به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، اکران «غریب» به تازگی در لبنان آغاز شده و در چهار سینمای این کشور برای علاقمندان نمایش داده می شود.
مراسم افتتاحیه این اکران نیز با حضور محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم، جمعی از هنرمندان لبنانی، رایزن فرهنگی ایران در لبنان با استقبال مخاطبان برگزار شد.
«غریب» یک ماه در شهر بیروت و پس از آن در بخش جانبی در شهرهای فاقد سینمای لبنان اکران می شود. این فیلم سینمایی که به عنوان اکران نوروزی در سینماهای کشور روی پرده رفته بود، به فروش 10 میلیاردی رسید. در بخش اکران جانبی نیز یک میلیارد فروش کرد.
همچنین «غریب» در اکران آنلاین با شکسته شدن رکورد تماشا در ۲۴ ساعت نخست اکران فیلمهای غیر کمدی همراه بود.
«غریب» برشی است از زندگی شهید محمد بروجردی و رشادتهای او در کردستان است که علاوه بر دریافت بیشترین تعداد جایزه در جشنواره فیلم فجر، به عنوان بهترین فیلم جشنواره مقاومت نیز شناخته شد.
بازیگران این فیلم عبارتند از بابک حمیدیان، مهران احمدی، رحیم نوروزی، هژیر سام احمدی، پردیس پور عابدینی، محمد رسول صفری، سام کبودوند، حسام محمودی، مجید اسماعیلی و فرهاد قائمیان با حضور افتخاری: جعفر دهقان، سامیه لک، سمیرا کریمی و محمد بروجردی.
انتهاتی پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس؛ سینمایی«غریب» روایت گوشه ای از زندگی شهید محمد بروجردی به عنوان یک فرمانده خاص و ممتاز است. چهره ای که در غائله کردستان نقشی تاریخی ایفا کرد و توانست با منش و شیوه مدیریت خاص خود، آرامش را بر این منطقه حکمفرما کند.
آنچه «غریب» را تبدیل به اثری جریانساز کرده است، صرفا نمایش شمایل دلپذیر شهید بروجردی نیست؛ بلکه در کنار آن پیشنهاداتی برای ایران ِامروز دارد و مفاهیمی کلیدی مثل لزوم برخورد مهربانانه با مردم را یادآور میشود. این فیلم نخستین تجربه سینمایی حامد عنقا در مقام نویسنده و تهیه کننده است که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ابتدا در جشنواره چهل و یکم فجر رونمایی شد و کمی بعد در قالب اکران نوروزی در سینماها به نمایش در آمد.
«غریب» اولین اثرِ بحث برانگیزی نیست که نام عنقا را پای خود دارد؛ ساخته های پیشین او نیز از این ویژگی برخوردار بودند که با کمک «جنجال و حاشیه» توی چشم میآمدند و با این تمهید حرفشان را منتقل می کردند. این بار اما «غریب» بدون تمسک به چنین ابزارهایی مورد توجه قرار گرفته است و اصل جریانسازی از درون خود فیلم میآید.
فیلمساز با ایدهای ناب به نام «شیوه خاص فرماندهی شهید محمد بروجردی» مواجه بوده که آن را با ماجراهای دراماتیک و اقتضائات روز آمیخته و روایت کرده است. حرف فیلم از نخسین اکران در جشنواره فجر توسط طیفهای مختلف فکری فهمیده شد و بر روی آن اتفاق نظر شکل گرفت. مشابه این نوع فیلمسازی پیشتر در سینمای ما تجربه شده بود که معروفترین آن در سینمای دفاع مقدس، به شیوه فیلمسازی ابراهیم حاتمیکیا برمیگردد. مثلا او در «آژانس شیشهای» تندترین نقدها را مطرح میکند اما نه به چپ برمیخورد و نه به راست؛ چون ذات دغدغهاش درست و دلسوزانه است.
