اعلام کردند که «نمایندگان طالبان در نشست تهران گفتند که چند کشور اروپایی نیز برای برپایی مذاکرات میان آنها و دولت افغانستان اعلام آمادگی کردند»

به‌نظر می‌رسد ابتکار دستگاه سیاست خارجی کشورمان در دور اول گفتگوهای سیاسی تهران، مورد رضایت طرف‌های داخلی افغانستان و همچنین بازیگران بین الملل بوده است و احتمالاً به زودی شاهد توسعه این مذاکرات با حضور سایر بازیگران مؤثر بین المللی از جمله پاکستان، روسیه، هند و چین در تهران باشیم.

منبع: مهر

ترکیب افراد حاضر در نشست تهران برای صلح در افغانستان نسبت به سایر مذاکرات از دوحه تا مسکو متفاوت بود و حکایت از تحقق شعار حل سیاسی بحران با مشارکت همه گروه‌های افغانستانی داشت.



منبع خبر

زوایایی پنهان از ابتکار تهران برای صلح در افغانستان بیشتر بخوانید »

ظریف وارد شهرساحلی آنتالیا شد

ظریف وارد شهرساحلی آنتالیا شد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد جواد ظریف بنا به دعوت «مولود چاووش اوغلو» وزیر امور خارجه ترکیه و برای حضور و سخنرانی در مجمع دیپلماسی آنتالیا، امروز (پنج شنبه) وارد شهر آنتالیا، محل برگزاری این اجلاس شد.

وی در حاشیه این اجلاس با تعدادی از مقامات عالی‌رتبه و وزرای امور خارجه شرکت کننده دیدار و گفتگو خواهد داشت و در اجلاس سه جانبه وزرای امور خارجه ایران، ترکیه و افغانستان نیز شرکت خواهد کرد.

مجمع دیپلماسی آنتالیا روز جمعه ۲۸ خرداد با سخنرانی «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه افتتاح خواهد شد.

این نشست با حضور مقامات عالی رتبه کشورها، وزرای امور خارجه، روسای سازمان‌های بین المللی و منطقه‌ای و دیپلمات‌های برجسته برگزار می‌شود.



منبع خبر

ظریف وارد شهرساحلی آنتالیا شد بیشتر بخوانید »

ترفند آمریکا برای منحرف کردن اذهان از راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها

ترفند آمریکا برای منحرف کردن اذهان از راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه آمریکا یکشنبه در مصاحبه با شبکه «ای‌بی‌سی» مدعی شد هنوز نشانه‌ای مشاهده نکرده است که نشان دهد ایران برای برداشتن گام‌های لازم جهت بازگشت به برجام آمادگی دارد یا خیر.

وزیر خارجه آمریکا در ادامه گفت: «من فکر می‌کنم ایران از آنچه برای بازگشت به تعهدات برجامی مورد نیاز است، آگاهی دارد، اما آنچه ما هنوز مشاهده نکرده‌ایم این است که آیا ایران آماده است یا می‌خواهد برای انجام آنچه که باید بکند، تصمیم بگیرد یا نه. آزمون این است و ما هنوز پاسخی برای آن نداریم.»

این اظهارنظر آنتونی بلینکن در بردارنده ظرایف مهمی در خصوص نحوه نگاه دولت «جو بایدن» به مقوله رفع تحریم‌ها است و نشان می‌دهد آمریکایی‌ها هنوز باور ندارند که در دوران ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» تخلفی از تعهدات آمریکا صورت گرفته و نخستین شرط بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی، جبران نقض عهد گذشته است.

دولت «جو بایدن»، ظاهراً همسو با طرفداران «دونالد ترامپ» تصور می‌کند که تحریم‌ها اهرم فشاری ایجاد کرده‌اند که واشنگتن می‌تواند آن را ابزار کسب امتیازات جدید از ایران قرار دهد و بر همین اساس، این ایران است که باید گام نخست را برای رفع تحریم‌ها بردارد.

«محمد جواد ظریف»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران خطاب به بلینکن به همین موضوع اشاره کرد و در توییتر نوشت: «آنتونی بلینکن، لغو تحریم های ترامپ یک الزام حقوقی و اخلاقی- و نه یک اهرم مذاکراتی- است. [چنین استفاده ابزاری از تحریم‌ها] به کار ترامپ نیامد؛ به کار شما هم نخواهد آمد.   میلیاردها دلار پول مردم ایران که به دلیل قلدرمابی ایالات متحده در خارج به گروگان گرفته شده را آزاد سازید. میراث ترامپ منقضی شده است. رئیس جمهور بایدن، این میراث را رها کنید.»

