تیرباران به جرم اهانت نکردن به امام/ علم الهدی شکنجه گر ساواکی را برای انقلاب بخشید

تیرباران به جرم اهانت نکردن به امام/ علم الهدی شکنجه گر ساواکی را برای انقلاب بخشید


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انقلاب اسلامی، انقلاب ارزش‌ها بود، شهدای کربلای هویزه ارزشی و انقلابی بودند، اما ارزش آن‌ها به فتح خاک نیست، چرا که به دنبال قهرمانی نبودند، برای وطن آمدند، قهرمان جریان اجتماعی‌ای بودند که امام به راه انداخت و همه اقشار را همراه کرد. در هویزه از همه اقشار شهید داریم، دانش آموز، معلم، طلبه، پاسدار، بسیجی، کارمند، کارگر و حتی عشایر عربی که دشمن در آغازین روز‌های جنگ تحمیلی روی استقبال از آنان حساب باز کرده بود، اما عشایر دست رد به سینه آنان زدند.

به مناسبت ایام دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، میلاد کریمی مسوول امور پژوهشی زیارتگاه شهدای هویزه در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس به بخشی از فعالیت‌های انقلابی شهدای هویزه پرداخت که در ادامه ماحصل ان را می‌خوانید.

تیرباران به جرم اهانت نکردن به امام

در هویزه از هر قشر و گروهی شهید داریم که می‌توانند الگو باشند، نقطه اشتراک این شهدا مبارزه و انقلاب اسلامی است. مجموع ویژگی‌ها و اقداماتی که یک فرد عنوان مبارز و انقلابی دارد در شهدای هویزه هست؛ بنابراین این شهدا قبل اینکه شهید باشند انقلابی به تمام عیار هستند و سوابقی، چون شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه، ساخت کوکتل ملوتوف تا حرکات جسورانه تری مثل اقدامات مسلحانه، دستگیری، زندانی شدن، شکنجه، فرار از پادگان، مجروحیت و افتخار جانبازی انقلاب، تمرد از تیرباران انقلابیون در زمان خدمت سربازی، اخراج از محل کار، پیش رفتن تا مرز شهادت، گرفتن حکم اعلام و خودسازی انقلابی را شاهد هستیم.

یادمان شهدای عشایر عرب کرخه نور در مجاورت یادمان شهدای هویزه ۲۸ شهید از نوجوان ۱۷ ساله تا پیرمرد ۸۱ ساله را در خود دارد که به جرم عدم همراهی با دشمن و همراهی با امام تیرباران، و در گور دسته جمعی به خاک سپرده شدند. در یکی از نقل‌های تاریخ شفاهی، سرباز بعثی روایت کرده «روزی که این‌ها (شهدا) را در ۱۸ آبان ۵۹ در چند کیلومتری روستا‌ها به اسارت گرفتیم دستور دادند آن‌ها را بازرسی کنیم، در دشداشه یکی از پیرمرد‌ها تصویر امام را پیدا کردیم، ما فوق رفت سراغ پیرمرد گفت عکس را پاره کن و به امام فحش بده، اما پیرمرد امتناع کرد، گفت به امام توهین نمی‌کنم، افسر بعثی عصبانی شد و دستور تیرباران را صادر کرد.»

سربازان گهواره‌ای امام در هویزه

قالب شهدای دانش آموز ما در هویزه همان سربازان گهواره‌ای سال ۴۲ امام هستند و چند تن از آنان دقیقا متولد همین سالند.. تعدادی در جمعه سیاه و میدان ژاله حضور داشتند، حداقل ۲۱ نفر در وصایا و دستنوشته‌هایشان درباره انقلاب اسلامی سخن گفتند؛ لذا شهدای انقلابی هویزه افرادی نمونه جوان طراز انقلابند که خوب پرورش یافتند، شب بیداری کشیدند، خود را ساختند و جهادی کار کردن را در ذات خود بیدار کردند. آن‌ها مدت زمان زیادی در جبهه جنگ نبودند لذا به نظر من، به عنوان پژوهشکر بخش بزرگی از اجر شهادت، ماندگاری و برجستگی آنان در سراسر دوران جنگ به مبارزات و مجاهدت‌هایشان در دوران انقلاب برمی‌گردد که مبارزات انقلابی هر یک موضوع یک مصاحبه مستقل است.

سیدالشهدا و فرمانده حماسه هویزه سید محمدحسین علم الهدی از نخستین سال‌های نوجوانی در قالب مبارز برجسته و معتقد به انجام فعالیت‌ها و اقدامات ایزایی دست زد. او در خانواده‌ای مبارز متولد شد، پدر و برادرش روحانی بودند، آیت الله سید مرتضی پدرش بعد از دستگیری حضرت امام در سال ۴۲ به نمایندگی از مردم خوزستان به تهران آمده و سه ماه ماند. او در زمانی که احتمال شهادت امام می‌رفت به همراه دیگر روحانیون اقداماتی انجام دادند که منجر به تبعید ایشان شد. مادر شهید علم الهدی خانم جزایری به عنوان زنی سنتی، اما آگاه و مبارز به شاه تلگراف زد و گفت تو اگر ایرانی و مسلمان هستی به ما بگو چرا مرجع تقلید ما را تبعید کردی، اگر نیستی بگو تا تکلیفمات روشن شود. شهید در چنین خانواده به دنیا آمد.