«غریب» نیز در قیاسی معالفارق چنین وضعیتی بدست آورده و آن چه مطرح کرده مورد توجه واقع شده است. درباره فیلم بسیار گفته و نوشته شده و همچنان از منظر مختلف مورد توجه است. حسرت کمرنگ شدن شیوه مدیریت شهید بروجردی در زمانه اکنون، فصل مشترک تحلیلهای رسانهای و نظرات کاربران فضای مجازی است. این بذری است که فیلمنامهنویس، کاشته تا ضمن نمایش بخشی از شخصیت شهید بروجردی، منش او را حلقه مفقوده جامعه امروز بداند.
بدیهی است که اگر فیلمنامه این اثر توسط دیگری نوشته میشد، نتیجهای متفاوت بدست میآمد. مثلا صرفا رشادت شهید بروجردی و نیز وجه مهربانانه او با مردم برجسته می شد و شاید منطبق با مسائل و نیازهای امروز نمی بود. حالا اما تاثیر فیلمنامه نویس در «غریب» برجسته است و به روشنی می توان پی برد او روایت و قرائت خود از این فرمانده برجسته معاصر را داشته.
در جغرافیای سینما و تلویزیون ایران و جهان می توان چهره هایی را مثل زد که محصول نهایی حاصل تفکر و دغدغه آن ها است. البته که ساخت فیلم و سریال کاری است گروهی اما همه عوامل کنار هم قرار می گیرند تا یک «ایده و فکر» را در قالب اثری سرگرم کننده آماده کنند. به همین خاطر عنصری به نام «خالق اثر» یا به قول غربیها creator واجد اهمیت میشود که گاه نویسنده، گاه کارگردان، گاه تهیه کننده و گاه کمپانی است که مدل آخر در کشور ما جا نیفتاده و ارگانهای دولتی و حکومتی نیز نتوانستنهاند این شیوه را بدرستی اجرایی کنند.
همچنان در کشور ما «فرد» وجاهت دارد و حتی آثار سفارشی بسته به نوع سازننده، کیفیتی متفاوت دارند. همین است که فیلمهایی مثل «ایستاده در غبار» یا «تنگه ابوقریب» بواسطه تبحر سازندگان مورد توجه قرار میگیرد، اما برخی فیلمها نه! این یعنی برخلاف هالیوود که کمپانیها دارای قدرت هستند، نگاهها به توان و تخصص افراد است. «غریب» نیز جزو فیلمهایی است که سازمان اوج سفارش ساخت آن را داد تا پس از سالها گوشهای از زندگی شهید محمد بروجردی بر پرده سینما جان بگیرد. این فیلم اما رنگ و بوی سفارشی ندارد و شبیه کلیشههای سینمای دفاع مقدس نیست و از این معبر نقش نویسنده در فرآیند تولید یک اثر اهمیت مییابد.
تمام اعتبار «غریب» صرفا به درونمایه آن نیست؛ بلکه مخاطب در وهله اول با یک فیلمِ داستان گویِ سرگرم کننده با بازیهای خوب و سکانسهای درخشان مواجه است. این امتیازی است که برغم همه نقدهای ساختاری میتوان به حساب محمد حسین لطیفی گذاشت. کارگردانی که پس از سالها دوباره توی چشم آمد و عملکردش مورد تمجید قرار گرفت. حجم تحسینها نسبت به کار لطیفی و اشاره به اوج دوباره او بعد از چند سال افول، نقش تهیه کننده را یادآور میشود که در سینمای ایران کارکردی را که باید ندارد و این نقصان را میتوان یکی از دلایل ناکامی فیلمهای متاخر این کارگردان با سابقه دانست. حال آن که کمپانیهای هالیوود همچنان تهیه کننده (producer) را مسول اصلی شاکله فیلم (مبحث تولید) میدانند.