غیر از ظریف، ده‌ها نفر از سیاستمداران هم‌حزبی جو بایدن هم به او گوشزد کرده‌اند که رفع تحریم‌ها را نباید امتیاز به ایران قلمداد کرد. مثلاً ۵۳ نفر از سران ایالتی حزب دموکرات و اعضای «کمیته ملی حزب دموکرات» در نامه‌ای به بایدن تصریح کرده‌اند که رفع تحریم‌ها برای بازگشت به برجام را نباید امتیاز به ایران تلقی کرد. آنها نوشته‌اند: «رفع تحریم‌های ترامپ که او آشکارا آنها را برای غیرممکن بودن بازگشت به برجام وضع کرد نباید امتیاز به ایران تلقی کرد بلکه باید آن را تلاشی برای بازگرداندن اعتبار آمریکا و تقویت امنیت این کشور دانست.»

این در حالی است که در صورتی که قرار باشد بازگشت آمریکا به برجام اتفاق بیفتد، از منظر طرف ایرانی مسئله مهم رفع یا عدم رفع تحریم‌ها نیست بلکه هوشیاری درباره چگونگی رفع تحریم‌ها (در صورتی که قرار باشد رفع تحریم اتفاق بیفتد) است که اهمیت اصلی را دارد.

تجربه اجرای برجام در دوران «باراک اوباما» نشان می‌دهد میان «رفع واقعی تحریم» و «رفع کاغذی یا حقوقی تحریم» تفاوت از زمین تا آسمان است. دولت اوباما، علی‌رغم آنکه به صورت اسمی تحریم‌های بانکی و سایر تحریم‌ها را رفع کرده بود دیگر ابزارهای اقتصادی، سیاسی و حقوقی را برای حفظ ساختار تحریم و جلوگیری از انتفاع اقتصادی ایران به کار گرفت.

ایجاد هراس در بانک‌ها درباره انجام تراکنش‌های مربوط به ایران، تمدید ۱۰ ساله «قانون تحریم‌های ایران»، امضای قانون ویزا برای هراساندن تجار از ورود به ایران و گره زدن انتفاع اقتصادی ایران به مسائل غیرهسته‌ای تنها بخشی از اقداماتی بود که در دوران ریاست‌جمهوری «باراک اوباما» برای ایجاد هراس در فضای بین‌المللی از تجارت با ایران و محدود کردن منافع اقتصادی ایران انجام شد.

به نظر می‌رسد دولت «جو بایدن» در حال حاضر در تلاش است از طریق متمرکز کردن مسائل پیرامون مذاکرات حول دوگانه رفع یا عدم رفع تحریم‌ها ذهن‌ها را از مسئله اصلی که چگونگی رفع تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن است منحرف کند. ظاهراً تصور دولت فعلی آمریکا این است که چنانچه بر سر این دوگانه هیجانات کاذب و موانع ساختگی ایجاد کند می‌تواند رفع تحریم‌ها مشابه آنچه در دوران اوباما اتفاق افتاد را به عنوان امتیاز به طرف ایرانی بفروشد.

این بازی آمریکا در عالی‌ترین سطح جمهوری اسلامی درک و رد شد به نحوی که رهبر معظّم انقلاب در تاریخ ۱۹ بهمن ۹۹ فرمودند: «اگر میخواهند ایران به تعهّدات برجامی برگردد، باید آمریکا تحریم‌ها را کلّاً لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستی‌آزمایی کنیم. آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است.»



منبع خبر

ترفند آمریکا برای منحرف کردن اذهان از راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها بیشتر بخوانید »

آیا روایت نَهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری کامل نقل شده است؟

آیا روایت نَهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری کامل نقل شده است؟


گروه سیاسی خبرگزاری فارس؛ احد شیرزاد: پس از بیانات شب گذشته رهبر معظّم انقلاب در ارتباط تصویری با دانشجویان، برخی تصور کردند بخشی از این بیانات، ابهاماتی را ایجاد کرده است.

ماجرای ابهام چیست؟

ماجرا از این قرار است که رهبر انقلاب شب گذشته فرمودند: «در دوره‌های گذشته کسانی که می‌خواستند نامزد بشوند، از من می‌پرسیدند که شما مثلاً موافقید؟ من می‌گفتم «من نه موافقم، نه مخالف»، یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمی‌گویم. اگر کسی پرسید که شما موافقید، همین هم که «من نه موافقم، نه مخالفم» را هم من نخواهم گفت».

سخنان رهبر انقلاب در حالی مطرح می‌شود که همین یکماه قبل خبر «نهی سیّد حسن خمینی برای حضور در انتخابات از سوی رهبر انقلاب»، تیتر نخست رسانه‌های کشور بود.