آتش زدن سیرک مصری

نخستین مبارزه علم الهدی به سال ۵۱ و آتش زدن سیرک مصری برمی‌گردد. در ظهری که مردم و کارکنان سیرک نبودند و حیوانات در قفس‌ها بودند او به همراه دوستانش چادر اصلی سیرک را را آتش زده و نامه‌ای به مدیر سیرک نوشت. در این نامه عنوان کرده بود که همه ما در زمانی که باید در برابر اسرائیل متحد شده و مبارزه کنیم به ایران آمدید تا جوانانمان را به ابتذال بکشید. جالب اینکه خودشان به آتش نشانی زنگ می‌زنند تا سیرک بیشتر خسارت نبیند.

دسته عزاداری با راهپیمایی و خواندن آیات جهاد

سال ۵۳ راهپیمایی‌ای در روز عاشورا علیه رژیم شاه تدارک دید. در این سال به همراه انجمن اسلامی دانشوران دسته عزاداری راه انداخت، بال سیاهی بسته و روی آن نوشته بودند انَ الحیات عقیده و الجهاد نوشته بودند راهپیمایی کرده و فقط قران خوانده و سینه می‌زدد. آنان آیاتی تلاوت می‌کردند که همه سیاسی و در مورد مبارزه با کفر و ستم بود. طبق رسم هیئات که وقتی به فلکه شاه رسیدند، باید دور فلکه می‌چرخیدند از این کار امتناع کردند. ساواکی‌ها ریختند و دسته را متفرق کردند. هنوز در وقایع آن سال اهواز این ماجرا نقل زبان‌های مردم است.

اولین دستگیری او در سال ۵۳ اتفاق افتاد. وقتی بعد از مدت‌ها به یکی از اعضای خانواده اجازه ملاقت می‌دهند آسید کاظم برادر حسین به ملاقات می‌رود. او تعریف می‌کند «وقتی حسین آمد احساس کردم قدش بلندتر شده. وقتی آزاد شد تعریف کرد به خاطر شدت جراحات و شکنجه کف پا کفش مخصوصی داده بودند که ۱۰ سانت پنبه داخلش بود، این را پای من کردند تا بتوانم راه بروم.»

مبارزه مسلحانه

سال ۵۶ مقارن با دوران دانشجویی اوست، با جلسات شهید هاشمی نژاد و امام خامنه‌ای آشنا شده و با وقوع زلزله طبس به همراه رهبر انقلاب برای کمک به مردم یک ماه در طبس می‌ماند. زمانی که رژیم شاهنشاهی در یک حرکت نمایشی فرح را برای سرکشی به مردم می‌فرستد همانجا علم الهدی تظاهراتی ترتیب داده علیه حکومت راهپیمایی می‌کند.

تشییع جنازه شیخ احمد قاضی به یک تظاهرات سرسخت علیه رژیم تبدیل می‌شود. امام پس از آن اعلامیه صادر کرده و می‌گوید: مشهد بیدار شده است. علم الهدی علاوه بر اهواز در مشهد نیز نقش آفرینی می‌کند. از آنجایی که دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد است ۲ ترم بیشتر فرصت تحصیل پیدا نمی‌کند و به اهواز برمی‌گردد. در این مقطع گروه موحدین را راه اندازی می‌کند. در ابتدای انقلاب هفت گروه مسلح چریکی داشتیم که اقدامات بزرگی انجام دادند که یکی گروه موحدین است. یک سال بعد در سال ۵۷ اوج مبارزات به انفجار کنسولگری عراق در خرمشهر در اعتراض به اخراج امام از عراق دست می‌زند. همچنین بمب گذاری دیگری در شهربانی کرمان انجام می‌دهد که د ر اعتراض به کشتار مردم در مسجد جامع این شهر بود.

آخرین اقدام ناموفق ایشان اقدام برای انفجار خانه فرماندار وقت نظامی اهواز به نام شمس در شب‌های حکومت نظامی است که در درگیری با یکی از نگهبانان دستگیرمی‌‍شود. او در دادگاه نظامی به اعدام محکوم می‌شود که چند روز مانده به اعدام بحث آزادی زندانیان سیاسی در پی اوج گیری انقلاب مطرح می‌شود. سپس به تهران می‌آید و در کمیته استقبال از امام عضو می‌شود و در تیم چند نفره حفاظت از او جای می‌گیرد. تا بعد ۲۲ بهمن خدمت امام می‌ماند و سپس به اهواز برمی‌گردد تا در بخش اجتماعی و فرهنگی خدمت کند چرا که بیشترین نیاز جامعه را در این بخش می‌بیند. برای آشنایی بیشتر این نابغه مسلمان انقلابی که چنین لقبی را رهبر انقلاب به وی داده است می‌توان کتاب‌های سفر سرخ، سید حسین، نوجوان سیاسی که به زندگی شهید علم الهدی پرداخته است را مطالعه کرد.

سید حسین سال ۵۷ مامور شکنجه گرش در ساواک را عفو کرد، برای دادگاه انقلاب نامه‌ای فرستاد و اعلام کرد هدفم از این کار این است که فرد آزادشده به عنصری مجاهد و مومن برای انقلاب تبدیل شود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تیرباران به جرم اهانت نکردن به امام/ علم الهدی شکنجه گر ساواکی را برای انقلاب بخشید بیشتر بخوانید »