عنقا در آثاری مثل «نردبام آسمان»، «قلب یخی»، «انقلاب زیبا» و … صرفا طراح و فیلمنامه نویس بود. او از سریال «پدر» تصمیم گرفت علاوه بر این، تهیه کننده هم باشد و نقش خود در فرآیند تولید را گسترش دهد. او حالا اولین فیلم سینماییاش را تهیه کرده و با علم به تفاوت مختصات سینما نسبت به سریالسازی و نیز سوژه حساسی چون شهید بروجردی، از لطیفی به عنوان کارگردان دعوت به همکاری میکند که فیلمهای اخیرش نه گیشه داشتند و نه مورد توجه منتقدان بودند. با این همه او شرایط را به گونهای فراهم کرده که «غریب» تولد دوباره لطیفی لقب میگیرد.
به گواه فیلمسازان، تولید فیلمهای دفاع مقدس، خاصه درباره چهرهها کاری است سخت. جدا از حساسیتها، ارگانهای نظامی همکاری لازم را ندارند و دلخوری مکرر فیلمسازان تاثیری در اینباره نداشته است. کار برای «غریب» به دلیل وضعیت خاص کشور در بازه تولید، سختتر بوده که لطیفی در گفتو گوهایش به بخشهایی از آن اشاره کرده است. با این حال تولید فیلم بدون هیاهوی رسانهای (مثل برخی دیگر که گِلهشان را در زمان تولید به رسانهها کشاندند) به سرانجام رسید و اکران عمومی شد.
سکوت تهیه کنندهای که ابایی از مصاحبههای تند و تیز ندارد از این منظر قابل تحسین است که اجازه نداده مسائلی چون سختیهای تولید و اکران غریبانه فیلم بر محتوای «غریب» و سوژه ارزشمند آن سایه بیندازد. این سیاست باعث شد فیلم در فضایی آرام محل بحث در ایام جشنواره شود و تحلیل آن در زمان اکران، فارغ از فرامتن ادامه یابد.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب میگوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپههای اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما هنوز هم جا نداریم.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – طی هفته گذشته اکران آنلاین فیلم «غریب» در پلتفرم «فیلیمو» آغاز شد و تردیدها و پرسشهایی درباره عدم ارتباط محتوای فیلم با رویکرد اخیر سامانه فیلیمو مطرح شد.
ابهام غیرقابل حل درباره پخش این فیلم از پلتفرم مذکور، به عدم همخوانی محتوایی «غریب» و سیاستهای متنی و فرامتنی سامانه پخشکننده بازمیگردد. فیلمی با محوریت «شهید محمد بروجردی» ساخته شده و از «فیلیمو» اکران آنلاین میشود. این کاراکتر مهم تاریخی که در خنثی کردن یک آشوب اقلیمی در کشور نقش مهمی دارد، چه ارتباطی با سامانهای دارد که از بدو آشوبها با یک اسم رمز خاص هشتگسازی کرد؟
این پرسشها زمینه را برای یک بازنگری اساسی در محتوای فیلم غریب تشدید میکند.فیلم بسیار خوبی که دارای نیمه تاریک و نیمه روشنی است.
فیلمبرداری این اثر از ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و بخش اعظمی از زمان فیلمبرداری اثر با آشوبهای سال گذشته همزمان شد و فیلمبرداری تقریبا در دی ماه به پایان رسید.
عوامل فیلم تصمیم نداشتند که این فیلم را به جشنواره برسانند. استناد این مسئله را میتوان در گفتوگوی محمد حسین لطیفی با خبرگزاری صبا جستجو کرد.
او در این گفتوگو اشاره میکند: ۵ شب قبل از جشنواره دو نفر آدم خودشان را ملزم کردند که حالا که اینگونه شد باید کار به جشنواره برسد و آنطور که لطیفی در همین گفتوگو روایت میکند فیلمنامه با تغییراتی حین زمان فیلمبرداری مواجه بوده است.این مستند در تحلیل محتوایی اثر تاثیر بسیاری خواهد داشت و در ادامه این گفتوگو لطیفی بر تغییر فیلمنامه توسط نویسندگان صحه میگذارد.