 

 

اما به راستی این سخن رهبر انقلاب، ایجاد کننده ابهام بود یا بالعکس، برطرف‌کننده ابهام بود؟ باید گفت که اتفاقاً با نگاهی دقیق‌تر به ماجرا، خواهیم دید که سخن رهبر انقلاب کارکرد ابهام‌زدایی داشته است.

در واقع باید گفت رهبر انقلاب بر اساس همین حساسیتی که در جمع دانشجویان از آن سخن گفتند (عدم توصیه به ورود یا عدم ورود کاندیدایی خاص)، نسبت به سیّدحسن خمینی نیز همین مشی را اتخاذ کرده‌اند و بدیهی است که وقتی فرزند یادگار امام برای حضور در انتخابات از رهبر انقلاب اذن خواسته‌اند، پاسخ رهبر انقلاب یک جمله بیش نبوده است: «نظری نمی‌دهم».

با این حال، تکلیف روایتی که سیّدحسن خمینی از نهی رهبر انقلاب مطرح کرده و تبدیل به روایت قالب رسانه‌ها شد، چه می‌شود؟

در پاسخ باید این سؤال را پرسید که آیا آنچه سیّدحسن خمینی و برادر وی نقل کرده‌اند، عیناً با همان کیفیتی بوده که رخ داده است یا صرفاً بخشی از روایت ملاقات با رهبر انقلاب بوده است؟

منطق حاکم بر سخنان شب گذشته رهبر انقلاب بیانگر این است که روایت نقل شده از ملاقات سیّدحسن خمینی با رهبر انقلاب،‌ نمی‌تواند روایت کاملی باشد،‌ بلکه هدفمند منتشر شده است. پیگیری خبرنگار فارس نیز تأییدکننده همین موضوع است.

ماجرا از این قرار است که سیّدحسن خمینی در ملاقات با رهبر انقلاب از ایشان می‌خواهد تا درباره ورودش به انتخابات نظر دهند. رهبر انقلاب طبق همان مشی خود، اظهارنظری نمی‌کنند. اصرار سیّدحسن خمینی ادامه پیدا می‌کند و خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید: «فرض کنید که فرزند شما چنین درخواستی از شما داشته‌اند، پاسخ شما به او چیست؟». استنکاف رهبر انقلاب ادامه می‌یابد تا اینکه در نهایت پس از اصرارهای متوالی سیّدحسن خمینی، ایشان می‌گویند که اگر فرزند من چنین درخواستی داشته باشد، می‌گویم به صلاح او نیست در انتخابات شرکت کند.

حال، اولین روایتی که بعد از ملاقات سیّد حسن خمینی و رهبر انقلاب توسط سیّد یاسر خمینی در رسانه‌ها منتشر شد را مرور کنیم: «حسن آقا امروز مطابق دیدارهای نوبه خود با رهبری به دیدن ایشان رفتند که طی این ملاقات، رهبر انقلاب کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاج حسن آقا را مانند فرزند خود می‌دانند، از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند».

 

 

آنچه از این روایت برداشت می‌شود این است که  رهبر انقلاب بنابه مصالحی، از سیّدحسن خمینی خواسته‌اند تا در انتخابات حضور پیدا نکند، حال اینکه در واقع، واکنش رهبر انقلاب به درخواست سیّدحسن خمینی همان واکنشی بوده که ایشان نسبت به سایر نامزدها داشته‌اند.

اکنون باید به این سؤال پاسخ داد که علّت اصرار سیّدحسن خمینی در گرفتن نظر رهبر انقلاب درباره کاندیداتوری خود در انتخابات چه بوده است؟

برای پاسخ به این سؤال باید اتفاقات پس از اعلام خبر نهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری را مرور کرد. اتفاقاتی که از سناریویی از پیش طراحی شده پرده برمی‌دارد. سناریویی که با سخنان شب گذشته رهبر انقلاب، بهتر فهم می‌شود.

 

وقتی پروژه القاء حذف سیّدحسن خمینی کلید می‌خورد

بعد از انتشار خبر نهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری، هفته‌نامه اصلاح‌طلب صدا، خط مظلوم‌نمایی و القاء حذف سیّدحسن خمینی را کلید می‌زند و با قرار دادن تصویر بزرگ آیت‌الله رئیسی و حجّت‌الاسلام سیّد حسن خمینی در مقابل هم در روی جلد خود، از تیتر «دوئل بی دوئل» استفاده می‌کند و می‌نویسد: «با خروج سیدحسن خمینی از دایره نامزدهای احتمالی ریاست‌جمهوری، چشم‌انداز یک دوقطبی جدّی در انتخابات ۱۴۰۰ از بین رفت. آیا میدان برای سیّد ابراهیم رئیسی خالی خواهد شد یا ورود او هم منتفی می‌شود؟».