الگوی سیاه و سفید کردن تصاویر حماسی قهرمان دفاع مقدس
فیلم «غریب» ادامه یک الگوی مد شده در سینمای ایران است که نگاه سیاه و سفیدی به قهرمانان هشت سال جنگ تحمیلی دارد. بنیانگذار این مشی نمایشی «محمدحسین مهدویان» است. او در روانشناختی نمایشی از «شهیدحاج احمد متوسلیان» از گزاره پررنگ کردن مناسبات خانوادگی استفاده کرد تا خشونت شخصی که به این شهید نسبت میدهد را تئوریزه کند. او اثرات روانی تصیمات خانوادگی پدر شهید را در مبارز و انقلابی شدن احمد متوسلیان دارای تاثیر توصیف میکند.
سیاست یکی به نعل یکی به میخ، به عنوان الگوی پیشتر استفاده شده زمانی در این فیلم زمانی پررنگ تر میشود که با استفاده از صدای واقعی شهید متوسلیان موضوع مسائل مالی مرتبط با نهادی که «حاجاحمد» در آن فعالیت میکند را چاشنی وجه انتقادی «ایستاده در غبار» میکند.
همین الگوی پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید»ی در مورد موقعیت مهدی مورد استفاده قرار گرفت. در این فیلم موقعیت تحت فشار قرار گرفتن «حمید باکری» و نوشتن توبه نامه با استفاده از فصلی تحت عنوان “من باکری نیستم” چاشنی روایت فیلم میشود تا قهرمان تنهایی که سایر فرماندهان از پشتیبانی او چشمپوشی کردند در متن اثر برجسته شود.
ادامه این سیاست در فیلم غریب به علتی همزمانی با آشوبها پررنگتر میشود. در افتتاحیه فیلم (سکانس آغازین) با چالش و جدلی پر ابهام بروجردی با فردی امنیتی آغاز میشود و دیالوگهای دوپهلوی فیلم در متن اثر گسترش پیدا میکند. د
ائما در فیلم تاکید میشود گزارشهایی منفی درباره فعالیتهای «شهید بروجرودی» به نگارش درآمده و او به این مسائل بی اعتناست. گویی او فرماندهای است که عملکردش مطلوب سازمانی نیست که در آن فعالیت میکند. مصداق چنین ارائهای در اختلاف حمید باکری در فیلم موقعیت مهدی و جدل شهید«محسن وزوایی» و حاج احمد متوسلیان در ایستاده در غبار نمود پیدا میکند.
در تبیین گزاره پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید» فرماندهان جنگ، به مشی حماسی قهرمان محوری در فیلم غریب باید اشاره کرد.در بخش سفید فیلم، پرداختن به وجوه شاعرانه، هنر دوستی و دلیری «شهید» در فیلم از کیفیت بالایی برخودار است، اما برخی منولوگها و دیالوگهای دارای معنایی دو پهلوست.
شعار «عاشقانهای برای آزادی » تبدیل به یکی از دستاویزهای تبلیغاتی فیلم در فضای مجازی شد.
فیلمی که تولید آن با آشوبهای اخیر همزمان شد. در روزهایی که پس از فوت مرحومه مهسا امینی در اغلب شهردهای کردنشین فضای اعتراضی ناگهان شعلهور شد توجه به کاشت منولوگ کاک شوآن در متن بسیار قابل تاویل و بررسی است. کاک شوان خطاب به سایر همراهان کومله مسلحش میگوید:
برش تصویری اول
تن تمیز، خون تمیز میخواهد. ما از جان و مالمان گذشتیم مردم هم با ما هستند. فقط حرف کرد و کردستان نیست، سقز مریوان، پاوه، بانه و همه و… مثل شما آمدهاند به میدان. سنندج چشم حرکت است، بیرق سرخ حرکت. فرداست… که فریاد آزادی خواهی ما از خراسان تا آذربایجان، از گیلان تا سیستان همه جا شنیده شود. وقتی هم که خلق راه بیفتد، هر خس و خاشاکی را با خودش میبرد.
در صورتیکه شعارهای کومله به صورت گل درشت در همان مقطع صرفا درباره اقلیم کردستان مطرح میشد، اما کاکشوان منولوگی را ادا میکند که توسط آشوبطلبان در پاییز سال گذشته تکرار میشد و عمدتا ادعا میکردند موج این آشوبها به تدریج گسترش پیدا خواهد کرد. در این منولوگ کاک شوان از شهرهایی نام میبرد که غلظت آشوب، در آنها بیشتر بود.
در سکانسی خاص شهید بروجردی از همکاران امنیتیاش در مورد دستگیر شدگان در قائله سنندج سئوال میکند. کاراکتر امنیتی با ایفای رحیم نوروزی، درباره دستگیر شدگان پاسخ میدهد تعدادشان خیلی بیشتر از پیشبینیهاست و تمامی آسایشگاهها را تبدیل به زندان کردیم.
برش تصویری دوم
در این بخش یک دیالوگ از شهید برجرودی شنیده میشود که قطعا صحت و استدلال تاریخی و دارماتیک ندارد و از همان چاشنیهای دوپهلویی محسوب میشود که برای روند پررنگ شدن اینهمانیهای مرسوم به کار گرفته شده است.
کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب میگوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپههای اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما الان جا نداریم. هنوز هم جا نداریم.
نکته مهم در مورد این مونولوگ تحمیل شده این است که دستگیرشدگان در روایت فیلم در منطقه کردستان زندانی شدهاند و هیچ ارتباطی با زندان اوین و توصیف آن ندارند. آنچیزی که چالش این همانی سازی فیلم را تشدید میکند تاریخهای استفاده شده در متن اثر است.
روایت فیلم از تاریخ فروردین ۱۳۵۹ آغاز میشود. کاراکتر بروجردی در فیلم ادعا میکند که دو سال قبل چنین آرزویی داشته که این تاریخ با درنظر گرفتن زمان فیلم به فروردین ۱۳۵۷ بازمیگردد و همزمانی فیلمبرداری فیلم با آتش گرفتن زندان اوین و دستگیری فعالان مرتبط با آشوبهای اخیر یکبار دیگر موجب شلوغی زندانها شد. در حالیکه در فروردین ۱۳۵۷ هنوز انقلابی رخ نداده بود.
برش تصویری سوم
در ادامه روایت در سکانسی که با خط اصلی روایت تناسبی ندارد، شهید بروجری به یکی از همقطارانش میگوید: حال این مردم را باید خوب کرد، مردم امنیت داشته باشن، عزت نداشته باشن، بازم حالشون بده. دین و عزت و احترام شکم سیر میخواهد، ول کن این گزارشو، اون گزارشو!!بچسب به حال مردم مردم باید آروم باشن، نفس بکشن، زندگی کنن. باید زندگی کنن…
برش تصویری چهارم
و در تبلیغات فیلم از زبان کاراکترهای مختلف فیلم جملات زیر را میشنویم:
برای چی داری می جنگی، باید بدونم برای چی میجنگم، برای چی میجنگم. به اسم آزادی داریم سر اصل آزادیو میبریم، داریم همدیگرو میکشیم،سرچی؟ و دربخشی از دیالوگهاش کاراکتر بروجردی میگوید: برد ما تعداد کشتههامون مشخص نمیکنه به والله. هر کدام از اینا که بیان سمت ما برد ماست. باهاشون حرف نمیزنید؟و در منولوگی از کاراکتر تیمسار فلاحی میشنویم: همه چی قاطی شد، سخت میشه، حق و باطل رو فهمید.انقلاب نکردیم هر کسی هر کاری دلش خواست بکنه!امر به معروف یعنی چی؟تو که میدانی در چه شرایطی هستیم چرا آتیش رو نمیخوابانی و نفر مقابل پاسخ میدهد: آتش خود شمایی آقای بروجردی.
و در سکانسی مهم و معنادار از فیلم شاهد هستیم که شهید بروجردی عده ای جوان حدودا ۱۶ تا ۲۰ ساله را از زندان آزاد میکند و با شماتت کاراکتر امنیتی فیلم مواجه میشود.یا دیالوگی در فیلم دائما اشاره میکند چرا با زندانیان حرف نمیزنید به تیترهای گفتوگو محور حوادث چند ماه قبل پهلو میزند.