 

 

این خط، توسط سایر رسانه‌های این جریان هم پی گرفته شد.

روزنامه اصلاح‌طلب ابتکار هم وارد می‌شود و در سرمقاله‌ای به قلم محمّدعلی وکیلی، نماینده سابق لیست امید و مدیرمسئول این روزنامه می‌نویسد: «با تعیین تکلیف و منتفی شدن حضور سیدحسن خمینی، تقریباً دست اصلاح‌طلبان دیگر خالی شده و سوسوی امید اصلاح‌طلبان از بین رفته است. حسن خمینی ته مانده کیسه اعتبار اصلاح‌طلبان بود و با غیبت او، تقریباً می‌شود حدس زد که هیچ اصلاح‌طلب جدی در این انتخابات نداریم. با این شرایط، اگر سید ابراهیم رئیسی ورود کند، که بسیار محتمل است، تکلیف اصولگرایان روشن می‌شود و تمام ظرفیت این جریان به میدان می‌آید. باتوجه به ظرفیت رئیسی، او هم شانس تقریباً قطعی رأی خواهد داشت و هم توان بالا بردن مشارکت را دارد. به همین دلیل به رغم تقلاهای بی‌اثر، شاید اصلاح‌طلبان در این انتخابات بروند هواخوری و موضوعیت خاصی در این انتخابات پیدا نکنند». 

 

 

سیّدحسن خمینی نیز در این موضوع، بی‌سهم نماند و این خط،‌ از سوی او نیز پیگیری شد. وی در دیدار اعضای حزب اعتماد ملّی بعد از گفتن این جمله که «حکومتِ یک‌دست افراطی را خطرناک می‌دانم»، می‌گوید: «تلقی من هم این بود که شاید بتوانیم کاری کنیم که این امر در مورد شخص بنده دیگر امکانش فراهم نیست». اینجا نیز علی‌رغم اینکه رهبر انقلاب ابتدائاً نظری درباره کاندیداتوری وی نداده بودند و سیّدحسن خمینی، خود اصرار به اظهار نظر رهبر انقلاب داشته است، القا می‌شود که مانعی سر راه کاندیداتوری وی گذاشته شده است!

 

 

در همین دیدار است که الیاس حضرتی، دبیرکل حزب اعتماد ملّی با بیان اینکه «نسل جوان دنبال پرچمی می گردند که حول آن کار کنند»، از سیّدحسن خمینی می‌خواهد تا پرچمداری کند و می‌گوید: «شما خواسته یا ناخواسته به وسط میدان آمده اید. قصد انتخابات کرده بودید و شخصیت بزرگی به حضرتعالی گفته اند که مصلحت نیست و شما هم خیلی درست و منطقی آن را پذیرفتید».

 

بهره‌برداری‌ها از عدم کاندیداتوری سیّدحسن خمینی ادامه دارد

بهره‌‌‌‌برداری از عدم ورود سیّدحسن خمینی به انتخابات همچنان ادامه دارد و در تازه‌ترین اقدام، روزنامه اعتماد در شماره امروز (چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت) با اشاره به منصرف شدن ظریف از کاندیداتوری، تیتر صفحه نخست خود را به «ظریف بعد از حسن خمینی» اختصاص می‌دهد و می‌نویسد: «اصلاح‌طلبان یک کاندیدای شاخص دیگر را در نخستین روز نام‌نویسی از دست دادند».

 

 

پروژه کاندیداسازی و مظلوم‌نمایی

استراتژی اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ لایه‌های مختلفی دارد که یکی از آن‌ها، کاندیداسازی و سپس مظلوم‌نمایی نسبت به آن چیزی است که حذف آن‌ها از صحنه رقابت‌ها می‌نامند! کاندیداهایی که اساساً شرایط و شانس حضور در میدان نهایی رقابت را نداشته‌اند، چه اینکه سیّدحسن خمینی بدون داشتن هیچ سابقه مدیریتی کلان، شانسی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان نداشت و بر اساس مصوبه اخیر شورای نگهبان، حتی امکان ثبت‌نام در انتخابات را نیز نداشت.

در هر صورت باید دید آیا سیّدحسن خمینی، روایت ناقص خود از ملاقاتش با رهبر انقلاب را اصلاح خواهد کرد یا اصلاح‌طلبان به بهره‌برداری خود از موضوع عدم کاندیداتوری وی ادامه خواهند داد؟

انتهای پیام/





منبع خبر

آیا روایت نَهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری کامل نقل شده است؟ بیشتر بخوانید »