درواقع غیر از خط اصلی روایت که به صورت جذابی با محوریت شهید بروجردی ساخته شده تماشاگر با شعارهای دوپهلویی عجیبی مخاطب مواجه میشود و رخدادهای پاییز سال گذشته را در ذهن مخاطب متبادر میکند.
برش تصویری پنجم
یک شگرد دیگری که در فیلمهای ساخته شده درباره قهرمانان جنگ استفاده میشود این است که تطبیقی آرمانی از نهادی است که این قهرمانان لباس آن را پوشیدهاند در افکار عمومی شکل بگیرد تا موقعیت و رشادت قهرمانان از نهادی که لباس آن را بر تن کردهاند تفکیک شود.
قطعا این تصویرسازی با هدف تعمیم به شرایط امروز ساخته میشود. کما اینکه فیلم غریب مستند به برخی شعارها و منولوگهای استفاده شده به نقد رادیکال و در لحظاتی از فیلم فراکنی و تحریف در افکار عمومی را دنبال میکند.
با این حال این فیلم لحظاتی دارد که رویکردهای دوگانه فیلیمو را تامین میکند. این سامانه یک سریال امنیتی بدون مجوز را تحت عنوان «سقوط» تولید و توزیع میکند و در پیامک تبلیغاتی برای کاربرانش این جمله را استفاده میکند: سقوط نزدیک است.
فیلم غریب دست کم همان کارکرد را برای سامانه دارد تا با استفاده از برشهایی که در متن گزارش به صورت مستدل ارائه شد، از متن فیلم به عنوان دستاویزی انتقادی نسبت به وضع موجود و دنبالهسازی محتوایی برای آشوبهای اخیر استفاده کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اکران آنلاین «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیهکنندگی حامد عنقا که از چهارشنبه بیستم اردیبهشتماه آغاز شده بود، رکورد تماشای برخط را شکست.
به گزارش مجاهدت از مشرق، مطابق آمارهای موجود در اکران آنلاین، فیلم «غریب» آمار بیشترین تماشای برخط در میان اکران آنلاین فیلمهای سینمایی در ۳۰ ماه گذشته «فیلیمو» را شکسته است.
این اثر سینمایی در اکران آنلاین فیلمهای غیر کمدی، رکورد فروش و تماشای برخط را به خود اختصاص داد و توانست در ۲۴ ساعت نخست پخش، نزدیک به یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان فروش داشته باشد.
این رکورد تا پیش از این در اختیار فیلم «شنای پروانه» بود که در ۲۴ ساعت نخست اکران آنلاین، حدود یک و نیم میلیارد تومان فروش داشت. رتبه سوم و چهارم فروش در ۳۰ ماه گذشته نیز به ترتیب برای فیلمهای تیتی و علفزار با فروش یک میلیارد و صد میلیون تومان بوده است.
فیلم سینمایی«غریب» برشی است از زندگی شهید محمد بروجردی و رشادتهای او در کردستان است که بر اساس فیلمنامهای از حامد عنقا ساخته شد و بعد از توفیق در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه، چهرهپردازی، جلوههای ویژه میدانی، سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی را نیز از آن خود کرد.
در فیلم «غریب» بابک حمیدیان ایفاگر نقش شهید محمد بروجردی است. پردیس پور عابدینی که بیشتر مخاطبان او را با سریال «آقازاده» به یادمیآوردند دیگر بازیگر اصلی این فیلم است. او برای بازی در نقش «کژال» در فیلم غریب موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره چهل و یکم را از آن خود کند.
مهران احمدی، رحیم نوروزی، زنده یاد حسام محمودی، فرهاد قائمیان، سامیه لک، مجید اسماعیلی و جعفر دهقان دیگر بازیگران اصلی فیلم هستند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس – ولی منصوریان؛ فیلم سینمایی«غریب» روایت گوشه ای از زندگی شهید محمد بروجردی به عنوان یک فرمانده خاص و ممتاز است. چهره ای که در غائله کردستان نقشی تاریخی ایفا کرد و توانست با منش و شیوه مدیریت خاص خود، آرامش را بر این منطقه حکمفرما کند.
آنچه «غریب» را تبدیل به اثری جریانساز کرده است، صرفا نمایش شمایل دلپذیر شهید بروجردی نیست؛ بلکه در کنار آن پیشنهاداتی برای ایران ِامروز دارد و مفاهیمی کلیدی مثل لزوم برخورد مهربانانه با مردم را یادآور میشود. این فیلم نخستین تجربه سینمایی حامد عنقا در مقام نویسنده و تهیه کننده است که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ابتدا در جشنواره چهل و یکم فجر رونمایی شد و کمی بعد در قالب اکران نوروزی در سینماها به نمایش در آمد.
«غریب» اولین اثرِ بحث برانگیزی نیست که نام عنقا را پای خود دارد؛ ساخته های پیشین او نیز از این ویژگی برخوردار بودند که با کمک «جنجال و حاشیه» توی چشم میآمدند و با این تمهید حرفشان را منتقل می کردند. این بار اما «غریب» بدون تمسک به چنین ابزارهایی مورد توجه قرار گرفته است و اصل جریانسازی از درون خود فیلم میآید.
فیلمساز با ایدهای ناب به نام «شیوه خاص فرماندهی شهید محمد بروجردی» مواجه بوده که آن را با ماجراهای دراماتیک و اقتضائات روز آمیخته و روایت کرده است. حرف فیلم از نخسین اکران در جشنواره فجر توسط طیفهای مختلف فکری فهمیده شد و بر روی آن اتفاق نظر شکل گرفت. مشابه این نوع فیلمسازی پیشتر در سینمای ما تجربه شده بود که معروفترین آن در سینمای دفاع مقدس، به شیوه فیلمسازی ابراهیم حاتمیکیا برمیگردد. مثلا او در «آژانس شیشهای» تندترین نقدها را مطرح میکند اما نه به چپ برمیخورد و نه به راست؛ چون ذات دغدغهاش درست و دلسوزانه است.
«غریب» نیز در قیاسی معالفارق چنین وضعیتی بدست آورده و آن چه مطرح کرده مورد توجه واقع شده است. درباره فیلم بسیار گفته و نوشته شده و همچنان از منظر مختلف مورد توجه است. حسرت کمرنگ شدن شیوه مدیریت شهید بروجردی در زمانه اکنون، فصل مشترک تحلیلهای رسانهای و نظرات کاربران فضای مجازی است. این بذری است که فیلمنامهنویس، کاشته تا ضمن نمایش بخشی از شخصیت شهید بروجردی، منش او را حلقه مفقوده جامعه امروز بداند.
بدیهی است که اگر فیلمنامه این اثر توسط دیگری نوشته میشد، نتیجهای متفاوت بدست میآمد. مثلا صرفا رشادت شهید بروجردی و نیز وجه مهربانانه او با مردم برجسته می شد و شاید منطبق با مسائل و نیازهای امروز نمی بود. حالا اما تاثیر فیلمنامه نویس در «غریب» برجسته است و به روشنی می توان پی برد او روایت و قرائت خود از این فرمانده برجسته معاصر را داشته.
در جغرافیای سینما و تلویزیون ایران و جهان می توان چهره هایی را مثل زد که محصول نهایی حاصل تفکر و دغدغه آن ها است. البته که ساخت فیلم و سریال کاری است گروهی اما همه عوامل کنار هم قرار می گیرند تا یک «ایده و فکر» را در قالب اثری سرگرم کننده آماده کنند. به همین خاطر عنصری به نام «خالق اثر» یا به قول غربیها creator واجد اهمیت میشود که گاه نویسنده، گاه کارگردان، گاه تهیه کننده و گاه کمپانی است که مدل آخر در کشور ما جا نیفتاده و ارگانهای دولتی و حکومتی نیز نتوانستنهاند این شیوه را بدرستی اجرایی کنند.
همچنان در کشور ما «فرد» وجاهت دارد و حتی آثار سفارشی بسته به نوع سازننده، کیفیتی متفاوت دارند. همین است که فیلمهایی مثل «ایستاده در غبار» یا «تنگه ابوقریب» بواسطه تبحر سازندگان مورد توجه قرار میگیرد، اما برخی فیلمها نه! این یعنی برخلاف هالیوود که کمپانیها دارای قدرت هستند، نگاهها به توان و تخصص افراد است. «غریب» نیز جزو فیلمهایی است که سازمان اوج سفارش ساخت آن را داد تا پس از سالها گوشهای از زندگی شهید محمد بروجردی بر پرده سینما جان بگیرد. این فیلم اما رنگ و بوی سفارشی ندارد و شبیه کلیشههای سینمای دفاع مقدس نیست و از این معبر نقش نویسنده در فرآیند تولید یک اثر اهمیت مییابد.
تمام اعتبار «غریب» صرفا به درونمایه آن نیست؛ بلکه مخاطب در وهله اول با یک فیلمِ داستان گویِ سرگرم کننده با بازیهای خوب و سکانسهای درخشان مواجه است. این امتیازی است که برغم همه نقدهای ساختاری میتوان به حساب محمد حسین لطیفی گذاشت. کارگردانی که پس از سالها دوباره توی چشم آمد و عملکردش مورد تمجید قرار گرفت. حجم تحسینها نسبت به کار لطیفی و اشاره به اوج دوباره او بعد از چند سال افول، نقش تهیه کننده را یادآور میشود که در سینمای ایران کارکردی را که باید ندارد و این نقصان را میتوان یکی از دلایل ناکامی فیلمهای متاخر این کارگردان با سابقه دانست. حال آن که کمپانیهای هالیوود همچنان تهیه کننده (producer) را مسول اصلی شاکله فیلم (مبحث تولید) میدانند.
عنقا در آثاری مثل «نردبام آسمان»، «قلب یخی»، «انقلاب زیبا» و … صرفا طراح و فیلمنامه نویس بود. او از سریال «پدر» تصمیم گرفت علاوه بر این، تهیه کننده هم باشد و نقش خود در فرآیند تولید را گسترش دهد. او حالا اولین فیلم سینماییاش را تهیه کرده و با علم به تفاوت مختصات سینما نسبت به سریالسازی و نیز سوژه حساسی چون شهید بروجردی، از لطیفی به عنوان کارگردان دعوت به همکاری میکند که فیلمهای اخیرش نه گیشه داشتند و نه مورد توجه منتقدان بودند. با این همه او شرایط را به گونهای فراهم کرده که «غریب» تولد دوباره لطیفی لقب میگیرد.
به گواه فیلمسازان، تولید فیلمهای دفاع مقدس، خاصه درباره چهرهها کاری است سخت. جدا از حساسیتها، ارگانهای نظامی همکاری لازم را ندارند و دلخوری مکرر فیلمسازان تاثیری در اینباره نداشته است. کار برای «غریب» به دلیل وضعیت خاص کشور در بازه تولید، سختتر بوده که لطیفی در گفتو گوهایش به بخشهایی از آن اشاره کرده است. با این حال تولید فیلم بدون هیاهوی رسانهای (مثل برخی دیگر که گِلهشان را در زمان تولید به رسانهها کشاندند) به سرانجام رسید و اکران عمومی شد.
سکوت تهیه کنندهای که ابایی از مصاحبههای تند و تیز ندارد از این منظر قابل تحسین است که اجازه نداده مسائلی چون سختیهای تولید و اکران غریبانه فیلم بر محتوای «غریب» و سوژه ارزشمند آن سایه بیندازد. این سیاست باعث شد فیلم در فضایی آرام محل بحث در ایام جشنواره شود و تحلیل آن در زمان اکران، فارغ از فرامتن ادامه یابد.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است